از شهر قرون وسطايي به شهر دوره رنسانس

shiva71

عضو جدید
1- مركانتاليسم و تراكم

در دوره‌ي قرون وسطاي متاخر تعداد شهرها افزايش يافت. اما از نظر جمعيت شهرها همچنان كوچك بودند. عمده‌ي شهرها فقط چند صد نفر جمعيت داشتند و شهرهاي بزرگتر بندرت جمعيتي بيش از پنجاه هزار نفر را در خود جاي مي دادند. اندازه‌ي شهر به خاطر وجود استحكامات (حصار و باروي شهر) محدود مي ماند، تأمين آب و بهداشت عمومي نيز از موانع ديگر بزرگ شدن شهرها بود. طول شهرها معمولاً از 5/1 كيلومتر بيشتر نبود. آب آشاميدني فقط در چشمة اصلي شهر يافت مي شد. سيستم دفع فاضلاب موجود نبود و فاضلاب در كوچه ها جاري مي شد.ارتباط ميان شهرها بسيار كند بود، حمل و نقل بسيار خسته كننده و دشوار بود و در عين حال نياز به مساعدت به هنگام سختي به شدت به چشم مي خورد. به همين جهت شهرها را به نحوي مي ساختند كه فاصلة ميان آن ها بيش از يك روز پياده روي نباشد.
تا وقتي جمعيت كم بود، اين كمبودها مشكلي محسوب نمي شد. اما اندك اندك افزايش تجارت بر تجمع مردم در شهرهاي واقع شده در چهار راه هاي اصلي افزود. طي قرن پانزدهم جمعيت فلورانس از 45000 نفر به 000/90 نفر رسيد. پاريس از يك شهر 000/100 نفري به شهري با 000/240 نفر جمعيت تبديل شد و جمعيت ونيز به 000/200 نفر رسيد. تجار موفق در شهرهاي مختلف صاحب علاقه شدند و بازار صرافي و قرص دادن پول به گسترش تجارت كمك كرد. مبادلة بازرگاني ميان شهرها و كشورها گسترش يافت.اندك اندك از خطر تهاجمات نظامي كاسته شد و امنيت مسافران افزايش يافت.
هر چه اقتصاد مركانتاليستي (بازرگاني خرد) وسعت مي گرفت از اقتدار لردهاي فئودال كاسته مي شد. كم كم مالكيت اراضي به گروه تازه اي از اشراف يعني همان بازرگانان ثروتمند منتقل مي شد. كليسا ثروت بسيار اندوخته بود و املاك فراوان داشت بنابراين اشرافيت و كليسا دو طبقة ممتاز را تشكيل مي دادند. گيلدها رو به زوال مي رفتند و سرفداري قرون وسطايي كم كم از ميان رفت و تأسيساتي مثل آسياب ها و كوره هاي ذوب فلز و كارگاه هاي صنعتي نيز مثل زمين در اختيار طبقات برگزيده قرار گرفتند. اقتصاد فئودالي ريشه در زمين داشت. اما اقتصاد جديدي كه سر بر مي آورد مبتني بر پول بود.

2- ازدحام و محلات فقير نشين:

افزايش جمعيت منجر به ازدحام درون شهرها شد. چيزي كه پيش از آن وجود نداشت. خانه هاي سنتي دو طبقه جاي خود را به ساختمان هاي سه و چهار طبقه دادند. طبقات بالاتر ساختمان ها معمولاً برآمده بودند و بخشي از فضاي كوچه را اشغال مي كردند. فضاهاي باز داخل بلوك ها ساخته مي شد تا جمعيت بيشتري را در خود جا دهد. بر تراكم جمعيت افزوده مي شد اما در سيستم تأمين آب و بهداشت تحولي مشاهده نمي شد. رفت و آمد با وسايل نقليه چرخدار زياد شده بود، اما خيابان ها باريك و شلوغ، پر ازدحام، تاريك و آلوده به فاضلاب و زباله هاي خانه ها بودند و تمهيداتي كه براي از ميان بردن زباله انديشيــده
مي شد بسيار ناكافي بود. مدفوع آدمي را در چاه هاي زير خانه دفن مي كردند يا اينكه در خانه و يا كوچه رها مي كردند تا به كود تبديل شود. براي فرار از بوي بد كوچه هاو خيابان ها پنجره ها و دريچه ها همواره بسته بودند و تنها امكان تهويه هوا در خانه ها از طريق دودكش بود. به همين جهت بيماري هاي مسري به سرعت در همه جا منتشر مي شدند. در قرن چهاردهم مرگ سياه يا تيفوس جان نصف جمعيت شهرنشين اروپا را گرفت.
در اين دوره شهرها وضعي به مراتب بدتر از هزار سال پيش از آن يعني دوران امپراطوري رم داشتند. خانه هاي اربابي روز به روز بزرگتر و تجملي تر مي شدند، اما مسكن فقرا تنگ و تاريك مي ماند و به اطاقك زير شيرواني در طبقات بالا محدود مي گرديد. در لندن اولين فاضلاب بعد از مرگ سياه بنا شد. در اسپانيا، فرانسه و انگلستان تا قرن شانزدهم مستراح شناخته نشده بود. در لندن براي اولين بار در اوايل قرن هفدهم منبع آب به خانه ها وصل شد. آتش سوزي در همه جاي اروپا يك خطر دائمي بود. براي پيش گيري از آتش سوزي در لندن قرن سيزدهم فرماني صادر شد كه مردم را وادار مي كرد سقف هاي خانه هاي خود را به جاي حصير و پوشال از سفال بسازند. چندي بعد در مستعمرة آمريكا نيز مشابه همين دستور صادر شد.
شلوغي و ازدحام در خانه هاي فقرا سلامتي افراد را مورد مخاطره قرار مي داد و گسترش بيماري هاي مسري را سرعت مي بخشيد. در سال 1539 در يكي از لوايح پارلمان انگلستان به اين موضوع اشاره مي شد كه خراب كردن خانه هاي بزرگ و ساختن واحدهاي كوچك و اجاره دادن خانه ها به خانواده هاي متعدد موجب صدمات و لطمات بسياري براي جامعه شده است.

3- باروت :

در قرن پانزدهم باروت اختراع شد و شيوه هاي نوين جنگ پديدار گرديد. لردهاي فئودال به هنگام جنگ به رعاياي معمولي كه موقتاً نقش پياده نظام را بازي مي كردند متكي بودند، اما سلاح هاي آفندي و پدافندي جديد وجود تعداد بيشتري سرباز حرفه اي را ضروري مي ساخت. مهندسي نظام به علم تبديل شد. استحكامات بيشتر شد و مرتباً قلاع، خندق ها و برج هاي ديده باني جديد بنا مي شدو افزايش فضاي اختصاص داده شده به استحكامات شهر و توسعة برج و باروي شهر تفاوت ميان شهر و روستا را محسوس تر ساخت و دسترسي شهروندان به فضاي باز آنسوي ديوارها كمتر شد. با وجود اين مردم به شهرها هجوم مي آوردند تا در فعاليت هاي تجاري رو به گسترش مشغول شوند. همين مهاجران ارتش هاي حرفه اي را پر مي كردند.
 

Similar threads

بالا