اشک

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
اشکهایم سرازیر میشود
ان لحظه که
دل تنگت میشوم
و نمیدانی
چقدر درد دارد دلتنگی
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز

دَر این تَنگنایِ دَرد ؛
دارَم بِه یِک صِدا جان میسِپارَم...
صِدایی کِه بِه یِک خَروار خاک تَن دادِه...
اَز اینجا تا مُصیبَت راهی نیست...!
آرام بِبار اِی اَشک ...


 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
اشکهایم ارام ببارید
در گوش باد هم نجوا کنم
در گوش اسمان هم نجوا کنم
تا خود خدا نخواهد
صدای اشکهایم را نمیشنود
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
اشکهایم ببارید
قلبم تنگ تنگ هست
مرا خودت فقط باید
در اغوش بفشاری خدای بی همتایم
تنها خود خود
نیازی به کسی نیست
خوب میدانی
ارزویم رسیدن به توست
پس مرا به ارزویم برسان
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
چقدر
دلم شانه ای میخواست
تا
بتوانم
در اغوشش ببارم
چقدر قلبم گرفته
کاش خدا مرا پیش خود میبرد
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
ارام سر به زیر میاندازم
تا کسی نفهمد
چشمانم بارانیست
تا کسی
نداند
چقدر بی تابم
تا کلاغها
دوباره
به دروغ
نگویند من شادم
وقتی
فرق
بین
اشک و شادیم را
نمیدانند
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
ارام چشمانم را روی هم میگذارم
و بی صدا
قطرات اشک بر چشمانم جاریست را
سرازیر میکنم
کسی نمیداند
اکنون چشمانم میبارد و قطرات اشک جاریست
اشکهای تنهایی و دلتنگی و دوریم
میچکد
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
وقتی دلتنگی
تنها چشمانت چکه میکند
و همین میشود که
میگویند
احساسم
از چشمانم میچکد
 

smart student

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
وقتی که حرفهای گفتنی ات ناگفته می شوند
با قطره ای به وسعت دریا گفته می شوند
smart student


 
بالا