اقدام برای نبش قبر حضرت زهرا(س)!

فرامتن

عضو جدید
امـام صادق (علیه السلام) فرمود: وقتى فاطمه زهرا(سلام الله علیها) به شهادت رسید، على (علیه السلام) او را غسل داد و كـسى جـز فـرزندان فاطمه، فضّه و اسماء حضور نداشت.

آنان بر فاطمه (سلام الله علیها) نماز گزاردند و او را به خاك سپردند. روز بعد، مردم مدینه در بقیع جمع شدند و صـورت چـهل قبر را دیدند. نتوانستند قبر دخت پیامبر(صلی الله علیه و آله) را تشخیص دهند.
از این رو، یكدیگر را مـلامـت كـردنـد كـه: پـیامبرتان تنها یك یادگار داشت. او از دنیا رفت و به خاك سپرده شد. بـدون آنـكـه شـمـا حـضـور پـیـدا كـنـیـد و بـر او نـمـاز بـخـوانـیـد و حـتـى محل قبر او را نیز نمى شناسید.

بنابر بعضی روایت‌ها خلیفه اول و دوم(ابوبکر و عمر) از جمله كسانی بودند كه چون صبح شد به درب خانه علی ـ علیه السّلام ـ آمدند برای تشییع جنازه، كه مقداد ندا داد كه دیشب حضرت زهرا- سلام الله علیها- به خاك سپرده شده‌است، این دو تن به شدّت خشمگین شدند و بر علی(ع) اعتراض كردند.

برخى از سران حكومت غاصب گفتند: زنان بیایند و قبر را نبش كنند تا بر او نماز بگزاریم و او را دوبـاره بـه خـاك بـسـپـاریـم .

وقـتـى خبر بـه امام على (علیه السلام) رسید، لباس رزم پوشید و درحـالى كـه از خـشـم چشمانـش سـرخ شـده بـود، ذوالفـقـار را حمایل كرد و به بقیع آمد و مانع آنان شد.


عمر، پیش آمد و گفت: ما قبر را نبش مى كنیم.

امـیـر مـؤمـنـان (علیه السلام) پیراهن او را گرفت و او را بر زمین كوبید و فرمود:

اگر حق مرا گرفتید و چـیـزى نگفتم ، براى آن بود كه ترسیدم مردم مرتد شوند و از دین برگردند. اما در مورد قبر فـاطـمـه! سوگند به خدایى كه جان على در دست اوست، اگر به خاك فاطمه دست دراز كنید، زمـیـن را از خونتان سیراب مى كنم!

آنان با مشاهده مخالفت و تهدید امیرمؤمنان (علیه السلام)، از این كار چشم پوشیدند.


بحارالانوار، ج 43، ص 171

 
بالا