اسپم ها ، تاپیک های تایید نشده ، پست های تکراری و حذف شده!!

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
درود دوستان عزیز

1- ارسال اسپم در تالار ادبیات خلاف مقررات
باشگاهه ، لطفا دقت کنین

2- پست های تکراری نزنین ، مواردی داشتیم که یک پست بیش از بیست بار در یک تاپیک تکرار شده بود!

3- قبل از زدن موضوع جدید لطفا در
دفتر مدیریت تالار ادبیات هماهنگی انجام بشه تا مجبور به حذف یا تایید نکردن تاپیک جدید نشیم

از همکاریتون ممنونم



 
آخرین ویرایش:

secret_f

عضو جدید
کاربر ممتاز
من اين‌جا بس دلم تنگ است
و هر سازي که مي‌بينم بد آهنگ است!
(وصف حال)

(ببخشاييد خارج از بحث، پيغام مي‌گذارم!
وصف حال برخي از دوستان به تکرار برخورده است... اگر اين تاپيک را براي تمامي شاعران بر پا مي‌داشتيد، چه با رونق‌تر و با شکوه‌تر مي‌شد...
اين صرفا يک پيشنهاد است از جانب يک "کاربر ميهمان" شما... اگر روزي با اين پيشنهاد موافق شديد، مدير تالار مي‌تواند عنوان را ويرايش کند...)
:gol:
مرسی درست می فرمایید
ممنون میشم اگه ویرایش کنید:gol:
 

Sharif_

مدیر بازنشسته
بدون شرح:

 

khoshhal

عضو جدید
جالب بود همین طوری داره اطلاعات عمومی ما بالا می ره ازتون بسیار تشکرررررررررررر!!!!!
 

canopus

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
باغ من

آسمانش را گرفته تنگ در آغوش
ابر ، با آن پوستین سرد نمنکش
باغ بی برگی
روز و شب تنهاست
با سکوت پک غمنکش
ساز او باران ، سرودش باد
جامه اش شولای عریانی ست
ور جز اینش جامه ای باید
بافته بس شعله ی زر تا پودش باد
گو برید ، یا نروید ، هر چه در هر کجکه خواهد
یا نمی خواهد
باغبانو رهگذاری نیست
باغ نومیدان
چشم در راه بهاری نیست
گر ز چشمش پرتو گرمی نمی تابد
ور به رویش برگ لبخندی نمی روید
باغ بی برگی که می گوید که زیبا نیست ؟
داستان از میوه های سر به گردونسای اینک خفته در تابوت
پست خک می گوید
باغ بی برگی
خنده اش خونی ست اشک آمیز
جاودان بر اسب یال افشان زردش می چمد در آن
پادشاه فصلها ، پاییز
 

مهندس مهتاب

عضو جدید
وای عالی بود:w11:
خیلی قشنگ بــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــود
 

canopus

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
سبز

با تو دیشب تا کجا رفتم
تا خدا وانسوی صحرای خدا رفتم
من نمی گویم ملایک بال در بالم شنا کردند
من نمی گویم که باران طلا آمد
لیک ای عطر سبز سایه پرورده
ای پری که باد می بردت
از چمنزار حریر پر گل پرده
تا حریم سایه های سبز
تا بهار سبزه های عطر
تا دیاری که غریبیهاش می آمد به چشم آشنا ، رفتم
پا به پای تو که می بردی مرا با خویش
همچنان کز خویش و بی خویشی
در رکاب تو که می رفتی
هم عنان با نور
در مجلل هودج سر و سرود و هوش و حیرانی
سوی اقصامرزهای دور
تو قصیل اسب بی آرام من ، تو چتر طاووس نر مستم
تو گرامیتر تعلق ،‌ زمردین زنجیر زهر مهربان من
پا به پای تو
تا تجرد تا رها رفتم
غرفه های خاطرم پر چشمک نور و نوازشها
موجساران زیر پایم رامتر پل بود
شکرها بود و شکایتها
رازها بود و تأمل بود
با همه سنگینی بودن
و سبکبالی بخشودن
تا ترازویی که یک سال بود در آفاق عدل او
عزت و عزل و عزا رفتم
چند و چونها در دلم مردند
که به سوی بی چرا رفتم
شکر پر اشکم نثارت باد
خانه ات آباد ای ویرانی سبز عزیز من
ای زبرجد گون نگین ،‌ خاتمت بازیچه ی هر باد
تا کجا بردی مرا دیشب
با تو دیشب تا کجا رفتم
 

russell

مدیر بازنشسته
گل

همان رنگ و همان روی
همان برگ و همان بار
همان خنده خاموش در او خفته بسی راز
همان شرم و همان ناز
همان برگ سپید به مثل ژالهء ژاله به مثل اشک نگونسار
همان جلوه و رخسار.
نه پژمرده شود هیچ
نه افسرده که افسردگی روی
خورد آب ز پژمردگی دل.
ولی در پس این چهره دلی نیست.
گرش برگ وبری هست​
ز آب و ز گلی نیست.​
هم از دور بینش.​
به منظر بنشان و به نظاره بنشین.​
ولی قصه ز امید هبایی که در او بسته دلت هیچ مگویش.​
مبویش.​
که بوی چنین قصه شنیدن نتواند.​
مبر دست به سویش.​
که در دست تو جز کاغذ رنگین ورقی چند نماند.​
 

arghavan.z

عضو جدید
کاربر ممتاز
[FONT=arial,helvetica,sans-serif]پاییز جان ! چه شوم ، چه وحشتناک.
آنک بر آن چنار جوان ،آنک
خالی افتاده لانه لک لک.
او رفت و رفت غلغل غلیانش؛
پوشیده پاک پیکر عریانش.
سر زی سپهر کردنِِ ِغمگینش.
تن با وقار شستن شیرینش.
[/FONT]​
[FONT=arial,helvetica,sans-serif]پاییز جان !چه شوم چه وحشتناک.
رفتند مرغکان طلایی بال.
از سردی و سکوت سیه جستند.
وز بید و کاج و سرو نظر بستند.
رفتند سوی نخل،سوی گرمی.
و آن نغمه های پاک و بلورین رفتند.

پاییز جان!چه شوم،چه وحشتناک.
اینک ،بر این کناره دشت،اینک
این کوره راه ساکت بی رهرو
آنک بر آن کمرکش کوه ،آنک
آن کوچه باغ خلوت و خاموشت.
از یاد روزگار فراموشت.
[/FONT]
[FONT=arial,helvetica,sans-serif]پاییز جان!چه سرد چه درد آلود.
چون من تو نیز تنها ماندستی.
ای فصل فصل های نگارینم!
سرد سکوت خود را بسراییم.
پاییزم!ای قناری غمگینم!
[/FONT]


[FONT=arial,helvetica,sans-serif]______[/FONT]
[FONT=arial,helvetica,sans-serif]
[/FONT]
[FONT=arial,helvetica,sans-serif]این شعرو خیلی دوسش دارم..امیدوارم تکراری نباشه...
[/FONT]
 

m_sh_eng

عضو جدید
هفت بار روح خویش را تحقیر کردم:
نخستین بار هنگامی بود که برای رسیدن به بلندمرتبگی، خود را فروتن نشان می‌داد.
دومین بار آن هنگام که در مقابل فلجها می‌لنگید.
سومین بار آن زمان که در انتخاب خویش بین آسان و سخت، آسان را برگزید.
چهارمین بار وقتی که مرتکب گناهی شد و به خویشتن تسلی داد که دیگران هم گناه می‌کنند.
پنجمین بار آنگاه که به علت ضعف و ناتوانی از کاری سر باز زدو صبر را حمل بر قدرت و توانایی‌اش دانست.
ششمین باز زمانی که چهره‌ای زشت را تحقیر کرد در حالی که نمی‌دانست آن چهره یکی از نقابهای خویش است.
و هفتمین بار وقتی که زبان به مدح و ستایش گشود و انگاشت که فضیلت است.»
«شاید کسی را که با او خندیده‌ای فراموش کنی، اما هرگز کسی را که با او گریسته‌ای از یاد نخواهی برد.» . جبران خلیل جبران
 

m_sh_eng

عضو جدید
اول از همه برایت آرزومندم که عاشق شوی،
و اگر هستی، کسی هم به تو عشق بورزد،
و اگر اینگونه نیست، تنهائیت کوتاه باشد،
و پس از تنهائیت، نفرت از کسی نیابی.
آرزومندم که اینگونه پیش نیاید، اما اگر پیش آمد،
بدانی چگونه به دور از ناامیدی زندگی کنی.
 

m_sh_eng

عضو جدید

...We grow old filled with Regrets
...for Things not Done
...for Words not Said
...for Love not Shown
Life is too Short
,Rather than Regretting Tomorrow
Do all What makes you Happy Today
 

کافر خداپرست

-
کاربر ممتاز
هدف اين تاپيک چيه؟ ارائه غزل امروز يا تحليل و گزارشي از اون؟
اگه قرار نيست اين‌جا بحث نظري بشه، بگين تا به تالار اصلي منتقلش کنم...:que:
 

yamaha R6

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
http://www.www.iran-eng.ir/showthread.php/600213-%D8%A7%D8%B3%D9%BE%D9%85-%D9%87%D8%A7-%D8%8C-%D8%AA%D8%A7%D9%BE%DB%8C%DA%A9-%D9%87%D8

http://www.www.iran-eng.ir/showthread.php/600213-%D8%A7%D8%B3%D9%BE%D9%85-%D9%87%D8%A7-%D8%8C-%D8%AA%D8%A7%D9%BE%DB%8C%DA%A9-%D9%87%D8

 

mohammadreza_سبز

عضو جدید
کاربر ممتاز
فال حافظ

فال حافظ

برای گرفتن فال حافظ به لینک زیر برید و هر غزلی که براتون اومد اینجا copy کنید....

اولیشو خودم میزارم
 

saeed99

عضو جدید
کاربر ممتاز
شعر قلب مادر اثر ایرج میرزا به همراه تحلیل زیبای آن

شعر قلب مادر اثر ایرج میرزا به همراه تحلیل زیبای آن

با درود

شعر قلب مادر اثر جاویدان ایرج میرزا به همراه تحلیل زیبای آن.
امیدوارم از شنیدن آن لذت ببرید.
فرمت فایل mp3 است وحجم 1.5 مگابایت
تارنمای دریافت فایل:
http://parav.persiangig.ir/audio/poem9_maadar_irajmirza.mp3
 
Similar threads

Similar threads

بالا