اصطلاحات تخصصی مهندسی شیمی

mahdi.adelinasab

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
یکی از قدیمیترین فراوردههای تخمیری شیر است که منشا تولید آن کوههای قفقاز در روسیه است. ماده خام مورد استفاده برای تهیه این محصول شیر بز، میش و گاو است.


1- Isothiocinamate debenzyle
اسانس خردل

2- Jet mdding
قالبگیری تزریقی، قالبگیری با فشار

3- Jomil(youghurt)
ماست ژومیل:
نوعی ماست حرارت داده پاستوریزه و سترونشده بهداشتی است که در کشورهای اروپایی غربی بازار فروش دارد. روش تهیه این ماست به این صورت است که ماست کشت داده شده را در بستهبندی و در دمای ۵۵ درجه سانتیگراد به مدت ۱۵ تا ۳۰ دقیقه حرارت میدهند. سپس آن را با استفاده از جریان هوای سرد و آب یخ سرد میكنند. تشکیل مجدد دلمه به هنگام سرد شدن انجام میشود و ویسکوزیته آن بدون آنکه رایحه محصول کاسته شود به حالت اول برمیگردد.

4- Kefir
کفیر:
یکی از قدیمیترین فراوردههای تخمیری شیر است که منشا تولید آن کوههای قفقاز در روسیه است. ماده خام مورد استفاده برای تهیه این محصول شیر بز، میش و گاو است. کفیر محصولی است غلیط که ویسکوزیته آن بالا است، بافت همگون و شفافی دارد و مزه آن تازه و اسیدی بوده و کمی طعم مخمر میدهد. کفیر معمولا دارای ۲/۰ تا ۶/۰ درصد الکل و گازدار است. دانههای کفیر متشکل از پروتئین، پلی ساکارید و مخلوطی از چند میکروارگانیسم است.
فرآیند تولید کفیر شامل هموژناسیون شیر، حرارت سالمسازی، خنک کردن تا درجه حرارت مناسب برای تلقیح و سپس افزودن مایه، ایجاد لخته و خنک کردن آن است.

5- Kynin
کنین:
یک ترکیب آلکانوئیدی است که در نوشابههایی مثل ۷up و غیره که طعم تلخ دارند به کار میرود.

6- Labeling
برچسبزنی:
برچسبها به منظور مشخص کردن هویت محصول و پیامهای فروش و رساندن اطلاعات لازم برای محصول به کار میروند. مواد اصلی برچسبها، کاغذ و لفافهای پلاستیکی است و پوشش چسب آنها معمولا مشتقاتی از لاستیک، نئوپرن، بوتادی و آکریلونیتریل یا پلی وینیل اترها است.

7- Lac
لاک:
جهت جلوگیری از واکنش مواد غذایی با قوطیهای کنسرو، قوطیها را با لاک که بسته به نوع ماده غذایی، ترکیب شیمیایی آن ممکن است فرق كند، پوشش میدهند. به عنوان مثال از الئورزین برای میوههای قرمزرنگ و دیگر میوههایی که احتیاج به محافظت در مقابل نمکهای فلزی دارند استفاده میشود.



8- Leakage type spoilage
فساد نشتی یا تراوشی:
نوعی فساد در کنسروها که عامل آن ارگانیسمهای غیراسپورزایی هستند که معمولا توسط حرارت از بین میروند. این ارگانیسمها پس از فرآیند حرارتی و در حین خشک کردن از طریق منافذی که در اثر درببندی غلط یا سایر موارد ایجاد شدهاند وارد ظروف میشود. به علاوه آلودگی ظروف یا آب مصرفی جهت سرد کردن نیز ممکن است موجب فساد مشابه فساد تراوشی شود.

9- Leavening agents
عوامل ورآمدن:
عوامل اسیدی از طریق شیمیایی با سدیم بیکربنات قلیایی واکنش ایجاد کرده و گاز کربن دیاکسید تولید میکنند. ارزش عامل ورآورنده به میزان کربن دیاکسیدی است که از سدیم بیکربنات آزاد میشود. عوامل ورآوردن شامل تارتاریک اسید، منوکلسیم فسفات سدیم پیرو فسفات و سدیم آلومینیم فسفات است.

10- Liquid sugar
شکر مایع:
محلول آب و ساکارز و مقداری ناخالصی که معمولا از کارخانههای قند تهیه میشود، شربت دیفوزیون نیز نامیده میشود. این ماده به عنوان ماده اولیه در تهیه انواع بیسکویتها به کار میرود.

11- lot
مجموعهای از محصولات مواد غذایی که در هیچ واحدی بستهبندی نشدهاند. مثل انبار گندم و فله محصولات دیگر مثل رب.

12- Lye time
زمان استراحت خمیر که در طی آن قلیایی میشود.

13- Magma
ماگما:
مخلوطی از شربت قند و کریستالهای شکر تولید شده در طول تصفیه شکر
 

mahdi.adelinasab

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
ادامه

ادامه

14- Marsh mallowمارش مالو:یک شیرینی نرم (کرم مانند) ساخته شده از مخلوط هوادهی شده ژلاتین یا آلبومین تخممرغ به همراه شکر یا شربت نشاسته (گلوكز) و قند اینورت.
15- Mechanical exhaustingهواگیری مکانیکی:یکی از روشهای هواگیری در کنسروسازی است. در این روش درببندی قوطی در محیط خلا انجام میگیرد.
16- Meat tumblingغلتاندن گوشت:یک نوع روش مکانیکی است که جهت بهبود کیفیت فراوردههای گوشتی پخته و عمل آمده (کالباس و سوسیس) به کار برده میشود.
17- Middlingذرات کوچک آندوسپرم موسوم به آرد مرحله اول که کمی بزرگتر از آرد گندم و کوچکتر از سمولینا است. این نوع آرد پس از عبور از اولین غلتکهای خرد کننده گندم به دست میآید.
18- Modified Atmosphere Packaging (MAP)بستهبندی در محفظه پیرایش یافته:در این روش غذاها را در فیلمهایی که در برابر رطوبت اکسیژن، ازت و کربن دیوکساید تراواست بستهبندی میکنند. آنگاه هوای درون بستهها را با مخلوط کنترلشدهای از گازهای مختلف جانشین میسازند و بستهها را به کمک حرارت مسدود میکنند.
19- Mogulموگول:جهت ساخت آبنبات از مخلوط مایع از یک ماشین قالبزن نشاسته به نام موگول استفاده میشود. در این حالت سینیهای نشاسته ذرت به طور مداوم با قالب مقعری مهر میشوند. مایع آبنبات داغ به هنگامی که سینیهای متحرک عبور میکنند از طریق یک تغذیهکن به داخل قالبها میریزند و در اثر سرد کردن سریع آبنباتها جامد میشوند. سپس به طور اتوماتیک همراه با نشاسته از سینیها بر روی یک الک ریخته میشوند تا آبنباتها از نشاسته جدا شوند.
20- Neutralizer flavorطعم خنثیکننده:طعمی است در فرآیندهای لبنی مثل کره که از آن برای قلیایی کردن و یا خنثی کردن اسیدیته شیر یا خامه استفاده میشود.


21- Off favourتغییر طعم
22- off gradeنامرغوب
23- Palatibilityدرجه مقبولیت غذا یا خصوصیات ارگانولپتیک اجزا آن توسط مصرفکننده را شرح میدهد.
24- Plain noodleواژهای است که در صورت عدم استفاده از تخممرغ در فرمولاسیون ماکارونی روی برچسبهای ماکارونی زده میشود.
25- Ponellingیکی از عیوب قوطیهای کنسرو شده است که در بدنه قوطی در اثر تغییرات فشار داخل و خارج به طرف داخل شیبدار میشود که اگر شیب در قسمت درز بدنه باشد موجب باز شدن در و نفوذ عوامل فساد به داخل قوطی میشود.
26- Post Pasteurisation contaminationآلودگی غذا پس از پاستوریزاسیون
27- Potassium metabiphosphateپتاسیم بیفسفات یک جانشین برای سدیم فسفات در غذاهای رژیمی (با سدیم کم) همچنین به عنوان یک ماده مغذی تخمیر و بافر انجام وظیفه میکند.
28- Potassium stearateنمک پتاسیم استئار یک اسید است که به عنوان عامل اتصالدهنده، امولسیفایر و عامل ضد چسبندگی و به عنوان پلاستیسایزر در Base آدامس استفاده میشود.
 

mahdi.adelinasab

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
ادامه

ادامه

29- Preservatives
مواد نگهدارنده گروهی از افزودنیهای غذاییاند که شامل مواد شیمیایی بازدارنده رشد باکتریها، مخمرها و قارچها هستند. مانند بنزوات سدیم در نوشابهها و غذاهای اسیدی، پروپیونات سدیم و کلسیم جهت استفاده در نانها و کیکها.

30- Pulper
یک نوع صافی است که توسط آن گوشت و مغز میوه از پوست و دانه آن جدا میشود. پالپر اولین دستگاه صافی است و شکل آن به صورت استوانهای بوده در داخل آن یک صافی نسبتا درشت وجود دارد.

31- Radapertization
فرآیندهای تخریب میکروارگانیسمها توسط اشعه یونیزه‌‌کننده.

32- Rentschlerizing
اصطلاحی است که به استریل کردن به وسیله تحت عمل قرار دادن با نور ماورای بنفش (uv) اطلاق میشود.

33- Retort Pouch rice
کنسرو برنج:
یکی از فراوردههای برنج است. برای تولید این محصول برنج به روش معمول پخته شده و در بستهبندی قابل انعطاف و مقاوم در مقابل دمای زیاد پر، بستهبندی و استریل میشود. هنگام مصرف میتوان آن را در آب جوش گرم کرد و به مصرف رساند.

34- Ripening
جا افتادن، رسیدن:
اصطلاحی است که در فراوردههایی مثل کره و پنیر به کار میرود و طی این فرآیند مواد عطر و طعم و ترکیباتی چون اسیدلاکتیک به وجود میآید.

35- Semolina
به محصولی از گندم اطلاق میشود که به طور کامل از آندوسپرم گندم دوروم (Durum) که از گلوتن غنی است به دست میآید. این محصول از آسیاب کردن دانههای گندم تهیه میشود ولی اندازه ذرات آن از ذرات آرد خیلی بزرگتر است. ماکارونیهای حاصل از این ماده اولیه در مقایسه با ماکارونیهایی که از گندمهای سخت یا نرم معمولی به دست میآیند رنگ زردتری داشته موقع پخت چسبندگی و حالت لاستیکی کمتری دارند.

36- Semi sweet biscuits (petite berrre)
بیسکویتهای نیمهشیرین (پتیبور):
نوع خاصی از بیسکویت با بافت متخلخل و نیمه شیرین است. در فرمول خمیر این بیسکویتها مقدار چربی و شکر کمتر بوده و خمیر آنها حالت الاستیته زیادتری داشته و عمل برش و شکلدهی قطعات آن به وسیله سیستم Rotary cutter انجام میشود.

37- Shortening
این اصطلاح به طور کلی به روغنهایی اطلاق میشود که قابلیت امولسیون شدن داشته باشند. به عبارت دیگر دارای گروههایی هستند که امولسیون را قوام میبخشند مثل فسفولیپیدها و چربیهایی که قدرت کوتاهکنندگی (shortening power) دارند. برای مثال در بیسکویتها، کراکرها و محصولات دیگر بین مولکولهای پروتئین و نشاسته قرار گرفته و شکستن آنها را آسانتر میکنند.

38- Smoke Flavouring
طعمدهنده دودی:
طعمدهندهای است که معمولا به حالت دود مایع وجود داشته و از سوختن چوبهای سخت ساخته میشود. برای معطر کردن گوشت و سوسیس مصرف میشود.

40- Soft swell
نوعی تورم در قوطی کنسرو است که با فشار انگشت به حالت عادی برمیگردد. اما پس از رفع فشار دوباره به حالت اول برگشته و متورم به نظر میرسد.
Sorting
اصطلاحی است که در صنعت کنسروسازی به جدا کردن ناخالصیها و میوههای خراب و فاسد شده اطلاق میشود.
 

mahdi.adelinasab

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
ادامه

ادامه

41- Specification
اصطلاحی است که در صنایع غذایی به خصوص صنایع کنسرو به ویژگیهای مخصوص از قبیل اندازه، رنگ، حالت فیزیکی، بافت، یکنواختی، شمارش میکروارگانیسمها، نحوه و ظروف بستهبندی و غیره مواد اولیه محصول اطلاق میشود. در حالت کلی این واژه یک ابزار ارتباط برای تعریف انتظارات مورد نظر است.

42- Stabiliser
مواد طبیعی یا شیمیایی که به تثبیت خصوصیات فیزیکی مخلوطهای هتروژنی کمک میکنند. به عنوان مثال آگار، آلبومین تخممرغ، استرهای سلولز ترکیبات به کار رفته برای تثبیت بافت مارینکو و مارش مالو، لستین برای نرمی اجزای نان و محصولات قنادی.

43- Staling of cooked product(bread)
بیات شدن محصولات پخت (نان)
محصولات صنایع پخت پس از طی فرآیند دستخوش تغییرات فیزیکوشیمیایی مختلفی میشوند که در مفهوم کلی آن را بیاتی مینامند. بیاتی فرآیندی است که طی آن ویژگیهای کاربردی و باطنی، بو، طعم، مزه، عطر و قابلیت جویدن (بافت) محصولات پخت تغییر میکند.

44- Steam folon seaming
درزبندی با جریان بخار (هواگیری با تزریق بخار) یکی از روشهای درزبندی (هواگیری) در کنسرواسیون است. در این روش بلافاصله بعد از اینکه سر قوطی روی آن قرار گرفت بخار از طریق روزنههای اطراف صفحه بالایی ماشین دربندی به داخل سر فضای قوطی تزریق میشود.

45- Toffee
تافی یکی از محصولات صنعت قنادی است. اساسا از پراکندگی قطرات ریز چربی در محلول فوق اشباع قند تشکیل میشود. اجزای عمده آن چربی، شیر، شکر و شربت قند است. در تولید تافی اجزای متشکله را با یکدیگر میجوشانند (پخت) تا درجه حرارت به میزان مورد نیاز برسد. درجه حاصله در فرآیند جوشاندن تا حدود زیادی تعیینکننده غلظت تافی تولید شده است.

46- Tyudalization
سترونسازی با حرارت پایین و با دفعات تکراری، نوعی روش استریلیزاسیون است که هر بار فرصت رویش اسپورمیکروارگانیسم را داده و با حرارت پایین (۹۰ ـ ۷۰ درجه سانتیگراد) عمل استریلیزاسیون را انجام میدهند.

47- Ultrafilleration
اولترا*****اسیون:
عبارت از *****اسیونی است که به موجب آن غشاها به آب و مولکولهای کوچکی همانند لاکتوز و ترکیبات غیرآلی اجازه عبور داده ولی از گذشتن پروتئینها و چربیها ممانعت به عمل میآورند.

48- UHTS (Ultra High Temprature Sterilization)
استریلیزاسیون با دمای بالا ـ روش OHT با دمای ۱۳۵ تا ۱۵۵ درجه سانتیگراد به مدت ۲ تا ۶ ثانیه فراورده استریل با حداقل تغییرات شیمیایی و کاهش کیفیت به دست میدهد.

49- Un intentional additives
افزودنیهای غیرعمومی

50- Viscogen
عامل بافتدهنده برای خامه (Whipping cream) این ماده شامل دو قسمت آهک در ۶ قمست آب اضافه شده به علاوه ۵ قسمت محلول ۱۰ درصد قند است که کل این محلول در نسبت یک به نیم به هر گالن خامه به کار میرود.


منبع: فرهنگ علوم و مهندسی صنایع غذایی
 

srn57

عضو جدید
واژه نامه تخصصی انرژی

واژه نامه تخصصی انرژی

واژه نامه تخصصی انرژی :
 

پیوست ها

  • 31583_energy conversion factors(tarazname83).pdf
    42.8 کیلوبایت · بازدیدها: 1
  • 31583_loghate energy-tarazname83.pdf
    764 کیلوبایت · بازدیدها: 1

javadaria61

عضو جدید
آشنايي با واژگان تخصصي نفت

آشنايي با واژگان تخصصي نفت

اشاره:
آن چه كه در پي مي‌آيد، ويرايش نخست اولين شماره « آشنايي با واژگان تخصصي نفت» است؛ از مجموعه‌ي متون آموزشي مفاهيم مهندسي نفت، ويژه‌ي خبرنگاران سياستي و سياست‌پژوهان بخش بالادستي نفت و اقتصاد انرژي كه در سرويس مسائل راهبردي دفتر مطالعات خبرگزاري دانشجويان ايران، تدوين شده است.
اين واژه‌نامه‌ در ادامه‌ي سومين متن آموزشي، ضمن تكميل اطلاعات پيشين به فهم متوني كه در آينده منتشر خواهد شد كمك مي‌كند.
مجموعه‌ي اين متون آموزشي تلاش مي‌كند، با ادبياتي غير فني، مفاهيم فني و مهندسي نفت را براي خوانندگاني كه به عنوان خبرنگار يا سياست‌پژوه به آن نيازدارند توضيح دهد.
1- تخلخل(prosity):
بخشي‌ از حجم سنگ كه توسط بخش جامد اشغال نشده است؛ در واقع قسمت‌هاي خالي سنگ را تخلخل گويند. نفت خام، گاز و آب در درون تخلخل‌هاي سنگ وجود دارند. حجم اين تخلخل‌ها از مقياس ميكرو تا مقياس‌هاي بزرگ تغيير مي‌كند.
2- درجه‌ي تخلخل(degree of prosity):
نسبت حجم فضاهاي خالي سنگ به حجم كل سنگ، درجه‌ي تخلخل گفته مي‌شود.
3- تراوايي(permeability):
تراوايي يك سنگ، ميزان سهولت حركت سيالي (با گران‌روي (viscosity) مشخص) در درون سنگ گفته مي‌شود؛ تراويي هر سنگي در يك فشار معين اندازه‌گيري مي‌شود.
توضيح: منظور ازگران‌روي مقاومت سيال در برابر جريان و حركت است.
4- خميره سنگ(matrix):
مجموع قسمت‌هاي جامد تشكيل دهنده سنگ‌ها را به جز «قسمت رسي آن» گويند. علت اين امر آن است كه سنگ‌هايي رسي به دليل تراوايي بسيار پاييني كه دارند، تأثيري بسيارمنفي و نامطلوب بر تراوايي و كيفيت كل مخزن مي‌گذارند. بنابراين محاسبه‌ي درصد رس موجود در سنگ به عنوان يك عامل مجزا از خميره از درجه اهميت بالايي برخوردار است.
5- درجه اشباع(degree of saturation):
درجه اشباع يك سيال، عبارت است از درصدي از حجم فضاهاي خالي كه توسط آن سيال اشغال شده است.
6- زون رخنه(invaded zone):
منطقه‌اي كه توسط گل حفاري تحت تاثير قرار گرفته است.
7- زون دست نخورده(intact zone):
منطقه‌اي كه توسط گل حفاري تحت تاثير قرار نگرفته است، يعني هيچ يك از بخش‌هاي گل حفاري به آن‌جا نرسيده است.
8- زون انتقالي(transition zone):
منطقه‌ي بين زون آغشته و زون دست نخورده را گويند كه در اين منطقه شرايط زون آغشته كم كم به شرايط زون دست نخورده تبديل مي شود
9- گل كبره(mud cake):
منطقه‌اي كه توسط قسمت جامد گل حفاري تحت تاثير قرار گرفته است(گل حفاري از دو قسمت تشكيل شده است 1 قسمت آن سيال است و قسمت ديگر ذرات جامد است كه در سيال ، محلول يا بصورت معلق هستند)
10- ليتولوژي(lithology):
جنس سنگ سازند راگويند(به عنوان نمونه جنس يك سنگ مي تواند ماسه سنگ يا آهك و... باشد)
11- سطح فرسايشي(erosional surface):
سطحي كه توسط عوامل فرسايشي(مانند آب،باد، و... )فرسايش يافته است
12- درجه شوري(salinity):
ميزان نمك محلول در آب سازندي را گويند
 

javadaria61

عضو جدید
اشاره
آن‌چه كه در پي مي‌آيد، ويرايش نخست مقاله‌ي « زمين شناسي نفت » از مجموعه‌ي متون آموزشي آشنايي با مفاهيم مهندسي نفت، ويژه‌ي خبرنگاران سياستي و سياست‌پژوهان بخش بالادستي نفت و اقتصاد انرژي است كه در سرويس مسائل راهبردي دفتر مطالعات خبرگزاري دانشجويان ايران، تدوين شده است.

خبرنگاران و سياست‌پژوهان حوزه‌ي بالادستي نفت در برخي از موارد با نام سازند‌هاي نفتي به ويژه مهمترين و مشهورترين آن ها نظير سازند آسماري برخورد مي‌كنند. فهم اين كه يك سازند چيست، در چه سني قرار گرفته و تقدم و تأخر آن از نظر سني و از نظر عمق قرار گيري آن در درون زمين چگونه است مي‌تواند كمك زيادي به ما كند.
دانستن كلياتي درباره مطالعات، برنامه‌هاي توسعه و حفاري و برداشت هر ميدان، اقتضا مي كند كه پژوهش‌گر اطلاعاتي را از نوع، گستره و ترتيب قرارگيري سازند‌ها در اختبار داشته باشد. از اين رو اگر به‌خاطر سپردن نام و ويژگي‌هاي تمامي اين سازند‌ها ضروري نباشد، اما در دسترس داشتن اين نوشتار يا نوشتار‌هاي مشابهي كه در هنگام نياز امكان مراجعه به آن‌ها وجود داشته باشد ضروري است.
در زمين شناسي نفت هر منطقه داراي ويژگي‌هاي زمين شناسي خاص خود است. ايران نيز با توجه به موقعيت جغرافيايي خاص خود ، داراي زمين شناسي شاخص و پيچيده‌اي است. در اين مقاله به معرفي چند سازند معروف ايران كه از نظر نفتي داراي اهميت هستند مي پردازيم.
سازند‌هاي مختلف بسته به ويژگي‌هاي خاص خود مي‌توانند نقش سنگ منشأ (source rock) براي توليد يا سنگ مخزن (reservoir rock) براي نگهداري يا پوش سنگ (cap rock) براي ايجاد سد در برابر حركت نفت را بپذيرند.
درابتداي مقاله تعريفي از مفهوم سازند و سن هاي زمين شناسي گفته مي‌شود و سپس به معرفي سازندها مي‌پردازيم.
سازند:
به مجموعه‌ي رسوبات سنگ شده‌اي گفته مي شود كه برخي از ويژگي‌هاي آن‌ها مانند سن، نوع فسيل، جنس، پيوستگي(قطع شدگي در آن ديده نشود و گسلي آن را قطع نكرده باشد)، ضخامت، رنگ و .... تا حدودي مشترك است. در اين ميان سن و نوع فسيل سازند از اهميت بيشتري برخوردار است. ممكن است برخي از اين ويژگي‌ها در يك سازند مشترك نباشد. به طور مثال سازند آسماري در ميدان اهواز و مارون داراي ضخامت‌هاي متفاوتي است. اما به دليل آن كه ساير ويژگي‌هاي سازند همچنان در ميدان‌هاي مختلف يكسان است، آن را يك سازند واحد مي‌شناسند.
يك سازند ممكن است از يك يا چند لايه‌ي رسوبي تشكيل شده باشد. البته لايه‌هاي يك سازند كاملاً به هم پيوسته هستند.

برون زد(out crops):
بخشي از سازند كه به سطح زمين رسيده و بدون حفاري امكان دسترسي مستقيم به آن وجود دارد.
نمونه گيري يا مقطع گيري(type section):
بهترين محلي كه مي‌توان برون زد يك سازند را مورد مطالعه قرار داد، به طوري كه نمونه‌ بدست آمده تقريباً مي‌تواند تمامي خصوصيات آن سازند را نشان دهد.
مخزن:
به بخش‌هايي از يك سازند كه داراي نفت يا گاز باشد و تغييرات فشار قابل توجهي نداشته باشند، مخزن نفت يا گاز گفته مي‌شود. بنابراين ممكن است يك سازند داراي چندين مخزن باشد.
سيستم نفتي:
به مجموعه‌ي سنگ‌ منشأ، سنگ مخزن و پوش‌سنگ يك سيستم نفتي مي‌گويند.
ميدان:
به مجموعه‌ي يك يا چند مخزن نفت كه داراي ساختار (ساختار تله نفتي) مشابهي باشند، يك ميدان نفتي مي‌گويند.
حوضه:
به مجموعه‌ي يك يا چند ميدان نفتي كه خصوصيات چينه شناسي يكساني داشته باشند، حوضه نفتي مي‌گويند. هر حوضه شامل چند سيستم نفتي است.

سن‌هاي زمين‌شناسي
سن‌هاي زمين‌شناسي شامل 5 دوره است كه به ترتيب از قديم به جوان عبارتند از:
1- پري كابرين : بيش از 560 ميليون سال پيش
2- پالئوزوئيك : 245-560 ميليون سال پيش
3- مزوزوئيك : 65-245 ميليون سال پيش
4 - سنوزوئيك كه شامل 2 دوره است:
4 -1: ترشياري: 2-65 ميليون سال پيش
4 -2: كواترنري: از 2 ميليون سال پيش تا كنون
زمين شناسي نفت ايران
*********
در ايران سه منطقه نفتي براي مطالعه سازندهاي نفتي وجود دارد كه شامل منطقه زاگرس منطقه ايران مركزي و منطقه كَُپه داغ است. منطقه يا حوضه زاگرس در ايران از شمال غربي تا جنوب شرقي امتداد دارد و در واقع جهت‌ كشيدگي رشته كوه زاگرس است. حوضه ايران مركزي ، فارس و شمال بندرعباس و حوالي‌ آن را شامل مي‌شود و حوضه ايران شمالي يا همان حوضه كُپه داغ ، شامل شرق گرگان و شمال شرق ايران است. (البته اين نكته‌ را بايد ياد آور شد كه در اين مقاله تنها سازندهاي مهم نفتي معرفي مي‌شوند)
نكته‌ي مهم ديگري كه مي‌تواند مورد توجه كارشناسان و خبرنگاران علاقه‌مند قرار گيرد، ترتيب قرارگيري و سن سازند‌هاست. ترتيب قرارگيري و معرفي سازند‌ها در اين مقاله ازسازند‌هاي مسن تر و عميق‌تر به سازند‌هاي جديدتر است.​
حوضه‌ي زاگرس و ايران مركزي
سازند هاي مخزني حوضه‌ي زاگرس و ايران مركزي
سازند فراقون:
اين سازند در جنوب ايران، در زردكوه و كوه دنا ، با 2 نوع جنس ماسه سنگي در قسمت پايين آن و كربناته در قسمت بالايي ديده مي شود. محل مقطع‌گيري (نمونه‌گيري) (Type section) آن كوه فراقون در شمال بندرعباس است كه محل برون زد اين سازند است. اين سازند مخزني در ميدان‌هاي گازي پارس(شمالي و جنوبي) ديده مي‌شود.
سازند دالان:
اين سازند در «چاه دالان -1» حدود 110 كيلومتري جنوب و جنوب غرب شيراز مورد مطالعه قرار گرفته است و شامل سه بخش است كه جنس بخش‌هاي بالايي و پاييني آن كربناته و بخش مياني آن از رسوبات حاصل از تبخير (تبخيري) است. در حال حاضر گاز مخزن دالان در ميادين پارس، نار، كنگان، آغار و سمند مورد بهره برداري قرار مي‌گيرد.
سازند كنگان:
ضخامت اين سازند در برون زد جنوب فارس 140 متر است. جنس اين سازند از آهك دولوميتي است. در حال حاضر از گاز اين سازند مخزني در ميادين پارس و كوه موند بهره‌برداري مي‌شود.
سازند سورمه:
سازند سورمه در استان فارس، شمال خوزستان و شمال شرق لرستان گسترش داشته است و بهترين برون زد آن در استان فارس است. جنس اين سازند از سنگ آهك ودولوميت است. از نفت و گاز اين سازندها در ميادين سرو (جزيره قشم) و كوه موند برداشت مي‌شود.
سازند فهليان:
محل نمونه‌گيري اين سازند در استان فارس است. جنس آن سنگ آهك است. اين سازند مخزن ميادين نزديك جزيره خارك را تشكيل مي‌دهد كه اين ميادين شامل: درود (نزديك خارك)، سروش (غرب خارك) و دارخوين (نزديك آبادان) است.
سازند گرو:
جنس اين سازند از آهك و شيل تشكيل شده است. اين سازند در ميدان امام حسن مخزن كوچك گازي را ايجاد كرده است.
توجه: شيل به رسوبات ريزدانه‌اي گفته مي‌شود كه به صورت لايه‌هاي بسيار نازك روي هم قرار گرفته‌اند. تخلخل اين نوع سنگ بالاست، اما داراي تراوايي كمي‌است. از اين رو شيل‌ها از خاصيت مخزني سنگ مي‌كاهند و عمدتاً كاركرد سنگ منشأ يا سنگ پوش را دارند.
سازند داريان:
مقطع نمونه گيري اين سازند در استان فارس است و جنس بخش اعظم آن سنگ آهك است. اين سازند در تمام جنوب و غرب كشور به غير از جنوب لرستان گسترش يافته است و در ميدان كوه ريگ داراي ظرفيت مخزني محدودي است.
سازند سروك:
محل الگوي سازند سروك در گروه بنگستان در شمال خوزستان است. جنس اين سازند آهكي است و داراي تخلخل عمده اي از نوع شكستگي است. ميدان مهم گازي اين مخزن شامل ميادين بي‌بي حكيمه، دال پري و كوه موند است و ميدان هاي مهم نفتي اين مخزن شامل ميادين: اهواز، بي‌بي حكيمه، كيلوركريم، سروستان و سياه مكان است.
سازند ايلام:
محل الگوي اين سازند در ايلام است. جنس آن آهكي و شيلي است و تخلخل مفيد و مهم اين سازند از نو شكستگي است. اين سازند داراي ذخاير فرعي و كوچك نفتي در ميادين آب تيمور، اهواز، امام حسن، منصوري و دارخوين و هم‌چنين داراي ذخاير گاز در ميدان هلوش است.
سازند آسماري:
سازند آسماري غني‌ترين مخزن نفتي ايران و خاورميانه و يكي از غني‌ترين مخازن كربناته جهان است. اين سنگ مخزن ذخاير نفتي و گازي 62 ميدان نفتي را تامين مي‌كند كه از ميان آنها 14 ابرميدان و 12 ميدان عظيم در رده بندي جهاني طبقه‌بندي شده‌اند.اين سازند به سمت جنوب غربي و به طرف دهانه خليج فارس، كمي ماسه‌اي مي‌شود كه به آن ماسه‌هاي اهواز گويند؛ به طوري كه در مياديني مانند پازنان، اهواز، مارون، منصوري و ... بخش ماسه‌اي اهواز حدود يك سوم تا يك چهارم ضخامت كل سازند را در بر مي‌گيرد. بخش ماسه سنگي اهواز در مخازن آسماري موجب افزايش كيفيت مخزن و ضريب بازيافت مي‌شود. اين مخزن در شمال غرب لرستان از بخش رسوبات تبخيري كلهر تشكيل شده است. بخش اعظم تخلخل و تراوايي اين سازند مربوط به تخلخل حاصل از شكستگي است.
سنگ منشا هاي حوضه زاگرس و ايران مركزي
نفت مخازن نفتي در حوضه‌ي زاگرس و ايران مركزي از سنگ منشأهايي تامين مي‌شود كه در ادامه به ترتيب سني به آن ها اشاره مي‌شود:
سازند پابده:
جنس اين سازند عمدتا از جلبك‌هاي دريايي تشكيل شده است. اين سازند در لرستان و خوزستان به پختگي لازم براي تشكيل نفت گاز نرسيده است و تنها قسمت‌هاي شمال شرقي فروافتادگي دزفول(يك فروافتادگي است كه در قسمت شمال غرب گسل قطر – كازرون قرار دارد) به توليد نفت رسيده است.
سازند گورپي:
محل الگوي اين سازند در لرستان است و جنس آن مارل و آهك شيلي است. اين سازند در لرستان شامل 2 بخش از جنس كربناته شامل سنگ آهك امام حسن (كه داراي خواص سنگ مخزن است) و سنگ آهك لوفا است. اين سازند تنها در شمال فارس و شمال شرقي فروافتادگي دزفول، مشاركت مختصري در تشكيل نفت دارد.
سازند كژدمي(مهم‌ترين سازند سنگ منشأ):
جنس سازند كژدمي از مارل و آهك رسي و شيلي است. اين سازند داراي قابليت توليد نفت به مقدار قابل توجهي در لرستان و خوزستان بوده و تحقيقات نشان مي‌دهد نفت بيشتر مخازن اين مناطق از اين سنگ منشأ تامين شده است و مهمترين سنگ منشا ايران است.
سازند گرو:
مقطع الگوي اين سازند در تنگ گَرو در كبيركوه لرستان است كه از جنس آهك و شيل و رسوبات ريزدانه تشكيل شده است. اين سازند تا شمال فارس ادامه دارد. سازند گرو در نفت آسماري و سازندهاي گروه بنگستان (كژدمي، سروك، سورگاه، ايلام) مشاركت داشته است.
سازند سرگلو:
اين سازند در شمال شرقي عراق، لرستان و خوزستان گسترش دارد. جنس اين سازند از دولوميت و رسوبات تبخيري و كمي آهك تشكيل يافته است.
پوش سنگ هاي حوضه زاگرس و ايران مركزي
هم‌چنين براي اين‌كه نفت درون مخازن نگه داشته شود نياز به يك سد در مقابل حركت دارد. سنگي كه اين عمل را انجام مي‌دهد، پوش سنگ (Cap rock) يا (Seal Rock) مي‌گويند. اين پوش سنگ‌هاعبارتند از:
سازند دشتك:
جنس اين سازند از درلوميت و شيل و رسوبات تبخيري است و روي سازندهاي مخزني دالان و كنگان قرار گرفته است.
سازند كنگان:
اين سازند در ميدان گازي كنگان از دولوميت و شيل تشكيل شده است و در جنوب ايران و خليج فارس پوش سنگ مناسبي را ايجاد كرده است.
سازند هيث:
اين سازند از دو لوميت و رسوبات تبخيري تشكيل شده است كه مخازن گازي سورمه را مي‌پوشاند.
سازند گدوان:
مقطع الگوي اين سازند در استان فارس قرار دارد و جنس آن از آهك و مارل و شيل است و پوش سنگ ميادين نفتي دورود و فروزان را تشكيل مي‌دهد.

سازند گچساران(مهم‌ترين سازند پوش‌سنگ):
جنس اين سازند بيشتر از رسوبات تبخيري است كه بهترين گسترش آن در ميدان نفتي گچساران است. مهم‌ترين اهميت آن پوش سنگ بودن اين سازند براي سنگ مخزن آسماري است به علت شكل‌پذيري خوب و تراوايي كم يك پوش سنگ بسيار خوب را به وجود آورده است.










حوضه‌ي كپه داغ
حوضه‌ي نفتي ديگر مورد مطالعه حوضه‌ي كپه‌داغ در شرق گرگان و شمال شرق ايران است كه داراي سيستم‌هاي نفتي مختلفي شامل پوش سنگ ، سنگ مخزن و سنگ منشأ مي‌باشد.​
سنگ‌هاي منشأ نفت در حوضه‌ي كپه ‌داغ
سازند چمن بيد:
اين سازند در ميدان عظيم گازي خانگيران، اصلي‌ترين سنگ منشأ است. جنس اين سازند از آهك‌هاي سياه تشكيل شده است و در شرق گرگان مهم‌ترين و اصلي‌ترين واحد منشأ نفت و گاز را تشكيل مي‌دهد.
سازند سنگانه:
اين سازند داراي ظرفيت نفت ‌زايي كمي در غرب كپه‌داغ است اما در شرق كپه‌داغ داراي ظرفيت نفت‌زايي خوبي بوده و از شيل‌هاي سياه رنگ تشكيل شده است.
سازند سرچشمه:
جنس اين سازند كربناته است. اين سازند در غرب كپه‌داغ توانسته سنگ منشأ مخازن كوچك محلي باشد.
سازند باش كلاته:
جنس اين سازند از شيل‌هاي خاكستري و سياه است. اين سازند ظرفيت نفت‌زايي قابل توجهي نداشته و مي‌تواند به عنوان يك منبع فرعي وضميمه به سازند چمن بيد در نظر گرفته شود.
سازند شمشك:
در غرب كپه‌داغ از دومقطع شيل و ماسه سنگ تشكيل شده است. اين سازند از جهت تشكيل ذغال بسيار مهم است و بخش اعظم ذغال سنگ ايران را تامين مي‌كند البته قسمت شيلي اين سازند ظرفيت نفت‌زايي لازم را داشته است.
سازند مبارك:
جنس اين سازند از شيل‌هاي سياه رنگ و شيل‌هاي آهكي است. اين سازند به بلوغ تشكيل نفت رسيده و ‌توانسته است نفت توليد كند.
سنگ هاي مخزن و پوش سنگ ها در حوضه‌ي كپه داغ
ارزيابي سنگ‌هاي مخزن در حوضه‌ي كپه‌داغ بر اساس بررسي‌هاي دقيق دستگاهي تخلخل و تراوايي صورت نگرفته است، بلكه بر مبناي بررسي‌هاي صحرايي و مطالعه مقاطع نازك (مقاطع نازك در واقع نمونه گرفته شده از سنگ يك سازند است كه آن را به مقاطع بسيار نازك تبديل كرده تا در زير ميكروسكوپ قابل مطالعه باشند) استوار مي‌باشد. سنگ‌هاي مخزن و پوش سنگ آن‌ها در منطقه به دو گروه سنگ مخزن‌هاي مربوط به دوران مزوزئيك (mesozoic) است كه احتمالا در تمام حوضه كپه‌داغ گسترش و توسعه يافته‌اند و ديگري سنگ مخزن‌هاي دوران پالئوزويك (paleozoic) است كه تنها در محدوده‌ي جنوب غرب كپه‌داغ شناسايي شده‌اند.
گروه اول (گروه مخزني مزوزئيك و پوش سنگ‌هاي آن)
سازند شمشك:
جنس اين سازند از شيل و ماسه است. طبقات ضخيم ماسه سنگي مي‌تواند نقش مخزن را در اين سازند ايفا كنند وطبقات شيلي نيز نقش پوش سنگ و سنگ منشأ را در اين سازند بازي مي‌كنند. اين سازند در قسمت جنوب غربي حوضه كپه‌داغ داراي تخلخل بيشتري است.
سازند تيرگان:
جنس اين سازند از آهك است و در صورت داشتن ضخامت كافي، از ظرفيت مخزني مناسب برخوردار است. پوش سنگ اين سازند، سازند سرچشمه است.
سازند شوريجه:
ماسه سنگ قسمت زيرين سازند شوريجه مخزن اصلي ميدان گازي خانگيران را تشكيل مي‌دهد و در حال حاضر در حال بهره‌دهي است. اين سازند از بالا و پايين بين 2 لايه‌ي غير قابل نفوذ قرمز رنگ قرار گرفته است.
سازند مزدوران:
سنگ مخزن اصلي در منطقه‌ي كپه‌داغ است. قسمت‌هاي مارل و شيلي و تبخيري شوريجه، پوشش مناسبي براي مخازن مزدوران در خانگيران فراهم كرده است.
گروه دوم (گروه مخزني پالئوزويك و پوش سنگ‌هاي آن)
اين سازند‌ها بر اساس شواهد صحرايي و سنگ‌شناسي از ظرفيت بالقوه‌اي جهت تشكيل مخازن هيدروكربوري برخوردار و براي ارزشيابي مناسبند و تنها در قسمت جنوب منطقه كپه‌داغ گسترش دارند.
سازند خوش ييلاق:
جنس اين سازند از شيل و آهك است كه بخش آهكي مي‌تواند به عنوان سنگ مخزن عمل كند و بخش‌هاي شيلي هم به عنوان سنگ منشأ اين مخازن عمل مي‌كنند، لايه‌هاي شيلي قسمت زيرين سازند مبارك نيز پوش سنگ اين مخازن است.
سازند مبارك:
از نظر جنس بخش بالايي اين سازند كربناته است و سنگ مخزن اصلي دوران پالئوزويك را تشكيل مي‌دهد. شيل‌هاي قرمز رنگ كه به سرخ شيل معروفند پوشش لازم براي اين مخزن را فراهم مي‌كنند.
تدوين: مهندس محسن اطمينان

دانشجوي كارشناسي ارشد مهندسي نفت دانشكده‌ي فني دانشگاه تهران
خبرنگار مهندسي نفت سرويس مسائل راهبردي ايران
 

javadaria61

عضو جدید
آشنايي با مباني حفاري چاه‌هاي نفت و گاز

آشنايي با مباني حفاري چاه‌هاي نفت و گاز

آن‌چه كه در پي مي‌آيد، ويرايش نخست مقاله‌ي « آشنايي با مباني حفاري چاه‌هاي نفت و گاز» از مجموعه‌ي متون آموزشي مفاهيم مهندسي نفت، ويژه‌ي خبرنگاران سياستي و سياست‌پژوهان بخش بالادستي نفت و اقتصاد انرژي است كه در سرويس مسائل راهبردي دفتر مطالعات خبرگزاري دانشجويان ايران، تدوين شده است.
چنان كه در مقاله (مباني شناخت مخزن) گفته شد نفت در سنگ منشاء تشكيل مي‌شود و سپس به سمت سنگ مخزن مهاجرت مي‌كند و در آن تجمع پيدا مي‌كند، روشن است كه براي بهره‌برداري از نفت اين مخازن كه هزاران متر زير زمين هستند،‌ بايد تمام سازند ها و لايه‌هاي بالايي و خود سنگ مخزن مورد حفاري قرار گيرد.
امروزه در صنعت نفت، صنعت حفاري حرف اول را مي‌زند و ملاك قدرت شركت‌هاي نفتي محسوب مي شود.

حفاري به 2 روش انجام مي‌شود:
1- حفاري دوراني (rotational drilling)
2- حفاري ضربه‌اي (Cable tool drilling)
امروزه حفاري ضربه‌اي كاربرد زيادي ندارد و تقريبا تمامي چاه‌ها به روش حفاري دوراني (rotational drilling) حفر مي‌شوند.در اين مقاله به توضيح روش حفاري دوراني و تكنولوژي‌هاي مختلف آن مي پردازيم




سيستم هاي مختلف دكل حفاري:
در حفاري به روش دوراني، دكل شامل بخش‌هاي مختلفي است كه هر يك از آن‌ها نيز خود از اجزاي ديگري تشكيل شده است. اين قسمت‌ها شامل:
1- سيستم دوراني (Rotational system)
2- سيستم تعليق (Hoisting)
3- سيستم گردش گل (Circulation system)
4- قسمت‌ تامين كننده انرژي (Power system)
5- قسمت‌ ايمني
6- ديده‌باني Monitoring
I- سيستم دوراني:


اين سيستم بر دو نوع است يك روش دوراني استفاده از دستگاه topdrive است و روش ديگر به وسيله دستگاه‌ ميزگردان (rotary table) است اجزاء سيستم دوراني عبارتند از: (از بالا به پايين)
1- Kelly
يك لوله استوانه‌اي شكل است كه مقطع آن مربع يا شش ضلعي منتظم است. اين لوله ويژه‌ي روش حفاري با ميزگردان است و در روش topdrive از آن استفاده نمي‌شود.
2- ميزگردان (Rotary Table)
‌ چرخشKelly bushing كه روي ميز گردان قرار دارد باعث چرخش kelly مي‌شود و با چرخش kelly، لوله‌هاي حفاري و در نتيجه مته شروع به چرخش مي‌كند. البته در روش Topdrive بجاي ميزگردان از topdrive استفاده مي‌شود.
3- رشته‌هاي حفاري (drilling pipe) يا (drilling string)
رشته‌هاي حفاري، لوله‌هاي استوانه‌اي شكلي هستند كه داراي طولي در حدود 30 فوت هستند. ابتدا 3 رشته حفاري به هم پيوند مي خورند كه به آن‌ها يك Stand گفته مي‌شود و سپس stand ها به درون چاه فرستاده مي‌شوند.
4- Collar
لوله‌اي استوانه‌اي شكل است كه قطرو وزن آن نسبت به رشته‌هاي حفاري بيشتر است و از آن براي اعمال نيرو بر روي مته استفاده مي‌شود، كاربرد ديگر آن شاقول كردن و يا در اصطلاح مركز كردن(centralize) مته در داخل چاه است.
6- مته (Bit)
براي حفر سازندها از آن استفاده مي‌شود و داراي انواع مختلفي است مانند كاج‌دار، الماس طبيعي و مصنوعي و غيره كه هر كدام كاربردها ، مزيت‌ها و معايب‌ خاص خود را دارند.
عملكرد سيستم:
در سيستم rotary table، يك موتور زير ميز گردان قرار دارد و موجب چرخش آن مي‌شود. چرخش kelly bushing كه روي ميزگردان قرار دارد و درگير شدن دندانه‌هاي آن با دندانه‌هاي Kelly موجب چرخش Kelly مي شود و در نتيجه رشته‌هاي حفاري نيز شروع به چرخش كرده و در پايان چرخش را به مته منتقل مي‌كنند، انتقال چرخش به مته نيز امكان حفاري سازند را مي‌دهد.
اما در روش Top Drive، هيچ يك از بخش‌هاي ميزگردان، kelly و kelly bushing، وجود ندارند و لوله‌ها ي حفاري به طور مستقيم به موتوري پيوند مي‌خورند كه چرخش آن‌ها توسط اين موتور انجام مي‌گيرد.
از آن‌جا كه با اين روش سرعت تعويض رشته‌هاي حفاري و اضافه و كم كردن آن‌ها بيشتر است، اين روش امكان حفاري با سرعتي بيشتر از روش ميزگردان را به حفار مي‌دهد.
II- سيستم تعليق (Hoisting system)


اجزاء اين سيستم شامل:
1- اسكلت دكل (derrick)
كه تمام اجزاء دكل روي آن سوار مي‌شوند.
2- تاج دكل Crown block
در واقع جعبه‌اي است كه داخل آن چندين قرقره ثابت قرار مي‌گيرد.
3- جعبه متحرك( traveling block )
اين بخش نيز همانند تاج دكل جعبه‌اي ‌ست كه داخل آن چندين قرقره قرار مي‌گيرد و فرق آن با Crown block در اين است كه Crown block ثابت است اما traveling block متحرك است.
4- موتور متحرك (draw work)
موتوري است كه سيم‌هاي نگهدارنده را دور قرقره كه در داخل خود قرار دارد، جمع يا باز مي‌كند.
5- قرقره ذخيره (storage reel)
قرقره اي است كه سيم‌هاي نگهدارنده ذخيره، بدور آن جمع‌ مي‌شوند.
6- سيم‌هاي نگهدارنده
سيم‌هايي هستند كه نيرو را از draw work به قسمت هاي ديگرمنتقل كرده و باعث بالا و پايين‌ رفتن لوله‌ها داخل چاه مي‌شوند.
به بخشي از سيم كه از draw work خارج مي‌شود و به تاج دكل مي‌رسد fast line گفته مي‌شود.
به بخش آخر سيم‌هاي نگه دارنده dead line گفته مي‌شود.

7- قلاب (hook)
از اين ابزار در سيستم‌هاي ميزهاي گردان استفاده مي‌شود و براي آويزان كردن swivel به traveling block مورد استفاده قرار مي‌گيرد.
8- هرزگرد (swivel)
اين ابزار نيز در سيستم‌ ميزگردان مورد استفاده قرار مي‌گيرد و در واقع هرزگردي است كه باعث مي‌شود kelly براحتي داخل swivel بچرخد.
عملكرد سيستم:
حركت جعبه‌ي متحرك، موجب حركت رشته‌هاي حفاري كه به قلاب متصل به جبعبه‌ي متحرك پيوند خورده اند، مي‌شود. از كاركرد‌هاي سيستم تعليق اين است كه وزن روي مته را تنظيم مي‌كند يعني با معلق نگه داشتن رشته‌هاي حفاري، وزن روي مته را به صفر و با به پايين حركت دادن آن‌ها، وزن روي مته را افزايش مي‌دهد. از كارهاي ديگر آن داخل و خارج كردن لوله‌هاي حفاري جهت مقاصد مختلف مانند اضافه كردن لوله‌هاي حفاري، تعويض مته و مقاصد ديگر است.
عمل‌كرد سيستم اين‌گونه است كه سيم‌هاي نگهدارنده از draw work خارج شده و به داخل Crown block مي‌رود و به‌دور قرقره‌هاي درون traveling block و Crown block مي‌پيچد و سپس به يك قرقره ثابت در سمت ديگر دكل منتقل مي‌شود ودر نهايت به پايه دكل حفاري در همان سمت محكم مي‌شود، انتهاي سيم به دور قرقره ذخيره پيچيده مي شود كه اگر سيم فرسوده شد سيم را تعويض كنند.
III- سيستم گردش گل حفاري (Circulation system)


اجزاء تشكيل دهنده اين سيستم‌ شامل:
1- پمپ‌هاي گل(pumps)
كه گل را با فشار به داخل رشته‌هاي حفاري و از آنجا به درون چاه پمپ مي‌كند.
2- Stand pipe
لوله‌اي عمودي كه گل از آن به داخل Kelly hose منتقل مي‌شود.
3- Kelly hose
شيلنگ مرتجعي است كه گل حفاري را از stand pipe به Kelly منتقل مي‌كند.
4- Kelly و رشته‌هاي حفاري
كه گل از درون آنها به مته مي‌رسد و سپس وارد فضاي حلقوي بين رشته هاي حفاري و ديواره چاه مي‌شود.
5- فضاي حلقوي (annulus)
گل حفاري به همراه كنده‌هاي حفاري از داخل فضاي حلقوي چاه به سطح مي‌رسند.در واقع به فضاي بين رشته هاي حفاري و ديواره چاه ، فضاي حلقوي گويند.
6- Shale shaker
غربالي است با مِش‌هاي مختلف كه هر كدام كنده‌هاي حفاري با سايز‌هاي مختلف (در حد بزرگ‌تر از ماسه و رس) را از گل جدا مي‌كنند.
7- Desilter و desander
قسمت‌هاي ريز كنده‌هاي حفاري، در سايزهاي رس و شن كه توسط shale shaker قابل جدا شدن نيستند، را جدا مي‌كنند.
عملكرد سيستم:
در هر دكل به طور معمول 3 پمپ وجود دارد، معمولا 1 پمپ آن standby (خاموش، اما آماده براي استفاده) و 2 پمپ آن روشن است. با پمپ‌ كردن گل حفاري از محفظه گل، گل بداخل Stand pipe منتقل مي‌شود و سپس از طريق آن به Kelly hose كه يك شلنگ مرتجع است، منتقل مي شود. به دليل ارتجاعي بودن اين شلنگ از نوسان swivel جلوگيري مي‌شود. گل حفاري بعد از Kelly hose بداخل Kelly و از آن جا به رشته‌هاي حفاري و مته منتقل مي‌شود. گل خارج شده از مته به همراه كنده‌هاي حفاري از داخل فضاي حلقوي (annulus) به سطح مي‌رسد و از آن‌جا كه گل حفاري ما به كنده‌هاي حفاري آلوده شده است، اين كنده‌ها توسط shale shaker ,desander و desilter جدا شده و گل حفاري دوباره توسط پمپ به داخل چاه فرستاده مي‌شود.
IV- سيستم قدرت
اين سيستم برق و نيروي محركه مورد نيازبراي حفاري را فراهم مي‌كند كه شامل ترانزيستورهاي مختلفي با توان‌هاي متفاوت است.
V- سيستم كنترل كننده (Controlling system)


اجزاي اين سيستم شامل:
1- لوله‌هاي جداري (Casing)
لوله‌هاي جداري وظايف مختلفي را برعهده دارند به عنوان مثال جدا كردن سازندهاي مختلف از يكديگر، جلوگيري از امتزاج سيالات سازندهاي مختلف و غيره. اين لوله‌هاي جداري توسط سيمان به ديواره چاه مي‌چسبند و از بالا نيز نگه داشته مي‌شوند.
انواع لوله‌هاي جداري عبارتند از:
. لوله‌ هادي Conductor pipe: كه دكل‌ حفاري روي آن سوار مي‌شود.
. لوله‌ جداري سطحي surface casing: كه مانع از امتزاج نفت و سيالات حفاري با سفره‌ي آب‌هاي زيرزميني و آلوده شدن اين آب‌ها مي‌شود.
. لوله‌هاي جداري ميانه (Intermediate): اگر خواستيم در مسير حفاري سازندي را از سازندهاي ديگر جدا كنيم از آن استفاده مي‌كنيم.
. لوله جداري توليدي (production casing): كه درقسمت مخزني چاه نصب مي‌شود و هنگام بهر‌ه‌برداري آن را سوراخ مي‌كنند و از آن بهره‌برداري مي‌كنند.
. آستري: (Liner): اين نوع لوله‌هاي جداري تا سطح كشيده نمي‌شوند بلكه تا پايين‌ترين قسمتي كه لوله جداري قبلي گذاشته شده است ادامه دارد.
2- فوران گيرها (BOP) (blow out preventor)
فوران گير ابزاري است كه از يك بدنه اصلي و تعدادي شير كنترل تشكيل شده است و طي عمليات حفاري روي سرآخرين لوله جداري كه در چاه رانده شده بسته مي‌شود. بخش‌هاي مختلف فوران گير شامل شيرهاي ورودي و خروجي گل، شير ورودي سيمان، shear rams و Blind rams و annulus preventor است.
shear rams وسيله‌اي است كه هر گاه چاه دچار فوران شد و نتوانند فوران آن را كنترل كنند، اين ابزار از سر چاه لوله ها را مي‌برد و دهانه چاه را به طور كامل مي بندد. اين ابزار بيشتر در چاه هاي مخازن گازي كاربرد دارد.
Blind rams هر گاه فوراني صورت گيرد و سيالي از داخل لوله هاي حفاري به خارج چاه فوران كند اين ابزار قسمت دهانه لوله حفاري را مچاله مي‌كند و مانع خارج شدن سيال از اين طرق مي‌شود‌.
annulus preventor هر گاه فوران از طريق فضاي حلقوي صورت گيرد اين ابزار به اطراف لوله هاي حفاري محكم مي شود و فضاي حلقوي بين لوله هاي حفاري و ديواره چاه را مي بندد.
 

javadaria61

عضو جدید
آشنايي با مباني حفاري چاه‌هاي نفت و گاز

آشنايي با مباني حفاري چاه‌هاي نفت و گاز

آن‌چه كه در پي مي‌آيد، ويرايش نخست مقاله‌ي « آشنايي با مباني حفاري چاه‌هاي نفت و گاز» از مجموعه‌ي متون آموزشي مفاهيم مهندسي نفت، ويژه‌ي خبرنگاران سياستي و سياست‌پژوهان بخش بالادستي نفت و اقتصاد انرژي است كه در سرويس مسائل راهبردي دفتر مطالعات خبرگزاري دانشجويان ايران، تدوين شده است.
چنان كه در مقاله (مباني شناخت مخزن) گفته شد نفت در سنگ منشاء تشكيل مي‌شود و سپس به سمت سنگ مخزن مهاجرت مي‌كند و در آن تجمع پيدا مي‌كند، روشن است كه براي بهره‌برداري از نفت اين مخازن كه هزاران متر زير زمين هستند،‌ بايد تمام سازند ها و لايه‌هاي بالايي و خود سنگ مخزن مورد حفاري قرار گيرد.
امروزه در صنعت نفت، صنعت حفاري حرف اول را مي‌زند و ملاك قدرت شركت‌هاي نفتي محسوب مي شود.

حفاري به 2 روش انجام مي‌شود:
1- حفاري دوراني (rotational drilling)
2- حفاري ضربه‌اي (Cable tool drilling)
امروزه حفاري ضربه‌اي كاربرد زيادي ندارد و تقريبا تمامي چاه‌ها به روش حفاري دوراني (rotational drilling) حفر مي‌شوند.در اين مقاله به توضيح روش حفاري دوراني و تكنولوژي‌هاي مختلف آن مي پردازيم




سيستم هاي مختلف دكل حفاري:
در حفاري به روش دوراني، دكل شامل بخش‌هاي مختلفي است كه هر يك از آن‌ها نيز خود از اجزاي ديگري تشكيل شده است. اين قسمت‌ها شامل:
1- سيستم دوراني (Rotational system)
2- سيستم تعليق (Hoisting)
3- سيستم گردش گل (Circulation system)
4- قسمت‌ تامين كننده انرژي (Power system)
5- قسمت‌ ايمني
6- ديده‌باني Monitoring
I- سيستم دوراني:


اين سيستم بر دو نوع است يك روش دوراني استفاده از دستگاه topdrive است و روش ديگر به وسيله دستگاه‌ ميزگردان (rotary table) است اجزاء سيستم دوراني عبارتند از: (از بالا به پايين)
1- Kelly
يك لوله استوانه‌اي شكل است كه مقطع آن مربع يا شش ضلعي منتظم است. اين لوله ويژه‌ي روش حفاري با ميزگردان است و در روش topdrive از آن استفاده نمي‌شود.
2- ميزگردان (Rotary Table)
‌ چرخشKelly bushing كه روي ميز گردان قرار دارد باعث چرخش kelly مي‌شود و با چرخش kelly، لوله‌هاي حفاري و در نتيجه مته شروع به چرخش مي‌كند. البته در روش Topdrive بجاي ميزگردان از topdrive استفاده مي‌شود.
3- رشته‌هاي حفاري (drilling pipe) يا (drilling string)
رشته‌هاي حفاري، لوله‌هاي استوانه‌اي شكلي هستند كه داراي طولي در حدود 30 فوت هستند. ابتدا 3 رشته حفاري به هم پيوند مي خورند كه به آن‌ها يك Stand گفته مي‌شود و سپس stand ها به درون چاه فرستاده مي‌شوند.
4- Collar
لوله‌اي استوانه‌اي شكل است كه قطرو وزن آن نسبت به رشته‌هاي حفاري بيشتر است و از آن براي اعمال نيرو بر روي مته استفاده مي‌شود، كاربرد ديگر آن شاقول كردن و يا در اصطلاح مركز كردن(centralize) مته در داخل چاه است.
6- مته (Bit)
براي حفر سازندها از آن استفاده مي‌شود و داراي انواع مختلفي است مانند كاج‌دار، الماس طبيعي و مصنوعي و غيره كه هر كدام كاربردها ، مزيت‌ها و معايب‌ خاص خود را دارند.
عملكرد سيستم:
در سيستم rotary table، يك موتور زير ميز گردان قرار دارد و موجب چرخش آن مي‌شود. چرخش kelly bushing كه روي ميزگردان قرار دارد و درگير شدن دندانه‌هاي آن با دندانه‌هاي Kelly موجب چرخش Kelly مي شود و در نتيجه رشته‌هاي حفاري نيز شروع به چرخش كرده و در پايان چرخش را به مته منتقل مي‌كنند، انتقال چرخش به مته نيز امكان حفاري سازند را مي‌دهد.
اما در روش Top Drive، هيچ يك از بخش‌هاي ميزگردان، kelly و kelly bushing، وجود ندارند و لوله‌ها ي حفاري به طور مستقيم به موتوري پيوند مي‌خورند كه چرخش آن‌ها توسط اين موتور انجام مي‌گيرد.
از آن‌جا كه با اين روش سرعت تعويض رشته‌هاي حفاري و اضافه و كم كردن آن‌ها بيشتر است، اين روش امكان حفاري با سرعتي بيشتر از روش ميزگردان را به حفار مي‌دهد.
II- سيستم تعليق (Hoisting system)


اجزاء اين سيستم شامل:
1- اسكلت دكل (derrick)
كه تمام اجزاء دكل روي آن سوار مي‌شوند.
2- تاج دكل Crown block
در واقع جعبه‌اي است كه داخل آن چندين قرقره ثابت قرار مي‌گيرد.
3- جعبه متحرك( traveling block )
اين بخش نيز همانند تاج دكل جعبه‌اي ‌ست كه داخل آن چندين قرقره قرار مي‌گيرد و فرق آن با Crown block در اين است كه Crown block ثابت است اما traveling block متحرك است.
4- موتور متحرك (draw work)
موتوري است كه سيم‌هاي نگهدارنده را دور قرقره كه در داخل خود قرار دارد، جمع يا باز مي‌كند.
5- قرقره ذخيره (storage reel)
قرقره اي است كه سيم‌هاي نگهدارنده ذخيره، بدور آن جمع‌ مي‌شوند.
6- سيم‌هاي نگهدارنده
سيم‌هايي هستند كه نيرو را از draw work به قسمت هاي ديگرمنتقل كرده و باعث بالا و پايين‌ رفتن لوله‌ها داخل چاه مي‌شوند.
به بخشي از سيم كه از draw work خارج مي‌شود و به تاج دكل مي‌رسد fast line گفته مي‌شود.
به بخش آخر سيم‌هاي نگه دارنده dead line گفته مي‌شود.

7- قلاب (hook)
از اين ابزار در سيستم‌هاي ميزهاي گردان استفاده مي‌شود و براي آويزان كردن swivel به traveling block مورد استفاده قرار مي‌گيرد.
8- هرزگرد (swivel)
اين ابزار نيز در سيستم‌ ميزگردان مورد استفاده قرار مي‌گيرد و در واقع هرزگردي است كه باعث مي‌شود kelly براحتي داخل swivel بچرخد.
عملكرد سيستم:
حركت جعبه‌ي متحرك، موجب حركت رشته‌هاي حفاري كه به قلاب متصل به جبعبه‌ي متحرك پيوند خورده اند، مي‌شود. از كاركرد‌هاي سيستم تعليق اين است كه وزن روي مته را تنظيم مي‌كند يعني با معلق نگه داشتن رشته‌هاي حفاري، وزن روي مته را به صفر و با به پايين حركت دادن آن‌ها، وزن روي مته را افزايش مي‌دهد. از كارهاي ديگر آن داخل و خارج كردن لوله‌هاي حفاري جهت مقاصد مختلف مانند اضافه كردن لوله‌هاي حفاري، تعويض مته و مقاصد ديگر است.
عمل‌كرد سيستم اين‌گونه است كه سيم‌هاي نگهدارنده از draw work خارج شده و به داخل Crown block مي‌رود و به‌دور قرقره‌هاي درون traveling block و Crown block مي‌پيچد و سپس به يك قرقره ثابت در سمت ديگر دكل منتقل مي‌شود ودر نهايت به پايه دكل حفاري در همان سمت محكم مي‌شود، انتهاي سيم به دور قرقره ذخيره پيچيده مي شود كه اگر سيم فرسوده شد سيم را تعويض كنند.
III- سيستم گردش گل حفاري (Circulation system)


اجزاء تشكيل دهنده اين سيستم‌ شامل:
1- پمپ‌هاي گل(pumps)
كه گل را با فشار به داخل رشته‌هاي حفاري و از آنجا به درون چاه پمپ مي‌كند.
2- Stand pipe
لوله‌اي عمودي كه گل از آن به داخل Kelly hose منتقل مي‌شود.
3- Kelly hose
شيلنگ مرتجعي است كه گل حفاري را از stand pipe به Kelly منتقل مي‌كند.
4- Kelly و رشته‌هاي حفاري
كه گل از درون آنها به مته مي‌رسد و سپس وارد فضاي حلقوي بين رشته هاي حفاري و ديواره چاه مي‌شود.
5- فضاي حلقوي (annulus)
گل حفاري به همراه كنده‌هاي حفاري از داخل فضاي حلقوي چاه به سطح مي‌رسند.در واقع به فضاي بين رشته هاي حفاري و ديواره چاه ، فضاي حلقوي گويند.
6- Shale shaker
غربالي است با مِش‌هاي مختلف كه هر كدام كنده‌هاي حفاري با سايز‌هاي مختلف (در حد بزرگ‌تر از ماسه و رس) را از گل جدا مي‌كنند.
7- Desilter و desander
قسمت‌هاي ريز كنده‌هاي حفاري، در سايزهاي رس و شن كه توسط shale shaker قابل جدا شدن نيستند، را جدا مي‌كنند.
عملكرد سيستم:
در هر دكل به طور معمول 3 پمپ وجود دارد، معمولا 1 پمپ آن standby (خاموش، اما آماده براي استفاده) و 2 پمپ آن روشن است. با پمپ‌ كردن گل حفاري از محفظه گل، گل بداخل Stand pipe منتقل مي‌شود و سپس از طريق آن به Kelly hose كه يك شلنگ مرتجع است، منتقل مي شود. به دليل ارتجاعي بودن اين شلنگ از نوسان swivel جلوگيري مي‌شود. گل حفاري بعد از Kelly hose بداخل Kelly و از آن جا به رشته‌هاي حفاري و مته منتقل مي‌شود. گل خارج شده از مته به همراه كنده‌هاي حفاري از داخل فضاي حلقوي (annulus) به سطح مي‌رسد و از آن‌جا كه گل حفاري ما به كنده‌هاي حفاري آلوده شده است، اين كنده‌ها توسط shale shaker ,desander و desilter جدا شده و گل حفاري دوباره توسط پمپ به داخل چاه فرستاده مي‌شود.
IV- سيستم قدرت
اين سيستم برق و نيروي محركه مورد نيازبراي حفاري را فراهم مي‌كند كه شامل ترانزيستورهاي مختلفي با توان‌هاي متفاوت است.
V- سيستم كنترل كننده (Controlling system)


اجزاي اين سيستم شامل:
1- لوله‌هاي جداري (Casing)
لوله‌هاي جداري وظايف مختلفي را برعهده دارند به عنوان مثال جدا كردن سازندهاي مختلف از يكديگر، جلوگيري از امتزاج سيالات سازندهاي مختلف و غيره. اين لوله‌هاي جداري توسط سيمان به ديواره چاه مي‌چسبند و از بالا نيز نگه داشته مي‌شوند.
انواع لوله‌هاي جداري عبارتند از:
. لوله‌ هادي Conductor pipe: كه دكل‌ حفاري روي آن سوار مي‌شود.
. لوله‌ جداري سطحي surface casing: كه مانع از امتزاج نفت و سيالات حفاري با سفره‌ي آب‌هاي زيرزميني و آلوده شدن اين آب‌ها مي‌شود.
. لوله‌هاي جداري ميانه (Intermediate): اگر خواستيم در مسير حفاري سازندي را از سازندهاي ديگر جدا كنيم از آن استفاده مي‌كنيم.
. لوله جداري توليدي (production casing): كه درقسمت مخزني چاه نصب مي‌شود و هنگام بهر‌ه‌برداري آن را سوراخ مي‌كنند و از آن بهره‌برداري مي‌كنند.
. آستري: (Liner): اين نوع لوله‌هاي جداري تا سطح كشيده نمي‌شوند بلكه تا پايين‌ترين قسمتي كه لوله جداري قبلي گذاشته شده است ادامه دارد.
2- فوران گيرها (BOP) (blow out preventor)
فوران گير ابزاري است كه از يك بدنه اصلي و تعدادي شير كنترل تشكيل شده است و طي عمليات حفاري روي سرآخرين لوله جداري كه در چاه رانده شده بسته مي‌شود. بخش‌هاي مختلف فوران گير شامل شيرهاي ورودي و خروجي گل، شير ورودي سيمان، shear rams و Blind rams و annulus preventor است.
shear rams وسيله‌اي است كه هر گاه چاه دچار فوران شد و نتوانند فوران آن را كنترل كنند، اين ابزار از سر چاه لوله ها را مي‌برد و دهانه چاه را به طور كامل مي بندد. اين ابزار بيشتر در چاه هاي مخازن گازي كاربرد دارد.
Blind rams هر گاه فوراني صورت گيرد و سيالي از داخل لوله هاي حفاري به خارج چاه فوران كند اين ابزار قسمت دهانه لوله حفاري را مچاله مي‌كند و مانع خارج شدن سيال از اين طرق مي‌شود‌.
annulus preventor هر گاه فوران از طريق فضاي حلقوي صورت گيرد اين ابزار به اطراف لوله هاي حفاري محكم مي شود و فضاي حلقوي بين لوله هاي حفاري و ديواره چاه را مي بندد.
 

پیرجو

مدیر ارشد
مدیر کل سایت
مدیر ارشد
از توضیحات زیبایی که برای هر واژه دادید خیلی ممنون هستم. یک سوال دارم:
اگر امکان دارد یک توضیح هم برای این اصطلاح بگذارید: dead zone آیا به معنی مایع ساکن می باشد؟
 

javadaria61

عضو جدید
فکر می کنم با معنی این کلمه یکی باشد.

زون دست نخورده(intact zone):
منطقه‌اي كه توسط گل حفاري تحت تاثير قرار نگرفته است، يعني هيچ يك از بخش‌هاي گل حفاري به آن‌جا نرسيده است.
 

پیرجو

مدیر ارشد
مدیر کل سایت
مدیر ارشد
من کمی مطلب در این رابطه دارم البته تعدادی تاپیک در این زمینه موجود می باشد. در مقالاتم هم جستجو می کنم ببینم چیزی موجود هست!
در رابطه با معنی اون اصطلاح منظور من در راکتورها می باشد که حجم دست نخورده راکتور توسط مایع dead zone اشغال شده است و می خواستم بدونم که به چه معنی می باشد و در چه مواقع استفاده می شود.
 

پیرجو

مدیر ارشد
مدیر کل سایت
مدیر ارشد
در این مقاله کمی درباره گل حفاری بحث شده ولی موضوع اصلی مقاله چیز دیگری می باشد این رو داشته باش تا بقیش رو برات اسکن کنم بزارم.
دانلود
 

javadaria61

عضو جدید
این بحث در رابطه با راکتورهای واقعی یا غیر ایده آل مطرح میشه. در واقع در بررسی راکتورهای غیر ایده آل، که حالت Mixed یا Plug ایده آل کافی نیست، از مدل های پیچیده تری استفاده می شه که در این مدل ها راکتور حقیقی رو متشکل از نواحی مختلف (Plug، Plug پراکنده، Mixed، مرداب) فرض می کنند که به طرق مختلف به یکدیگر اتصال دارند، و در نهایت راکتور را با در نظر گرفتن همه شرایط ایده آل و غیر ایده الش مدل می کنند.
عنوان مرداب یا حجم مرده به قسمتی اطلاق می شود که حرکت در آن نسبتاً کند است یا سیال در آن ساکن می باشد.

در ضمن بابت مقاله هم دستت درد نکنه. بابت اسکن کردنش هم واقعاً دستت درد نکنه.:redface:
منتظرش هستم.:)
 

پیرجو

مدیر ارشد
مدیر کل سایت
مدیر ارشد
دانلود
تفسیر نمودارهای سیمان بندی در چاه های توسعه ای و تعمیری نفت و گاز
 
 

john zink

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
اصطلاحات خود را دراینجا بپرسید یا اطلاع رسانی کنید

اصطلاحات خود را دراینجا بپرسید یا اطلاع رسانی کنید

سلام
بچه ها این کلمه به چه معناست ؟
closing pressure
دریک شیر ایمنی
یا کلمه blowdown (نه اونی که درحفاری نفته ) را باتوجه به ونت که معنی تخلیه میده
چی میشه معنی کرد؟
purge gas رو باید همون گاز پرج معنی کرد؟یا گازتخلیه ؟
کسی میدونه یه راهنمایی به من بده
 

john zink

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
چیزی که از بلودان در api ارائه شده میگه:
اختلاف بین فشارمطلوب و closing pressure (شاید فشار بسته شدن)یک شیر ایمنی (relif )
که بصورت درصدی از فشارمطلوب بیان می شود.
یعنی چی میشه گفت ؟منظورم کلمه مناسب با بلودانه
خوب توی حفاری معنی میده فوران یا تخلیه
اگه بشه تخلیه که پس توی یک متنی که با ونت هم سروکار داری ونت روچی بگی یا
گازهای خارج شونده از تجهیزات ایمنی مثل شیرها و.. روچی بگی ؟یا گازهای خارج از استک رو چی بگی؟
بی زحمت یه کمکی بدید.
 

john zink

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
vane , Lobe, fin (چندتا دیگه هم بود الان یادم نیست)
رو چطور میشه متمایز کرد؟(معنیش رو)
Tank , vessel , spot رو چطور؟
 

اشکان فروتن

مدیر بازنشسته
سلام
بچه ها این کلمه به چه معناست ؟
closing pressure
دریک شیر ایمنی
یا کلمه blowdown (نه اونی که درحفاری نفته ) را باتوجه به ونت که معنی تخلیه میده
چی میشه معنی کرد؟
purge gas رو باید همون گاز پرج معنی کرد؟یا گازتخلیه ؟
کسی میدونه یه راهنمایی به من بده

چیزی که از بلودان در api ارائه شده میگه:
اختلاف بین فشارمطلوب و closing pressure (شاید فشار بسته شدن)یک شیر ایمنی (relif )
که بصورت درصدی از فشارمطلوب بیان می شود.
یعنی چی میشه گفت ؟منظورم کلمه مناسب با بلودانه
خوب توی حفاری معنی میده فوران یا تخلیه
اگه بشه تخلیه که پس توی یک متنی که با ونت هم سروکار داری ونت روچی بگی یا
گازهای خارج شونده از تجهیزات ایمنی مثل شیرها و.. روچی بگی ؟یا گازهای خارج از استک رو چی بگی؟
بی زحمت یه کمکی بدید.

blowdown جریانی است که برای حفظ میزان غلظت سیال یک سیستم بسته از آن خارج می شود و جریان fresh از سوی دیگر جایگزین آن میشود
مثلا" در برج خنک کننده ، شما برای جلوگیری از رسوب یا جلبک زدن آب باید یک سری مواد شیمیایی به آب اضافه کنید ، مقداری آب در اثر تبخیر از سیستم خارج می شود و غلظت مواد شیمیایی در آب بالا می رود ، بنابرایم ما یه جریان به نام blowdown از سیستم خارج و یه جریان fresh (تازه) به سیستم وارد میکنیم . . .


شیرهای ایمنی معمولا فکر میکنم از نوع fail-to-open هستند ، بنابراین باید در حالت نرمال بسته باشند و یه فشاری لازمه تا اون رو بسته نگه داره که احتمالا باید همون فشار closing pressure باشه
البته این رو خیلی مطمئن نیستم
 

mlklee

عضو جدید
سوال

سوال

با سلام این سوالم شاید خیلی ساده باشه اما یک مقدار گنگ
اونم معنی دقیق light key & heavy key ؟ ممنون میشم :razz:
 
سلام
بچه ها این کلمه به چه معناست ؟
closing pressure
دریک شیر ایمنی
یا کلمه blowdown (نه اونی که درحفاری نفته ) را باتوجه به ونت که معنی تخلیه میده
چی میشه معنی کرد؟
purge gas رو باید همون گاز پرج معنی کرد؟یا گازتخلیه ؟
کسی میدونه یه راهنمایی به من بده
blowdown رو اشکان جان اشاره کرد
purge gas هم که به گازهای خروجی از بالای flash tank میگن
البته fuel gas هم میگن .
این گازها رو معمولا به جاهایی مثل تاسیسات پالایشگاه هدایت میکنن و ازش استفاده میکنن
 
vane , Lobe, fin (چندتا دیگه هم بود الان یادم نیست)
رو چطور میشه متمایز کرد؟(معنیش رو)
Tank , vessel , spot رو چطور؟
vane به پره های وسایلی مثل blower میگن ولی fin برای افزایش سطح انتقال حرارت بکار میره
vane متحرکه ولی fin ثابت
====
tank هم به ابزاری مثل flash tank میگن که یا جهت separation یا ذخیره کوتاه مدته ولی vesselبه وسایلی مث ظروف راکتور و... میگن
 

نازنین

عضو جدید
کاربر ممتاز
فرهنگ اصطلاحات کاربردي اوپک

فرهنگ اصطلاحات کاربردي اوپک


متن زير، راهنمايي است براي درک بهتر اصطلاحات علمي و فني و مفاهيم معمول در فعاليت هاي اوپک. در اين فرهنگ واژه هايي از جمله سبد نفتي، سقف توليد، کنفرانس، هيئت نمايندگي، اعضا، اجلاس هاي اوپک و سازکار آن، به ترتيب الفبا، تعريف و تشريح مي شود.

اجلاس ها
در کنفرانس اوپک، وزيران نفت اين سازمان ممکن است بيش از يک نشست رسمي داشته باشند که به طور معمول در دبيرخانه اين سازمان واقع در کرانه شرقي کانال دانوب در وين تشکيل مي شود. براساس قوانين اوپک، يک اجلاس کامل بايد متضمن تمام کنفرانس هاي اين سازمان باشد. وزيران نفت تلاش دارند تا در طول برگزاري اين نشست ها و در طول اجلاس هاي دوسويه و چند سويه پيش از آغاز نشست رسمي سازمان که مي تواند تنها نشست رسمي آن باشد، به توافق هايي دست يابند. اجلاس هاي غير رسمي سازمان، در سه يا چهار هتل بزرگ وين، جايي که وزيران نفت و هيئت هاي نمايندگي آنان اقامت دارند، برگزار مي شود.

اخبار اوپک
نشست هاي اوپک معمولاً کانون اصلي توجه رسانه هاي خبري است و مي تواند در آن واحد به واسطه بهاي کم يا زياد نفت، توجه صدها گزارشگر را به خود جلب کند. سرويس هاي خبري كه لحظه به لحظه گزارش مي دهند، مانند: «پلاتس»، «رويترز»، «داوجونز» و «بلومبرگ» معمولاً گزارش هاي زيادي در اين زمينه براي پوشش دادن به کل کنفرانس ها مي فرستند. (در بعضي موارد تا 10 گزارش). رقابت ميان اين سرويس هاي خبري با خبرهاي فوري و مهمي كه هرسرويس در ميان اخبار خود پخش مي كند، صورت مي گيرد. ارسال لحظه اي اين اخبار به دليل تصميم هاي مهم اوپك و تاثيرهاي آن بر بهاي نفت است. به اين ترتيب، براي تيتر خبرهايي كه هر لحظه پخش مي شوند و اخبار زنده اوپك را بيان مي كنند، چندان هم نامعمول نيست كه تنها در چند دقيقه بهاي شاخص نفت خام را 1 تا 2 دلار تغيير دهند. از آنجاكه اجلاس هاي اوپك پشت درهاي بسته برگزار مي شود، بيشتر اخبار ارزشمند اين اجلاس ها از سخنان كوتاه و مختصر هيئت نمايندگان يا وزيران به دست مي آيد كه در حال ترك هتل محل اقامت خود هستند. معمولاً در پايان اجلاس اوپك، اين سازمان يك كنفرانس مطبوعاتي برگزار مي كند؛ هرچند كشورهاي عضو، خود نيز يک کنفرانس مطبوعاتي رسمي برگزار مي کنند. وزيران نفت بيشتر پس از آن که کنفرانس هاي رسمي پايان مي يابد، يک خلاصه گزارش را که گاه به صورت مصاحبه انجام مي شود، در اختيار روزنامه نگاران مي گذارند. اوپک، خود يک سرويس خبري رسمي به نام «اوپکنا» دارد که وظيفه آن انتشار مقاله هاي خبري درباره کشورهاي عضو و اخبار رسمي مربوط به اوپک است.

اعضا
در آغاز کار، اوپک 13 عضو داشت، اما پس از آن که اکوادور و گابن، دو توليد کننده کوچک اوپک، به ترتيب در سال هاي 1992 و 1995 خروج خود را از اين سازمان اعلام کردند، اين تعداد به 11 عضو کاهش يافته است. اعضاي كنوني اوپک عبارتند از: الجزيرا، اندونزي، ايران، عراق، ليبي، کويت، نيجريه، قطر، عربستان سعودي، امارات متحد عربي و ونزوئلا. از اين تعداد، عراق از هنگامي که توليد نفتش پس از پايان جنگ خليج فارس در سال 1991، زير نظارت سازمان ملل متحد درآمد، ديگر از اعضاي فعال اوپک محسوب نمي شود. برکناري دولت صدام حسين، از سوي نيروهاي آمريکا و انگليس که در جنگي ناخواسته در مارس 2003 آغاز شد، هنوز نتوانسته است عراق را با معرفي يک دولت جديد عراقي به وضعيت پيشين بازگرداند. آمريکا با اعزام «پل برمر»، رئيس اجرايي اداره امور دولتي کشور، قصد انجام چنين کاري را داشت. در حال حاضر، پرسش هايي درباره اين مسئله که آيا عراق همچنان به عنوان يک عضو اوپک خواهد ماند؟ در اذهان شکل گرفته است.

توليد
متخصصان دبيرخانه اوپک به پيروي از سهميه بندي و سقف توليد اوپک، ميزان «عرضه به بازار» را مشخص مي کنند. اين ميزان توليد به منزله منبع و سرچشمه توليد نفت براي ذخيره سازي يا استخراج از ذخاير است. به بيان ديگر، توليد به مفهوم صادرات نفت خام به علاوه مصرف داخلي است.

دبيرخانه اوپک
مقر اصلي اوپک در وين است؛ محلي که دبيرخانه دايم اوپک قرار دارد. وظيفه اين دبيرخانه، مطالعه و تحقيق درباره بازارهاي نفتي، تنظيم و سازمان دهي اجلاس هاي اوپک و مشخص ساختن ميزان توليد اعضا است. دبيرخانه و هيئت دبيران زير نظر دبير کل اوپک فعاليت مي کنند.

دبير کل
دبير کل اوپک عهده دار سازمان دهي و مديريت دبيرخانه دايمي سازمان در وين و مسئول سازمان دهي اجلاس هاي اوپک است. با آن كه اين شغل، اجرايي است، دبير کل، نقشي کليدي در مذاکرات و ارايه راه حل ها دارد و انتخاب يک دبير کل بيشتر جنبه سياسي دارد. پيش از اين، اعضا به صورت دوره اي متصدي اين سمت مي شدند، اما هنگامي که اين روش به دليل سياست و سياسي کاري از حالت اصلي خود خارج شد، تصميم برآن شد كه اين مقام براساس شايستگي افراد به آنها تعلق گيرد. هنگامي که از اصل شايسته سالاري استفاده شد، همگي به آن راي مثبت دادند.

ساز کار تنظيم بهاي نفت اوپک سازكار تنظيم بهاي نفت خود رادر مارس 2000 اعلام کرد. وزيران نفت اوپک با اين سازكار که بهاي قابل قبول 22 تا 28 دلار را براي سبد نفتي اوپک در نظر گرفته است، موفق به کاهش يا افزايش عرضه نفت به منظور تثبيت بهاي نفت در اين سازكار شده اند. سبد نفتي اوپک روزانه بايد براي 20 روز تجاري بيشتر از 28 دلار در هر بشکه و يا کمتر از 22 دلار در هر بشکه براي 10 روز تجاري باشد تا در موقع لزوم، توليد نفت را افزايش يا به ميزان 500 هزار بشکه در روز کاهش دهد.
اين سازكار تنها يک بار در اکتبر (مهر) 2000 ، هنگامي که کارتل هاي بزرگ نفتي، سپس علي رودريگز، رئيس کنفرانس اوپک از کشورهاي عضو خواست تا از 31 اکتبر (9 آبان) در مجموع 500 هزار بشکه توليد اين سازمان را افزايش دهند، استفاده شد. اين نخستين بار بود که با اين سازكار، خارج از اجلاس رسمي وزيران نفت اوپک، افزايشي در توليد صورت مي گرفت.
اوپک در اجلاس اضطراري خود در 12 ژانويه 2003 ، يعني دو روز پيش از زمان اعمال سازكارشده، با افزايش سقف توليد موافقت کرد. اين افزايش، سه برابر ميزان تصريح شده پيشين يعني 500 هزار بشکه در روز بود. پس از انجام مذاکراتي «مشورتي» در 24 آوريل (4 ارديبهشت) در وين، گفته شد: با پايان جنگ در عراق و براي رويارويي با افزايش ميزان تقاضاي نفت در زمستان، سقف توليد آزاد مي تواند به يک شکست و افت ناگهاني در بهاي نفت منجر شود. پس از آن وزيران نفت اوپک اعلام کردند، سقف توليد كنوني را کاهش مي دهند، اما سهميه رسمي اوپک را تا 900 هزار بشکه در روز افزايش مي دهند و به 4/25 ميليون بشکه در روز مي رسانند. سبد نفتي اوپک هنوز هم با قيمت معقول 22 تا 28 دلار در هر بشکه بود. سبد نفتي اوپک شامل شش نوع نفت خام اوپک و يک نوع نفت خام غير اوپک است. بهاي روزانه اين سبد نفتي را دبيرخانه اوپک مستقر در وين، يک روز پس از تاريخ به کار بردن آن، منتشر مي كند.

سبد نفتي
«سبد نفتي اوپک» ميزان توليد نفت روزانه و هفتگي است که دبيرخانه اوپک آن را تعيين مي كند. اوپک اطلاعات مربوط به بهاي متوسط نفت را در سبدي شامل هفت نوع نفت خام که عبارتند از: نفت مخلوط صحرا بلند، ميناس اندونزي، باني لايت نيجريه، فاتح عربستان سعودي، فاتح دوبي يا نفت دوبي، تيا جوانا ونزوئلا و ايستموس مکزيک (نفت غير اوپک) جمع آوري کرده است. به نظر مي رسيد سبد نفتي اوپک که در اواخر دهه 1980 به وجود آمد، تنها براي به دست آوردن بهاي متوسط نفت باشد که در آغاز 18 دلار در هر بشکه بود، سپس به 21 دلار در هر بشکه رسيد. هرچند در مارس (اسفند) 2000، اوپک مورد استفاده جديدي را براي سبد نفتي يافت که استفاده از آن، همانند اهرمي بود براي کاهش يا افزايش خودكار توليد نفت. در واقع، تصميم گرفته شد که اگر بهاي نفت به خارج از محدوده 22 تا 28 دلار در هر بشکه، که بهاي تثبيت شده اوپک است، برسد، اين اهرم به خودي خود فعال شود.

سقف توليد
ميزان سهميه توليد اعضاي اوپک را «سقف توليد» آن کشور مي نامند. اين سقف توليد، ميزان فرضي است که همه اعضاي اوپک بر آن وحدت نظر دارند و موافقت مي کنند که بيش از آن سقف، توليد نکنند. هرچند اوپک از آغاز تاسيس تاكنون، همواره بيش از سقف توليد اعلام شده، نفت توليد کرده است.

سهميه
اوپک نزديک به نيمي از عمر 45 ساله خود را براي تعيين سهميه شخصي هر يک از کشورهاي عضو با يک سقف مشخص سپري كرده است. دليل شخصي اوپک براي اين سهميه بندي ها در پي مي آيد:
بر اساس قوانين اوپک، اين سازمان بايد به منظور تامين نظر مصرف کنندگان و توليد کنندگان، در پي به وجود آوردن ثبات و هماهنگي در بازار نفت باشد. از اين ديدگاه، کشورهاي عضو اوپک به مسائل اساسي بازار پاسخ داده و خود را با سياست هاي نفتي سازمان هماهنگ کرده اند. محدوديت در توليد، يکي از روش هاي ساده پاسخ گويي است. اگر با رشد تقاضا روبه رو شويم يا برخي از توليد کنندگان، نفت کمتري توليد کنند، اوپک مي تواند به منظور جلوگيري از افزايش ناگهاني بهاي نفت، توليد خود را افزايش دهد. اوپک همچنين مي تواند در پاسخ به شرايط بازار به منظور مقابله با کاهش بهاي نفت، توليد آن را کاهش دهد.

کنفرانس
کنفرانس اوپک، نشستي رسمي متشکل از 11 عضو اين سازمان است. بر اساس قوانين موجود، اوپک بايد سالي دو بار نشست داشته باشد؛ البته ميان اين دو نشست چند نشست فوق العاده نيز برگزار مي کند. در مواقع اضطراري، اوپک اجلاس هاي فوق العاده پيش بيني نشده اي نيز دارد. معمولاً هيئت نمايندگان اوپک براي مسائل مربوط به اين سازمان و تصميم گيري هاي آن، هم به کنفرانس هاي اوپک با عنوان «اجلاس هاي اوپک» و هم به کنفرانس هاي فوق العاده و پيش بيني نشده اين سازمان با عنوان «نشست هاي اضطراري» رجوع مي کنند. اين نکته مي تواند تا حدي گيج کننده باشد، زيرا وزيران نفت اوپک به طور معمول نشست هاي چند جانبه اي را در اين کنفرانس ها برگزار مي کنند. کنفرانس رسمي اوپک، اجلاسي است که از هر 11 کشور عضو، يک هيئت نمايندگي در آن وجود داشته باشد.

کنفرانس فوق العاده
بر اساس قانون، اجلاسي که ميان دو کنفرانس ساليانه و خارج از موارد معمول برگزار شود، کنفرانس فوق العاده ناميده مي شود.

نشست اضطراري
کنفرانس هاي پيش بيني نشده اوپک را نشست اضطراري مي نامند. وزيران اوپک و دبير کل اين سازمان، از اين واژه متنفرند، زيرا اين نوع نشست، معمولا" ترس را در اذهان زنده مي کند.

هدف ها
در 45 سال گذشته، هدف اصلي اوپک افزايش درآمدهاي اعضاي خود از طريق صادرات نفت بوده است. تداوم اين هدف از يکي از اين دو راه صورت مي گيرد:
افزايش توليد به اميد فروش بيشتر بشکه هاي نفت و يا کاهش توليد به اميد دستيابي به سود بيشتر از افزايش بهاي نفت. اوپک تاكنون اين راهبردها را با موفقيت هاي محدود تغيير داده است، هرچند سهم اين سازمان از توليد نفت جهان از سال 1970 به بعد کاهش يافته و بهاي واقعي نفت در 30 سال گذشته چندان تغييري نکرده است. در سال هاي اخير، هدف اساسي افزايش درآمدهاي نفتي تحت الشعاع هدف هاي راهبردي ديگري که گاه در تعارض با هدف اصلي سازمان هستند، قرار گرفته است. براي مثال، عربستان سعودي پيوسته به خواسته خود مبني بر تثبيت بهاي نفت در دراز مدت تاکيد داشته است. از نظر عربستان اين بها بايد در حدي باشد که کشورهاي صنعتي را به جست و جو و تحقيق درباره جانشين ساختن راهبردهاي انرژي نيندازد. از ديگر سو، هدف هاي اجلاس هاي اوپک، بيشتر به دليل بحث هاي معمولي درباره اين که چه کشوري بيش از سهميه خود توليد مي کند و چه کشوري اين کار را نمي کند؛ همچنين به دليل بحث درباره سازکارهاي منظم ساختن سقف توليد، در هاله اي از ابهام باقي مي ماند. وزيران نفت اوپک معمولاً پيش از اعلام نتايج کنفرانس هاي خود در انتظار مي مانند تا بازارهاي معاملات نيويورک که قيمت را في المجلس و بر اساس عرضه و تقاضا تعيين مي کنند، بسته شده باشند تا غرب و ملل صنعتي آسيا را از خواست اوپک مبني بر همکاري سازنده با آنها مطمئن سازند.

هيئت نمايندگي
کشورهاي عضو اوپک با رئيس هيئت نمايندگي خود در سازمان که معمولاً وزير نفت کشور ياد شده است، معرفي مي شود. اين هيئت متشکل از يک، دو يا حتي 20 نماينده است. هيئت نمايندگان به طور معمول شامل تحليل گران و اقتصاد داناني از وزارت نفت يا شرکت ملي نفت کشور مربوط هستند

شانا
 
بالا