از موسیقی مازندرانی چه می دانیم!

Mʀ Yᴀsɪɴ

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
موسيقی مازندران
مازندران ، استان ساحلی شمال ایران از شرق با گرگان ، از جنوب با سمنان و تهران ، از مغرب با گیلان و از شمال با دریای خزر همجوار است. این وضعیت خاص جغرافیایی باعث شده است فرهنگ موسیقی مازندران در ناحیه شرقی با خراسان و ترکمن صحرا آمیخته شود و در غرب ، کمابیش خصایص موسیقی گیلانی را داشته باشد. در مازندران هم مانند اکثر نقاط ایران ، موسیقی با زندگی مردم همراه و عجین است. در شالیزارها، جنگل ها، دریا، در آداب شادی و عزا و در همراهی با مراسم مذهبی ، موسیقی مازندران نقش چشمگیری دارد. براساس روش پیشین و با توجه به واقعیت های موجود، موسیقی مازندران را به 2 گروه عمده تقسیم می کنیم : موسیقی بامتر آزاد، موسیقی بامتر معین مقام خوانی از شرق تا غرب موسیقی مازندران بامتر آزاد شامل آهنگهایی است که در قالب مقامها و با حالت آوازی اجرا می شوند.
مقام خوانی از شرق تا غرب مازندران رایج است و مقامها در شکلها و نامهای گوناگون متجلی میشوند. متداول ترین مقامهای موسیقی بومی مازندران عبارتند از:
▪ امیری: معروف ترین مقام بین مردم مازندران است. این آواز زیبا و دل انگیز به تنهایی می تواند بیان کننده خصایص و ارزشهای موسیقی مازندران باشد. آواز امیری بیشتر در جنوب مازندران متداول است و شعرهای زیبا و تصویرگر امیر پازواری ، شاعر بلند پایه مازندرانی ، زینت بخش آواز امیری است. مقام امیری در 2نوع امیری بلند و امیری کوتاه اجرا می شود و به همت شادروان استاد ابوالحسن صبا، مقام امیری مازندران ثبت شده و در کنار سایر گوشه های آواز دشتی در ردیف استاد صبا قرار گرفته است.
▪ کتولی: از مقامهای معروف مازندران است که بیشتر در قسمتهای شمال مازندران متداول است. آوازهای کتولی در نوع خود زیبایی ویژه ای دارد. مقام کتولی ، حاوی مضامین بلند اخلاقی ، قومی ، اعتقادی و گاه توصیفی است. کتولی در 3نوع مختلف کتولی کوتاه (کل حال)، کتولی متوسط (میون کتولی) و کتولی بلند (بلند کتولی) اجرا می شود. علاوه بر امیری و کتولی،مقامهای ولک سری،توری(طبری) و طالبک(طالبا) را می توان نام برد.
چاووش خوانی نیز از مقامهای معمول مازندران است که در استقبال یا بدرقه زایران مشهد، کربلا، نجف یا مکه خوانده می شود. چاووش خوان ، پیک خبردهنده است که مردم را در حال و هوای اعتقادی و توجه به مقدسات قرار می دهد.
مضمون عمومی در موسیقی مازندران ، مسایل حماسی و اعتقادی و پرداختن به بیان ارزشهاست. با این که موسیقی مقامی نواحی مختلف مازندران شباهت کلی و عام به هم دارند،اما در هر منطقه،بنا به شرایط اقلیمی و خصایص فرهنگی و نوع ارتباطات اجتماعی،رنگ و حالت مشخص تری مییابد. مثل سادگی در مازندران موسیقی هایی با متر معین به بیان ترانه هایی اختصاص دارد که عموما دارای مضامین توصیفی و عاشقانه هستند.
ترانه های مازندرانی با ملودی هایی ساده و روان و اشعاری لطیف و بی پیرایه ، سخنان دلنشینی را بیان می کنند که جذابیت خاص یافته و در یادها باقی می مانند. ترانه های اصیل مازندرانی با عناوین و نامهای خاص ، بیانگر قدمت و سابقه طولانی حوادث و مسایلی است که ریشه در زندگی مردم این سامان داشته و به زمان حال رسیده اند.
▪ نوروزخوانی: از موسیقی های متداول در مازندران و با متر معین است. نوروزخوانان اشخاصی هستند که پیش از آمدن بهار، رسیدن نوروز و سال نو را با شعر و آهنگ به مردم بشارت می دهند. نوروزخوانان ، بدیهه سرایانی هستند که از مدتها پیش از بهار به پیشواز بهار می روند و بدون همراهی ساز و صرفا به کمک آواز، نسیم بهاری را با دل و جان مردم آشنا می کنند. مردم هم به همراهی نوروزخوانان به آوازخوانی می پردازند و به این ترتیب استقبال از بهار عمومی می شود.
تعزیه: ریشه های محکم اعتقادی و علاقه به آل علی (ع) موجب شده است تعزیه در این سامان رشد یابد و آهنگهای تعزیه در بخشهای ریتمیک رشد چشمگیری بیابد. در عین حال ، شیوه های آوازخوانی در تعزیه باعث شده است مقامهای موسیقی مازندران تحول یابد و در شکلهای متنوع عرضه شود و از این راه ، فرمهای تازه در شکلهای موسیقی مازندران پدید آید.
سازهای مازندران
متداول ترین سازهای مازندران عبارتند از:
▪ لله وا (نی): که از سازهای شناخته شده در مازندران است. لله وا یا نی درواقع ،ساز چوپانی مازندران به حساب می آید و در میان دامداران و ساکنان کوهستان های مازندران معمول است.
▪ دوتار: رنگ و حالت بیانی دوتار مازندران از خصایص عمومی موسیقی این سامان تبعیت می کند و با حالات اجرایی دوتار ترکمنی و خراسانی تفاوتی آشکار دارد.
کمانچه: این ساز از سازهای معمول در میان مردم مازندران است. کمانچه رایج در مازندران مانند کمانچه لری سه سیم دارد، ولی در سالهای اخیر از کمانچه های چهارسیمی نیز استفاده می شود.
▪ نقاره (ناقاره): عبارت است از طبل های کوچک با بدنه ای سفالی که پوستی روی دهانه کوزه سفالی کشیده شده و با طناب هایی در اطراف محکم می شود. نقاره را معمولا با 2قطعه چرمی به صدا درمی آورند. نقاره در اجرای حرکات و رقص های جمعی و به عنوان ساز خبرده ، در همراهی سرنا استفاده می شود.
▪ سرنا: سرنا در بین مردم مازندران به عنوان سازی روستایی و پرصدا در اعلام خبرها و انتقال وضعیت ها استفاده می شود. مردم مازندران سرنا را هم به تنهایی و هم در همراهی با نقاره به کار می برند. سرنا و نقاره علاوه بر جنبه های خبری در همراهی با رقصهای بومی نیز استفاده می شوند. علاوه بر سازهایی که نام بردیم ، در بین مردم مازندران استفاده از سه تار، تار و تنبک نیز متداول است و بعضی از مردم بومی مازندران موسیقی های خود را با سازهای مذکور اجرا می کنند.
[h=1]معرفي آوازهاي گوناگون مازندراني[/h]معرفي آوازهاي گوناگون مازندراني-استان مازندران-استان های شمالی ایران-هرايي و چله‌هايش نظام شكارچيان ، آواز و دوتار نظام شكارچيان بدون شك مهم‌ترين موسيقيدان گدار منطقه به حساب مي‌آيد. ...
1. هرايي و چله‌هايش
نظام شكارچيان ، آواز و دوتار
نظام شكارچيان بدون شك مهم‌ترين موسيقيدان گدار منطقه به حساب مي‌آيد. وي ، كه اوايل انقلاب از دنيا رفت ، تاثير عظيمي بر موسيقي شرق مازندران برجا گذشته است . بسياري از دوتار نوازان امروزي او را الگوي فايل تقليدي براي موسيقي دوتار در شرق مي‌دانند . در اين ضبط، نظام شكارچياان اواز با وزن آزاد هوايي را اجرا مي‌كند كه به احتمال قوي از فرهنگ هاي موسقيايي همسايه‌ي مازندران به عاريت گرفته شده است. اشعار اين آواز عموماً به زبان فارسي است . در ضمن ، هرايي اصولاً مقدمه اي است براي آوازهاي موزوني كه در پي آن مي‌آيند ، و به همراه هوايي ، همچون يك مجموعه (بگوئيم سوئيت) اجرا مي‌شوند . اين آوازها ، كه به آنها چله ها يا شاخه هاي هوايي مي‌گويند ، گاه هم از نظر مد و هم از نظر ريتم با هم تفاوت دارند در اين ضبط فقط بخشي از اين چله ها آمده است .

سوت داوري
يزدان فيوج ، آواز و دوتار
نمونه‌ي يك سوت شرقي كه توسط يزدان فيوج اجرا شده است. در اين سوت نام چند شخصت ديگر برده مي‌شود كه حداقل يكي از آنها ، حجت غلامي ، م وضوع يك سوت جداگانه به همين نام است.
اشعار دو بند آخر :
يك روز نيشت بيمه اما اتاق بالا يك روز در اتاق بالا نشسته بوديم .
بديمي قاصد پاكت بيارده ، اونجا ديدم قاصد پاكتي به آنجا آورد
بديمه دارنه پاكت سلطاني امضا ديدم پاكت امضاي سلطان را دارد
بنويشته رسول شما بين بالي آ رسولي نوشته شما بيائيد بالا
دعوت دارنه شمار كاركنده ملا در محله‌ي كاركنده شما را دعوت كرده اند .
اول صب بن هدا بيمه بريا اول صبح من بر پا داده بودم
وچا خار همه كنين يار خانه اسبا گفتم بچه ها اسب هاتان را آماده كنيد
مسلسل سبك و بهيرين همرا مسلسل سبك را همراه بياوريد.
حجت غلامي بمانه سر پاسگاه حجت غلامي سر پاسگاه بماند .
آيه پاسگاه برار نووئه تنها تا پاسگاه ما تنها نباشد برادر .

سوت حسين خان
نورمحمد طالبي: آواز ، احمد محسن پور ، كمانچه

سوت ها آوازهاي موزون روايتي اند كه اشعار آنها در وصف (يا از زبان) شخصيت هاي تاريخي است .
اين شخصيت هاي تاريخي ، غير از يكي – دو نفر ، همه از ياغي هاي دوران بي‌ثباتي حاكميت مركزي، در زمان گذار از حكومت قاجار به حكومت پهلوي‌اند. سوت حسين خان ،‌با اشعار فارسي ، به نظر مي‌رسد كه در اصل سنگسري باشد.
صنم شرق
محمد رضا اسحاقي : آواز و دوتار
روايت ديگري از صنم شرق كه به همراه دوتار اجرا مي‌شود . اسحاقي امروز يكي از مهمترين دوتار نوازان مازندران است . وي به دنبال صنم قطعه اي موزون اجرا مي‌كند كه خود او آن را قطعه اي ضربي مربوط به اين آواز به حساب مي‌آورد. به اعتقاد اسحاقي همه‌ي آوازهاي با وزن آزاد مازندراني حداقل يك قطعه‌ي موزون به همراه داند.
صنم و نجامي شرق
محمد حسن طالبي، آواز
محمد حسن طالبي زوج صنم – نجماي شرق را دو نوبت پي در پي اجرا مي‌كند و براي هر نوبت يك بند دوبيتي از صنم را بلافاصله به يك بند دوبيتي از نجما پيوند مي ‌زند. در صنم سبك آوازي – گفتاري قابل توجه است.
حقاني مركز
نور محمد طالبي : آواز،‌احمد محسن پور ، كمانچه
حقاني كه به نام صنم نيز مشهور است آواز ديگري است با اصل غيرمازندراني كه روي اشعار فارسي خوانده مي‌شود.دراين ضبط،كه يك بندازحقاني اجرا شده است تم فقط يك بيت را مي‌پوشاند و براي بيت دوم تكرار مي‌شود.

نجماي مركز
نور محمد طالبي : آواز ، احمد محسن پور : كمانچه
نجما آوازي است كه در بعضي از نقاط ديگر ايران نيز خوانده مي‌شود . اگر ملودي آن داراي ويژگي هاي مازندراني است . مضمون آن اصل مازندراني ندارد. خاستگاه اين آواز روايتي كه اشعار آن فارسي و عروضي است و ظاهراً بايد به صورت نقلي – آوازي اجرا شود احتمالاً منطقه فارس است در اين اجرا ، كه تم يك بيت را مي‌پوشاند،نور محمد طالبي دو بند از اين آواز را اجرا ميكند.
اميري غرب
همت صيادي نژاد: آواز
شيوه‌ي آوازي – گفتاري در اين اميري نيز بسيار برجسته است اما فرود نهايي همانند فرود اميري مركز است . در ضمن ، پس از اميري يك دوبيتي (در اين جا عروضي) بر روي يك ملودي كوتاه خوانده مي‌شود كه محسن پور آن را دنباله اميري مي‌نامد
گلي نارمه گل افشان ها كنم من مالي نارمه ته قربون ها كنم من
در اين دنيا دارمه يك جان خالي اگر خواهي ته قربون ها كنم من
اميري و طالباي شرق
قربانعلي رضايي : آواز
اميري در شرق با تحريرهاي كمتر و به صورت آوازي – گفتاري (cantabile-parlando) اجرا مي‌شود.
در ضمن ، برخلاف مركز ، گستره‌ي صوتي از يك اكتاو تجاوز نمي‌كند ، و فرود نهايي آن يك چهارم بالاتر از فرود نهايي اميري مركز است . در ضبط حاضر ، قربانعلي رضايي ، خواننده اي از حوالي بهشهر ، پنج بند از اميري را كه در كه به شكل گفتگو ميان امير و گوهر است . به طالبا وصل مي‌كند . در شرق هر مصرع طالبا به دو قسمت تقسيم و در هر قسمت بر روي تم مشابهي خوانده مي‌شود.
امير بوته (امير گفت):
بورين و بهورين ام البنين زارد برويد و بگوئيد زاري ام البنين را
بيه بوينه عباس نامدارد بيايد و ببيند عباس نامدار را
غيرت بوينين يك پير و د مارد غيرت را ببينيد از يك پدر و مادر
جنگ دشمن دست تهيته برارد در جنگ با دشمن از برادر دست نكشيد
گوهر بوته (گوهر گفت ) :
امير كل سركار من توكليه اي كل امير كار من توكل است
توكل بر خدا مدد من عليه توكل بر خداي ، مدد من علي است
جو گندم بكاشتمه و رفلك بوريه جو و گندم كاشتم فلك آن را بريد
دنيا كسي غصه خورنه و نه بي عقليه كسي كه در اين دنيا غصه بخورد از بي عقلي است

اميري كوتاه و بلند و طالبا (مركز)
ابوالقاسم خوشرو: آواز ، حسين طيبي ، لله وا ، نصير شيردل ؛ دوتار ، جمال ابوطالبي : دوتار
لطف الله سيفي : دف (به جاي دست دايره)
آواز روايتي اميري ، كه اشعارآن منصوب به امير پازواري ،‌شاعر نيمه افسانه اي مازندران است ، در هر سه ناحيه‌ي شرق و غرب و مركز به شكل هاي مختلف اجرا مي‌شود . در ضبط حاضر ابواالقاسم خوشرو دو نمونه از روايت مركزي آن را ارائه مي‌كند . اميري اول ،كه در آن تم تنها يك بيت را مي‌پوشاند ، توسط خبرگان موسيقي منطقه ، اميري بلند ناميده مي‌شود. اميري دوم ، كه بلافاصله پس از اولي مي‌آيد، نوع كوتاه اين آواز است كه در آن تم تمام بند را (در اينجا شامل سه بيت) مي‌پوشاند.
اميري ها به طالبا ، آواز و روايتي موزوني كه بنا به اعتقاد موسيقيدنان منطقه داستان زندگي طالب آملي را نقل مي‌كند ، وصل مي‌شوند . اشعار اين آواز منسوب به سني النسا‌، خواهر طالب آملي است .
بخشي از شعر طالبا :
رشتي اليجه را بدوجم قوا با رشتي اليجه ( نوع پارچه) قبا بدوزم .
سبو برم مي‌ربزنم چوقا با موي بره‌ي سياه چوقا( نوع لباس) بسازم
بورم بازار بهيرم چرخي لم كلا بروم بازار كلاه نمدي چرخي بگيرم
چوي تن ديپچم سونه طالبا به چوب بپوشانم و شبيه طالب را بسازم
دور دور هماچم و بكنم تامشا دورش قدم بزنم و تماشا كنم
سر و همسرون مه ر نكنين سركو سرو و همسران مرا سركوفت نزنيد
ولگه سری
كيقباد ميردار منصور پناهي ، آواز
آواز با وزن آزادي است كه تنها در غرب خوانده مي‌شود . و جاي كتولي را در اين ناحيه مي‌گيرد . به اعتقاد محسن پور نوعي تلفيق كتولي و اميري است . ولگا به معناي برگ و سرپسوند مكان است .
ولگه سر ، به معناي جايي است كه جنگل پايان مي‌يابد .
اوراز ولگه سر وسه نووئه ولگه سر كنار اوراز ( نام آبشار) بسته نشود
عزيزجان كه انه خسته نووئه عزيز جان كه مي‌آيد خسته نباشد
اگر خسته بوه دوش بار ر بيرم اگر خسته شد من بار دوشش را بردارم
چرما چرب سر شلوار بيرم كفش و جورابش را هم در‌آورم
همه گنه الان سر بهار همه مي‌گويند كه در الان سر بهار است
لشكرك سرچال غرق شكار لشكرك سرچال پر از شكار است
خدا خراب ها كنه روزگار خدا خراب كند روزگار را
مه قسمت بينه لب دريا ر كه قسمت مرا لب دريا گرفت
كتولي شرق گله حال و ليلا خانم
اصغر اتولي (كتولي) : آواز قدر اتولي: كمانچه
دو موسيقدان سرشناس گدار ، پدر و پسر ، با كمانچه و آواز ، روايت شرق كتولي را به كل حال و كيجا جاني به نام ليلا خانم پيوند مي‌دهند. يك دوبيتي كامل بر ملودي كتولي و يك دوبيتي مستقل ديگر به علاوه‌ي ك تك بيتي بر روي كله حال خوانده مي‌شود. به نظر مي رسد كه در شرق ، نزد خوانندگان ، گرايش نسبتاً مشخصي به صداي گرفته و پرفشار وجود دارد. بسياري از كيجاجان هاي مازندراني به امتداد ملوديكي مزين اند كه اغلب نام دختر جواني بر روي آنها خوانده مي‌شود و آن را گوشواره مي‌نامند . در اينجا ، گوشواره موتيف پاياني جملات موسقيايي است كه بر روي دو واژه‌ي ليلا خانم اجرا مي‌شود .
بند اول ليلاخانم؛
اگر عالم بسوزه بره ورمه (ليلا خانم) اگر عالم بسوزد تو را مي‌برم
اگر خدا نكشه بره ورمه (ليلا خانم) اگر خدا مرا نكشد تو را مي‌برم
مره بورد بينه بشهر زندون (ليلا خانم) مرا به زندان بهشهر برده اند.
زندون چه در امبه باز تره ورمه (ليلا خانم) از زندان در مي‌آيم و تو را مي‌برم

كتولي و كله حال مركز
مسيب يعقوبي : آواز
كتولي –كله حال ديگري از مركز كه به شكل قطعه ي قبل خوانده مي‌شود . با اين تفاوت كه در اينجا ظاهراً هر سه بيت خوانده شده مربوط به شعر واحدي است . شيوه‌ي بسيار پرانرژي و پرتنش مسبب يعقوبي در اجراي اين آواز ، به ويژه تحريرهاي او كه سير آن پيوسته با «ضربه‌هاي گلو» قطع مي‌شود. قابل توجه است .
راسه سر سي واجونكا مقوم بلندهاي صحراست و آواي بم گاونر جوان
كارد منه كمر ولله مه دهون كارد به كمر من است و ني در دهانم
گور پيش كامبه من سمت مازرون گاو را به سمت مازندران پيش مي‌رانم
فراوون هاكنم شير سر و راغون سرشير و روغن فراوان تهيه كنم .
شير سر و راغون ورمه زن مارون سرشير و روغن را نزد مادرزن مي‌برم
زن مار مه جه قهر و نومزه پشيمون مادرزن با قهر و نامزدم پشيمان است

كتولي و كله حال مركز1
شعبان نيكخو ، احمد محسن پور ، كمانچه
كتولي ها و كيجا جان ها عموماً بر روي اشعار دوبيتي اجرا مي‌شوند . در اينجا . شعبان نيكخو نوعي كتولي اجرا مي‌كند كه بيت نخست دوبيتي آن بر روي ملودي كتولي و بيت دوم آن بر روي نم كله حال خوانده مي‌شود. پس از اجراي دو بيتي ، خواننده تم اخير را براي تك بيت «هاي بروهاي نشو من همدم ته / ته گل نوبهار من شبنم ته» (بيا نرو ، من همدم توام / تو گل نوبهاري و من شبنم توام) نيز ، كه مي‌تواند همچون يك برگردان در زنجيره‌ كتولي ، كله حال ها به كار برده شود . تكرار مي‌‌كند‌.
شعر كتولي:
كتولي بخوندم مه يار كتوله كتولي بخوانم ، يار من كتول است.
كتولي بخوندم مه منزل دوره كتولي بخوانم ، منزل من دور است
كتولي بخوندم بورم ولايت كتولي بخوانم ، بروم ولايت
شه يار دست دارمه شيرين شكايت از دست يارم شكايت هاي شيرين دارم
كتولي مركز و كرماشو (شب گرگ و ميش)
نور محمد طالبي ،‌آواز احمد محسن پور، كمانچه

يكي از مهم ترين خواننده هاي مركز ، به همراهي كمانچه‌ي يك از برجسته ترين خبرگان موسيقي منطقه روايتي از آواز كتولي مركز را به كيجا جان كرماشو پيوند مي‌دهد. شعر كتولي اجرا شده از زمره اشعار مازندارني است كه وزن آن با وزن عروضي دو بيتي هاي فارسي مطابقت مي‌كند . شيوه‌ي خوانندگي طالبي پرانرژي ،‌قوي و پرتنش است ؛ تنها ويژگي‌هايي كه مي‌توان در منطقه‌اي همچون مازندران ، با تنوع چشمگير شيوه هاي خوانندگي ، وجه مشترك تقريباً همه‌ي آواز خوانان به حساب آورد . بندهاي دوم و سوم اشعار كرماشو به قرار زير است :
سگ نال بن دو سوئه ته گره تو امشو پرو سگ زير ايوان بسته است . قربانت گردم امشب بيا
مه گته مار سخت اشتوئه ته گره ت امشو برو گوش مادر بزرگم سنگين است
گت برار محله شوئه ته گره تو امشو برو برادر بزرگم به محله مي‌رود
خرد برابر مست خوئه ته گره تو امشو برو برادر كوچكم مست خواب است .
امشوي هواي كرماشوئه ته گره تو امشو برو هواي امشب گرگ و ميش است
ايوون چراغ مشت سوئه ته گره تو امشو برو چراغ ايوان پرنور است
 

Similar threads

بالا