اقتصاد و کشاورزی

onia$

دستیار مدیر تالار مدیریت
[h=1]شكوفايي كشاورزي با کاهش مداخله دولت[/h]

کشاورزان برزیلی، مشتاق‌ترین طرفداران تجارت آزاد در کشورشان هستند

مترجم: مریم رضایی
در سال 1984 والتر هوریتا، کوچک‌ترین پسر یک خانواده مهاجر ژاپنی که 500 هکتار زمین کشاورزی در جنوب ایالت پارانای برزیل داشت، به قصد یافتن زمین‌های بیشتر به مناطق شمالی اين كشور حرکت کرد.
زندگی در ایالت‌های جنوبی که در دست گائوچوها (گائوچو به زبان اسپانیایی به معنی گاوباز است و به ساکنان آمریکای جنوبی اطلاق می‌شود) بود، برای او بسیار پرهزينه بود. او در نهایت، در غرب ایالت باهیا سکنی گزید و توانست 1210 هکتار زمین بخرد و به ازای هر هکتار چهار کیسه دانه سویا داد. والتر می‌گوید «در آن زمان، در آن منطقه هیچ چیز نبود؛ نه جاده، نه مدرسه، نه بهداشت، نه برق، نه آب و نه تلفن.» او شخم زدن زمین‌ها را شروع کرد. تا سال 1999 مزرعه او به چنان موفقیتی رسید که برادرانش در پارانا زمین‌های خود را فروختند و به او پیوستند. امروز، برادران هوریتا 150 هزار هکتار زمین در غرب باهیا دارند که عمدتا سویا، پنبه و ذرت در آن کشت می‌کنند.
داستان موفقیت مناطق گسترده مرکزی و شمال شرقی برزیل در کشت محصولات کشاورزی، از سال 1973 شروع می‌شود؛ زمانی که حکومت نظامی برزیل تصمیم گرفت بر پژوهش در حوزه علوم کشاورزی و بهره‌برداری از خاک متمرکز شود و بر این اساس، شرکت دولتی پژوهش کشاورزی برزیل به نام «امبراپا» تاسیس شد. این شرکت 1200 دانشمند جوان و بااستعداد را برای کسب تحصیلات بیشتر به خارج از کشور فرستاد. وقتی آنها برگشتند و به کار گماشته شدند، به چیزی شبیه معجزه دست یافتند؛ آنها توانستند منطقه اکوزیستی سرادو را که سرشار از پوشش گیاهی ساوانا بود، به شکوفایی برسانند. تا آن زمان، تصور می‌شد خاک اسیدی و غیرمغذی این منطقه غیرقابل کشت باشد. اما شخم عمیق، حجم بالای آهک و کود و کاشت محصولاتی که رشد سریع دارند و با شرایط محلی سازگارند، به کشت غنی محصول در این منطقه منجر شد.
سرادو گائوچوها را نیز که محصولات و تکنیک‌های کشاورزی جدیدی داشتند، با وعده دستیابی به زمین‌های دست نخورده وسوسه کرد. آنها از ایالت‌های مرکزی برزیل به سمت مناطق شمالی حرکت کردند و به منطقه‌ای رسیدند که اکنون ماپی‌توبا نامیده می‌شود و ترکیبی از نام مناطق قابل کشت مارانهائو، پیاویی، توکانتینز و باهیا است. پس از آن، علاوه بر زمین‌های کشاورزی بزرگ، شهرهای مرفه جدیدی در آن منطقه گسترش یافت. در آن زمان، منطقه لوییس ادواردو ماگالهائس (LEM) در غرب باهیا فقط یک پمپ بنزین بود. در سال 2000 LEM با 18000 سکنه به شهری با شهرداری مستقل تبدیل شد و اکنون 70 هزار نفر جمعیت دارد و یکی از شهرهای در حال رشد برزیل است.
حدود 40 درصد 6/6 میلیون هکتاری که تحت کشت دانه‌های روغنی در ما‌پی‌توبا قرار گرفته، در باهیای غربی واقع شده است. بیشتر محصولات تولیدی سویا، پنبه یا ذرت است و هنگامی که بارندگی کم باشد، ارزن جایگزین پنبه و ذرت می‌شود. مارکوس ژانک، از یک موسسه مشاوره کشاورزی برزیلی می‌گوید که 20 میلیون هکتار دیگر را می‌توان به همان روش تغییر شکل داد، بدون اینکه به توسعه محصول و تکنولوژی نیاز باشد. همچنین 6 میلیون هکتار دیگر نیز که در حال حاضر به عنوان چراگاه استفاده می‌شود، قابل تبدیل به زمین‌های کشاورزی پربازده است.
دگرگون‌سازی سرادو اغلب به عنوان کشف دیرهنگام یک مزیت رقابتی برای برزیل، نادیده گرفته می‌شود. در این میان، بیش از همه نقش امبراپا و جسارت اولین گروه گائوچوها که به این منطقه آمدند، مغفول واقع شده است. کشاورزی در نواحی گرمسیری از بسیاری جهات، سخت‌تر از کشاورزی در آب و هوای معتدل است. چون در این مناطق، زمستان‌های بسیار سرد وجود ندارد، کنترل آفات و بیماری‌های محصول سخت‌تر است و آماده‌سازی خاک و به کار بردن حجم زیادی آهک و کود، نیازمند سنجش و سرمایه زیادی است.
موانع دیگر موجود بر سر راه کشاورزان این منطقه، قطعی نبودن سند زمین‌ها است. باهیا از این نظر وضعیت بهتری نسبت به دیگر مناطق ماپی‌توبا دارد. سیستم الکترونیکی ثبت اسناد در نهایت پیشرفت بزرگی به وجود خواهد آورد؛ اما در حال حاضر خرید هر زمين به بررسی‌های دقیق و پرهزینه‌ای نیاز دارد.


فلسفه انتخاب طبیعی
خوزه گارسيا گاسكوئز، از مسوولان وزارت كشاورزي برزيل مي‌گويد آزاد شدن اقتصاد اين كشور باعث شد تكنولوژي كشاورزي در مناطق گرمسيري امبراپا در سطح گسترده‌اي به كار گرفته شود. تا دو دهه پيش تنها حمايت دولت از كشاورزان اين بود كه محصولات آنها را با كمترين قيمت بخرد. همچنين طرح‌هاي نظارت بر تجارت اعمال مي‌شد و توليدات كشاورزي تنها به اين دليل افزايش مي‌يافت كه زمين‌هاي بيشتري براي كشاورزي اضافه مي‌شد. اما در سال 1990، فرناندو كولار، رييس جمهور وقت برزيل، تعرفه‌ها را به ميزان قابل توجهي كاهش داد و بسياري از قوانين نظارت بر صادرات و واردات را لغو كرد. پس از آن، كل منطقه زير كشت در برزيل 38 درصد گسترش يافت و توليد محصول بيش از3 برابر شد و بازدهي كل عوامل در يك سال 6/4درصد رشد داشت.
در دهه گذشته، به يمن افزايش جهاني قيمت كالا، برزيل به يكي از بزرگ‌ترين توليدكنندگان محصولات كشاورزي در دنيا تبديل شده است. اين كشور از نظر توليد 15 محصول كشاورزي كه بيش از همه مبادله مي‌شوند، در ميان سه كشور برتر دنيا قرار دارد. و از آنجا كه نسبت به ساير توليدكنندگان، مصرف داخلي كمتري دارد، بزرگ‌ترين سهم را در سير كردن مردم دنيا به خود اختصاص مي‌دهد.
با وجود آزاد شدن اقتصاد برزيل در دهه 90، بخش‌هاي صنعتي با لابي‌هاي قدرتمندي كه در برازيليا وجود داشت، همچنان از امتيازهاي ويژه خود بهره مي‌بردند؛ ميراثي كه از شيفتگي ژنرال‌هاي نظامي به صنعتي‌سازي دولت محور به جا مانده بود. در نتيجه، يك نابهنجاري براي برزيل ايجاد شد: بزرگ‌ترين توليدكننده محصولات كشاورزي كه از كشاورزان خود كمتر از توليدكنندگان صنعتي حمايت مي‌كند. اتاق بازرگاني جهاني، در بررسي‌هاي اخير خود در مورد نظام حمايت از صنايع داخلي، از بين 20 اقتصاد برزگ دنيا، برزيل را در رتبه اول قرار داده است. همچنين آمارهاي سازمان همكاري‌هاي اقتصادي و توسعه (OECD) نشان مي‌دهد حمايت‌هاي دولتي از كشاورزي تنها 7/5 درصد درآمد مزارع را به خود اختصاص مي‌دهد، در حالي كه اين نرخ در آمريكا، كشورهاي عضو OECD و اتحاديه اروپا به ترتيب 12، 26 و 29 درصد است.
خودروسازان برزيلي به طور خاص نورچشمي دولت هستند، به طوري كه با ممنوعيت كامل واردات خودرو از سال 1974 تا 1990 و پس از آن بالا بردن تعرفه واردات خودرو، برزيل از كشوري كه فاقد صنعت خودرو بود، به توليد 3/3 ميليون وسيله نقليه در سال رسيد. با اين حال، وقتي ارزش پول برزيل تقويت شد، حتي تعرفه‌هاي بالا نتوانست خودروسازان را نجات دهد. در سال 2005 خودروهاي وارداتي تنها 5 درصد فروش را تشكيل مي‌دادند و در سال 2011 سهم آنها به 22 درصد افزايش يافت. دولت با سهميه‌بندي خودروهاي وارداتي از مكزيك– كه قرارداد تجارت آزاد خودرو با برزيل امضا كرده بود– واكنش نشان داد.
آخرين تصميم دولت اين است كه براي تحقيق و توسعه داخلي تخفيف مالياتي قائل شود كه در اين صورت، خودروسازان، ديگر 30 درصد ماليات بر فروش اضافي را نمي‌پردازند. هدف از اين كار اين است كه فضاي رقابتي‌تري براي خودروسازان داخلي ايجاد شود تا آنها دست به نوآوري بيشتري بزنند.
سياست جديد در واقع توليد داخلي را افزايش مي‌دهد و همان طور كه امبراپا نشان داده، حمايت دولت مي‌تواند عامل نوآوري باشد. اما نوآوري كشاورزان برزيلي فقط به واسطه پيشنهاد حمايت دولت نبوده، بلكه آنها از سوي رقبا مورد تهديد واقع شده بودند. صرفا حمايت دولت نمي‌تواند چنين معجزه‌اي به بار بياورد. گذشته از اين، در دهه‌هاي 70 و 80 ميلادي، مزارع برزيل كوچك بود و سرمايه‌گذاري چنداني در آنها صورت نگرفته بود، در حالي كه شركت‌هاي خودروسازي جهاني آنقدر بزرگ هستند كه بدون كمك دولتي دست
به نوآوري بزنند.
كشاورزان برزيلي، بر خلاف همتايان خود در آمريكا و اتحاديه اروپا، اكنون مشتاق‌ترين طرفداران تجارت آزاد در كشورشان هستند. كشاورزان باهيا قصد دارند به دامداري در سرادو روي آورند، چون بارندگي براي كشاورزي بسيار كم است، اما براي اينكه دامداري پرسودي داشته باشند، به بازارهاي جديد نياز دارند. آنها بيشتر تمايل دارند گوشت‌هاي توليدي خود را به اروپا بفرستند چرا كه قيمت گوشت در آن منطقه بسيار بالا است.
كاتيا آبرئو، رييس اتحاديه كشاورزان برزيل مي‌گويد: اين كشور بايد در كل رويكرد خود نسبت به تجارت تجديد نظر كند. «تلاش براي حفظ بازار به شيوه قديمي ديگر معنا ندارد. ما بايد به دنبال يك حلقه از هر زنجيره عرضه باشيم.»
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

Similar threads

بالا