استانداردهای حسابداری ایران

M o R i S

مدیر تالار حسابداری
مدیر تالار
کاربر ممتاز


استاندارد حسابداري‌ شماره‌ 1
نحوه‌ ارائه‌ صورتهاي‌ مالي

مقدمـه‌

1 . هدف‌ اين‌ استاندارد تجويز مبنايي‌ براي‌ ارائه‌ صورتهاي‌ مالي‌ با مقاصد عمومي‌ يك‌ واحد تجاري‌ به منظور حصول‌ اطمينان‌ از قابليت‌ مقايسه‌ با صورتهاي‌ مالي‌ دوره‌هاي‌ قبل‌ آن‌ واحد و با صورتهاي‌ مالي‌ ساير واحدهاي‌ تجاري‌ مي‌باشد. براي‌ دستيابي‌ به‌ اين‌ هدف‌، در اين‌ استاندارد ملاحظات‌ كلي‌ درخصوص‌ نحوه‌ ارائه‌ صورتهاي‌ مالي‌، رهنمودهايي‌ درباره‌ ساختار آنها و حداقل‌ الزامات‌ درخصوص‌ محتواي‌ صورتهاي‌ مالي‌ ارائه‌ شده‌ است‌. چگونگي‌ شناخت‌، اندازه‌گيري‌ و افشاي‌ معاملات‌ و ساير رويدادهاي‌ خاص‌ در ساير استانداردهاي‌ حسابداري‌ ارائه‌ مي‌شود.



دامنه‌ كاربرد
2 . الزامات‌ اين‌ استاندارد بايد در ارائه‌ كليه‌ ”صورتهاي‌ مالي‌ با مقاصد عمومي‌“ كه‌ براساس‌ استانداردهاي‌ حسابداري‌ تهيه‌ و ارائه‌ مي‌شود، بكار گرفته‌ شود.

3 . صورتهاي‌ مالي‌ با مقاصد عمومي‌ (كه‌ از اين‌ پس‌ صورتهاي‌ مالي‌ ناميده‌ مي‌شود) براي‌ پاسخگويي‌ به‌ نيازهاي‌ استفاده‌كنندگاني‌ تهيه‌ مي‌شود كه‌ در موقعيت‌ دريافت‌ گزارشهاي‌ متناسب‌ با نيازهاي‌ اطلاعاتي‌ خاص‌ خود نيستند. صورتهاي‌ مالي‌ به طور جداگانه‌ يا همراه‌ با ساير گزارشها، جهت‌ استفاده‌ عموم‌ ارائه‌ مي‌شود. مفاد اين‌ استاندارد براي‌ صورتهاي‌ مالي‌ تلفيقي‌ گروه‌ واحدهاي‌ تجاري‌ نيز كاربرد دارد.

4 . در اين‌ استاندارد واژه‌هايي‌ بكار گرفته‌ مي‌شود كه‌ در واحدهاي‌ تجاري‌ (انتفاعي‌) اعم از خصوصي‌ يا عمومي‌ كاربرد دارد. واحدهاي‌ غيرانتفاعي‌ براي‌ بكارگيري‌ الزامات‌ اين‌ استاندارد ممكن‌ است‌ نيازمند انجام‌ تعديلاتي‌ در عناوين‌ اقلام‌ اصلي‌ صورتهاي‌ مالي‌ خود يا ارائه‌ اطلاعات‌ بيشتر باشند.
5 . نحوه‌ ارائه‌ داراييهاي‌ جاري‌ و بدهيهاي‌ جاري‌ بخشي‌ از موضوع‌ اين‌ استاندارد است‌ ليكن‌ به طور جداگانه‌ در استاندارد حسابداري‌ شماره‌ 14 مطرح‌ شده‌ است‌.


هدف‌ صورتهاي‌ مالي‌
6 . هدف‌ صورتهاي‌ مالي‌، ارائه‌ اطلاعاتي‌ تلخيص‌ و طبقه‌بندي‌ شده‌ درباره‌ وضعيت‌ مالي‌، عملكرد مالي‌ و انعطاف‌پذيري‌ مالي‌ واحد تجاري‌ است‌ كه‌ براي‌ طيفي‌ گسترده‌ از استفاده‌كنندگان‌ صورتهاي‌ مالي‌ در اتخاذ تصميمات‌ اقتصادي‌ مفيد واقع‌ شود. صورتهاي‌ مالي‌ همچنين‌ نتايج‌ ايفاي‌ وظيفه‌ مباشرت‌ مديريت‌ يا حسابدهي‌ آنها را در قبال‌ منابعي‌ كه‌ در اختيارشان‌ قرار گرفته‌ است‌، نشان‌ مي‌دهد. به منظور دستيابي‌ به‌ اين‌ هدف‌، در صورتهاي‌ مالي‌ يك‌ واحد تجاري‌ اطلاعاتي‌ درباره‌ موارد زير ارائه‌ مي‌شود :


الف. داراييها،
ب . بدهيها،
ج . حقوق‌ صاحبان‌ سرمايه‌،
د . درآمدها،
ﻫ . هزينه‌ها، و
و . جريانهاي‌ نقدي‌.


اين‌ اطلاعات‌، همراه‌ با ساير اطلاعات‌ مندرج‌ در يادداشتهاي‌ توضيحي‌، استفاده‌كنندگان‌ صورتهاي‌ مالي‌ را در پيش‌بيني‌ جريانهاي‌ نقدي‌ آتي‌ واحد تجاري‌ و خصوصاً در زمانبندي‌ و اطمينان‌ از توانايي‌ آن‌ در ايجاد وجه‌ نقد كمك‌ مي‌كند.
مسئوليت‌ صورتهاي‌ مالي‌
7 . مسئوليت‌ تهيه‌ و ارائه‌ صورتهاي‌ مالي‌ با هيأت‌مديره‌ يا ساير اركان‌ اداره‌كننده‌ واحد تجاري‌ است‌.
اجزاي‌ صورتهاي‌ مالي‌
8 . مجموعه‌ كامل‌ صورتهاي‌ مالي‌ شامل‌ اجزاي‌ زير است‌ :
الف‌. صورتهاي‌ مالي‌ اساسي‌ :
1 . ترازنامه‌،
2 . صورت‌ سود و زيان‌،
3 . صورت‌ سود و زيان‌ جامع‌، و
4 . صورت‌ جريان‌ وجوه‌ نقد .
ب . يادداشتهاي‌ توضيحي‌.

ملاحظات‌ كلي‌

ارائه‌ مطلوب‌ و رعايت‌ استانداردهاي‌ حسابداري‌
9 . صورتهاي‌ مالي‌ بايد وضعيت‌ مالي‌، عملكرد مالي‌ و جريانهاي‌ نقدي‌ واحد تجاري‌ را به نحو مطلوب‌ ارائه‌ كند . تقريباً در تمام‌ شرايط‌، اعمال‌ مناسب‌ الزامات‌ استانداردهاي‌ حسابداري‌ همراه‌ با افشاي‌ اطلاعات‌ اضافي‌ در صورت‌ لزوم‌، منجر به‌ ارائه‌ صورتهاي‌ مالي‌ به نحو مطلوب‌ مي‌شود .

10 . هر واحد تجاري‌ كه‌ صورتهاي‌ مالي‌ آن‌ طبق‌ استانداردهاي‌ حسابداري‌ تهيه‌ و ارائه‌ مي‌شود بايد اين‌ واقعيت‌ را افشا كند. در صورتهاي‌ مالي‌ نبايد ذكر كرد كه‌ اين‌ صورتها طبق‌ استانداردهاي‌ حسابداري‌ تهيه‌ شده‌ است‌، مگراينكه‌ در تهيه‌ صورتهاي‌ مزبور مفاد تمام‌ الزامات‌ مندرج‌ در استانداردهاي‌ مربوط‌ رعايت‌ شده‌ باشد.

11 . بكارگيري‌ نامناسب‌ استانداردهاي‌ حسابداري‌، از طريق‌ افشا در يادداشتهاي‌ توضيحي‌، جبران‌ نمي‌شود.

12 . در موارد بسيار نادر، چنانچه‌ مديريت‌ واحدتجاري‌ به‌ اين‌ نتيجه‌ برسد كه‌ رعايت‌ يكي‌ از الزامات‌ استانداردهاي‌ حسابداري‌، صورتهاي‌ مالي‌ را گمراه‌كننده‌ مي‌سازد و بنابراين‌ انحراف‌ از آن‌ به منظور دستيابي‌ به‌ ارائه‌ صورتهاي‌ مالي‌ به نحو مطلوب‌ ضروري‌ است‌، بايد موارد زیر را افشا كند :

الف . اين‌ مطلب‌ كه‌ بنا به‌ اعتقاد مديريت‌ واحد تجاري‌، صورتهاي‌ مالي‌، وضعيت‌ مالي‌، عملكرد مالي‌ و جريانهاي‌ نقدي‌ واحد تجاري‌ را به نحو مطلوب‌ منعكس‌ مي‌كند،


ب‌ . تصريح‌ اينكه‌ صورتهاي‌ مالي‌ از تمام‌ جنبه‌هاي‌ با اهميت‌ مطابق‌ با استانداردهاي‌ حسابداري‌ مي‌باشد، به استثناي‌ انحراف‌ از الزامات‌ يك‌ استاندارد حسابداري‌ كه‌ به منظور ارائه‌ مطلوب‌ صورتهاي‌ مالي‌ انجام‌ گرفته‌ است‌،


ج‌ . استانداردي‌ كه‌ الزامات‌ آن‌ رعايت‌ نشده‌ است‌، ماهيت‌ انحراف‌ شامل‌ شيوه‌ حسابداري‌ مقرر در استاندارد، اينكه‌ چرا كاربرد شيوه‌ مقرر در استاندارد صورتهاي‌ مالي‌ را گمراه‌كننده‌ مي‌سازد و شيوه‌ حسابداري‌ بكار گرفته‌ شده‌، و
د . اثر مالي‌ انحراف‌ بر سود يا زيان‌ خالص‌، داراييها، بدهيها و حقوق‌ صاحبان‌ سرمايه‌ در هر يك‌ از دوره‌هاي‌ مورد گزارش‌.
13 . براي‌ ارائه‌ صورتهاي‌ مالي‌ به نحو مطلوب‌، رعايت‌ موارد زير الزامي‌ است‌:


الف. انتخاب‌ و اعمال‌ رويه‌هاي‌ حسابداري‌ طبق‌ مفاد بند 17،
ب . ارائه‌ اطلاعات‌ شامل‌ رويه‌هاي‌ حسابداري‌، به گونه‌اي‌ كه‌ اطلاعات‌، مربوط‌، قابل‌ اتكا، قابل‌ مقايسه‌ و قابل‌ فهم‌ باشد، و
ج‌ . ارائه‌ اطلاعات‌ اضافي‌ در مواردي‌ كه‌ رعايت‌ الزامات‌ مقرر در استانداردهاي‌ حسابداري‌ براي‌ درك‌ اثر معاملات‌ يا ساير رويدادهاي‌ خاص‌ بر وضعيت‌ مالي‌ و عملكرد مالي‌ واحد تجاري‌ توسط‌ استفاده‌كنندگان‌ صورتهاي‌ مالي‌ كافي‌ نباشد.
14 . در موارد نادر ممكن‌ است‌ كاربرد الزامات‌ يك‌ استاندارد حسابداري‌ به‌ ارائه‌ صورتهاي‌ مالي‌ گمراه‌كننده‌، منجر شود. اين‌ امر تنها در مواردي‌ روي‌ مي‌دهد كه‌ شيوه‌ مقرر در استاندارد مورد نظر به وضوح‌ نامناسب‌ باشد، به گونه‌اي‌ كه‌ نتوان‌ از طريق‌ كاربرد الزامات‌ آن‌ استاندارد يا به وسيله‌ افشاي‌ اطلاعات‌ اضافي‌، به‌ ارائه‌ صورتهاي‌ مالي‌ به نحو مطلوب‌ دست‌ يافت‌. اين‌ موضوع‌ كه‌ كاربرد شيوه‌ ديگر نيز مي‌تواند به‌ ارائه‌ صورتهاي‌ مالي‌ به نحو مطلوب‌ منجر شود، به تنهايي‌ براي‌ توجيه‌ انحراف‌ از شيوه‌ مقرر، مناسب‌ نيست‌.


15 . براي‌ ارزيابي‌ ضرورت‌ انحراف‌ از الزامات‌ يك‌ استاندارد حسابداري‌، ملاحظات‌ مندرج در صفحه بعد مدنظر قرار مي‌گيرد :
الف. هدف‌ از الزام‌ مقرر و اينكه‌ چرا در شرايط‌ خاص‌ مورد نظر، هدف‌ مزبور نامربوط‌ يا دست‌ نيافتني‌ است‌.
ب . تفاوت‌ شرايط‌ واحد تجاري‌ با شرايط‌ ساير واحدهاي‌ تجاري‌ كه‌ الزام‌ مورد نظر را رعايت‌ مي‌كنند.
16 . نظر به‌ اينكه‌ انتظار مي‌رود شرايط‌ ايجاب‌كننده‌ انحراف‌ بسيار نادر باشد و ضرورت‌ انحراف‌ نيز موضوعي‌ بحث‌انگيز و مستلزم‌ قضاوت‌ است‌، بنابراين‌ آگاهي‌ از عدم‌ رعايت‌ الزامات‌ استاندارد حسابداري‌ براي‌ استفاده‌كنندگان‌ اهميت‌ دارد. همچنين‌ براي‌ اينكه‌ استفاده‌كنندگان‌ بتوانند در مورد انحراف‌ به طور آگاهانه‌ قضاوت‌ و تعديلات‌ لازم‌ را جهت‌ انطباق‌ با استاندارد مورد نظر محاسبه‌ كنند، اطلاعات‌ كافي‌ در صورتهاي‌ مالي‌ ارائه‌ مي‌شود.


رويه‌هاي‌ حسابداري‌
17 . مديريت‌ واحد تجاري‌ بايد رويه‌هاي‌ حسابداري‌ را به گونه‌اي‌ انتخاب‌ و اعمال‌ كند كه‌ صورتهاي‌ مالي‌ با تمام‌ الزامات‌ استانداردهاي‌ حسابداري‌ مربوط‌ مطابقت‌ داشته‌ باشد. در صورت‌ نبود استاندارد خاص‌، مديريت‌ بايد رويه‌ها را به گونه‌اي‌ تعيين‌ كند تا اطمينان‌ يابد صورتهاي‌ مالي‌ اطلاعاتي‌ را فراهم‌ مي‌آورد كه :
الف . به‌ نيازهاي‌ تصميم‌گيري‌ استفاده‌كنندگان‌ مربوط‌ است‌، و
ب‌ . قابل‌ اتكاست‌ به گونه‌اي‌ كه‌ :
1 . وضعيت‌ مالي‌ و عملكرد مالي‌ واحد تجاري‌ را صادقانه‌ بيان‌ مي‌كند،
2 . منعكس‌ كننده‌ محتواي‌ اقتصادي‌ و نه‌ فقط‌ شكل‌ حقوقي‌ معاملات‌ و ساير رويدادهاست‌،
3 . بيطرفانه‌ يعني‌ عاري‌ از تمايلات‌ جانبدارانه‌ است‌،
4 . محتاطانه‌ است، و
5 . از تمام‌ جنبه‌هاي‌ با اهميت‌، كامل‌ است‌.


18 . رويه‌هاي‌ حسابداري‌ راه‌كارهاي‌ ويژه‌اي‌ است‌ كه‌ واحد تجاري‌ براي‌ تهيه‌ و ارائه‌ صورتهاي‌ مالي‌ انتخاب‌ مي‌كند. راه‌كارهاي‌ مزبور كه‌ در استانداردهاي‌ حسابداري‌ مشخص‌ شده‌اند براي‌ اعمال‌ اصول‌ مندرج‌ در مفاهيم‌ نظري‌ گزارشگري‌ مالي‌ در مورد اقلام‌، معاملات‌ و ساير رويدادهاي‌ مالي‌ و بويژه‌ موارد زیر ايجاد شده‌ است :
الف. اندازه‌گيري‌ و تجديد اندازه‌گيري‌ داراييها و بدهيها در مواردي‌ كه‌ مبالغ‌ مربوط‌ از اهميت‌ نسبي‌ برخوردار است‌، و
ب‌ . نحوه‌ و زمان‌ شناخت‌ تغييرات‌ در داراييها و بدهيها در صورتهاي‌ عملكرد مالي‌.


19 . در صورت‌ نبود استاندارد حسابداري‌ خاص‌، مديريت‌ رويه‌هايي‌ را بكار مي‌برد كه‌ به‌ ارائه‌ مفيدترين‌ اطلاعات‌ در صورتهاي‌ مالي‌ منجر شود. اين‌ امر مستلزم‌ بكارگيري‌ قضاوت‌ توسط‌ مديريت‌ واحد تجاري‌ با مدنظر قرار دادن‌ ملاحظات‌ زير است‌ :
الف‌. الزامات‌ استانداردهاي‌ حسابداري‌ براي‌ موضوعات‌ مشابه‌ و مربوط‌،
ب . تعاريف‌، معيارهاي‌ شناخت‌ و اندازه‌گيري‌ داراييها، بدهيها، درآمدها و هزينه‌ها مندرج‌ در مفاهيم‌ نظري‌ گزارشگري‌ مالي، و
ج . استانداردهاي‌ صادره‌ توسط‌ ساير مراجع‌ حرفه‌اي‌ معتبر و رويه‌هاي‌ پذيرفته‌ شده‌ صنعت‌ تا ميزاني‌ كه‌ با موارد الف‌ و ب‌ اين‌ بند سازگار باشد.


تداوم‌ فعاليت‌
20 . مديريت‌ در زمان‌ تهيه‌ صورتهاي‌ مالي‌، بايد توان‌ ادامه‌ فعاليت‌ واحد تجاري‌ را ارزيابي‌ كند. صورتهاي‌ مالي‌ بايد برمبناي‌ تداوم‌ فعاليت‌ تهيه‌ شود مگر اينكه‌ مديريت‌ قصد انحلال‌ يا توقف‌ عمليات‌ واحد تجاري‌ را داشته‌ باشد، يا عملاً ناچار به‌ انجام‌ اين‌ امر شود . در مواردي‌ كه‌ مديريت‌ از رويدادها و شرايطي‌ آگاهي‌ يابد كه‌ ممكن‌ است‌ ابهام‌ اساسي‌ نسبت‌ به‌ توانايي‌ تداوم‌ فعاليت‌ واحد تجاري‌ ايجاد كند، اين‌ ابهام‌ بايد افشا شود . چنانچه‌ صورتهاي‌ مالي‌ برمبناي‌ تداوم‌ فعاليت‌ تهيه‌ نشود، اين‌ واقعيت‌ بايد همراه‌ با مبناي‌ تهيه‌ صورتهاي‌ مالي‌ و اينكه‌ چرا واحد تجاري‌ فاقد تداوم‌ فعاليت‌ تلقي‌ شده‌ است‌، افشا شود.


21 . تداوم‌ فعاليت‌ به‌ معناي‌ ادامه‌ عمليات‌ واحد تجاري‌ در آينده‌ قابل‌ پيش‌بيني‌ است‌. يعني‌ در تهيه‌ و ارائه‌ صورتهاي‌ مالي‌، هيچ‌ قصد يا الزامي‌ به‌ انحلال‌ واحد تجاري‌ يا كاهش‌ قابل توجه‌ در حجم‌ عمليات‌ واحد تجاري‌ فرض‌ نمي‌شود.


22 . مديريت‌ براي‌ ارزيابي‌ تداوم‌ فعاليت‌، تمام‌ اطلاعات‌ موجود در خصوص‌ آينده‌ قابل‌ پيش‌بيني‌ (حداقل‌ 12 ماه‌ پس‌ از تاريخ‌ ترازنامه‌) را بررسي‌ مي‌كند. ميزان‌ اين‌ بررسي‌ به‌ واقعيات‌ موجود در هر مورد بستگي‌ دارد. در مواردي‌ كه‌ واحد تجاري‌ داراي‌ سابقه‌ سودآوري‌ است‌ و به آساني‌ به‌ منابع‌ مالي‌ دسترسي‌ دارد، نتيجه‌گيري‌ درباره‌ مناسب‌ بودن‌ كاربرد مبناي‌ تداوم‌ فعاليت‌ براي‌ واحد تجاري‌ مي‌تواند بدون‌ تجزيه‌ و تحليل‌ تفصيلي‌، امكان‌پذير باشد. درغير اين‌ صورت‌، براي‌ ارزيابي‌ تداوم‌ فعاليت‌ ممكن‌ است‌ بررسي‌ مواردي‌ از قبيل‌ عوامل‌ مؤثر بر سودآوري‌ جاري‌ و مورد انتظار، جداول‌ زماني‌ بازپرداخت‌ بدهيها و منابع‌ بالقوه‌ تأمين‌ مالي‌ ضروري‌ باشد.


مبناي‌ تعهدي‌
23 . به استثناي‌ اطلاعات‌ مربوط‌ به‌ جريانهاي‌ نقدي‌، واحد تجاري‌ بايد صورتهاي‌ مالي‌ خود را برمبناي‌ تعهدي‌ تهيه‌ كند.
24 . در مبناي‌ تعهدي‌، معاملات‌ و ساير رويدادها در زمان‌ وقوع‌ (و نه‌ در زمان‌ دريافت‌ يا پرداخت‌ وجه‌ نقد) شناسايي‌ و در اسناد و مدارك‌ حسابداري‌ ثبت‌ مي‌شود و در صورتهاي‌ مالي‌ دوره‌هاي‌ مربوط‌ انعكاس‌ مي‌يابد. بسياري‌ از هزينه‌ها بر مبناي‌ رابطه‌ مستقيم‌ مخارج‌ تحمل‌شده‌ با درآمدهاي‌ تحصيل‌شده‌ در صورت‌ سود و زيان‌ شناسايي‌ مي‌شود (تطابق‌ هزينه‌ و درآمد). در هر صورت‌، كاربرد مفهوم‌ تطابق‌، شناخت‌ اقلامي‌ را در ترازنامه‌ كه‌ با تعريف‌ داراييها يا بدهيها انطباق‌ ندارد، مجاز نمي‌شمرد.


ثبات‌ رويه‌ در نحوه‌ ارائه‌
25 . نحوه‌ ارائه‌ و طبقه‌بندي‌ اقلام‌ در صورتهاي‌ مالي‌ از يك‌ دوره‌ به‌ دوره‌ بعد نبايد تغيير كند مگر در مواردي‌ كه‌ :
الف . تغييري‌ عمده‌ در ماهيت‌ عمليات‌ واحد تجاري‌ يا تجديد نظر در نحوه‌ ارائه‌ صورتهاي‌ مالي‌ حاكي‌ از اين‌ باشد كه‌ تغيير مزبور به‌ ارائه‌ مناسبتر معاملات‌ يا ساير رويدادها منجر شود، يا
ب‌ . تغييري‌ در نحوه‌ ارائه‌، به‌ موجب‌ يك‌ استاندارد حسابداري‌ الزامي‌ شود.


26 . تحصيل‌ يا واگذاري‌ داراييهاي‌ عمده‌ يا تجديدنظر در نحوه‌ ارائه‌ صورتهاي‌ مالي‌ ممكن‌ است‌ مستلزم‌ ارائه‌ صورتهاي‌ مالي‌ به‌ شكلي‌ متفاوت‌ باشد. تنها در شرايطي‌ كه‌ ادامه‌ ارائه‌ صورتهاي‌ مالي‌ به‌ شكل‌ جديد محتمل‌ باشد يا اينكه‌ منافع‌ ارائه‌ صورتهاي‌ مالي‌ به‌ شكل‌ جديد به روشني‌ مشخص‌ باشد، واحد تجاري‌ بايد نحوه‌ ارائه‌ صورتهاي‌ مالي‌ خود را تغيير دهد. در صورت‌ ايجاد تغيير در نحوه‌ ارائه‌ صورتهاي‌ مالي‌، واحد تجاري‌ اطلاعات‌ مقايسه‌اي‌ را طبق‌ مندرجات‌ بند 39 اين‌ استاندارد تجديد طبقه‌بندي‌ مي‌كند.


اهميت‌ و تجميع‌
27 . تمام‌ اقلام‌ با اهميت‌ بايد به طور جداگانه‌ در صورتهاي‌ مالي‌ ارائه‌ شود. مبالغ‌ كم‌ اهميت‌ بايد با مبالغ‌ داراي‌ ماهيت‌ يا كاركرد مشابه‌ جمع‌ شود و نيازي‌ به‌ ارائه‌ جداگانه‌ آنها نيست‌.
28 . صورتهاي‌ مالي‌ حاصل‌ پردازش‌ تعداد زيادي‌ معاملات‌ و ساير رويدادهاست‌ كه‌ با تجميع‌ آنها در گروههاي‌ مختلف‌ براساس‌ ماهيت‌ يا كاركرد، سازمان‌ مي‌يابد. ارائه‌ اطلاعات‌ تلخيص‌ و طبقه‌بندي‌ شده‌اي‌ كه‌ تشكيل‌ دهنده‌ اقلام‌ اصلي‌ مندرج‌ در صورتهاي‌ مالي‌ اساسي‌ يا در يادداشتهاي‌ توضيحي‌ است‌، آخرين‌ مرحله‌ از فرايند تجميع‌ و طبقه‌بندي‌ است‌. چنانچه‌ يك‌ قلم‌ اصلي‌ به تنهايي‌ با اهميت‌ نباشد در صورتهاي‌ مالي‌ اساسي‌ يا در يادداشتهاي‌ توضيحي‌، با اقلام‌ اصلي‌ ديگر جمع‌ مي‌شود. اهميت‌ يك‌ قلم‌ ممكن‌ است‌ به اندازه‌اي‌ نباشد كه‌ ارائه‌ جداگانه‌ آن‌ را در صورتهاي‌ مالي‌ اساسي‌ توجيه‌ كند، اما افشاي‌ جداگانه‌ آن‌ را در يادداشتهاي‌ توضيحي‌ ايجاب‌ كند.

29 . در اين‌ استاندارد، اطلاعاتي‌ با اهميت‌ تلقي‌ مي‌شود كه‌ عدم‌ افشاي‌ آن‌ بر تصميمات‌ اقتصادي‌ استفاده‌كنندگان‌ كه‌ بر مبناي‌ صورتهاي‌ مالي‌ اتخاذ مي‌شود، مؤثر واقع‌ شود. اهميت‌ به اندازه‌ و ماهيت‌ قلمي‌ بستگي‌ دارد كه‌ در شرايط‌ خاص‌ در مورد حذف‌ آن‌ قضاوت‌ مي‌شود. براي‌ اتخاذ تصميم‌ درباره‌ اهميت‌ يك‌ قلم‌ يا جمع‌ اقلام‌، هم‌ اندازه‌ و هم‌ ماهيت‌ آن‌ قلم‌ يا اقلام‌ ارزيابي‌ مي‌شود. متناسب‌ با شرايط‌، ممكن‌ است‌ يكي‌ از دو عامل‌ يادشده‌ تعيين‌ كننده‌ باشد. براي‌ مثال‌، داراييهايي‌ كه‌ ماهيت‌ و كاركرد مشابه‌ دارند با يکديگر جمع‌ مي‌شود، حتي‌ اگر مبالغ‌ تك‌ تك‌ آنها قابل توجه‌ باشد. با وجود اين‌، اقلام‌ عمده‌ كه‌ از لحاظ‌ ماهيت‌ يا كاركرد با يکديگر متفاوت‌ است‌ جداگانه‌ ارائه‌ مي‌شود.

30 . چنانچه‌ اجراي‌ الزامات‌ افشاي‌ مندرج‌ در استانداردهاي‌ حسابداري‌ به‌ اطلاعات‌ بي اهميت‌ منجر شود، نيازي‌ به‌ رعايت‌ آن‌ نيست‌.
تهاتـر

31 . داراييها و بدهيها نبايد با يکديگر تهاتر شود مگر اينكه‌ تهاتر آنها طبق‌ استاندارد حسابداري‌ ديگري‌ الزامي‌ يا مجاز باشد.

32 . اقلام‌ درآمد و هزينه‌ بايد تنها زماني‌ تهاتر شود كه‌ :
الف . يك‌ استاندارد حسابداري‌ تهاتر مزبور را الزامي‌ يا مجاز كرده‌ باشد، يا
ب‌ . درآمدها و هزينه‌هاي‌ غيرعملياتي‌ كه‌ از معاملات‌ و رويدادهاي‌ واحد يا مشابه‌ حاصل‌ مي‌شود، با اهميت‌ نباشد. چنين‌ مبالغي‌ بايد طبق‌ مفاد بند 27 اين‌ استاندارد با يکديگر جمع‌ شود.

33 . گزارش‌ جداگانه‌ هر دو گروه‌ داراييها و بدهيها، و درآمدها و هزينه‌هاي‌ با اهميت‌، ضروري‌ است‌. تهاتر اقلام‌ در ترازنامه‌ يا صورت‌ سود و زيان‌ موجب‌ كاهش‌ توان‌ درك‌ معاملات‌ انجام‌ شده‌ و ارزيابي‌ جريانهاي‌ نقدي‌ آتي‌ واحد تجاري‌ توسط‌ استفاده‌كنندگان‌ مي‌شود مگر در مواردي‌ كه‌ تهاتر منعكس‌كننده‌ محتواي‌ معامله‌ يا رويداد مربوط‌ باشد. گزارش‌ خالص‌ داراييها يعني‌ داراييها پس‌ از كسر اقلام‌ كاهنده‌ مربوط‌ از قبيل‌ ذخيره‌ كاهش‌ ارزش‌ موجوديهاي‌ مواد و كالا، ذخيره‌ مطالبات‌ مشكوك‌الوصول‌ و استهلاك‌ انباشته‌ داراييهاي‌ ثابت‌ مشهود، تهاتر نيست‌.

34 . تهاتر دو يا چند قلم‌ دريافتني‌ و پرداختني‌ تنها زماني‌ مناسب‌ است‌ كه‌ توان‌ واحد تجاري‌ براي‌ تسويه‌ حساب‌ از طريق‌ پرداخت‌ مبلغ‌ خالص‌ يا عدم‌ پرداخت‌ و الزام‌ ديگري‌ به‌ پرداخت‌ مبلغ‌ خالص‌، تضمين‌ شده‌ باشد. اين‌ تضمين‌ مستلزم‌ وجود حق‌ قانوني‌ تهاتر است‌ و اينكه‌ چنين‌ حقي‌ در صورت‌ ناتواني‌ ديگري‌ در ايفاي‌ تعهد همچنان‌ برقرار باشد. در غير اين‌ صورت‌ معمولاً اين‌ امكان‌ وجود دارد كه‌ واحد تجاري‌ به‌ ايفاي‌ تعهد ملزم‌ شود، بدون‌ آنكه‌ بتواند به‌ منافع‌ اقتصادي‌ آتي‌ دارايي‌ دست‌ يابد.

35 . طبق‌ استاندارد حسابداري‌ شماره‌ 3، درآمد عملياتي‌ به‌ ارزش‌ منصفانه‌ مابه‌ازاي‌ دريافتي‌ يا دريافتني‌ اندازه‌گيري‌ مي‌شود. هر واحد تجاري‌، در روال‌ فعاليتهاي‌ عادي‌ خود معاملات‌ ديگري‌ را نيز انجام‌ مي‌دهد كه‌ مولد درآمد عملياتي‌ نيست‌، اما براي‌ انجام‌ فعاليتهاي‌ مولد درآمد عملياتي‌ آن‌ ضروري‌ است‌. نتايج‌ اين گونه‌ معاملات‌ از طريق‌ تهاتر درآمدها و هزينه‌هاي‌ مربوط‌ به‌ آن‌ ارائه‌ مي‌شود، به‌ شرط‌ اين‌ كه‌ تهاتر ياد شده‌ محتواي‌ معامله‌ را منعكس‌ كند. براي‌ مثال :
الف. درآمدها و هزينه‌هاي‌ غيرعملياتي‌ حاصل‌ از فروش‌ داراييهاي‌ غيرجاري‌ (مانند سرمايه‌گذاريها و داراييهاي‌ ثابت‌ مشهود)، به‌ مبلغ‌ عوايد حاصل‌ از فروش‌ دارايي‌ پس‌ از كسر مبلغ‌ دفتري‌ و هزينه‌هاي‌ فروش‌ آن‌ گزارش‌ مي‌شود.
ب‌ . مخارج‌ قابل‌ استرداد مربوط‌ به‌ قرارداد با يك‌ شخص‌ ثالث‌ با مبالغ‌ دريافتي‌ و دريافتني‌ در اين‌ رابطه‌، تهاتر و به صورت‌ خالص‌ گزارش‌ مي‌شود.

36 . به علاوه‌، درآمدها و هزينه‌هاي‌ غيرعملياتي‌ حاصل‌ گروهي‌ از معاملات‌ مشابه‌ (از قبيل‌ سودها و زيانهاي‌ حاصل‌ از تسعير اقلام‌ ارزي‌ يا فروش‌ داراييهاي‌ ثابت‌ مشهود) به صورت‌ خالص‌ گزارش‌ مي‌شود، اما اندازه‌، ماهيت‌ يا وقوع‌ اين‌گونه‌ درآمدها و هزينه‌ها ممكن‌ است‌ به گونه‌اي‌ باشد كه‌ افشاي‌ جداگانه‌ آنها طبق‌ استاندارد حسابداري‌ شماره‌ 6 با عنوان‌ گزارش‌ عملكرد مالي‌ ضرورت‌ يابد.
اطلاعات‌ مقايسه‌اي‌

37 . صورتهاي‌ مالي‌ بايد در برگيرنده‌ اقلام‌ مقايسه‌اي‌ دوره‌ قبل‌ باشد به‌ جز در مواردي‌ كه‌ يك‌ استاندارد حسابداري‌ نحوه‌ عمل‌ ديگري‌ را مجاز يا الزامي‌ كرده‌ باشد. اطلاعات‌ مقايسه‌اي‌ تشريحي‌ تا جايي‌ بايد افشا شود كه‌ جهت‌ درك‌ صورتهاي‌ مالي‌ دوره‌ جاري‌ مربوط‌ تلقي‌ گردد.

38 . درمواردي‌، اطلاعات‌ تشريحي‌ ارائه‌ شده‌ در صورتهاي‌ مالي‌ دوره‌ (هاي‌) قبل‌ به‌ دوره‌ مالي‌ جاري‌ نيز مربوط‌ است‌. براي‌ نمونه‌، جزئيات‌ يك‌ دعواي‌ حقوقي‌ كه‌ نتيجه‌ آن‌ در تاريخ‌ ترازنامه‌ قبلي‌ مشخص‌ نبوده‌ و تاكنون‌ حل‌ و فصل‌ نشده‌ است‌، در دوره‌ جاري‌ افشا مي‌شود. ارائه‌ اطلاعات‌ مربوط‌ به‌ ابهامات‌ موجود در تاريخ‌ ترازنامه‌ قبلي‌ و اقدامات‌ انجام‌ شده‌ طي‌ دوره‌ جاري‌ جهت‌ رفع‌ ابهام‌ آنها، براي‌ استفاده‌كنندگان‌ صورتهاي‌ مالي‌ مفيد است‌.

39 . درمواردي‌ كه‌ نحوه‌ ارائه‌ يا طبقه‌بندي‌ اقلام‌ در صورتهاي‌ مالي‌ اصلاح‌ مي‌شود، به منظور اطمينان‌ از قابليت‌ مقايسه‌ اقلام‌ صورتهاي‌ مالي‌، مبالغ‌ مقايسه‌اي‌ بايد تجديد طبقه‌بندي‌ شود مگر اينكه‌ اين‌ امر ممكن‌ نباشد. همچنين‌ ماهيت‌، مبلغ‌ و دليل‌ تجديد طبقه‌بندي‌ بايد افشا شود . هرگاه‌ تجديد طبقه‌بندي‌ مبالغ‌ مقايسه‌اي‌ عملي‌ نباشد، واحد تجاري‌ بايد دليل‌ عدم‌ تجديد طبقه‌بندي‌ و ماهيت‌ تغييراتي‌ را كه‌ در صورت‌ تجديد طبقه‌بندي‌ ايجاد مي‌شد، افشا كند.

40 . در برخي‌ شرايط‌ ممكن‌ است‌ تجديد طبقه‌بندي‌ اطلاعات‌ مقايسه‌اي‌ عملي‌ نباشد. براي‌ نمونه‌ ممكن‌ است‌ داده‌ها در دوره‌ (هاي‌) قبلي‌ به گونه‌اي‌ گردآوري‌ شده‌ باشد كه‌ تجديد طبقه‌بندي‌ امكان‌پذير نباشد. در چنين‌ شرايطي‌، ماهيت‌ تعديلات‌ مربوط‌، افشا مي‌شود. طبق الزامات‌ استاندارد حسابداري‌ شماره‌ 6 با عنوان‌ گزارش‌ عملكرد مالي‌، چنانچه‌ در رويه‌ حسابداري‌ تغييري‌ صورت‌ گيرد ارقام‌ مقايسه‌اي‌ دوره‌(هاي‌) قبل‌ بايد برمبناي‌ رويه‌ جديد ارائه‌ مجدد شود.

ساختار و محتوا
مقدمه‌
41 . براساس‌ اين‌ استاندارد، برخي‌ اطلاعات‌ مشخصاً در صورتهاي‌ مالي‌ اساسي‌ و برخي‌ ديگر حسب‌ مورد در صورتهاي‌ مالي‌ اساسي‌ يا در يادداشتهاي‌ توضيحي‌ افشا مي‌شود. در پيوست‌ اين‌ استاندارد نمونه‌هاي‌ پيشنهادي‌ ترازنامه‌ و صورت‌ سود و زيان‌ يك‌ واحد تجاري‌ كه‌ مي‌توان‌ آن‌ را متناسب‌ با شرايط‌ خاص‌ مورد استفاده‌ قرار داد، ارائه‌ شده‌ است‌. همچنين‌ در استانداردهاي‌ حسابداري‌ شماره‌ 2 و 6 بترتيب‌ نمونه‌هايي‌ جهت‌ ارائه‌ صورت‌ جريان‌ وجوه‌ نقد و صورت‌ سود و زيان‌ جامع‌ ارائه‌ شده‌ است‌.

42 . در اين‌ استاندارد واژه‌ افشا به‌ معناي‌ وسيع‌ آن‌ به‌ كار رفته‌ كه‌ دربرگيرنده‌ ارائه‌ در صورتهاي‌ مالي‌ اساسي‌ يا در يادداشتهاي‌ توضيحي‌ است‌. موارد افشاي‌ مقرر شده‌ در ساير استانداردهاي‌ حسابداري‌ براساس‌ الزامات‌ آن‌ استانداردها صورت‌ مي‌گيرد.
تشخيص‌ صورتهاي‌ مالي‌

43 . صورتهاي‌ مالي‌ بايد به وضوح‌ از ساير اطلاعاتي‌ كه‌ همراه‌ آن‌ در يك‌ مجموعه‌ انتشار مي‌يابد قابل‌ تشخيص‌ و متمايز باشد.

44 . الزامات‌ استانداردهاي‌ حسابداري‌ تنها در مورد صورتهاي‌ مالي‌ كاربرد دارد و درخصوص‌ ساير اطلاعاتي‌ كه‌ در گزارش‌ سالانه‌ يا ساير مدارك‌ يا گزارشهايي‌ از اين‌ قبيل‌ ارائه‌ مي‌شود، كاربرد ندارد. بنابراين‌، اين‌ موضوع‌ اهميت‌ دارد كه‌ استفاده‌كنندگان‌ بتوانند اطلاعاتي‌ كه‌ برمبناي‌ استانداردهاي‌ حسابداري‌ تهيه‌ مي‌شود را از ساير اطلاعات‌ تميز دهند.

45 . هر يك‌ از اجزاي‌ صورتهاي‌ مالي‌ بايد به وضوح‌ مشخص‌ شود. به علاوه‌، اطلاعات‌ زیر بايد به گونه‌اي‌ بارز نشان‌ داده‌ شود و در صورت‌ لزوم‌ براي‌ درك‌ صحيح‌ اطلاعات‌ ارائه‌ شده‌، تكرار شود :
الف . نام‌ واحد گزارشگر و شكل‌ حقوقي‌ آن‌،
ب . اينكه‌ صورتهاي‌ مالي‌ مربوط‌ به‌ يك‌ واحد تجاري‌ يا مربوط‌ به‌ گروه‌ واحدهاي‌ تجاري‌ است‌،
ج‌ . تاريخ‌ ترازنامه‌ يا دوره‌ مالي‌ هر كدام‌ كه‌ با اجزاي‌ صورتهاي‌ مالي‌ مناسبت‌ داشته‌ باشد،
د . واحد پول‌ گزارشگري‌، و
ﻫ . سطح‌ دقت‌ به‌ كار رفته‌ در ارائه‌ ارقام‌ صورتهاي‌ مالي‌.

46 . الزامات‌ بند 45 معمولاً از طريق‌ ارائه‌ عناوين‌ براي‌ صفحات‌ و عناوين‌ مختصر براي‌ ستونها در تمام‌ صفحات‌ صورتهاي‌ مالي‌ تأمين‌ مي‌شود.

47 . در اغلب‌ موارد، ارائه‌ اطلاعات‌ به صورت‌ هزار ريال‌ يا ميليون‌ ريال‌ قابليت‌ درك‌ صورتهاي‌ مالي‌ را افزايش‌ مي‌دهد. اين‌ امر تا آنجايي‌ قابل‌ قبول‌ است‌ كه‌ سطح‌ دقت‌ ارائه‌ اطلاعات‌ افشا شود و منجر به‌ حذف‌ اطلاعات‌ مربوط‌ نگردد.

دوره‌ گزارشگري‌
48 . صورتهاي‌ مالي‌ بايد حداقل‌ به طور سالانه‌ ارائه‌ شود. در شرايط‌ استثنايي‌ كه‌ تاريخ‌ ترازنامه‌ واحد تجاري‌ تغيير مي‌كند و صورتهاي‌ مالي‌ براي‌ دوره‌اي‌ كوتاه‌تر از يكسال‌ ارائه‌ مي‌شود، واحد تجاري‌ بايد علاوه‌ بر دوره‌ زماني‌ تحت‌ پوشش‌ صورتهاي‌ مالي‌، موارد زير را افشا كند :
الف‌ . دليل‌ بكار گرفتن‌ دوره‌ كمتر از يكسال‌، و
ب‌ . اين‌ واقعيت‌ كه‌ مبالغ‌ مقايسه‌اي‌ مربوط‌ به صورت‌ سود و زيان‌، صورت‌ سود و زيان‌ جامع‌، صورت‌ جريان‌ وجوه‌ نقد و يادداشتهاي‌ توضيحي‌ مربوط‌ قابل‌ مقايسه‌ نيست‌.


به موقع‌ بودن‌
49 . چنانچه‌ صورتهاي‌ مالي‌ ظرف‌ مدت‌ معقولي‌ بعد از تاريخ‌ ترازنامه‌ در اختيار استفاده‌كنندگان‌ قرار نگيرد، مفيد بودن‌ آن‌ كاهش‌ مي‌يابد. واحد تجاري‌ بايد صورتهاي‌ مالي‌ خود را حداكثر ظرف‌ مهلت‌ مقرر در قوانين‌ و مقررات‌ مربوط‌ منتشر كند. عواملي‌ نظير پيچيدگي‌ عمليات‌ واحد تجاري‌، دليل‌ كافي‌ براي‌ خودداري‌ از گزارشگري‌ به موقع‌ محسوب‌ نمي‌شود.
ترازنامه‌
اطلاعاتي‌ كه‌ در ترازنامه‌ ارائه‌ مي‌شود


50 . ترازنامه‌ بايد حداقل‌ حاوي‌ اقلام‌ اصلي‌ زير باشد :
الف . داراييهاي‌ ثابت‌ مشهود،
ب‌ . داراييهاي‌ نامشهود،
ج‌ . سرمايه‌گذاريها،
د . موجودي‌ مواد و كالا،
ﻫ . حسابها و اسناد دريافتني‌ تجاري‌ و ساير حسابهاو اسناد دريافتني‌،
و . موجودي‌ نقد،
ز . حسابها و اسناد پرداختني‌ تجاري‌ و ساير حسابها و اسناد پرداختني‌،
ح‌ . ذخيره‌ ماليات‌،
ط‌ . ذخيره‌ مزاياي‌ پايان‌ خدمت‌ كاركنان‌،
ي‌ . بدهيهاي‌ بلندمدت‌،
ك‌ . سهم‌ اقليت‌، و
ل‌ . سرمايه‌ و اندوخته‌ها.


51 . علاوه‌ بر موارد مندرج‌ در بند 50، ممكن‌ است‌ به‌ موجب‌ ساير استانداردهاي‌ حسابداري‌، ارائه‌ اقلام‌ اصلي‌ و جمعهاي‌ فرعي‌ ديگري‌ در ترازنامه‌ الزامي‌ باشد يا براي‌ ارائه‌ وضعيت‌ مالي‌ واحد تجاري‌ به نحو مطلوب‌ ضرورت‌ داشته‌ باشد.

52 . اين‌ استاندارد ترتيب‌ يا شكل‌ ارائه‌ اقلام‌ را تعيين‌ نمي‌كند. بند 50 تنها فهرست‌ آن‌ گروه‌ از اقلام‌ اصلي‌ را ارائه‌ مي‌كند كه‌ به‌ لحاظ‌ ماهيت‌ يا كاركرد به اندازه‌اي‌ با يکديگر متفاوتند كه‌ ارائه‌ جداگانه‌ آنها در ترازنامه‌ ضرورت‌ مي‌يابد. نمونه‌هاي‌ مربوط‌ در پيوست‌ اين‌ استاندارد درج‌ شده‌ است‌. در موارد زیر اقلام‌ اصلي‌ يادشده‌ تعديل‌ مي‌شود :
الف‌. هرگاه‌ استاندارد حسابداري‌ ديگري‌ ارائه‌ جداگانه‌ يك‌ قلم‌ را در ترازنامه‌ الزامي‌ كند، يا زماني‌ كه‌ مبلغ‌، ماهيت‌ يا كاركرد يك‌ قلم‌ به گونه‌اي‌ باشد كه‌ ارائه‌ جداگانه‌ آن‌ به‌ ارائه‌ مطلوب‌ وضعيت‌ مالي‌ واحد تجاري‌ كمك‌ كند، آن‌ قلم‌ به‌ اقلام‌ اصلي‌ اضافه‌ مي‌شود، و
ب . شرح‌ يا ترتيب‌ درج‌ اقلام‌ ممكن‌ است‌ با توجه‌ به‌ ماهيت‌ واحد تجاري‌ و ماهيت‌ معاملات‌ آن‌ و به منظور فراهم‌ آوردن‌ اطلاعات‌ لازم‌ جهت‌ درك‌ كلي‌ وضعيت‌ مالي‌ واحد تجاري‌ تعديل‌ شود.

53 . اقلام‌ اصلي‌ مندرج‌ در بند 50 به‌ لحاظ‌ ماهيت‌ جنبه‌ عام‌ دارد. براي‌ مثال‌، اقلامي‌ از قبيل‌ سرقفلي‌ (اعم از سرقفلي‌ محل‌ كسب‌ و سرقفلي‌ ناشي‌ از تركيب‌ واحدهاي‌ تجاري‌) و داراييهاي‌ ناشي‌ از مخارج‌ توسعه‌ كه‌ در استانداردهاي‌ جداگانه‌اي‌ مورد بحث‌ قرار گرفته‌اند را مي‌توان‌ در ترازنامه‌ تحت‌ قلم‌ اصلي‌ داراييهاي‌ نامشهود طبقه‌بندي‌ كرد.

54 . قضاوت‌ نسبت‌ به‌ ارائـه‌ جداگانـه‌ اقلام‌ اصلي‌ ديگر، علاوه‌ بـر موارد منـدرج‌ در بنـد 50، مبتني بر ارزيابي‌ موارد زير است‌ :
الف. ماهيت‌ و قابليت‌ تبديل‌ به‌ وجه‌ نقد داراييها و اهميت‌ آنها در اغلب‌ موارد به‌ ارائه‌ جداگانه‌ سرقفلي‌ و داراييهاي‌ ناشي‌ از مخارج‌ توسعه‌، داراييهاي‌ پولي‌ و غيرپولي‌ و داراييهاي‌ جاري‌ و غيرجاري‌ منجر مي‌شود،
ب‌ . كاركرد داراييها در واحد تجاري‌ براي‌ مثال‌ به‌ ارائه‌ جداگانه‌ داراييهاي‌ عملياتي‌، موجودي‌ مواد و كالا، حسابهاي‌ دريافتني‌ و وجوه‌ نقد منجر مي‌شود، و
ج . مبالغ‌، ماهيت‌ و زمانبندي‌ پرداخت‌ بدهيها براي‌ مثال‌ به‌ ارائه‌ جداگانه‌ بدهيهاي‌ متضمن‌ سود تضمين‌شده‌ و بدون‌ سود تضمين‌شده‌ منجر و حسب‌ مورد تحت‌ عنوان‌ بدهي‌ جاري‌ يا غيرجاري‌ طبقه‌بندي‌ مي‌شود.
اطلاعاتي‌ كه‌ در ترازنامه‌ يا در يادداشتهاي‌ توضيحي‌ افشا مي‌شود

55 . واحد تجاري‌ بايد طبقات‌ فرعي‌ اقلام‌ اصلي‌ را كه‌ متناسب‌ با عمليات‌ واحد تجاري‌ طبقه‌بندي‌ شده‌ است‌، در ترازنامه‌ يا در يادداشتهاي‌ توضيحي‌ افشا كند. در صورت‌ لزوم‌، هر قلم‌ فرعي‌ بايد برحسب‌ ماهيت‌ به‌ اقلام‌ فرعي‌تري‌ طبقه‌بندي‌ شود و مبالغ‌ پرداختني‌ به‌ / دريافتني‌ از واحد تجاري‌ اصلي‌، ساير واحدهاي‌ تجاري‌ گروه‌ و ساير اشخاص‌ وابسته‌ بايد جداگانه‌ افشا شود.

56 . تعيين‌ طبقات‌ فرعي‌ ياد شده‌ به‌ الزامات‌ استانداردهاي‌ حسابداري‌، اندازه‌، ماهيت‌ و كاركرد اقلام‌ مورد نظر بستگي‌ دارد. در اتخاذ تصميم‌ نسبت‌ به‌ مبناي‌ طبقه‌بندي‌ فرعي‌ اقلام‌، عوامل‌ مندرج‌ در بند 54 نيز مورد استفاده‌ قرار مي‌گيرد. موارد افشا در خصوص‌ هر قلم‌ با اقلام‌ ديگر متفاوت‌ است‌، براي‌ مثال‌ :
الف. داراييهاي‌ ثابت‌ مشهود برحسب‌ طبقات‌ مندرج‌ در استاندارد حسابداري‌ شماره‌ 11 طبقه‌بندي‌ مي‌شود.
ب‌ . اقلام‌ دريافتني‌ به‌ سرفصلهاي‌ حسابها و اسناد دريافتني‌ تجاري‌، ساير حسابها و اسناد دريافتني‌، طلب‌ از اعضاي‌ گروه‌ و طلب‌ از ساير اشخاص‌ وابسته‌ و غيره‌ تفكيك‌ مي‌شود.
ج‌ . موجودي‌ مواد و كالا طبق‌ استاندارد حسابداري‌ شماره‌ 8 با عنوان‌ حسابداري‌ موجودي‌ مواد و كالا، به‌ طبقات‌ فرعي‌ از قبيل‌ مواد اوليه‌، كالاي‌ در جريان‌ ساخت‌، كالاي‌ ساخته‌ شده‌، كالاي‌ خريداري‌ شده‌ براي‌ فروش‌، مواد و كالاي‌ در راه‌ و ساير موجوديها تفكيك‌ مي‌شود.
د . ذخاير به نحوي‌ تفكيك‌ مي‌شود كه‌ ذخاير مرتبط‌ با مزاياي‌ كاركنان‌ و ساير اقلام‌ را متناسب‌ با عمليات‌ واحد تجاري‌، به طور جداگانه‌ نشان‌ دهد.
ﻫ . سرمايه‌ و اندوخته‌ها به گونه‌اي‌ تفكيك‌ مي‌شود كه‌ نمايانگر طبقات‌ مختلف‌ سرمايه‌ پرداخت‌ شده‌ و اندوخته‌ها باشد.

57 . واحد تجاري‌ بايد موارد زير را در ترازنامه‌ يا در يادداشتهاي‌ توضيحي‌ افشا كند :
الف‌ . براي‌ هر يك‌ از طبقات‌ سهام‌ :
1 . تعداد سهام‌ مصوب‌،
2 . تعداد سهام‌ منتشر شده‌ و ميزان‌ سرمايه‌ پرداخت‌ شده‌،
3 . ارزش‌ اسمي‌ هر سهم‌،
4 . حقوق‌، مزايا و محدوديتهاي‌ مربوط‌، و
5‌ . سهام‌ واحد تجاري‌ كه‌ در مالكيت‌ واحدهاي‌ تجاري‌ فرعي‌ و وابسته‌ است‌.
ب‌ . مبالغ‌ دريافتي‌ بابت‌ افزايش‌ سرمايه‌ قبل‌ از ثبت‌ قانوني‌ آن‌،
ج‌ . صرف‌ سهام‌،
د . ماهيت‌ و موضوع‌ هر يك‌ از اندوخته‌ها، و
ﻫ . مبالغ‌ منظور شده‌ در صورتهاي‌ مالي‌ بابت‌ سود سهام‌‌ .
واحدهاي‌ تجاري‌ كه‌ به‌ شكلي‌ غير از شركت‌ سهامي‌ تشكيل‌ شده‌اند، بايد اطلاعاتي‌ معادل‌ با موارد پيشگفته‌ را كه‌ نمايانگر تغييرات‌ هر طبقه‌ از حقوق‌ مالكانه‌ طي‌ دوره‌ بوده‌ و حقوق‌، مزايا و محدوديتهاي‌ منضم‌ به‌ هر طبقه‌ از حقوق‌ مالكانه‌ را افشا كند.
صورت‌ سود و زيان‌
اطلاعاتي‌ كه‌ در صورت‌ سود و زيان‌ ارائه‌ مي‌شود

58 . صورت‌ سود و زيان‌ بايد حداقل‌ حاوي‌ اقلام‌ اصلي‌ زير باشد :
الف‌ . درآمدهاي‌ عملياتي‌،
ب‌ . هزينه‌هاي‌ عملياتي‌،
ج‌ . سود يا زيان‌ عملياتي‌،
د . هزينه‌هاي‌ مالي‌،
ﻫ . ساير درآمدها و هزينه‌هاي‌ غيرعملياتي‌،
و . سود یا زیان عملیات در حال تداوم قبل از مالیات،
ز . ماليات‌ بردرآمد،
ح . سود یا زیان خالص عملیات در حال تداوم،
ط . سود یا زیان عملیات متوقف شده،
ی . سهم‌ اقليت‌، و
ک‌ . سود يا زيان‌ خالص‌.
علاوه‌ بر موارد بالا، ممكن‌ است‌ به‌ موجب‌ ساير استانداردهاي‌ حسابداري‌، ارائه‌ اقلام‌ اصلي‌ و جمعهاي‌ فرعي‌ ديگري‌ در صورت‌ سود و زيان‌ الزامي‌ باشد يا براي‌ ارائه‌ عملكرد مالي‌ واحد تجاري‌ به نحو مطلوب‌ ضرورت‌ داشته‌ باشد.

59 . آثار ناشي‌ از فعاليتها، معاملات‌ و رويدادهاي‌ مختلف‌ واحد تجاري‌ از نظر ثبات‌، مخاطره‌ و قابليت‌ پيش‌بيني‌ متفاوت‌ است‌ و افشاي‌ عناصر عملكرد به‌ درك‌ عملكرد مالي‌ دوره‌ و ارزيابي‌ نتايج‌ آتي‌ كمك‌ مي‌كند. براين‌ اساس‌ صورت‌ سود و زيان‌ حداقل‌ دربرگيرنده‌ اقلام‌ اصلي‌ مندرج‌ در بند 58 است‌. با اين‌ حال‌ در صورت‌ نياز به‌ تشريح‌ بيشتر عناصر عملكرد يا در رعايت‌ الزامات‌ مندرج‌ در ساير استانداردهاي‌ حسابداري‌ مي‌توان‌ اقلام‌ اصلي‌ ديگري‌ را در صورت‌ سود و زيان‌ ارائه‌ يا شرح‌ اقلام‌ و ترتيب‌ ارائه‌ آنها را اصلاح‌ كرد. براي‌ اين‌ منظور عواملي‌ مانند اهميت‌، ماهيت‌ و كاركرد اجزاي‌ مختلف‌ تشكيل دهنده‌ درآمدها و هزينه‌ها مدنظر قرار مي‌گيرد.

60 . هزينه‌هاي‌ عملياتي‌ بايد برحسب‌ كاركرد هزينه‌ها در واحد تجاري‌ و در موارد خاص‌ كه‌ انجام‌ اين‌ امر مفيد نباشد برحسب‌ ماهيت‌ هزينه‌ها، طبقه‌بندي‌ و در صورت‌ سود و زيان‌ منعكس‌ شود.


61 . به‌منظور برجسته‌ كردن‌ اجزاي‌ عملكرد مالي‌ كه‌ ممكن‌ است‌ از نظر ثبات‌ و قابليت‌ پيش‌بيني‌ با يکديگر متفاوت‌ باشد، اقلام‌ هزينه‌ عملياتي‌ به‌ طبقات‌ فرعي‌تر تفكيك‌ مي‌شود. اين‌ اطلاعات‌ به‌ طريق‌ مندرج‌ در بند 62 (براساس‌ كاركرد هزينه‌) و در موارد خاص‌ كه‌ انجام‌ آن‌ عملي‌ يا مفيد نباشد به‌ طريق‌ مندرج‌ در بند 63 (برحسب‌ ماهيت‌ هزينه‌) ارائه‌ مي‌شود.

62 . در روش‌ طبقه‌بندي‌ برمبناي‌ كاركرد هزينه‌ كه‌ بعضاً روش‌ بهاي‌ تمام‌ شده‌ فروش‌ ناميده‌ مي‌شود، هزينه‌ها برحسب‌ كاركرد به‌ عنوان‌ بخشي‌ از بهاي‌ تمام‌شده‌ فروش‌، توزيع‌ يا اداري‌ طبقه‌بندي‌ مي‌شود. اين‌ نحوه‌ ارائه‌ در مقايسه‌ با روش‌ طبقه‌بندي‌ هزينه‌ها برحسب‌ ماهيت‌، اطلاعات‌ مربوط‌تري‌ را در دسترس‌ استفاده‌كنندگان‌ قرار مي‌دهد، ليكن‌ در اين‌ روش‌ تخصيص‌ مخارج‌ به‌ كاركردها مي‌تواند اختياري‌ و نيازمند اعمال‌ قضاوت‌ قابل‌ توجهي‌ باشد.

63 . در روش‌ طبقه‌بندي‌ براساس‌ ماهيت‌ هزينه‌، اقلام‌ هزينه‌ برحسب‌ ماهيت‌ (نظير استهلاك‌، مواد مصرفي‌، كرايه‌ حمل‌، حقوق‌ و دستمزد، تبليغات‌) با يکديگر جمع‌ شده‌ و در صورت‌ سود و زيان‌ منعكس‌ مي‌شود.
اطلاعاتي‌ كه‌ در صورت‌ سود و زيان‌ يا در يادداشتهاي‌ توضيحي‌ افشا مي‌شود

64 . هر واحد تجاري‌ كه‌ هزينه‌هاي‌ عملياتي‌ را بر حسب‌ كاركرد طبقه‌بندي‌ كند بايد اطلاعات‌ اضافي‌ را درباره‌ ماهيت‌ هزينه‌ها شامل‌ هزينه‌ استهلاك‌ و هزينه‌هاي‌ پرسنلي‌، افشا كند.

65 . از آنجا كه‌ اطلاعات‌ مربوط‌ به‌ ماهيت‌ هزينه‌ها در پيش‌بيني‌ جريانهاي‌ نقدي‌ آتي‌ مفيد است‌، چنانچه‌ از روش‌ طبقه‌بندي‌ بر مبناي‌ كاركرد هزينه‌ استفاده‌ شود، اقلام‌ تشكيل‌ دهنده‌ هزينه‌ها برحسب‌ ماهيت‌ نيز افشا مي‌شود.

66 -67 . حذف شده است.

صورت‌ سود و زيان‌ جامع‌ و تغييرات‌ حقوق‌ صاحبان‌ سرمايه‌
68 . الزامات‌ مربوط‌ به نحوه‌ ارائه‌ صورت‌ سود و زيان‌ جامع‌ و تغييرات‌ حقوق‌ صاحبان‌ سرمايه‌ و موارد افشاي‌ مربوط‌ در استاندارد حسابداري‌ شماره‌ 6 با عنوان‌ گزارش‌ عملكرد مالي‌ تشريح‌ شده‌ است‌.
صورت‌ جريان‌ وجوه‌ نقد

69 . الزامات‌ مربوط‌ به نحوه‌ ارائه‌ صورت‌ جريان‌ وجوه‌ نقد و موارد افشاي‌ مربوط‌، در استاندارد حسابداري‌ شماره‌ 2 با عنوان‌ صورت‌ جريان‌ وجوه‌ نقد تشريح‌ شده‌ است‌. طبق‌ استاندارد مذكور، اطلاعات‌ مربوط‌ به‌ جريانهاي‌ نقدي‌، مبنايي‌ را براي‌ ارزيابي‌ توان‌ واحد تجاري‌ در ايجاد وجه‌ نقد و نياز واحد تجاري‌ در استفاده‌ بهينه‌ از جريانهاي‌ نقدي‌ فراهم‌ مي‌آورد كه‌ براي‌ استفاده‌كنندگان‌ صورتهاي‌ مالي‌ مفيد است‌.
يادداشتهاي‌ توضيحي‌
ساختار

70 . اطلاعات‌ زير بايد در يادداشتهاي‌ توضيحي‌ واحد تجاري‌ افشا شود :
الف‌ . تصريح‌ اينكه‌ صورتهاي‌ مالي‌ براساس‌ استانداردهاي‌ حسابداري‌ تهيه‌ شده‌ است‌،
ب‌ . رويه‌هاي‌ حسابداري‌ اعمال‌ شده‌ درخصوص‌ معاملات‌ و رويدادهاي‌ با اهميت‌،
ج‌ . مواردي‌ كه‌ افشاي‌ آنها طبق‌ استانداردهاي‌ حسابداري‌ الزامي‌ شده‌ و در بخش‌ ديگري‌ از صورتهاي‌ مالي‌ ارائه‌ نشده‌ است‌، و
د . موارد ديگري‌ كه‌ در صورتهاي‌ مالي‌ اساسي‌ ارائه‌ نشده‌ است‌، ليكن‌ افشاي‌ آنها براي‌ ارائه‌ مطلوب‌ ضرورت‌ دارد.

71 . يادداشتهاي‌ توضيحي‌ بايد به نحوي‌ منظم‌ ارائه‌ شود. هر قلم‌ مندرج‌ در ترازنامه‌، صورت‌ سود و زيان‌، صورت‌ سود و زيان‌ جامع‌ و صورت‌ جريان‌ وجوه‌ نقد بايد به‌ يادداشتهاي‌ توضيحي‌ مربوط‌ عطف‌ داده‌ شود.

72 . يادداشتهاي‌ توضيحي‌ شامل‌ اطلاعات‌ تشريحي‌ و جزئيات‌ بيشتري‌ از اقلام‌ منعكس‌ شده‌ در صورتهاي‌ مالي‌ اساسي‌ است‌ ضمن‌ اينكه‌ اطلاعات‌ ديگري‌ از قبيل‌ بدهيهاي‌ احتمالي‌ و تعهدات‌ را ارائه‌ مي‌كند. اين‌ يادداشتها شامل‌ موارد افشاي‌ الزامي‌ يا توصيه‌ شده‌ براساس‌ استانداردهاي‌ حسابداري‌ يا ساير موارد افشاست‌ كه‌ براي‌ دستيابي‌ به‌ ارائه‌ مطلوب‌ ضرورت‌ دارد.

73 . براي‌ كمك‌ به‌ درك‌ صورتهاي‌ مالي‌ و مقايسه‌ آن‌ با صورتهاي‌ مالي‌ واحدهاي‌ تجاري‌ ديگر، يادداشتهاي‌ توضيحي‌ عموماً به ترتيب‌ زیر ارائه‌ مي‌شود :
الف. تصريح‌ اينكه‌ صورتهاي‌ مالي‌ طبق‌ استانداردهاي‌ حسابداري‌ تهيه‌شده‌ است‌،
ب‌ . مبنا يا مباني‌ اندازه‌گيري‌ و رويه‌هاي‌ حسابداري‌ مورد استفاده‌،
ج‌ . اطلاعات‌ تكميلي‌ درباره‌ اقلام‌ ارائه‌ شده‌ در صورتهاي‌ مالي‌ اساسي‌ به ترتيب‌ صورتهاي‌ مالي‌ و به ترتيب‌ اقلام‌ اصلي‌ ارائه‌ شده‌ در آنها، و
د . ساير موارد افشا، شامل‌ :
1 . بدهيهاي‌ احتمالي‌، تعهدات‌ و ساير اطلاعات‌ مالي‌، و
2 . اطلاعات‌ غيرمالي‌.
افشاي‌ رويه‌هاي‌ حسابداري‌

74 . موارد زير بايد در بخش‌ اهم‌ رويه‌هاي‌ حسابداري‌ يادداشتهاي‌ توضيحي‌ تشريح‌ شود :
الف‌ . مبنا يا مباني‌ اندازه‌گيري‌ مورد استفاده‌ در تهيه‌ صورتهاي‌ مالي‌، و
ب‌ . كليه‌ رويه‌هاي‌ حسابداري‌ لازم‌ براي‌ درك‌ مناسب‌ صورتهاي‌ مالي‌.

75 . علاوه‌ بر رويه‌هاي‌ حسابداري‌ خاص‌ بكار رفته‌ در تهيه‌ صورتهاي‌ مالي‌، آگاهي‌ از مبنا يا مباني‌ اندازه‌گيري‌ مورد استفاده‌ در تهيه‌ اين‌ صورتها (بهاي‌ تمام‌ شده‌ يا ارزش‌ جاري‌) براي‌ استفاده‌كنندگان‌ مهم‌ است‌. چنانچه‌ در تهيه‌ صورتهاي‌ مالي‌ بيش‌ از يك‌ مبناي‌ اندازه‌گيري‌ بكار گرفته‌ شود (براي‌ مثال‌ در مواردي‌ كه‌ برخي‌ از داراييهاي‌ ثابت‌ مشهود تجديد ارزيابي‌ مي‌شود) مشخص‌ كردن‌ آن‌ دسته‌ از داراييها و بدهيهايي‌ كه‌ هر يك‌ از مباني‌ اندازه‌گيري‌ در مورد آنها بكار رفته‌ است‌، كفايت‌ مي‌كند.

76 . افشاي‌ يك‌ رويه‌ حسابداري‌، بستگي‌ به‌ اين‌ دارد كه‌ آيا افشاي‌ آن‌ به‌ استفاده‌كنندگان‌ جهت‌ درك‌ نحوه‌ انعكاس‌ معاملات‌ و ساير رويدادها در عملكرد مالي‌ و وضعيت‌ مالي‌ كمك‌ مي‌كند يا خير. رويه‌هاي‌ حسابداري‌ كه‌ ممكن‌ است‌ واحد تجاري‌ ارائه‌ آنها را مد نظر قرار دهد، شامل‌ موارد مندرج در زیر است‌، اما محدود به‌ آنها نيست‌ :
الف. شناخت‌ درآمد عملياتي‌،
ب‌ . اصول‌ تلفيق‌ صورتهاي‌ مالي‌، شامل‌ واحدهاي‌ تجاري‌ فرعي‌ و وابسته‌،
ج . تركيب‌ واحدهاي‌ تجاري‌،
د . مشاركتهاي‌ خاص‌،
ﻫ . داراييهاي‌ ثابت‌ مشهود و داراييهاي‌ نامشهود،
و . احتساب‌ مخارج‌ تأمين‌ مالي‌ و ساير مخارج‌ به‌ عنوان‌ بهاي‌ تمام‌شده‌ دارايي‌،
ز . پيمانهاي‌ بلندمدت‌،
ح‌ . سرمايه‌گذاري‌ در املاك‌،
ط . سرمايه‌گذاريها،
ي‌ . اجاره‌ها،
ك‌ . مخارج‌ تحقيق‌ و توسعه‌،
ل‌ . موجودي‌ مواد و كالا،
م‌ . مالياتها،
ن . ذخاير،
س . مزاياي‌ پايان‌ خدمت‌ كاركنان‌،
ع‌ . تسعير ارز، و
ف . كمكهاي‌ بلاعوض‌ دولت‌.
ساير استانداردهاي‌ حسابداري‌، افشاي‌ رويه‌هاي‌ حسابداري‌ بسياري‌ از اين‌ موضوعات‌ را الزامي‌ كرده‌ است‌.

77 . حتي‌ اگر مبالغ‌ منعكس‌ شده‌ در صورتهاي‌ مالي‌ دوره‌ جاري‌ و دوره‌(هاي‌) قبل‌ در رابطه با اعمال‌ يك‌ رويه‌ حسابداري‌ خاص‌ فاقد اهميت‌ كافي‌ باشد، ممكن‌ است‌ افشاي‌ رويه‌ حسابداري‌ مربوط‌ از اهميت‌ برخودار باشد. همچنين‌ لازم‌ است‌ در مواردي‌ كه‌ در رابطه با يك‌ موضوع‌، راه‌ كار خاصي‌ در استانداردهاي‌ حسابداري‌ ارائه‌ نشده‌ ليكن‌ بر اساس‌ مفاد بند 19 يك‌ رويه‌ حسابداري‌ انتخاب‌ و بكار گرفته‌ شده‌ است‌، رويه‌ مزبور افشا شود.
ساير موارد افشا

78 . واحد تجاري‌ بايد موارد زير را نيز در يادداشتهاي‌ توضيحي‌ افشا كند :
الف‌ . اقامتگاه‌ و شكل‌ حقوقي‌ واحد تجاري‌، كشور محل‌ فعاليت‌ آن‌ و نشاني‌ مركز ثبت‌ شده‌ (يا محل‌ اصلي‌ فعاليت‌ چنانچه‌ متفاوت‌ از كشور محل‌ ثبت‌ باشد)،
ب . شرحي‌ از ماهيت‌ عمليات‌ واحد تجاري‌ و فعاليتهاي‌ اصلي‌ آن‌،
ج‌ . نام‌ واحد تجاري‌ اصلي‌ و واحد تجاري‌ اصلي‌ نهايي‌ گروه‌، و
د . تعداد كاركنان‌ در پايان‌ دوره‌ يا ميانگين‌ تعداد آنها طي‌ دوره‌.

تاريخ‌ اجرا
79 . الزامات‌ اين‌ استاندارد در مورد كليه‌ صورتهاي‌ مالي‌ كه‌ دوره‌ مالي‌ آنها از تاريخ‌ 1/1/1380 و بعد از آن‌ شروع‌ مي‌شود، لازم‌ الاجراست‌.

مطابقت‌ با استانداردهاي‌ بين‌المللي‌ حسابداري‌
80 . با اجراي‌ الزامات‌ اين‌ استاندارد، مفاد استاندارد بين‌المللي‌ حسابداري‌ شماره‌ 1 با عنوان‌ نحوه‌ ارائه‌ صورتهاي‌ مالي‌ نيز رعايت‌ مي‌شود.
پيوست‌
نمونه‌اي‌ از ساختار ترازنامه‌ و صورت‌ سود و زيان

اين‌ پيوست‌ به منظور آشنايي‌ با نحوه‌ اجراي‌ الزامات‌ مندرج‌ در استاندارد حسابداري‌ تهيه‌ شده‌ است‌ و بخشي‌ از استاندارد محسوب‌ نمي‌شود.
استاندارد حاضر اجزاي‌ صورتهاي‌ مالي‌ و حداقل‌ مواردي‌ را كه‌ لازم‌ است‌ در ترازنامه‌ و صورت‌ سود و زيان‌ افشا شود و همچنين‌ اقلام‌ ديگري‌ را مشخص‌ كرده‌ است‌ كه‌ ممكن‌ است‌ در صورتهاي‌ مالي‌ اساسي‌ مربوط‌ يا در يادداشتهاي‌ توضيحي‌ ارائه‌ شود. هدف‌ پيوست‌ ارائه‌ نمونه‌هايي‌ از چگونگي‌ رعايت‌ الزامات‌ مربوط‌ به نحوه‌ ارائه‌ ترازنامه‌ و صورت‌ سود و زيان‌ است‌. نمونه‌هاي‌ مربوط‌ به صورت‌ سود و زيان‌ جامع‌، صورت‌ جريان‌ وجوه‌ نقد و موارد خاص‌ عملكرد مالي‌ در استانداردهاي‌ حسابداري‌ مربوط‌ ارائه‌ شده‌ است‌. در صورت‌ لزوم‌ و براي‌ دستيابي‌ به‌ ارائه‌ مطلوب‌ اطلاعات‌ در شرايط‌ خاص‌ هر واحد تجاري‌، مي‌توان‌ ترتيب‌ ارائه‌ و شرح‌ اقلام‌ اصلي‌ را تغيير داد.


شركت‌ سهامي‌ عام‌ نمونه
ترازنامه‌
در تاريخ‌ 29 اسفند ماه‌ 2×13

داراييـها يادداشت‌ 29/12/2×13 29/12/1×13 بدهيها و حقوق‌ صاحبان‌ سهام‌ يادداشت 29/12/2×13 29/12/1×13
ميليون‌ ريال‌ ميليون‌ ريال‌ ميليون‌ ريال‌ ميليون‌ ريال‌
داراييهاي‌ جاري‌ : بدهيهاي‌ جاري‌ :
موجودي‌ نقد .......... .......... حسابها و اسناد پرداختني‌ تجاري‌ .......... ..........

سرمايه‌گذاريهاي‌ كوتاه‌مدت‌ .......... .......... ساير حسابها و اسناد پرداختني‌ .......... ..........

حسابها و اسناد دريافتني‌ تجاري‌ .......... .......... پيش‌ دريافتها .......... ..........

ساير حسابها و اسناد دريافتني‌ .......... .......... ذخيره‌ ماليات‌ .......... ..........

موجودي‌ مواد و كالا .......... .......... سود سهام‌ پرداختني‌ .......... ..........

سفارشات‌ و پيش‌پرداختها .......... .......... تسهيلات‌ مالي‌ دريافتي‌ .......... ..........

.......... .......... .......... ..........

داراییهای جاری نگهداری شده برای فروش .......... .......... بدهیهای مرتبط با داراییهای غیرجاری نگهداری شده برای

فروش .......... ..........

جمع‌ داراييهاي‌ جاري‌ .......... .......... جمع‌ بدهيهاي‌ جاري‌ .......... ..........

داراييهاي‌ غيرجاري‌ : بدهيهاي‌ غيرجاري‌ :
داراييهاي‌ ثابت‌ مشهود .......... .......... حسابها واسناد پرداختني‌ بلندمدت‌ .......... ..........

داراييهاي‌ نامشهود .......... .......... تسهيلات‌ مالي‌ دريافتي‌ بلندمدت‌ .......... ..........

سرمايه‌گذاريهاي‌ بلندمدت‌ .......... .......... .......... ..........
ساير داراييها .......... .......... ذخيره‌ مزاياي‌ پايان‌ خدمت‌ كاركنان‌ .......... ..........

جمع‌ بدهيهاي‌ غيرجاري‌ .......... ..........

جمع‌ داراييهاي‌ غيرجاري‌ .......... .......... حقوق‌ صاحبان‌ سهام‌ :

سرمايه‌ (×× سهم‌ ××× ريالي‌ تمام‌ پرداخت‌شده‌) .......... ..........

اندوخته‌ قانوني‌ .......... ..........

ساير اندوخته‌ها .......... ..........

سود (زيان‌) انباشته‌ .......... ..........

جمع‌ حقوق‌ صاحبان‌ سهام‌ .......... ..........

جمع‌ داراييها .......... .......... جمع‌ بدهيها و حقوق‌ صاحبان‌ سهام‌ .......... ..........

يادداشتهاي‌ توضيحي‌ ... تا ... مندرج‌ در صفحات‌ ... تا ...، جزء لاينفك‌ صورتهاي‌ مالي‌ است.

شركت‌ سهامي‌ عام‌ نمونه‌
صورت‌ سود و زيان‌
براي‌ سال‌ مالي‌ منتهي‌ به‌ 29 اسفندماه‌ 2×13


يادداشت‌ سال‌ 2×13 سال‌ 1×13
ميليون‌ ريال‌ ميليون‌ ريال‌ ميليون‌ ريال‌
فروش‌ خالص‌/ درآمد حاصل‌ از ارائه‌ خدمات‌ ............ ............

كسر مي‌شود :

بهاي‌ تمام‌شده‌ كالاي‌ فروش‌رفته‌/ خدمات‌ ارائه‌شده‌ (............) (............)
سود (زيان‌ ) ناخالص‌ ............ ............

كسر مي‌شود :

هزينه‌هاي‌ فروش‌، اداري‌ و عمومي‌ (............) (............)
خالص‌ ساير درآمدها و هزينه‌هاي‌ عملياتي‌ ............ ............
(............) (............)
سود (زيان‌) عملياتي‌ ............ ............
اضافه‌ (كسر) مي‌شود :
هزينه‌هاي‌ مالي‌ (............) (............)
خالص‌ ساير درآمدها و هزينه‌هاي‌ غيرعملياتي‌ ............ ............

............ ............
سود (زيان‌) عملیات در حال تداوم قبل از مالیات‌ ............ ............
مالیات بردرآمد (............) (............)
سود (زیان) عملیات در حال تداوم ............ ............
سود (زیان) عملیات متوقف شده قبل از مالیات ............ ............
اثر مالیاتی (............) (............)
............ ............

سود خالص ............ ............
گردش حساب سود (زیان) انباشته
سود خالص (زیان) ............ ............
سود (زیان) انباشته در ابتدای سال ............ ............
تعدیلات سنواتی ............ ............
سود (زیان) انباشته در ابتدای سال- تعدیل شده ............ ............
سود قابل تخصیص ............ ............

تخصیص سود:
اندوخته قانونی (............) (............)
سایر اندوخته‌ها (............) (............)
سود سهام پرداختنی (............) (............)
(............) (............)
سود (زیان) انباشته در پایان سال ............ ............

از آنجا كه‌ اجزاي‌ سود و زيان‌ جامع‌ محدود به‌ سود (زيان‌) سال‌ و تعديلات‌ سنواتي‌ است‌، صورت‌ سود و زيان‌ جامع‌ ارائه‌ نشده‌ است‌.
يادداشتهاي‌ توضيحي‌ ... تا ... مندرج‌ در صفحات‌ ... تا ...، جزء لاينفك‌ صورتهاي‌ مالي‌ است‌.
 
آخرین ویرایش:

M o R i S

مدیر تالار حسابداری
مدیر تالار
کاربر ممتاز
استاندارد حسابداري‌ شماره‌ 2
صورت‌ جريان‌ وجوه نقد


اين‌ استاندارد بايد با توجه‌ به ‌”مقدمه‌اي‌ بر استانداردهاي‌ حسابداري‌“ مطالعه‌ و
بكار گرفته‌ شود.


مقدمه‌


1 . اطلاعات‌ تاريخي‌ مربوط‌ به‌ جريان‌ وجوه نقد مي‌تواند در قضاوت‌ نسبت‌ به‌ مبلغ‌، زمان‌ و ميزان‌ اطمينان‌ از تحقق‌ جريانهاي‌ وجوه نقد آتي‌ به‌ استفاده‌كنندگان‌ صورتهاي‌ مالي‌ كمك‌ كند. اطلاعات‌ مزبور، بيانگر چگونگي‌ ارتباط‌ بين‌ سودآوري‌ واحد تجاري‌ و توان‌ آن‌ جهت‌ ايجاد وجه نقد و درنتيجه‌ مشخص‌كننده‌ كيفيت‌ سود تحصيل‌ شده‌ توسط‌ واحد تجاري‌ است‌. علاوه‌ براين‌، تحليل‌گران‌ و ديگر استفاده‌كنندگان‌ اطلاعات‌ مالي‌ اغلب‌ به‌ طور رسمي‌ يا غير رسمي‌ مدلهايي‌ را براي‌ ارزيابي‌ و مقايسه‌ ارزش‌ فعلي‌ جريانهاي‌ وجه نقد آتي‌ واحدهاي‌ تجاري‌ به‌ كار مي‌برند. اطلاعات‌ تاريخي‌ مربوط‌ به‌ جريان‌ وجوه نقد مي‌تواند جهت‌ كنترل‌ ميزان‌ دقت‌ ارزيابيهاي‌ گذشته‌ مفيد واقع‌ شود و رابطه‌ بين‌ فعاليتهاي‌ واحد تجاري‌ و دريافتها و پرداختهاي‌ آن‌ را نشان‌ دهد.


2 . ارزيابي‌ فرصتها و مخاطرات‌ فعاليت‌ تجاري‌ و وظيفه‌ مباشرت‌ مديريت‌ مستلزم‌ درك‌ ماهيت‌ فعاليت‌ تجاري‌ از جمله‌ نحوه‌ ايجاد و مصرف‌ وجه نقد توسط‌ واحد تجاري‌ است‌. ترازنامه‌، صورتهاي‌ عملكرد مالي‌ و صورت‌ جريان‌ وجوه نقد تواماً اطلاعاتي‌ را در مورد وضعيت‌ مالي‌، عملكرد مالي‌ و همچنين‌ نقدينگي‌، توانايي‌ بازپرداخت‌ بدهيها و انعطاف‌پذيري‌ مالي‌ فراهم‌ مي‌آورند. بدين‌لحاظ‌ ايجاد ارتباط‌ بين‌ اطلاعات‌ مندرج‌ در صورت‌ جريان‌ وجوه نقد و اطلاعات‌ ارائه‌ شده‌ در صورتهاي‌ مالي‌ اساسي‌ ديگر حائز اهميت‌ است‌.


3 . اگرچه‌ صورت‌ جريان‌ وجوه نقد اطلاعاتي‌ را درباره‌ جريانهاي‌ وجه نقد واحد تجاري‌ طي‌ دوره‌ مالي‌ مورد گزارش‌ ارائه‌ مي‌كند، ليكن‌ اطلاعات‌ مزبور جهت‌ ارزيابي‌ جريانهاي‌ آتي‌ وجـه نقـد كفايت‌ نمي‌كنـد. برخي‌ جريانهـاي‌ وجـه نقـد ناشـي از معاملاتي‌ است‌ كـه‌ در دوره‌هاي‌ مالي‌ قبل‌ رخ‌ داده‌ و بعضاً انتظار مي‌رود منجر به‌ جريانهاي‌ وجه نقد ديگري‌ در يكي‌ از دوره‌هاي‌آتي‌ گردد. بدين‌ لحاظ‌ براي‌ ارزيابي‌ جريانهاي‌ وجه نقد آتي‌، صورت‌ جريان‌ وجوه نقد معمولاً بايد توأم‌ با صورتهاي‌ عملكرد مالي‌ و ترازنامه‌ مورد استفاده‌ قرار گيرد.
4 . از آنجا كه‌ صورت‌ جريان‌ وجوه نقد تحت‌ تأثير برخوردهاي‌ متفاوت‌ حسابداري‌ درخصوص‌ معاملات‌ و رويدادهاي‌ يكسان‌ در سطح‌ واحدهاي‌ تجاري‌ مختلف‌ نيست‌، ارائـه‌ آن‌ قابليت‌ مقايسه‌ جنبه‌ عملياتي‌ عملكرد مالي‌ واحدهاي‌ تجاري‌ مختلف‌ را افزايش‌ مي‌دهد.


5 . اطلاعات‌ ارائه‌ شده‌ در صورت‌ جريان‌ وجوه نقد در مقايسه‌ با صورتهاي‌ جريان‌ وجوه‌ مبتني‌ بر تغيير در سرمايه‌ در گردش‌ داراي‌ مزاياي‌ زير است‌:


الف.‌ صورتهاي‌ جريان‌ وجوه‌ مبتني‌ بر تغيير در سرمايه‌ در گردش‌، ممكن‌ است‌ تغييرات‌ مرتبط‌ با نقدينگي‌ و تداوم‌ فعاليت‌ را پنهان‌ كند. براي‌ مثال‌، كاهش‌ قابل‌ ملاحظه‌ در وجه نقد موجود ممكن‌ است‌ به‌ خاطر افزايش‌ در موجودي‌ مواد و كالا يا بدهكاران‌ پنهان‌ بماند. بدين‌ ترتيب‌، واحدهاي‌ تجاري‌ ممكن‌ است‌ علي‌رغم‌ گزارش‌ افزايش‌ در سرمايه‌ در گردش‌، دچار مشكل‌ نقدينگي‌ شوند. به‌گونه‌اي‌ مشابه‌، كاهش‌ در سرمايه‌ در گردش‌ لزوماً بيانگر كمبود نقدينگي‌ و خطر توقف‌ فعاليت‌ واحد تجاري‌ نيست‌.


ب ‌. كنترل‌ وجوه نقد، يك‌ ويژگي‌ معمول‌ فعاليت‌ تجاري‌ است‌ و يك‌ تكنيك‌ تخصصي‌ حسابداري‌ به‌ شمار نمي‌رود. بدين‌ لحاظ‌ جريان‌ وجوه نقد مفهومي‌ است‌ كه‌ در مقايسه‌ با تغييرات‌ در سرمايه‌ در گردش‌ از درك‌ و پذيرش‌ بيشتري‌ برخوردار است‌.


ج . در مدلهاي‌ ارزيابي‌ واحدهاي‌ تجاري‌، وجه نقد به عنوان‌ يك‌ داده‌ مستقيم‌ كاربرد دارد و لذا جريانهاي‌ تاريخي‌ وجه نقد مي‌تواند در اين‌ گونه‌ موارد كه‌ اطلاعات‌ مربوط‌ به‌ جريان‌ وجوه‌ مبتني‌ بر تغيير در سرمايه‌ درگردش‌ فاقد كاربرد است‌، مورد استفاده‌ قرار گيرد.


د‌ . صورتهاي‌ جريان‌ وجوه‌ مبتني‌ بر تغيير در سرمايه‌ در گردش‌ عمدتاً متكي‌ به‌ تفاوت‌ اقلام‌ دو ترازنامه‌ واحد تجاري‌ است‌ و درنتيجه‌ حاوي‌ اطلاعات‌ جديدي‌ نيست‌ و تنها اطلاعات‌ موجود را با آرايش‌ متفاوتي‌ ارائه‌ مي‌كند. صورت‌ جريان‌ وجوه نقد و يادداشتهاي‌ توضيحي‌ مربوط‌ متضمن‌ اطلاعاتي‌ است‌ كه‌ در صورتهاي‌ جريان‌ وجوه‌ مبتني‌ بر تغييرات‌ در سرمايه‌ در گردش‌ افشا نمي‌شود.


دامنه‌ كاربرد
6 . كليه‌ واحدهاي‌ تجاري‌ بايد صورت‌ جريان‌ وجوه نقد را طبق‌ الزامات‌ مندرج‌ در اين‌ استاندارد
تهيه‌ و آن‌ را به عنوان‌ يك‌ صورت‌ مالي‌ مستقل‌ به‌ همراه‌ ساير صورتهاي‌ مالي‌ ارائه‌ كنند.


7 . استفاده‌كنندگان‌ صورتهاي‌ مالي‌ نيازمند اطلاعاتي‌ در خصوص‌ چگونگي‌ ايجاد و مصرف‌ وجه نقد توسط‌ واحد تجاري‌ هستند. اين‌ نياز صرف‌ نظر از ماهيت‌ فعاليتهاي‌ واحد تجاري‌ و تلقي‌ يا عدم‌ تلقي‌ وجه نقد به عنوان‌ محصول‌ واحد تجاري‌، وجود دارد، چرا كه‌ علي‌رغم‌ تفاوت‌ اين‌ واحدها از لحاظ‌ فعاليتهاي‌ اصلي‌ درآمد زا، نياز آنها به‌ وجه نقد عمدتاً از دلايل‌ مشابهي‌ ناشي‌ مي‌شود. به عبارت‌ ديگر واحدهاي‌ تجاري‌ جهت‌ هدايت‌ عمليات‌، تسويه‌ تعهدات‌ و پرداخت‌ سود سهام‌ تماماً به‌ وجه نقد نياز دارند.


8 . ممكن‌ است‌ استدلال‌ شود كه‌ در مورد بانكها، وجه نقد حكم‌ موجودي‌ كالا را دارد و به‌ جاي‌ ارائـه‌ صورت‌ جريان‌ وجوه نقد، ارائـه‌ اطلاعاتي‌ در زمينه‌ منابع‌ سرمايه‌اي‌ بانك‌ مفيدتر خواهد بود. گرچه‌ منابع‌ سرمايه‌اي‌ شاخصي‌ مهم‌ براي‌ ارزيابي‌ تداوم‌ عمليات‌ و انعطاف‌پذيري‌ مالي‌ بانكهاست‌، با اين‌حال‌ اعتقاد بر اين‌ است‌ كه‌ صورت‌ جريان‌ وجوه نقد اطلاعات‌ مفيدي‌ در مورد منابع‌ وجه نقد و نحوه‌ استفاده‌ از آن‌ در اختيار استفاده‌كنندگان‌ صورتهاي‌ مالي‌ قرار مي‌دهد. با اين‌ حال‌ ارائـه‌ اطلاعات‌ درباره‌ جريانهاي‌ وجه نقد ناخالص‌ عملياتي‌ توسط‌ بانكها براي‌ استفاده‌كنندگان‌ صورتهاي‌ مالي‌ مفيد نخواهد بود، چرا كه‌ جريانهاي‌ وجه نقد ناخالص‌ عملياتي‌ اغلب‌ ناشي از تصميمات‌ اشخاص‌ ثالث‌ از قبيل‌ سپرده‌گذاران‌ و دريافت‌كنندگان‌ تسهيلات‌ مالي‌ است‌ و اين‌ جريانهاي‌ وجه نقد خارج‌ از كنترل‌ روزمره‌ مديريت‌ بانك‌ است‌. بدين‌ لحاظ‌ در ارتباط‌ با بانكها اعتقاد بر اين‌ است‌ كه‌ گزارش‌ خالص‌ جريان‌ وجوه نقد عملياتي‌ همراه‌ با ارائـه‌ اطلاعاتي‌ در مورد جريان‌ وجوه نقد ناشي از فعاليتهاي‌ سرمايه‌گذاري‌ و تأمين‌ مالي‌ بانك‌ مي‌تواند براي‌ استفاده‌كنندگان‌ صورتهاي‌ مالي‌ بانكها مفيد واقع‌ شود. بدين‌ لحاظ‌ بانكها نيز در دامنه‌ كاربرد اين‌ استاندارد واقع‌ مي‌شود. نمونه‌اي‌ از صورت‌ جريان‌ وجوه نقد بانكها برمبناي‌ مورد اشاره‌، در پيوست‌ شماره‌ 3 اين‌ استاندارد ارائه‌ شده‌ است‌.


9 . در مورد شركتهاي‌ بيمه‌ نيز ممكن‌ است‌ استدلال‌ شود كه‌ صورت‌ جريان‌ وجوه نقد، اطلاعات‌ مفيدي‌ ارائه‌ نمي‌كند، چرا كه‌ برخلاف‌ شركتهاي‌ توليدي‌، جريانهاي‌ ورودي‌ وجه نقدشركتهاي‌ بيمه‌، مربوط‌ به‌ حق‌ بيمه‌هاي‌ دريافتي‌ است‌كه‌ بنابر ماهيت‌، مقدم‌ بر جريانهاي‌ خروجي‌ وجه نقد مربوط‌ به‌ خسارتهاي‌ پرداختي‌ است‌ و اين‌ تقدم‌ و تأخر گاه‌ در حدي‌ است‌ كه‌ جريانهاي‌ ورودي‌ و خروجي‌ از لحاظ‌ زماني‌ از يكديگر فاصله‌ زيادي‌ دارند و لذا صورت‌ جريان‌ وجوه نقد نمي‌تواند اطلاعات‌ مفيدي‌ در مورد نقدينگي‌، تداوم‌ عمليات‌ و انعطاف‌پذيري‌ مالي‌ شركتهاي‌ بيمه‌ ارائه‌ كند. علي‌رغم‌ توجيهات‌ بالا، اعتقاد بر اين‌ است‌ كه‌ صورت‌ جريان‌ وجوه نقد هرگاه‌ توأم‌ با صورتهاي‌ عملكرد مالي‌ و ترازنامه‌ به‌ كار گرفته‌ شود، تصويري‌ جامع‌ از عملكرد مالي‌، وضعيت‌ مالي‌ و انعطاف‌پذيري‌ مالي‌ شركتهاي‌ بيمه‌ ارائه‌ مي‌كند. با اين‌ حال‌ هرگاه‌ جريانهاي‌ وجوه نقد ناشي از بيمه‌هاي‌ بلندمدت‌ از قبيل‌ بيمه‌ عمر و بيمه‌ بازنشستگي‌ به‌ گونه‌اي‌ اتكا پذير قابل‌ تفكيك‌ از جريانهاي‌ نقدي‌ مربوط‌ به‌ ساير فعاليتهاي‌ شركت‌ باشد (مثلاً از طريق‌ نگهداري‌ حسابهاي‌ مستقل‌ جهت‌ فعاليتهاي‌ مربوط‌)، انعكاس‌ آنها در متن‌ صورت‌ جريان‌ وجوه نقد توصيه‌ نمي‌شود، مگرآنكه‌ اين‌ جريانهاي‌ نقدي‌ مربوط‌ به‌ خود شركت‌ بيمه‌ باشد و مواردي‌ از قبيل‌ برداشت‌ وجه نقد از وجوه‌ مربوط‌ به‌ حسابهاي‌ مستقل‌ بلندمدت‌ توسط‌ شركت‌ را شامل‌ شود.


10 . حذف‌ برخي‌ جريانهاي‌ نقدي‌ از صورت‌ جريان‌ وجوه نقد شركتهاي‌ بيمه‌ به‌ شرح‌ بند9، به‌ دليل‌ عدم‌ ارتباط‌ مستقيم‌ با ارزيابي‌ انعطاف‌پذيري‌ مالي‌ واحد تجاري‌ صورت‌ مي‌پذيرد. با اين حال‌ ممكن‌ است‌ استفاده‌كنندگان‌ صورتهاي‌ مالي‌ شركتهاي‌ بيمه‌ نياز به‌ اطلاعاتي‌ در مورد كل‌ داراييهاي‌ نقدگونه‌ اين‌ شركتها جهت‌ تصميم‌گيري‌ در مورد نقدينگي‌ بلندمدت‌ و تداوم‌ عمليات‌ آنها داشته‌ باشند. در چنين‌ شرايطي‌ مي‌توان‌ اطلاعات‌ اضافي‌ را درمورد گردش‌ آن‌ دسته‌ از داراييهاي‌ نقدگونه‌ كه‌ جريان‌ نقدي‌ مرتبط‌ با آنها در صورت‌ جريان‌ وجوه نقد ارائه‌ نشده‌ است‌، در اختيار استفاده‌كنندگان‌ صورتهاي‌ مالي‌ قرار داد.


تعاريف‌


11 . اصطلاحات‌ ذيل‌ در اين‌ استاندارد با معاني‌ مشخص‌ زير بكار رفته‌ است:
وجه نقد‌: عبارت‌ است‌ از موجودي‌ نقد و سپرده‌هاي‌ ديداري‌ نزد بانكها و مؤسسات‌ مالي‌ اعم از ريالي‌ و ارزي‌ (شامل‌ سپرده‌هاي‌ سرمايه‌گذاري‌ كوتاه‌مدت‌ بدون‌ سررسيد) به‌ كسر اضافه‌ برداشتهايي‌ كه‌ بدون‌ اطلاع‌ قبلي‌ مورد مطالبه‌ قرار مي‌گيرد.
جريـان‌ وجه نقد‌: عبارت‌ است‌ از افزايش‌ يـا كاهش‌ در مبلـغ‌ وجه نقد ناشي از معاملات‌ با اشخاص‌ حقيقي‌ يا حقوقي‌ مستقل‌ از شخصيت‌ حقوقي‌ واحـد تجـاري‌ و ناشي از سايـر رويدادها.


فعاليتهاي‌ عملياتي‌‌: عبارت ‌از فعاليتهاي اصلي‌ و مستمر مولد درآمد عملياتي‌ واحد تجاري‌ است‌.
فعاليتهاي‌ سرمايه‌گذاري‌‌: عبارت‌ است‌ از تحصيل‌ يا واگذاري‌ سرمايه‌گذاريهاي‌ كوتاه‌مدت‌ و بلندمدت‌، داراييهاي‌ ثابت‌ مشهود و داراييهاي‌ نامشهود و نيز پرداخت‌ و وصول‌ تسهيلات‌ اعطايي‌ به‌ اشخاص‌ مستقل‌ از واحد تجاري‌ غير از كاركنان‌ .
فعاليتهاي‌ تأمين‌ مالي‌: عبارت‌ از فعاليتهايي‌ است‌ كه‌ منجر به‌ تغييرات‌ در ميزان‌ و تركيب‌ سرمايه‌ و استقراضهاي‌ واحد تجاري‌ (بجز اضافه‌ برداشتهاي‌ منظور شده‌ در محاسبه‌ وجه نقد)، گردد.


جريانهاي‌ وجه نقد ناشي از فعاليتهاي‌ عملياتي‌‌: در اين‌ استاندارد شامل‌ جريانهاي‌ نقدي‌ ورودي‌ و خروجي‌ ناشي از فعاليتهاي‌ عملياتي‌ به‌ شرح‌ تعريف‌ مندرج‌ در همين‌ بند و نيز آن‌ دسته‌ از جريانهاي‌ نقدي‌ است‌ كه‌ ماهيتاً به‌ طور مستقيم‌ قابل‌ ارتباط‌ با ساير طبقات‌ جريانهاي‌ نقدي‌ صورت‌ جريان‌ وجوه نقد نباشد .


جريانهاي‌ نقدي‌ استثنايي‌: به‌ آن‌ دسته‌ از جريانهاي‌ ورودي‌ و خروجي‌ وجه نقد اطلاق‌ مي‌شود كه‌ داراي‌ اهميت‌ نسبي‌ است‌، از عملیات در حال تداوم واحد تجاري‌ ناشي‌ مي‌شود و اقلامي‌ را در بر مي‌گيرد كه‌ به منظور ارائـه‌ تصويري‌ مطلوب‌ از انعطاف‌ پذيري‌ واحد تجاري‌، افشاي‌ جداگانه‌ آنها به‌ لحاظ‌ استثنايي‌ بودن‌ ماهيت‌ يا وقوع‌ ضرورت‌ مي‌يابد. اين‌ اقلام‌ لزوماً با اقلام‌ استثنايي‌ مندرج‌ در صورت‌ سود و زيان‌ ارتباط‌ ندارد.


وجه نقد


12 . وجه نقد در اين‌ استاندارد تنها به‌ موجودي‌ نقد و سپرده‌هاي‌ ديداري‌ نزد بانكها و مؤسسات‌ مالي‌ اعم از ريالي‌ و ارزي‌ (شامل‌ سپرده‌هاي‌ سرمايه‌گذاري‌ كوتاه‌مدت‌ بدون‌ سررسيد) اطلاق‌ مي‌گردد. در مواردي‌ كه‌ اضافه‌ برداشت‌ در حساب‌جاري‌ مجاز باشد (مثلاً اضافه‌ برداشت‌ در حسابهاي‌ بانكي‌ خارج‌ از كشور توسط‌ واحد تجاري‌)،مانده‌ اضافه‌برداشتهايي‌ كه‌ بدون‌ اطلاع‌ قبلي‌ مورد مطالبه‌ قرار گيرد بايد از مبلغ‌ مذكور كسر گردد. ويژگي‌ ديداري‌ بودن‌ در مورد اقلام‌ تشكيل‌دهنده‌ وجه نقد بدين‌ معني‌ است‌ كه‌ اين‌ اقلام‌ بدون‌ اطلاع‌ قبلي‌ قابل‌ برداشت‌ يا مطالبه‌ باشد. سپرده‌هاي‌ سرمايه‌گذاري‌ بلندمدت‌ وجه نقد تلقي‌ نمي‌شود، زيرا هدف‌ از نگهداري‌ آنها تحصيل‌ سود است‌. هرگاه‌ براي‌ تسويه‌ اضافه‌ برداشتهاي‌ بانكي‌ مهلتي‌ تعيين‌ شده‌ باشد درصورتي‌ مي‌توان‌ آنها را در محاسبه‌ وجه نقد منظور كرد كه‌ مهلت‌ مزبور از يك‌ روز كاري‌ تجاوز نكند.


13 . تعريف‌ مذكور در بند 12 دربرگيرنده‌ اقلامي‌ از سرمايه‌گذاريها و استقراض‌ كوتاه‌مدت‌ كه‌ معمولاً درصورت‌ جريان‌ وجوه نقد ساير كشورها تحت‌ عنوان‌ معادل‌ وجه نقد از آنها ياد مي‌شود، نيست‌. معادل‌ وجه نقد بنابر تعريف‌ رايج‌ عبارت‌ از سرمايه‌گذاريهاي‌ كوتاه‌مدت‌ سريع‌التبديل‌ به‌ وجه نقد است‌ كه‌ احتمال‌ خطر كاهش‌ در ارزش‌ آن‌ ناچيز بوده‌ و به‌ آساني‌ و بدون‌ اطلاع‌ قبلي‌ قابل‌ تبديل‌ به‌ مبلغ‌ معيني‌ وجه نقد باشد و موعد آن‌ در زمان‌ تحصيل‌ تا سررسيد حداكثر سه‌ ماه‌ باشد به‌ كسر وامها و قرض‌الحسنه‌هاي‌ دريافتي‌ از بانكها و ساير اشخاص‌ كه‌ ظرف‌ سه‌ ماه‌ از تاريخ‌ تحصيل‌ قابل‌ بازپرداخت‌ است‌. عدم‌شمول‌ معادل‌ وجه نقد در تعريف‌ وجه نقد در اين‌ استاندارد به‌ دلايل‌ مندرج در صفحه بعد صورت‌ گرفته‌ است:


الف. تشخيص‌ اقلام‌ معادل‌ وجه نقد از ساير سرمايه‌گذاريهاي‌ كوتاه‌مدت‌ واحد تجاري‌ يا استقراضهاي‌ كوتاه‌مدت‌ براساس‌ يك‌ مرزبندي‌ اختياري‌ صورت‌ گرفته‌ است‌. اين‌ نحوه عمل‌ موجب‌ مي‌شود اولاً نقش‌ صورت‌ جريان‌ وجوه نقد در كمك‌ به‌ استفاده‌كنندگان‌ صورتهاي‌ مالي‌ جهت‌ ارزيابي‌ نقدينگي‌ و انعطاف‌پذيري‌ مالي‌ تضعيف‌ گردد و ثانياً تصويري‌ مصنوعي‌ از نحوه عمل‌ واقعي‌ مديريت‌ مالي‌ واحدهاي‌ تجاري‌ كه‌ اغلب‌ به‌ چنين‌ تفكيكي‌ بين‌ اقلام‌ معادل‌ وجه نقد و ساير فعاليتهاي‌ سرمايه‌گذاري‌ يا تأمين‌ مالي‌ اعتقاد ندارند، ارائه‌ شود.


ب‌ . تعريف‌ وجه نقد بدون‌ شمول‌ اقلام‌ معادل‌ وجه نقد تطابق‌ بيشتري‌ با تفكر حاكم‌بر مديريت‌ فعاليتهاي‌ اقتصادي‌ و فرهنگ‌ رايج‌ تجاري‌ كشور دارد.


ج‌‌ . انعكاس‌ جريانهاي‌ نقدي‌ مرتبط‌ با اقلام‌ معادل‌ وجه نقد تحت‌ عنوان‌ جريانهاي‌ نقدي‌ ناشي از سرمايه‌گذاريهاي‌ كوتاه‌مدت‌ يا جريانهاي‌ نقدي‌ ناشي از فعاليتهاي‌ تأمين‌ مالي‌ درصورت‌ جريان‌ وجوه نقد، هماهنگي‌ بيشتري‌ بين‌ اين‌ صورت‌ و طبقه‌بندي‌ اقلام‌ مربوط‌ در ترازنامه‌ فراهم‌ مي‌آورد.


د‌ . عدم‌ شمول‌ اقلام‌ معادل‌ وجه نقد در تعريف‌ وجه نقد، قابليت‌ مقايسه‌ جريانهاي‌ نقدي‌ واحدهاي‌ تجاري‌ مختلف‌ را افزايش‌ مي‌دهد.
طبقه‌بندي‌ جريانهاي‌ نقدي‌ و نحوه‌ ارائه‌ صورت‌ جريان‌ وجوه نقد


14 . صورت‌ جريان‌ وجوه نقد بايد منعكس‌ كننده‌ جريانهاي‌ نقدي‌ طي‌ دوره‌ تحت‌ سرفصلهاي‌ اصلي‌
زير باشد:
ـ فعاليتهاي‌ عملياتي‌،
ـ بازده‌ سرمايه‌گذاريها و سود پرداختي‌ بابت‌ تأمين‌ مالي‌،
ـ ماليات‌ بر درآمد،
ـ فعاليتهاي‌ سرمايه‌گذاري‌، و
ـ فعاليتهاي‌ تأمين‌ مالي‌.
در ارائـه‌ جريانهاي‌ نقدي‌، رعايت‌ ترتيب‌ سرفصلها به‌ شرح‌ بالا و نيز ارائـه‌ جمع‌ جريانهاي‌ نقدي‌ منعكس‌ شده‌ در هر سرفصل‌ و جمع‌ كل‌ جريانهاي‌ نقدي‌ قبل‌ از سرفصل‌ فعاليتهاي‌ تأمين‌ مالي‌ ضرورت‌ دارد.


15 . صورت‌ جريان‌ وجوه نقد همچنين‌ بايد شامل‌ صورت‌ تطبيق‌ مانده‌ اول‌ دوره‌ و پايان‌ دوره‌ وجه نقد باشد. صورت‌ تطبيق‌ مزبور بايد هرگونه‌ تفاوتهاي‌ ارزي‌ ناشي از مانده‌هاي‌ وجه نقد ارزي‌كه‌ به‌ سود و زيان‌ منظور شده‌ است‌ منجمله‌ تفاوتهاي‌ ارزي‌ ناشي از تسعير جريانهاي‌ نقدي‌ واحدهاي‌ تجاري‌ فرعي‌ خارجي‌ به‌ نرخهايي‌ غير از نرخ‌ تاريخ‌ ترازنامه‌ و ساير گردشهاي‌ مربوط‌ را نشان‌ دهد .


16 . به‌منظور ارتقاي‌ درك‌ استفاده‌كنندگان‌ از صورتهاي‌ مالي‌ و كمك‌ به‌ دستيابي‌ به‌ اهداف‌ گزارشگري‌ وجه نقد از طريق‌ ارائـه‌ اطلاعات‌ مفيد، لازم‌ است‌ هريك‌ از جريانهاي‌ نقدي‌ در قالب‌ طبقات‌ همگون‌ كه‌ معمولاً قابل‌ ارتباط‌ با فعاليتهاي‌ اصلي‌ به‌ وجود آورنده‌ جريانهاي‌ نقدي‌ مربوط‌ است‌، در صورت‌ جريان‌ وجوه نقد انعكاس‌ يابد. از آنجا كه‌ ارائـه‌ صورت‌ مزبور در قالب‌ سرفصلهاي‌ اصلي‌ به‌ قابليت‌ مقايسه‌ اطلاعات‌ در سطح‌ واحدهاي‌ تجاري‌ مختلف‌ كمك‌ مي‌كند، استاندارد حاضر طبقه‌بندي‌ جريانهاي‌ نقدي‌ را تحت‌ سرفصلهاي‌ اصلي‌ مندرج‌ در بند 14 ضروري‌ مي‌شمارد.


17 . هريك‌ از سرفصلهاي‌ اصلي‌ صورت‌ جريان‌ وجوه نقد متشكل‌ از سرفصلهاي‌ فرعي‌ است‌ كه‌ با توجه‌ به‌ تنوع‌ جريانهاي‌ نقدي‌ در واحدهاي‌ تجاري‌ مختلف‌، مي‌تواند متفاوت‌ باشد. با اين‌ حال‌ توصيه‌ مي‌شود عناوين‌ سرفصلهاي‌ فرعي‌ بكار رفته‌ در پيوستهاي‌ شماره‌ 1 تا 3
اين‌ استاندارد، در صورت‌ اهميت‌ جريانهاي‌ نقدي‌ مربوط‌ در ارائـه‌ صورت‌ جريان‌ وجوه نقد واحدهاي‌ تجاري‌ مورد استفاده‌ قرار گيرد. بديهي‌ است‌ واحدهاي‌ تجاري‌ مي‌توانند علاوه‌بر سرفصلهاي‌ فرعي‌ موصوف‌، سرفصلهاي‌ فرعي‌ ديگري‌ را كه‌ متضمن‌ اطلاعات‌ مربوط‌ به‌ شرايط‌ خاص‌ آن‌ واحدها باشد، در ارائـه‌ صورت‌ جريان‌ وجوه نقد بكار گيرند.


گزارش‌ جريانهاي‌ نقدي‌ ناشي از فعاليتهاي‌ عملياتي‌


18 . مبلغ‌ جريانهاي‌ نقدي‌ ناشي از فعاليتهاي‌ عملياتي‌، يكي‌ از شاخصهاي‌ اصلي‌ ارزيابي‌ اين‌ موضوع‌ است‌ كه‌ عمليات‌ واحد تجاري‌ تا چه‌ ميزان‌ به‌ جريانهاي‌ وجه نقد كافي‌ جهت‌ بازپرداخت‌ وامها، نگهداشت‌ توان‌ عملياتي‌ واحد تجاري‌ و پرداخت‌ سود سهام‌ منجر شده‌ و انجام‌ سرمايه‌گذاريهاي‌ جديد را بدون‌ تمسك‌ به‌ منابع‌ مالي‌ خارج‌ از واحد تجاري‌ ميسر كرده‌ است‌. ارائه‌ اطلاعات‌ درباره‌ جزئيات‌ جريانهاي‌ نقدي‌ عملياتي‌ تاريخي‌، در كنار ساير اطلاعات‌، براي‌ پيش‌بيني‌ جريانهاي‌ نقدي‌ آتي‌ مفيد خواهد بود.


19 . فعاليتهاي‌ عملياتي‌ عبارت‌ از فعاليتهاي‌ اصلي‌ مولد درآمد عملياتي‌ واحد تجاري‌ است‌. فعاليتهاي‌ مزبور متضمن‌ توليد و فروش‌ كالا و ارائـه‌ خدمات‌ است‌ و هزينه‌ها و درآمدهاي‌ مرتبط‌ با آن‌ در تعيين‌ سود يا زيان‌ عملياتي‌ درصورت‌ سود و زيان‌ منظور مي‌شود. جريانهاي‌ نقدي‌ ناشي از فعاليتهاي‌ عملياتي‌ اساساً دربرگيرنده‌ جريانهاي‌ ورودي‌ و خروجي‌ نقدي‌ مرتبط‌ با فعاليتهاي‌ مزبور است‌. مثالهايي‌ از جريانهاي‌ نقدي‌ ناشي از فعاليتهاي‌ عملياتي‌ به‌ شرح‌ زير است‌:
الف‌ . دريافتهاي‌ نقدي‌ حاصل از فروش‌ كالا و ارائـه‌ خدمات‌.
ب . دريافتهاي‌ نقدي‌ حاصل از حق‌ امتياز، حق‌الزحمه‌، كارمزد و ساير درآمدهاي‌ عملياتي‌.
ج . پرداختهاي‌ نقدي‌ به‌ فروشندگان‌ كالا و خدمات‌.
د . پرداختهاي‌ نقدي‌ به‌ كاركنان‌ واحد تجاري‌ يا از جانب‌ آنها.
ﻫ . دريافتها و پرداختهاي‌ نقدي‌ يك‌ شركت‌ بيمه‌ بابت‌ حق‌ بيمه‌ها، خسارات‌، مستمريها و ساير پرداختهاي‌ بيمه‌اي‌.
و . دريافتها و پرداختهاي‌ مرتبط‌ با قراردادهاي‌ منعقد شده‌ با اهداف‌ تجاري‌ و عملياتي‌.
ز . پرداختهاي‌ نقدي‌ بابت‌ مزاياي‌ پايان‌ خدمت‌ كاركنان‌ و هزينه‌ سازماندهي‌ مجدد.


20 . از آنجا كه‌ طبقه‌بندي‌ جريانهاي‌ نقدي‌ در صورت‌ جريان‌ وجوه نقد به‌ سرفصلهاي‌ مشخصي‌ محدود شده‌ است‌، همواره‌ اين‌ احتمال‌ وجود دارد كه‌ برخي‌ جريانهاي‌ نقدي‌ ماهيتاً به‌طور مستقيم‌ قابل‌ ارتباط‌ با هيچ‌ يك‌ از سرفصلهاي‌ اصلي‌ نباشد. بدين‌لحاظ‌ ، به موجب‌ اين‌ استاندارد درصورت‌ وجود چنين‌ اقلامي‌، جريانهاي‌ نقدي‌ مربوط‌ به عنوان‌ جريانهاي‌ نقدي‌ ناشي از فعاليتهاي‌ عملياتي‌ طبقه‌بندي‌ مي‌شود. نمونه‌ اين‌ اقلام‌، جريانهاي‌ نقدي‌ مرتبط‌ با فروش‌ مواد اوليه‌ در واحدهاي‌ تجاري‌ توليدي‌ و جريانهاي‌ نقدي‌ ناشي از خدمات‌ جنبي‌ فعاليتهاي‌ اصلي‌ از قبيل‌ حمل‌ موردي‌ كالاي‌ فروش‌ رفته‌ است‌.


21 . واحدهاي‌ تجاري‌ بايد جريانهاي‌ نقدي‌ ناشي از فعاليتهاي‌ عملياتي‌ را با بكارگيري‌ يكي‌ از روشهاي‌ زير گزارش‌ كنند:
الف ‌. روش‌ مستقيم‌ كه‌ به موجب‌ آن‌ ناخالص‌ وجوه نقد دريافتي‌ و پرداختي‌ بر حسب‌ طبقات‌ عمده‌ افشا مي‌شود، مگر در مورد جريانهاي‌ نقدي‌ عملياتي‌ مورد اشاره‌ در بندهاي‌ 36 و 38 كه‌ برمبناي‌ خالص‌ گزارش‌ مي‌شود، يا
ب . روش‌ غيرمستقيم‌ كه‌ به موجب‌ آن‌ سود يا زيان‌ عملياتي‌ با انجام‌ تعديلات‌ زير به‌ خالص‌ جريانهاي‌ نقدي‌ ناشي از فعاليتهاي‌ عملياتي‌ تبديل‌ مي‌شود:
ـ اثر معاملات‌ و رويدادهايي‌ كه‌ داراي‌ ماهيت‌ غير نقدي‌ است‌، و
ـ اثر اقلامي‌ كه‌ در محاسبه‌ سود يا زيان‌ عملياتي‌ دوره‌ جاري‌ منظور شده‌ باشد، ليكن‌ جريانهاي‌ نقدي‌ مرتبط‌ با آنها در دوره‌هاي‌ قبل‌ حادث‌ شده‌ يا در دوره‌هاي‌ آينده‌ حادث‌ خواهد شد و بالعكس‌.


22 . براي‌گزارش‌ خالص‌ جريان‌ وجوه نقد ناشي از فعاليتهاي‌ عملياتي‌ در روش‌ مستقيم‌، دريافتهـا و پرداختهاي‌ نقـدي‌ عملياتي‌ (از قبيل‌ دريافتهاي‌ نقدي‌ از مشتريان‌، پرداختهاي‌ نقـدي‌ به‌ فروشندگان‌ و پرداختهاي‌ نقدي‌ به‌ كاركنان‌ يا از جانب‌ كاركنان‌) كه‌ تشكيل‌ دهنده‌ خالص‌ جريان‌ وجوه نقد ناشي از فعاليتهاي‌ عملياتي‌ است‌، به‌ طور جداگانه‌ در صورت‌ جريان‌ وجوه نقد ارائه‌ مي‌شود. در گزارشگري‌ به‌ روش‌ غير مستقيم‌، با انجام‌ تعديلاتي‌ در سود يا زيان‌ عملياتي‌ در رابطه‌ با موارد مندرج در صفحه بعد، جريان‌ خالص‌ وجه نقد ناشي از فعاليتهاي‌ عملياتي‌ محاسبه‌ مي‌شود:


الف‌ . اقلام‌ با ماهيت‌ غيرنقدي‌ از قبيل‌ هزينه‌ استهلاك‌ و هزينه‌ مزاياي‌ پايان‌ خدمت‌ كاركنان.
ب‌ . اقلامي‌كه‌ در محاسبه‌ سود يا زيان‌ عملياتي‌ دوره‌ جاري‌ منظور شده‌، ليكن‌ جريانهاي‌ نقدي‌ مرتبط‌ با آن‌ به‌ ترتيب‌ در دوره‌هاي‌ قبل‌ حادث‌ شده‌ است‌ يا در دوره‌هاي‌ آينده‌ حادث‌ خواهد شد و بالعكس‌، از قبيل‌ افزايش‌ يا كاهش‌ مانده‌ موجودي‌ مواد و كالا و حسابهاي‌ دريافتني‌ و پرداختني‌ عملياتي‌ نسبت‌ به‌ مانده‌ پايان‌ دوره‌ قبل‌ و نيز افزايش‌ يا كاهش‌ مانده‌ پيش‌پرداخت‌ هزينه‌ و خريد كالا و پيش‌دريافت‌ درآمد و فروش‌ كالا نسبت‌ به‌ مانده‌ پايان‌ دوره‌ قبل‌.
لازم‌ به‌ ذكر است‌ كه‌ در محاسبه‌ جريان‌ خالص‌ وجه نقد ناشي از فعاليتهاي‌ عملياتي‌، اقلام‌ مورد اشاره‌ در بند 20، درصورت‌ وجود، نيز بايد مدنظر قرار گيرد.


23 . مزيت‌ اصلي‌ روش‌ مستقيم‌ اين‌ است‌ كه‌ دريافتها و پرداختهاي‌ نقدي‌ عملياتي‌ را نشان‌ مي‌دهد. اطلاع‌ از منابع‌ مشخص‌ دريافتهاي‌ نقدي‌ و مقاصد مربوط‌ به‌ پرداختهاي‌ نقدي‌ انجام‌ شده‌ در دوره‌هاي‌ گذشته‌ مي‌تواند در براورد جريانهاي‌ نقدي‌ آتي‌ مفيد واقع‌ شود، ليكن‌ ممكن‌ است‌ در برخي‌ موارد، منافع‌ حاصل از ارائـه‌ اطلاعات‌ به‌ استفاده‌كنندگان‌ بدين‌ شيوه‌، بر هزينه‌هاي‌ تهيه‌ و ارائـه‌ اين‌ اطلاعات‌ توسط‌ واحد تجاري‌ فزوني‌ نداشته‌ باشد، لذا اين‌ استاندارد كاربرد روش‌ مستقيم‌ را الزامي‌ نمي‌داند. با اين‌حال‌ در شرايطي‌كه‌ مزاياي‌ اطلاعات‌ ارائه‌ شده‌ در روش‌ مستقيم‌ بر هزينه‌هاي‌ تهيه‌ اين‌ اطلاعات‌ فزوني‌ داشته‌ باشد، به منظور ارائـه‌ اطلاعات‌ مفيد، استفاده‌ از روش‌ مستقيم‌ توصيه‌ مي‌شود.


24 . مزيت‌ اصلي‌ روش‌ غيرمستقيم‌ اين‌ است‌ كه‌ تفاوت‌ بين‌ سود عملياتي‌ و جريان‌ وجه نقد ناشي از فعاليتهاي‌ عملياتي‌ به‌ گونه‌ برجسته‌اي‌ نشان‌ داده‌ مي‌شود. بسياري‌ از استفاده‌كنندگان‌ صورتهاي‌ مالي‌ معتقدند كه‌ چنين‌ صورتي‌ در ارائـه‌ تصويري‌ از كيفيت‌ سود واحد تجاري‌، حائز اهميت‌ اساسي‌ است‌. برخي‌ سرمايه‌گذاران‌ و بستانكاران‌، جريانهاي‌ نقدي‌ آتي‌ را از طريق‌ تخمين‌ سود آتي‌ و انجام‌ تعديلاتي‌ در رابطه‌ با اقلام‌ با ماهيت‌ غيرنقدي‌ و نيز اقلام‌ مبتني‌بر تعهدي‌ عمل‌ كردن‌ درآمد و هزينه‌ براورد مي‌كنند و از اين‌ رو، اطلاعات‌ مربوط‌ به‌ تعديلات‌ مزبور در دوره‌هاي‌ گذشته‌ مي‌تواند در برآورد تعديلات‌ آتي‌ مفيد واقع‌ شود.


25 . در ارائـه‌ جريانهاي‌ نقدي‌ ناشي از فعاليتهاي‌ عملياتي‌، تبعيت‌ از الگوهاي‌ زير ضروري‌ است‌:
الف ‌. در صورت‌ كاربرد روش‌ مستقيم‌، اجزاي‌ تشكيل‌ دهنده‌ خالص‌ جريانهاي‌ نقدي‌ ناشي از فعاليتهاي‌ عملياتي‌ در صورت‌ جريان‌ وجوه نقد ارائه‌ شود و صورت‌ تطبيق‌ خالص‌ جريانهاي‌ نقدي‌ ناشي از فعاليتهاي‌ عملياتي‌ با سود يا زيان‌ عملياتي‌ از طريق‌ يادداشتهاي‌ توضيحي‌ ارائه‌ شود.
ب . در صورت‌ كاربرد روش‌ غيرمستقيم‌، خالص‌ جريانهاي‌ نقدي‌ ناشي از فعاليتهاي‌ عملياتي‌ در صورت‌ جريان‌ وجوه نقد نمايش‌ يابد و صورت‌ تطبيق‌ آن‌ با سود يا زيان‌ عملياتي‌ از طريق‌ يادداشتهاي‌ توضيحي‌ ارائه‌ شود.


26 . به‌منظور فراهم‌ كردن‌ قابليت‌ مقايسه‌، لازم‌ است‌ واحدهاي‌ تجاري‌ مختلف‌ در تهيه‌ صورت‌ جريان‌ وجوه نقد از شكل‌ واحدي‌ تبعيت‌ كنند. در اين‌ رابطه‌ ضروري‌ است‌ خالص‌ جريان‌ نقدي‌ ناشي از فعاليتهاي‌ عملياتي‌ در صورت‌ جريان‌ وجوه نقد انعكاس‌ يافته‌ و صورت‌ تطبيق‌ آن‌ با سود يا زيان‌ عملياتي‌ دوره‌ در يادداشتهاي‌ توضيحي‌ افشا شود. انعكاس‌ صورت‌ تطبيق‌ مزبور در يادداشتهاي‌ توضيحي‌ به‌ اين‌ دليل‌ است‌ كه‌ اين‌ صورت‌، بخشي‌ از صورت‌ جريان‌ وجوه نقد محسوب‌ نمي‌شود، چرا كه‌ اطلاعات‌ ارائه‌ شده‌ درآن‌ در چارچوب‌ وظايف‌ اصلي‌ صورت‌ اخير يعني‌ ارائـه‌ اطلاعات‌ در مورد منابع‌ و مصارف‌ وجه نقد و تغييرات‌ نقدينگي‌ واحد تجاري‌ قرار نمي‌گيرد، بلكه‌ ارائـه‌ آن‌ اصولاً به منظور ايجاد ارتباط‌ بين‌ اطلاعات‌ مندرج‌ در صورت‌ جريان‌ وجوه نقد و اطلاعات‌ ارائه‌ شده‌ در ساير صورتهاي‌ مالي‌ اساسي‌ صورت‌ مي‌گيرد. باتوجه‌ به‌ مطالب‌ ياد شده‌، در صورت‌ بكارگيري‌ روش‌ مستقيم‌، ضمن‌ درج‌ دريافتها و پرداختهاي‌ نقدي‌ عملياتي‌ در صورت‌ جريان‌ وجوه نقد، صورت‌ تطبيق‌ يادشده‌ نيز در يادداشتهاي‌ توضيحي‌ ارائه‌ مي‌شود.


گزارش‌ ساير جريانهاي‌ نقدي‌


27 . كليه‌ جريانهاي‌ عمده‌ ورودي‌ و خروجي‌ نقدي‌ مرتبط‌ با هريك‌ از سرفصلهاي‌ ” بازده‌ سرمايه‌گذاريها و سود پرداختي‌ بابت‌ تأمين‌ مالي‌ “، ” ماليات‌ بر درآمد “ ، ” فعاليتهاي‌ سرمايه‌گذاري‌ “ و ” فعاليتهاي‌ تأمين‌ مالي‌ “ بايد برمبناي‌ ناخالص‌ و به‌ طور جداگانه‌ در صورت‌ جريان‌ وجوه نقد انعكاس‌ يابد، مگر در مورد جريانهاي‌ نقدي‌ مشروحه‌ در بندهاي‌ 36 و 38 كه‌ برمبناي‌ خالص‌ گزارش‌ مي‌شود .
بازده‌ سرمايه‌گذاريها و سود پرداختي‌ بابت‌ تأمين‌ مالي‌


28 . به موجب‌ اين‌ استاندارد، ارائـه‌ خالص‌ جريان‌ نقدي‌ ناشي از فعاليتهاي‌ عملياتي‌ نبايد تحت‌ تأثير ساختار سرمايه‌ واحد تجاري‌ قرار گيرد و بدين‌ ترتيب‌ پرداختهاي‌ مرتبط‌ با سود و كارمزد تأمين‌ مالي‌ بايد جداگانه‌ نشان‌ داده‌ شود و نيز نحوه‌ ارائـه‌ صورت‌ جريان‌ وجوه نقد بايد تا حد امكان‌ با ساير صورتهاي‌ مالي‌ اساسي‌ از جمله‌ صورت‌ سود و زيان‌ هماهنگي‌ داشته‌ باشد. براين‌ اساس‌، به‌ استثناي‌ مورد مندرج‌ در بند 30 ، كليه‌ مبالغ‌ دريافتي‌ و پرداختي‌ در رابطه‌ با سود سهام‌، درآمد سرمايه‌گذاري‌ و سود و كارمزد تأمين‌ مالي‌ معمولاً در سرفصل‌ جداگانه‌اي‌ با عنوان‌ ” بازده‌ سرمايه‌گذاريها و سود پرداختي‌ بابت‌ تأمين‌ مالي‌“ طبقه‌بندي‌ مي‌شود.


29 . بازده‌ سرمايه‌گذاريها و سود پرداختي‌ بابت‌ تأمين‌ مالي‌ دربرگيرنده‌ دريافتهاي‌ حاصل از مالكيت‌ سرمايه‌گذاريها و سود دريافتي‌ از بابت‌ سپرده‌هاي‌ سرمايه‌گذاري‌ بلندمدت‌ و كوتاه‌مدت‌ بانكي‌ و نيز پرداختهاي‌ انجام‌ شده‌ به‌ تأمين‌ كنندگان‌ منابع‌ مالي‌ است‌ بجز موارد مندرج‌ در بندهاي‌ 19، 33 و 35 اين‌ استاندارد كه‌ تحت‌ سرفصلهاي‌ ” فعاليتهاي‌ عملياتي“، ” فعاليتهاي‌ سرمايه‌گذاري‌“ و ” فعاليتهاي‌ تأمين‌ مالي“ طبقه‌بندي‌ مي‌شود. نمونه‌ اقلامي‌ كه‌ تحت‌ سرفصل‌ ”بازده‌ سرمايه‌گذاريها و سود پرداختي‌ بابت‌ تأمين‌ مالي‌“ ارائه‌ مي‌شود، به‌ شرح‌ زير است:


الف‌. جريانهاي‌ نقدي‌ ورودي‌:
- سود و كارمزد دريافتي‌، و
- سود سهام‌ دريافتي ‌شامل ‌سودسهام‌ دريافتي‌ از شركتهاي‌سرمايه‌پذيري‌كه‌ سرمايه‌گذاري‌ در آنها به‌ روش‌ ارزش‌ ويژه‌ در حسابها انعكاس‌ يافته‌ است‌.


ب‌ . جريانهاي‌ نقدي‌ خروجي‌:
- سود و كارمزد پرداختي‌ (اعم از اينكه‌ به‌ حساب‌ دارايي‌ تحصيل‌ شده‌ يا به‌ هزينه‌ دوره‌ منظور شده‌ باشد)،
- سود سهام‌ پرداختي‌، و
- حصه‌اي‌ از اقساط‌ اجاره‌ به‌ شرط‌ تمليك‌ پرداختي‌ كه‌ هزينه‌ تأمين‌ مالي‌ محسوب مي‌شود.


30 . در مورد برخي‌ واحدهاي‌ تجاري‌ از قبيل‌ بانكها، مؤسسات‌ مالي‌، شركتهاي‌ سرمايه‌گذاري‌ و شركتهاي‌ بيمه‌ هرگاه‌ اقلامي‌ از قبيل‌ سود سهام‌، سود تسهيلات‌ دريافتي‌ و پرداختي‌، سود پرداختي‌ به‌ صاحبان‌ سپرده‌هاي‌ سرمايه‌گذاري‌، درآمد سرمايه‌گذاريها و نظاير آن‌ در محاسبه‌ سود (زيان‌) عملياتي‌ در صورت‌ سود و زيان‌ منظور شود، كليه‌ مبالغ‌ دريافتي‌ و پرداختي‌ در رابطه بـا اقلام‌ مزبـور به عنوان‌ جريـان‌ وجوه نقد ناشي از فعاليتهـاي‌ عملياتي‌ در صورت‌ جريان‌ وجوه نقد اين‌ واحدهاي‌ تجاري‌ انعكاس‌ مي‌يابد.


ماليات‌ بر درآمد


31 . جريانهاي‌ نقدي‌ مرتبط‌ با ماليات‌ بر درآمد براي‌ اغلب‌ استفاده‌كنندگان‌ صورتهاي‌ مالي‌ داراي‌ اهميتي‌ ويژه‌ است‌. باتوجه‌ به‌ دلايل‌ زير به موجب‌ اين‌ استاندارد، مجموع‌ جريانهاي‌ نقدي‌ مرتبط‌ با ماليات‌ بر درآمد تحت‌ سرفصل‌ جداگانه‌اي‌ درصورت‌ جريان‌ وجوه نقد انعكاس‌ مي‌يابد :
الف ‌. تفكيك‌ جريانهاي‌ نقدي‌ مربوط‌ به‌ ماليات‌ بر درآمد برحسب‌ فعاليتهاي‌ به‌ وجود آورنده‌ آن‌ (عملياتي‌، سرمايه‌گذاري‌ و تأمين‌ مالي‌) اغلب‌ برمبنايي‌ اختياري‌ امكان‌پذير است‌ كه‌ اين‌ نحوه‌ تخصيص‌ اطلاعات‌ مفيدي‌ ارائه‌ نمي‌كند.
ب‌ . جريانهاي‌ مرتبط‌ با ماليات‌ بر درآمد معمولاً در يك‌ جريان‌ منفرد تبلور مي‌يابد و جريانهاي‌ ورودي‌ و خروجي‌ جداگانه‌اي‌ تشكيل‌ نمي‌دهد. بدين‌ لحاظ‌ تخصيص‌ آنها به‌ ساير سرفصلهاي‌ اصلي‌ صورت‌ جريان‌ وجوه نقد، لزوماً اطلاعات‌ مورد انتظار را در مورد جريانهاي‌ نقدي‌ واقعي‌ واحد تجاري‌ فراهم‌ نمي‌آورد.


32 . جريانهاي‌ نقدي‌ مورد اشاره‌ در بند 31 تنها منحصر به‌ پرداختها يا علي‌الحسابهاي‌ پرداختي‌ از بابت‌ ماليات‌ بر درآمد و يا استرداد مبالغ‌ پرداختي‌ از همين‌ بابت‌ است‌ و در برگيرنده‌ جريانهاي‌ نقدي‌ مربوط‌ به‌ ساير انواع‌ مالياتها كه‌ درآمد مربوط‌ جزء درآمد مشمول‌ ماليات‌ تلقي‌ نمي‌شود (از قبيل‌ مالياتهاي‌ تكليفي‌ و مالياتهاي‌ مستقيم‌ وضع‌ شده‌ بر توليد يا فروش‌) نيست‌. جريانهاي‌ نقدي‌ مربوط‌ به‌ مالياتهاي‌ اخيرالذكر برحسب‌ مورد تحت‌‌ساير سرفصلهاي‌ اصلي‌ در صورت‌ جريان‌ وجوه نقد ارائه‌ مي‌شود.


فعاليتهاي‌ سرمايه‌گذاري‌


33 . جريانهاي‌ نقدي‌ منظور شده‌ تحت‌ سرفصل‌ ” فعاليتهاي‌ سرمايه‌گذاري‌“ مشتمل‌بر جريانهاي‌ مرتبط‌ با تحصيل‌ و فروش‌ سرمايه‌گذاريهاي‌ كوتاه‌مدت‌، سرمايه‌گذاريهاي‌ بلندمدت‌ و داراييهاي‌ ثابت‌ مشهود و داراييهاي‌ نامشهود و نيز پرداخت‌ و وصول‌ تسهيلات‌ اعطايي‌ به‌ اشخاص‌ مستقل‌ از واحد تجاري‌ بجز كاركنان‌ مي‌باشد. نمونه‌هايي‌ از جريانهاي‌ نقدي‌ مرتبط‌ با فعاليتهاي‌ سرمايه‌گذاري‌ به‌ شرح‌ زير است:
الف ‌. جريانهاي‌ نقدي‌ ورودي‌ :
- دريافتهاي‌ نقدي‌ حاصل از فروش‌ سرمايه‌گذاري‌ در سهام‌ يا اوراق‌ مشاركت‌ ساير واحدهاي‌ تجاري‌.
- دريافتهاي‌ نقدي‌ حاصل از فروش‌ داراييهاي‌ ثابت‌ مشهود و داراييهاي‌ نامشهود.
- دريافتهاي‌ نقدي‌ مرتبط‌ با اصل‌ سپرده‌هاي‌ سرمايه‌گذاري‌ بلندمدت‌ بانكي‌.
- دريافتهاي‌ نقدي‌ حاصل از وصول‌ اصل‌ وامهاي‌ پرداختي‌ به‌ ساير اشخاص‌ شامل‌ وصول‌ قرض‌الحسنه‌ پرداختي‌.
ب‌ . جريانهاي‌ نقدي‌ خروجي‌ :
- پرداختهاي‌ نقدي‌ جهت‌ تحصيل‌ سرمايه‌گذاري‌ در سهام‌ يا اوراق‌ مشاركت‌ ساير واحدهاي‌ تجاري‌.
- پرداختهاي‌ نقدي‌ جهت‌ تحصيل‌ داراييهاي‌ ثابت‌ مشهود و داراييهاي‌ نامشهود. اين‌ پرداختها شامل‌ پرداختهاي‌ مرتبط‌ با مخارج‌ توسعه‌ منظور شده‌ به‌ دارايي‌ و نيز ساخت‌ دارايي‌ ثابت‌ مشهود توسط‌ واحد تجاري‌ است‌.
- سپرده‌گذاري‌ نزد بانكها در قالب‌ سپرده‌هاي‌ سرمايه‌گذاري‌ بلند مدت‌.
- وامهاي‌ نقدي‌ پرداختي‌ به‌ ساير اشخاص‌ شامل‌ قرض‌الحسنه‌.


34 . فعاليتهاي‌ سرمايه‌گذاري‌ گاه‌ جهت‌ حفظ‌ سطح‌ جاري‌ عمليات‌ واحد تجاري‌ و گاه‌ جهت‌ بسط‌ يا محدود كردن‌ حجم‌ عمليات‌ انجام‌ مي‌شود. علاوه‌ بر اين‌، فعاليتهاي‌ سرمايه‌گذاري‌ ممكن‌ است‌ داراي‌ اثرات‌ تبعي‌ بر فعاليتهاي‌ عملياتي‌ مثلاً از طريق‌ ايجاد نياز به‌ سرمايه‌ در گردش‌ بيشتر باشد. اعتقاد بر اين‌ است‌ كه‌ معيارهاي‌ تشخيص‌ مخارجي‌ كه‌ به منظور بسط‌ حجم‌ عمليات‌ واحد تجاري‌ انجام‌ شده‌ از مخارجي‌ كه‌ جهت‌ نگهداشت‌ سطح‌ عمليات‌ صورت‌ گرفته‌، در سطح‌ واحدهاي‌ تجاري‌ مختلف‌ متفاوت‌ است‌ واين‌ امر قابليت‌ مقايسه‌ حاصل از ارائه‌ اطلاعات‌ تحت‌ سرفصلهاي‌ اصلي‌ را كاهش‌ مي‌دهد. توصيه‌ مي‌شود، آن‌ دسته‌ از واحدهاي‌ تجاري‌ كه‌ چنين‌ تمايزهايي‌ را مفيد مي‌شمارند، آنها را از طريق‌ انعكاس‌ در قالب‌ سرفصلهاي‌ اصلي‌ و يا يادداشتهاي‌ توضيحي‌ عملي‌ سازند.


فعاليتهاي‌ تأمين‌ مالي‌


35 . جريانهاي‌ نقدي‌ ناشي از فعاليتهاي‌ تأمين‌ مالي‌ شامل‌ دريافتهاي‌ نقدي‌ از تأمين‌ كنندگان‌ منابع‌ مالي‌ خارج‌ از واحد تجاري‌ (شامل‌ صاحبان‌ سرمايه‌) و بازپرداخت‌ اصل‌ آن‌ است‌. افشاي‌ جداگانه‌ جريانهاي‌ نقدي‌ مزبور جهت‌ پيش‌بيني‌ جريانهاي‌ نقدي‌ آتي‌ لازم‌ به منظور ايفاي‌ تعهدات‌ به‌ تأمين‌ كنندگان‌ منابع‌ مالي‌ واحد تجاري‌ مفيد است‌. نمونه‌هايي‌ از جريانهاي‌ نقدي‌ ناشي از فعاليتهاي‌ تأمين‌ مالي‌ به‌ شرح‌ زير است‌:
الف ‌. جريانهاي‌ نقدي‌ ورودي‌ :
- دريافتهـاي‌ نقـدي‌ حاصل از صـدور سهـام‌.
- دريافتهـاي‌ نقـدي‌ حاصل از صـدور اوراق‌ مشاركت‌، وامهـا و ساير تسهيلات‌ كوتاه‌ مدت‌ و بلند مدت‌.
ب . جريانهاي‌ نقدي‌ خروجي‌ :
- بازپرداخت‌ اصل‌ اوراق‌ مشاركت‌، وامها و ساير تسهيلات‌ دريافتي‌.
- پرداخت‌ حصه‌ اصل‌ اقساط‌ اجاره‌ به‌ شرط‌ تمليك‌.
- پرداخت‌ هرگونه‌ مخارج‌ (بجز سود تضمين‌شده‌ و كارمزد پرداختي‌ بابت‌ تأمين‌ مالي‌) در رابطه‌ با اخذ تسهيلات‌ مالي‌، صدور سهام‌ و اوراق‌ مشاركت‌ و ساير راههاي‌ تأمين ‌مالي‌.
دريافتها و پرداختهاي‌ نقدي‌ با ماهيت‌ تأمين‌ مالي‌ از يا به‌ واحدهاي‌ سرمايه‌پذيري‌ كه‌ سرمايه‌گذاري‌ در آنها به‌ روش‌ ارزش‌ ويژه‌ در حسابها انعكاس‌ يافته‌ است‌ به‌ طور جداگانه‌ تحت‌ همين‌ سرفصل‌ اصلي‌ نمايش‌ مي‌يابد.
گزارش‌ جريانهاي‌ نقدي‌ بر مبناي‌ خالص‌


36 . جريانهاي‌ نقدي‌ ناشي از فعاليتهاي‌ عملياتي‌، سرمايه‌گذاري‌ و تأمين‌ مالي‌ زير را مي‌توان‌ برمبناي‌ خالص‌ گزارش‌ كرد :
الف ‌. دريافتها و پرداختهاي‌ نقدي‌ از جانب‌ مشتريان‌، هنگامي‌ كه‌ جريانهاي‌ نقدي‌ عملاً بيانگر فعاليتهاي‌ مشتري‌ باشد و نه‌ واحد تجاري‌ .
ب‌ . دريافتها و پرداختهاي‌ نقدي‌ در رابطه‌ با اقلامي‌ كه‌ گردش‌ آنها سريع‌، مبلغ‌ آنها قابل‌ ملاحظه‌ و سر رسيد اوليه‌ آنها حداكثر سه‌ ماه‌ باشد .


37 . در برخي‌ موارد، گزارش‌ جريانهاي‌ نقدي‌ اعم از عملياتي‌، سرمايه‌گذاري‌ و تأمين‌ مالي‌ به‌ طور ناخالص‌ ممكن‌ است‌ اطلاعات‌ مفيدي‌ دراختيار استفاده‌كنندگان‌ صورتهاي‌ مالي‌ قرار ندهد. در اين‌ موارد جريانهاي‌ نقدي‌ برمبناي‌ خالص‌ گزارش‌ مي‌شود. نمونه‌هايي‌ از جريانهاي‌ نقدي‌ ياد شده‌ به‌ شرح‌ زير است‌ :
- وصول‌ مالياتهاي‌ غيرمستقيم‌ و عوارض‌ از مشتريان‌ و پرداخت‌ آن‌ به‌ مراجع‌ ذيربط‌.
- پرداختها و دريافتهاي‌ ناشي از خريد و فروش‌ سرمايه‌گذاري‌ به‌ شرط‌ آنكه‌ به دفعات‌ صورت‌ گرفته‌ باشد، مبالغ‌ مربوط‌ قابل‌ ملاحظه‌ باشد و سرمايه‌گذاريها داراي‌ سررسيد سه‌ ماه‌ يا كمتر باشد.
- دريافتها و پرداختهاي‌ مربوط‌ به‌ استقراضهاي‌ كوتاه‌ مدتي‌ كه‌ سررسيد آنها از سه‌ ماه‌ تجاوز نكند.


38 . علاوه‌ بر موارد مذكور در بند 36، جريانهاي‌ نقدي‌ ناشي از فعاليتهاي‌ عملياتي‌ زير را در بانكها و ساير مؤسسات‌ مالي‌ مي‌توان‌ برمبناي‌ خالص‌ گزارش‌ كرد:
الف‌ . دريافتها و پرداختهاي‌ نقدي‌ مرتبط‌ با قبول‌ و بازپرداخت‌ انواع‌ سپرده‌ها (سپرده‌هاي‌ جاري‌ قرض‌الحسنه‌، پس‌انداز و سپرده‌هاي‌ مدت‌دار) .
ب‌ . سپرده‌گذاري‌ نزد ساير بانكها و مؤسسات‌ مالي‌ و برداشت‌ از سپرده‌هاي‌ مذكور .
ج‌ . تسهيلات‌ و اعتبارات‌ پرداختي‌ به‌ مشتريان‌ و وصول‌ اصل‌ آنها.


39 . گزارش‌ جريانهاي‌ نقدي‌ عملياتي‌ به‌ طور ناخالص‌ توسط‌ بانكها و مؤسسات‌ مالي‌ لزوماً اطلاعات‌ مفيدي‌ دراختيار استفاده‌كنندگان‌ صورتهاي‌ مالي‌ آنها قرار نمي‌دهد، زيرا جريانهاي‌ نقدي‌ ناخالص‌ عملياتي‌ در اين‌ گونه‌ واحدهاي‌ تجاري‌ اساساً جريانهايي‌ است‌ كه‌ درنتيجه‌ تصميم‌ اشخاص‌ ثالث‌ مبني‌بر سپرده‌گذاري‌ يا اخذ وام‌ ايجاد شده‌ است‌ و جريانهاي‌ نقدي‌ مرتبط‌ با واريز يا برداشت‌ از حسابهاي‌ سپرده‌ نزد بانكها خارج‌ از تصميم‌ مديريت‌ بانك‌ مي‌باشد. بدين‌ لحاظ‌، به موجب‌ اين‌ استاندارد، بانكها و ساير مؤسسات‌ مالي‌ مي‌توانند جريانهاي‌ نقدي‌ عملياتي‌ را به‌ طور خالص‌ گزارش‌ كنند. اعتقاد بر اين‌ است‌ كه‌ اين‌ نحوه‌ ارائه‌ جريانهاي‌ نقدي‌ عملياتي‌ در كنار گزارش‌ جريانهاي‌ نقدي‌ ناشي از ساير فعاليتهاي‌ بانكها و مؤسسات‌ مالي‌، اطلاعات‌ مفيدي‌ در اختيار استفاده‌كنندگان‌ صورتهاي‌ مالي‌ قرار مي‌دهد.
سرمايه‌گذاري‌ در واحدهاي‌ تجاري‌ فرعي‌ و وابسته‌ و صورت‌ جريان‌ وجوه نقد تلفيقي‌


40 . هرگاه‌ در حسابداري‌ سرمايه‌گذاري‌ در واحدهاي‌ تجاري‌ فرعي‌ و وابسته‌ از روش‌ ارزش‌ ويژه‌ يا روش‌ بهاي‌ تمام‌ شده‌ استفاده‌ شود، در صورت‌ جريان‌ وجوه نقد واحد تجاري‌ سرمايه‌گذار تنها جريانهاي‌ نقدي‌ بين‌ واحد تجاري‌ و واحد تجاري‌ سرمايه‌ پذير گزارش‌ مي‌شود.


41 . صورت‌ جريان‌ وجوه نقد تلفيقي‌ تنها در برگيرنده‌ جريانهاي‌ نقدي‌ خارج‌ از گروه‌ است‌. بدين‌ ترتيب‌، جريانهاي‌ نقدي‌ داخل‌ گروه‌ بايد در تهيه‌ صورت‌ جريان‌ وجوه نقد تلفيقي‌ حذف‌ شود. سود سهام‌ پرداختي‌ به‌ سهامداران‌ اقليت‌ تحت‌ سرفصل‌ اصلي‌ ” بازده‌ سرمايه‌گذاريها و سود پرداختي‌ بابت‌ تأمين‌ مالي‌“ به‌ طور جداگانه‌ انعكاس‌ مي‌يابد. درمواردي‌ كه‌ براي‌ انعكاس‌ سرمايه‌گذاري‌ واحدهاي‌ تجاري‌ فرعي‌ در صورتهاي‌ مالي‌ تلفيقي‌ از روش‌ ارزش‌ ويژه‌ استفاده‌ مي‌شود، صورت‌ جريان‌ وجوه نقد تلفيقي‌تنها در برگيرنده‌ جريانهاي‌ نقدي‌ واقعي‌ بين‌ گروه‌ و واحد تجاري‌ سرمايه‌ پذير است‌.


42 . مبالغ‌ جريانهاي‌ نقدي‌ خروجي‌ ناشي از تحصيل‌ يا جريانهاي‌ نقدي‌ ورودي‌ حاصل از فروش‌ واحدهاي‌ تجاري‌ فرعي‌ بايد به‌ طور جداگانه‌ تحت‌ سرفصل‌ فعاليتهاي‌ سرمايه‌گذاري‌ در صورت‌ جريان‌ وجوه نقد تلفيقي‌ گزارش‌ شود. مبالغ‌ مزبور بايد به‌ طور خالص‌ و پس‌ از كسر مانده‌هاي‌ وجه نقد انتقالي‌ در فرآيند تحصيل‌ يا فروش‌ محاسبه‌ شود.


43 . واحد تجاري‌ اصلي‌ بايد درارتباط‌ با تحصيل‌ و فروش‌ واحدهاي‌ تجاري‌ فرعي‌ موارد زير را در يادداشتهاي‌ توضيحي‌ افشا كند:
الف ‌. خالص‌ ارزش‌ داراييهاي‌ واحد تجاري‌ فرعي‌ تحصيل‌ شده‌ يا فروش‌ رفته‌ بر حسب‌ طبقات‌ عمده‌ دارايي‌ و بدهي‌.
ب . مابه‌ازاي‌ پرداختي‌ يا دريافتي‌ به‌ تفكيك‌ حصه‌ نقدي‌ و غير نقدي‌.
ج‌ . نحوه‌ محاسبه‌ خالص‌ مانده‌ وجه نقد پرداختي‌ يا دريافتي‌ مندرج‌ در متن‌ صورت‌ جريان‌ وجوه نقد.
پيوست‌ شماره‌ 2 اين‌ استاندارد، نمونه‌اي‌ از نحوه‌ افشاي‌ موارد بالا را نشان‌ مي‌دهد.


44 . هرگاه‌ طي‌ دوره‌ مالي‌، يك‌ واحد تجاري‌ فرعي‌ به‌ گروهي‌ بپيوندد يا از آن‌ جدا شود، صورت‌ جريان‌ وجوه نقد تلفيقي‌ در برگيرنده‌ جريانهاي‌ نقدي‌ واحد تجاري‌ فرعي‌ مربوط‌ براي‌ دوره‌ بعد از تملك‌ يا قبل‌ از فروش‌ واحد تجاري‌ فرعي‌ يعني‌ همان‌ دوره‌اي‌ خواهد بود كه‌ صورت‌ سود و زيان‌ تلفيقي‌ نتايج‌ عمليات‌ واحد تجاري‌ فرعي‌ را منعكس‌ مي‌سازد.


جريانهاي‌ نقدي‌ ارزي‌
45 . جريانهاي‌ نقدي‌ ناشي از معاملات‌ ارزي‌ بايد با اعمال‌ نرخ‌ ارز رايج‌ در تاريخ‌ تسويه‌ نقدي‌ (يا نرخ‌ قراردادي‌) به‌ ريال‌ تسعير شده‌ و در صورت‌ جريان‌ وجوه نقد ارائه‌ شود.


46 . جريانهاي‌ نقدي‌ واحدهاي‌ تجاري‌ فرعي‌ خارجي‌ بايد بر همان‌ مبنايي‌ كه‌ براي‌ تسعير عملكرد مالي‌ آن‌ بكار گرفته‌ مي‌شود به‌ ريال‌ تسعير شده‌ و در صورت‌ جريان‌ وجوه نقد تلفيقي‌ ارائه‌ شود.


جريانهاي‌ نقدي‌ ارزي‌ در واحدهاي‌ تجاري‌ منفرد
47 . در مواردي‌ كه‌ واحد تجاري‌ معاملاتي‌ را به‌ ارز انجام‌ دهد، تا زماني‌ كه‌ در ارتباط‌ با اين‌ معاملات‌ وجه نقد ارزي‌ دريافت‌ يا پرداخت‌ نشده‌ باشد، اين‌ معاملات‌ تأثيري‌ برخالص‌ جريان‌ وجوه نقد نخواهد داشت‌. در زمان‌ تسويه‌ نقدي‌ اقلام‌ دريافتني‌ و پرداختني‌ مربوط‌، دريافتها و پرداختهاي‌ ارزي‌ به‌ نرخ‌ رايج‌ در تاريخ‌ تسويه‌ نقدي‌ (يا به‌ نرخ‌ قراردادي‌) در حسابها انعكاس‌ مي‌يابد و مبلغ‌ ريالي‌ حاصل‌، مبلغي‌ است‌ كه‌ در صورت‌ جريان‌ وجوه نقد انعكاس‌ خواهد يافت‌. بنابراين‌ هرگاه‌ سود يا زيان‌ ناشي از تسعير معاملات‌ تسويه‌ شده‌ به‌ سود و زيان‌ دوره‌ منظور شده‌ باشد و اين‌ سود يا زيان‌ ماهيت‌ عملياتي‌ داشته‌ باشد، در صورت‌ كاربرد روش‌ غيرمستقيم‌ براي‌ محاسبه‌ خالص‌ جريان‌ وجه نقد حاصل از فعاليتهاي‌ عملياتي‌، تعديل‌ ديگري‌ در سود عملياتي‌ ضرورت‌ نخواهد داشت‌. به گونـه‌ مشابه‌، هرگاه‌ سود يا زيان‌ ناشي از تسعير مانده‌هاي‌ عملياتي‌ تسويه‌ نشده‌ به‌ سود و زيان‌ منظور شود، نحوه عمل‌ به‌ ترتيب‌ فوق‌ خواهد بود، چرا كه‌ مثلاً افزايش‌ حسابهاي‌ دريافتني‌ در قالب‌ گردش‌ اين‌ حسابها، در تعديلات‌ سود عملياتي‌ منظور مي‌شود و اين‌ افزايش‌كه‌ دربرگيرنده‌ سود يا زيان‌ ناشي از تسعير مانده‌ حسابهاي‌ دريافتني‌ است‌، مبالغ‌ منظور شده‌ به‌ سود و زيان‌ از بابت‌ اين‌ تسعير را خنثي‌ مي‌كند. درصورت‌ كاربرد روش‌ غيرمستقيم‌ جهت‌ محاسبه‌ خالص‌ جريان‌ وجه نقد ناشي از فعاليتهاي‌ عملياتي‌، در موارد مندرج در صفحه بعد، تعديل‌ سود عملياتي‌ از بابت‌ سود يا زيانهاي‌ ناشي از تسعير معاملات‌ تسويه‌ شده‌ و مانده‌هاي‌ تسويه‌ نشده‌ ضرورت‌ مي‌يابد:


الف . هرگاه‌ بخشي‌ از سود يا زيان‌ ناشي از تسعير معاملات‌ عملياتي‌ تسويه‌ شده‌ و مانده‌هاي‌ عملياتي‌ تسويه‌ نشده‌ به موجب‌ استانداردهاي‌ حسابداري‌ يا قوانين‌ آمره‌ به‌ سود و زيان‌ دوره‌ منظور نشده‌ باشد.


ب . هرگاه‌ سود يا زيان‌ ناشي از تسعير معاملات‌ غيرعملياتي‌ تسويه‌ شده‌ يا مانده‌هاي‌ غيرعملياتي‌ تسويه‌ نشده‌ در محاسبه‌ سود عملياتي‌ دوره‌ منظور شده‌ باشد.


ج‌ . هرگاه‌ سود يا زيان‌ ناشي از تسعير وجه نقد در محاسبه‌ سود يا زيان‌ عملياتي‌ دوره‌ منظور شده‌ باشد.
لازم‌ به‌ ذكر است‌ كه‌ در موارد الف‌ و ب‌ ، تعديلات‌ انجام‌ شده‌ در محاسبه‌ جريانهاي‌ نقدي‌ در سرفصلهاي‌ اصلي‌ مربوط‌ منظور مي‌شود. درارتباط‌ با بند ج‌، تعديلات‌ انجام‌ شده‌ به عنـوان‌ يكي‌ از عوامل‌ تطبيق‌ بيـن‌ مـانـده‌ اول‌ دوره‌ و پـايـان‌ دوره‌ وجـه نقـد در صورت‌ جريان‌ وجوه نقد ارائه‌ مي‌شود.


جريانهاي‌ نقدي‌ ارزي‌ در گروه‌ واحدهاي‌ تجاري‌


48 . هرگاه‌ بخشي‌ از فعاليت‌ واحد تجاري‌ توسط‌ يك‌ واحد تجاري‌ سرمايه‌پذيرخارجي‌ انجام‌ شود، جريانهاي‌ نقدي‌ واحد تجاري‌ خارجي‌ برهمان‌ مبنايي‌ كه‌ براي‌ تسعير عملكرد مالي‌ آن‌ بكار گرفته‌ شده‌، به‌ ريال‌ تسعير و در صورت‌ جريان‌ وجوه نقد تلفيقي‌ انعكاس‌ مي‌يابد. هرگاه‌ نرخ‌ ارز مورد استفـاده‌ جهت‌ تسعيـر عملكرد مالي‌ واحـد تجـاري‌، نرخ‌ واقعي
(نرخ‌ تاريخ‌ معامله‌) باشد، جريانهاي‌ نقدي‌ بين‌ واحدهاي‌ تجاري‌ گروه‌، به‌ طور كامل‌ در صورت‌ جريان‌ وجوه نقد تلفيقي‌ حذف‌ مي‌شود. در مواردي‌ كه‌ نرخ‌ مورد استفاده‌ جهت‌ تسعير با نرخ‌ واقعي‌ تفاوت‌ داشته‌ باشد (مثلاً نرخ‌ ميانگين‌ ارز طي‌ دوره‌)، حذف‌ كامل‌ جريانهاي‌ نقدي‌ بين‌ واحدهاي‌ تجاري‌ گروه‌ امكان‌پذير نخواهد بود. راه‌ حل‌ عملي‌ جهت‌ برخورد با مغايرت‌ ايجاد شده‌، تهاتر آن‌ با خالص‌ گردش‌ حسابهاي‌ دريافتني‌ يا پرداختني‌ درصورت‌ تطبيق‌ سود (زيان‌) عملياتي‌ با خالص‌ جريان‌ وجوه نقد ناشي از فعاليتهاي‌ عملياتي‌ است‌.
جريانهاي‌ نقدي‌ استثنايي‌ و غير مترقبه‌


جريانهاي‌ نقدي‌ استثنايي‌
49 . جريانهاي‌ نقدي‌ استثنايي‌ عملياتي‌ بايد در صورت‌ جريان‌ وجوه نقد به‌ طور جداگانه‌ انعكاس‌ يابد و افشاي‌ كافي‌ در مورد ماهيت‌ آنها در يادداشتهاي‌ توضيحي‌ صورت‌ گيرد.


50 . جريانهاي‌ نقدي‌ استثنايي‌ به‌ آن‌ دسته‌ از جريانهاي‌ ورودي‌ و خروجي‌ وجه نقد اطلاق‌ مي‌شود كه‌ داراي‌ اهميت‌ بوده‌، از عملیات در حال تداوم واحد تجاري‌ ناشي‌ شده‌ و اقلامي‌ را در بر مي‌گيرد كه‌ به منظور ارائـه‌ تصويري‌ مطلوب‌ از انعطاف‌ پذيري‌ مالي‌ واحد تجاري‌، افشاي‌ جداگانه‌ آنها به‌ لحاظ‌ استثنايي‌ بودن‌ ماهيت‌ يا وقوع‌ ضرورت‌ مي‌يابد. جريانهاي‌ نقدي‌ استثنايي‌ كه‌ درصورت‌ جريان‌ وجوه نقد به‌ طور جداگانه‌ انعكاس‌ مي‌يابد با ” اقلام‌ استثنايي‌“ كه‌ به موجب‌ استاندارد حسابداري‌ شماره‌ 6 با عنوان‌ گزارش‌ عملكرد مالي‌ در صورت‌ سود و زيان‌ به‌ طور جداگانه‌ افشا مي‌شود، لزوماً ارتباطي‌ نداشته‌ و مستلزم‌ قضاوت‌ مستقل‌ است‌. برخي‌ جريانهاي‌ نقدي‌ عملياتي‌ كه‌ طبق‌ تعريف‌ فوق‌ استثنايي‌ تلقي‌ مي‌گردد، ممكن‌ است‌ تأثيري‌ در سود و زيان‌ عملياتي‌ دوره‌ نداشته‌ باشد، براي‌ نمونه‌ پيش‌دريافت‌ عمده‌ از خريداران‌ در مواردي‌ كه‌ دريافت‌ آن‌ معمول‌ نبوده‌ است‌.


51 . باتوجه‌ به‌ مراتب‌ مندرج‌ در بند 50 ، تعيين‌ و انعكاس‌ جريانهاي‌ نقدي‌ به عنوان‌ جريانهاي‌ نقدي‌ استثنايي‌ در صورت‌ جريان‌ وجوه نقد مستلزم‌ قضاوت‌ مستقل‌ درباره‌ اين‌ جريانهاست‌ و لزوماً نبايد از نحوه‌ برخورد با اقلام‌ مرتبط‌ با اين‌ جريانها درصورت‌ سود و زيان‌ تأثير پذيرد. قضاوت‌ مستقل‌ در مورد جريانهاي‌ نقدي‌ استثنايي‌ همچنين‌ متضمن‌ ملاحظات‌ گوناگوني‌ است‌ كه‌ تماماً بايد مبتني‌بر خصوصيات‌ كيفي‌ اطلاعات‌ جهت‌ تصميم‌گيري‌ اقتصادي‌ استفاده‌كنندگان‌ صورتهاي‌ مالي‌ باشد. انعكاس‌ برخي‌ جريانهاي‌ نقدي‌ تحت عنوان‌ جريانهاي‌ نقدي‌ استثنايي‌ اصولاً بدين‌ دليل‌ صورت‌ مي‌گيرد كه‌ توجه‌ استفاده‌كننده‌ به‌ اين‌ مطلب‌ جلب‌ شود كه‌ جريان‌ نقدي‌ مورد اشاره‌ استثنائاً، در سال‌ جاري‌ ايجاد شده‌ است‌ و لذا در پيش‌بيني‌ جريانهاي‌ نقدي‌ آتي‌، وجود يا عدم‌ وجود اين‌ جريان‌ نيز بايد مورد ملاحظه‌ قرار گيرد تا احياناً با تسري‌ غير معقول‌ جريانهاي‌ نقدي‌ سال‌ جاري‌ به‌ سنوات‌ آينده‌، تصويري‌ نادرست‌ از انعطاف‌پذيري‌ مالي‌ واحد تجاري‌ در ذهن‌ استفاده‌كنندگان‌ صورتهاي‌ مالي‌ شكل‌ نگيرد. انعكاس‌ جداگانه‌ جريانهاي‌ وجه نقد استثنايي‌ در قالب‌ سرفصلهاي‌ فرعي‌، نظر استفاده‌كنندگان‌ صورتهاي‌ مالي‌ را از لحاظ‌ دسترسي‌ به‌ اطلاعات‌ مفيد تأمين‌ مي‌كند و لذا لزومي‌ به‌ اطلاق‌ عنوان‌ استثنايي‌ به‌ اين‌ اقلام‌ تحت‌ سرفصلهاي‌ اصلي‌ نيست‌، مگر در مورد جريانهاي‌ وجه نقد استثنايي‌ عملياتي‌ كه‌ به‌ لحاظ‌ اهميت‌ اطلاعاتي‌ آنها، انعكاس‌ جداگانه‌ اين‌ جريانها تحت‌ عنوان‌ جريانهاي‌ نقدي‌ استثنايي‌ ضرورت‌ مي‌يابد.


جريانهاي‌ نقدي‌ غيرمترقبه‌
52 - 53 . حذف شده است.


جريانهاي‌ نقدي‌ مرتبط‌ با مطالبات‌ و بدهيهاي‌ بلندمدت‌ عملياتي‌
54 . همان‌ گونه‌ كه‌ در بند 22 ( ب‌ ) اشاره‌ گرديد، در روش‌ غيرمستقيم‌، افزايش‌ يا كاهش‌ حسابها و اسناد دريافتني‌ و پرداختني‌ عملياتي‌ در زمره‌ اقلام‌ تعديل‌كننده‌ سود عملياتي‌ براي‌ محاسبه‌ خالص‌ جريان‌ وجه نقد ناشي از فعاليتهاي‌ عملياتي‌ است‌. اين‌ بدان‌ معناست‌ كه‌ مسأله‌ محوري‌ در برخورد با حسابهاي‌ دريافتني‌ و پرداختني‌ اعم از كوتاه‌ مدت‌ و بلند مدت‌، عملياتي‌ بودن‌ يا نبودن‌ آن‌ است‌. بر اين‌ اساس‌ تغييرات‌ در اقلام‌ عملياتي‌ از قبيل‌ مطالبات‌ تجاري‌ بلند مدت‌، بدهيهاي‌ تجاري‌ بلند مدت‌، مطالبات‌ و بدهيهاي‌ غيرتجاري‌ بلند مدت‌ (مانند وام‌ كاركنان‌ و مالياتهاي‌ تكليفي‌ تقسيط‌ شده‌)، به عنوان‌ اقلام‌ تعديل‌ كننده‌ سود عملياتي‌ جهت‌ محاسبه‌ وجه نقد ناشي از فعاليتهاي‌ عملياتي‌منظور مي‌شود. بديهي‌ است‌ درصورت‌ كاربرد روش‌ مستقيم‌ براي‌ محاسبه‌ جريان‌ وجه نقد ناشي از فعاليتهاي‌ عملياتي‌، جريانهاي‌ نقدي‌ مرتبط‌ با حسابهاي‌ فوق‌ در سرفصل‌ فعاليتهاي‌ عملياتي‌ در صورت‌ مزبور منعكس‌ مي‌شود.


يكي از حسابهاي‌ بلندمدت‌ غيرتجاري‌ عملياتي‌ كه‌ در صورتهاي‌ مالي‌ واحدهاي‌ تجاري‌ انعكاس‌ داشته‌ و نحوه‌ برخورد با جريانهاي‌ نقدي‌ مربوط‌ دچار ابهام‌ است‌، ذخيره‌ مزاياي‌ پايان‌ خدمت‌ كاركنان‌ است‌. از آنجا كه‌ حساب‌ مزبور يك‌ بدهي‌ بلند مدت‌ عملياتي‌ است‌، در روش‌ غير مستقيم‌، تغييرات‌ مانده‌ اين‌ حساب‌ طي‌ دوره‌، در تعديل‌ سود عملياتي‌ مدنظر قرار مي‌گيرد. در روش‌ مستقيم‌، هرگونه‌ پرداخت‌ از بابت‌ مزاياي‌ پايان‌ خدمت‌ كاركنان‌ در زمره‌ جريانهاي‌ نقدي‌ عملياتي‌ منظور مي‌شود.


معاملات‌ غير نقدي‌
55 . معاملاتي‌ كه‌ مستلزم‌ استفاده‌ از وجه نقد نيست‌ نبايد در صورت‌ جريان‌ وجوه نقد انعكاس‌ يابد. اين‌ معاملات‌، به‌ استثناي‌ معاملات‌ مربوط‌ به‌ فعاليتهاي‌ عملياتي‌، در صورت‌ با اهميت‌ بودن‌ بايد در يادداشتهاي‌ توضيحي‌ به‌ نحوي‌ مناسب‌ افشا شود.


56 . صورت‌ جريان‌ وجوه نقد تنها منعكس‌ كننده‌ اثرات‌ نقدي‌ معاملات‌ و ساير رويدادها است‌. اين‌ امر موجب‌ مي‌شود كه‌ معاملات‌ غير نقدي‌ كه‌ در برخي‌ مواقع‌ در مجموعه‌ معاملات‌ و ساير رويدادهاي‌ واحد تجاري‌ داراي‌ اهميت‌ است‌، از نظر استفاده‌كننده‌ صورتهاي‌ مالي‌ دور بماند. بدين‌ لحاظ‌ جهت‌ ارتقاي‌ كيفيت‌ اطلاعات‌ مندرج‌ در صورت‌ جريان‌ وجوه نقد و فراهم‌ آوردن‌ زمينه‌هاي‌ لازم‌ جهت‌ پيش‌بيني‌ بهتر جريانهاي‌ نقدي‌ آتي‌، افشاي‌ اطلاعات‌ در مورد معاملات‌ غير نقدي‌ با اهميت‌ در يادداشتهاي‌ توضيحي‌ ضروري‌ است‌. از آنجا كه‌ اثر معاملات‌ غير نقدي‌ ممكن‌ است‌ در هريك‌ از طبقه‌ بنديهاي‌ صورت‌ جريان‌ وجوه نقد قرار گيرد، ارائـه‌ اين‌ اطلاعات‌ درصورت‌ تعدد موارد به‌ تفكيك‌ سرفصلهاي‌ اصلي‌ صورت‌ جريان‌ وجوه نقد ممكن‌ است‌ ضرورت‌ يابد. از نمونه‌هاي‌ معاملات‌ غير نقدي‌ مي‌توان‌ به‌ تحصيل‌ داراييهاي‌ ثابت‌ مشهود در قبال‌ تسهيلات‌ مالي‌ يا صدور سهام‌، مبادله‌ موجودي‌ مواد اوليه‌ يا موجودي‌ كالاي‌ ساخته‌ شده‌ با دارايي‌ ثابت‌ مشهود، افزايش‌ سرمايه‌ از محل‌ مطالبات‌ حال شده‌ بستانكاران‌ و جايگزيني‌ وامهاي‌ بلند مدت‌ با وامهاي‌ بلند مدت‌ ديگر اشاره‌ كرد. تغييرات‌ در چارچوب‌ حقوق‌ صاحبان‌ سرمايه‌ كه‌ مبين‌ طبقه‌بندي‌ مجدد حسابهاي‌ تشكيل‌ دهنده‌ حقوق‌ صاحبان‌ سرمايه‌ است‌ از قبيل‌ افزايش‌ سرمايه‌ از محل‌ اندوخته‌ها و تخصيص‌ اندوخته‌ از محل‌ سود انباشته‌، در زمره‌ معاملات‌ غير نقدي‌ مستلزم‌ افشا تلقي‌ نمي‌شود.
تعديلات‌ سنواتي‌


57 . به موجب‌ استاندارد حسابداري‌ شماره‌ 6 با عنوان‌ گزارش‌ عملكرد مالي‌، تعديلات‌ سنواتي‌ مستلزم‌ ارائـه‌ مجدد ارقام‌ سنوات‌ قبل‌ است‌. لذا در مواردي‌ كه‌ اين‌ تعديلات‌ متضمن‌ جريان‌ وجه نقد در دوره‌ جاري‌ نباشد، درصورت‌ جريان‌ وجوه نقد دوره‌ جاري‌ انعكاس‌ نمي‌يابد، بلكه‌ حسب‌ مورد ارقام‌ مقايسه‌اي‌ صورت‌ جريان‌ وجوه نقد و يادداشتهاي‌ توضيحي‌ مربوط‌ اصلاح‌ مي‌شود. از سوي‌ ديگر، آن‌ بخش‌ از تعديلات‌ سنواتي‌ كه‌ متضمن‌ جريان‌ وجه نقد طي‌ دوره‌ است‌، برحسب‌ ماهيت‌ در سرفصلهاي‌ اصلي‌ مربوط‌ درصورت‌ جريان‌ وجوه نقد (بدون‌ ذكر عنوان‌ تعديلات‌ سنواتي‌) منظور مي‌شود. نمونه‌ تعديلات‌ نوع‌ اول‌، تعديل‌ ذخيره‌ استهلاك‌ داراييهاي‌ ثابت‌ مشهود، اصلاح‌ آثار انباشته‌ ناشي از تغيير در رويه‌هاي‌ حسابداري‌ و اصلاح‌ اشتباهات‌ ناشي از عدم‌ ثبت‌ فروشهاي‌ نقدي‌ در سنوات‌ قبل‌ ونمونه‌ تعديلات‌ نوع‌ دوم‌، پرداخت‌ هزينه‌هاي‌ عملياتي‌ و ماليات‌ سنوات‌ قبل‌ در دوره‌ جاري‌ است‌ كه‌ درارتباط‌ با آنها ذخيره‌اي‌ در دوره‌ مالي‌ قبل‌ در نظر گرفته‌ نشده‌ است‌.


ساير موارد افشا
58 . واحد تجاري‌ بايد مبالغ‌ با اهميت‌ وجه نقد را كه‌ استفاده‌ از آن‌ توسط‌ گروه‌ واحدهاي‌ تجاري‌ مواجه‌ با محدوديت‌ است‌ در يادداشتهاي‌ توضيحي‌ افشا و در صورت‌ لزوم‌ توضيحات‌ كافي‌ در اين‌ مورد ارائه‌ كند .


59 . در مواردي‌ كه‌ استفاده‌ از مبالغ‌ با اهميت‌ وجه نقد يك‌ واحد تجاري‌ فرعي‌ توسط‌ گروه‌ داراي‌ محدوديت‌ است‌، موضوع‌ با ذكر مبالغ‌ مربوط‌ همراه‌ با توضيحات‌ لازم‌ در يادداشتهاي‌ توضيحي‌ واحد تجاري‌ فرعي‌ افشا مي‌شود. يكي‌ از نمونه‌هاي‌ وجود محدوديت‌ در استفاده‌ از مبالغ‌ وجه نقد، اقلامي‌ است‌ كه‌ دراختيار يك‌ واحد تجاري‌ فرعي‌ مستقر در يك‌ كشور خارجي‌ باشد اما به‌ علت‌ سياستهاي‌ ارزي‌ يا مقررات‌ قانوني‌، قابل‌ انتقال‌ به‌ ساير كشورها جهت‌ استفاده‌ واحد تجاري‌ اصلي‌ يا ساير واحدهاي‌ تجاري‌ فرعي‌ گروه‌ نيست‌.


59- مكرر. واحد تجاري بايد خالص جريانهاي نقدي عمليات متوقف شده را به تفكيك فعاليتهاي عملياتي، بازده سرمايه‌گذاريها و سود پرداختي بابت تأمين مالي، ماليات بر درآمد، فعاليتهاي سرمايه‌گذاري و فعاليتهاي تأمين مالي در متن صورت جريان وجوه نقد يا در يادداشتهاي توضيحي افشا نمايد. در خصوص واحدهاي فرعي اخيراً تحصيل شده كه شرايط طبقه‌بندي به عنوان نگهداري شده براي فروش را در زمان تحصيل احراز مي‌كنند (به بند 12 استاندارد حسابداري شماره 31 با عنوان داراييهاي غيرجاري نگهداري شده براي فروش و عمليات متوقف شده مراجعه شود)، اين افشا ضرورت ندارد.


60 . افشاي‌ برخي‌ اطلاعات‌ كه‌ جهت‌ درك‌ استفاده‌كنندگان‌ صورتهاي‌ مالي‌ از وضعيت‌ مالي‌ و نقدينگي‌ واحد تجاري‌، مربوط‌ تلقي‌ مي‌شود، در يادداشتهاي‌ توضيحي‌ توصيه‌ مي‌شود. براي‌ نمونه‌ افشاي‌ مانده‌ استفاده‌ نشده‌ تسهيلات‌ مالي‌ كه‌ مي‌تواند در فعاليتهاي‌ عملياتي‌ آتي‌ يا تسويه‌ تعهدات‌ سرمايه‌اي‌ بكار گرفته‌ شود همراه‌ با ذكر هرگونه‌ محدوديت‌ در استفاده‌ از اين‌ تسهيلات‌، اطلاعات‌ مفيدي‌ فراهم‌ مي‌كند.


تاريخ‌ اجرا
61 . الزامات‌ اين‌ استاندارد در مورد كليه‌ صورتهاي‌ مالي‌ كه‌ دوره‌ مالي‌ آنها از تاريخ‌ 1/1/1380 و بعد از آن‌ شروع‌ مي‌شود، لازم‌الاجراست‌.


مطابقت‌ با استانداردهاي‌ بين‌المللي‌ حسابداري‌
62 . به‌ استثناي‌ موارد زير، با اجراي‌ الزامات‌ اين‌ استاندارد، مفاد استاندارد بين‌المللي‌ حسابداري‌ شماره‌ 7 با عنوان‌ صورت‌ جريان‌ وجوه نقد نيز رعايت‌ مي‌شود:


الف‌. تفكيك‌ ”بازده‌ سرمايه‌گذاريها و سود پرداختي‌ بابت‌ تأمين‌ مالي‌“ و ” ماليات‌ بر درآمد“ از سايرسرفصلهاي‌ اصلي‌ جهت‌ ارائـه‌ مستقل‌.
ب . عدم‌ شمول‌ اقلام‌ معادل‌ وجه نقد در تعريف‌ وجه نقد.
پيوستها
نمونه‌هاي‌ صورت‌ جريان‌ وجوه نقد


اين‌ پيوستها به منظور آشنايي‌ با نحوه‌ اجراي‌ الزامات‌ مندرج‌ در استاندارد حسابداري‌ و طبقه‌بنديهاي‌ فرعي‌ تحت‌ سرفصلهاي‌ اصلي‌ صورت‌ جريان‌ وجوه نقد تهيه‌ شده‌ است‌ و بخشي‌ از استاندارد حسابداري‌ نيست‌. پيوستهاي‌ مذكور شامل‌ نمونه‌هاي‌ تشريحي‌ مربوط‌ به‌ سه‌ نوع‌ واحد تجاري‌ به‌ شرح‌ زير است:

شماره‌ پيوست‌ نوع‌ و احد تجاري‌ روش‌ مورد استفاده‌
1 واحـد تجـاري‌ منفـرد غيرمستقيم‌
2 گروه‌ واحدهاي‌ تجاري مستقيم‌
3 بانك غيرمستقيم‌


در نمونه‌هاي‌ ارائه‌ شده‌، يادداشتهاي‌ توضيحي‌ مربوط‌ به‌ صورت‌جريان‌ وجوه نقد از شماره‌ يك‌ آغاز شده‌، ليكن‌ در عمل‌، شماره‌گذاري‌ آنها بعد از آخرين‌ يادداشت‌ توضيحي‌ مربوط‌ به‌ صورتهاي‌ عملكرد مالي‌ خواهـد بود. ضمنـاً در اين‌ نمونـه‌ها تنهـا اقلام‌ سال‌ جاري‌ ارائه‌ شده‌، اما در عمـل‌، ارائه‌ اقلام‌ مقايسه‌اي‌ طبق‌ استاندارد حسابداري‌ شماره‌ 1 الزامي‌ است‌.


شركت‌ الف‌ (سهامي‌ خاص‌)
صورت‌ جريان‌ وجوه نقد براي‌ سال‌ مالي‌ منتهي‌ به‌ 29 اسفندماه‌ 2×13



يادداشت سال 2×13 سال 1×13
ميليون ريال ميليون ريال ميليون ريال
فعاليتهاي‌ عملياتي‌
جريان‌ خالص‌ ورود وجه نقد ناشي‌از فعاليتهاي‌ عملياتي 1 000ر7
بازده‌ سرمايه‌گذاريها و سود پرداختي‌ بابت‌ تأمين‌ مالي‌
سود دريافتي‌ بابت‌ سپرده‌هاي‌ سرمايه‌گذاري‌ كوتاه‌مدت 200
سود دريافتي‌ بابت‌ سپرده‌هاي‌ سرمايه‌گذاري‌ بلندمدت‌ 100
سود سهام‌ دريافتي‌ 000ر2
سود پرداختي‌ بابت‌ تسهيلات‌ مالي ( 150)
سود سهام‌ پرداختي‌ ( 500ر1)
جريان‌ خالص‌ ورود وجه نقد ناشي از بازده‌ سرمايه‌گذاريها و سود پرداختي‌ بابت‌ تأمين‌ مالي‌
650
ماليات‌ بر درآمد
ماليات‌ بر درآمد پرداختي‌(شامل‌ پيش‌پرداخت‌ ماليات‌ بردرآمد) ( 900ر2)
فعاليتهاي‌ سرمايه‌گذاري‌
وجوه‌ حاصل از فروش‌ سرمايه‌گذاري‌ كوتاه‌مدت‌ 100
وجوه‌ پرداختي‌ بابت‌ تحصيل‌ سرمايه‌گذاري‌ بلندمدت‌ ( 600)
وجوه‌ پرداختي‌ جهت‌ خريد داراييهاي‌ نامشهود ( 200)
وجوه‌ پرداختي‌ جهت‌ خريد داراييهاي‌ ثابت‌ مشهود ( 100ر1)
وجوه‌ حاصل از فروش‌ داراييهاي‌ ثابت‌ مشهود 250
جريان‌ خالص‌ خروج‌ وجه نقد ناشي از فعاليتهاي‌ سرمايه‌گذاري‌ ( 550ر1)
جريان‌ خالص‌ ورود وجه نقد قبل‌ از فعاليتهاي‌ تأمين‌ مالي‌ 200ر3
فعاليتهاي‌ تأمين‌ مالي‌
وجوه‌ حاصل از افزايش‌ سرمايه‌ 200
دريافت‌ تسهيلات‌ مالي‌ 100
بازپرداخت‌ اصل‌ تسهيلات‌ مالي‌ دريافتي‌ ( 150)
جريان‌ خالص‌ ورود وجه نقد ناشي از فعاليتهاي‌ تأمين‌ مالي‌ 150
خالص‌ افزايش‌ در وجه نقد 350ر3
مانده‌ وجه نقد در آغاز سال‌ 000ر30
مانده‌ وجه نقد در پايان‌ سال‌ 350ر33
يادداشتهاي‌ توضيحي‌ ... تا ... مندرج‌ در صفحات‌ ... تا ... جزء لاينفك‌ صورتهاي‌ مالي‌ است‌.
شركت‌ الف‌ (سهامي‌ خاص‌)
يادداشتهاي توضيحي صورتهاي مالي


1 - صورت‌ تطبيق‌ سود عملياتي‌ با جريان‌ خالص‌ ورود وجه نقد ناشي از فعاليتهاي‌ عملياتي‌ به‌ شرح‌ زير است‌ :

2×13 1×13
ميليون‌ ريال‌ ميليون‌ ريال‌
سود عملياتي‌ 500ر5
هزينه‌ استهلاك‌ 500
خالص‌ افزايش‌ در ذخيره‌ مزاياي‌ پايان‌ خدمت‌ كاركنان‌ 400
افزايش‌ موجودي‌ مواد و كالا (300)
افزايش‌ سفارشات‌ و پيش‌پرداختها (400)
افزايش‌ حسابهاي‌ دريافتني‌ عملياتي*‌ (100)
افزايش‌ حسابهاي‌ پرداختني‌ عملياتي‌* 500
افزايش‌ پيش‌دريافتهاي‌ عملياتي‌ 300
خالص‌ ساير درآمدها و هزينه‌ها** 600
جريان‌ خالص‌ ورود وجه نقد ناشي از فعاليتهاي‌ عملياتي‌ 000ر7
2 - معاملات‌ غيرنقدي‌ طي‌ دوره‌ مالي‌ مورد گزارش‌ به‌ قرار زير است‌ :

2×13 1×13
ميليون‌ ريال‌ ميليون‌ ريال‌
تحصيل‌ ده‌ دستگاه‌ كاميون‌ در قبال‌ واگذاري‌ محصولات‌ شركت‌ 100
تحصيل‌ ساختمان‌ جديد شركت‌ در قبال‌ افزايش‌ سرمايه‌ 730
830


گروه‌ ب‌
صورت‌ جريان‌ وجوه نقد تلفيقي‌ براي‌ سال‌ مالي‌ منتهي‌ به‌ 29 اسفندماه‌ 2 × 13

يادداشت سال 2×13 سال 1×13
ميليون ريال ميليون ريال ميليون ريال
فعاليتهاي‌ عملياتي‌
وجوه نقد دريافتي‌ از مشتريان‌ 000ر75
پيش‌دريافت‌ از مشتريان‌ ـ جريان‌ نقدي‌ استثنايي‌ 5 000ر120
وجوه نقد پرداختي‌ به‌ فروشندگان‌ ( 000ر110)
وجوه نقد پرداختي‌ به‌ كاركنان‌ و از جانب‌ كاركنان‌ ( 000ر60)
مزاياي‌ پايان‌ خدمت‌ پرداختي‌ به‌ كاركنان‌ ( 800)
ساير وجوه نقد پرداختي‌ ( 000ر12)
جريان‌ خالص‌ خروج‌ وجه نقد درارتبـاط‌ با عمليات‌ متوقف شده ( 000ر1)
جريان‌ خالص‌ ورود وجه نقد ناشي از فعاليتهاي‌ عملياتي‌ 1 200ر11
بازده‌ سرمايه‌گذاريها و سود پرداختي‌ بابت‌ تأمين مالي
سود تضمين‌ شده‌ دريافتي‌ 500
سود تضمين‌ شده‌ پرداختي‌ ( 000ر2)
حصه‌ سود تضمين‌ شده‌ اقساط‌ پرداختي‌ اجاره‌ به‌ شرط‌ تمليك ( 400)
سود سهام‌ دريافتي‌ از شركتهاي‌ وابسته‌ 20
سود سهام‌ پرداختي‌ ( 700ر2)
جريان‌ خالص‌ خروج‌ وجه نقد ناشي‌ از بازده‌ سرمايه‌گذاريها و
سود پرداختي‌ بابت‌ تأمين‌ مالي‌ ( 580ر4)
ماليات‌ بر درآمد
ماليات‌ بر درآمد پرداختي‌ ( 900ر2)
فعاليتهاي‌ سرمايه‌گذاري‌
خريد دارايي‌ ثابت‌ مشهود ( 000ر2)
خريد شركت‌ فرعي‌ (پس‌ از كسر وجه نقد تحصيل‌ شده‌) 2 ( 000ر18)
فروش‌ دارايي‌ ثابت‌ مشهود 50
فروش‌ بخشي‌ از عمليات‌ واحد تجاري 3 000ر9
فروش‌ سرمايه‌گذاري‌ كوتاه‌مدت‌ 000ر2
ايجاد سپرده‌ سرمايه‌گذاري‌ بلندمدت‌ بانكي‌ ( 000ر2)
جريان‌ خالص‌ خروج‌ وجه نقد ناشي از فعاليتهاي‌ سرمايه‌گذاري‌ ( 950ر10)
جريان‌ خالص‌ خروج‌ وجه نقد قبل‌ از فعاليتهاي‌ تأمين‌ مالي‌ ( 230ر7)
فعاليتهاي تأمين مالي
وجوه دريافتي بابت افزايش سرمايه 000ر5
دريافت تسهيلات مالي 600ر3
خالص‌ تسهيلات‌ مالي‌ دريافتي‌ (سررسيد كمتر از سه‌ماه‌) 000ر4
بازپرداخت‌ تسهيلات‌ مالي‌ ( 900)
حصه‌ اصل‌ اقساط‌ پرداختي‌ اجاره‌ به‌ شرط‌ تمليك‌ ( 200ر1)
جريان‌ خالص‌ ورود وجه نقد ناشي از فعاليتهاي‌ تأمين‌ مالي‌ 500ر10
خالص‌ افزايش‌ در وجه نقد 270ر3
مانده‌ وجه نقد در آغاز سال‌ 100
تأثير تغييرات‌ نرخ‌ ارز ( 150)



مانده‌ وجه نقد در پايان‌ سال‌ 220ر3
يادداشتهاي‌ توضيحي‌ ... تا ... مندرج‌ در صفحات‌ ... تا ... جزء لاينفك‌ صورتهاي‌ مالي‌ است‌.
گروه‌ ب‌يادداشتهاي توضيحي صورتهاي مالي
1 . صورت‌ تطبيق‌ سود عملياتي‌ با جريان‌ خالص‌ ورود وجه نقد ناشي از فعاليتهاي‌ عملياتي‌ به‌ شرح‌ زير است‌ :

2×13 1×13
ميليون‌ ريال‌ ميليون‌ ريال‌
سود عملياتي‌ 000ر20
هزينه‌ استهلاك‌ 000ر4
خالص‌ كاهش‌ در ذخيره‌ مزاياي‌ پايان‌ خدمت‌ كاركنان‌ (50)
افزايش‌ در موجودي‌ مواد و كالا (500ر12)
افزايش‌ در حسابهاي‌ دريافتني‌ عملياتي‌* (000ر4)
افزايش‌ در حسابهاي‌ پرداختني‌ عملياتي*‌ 650ر4
جريان‌ خالص‌ خروج‌ وجه نقد درارتباط‌ با عملیات‌ متوقف‌ شده‌ (000ر1)
خالص‌ ساير درآمدها و هزينه‌ها** 100
جريان‌ خالص‌ ورود وجه نقد ناشي از فعاليتهاي‌ عملياتي 200ر11
2 . خريد شركت‌ فرعي‌ به‌ شرح‌ زير است‌ :

2×13 1×13
ميليون‌ ريال‌ ميليون‌ ريال‌
داراييهاي‌ ثابت‌ مشهود 000ر13
سرمايه‌گذاريها 200
موجودي‌ مواد و كالا 000ر10
حسابهاي‌ دريافتني‌ 000ر12
پيش‌پرداخت‌ ماليات‌ 300ر1
موجودي‌ نقد 500ر1
حسابهاي‌ پرداختني‌ ( 000ر22)
وامها و تسهيلات‌ اجاره‌ به‌ شرط‌ تمليك‌ ( 900ر3)
ماليات‌ پرداختني‌ ( 200)
حقوق‌ سهامداران‌ اقليت‌ ( 100)
800ر11
سرقفلي‌ 000ر17
800ر28
كسر مي‌شود: مابه‌ازاي‌ غيرنقدي‌ ـ تخصيص‌ اوراق‌ سهام‌ ( 300ر9)
ناخالص‌ مابه‌ازاي‌ نقدي‌ 500ر19
كسر مي‌شود: موجودي‌ نقد تحصيل‌ شده‌ ( 500ر1)
جريان‌ خالص‌ خروج‌ وجه نقد بابت‌ خريد شركت‌ فرعي‌ 000ر18
گروه‌ ب‌
يادداشتهاي توضيحي صورتهاي مالي
3 . فروش‌ بخشي‌ از عمليات‌ واحد تجاري‌ به‌ شرح‌ زير است‌ :

2×13 1×13
ميليون‌ ريال‌ ميليون‌ ريال‌
داراييهاي‌ ثابت‌ مشهود 800ر4
موجودي‌ مواد و كالا 000ر5
حسابهاي‌ دريافتني‌ 600
400ر10
زيان‌ حاصل از فروش‌ ( 400ر1)
وجه نقد دريافتي‌ 000ر9
4 . معاملات‌ عمده‌ غيرنقدي‌ طي‌ سال‌ به‌ شرح‌ زير است‌ :

2×13 1×13
ميليون‌ ريال‌ ميليون‌ ريال‌
4 . الف‌. تحصيل‌داراييهاي‌ ثابت‌مشهود از طريق‌ قرارداد اجاره‌ به‌ شرط‌ تمليك‌ 900ر2
4 . ب . تخصيص‌ اوراق‌ سهام‌ به عنوان‌ بخشي‌ از مابه‌ازاي‌ خريد شركت‌ فرعي‌ 300ر9
200ر12
5 . پيرو تغيير سياستهاي‌ فروش‌ محصولات‌ توليدي‌ گروه‌ در سال‌ جاري‌، نسبت‌ به‌ پيش‌دريافت‌ 50% از بهاي‌ كالا از مشتريان‌ اقدام‌ شد كه‌ از اين‌ بابت‌ مبلغ‌ 000ر120 ميليون‌ ريال‌ درصورت‌ جريان‌ وجوه نقد به عنوان‌ يك‌ جريان‌ نقدي‌ استثنايي‌ انعكاس‌ يافته‌ است‌.


بانك‌ نمونه‌ (شركت‌ سهامي‌ عام‌)
صورت‌ جريان‌ وجوه نقد براي‌ سال‌ مالي‌ منتهي‌ به‌ 29 اسفندماه‌ 2 × 13



يادداشت سال 2×13 سال 1×13
ميليون ريال ميليون ريال ميليون ريال
فعاليتهاي‌ عملياتي‌
جريان‌ خالص‌ ورود وجه نقد ناشي از فعاليتهاي‌ عملياتي‌ 1 900ر106ر1
بازده‌ سرمايه‌گذاريها و سود پرداختي‌ بابت‌ تأمين‌ مالي‌
سود سهام‌ دريافتي‌ 900ر9
سود سهام‌ پرداختي‌ به‌ سهامداران‌ (800ر67)
جريان‌ خالص‌ خروج‌ وجه‌نقدناشي‌ازبازده‌ سرمايه‌گذاريهاو
سودپرداختي‌بابت‌تأمين‌مالي‌ (900ر57)
ماليات‌ بر درآمد
ماليات‌ بر درآمد پرداختي‌ (000ر88)
فعاليتهاي‌ سرمايه‌گذاري‌
وجوه‌ پرداختي‌ بابت‌ سرمايه‌گذاري‌ مستقيم‌ و مشاركتهاي‌ حقوقي‌ (600ر14)
وجوه‌ دريافتي‌ بابت‌ فروش‌ سرمايه‌گذاري‌ و مشاركتهاي‌ حقوقي‌ 700ر5
وجوه‌ پرداختي‌ بابت‌ خريد داراييهاي‌ ثابت‌ مشهود (500ر189)
وجوه‌ دريافتي‌ بابت‌ فروش‌ داراييهاي‌ ثابت‌ مشهود 200ر111
جريان‌ خالص‌ خروج‌ وجه نقد ناشي از فعاليتهاي‌ سرمايه‌گذاري‌ (200ر87)
جريان‌ خالص‌ ورود وجه نقد قبل‌ از فعاليتهاي‌ تأمين‌ مالي‌ 800ر873
فعاليتهاي‌ تأمين‌ مالي‌
افزايش‌ سرمايه‌ نقدي‌ 000ر6
جريان‌ خالص‌ ورود وجه نقد 800ر879
زيان‌ تسعير ارز وجه نقد (300ر142)
خالص‌ افزايش‌ وجه نقد 2 500ر737
مانده‌ وجه نقد در ابتداي‌ سال‌ 900ر322ر6
مانده‌ وجه نقد در پايان‌ سال‌ 400ر060ر7
بانك‌ نمونه‌ (شركت‌ سهامي‌ عام‌)
يادداشتهاي توضيحي صورتهاي مالي
1 - صورت‌ تطبيق‌ سود قبل‌ از كسر ماليات‌ بردرآمد با جريان‌ خالص‌ ورود وجه نقد ناشي از فعاليتهاي‌ عملياتي‌ به‌شرح‌ زير مي‌باشد:

2×13 1×13
ميليون ريال ميليون ريال ميليون ريال
سود قبل‌ از كسر ماليات‌ بر درآمد* 400ر341
هزينه‌ استهلاك‌ 300ر43
هزينه‌ كاهش‌ ارزش‌ سرمايه‌گذاريها ومشاركتهاي‌ حقوقي* 800ر30
سود سهام‌ سرمايه‌گذاريها و مشاركتهاي‌ حقوقي‌* (900ر19)
سود فروش‌ سرمايه‌گذاريها و مشاركتهاي‌ حقوقي* (100ر118)
سود فروش‌ داراييهاي‌ ثابت‌ مشهود* (000ر198)
خالص‌ زيان‌ تسعير ارز وجه نقد 300ر142
800ر221
خالص‌ افزايش‌ (كاهش‌) بدهيهاي‌ عملياتي‌
جاري‌ اشخاص‌ و سپرده‌هاي‌ ديداري‌ 200ر412
سپرده‌هاي‌ سرمايه‌گذاري‌ كوتاه‌مدت‌ و مشابه‌ 500ر896
سپرده‌هاي‌ سرمايه‌گذاري‌ بلندمدت‌ و مشابه‌ 100ر234ر1
حسابهاي‌ دولتي‌ 900ر39
حصه‌ عملياتي‌ ساير بدهيها 600ر18
اقلام‌ در راه‌ (100ر81)
200ر520ر2
خالص‌ (افزايش‌) كاهش‌ داراييهاي‌ عملياتي‌
سپرده‌ قانوني‌ 400ر85
ساير سپرده‌ها 900ر36
اوراق‌ قرضه‌ (مشاركت‌) (000ر100)
وام‌ و اعتبار به‌ بانكها 000ر368
وام‌ و اعتبار اعطايي‌ و ساير مطالبات‌ 400ر396
تسهيلات‌ اعطايي‌ عقود اسلامي‌ (800ر305ر2)
وثايق‌ تمليك‌ شده‌ (300ر97)
حصه‌ عملياتي‌ ساير داراييها (700ر18)
(100ر635ر1)
جريان‌ خالص‌ ورود وجه نقد ناشي از فعاليتهاي‌ عملياتي‌ 900ر106ر1
بانك‌ نمونه‌ (شركت‌ سهامي‌ عام‌)
يادداشتهاي توضيحي صورتهاي مالي


2 - خالص‌ افزايش‌ وجه نقد منعكس‌ شده‌ در صورت‌ جريان‌ وجوه نقد به‌شرح‌ زير است‌:

2×13 1×13 تغييرات طي سال
ميليون ريال ميليون ريال ميليون ريال
اسكناس‌ و مسكوك‌ و فلزات‌ بهادار 300ر562 700ر441 600ر120
موجودي‌ نـزد بانكهـاي‌ داخلـي‌ پس‌ از پاياپاي 900ر071ر4 450ر596ر3 450ر475
نقود بيگانـه‌ و موجودي‌ نـزد بانكهـاي‌ خارجي‌ 400ر546ر3 350ر742ر2 050ر804
موجودي‌ بانكهاي‌ داخلي‌ نـزد ما پس‌ از پاياپاي‌ (200ر810) (600ر237) ( 600ر572)
موجودي‌ بانكهاي‌ خارجي‌ نزد ما پس‌ از پاياپاي‌ (000ر310) (000ر220) ( 000ر90)
400ر060ر7 900ر322ر6 500ر737
 

P a N a H

عضو جدید
کاربر ممتاز
استاندارد حسابداری شماره 3-درآمدهای عملیاتی

استاندارد حسابداری شماره 3-درآمدهای عملیاتی

بنابر تعریف‌ ارائه‌ شده‌ در فصل‌ سوم‌ مفاهیم‌ نظری‌ گزارشگری‌ مالی‌، درآمد عبارت‌ است‌ از افزایش‌ در حقوق‌ صاحبان‌ سرمایه‌ بجز مواردی‌ که‌ به‌ آورده‌ صاحبان‌ سرمایه‌ مربوط‌ می‌شود. مفهوم‌ درآمد، هر دو گروه‌ ” درآمد عملیاتی‌“ و ” درآمد غیرعملیاتی“ را در برمی‌گیرد. درآمـد عملیاتی‌ عبـارت‌ از درآمدی‌ است‌ کـه‌ از فعالیتهای‌ اصلی‌ و مستمر واحد تجاری‌ حاصل‌ می‌گردد و با عناوین‌ مختلفی‌ از قبیل‌ فروش‌، حق‌الزحمه‌، سود تضمین‌ شده‌، سود سهام‌ و حق امتیاز مورد اشاره‌ قرار می‌گیرد.


مقدمـه‌

۱ . بنابر تعریف‌ ارائه‌ شده‌ در فصل‌ سوم‌ مفاهیم‌ نظری‌ گزارشگری‌ مالی‌، درآمد عبارت‌ است‌ از افزایش‌ در حقوق‌ صاحبان‌ سرمایه‌ بجز مواردی‌ که‌ به‌ آورده‌ صاحبان‌ سرمایه‌ مربوط‌ می‌شود. مفهوم‌ درآمد، هر دو گروه‌ درآمد عملیاتی‌ و درآمد غیرعملیاتی را در برمی‌گیرد. درآمـد عملیاتی‌ عبـارت‌ از درآمدی‌ است‌ کـه‌ از فعالیتهای‌ اصلی‌ و مستمر واحد تجاری‌ حاصل‌ می‌گردد و با عناوین‌ مختلفی‌ از قبیل‌ فروش‌، حق‌الزحمه‌، سود تضمین‌ شده‌، سود سهام‌ و حق امتیاز مورد اشاره‌ قرار می‌گیرد.
۲ . مبحث‌ اصلی‌ در حسابداری‌ درآمد عملیاتی‌ عمدتاً معطوف‌ به‌ تعیین‌ زمان‌ شناخت‌ درآمد عملیاتی‌ است‌. درآمد عملیاتی‌ زمانی‌ شناسایی‌ می‌شود که‌ شواهد کافی‌ مبنی‌بر وقوع‌ یک‌ جریان‌ آتی‌ ورودی‌ منافع‌ اقتصادی‌ وجود داشته‌ باشد (یعنی‌ جریان‌ منافع‌ اقتصادی‌ مرتبط‌ با درآمد عملیاتی‌ به‌ درون‌ واحد تجاری‌ محتمل‌ باشد) و این‌ منافع‌ را بتوان‌ به‌گونه‌ای‌ اتکاپذیر اندازه‌گیری‌ کرد.

دامنه‌ کاربرد


۳ . این‌ استاندارد باید برای‌ حسابداری‌ درآمد عملیاتی‌ حاصل از معاملات‌ و رویدادهای‌ زیر بکار گرفته‌ شود:
الف ‌. فروش‌ کالا،
ب‌ . ارائـه‌ خدمات‌، و
ج ‌. استفاده‌ دیگران‌ از داراییهای‌ واحد تجاری‌ که‌ مولد سود تضمین‌ شده‌، درآمد حق امتیاز و سود سهام‌ است‌.

۴ . کالا شامل‌ کالای‌ تولید شده‌ توسط‌ واحد تجاری‌ برای‌ فروش‌ و همچنین‌ کالای‌ خریداری‌ شده‌ جهت‌ فروش‌ مجدد از قبیل‌ کالای‌ خریداری‌ شده‌ توسط‌ یک‌ واحد بازرگانی‌ یا زمین‌ و سایر املاک‌ نگهداری‌ شده‌ برای‌ فروش‌ مجدد است‌.
۵ . ارائـه‌ خدمـات‌، معمولا متضمن‌ اجـرای‌ وظیفـه‌ای‌ مورد توافق‌ طی‌ مدتی‌ معیـن‌ توسط‌ واحد تجاری‌ است‌. خدمات‌ ممکن‌ است‌ طی‌ یک‌ یا چند دوره‌ مالی‌ ارائه‌ شود. برخی از پیمانهای‌ ارائـه‌ خدمات‌ ماهیتاً از نوع‌ پیمانهای‌ بلندمدت‌ است‌. درآمد عملیاتی‌ حاصل از چنین‌ پیمانهایی‌، طبق‌ استاندارد حسابداری‌ شماره‌ ۹ با عنوان‌ حسابداری‌ پیمانهای‌ بلندمدت‌ شناسایی‌ می‌شود.
۶ . استفاده‌ دیگران‌ از داراییهای‌ واحد تجاری‌ منجر به‌ تحصیل‌ درآمدهای‌ عملیاتی‌ زیر می‌شود:
الف‌. سـود تضمین‌ شـده‌: مبالغی‌ کـه‌ بابت‌ استفـاده‌ از وجـوه‌ نقـد یا معادل‌ وجه‌ نقد واحد تجاری‌ مطالبه‌ می‌شود،
ب ‌. درآمد حق امتیاز : مبالغی‌ که‌ بابت‌ استفاده‌ از داراییهای‌ غیرجاری‌ واحد تجاری‌ نظیر امتیاز ساخت‌، علایم‌ تجاری‌، حق‌ انتشار و نرم‌افزار رایانه‌ای‌ مطالبه‌ می‌شود، و
ج ‌. سود سهام‌: مبالغی‌ از سود توزیع‌ شده‌ واحد سرمایه‌پذیر که‌ متناسب‌ با سهم‌الشرکه‌ واحد تجاری‌ عاید آن‌ می‌شود.

۷ . در این‌ استاندارد، درآمـد عملیاتی‌ حاصل از موارد زیر مطرح‌ نمی‌شود:
الف‌. سود سهام‌ حاصل از سرمایه‌گذاریهایی‌ که‌ به‌ روش‌ ارزش‌ ویژه‌ به حساب‌ گرفته‌ می‌شود،
ب‌ ‌. پیمانهای‌ بلندمدت‌ (رجوع‌ شود به‌ استاندارد حسابداری‌ شماره‌ ۹ با عنوان‌ حسابداری‌ پیمانهای‌ بلندمدت‌
ج ‌. قراردادهای‌ اجاره‌،
د ‌. کمکهای‌ بلاعوض‌ و سایر کمکهای‌ مشابه‌ دولتی‌ (رجوع‌ شود به‌ استاندارد حسابداری‌ شماره‌ ۱۰ با عنوان‌ حسابداری‌ کمکهای‌ بلاعوض‌ دولت‌
ﻫ ‌. قراردادهای‌ بیمه‌ در شرکتهای‌ بیمه‌،
و ‌. افزایش‌ طبیعی‌ حیوانات‌ پرورشی‌ و محصولات‌ کشاورزی‌ و جنگلی‌،
ز ‌. استخراج‌ مواد معدنی‌، و
ح ‌. تغییر ارزش‌ سایر داراییهای‌ جاری‌ از قبیل‌ سرمایه‌گذاریها (در مؤسسات‌ تخصصی‌ سرمایه‌گذاری‌) یا سرمایه‌گذاری‌ در املاک‌ در واحدهای‌ تجاری‌ که‌ به‌ خرید و فروش‌ املاک‌ اشتغال‌ دارند.


تعاریف‌


۸ . اصطلاحات‌ ذیل‌ در این‌ استاندارد با معانی‌ مشخص‌ زیر بکار رفته‌ است‌:
درآمد عملیاتی‌: عبارت‌ است‌ از افزایش‌ در حقوق‌ صاحبان‌ سرمایه‌، بجز موارد مرتبط‌ با آورده‌ صاحبان‌ سرمایه‌، که‌ از فعالیتهای‌ اصلی‌ و مستمر واحد تجاری‌ ناشی‌ شده‌ باشد.
ارزش‌ منصفانه‌‌: مبلغی‌ است‌ که‌ خریداری‌ مطلع‌ و مایل‌ و فروشنده‌ای‌ مطلع‌ و مایل‌ می‌توانند در معامله‌ای‌ حقیقی‌ و در شرایط‌ عادی‌، یک‌ دارایی‌ را در ازای‌ مبلغ‌ مزبور با یکدیگر مبادله‌ کنند.

۹ . مبالغی‌ که‌ به‌ نمایندگی‌ از طرف‌ اشخاص‌ ثالث‌ (از قبیل‌ برخی‌ مالیاتها) وصول‌ می‌شود، به‌ افزایش‌ حقوق‌ صاحبان‌ سرمایه‌ منجر نمی‌گردد و لذا درآمد عملیاتی‌ محسوب‌ نمی‌شود. به‌گونه‌ مشابه‌، در مورد کارگزاران‌، مبالغ‌ ناخالص‌ دریافتی‌ یا دریافتنی‌ به‌ افزایش‌ حقوق‌ صاحبان‌ سرمایه‌ منجر نمی‌گردد و لذا تنها مبلغ‌ حق‌العمل‌ یا کارمزد، درآمد عملیاتی‌ محسوب‌ می‌شود.


اندازه‌گیری‌ درآمد عملیاتی‌


۱۰ . درآمد عملیاتی‌ باید به ارزش‌ منصفانه‌ مابه‌ازای‌ دریافتی‌ یا دریافتنی‌ اندازه‌گیری‌ شود.
۱۱ . مبلغ‌ درآمد عملیاتی‌ حاصل از یک‌ معامله‌ معمولاً طبق‌ توافقی‌ که‌ بین‌ واحد تجاری‌ و خریدار یا استفاده‌کننده‌ از دارایی‌ به‌ عمل‌ می‌آید، تعیین‌ می‌شود. این‌ مبلغ‌ به ارزش‌ منصفانه مابه‌ازای‌ دریافتی و دریافتنی‌ با احتساب‌ تخفیفات‌ تجاری‌ اندازه‌گیری‌ می‌شود.
۱۲ . در بسیاری‌ حالات‌، مابه‌ازای‌ مربوط‌، به‌ شکل‌ وجه‌ نقد یا معادل‌ آن‌ می‌باشد و مبلغ‌ درآمد عملیاتی‌ همان‌ مبلغ‌ وجه‌ نقد دریافتی‌ است‌. با این حال‌، هرگاه‌ جریان‌ ورودی‌ وجه‌ نقد به‌ آینده‌ موکول‌ شود، به‌ گونه‌ای‌ که‌ طبق‌ قرارداد منعقده‌ بین‌ فروشنده‌ و خریدار و یا ضوابط‌ معمول‌ فروشنده‌، مبلغی‌ اضافه‌ بر بهای‌ فروش‌ نقدی‌ کالا یا خدمات‌ دریافت‌ شود، در این حالت‌ ارزش‌ منصفانه‌ مابه‌ازای‌ مربوط‌، بهای‌ فروش‌ نقدی‌ است‌ و مبلغ‌ اضافه‌ دریافتی‌ درآمد عملیاتی‌ فروشنده‌ محسوب‌ نمی‌شود، بلکه‌ باید باتوجه‌ به‌ محتوای‌ تجاری‌ معامله‌ تحت‌ عنوان‌ ” درآمد تأمین‌ مالی‌“ به طور جداگانه‌ نمایش‌ یابد.
۱۳ . هرگاه‌ کالاها یا خدمات‌ در قبال‌ کالاها یا خدمات‌ دیگری‌ که‌ از لحاظ‌ ماهیت‌ و ارزش‌ مشابه‌ باشد مبادله‌ گردد، این‌ مبادله‌ به عنوان‌ معامله‌ای‌ درآمدزا تلقی‌ نمی‌شود. برای مثال‌ می‌توان‌ از مبادله‌ شیر توسط‌ دو شرکت‌ تولیدکننده‌ محصولات‌ لبنی‌ جهت‌ تأمین‌ به‌ موقع‌ تقاضای‌ مشتریان‌ در حوزه‌ توزیع‌ محصولاتشان‌ اشاره‌ کرد. چنانچه‌ کالا یا خدمات‌ غیر مشابه‌ مبادلـه شود، این‌ مبادله‌ به عنوان‌ معامله‌ای‌ درآمدزا تلقی‌ می‌گردد. در این حالت‌ درآمد عملیاتی‌ به ارزش‌ منصفانه‌ کالاها یا خدمات‌ دریافتی‌ پس‌ از تعدیل‌ از بابت‌ سرک‌ نقدی‌ اندازه‌گیری‌ می‌شود. هرگاه‌ ارزش‌ منصفانه‌ کالاها یا خدمات‌ دریافتی‌ را نتوان‌ به‌گونه‌ای‌ اتکاپذیر اندازه‌گیری‌ کرد، درآمد عملیاتی‌ به ارزش‌ منصفانه‌ کالاها یا خدمات‌ واگذار شده‌ پس‌ از تعدیل‌ از بابت‌ سرک‌ نقدی‌، اندازه‌گیری‌ می‌شود.


تشخیص‌ معامله‌


۱۴ . معیارهای‌ شناخت‌ مندرج‌ در این‌ استاندارد معمولاً به طور جداگانه‌ در مورد هر معامله‌ اعمال‌ می‌شود. با این حال‌، در برخی‌ شرایط‌، جهت‌ انعکاس‌ محتوای‌ معامله‌ لازم‌ است‌ معیارهای‌ شناخت‌ در مورد اجزای‌ قابل‌ تفکیک‌ یک‌ معامله‌ منفرد بکار گرفته‌ شود. برای مثال‌، هرگاه‌ قیمت‌ فروش‌ محصول‌ شامل‌ یک‌ مبلغ‌ قابل‌ تفکیک‌ جداگانه‌ درارتباط‌ با خدمات‌ بعدی‌ باشد، این‌ مبلغ‌ به‌ دوره‌های‌ آتی‌ منتقل‌ و به عنوان‌ درآمد عملیاتی‌ طی‌ دوره‌ اجرای‌ خدمات‌ مورد شناخت‌ قرار می‌گیرد. بالعکس‌، هرگاه‌ دو یا چند معامله‌ به‌گونه‌ای‌ به‌‌هم‌ پیوسته‌ باشد که‌ اثر تجاری‌ آن‌ را نتوان‌ بدون‌ توجه‌ به‌ کلیت‌ آن‌ درک‌ کرد، معیارهای‌ شناخت‌ در مورد آن‌ به طور یکجا اعمال‌ می‌شود. برای مثال‌، یک‌ واحد تجاری‌ ممکن‌ است‌ کالاهایی‌ را به‌ فروش‌ رساند و همزمان‌ قراردادی‌ جداگانه‌ برای‌ بازخرید همان‌ کالاها درآینده‌ منعقد کند. این‌ امر موجب‌ نفی‌ اثر محتوایی‌ معامله‌ فروش‌ می‌شود و لذا در چنین‌ حالتی‌ باید دو معامله‌ فروش‌ و بازخرید همان‌ کالا را یکجا شناسایی‌ کرد.

فروش‌ کالا


۱۵ . درآمد عملیاتی‌ حاصل‌ از فروش‌ کالا باید زمانی‌ شناسایی‌ شود که‌ کلیه‌ شرایط‌ زیر تحقق‌ یافته‌ باشد:
الف‌. واحد تجاری‌ مخاطرات‌ و مزایای‌ عمده‌ مالکیت‌ کالای‌ مورد معامله‌ را به‌ خریدار منتقل‌ کرده‌ باشد،
ب‌‌ . واحد تجاری‌ هیچ‌ دخالت‌ مدیریتی‌ مستمر درحدی‌ که‌ معمولاً با مالکیت‌ همراه‌ است‌ یا کنترل‌ مؤثری‌ نسبت‌ به‌ کالای‌ فروش‌ رفته‌ اعمال‌ نکند،
ج‌ . مبلغ‌ درآمد عملیاتی‌ را بتوان‌ به‌ گونه‌ای‌ اتکاپذیر اندازه‌گیری‌ کرد،
د‌ . جریان‌ منافع‌ اقتصادی‌ مرتبط‌ با معامله‌ فروش‌ به‌ درون‌ واحد تجاری‌ محتمل‌ باشد، و
ﻫ‌ . مخارجی‌ را که‌ درارتباط‌ با کالای‌ فروش‌ رفته‌ تحمل‌ شده‌ یا خواهد شد بتوان‌ به‌ گونه‌ای‌ اتکاپذیر اندازه‌گیری‌ کرد.

۱۶ . برای‌ اینکه‌ زمان‌ انتقال‌ مخاطرات‌ و مزایای‌ مالکیت‌ به‌ خریدار را بتوان‌ تعیین‌ کرد، لازم‌ است‌ شرایط‌ معامله‌ مورد بررسی‌ قرار گیرد. در اغلب‌ حالات‌، انتقال‌ مخاطرات‌ و مزایای‌ مالکیت‌ با انتقال‌ مالکیت‌ قانونی‌ به‌ خریدار یا تصرف‌ مورد معامله‌ توسط‌ خریدار همراه‌ است‌. این‌ موضوع‌ در مورد اغلب‌ خرده‌ فروشیها صدق‌ می‌کند. مواردی‌ نیز وجود دارد که‌ مخاطرات‌ و مزایای‌ مالکیت‌ در زمانی‌ متفاوت‌ از زمان‌ انتقال‌ مالکیت‌ قانونی‌ یا تصرف‌ توسط‌ خریدار انتقال‌ می‌یابد.
۱۷ . اگر واحد تجاری‌ بخش‌ عمده‌ای‌ از مخاطرات‌ و مزایای‌ مالکیت‌ را حفظ‌ کند، معامله‌ مربوط‌، فروش‌ تلقی‌ نمی‌گردد و لذا درآمدی‌ از بابت‌ آن‌ شناسایی‌ نمی‌شود. این‌ امر ممکن‌ است‌ در حالات‌ مختلفی‌ اتفاق‌ بیفتد. نمونه‌هایی‌ از مواردی‌ که‌ واحد تجاری‌ ممکن‌ است‌ مخاطرات‌ و مزایای‌ عمده‌ مالکیت‌ را حفظ‌ کند به‌ شرح‌ زیر است‌:

الف‌. زمانی‌ که‌ واحد تجاری‌ تعهداتی‌ را درارتباط‌ با عملکرد غیر مطلوب‌ مورد معامله‌ که‌ توسط‌ مفاد ضمانت‌نامه‌ کالای‌ فروش‌ رفته‌ پوشش‌ نیافته‌ باشد، به‌ عهده‌ بگیرد،
ب‌ ‌. زمانی‌ که‌ دریافت‌ درآمد عملیاتی‌ مربوط‌ به‌ یک‌ فروش‌ خاص‌، مشروط‌ به‌ تحصیل‌ درآمد توسط‌ خریدار از محل‌ فروش‌ کالای‌ مورد معامله‌ باشد،
ج‌ ‌. زمانی‌ که‌ ارسال‌ کالای‌ مورد معامله‌ متضمن‌ خدمات‌ نصب‌ باشد، لیکن‌ خدمات‌ نصب‌ که‌ بخش‌ عمده‌ای‌ از مبلغ‌ قرارداد را تشکیل‌ می‌دهد، توسط‌ واحد تجاری‌ به‌‌طور کامل‌ انجام‌ نشده‌ باشد، و
د ‌. زمانی‌ که‌ خریدار حق‌ فسخ‌ معامله‌ را براساس‌ مفاد قرارداد داشته‌ باشد و واحد تجاری‌ در مورد احتمال‌ برگشت‌ کالای‌ فروش‌ رفته‌ مطمئن‌ نباشد.

۱۸ . چنانچه‌، واحد تجاری‌ تنها بخش‌ کم‌اهمیتی‌ از مخاطرات‌ مالکیت‌ را برای‌ خود نگه‌ دارد، معامله‌ مورد نظر، فروش‌ تلقی‌ و درآمد عملیاتی‌ شناسایی‌ می‌شود. برای مثال‌، فروشنده‌ ممکن‌ است‌ تنها به‌ خاطر تضمین‌ قابلیت‌ وصول‌ مطالبات‌، مالکیت‌ قانونی‌ کالا را برای‌ خود حفظ‌ کند. در چنین‌ حالتی‌، اگر واحد تجاری‌ مخاطرات‌ و مزایای‌ عمده‌ مالکیت‌ را منتقل‌ کرده‌ باشد، این‌ معامله‌، فروش‌ تلقی‌ و درآمد عملیاتی‌ آن‌ شناسایی‌ می‌گردد. مثال‌ دیگر از حفظ‌ بخش‌ کم‌ اهمیتی‌ از مخاطرات‌ مالکیت‌، وجود شرطی‌ در خرده‌ فروشی‌ کالاست‌ به‌ گونه‌ای‌ که‌ درصورت‌ عدم‌ رضایت‌ مشتری‌، برگشت‌ کالا و استرداد مابه‌ازا به‌ مشتری‌ میسر باشد. در چنین‌ حالتی‌، به شرط‌ آنکه‌ فروشنده‌ بتواند مبالغ‌ برگشتی‌ آتی‌ را به‌گونه‌ای‌ اتکا پذیر براورد کند و بدهی‌ ناشی‌ از برگشت‌ کالا را باتوجه‌ به‌ تجربیات‌ گذشته‌ و سایر عوامل‌ مربوط‌ شناسایی‌ کند، درآمد عملیاتی‌ در زمان‌ فروش‌ مورد شناخت‌ قرار می‌گیرد.
۱۹ . برای‌ شناخت‌ درآمد عملیاتی‌، محتمل‌ بودن‌ جریان‌ منافع‌ اقتصادی‌ مرتبط‌ با معامله‌ به درون‌ واحد تجاری‌ شرط‌ اساسی‌ است‌. در برخی‌ موارد، تا زمان‌ دریافت‌ مابه‌ازا یا رفع‌ ابهام‌ در این‌ زمینه‌، ممکن‌ است‌ جریان‌ ورودی‌ منافع‌ اقتصادی‌ محتمل‌ نباشد. برای مثال‌، هرگاه‌ خروج‌ مبالغ‌ مابه‌ازای‌ حاصل از فروش‌ در یک‌ کشور خارجی‌ منوط‌ به‌ صدور مجوز دولت‌ آن‌ کشور باشد، در مورد جریان‌ ورودی‌ منافع‌ اقتصادی‌ مرتبط‌ با فروش‌ مذکور ابهام‌ وجود دارد، لذا تنها پس‌ از صدور مجوز خروج‌ وجوه‌، ابهام‌ برطرف‌ و درآمد عملیاتی‌ شناسایی‌ می‌شود. با این حال‌، هرگاه‌ در مورد قابلیت‌ وصول‌ بخشی‌ از درآمد عملیاتی‌ شناسایی‌ شده‌ قبلی‌ ابهام‌ به‌ وجود آید، مبلغ‌ غیرقابل‌ وصول‌ یا مبلغی‌ که‌ بازیافت‌ آن‌ غیر محتمل‌ است‌، به‌ جای‌ اینکه‌ به عنوان‌تعدیل‌ درآمد عملیاتی‌ شناسایی‌ شده‌ قبلی‌ به حساب‌ گرفته‌ شود، به حساب‌ هزینه‌ منظور می‌گردد.
۲۰ . درآمد عملیاتی‌ و هزینه‌های‌ مرتبط‌ با یک‌ معامله‌ یا رویداد به طور همزمان‌ شناسایی‌ می‌شود. این‌ فرایند، عموماً ” تطابق‌ درآمد و هزینه‌“ نامیده‌ می‌شود. هزینه‌ها، ازجمله‌ هزینه‌ تضمین‌ کالای‌ فروش‌ رفته‌ و سایر مخارجی‌ که‌ پس‌ از حمل‌ کالا ممکن‌ است‌ واقع‌ شود، در صورتی‌ که‌ سایر شرایط‌ شناخت‌ درآمد برقرار باشد، معمولاً به‌ گونه‌ای‌ اتکاپذیر قابل‌ اندازه‌گیری‌ است‌. با این‌حال‌، هرگاه‌ هزینه‌ها را نتوان‌ به‌ گونه‌ای‌ اتکاپذیر اندازه‌گیری‌ کرد، درآمد عملیاتی‌ را نمی‌توان‌شناسایی‌ کرد. در چنین‌ شرایطی‌، هرگونه‌ مابه‌ازای‌ دریافتی‌ به عنوان‌ بدهی‌ شناسایی‌ می‌شود.


ارائـه‌ خدمات‌


۲۱ . هرگاه‌ ماحصل‌ معامله‌ای‌ را که‌ متضمن‌ ارائـه‌ خدمات‌ است‌ بتوان‌ به‌گونه‌ای‌ اتکاپذیر براورد کرد، درآمد عملیاتی‌ مربوط‌ باید با توجه‌ به‌ میزان‌ تکمیل‌ آن‌ معامله‌ شناسایی‌ شود. ماحصل‌ معامله‌، زمانی‌ به‌گونه‌ای‌ اتکاپذیر قابل‌ براورد است‌ که‌ همه‌ شرایط‌ زیر احراز شده‌ باشد:
الف‌. جریان‌ منافع‌ اقتصادی‌ مرتبط‌ با معامله‌ به‌ درون‌ واحد تجاری‌ محتمل‌ باشد،
ب‌ . مبلغ‌ درآمد عملیاتی‌ را بتوان‌ به‌ گونه‌ای‌ اتکاپذیر اندازه‌گیری‌ کرد،
ج‌‌ . میزان‌ تکمیل‌ معامله‌ به‌ گونه‌ای‌ اتکاپذیر قابل‌ اندازه‌گیری‌ باشد، و
د‌ . مخارجی‌ که‌ درارتباط‌ با ارائـه‌ خدمات‌ تحمل‌ شده‌ یا خواهد شد، به‌گونه‌ای‌ اتکاپذیر قابل‌ اندازه‌گیری‌ باشد .

۲۲ . شناخت‌ درآمد عملیاتی‌ براساس‌ میزان‌ تکمیل‌ کار، اغلب‌ روش‌ درصد تکمیل‌ نامیده‌ می‌شود. ضوابط‌ اعمال‌ روش‌ مزبور، مشتمل‌ بر نحوه‌ تعیین‌ میزان‌ تکمیل‌ کار در استاندارد حسابداری‌ شماره‌ ۹ با عنوان‌ حسابداری‌ پیمانهای‌ بلندمدت‌ تشریح‌ شده‌ است‌.
۲۳ . در مورد شناخت‌ درآمد عملیاتی‌ حاصل از ارائـه‌ خدمات‌ نیز، محتمل‌ بودن‌ جریان‌ ورودی‌ منافع‌ اقتصادی‌، شرط‌ اساسی‌ است‌. با این حال‌، درصورت‌ وجود ابهام‌ در مورد قابلیت‌ وصول‌ بخشی‌ از درآمد عملیاتی‌ شناسایی‌ شده‌ قبلی‌، مبلغ‌ غیر قابل‌ وصول‌ یا مبلغی‌ که‌ بازیافت‌ آن‌ دیگر محتمل‌ نیست‌، به عنوان‌ هزینه‌ و نه‌ به‌ صورت‌ تعدیل‌ درآمد شناسایی‌ شده‌ قبلی‌، در حسابها منظور می‌شود.
۲۴ . برای‌ اینکه‌ بتوان‌ ماحصل‌ یک‌ معامله‌ را به‌ گونه‌ای‌ اتکاپذیر براورد کرد، معمولاً لازم‌ است‌ واحد تجاری‌ از یک‌ سیستم‌ داخلی‌ بودجه‌بندی‌ و گزارشگری‌ مالی‌ مؤثر برخوردار باشد. واحد تجاری‌، براوردهای‌ درآمد عملیاتی‌ را همزمان‌ با ارائه‌ خدمات‌ بررسی‌ و در صورت‌ لزوم‌ آن‌ را تغییر می‌دهد. با این حال‌ این‌ واقعیت‌ که‌ شرایط‌ حاکم‌ ممکن‌ است‌ تجدید نظر ادواری‌ براوردها را ایجاب‌ کند، لزوماً بدین‌ معنی‌ نیست‌ که‌ ماحصل‌ معامله‌ را نمی‌توان‌ به‌ گونه‌ای‌ اتکاپذیر براورد کرد. یک‌ واحد تجاری‌ عموماً پس‌ از توافق‌ در مورد شرایط‌ زیر با طرفهای‌ دیگر معامله‌ قادر به‌ انجام‌ براوردهای‌ اتکاپذیر است‌:
الف‌. حقوق‌ قابل‌ اعمال‌ هریک‌ از طرفین‌ در مورد خدماتی‌ که‌ قرار است‌ ارائه‌ یا دریافت‌ شود،
ب ‌. مابه‌ ازایی‌ که‌ قرار است‌ مبادله‌ شود، و
ج ‌. نحوه‌ و شرایط‌ تسویه‌.

۲۵ . هرگاه‌ ارائـه‌ خدمات‌، متضمن‌ انجام‌ تعداد نامشخصی‌ از عملیات‌ طی‌ یک‌ دوره‌ زمانی‌ معین‌ باشد، درآمد عملیاتی‌ به‌ روش‌ خط‌ مستقیم‌ طی‌ آن‌ دوره‌ زمانی‌ شناسایی‌ می‌شود، مگر این‌ که‌ طبق‌ شواهد موجود، روش‌ دیگری‌ که‌ درآمد عملیاتی‌ دوره‌ را بهتر منعکس‌ کند، وجود داشته‌ باشد. هرگاه‌ یک‌ فعالیت‌ خاص‌ در مقایسه‌ با سایر عملیات‌ از اهمیت‌ ویژه‌ای‌ برخوردار باشد، شناخت‌ درآمد عملیاتی‌ تا زمان‌ اجرای‌ آن‌ فعالیت‌ خاص‌ به تعویق‌ می‌افتد.
۲۶ . هرگاه‌ ماحصل‌ معامله‌ای‌ را که‌ متضمن‌ ارائـه‌ خدمات‌ است‌ نتوان‌ به‌ گونه‌ای‌ اتکاپذیر براورد کرد، درآمد عملیاتی‌ را باید تنها تا میزان‌ مخارج‌ تحمل‌شده‌ قابل‌ بازیافت‌ مورد شناخت‌ قرار داد.
۲۷ . در مراحل‌ اولیه‌ معامله‌، اغلب‌‌ براورد اتکاپذیر ماحصل‌ معامله‌ امکان‌پذیر نیست‌. با این حال‌، ممکن‌ است‌ این‌ احتمال‌ وجود داشته‌ باشد که‌ واحد تجاری‌ مخارج‌ تحمل‌شده‌ معامله‌ را بازیافت‌ کند. بنابراین‌ درآمد عملیاتی‌ تنها تا میزان‌ مخارج‌ تحمل‌شده‌ای‌ که‌ انتظار بازیافت‌ آن‌ می‌رود شناسایی‌ می‌گردد. از آنجا که‌ ماحصل‌ معامله‌ را نمی‌توان‌ به‌گونه‌ای‌ اتکاپذیر براورد کرد، هیچگونه‌ سودی‌ شناسایی‌ نمی‌شود.
۲۸ . هرگاه‌ ماحصل‌ یک‌ معامله‌ را نتوان‌ به‌ گونه‌ای‌ اتکاپذیر براورد کرد و بازیافت‌ مخارج‌ تحمل‌شده‌ محتمل‌ نباشد، درآمد عملیاتی‌ شناسایی‌ نمی‌شود و مخارج‌ تحمل‌شده‌ به عنوان‌ هزینه‌ دوره‌ مورد شناخت‌ قرار می‌گیرد. هرگاه‌ ابهاماتی‌ که‌ مانع‌ براورد اتکاپذیر ماحصل‌ معامله‌ شده‌ بود، برطرف‌ شود، درآمد عملیاتی‌ به‌ جای‌ بند ۲۶ براساس‌ بند ۲۱ شناسایی‌ می‌شود.
سود تضمین‌ شده‌، درآمد حق امتیاز و سود سهام‌

۲۹ . درآمدهای‌ عملیاتی‌ ناشی‌ از استفاده‌ دیگران‌ از داراییهای‌ واحد تجاری‌ که‌ متضمن‌ سود
تضمین‌ شده‌، درآمد حق امتیاز و سود سهام‌ است‌ باید براساس‌ معیارهای‌ مندرج‌ در بند ۳۰ به شرط‌ تحقق‌ شرایط‌ زیر شناسایی‌ شود:

الف . جریان‌ منافع‌ اقتصادی‌ مرتبط‌ با معامله‌ به‌ درون‌ واحد تجاری‌ محتمل‌ باشد، و
ب‌ . مبلغ‌ درآمد عملیاتی‌ را بتوان‌ به‌ گونه‌ای‌ اتکاپذیر اندازه‌گیری‌ کرد.

۳۰ . درآمد عملیاتی‌ مذکور در بند ۲۹ باید با توجه‌ به‌ مبانی‌ زیر شناسایی‌ شود:
الف‌. سود تضمین‌ شده‌ براساس‌ مدت‌ زمان‌ و باتوجه‌ به‌ مانده‌ اصل‌ طلب‌ و نرخ‌ مربوط‌،
ب ‌. درآمد حق امتیاز طبق‌ محتوای‌ قرارداد مربوط‌، و
ج‌ . سود سهام‌ حاصل از سرمایه‌گذاریهایی‌ که‌ به‌ روش‌ ارزش‌ ویژه‌ ثبت‌ نشده‌ است‌، در زمان‌ احراز حق‌ دریافت‌ توسط‌ سهامدار، به‌ استثنای‌ سود سهام‌ حاصل از سرمایه‌گذاری‌ در واحدهای‌ تجاری‌ فرعی‌ و وابسته‌.
۳۱ . درآمد عملیاتی‌ مرتبط‌ با سود سهام‌ در زمان‌ احراز حق‌ دریافت‌ توسط‌ سهامدار شناسایی‌ می‌شود. در برخی‌ شرایط‌، مثلاً، در مواردی‌ که‌ سود سهام‌ از محل‌ اندوخته‌ها یا سود انباشته‌ مصوب‌ پیش‌ از تحصیل‌ سرمایه‌گذاری‌ اعلام‌ می‌شود، این‌ گونه‌ مبالغ‌ معرف‌ بازیافت‌ بخشی‌ از بهای‌ تمام‌ شده‌ سرمایه‌گذاری‌ است‌ و درآمد محسوب‌ نمی‌شود. به بیان‌ دیگر، بهای‌ تمام‌شده‌ سرمایه‌گذاری‌ تنها هنگامی‌ بابت‌ سود سهام‌ دریافتی‌ یا دریافتنی‌ کاهش‌ داده‌ می‌شود که‌ سود سهام‌ مزبور مازاد بر سهم‌ شرکت‌ سرمایه‌گذار از سودهای‌ مصوب‌ شرکت‌ سرمایه‌پذیر پس‌ از تحصیل‌ سرمایه‌گذاری‌ باشد.
۳۲ . درآمد حق امتیاز طبق‌ شرایط‌ مندرج‌ در قرارداد مربوط‌ تعلق‌ می‌گیرد و معمولاً بر همین‌ اساس‌ شناسایی‌ می‌شود، مگر آنکه‌ با توجه‌ به‌ محتوای‌ قرارداد، شناسایی‌ درآمد برمبنای‌ روشهای‌ سیستماتیک‌ و منطقی‌ دیگری‌ مناسب‌تر باشد.
۳۳ . محتمل‌ بودن‌ جریان‌ ورودی‌ منافع‌ اقتصادی‌ شرط‌ اساسی‌ شناسایی‌ سود تضمین‌ شده‌، درآمد حق امتیاز و سود سهام‌ به عنوان‌ درآمد عملیاتی‌ است‌. با این حال‌، هرگاه‌ درخصوص‌ قابلیت‌ وصول‌ مبلغی‌ که‌ قبلاً به عنوان‌ درآمد عملیاتی‌ شناسایی‌ شده‌، ابهامی‌ به‌ وجود آید مبلغ‌ غیر قابل‌ وصول‌ یا مبلغی‌ که‌ بازیافت‌ آن‌ دیگر محتمل‌ نیست‌، به عنوان‌ هزینه‌ دوره‌ و نه‌ به‌ صورت‌ تعدیل‌ درآمد عملیاتی‌ ۰شناسایی‌ شده‌ قبلی‌، در حسابها منظور می‌شود.


افشا


۳۴ . واحد تجاری‌ باید موارد زیر را در یادداشتهای‌ توضیحی‌ افشا کند:
الف ‌. رویه‌های‌ حسابداری‌ مورد استفاده‌ برای‌ شناخت‌ درآمد عملیاتی‌ باتوجه‌ به‌ الزامات‌ استاندارد حسابداری‌ شماره‌ ۱ با عنوان‌ “ نحوه‌ ارائه‌ صورتهای‌ مالی‌“، و
ب‌ . مبلغ‌ هر یک‌ از طبقات‌ عمده‌ درآمد عملیاتی‌ شناسایی‌ شده‌ طی‌ دوره‌ ناشی‌ از موارد زیر:
ـ فروش‌ کالا،
ـ ارائه‌ خدمات‌،
ـ سود تضمین‌ شده‌،
ـ درآمد حق امتیاز،
ـ سود سهام‌، و
ج‌ . مبلغ‌ درآمد عملیاتی‌ حاصل از مبادلـه‌ کالا یا خدمات‌ که‌ در هر یک‌ از طبقات‌ عمده‌ درآمد عملیاتی‌ منظور شده‌ است‌.

۳۵ . واحد تجاری‌ باید هرگونه‌ سود یا زیان‌ احتمالی‌ را طبق‌ استاندارد حسابداری‌ شماره‌ ۴ با عنوان حسابداری‌ پیشامدهای‌ احتمالی افشا کند. این‌گونه‌ سودها یا زیانها ممکن‌ است‌ ناشی‌ از اقلامی‌ از قبیل‌ مخارج‌ تضمین‌، ادعاها، جریمه‌ها یا زیانهای‌ احتمالی‌ باشد.
تاریخ‌ اجرا

۳۶ . الزامات‌ این‌ استاندارد در مورد کلیه‌ صورتهای‌ مالی‌ که‌ دوره‌ مالی‌ آنها از تاریخ‌ ۱/۱/۱۳۸۰ و بعد از آن‌ شروع‌ می‌شود، لازم‌الاجراست‌.
مطابقت‌ با استانداردهای‌ بین‌المللی‌ حسابداری‌

۳۷ . با اجرای‌ الزامات‌ این‌ استاندارد، مفاد استاندارد بین‌المللی‌ حسابداری‌ شماره‌ ۱۸ با عنوان‌ درآمد عملیاتی‌ نیز رعایت‌ می‌شود.

پیوست : نمونه های از مواردشناخت درآمد عملیاتی

نمونه‌های‌ ارائه‌ شده‌ در این‌ پیوست‌، نحوه‌ کاربرد استاندارد حسابداری‌ را در تعدادی‌ از وضعیتهای‌ تجاری‌ تشریح‌ می‌کند. این‌ نمونه‌ها معطوف‌ به‌ جنبه‌های‌ خاصی‌ از یک‌ معامله‌ است‌ و بحث‌ جامعی‌ در مورد همه‌ عوامل‌ مؤثر احتمالی‌ در شناخت‌ درآمد عملیاتی‌ را ارائه‌ نمی‌کند. به‌ جز مواردی‌ که‌ مشخصاً در تحلیل‌ وضعیتهای‌ تجاری‌ مورد اشاره‌ قرار گرفته‌ است‌، نمونه‌ها متضمن‌ این‌ فرض‌ است‌ که‌ هیچ‌ ابهام‌ قابل‌ ملاحظه‌ در مورد مبلغ‌ یا قابلیت‌ وصول‌ مابه‌ازایی‌ که‌ قرار است‌ دریافت‌ شود، هزینه‌هایی‌ که‌ واقع‌ شده‌ یا واقع‌ خواهد شد، یا میزان‌ احتمالی‌ برگشت‌ کالا وجود ندارد. این‌ نمونه‌ها تنها جنبه‌ تشریحی‌ دارد و بخشی‌ از استاندارد حسابداری‌ نیست‌.

الف‌. فروش‌ کالا
۱ .فروش‌، همراه‌ با تعویق‌ در تحویل‌ کالا:بنابه‌ درخواست‌ خریدار، تحویل‌ کالا به تعویق‌ افتاده‌ ولی‌ مالکیت‌ آن‌ به‌ خریدار منتقل‌ شده‌ است‌ و وی‌ صورتحساب‌ را می‌پذیرد.
هرگاه‌ مالکیت‌ به‌ خریدار منتقل‌ شود، درصورت‌ تحقق‌ شرایط‌ زیر درآمد عملیاتی‌ شناسایی‌ می‌شود: الف‌. تحویل‌ کالا به‌ خریدار محتمل‌ باشد.
ب ‌. در زمان‌ شناخت‌ درآمد، کالا موجود، قابل‌ تشخیص‌ و آماده‌ تحویل‌ به‌ خریدار باشد.
ج ‌. خریـدار به‌طور مشخص‌، تعویق‌ در تحویل‌ کالا را تایید کرده‌ باشد.
د . شرایط‌ معمول‌ پرداخت‌ برقرار باشد.


۲ . ارسال‌ مشروط‌: ۲ . الف‌. کالا به شرط‌ نصب‌، بازرسی‌ و غیره‌ فروختـه‌ می‌شود.
معمولاً تا هنگامی‌ که‌ مشتری‌ کالا را تحویل‌ نگرفته‌ و نصب‌ و بازرسی‌ آن‌ خاتمه‌ نیافته‌ باشد، نسبت‌ به‌ درآمد شناختی‌ صورت‌ نمی‌گیرد.
با وجود این‌، در برخی‌ موارد، ممکن‌ است‌ عملیات‌ نصب‌ به‌ قدری‌ ساده‌ باشد که‌ بتوان‌
بدون‌ توجه‌ به‌ عدم‌ تکمیل‌ آن‌، شناخت‌ فروش رامقتضی‌ دانست‌ (مثلاً نصب‌ یک‌ گیرنده‌ تلویزیونی‌ که‌ در کارخانه‌ آزمایش‌ شده‌ است‌، تنها مستلزم‌ خارج‌ کردن‌ آن‌ از بسته‌بندی‌، اتصال‌ آنتن‌ و وصل‌ کردن‌ تلویزیون‌ به‌ برق‌ است‌). در موارد دیگر که‌ ممکن‌ است‌ بازرسی‌ تنها به منظور تعیین‌ نهایی‌ مبلغ‌ قرارداد صورت‌ گیرد (برای مثال‌ در مورد محمولـه‌های‌ سنگ‌آهن‌، شکر، دانه‌ سویا و غیره‌)، مقتضی‌ است‌ نسبت‌ به‌ شناخت‌ مبلغ‌ تخمینی‌ درآمد در تاریخ‌ حمل‌ یا زمان‌ مناسب‌ دیگری‌ اقدام‌ شود.


۲ . ب ‌. منوط‌ به‌ تایید خریدار همراه‌ با برخورداری‌ خریدار از حق‌ محدود برای‌ برگشت‌ کالا.
هرگاه‌ فروشنده‌ در مورد امکان‌ برگشت‌ کالا نامطمئن‌ باشد، تا زمانی‌ که‌ محموله‌ رسماً توسط‌ خریدار قبول‌ نشده‌ یا مهلت‌ مقرر برای‌ برگشت‌ کالا منقضی‌ نشده‌ باشد، نسبت‌ به‌ درآمد شناختی‌ صورت‌ نمی‌گیرد.


۲ . ج ‌. تحویل‌ امانی‌ کالا جهت‌ فروش‌: کالا برای‌ گیرنده‌ ارسال‌ می‌شود و وی‌ به‌ نیابت‌ از طرف‌ صاحب‌ کالا، فروش‌ آن‌ را به‌ عهده‌ می‌گیرد.

تا زمانی‌ که‌ کالا به‌ شخص‌ ثالثی‌ فروخته‌ نشده‌ است‌، شناخت‌ درآمد صورت‌ نمی‌گیرد.
۲ . د . فروش‌ نقدی‌ هنگام‌ تحویل‌ کالا.
درآمد همزمان‌ با دریافت‌ وجه‌ نقد توسط‌ فروشنده‌ یا نماینده‌ وی‌ شناسایی‌ می‌شود.


۳ .سفارشهای‌ خاص‌ و محموله‌های‌خاص‌: تمام‌ یا بخشی‌ از بهای‌ کالایی‌ که‌ در زمان‌ دریافت‌ وجوه‌ موجود نیست‌ دریافت‌ می‌شود (برای مثال‌ در مورد کالایی‌ که‌ قرار است‌ بعداً تولید یا توسط‌ شخص‌ ثالثی‌ مستقیماً به‌ مشتری‌ تحویل‌ شود).


شناخت‌ درآمد در این‌ قبیل‌ فروشها منوط‌ به‌ تحویل‌ کالا به‌ خریدار است‌.
۴ .قراردادهای‌ فروش‌ و بازخرید (به‌ جز معاوضه‌ کالاهای‌ مشابه‌):فروشنده‌ هنگام‌ فروش‌ موافقت‌ می‌کند که‌ همان‌ کالا را بعداً بازخرید کند. همچنین‌ ممکن‌ است‌ فروشنده‌ اختیار بازخرید کالا را داشته‌ باشد یا خریدار این‌ اختیار را داشته‌ باشد که‌ فروشنده‌ را ملزم‌ به‌ بازخرید کالا کند.
شرایط‌ قراردادها را باید مورد بررسی‌ قرار داد تا اطمینان‌ حاصل‌ شود که‌ از لحاظ‌ محتوایی‌، فروشنده‌ مخاطرات‌ و مزایای‌ مالکیت‌ را به‌ خریدار منتقل‌ کرده‌ است‌ که‌ در این‌ صورت‌ درآمد عملیاتی‌ شناسایی‌ می‌شود. هرگاه‌ فروشنده‌، مخاطرات‌ و مزایای‌ مالکیت‌ را برای‌ خود نگه‌ داشته‌ باشد، حتی‌ با وجود انتقال‌ مالکیت‌ قانونی‌ به‌ خریدار، معامله‌ ماهیتاً جهت‌ دستیابی‌ به‌ منابع‌ مالی‌ انجام‌ گرفته‌ و درآمد شناسایی‌ نمی‌شود.
۵ . فروش‌ به‌ واسطه‌ها: کالا مجدداً توسط‌ توزیع‌کنندگان‌، عمده‌ فروشان‌ و غیره‌ فروخته‌ می‌شود.
به طور کلی‌ شناخت‌ درآمد حاصل از این‌ قبیل‌ فروشها می‌تواند پس‌ از انتقال‌ مخاطرات‌ و مزایای‌ عمده‌ مالکیت‌ صورت‌ گیرد. با این حال‌، در برخی‌ موارد ممکن‌ است‌ خریدار در واقع‌ نماینده‌ فروشنده‌ باشد که‌ در این‌ صورت‌ معامله‌ باید ارسال‌ امانی‌ برای‌ فروش‌ تلقی‌ شود.
۶ . حق‌ اشتراک‌ نشریات‌
هرگاه‌ اقلام‌ مورد نظر دارای‌ ارزش‌ مشابه‌ در هر دوره‌ زمانی‌ باشد، به‌ جای‌ شناخت‌ بلافاصله‌ و یکجای‌ مبالغ‌ دریافتی‌ صورتحساب‌ شده‌، شناخت‌ درآمد در طول‌ مدت‌ اشتراک‌ و براساس‌ روش‌ خط‌ مستقیم‌ انجام‌ می‌شود، ولی‌ اگر ارزش‌ نشریات‌ ارسالی‌ در دوره‌های‌ مختلف‌ متفاوت‌ باشد، شناخت‌ درآمد برمبنای‌ نسبت‌ قیمت‌ فروش‌ کلیه‌ نشریات‌ ارسال‌ شده‌ به‌ کل‌ قیمت‌ فروش‌ کلیه‌ اقلام‌ مورد اشتراک‌ صورت‌ می‌گیرد.
۷ . فروش‌ اقساطی‌
چنانچه‌ مابه‌ازای‌ فروش‌ به‌ صورت‌ اقساطی‌ دریافت‌ شود، درآمد حاصل از فروش‌ به‌ کسر سود تضمین‌ شده‌ در تاریخ‌ فروش‌ به عنوان‌ درآمد مورد شناخت‌ قرار می‌گیرد. شناخت‌ درآمد سود تضمین‌ شده‌ مربوط‌ براساس‌ مدت‌ زمان‌ و با توجه‌ به‌ مانده‌ اصل‌ طلب‌ و نرخ‌ سود تضمین‌ شده‌ مورد توافق‌ صورت‌ می‌گیرد.
۸ . فروش‌ املاک‌
در فروش‌ املاک‌، شناخت‌ درآمد معمولاً همزمان‌ با انتقال‌ مالکیت‌ قانونی‌ به‌ خریدار صورت‌ می‌گیرد. با این حال‌، در مواردی‌ ممکن‌ است‌ منافع‌ مرتبط‌ با دارایی‌ قبل‌ از انتقال‌ مالکیت‌ قانونی‌ دراختیار خریدار قرار گیرد و لذا مخاطرات‌ و مزایای‌ مالکیت‌ در آن‌ مقطع‌ به‌ خریدار منتقل‌ شده‌ باشد. در چنین‌ مواردی‌، به‌شرط‌ آنکه‌ کارهای‌ تکمیلی‌ عمده‌ای‌ طبق‌ قرارداد برعهده‌ فروشنده‌ نباشد، شناخت‌ درآمد عملیاتی‌ در اغلب‌ موارد مناسب‌ است‌.
در هریک‌ از حالات‌ بالا، هرگاه‌ فروشنده‌ ملزم‌ به‌ انجام‌ کارهای‌ عمده‌ای‌ بعد از انتقال‌ منافع‌ و یا انتقال‌ مالکیت‌ قانونی‌ باشد، شناخت‌ درآمد موکول‌ به‌ انجام‌ کارهای‌ مزبور می‌شود. برای‌ نمونه‌ می‌توان‌ از فروش‌ ساختمان‌ نیمه‌ تمام‌ نام‌ برد.

ب ‌. ارائـه خدمات‌ ۱ . اجرت‌ نصب‌

اجرت‌ نصب‌ با توجه‌ به‌ میزان‌ تکمیل‌ عملیات‌ نصب‌ به عنوان‌ درآمد شناسایی‌ می‌شود، مگر این‌ که‌ اجرت‌ نصب‌ از بهای‌ فروش‌ محصول‌ تفکیک‌پذیر نباشد که‌ در این‌ صورت‌ اجرت‌ مربوط‌ همزمان‌ با فروش‌ کالا شناسایی‌ می‌شود.
۲ . مبالغی‌ که‌ بابت‌ خدمات‌ بعد از فروش‌ در قیمت‌ فروش‌ منظور شده‌ است‌.
چنانچه‌ بابت‌ خدمات‌ تضمینی‌ پس‌ از فروش‌ مبلغ‌ مشخصی‌ در قیمت‌ فروش‌ منظور شده‌ باشد، معمولاً مقتضی‌ خواهد بود که‌ شناخت‌ آن‌ حصه‌ از قیمت‌ فروش‌ به عنوان‌ درآمد به تعویق‌ افتد و طی‌ دوره‌ای‌ که‌ خدمات‌ ارائه‌ می‌شود، صورت‌ گیرد. درآمدی‌ که‌ به تعویق‌ می‌افتد، مبلغی‌ است‌ که‌ علاوه‌بر جبران‌ مخارج‌ مورد انتظار خدمات‌ تحت‌ قرارداد فروش‌، سودی‌ معقول‌ از بابت‌ انجام‌ خدمات‌، عاید فروشنده‌ کند.
۳ . حق‌العمل‌ کارگزاران‌ تبلیغات‌
حق‌العمل‌ پخش‌ تبلیغات‌، زمانی‌ شناسایی‌ می‌شود که‌ تبلیغات‌ مورد نظر از طریق‌ رسانه‌ها انعکاس‌ یابد. حق‌العمل‌ تهیه‌ طرحهای‌ تبلیغاتی‌ باتوجه‌ به‌ مرحله‌ تکمیل‌ طرح‌ مورد شناخت‌ قرار می‌گیرد.
۴ . کارمزد نمایندگیهای‌ بیمه‌
درآمد کارمزد نمایندگیهای‌ بیمه‌ که‌ مستلزم‌ انجام‌ خدمات‌ اضافی‌ توسط‌ کارگزار نیست‌، در تاریخ‌ مؤثر شروع‌ یا تجدید بیمه‌ نامه‌های‌ مربوط‌ مورد شناخت‌ قرار می‌گیرد. هرگاه‌ چنین‌ انتظار رود که‌ قرارداد، نیازمند ارائـه‌ خدمات‌ اضافی‌ در طول‌ دوره‌ بیمه‌نامه‌ خواهد بود، شناخت‌ کل‌ کارمزد یا حصه‌ مناسبی‌ از آن‌ می‌تـواند در طـول‌ دوره‌ بیمـه‌نامه‌ صورت‌ گیرد.
۵ . ورودیه‌
درآمد نمایشهای‌ هنری‌، جشنها و رویدادهای‌ خاص‌ دیگر همزمان‌ با برگزاری‌ آن‌، شناسایی‌ می‌شود. اگر برای‌ چند رویداد مختلف‌ یک‌ بلیت‌ مشترک‌ فروخته‌ شود، درآمد حاصل از فروش‌ بلیت‌ برمبنایی‌ سیستماتیک‌ و منطقی‌
به‌ هر یک‌ از رویدادها تخصیص‌ داده‌ می‌شود.

۶ . شهریه‌
درآمد در طول‌ دوره‌ آموزش‌ شناسایی‌ می‌شود.
۷ . حق‌ عضویت‌

شناخت‌ درآمد حاصل از این‌ منبع‌، به‌ ماهیت‌ خدماتی‌ که‌ ارائه‌ می‌شود بستگی‌ دارد. اگر مبلغ‌ دریافتی‌ تنها جهت‌ عضویت‌ بوده‌ و وجه‌ یا وجوه‌ دیگری‌ برای‌ سایر خدمات‌ یا محصولات‌ (برای‌ هریک‌ به طور جداگانه‌، یا کلاً به‌ صورت‌ یک‌ حق‌ اشتراک‌ سالانه‌) دریافت‌ شود، شناخت‌ درآمد حق‌ عضویت‌ باید هنگامی‌ صورت‌ گیرد که‌ ابهام‌ قابل‌ توجهی‌ در مورد قابلیت‌ وصول‌ آن‌ وجود نداشته‌ باشد. اگر وجه‌ دریافتی‌ شامل‌ ارائـه‌ خدمات‌ یا ارسال‌ نشریاتی‌ در طول‌ مدت‌ عضویت‌ باشد، شناخت‌ درآمد مربوط‌ باید با توجه‌ به‌ زمان‌ بندی‌ و ماهیت‌ و ارزش‌ کلیه‌ خدمات‌ ارائه‌ شده‌، برمبنایی‌ سیستماتیک‌ و منطقی‌ انجام‌ پذیرد.
۸ . حق‌الزحمه‌ خدمـات‌ انحصـاری‌ (فرانشیز)
به طور کلی‌، این‌ حق‌الزحمه‌ها ممکن‌ است‌ بابت‌ ترکیبات‌ مختلفی‌ از ارائـه‌ خدمات‌ اولیه‌ و خدمات‌ بعدی‌، ارسال‌ تجهیزات‌ و سایر اقلام‌، دانش‌ فنی‌ و غیره‌ دریافت‌ گردد. این‌ حق‌الزحمه‌ها برمبنایی‌ که‌ منعکس‌کننده‌ هدف‌ دریافت‌ حق‌الزحمه‌ است‌، به عنوان‌ درآمد مورد شناخت‌ قرار می‌گیرد. روشهای‌ زیر برای‌ شناخت‌ درآمد فرانشیز مناسب‌ است‌:

ـ ارسـال‌ تجهیـزات‌ و سـایـر داراییهـای‌ مشهود
ـ همزمان‌ با تحویل‌ اقلام‌ یا انتقال‌ مالکیت‌ قانونی‌، درآمد عملیاتی‌ برمبنای‌ ارزش‌ منصفانه‌ داراییهای‌ فروش‌ رفته‌ شناسایی‌ می‌شود.
ـ ارائـه‌ خدمات‌ اولیـه‌ و بعـدی‌
ـ در مورد بخشی‌ از درآمد فرانشیز که‌ مربوط‌ به‌ خدمات‌ مستمر است‌ شناخت‌ درآمد هنگام‌ ارائـه‌ خدمات‌ صورت‌ می‌گیرد. ـ اگر حق‌الزحمه‌های‌ دریافتنی‌ که‌ طبق‌ قرارداد به طور مستمر دریافت‌ می‌شود برای‌ پوشش‌ هزینه‌های‌ خدمات‌ مستمر و سودی‌ معقول‌ تکافو نکند، شناخت‌ بخشی‌ از درآمد حاصل از حق‌ خدمات‌ انحصاری‌ اولیه‌، به تعویق‌ می‌افتد.
ـ حق‌الزحمه‌ حقوق‌ اعطایی مستمر و سایر خدمات
ـ حق‌الزحمه‌ مربوط‌ به‌ استفاده‌ از حقوق‌ اعطایی‌ مستمر طبق‌ قرارداد یا حق‌الزحمه‌ سایر خدمات‌ ارائه‌ شده‌ طی‌ دوره‌ قرارداد، همزمان‌ با استفاده‌ از حقوق‌ اعطایی‌ یا ارائـه‌ خدمات‌ به عنوان‌ درآمد عملیاتی‌ شناسایی‌ می‌شود.
۹ . حق‌الزحمـه‌ تولیـد نـرم‌افـزار رایانه‌ای‌ با کاربـرد خاص‌
حق‌الزحمه‌ حاصل از تولید نرم‌افزار رایانه‌ای‌ با کاربرد خاص‌ با توجه‌ به‌ مرحله‌ تکمیل‌ فرآیند تولید از جمله‌ تکمیل‌ خدمات‌ پشتیبانی‌ بعدی‌ به عنوان‌ درآمد عملیاتی‌ شناسایی‌ می‌شود.
ج‌ . سود تضمین شده، درآمد حق‌الامتیاز و سود سهام
۱ . حق‌الزحمـه‌ اجـازه‌ استفـاده‌ و درآمـد حق امتیاز ساخت‌
حق‌الزحمه‌ و درآمد حق امتیاز دریافتی‌ درقبال‌ استفاده‌ دیگران‌ از داراییهای‌ واحد تجاری‌ (از قبیل‌ علایم‌ تجاری‌، حق اختراع‌، نرم‌افزار رایانه‌ای‌، حق‌ تکثیر قطعات‌ موسیقی‌ و حـق‌ نمایش‌ فیلمهـای‌ سینمایی‌) معمولاً براساس‌ محتوای‌ قرارداد شناسایی‌ می‌شود. به عنوان‌ یک‌ راه‌ حل‌ عملی‌، می‌توان‌ درآمد را به‌ روش‌ خط‌ مستقیم‌ و طی‌ دوره‌ قرارداد شناسایی‌ کرد. برای مثال‌ می‌توان‌ از موردی‌ نام‌ برد که‌ حق‌ استفاده‌ از فناوری‌ خاصی‌ برای‌ یک‌ دوره‌ زمانی‌ معین‌ به‌ استفاده‌کننده‌ اعطا شده‌ است‌.
اعطای‌ حقوق‌ در قبال‌ حق‌الزحمه‌ ثابت‌ یا تضمین‌ غیرقابل‌ استرداد تحت‌ قراردادی‌ غیـرقابل‌ فسخ‌ کـه‌ به‌ استفاده‌کننـده‌ اجـازه‌ بهره‌گیری‌ آزادانه‌ از حقوق‌ اعطایی‌ را می‌دهد و اعطا کننده‌ حقوق‌، ملزم‌ به‌ ایفای‌ تعهدات‌ دیگری‌ نیست‌، ماهیتاً فروش‌ تلقی‌ می‌شود. یک‌ مثال‌ بارز از این‌ موارد، قرارداد اجازه‌ استفاده‌ (لیسانس‌) از نرم‌افزار رایانه‌ای‌ است‌ که‌ به‌ موجب‌ آن‌ اعطا کننده‌ تعهد دیگری‌ بعد از تحویل‌ آن‌ ندارد. مثال‌ دیگر، اعطای‌ حقوق‌ نمایش‌ فیلم‌ سینمایی‌ در بازارهایی‌ است‌ که‌ اعطا کننده‌، بر توزیع‌ فیلم‌ در این‌ بازارها کنترلی‌ ندارد و لذا در درآمد فروش‌ بلیت‌ سهیم‌ نیست‌. در چنین‌ شرایطی‌ درآمد، در زمان‌ فروش‌ شناسایی‌ می‌شود.
۲ . سود سهام‌

سود سهام‌ حاصل از سرمایه‌گذاریهایی‌ که‌ به‌ روش‌ ارزش‌ ویژه‌ ثبت‌ نشده‌ است‌، در زمان‌ احراز حق‌ دریافت‌ توسط‌ سهامدار شناسایی‌ می‌شود (به‌ استثنای‌ سود سهام‌ حاصل از سرمایه‌گذاری‌ در واحدهای‌ تجاری‌ فرعی‌ و وابسته‌). با توجه‌ به‌ اصلاحیه‌ قانون‌ تجارت‌ مصوب‌ ۱۳۴۷ حق‌ دریافت‌ سود سهام‌ با تصویب‌ مجمع‌ عمومی‌ شرکت‌ سرمایه‌پذیر احراز می‌شود.
 
آخرین ویرایش:

P a N a H

عضو جدید
کاربر ممتاز
استاندارد حسابداری شماره 4
ذخایر،بدهیهای احتمالی و داراییهای احتمالی

استاندارد حسابداری شماره ۴ با عنوان ذخایر، بدهیهای احتمالی و داراییهای احتمالیکه در تاریخ تیرماه ۱۳۸۵ توسط مجمع عمومی سازمان حسابرسی تصویب شده است جایگزین استاندارد حسابداری شماره ۴ با عنوان حسابداری پیشامدهای احتمالی مصوب ۱۳۷۹ می‌شود و الزامات آن در مورد صورتهای مالی که دوره مالی آنها از تاریخ ۱/۱/۱۳۸۵ و بعد از آن شروع می‌شود، لازم‌الاجراست.

پیشگفتار
[h=1](۱) استاندارد حسابداری شماره ۴ با عنوان ذخایر، بدهیهای احتمالی و داراییهای احتمالیکه در تاریخ تیرماه ۱۳۸۵ توسط مجمع عمومی سازمان حسابرسی تصویب شده است جایگزین استاندارد حسابداری شماره ۴ با عنوان حسابداری پیشامدهای احتمالی مصوب ۱۳۷۹ می‌شود و الزامات آن در مورد صورتهای مالی که دوره مالی آنها از تاریخ ۱/۱/۱۳۸۵ و بعد از آن شروع می‌شود، لازم‌الاجراست.[/h]دلیل تجدید نظر در استاندارد
(۲) این تجدید نظر با هدف هماهنگی بیشتر با استانداردهای بین‌المللی حسابداری و بهبود استاندارد قبلی، انجام شده است.

تغییرات اصلی
(۳) در این استاندارد، عنوان ” ذخایر، بدهیهای احتمالی و داراییهای احتمالی“ جایگزین عنوان ” پیشامدهای احتمالی“ شده است.
(۴) در استاندارد جدید تعاریفی برای ذخیره، بدهی احتمالی و دارایی احتمالی ارائه شده است اما در استاندارد قبلی تنها پیشامد احتمالی تعریف شده بود.
(۵) در استاندارد قبلی، ایجاد بدهی یا کاهش دارایی در اثر رویدادهای آتی به سه گروه ” محتمل“، ” ممکن“ و ” بعید“ تقسیم شده بود. در استاندارد جدید تعهدات محتمل در قالب ” ذخیره“ تعریف شده است و تعهدات ممکن و بعید نیز در زمره ” بدهیهای احتمالی“ تلقی شده است.
(۶) در این استاندارد محاسبه ارزش فعلی برای شناسایی ذخیره در صورت با اهمیت بودن اثر ارزش زمانی پول، الزامی شده است.
(۷) در استاندارد جدید، الزاماتی در مورد قراردادهای زیانبار و مخارج تجدید ساختار ارائه گردیده است.
[h=1]هدف[/h]۱ . هدف این استاندارد اطمینان از بکارگیری معیارهای شناخت و مبانی اندازه‌گیری مناسب در مورد ذخایر، بدهیهای احتمالی و داراییهای احتمالی و نیز افشای اطلاعات کافی در یادداشتهای توضیحی برای درک بهتر ماهیت، زمان‌بندی و مبلغ آنها توسط استفاده‌کنندگان صورتهای مالی می‌باشد.
[h=1]دامنه کاربرد[/h]۲ . این استاندارد باید توسط کلیه واحدهای تجاری برای حسابداری ذخایر، بدهیهای احتمالی و داراییهای احتمالی، به استثنای موارد زیر، بکار رود:
الف. قراردادهایی که به موجب آن هیچ یک از طرفین به تعهدات خود عمل نکرده‌اند یا هر‌ دو طرف طبق قرارداد بخشی از تعهداتشان را متناسباً انجام داده‌اند، مگر در مواردی که قرارداد زیانبار باشد، و
ب . آنچه که مشمول سایر استانداردهای حسابداری است.
۳ . چنانچه استاندارد حسابداری دیگری نوع خاصی از ذخایر، بدهیهای احتمالی و داراییهای احتمالی را مورد بحث قرار ‌دهد، واحد تجاری باید آن استاندارد را بکار برد. به عنوان مثال، موارد خاصی از ذخایر در استانداردهای زیر مطرح شده است:
الف. پیمانهای بلندمدت (به استاندارد حسابداری شماره ۹ با عنوان حسابداری پیمانهای بلند‌مدت مراجعه شود)،
ب . اجاره‌ها (به استاندارد حسابداری شماره ۲۱ با عنوان حسابداری اجاره‌ها مراجعه شود). با توجه به اینکه استاندارد حسابداری شماره ۲۱ حاوی الزامات خاصی برای اجاره‌های عملیاتی زیانبار نیست، این استاندارد در چنین مواردی کاربرد دارد، و

ج . فعالیتهای بیمه عمومی (به استاندارد حسابداری شماره ۲۸ با عنوان فعالیتهای بیمه عمومی مراجعه شود).
۴ . بعضی از مبالغی که با آن همانند ذخیره برخورد می‌شود ممکن است مربوط به شناخت درآمد باشد. برای مثال، مواردی‌که واحد تجاری در مقابل دریافت حق اشتراک، خدمات تعمیر خودرو ارائه می‌کند. این استاندارد با شناخت درآمد سروکار ندارد. استاندارد حسابداری شماره ۳
با عنوان درآمد عملیاتی، شرایط شناخت درآمد عملیاتی را مشخص می‌کند و رهنمودی عملی برای بکارگیری معیارهای شناخت ارائه می‌دهد. این استاندارد الزامات استاندارد حسابداری شماره۳ را تغییر نمی‌دهد.

۵ . این استاندارد، ذخایر را به عنوان بدهیهایی تعریف کرده است که زمان تسویه و یا تعیین مبلغ آن توأم با ابهام نسبتاً قابل توجه می‌باشد. اصطلاح ” ذخیره“ در مورد اقلامی از قبیل کاهش ارزش داراییها و مطالبات مشکوک‌الوصول نیز بکار می‌رود. این اقلام مبلغ دفتری داراییها را تعدیل می‌کند و مشمول این استاندارد نیست.
۶ . این استاندارد در مورد ذخیره تجدید ساختار (شامل عملیات متوقف شده) کاربرد دارد. هنگامی‌که تجدید ساختار منطبق با تعریف عملیات متوقف شده باشد، طبق استاندارد حسابداری شماره ۶ با عنوان گزارش عملکرد مالی، موارد افشای بیشتری ضرورت دارد.
[h=1]تعاریف[/h]۷ . اصطلاحات ذیل در این استاندارد با معانی مشخص زیر بکار رفته است :

  • · ذخیره : نوعی بدهی است که زمان تسویه و یا تعیین مبلغ آن توأم با ابهام نسبتاً قابل توجه است.
  • · بدهی : عبارت از تعهد انتقال منافع اقتصادی توسط واحد تجاری، ناشی از معاملات یا سایر رویدادهای گذشته است.
  • · رویداد تعهد آور : رویدادی است که تعهدی قانونی یا عرفی ایجاد می‌کند به‌گونه‌ای که واحد تجاری ملزم به تسویه آن باشد.
  • · تعهد قانونی : تعهدی است که از قرارداد یا الزامات قانونی ناشی می‌شود.
  • · تعهد عرفی : تعهدی است ناشی از اقدامات واحد تجاری در مواردی که واحد تجاری با توجه به نحوه عمل خود در گذشته، سیاستهای اعلام شده یا آئین‌نامه‌های جاری کاملاً مشخص، به سایر اشخاص نشان داده است که مسئولیتهای‌ خاصی را خواهد پذیرفت، و در نتیجه، واحد تجاری انتظاری بجا برای آنها ایجاد کرده است که مسئولیتهای خود را ایفا خواهد کرد.


  • · بدهی احتمالی :
الف. تعهدی غیرقطعی است که از رویدادهای گذشته ناشی می‌‌شود و وجود آن تنها ازطریق وقوع یا عدم وقوع یک یا چند رویداد نامشخص آتی که بطور کامل در کنترل واحد تجاری نیست،تأیید خواهد شد، یا
ب . تعهدی فعلی است که از رویدادهای گذشته ناشی می‌شود اما بدلایل زیر شناسایی نمی‌شود:
۱ . خروج منافع اقتصادی برای تسویه تعهد محتمل نیست.
۲ . مبلغ تعهد را نمی‌توان با قابلیت اتکای کافی اندازه‌گیری کرد.


  • · دارایی احتمالی : یک دارایی غیرقطعی است که از رویدادهای گذشته ناشی می‌شود و وجود آن تنها از طریق وقوع یا عدم وقوع یک یا چند رویداد نامشخص آتی که بطور کامل تحت کنترل واحد تجاری نیست، تأیید خواهد شد.
  • · قرارداد زیانبار : قراردادی است که مخارج غیرقابل اجتناب آن برای ایفای تعهدات ناشی از قرارداد، بیش از منافع اقتصادی مورد انتظار آن قرارداد است.
  • · تجدید ساختار : برنامه‌ای است که توسط مدیریت طراحی و کنترل می‌شود و در دامنه فعالیت واحد تجاری و یا شیوه انجام آن فعالیت، تغییرات با اهمیتی ایجاد می‌کند.

[h=1]ذخایر و سایر بدهیها[/h]۸ . ذخایر را می‌توان از سایر بدهیها مانند حسابهای پرداختنی تجاری و سایر حسابها و اسناد پرداختنی متمایز کرد، زیرا در‌مورد زمان تسویه ویا مبلغ آن ابهام وجود دارد. حسابهای پرداختنی تجاری، بدهی بابت کالاها و خدمات دریافت شده‌ای است که صورتحساب آن دریافت گردیده یا با فروشنده در مورد مبلغ و زمان پرداخت مابه‌ازای آن توافق شده است. بنابراین وجه تمایز اصلی حسابهای پرداختنی تجاری با ذخایر این است که مبلغ آن با توجه به صورتحساب و زمان پرداخت آن نیز از طریق توافق با فروشنده مشخص می‌گردد. گروهی دیگر از بدهیها بابت کالاها یا خدمات دریافت شده‌ای است که صورتحساب آن دریافت نشده یا به طور رسمی با فروشنده در مورد مبلغ و زمان تسویه آن توافق نشده است. در بعضی موارد برای تعیین مبلغ یا زمان تسویه بدهیهایی از قبیل بدهی مربوط به آب و برق مصرف شده تا پایان دوره مالی که صورتحساب آن هنوز دریافت نشده است و نیز بدهیهای دیگری از قبیل مالیات عملکرد، انجام برآورد لازم است، اما میزان ابهام در رابطه با این بدهیها به مراتب کمتر از ذخایر است. اگرچه در عمل اصطلاح ذخیره برای این نوع بدهیها نیز استفاده می‌شود، اما اصطلاح ذخیره در این استاندارد برای بدهیهایی بکار می‌رود که با تعریف مندرج در این استاندارد انطباق داشته باشد. ذخیره تضمین کالا، ذخیره پاکسازی محیط زیست، ذخیره دعاوی حقوقی و ذخیره مزایای پایان خدمت، نمونه‌هایی از این‌گونه بدهیهاست.
[h=1]رابطه بین ذخایر و بدهیهای احتمالی[/h]۹ . اگرچه برآورد ذخایر به‌دلیل نامشخص بودن زمان تسویه و یا مبلغ آن توأم با احتمال است اما اصطلاح ” احتمالی“ در این استاندارد در‌مورد بدهیها و داراییهایی بکار می‌رود که شناسایی نمی‌شود، زیرا وجود آنها تنها از طریق وقوع یا عدم وقوع یک یا چند رویداد نامشخص آتی که بطور کامل تحت کنترل واحد تجاری نیست، تأیید می‌گردد. بعلاوه، اصطلاح ”‌ بدهی احتمالی“ برای بدهیهایی بکار می‌رود که معیارهای شناخت را احراز نمی‌کنند.
۱۰ . این استاندارد موارد زیر را از هم متمایز می‌کند:
الف. ذخایـر : بعنوان بدهی شناسایی می‌شود (با فرض اینکه برآورد اتکاپذیر قابل انجام باشد)، زیرا تعهدات فعلی است و ضرورت خروج منافع اقتصادی برای تسویه این تعهدات محتمل است.

ب . بدهیهای احتمالی : بعنوان بدهی شناسایی نمی‌شود، زیرا:
۱ . تعهدات احتمالی است و وجود تعهد فعلی واحد تجاری که منجر به خروج منافع اقتصادی می‌شود، باید تأیید گردد، یا
۲ . تعهدات فعلی است که معیارهای شناخت مندرج در این استاندارد را ندارند (زیرا خروج منافع اقتصادی برای تسویه تعهد، محتمل نیست یا برآورد اتکاپذیر مبلغ تعهد امکان‌پذیر نمی‌باشد).
[h=1]شناخت[/h][h=2]ذخایـر[/h]۱۱ . ذخیره باید در صورت احراز معیارهای زیر شناسایی شود:
الف . واحد تجاری تعهدی فعلی (قانونی یا عرفی) دارد که در نتیجه رویدادی در گذشته ایجاد شده است،
ب . خروج منافع اقتصادی برای تسویه تعهد محتمل باشد ، و
ج . مبلغ تعهد به‌گونه‌ای اتکاپذیر قابل برآورد باشد.

اگر این شرایط احراز نگردد، هیچ ذخیره‌ای نباید شناسایی شود.

تعهد فعلی

۱۲ . در موارد بسیار نادر، وجود تعهد فعلی روشن نیست. در این موارد، چنانچه با در نظر گرفتن تمام شواهد در دسترس، احتمال وجود تعهد فعلی در تاریخ ترازنامه بیشتر باشد، چنین فرض می‌شود که یک رویداد گذشته تعهد فعلی را بوجود آورده است.
۱۳ . در اغلب موارد روشن است که آیا رویداد گذشته منجر به تعهدی فعلی شده است یا خیر. در مواردی نادر مانند یک دعوی حقوقی ممکن است در مورد اینکه رویدادهای خاصی واقع شده یا اینکه آن رویدادها منجر به تعهد فعلی شده است، اختلاف نظر وجود داشته باشد. در این موارد واحد تجاری با در نظر گرفتن تمام شواهد در دسترس شامل نظرات کارشناسان، وجود تعهد فعلی را در تاریخ ترازنامه مشخص می‌کند. شواهد مورد نظر شامل شواهد بیشتری است که از طریق رویدادهای بعد از تاریخ ترازنامه فراهم شده است. براساس این شواهد:
الف. اگر احتمال وجود تعهد فعلی در تاریخ ترازنامه بیشتر باشد، واحد تجاری ذخیره شناسایی می‌کند (به شرط اینکه معیارهای شناخت احراز گردد)، و
ب . در صورتی که به احتمال زیاد، تعهد فعلی در تاریخ ترازنامه وجود نداشته باشد، واحد تجاری یک بدهی احتمالی را افشا می‌کند، مگر اینکه امکان خروج منافع اقتصادی بعید باشد (به بند۷۶ مراجعه شود).

رویداد گذشته
۱۴ . رویداد گذشته‌ای که منجر به تعهد فعلی شود، رویداد تعهدآور نامیده می‌شود. برای اینکه رویدادی تعهدآور تلقی شود، لازم است واحد تجاری هیچ راه کار عملی جز تسویه تعهد ایجاد شده ناشی از این رویداد نداشته باشد. این وضعیت تنها در موارد زیر واقع می‌شود:
الف . الزام قانونی برای تسویه تعهد وجود داشته باشد، یا
ب . در مورد تعهد عرفی، هنگامی‌که رویداد مورد نظر (که ممکن است ناشی از اقدام واحد تجاری باشد) انتظاراتی بجا مبنی بر ایفای تعهد واحد تجاری در اشخاص دیگر ایجاد کند.
۱۵ . صورتهای مالی با وضعیت مالی واحد تجاری در پایان دوره گزارشگری و نه وضعیت احتمالی آن در آینده سر و کار دارد. بنابراین، برای مخارجی که در آینده جهت انجام فعالیتهای آتی تحمل می‌شود، ذخیره‌ای شناسایی نمی‌شود. تنها بدهیهایی در ترازنامه شناسایی می‌شود که در تاریخ ترازنامه وجود داشته باشد.
۱۶ . تنها تعهداتی که ناشی از رویدادهای گذشته و مستقل از اقدامات آتی واحد تجاری است، بعنوان ذخیره شناسایی می‌شود. نمونه چنین تعهداتی شامل جرایم یا مخارج پاکسازی تخریب غیرقانونی محیط زیست است که تسویه هر دو، صرفنظر از اقدامات آتی واحد تجاری، منجر به خروج منافع اقتصادی خواهد شد. همچنین، واحد تجاری برای مخارج برچیدن تأسیسات نفتی، به میزان تعهد خود برای جبران خسارات وارده قبلی ذخیره شناسایی می‌کند. از سوی دیگر، واحد تجاری ممکن است بدلیل ضرورتهای تجاری یا الزامات قانونی، مایل یا ملزم باشد تا مخارجی را برای انجام فعالیت به روش خاص در آینده تحمل کند (برای مثال، نصب فیلترهای تصفیه در یک کارخانه سیمان). از آنجا که واحد تجاری می‌تواند از طریق اقدامات آتی (مثل تغییر روش عملیات) از مخارج آتی اجتناب کند، بنابراین تعهد فعلی برای آن مخارج ندارد و ذخیره‌ای نیز شناسایی نمی‌کند.
۱۷ . تعهد همیشه مستلزم وجود طرف دیگری است که تعهد نسبت به وی ایفا می‌شود. با این حال، مشخص بودن هویت طرف تعهد لازم نیست و تعهد ممکن است نسبت به عموم باشد. چون تعهد همیشه مستلزم تقبل تکلیف در‌قبال طرف دیگری است، بنابراین تصمیم مدیریت اجرایی یا هیئت مدیره، به تعهد عرفی در تاریخ ترازنامه منجر نمی‌شود مگر اینکه قبل از تاریخ ترازنامه تصمیم به گونه‌ای کاملاً مشخص به اطلاع اشخاص تحت تأثیر تصمیم رسیده باشد و در آنها انتظاراتی بجا مبنی بر ایفای مسئولیت توسط واحد تجاری ایجاد کرده باشد.
۱۸ . رویدادی که در زمان وقوع ایجاد تعهد نمی‌کند، ممکن است مدتی بعد بدلیل تغییر قانون و یا اقدام واحد تجاری (برای نمونه، صدور یک اطلاعیه عمومی) که منجر به ایجاد تعهد عرفی می‌شود، تعهدی ایجاد ‌کند. بعنوان مثال، ممکن است زمانی که محیط زیست تخریب می‌شود، تعهدی برای جبران آن وجود نداشته باشد. اما ایجاد چنین خسارتی هنگامی به رویداد تعهدآور تبدیل می‌شود که قانون جدیدی جبران خسارت موجود را الزامی کند یا واحد تجاری مسئولیت جبران خسارت را درمقابل عموم بپذیرد به گونه‌ای که تعهدی عرفی ایجاد شود.
۱۹ . یک طرح یا لایحه قانونی پیشنهادی، تنها در صورتی به ایجاد تعهد منجر می‌شود که تصویب آن تقریباً قطعی باشد. برای مقاصد این استاندارد، با چنین تعهدی همانند تعهد قانونی برخورد می‌شود. شرایط متفاوت حاکم بر تصویب قوانین سبب می‌شود تا تعیین یک رویداد واحد که حاکی از قطعیت یافتن تصویب قانون باشد، غیرممکن شود. در بسیاری موارد، تا زمانی که قانون تصویب نشود، حصول اطمینان از قطعیت یافتن تصویب قانون غیرممکن است.

محتمل بودن خروج منافع اقتصادی
۲۰ . برای اینکه بدهی شرایط شناخت را احراز کند نه تنها وجود تعهد فعلی، بلکه محتمل بودن خروج منافع اقتصادی برای تسویه آن تعهد نیز ضروری است. در این استاندارد، خروج منافع اقتصادی درصورتی محتمل تلقی می‌شود که احتمال وقوع رویداد بیش از عدم وقوع آن باشد. چنانچه وجود تعهد فعلی محتمل نباشد، واحد تجاری آن را به عنوان بدهی احتمالی افشا می‌کند مگر اینکه امکان خروج منافع اقتصادی بعید باشد (به بند ۷۶ مراجعه شود).
۲۱ . درصورت وجود تعدادی تعهد مشابه (مثل ضمانت‌نامه‌های محصول یا قراردادهای مشابه)، محتمل بودن خروج منافع اقتصادی لازم برای تسویه، با درنظر گرفتن مجموع تعهدات هرگروه تعیین می‌شود. اگر چه ممکن است احتمال خروج منافع اقتصادی برای هر یک از اقلام به‌طور جداگانه کم باشد، ولی خروج منافع اقتصادی برای تسویه مجموع تعهدات آن گروه محتمل است. دراین‌گونه موارد (و درصورت احراز معیارهای شناخت) ذخیره شناسایی می‌شود.

برآورد اتکاپذیر تعهد
۲۲ . استفاده از برآورد در تهیه صورتهای مالی امری اساسی است و اتکاپذیری آن را خدشه‌دار نمی‌کند. این امر بویژه درمورد ذخایر مصداق دارد که ماهیتاً نسبت به اکثر اقلام ترازنامه ابهام بیشتری دارد. بجز در موارد بسیار نادر، واحد تجاری قادر است طیفی از نتایج ممکن را مشخص کند و بنابراین می‌تواند برای شناخت ذخیره، تعهد را به‌گونه‌ای اتکاپذیر برآورد کند.
۲۳ . در موارد بسیار نادر که تعیین مبلغ بدهی از طریق برآورد اتکاپذیر میسر نیست، این بدهی به‌عنوان بدهی احتمالی افشا می‌شود (به بند ۷۶ مراجعه شود).

بدهیهای احتمالی

۲۴ . واحد تجاری نباید بدهی‌ احتمالی را شناسایی کند.
۲۵ . بدهی احتمالی افشا می‌شود، مگر اینکه امکان خروج منافع اقتصادی بعید باشد.
۲۶ . چنانچه واحد تجاری مشترکاً و متضامناً درقبال یک تعهد مسئولیت داشته باشد، آن بخش از تعهد که انتظار می‌رود توسط سایر اشخاص ایفا شود بعنوان بدهی احتمالی محسوب می‌شود. واحد تجاری تنها برای بخشی از تعهد که خروج منافع اقتصادی برای تسویه آن محتمل است، ذخیره شناسایی می‌کند، بجز در شرایط بسیار نادر که نتوان برآورد اتکاپذیر انجام داد.
۲۷ . وضعیت بدهیهای احتمالی ممکن است نسبت به آنچه که در ابتدا انتظار می‌رفت، تغییر کند. بنابراین، بدهیهای یادشده بطور مداوم ارزیابی می‌شود تا تعیین گردد که آیا خروج منافع اقتصادی محتمل شده است یا خیر. چنانچه خروج منافع اقتصادی آتی برای اقلامی‌که قبلاً به عنوان بدهی احتمالی تلقی شده‌اند، محتمل شود، در صورتهای مالی دوره‌ای که میزان احتمال در آن تغییر می‌کند، ذخیره شناسایی می‌شود (مگر در شرایط بسیار نادری که برآورد اتکاپذیر ممکن نباشد).

داراییهای احتمالی
۲۸ . واحد تجاری نباید دارایی احتمالی را شناسایی کند.
۲۹ . داراییهای احتمالی معمولاً از رویدادهای برنامه‌ریزی نشده یا غیرمنتظره‌ای ناشی می‌شود که ورود منافع اقتصادی به واحد تجاری را ممکن می‌سازد. برای مثال، می‌توان به ادعایی که واحد تجاری ازطریق مراحل قانونی پیگیری می‌کند اما پیامد آن نامشخص است، اشاره کرد.
۳۰ . داراییهای احتمالی در صورتهای مالی شناسایی نمی‌شود، زیرا ممکن است منجر به شناخت درآمدی ‌شود که هرگز تحقق نیابد. با این‌حال، زمانی‌که تحقق درآمد تقریباً قطعی باشد، دارایی مربوط احتمالی نیست و شناسایی می‌شود.
۳۱ . دارایی احتمالی زمانی افشا می‌شود که ورود منافع اقتصادی محتمل باشد.
۳۲ . داراییهای احتمالی بطور مداوم ارزیابی می‌گردد تا اطمینان حاصل شود که تغییرات آن به‌نحو مناسب در صورتهای مالی منعکس شده است. چنانچه ورود منافع اقتصادی تقریباً قطعی باشد، دارایی و درآمد مربوط در صورتهای مالی دوره‌ای که تغییر در آن رخ داده است، شناسایی می‌شود. همچنین در صورتی که ورود منافع اقتصادی محتمل شود واحد تجاری داراییهای احتمالی را افشا می‌کند.

اندازه‌گیری
بهترین برآورد
۳۳ .مبلغ شناسایی شده بعنوان ذخیره باید بهترین برآورد از مخارجی باشد که برای تسویه تعهد فعلی در تاریخ ترازنامه لازم است.
۳۴ . بهترین برآورد از مخارج لازم برای تسویه تعهد فعلی، مبلغی است که واحد تجاری به طور منطقی لازم است برای تسویه تعهد یا انتقال به شخص ثالث در تاریخ ترازنامه بپردازد. تسویه یا انتقال تعهد در تاریخ ترازنامه اغلب ناممکن یا غیر اقتصادی است. با این‌حال، برآورد مبلغی که واحد تجاری به طور منطقی لازم است برای تسویه یا انتقال تعهد بپردازد، بهترین برآورد از مخارج لازم برای تسویه تعهد فعلی در تاریخ ترازنامه است.
۳۵ . نتایج و آثار مالی رویدادها، از طریق قضاوت مدیریت واحد تجاری باتوجه به تجربیات گذشته در‌مورد رویدادهای مشابه و در بعضی موارد، گزارش کارشناسان مستقل برآورد می‌شود. شواهد موردنظر شامل شواهد بیشتری است که رویدادهای بعد از تاریخ ترازنامه بدست می‌دهد.
۳۶ . نحوه برخورد با ابهام حاکم بر شناسایی ذخیره، به شرایط مرتبط با آن بستگی دارد. چنانچه ذخیره‌ای که اندازه‌گیری می‌شود مربوط به اقلام متعددی باشد، تعهد از طریق تعیین وزن هر یک از پیامدهای ممکن با توجه به احتمال وقوع آنها برآورد می‌شود. این روش آماری برآورد، ” ارزش مورد انتظار “ نامیده می‌شود. بنابراین، مبلغ ذخیره به تناسب میزان احتمال زیان، بعنوان مثال ۶۰ درصد یا ۹۰ درصد، متفاوت خواهد بود. هنگامی که پیامدهایِ احتمالی دارای یک دامنه پیوسته است و احتمال وقوع هر رویداد در این دامنه مشابه سایر رویدادهاست، نقطه میانی این دامنه بعنوان ذخیره برآوردی مدنظر قرار می‌گیرد.
مثال : واحد تجاری محصولات خود را همراه با ضمانت شش ماهه بابت رفع هرگونه عیب و نقص ناشی از تولید به فروش می‌رساند. چنانچه عیب و نقص کشف شده در تمام محصولات فروش رفته جزئی باشد، هزینه رفع آن معادل یک میلیون ریال خواهد بود و اگر عیب و نقص کشف شده در تمام محصولات فروش رفته عمده باشد، هزینه رفع آن معادل چهار میلیون ریال خواهد بود. تجربیات گذشته و انتظارات آتی واحد تجاری حاکی از آن است که در سال آینده، ۷۵ درصد محصولات فروش رفته فاقد عیب و نقص، ۲۰ درصد دارای عیب و نقص جزئی و ۵ درصد نیز دارای عیب و نقص عمده خواهد بود. براساس الزامات بند ۲۱، واحد تجاری احتمال خروج منافع اقتصادی بابت تعهدات مربوط به ضمانت محصولات را به طور کلی ارزیابی می‌کند. ارزش مورد انتظار هزینه رفع عیب و نقص محصولات به شرح زیر است:
.۰٫۴ = (۴ میلیون*۵%) + (۱ میلیون* ۲۰%) + (صفر* ۷۵%)

ریسک وابهام

37. ریسک و ابهام حاکم بر بسیاری از رویدادها و شرایط باید در دستیابی به بهترین برآورد ذخیره درنظر گرفته شود.
۳۸ . ریسک بیانگر تغییر‌پذیری نتایج است. تعدیل ریسک ممکن است مبلغ بدهی را افزایش دهد. درشرایط ابهام، برای پرهیز از بیش‌نمایی درآمدها یا داراییها و کم نمایی هزینه‌ها یا بدهیها، رعایت احتیاط در انجام قضاوت لازم است. با این‌حال، وجود ابهام، ایجاد ذخایر اضافی یا بیش‌نمایی بدهیها را توجیه نمی‌کند. به عنوان مثال، چنانچه هزینه‌های یک پیامد نامساعد خاص بصورت محتاطانه برآورد شود، میزان احتمال آن نباید بیش از واقع درنظر گرفته شود. باید مراقب بود تا از تعدیل مضاعف بابت ریسک و ابهام و درنتیجه بیش‌نمایی ذخیره اجتناب شود.

ارزش فعلی
۳۹ . هنگامی که اثر ارزش زمانی پول با اهمیت است، مبلغ ذخیره باید معادل ارزش فعلی مخارج مورد انتظار لازم برای تسویه تعهد باشد.
۴۰ . با توجه به مشکلات عملی تعیین نرخهای تنزیل متفاوت و به‌منظور ایجاد یکنواختی در شیوه محاسبه ارزش فعلی بدهی بلندمدت، توصیه می‌شود از نرخ بازده بدون ریسک، مانند نرخ سود سپرده‌های سرمایه‌گذاری بلندمدت بانکی یا نرخ اوراق مشارکت دولتی، استفاده ‌شود.

رویدادهای آتی
۴۱ . اگر شواهد عینی کافی وجود داشته باشـد که رویدادهای آتی مؤثـر برمبلغ مورد نیاز برای تسویـه تعهد، رخ خواهد داد، این رویدادها باید در تعیین مبلغ ذخیره در نظرگرفته شود.
۴۲ . رویدادهای آتی مورد انتظار ممکن است در اندازه‌گیری ذخایر اهمیت ویژه‌ای داشته باشد. برای نمونه، ممکن است این اعتقاد وجود داشته باشد که مخارج برچیدن یک کارگاه در پایان عمر آن به‌دلیل تغییرات آتی فناوری برچیدن، کاهش یابد. در این حالت، مبلغ ذخیره با توجه به تمام شواهد موجود در مورد فناوری قابل دسترس در زمان برچیدن، برآورد می‌شود.

واگذاری مورد انتظار داراییها
۴۳ . سود ناشی از واگذاری مورد انتظار داراییها نباید در اندازه‌گیری ذخیره در نظر گرفته شود.
۴۴ . سود ناشی از واگذاری مورد انتظار داراییها در اندازه‌گیری ذخیره درنظر گرفته نمی‌شود، حتی اگر واگذاری مورد انتظاررابطه نزدیکی با رویدادی داشته باشد که منجر به ایجاد ذخیره می‌شود. واحد تجاری سود ناشی از واگذاری مورد انتظار داراییها را در‌ زمان تعیین شده مطابق استاندارد حسابداری مرتبط با دارایی مورد نظر شناسایی می‌کند.

جبران مخارج
۴۵ . چنانچه انتظار رود تمام یا بخشی از مخارج مورد نیاز برای تسویه ذخیره توسط شخص دیگری جبران شود، این مبلغ تنها زمانی بعنوان یک دارایی جداگانه شناسایی می‌شود که جبران آن پس از تسویه تعهد توسط واحد تجاری تقریباً قطعی باشد. مبلغ شناسایی شده برای جبران مخارج نباید بیش از مبلغ ذخیره باشد.
۴۶ . در صورت سود و زیان می‌توان هزینه مرتبط با یک ذخیره را پس از کسر مبلغ شناسایی شده برای جبران مخارج ارائه کرد.
۴۷ . در برخی موارد ممکن است تمام یا بخشی از مخارج مورد نیاز برای تسویه ذخیره، توسط شخص ثالثی پرداخت شود (برای نمونه، از طریق قراردادهای بیمه، تضمین جبران خسارت یا ضمانت فروشنده).
۴۸ . در بیشتر موارد، پرداخت تمام مبلغ موردنظر به عهده واحد تجاری است به‌گونه‌ای که اگر شخص ثالث به هر دلیل تعهد خود را ایفا نکند، واحد تجاری باید کل مبلغ را تسویه کند. در چنین وضعیتی، برای کل مبلغ بدهی ذخیره شناسایی می‌شود و مخارج قابل جبران توسط شخص ثالث تنها زمانی به عنوان یک دارایی جداگانه شناسایی می‌شود که جبران آن پس از تسویه تعهد توسط واحد تجاری تقریباً قطعی باشد.
۴۹ . در برخی موارد، واحد تجاری درصورت قصور شخص ثالث در پرداخت مخارج موردنظر، متعهد به پرداخت آن نخواهد بود و در نتیجه ذخیره‌ای از این بابت شناسایی نمی‌کند.

تغییر ذخایر
۵۰ . ذخایر باید در پایان هردوره مالی بررسی و برای نشان‌دادن بهترین برآورد جاری تعدیل شود. هرگاه خروج منافع اقتصادی برای تسویه تعهد، دیگر محتمل نباشد، ذخیره باید برگشت داده ‌شود.
۵۱ . درمواردی که برای تعیین مبلغ ذخیره از تنزیل استفاده می شود، مبلغ دفتری ذخیره در هر دوره با گذشت زمان افزایش می‌یابد. این افزایش بعنوان هزینه مالی شناسایی می‌شود.

استفاده از ذخایر
۵۲ . ذخیره باید تنها برای مخارجی استفاده شود که در اصل برای آن شناسایی شده است.
۵۳ . تنها مخارجی که با ذخیره اولیه مرتبط است از آن کسر می‌شود. کسر مخارج از ذخیره‌ای که در ابتدا با هدف دیگری شناسایی شده است باعث می‌شود تا آثار دو رویداد متفاوت پنهان بماند.
بکارگیری قواعد شناخت و اندازه‌گیری

زیانهای عملیاتی آتی
۵۴ . بابت زیانهای عملیاتی آتی نباید ذخیره‌ای شناسایی شود.
۵۵ . زیانهای عملیاتی آتی با تعریف بدهی ارائه‌شده در بند ۷ مطابقت ندارد و حائز معیارهای کلی شناخت ذخایر مندرج در بند ۱۱ نمی‌باشد.
۵۶ . انتظار وقوع زیانهای عملیاتی آتی ممکن است بیانگر کاهش ارزش برخی داراییهای عملیاتی باشد. واحد تجاری لازم است موضوع کاهش ارزش این داراییها را مورد توجه قرار دهد.

قراردادهای زیانبار
۵۷ . در صورتی که واحد تجاری قرارداد زیانبار داشته باشد، تعهد فعلی مربوط به زیان قرارداد باید به عنوان ذخیره شناسایی شود.
۵۸ . بسیاری از قراردادها، نظیر بعضی از سفارشات خرید عادی را می‌توان بدون‌ پرداخت خسـارت بـه طـرف قـرارداد فسخ کـرد و بنابـراین بابت آنهـا تعهـدی وجـود نـدارد.
سـایـر قـراردادهـا هم حقـوق و هم تعهداتی را بـرای طرفیـن قـرارداد ایجـاد می‌کنـد.
هرگاه رویدادهایی موجب زیانبـار شـدن قرارداد شود، چنین قراردادی در دامنه کاربرد این استاندارد قرار می‌گیرد و یک بدهی وجود دارد که شناسایی می‌شود.

۵۹ . طبق این استاندارد، قرارداد زیانبار قراردادی است که مخارج غیرقابل‌اجتناب برای ایفای تعهدات ناشی از قرارداد بیش ازمنافع اقتصادی مورد ‌انتظار آن قرارداد باشد. مخارج غیرقابل ‌اجتناب قرارداد عبارت از حداقل خالص مخارج خروج از قرارداد یعنی اقل ” زیان ناشی از اجرای قرارداد“ و ” مخارج جبران خسارت ناشی از ترک قرارداد“ است.
۶۰ . قبل از ایجاد ذخیره‌ برای یک قرارداد زیانبار، واحد تجاری زیان کاهش ارزش داراییهای اختصاص یافته به آن قرارداد را شناسایی می‌کند.

تجدید ساختار
۶۱ . موارد زیر نمونه‌هایی از رویدادهایی است که می‌تواند مشمول تعریف تجدید ساختار باشد:
الف. فروش یا توقف یک فعالیت تجاری،
ب . بستن مکان فعالیت تجاری در یک کشور یا منطقه یا تغییر مکان فعالیتهای تجاری از یک کشور یا منطقه به کشور یا منطقه دیگر،
ج . تغییر ساختار مدیریت، برای نمونه، حذف یک لایه از مدیریت، و
د . تجدید سازمان اساسی که اثر با اهمیتی بر ماهیت و محور عملیات واحد تجاری دارد.

۶۲ . برای مخارج تجدید ساختار تنها در صورتی ذخیره شناسایی می‌شود که معیارهای عمومی شناخت ذخایر مندرج در بند ۱۱ احراز شود. بندهای ۶۳ تا ۷۳ چگونگی بکارگیری معیارهای عمومی شناخت در مورد تجدید ساختار را توصیف می‌کند.
۶۳ . تعهد عرفی در مورد تجدید ساختار تنها زمانی رخ می‌دهد که واحد تجاری:
الف. طرح تفصیلی مصوب برای تجدید ساختار داشته باشد که حداقل موارد زیر در آن مشخص شده باشد:
۱ . فعالیت تجاری موردنظر،
۲ . مکان‌های اصلی متاثر از تجدید ساختار،
۳ . مکان، کارکرد و تعداد تقریبی کارکنانی که برای خاتمه خدمت آنها مزایایی پرداخت خواهد شد،
۴ . مخارجی که تحمل خواهد شد، و
۵ . زمان اجرای طرح، و

ب . با شروع اجرای طرح یا اعلام ویژگیهای اصلی آن به اشخاصی که از آن متاثر می‌شوند، در آنها انتظاری بجا ایجاد کند که تجدید ساختار انجام خواهد شد.
۶۴ . شواهد لازم مبنی براینکه واحد تجاری اجرای طرح تجدید ساختار را آغاز نموده است، ازطریق مواردی همچون پیاده‌سازی ماشین‌الات، فروش داراییها یا اعلام عمومی ویژگیهای اصلی طرح فراهم می‌شود. اعلام عمومی یک طرح تفصیلی برای تجدید ساختار تنها در صورتی تعهد عرفی برای تجدید ساختار ایجاد می‌کند که با جزئیات کامل (یعنی ویژگیهای اصلی طرح را بیان کند) و به روشی صورت گیرد تا انتظاری بجا مبنی‌بر انجام تجدید ساختار توسط واحد تجاری، در اشخاص دیگر از قبیل مشتریان، تولیدکنندگان و کارکنان (یا نمایندگان آنها) ایجاد کند.
۶۵ . اعلام یک طرح به اشخاص متاثر از آن، در صورتی موجب تعهد عرفی می‌شود که برنامه‌ریزی آن در اسرع وقت انجام شود و تکمیل آن در یک چارچوب زمانی صورت گیرد، بطوریکه ایجاد تغییر با اهمیت در آن غیرمحتمل باشد. در صورت انتظار تأخیر طولانی قبل از شروع تجدید ساختار یا طولانی‌شدن غیرمعقول مدت تجدید ساختار، بعید است طرح مذکور در اشخاص دیگر انتظاری بجا ایجاد کند که واحد تجاری هنوز به تجدید ساختار متعهد می‌باشد، زیرا چارچوب زمانی فرصتی برای واحد تجاری جهت تغییر طرحهایش فراهم می‌کند.
۶۶ . تصمیم ارکان صلاحیتدار واحد تجاری برای تجدید ساختار قبل از پایان دوره مالی، موجب تعهد عرفی در تـاریـخ تـرازنـامـه نمی‌شـود، مگر اینکـه واحـد تجاری قبـل از تاریخ ترازنامه:
الف. طرح تجدید ساختار را شروع کرده باشد، یا
ب . ویژگیهای اصلی طرح را به اشخاص متأثر از آن به‌گونه‌ای اعلام کرده باشد که در آنها انتظاری بجا مبنی بر انجام تجدید ساختار توسط واحد تجاری بوجود آید.
در بعضی موارد واحد تجاری تنها بعد از تاریخ ترازنامه اجرای طرح تجدید ساختار را آغاز می‌کند یا ویژگیهای اصلی آن را برای اشخاص متأثر از آن اعلام می‌نماید. در این شرایط اگر تجدید ساختار با اهمیت باشد و عدم افشای آن بر تصمیمات اقتصادی استفاده‌کنندگان برمبنای صورتهای مالی تاثیر گذارد، طبق استاندارد حسابداری شماره ۵ با عنوان رویدادهای بعد از تاریخ ترازنامه، افشای آن ضروری است.
۶۷ . اگر چـه تعهد عرفی تنهـا از طریق تصمیم مدیریت ایجـاد نمی‌شـود، امـا ممکن است
سایر رویدادهای گذشته، همراه چنین تصمیمی، موجب ایجاد تعهد شـود. برای نمونـه، نتایج مذاکره با نماینده کارکنان برای مزایای پایان‌خدمت یا مذاکره با خریداران درمورد فروش یک بخش عملیاتی ممکن است منوط به تصویب هیئت ‌مدیره باشد. پس از تصویب و اعلام به اشخاص دیگر، واحد تجاری درصورت احراز شرایط مندرج در بند ۶۳،تعهد عرفی برای تجدید ساختار دارد.

۶۸ . در رابطه با فروش تمام یا بخشی از فعالیت تجاری، هیچ‌گونه تعهدی ایجاد نمی‌شود مگر اینکه واحد تجاری به موجب یک قرارداد فروش ملزم به فروش باشد.
۶۹ . حتی زمانی‌که یک واحد تجاری تصمیم به فروش بخشی از فعالیت تجاری دارد و آن را به عموم اعلام می‌نماید، آن تصمیم به عنوان تعهد فروش تلقی نمی‌شود مگر آنکه خریدار، مشخص و قرارداد فروش الزام‌آور منعقد شده باشد. مادامیکه‌ قرارداد فروش الزام‌آور وجود نداشته باشد، واحد تجاری قادر خواهد بود نظرش را تغییر دهد و چنانچه نتواند خریداری با شرایط قابل قبول بیابد، مجبور است راهکارهای دیگری را در نظر بگیرد. هنگامی که فروش فعالیت تجاری بعنوان بخشی از تجدید ساختار در نظر گرفته شود، داراییهای آن فعالیت از نظر کاهش ارزش بررسی می‌شود. اگر فروش، تنها بخشی از تجدید ساختار تلقی شود، تعهد عرفی ممکن است از سایر بخشهای تجدید ساختار ناشی شود قبل از آنکه قرارداد فروش الزام‌آور منعقد گردد.
۷۰ . ذخیره تجدید ساختار باید تنها شامل مخارج مستقیم ناشی از تجدید ساختار باشد یعنی آن مخارجی که هم برای تجدید ساختار ضروری است و هم به فعالیتهای جاری واحد تجاری مربوط نباشد.
۷۱ . ذخیره تجدید ساختار شامل مخارجی نظیر موارد زیر نیست:
الف. بازآموزی یا جابجایی کارکنان دائم،
ب . بازاریابی، یا
ج . سرمایه‌گذاری در سیستم‌ها و شبکه‌های توزیعی جدید.
این مخارج با اداره فعالیتهای تجاری در آینده مرتبط است و بدهی ناشی از تجدید ساختار در تاریخ ترازنامه نیست. چنین مخارجی مستقل از تجدید ساختار شناسایی می‌شود.
۷۲ . برای زیانهای عملیاتی آتی قابل تشخیص‌تا تاریخ تجدید ساختار ذخیره منظور نمی‌شود مگر اینکه مربوط به قراردادی زیانبار باشد.
۷۳ . سود حاصل از واگذاری داراییها در اندازه‌گیری ذخیره تجدید ساختار در نظر گرفته نمی‌شود، حتی اگر فروش داراییها بخشی از تجدید ساختار تلقی شود.
افشا
۷۴ . واحد تجاری باید گردش هر طبقه از ذخایر را به‌شرح زیر افشا کند:
الف. مبلغ دفتری ابتدا و پایان دوره،
ب . ذخایر ایجاد شده طی دوره، شامل افزایش ذخایر موجود،
ج . مبالغ استفاده شده (مخارج تأمین شده از محل ذخیره) طی دوره،
د . مبالغ استفاده نشده برگشتی طی دوره، و
ﻫ . افزایش مبالغ تنزیل شده طی دوره ناشی از گذشت زمان و اثر هرگونه تغییر در نرخ تنزیل.
ارائه اطلاعات مقایسه‌ای الزامی نیست.
۷۵ . واحد تجاری باید برای هر طبقه از ذخایر موارد زیر را افشا کند:
الف. شرح مختصری از ماهیت تعهد و زمان‌بندی مورد انتظار برای خروج منافع اقتصادی،
ب . موارد ابهام مربوط به مبلغ یا زمان‌بندی خروج منافع اقتصادی و درصورت ضرورت، افشای کافی در‌مورد مفروضات اصلی مربوط به رویدادهای آتی، و
ج . مبلغ مخارج قابل جبران و دارایی شناسایی شده بابت جبران این مخارج.
۷۶ . واحد تجاری باید برای هر طبقه از بدهیهای احتمالی در تاریخ ترازنامه، شرح مختصری از ماهیت بدهی احتمالی و موارد زیر را در صورت امکان افشا کند، مگر اینکه امکان هرگونه خروج منافع اقتصادی برای تسویه بعید باشد :
الف. برآورد اثر مالی آن که طبق بندهای ۳۳ تا ۴۴ اندازه‌گیری شده است،
ب . موارد ابهام مربوط به مبلغ یا زمان‌بندی خروج منافع اقتصادی، و
ج . امکان هرگونه جبران مخارج.
۷۷ . در تعیین اینکه کدام ذخایر یا بدهیهای احتمالی می‌تواند یک طبقه را تشکیل‌دهد، لازم است ماهیت این اقلام آنچنان مشابه باشد که با افشای آن در یک طبقه، رعایت الزامات بندهای ۷۵ (الف) و (ب) و ۷۶ (الف) و (ب) امکان‌پذیر باشد. بنابراین، ممکن است ارائه مبالغ ذخیره مربوط به ضمانت محصولات متفاوت در یک طبقه مناسب باشد، اما ارائه مبالغ مربوط به ضمانت‌نامه‌های عادی و مبالغی که موکول به مشخص شدن نتایج اقدامات قانونی است، در یک طبقه، مناسب نباشد.
۷۸ . چنانچـه ذخیـره و بدهی احتمالی از شرایط یکسانی ناشـی شـود، واحد تجاری موارد مقرر در بندهای ۷۴ تا ۷۶ را به‌گونـه‌ای افشـا می‌کند که ارتبـاط بین ذخیـره و بدهی احتمالی را نشـان دهد.
۷۹ . چنانچه ورود منافع اقتصادی محتمل باشد، واحد تجاری باید شرح مختصری از ماهیت داراییهای احتمالی در تاریخ ترازنامه و درصورت امکان، برآوردی از اثر مالی آنها که با استفاده از اصول مربوط به ذخایر مطابق بندهای ۳۳ تا ۴۴ اندازه‌گیری شده‌اند را افشا نماید.
۸۰ . این نکته مهم است که داراییهای احتمالی به‌گونه‌ای افشا گردد که از ارائه علائم گمراه‌کننده در‌مورد احتمال ایجاد درآمد جلوگیری شود.
۸۱ . چنانچه افشای اطلاعات مقرر در بندهای ۷۶ و ۷۹ عملی نباشد، این واقعیت باید بیان شود.
۸۲ . در موارد بسیار نادر، افشای تمام یا بخشی از اطلاعات مقرر در بندهای ۷۴ تا ۷۹ درخصوص ذخیره، بدهی احتمالی یا دارایی احتمالی مربوط به دعاوی له یا علیه واحد تجاری ممکن است به موقعیت واحد تجاری لطمه‌ای جدی وارد کند. در چنین مواردی، لازم نیست واحد تجاری اطلاعات یاد شده را افشا کند، اما باید ماهیت کلی این دعاوی را همراه با دلیل عدم افشای اطلاعات بیان کند.
تاریخ اجرا
۸۳ . الزامات این استاندارد حسابداری در‌مورد کلیه صورتهای مالی‌که دوره مالی آنها از تاریخ
۱/۱/۱۳۸۵ و بعد از آن شروع می‌شود، لازم الاجراست.

مطابقت با استانداردهای بین‌المللی حسابداری
۸۴ . با اجرای الزامات این استاندارد، مفاد استاندارد بین‌المللی حسابداری شماره ۳۷ با عنوان ذخایر، بدهیهای احتمالی و داراییهای احتمالی نیز رعایت می‌شود.
 

P a N a H

عضو جدید
کاربر ممتاز
استاندارد حسابداری شماره ۵- رویدادهای بعد از تاریخ ترازنامه (تجدید نظر۸۴)

استاندارد حسابداری شماره ۵- رویدادهای بعد از تاریخ ترازنامه (تجدید نظر۸۴)

استاندارد حسابداری شماره ۵ با عنوان رویدادهای بعد از تاریخ ترازنامه که در تاریخ تیرماه ۱۳۸۵ توسط مجمع عمومی سازمان حسابرسی تصویب شده است جایگزین استاندارد حسابداری شماره ۵ باعنوان رویدادهای بعد از تاریخ ترازنامه مصوب ۱۳۷۹ می‌شود و الزامات آن در‌مورد صورتهای مالی که دوره مالی آنها از تاریخ ۱/۱/۱۳۸۵ و بعد ازآن شروع می‌شود، لازم‌الاجراست.

پیشگفتار

(۱) استاندارد حسابداری شماره ۵ با عنوان رویدادهای بعد از تاریخ ترازنامه که در تاریخ تیرماه ۱۳۸۵ توسط مجمع عمومی سازمان حسابرسی تصویب شده است جایگزین استاندارد حسابداری شماره ۵ باعنوان رویدادهای بعد از تاریخ ترازنامه مصوب ۱۳۷۹ می‌شود و الزامات آن در‌مورد صورتهای مالی که دوره مالی آنها از تاریخ ۱/۱/۱۳۸۵ و بعد ازآن شروع می‌شود، لازم‌الاجراست.

دلیل تجدیدنظر در استاندارد
(۲) این تجدیدنظر با هدف هماهنگی بیشتر با استانداردهای بین‌المللی حسابداری و بهبود استاندارد قبلی، انجام شده است.

تغییر اصلی
(۳) تغییر اصلی نسبت به استاندارد قبلی، مربوط به سود سهام پیشنهادی است که در بندهای ۱۰ و ۱۱ ارائه شده است. براساس الزامات مندرج در این بندها، سود سهام مصوب بعد از تاریخ ترازنامه یا سود سهام پیشنهادی، به‌عنوان بدهی در تاریخ ترازنامه شناسایی نمی‌شود.

این استاندارد باید با توجه به ” مقدمه‌ای بر استانداردهای حسابداری“مطالعه و بکار گرفته شود.

هدف
۱ . هدف این استاندارد تعیین الزامات زیر است:

الف . مواردی که صورتهای مالی بابت رویدادهای بعد از تاریخ ترازنامه تعدیل می‌شود، و

ب . افشای اطلاعات درباره رویدادهای بعد از تاریخ ترازنامه تا تاریخ تأیید صورتهای مالی.

همچنین طبق این استاندارد اگر رویدادهای بعد از تاریخ ترازنامه بیانگر نامناسب بودن بکارگیری فرض تداوم فعالیت باشد، واحد تجاری نباید صورتهای مالی خود را برمبنای تداوم فعالیت تهیه کند.




دامنه کاربرد
۲ . این استاندارد باید برای گزارشگری مالی رویدادهای بعد از تاریخ ترازنامه بکار گرفته شود.

تعاریف
۳ . اصطلاحات ذیل در این استاندارد با معانی مشخص زیر بکار رفته است :

رویدادهای بعد از تاریخ ترازنامه : رویدادهای مطلوب و نامطلوبی است که بین تاریخ ترازنامه و تاریخ تأیید صورتهای مالی رخ می‌دهد. این رویدادها را می‌توان به دو گروه طبقه‌بندی کرد :

الف. رویدادهای تعدیلی بعد از تاریخ ترازنامه : رویدادهایی که شواهدی در‌ ‌مورد شرایط موجود در تاریخ ترازنامه فراهم می‌کند، و

ب . رویدادهای غیرتعدیلی بعد از تاریخ ترازنامه : رویدادهایی که بیانگر شرایط ایجاد شده بعد از تاریخ ترازنامه است.

تاریخ تأیید صورتهای مالی : تاریخی است که مدیریت، صورتهای مالی را به‌طور رسمی و برای آخرین بار به‌منظور انتشار، تأیید می‌کند. تاریخ تأیید صورتهای مالی تلفیقی، تاریخی است که صورتهای مالی یاد شده توسط مدیریت واحد تجاری اصلی به‌منظور انتشار تأیید می‌شود.

۴ . فرایند تأییدصورتهای مالی به‌منظور انتشار باتوجه به ساختار مدیریت، الزامات قانونی و روشهای تهیه و نهایی‌کردن صورتهای مالی، متفاوت می‌باشد.

۵ . در اغلب موارد، واحدهای تجاری ملزمند صورتهای مالی خود را بعد از انتشار، به تصویب مجمع عمومی یا سایر ارکان صلاحیتدار برسانند. در چنین مواردی، تاریخ تأیید صورتهای مالی، تاریخ تأیید برای انتشار اولیه است، نه تاریخی که در آن صورتهای مالی توسط ارکان یاد شده تصویب شده است.

شناخت و اندازه‌گیری
رویدادهای تعدیلی بعد ازتاریخ ترازنامه
۶ . واحد تجاری باید به‌منظور انعکاس رویدادهای تعدیلی بعد از تاریخ ترازنامه، مبالغ شناسایی شده در صورتهای مالی خود را تعدیل کند.

۷ . موارد زیر نمونه‌هایی از رویدادهای تعدیلی بعد از تاریخ ترازنامه است که واحد تجاری را ملزم می‌کند تا مبالغ شناسایی شده در صورتهای مالی را تعدیل یا اقلامی را شناسایی کند که قبلاً شناسایی نشده است :

الف . حل و فصل یک دعوای حقوقی بعد از تاریخ ترازنامه‌که وجود تعهد فعلی واحد تجاری در تاریخ ترازنامه را تأیید می‌کند. واحد تجاری هرنوع ذخیره شناسایی شده قبلی مربوط را طبق استاندارد حسابداری شماره ۴ باعنوان ذخایر، بدهیهای احتمالی و داراییهای احتمالی تعدیل می‌کند. واحد تجاری نباید تنها به افشای بدهی احتمالی ناشی از حل و فصل دعوای حقوقی فوق اکتفا کند، زیرا حل و فصل دعوای یاد شده شواهد اضافی مبنی‌بر لزوم تعدیل ذخیره را در تاریخ ترازنامه تأیید می‌کند.

ب . اطلاعات دریافتی بعد از تاریخ ترازنامه بیانگر آن باشد که ارزش یک دارایی در تاریخ ترازنامه کاهش یافته‌ یا‌ مبلغ زیان‌کاهش ارزش شناسایی شده قبلی برای آن دارایی نیازمند تعدیل است، برای مثال :

- ورشکستگی یک مشتری که بعد از تاریخ ترازنامه رخ می‌دهد، معمولاً مؤید وجود زیان در‌مورد یک حساب دریافتنی تجاری در تاریخ ترازنامه است و واحد تجاری لازم است مبلغ دفتری حسابهای دریافتنی تجاری را تعدیل کند، و

- فروش موجودی کالا بعد از تاریخ ترازنامه ممکن است شواهدی درباره خالص ارزش فروش آنها در تاریخ ترازنامه فراهم کند.

ج . مشخص شدن بهای تمام شده داراییهای خریداری شده یا عواید حاصل از فروش داراییها بعد از تاریخ ترازنامه، چنانچه معاملات قبل از تاریخ ترازنامه انجام شده باشد،

د . تعیین مبلغ پرداختهای مربوط به مشارکت در سود یا پاداش بعد از تاریخ ترازنامه،
در صورتی که واحد تجاری در تاریخ ترازنامه تعهد فعلی قانونی یا عرفی برای چنین پرداختهایی، درنتیجه رویدادهای قبل از تاریخ مذکور، داشته باشد،

ﻫ . تصویب سود سهام توسط مجمع عمومی شرکتهای فرعی و وابسته برای دوره یا دوره‌‌های قبل از تاریخ ترازنامه شرکت اصلی یا همزمان با آن،

و . دریافت وجه یا مشخص شدن مبلغ قابل وصول بابت ادعاهای خسارت از شرکتهای بیمه که در تاریخ ترازنامه در مرحله مذاکره بوده است، و

ز . کشف موارد تقلب یا اشتباهی که حاکی از نادرست بودن صورتهای مالی است.

رویدادهای غیرتعدیلی بعد از تاریخ ترازنامه
۸ . واحد تجاری نباید به‌منظور انعکاس رویدادهای غیرتعدیلی بعد از تاریخ ترازنامه، مبالغ شناسایی شده در صورتهای مالی خود را تعدیل کند.

۹ . نمونه‌ای از رویداد غیرتعدیلی بعد از تاریخ ترازنامه، کاهش ارزش بازار سرمایه‌گذاریها بین تاریخ ترازنامه و تاریخ تأیید صورتهای مالی است. کاهش ارزش بازار معمولاً به وضعیت سرمایه‌گذاریها در تاریخ ترازنامه مربوط نمی‌شود، بلکه منعکس‌کننده وضعیتهایی است که پس از تاریخ ترازنامه ایجاد شده است. بنابراین، واحد تجاری مبالغ شناسایی شده از بابت سرمایه‌گذاریها را در صورتهای مالی خود تعدیل نمی‌کند. همچنین، واحد تجاری مبالغ افشا شده در‌مورد سرمایه‌گذاریها را در تاریخ ترازنامه به‌روز نمی‌کند، اگرچه ممکن است براساس الزامات مندرج در بند ۱۹ اطلاعات بیشتری افشا کند.

سود سهام
۱۰ . واحد تجاری نباید سود سهام مصوب بعد از تاریخ ترازنامه یا سود سهام پیشنهادی را به‌عنوان بدهی در تاریخ ترازنامه شناسایی کند.

۱۱ . با توجه به اینکه طبق اصلاحیه قانون تجارت تصویب سود سهام از اختیارات مجمع عمومی صاحبان سهام است لذا پیشنهاد تقسیم سود توسط هیئت مدیره به‌عنوان بدهی در تاریخ ترازنامه شناسایی نمی‌شود، زیرا با توجه به استاندارد حسابداری شماره ۴ با عنوان ذخایر، بدهیهای احتمالی و داراییهای احتمالی در تاریخ ترازنامه تعهد فعلی وجود ندارد. پیشنهاد هیئت مدیره در‌مورد تقسیم سود، در یادداشتهای توضیحی صورتهای مالی افشا می‌شود.

تداوم فعالیت
۱۲ . چنانچه بعد از تاریخ ترازنامه، انحلال واحد تجاری یا توقف فعالیتهای آن توسط ارکان صلاحیتدار اعلام شود، یا اینکه واحد تجاری عملاً ناگزیر به انجام این امر گردد، صورتهای مالی نباید برمبنای تداوم فعالیت تهیه شود.

۱۳ . روند نامطلوب نتایج عملیات و وضعیت مالی بعد از تاریخ ترازنامه ممکن است مبین لزوم بررسی درخصوص مناسب بودن کاربرد فرض تداوم فعالیت باشد. چنانچه فرض تداوم فعالیت مصداق نداشته باشد، آثار آن چنان فراگیر است که این استاندارد به‌جای تعدیل مبالغ شناسایی شده، تغییری اساسی در مبنای حسابداری مورد عمل را الزامی می‌کند.

افشا
تاریخ تأیید صورتهای مالی
۱۴ . واحد تجاری باید تاریخ تأیید صورتهای مالی و اسامی تأییدکنندگان آن را افشا کند.

۱۵ . آگاهی از تاریخ تأیید‌صورتهای مالی برای استفاده‌کنندگان اهمیت دارد، زیرا صورتهای مالی رویدادهای بعد از آن تاریخ را منعکس نمی‌کند.

به روز کردن افشا درباره شرایط موجود در تاریخ ترازنامه
۱۶ . چنانچه واحد تجاری بعد از تاریخ ترازنامه اطلاعاتی درباره شرایط موجود در تاریخ ترازنامه کسب کند، باید موارد افشای مربوط به این شرایط را باتوجه به اطلاعات جدید به‌ روز کند.

۱۷ . در برخی موارد ضرورت دارد که واحد تجاری براساس اطلاعات دریافتی بعد از تاریخ ترازنامه، موارد افشا در صورتهای مالی خود را به‌روز کند، حتی اگر اطلاعات مزبور بر مبالغ شناسایی شده در صورتهای مالی واحد تجاری تأثیر نداشته باشد. به‌عنوان مثال، چنانچه بعد از تاریخ ترازنامه شواهدی درخصوص بدهی احتمالی موجود در تاریخ ترازنامه فراهم شود، لازم است موارد افشا به روز شود. علاوه‌بر بررسی لزوم شناسایی یا تغییر ذخیره براساس استاندارد حسابداری شماره ۴ با عنوان ذخایر، بدهیهای احتمالی و داراییهای احتمالی، واحد تجاری ملزم است موارد افشا درباره بدهی احتمالی را باتوجه به شواهد مذکور، به‌روز ‌کند.

رویدادهای غیرتعدیلی بعد از تاریخ ترازنامه
۱۸ . واحد تجاری باید اطلاعات زیر را برای هر گروه با اهمیت از رویدادهای غیرتعدیلی بعد از تاریخ ترازنامه افشا کند :

الف . ماهیت رویداد، و

ب . براوردی از اثر مالی آن، یا بیان اینکه انجام چنین براوردی امکان پذیر نیست.

۱۹ . چنانچه رویدادهای غیرتعدیلی بعد از تاریخ ترازنامه با اهمیت باشد، عدم افشای آنها می‌تواند برتصمیمات اقتصادی استفاده‌کنندگان که برمبنای صورتهای مالی اتخاذ می‌شود، تأثیر بگذارد. موارد زیر نمونه‌هایی از رویدادهای غیرتعدیلی بعد از تاریخ ترازنامه است که عموماً منجر به افشا می‌شود :

الف. موارد عمده ترکیب تجاری بعد از تاریخ ترازنامه (استاندارد حسابداری شماره ۱۹ با عنوان ترکیبهای تجاری افشای موارد خاصی را الزامی می‌کند) یا واگذاری یک ‌واحد فرعی،

ب . اعلام برنامه‌ای برای توقف عملیات،

ج . موارد عمده خرید و واگذاری داراییها یا مصادره داراییها توسط دولت،

د . وارد شدن خسارت به تأسیسات و تجهیزات اصلی تولید براثر آتش‌سوزی بعد از تاریخ ترازنامه،

ﻫ . اعلام یا شروع اجرای تجدید ساختار عمده (به استاندارد حسابداری شماره ۴ با عنوان ذخایر، بدهیهای احتمالی و داراییهای احتمالی مراجعه شود)،

و . تغییرات عمده در سرمایه و ترکیب سهامداران واحد تجاری بعد از تاریخ ترازنامه،

ز . تغییرات عمده غیرمتعارف در قیمت داراییها یا نرخ ارز بعد از تاریخ ترازنامه،

ح . تغییرات در نرخهای مالیاتی یا قوانین مالیاتی وضع شده یا اعلام شده بعد از تاریخ ترازنامه، در صورتی که به دوره‌های مالی گذشته تسری نداشته باشد،

ط . ایجاد تعهدات یا بدهیهای احتمالی عمده، برای مثال از طریق صدور ضمانت‌نامه، و

ی . دعوای حقوقی عمده که صرفاً ناشی از رویدادهای بعد از تاریخ ترازنامه باشد.

تاریخ اجرا
۲۰ . الزامات این استاندارد در‌مورد صورتهای مالی که دوره مالی آنها از تاریخ ۱/۱/۱۳۸۵ و بعد از آن شروع می‌شود، لازم‌الاجرا ست.

مطابقت با استانداردهای بین‌المللی حسابداری
۲۱ . با اجرای الزامات این استاندارد، مفاد استاندارد بین‌المللی حسابداری شماره ۱۰ با عنوان رویدادهای بعد از تاریخ ترازنامه (۳۱ مارس ۲۰۰۴) نیز رعایت می‌شود.

پیوست مبانی نتیجه‌گیری

این پیوست بخشی از استاندارد حسابداری شماره ۵ محسوب نمی‌شود.

۱ . براساس استاندارد حسابداری قبلی، شرکتها مجاز بودند سود سهام پیشنهادی را به عنوان بدهی شناسایی کنند. در استاندارد جدید، شناسایی سود سهام پیشنهادی به عنوان بدهی در تاریخ ترازنامه منع شده است زیرا تصویب سود سهام از اختیارات مجمع عمومی صاحبان سهام است و درنتیجه در تاریخ ترازنامه ” تعهد فعلی“ و به تبع آن بدهی وجود ندارد. ضمناً این روش هماهنگ با استانداردهای بین‌المللی حسابداری است.

۲ . تعدادی از اعضای کمیته اعتقاد دارند باتوجه به الزام اصلاحیه قانون تجارت مبنی‌بر تقسیم ۱۰ درصد سود و همچنین سیاست گذشته شرکت در مورد تقسیم سود و مشخص بودن پیشنهاد هیئت مدیره در مورد تقسیم سود، می‌توان بدهی شرکت را از این بابت به طور برآوردی تعیین و شناسایی کرد.

۳ . در مرحله نظرخواهی پیش‌نویس استاندارد نیز در همین ارتباط نظراتی ارائه شده بود و مجددا ً موضوع مورد بحث و تبادل نظر قرار گرفت و نهایتاً اکثریت اعضای کمیته با شناسایی نکردن بدهی بابت سود سهام پیشنهادی موافقت کردند.

۴ . در این استاندارد تصویب سود سهام توسط مجمع عمومی شرکتهای فرعی و وابسته برای دوره یا دوره‌های قبل از تاریخ ترازنامه شرکت اصلی یا همزمان با آن، در شرکت اصلی به عنوان رویداد تعدیلی تلقی می‌شود. دلایل اصلی این روش، وجود کنترل یا نفوذ قابل ملاحظه شرکت سرمایه‌گذار در تصمیم‌گیری نسبت به تخصیص سود شرکت سرمایه‌پذیر (حتی در موارد موقتی بودن کنترل یا نفوذ قابل ملاحظه) و نیز تأکید بر سود شرکت اصلی طبق صورتهای مالی جداگانه در تصمیم‌گیری مربوط به تقسیم سود توسط مجمع عمومی صاحبان سهام است. با این روش سود شرکت اصلی طبق صورتهای مالی جداگانه به سود طبق صورتهای مالی تلفیقی نزدیکتر می‌شود.
 

P a N a H

عضو جدید
کاربر ممتاز
استانداردحسابداری شماره ۶ – گزارش عملکردمالی

استانداردحسابداری شماره ۶ – گزارش عملکردمالی

هدف‌ این‌ استاندارد ملزم‌ کردن‌ واحدهای‌ تجاری‌ به‌ انعکاس‌ مشخص‌ و بارز برخی‌ عناصر عملکرد مالی‌ است‌ تا به‌ درک‌ استفاده‌کنندگان‌ صورتهای‌ مالی‌ از عملکرد مالی‌ واحد تجاری‌ طی‌ یک‌ دوره‌ کمک‌ کند و مبنایی‌ جهت‌ ارزیابی‌ عملکرد مالی‌ و جریانهای‌ نقدی‌ آتی‌ برای‌ آنها فراهم‌ آورد.

مقدمـه‌
۱ . هدف‌ این‌ استاندارد ملزم‌ کردن‌ واحدهای‌ تجاری‌ به‌ انعکاس‌ مشخص‌ و بارز برخی‌ عناصر عملکرد مالی‌ است‌ تا به‌ درک‌ استفاده‌کنندگان‌ صورتهای‌ مالی‌ از عملکرد مالی‌ واحد تجاری‌ طی‌ یک‌ دوره‌ کمک‌ کند و مبنایی‌ جهت‌ ارزیابی‌ عملکرد مالی‌ و جریانهای‌ نقدی‌ آتی‌ برای‌ آنها فراهم‌ آورد.

تعاریف
۲ . اصطلاحات‌ ذیل‌ در این‌ استاندارد با معانی‌ مشخص‌ زیر بکار رفته‌ است‌:

فعالیتهای‌ عادی‌: فعالیتهای‌ معمول‌، تکرار شونده‌ یا منظم‌ واحد تجاری‌ (فعالیتهای‌ تجاری‌) و همچنین‌ فعالیتهای‌ مرتبطی‌ است‌ که‌ به‌ تبعیت‌ و در جهت‌ پیشبرد فعالیتهای‌ فوق‌ یا درنتیجه‌ آنها توسط‌ واحد تجاری‌ انجام‌ می‌شود. چنانچه‌ وقوع‌ برخی‌ رویدادها، صرف‌ نظر از ماهیت غیر معمول‌ یا تناوب‌ آن‌، در محیط‌ حاکم‌ بر عملیات‌ واحد تجاری‌ (اعم از اقتصادی، مقرراتی‌، جغرافیایی‌ و غیره‌) مورد انتظار باشد، آثار آنها بر عملیات‌ واحد تجاری‌ در زمره‌ فعالیتهای‌ عادی‌ تلقی‌ می‌شود.


اقلام‌ استثنایی‌: اقلامی‌ با اهمیت‌ است‌ که‌ منشأ آن‌ رویدادها یا معاملاتی‌ می‌باشد که‌ در چارچوب‌ فعالیتهای‌ عادی‌ شرکت‌ واقع‌ می‌گردد و به منظور ارائـه‌ تصویری‌ مطلوب‌، افشای‌ جداگانه‌ آنها، منفرداً یا در صورت‌ تشابه‌ نوع‌، در مجموع‌، به لحاظ‌ استثنایی‌ بودن‌ ماهیت‌ یا وقوع‌ ضرورت‌ می‌یابد.

اقلام‌ غیر مترقبه‌‌: اقلامی‌ با اهمیت‌ و بسیار غیر معمول‌ است‌ که‌ منشأ آن‌ رویدادهایی‌ خارج‌ از فعالیتهای‌ عادی‌ شرکت‌ می‌باشد و انتظار نمی‌رود به طور مکرر یا منظم‌ واقع‌ شود.


تعدیلات‌ سنواتی‌: تعدیلاتی‌ با اهمیت‌ است‌ که‌ به‌ سنوات‌ قبل‌ مربوط‌ می‌شود و از تغییر در رویه‌ حسابداری‌ یا اصلاح‌ اشتباه‌ ناشی‌ می‌گردد. تعدیلات‌ سنواتی‌، اصلاحات‌ تکرار شونده‌ معمول‌ و تعدیل‌ براوردهای‌ انجام‌ شده‌ در سنوات‌ قبل‌ را شامل‌ نمی‌شود.





یک بخش از واحد تجاری‌: جزئی‌ از عملیات‌ واحد تجاری‌ یا گروه‌ که‌ اهمیت‌ نسبی‌ دارد و به طور جداگانه‌ قابل‌ شناسایی‌ است‌ و فعالیتها، داراییها و نتایج‌ مربوط‌ به‌ آن‌ را بتوان‌ به‌ وضوح‌ از بقیه‌ فعالیتهای‌ واحد تجاری‌ تمیز داد. یک‌ بخش‌ از واحد تجاری‌ معمولاً خطوط‌ تولید یا بازارهای‌ جداگانه‌ خاص‌ خود را دارد و ممکن‌ است‌ یک‌ قسمت‌ تجاری‌ یا جغرافیایی‌ (به‌ شرح‌ مندرج‌ در استاندارد حسابداری‌ شماره‌ ۲۵ باعنوان‌ ” گزارشگری‌ برحسب‌ قسمتهای‌ مختلف“ ) یا کوچکتر از آن‌ باشد.

اجزای‌ عملکرد مالی‌
۳ . کلیه‌ درآمدها و هزینه‌های‌ شناسایی‌ شده‌ باید در صورت‌ سود و زیان‌ یا صورت‌ سود و زیان‌ جامع‌ منعکس‌ شود. درآمدها و هزینه‌ها تنها در مواردی‌ درصورت‌ سود و زیان‌ دوره‌ انعکاس‌ نمی‌یابد که‌ به موجب‌ استانداردهای‌ حسابداری‌ مستقیماً به‌ حقوق‌ صاحبان‌ سرمایه‌ منظور می‌شود.

۴ . بخشهای‌ متعدد فعالیتهای‌ واحد تجاری‌ دارای‌ ویژگیهای‌ بارزی‌ است‌ که‌ از نظر ثبات‌، مخاطره‌ و قابلیت‌ پیش‌بینی‌ باهم‌ متفاوت‌ است‌ و این‌ امر افشای‌ جداگانه‌ اجزای‌ تشکیل‌دهنده‌ عملکرد مالی‌ را در صورت‌ سود و زیان‌ و صورت‌ سود و زیان‌ جامع‌ ایجاب‌ می‌کند. افشای‌ جداگانه‌ این‌ اجزا با هدف‌ تسهیل‌ درک‌ عملکرد مالی‌ یک‌ دوره‌ و کمک‌ به‌ استفاده‌کنندگان‌ صورتهای‌ مالی‌ به‌منظور تصمیم‌گیری‌ در مورد میزان‌ اتکا به‌ نتایج‌ دوره‌های‌ قبل‌ جهت‌ ارزیابی‌ نتایج‌ بالقوه‌ دوره‌های‌ آتی‌ صورت‌ می‌گیرد. بنابراین‌ افشای‌ جداگانه‌ اجزای‌ مذکور، صرف‌نظر از ماهیت در صورتی‌ ضرورت‌ دارد که‌ برای‌ ارزیابی‌ بعضی‌ از جنبه‌های‌ عملکرد مالی‌ حائز اهمیت‌ باشد.

صورت‌ سود و زیان‌ جامع‌
۵ . صورت‌ سود و زیان‌ جامع‌ به عنوان‌ یک‌ صورت‌ مالی‌ اساسی‌، باید کل‌ درآمدها و هزینه‌های‌ شناسایی‌ شده‌ طی‌ دوره‌ را که‌ قابل‌ انتساب‌ به‌صاحبان‌ سرمایه‌ است‌، به‌ تفکیک‌ اجزای‌ تشکیل‌دهنده‌ آنها نشان‌ دهد.

۶ . هدف‌ از تهیه‌ صورت‌ سود و زیان‌ و صورت‌ سود و زیان‌ جامع‌، ارائه‌ کلیه‌ درآمدها و هزینه‌های‌ شناسایی‌ شده‌ طی‌ یک‌ دوره‌ مالی‌ می‌باشد. تمرکز اصلی‌ صورت‌ سود و زیان‌ دوره‌ بردرآمدها و هزینه‌های‌ عملیاتی‌ است‌. درآمدها و هزینه‌ها تنها در مواردی‌ در صورت‌ سود و زیان‌ منعکس‌ نمی‌شود که‌ به طور مشخص‌ به موجب‌ استانداردهای‌ حسابداری‌ مستقیماً به حساب‌حقوق‌ صاحبان‌ سرمایه‌ منظور شود. از آنجایی‌ که‌ جهت‌ تصمیم‌گیری‌ اقتصادی‌ استفاده‌کنندگان‌ صورتهای‌ مالی‌، آگاهی‌ از کلیه‌ جنبه‌های‌ عملکرد مالی‌ واحد تجاری‌ طی‌ دوره‌ ضرورت‌ دارد، لازم‌ است‌ کلیه‌ درآمدها و هزینه‌های‌ شناسایی‌ شده‌ طی‌ آن‌ دوره‌ مورد ملاحظه‌ قرار گیرد. بدین‌لحاظ‌ همان‌گونه‌ که‌ در مفاهیم‌ نظری‌ گزارشگری‌ مالی‌ مقرر شده‌، تهیه‌ و ارائـه‌ یک‌ صورت‌ مالی‌ اساسی‌ جدید با عنوان‌ ” صورت‌ سود و زیان‌ جامع‌“ لازم‌ است‌ تا میزان‌ افزایش‌ یا کاهش‌ حقوق‌ صاحبان‌ سرمایه‌ از بابت‌ درآمدها و هزینه‌های‌ مختلف‌ دوره‌ نشان‌ داده‌ شود.

۷ . صورت‌ سود و زیان‌ جامع‌ به‌ طرق‌ زیر به‌ اهداف‌ گزارشگری‌ مالی‌ کمک‌ می‌کند:

الف ‌. ترکیب‌ اطلاعات‌ مربوط‌ به‌ جنبه‌ عملیاتی‌ عملکرد و موارد مرتبط‌ با آن‌ با سایر جنبه‌های‌ عملکرد مالی‌ واحد تجاری‌.

ب‌ . ارائه‌ اطلاعاتی‌ که‌ همراه‌ با اطلاعات‌ مندرج‌ در سایر صورتهای‌ مالی‌ اساسی‌، برای‌ ارزیابی‌ بازده‌ سرمایه‌گذاری‌ در یک‌ واحد تجاری‌ مفید واقع‌ شود.



۸ . صورت‌ سود و زیان‌ جامع‌ باید موارد زیر را به‌ ترتیب‌ نشان‌ دهد:

الف‌ . سود یا زیان‌ خالص‌ دوره‌ طبق‌ صورت‌ سود و زیان‌.

ب‌ . سایر درآمدها و هزینه‌های‌ شناسایی‌ شده‌ به‌ تفکیک‌.

ج ‌ . تعدیلات‌ سنواتی‌.


۹ . از آنجا که‌ صورت‌ سود و زیان‌ جامع‌ دربرگیرنده‌ کلیه‌ درآمدها و هزینه‌های‌ شناسایی‌ شده‌، اعم از تحقق‌ یافته‌ و تحقق‌ نیافته‌ است‌، سود یا زیان‌ خالص‌ دوره‌ مالی‌ به عنوان‌ اولین‌ قلم‌ در صورت‌ سود و زیان‌ جامع‌ انعکاس‌ می‌یابد. این‌ بدان‌ معنی‌ است‌ که‌ صورت‌ سود و زیان‌ دوره‌، یکی‌ از اقلام‌ صورت‌ سود و زیان‌ جامع‌ را به‌ تفصیل‌ نشان‌ می‌دهد و سایر درآمدها و هزینه‌های‌ شناسایی‌ شده‌، به‌طور جداگانه‌ در صورت‌ سود و زیان‌ جامع‌ انعکاس‌ می‌یابد.

۱۰ . سایر درآمدها و هزینه‌های‌ شناسایی‌ شده‌ شامل‌ موارد زیر است‌:

الف ‌. درآمدها و هزینه‌های‌ تحقق‌ نیافته‌ ناشی از تغییرات‌ ارزش‌ داراییها و بدهیهایی‌ که‌ اساساً به منظور قادر ساختن‌ واحد تجاری‌ به‌ انجام‌ عملیات‌ به نحو مستمر نگهداری‌ می‌شـود و به موجب‌ استانداردهای‌ حسابداری‌ مربوط‌ مستقیماً به‌ حقـوق‌ صاحبـان‌ سرمایـه‌ منظـور می‌شود (از قبیل‌ درآمدهـا و هزینه‌های‌ ناشی از تجـدیـد ارزیابی‌ داراییهای‌ ثابت‌ مشهود).

ب‌ . درآمدها و هزینه‌هایی‌ که‌ طبق‌ استانداردهای‌ حسابداری‌ به‌ استناد قوانین‌ آمره‌ مستقیماً در حقوق‌ صاحبان‌ سرمایه‌ منظور می‌شود (از قبیل‌ مابه‌التفاوتهای‌ حاصل از تسعیر داراییها و بدهیهای‌ ارزی‌ موضوع‌ ماده‌ ۱۳۶ قانون‌ محاسبات‌ عمومی‌).


۱۱ . موارد مندرج‌ در ردیفهای‌ الف‌ و ب‌ بند ۸ ، سود یا زیان‌ جامع‌ سال‌ را تشکیل‌ می‌دهد. تعدیلات‌ سنواتی‌ (مشتمل‌بر آثار انباشته‌ تغییر در رویه‌های‌ حسابداری‌ و اصلاح‌ اشتباه‌) حسب‌ مورد از سود یا زیان‌ جامع‌ سال‌ کسر یا به‌ آن‌ اضافه‌ می‌شود تا سود یا زیان‌ جامع‌ شناسایی‌ شده‌ در فاصله‌ تاریخ‌ صورتهای‌ مالی‌ دوره‌ قبل‌ و پایان‌ دوره‌ مالی‌ جاری‌ به‌دست‌ آید.

۱۲ . نظر به‌ اینکه‌ صورت‌ سود و زیان‌ جامع‌ دربرگیرنده‌ کلیه‌ درآمدها و هزینه‌های‌ شناسایی‌ شده‌ طی‌ دوره‌ ازجمله‌ درآمدها و هزینه‌های‌ تحقق‌ نیافته‌ است‌، تحقق‌ بعدی‌ اقلام‌ اخیرالذکر منجر به‌ گزارش‌ مجدد آنها در صورت‌ سود و زیان‌ نمی‌شود. در نتیجه‌، هرگاه‌ تغییری‌ در ارزش‌ یک‌ دارایی‌ ایجاد شود یا آن‌ دارایی‌ به‌ فروش‌ رسد، سود یا زیان‌ گزارش‌ شده‌ معادل‌ تفاوت‌ ارزش‌ جدید یا عواید فروش‌ دارایی‌ و آخرین‌ مبلغ‌ دفتری‌ آن‌ است‌. برای‌ مثال‌ درآمد تحقق‌ نیافته‌ ناشی از تجدید ارزیابی‌ یک‌ دارایی‌ ثابت‌ مشهود درصورت‌ سود و زیان‌ جامع‌ دوره‌ تجدید ارزیابی‌ انعکاس‌ می‌یابد. تحقق‌ تمام‌ یا بخشی‌ از درآمد مزبور به‌ هنگام‌ فروش‌ دارایی‌ در دوره‌های‌ بعدی‌، درآمد آن‌ دوره‌ محسوب‌ نمی‌شود بلکه‌ مبین‌ درآمدی‌ است‌ که‌ قبلاً تا زمان‌ تجدید ارزیابی‌ شناسایی‌ شده‌ است‌.

۱۳ . هرگاه‌ اجزای‌ صورت‌ سود و زیان‌ جامع‌ محدود به‌ سود یا زیان‌ خالص‌ دوره‌ و تعدیلات‌ سنواتی‌ باشد، ارائـه‌ صورت‌ سود و زیان‌ جامع‌ ضرورتی‌ ندارد. در چنین‌ حالتی‌ باید در یادداشتی‌ ذیل‌ صورت‌ سود و زیان‌ دوره‌، عدم‌ لزوم‌ ارائـه‌ صورت‌ سود و زیان‌ جامع‌ افشا شود.

۱۴ . در موارد مذکور سود یا زیان‌ خالص‌ دوره‌ مندرج‌ در صورت‌ سود و زیان‌ و نیز تعدیلات‌ سنواتی‌ مندرج‌ در گردش‌ حساب‌ سود (زیان‌) انباشته‌ توأماً اطلاعات‌ کافی‌ در مورد کل‌ درآمدها و هزینه‌های‌ شناسایی‌ شده‌ طی‌ دوره‌ ارائه‌ می‌دهد. در چنین‌ حالتی‌ ارائـه‌ یادداشتی‌ ذیل‌ صورت‌ سود و زیان‌ به‌ شرح‌ زیر کفایت‌ می‌کند : ” از آنجا که‌ اجزای‌ سود و زیان‌ جامع‌ محدود به‌ سود (زیان‌) دوره‌ و تعدیلات‌ سنواتی‌ است‌، صورت‌ سود و زیان‌ جامع‌ ارائه‌ نشده‌ است‌“.

صورت‌ سود و زیان‌
۱۵ . برای‌ اینکه‌ اطلاعات‌ ارائه‌ شده‌ در صورت‌ سود و زیان‌ جهت‌ تصمیم‌گیریهای‌ اقتصادی‌ مفید واقع‌ شود، باید اجزای‌ صورت‌ سود و زیان‌ طبق‌ بند ۵۸ استاندارد حسابداری‌ شمـاره‌ ۱
با عنوان نحوه‌ ارائه‌ صورتهای‌ مالی‌ نشان‌ داده‌ شود. ارائه‌ جداگانه‌ اقلام‌ استثنایی‌ و نتایج‌ مربوط‌ به‌ عملیات‌ متوقف‌ شده‌ نیز ازجمله‌ مواردی‌ است‌ که‌ برمفیدبودن‌ اطلاعات‌ ارائه‌ شده‌ می‌افزاید.

اقلام‌ استثنایی‌
۱۶ . اقلام‌ استثنایی‌ باید در محاسبه‌ سود یا زیان‌ فعالیتهای‌ عادی‌ منظور شود . مبلغ‌ هر قلم‌ استثنایی‌ (منفرداً یا در صورت‌ تشابه‌ نوع‌، در مجموع‌) باید به طور جداگانه‌ و ترجیحاً در متن‌ صورت‌ سود و زیان‌ تحت‌ سرفصل‌ درآمد یا هزینه‌ مربوط‌ منعکس‌ گردد . اعم از اینکه‌ انعکاس‌ این‌ اقلام‌ در متن‌ صورت‌ سود و زیان‌ یا در یادداشتهای‌ توضیحی‌ صورت‌ گیرد، این‌ اقلام‌ باید به‌عنوان‌ اقلام‌ استثنایی‌ قابل‌ تشخیص‌ باشد و این‌گونه‌ تصریح‌ گردد . شرح‌ مناسبی‌ در مورد هر یک از اقلام‌ استثنایی‌ جهت‌ درک‌ ماهیت‌ این‌ اقلام‌ ضروری‌ است‌.

۱۷ . نمونه‌ اقلامی‌ که‌ ممکن‌ است‌ درصورت‌ با اهمیت‌ بودن‌، استثنایی‌ تلقی‌ شود عبارت‌ است‌ از:

الف‌. زیانهای‌ ناشی از بلایای‌ طبیعی‌ در مناطقی‌ که‌ وقوع‌ آنها به‌طور متناوب‌ انتظار می‌رود،

ب . هزینه‌های‌ اخراج‌ دسته‌ جمعی‌ کارکنان‌ شاغل‌ در بخشهای‌ فعال‌ واحد تجاری‌،

ج‌‌ . هزینه‌های‌ تجدید سازمان‌،

د . به‌ هزینه‌ بردن‌ داراییهای‌ نامشهود خارج‌ از فرایند استهلاک‌،

ﻫ . زیان‌ انتقال‌ صنایع‌ مزاحم‌ به‌ خارج‌ از محدوده‌ شهرها، طبق‌ مقررات‌ جاری‌،

و . کمکهای‌ بلاعوض‌ غیرسرمایه‌ای‌ دریافتی‌ و کمکهای‌ بلاعوض‌ پرداختی‌،

ز . سود یا زیان‌ فروش‌ داراییهای‌ ثابت‌ مشهود و سرمایه‌گذاریهای‌ بلندمدت‌،

ح ‌. سود یا زیان‌ فروش‌ یا توقف‌ عملیات‌ یک‌ بخش‌ از واحد تجاری‌،

ط . هزینه‌های‌ غیرمعمول‌ مربوط‌ به‌ مطالبات‌ مشکوک‌الوصول‌ و کاهش‌ ارزش‌ موجودی‌ مواد و کالا،

ی ‌. ذخیره‌های‌ غیرمعمول‌ برای‌ زیانهای‌ ناشی از پیمانهای‌ بلندمدت‌،

ک ‌. وجوه‌ مازاد ناشی از حل‌ و فصل‌ ادعای‌ خسارت‌ از شرکتهای‌ بیمه‌،

ل ‌. هزینه‌های‌ جذب‌ نشده‌ ناشی از عدم‌ دستیابی‌ به‌ ظرفیت‌ معمول‌ (عملی‌) مورد انتظار و ضایعات‌ غیرعادی‌، و

م ‌. سود یا زیان‌ ناشی از حل‌ و فصل‌ دعاوی‌ برله‌ یا علیه‌ شرکت‌.

عملیات‌ متوقف‌ شده‌
۱۸ . در صورت‌ توقف‌ عملیات‌ یک‌ بخش‌ از واحد تجاری‌ لازم‌ است‌ نتایج‌ عملیات‌ بخش‌ متوقف‌ شده‌ ازجمله‌ سود یا زیان‌ حاصل از واگذاری‌ آن‌ بخش‌ به طور جداگانه‌ در صورت‌ سود و زیان‌ منعکس‌ شود. برای‌ این‌ منظور درآمدها و هزینه‌های‌ عملیاتی‌ مربوط‌ به‌ بخش‌ متوقف‌ شده‌ باید در سرفصلهای‌ مربوط‌ و ترجیحاً در متن‌ صورت‌ سود و زیان‌ به طور جداگانه‌ نمایش‌ یابد. همچنین‌ سود یا زیان‌ حاصل از واگذاری‌ بخش‌ متوقف‌ شده‌، پس‌ از تهاتر کلیه‌ ذخایر مربوط‌ به‌ هزینه‌های‌ غیر قابل‌ بازیافت‌ عملیات‌ توقف‌، باید پس‌ از سود (زیان‌) عملیاتی‌ در صورت‌ سود و زیان‌ منعکس‌ شود.

۱۹ . گاه‌ ممکن‌ است‌ یک‌ واحد تجاری‌ تصمیم‌ بگیرد بخشی‌ از عملیات‌ خود را که‌ از سایر عملیات‌ تجاری‌ آن‌ متمایز است‌ متوقف‌ کند. در چنین‌ مواردی‌ لازم‌ است‌ برای‌ تعهدات‌ ناشی از این‌ تصمیم‌ (شامل‌ کلیه‌ هزینه‌های‌ مستقیم‌ فروش‌ یا خاتمه‌ عملیات‌ و هرگونه‌ زیان‌ عملیاتی‌ تا تاریخ‌ فروش‌ یا خاتمه‌ عملیات‌) که‌ از محل‌ سودهای‌ عملیاتی‌ آتی‌ آن‌ بخش‌ یا سود حاصل از واگذاری‌ داراییهای‌ آن‌ جبران‌پذیر نباشد، ذخیره‌ای‌ در حسابها منظور شود. برای‌ تعیین‌ ذخایر یادشده‌، موضوعاتی‌ از قبیل‌ موارد زیر مد نظر قرار می‌گیرد:

الف ‌. هزینه‌های‌ اخراج‌ دسته‌ جمعی‌ کارکنان‌ (پس‌ از کسر کمکهای‌ دولت‌ از این بابت‌)،

ب . هزینه‌های‌ مربوط‌ به‌ ادامه‌ همکاری‌ کارکنان‌ اصلی‌ طی‌ دوره‌ کاهش‌ عملیات‌،

ج ‌. زیانهای‌ ناشی از فروش‌ داراییها شامل‌ هزینه‌های‌ مستمر پیش‌ بینی‌ شده‌ نظیر اجاره‌، عوارض‌ و غیره‌،

د . مطالبات‌ مشکوک‌الوصول‌ و لاوصول‌ ناشی از تصمیم‌ به‌ توقف‌ عملیات‌،

ﻫ . هر گونه‌ زیان‌ ناشی از جرایم‌ پیش‌بینی‌شده‌ در قراردادها، و

و . سایر اقلام‌ درآمد و هزینه‌ ناشی از عملیات‌ تجاری‌ بخش‌ مورد توقف‌ تا زمان‌ فروش‌ یا خاتمه‌ عملیات‌.

ایجاد ذخیره‌ متکی‌ بر این‌ واقعیت‌ است‌ که‌ تعهدات‌ در زمانی‌ ایجاد می‌شود که‌ واحد تجاری‌ آشکارا متعهد به‌ فروش‌ یا خاتمه‌ عملیات‌ گردد. شواهد این‌ تعهد می‌تواند شامل‌ اعلام‌ رسمی‌ برنامه‌ توقف‌، شروع‌ عملی‌ برنامه‌ توقف‌ یا سایر شرایطی‌ باشد که‌ به طور مؤثر واحد تجاری‌ را ناگزیر به‌ تکمیل‌، فروش‌ یا خاتمه‌ عملیات‌ کند. هر قرارداد الزام‌آوری‌ که‌ بعد از پایان‌ سال‌ منعقد می‌شود، ممکن‌ است‌ شواهد اضافی‌ در رابطه با ارزش‌ داراییها و تعهدات‌ در تاریخ‌ ترازنامه‌ فراهم‌ آورد. در مواردی‌ که‌ قصد فروش‌ وجود دارد، لیکن‌ قرارداد الزام‌آور حقوقی‌ منعقد نشده‌ باشد، تعهدی‌ توسط‌ واحد تجاری‌ تقبل‌ نشده‌ است‌ و در نتیجه‌ نباید ذخیره‌ای‌ از بابت‌ هزینه‌های‌ مستقیم‌ مربوط‌ به‌ فروش‌ و نیز زیانهای‌ عملیاتی‌ در نظر گرفته‌ شود.

۲۰ . فروش‌ یا خاتمه‌ عملیات‌ در صورتی‌ عملیات‌ متوقف‌ شده‌، محسوب‌ می‌شود که‌ تأثیر با اهمیتی‌ بر ماهیت‌ و زمینة‌ اصلی‌ عملیات‌ واحد تجاری‌ داشته‌ باشد و معرف‌ کاهش‌ مهمی‌ در امکانات‌ عملیاتی‌ ناشی از خروج‌ از بازاری‌ خاص‌ (اعم از تجاری‌ یا جغرافیایی‌) یا کاهش‌ عمده‌ در میزان‌ فروش‌ در بازارهای‌ در حال‌ تداوم‌ آن‌ باشد. ماهیت‌ و زمینه‌ اصلی‌ عملیات‌ واحد تجاری‌ عبارت‌ از جایگاه‌ محصولات‌ و خدمات‌ آن‌ واحد در بازارهای‌ مربوط‌ (شامل‌ جنبه‌های‌ کیفی‌ و مکانی‌) است‌. برای‌ مثال‌، چنانچه‌ شرکتی‌ که‌ به طور معمول‌ در امر اداره‌ مهمانخانه‌های‌ کوچک‌ فعالیت‌ دارد، اقدام‌ به‌ فروش‌ مهمانخانه‌ها و خرید هتلهای‌ چند ستاره‌ کند، ضمن‌ آنکه‌ همچنان‌ به‌ فعالیت‌ هتل‌داری‌ مشغول‌ است‌، ماهیت‌ و زمینه‌ اصلی‌ عملیات‌ آن‌ تغییر می‌یابد. حالت‌ مشابه‌ آن‌ است‌ که‌ همان‌ شرکت‌ با فروش‌ هتلهای‌ خود در یک‌ کشور خارجی‌ اقدام‌ به‌ خرید هتل‌ در ایران‌ کند. فروش‌ و جایگزینی‌ منظم‌ داراییهای‌ عمده‌ که‌ به عنوان‌ بخشی‌ از عملیات‌ معمول‌ و جهت‌ نگهداشت‌ پرتفوی‌ داراییها انجام‌ می‌شود، نباید به عنوان‌ توقف‌ عملیات‌ تلقی‌ گردد. در مثال‌ بالا، فروش‌ هتل‌ و خرید هتل‌ دیگر در همان‌ بازار و یا مکانهای‌ مشابه‌ کلاً به عنوان‌ عملیات‌ در حال‌ تداوم‌ طبقه‌بندی‌ می‌شود. همچنین‌ فروش‌ یا خاتمه‌ یک‌ بخش‌ از عملیات‌ واحد تجاری‌ که‌ اساساً به منظور دستیابی‌ به‌ بهسازی‌ تولید یا صرفه‌جویی‌ در هزینه‌ صورت‌ گرفته‌، بخشی‌ از عملیات‌ در حال‌ تداوم‌ آن‌ محسوب‌ می‌گردد.

۲۱ . فروش‌ یا خاتمه‌ عملیات‌ در صورتی‌ عملیات‌ متوقف‌ شده‌ محسوب‌ می‌شود که‌، داراییها، بدهیها، نتایج‌ عملیات‌ و فعالیتهای‌ بخش‌ مورد نظر از نظر فیزیکی‌ و عملیاتی‌ و برای‌ مقاصد گزارشگری‌، به روشنی‌ قابل‌ تشخیص‌ باشد. اگر نتایج‌ مالی‌ عملیات‌ فروش‌ رفته‌ یا خاتمه‌ یافته‌ به طور جداگانه‌ از سوابق‌ حسابداری‌ قابل‌ استخراج‌ نباشد یا تا حد با اهمیتی‌ تنها ازطریق‌ تخصیص‌ درآمد یا هزینه‌ قابل‌ استخراج‌ گردد، در آن‌ صورت‌ به‌عنوان‌ عملیات‌ متوقف‌ شده‌ طبقه‌بندی‌ نمی‌شود. برای‌ مثال‌ تعطیل‌ یک‌ کارگاه‌ تولیدی‌ که‌ در بازار به طور جداگانه‌ قیمت‌ فروشی‌ برای‌ محصول‌ آن‌ وجود ندارد، به عنوان‌ عملیات‌ متوقف‌ شده‌ تلقی‌ نمی‌شود.

۲۲ . چنانچه‌ عملیات‌ توقف‌ یک‌ بخش‌ از واحد تجاری‌ حداکثر تا سه‌ ماه‌ پس‌ از تاریخ‌ ترازنامه‌ یا تاریخ‌ تصویب‌ صورتهای‌ مالی‌، هر کدام‌ که‌ کمتر باشد، تکمیل‌ گردد، در این‌ صورت‌ عملیات‌ آن‌ بخش‌، در تاریخ‌ ترازنامه‌ به عنوان‌ عملیات‌ متوقف‌ شده‌ تلقی‌ و در صورت‌ سود و زیان‌ تحت‌ همین‌ عنوان‌ طبقه‌بندی‌ می‌شود. در صورت‌ عدم‌ احراز شرایط‌ یاد شده‌، عملیات‌ بخش‌ مزبور در صورت‌ سود و زیان‌ سال‌ جاری‌ به عنوان‌ عملیات‌ در حال‌ تداوم‌ منعکس‌ می‌گردد.

۲۳ . هرگاه‌ با توجه‌ به‌ شرایط‌ مندرج‌ در بند ۲۲، عملیات‌ بخشی‌ که‌ تصمیم‌ به‌ توقف‌ آن‌ اتخاذ شده‌ است‌، در سال‌ جاری‌ به عنوان‌ عملیات‌ متوقف‌ شده‌ تلقی‌ نگردد، هزینه‌ ناشی از وضع‌ ذخایر مربوط‌ به عنوان‌ عملیات‌ در حال‌ تداوم‌ در صورت‌ سود و زیان‌ منعکس‌ و در صورت‌ با اهمیت‌ بودن‌ با عنوان‌ ” اقلام‌ استثنایی‌“ طبقه‌بندی‌ شود. در دوره‌ بعد، یعنی‌ زمانی‌ که‌ عملیات‌ مزبور در زمره‌ عملیات‌ متوقف‌ شده‌ قرار می‌گیرد، هزینه‌های‌ ذخایر مزبور باید در صورت‌ سود و زیان‌، به‌ تفکیک‌ ” ذخیره‌ زیان‌ عملیاتی‌“ و” ذخیره‌ زیان‌ غیر عملیاتی‌ حاصل از فروش‌ یا خاتمه‌ عملیات‌ متوقف‌ شده‌“، از زیان‌ عملیاتی‌ و زیان‌ غیر عملیاتی‌ بخش‌ متوقف‌ شده‌ کسر شود.

۲۴ . در صورت‌ توقف‌ عملیات‌ یک‌ بخش‌ از واحد تجاری‌، لازم‌ است‌ نتایج‌ عملیات‌ آن‌ بخش‌، ازجمله‌ سود یا زیان‌ حاصل از واگذاری‌ آن‌ به طور مجزا در صورت‌ سود و زیان‌ منعکس‌ شود. برای‌ این‌ منظور درآمدها و هزینه‌های‌ عملیات‌ بخش‌ متوقف‌ شده‌ در سرفصل‌ مربوط‌ و ترجیحاً در صورت‌ سود و زیان‌، جداگانه‌ نمایش‌ می‌یابد. همچنین‌ سود یا زیان‌ حاصل از واگذاری‌ بخش‌ متوقف‌ شده‌ پس‌ از تهاتر کلیه‌ ذخایر انتقالی‌ از سال‌ قبل‌ در ارتباط‌ با بخش‌ متوقف‌ شده‌، پس‌ از سود (زیان‌) عملیاتی‌ در صورت‌ سود و زیان‌ منعکس‌ می‌شود.

۲۵ . علاوه‌بر موارد فوق‌، افشای‌ موارد زیر در رابطه با توقف‌ عملیات‌ یک‌ بخش‌ واحد تجاری‌ ضروری‌ است‌:

الف‌. ماهیت‌ و مشخصات‌ عملیات‌ متوقف‌ شده‌،

ب‌ . تاریخ‌ مؤثر توقف‌ عملیات‌ برای‌ مقاصد حسابداری‌، و

ج . نحوه‌ توقف‌ عملیات‌ (فروش‌ یا کنارگذاری‌).

اقلام‌ غیرمترقبه‌
۲۶ . سود یا زیان‌ غیر مترقبه‌ و مالیات‌ مربوط‌ باید به طور جداگانه‌ در صورت‌ سود و زیان‌ پس‌ از سود یا زیان‌ ناشی از فعالیتهای‌ عادی‌ نشان‌ داده‌ شود. سهم‌ سهامداران‌ اقلیت‌ از سود یا زیان‌ غیر مترقبه‌ نیز باید زیر صورت‌ سود و زیان‌ تلفیقی‌ افشا شود. ارائـه‌ شرح‌ مناسبی‌ در یادداشتهای‌ توضیحی‌ در مورد هریک‌ از اقلام‌ غیر مترقبه‌ جهت‌ درک‌ ماهیت‌ این‌ اقلام‌ ضروری‌ می‌باشد.

۲۷ . طبقه‌بندی‌ اقلام‌ به عنوان‌ غیرمترقبه‌ به‌ شرایط‌ خاص‌ هرمورد بستگی‌ دارد. به‌ علت‌ تفاوت‌ در فعالیتهای‌ عادی‌، آنچه‌ برای‌ یک‌ واحد تجاری‌ غیر مترقبه‌ است‌، لزوماً برای‌ واحد تجاری‌ دیگر غیرمترقبه‌ نیست‌. اقلام‌ غیرمترقبه‌ بسیار نادر است‌، زیرا مربوط‌ به‌ رویدادهایی‌ بسیار غیر معمول‌ می‌باشد که‌ خارج‌ از فعالیتهای‌ عادی‌ واحد تجاری‌ رخ‌ می‌دهد و انتظار نمی‌رود به طور مکرر یا منظم‌ واقع‌ شود. با توجه‌ به‌ ملاحظات‌ فوق‌، سودها یا زیانهای‌ ناشی از مواردی‌ از قبیل‌ بلایای‌ طبیعی‌ (مانند زلزله‌ و سیل‌) و مصادره‌ داراییها را در صورت‌ با اهمیت‌ بودن‌، می‌توان‌ به عنوان‌ مثالهایی‌ از اقلام‌ غیر مترقبه‌ ذکر کرد.

۲۸ . درآمدها و هزینه‌هایی‌ که‌ منشأ آن‌ رویداد غیرمترقبه‌ واحدی‌ باشد، تشکیل‌ دهنده‌ یک‌ قلم‌ غیرمترقبه‌ واحد است‌ و باید ادغام‌ شود و به عنوان‌ اقلام‌ غیرمترقبه‌ در صورت‌ سود و زیان‌ منظور گردد.

اثر مالیاتی‌ اقلام‌ غیرمترقبه
۲۹ . اثر مالیاتی‌ اقلام‌ غیر مترقبه‌ باید از طریق‌ مقایسه‌ مالیات‌ سود یا زیان‌ ناشی از فعالیتهای‌ عادی‌ بدون‌ احتساب‌ اقلام‌ غیر مترقبه‌ و مالیات‌ سود یا زیان‌ سال‌ مالی‌ (پس‌ از اقلام‌ غیر مترقبه‌) تعیین‌ گردد. هرگونه‌ اضافه‌ یا کسر مالیات‌ ناشی از مقایسه‌ فوق‌ باید به‌ اقلام‌ غیر مترقبه‌ نسبت‌ داده‌ شود.

۳۰ . روش‌ یادشده‌ در بند ۲۹ تضمین‌کننده‌ این‌ امر است‌ که‌ در هر سال‌ محاسبه‌ مالیات‌ مربوط‌ به‌ سود یا زیان‌ ناشی از فعالیتهای‌ عادی‌ به‌ وجود یا عدم‌ وجود اقلام‌ غیر مترقبه‌ بستگی‌ نداشته‌ و ارقام‌ حاصل‌شده‌ در هر دو حالت‌ یکسان‌ باشد.

تغییر در براوردهای‌ حسابداری‌
۳۱ . آثار تغییر در براوردهای‌ حسابداری‌ باید در تعیین‌ سود یا زیان‌ خالص‌ دوره‌ای‌ منظور شود که‌ در آن‌، تغییر صورت‌ گرفته‌ است‌. بدیهی‌ است‌ چنانچه‌ تغییر مزبور بر دوره‌های‌ بعدی‌ نیز اثر گذارد، آثار چنین‌ تغییری‌ باید در تعیین‌ سود یا زیان‌ خالص‌ دوره‌های‌ بعدی‌ منظور شود.

۳۲ . با توجه‌ به‌ ابهامات‌ موجود در محیط‌ اقتصادی‌، انجام‌ براوردهای‌ حسابداری‌ و تجدیدنظر در آنها برای‌ تهیه‌ صورتهای‌ مالی‌ امری‌ اجتناب‌ناپذیر است‌. پیش‌ بینی‌ رویدادهای‌ آتی‌ و براورد اثرات‌ آنها مستلزم‌ اعمال‌ قضاوت‌ و تجدید نظر در این‌ براوردها به‌ هنگام‌ وقوع‌ رویدادهای‌ جدید، حصول‌ تجربه‌ بیشتر یا دستیابی‌ به‌ اطلاعات‌ اضافی‌ است‌. از آنجا که‌ تغییر در براورد، حاصل‌ اطلاعات‌ جدید یا تحولات‌ تازه‌ است‌ نباید با تجدید نظر در ارقام‌ سالهای‌ قبل‌ به‌ آن‌ تأثیر قهقرایی‌ داد. این‌ اقلام‌ باید در صورت‌ سود و زیان‌ سالی‌ که‌ نسبت‌ به‌ آنها شناخت‌ صورت‌ می‌گیرد منعکس‌ و آثار آن‌ در صورت‌ با اهمیت‌ بودن‌ تشریح‌ شود. در عین حال‌، گاه‌ تشخیص‌ بین‌ تغییر در رویه‌ حسابداری‌ و تغییر در براورد حسابداری‌ ممکن‌ است‌ بسیار مشکل‌ باشد. در چنین‌ حالتی‌، تغییر مورد نظر باید به عنوان‌ تغییر در براورد حسابداری‌ تلقی‌ و به‌ گونه‌ مناسبی‌ افشا شود.

۳۳ . تغییر در براورد حسابداری‌ ممکن‌ است‌ تنها بر دوره‌ جاری‌ تأثیر داشته‌ باشد یا اینکه‌ دوره‌ جاری‌ و دوره‌های‌ آتی‌ را توأماً تحت‌ تأثیر قرار دهد. برای‌ مثال‌ تغییر در براورد مبلغ‌ هزینه‌ مطالبات‌ مشکوک‌الوصول‌ فوراً شناسایی‌ می‌شود و تنها بر دوره‌ جاری‌ تأثیر می‌گذارد، لیکن‌ تغییر در عمر مفید براوردی‌ یک‌ دارایی‌ بر هزینه‌ استهلاک‌ دوره‌ جاری‌ و هریک از دوره‌های‌ آتی‌ باقیمانده‌ از عمر مفید دارایی‌ تأثیر دارد. اثر تغییر مرتبط‌ با دوره‌ جاری‌ در هر دو حالت‌ به عنوان‌ درآمد یا هزینه‌ دوره‌ جاری‌ و اثر تغییر در دوره‌های‌ آتی‌، در صورت‌ وجود، در همان‌ دوره‌ها شناسایی‌ می‌شود.

۳۴ . آثار تغییر در براوردهای‌ حسابداری‌ باید تحت‌ همان‌ سرفصلهایی‌ که‌ قبلاً در صورت‌ سود و زیان‌ انعکاس‌ می‌یافت‌ طبقه‌بندی‌ شود.

۳۵ . برای‌ قابل‌ مقایسه‌ بودن‌ صورتهای‌ مالی‌ دوره‌های‌ مختلف‌، اثر تغییر در براورد حسابداری‌ که‌ قبلاً در محاسبه‌ سود یا زیان‌ حاصل از فعالیتهای‌ عادی‌ منظور شده‌ است‌، تحت‌ عنوان‌ همان‌ قلم‌ درآمد و هزینه‌ منعکس‌ می‌گردد. هرگاه‌ درآمد یا هزینه‌ مزبور قبلاً به عنوان‌ یک‌ قلم‌ غیرمترقبه‌ تلقی‌ شده‌ باشد، اثر تغییر در براورد آن‌ نیز باید به‌ صورت‌ یک‌ قلم‌ غیرمترقبه‌ گزارش‌ شود.

۳۶ . ماهیت‌ و مبلغ‌ تغییر در براورد حسابداری‌ که‌ دارای‌ اثر با اهمیتی‌ در دوره‌ جاری‌ است‌ یا انتظار می‌رود اثر با اهمیتی‌ در دوره‌های‌ بعد داشته‌ باشد، باید افشا گردد. در صورتی‌ که‌ تعیین‌ مبلغ‌ تغییر عملی‌ نباشد، موضوع‌ باید در یادداشتهای‌ توضیحی‌ افشا شود.

تعدیلات‌ سنواتی‌
۳۷ . تعدیلات‌ سنواتی‌ یعنی‌ اقلام‌ مربوط‌ به‌ سنوات‌ قبل‌ که‌ در تعدیل‌ مانده‌ سود (زیان‌) انباشته‌ ابتدای‌ دوره‌ منظور می‌گردد، به‌ اقلامی‌ محدود می‌شود که‌ از ” تغییر در رویه‌ حسابداری‌“ و ” اصلاح‌ اشتباه‌“ ناشی‌ گردد.

۳۸ . اثر تعدیلات‌ سنواتی‌ باید از طریق‌ اصلاح‌ مانده‌ سود (زیان‌) انباشته‌ ابتدای‌ دوره‌ در صورتهای‌ مالی‌ منعکس‌ گردد. اقلام‌ مقایسه‌ای‌ صورتهای‌ مالی‌ نیز باید ارائه‌ مجدد شود، مگر آنکه‌ این‌ امر عملی‌ نباشد. در چنین‌ شرایطی‌ موضوع‌ باید در یادداشتهای‌ توضیحی‌ افشا شود. همچنین‌ میزان‌ و ماهیت‌ اقلام‌ تشکیل‌دهنده‌ تعدیلات‌ سنواتی‌ و دلایل‌ توجیهی‌ تغییر در رویه‌ حسابداری‌ و همچنین‌ این‌ امر که‌ اقلام‌ مقایسه‌ای‌ صورتهای‌ مالی‌ ارائه‌ مجدد شده‌ است‌ (یا عملی‌ نبودن‌ ارائه‌ مجدد) باید در یادداشتهای‌ توضیحی‌ افشا گردد.


تغییر در رویه‌ حسابداری‌
۳۹ . یکی‌ از خصوصیات‌ کیفی‌ صورتهای‌ مالی‌ قابل‌ مقایسه‌ بودن‌ آن‌ می‌باشد. برای‌ نیل‌ به‌ این‌ خصوصیت‌، ثبات‌ رویه‌ در نحوه‌ عمل‌ حسابداری‌ طی‌ هر دوره‌ مالی‌ و نیز از یک‌ دوره‌ مالی‌ به‌ دوره‌ مالی‌ بعد ضروری‌ است‌. از اینرو، نباید در رویه‌های‌ حسابداری‌ تغییری‌ صورت‌ گیرد مگر اینکه‌ به‌ علت‌ رجحان‌ رویه‌ جدید بر رویه‌ پیشین‌، از نظر ارائـه‌ مطلوب‌تر صورتهای‌ مالی‌ واحد تجاری‌، تغییر در رویه‌ حسابداری‌ قابل‌ توجیه‌ باشد یا اینکه‌ تغییر به موجب‌ قوانین‌ آمره‌ یا استانداردهای‌ حسابداری‌ جدید، الزامی‌ شود. یکی‌ از مشخصات‌ تغییر در رویه‌ حسابداری‌ این‌ است‌ که‌ این‌ تغییر، حاصل‌ گزینش‌ بین‌ دو یا چند روش‌ حسابداری‌ است‌. چنانچه‌ معامله‌ یا رویدادهایی‌ که‌ از نظر ماهیت‌ با معاملات‌ و رویدادهای‌ قبلی‌ به روشنی‌ متفاوت‌ است‌، لزوم‌ اتخاذ یک‌ روش‌ جدید یا تعدیل‌ روش‌ موجود را ایجاب‌ کند، این‌ اتخاذ یا تعدیل‌ روش‌ تغییر رویه‌ حسابداری‌ محسوب‌ نمی‌شود.

۴۰ . چنانچه‌ در رویه‌ حسابداری‌ تغییری‌ صورت‌ گیرد، ارقام‌ مربوط‌ به‌ سال‌ جاری‌، برمبنای‌ رویه‌ جدید منعکس‌ و ارقام‌ مقایسه‌ای‌ سنوات‌ قبل‌ نیز برمبنای‌ رویه‌ جدید ارائـه‌ مجدد می‌شود. در این‌ حالت‌، تعدیلات‌ انباشته‌ مربوط‌ به‌ سنوات‌ قبل‌، به‌ جهت‌ اینکه‌ هیچ گونه‌ ارتباطی‌ با نتایج‌ عملکرد سال‌ جاری‌ نداشته‌ است‌، نباید در تعیین‌ سود یا زیان‌ سال‌ جاری‌ دخالت‌ داده‌ شود. تعدیلات‌ مزبور باید از طریق‌ ارائـه‌ مجدد ارقام‌ سالهای‌ قبل‌ به حساب‌ گرفته‌ شود، درنتیجه‌، مانده‌ سود (زیان‌) انباشته‌ ابتدای‌ دوره‌ نیز بدین‌ ترتیب‌ تعدیل‌ خواهد شد. درصورت‌ تهیه‌ خلاصه‌ چندین‌ ساله‌ وضعیت‌ مالی‌ و عملکرد مالی‌، جهت‌ حصول‌ اطمینان‌ از اینکه‌ ارقام‌ مربوط‌ به‌ سنوات‌ قبل‌ برمبنای‌ یکنواخت‌ نشان‌ داده‌ می‌شود، ارقام‌ مزبـور معمولاً ارائـه‌ مجدد خواهد شد. اگر به‌ دلیل‌ عملی‌ نبودن‌، ارقام‌ خلاصه‌های‌
چندین‌ ساله‌، جهت‌ انعکاس‌ تغییر در رویه‌ حسابداری‌، ارائـه‌ مجدد نشود، موضوع‌ افشا می‌گردد. همچنین‌ در صورت‌ ارائـه‌ مجدد، سالهایی‌ را که‌ مورد تجدید نظر واقع‌ شده‌ است‌، باید مشخص‌ کرد. تعدیلات‌ انباشته‌ ناشی از تغییر در رویه‌های‌ حسابداری‌، همچنین‌ به عنوان‌ آخرین‌ قلم‌ در صورت‌ سود و زیان‌ جامع‌ منعکس‌ می‌شود تا اثر این‌ تعدیلات‌ برای‌ استفاده‌کنندگان‌ مشخص‌ گردد.

اصلاح‌ اشتباه‌
۴۱ . ممکن‌ است‌ در دوره‌ جاری‌ اشتباهاتی‌ مربوط‌ به‌ صورتهای‌ مالی‌ یک‌ یا چند دوره‌ مالی‌ گذشته‌ کشف‌ گردد. این‌ اشتباهات‌ می‌تواند ازجمله‌، ناشی از موارد زیر باشد:

الف ‌. اشتباهات‌ ریاضی‌،

ب‌ . اشتباه‌ در بکارگیری‌ رویه‌های‌ حسابداری‌،

ج ‌. تعبیر نادرست‌ یا نادیده‌ گرفتن‌ واقعیتهای‌ موجود در زمان‌ تهیه‌ صورتهای‌ مالی‌،

د . تغییر از یک‌ رویه‌ غیر استاندارد حسابداری‌ به‌ یک‌ رویه‌ استاندارد حسابداری‌، و

ﻫ . موارد تقلب‌.


اصلاح‌ این‌ اشتباهات‌ در صورتی‌ که‌ با اهمیت‌ نباشد، در سود یا زیان‌ خالص‌ دوره‌ جاری‌ منظور می‌گردد.

۴۲ . در مواردی‌ ممکن‌ است‌ صورتهای‌ مالی‌ منتشر شده‌ یک‌ یا چند دوره‌ قبل‌ شامل‌ اشتباهات‌ با اهمیتی‌ باشد که‌ تصویر مطلوب‌ را مخدوش‌ و در نتیجه‌ قابلیت‌ اتکای‌ صورتهای‌ مالی‌ مزبور را کاهش‌ دهد. اصلاح‌ چنین‌ اشتباهاتی‌ نباید از طریق‌ منظور کردن‌ آن‌ در سود و زیان‌ سال‌ جاری‌ انجام‌ گیرد، بلکه‌ باید با ارائـه‌ مجدد ارقام‌ صورتهای‌ مالی‌ سال‌(های‌) قبل‌ به چنین‌ منظوری‌ دست‌ یافت‌. درنتیجه‌، مانده‌ افتتاحیه‌ سود (زیان‌) انباشته‌ نیز بدین‌ ترتیب‌ تعدیل‌ خواهد شد. تعدیلات‌ سنواتی‌ ناشی از اصلاح‌ اشتباهات‌ همچنین‌ به عنوان‌ آخرین‌ قلم‌ در صورت‌ سود و زیان‌ جامع‌ منعکس‌ می‌شود.

۴۳ . براوردهای‌ حسابداری‌ ماهیتاً عبارت‌ از تخمینهایی‌ است‌ که‌ با کسب‌ اطلاعات‌ اضافی‌ در دوره‌های‌ بعد ممکن‌ است‌ تغییر یابد. بنابراین‌ اصلاح‌ اشتباه‌ را باید از این‌گونه‌ تغییرات‌ تمیز داد. به‌ گونه‌ مشابه‌، سود یا زیانی‌ را که‌ پس‌ از مشخص‌ شدن‌ پیامد یک‌ پیشامد احتمالی‌ مورد شناخت‌ قرار می‌گیرد و براورد دقیق‌ آن‌ قبلاً میسر نبوده‌ است‌ نمی‌توان‌ به عنوان‌ اشتباه‌ با اهمیت‌ قلمداد کرد.

تغییرات‌ حقوق‌ صاحبان‌ سرمایه‌
۴۴ . صورتهای‌ مالی‌ باید تغییرات‌ حقوق‌ صاحبان‌ سرمایه‌ را منعکس‌ کند. بخشی‌ از این‌ تغییرات‌ در گردش‌ حساب‌ سود و زیان‌ انباشته‌ مستقیماً در ذیل‌ صورت‌ سود و زیان‌ دوره‌ انعکاس‌ می‌یابد. سایر تغییرات‌ ازجمله‌ گردش‌ حساب‌ اندوخته‌ قانونی‌، حساب‌ اندوخته‌ اختیاری‌ و حسابهای‌ مربوط‌ به‌ اقلامی‌ که‌ طبق‌ استانداردهای‌ حسابداری‌ مستقیماً به‌ حقوق‌ صاحبان‌ سرمایه‌ منظور می‌گردد و همچنین‌ تغییرات‌ ناشی از افزایش‌ یا کاهش‌ سرمایه‌ باید در یادداشتهای‌ توضیحی‌ مربوط‌ افشا شود.

۴۵ . تغییرات‌ حقوق‌ صاحبان‌ سرمایه‌ و ساختار آن‌ در زمره‌ مهم‌ترین‌ اقلام‌ اطلاعاتی‌ مندرج‌ در صورتهای‌ مالی‌ است‌ و از اینرو باید به‌گونه‌ای‌ مشخص‌ منعکس‌ شود. به موجب‌ این‌ استاندارد تغییرات‌ حقوق‌ صاحبان‌ سرمایه‌ به‌ شرح‌ زیر در صورتهای‌ مالی‌ انعکاس‌ می‌یابد:


الف ‌. باتوجه‌ به‌ اهمیت‌ اطلاعات‌ مندرج‌ در حساب‌ سود (زیان‌) انباشته‌، گردش‌ این‌ حساب‌، متشکل‌ از سود (زیان‌) دوره‌، سود (زیان‌) انباشته‌ ابتدای‌ دوره‌، تعدیلات‌ سنواتی‌، و هرگونه‌ مبلغ‌ انتقالی‌ از سایر سرفصلهای‌ حقوق‌ صاحبان‌ سرمایه‌ (مجموعاً سود قابل‌ تقسیم‌)، سود سهام‌ پیشنهادی‌، مبالغ‌ انتقالی‌ به‌ اندوخته‌های‌ قانونی‌ و اختیاری‌ (مجموعاً تخصیص‌ سود)، بلافاصله‌ زیر صورت‌ سود و زیان‌ دوره‌ انعکاس‌ می‌یابد.

ب‌ . گردش‌ حساب‌ اندوخته‌ قانونی‌ و اندوخته‌های‌ اختیاری‌ تخصیص‌ یافته‌ از محل‌ سود قابل‌ تقسیم‌ و همچنین‌ گردش‌ حسابهای‌ مربوط‌ به‌ اقلامی‌ که‌ طبق‌ استانداردهای‌ حسابداری‌ مربوط‌، مستقیماً به‌ حقوق‌ صاحبان‌ سرمایه‌ منظور می‌شود (از قبیل‌ مازاد تجدید ارزیابی‌) در یادداشتهای‌ توضیحی‌ افشا می‌گردد.

ج‌ . گردش‌ سایر اقلام‌ از قبیل‌ حساب‌ سرمایه‌ و صرف‌ سهام‌ در یادداشتهای‌ توضیحی‌ افشا می‌گردد.


۴۶ . موارد خاصی‌ وجود دارد که‌ اقلامی‌ با ماهیت‌ درآمد یا هزینه‌ را که‌ قابل‌ انعکاس‌ در حساب‌ سود و زیان‌ دوره‌ است‌ طبق‌ قوانین‌ آمره‌ باید مستقیماً به حساب‌ اندوخته‌ منظور کرد. برای‌ مثال‌، اساسنامه‌ قانونی‌ برخی‌ از شرکتهای‌ دولتی‌ مقرر می‌دارد که‌ سود حاصل از فروش‌ داراییهای‌ ثابت‌ به حساب‌ اندوخته‌ سرمایه‌ای‌ یا سایر اندوخته‌های‌ غیر قابل‌ تقسیم‌ منظور گردد. به منظور انعکاس‌ اثرات‌ کلیه‌ این‌ نوع‌ اقلام‌ در صورتهای‌ عملکرد مالی‌، درآمد یا هزینه‌ مربوط‌ باید در صورت‌ سود و زیان‌ جامع‌ منعکس‌ شود.

تاریخ‌ اجرا
۴۷ . الزامات‌ این‌ استاندارد در مورد کلیه‌ صورتهای‌ مالی‌ که‌ دوره‌ مالی‌ آنها از تاریخ‌ ۱/۱/۱۳۸۰ و بعد از آن‌ شروع‌ می‌شود، لازم‌الاجراست‌.

مطابقت‌ با استانداردهای‌ بین‌المللی‌ حسابداری‌
۴۸ . با اجرای‌ الزامات‌ این‌ استاندارد، مفاد استاندارد بین‌المللی‌ حسابداری‌ شماره‌ ۸ باعنوان‌ سود یا زیان‌ خالص‌ دوره‌، اشتباهات‌ با اهمیت‌ و تغییرات‌ در رویه‌های‌ حسابداری‌ نیز رعایت‌ می‌شود.
 

Similar threads

بالا