از جدا شدن نوشتی

حمید...HaMiD

عضو جدید
کاربر ممتاز
مفهوم این شعر رو تنها این منم که الان دارم با تمام وجودم درکش می کنم:cry::cry::crying2::

از جدا شدن نوشتی رو تن زخمی هر برگ
گریه کردم و نوشتم نازنینم یا تو یا مرگ
به تو گفتم باورم کن میون اینهمه دیوار
تو با خنده ای نوشتی همقفس خدا نگهدار
بنویس مهلت موندن یه نفس بود
سهم من از همه دنیا یه قفس بود
بنویس که خیلی وقته واسه تو گریه نکردم
سر رو شونه هات نذاشتم مثل دستات سرد سردم
من که تو بن بست غربت زخمی از آوار پائیز
فکر چشمای تو بودم با دلی از گریه لبریز
شب عاشقونه من چه حروم شد
مهلت با بودن با تو که تموم شد
ندونستم باید از تو می گذشتم
وقتی از قربت چشمات می نوشتم
بنویس مهلت موندن یه نفس بود
سهم من از همه دنیا یه قفس بود
بنویس که خیلی وقته واسه تو گریه نکردم
سر رو شونه هات نذاشتم مثل دستات سرد سردم
از جدا شدن نوشتی رو تن زخمی هر برگ
گریه کردم و نوشتم نازنینم یا تو یا مرگ
به تو گفتم باورم کن میون اینهمه دیوار
تو با خنده ای نوشتی همقفس خدا نگهدار
بنویس مهلت موندن یه نفس بود
سهم من از همه دنیا یه قفس بود
بنویس که خیلی وقته واسه تو گریه نکردم
سر رو شونه هات نذاشتم مثل دستات سرد سردم
---------------------------------------------
و تو همیشه باهام سرد سرد بودی
 

آیاتای

عضو جدید
از جدا شدن نوشتی رو تن زخمی هر برگ
گریه کردم و نوشتم نازنینم یا تو یا مرگ
به تو گفتم باورم کن میون اینهمه دیوار
تو با خنده ای نوشتی همقفس خدا نگهدار
بنویس مهلت موندن یه نفس بود
سهم من از همه دنیا یه قفس بود
بنویس که خیلی وقته واسه تو گریه نکردم
سر رو شونه هات نذاشتم مثل دستات سرد سردم
من که تو بن بست غربت زخمی از آوار پائیز
فکر چشمای تو بودم با دلی از گریه لبریز
شب عاشقونه من چه حروم شد
مهلت با بودن با تو که تموم شد
ندونستم باید از تو می گذشتم
وقتی از قربت چشمات می نوشتم
بنویس مهلت موندن یه نفس بود
سهم من از همه دنیا یه قفس بود
بنویس که خیلی وقته واسه تو گریه نکردم
سر رو شونه هات نذاشتم مثل دستات سرد سردم
از جدا شدن نوشتی رو تن زخمی هر برگ
گریه کردم و نوشتم نازنینم یا تو یا مرگ
به تو گفتم باورم کن میون اینهمه دیوار
تو با خنده ای نوشتی همقفس خدا نگهدار
بنویس مهلت موندن یه نفس بود
سهم من از همه دنیا یه قفس بود
بنویس که خیلی وقته واسه تو گریه نکردم
سر رو شونه هات نذاشتم مثل دستات سرد سردم

غم انگیز بود
دلم برای یکی تنگ شد!
 

حمید...HaMiD

عضو جدید
کاربر ممتاز
کاش عزیز منم دلش برام تنگ می شد
فقط رفت خیلی راحت تر از اون چیزی که حتی بتونم فکرشو بکنم
گاهی وقتا فکر می کنم من دختر بودم و اون پسر...:cry::cry:
 

AminNePo

عضو جدید
کاربر ممتاز
مفهوم این شعر رو تنها این منم که الان دارم با تمام وجودم درکش می کنم:cry::cry::crying2::

از جدا شدن نوشتی رو تن زخمی هر برگ
گریه کردم و نوشتم نازنینم یا تو یا مرگ
به تو گفتم باورم کن میون اینهمه دیوار
تو با خنده ای نوشتی همقفس خدا نگهدار
بنویس مهلت موندن یه نفس بود
سهم من از همه دنیا یه قفس بود
بنویس که خیلی وقته واسه تو گریه نکردم
سر رو شونه هات نذاشتم مثل دستات سرد سردم
من که تو بن بست غربت زخمی از آوار پائیز
فکر چشمای تو بودم با دلی از گریه لبریز
شب عاشقونه من چه حروم شد
مهلت با بودن با تو که تموم شد
ندونستم باید از تو می گذشتم
وقتی از قربت چشمات می نوشتم
بنویس مهلت موندن یه نفس بود
سهم من از همه دنیا یه قفس بود
بنویس که خیلی وقته واسه تو گریه نکردم
سر رو شونه هات نذاشتم مثل دستات سرد سردم
از جدا شدن نوشتی رو تن زخمی هر برگ
گریه کردم و نوشتم نازنینم یا تو یا مرگ
به تو گفتم باورم کن میون اینهمه دیوار
تو با خنده ای نوشتی همقفس خدا نگهدار
بنویس مهلت موندن یه نفس بود
سهم من از همه دنیا یه قفس بود
بنویس که خیلی وقته واسه تو گریه نکردم
سر رو شونه هات نذاشتم مثل دستات سرد سردم
---------------------------------------------
و تو همیشه باهام سرد سرد بودی

من همین جریانو داشتم با شدت زیاد!
بهت توصیه میکنم (چون خودم کشیدم میگم) بهش فکر نکنی چون اون خودشو بدبخت کرد و ارزش تو رو نداشت!
هر کی و هر چی بود تو با ارزشتری!
موفق باشی
 

آیاتای

عضو جدید
کاش عزیز منم دلش برام تنگ می شد
فقط رفت خیلی راحت تر از اون چیزی که حتی بتونم فکرشو بکنم
گاهی وقتا فکر می کنم من دختر بودم و اون پسر...:cry::cry:
امیدوارم با کمک زمان این جدایی رو بتونید فراموش کنید
عشق مانند یک بیماریست که در عین حال که شیرین و زیباست، میتواند به همان اندازه هم تلخ و ناگوار باشد.
 

hamid15

عضو جدید
کاربر ممتاز
وای که منو یاد 15 سال پیش انداختی هنوزم تو فکرشم:cry::heart::cry::heart:
مهر 74
دانشگاه یزد خوابگاه شماره 2 اتاق 214
 

rahele83

عضو جدید
مفهوم این شعر رو تنها این منم که الان دارم با تمام وجودم درکش می کنم:cry::cry::crying2::

از جدا شدن نوشتی رو تن زخمی هر برگ
گریه کردم و نوشتم نازنینم یا تو یا مرگ
به تو گفتم باورم کن میون اینهمه دیوار
تو با خنده ای نوشتی همقفس خدا نگهدار
بنویس مهلت موندن یه نفس بود
سهم من از همه دنیا یه قفس بود
بنویس که خیلی وقته واسه تو گریه نکردم
سر رو شونه هات نذاشتم مثل دستات سرد سردم
من که تو بن بست غربت زخمی از آوار پائیز
فکر چشمای تو بودم با دلی از گریه لبریز
شب عاشقونه من چه حروم شد
مهلت با بودن با تو که تموم شد
ندونستم باید از تو می گذشتم
وقتی از قربت چشمات می نوشتم
بنویس مهلت موندن یه نفس بود
سهم من از همه دنیا یه قفس بود
بنویس که خیلی وقته واسه تو گریه نکردم
سر رو شونه هات نذاشتم مثل دستات سرد سردم
از جدا شدن نوشتی رو تن زخمی هر برگ
گریه کردم و نوشتم نازنینم یا تو یا مرگ
به تو گفتم باورم کن میون اینهمه دیوار
تو با خنده ای نوشتی همقفس خدا نگهدار
بنویس مهلت موندن یه نفس بود
سهم من از همه دنیا یه قفس بود
بنویس که خیلی وقته واسه تو گریه نکردم
سر رو شونه هات نذاشتم مثل دستات سرد سردم
---------------------------------------------
و تو همیشه باهام سرد سرد بودی
:cry::cry::crying2::
 

آیاتای

عضو جدید
رفت‌های بی‌آمد

آسمان گم در مه! مهربان بیش از حد
ناگهان طولانی! مکث سرکش ممتد

نیستی، ولی هستی؛ مثل موج با ماهی
با تو اوج می‌گیرم مثل قایقی در مد

قطره قطره نم‌نم‌نم رخنه کرده‌ای در من
غرق کن مرا در خود آن‌چنان که می‌باید!

از چه می‌هراسانیم؟ سرنوشت موج این است
تا به ساحلی دیگر بی‌قرار و بی‌مقصد

روزگار غمگینی است؛ بی‌بهانه می‌خندی
خنده‌ها ولی انگار از غمت نمی‌کاهد

داستان تکراری: صبح، ظهر، بعدازظهر
آخرش چه خواهد شد؟ هیچ‌کس نمی‌داند!

چیزهایی از دیروز جان سپرده بر دستت
خاطرات بی‌برگشت، رفت‌های بی‌آمد

سال‌های پرنفرین جان گرفته، در راهند
سال اشک، سال شک، سال باد، سال بد

خنده‌های بی‌نوبت پشت گریه می‌پوسند
کی شنیده‌ای آخر بعد غصه غم باشد؟

روزی از همین اطراف می‌رسی و لب‌خندت
خط کشیده با قرمز روی روزهای بد
 

Lillian

عضو جدید
مفهوم این شعر رو تنها این منم که الان دارم با تمام وجودم درکش می کنم:cry::cry::crying2::

از جدا شدن نوشتی رو تن زخمی هر برگ
گریه کردم و نوشتم نازنینم یا تو یا مرگ
به تو گفتم باورم کن میون اینهمه دیوار
تو با خنده ای نوشتی همقفس خدا نگهدار
بنویس مهلت موندن یه نفس بود
سهم من از همه دنیا یه قفس بود
بنویس که خیلی وقته واسه تو گریه نکردم
سر رو شونه هات نذاشتم مثل دستات سرد سردم
من که تو بن بست غربت زخمی از آوار پائیز
فکر چشمای تو بودم با دلی از گریه لبریز
شب عاشقونه من چه حروم شد
مهلت با بودن با تو که تموم شد
ندونستم باید از تو می گذشتم
وقتی از قربت چشمات می نوشتم
بنویس مهلت موندن یه نفس بود
سهم من از همه دنیا یه قفس بود
بنویس که خیلی وقته واسه تو گریه نکردم
سر رو شونه هات نذاشتم مثل دستات سرد سردم
از جدا شدن نوشتی رو تن زخمی هر برگ
گریه کردم و نوشتم نازنینم یا تو یا مرگ
به تو گفتم باورم کن میون اینهمه دیوار
تو با خنده ای نوشتی همقفس خدا نگهدار
بنویس مهلت موندن یه نفس بود
سهم من از همه دنیا یه قفس بود
بنویس که خیلی وقته واسه تو گریه نکردم
سر رو شونه هات نذاشتم مثل دستات سرد سردم
---------------------------------------------
و تو همیشه باهام سرد سرد بودی

:crying2::crying2::crying2:ناراحت شدم زیااااد....
 

حمید...HaMiD

عضو جدید
کاربر ممتاز
من همین جریانو داشتم با شدت زیاد!
بهت توصیه میکنم (چون خودم کشیدم میگم) بهش فکر نکنی چون اون خودشو بدبخت کرد و ارزش تو رو نداشت!
هر کی و هر چی بود تو با ارزشتری!
موفق باشی

مرسی
ولی اون با ارزش ترین چیزم تو این دنیاست بی اون خیلی تنهام و دلم از دوریش داره می ترکه:cry::cry::cry:
 

حمید...HaMiD

عضو جدید
کاربر ممتاز
امیدوارم با کمک زمان این جدایی رو بتونید فراموش کنید
عشق مانند یک بیماریست که در عین حال که شیرین و زیباست، میتواند به همان اندازه هم تلخ و ناگوار باشد.

مطمئنم که هرچقدر زمان بگذره باز ه نمی تونم خاطرات خوبی رو که با عزیزم داشتم فراموش کنم هر چند اون خیلی راحت تونست همش رو فراموش کنه:cry::cry::cry::cry::cry::cry::cry:
 

حمید...HaMiD

عضو جدید
کاربر ممتاز
رفت‌های بی‌آمد

آسمان گم در مه! مهربان بیش از حد
ناگهان طولانی! مکث سرکش ممتد

نیستی، ولی هستی؛ مثل موج با ماهی
با تو اوج می‌گیرم مثل قایقی در مد

قطره قطره نم‌نم‌نم رخنه کرده‌ای در من
غرق کن مرا در خود آن‌چنان که می‌باید!

از چه می‌هراسانیم؟ سرنوشت موج این است
تا به ساحلی دیگر بی‌قرار و بی‌مقصد

روزگار غمگینی است؛ بی‌بهانه می‌خندی
خنده‌ها ولی انگار از غمت نمی‌کاهد

داستان تکراری: صبح، ظهر، بعدازظهر
آخرش چه خواهد شد؟ هیچ‌کس نمی‌داند!

چیزهایی از دیروز جان سپرده بر دستت
خاطرات بی‌برگشت، رفت‌های بی‌آمد

سال‌های پرنفرین جان گرفته، در راهند
سال اشک، سال شک، سال باد، سال بد

خنده‌های بی‌نوبت پشت گریه می‌پوسند
کی شنیده‌ای آخر بعد غصه غم باشد؟

روزی از همین اطراف می‌رسی و لب‌خندت
خط کشیده با قرمز روی روزهای بد

الهییییی
خدایا!!!
از هیچ کس از این امتحانا نگیر..

امتحانی رو که من دادم تا ابد هیچ کس نخواهد داد چون آخرین مجنون عاشق من بودم
:cry::cry::cry::cry::cry::cry::cry:
 

AminNePo

عضو جدید
کاربر ممتاز
عزیز مگه من گفتم بی ارزش بود؟
اونم ارزش داشت ولی تو با ارزش تری!
من بهت گفتم همین جریان رو داشتم با شدت بیشتر!
اون رفت، دوستامو برد، فامیلم رو ازم گرفت و عزیزترینهایی که هر شخص داره رو برای من با خاک یکی کرد!
پس من و تو با ارزش تر هستیم، قدر خودمون رو بدونیم!
 

leili

عضو جدید
عاشق نشدم اما از اونجایی که زیاد احساساتیم میتونم درک کنم که چقدر سخته:cry:
واقعا فقط از خدا کمک بخاهو بگو که صبرت بده:w30:
فقط با خدا رازو نیاز کن آخه خیلی سبک میشی
من اینجور ادمارو زیاد دیدم و اکثرا جواب بس دادنو بعدا بشیمون شدن:confused:
فقط مواظب خودت باش که بدترین مریضی مریضیه روحیه فقط خودت میتونی به خودت کمک کنی
 

حمید...HaMiD

عضو جدید
کاربر ممتاز
عزیز مگه من گفتم بی ارزش بود؟
اونم ارزش داشت ولی تو با ارزش تری!
من بهت گفتم همین جریان رو داشتم با شدت بیشتر!
اون رفت، دوستامو برد، فامیلم رو ازم گرفت و عزیزترینهایی که هر شخص داره رو برای من با خاک یکی کرد!
پس من و تو با ارزش تر هستیم، قدر خودمون رو بدونیم!
مرسی عزیزم
میدونی اینا رو خودمم می دونم ولی مگه میشه
بخوایی نخوایی مثل موریانه میاد سراغت و ذره ذره از درون خوردت می کنه
باید به خدا پناه برد
موفق باشی:gol:
 

حمید...HaMiD

عضو جدید
کاربر ممتاز
عاشق نشدم اما از اونجایی که زیاد احساساتیم میتونم درک کنم که چقدر سخته:cry:
واقعا فقط از خدا کمک بخاهو بگو که صبرت بده:w30:
فقط با خدا رازو نیاز کن آخه خیلی سبک میشی
من اینجور ادمارو زیاد دیدم و اکثرا جواب بس دادنو بعدا بشیمون شدن:confused:
فقط مواظب خودت باش که بدترین مریضی مریضیه روحیه فقط خودت میتونی به خودت کمک کنی

مرسی
حق باش شماست
فقط باید به خدا پناه برد
براتون آرزو می کنم که توی زندگیتون هیچ وقت این احساس رو تجربه نکنید
متاسفانه خیلی وقته که مریض شدم ...
موفق باشید:gol:
 

lighthearted

عضو جدید
کاربر ممتاز
پرستو ها چرا پرواز کردید
جدایی را شما آغاز کردید
خوشا آنانکه دلداری ندارند
به عشقو عاشقی کاری ندارند
خداحافظ برای تو رهایی
برای من فقط درد جدایی
خداحافظ برای تو چه آسان
ولی قلبم ز واژه اش چه سوزان
خداحافظ
خداحافظ طلوعم
خداحافظ غروبم
خداحافظ تو ای تنها امیدم
خداحافظ تو ای تنها امیدم
 

lighthearted

عضو جدید
کاربر ممتاز
فکر کنم از دست دخترا حسابی شاکی هستی :(

ولی با این حال درکت میکنم که چقدر واست سخته !!!

جدایی از کسی که آدم واقعا دوستش داره و دوست داره همیشه در کنارش باشه واقعا سخته و گاهی اوقات هم غیرقابل باوره :cry::cry::cry:

( توی اتوبان پشت یه نیسان نوشته بود : آشنایی اتفاقی است ولی جدایی قانون است)

امیدوارم حالت خوب بشه و راضی بشو به چیزی که خدا برات صلاح میدونه :gol::gol::gol:
 

rm_arch

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
چنان بیرحم زد تیغ جدایی.........

که گویی خود نبوده ست آشنایی.........

:cry::cry::cry::cry:
 

mamad kh

عضو جدید
مفهوم این شعر رو تنها این منم که الان دارم با تمام وجودم درکش می کنم:cry::cry::crying2::

از جدا شدن نوشتی رو تن زخمی هر برگ
گریه کردم و نوشتم نازنینم یا تو یا مرگ
به تو گفتم باورم کن میون اینهمه دیوار
تو با خنده ای نوشتی همقفس خدا نگهدار
بنویس مهلت موندن یه نفس بود
سهم من از همه دنیا یه قفس بود
بنویس که خیلی وقته واسه تو گریه نکردم
سر رو شونه هات نذاشتم مثل دستات سرد سردم
من که تو بن بست غربت زخمی از آوار پائیز
فکر چشمای تو بودم با دلی از گریه لبریز
شب عاشقونه من چه حروم شد
مهلت با بودن با تو که تموم شد
ندونستم باید از تو می گذشتم
وقتی از قربت چشمات می نوشتم
بنویس مهلت موندن یه نفس بود
سهم من از همه دنیا یه قفس بود
بنویس که خیلی وقته واسه تو گریه نکردم
سر رو شونه هات نذاشتم مثل دستات سرد سردم
از جدا شدن نوشتی رو تن زخمی هر برگ
گریه کردم و نوشتم نازنینم یا تو یا مرگ
به تو گفتم باورم کن میون اینهمه دیوار
تو با خنده ای نوشتی همقفس خدا نگهدار
بنویس مهلت موندن یه نفس بود
سهم من از همه دنیا یه قفس بود
بنویس که خیلی وقته واسه تو گریه نکردم
سر رو شونه هات نذاشتم مثل دستات سرد سردم
---------------------------------------------
و تو همیشه باهام سرد سرد بودی
:cry::cry: شما دو تا منو دیونه کردین:mad::cry:
 

Similar threads

بالا