اقتصاد، مرز جدید دو کره

onia$

دستیار مدیر تالار مدیریت
[h=1]اقتصاد، مرز جدید دو کره[/h]

مجید اعزازی
کشورهای کره جنوبی و کره شمالی اگرچه دارای پیشینه تاریخی مشترکی هستند، اما طی دهه‌های اخیر نه تنها به دلیل مرز جغرافیایی که به دلیل نوع سیستم سیاسی و اقتصادی حاکم بر این دو کشور، فرسنگ‌ها از هم فاصله گرفته‌اند.
کره شمالی به داشتن سیستمی کاستی و بسته شناخته می‌شود، کره جنوبی هم به داشتن سیستمی باز و رقابتی. هریک از این سیستم‌ها نیز مشکلات و معضلات خاص خود را تولید می‌کنند. برونداد کره شمالی انسان‌هایی رنجور، اقتصادی رو به اضمحلال و سنتی است؛ در نقطه مقابل، انسان‌هایی که به طرزی بیمارگونه با یکدیگر رقابت می‌کنند با اقتصادی متاثر از ابرکمپانی‌های خانوادگی اما مدرن نیز برآمده از سیستم اقتصادی– اجتماعی کره جنوبی است. این اقتصاد مدرن اما با چند مشکل از جمله پیری جمعیت و بهره‌وری اندک شاغلان دست
به گریبان است.
سال گذشته، تقریبا 12 درصد جمعیت کره جنوبی 65 سال یا بیشتر سن داشتند و تا سال 2030 این میزان دو برابر خواهد شد. در کره جنوبی تعداد افرادی که در سن کار هستند، تنها در یک دوره سه ساله افزایش می‌یابد و تا سال 2040 تعداد این افراد حدود یک پنجم کمتر می‌شود.
در همین حال، مراقبت از سالمندان، به خودی خود بار سنگین و بلند مدتی برای دولت‌ها است؛ اما این موضوع در کره جنوبی مشکلات بیشتری به همراه دارد.از سوی دیگر، به محض اینکه تعداد نیروی کار کره رو به کاهش بگذارد، بالا بردن بهره‌وری کارمندان از اهمیت بیشتری برخوردار می‌شود؛ اما شرکت‌های بزرگ معمولا کارمندان خود را به‌طور اجباری در سن 56 تا 58 سالگی بازنشسته می‌کنند؛ چون نسل قبلی با تکنولوژی‌های جدید کنار نمی‌آید و بسیاری از آنها نمی‌توانند با مایکروسافت یا فیس‌بوک کار کنند. پرونده پیش رو، ترجمه برخی از مقالات تازه اکونومیست
درباره دو کره است.
 

onia$

دستیار مدیر تالار مدیریت
[h=1]معضلات زندگی در دو کره[/h]

کره‌ای بودن- چه شمالی، چه جنوبی- آسان نیست، اما مردم کره جنوبی دست کم این آزادی را دارند که رویاهای خود را در سر بپرورانند

مترجم: شادی آذری
در سال 2004 کیم گوانگ ایل از مرز مشترک چین با کره شمالی عبور کرد، مسافرتی که او بیش از 30 بار ظرف سه سال اخیر انجام داده بود تا کالا مبادله کند.
این بار اما او دستگیر و به یکی از کمپ‌های مشهور کره شمالی فرستاده شد که هنوز ده‌ها هزار زندانی در آن زندگی می‌کردند. در بازداشتگاه به او پستی پر استرس داده شد.
زندانیان در آنجا به دو دسته ضعیف و قوی تقسیم می‌شدند و معیار این تقسیم‌بندی هم این بود که نگهبانشان با مشت زدن بر پهلویشان، می‌فهمید که لاغرند یا چاق. ضعیف‌ها از کارهای سنگین معاف می‌شدند، اما در عوض سهم کمتری از سوپ ذرت می‌گرفتند. کیم می‌گوید که همه بر سر پیدا کردن مار و خوردن آن با هم رقابت می‌کردند. زندان آنقدر شلوغ بود که وقتی زندانیان به پهلو می‌خوابیدند، پایشان به سر زندانی دیگر بر‌خورد می‌کرد.
وی پس از رهایی از آنجا به کار پیشخدمتی مشغول شد تا اینکه مادرش چشم از جهان فروبست. سپس او برای آخرین بار از مرز عبور کرد و در فوریه 2009 از راه چین و تایلند به کره جنوبی گریخت. در مقایسه با سرنوشت وحشتناکی که در کره شمالی پشت سر گذاشته بود، فکر می‌کند که کره جنوبی سرزمین سعادت است.
او می‌گوید: «برخی (از عیب‌جویان) بیش از حد بلندپروازند و توقع زیادی دارند.» اما او راضی است، گر چه کیم هنوز برزخی از قسمت‌های زندگی در کره جنوبی را هم «ترسناک» می‌داند، به خصوص «رقابت نفس‌گیر» آن را. او می‌گوید: «همه رقبای شما هستند و این چیزی است که با کره شمالی متفاوت است.» این شکایت مشترکی است که همه فراریان از کره شمالی مطرح می‌کنند. خانم پارک اون در سن 19 سالگی و در سال 2006 به کره جنوبی آمد و در همان ابتدا مورد بازجویی یکی از اعضای سازمان اطلاعات ملی کره جنوبی قرار گرفت. به وی گفته شد:
«فکر می‌کنی می‌توانی اینجا بیایی و ثروتمند شوی؟ پیدا کردن شغل بسیار سخت است.» گر چه این خانم اکنون به استخدام دانشگاه یون‌سی درآمده‌است و تنوع زندگی در کره جنوبی را مورد تمجید قرار می‌دهد؛ اما به این موضوع اذعان می‌کند که زندگی در این کشور
«واقعا پر استرس» است.
او می‌گوید: «وقتی در کره شمالی بودم همه آنچه باید درباره‌اش فکر می‌کردم این بود که چگونه غذا به دست آورم. خیلی آسان بود.» فقط عیب‌جویان نیستند که کره جنوبی را کشوری پر استرس می‌دانند. ریچارد بابز، که به مدت 6 سال به موسسه جهانی مک‌کنزی در سئول اعزام شد، می‌گوید کار کردن در این دفتر دشوارتر از کار کردن در هر یک از دیگر دفاتر این موسسه در سرتاسر جهان است؛ او می‌گوید کار مشاوره برای کره‌ای‌ها دشوار است، زیرا آنها استانداردهای بالایی دارند. او می‌افزاید: «اما من ترجیح می‌دهم که به آنها مشاوره دهم نه اینکه تلاش کنم که با آنان
به رقابت بپردازم.»
کره جنوبی به شدت رقابتی است و علت آن تا حدودی به این موضوع مربوط است که همه اهدافی متعالی دارند: یک شغل با درآمد خوب و دارای امنیت شغلی در یک شرکت بهتر است تا یک شغل خطرناک در یکی از عرضه‌کنندگان مواد به آن شرکت. دلیل دیگر این است که مردم اعتقاد دارند می‌توانند با تلاش خودشان به موفقیت دست یابند یا دست کم اگر نتوانند موفق شوند، خودشان را مورد ملامت قرار می‌دهند.
این کمال‌گرایی حتی به ظاهر فیزیکی آنها هم تسری یافته است. بسیاری از زنان و تعداد روزافزونی از مردان زیر تیغ جراحی می‌روند؛ البته نه فقط برای علایق شخصی بلکه به‌عنوان پاسخی عمل‌گرایانه به انتظارات اجتماعی.
آن‌طور که کیم با اغماض و ملاحظه می‌گوید: کره شمالی متفاوت است. این کشور جامعه‌ای به شدت طبقاتی دارد، اما افراد نمی‌توانند جایگاه خود را با تلاش ارتقا دهند. کیم به طور برگشت‌ناپذیری محکوم شده بود که در دسته «متخاصم» طبقه‌بندی شود؛ چون پدرش در زمان آزادسازی کره در ژاپن تحصیل می‌کرد و تا سال 1958 در کره ساکن نشد.
حتی ازدواج کیم با زنی که بستگان نظامی داشت کمکی به او نکرد. وقتی که او هنگام عبور از مرز چین دستگیر شد، محکومیت شدیدتری را متحمل شد و آن‌طور که خودش می‌گوید: به سعی خانواده همسرش در زندانی سخت‌تر حبس شد؛ چون آنها همیشه از وصلت با فردی از طبقه او ناراضی بودند.
موفقیت‌های کره جنوبی عمیق اما محدود بود. تقریبا نیمی از جمعیت این کشور در سئول زندگی، کار و رقابت می‌کند. ساختار حرفه‌های آن هم محدود است. تعداد حرفه‌های کره جنوبی تنها دو سوم تعداد حرفه‌های ژاپن و فقط 38 درصد تعداد حرفه‌های آمریکاست. این آمار تکان‌دهنده توسط دولت کره جنوبی گم نشده است ( این اتفاق برای برخی آمار دیگر رخ داده است). گفته می‌شود که قرار است 500 حرفه جدید از جمله پرستار دامپزشکی، ماساژ درمانگر و کارآگاه خصوصی ایجاد شوند.
تیلر کاون، اقتصاددان دانشگاه جورج میسن زمانی اعلام کرد که آمریکا بیش از 3000 تالار مشاهیر دارد که در آنها از افراد مختلفی از ورزشکاران گرفته تا حسابداران تجلیل شده است. اگر افراد نتوانند در یک حرفه به پله‌های بالایی نردبان ترقی برسند، می‌توانند نردبان دیگری را امتحان کنند؛ اما در کره جنوبی افراد تعریف مشترکی از موفقیت دارند. همه برای بالا رفتن از یک نردبان تقلا می‌کنند، برای به دست آوردن یک پاداش در تلاشند و از یک شکست می‌هراسند. آنهایی که می‌گویند برای چیز دیگری می‌کوشند، باور نمی‌شوند. یک روزنامه‌نگار در این مورد نوشته است: «مردم ترجیح می‌دهند به جای آنکه سر یک مار باشند، دم یک اژدها باشند.»
والدین در کره جنوبی تا زمانی که مطمئن نشده‌اند که منابع لازم برای به موفقیت رسیدن فرزندشان را در اختیار دارند، حتی فکر بچه‌دار شدن را هم از ذهن نمی‌گذرانند. در نتیجه کره جنوبی با کمبود طبقه متوسط شاد، مبارزان فرهنگی، افراد بیکار، ترک تحصیلی‌ها و افرادی متفاوت از دیگران مواجه است.
چنین افرادی هرگز متولد نمی‌شوند. این تلقی محدود کره‌ جنوبی‌ها از موفقیت تبعاتی عجیب در پی دارد. شرکت‌های بزرگ، استعدادها را چنان جذب خود می‌کنند که سایر بخش‌های اقتصاد که باید در واقع به کسب و کارهای کوچک‌تر تخصیص داده شوند از آن استعدادها محروم می‌مانند. بنابراین بخش‌های عظیمی از اقتصاد کره جنوبی غیرمولد باقی می‌مانند و ابعاد فعالیتشان بیش از حد کوچک و دانش آنها بسیار محدود است. امروز ایده‌آل‌های مردم کره جنوبی در گنگنام واقع در همسایگی سئول تجلی یافته است. این شهر مهد جراحی‌های پلاستیک، آپارتمان‌های گران‌قیمت و رستوران‌های دارای سبک شده است. اما حقیقت این است که مردم کره جنوبی باید در مورد اینکه چه مولفه‌هایی یک زندگی خوب را تشکیل می‌دهند، ایده‌آل‌های خود را مورد بازبینی قرار دهند.
 

onia$

دستیار مدیر تالار مدیریت
[h=1]جنگ کمپانی‌ها[/h]

دولت کره‌جنوبی با تسلط ابرکمپانی‌های خانوادگی بر وضعیت کشور مخالف است

مترجم: مژگان جعفری
پارک لوته ورد (LOTTE WORLD) در منطقه سنگپا (Songpa) در سئول، بزرگ‌ترین پارک سرپوشیده جهان است.
واگن‌هایی به شکل بالون از ریل آهنی پارک آویزان هستند (ریل بر روی سقف شیشه‌ای پارک قرار دارد) از این زاویه، مردمی که سوار ترن شده‌اند می‌توانند سالن هاکی شهربازی، چرخ فلک‌ها و سایر جاذبه‌های شهربازی را بهتر ببینند. زن و شوهر جوانی را که هدبند پلنگی به سر دارند و از یانگین آمده‌اند می‌بینم، از آنها می‌پرسم: شنیده‌ام که سامسونگ نیز پارکی تفریحی دارد، کدام پارک بهتر است؟ آنها می‌گویند: هردو پارک خوب هستند؛ اما پارک سامسونگ یک باغ وحش نیز دارد. دانیل تئودور خبرنگار سابق مطبوعات و نویسنده کتاب «کره جنوبی» می‌گوید: سامسونگ شاید بهترین ابر کمپانی کره جنوبی (chaebol) باشد؛ ولی لوته (LOTTE) فراگیرتر است. در کره جنوبی گروه لوته بیش از 11 هزار نفر کارمند در حوزه‌هایی نظیر خرده فروشی، گردشگری، پتروشیمی، ساخت‌وساز و امور مالی در استخدام خود دارد. در کره شما می‌توانید یک شکلات لوته بخورید، از یک فیلم در سینمایی متعلق به گروه لوته لذت ببرید، در لوته مارت خرید کنید و پول آن را با کارت اعتباری که به این گروه تجاری تعلق دارد، پرداخت کرده و به خانه‌ای باز گردید که توسط کمپانی بیمه لوته بیمه شده است. لازم نیست به پارک لوته ورلد بروید تا در جهان لوته باشید، در سرتاسر کره جنوبی شما در لوته ورلد زندگی می‌کنید.
شوان کوکران (Shaun Cochran) یکی از کارگزاران پارک رییس‌جمهور (President Park) می‌گوید: دولت در حال حاضر در حال بررسی برخی شکایت‌ها از وضعیت کمپانی‌ها در کشور است، قرار است تمایزی اساسی میان
ابر کمپانی‌ها به‌عنوان موسسات و ابر کمپانی‌ها به‌عنوان گروه‌هایی که توسط خانواده‌های به هم پیوسته مدیریت می‌شوند، ایجاد شود. دولت با تسلط رو به رشد این خانواده‌ها بر وضعیت کشور مخالف است.
مشکلات مربوط به این ابر کمپانی‌ها تنها به مساله کنترل خانواده‌ها محدود نمی‌شود. این کمپانی‌ها قادرند بازار را به انحصار خود درآورند، رقبای کارآفرین کوچک را با قیمتی کمتر از ارزش واقعی‌شان خریداری کنند، از تامین‌کنندگان متعدد بدون نگرانی خرید کنند و پول مواد اولیه را به صورت غیر نقدی بپردازند و در مجموع به نفع اقلیتی از سهامداران فعالیت کرده و جریان قدرت در بازار را دچار اختلال کنند. اصلاحات دولتی می‌تواند توزیع عادلانه‌تری از فرصت‌ها برای شرکت‌ها مهیا کند.
ابر کمپانی‌ها امپراتوری خود را به دو صورت عمودی و افقی گسترش داده‌اند. به‌صورت افقی با تسلط بر تمام حوزه‌های صنعت و به صورت عمودی با گسترش نقش خود در تمامی مراحل تولید، با وجود این کمیسیون تجارت عادلانه (FTC) سال گذشته موفق شد سلطه ابر کمپانی‌ها را در برخی از حوزه‌های رقابت کاهش دهد، این مساله با ثبت جریمه برای تبانی و سایر سوء استفاده‌ها ممکن شد. سال پیش از آن نیز اقدامات دیگری نظیر تثبیت قیمت برای محصولاتی با قیمت متغیر پیش‌بینی شده بود، محصولاتی چون: شیر، سویا، پنیر، قهوه، روغن، بیمه عمر و کاغذ دیواری.
امروزه مصرف‌کنندگان مانند گذشته محدودیتی در استفاده از یک کالای خاص ندارند. در طول 9 سال گذشته
کره جنوبی 9 قرارداد مهم اقتصادی منعقد کرده است. در نتیجه این توافقات اقتصادی، تعرفه کالاها و محصولات کاهش یافته است. هم اکنون مصرف‌کنندگان کره‌ای به خاطر واردات، فرصت‌های بیشتری برای خرید کالاهای متنوع دارند. دولت همچنین سعی کرده است با مذاکره با شرکت‌های بزرگ و کسب‌وکارهای کوچک با آن‌ها به توافق برسد تا بخش تولید نیز، همزمان تقویت شود. در سال 2009, نمایندگان 9 شرکت بزرگ از جمله سامسونگ و لاته با شرکت‌های کوچک‌تر اتحادیه‌ای برای همکاری‌های تجاری تشکیل دادند. (NCCP). این اتحادیه در ابتدای سال تجاری پیشنهاد کرد که شرکت‌های بزرگ در بخش‌هایی مانند رستوران، تعمیرات خودرو و فروش دوچرخه سرمایه‌گذاری کنند. البته برخی از شرکت‌هایی که قرار بود در این بخش‌ها سرمایه‌گذاری کنند، از تصمیم اولیه خود صرف‌نظر کردند.
اما این تصمیم به سود بخش تولید نیست. اگر این دسته خدمات همچنان در سطح خرد باقی بماند، سودی به نیروی کار و گردش سرمایه در کره جنوبی نمی‌رسانند. ثروت و اندازه ابر کمپانی‌های کره‌ای مستعد سوءاستفاده و ناکارآمدی است. در واقع اگر کره‌جنوبی همچنان می‌خواهد به رشد تولید خود ادامه دهد، باید جلوی تمرکز ابر کمپانی‌ها را بگیرد. هرچه کشور ثروتمندتر می‌شود، نیاز کارخانه‌ها به نیروی کار کمتر می‌شود. در فاصله سال‌های 1995 تا 2000، متوسط تولیدات کارخانه‌های کره، سالانه 7 درصد افزایش پیدا کرده است؛ در حالی که در همین مدت، سالانه 2 درصد از نیروی کار مورد نیاز کاسته شده است.
اکثر فرصت‌های شغلی‌ای که همچنان پابرجا مانده، در بخش خدمات است. مخصوصا اموری که امکان واردات آن وجود ندارد؛ اما بر اساس آمارها، بازدهی بخش خدمات، نصف بازدهی نیروها در بخش تولید بوده است. این تفاوت در بازدهی، به این خاطر است که سطح پرداخت ابر کمپانی‌ها به نیروهای بخش تولید پایین بوده است. این ابر کمپانی‌ها همچنان بهترین نیروهای کار و مدیران کره‌ای را جذب می‌کند؛ اما فرآیند فعلی ضربه‌ای جدی به بخش خدمات وارد کرده است.
کسب‌وکارهای کوچک اما در مرکز توجه عمومی است. بیش از 1100 برنامه حمایتی دولتی، برای مراقبت از آنان در نظر گرفته شده است. علت حمایت گسترده دولت از کسب‌وکارهای کوچک این است که عمده فرصت‌های شغلی در این بخش ایجاد می‌شود؛ اما علت اصلی این امر، نه بزرگ بودن شرکت‌ها، بلکه نیروی کار محور بودن آنها است. اصلاح قوانین تجاری که اخیرا در دستور کار دولت کره قرار گرفته است، تا اندازه‌ای می‌تواند کارآیی اقتصاد را افزایش دهد. یکی از موثرترین راه‌ها برای تمرکززدایی از اقتصاد کره و بهبود کارآیی آن، تزریق روحیه خلاقیت به کارآفرینان کره‌ای است. نظام سیاسی و اقتصادی هر دو با هم باید دموکراتیزه شوند.
شاید بتوان گفت که بزرگ‌ترین مانع در برابر رشد خلاقانه اقتصاد کره جنوبی، ترس از شکست است. خلاقیت یعنی افزایش خطرپذیری. اما جامعه و به تبع آن بخش مالی در کره، بسیار محتاط هستند و خطرپذیری را بر نمی‌تابند. بانک‌های کره برای پرداخت وام، خواهان ضمانت‌های بسیار سنگینی هستند. به همین خاطر، اگر فردی نتواند از پس بازپرداخت وام‌هایش بربیاید، اوضاع برایش بسیار دشوار خواهد بود. یکی از مدیران کره ای در این باره می‌گوید: اینجا اگر نتوانید وام‌هایتان را پرداخت کنید، با شما به عنوان یک جنایتکار برخورد می‌کنند.
دولت می‌کوشد تا با این ترس از شکست مقابله کند. به همین خاطر بانک‌ها را مجبور کرده است تا درباره ضمانت‌های مالی شان تجدید نظر کنند. تسهیل خدمات برای کارآفرینان و اصلاح فرآیند فعلی وام دهی، می‌تواند به کره جنوبی کمک کند تا رویاهای خود را برای موفقیت بیش از پیش محقق کند.
 

onia$

دستیار مدیر تالار مدیریت
[h=1]مصائب زنان[/h]

اغلب زنان کره شمالی نان‌آور هستند و مردان بیشتر کارهای خانه را انجام می‌دهند

مترجم: مجید اعزازی
ایزابل برد بایشاپ جهانگرد آمریکایی پس از چهاربار سفر به کره‌شمالی، در دهه 1890 کشف کرد که این کشور به اندازه‌ای «پیچیده» است که به دشواری مي‌توان درباره آن مطلب نوشت.
به ویژه، توصیف موقعیت زنان کره دشوار بود. براساس رسوم دیرپای چندین قرنی، زنان طبقه بالا در ابتدا در منزل پدری پنهان سپس در منزل شوهرانشان زندانی مي‌شدند. از سوی دیگر، زندگی زنان روستایی «چیزی جز رنج و بیگاری» نبود، «در 30 سالگی مثل زن 50 ساله» به نظر مي‌رسیدند و «در 40 سالگی اغلب بدون دندان» بودند.
کره‌شمالی همچنان وضعیتی دشوار دارد. هزاران نفر خارجی از این کشور بازدید مي‌کنند، اما اغلب آنچه درباره زندگی روزانه در کره شمالی به دست مي‌آید، از زبان فراری‌هاي این کشور- که اغلب زن هستند و تقریبا 70 درصد از 25 هزار و 600 پناهنده به کره‌جنوبی را تشکیل مي‌دهند- شنیده
مي‌شود.
رژیم کمونیست کیم ایل سونگ آغاز خوبی در اعلام ممنوعیت سنت‌هایی داشت که خانم برد را شوکه کرد. این رژیم دو سال پیش از وضع قانون اساسی، قانون برابری جنسیتی را تصویب کرد. به دلیل کشتار مردان در جنگ کره، در اوایل دهه 1950 تقریبا 55 درصد نیروی کار زن بودند.
اما سونیا رینگ، انسان شناس دانشگاه لووا یادآوری مي‌کند که تعهد رسمی نسبت به برابری جنسیتی که از اتحاد جماهیر شوروی اقتباس شده بود، ریشه‌ای نداشت.
خیلی زود کیم زنان را مجبور کرد تا بار مضاعف تولید و بازتولید را به دوش بکشند و سهمیه تولیدی خود را داشته باشند و همچنین «جانشینان انقلاب‌هاي ما و نسل آینده ساز کمونیست» را پرورش دهند. بازدیدکنندگان از کره‌شمالی نوشته‌اند که مردان و پسران در منازل معمولی کره‌شمالی دست به سیاه و سفید نمی‌زنند.
از کار افتادگی اقتصاد کره‌شمالی در اواسط دهه 1990 زنان را وادار به پذیرش ایفای نقشی جدید کرد. مردان باید در محل کار اختصاصی خود کاملا قابل رویت مي‌بودند؛ اما دولت در مقابل زنان - کسانی که وظایف خود را گزارش نمی‌دادند- به چشمی کور تبدیل شد. این موضوع به زنان اجازه داد تا اقتصاد بازار غیررسمی را ایجاد کنند که اندکی جایگزین اقتصاد درحال سقوط شد.
زنان به خرده فروش، تجار کوچک و دست فروش تبدیل شدند. «مارکوس نولاند» و «استفان هاگارد» از موسسه علوم اقتصاد بین‌المللی «پیترسن» در تحقیقی از پناهجویان کره‌شمالی دریافتند که 76 درصد از زنان به کار دادوستد - پیش از اینکه مجبور به ترک آن شوند- اشتغال داشته‌اند. این رقم برای مردان 63 درصد گزارش شده است. تقریبا نیمی از زنان گفتند که در دوره اولیه اشتغال در بازار، کل درآمدشان را از محل دادوستد به‌دست مي‌آوردند.
کسانی که در چنین بازارهایی اشتغال دارند، هنوز هم ریسک مي‌کنند.حاکمیت کره شمالی گروهی از فعالیت‌ها در بازار را غیرقانونی (جرم) اعلام کرده است.کسانی که در این چارچوب مجرم شناخته بشوند، به دوسال حبس در تاسیسات نظامی به اصطلاح«تربیت نیروی کار» محکوم مي‌شوند. مکانی که زندگی در آن دشوار است؛ اما به سختی کمپ‌هاي زندان سیاسی - که کره شمالی به آنها شهره است- نیست. 95 درصد زنانی که پس از سال 2005 از زندان آزاد شده اند،گزارش مي‌دهند که با پرداخت رشوه از مشکلات و گرفتاری‌هاي این زندان خود را رها مي‌کرده‌اند.
زندگی زنان کمتر تنظیم و کنترل شده است؛ اما دشواری زندگی آنان نسبت به زندگی مردان کمتر نیست و دشواری کمتری ندارد. «هزل اسمیث» از دانشگاه «کرانفیلد» در کتاب در دست انتشار خود که درباره کره‌شمالی است، می‌گوید: هم اینک زنان اغلب نان‌آور هستند و مردان بیشتر کارهای خانه را انجام مي‌دهند.
در عین حال، یافته‌هاي او نشان مي‌دهند، از آنجا که اقتصاد بازار تا حدی رشد یافته است، بزرگ‌ترین کاهش در شبکه‌هاي تجاری چینی رخ داده است، شبکه‌هایی که مرزها و عمده فروش‌هاي مرتبط با رژیم کره‌شمالی را به هم متصل مي‌کنند.
پس از گذشت یک قرن از بازدید خانم برد از کره، سختی و مشقت همچنان برای بسیاری از زنان کره‌شمالی باقی مانده است؛ اما برخی چیزها تغییر کرده است. در روزگار برد، دخترها به اندازه‌ای پنهان مي‌شدند که «جوهره زندگی دختران در هستی اجتماعی این کشور ناشناخته بود».
با وجود این، پس از اینکه زنان مشاغل دولتی خود در مدارس پرستاری و مراقبت از کودکان در سال‌هاي اخیر را رها کرده‌اند، اینک کودکان زندگی کمتر سرپرستی شده‌ای دارند. خانم اسمیث مي‌گوید: وقتی پس از هشت سال در سال 2011 به پیونگ یانگ بازگشتم، برجسته‌ترین تغییر «کنترل کمتر بچه‌ها هنگام بازی و آزادانه و حرکت کردن آنها»
در خیابان‌ها بود.
 

onia$

دستیار مدیر تالار مدیریت
[h=1]معضل پیری نیروی کار[/h]

تا سال 2030 جمعیت 65 سال به بالای کره جنوبی دو برابر خواهد شد

مترجم: مریم رضایی
جمعیت کره جنوبی سریع‌تر از هر کشور دیگر عضو سازمان همکاری اقتصادی و توسعه (OECD) به سوی پیری می‌رود. سال گذشته، تقریبا 12 درصد جمعیت این کشور 65 سال یا بیشتر سن داشتند و تا سال 2030 این میزان دو برابر خواهد شد.
به گفته کارشناسان OECD، در کره جنوبی تعداد افرادی که در سن کار هستند، تنها در یک دوره سه ساله افزایش می‌یابد و تا سال 2040 تعداد این افراد حدود یک پنجم کمتر می‌شود.
به‌رغم روند سریع شهرنشینی در کره جنوبی، بررسی سال 2011 موسسه تحقیقات ملی بازنشستگی نشان داده یک چهارم افراد بالای 70 سال در این کشور، هنوز با فرزندانشان زندگی می‌کنند. اما این عدد روند کاهشی دارد و اگرچه در حومه‌های شهری سالمندان هنوز انتظار دارند که فرزندانشان از آنها مراقبت کنند، در شهرها این انتظار از دولت در حال افزایش است.
بار مراقبت از سالمندان به‌طور فزاینده‌ای بین همه مالیات‌دهندگان تقسیم می‌شود. چندی پیش کره جنوبی فکر می‌کرد ضعیف‌تر از آن است که بخواهد به یک دولت رفاه تبدیل شود. باید گفت به زودی این کشور تا حدی پیر می‌شود که حتی پرداخت حقوق بازنشستگان هم دشوار خواهد بود. در سال 1988 دولت کره جنوبی از «طرح ملی مستمری عمومی» صحبت کرده بود؛ اما امروز کمتر از یک سوم افراد 65 سال یا بیشتر، این مستمری را دریافت می‌کنند. خانم پارک گون های، رییس جمهور کره جنوبی، وعده داده بود به هر شهروند سالمند 200 هزار وون (معادل 186 دلار) مستمری ماهانه پرداخت کند؛ اما ماه گذشته او از این وعده خود عقب‌نشینی کرد.
مراقبت از سالمندان، به خودی خود بار سنگین و بلندمدتی برای دولت‌ها است؛ اما این موضوع در کره جنوبی مشکلات بیشتری به همراه دارد. مثلا تامین پرسنل نیروهای مسلح این کشور روز به روز سخت‌تر می‌شود. در پنج سال گذشته، تعداد مردان 18 تا 35 سال که واجد شرایط خدمت سربازی هستند، بیش از 120 هزار نفر کاهش یافته است.
به محض اینکه تعداد نیروی کار کره رو به کاهش بگذارد، بالا بردن بهره‌وری کارمندان از اهمیت بیشتری برخوردار می‌شود؛ اما در حال حاضر، کارفرمایان کره جنوبی از افراد مسن‌تر به خوبی استفاده نمی‌کنند و خود را از یکی از بزرگ‌ترین گروه‌های سنی – یعنی نسلی که در دوران اوج زاد و ولد در دهه 50 و پس از جنگ کره متولد شد – محروم کرده است. شرکت‌های بزرگ معمولا کارمندان خود را به طور اجباری در سن 56 تا 58 سالگی بازنشسته می‌کنند. طبق تحقیقی که توسط موسسه تحقیقاتی اقتصادی سامسونگ صورت گرفته، کارمندان اداری به‌طور میانگین قبل از تولد 54 سالگی‌شان وادار به ترک کار می‌شوند. اما عده بسیار کمی از این بازنشستگان اجباری، کار را برای همیشه ترک می‌کنند. طبق اعلام اداره آمار کره، 67 درصد کره‌ای‌های بین 55 تا 64 سال یا هنوز کار می‌کنند یا به دنبال کار می‌گردند که این رقم از میانگین ملی در همه سنین بیشتر است.
پس چرا این افراد کنار گذاشته می‌شوند؟ در شرکت‌های کره جنوبی افزایش حقوق یا ارتقای شغلی بر اساس سن کارمندان است، نه بهره‌وری آنها. طبق اعلام موسسه کار کره که یک اتاق فکر دولتی است، بیش از 57 درصد این کارمندان نمی‌توانند خود را با تغییرات وفق دهند و همین عامل قطع همکاری با آنها می‌شود. نسل قبلی با تکنولوژی‌های جدید کنار نمی‌آید و بسیاری از آنها نمی‌توانند با مایکروسافت، Gmail یا فیس‌بوک کار کنند.
زود حذف شدن
می‌توان گفت کارمندان در همه جا با تکنولوژی جدید مشکل دارند؛ اما در کره جنوبی این مشکل با توسعه فشرده این کشور تلفیق شده است. نسل گذشته، سال‌های رشد خود را در اقتصادی که پیچیدگی کمتر و جامعه‌ای که سواد کم‌تری داشت، گذرانده بودند. وقتی آنها مدرسه می‌رفتند، تنها حدود 30 درصد از همکلاسی‌هایشان به تحصیلات بالاتر ادامه می‌دادند. امروزه این رقم بیش از 70 درصد است. در واقع نسل قدیم در اقتصادی رشد یافته بود که ستون‌های اولیه خود را بنیان می‌نهاد.
از آن به بعد، اقتصاد و تکنولوژی در کره جنوبی به حدی سریع رشد کرده که بسیاری از کارمندان قدیمی‌ نمی‌توانند خود را به آن برسانند.
اما باید گفت دست کشیدن از آنها هم باعث می‌شود استعدادشان به هدر رود. حتی اگر فایده آنها برای سازمان با حقوقی که می‌گیرند همخوانی نداشته باشد؛ اما باز هم بهره‌وری آنها در داخل سازمان بیشتر از آن است که کاری بی‌ارتباط با شغل اولیه‌شان را شروع کنند.
برای حل این ناسازگاری بین بهره‌وری کارمندان قدیمی و پاداشی که می‌گیرند، دو راهکار وجود دارد. اول اینکه مهارت‌های آنها ارتقا یابد تا با حقوقشان سازگار شود و دوم اینکه حقوقی کمتر و معادل بهره‌وری کم‌شان به آنها داده شود. به نظر می‌رسد دولت قصد دارد هر دو رویکرد را دنبال کند، چون در ماه آوریل قانون مهمی را که حداقل سن بازنشستگی را تعیین می‌کرد، به تصویب رساند. طبق این قانون تا سال 2017، هیچ کارمندی زیر 60 سال نباید به اجبار بازنشسته شود. حتی دولت تصمیم گرفته به شرکت‌هایی که زودتر از اجرایی شدن این قانون از آن استقبال کرده‌اند، یارانه تخصیص دهد. در عوض، با بالا رفتن سن کارمندان حقوق آنها به طور خودکار بالا نمی‌رود. همچنین یک
«معاهده شغلی سه‌جانبه» در ماه مه از طرف دولت، کارفرمایان و فدراسیون اتحادیه‌های تجاری کره به امضا رسید. این معاهده شرکت‌ها را تشویق می‌کند سیستم «بیشینه دستمزد» را به‌کار بگیرند که طبق آن کارمندانی که در طول یک سال با بیشترین بهره‌وری کار کرده‌اند، بیشترین حقوق را می‌گیرند و کارمندانی که بهره‌وری آنها کاهش یابد، حقوق و پاداش کمتری دریافت می‌کنند.
با این حال، این سیستم جنجال‌برانگیز است. وقتی بانک استاندارد چارترد در سال 2011 این سیستم را در شعبه خود در کره جنوبی به کار گرفت، با طولانی‌ترین ضربه در تاریخ بانکداری کره مواجه شد. در این سیستم، ارتباط بین سن و ارشد بودن در محیط کار در نظر گرفته نمی‌شود و افراد جوان‌تر می‌توانند نسبت به همکاران مسن‌ترشان رتبه و حقوق بالاتری داشته باشند. چنین تحولاتی با نظام سلسله مراتبی کنفسیوس همخوانی ندارد.
تسلیم اجباری
حداقل سن بازنشستگی و سیستم بیشینه دستمزد باید به جلوگیری از بازنشستگی زودهنگام کمک و بار پیر شدن جمعیت را سبک‌تر کند؛ اما آیا راهی وجود دارد که کره بتواند روند پیری جمعیت را کنترل کند؟
یک روش پذیرفتن مهاجرین بیشتر است. تا سال 2006 تعداد افرادی که این کشور را ترک می‌کردند، از تعداد ورودی‌ها بیشتر بود. اتحاد دوباره با کره شمالی هم اگرچه چشم‌انداز دور و بلند مدتی است، می‌تواند به جوان‌تر شدن جامعه کره کمک کند؛ چون میانگین سنی مردم کره شمالی چهار یا پنج سال پایین‌تر از کره جنوبی است.
در نهایت باید گفت پیری جمعیت کره جنوبی نشان‌دهنده دو روند اساسی است؛ اول اینکه مردم کره جنوبی عمر طولانی‌تری دارند که امر مطلوبی است. دوم اینکه زاد و ولد در این کشور کم شده است. نرخ زاد و ولد کره جنوبی کمتر از 3/1 بار زایمان برای هر زن است که کمترین نرخ در میان کشورهای OECD است. دولت اگرچه به فکر افزایش این نرخ افتاده، اما ابتدا باید تضمین کند که بار بزرگ کردن فرزندان تنها بر دوش زنان بلندپرواز کره‌ای نخواهد بود.
 

onia$

دستیار مدیر تالار مدیریت
[h=1]جهان‌های موازی[/h]

تفاوت‌های اقتصادی -اجتماعی دو کره طی سی سال گذشته به شدت افزایش یافته است

مترجم: معزالدین خیرآباد
در یک شب بی‌قرار در آوریل 1970، «لی جئی جون»، یکی از 27 ماهیگیر اهل کره جنوبی که روی یک قایق ماهیگیری در خارج از آب‌های کره بر روی دریای زرد بودند، از خوابی پریشان بیدار شد.
او خواب دیده بود که کشور کره با سه موج بسیار بزرگ که هر یک از دیگری بزرگ‌تر بودند، محاصره شده است. آخرین موج کوه‌ها را جارو، کشور را غرق و سپس سرزمین کره را در حالی که دوپاره شده بود، رها کرد و رفت. به گمان او، این خواب نشانه بدی بود.
و البته چنین نیز شد و چند شب بعد، یک قایق گشتی متعلق به کره شمالی حدود 50 مایلی جنوب خط مرزی شمالی– خط مرزی دریایی واقع در میان دو کره- و در نزدیکی قایق ماهیگیری آنها متوقف شد. گشتی‌های مسلح سوار قایق شدند و خدمه آن را ربودند. اغلب آنها در همان سال بازگشتند، اما اهالی کره شمالی برنامه بزرگ‌تری برای آقای لی داشتند. آنها امیدوار بودند که از او یک جاسوس بسازند. این موضوع به سه دهه پیش از فرار او از کره شمالی
بازمی‌گردد.
تقسیم کره به شمال و جنوب به تراژدی دنباله‌دار این کشور تبدیل شده است. این تقسیم‌بندی در سال 1945 توسط قدرت‌های متحد که این کشور را از 35 سال حاکمیت خشونت‌آمیز ژاپن رها کردند، تحمیل شد. در سال 1950، کره مقر فرماندهی کیم ایل سونگ- حاکمی که از سوی اتحاد جماهیر شوروی حمایت می‌شد و بیش از این اتحاد عمر کرد- بود.
اما موجی از سپاهیان، اغلب آمریکایی‌هایی که زیر پرچم سازمان ملل متحد می‌جنگیدند، سپس کره شمالی را واژگون کردند. پس از آن نیروهای سازمان ملل در مقابل موج دیگری از سپاهیان چینی در خط موازی سی‌و‌هشتم - عرض جغرافیایی که بر اساس آن دو کره از هم جدا شده‌اند -
از پای درآمدند.
کشوری که او به سوی آن فرار کرد، دیگر کشوری نیست که او چند دهه پیش آن را ترک کرده بود. اقتصاد، سیاست و فرهنگش همه فراتر از تصور آقای لی تغییر کرده است. آقای لی وقتی جوان بود، به عنوان خبرچین به پلیس سئول خدمت کرده بود و به همین دلیل، همه رمز و رموز این شهر را می‌دانست. اما حالا که پس از سی سال به این ابر شهر وسیع بازگشته است، «نمی‌تواند چپ و راست خود را تشخیص دهد».
وقتی او ربوده شد، سرانه درآمد کره جنوبی حدود 2000 دلار در سال بود و به دشواری به سرانه سالانه درآمد کره شمالی می‌رسید. در آن زمان، آقای لی به عنوان یک ماهیگیر در زمره طبقه متوسط به حساب می‌آمد. وقتی او در سال 2000 بازگشت، سرانه درآمد کره جنوبی تقریبا 10 برابر رشد کرده بود. در سال 2010 این کشور در شمار یکی از 15 کشوری که دارای تولید ناخالص داخلی بیش از یک تریلیون دلار است، قرار گرفت.
دو سال پس از ربودن آقای لی، شرکت هیوندایی، کار روی کارخانه کشتی سازی در «اولسان» را آغاز کرد.
این کارخانه هم اینک بزرگ‌ترین کارخانه کشتی‌سازی در جهان است. البته کره جنوبی فقط کالا صادر نمی‌کند، بلکه فیلم، موسیقی و سریال‌های ده‌ها قسمتی کره جنوبی آسیا را اشباع کرده است.
یادآوری نیشدار
اگر کره جنوبی بخواهد مسیر پیشرفتی که آن را طی کرده است، به یادآورد؛ تنها باید به شمال نگاهی بیندازد، جایی که مردان به طور متوسط 8 سانتی متر کوتاه‌تر از مردان کره جنوبی هستند و 12 سال زودتر از آنها می‌میرند. دودمان کیم در
کره‌شمالی با واگذاری قدرت به کیم جونگ اون در سال 2011 هم اینک در نسل سوم خود قرار دارد. صادرات غلات این کشور که در اواسط دهه 1990 فروپاشید، تنها به سطحی که در سال 1982 دست یافته بود، رسیده است.
آقای لی برای فرار به جنوب، به نوعی یگانگی شخصی رسید که هنوز کشورش به طور کل از آن دوری می‌کند. اما او نیز این کار را به سادگی انجام نداد. در کره شمالی او مکانیک موتور کشتی بود، با وجود این، وقتی او در کره‌جنوبی به دنبال یافتن کار مشابهی بود، فهمید که این کار توسط ماشین‌ها انجام می‌شود. بسیاری از افراد مسن
کره‌جنوبی نیز در این معضل با آقای لی شریک هستند. آنها هم نتوانسته‌اند با اقتصادی که حالا بسیار پیچیده شده است،
هماهنگ شوند.
کره جنوبی نتوانسته به خوبی از کارگران مسن که نسبت در حال رشدی در جمعیت این کشور دارند، استفاده کند. کره جنوبی بسیاری از این کارگران را برای بازنشستگی پیش از موعد به جای بازآموزی مجبور می‌کند، در عوض، جوانان خود را بیش از حد آموزش می‌دهد. خانواده‌ها با یکدیگر در مسابقه آموزشی هستند که تقریبا از رقابت نظامی با کره شمالی هم مخرب‌تر است. داشتن مهارت‌های مضاعف بلیت دستیابی به بهترین مشاغل است و بهترین مشاغل نیز همچنان در دولت، بانک‌ها و... متمرکز هستند.
جمعیت در سن کار کره جنوبی با فشار سه برابری مواجه می‌شوند. این نسل باید از افراد مسن‌تر که شمار آنها در حال افزایش است، مراقبت کند، زمینه را برای آموزش افراد جوان که هزینه بسیاری دارد، فراهم آورد و سرانجام باید با مردم کره شمالی به رقابت بپردازد؛ با کسانی که اگر دو کره با هم متحد شوند، باید در اقتصاد متحد شوند.
در حالی که این نسل زیر فشارهای مضاعفی قرار دارد، بسیاری از زنان کره جنوبی فرزندآوری را به تعویق می‌اندازند و فرزندان کمتری دارند. نرخ باروری این کشور تقریبا در قیاس با همه کشورها بیشتر و سریع‌تر افت کرده است. جمعیت کره جنوبی که در سال گذشته به بیش 50 میلیون نفر افزایش یافت، پیش‌بینی می‌شود تا سال 2045 به کمتر از این تعداد کاهش یابد.
بسیاری از جوانان کره جنوبی هم اینک تلاش می‌کنند تا پیوندهای خود با شمال را فراموش کنند. اگر چه وطن
پدر بزرگ‌ها و مادر بزرگ‌های آنها توسط دشمن کمونیست مورد اشغال واقع شد، اما ترس و نفرت نسل‌های بعدی از طریق به‌کارگیری پروپاگاندای سنگین طی سال‌های دیکتاتوری زنده نگه داشته شد.
این نسل که در دهه 1960 متولد شده، به عنوان نسل 386 – به دلیل پیوند این نسل با محصولات ساخته شده ازریز تراشه 386 اینتل - شناخته می‌شوند. جوانان جنوبی امروز ارتباط کمی با مردم طرف دیگر سی‌و‌هشتمین خط موازی احساس می‌کنند. بر خلاف برخی چپ های قدیمی‌تر- کسانی که درباره این مساله خیال پردازی می‌کنند- با تنفر از شمال
متولد نشده‌اند.
 

onia$

دستیار مدیر تالار مدیریت
[h=1]تب تحصیل[/h]

داشتن تحصیلات عالی به کلید دستیابی به مشاغل برتر تبدیل شده است

مترجم: رفیعه هراتی
دبیرستان دخترانه میریم در سئول ثابت می‌کند که کره‌جنوبی آموزش را بسیار جدی گرفته است.
دانش‌آموزان 15 تا 18 ساله این دبیرستان هنگام عبور معلمان با احترام به آنها تعظیم می‌کنند. بسیاری از این دانش‌آموزان در مدرسه پانسیون شده‌اند و همه آنها از ساعت 6 تا 9 بعدازظهر در کلاس‌های فوق‌برنامه شرکت می‌کنند. آیا آنها به شدت درس می‌‌خوانند؟ چنگ بیونگ-گپ، مدیر این دبیرستان به این پرسش می‌خندد.
اشتیاق کره‌جنوبی برای آموزش ریشه تاریخی دارد. در سال‌های نخستین شکل‌گیری سلسله چوسان که از سال 1392 تا 1910 حکمرانی می‌کرد، کسانی که در امتحان خدمات کشوری قبول می‌شدند می‌توانستند در کلاس یانگ‌بان، دانشمند طبقه اشراف، شرکت کنند. مایکل ست، نویسنده کتاب «تب آموزش» می‌گوید این ریشه توسط تاریخ اخیر کره‌جنوبی ستبرتر شده است. اشتیاق آموزشی کره‌ای‌ها تحت حاکمیت استعماری ژاپن بین سال‌های 1910 و 1945 درپی سرخوردگی تقاضا از میان رفت. در جنگ سال‌های 1950 تا 1953 بسیاری از سلسه مراتب اجتماعی قدیمی فروپاشید و مردم را متقاعد کرد که می‌توانند با تلاش خودشان به موفقیت دست یابند. قبل از سال 1971 کودکان در دو نوبت آموزش می‌دیدند، زیرا تعداد مدارس کافی نبود. تا سال 1980 تقریبا همه دانش‌آموزان در سن 11 سالگی به مدرسه راهنمایی می‌رفتند. در سال 1995 دولت متعهد شد ورود به دانشگاه‌های خصوصی را تسهیل کند. درنتیجه تحصیلات عالی رونق گرفت. نرخ فارغ‌التحصیلان دبیرستانی که به تحصیلات عالی راه یافتند از 40 درصد در اوایل دهه 1990 به حدود 84 درصد در سال 2008 رسید، اما از آن زمان به بعد این نرخ به طور چشمگیری کاهش یافته است.
هیچ‌کدام از دانش‌آموزان دبیرستان میریم به‌رغم آموزش‌های خوبی که می‌‌بینند نتوانستند در سال جاری به دانشگاه تمام وقت وارد شوند. این مدرسه یکی از 35 مدرسه «مهارت»ی است که توسط لی میونگ‌باک، رییس‌جمهوری پیشین کره‌جنوبی، برای ارتقای پرستیژ آموزش حرفه‌ای و شکستن و قداست دانشگاه در ذهن والدین معرفی شد. 93 درصد از والدین در کره‌جنوبی انتظار دارند فرزندانشان به دانشگاه بروند. این مدارس که به سبک مدارس آلمانی هستند، قصد دارند به جای دانش‌آموزان خوره کتاب، افراد ماهر تربیت کنند. دبیرستان میریم بر برنامه‌نویسی و طراحی اپلیکیشن‌هایی تمرکز دارد که مردم روی گوشی‌های هوشمند و تبلت‌های خود دانلود می‌کنند.
سئو نام سوو، وزیر آموزش کره‌جنوبی، می‌گوید در گذشته والدین بدون درنظر گرفتن استعداد فرزندانشان آنها را مجبور می‌کردند به دانشگاه بروند. برخی می‌خواهند فرزندانشان به دانشگاه بروند به این دلیل که خودشان هرگز چنین فرصتی نداشتند، اما اکنون تعداد زیادی براین باورند که فرزندانشان باید کاری را انجام دهند که خوشحالشان می‌کند.
همچنین والدین احتمالا نگران هزینه‌ها هستند. آنها در طول دوران تحصیل فرزندانشان هزینه‌های مضاعفی را برای آمادگی امتحان ورودی دانشگاه می‌پردازند، به طوری که در سال گذشته آموزش 12 درصد از هزینه مصرف‌کنندگان را تشکیل داد. بخش بزرگی از این هزینه صرف کلاس‌های زبان انگلیسی می‌شود. یادگیری این زبان به یک «روان‌رنجوری جمعی» تبدیل شده است. برخی از مادران به همراه فرزندانشان به یک کشور انگلیسی زبان نقل مکان می‌کنند. یک روش ارزان‌تر گذراندن تابستان در دهکده‌های انگلیسی در کره‌جنوبی است. مانند دهکده انگلیسی گیونگی که در آن فقط به زبان انگلیسی صحبت می‌شود.
هزینه‌های آموزش اصلی‌ترین دلیل کم فرزند بودن خانواده‌ها در کره‌‌جنوبی است. خانواده‌ها در یک نظرسنجی، بار مالی را به عنوان بزرگ‌ترین مانع و آموزش را یکی از سخت‌ترین مولفه‌های بچه‌دار شدن ذکر کردند. توماس اندرسون و هانس- پتر کوهلر از دانشگاه پنسیلوانیا نشان دادند در استان‌هایی که پایین‌ترین نرخ باروری را دارند، خانواده‌ها بیشترین هزینه را صرف آموزش می‌کنند، اما این هزینه سود چندانی ندارد. جوانان با ورود به دانشگاه به مدت چهار سال از بازار کار دور می‌مانند. بعد از فارغ‌التحصیلی نیز به طور متوسط 11 ماه طول می‌کشد تا اولین شغل را بیابند. افراد دارای تحصیلات عالی نسبت به فارغ‌التحصیلان دبیرستانی شغل‌های پردرآمدتری به دست می‌آورند، اما این شکاف درحال کاهش است.
هزینه‌های اجتماعی تحصیلات عالی نیز بالا است. نمرات بهتری که دانشجویان می‌گیرند موجب نمی‌شود برای اقتصاد افراد مفیدتری شوند. اگر دانش‌آموزی برای بهبود رتبه خود بیشتر هزینه کند، ممکن است شغل بهتری پیدا کند، اما این کار را به هزینه دیگران انجام می‌دهد.
در اولین دهه‌های جمهوری کره‌جنوبی، دولت تلاش کرد تب آموزش را ادامه دهد و به طور سرسام‌آور مدرسه ساخت و معلم استخدام کرد، اما در دهه‌های اخیر سعی کرده است این روند را ملایم کند. در سال 1971 امتحان ورودی مدرسه راهنمایی را حذف کرد، اما این مساله رقابت برای ورود به دبیرستان را تشدید کرد. بنابراین چند سال بعد لاتاری را جایگزین امتحان ورودی دبیرستان کرد. نتیجه این کار رقابت دیوانه‌وار برای امتحان ورودی دانشگاه بود. دولت با تسهیل رقابت در یک مرحله از آموزش، فقط رقابت را در مرحله بعدی شدیدتر کرده است.
در سال 1980 دولت آموزش خارج از مدرسه را ممنوع کرد. در سال 2000 این ممنوعیت مغایر با قانون اساسی اعلام شد. از آن زمان به بعد فرونشاندن تب آموزش تعدیل شده است.
رقابت آموزشی کره‌جنوبی به معما تبدیل شده است. دانشجویان زمان زیاد و پول فراوانی را صرف می‌کنند تا برای به دست آوردن یک شغل خوب در جلوی صف قرار بگیرند، اما صف فقط برای چیزهای کمیاب تشکیل می‌شود. چرا شغل خوب باید سهمیه‌بندی باشد؟ تعداد کارفرمایان «خوب» باید به همراه اندازه و مهارت نیروی کار موجود افزایش یابد. بنابراین احتمالا مشغله ذهنی درباره مدرک تحصیلی منعکس‌کننده مشکلات بازار کار است.
کره‌جنوبی متوجه این مساله شده است و بنابراین مشاغل خوب سهمیه‌بندی شده‌اند. فارغ‌التحصیلان دانشگاه تمایل دارند در دولت کار کنند و گزینه بعدی آنها کار در بانک‌ها و چائه‌بول- مجموعه‌ای از شرکت‌های خانوادگی- است. این کارفرمایان چنان شغل‌های امن، پردرآمد و با پرستیژی را فراهم می‌کنند که بقیه فعالان بازار کار قادر به رقابت با آنها نیستند. مردم کره‌جنوبی این مشاغل را «جایگاه خدا» می‌نامند. مشاغل بسیار بهتر نیز وجود دارند که عده کمتری قادر به دستیابی به آنها هستند. افراد دارای تحصیلات عالی با افزودن به توصیه‌نامه‌های آموزشی یا حتی با تحمل بیکاری طولانی پس از فارغ‌التحصیلی در صف این مشاغل قرار می‌گیرند. از
4/5 میلیون کره‌ای در سن 15 تا 29 سال که از نظر اقتصادی فعال نیستند، 11 درصد برای به دست آوردن «جایگاه خدا» خود را برای امتحان‌های حرفه‌ای گوناگون آماده می‌کنند.
چنین مساله‌ای در میان کارگران نیز رواج دارد. شرکت هیوندای موتور، که حدود 40 درصد خودروهای فروخته شده در کره‌جنوبی را تولید می‌کند، 59800 کارگر ثابت و بیش از 6 هزار کارگر موقت دارد. این دو گروه از کارگران در یک سایت کار یکسانی را انجام می‌دهند، اما کارگران موقت به گفته رهبران اتحادیه 70 درصد و به گفته مدیریت شرکت 85 درصد از حقوق کارگران ثابت را دریافت می‌کنند. کارگران هیوندای که به تازگی دست به اعتصاب زده بودند برای پایان دادن به این اعتصاب خواسته‌های زیادی داشتند. هیوندای فرزندان کارگران خود را برای تحصیلات دانشگاهی بورسیه می‌کند. یکی از این خواسته‌ها این بود که این شرکت برای آموزش فنی- حرفه‌ای کسانی که به دانشگاه نمی‌روند کمک هزینه اختصاص دهد. مون یانک-مون، رهبر اتحادیه کارگری که 27 سال است برای هیوندای کار می‌کند، می‌گوید:«من فقط با زمان پیش می‌روم. این سیاست دولت است که فشار اجتماعی رفتن به دانشگاه را برطرف می‌کند.» همه مشاغل چائه‌بول مشاغل خوب نیستند، اما تا جایی که به کره‌ای‌ها مربوط می‌شود، اکثر شغل‌های خوب مشاغل چائه‌بول هستند. آیا این مساله همین‌طور باقی خواهد ماند؟
 

Similar threads

بالا