سلام دوستان
امروز با اساسنامه کار گروهی در خدمتتون هستم . شاید اولین جرقه این حرکت رو دوستی در ذهنم ایجاد کرد که شخصیت همیشه منتقدی دارند. سوالات بسیار به جای ایشون این بود:
چرا باید یک نفر وقت و انرژی خودش رو بذاره اینجا تا فعالیتی رو انجام بده که هیچ سودی براش نداره؟
چرا باید علم خودمون رو مجانی در اختیار دیگران قرار بدیم؟
چرا ... ؟
اما ایا این نوع فعالیت ها هیچ سودی برای ما ندارند؟
بهتره یک نگاه مختصر به کار تیمی و خصوصیاتش بندازیم:
دقت کردین تو این یک هفته وضع تیم چطوری بود؟
حرک کند بود، قدرت تصمیم گیری موثر تو اعضا نبود. اعضای اصلی با هم دچار تنش شدند و سردرگمی حتی در پیغامهای خصوصی بچه ها موج می زد. فکر می کنید این مسائل تو روحیه اعضا چه تاثیری داشت؟
هر کس می تونه با نظر خوددش به این سوال جواب بده. یادتون باشه اصولا اکثر تیمها محکوم شکست هستند، مخصوصا در جوامعی که عمدتا فرهنگ موقعیت بر اساس استعداد های فردی است نه همکاری گروهی!!!
حالا این سوال مطرح می شه که اصولا چه عاملی باعث موفقیت یک تیم میشه؟
جدا مساله رهبری و لیدینگ که واقعا نقش به سزایی در پیشبرد و جلو روی تیمها داره، «هویت گروه و آرمانهای اون» دو مفهوم اساسی در شکل گیری هر گروهی هستند !
اصولا باید بدونیم که تیمی که در اون در حال فعالیت هستیم چی هست، چی می خواد، به کجا قراره برسه، تئوریش چیه، اعضاش کیا هستن و ...
روابط تیمی مثل روابط عمیق دوستی یا زناشویی دارای ابعاد مختلف و پیچیده ای هست با این تفاوت که رابطه زناشویی یک رابطه 2 نفره است ولی رابطه گروهی یک رابطه چندین نفره!