ازدواج پیامبر با عایشه

وضعیت
موضوع بسته شده است.

Parsi.Eng

عضو جدید
سوال من در مورد ازدواج پیامبر(ص) در سن 54 سالگی با یک دختر 7 یا به قولی 9 ساله است. هر چند ممکن است گفته شود اینگونه ازدواجها در زمان جاهلیت باب بوده است ( نمیدانم ایا مورد های مشابه هم در تاریخ اسلام هست یا نه) ولی پیامبر اسلام (ص)از تهمت جاهل بودن مبرا هستند و خود ایشان میبایست در برابر این سنت غلط به مانند سایر سنتهای غلط که پیامبر با ان مبارزه فرمودند مبارزه کنند نه اینکه خود به ان مبادرت نمایند.

در مورد سن عایشه در بین سیره نویسان اختلاف است چنانکه برخی او را 7 ساله برخی 9 ساله برخی 17 ساله و حتی برخی بیوه زن و 23 سال نقل نموده اند گویا طبق طبقات ابن سعد

بهر ترتیب شرط نخستین در فهم روایات تاریخی بررسی همه اقوال و سپس تحقیق درباره انها است. در خصوص سن عایشه هم اختلافاتی وجود دارد

شیخ محمدرضا در کتاب محمد رسول الله سن عایشه را هنگام زفاف 18 سال شمرده است.
استاد جعفر مرتضی العاملی در کتاب صحیح من السیره النبی الاعظم درباره روایت 9 سال می نویسد این روایت درست نیست و عمر عایشه بیشر از 9 سال بوده است سپس دلائلی می اورد از جمله « ان ابن اسحاق قد عد عائشه فی جمله من اسلم اول البعثه و هی یومئذ صغیره و انها اسلمت بعد ثمانیه انسانا .. فلو جعلنا عمرها حین البعثه سبع سنین فان عمرها حین العقد علیها کان 17 سنه و در حین الهجره 20 سنه»

یعنی « ابن اسحاق (که از قدیمی ترین سیره نویسان شمرده می شود) عایشه را از کسانی بشمار اورده که در اغاز بعثت پیامبر به پیامبر ایمان اوردند. در ان روزگار عایشه کوچک بود و به قول ابن اسحاق ،پس از 18 تن، اسلام اورد . اینک اکر عمر عایشه را به هنگام بعثت 7 سال حساب کنیم (چون کودک پایین تر از 7 سال اسلام اوردن را درک نمی کند) در این صورت سن وی در زمان عقد کنانش 17 سال میشود و در زمان هجرت (که هنگام عروسی عایشه بوده) 20 سال سن داشته است (یعنی 13 سال بعد از بعثت)»
از قرآن بپرس:
اولا شرایط سنی که در فرهنگ ما ایرانیان امروزه متداول است، در آن عصر و نزد عرب های آن زمان متداول نبود. بسا اتفاق می افتاد دختران نو رسیده به عقد مردان کهنسال در می آمدند. در این گونه ازدواج ها هیچ گونه خرده گیری و ملامتی وجود نداشت. مانند این که در تاریخ آمده است که عمر از عثمان خواست که دخترش حفصه را به عقد خود در بیاورد در حالی که عثمان حدود بیست سال از عمر بزرگتر بود نیز به ابو بکر که حدود ده سال از عمر بزرگتر بود پیشنهاد ازدواج با حفصه را داد . آری این گونه ازدواج ها در آن فرهنگ پذیرفته شده بود.
و ثانیا : این یکی از دروغ های روزگار است که عایشه در هنگام ازدواج کم سن و سال بود در این مورد گفته اند: پیامبر (ص) عایشه شش یا هفت ساله را به عقد خود درآورد و در نه سالگی با او عروسی کرد ؛ هم سن عایشه در هنگامی که به عقد پیامبر درآمد، بیش از شش یا هفت سال بود؛ هم در هنگام عروسی بیش از نُه سال داشت.
در مورد جملة نخست؛ (سن عایشه در هنگام اجرای صیغه عقد)می گوییم:
اوّلاً : داده های تاریخی می گوید: سن عایشه در هنگام عقد، خیلی بیش از مقدار مذکور بود؛ به چند دلیل:
1- برخی از مورخان مانند ابن قتیبه دینوری نوشته اند: عایشه در سال 57 ، یا 58هجری و در هفتاد سالگی درگذشت(2)؛ پس در سال اوّل یا دوم بعثت متولد شده بود. تاریخ اجرای صیغه عقد را یک ماه پس از درگذشت حضرت خدیجه و بعد از عقد سوده بیان کرده اند(2). حضرت خدیجه در رمضان سال دهم بعثت از دنیا رفت و در شوال همین سال عایشه به عقد پیامبر درآمد(3). بنابراین عایشه در هنگام عقد حدوداً نه ساله بود؛ نه شش ساله.
2- عالمان اهل سنت از پیامبر دو روایت نقل کرده اند: یکی این که فرمود: دخترش فاطمه سرور تمام بانوان جهان است و دیگر این که درمورد عایشه فضیلتی را بیان داشت که دیگر زنان آن فضیلت را ندارند. چگونه می شود وقتی حضرت فاطمه سرور تمام بانوان جهان باشد، عایشه فضیلتی داشته باشد که دیگر زنان حتی حضرت فاطمه از آن محروم باشد؟! بین دو جمله ای که عالمان اهل سنت نقل کرده اند ، ناسازگاری وجود دارد. برخی از آنان همانند «طحاوی» که ناقل آن حدیث هستند، برای رفع ناسازگاری چاره اندیشی کرده و گفته اند: جملة دوم که دربارة عایشه فضیلتی را برشمرده است که دیگر زنان حتی فاطمه از آن محروم است، مربوط به زمانی است که فاطمه کوچک و نابالغ بود؛ یعنی در هنگامی از فضیلت عایشه یاد شد که حضرت فاطمه خردسال بود و آن فضیلت مربوط به افراد بالغ بود. همو می گوید : فاطمه در بیست و پنج سالگی درگذشت(4).
از این دو جمله استفاده می شود که حضرت فاطمه دو سال پیش از بعثت ولادت یافت و عایشه چند سال از حضرت فاطمه بزرگ تر بود. با این وجود اگر عایشه را دست کم سه سال از فاطمه (س) بزرگ تر فرض کنیم، می توان فهمید ولادت عایشه پنج سال پیش از بعثت بود، در این صورت زمانی که به عقد پیامبر درآمد، حدوداً پانزده ساله بود.

از قرآن بپرس:
برخی از سیره نویسان همانند «ابن اسحاق» و «ابن هشام» که پیشگامان سیره نویسی هستند. می نویسند: عایشه بیستمین فردی بود که به پیامبر ایمان آورد. اینان می افزایند : پیش از عایشه خواهرش اسماء و پس از عایشه «خبّات بن اَرَّت» مسلمان شدند. (این امر در حدود سال چهارم بعثت و بعد از علنی شدن دعوت پیامبر رخ داد)، چنان که می افزایند: عایشه در این هنگام به سن تکلیف نرسیده و صغیره بود(5).
سن حضرت علی (ع) را در هنگامی که اسلام آورد، ده تا سیزده سال گفته و یادآور شده اند حضرت در این هنگام صغیر بود، «رجل» نبود. حال دربارة عایشه هم می بایست طوری سخن گفت که معقول باشد؛ یعنی سنش به اندازه ای باشد که بتواند اسلام بیاورد تا بگویند بیستمین مسلمان است ، اگرچه کم تر از سن بلوغ باشد. اگر بلوغ دختران نه سال است، ایشان در هنگام پذیرش اسلام مثلاً هشت ساله باشد. در این صورت هنگامی که به عقد پیامبر درآمد، حدوداً پانزده ، یا شانزده ساله بود، نه شش ، یا هفت ساله.
ثانیا: اگر بپذیریم که هنگام اجرای صیغة عقد، شش یا هفت ساله بود، اجرای صیغه با اذن پدر بود. عقد با رضایت پدرش ابوبکر خوانده شد. چنین عقدی طبق قوانین پذیرفته شده آن زمان، نیز طبق قوانین اسلام، درست و مشروع است، اما اسلام می گوید: انجام امور زناشویی منوط بر این است که دختر به سن بلوغ برسد و خودش به اجرای صیغة عقد رضایت بدهد؛ در این صورت عقد صحیح است وگرنه باطل. بنابراین ، جهت اجرای صیغة عقد اشکالی وجود ندارد که سن عایشه، کم تر از سن بلوغ باشد.
ثالثا: در زمان پیامبر (ص) سن ازدواج دختران در همین حدود، معمولی و متعارف بود. عرب های شبه جزیره خوش نداشتند دختر دیر ازدواج کند و مدت ها در خانة پدر بماند. بلکه می کوشیدند دخترانشان را زودهنگام شوهر دهند و به خانة همسر بفرستند، تا خیالشان آسوده شود. بنابراین ازدواج دختران در سنین کم در ان عصر و زمان پسندیده و متعادف بود و هیچ اشکالی نداشت. اگر پیامبر در این مورد مرتکب اشتباهی می شد و کاری غیرمتعارف انجام می داد، بدون شک دشمنان حضرت سوء استفاده می کردند و آن را برضد رسالت پیامبر به کار می گرفتند. در تاریخ هیچ نشانی نیست که دشمنان قسم خوردة حضرت از این ازدواج برای کوبیدن شخصیتش بهره گرفته باشند، که دلیل است ازدواج حضرت با عایشه برخلاف عرف نبود.
اما در مورد جمله دوم (؛یعنی سن عایشه در هنگام عروسی) می گوییم:
به نوشتة همة مورخان و سیره نویسان عایشه در سال دوم هجری و پس از جنگ بدر به خانة پیامبر راه پیدا کرد و مراسم عروسی برگزار شد. نیز نوشته اند: عقد عایشه در ماه شوال سال دهم بعثت، سه سال پیش از هجرت و عروسی او در ماه شوال در سال دوم هجری رخ داد(6)؛ یعنی بین عقد عایشه با عروسی اش پنج سال فاصله بود. بنابراین اگر عقد عایشه در نه سالگی جاری شد، عروسی اش در چهارده سالگی صورت گرفت اما اگر عقدش در چهارده سالگی بود، ازدواجش در نوزده سالگی رخ داد. بنابراین به هیچ وجه نمی توان پذیرفت در نه سالگی همسر پیامبر شد!
از قرآن بپرس:

دو نکته:
1- روایاتی که مربوط به کم بودن سن عایشه است، عمدتاً از وی نقل شده است. می دانیم زنان تمایل دارند سن خودشان را کم تر از آن چه هست نشان دهند! شاید کم نشان دادن سن عایشه، ریشه در همین نکته داشته باشد.
2- اگر بپذیریم عایشه در هنگام اجرای صیغه عقد هفت ساله بود، در هنگام عروسی می بایست دوازده ساله باشد، نه نُه ساله، چون بیان شد تاریخ اجرای صیغه عقد، شوال سال دهم، سه سال پیش از هجرت و تاریخ عروسی سال دوم هجری در ماه شوال واقع شد. بنابراین دلیلی ندارد برخی از نویسندگان تفاوت بین تاریخ عقد و عروسی را دوسال قرار دهند.
جای بسی تعجب و شگفتی است که سیره نویسانی همانند ابن اسحاق و ابن هشام عایشه را در زمرة مسلمانان نخستین قرار دهند و او را بیستمین مسلمان برشمارند اما در جای دیگر بیان دارند که عایشه هفت ساله بود به عقد پیامبر درآمد و در نه سالگی در مدینه به خانه ایشان رفت!(7).
عموم سیره نویسانی که از نظر زمانی بعد از ابن اسحاق و ابن هشام قرار دارند، استناد به سخن ایشان مطالب ضد و نقیضی (که باعث خرده گیری دشمنان می شود) بیان داشته اند، از جمله «ابن قتیبه دینوری» در المعارف می نویسد : عایشه شش ساله بود که به عقد پیامبر درآمد و در سال دوم هجری ، هفده ماه پس از هجرت، در حالی که نه ساله بود وارد خانة پیامبر شد! بعد می نویسد: اودر سال پنجاه و هشتم هجری و در هفتاد سالگی درگذشت(
.
با تأمل در چند جمله مذکور، دو تناقض و ناسازگاری را می توان مشاهده نمود:
یکی ناسازگاری بین سال عقد و سال عروسی که می بایست پنج سال تفاوت داشته باشد، در حالی که در این متن به سه سال کاهش پیدا کرده است.
دیگری ناسازگاری بین سن ازدواج با هفتاد ساله بودنش در سال پنجاه و هشت هجری.
اگر در سال پنجاه و هشتم هجری ، هفتاد ساله بود، معنایش این است که عایشه در سال دوازدهم پیش از هجرت متولد شده باشد ، حال اگر ولادتش در سال دوازدهم پیش از هجرت باشد و در سال دوم هجری وارد خانه پیامبر شد، نتیجه می گیریم عایشه در هنگامی که وارد خانة پیامبر شد و عروسی کرد، چهارده ساله بود، در حالی که در آغاز به جای چهارده سال، نه سال را ذکر کرده است!
راستی چرا این گونه ناهمگون نوشته اند؟ شاید حُبّ و بُغض مذهبی و فضیلت تراشی برای این بانوی نامدار و تأثیرگذار در تاریخ اسلام یکی از عواملی باشد که برخی از نویسندگان به این لغزش روشن گرفتار شده اند؛ چرا که از سویی می خواهند به عایشه فضیلت مسلمانان اولیه را عنایت کنند و از سوی دیگر برسانند که پیامبر از آغاز محبت ویژه ای به عایشه داشت.

1- ابن قتیبه دینوری، المعارف، ص 134.
2- طبقات الکبری، ج 8،ص79.
3- همان، ص 58.
4- مشکل الآثار، ج 1، ص 47و52؛ سیره صحیح پیامبر بزرگ اسلام، ج ،ص264.
5- سیره ابن هشام، ج1،ص234.
6- طبقات الکبری، ج 8، ص 58.
7- سیرة ابن هشام، ج4، ص 214.
8- المعارف ، ص 134.
منبع :
 

laleh_a

عضو جدید
کاربر ممتاز
دوست عزيز
در كتاب " محمد پيامبري كه از نو بايد شناخت" اومده كه عايشه اولين كسي هست كه مسلمان زاده شده چون پدرش ابوبكر هنگام تولد عايشه مسلمان بوده و ازدواج عايشه با پيامبر به پيشنهاد ابوبكر بوده چون معتقد بوده اولين زاده مسلمان فقط شايستگي همسري پيامبر رو داره...
حتي نوشته كه پيامبر قبول نميكرده ولي ابوبكر اصرار ميكنه....
 

Food science eng

عضو جدید
جمله آخری خیلی مُفت بود !
در مورد سن هم باید بدونید که در مناطق گرمسیری مردمش زود بالغ میشن و زود هم پیر میشن .
راستی ام المومنین کیه ؟!

حتی سخن خدا رو هم قبول ندارید !
 

Parsi.Eng

عضو جدید
جمله آخری خیلی مُفت بود !
در مورد سن هم باید بدونید که در مناطق گرمسیری مردمش زود بالغ میشن و زود هم پیر میشن .
راستی ام المومنین کیه ؟!

حتی سخن خدا رو هم قبول ندارید !
حرف شمام کاملا مفت بود
نه نمیدونم کیه بگو بینم کیه؟؟؟؟؟؟؟؟؟
 

آیتای_AYTAY

عضو جدید
کاربر ممتاز
نمیشه لطفا یکی خلاصه اشو بگه؟؟؟ گیج شدم با این 7 و 9 و 17 و 13 و 12 و 20 و 23.......

فقط اولش یه جا نوشته که بیوه بوده.....اینجور نبوده...چون عایشه تنها همسر پیامبر بوده که دختر بوده و از خونه پدریش به خونه پیامبر اومده و سر همین مساله بوده که خیلی ادعا داشته و خودشو سر تر میدونسته......
 

Food science eng

عضو جدید
حرف شمام کاملا مفت بود
نه نمیدونم کیه بگو بینم کیه؟؟؟؟؟؟؟؟؟

چه جوش آوردی ؟!

حرف من قانون خداست اگه از نظر شما قانون خدا مفته ... دیگه خود دانید . برید بررسی کنید ببینید قانونه طبیعته یا نه ؟!
من از شما پرسیدم عایشه را ام المومنین میدانید یا خیر ؟ طبق آیات قرآن . اگر او همسر پیامبر بود پس ام المومنین است و هیچ جای بحثهای چرت و تهمت ها در باره ایشون نیست . اگر همسر ایشون نبوده که دیگه بحث جداست . دیگه میگن عزیز نبوده و فضیلت نداشته و..... همش رو میریزیم دور. چون همه از فضیلت عایشه آگاهند ، چون همه میدونن زن پیغمبر بوده ، چون زن پیغمبر عزیز پیغمبر بوده .
 

خردبین

عضو جدید
کاربر ممتاز
متاسفانه این تاپیک سعی درماست مالی موضوع داشته! درحالیکه من بارهامباحث پیرامون تهمت هایی که به پیامبراسلام زده میشه روخوندم وبه ندرت علماتردیدی درسن عایشه دارندواونروبین 9 تا12 سال می دونند.امااینجاسن عایشه تا20 هم بالارفته دوست گرامی!اگرقراربه منبع باشه که من هم می تونم روایاتی رودرمذمت حضرت علی اینجانقل کنم همانطورکه گفتم علماحداکثرسن عایشه را12 سال درزمان شب زفاف می دانند.
درموردام المومنین بودن عایشه هم بااستنادبه آیات صریح قرآن این موضوع کاملا مشخص است وتنهااشخاصی که نمی تواننداین موضوع روقبول کنندشیعیان متعصب هستندکه نمی توانندببینندعایشه ام المومنین خطاب شده است وامافاطمه درقرآن فضیلتی برایش درنظرگرفته نشده است!
 

mostafanokhodian

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
متاسفانه این تاپیک سعی درماست مالی موضوع داشته! درحالیکه من بارهامباحث پیرامون تهمت هایی که به پیامبراسلام زده میشه روخوندم وبه ندرت علماتردیدی درسن عایشه دارندواونروبین 9 تا12 سال می دونند.امااینجاسن عایشه تا20 هم بالارفته دوست گرامی!اگرقراربه منبع باشه که من هم می تونم روایاتی رودرمذمت حضرت علی اینجانقل کنم همانطورکه گفتم علماحداکثرسن عایشه را12 سال درزمان شب زفاف می دانند.
درموردام المومنین بودن عایشه هم بااستنادبه آیات صریح قرآن این موضوع کاملا مشخص است وتنهااشخاصی که نمی تواننداین موضوع روقبول کنندشیعیان متعصب هستندکه نمی توانندببینندعایشه ام المومنین خطاب شده است وامافاطمه درقرآن فضیلتی برایش درنظرگرفته نشده است!
بسم الله الرحمن الرحیم

انا اعطیناک الکوثر
فصل لربک و انحر
ان شانئک هو الابتر

صدق الله العلی العظیم
 

خردبین

عضو جدید
کاربر ممتاز
بسم الله الرحمن الرحیم

انا اعطیناک الکوثر
فصل لربک و انحر
ان شانئک هو الابتر

صدق الله العلی العظیم
دوست گرامی! جواب حرفهای من عطاشدن کوثربه پیامبروابترخطاب شدن دشمنان پیامبراسلام نبود.پیشنهادمی کنم پیش ازارسال پست ازخودتان حتماسوال کنیدکه آیا ارتباطی بین حرفهای تان با موضوع وجودداردیاخیر.اگراین ارتباط وجودداردممنون می شودبنده راازاینکه چطوراین آیه قرآنی رابه حرفهای بنده چسباندید،مطلع سازید.
 

آیتای_AYTAY

عضو جدید
کاربر ممتاز
دوست گرامی! جواب حرفهای من عطاشدن کوثربه پیامبروابترخطاب شدن دشمنان پیامبراسلام نبود.پیشنهادمی کنم پیش ازارسال پست ازخودتان حتماسوال کنیدکه آیا ارتباطی بین حرفهای تان با موضوع وجودداردیاخیر.اگراین ارتباط وجودداردممنون می شودبنده راازاینکه چطوراین آیه قرآنی رابه حرفهای بنده چسباندید،مطلع سازید.

ربطش اینه که شان نزول این سوره حضرت زهراست.
 

خردبین

عضو جدید
کاربر ممتاز

ربطش اینه که شان نزول این سوره حضرت زهراست.
اولاکه چه دلیلی برای این ادعایتان دارید.دوماکه می شودبفرماییدکجای این آیه خطاب به حضرت زهراست؟یالقبی همچون ام المومنین به حضرت زهرامی دهد؟راستی می دانستیدکه درشان ابولهب وآزارهایش هم آیه نازل شده است؟پس می بینیدکه اگرآیه ای درشان نزول کسی نازل شودهرگزبه معنای فضیلت نیست! موفق باشید!
 

mostafanokhodian

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
دوست گرامی! جواب حرفهای من عطاشدن کوثربه پیامبروابترخطاب شدن دشمنان پیامبراسلام نبود.پیشنهادمی کنم پیش ازارسال پست ازخودتان حتماسوال کنیدکه آیا ارتباطی بین حرفهای تان با موضوع وجودداردیاخیر.اگراین ارتباط وجودداردممنون می شودبنده راازاینکه چطوراین آیه قرآنی رابه حرفهای بنده چسباندید،مطلع سازید.
ارتباطش رو گفتند اون دوستمون...
 

mostafanokhodian

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
اولاکه چه دلیلی برای این ادعایتان دارید.دوماکه می شودبفرماییدکجای این آیه خطاب به حضرت زهراست؟یالقبی همچون ام المومنین به حضرت زهرامی دهد؟راستی می دانستیدکه درشان ابولهب وآزارهایش هم آیه نازل شده است؟پس می بینیدکه اگرآیه ای درشان نزول کسی نازل شودهرگزبه معنای فضیلت نیست! موفق باشید!
خوب دلیل ادعایمان این است که ابتر نبودن پیامبر با وجود حضرت فاطمه زهرا عملی شده است، و از ایشنان تعبیر به "کوثر" شده است و نعمتی بوده است از طرف خداوند "انا اعطیناک الکوثر" و نهمتی که باید پیامبر به خاطر آن "فصل لربک و انحر"...

مطمئناً در آیه مورد خطاب به ابولهب از ایشان به نیکی یاد نشده، بلکه گفته است قطع باد دست ابولهب...

چه فضیلتی بالاتر از آنکه پاکان روزگار و برگزیدگان خداوند از نسل پیامبر و فرزند فاطمه زهرا هستند...؟
 

خردبین

عضو جدید
کاربر ممتاز
خوب دلیل ادعایمان این است که ابتر نبودن پیامبر با وجود حضرت فاطمه زهرا عملی شده است، و از ایشنان تعبیر به "کوثر" شده است و نعمتی بوده است از طرف خداوند "انا اعطیناک الکوثر" و نهمتی که باید پیامبر به خاطر آن "فصل لربک و انحر"...

مطمئناً در آیه مورد خطاب به ابولهب از ایشان به نیکی یاد نشده، بلکه گفته است قطع باد دست ابولهب...

چه فضیلتی بالاتر از آنکه پاکان روزگار و برگزیدگان خداوند از نسل پیامبر و فرزند فاطمه زهرا هستند...؟
اولاکجای این آیه اشاره به این موضوع داردکه پیامبرابتر(فاقدنسل)نیست؟آیاخدادرجایی ازاین آیه می گویدپیامبرابترنیست؟خیر،بلکه فقط خداونددشمنان پیامبرراابتر(یعنی فاقدنسل)خطاب می کند.دومابهترین دلیلی که می توان بر ردمدعای شماآورداین است که درآیه اول خطاب به پیامبرگفته می شود:
انا اعطیناک الکوثر ونه انا اعطیناک فاطمه! پس به چه دلیلی شماکوثررافاطمه می دانید؟چه دلیل عقلی برای این حرفتان داریدکه دراینجامنظورازکوثر،فاطمه است؟مسلمامنظورکافران ازمسخره کردن پیامبروخطاب اوبه ابتراین است که اودارای فرزندپسری نبوده است تانسلش راادامه بدهدوبرای همین هم اورامقطوع النسل می نامیدندوگرنه کافران که ازوجودفرزنددخترپیامبرمطلع بودند!
 

mostafanokhodian

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
اولاکجای این آیه اشاره به این موضوع داردکه پیامبرابتر(فاقدنسل)نیست؟آیاخدادرجایی ازاین آیه می گویدپیامبرابترنیست؟خیر،بلکه فقط خداونددشمنان پیامبرراابتر(یعنی فاقدنسل)خطاب می کند.دومابهترین دلیلی که می توان بر ردمدعای شماآورداین است که درآیه اول خطاب به پیامبرگفته می شود:
انا اعطیناک الکوثر ونه انا اعطیناک فاطمه! پس به چه دلیلی شماکوثررافاطمه می دانید؟چه دلیل عقلی برای این حرفتان داریدکه دراینجامنظورازکوثر،فاطمه است؟مسلمامنظورکافران ازمسخره کردن پیامبروخطاب اوبه ابتراین است که اودارای فرزندپسری نبوده است تانسلش راادامه بدهدوبرای همین هم اورامقطوع النسل می نامیدندوگرنه کافران که ازوجودفرزنددخترپیامبرمطلع بودند!
1) دشمنان پیامبر، به پیامبر نسبت میدادند که تو نسلت بریده است و به عبارت دیگر پس از تو اسلام نابود خواهد شد و کسی از خاندان تو نیست که اسلام را گسترش دهد، و خداوند در مقابل این حرف آنان "تو نسلت بریده است" این آیه را نازل کرد که نسل دشمنانت بریده است و نه نسل تو...
شان نزول آیه رو در نظر بگیرید دچار این اشتباهات نمیشید...

2)واقعاً شما انتظار دارید از هرچیزی در قرآن اسم برده بشه؟ و بگوید انا اعطیناک الفاطمه؟ مگه توی قرآن گفته "انما العایشه ام المومنین " که شما به عایشه نسبتش می دهید؟!!!
همیشه از تعابیر و مصادیق میشه منظور آیه رو فهمید...

کوثر به معنای خیر و برکت و نیکی فراوان است.
علمای بزرگ اسلام تعابیر مختلفی برای این کوثر بیان کرده اند مثل :باغ و نهری در بهشت، بعضی به نبوت، بعضی به قرآن و بعضی به حضرت فاطمه نسبت داده اند...
و استدلالشان برای این حرف آخر:
نسل و ذریه پیامبر(صلى الله علیه وآله) به وسیله همین دختر گرامى در جهان انتشار یافت، نسلى که نه تنها فرزندان جسمانى پیغمبر بودند، بلکه آئین او و تمام ارزش هاى اسلام را حفظ کردند، و به آیندگان ابلاغ نمودند، نه تنها امامان معصوم اهل بیت(علیهم السلام) که آنها حساب مخصوص به خود دارند، بلکه هزاران، هزار از فرزندان فاطمه(علیها السلام) در سراسر جهان پخش شدند، که در میان آنها علماى بزرگ، نویسندگان، فقهاء، محدثان و مفسران والا مقام و فرماندهان عظیم بودند، که با ایثار و فداکارى در حفظ آئین اسلام کوشیدند. در اینجا به بحث جالبى از «فخر رازى» برخورد مى کنیم، که در ضمن تفسیرهاى مختلف «کوثر» مى گوید:
قول سوم این است که: این سوره به عنوان ردّ بر کسانى نازل شده که عدم وجود اولاد را بر پیغمبر اکرم(صلى الله علیه وآله) خرده مى گرفتند، بنابراین معنى سوره این است که: خداوند به او نسلى مى دهد که در طول زمان باقى مى ماند، ببین چه اندازه از اهل بیت را شهید کردند، در عین حال جهان مملو از آنها است، این در حالى است که از «بنى امیه» (که دشمنان اسلام بودند) شخص قابل ذکرى در دنیا باقى نمانده، سپس بنگر و ببین چقدر از علماى بزرگ در میان آنها است، مانند: باقر، صادق، رضا و نفس زکیه.
 

خردبین

عضو جدید
کاربر ممتاز
دشمنان پیامبر، به پیامبر نسبت میدادند که تو نسلت بریده است و به عبارت دیگر پس از تو اسلام نابود خواهد شد و کسی از خاندان تو نیست که اسلام را گسترش دهد، و خداوند در مقابل این حرف آنان "تو نسلت بریده است" این آیه را نازل کرد که نسل دشمنانت بریده است و نه نسل تو...
شان نزول آیه رو در نظر بگیرید دچار این اشتباهات نمیشید...
نمی دانم چرادوست داریدازخودتان تفسیردرست کنید.دوست من سعی کنیدحرفی بزنیدکه بتوانیدبرای تک تک جملاتش دلیل داشته باشید.یک نگاه عقلانی به موضوع داشته باشیدوبرای لحظه ای فراموش کنیدکه شیعه هستید.درجواب حرفهای شمامی توان گفت که چرابه پیامبرابترگفته می شد؟به خاطراینکه پیامبردارای فرزندپسرنبود.به خاطراینکه چون دارای فرزندپسرنبود،کافران اعتقاد داشتنداونسلش ادامه ندارد.درهمین دوران من وشماهم مرسوم است که می گویند فرزندپسری بیار که نسلت راادامه دهد.
درحقیقت تمسخرکافران به خاطراین بودکه حضرت محمددارای فرزندپسرنیست وگرنه کافران که ازوجودحضرت فاطمه مطلع بودند! ابتربه چه معناست؟ درفرهنگ معین نوشته شده است:1- دم بریده . 2 - ناقص ، ناتمام . 3 - بی فرزند. امادردوران بعثت به کسی گفته می شدکه دارای فرزندپسرنبودوگرنه دلیلی نداشت که به پیامبرابترگفته شودچراکه همگان ازوجودحضرت فاطمه مطلع بودند .همانطورکه شماگفتیدکوثربه معنای خیروبرکت ونیکی فراوان است وهمانطورکه خودتان دراینجامطلبی راکپی کردید،کوثردربین مفسیرین تعابیربسیارمتفاوتی داردهمانندحوض کوثرکه حدیث بسیارمعروفی ارحضرت محمدوجود داردکه کتاب خداوعترت من هرگزازیکدیگرجدانمی شوندتاآنکه برحوض کوثربرمن درآیند.پس بنگریدبااین دوچگونه برخوردمی کنید!
شماچطوراین حدیث معروف راکه اشاره به حوض کوثرداردنادیده می گیرید؟وازکوثرتعبیربه فاطمه می کنید؟متاسفانه تعصبات وجزمیت اندیشی شماباعث شدتابانگاهی گزینشی ازآوردن سایراستدلال هایی که برای معنی کوثرمی شودخودداری کنید.آنوقت می توان اینگونه برداشت کردکه منظورخداونداین است که من برای توحوض کوثررادرنظرگرفتم ودشمن توابتراست،


واقعاً شما انتظار دارید از هرچیزی در قرآن اسم برده بشه؟ و بگوید انا اعطیناک الفاطمه؟ مگه توی قرآن گفته "انما العایشه ام المومنین " که شما به عایشه نسبتش می دهید؟!!!
همیشه از تعابیر و مصادیق میشه منظور آیه رو فهمید...
دوست گرامی،لطفاتجاهل نفرمایید.قرآن صراحتازنان پیامبر را ام المومنین خطاب می کند.وازروز روشن تراست که عایشه همسرپیامبراست پس به سادگی می توان متوجه شدکه عایشه ام المومنین است،امادراین آیه مانمی بینیم گفته شود بنت الرسول تامامتوجه شویم منظورخداوندحضرت فاطمه است،این شماهستیدکه به هرقیمتی وباتفاسیرعجیب وغریب سعی درچسباندن این لقب به حضرت فاطمه دارید.

کوثر به معنای خیر و برکت و نیکی فراوان است.
علمای بزرگ اسلام تعابیر مختلفی برای این کوثر بیان کرده اند مثل :باغ و نهری در بهشت، بعضی به نبوت، بعضی به قرآن و بعضی به حضرت فاطمه نسبت داده اند...
و استدلالشان برای این حرف آخر:
جاناسخن اززبان مامی گویی! وقتی بین علمای بزرگ اسلام درموردکوثراختلاف نظروجودداردوتعابیربسیارمتفاوتی ازآن می شود،شماچگونه به خودتان اجازه می دهیدصراحتاکوثرراخطاب به حضرت فاطمه بدانید؟دربهترین حالت،مابه این نتیجه می رسیم که نمی توان به صراحت درموردمعنی کوثراظهارنظرکردواین به این معناست که نسبت دادن لقب کوثربه حضرت فاطمه فقط ادعایی اثبات نشده است درحالیکه لقب ام المومنین بدون تردیدمتعلق به عایشه است وآیه قرآن صراحتابه آن اشاره دارد.
 

mostafanokhodian

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
نمی دانم چرادوست داریدازخودتان تفسیردرست کنید.دوست من سعی کنیدحرفی بزنیدکه بتوانیدبرای تک تک جملاتش دلیل داشته باشید.یک نگاه عقلانی به موضوع داشته باشیدوبرای لحظه ای فراموش کنیدکه شیعه هستید.
در ادامه مشخص خواهد شد در آوردن تفسیر از جانب چه کسی است، برای تک تک جملاتم دلیل دارم و امیدوارم شما هم داشته باشید...
لزومی نمی بینم فرض بگیرم شیعه نیستم، مگه شما شیعه نیستید؟

خوب بپردازیم به مطالبتون...

درجواب حرفهای شمامی توان گفت که چرابه پیامبرابترگفته می شد؟به خاطراینکه پیامبردارای فرزندپسرنبود.به خاطراینکه چون دارای فرزندپسرنبود،کافران اعتقاد داشتنداونسلش ادامه ندارد.درهمین دوران من وشماهم مرسوم است که می گویند فرزندپسری بیار که نسلت راادامه دهد.
تا اینجاش درست...

درحقیقت تمسخرکافران به خاطراین بودکه حضرت محمددارای فرزندپسرنیست وگرنه کافران که ازوجودحضرت فاطمه مطلع بودند! ابتربه چه معناست؟ درفرهنگ معین نوشته شده است:1- دم بریده . 2 - ناقص ، ناتمام . 3 - بی فرزند. امادردوران بعثت به کسی گفته می شدکه دارای فرزندپسرنبودوگرنه دلیلی نداشت که به پیامبرابترگفته شودچراکه همگان ازوجودحضرت فاطمه مطلع بودند .
خوب شما غیر مستقیم دارید حرف من رو تایید می کنید، می فرمایید دشمنان میدونستند حضرت محمد پسر نداره و ابتر است، و این آیه در واکنش به این حرف آنها نازل شده و می گوید دشمنانت ابتر هستند، خوب مگر خداوند نمیدانست که حضرت محمد ابتر هستند، چرا آیه نازل کرد؟

یعنی خداوند (نعوذ بالله) می خواسته مثل دعواهای ما که یکی به یکی میگوید "خر" اون یکی در پاسخ میگوید "خودتی"، عمل کند؟


حرف دشمنان که طبق توضیحات شما درست بوده، آیه نازل کردن نمیخواسته!


همانطورکه شماگفتیدکوثربه معنای خیروبرکت ونیکی فراوان است وهمانطورکه خودتان دراینجامطلبی راکپی کردید،کوثردربین مفسیرین تعابیربسیارمتفاوتی داردهمانندحوض کوثرکه حدیث بسیارمعروفی ارحضرت محمدوجود داردکه کتاب خداوعترت من هرگزازیکدیگرجدانمی شوندتاآنکه برحوض کوثربرمن درآیند.پس بنگریدبااین دوچگونه برخوردمی کنید!
این تعابیر متفاوت تضادی با هم ندارند، چرا که داشتن ذریه و فرزندان بسیار رو هم در زمان بعثت جزو برتری ها و به عبارتی خَیَرات می دونستند، که این خیرات از فاطمه زهرا به دست آمده است....

شماچطوراین حدیث معروف راکه اشاره به حوض کوثرداردنادیده می گیرید؟وازکوثرتعبیربه فاطمه می کنید؟متاسفانه تعصبات وجزمیت اندیشی شماباعث شدتابانگاهی گزینشی ازآوردن سایراستدلال هایی که برای معنی کوثرمی شودخودداری کنید.آنوقت می توان اینگونه برداشت کردکه منظورخداونداین است که من برای توحوض کوثررادرنظرگرفتم ودشمن توابتراست،
من میگویم یکی از این برداشت ها که در تفاسیر موجود من جمله نمونه و المیزان هم آمده است، این است، گزینشی مطالبی را نیاوردم ، شما تفسیر نمونه را بخوانید متوجه می شوید فقط در مورد همین مطلب استدلال آورده است....

استدلال شما در ارتباط دادن این دو جمله چیست:
انا اعطیناک الکوثر (ما حوضی در بهشت را به تو عطا کردیم)
.
.
.
ان شانئک هو الابتر (همانا دشمن تو ابتر است)
رابطه بین حوض و دشمن ابتر چیست و چه ارتباطی با هم دارند؟ که بگوید ما به تو حوضی در بهشت عطا کردیم، برایش نماز بخوان، همانا دشمن تو ابتر است!

عیناً از تفسیر المیزان علامه طباطبایی:
به هر حال اينكه در آخر سوره فرمود: ((ان شانئك هو الابتر)) با در نظر گرفتن اينكه كلمه ((ابتر)) در ظاهر به معناى اجاق كور است ، و نيز با در نظر گرفتن اينكه جمله مذكور از باب قصر قلب است ، چنين به دست مى آيد كه منظور از كوثر، تنها و تنها كثرت ذريه اى است كه خداى تعالى به آن جناب ارزانى داشته ، (و بركتى است كه در نسل آن جناب قرار داده )، و يا مراد هم خير كثير است و هم كثرت ذريه ، چيزى كه هست كثرت ذريه يكى از مصاديق خير كثير است ، و اگر مراد مساله ذريه به استقلال و يابه طور ضمنى نبود، آوردن كلمه ((ان )) در جمله ((ان شانئك هو الابتر)) فايده اى نداشت ، زيرا كلمه ((ان )) علاوه بر تحقيق ، تعليل را هم مى رساند و معنا ندارد بفرمايد ما به تو حوض داديم ، چون كه بدگوى تو اجاق كور است و يا بى خبر است .
از برچسب زدنهایتان هم میگذرم که از اصول بحث حرفه ای به دور است، باشد که یاد بگیرید دیگران را "جزم اندیش" و سایر صفاتی که چندین بار به کار بردید، خطاب نکنید...

دوست گرامی،لطفاتجاهل نفرمایید.قرآن صراحتازنان پیامبر را ام المومنین خطاب می کند.وازروز روشن تراست که عایشه همسرپیامبراست پس به سادگی می توان متوجه شدکه عایشه ام المومنین است،امادراین آیه مانمی بینیم گفته شود بنت الرسول تامامتوجه شویم منظورخداوندحضرت فاطمه است،این شماهستیدکه به هرقیمتی وباتفاسیرعجیب وغریب سعی درچسباندن این لقب به حضرت فاطمه دارید.
بنده تلاش ندارم، مفسرین بزرگ قرآن این مطالب را فرموده اند، شما بیشتر از آنان میدانید بحث دیگری است...
در مورد عایشه هم اختلاف نظری نداریم...

جاناسخن اززبان مامی گویی! وقتی بین علمای بزرگ اسلام درموردکوثراختلاف نظروجودداردوتعابیربسیارمتفاوتی ازآن می شود،شماچگونه به خودتان اجازه می دهیدصراحتاکوثرراخطاب به حضرت فاطمه بدانید؟دربهترین حالت،مابه این نتیجه می رسیم که نمی توان به صراحت درموردمعنی کوثراظهارنظرکردواین به این معناست که نسبت دادن لقب کوثربه حضرت فاطمه فقط ادعایی اثبات نشده است درحالیکه لقب ام المومنین بدون تردیدمتعلق به عایشه است وآیه قرآن صراحتابه آن اشاره دارد
فکر کنم این قسمت از صحبتهاتون در قبل پرداخته شد بهش، فقط یک نکته اینکه:
اگر
دربهترین حالت،مابه این نتیجه می رسیم که نمی توان به صراحت درموردمعنی کوثراظهارنظرکرد
نمیتوان گفت:
این به این معناست که نسبت دادن لقب کوثربه حضرت فاطمه فقط ادعایی اثبات نشده است
بلکه می توان گفت در بهترین حالت ما به این نتیحه میرسیم که یکی از مصادیق کوثر، حضرت فاطمه هستند، که این ادعایی است ثابت شده بر طبق مطالبی که از تفسیر نمونه و المیزان آوردم...

برگردیم به اول مطلب و اینکه:
برای تک تک جملاتتان دلیل بیاورید.
متشکرم.
 
آخرین ویرایش:

خردبین

عضو جدید
کاربر ممتاز
خوب شما غیر مستقیم دارید حرف من رو تایید می کنید، می فرمایید دشمنان میدونستند حضرت محمد پسر نداره و ابتر است، و این آیه در واکنش به این حرف آنها نازل شده و می گوید دشمنانت ابتر هستند، خوب مگر خداوند نمیدانست که حضرت محمد ابتر هستند، چرا آیه نازل کرد؟ خوب حرف دشمنان که طبق توضیحات شما درست بوده، آیه نازل کردن نمیخواسته! نه؟
دوست گرامی!متاسفانه شمادچاردگم فکری هستیدوبعیدمی دانم خودتان هم متوجه عرایضتان باشید! اتفاقااین تناقضی است که من به آن اشاره کردم وبوسیله آن حرفهای شماراردکردم! کافران می گفتندچون تو فرزندپسری نداری،پس ابترهستی ونسلت ادامه ندارد.حالا من ازشماسوال می کنم آیاخداوندبه حضرت محمدپسری دادتانسلش راادامه دهد؟آیاخداوندباعطاکردن فرزندپسری حرف کافران را ردکرد؟خیر! بلکه دراین آیه خداوندوعده حوض کوثر رابه حضرت محمدمی دهدومن برای شماحدیث مشهوری ازحضرت محمدهم آوردم که حضرت محمد قرآن وعترتش رادوجزوجدایی ناپذیرازیکدیگرخطاب می کندکه درحوض کوثربراو واردمی شود! یعنی خداوندبه ازای ابتربودن پیامبر،به اوحوض کوثر راعطامی کندوبه اومی گویددشمنانت ابترهستندواگرماحرف شمارابپذیریم درحقیقت بایددرجواب کافران،به حضرت محمدپسری عطاشده باشدتاحضرت محمدابترنباشدچون ابترکسی است که دارای فرزندپسرنیست! وگرنه کافران که می دانستندحضرت فاطمه ازدواج می کندومی تواندصاحب فرزندشود! امیدوارم متوجه تناقض گفته هایتان شده باشید.وجوابتان راگرفته باشید.


ا
 

Parsi.Eng

عضو جدید
کاری که مسلمانان درباره انتقاد انجام بدند.
مثلا در همین مورد و ازدواج محمد با یک دختر 9 ساله
1:تا میتونند سعی میکنند که تکذیبش کنند
2:اگر کم اوردند و نتونستند تکذیبش کنند.موضوع را طوری دیگه نشون میدند
ماهم تکذیب نکردیم
منم بحثم سر همینه که میخوان تکذیب کنن والا بوده عایشم 9 سالش بوده
 

Parsi.Eng

عضو جدید
چه جوش آوردی ؟!

حرف من قانون خداست اگه از نظر شما قانون خدا مفته ... دیگه خود دانید . برید بررسی کنید ببینید قانونه طبیعته یا نه ؟!
من از شما پرسیدم عایشه را ام المومنین میدانید یا خیر ؟ طبق آیات قرآن . اگر او همسر پیامبر بود پس ام المومنین است و هیچ جای بحثهای چرت و تهمت ها در باره ایشون نیست . اگر همسر ایشون نبوده که دیگه بحث جداست . دیگه میگن عزیز نبوده و فضیلت نداشته و..... همش رو میریزیم دور. چون همه از فضیلت عایشه آگاهند ، چون همه میدونن زن پیغمبر بوده ، چون زن پیغمبر عزیز پیغمبر بوده .
نه جوش نیاوردم جوابتو مثه خودت دادم
من کاری ندارم عایشه کی بوده بحثم سر اینه که پیامبر با دختر 9 ساله وصلت کرده همین
والا با فضیلتو بی فضیلت به من ربطی نداره
 

Parsi.Eng

عضو جدید
طبق نظر شیعه سن ازدواج عایشه با پیامبر بیش از ۱۴ سال بوده. بر اساس برخی روایات اهل سنت بین ۱۴ تا ۱۸ سال داشته است.برخی روایات اهل سنت عایشه در شش یا هفت سالگی به محمد داده شد، و محمد در نه سالگی با او نزدیکی کرد http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B9%D8%A7%DB%8C%D8%B4%D9%87#cite_note-6 در زمان حال انتقاداتی نسبت به محمد طرح می‌شود، اما طبق اعتقاد مسلمانان و عده‌ای از مورخین، این عمل در آن زمان رایج بوده‌است.گرچه منابعی دیگر معتقدند که وی هنگام ازدواج با پیامبر باکره نبوده است
در خصوص سن ازدواج پیامبر با عایشه اختلاف نظر وجود دارد. طبق برخی روایات این ازدواج در ۹ سالگی و طبق برخی دیگر در ۱۳ یا ۱۴ سالگی انجام شده‌است.
در روایتی که در خصال از امام صادق روایت شده‌است:
« رسول خدا با پانزده زن ازدواج کرد، و با سیزده نفر از آنان در آمیخت، و چون از دنیا رفت نه نفر از آنان همسرش بودند، و اما آن دو نفری که آن جناب با ایشان آمیزش نکرد، یکی عمره بود، و دیگری سنا، و اما آن سیزده نفری که با ایشان بیامیخت، اول خدیجه دختر خویلد بود، و بعد از او با سوده دختر زمعه ازدواج کرد، و سپس با ام سلمه که نامش هند، و دختر ابی امیه بود، و سپس با ام عبدالله عایشه دختر ابی بکر، و آن گاه با حفصه دختر عمر ...»
 

Parsi.Eng

عضو جدید
متاسفانه این تاپیک سعی درماست مالی موضوع داشته! درحالیکه من بارهامباحث پیرامون تهمت هایی که به پیامبراسلام زده میشه روخوندم وبه ندرت علماتردیدی درسن عایشه دارندواونروبین 9 تا12 سال می دونند.امااینجاسن عایشه تا20 هم بالارفته دوست گرامی!اگرقراربه منبع باشه که من هم می تونم روایاتی رودرمذمت حضرت علی اینجانقل کنم همانطورکه گفتم علماحداکثرسن عایشه را12 سال درزمان شب زفاف می دانند.
درموردام المومنین بودن عایشه هم بااستنادبه آیات صریح قرآن این موضوع کاملا مشخص است وتنهااشخاصی که نمی تواننداین موضوع روقبول کنندشیعیان متعصب هستندکه نمی توانندببینندعایشه ام المومنین خطاب شده است وامافاطمه درقرآن فضیلتی برایش درنظرگرفته نشده است!
منم همینو میگم چیزی رو نخواستم ماست مالی کنم
 

mostafanokhodian

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
دوست گرامی!متاسفانه شمادچاردگم فکری هستیدوبعیدمی دانم خودتان هم متوجه عرایضتان باشید! اتفاقااین تناقضی است که من به آن اشاره کردم وبوسیله آن حرفهای شماراردکردم! کافران می گفتندچون تو فرزندپسری نداری،پس ابترهستی ونسلت ادامه ندارد.حالا من ازشماسوال می کنم آیاخداوندبه حضرت محمدپسری دادتانسلش راادامه دهد؟آیاخداوندباعطاکردن فرزندپسری حرف کافران را ردکرد؟خیر! بلکه دراین آیه خداوندوعده حوض کوثر رابه حضرت محمدمی دهدومن برای شماحدیث مشهوری ازحضرت محمدهم آوردم که حضرت محمد قرآن وعترتش رادوجزوجدایی ناپذیرازیکدیگرخطاب می کندکه درحوض کوثربراو واردمی شود! یعنی خداوندبه ازای ابتربودن پیامبر،به اوحوض کوثر راعطامی کندوبه اومی گویددشمنانت ابترهستندواگرماحرف شمارابپذیریم درحقیقت بایددرجواب کافران،به حضرت محمدپسری عطاشده باشدتاحضرت محمدابترنباشدچون ابترکسی است که دارای فرزندپسرنیست! وگرنه کافران که می دانستندحضرت فاطمه ازدواج می کندومی تواندصاحب فرزندشود! امیدوارم متوجه تناقض گفته هایتان شده باشید.وجوابتان راگرفته باشید.


ا
برچسب زدن و حرف بی سند زدن گویا شگرد شماست در هنگام کم آوردن منطق، اشکالی ندارد ما عادت داریم:gol:

بنده منبع صحبتم دو تفسیر بزرگ موجود از قرآن یعنی تفسیر المیزان و تفسیر نمونه هستش، شما بهتر از نوسیندگان این تفاسیر اطلاعات دارید، عذر میخوام که نشناختمتون!!!

رابطه بین اعطای حوض و ابتر بودن را نفرمودید چیست؟

ضمن آنکه، در همان حدیثی که مرتب مثالش میزنید، قران و "عترت" بیان شده، که عترت چیزی نیست جز فرزندان حضرت فاطمه....

ما به تفصیل جواب شما را دادیم و شما به اختصار و گزینشی (چه واژه آشنایی است این گزینشی!)، امیدوارم در مواردی که پاسخ ندادید، جوابتان را گرفته باشید...
 
آخرین ویرایش:

Food science eng

عضو جدید
نه جوش نیاوردم جوابتو مثه خودت دادم
من کاری ندارم عایشه کی بوده بحثم سر اینه که پیامبر با دختر 9 ساله وصلت کرده همین
والا با فضیلتو بی فضیلت به من ربطی نداره
پس بگو بی دین تشریف دارین ! نازی هرچی میخوای بگو چیزی از شما شنیده نمیشه !


برچسب زدن و حرف بی سند زدن گویا شگرد شماست در هنگام کم آوردن منطق، اشکالی ندارد ما عادت داریم:gol:

بنده منبع صحبتم دو تفسیر بزرگ موجود از قرآن یعنی تفسیر المیزان و تفسیر نمونه هستش، شما بهتر از نوسیندگان این تفاسیر اطلاعات دارید، عذر میخوام که نشناختمتون!!!

رابطه بین اعطای حوض و ابتر بودن را نفرمودید چیست؟

ضمن آنکه، در همان حدیثی که مرتب مثالش میزنید، قران و "عترت" بیان شده، که عترت چیزی نیست جز فرزندان حضرت فاطمه....

ما به تفصیل جواب شما را دادیم و شما به اختصار و گزینشی (چه واژه آشنایی است این گزینشی!)، امیدوارم در مواردی که پاسخ ندادید، جوابتان را گرفته باشید...
مثل اینکه شما متن این آقای کریزی رو نخوندی ؟!
نمیدونم در فرهنگ شما نسل از پشر منتقل میشه یا از دختر ؟!
از نظر شما عترت یعنی فرزندان پسر عموی پیامبر ؟
تازه اینو شما میگی که فرموده عترت و نفرموده سنت ! نمیدونم عترت مهمتره و بهتر راه رو نشون میده یا سنت ؟!
دیگه اینها چیزی نیست که به عقل دیگری اتکا کنیم . یک انسان نیمچه عقل هم میفهمه کدوم درسته کدوم غلط ! دیگه نگو طبا طبایی و نمیدونم کی !
 

خردبین

عضو جدید
کاربر ممتاز
یعنی خداوند (نعوذ بالله) می خواسته مثل دعواهای ما که یکی به یکی میگوید "خر" اون یکی در پاسخ میگوید "خودتی"، عمل کند؟[/B]
درقرآن ماحتی نجس خطاب شدن کافران راهم داریم.ونسبت دادن حیوانات به اشخاض.

این تعابیر متفاوت تضادی با هم ندارند، چرا که داشتن ذریه و فرزندان بسیار رو هم در زمان بعثت جزو برتری ها و به عبارتی خَیَرات می دونستند، که این خیرات از فاطمه زهرا به دست آمده است....
عقب نشینی شمابرایم بسیارجالب است! بحث من وشماازکجاشروع شد؟
خوب دلیل ادعایمان این است که ابتر نبودن پیامبر با وجود حضرت فاطمه زهرا عملی شده است، و از ایشنان تعبیر به "کوثر" شده است
شماچقدرفراموش کارهستید! شمادقیقا کلمه کوثر رااشاره به حضرت فاطمه دانستید! یعنی شمادرجواب من که گفتم قرآن به عایشه لقب وفضیلت ام المومنین ومادرمومنان بودن راداده است شماهم بلافاصله تعصباتتان فوران کردوسعی دردست وپاکردن لقبی برای حضرت فاطمه شدیدتااوراهمتای عایشه بدانید!وادعاکردیدهمانطورکه ازعایشه تعبیربه ام المومنین شده است ازحضرت فاطمه هم تعبیربه کوثرشده است اما حالاباعقب نشینی آشکاری می گوییدکه منظورازکوثرداشتن ذریه فراوان است! پس خودتان هم اعتراف کردید که کلمه کوثربرای حضرت فاطمه نیست بلکه اشاره به ذریه فراوان دارد!
استدلال شما در ارتباط دادن این دو جمله چیست:
انا اعطیناک الکوثر (ما حوضی در بهشت را به تو عطا کردیم)
.
.
.
ان شانئک هو الابتر (همانا دشمن تو ابتر است)
رابطه بین حوض و دشمن ابتر چیست و چه ارتباطی با هم دارند؟ که بگوید ما به تو حوضی در بهشت عطا کردیم، برایش نماز بخوان، همانا دشمن تو ابتر است! [/[/QUOTE
خیلی ساده است.خداونددرازای ابتربودن پیامبربه اومی گویدکه مابه توحوض کوثرراعطاکردیم وتوبه خاطراین نعمت شکرگزارباش ودرآخرهم خطاب به کسانی که پیامبرراابترخطاب کردند،خودشان راابترخطاب می کند.بهترازاین است که بگوییم مابه تو حضرت فاطمه راعطاکردیم شکرگزارباش ودشمنانت ابترهستند! مگرنه؟
شان نزول این آیه چیست؟حضرت محمددوپسرازخدیجه داشت که هردوازدنیارفتندوبه خاطراینکه پیامبرفاقدپسرشددشمنانش اوراابترخطاب کردند.حالاخداونددرجواب مشرکین می گوید من به توفاطمه راعطاکردم! خب فاطمه که دختراست نه پسر! تاهمینجااثبات شودکه ادعای شمامبنی براینکه کلمه کوثرخطاب به فاطمه زهراست گزافه گویی بیش نیست!

برچسب زدن و حرف بی سند زدن گویا شگرد شماست در هنگام کم آوردن منطق، اشکالی ندارد ما عادت داریم:gol:

بنده منبع صحبتم دو تفسیر بزرگ موجود از قرآن یعنی تفسیر المیزان و تفسیر نمونه هستش، شما بهتر از نوسیندگان این تفاسیر اطلاعات دارید، عذر میخوام که نشناختمتون!!!
لطفابه جای تلاش برای کوچک جلوه دادن شخصیت طرف مقابل دراینترنت بگردیدوجواب مرابدهید! حدیث مشهورپیامبرراچگونه توجیه می کنید؟آیامنظورپیامبرازحوض کوثر،درحقیقت جدای ازاین کلمه کوثراست که توسط خداوندبه اودراین سوره اعطامی شود؟ماروایات زیادی داریم که بعدازنزول این سوره،حضرت محمدبرمنبرمی رودوازعطاشدن حوض کوثربه خودش سخن می گوید.حدیث معروف پیامبردرموردحوض کوثرهم که برهیچکسی پوشیده نیست ودرادامه مشخص می شودکه حتی علامه هم حرف بنده راردنمی کندواتفاقاآن رادرتفسیرکوثرمی آورداماظاهراشماچیزهایی راکه به ضررتان است نمی بینید.متاسفانه شماباآوردن فقط بخشی ازصحبت علامه خواستیدبه خواننده اینگونه القاکنیدکه علامه باقاطعیت کثرت ذریه رابه عنوان کوثرمی شناسدوحرف بنده راردکرده است امادرادامه مشخص می شودکه شماازروی درماندگی دست به تحریف سخنان علامه زدیدتابافریبکاری حرف خودتان رابه کرسی بنشانید.باورکنیددفاع ازیک عقیده باطل اینقدرارزش نداردکه انسانیت خودرازیرپابگذارید.
به هر حال اينكه در آخر سوره فرمود: ((ان شانئك هو الابتر)) با در نظر گرفتن اينكه كلمه ((ابتر)) در ظاهر به معناى اجاق كور است ، و نيز با در نظر گرفتن اينكه جمله مذكور از باب قصر قلب است ، چنين به دست مى آيد كه منظور از كوثر، تنها و تنها كثرت ذريه اى است كه خداى تعالى به آن جناب ارزانى داشته ، (و بركتى است كه در نسل آن جناب قرار داده )، و يا مراد هم خير كثير است و هم كثرت ذريه ، چيزى كه هست كثرت ذريه يكى از مصاديق خير كثير است ، و اگر مراد مساله ذريه به استقلال و يابه طور ضمنى نبود، آوردن كلمه ((ان )) در جمله ((ان شانئك هو الابتر)) فايده اى نداشت ، زيرا كلمه ((ان )) علاوه بر تحقيق ، تعليل را هم مى رساند و معنا ندارد بفرمايد ما به تو حوض داديم ، چون كه بدگوى تو اجاق كور است و يا بى خبر است .
متاسفانه شماسعی درفریب بنده وخوانندگان داشتیدوبازهم باانتخاب گزینشی سخنان سعی درتلقین ادعایتتان به خواننده داشتید.گیریم که این کاررامی کردید،آخه علامه جایی ازاینکه کلمه کوثرخطاب به حضرت زهراست چیزی نگفته!
متاسفانه ایشان بخش اعظم گفته های علامه راسانسورکردند.علامه درتفسیرکاملش ازاین سوره درموردابترمی نویسد:


و بعضی معانی دیگری ازابترکرده‏اند که فهرست‏وار از نظر خواننده می‏گذرد:
1 - نهری است در بهشت.
2 - حوض خاص رسول خدا (صلی‏الله‏علیه‏وآله‏وسلّم‏) در بهشت و یا در محشر است.(وعلامه 14 تاموردرامی آورد)

..صاحبان دو قول اول استدلال کرده‏اند به بعضی روایات، و اما باقی اقوال هیچ دلیلی ندارند به جز تحکم و بی دلیل حرف زدن،....


این جمله از این دلالت خالی نیست که فرزندان فاطمه (علیهاالسلام‏) ذریه رسول خدا (صلی‏الله‏علیه‏وآله‏وسلّم‏) هستند، و این خود یکی از خبرهای غیبی قرآن کریم است، چون همانطور که می‏بینیم خدای تعالی بعد از درگذشت آن حضرت برکتی در نسل آن جناب قرار داد، به طوری که در همه عالم هیچ نسلی معادل آن دیده نمی‏شود، آن هم با آن همه بلاها که بر سر ذریه آن جناب آوردند و گروه گروه از ایشان را کشتند.

همانطورکه می بینید علامه ابتدااشاره به این موضوع می کند که عده ای باروایات استدلال می کنندکه کوثرنهری دربهشت یاحوضی مخصوص رسول خداست وعلامه معترض این روایات نمی شوددرحالیکه علامه باقاطعیت 12 موردذکرشده دیگردرموردمعنای کوثررامردودمی دانداین موضوع حاکی ازان است که علامه خود درمورددرستی یانادرستی این روایات نمی تواندباقاطعیت اظهارنظرکند،چراکه اگرمی توانست اینکاررابکندمثل 12 مورددیگرباقاطعیت این دوراهم مردودمی دانست.وسپس بعدازبیان کلماتی که آقا مصطفی آن راآورندبه روایات می پردازد:

در الدر المنثور است که بخاری ابن جریر و حاکم از طریق ابی بشر از سعید بن جبیر از ابن عباس روایت کرده‏اند که گفت: کوثر آن خیری است که خدای تعالی به رسول خدا (صلی‏الله‏علیه‏وآله‏وسلّم‏) داد.
ابو بشر می‏گوید: به سعید بن جبیر گفتم جمعی از مردم معتقدند که کوثر نام نهری در بهشت است.
سعید گفت نهری هم که در بهشت است یکی از خیرهایی است که خدای تعالی به آن جناب ارزانی داشته.


وبازهم علامه معترض این روایت نمی شودوسخنی درموردنادرست بودن آن نمی آوردوگرنه آن رامثل بعضی روایات دیگری که آورده است مردودمی شمرد،علامه مجلسی کسی است که به خوبی می دانداحتمال خطادرتفسیرهایش وجودداردبرای همین هم تمامی تفسیرهای موجودازکلمه کوثرکه به نظرش می توانددرست باشدراآورده است.اگراحتمال درستی تعابیردیگری ازکوثررانمی دادبی شک آنهارامردودمی شمردوآنهارادرکتابش اشتباه می خواندامامی بینیم که چنین کاری نکرده است.




رابطه بین اعطای حوض و ابتر بودن را نفرمودید چیست؟

دوست گرامی! مگراین دوبایدبایکدیگررابطه ای داشته باشندتاهمه چیزدرست شود؟به روال منطقی موضوع توجه کنید:خداونددرازای ابتربودن پیامبر(یعنی فاقدپسربودن)به اوحوض کوثررامی دهد(که بارهادرروایات به این موضوع پیامبراسلام اشاره دارد)وازاومی خواهدبه خاطرعطاکردن این نعمت به اوشکرگزارباشدودرخاتمه هم درجواب دشمنان پیامبرآنهاراابترخطاب می کندودرروایات هم داریم که شخص دشنام دهنده یعنی عاص بن وائل بدون فرزندپسرازدنیامی رود...
فقط کافی است تعصباتتان راکناربگذاریدتامغزتان اجازه آزادانه فکرکردن رابیابد.



ضمن آنکه، در همان حدیثی که مرتب مثالش میزنید، قران و "عترت" بیان شده، که عترت چیزی نیست جز فرزندان حضرت فاطمه....

این ادعایی است که شمابایدآن رااثبات کنیدوبدون تردیدساخته وپرداخته ذهن شیعیان غالی می باشد.امامن معترض این جمله شمانیستم چراکه ارتباطی به موضوع بحث ندارد.

ما به تفصیل جواب شما را دادیم و شما به اختصار و گزینشی (چه واژه آشنایی است این گزینشی!)، امیدوارم در مواردی که پاسخ ندادید، جوابتان را گرفته باشید...

ظاهرامعیارجواب درست متری است! هرکسی بیشتربنویسدحق بااوست! بعضی وقتهایک جواب مختصروموجزکفایت می کند!
دوست گرامی،بی خودوبی جهت نیست که علمادرموردکلمه کوثربایکدیگراختلاف نظردارند،دیدیدکه حتی علامه هم تعبیرهای دیگری ازکلمه کوثررادرتفسیرش می آوردکه خودنشان دهنده تردیدعلامه درصحت گفته هایش است.چراکه مااینجاباتفاسیرمتفاوت وروایات وتعابیرزیادی ازکلمه کوثرسروکارداریم.زبان عربی زبانی است که تاقیامت می توان باکلماتش بازی کرد!بحث های کلامی رادنبال کنیدتاببینیدکه علمادرموردتعابیربسیاری ازآیات دیگرهم بایکدیگردارای اختلاف هستند.اماچیزی که واضح وشفاف بوداین است که علامه ازکلمه کوثرتعبیربه حضرت زهرانکرد!
خوب دلیل ادعایمان این است که ابتر نبودن پیامبر با وجود حضرت فاطمه زهرا عملی شده است، و از ایشنان تعبیر به "کوثر" شده است
 
آخرین ویرایش:

mostafanokhodian

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
درقرآن ماحتی نجس خطاب شدن کافران راهم داریم.ونسبت دادن حیوانات به اشخاض.
بله ولی اون ایات در پاسخ به کسی نبوده، این سوره در پاسخ به توهین به پیامبر بوده، مطمئناً خدا نمی خواسته در جواب کسانی که می گفتند: "پیامبر ابتر هست" بگوید :"نخیر خودتون ابترید"...
همانطور هم که توضیح دادم ،طبق توصیف شما ابتر یعنی نداشتن پسر، خوب پیامبر که پسری نداشت، پس خدا چرا ین آیه را نازل کرد و گفت دشمنانت ابتر هستند و نه تو...

عقب نشینی شمابرایم بسیارجالب است! بحث من وشماازکجاشروع شد؟
شماچقدرفراموش کارهستید! شمادقیقا کلمه کوثر رااشاره به حضرت فاطمه دانستید! یعنی شمادرجواب من که گفتم قرآن به عایشه لقب وفضیلت ام المومنین ومادرمومنان بودن راداده است شماهم بلافاصله تعصباتتان فوران کردوسعی دردست وپاکردن لقبی برای حضرت فاطمه شدیدتااوراهمتای عایشه بدانید!وادعاکردیدهمانطورکه ازعایشه تعبیربه ام المومنین شده است ازحضرت فاطمه هم تعبیربه کوثرشده است اما حالاباعقب نشینی آشکاری می گوییدکه منظورازکوثرداشتن ذریه فراوان است! پس خودتان هم اعتراف کردید که کلمه کوثربرای حضرت فاطمه نیست بلکه اشاره به ذریه فراوان دارد!
1)ام المونین بودن به خودی خود فضیلت نیست، چه بسا آیات چندی در مورد توبیخ و سرزنش همین همسران پیامبر یا ام المونین هم وجود دارد.
2)نمیدانم کجای حرفم عقب نشینی است!
خوب وقتی پیامبر پسری ندارند، و از کوثر تعبیر به ذریه فراوان می شود، منظور فقط فرزندان حضرت فاطمه هستند!
به قول خودتان چرا خود را به تجاهل میزنید؟

خیلی ساده است.خداونددرازای ابتربودن پیامبربه اومی گویدکه مابه توحوض کوثرراعطاکردیم وتوبه خاطراین نعمت شکرگزارباش ودرآخرهم خطاب به کسانی که پیامبرراابترخطاب کردند،خودشان راابترخطاب می کند.بهترازاین است که بگوییم مابه تو حضرت فاطمه راعطاکردیم شکرگزارباش ودشمنانت ابترهستند! مگرنه؟
شان نزول این آیه چیست؟حضرت محمددوپسرازخدیجه داشت که هردوازدنیارفتندوبه خاطراینکه پیامبرفاقدپسرشددشمنانش اوراابترخطاب کردند.حالاخداونددرجواب مشرکین می گوید من به توفاطمه راعطاکردم! خب فاطمه که دختراست نه پسر! تاهمینجااثبات شودکه ادعای شمامبنی براینکه کلمه کوثرخطاب به فاطمه زهراست گزافه گویی بیش نیست!
آن جمله قرمز رنگتان که می شود همان که من گفتم در قبل:
خدا (نعوذ بالله) برای اینکه کم نیاره به دشمنن پیامبر میگه "خودتون ابترید" مثل همون که میگه "تو خری" در واکنش میگه "خودتی"!!!!

اتفاقاً فکر میکنم اینکه بگوید ما حضرت فاطمه را به تو عطا کردیم که ذریه فراوان و خیر کثیری از او بر جای می ماند، شکر گذار باش که همانا دشمنانت ابتر هستند، این به نظر من معقول تره....
دشمنان پسامبر ایشان را به این خاطر مسخره میکردند و ابتر میخواندند که می گفتند دیگر بعد از تو پسری نداری که آیینت و راه و روشت را گسترش دهد، و می دانیم که این کار توسط فرزندان حضرت فاطمه انجام گرفت...

همانگونه که توضیح دادم و شما تایید کردید، کوثر به معنای ذریه فراوان بوده که با توجه به ابتر خطاب کردن دشمنان پیامبر، چیزی جز فرزندان حضرت فاطمه را به ذهن متبادر نمی کند.
مجدد عرض می کنم آن ادعای بنده یست ادعای مفسرین قرآن است...

متاسفانه شماسعی درفریب بنده وخوانندگان داشتیدوبازهم باانتخاب گزینشی سخنان سعی درتلقین ادعایتتان به خواننده داشتید.گیریم که این کاررامی کردید،آخه علامه جایی ازاینکه کلمه کوثرخطاب به حضرت زهراست چیزی نگفته!
متاسفانه ایشان بخش اعظم گفته های علامه راسانسورکردند.علامه درتفسیرکاملش ازاین سوره درموردابترمی نویسد:

همانطورکه می بینید علامه ابتدااشاره به این موضوع می کند که عده ای باروایات استدلال می کنندکه کوثرنهری دربهشت یاحوضی مخصوص رسول خداست وعلامه معترض این روایات نمی شوددرحالیکه علامه باقاطعیت 12 موردذکرشده دیگردرموردمعنای کوثررامردودمی دانداین موضوع حاکی ازان است که علامه خود درمورددرستی یانادرستی این روایات نمی تواندباقاطعیت اظهارنظرکند،چراکه اگرمی توانست اینکاررابکندمثل 12 مورددیگرباقاطعیت این دوراهم مردودمی دانست.وسپس بعدازبیان کلماتی که آقا مصطفی آن راآورندبه روایات می پردازد:



وبازهم علامه معترض این روایت نمی شودوسخنی درموردنادرست بودن آن نمی آوردوگرنه آن رامثل بعضی روایات دیگری که آورده است مردودمی شمرد،علامه مجلسی کسی است که به خوبی می دانداحتمال خطادرتفسیرهایش وجودداردبرای همین هم تمامی تفسیرهای موجودازکلمه کوثرکه به نظرش می توانددرست باشدراآورده است.اگراحتمال درستی تعابیردیگری ازکوثررانمی دادبی شک آنهارامردودمی شمردوآنهارادرکتابش اشتباه می خواندامامی بینیم که چنین کاری نکرده است.

بهتر است مطالب را در کنار هم ببینیم، مطمئناً توهین هایی که شما به بنده در این بحث روا داشته اید به منطق خودتان ضربه وارد میکند و شخصیتتان را نشان می دهد، مطمئن باشید چیزی از بنده کم نخواهد کرد ...

اگر بنده قصد فریب شما را داشتم، نه منبعی ارائه میدادم، نه مشخصاً میگفتم این مطلب از کجاست و نه شما رو دعوت می کردم که منابع رو بخونید...
پس بیهوده تهمت نزنید و فرافکنی نکنید...


تیتر قرمز رنگ رو ببینید، با دقت هرچه تمامتر:

ادامه مطلب بالا:

منبع:http://www.ghadeer.org/qoran/almizan/j20/x55.html بیان شواهد دال بر اینکه مراد از کوثر، ذریه پیامبر (ص) یعنی فرزندان حضرت فاطمه (س) است.


پس گویا علامه طباطبایی داشته اند ثابت می کرده اند منظور از کوثر فرزندان حضرت فاطمه است، نه؟

به دلیل جلوگیری از متری شدن پاسخ و کافی به نظر رسیدن مدارک، بنده دیگر عرضی ندارم:gol::heart:
 
آخرین ویرایش:

خردبین

عضو جدید
کاربر ممتاز
بله ولی اون ایات در پاسخ به کسی نبوده، این سوره در پاسخ به توهین به پیامبر بوده، مطمئناً خدا نمی خواسته در جواب کسانی که می گفتند: "پیامبر ابتر هست" بگوید :"نخیر خودتون ابترید"...
من گفتم درروایات هم داریم شخصی که این چنین پیامبرروخطاب کرددرحالی ازدنیارفت که فرزندی نداشت.پس می بینیدکه اشکال شمابه تفسیرمن واردنیست چراکه خداونداصلاقصداینکه بخواهدمتقابلاتوهین کندرانداشته است.

همانطور هم که توضیح دادم ،طبق توصیف شما ابتر یعنی نداشتن پسر، خوب پیامبر که پسری نداشت، پس خدا چرا ین آیه را نازل کرد و گفت دشمنانت ابتر هستند و نه تو...
نه تو روکجای سوره گفته؟خداوندمی دانسته که پیامبردارای فرزندپسری نیست وخداوندکه دروغ نمیگویدونیازی هم به اینکه بخواهدچیزی که اظهرمن الشمس راتکرارکندنبوده چراکه همه می دانستندپیامبرابتراست.
ام المونین بودن به خودی خود فضیلت نیست، چه بسا آیات چندی در مورد توبیخ و سرزنش همین همسران پیامبر یا ام المونین هم وجود دارد.
هرآدم منصفی که دارای تفکرات متعصبانه نیست براحتی می فهمدکه لقب مادرمومنان یک لقب معمولی نیست.می بینیدکه خداوندحتی لقبی مثل مادرمسلمانان راهم نمی دهدبلکه لقب مادرمومنان رامی دهد.درموردخطای انهاهم بحث زیاداست امااینکه انهاخطایی مرتکب شده اندچه ربطی به داشتن فضیلت دارد؟مگرکسی گفت مادرمومنان بودن برایشان معصومیت می آورد؟
نمیدانم کجای حرفم عقب نشینی است!
خوب وقتی پیامبر پسری ندارند، و از کوثر تعبیر به ذریه فراوان می شود، منظور فقط فرزندان حضرت فاطمه هستند!
به قول خودتان چرا خود را به تجاهل میزنید؟
اولاکه همانطورکه درادامه خواهیم دیدشمانمی توانیداثبات کنیدکوثرتعبیربه ذریه فراوان است چراکه علامه باقاطعیت چنین چیزی رابیان نمی کند.بلکه شماتعمداباسانسوربخش مهمی ازصحبتهای ایشان سعی درفریب مادارید.که بنده چنین اجازه ای رابه شمانخواهم داد.دوماادعایتان رابارهادرپست قبلی ام به رخ کشیدم ودیگرجای انکاری باقی نیست چراکه شمامدعی شدیدازحضرت فاطمه درقرآن بانام کوثریادشده همانطورکه ازعایشه درقرآن بالقب ام المومنین یادشده اماحالاباعقب نشینی منظورازکوثررافرزندان حضرت فاطمه می دانید ونه خود حضرت فاطمه! پس طبق ادعای شما لقب کوثراشاره به فرزندان حضرت فاطمه داردوشامل حضرت فاطمه نمی شودکه باادعایی که درابتدامطرح کردیددرتناقض است! قضاوت باخوانندگان که چه کسی خودرابه تجاهل می زند!

آن جمله قرمز رنگتان که می شود همان که من گفتم در قبل:
خدا (نعوذ بالله) برای اینکه کم نیاره به دشمنن پیامبر میگه "خودتون ابترید" مثل همون که میگه "تو خری" در واکنش میگه "خودتی"!!!!
لطفابرای توجیه عقایدتان تفاسیرمن درآوردی ومضحکی ارائه ندهید.جواب شمادربالاداده شدکه همانطورکه درروایات موجوداست شخصی که پیامبرراابترخطاب کرد(عاص بن وائل)خوددرحالی ازدنیارفت که ابتربود پس تفسیربنده کاملامنطقی است.

اتفاقاً فکر میکنم اینکه بگوید ما حضرت فاطمه را به تو عطا کردیم که ذریه فراوان و خیر کثیری از او بر جای می ماند، شکر گذار باش که همانا دشمنانت ابتر هستند، این به نظر من معقول تره....
دشمنان پسامبر ایشان را به این خاطر مسخره میکردند و ابتر میخواندند که می گفتند دیگر بعد از تو پسری نداری که آیینت و راه و روشت را گسترش دهد، و می دانیم که این کار توسط فرزندان حضرت فاطمه انجام گرفت...
همانگونه که توضیح دادم و شما تایید کردید، کوثر به معنای ذریه فراوان بوده که با توجه به ابتر خطاب کردن دشمنان پیامبر، چیزی جز فرزندان حضرت فاطمه را به ذهن متبادر نمی کند.
مجدد عرض می کنم آن ادعای بنده یست ادعای مفسرین قرآن است...
لطفاتفاسیرمن درآوردی خودتان رابه قرآن تحمیل نکنید.شمافرض راگرفته ایدکه کوثربه معنای ذریه فراوان است.ادعایی که حتی خودعلامه هم ان راباقاطعیت تاییدنمی کند.پس شماچیزی رابه عنوان فرض گرفته ایدکه اثبات نشده است! اول اثبات کنیدکه کوثربه معنای ذریه فراوان است بعدبحث حضرت فاطمه وفرزندانش راپیش بکشید.بنده طبق ادعای خودعلامه اعتقاددارم که نمی توان نظرقطعی درموردکوثرداشت امابه خاطرروایات شخصااعتقاد دارم احتمال اینکه تعبیرحوض کوثرکه دروایات خودپیامبرهم به آن اشاره می کندمدنظرخداوندباشدبیشتراست.

بهتر است مطالب را در کنار هم ببینیم، مطمئناً توهین هایی که شما به بنده در این بحث روا داشته اید به منطق خودتان ضربه وارد میکند و شخصیتتان را نشان می دهد، مطمئن باشید چیزی از بنده کم نخواهد کرد ..

اگر بنده قصد فریب شما را داشتم، نه منبعی ارائه میدادم، نه مشخصاً میگفتم این مطلب از کجاست و نه شما رو دعوت می کردم که منابع رو بخونید...
پس بیهوده تهمت نزنید و فرافکنی نکنید...

تیتر قرمز رنگ رو ببینید، با دقت هرچه تمامتر:

ادامه مطلب بالا:

منبع:http://www.ghadeer.org/qoran/almizan/j20/x55.html بیان شواهد دال بر اینکه مراد از کوثر، ذریه پیامبر (ص) یعنی فرزندان حضرت فاطمه (س) است.


پس گویا علامه طباطبایی داشته اند ثابت می کرده اند منظور از کوثر فرزندان حضرت فاطمه است، نه؟

من تابحال داشتم فکرمی کردم که واقعافایده اینکه شمااین پست زایدرازدیدوبه تکرارادعاهای خودکه پاسخ آنهارابه طورکامل داده ام پرداختیدچه بوده اما الان خوشحالم که شمااینکارراکردیدچراکه اگرتردیدی درمورداینکه شماتصادفاحرفهای علامه راقیچی می کنیدداشتم الان به یقین رسیدم که جنابعالی تعمدا به سانسوروقیچی کردن حرفهای علامه می پردازیدتاعقایدخودتان رااثبات کنید.

اگرروی لینک آقای نخودیان کلیک کنیدوتفسیرآیه سوم رانگاه کنید،می بینیدکه علامه اینگونه می نویسد:

كلمه : ((شانى ء)) به معناى دشمن خشمگين ، و كلمه ((ابتر)) به معناى اجاق كور است ، و اين كسى كه چنين زخم زبانى به آن جناب زده بود عاصى بن وائل بوده .
بعضى گفته اند: مراد از ابتر منقطع از خير، و يا منقطع از قوم خويش ‍ است ، كه خواننده توجه فرمود اين قول با روايات شان نزول نمى سازد.
بحث روائى
در الدر المنثور است كه بخارى ابن جرير و حاكم از طريق ابى بشر از سعيد بن جبير از ابن عباس روايت كرده اند كه گفت : كوثر آن خيرى است كه خداى تعالى به رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم ) داد. ابو بشر مى گويد: به سعيد بن جبير گفتم جمعى از مردم معتقدند كه كوثر نام نهرى در بهشت است . سعيد گفت نهرى هم كه در بهشت است يكى از خيرهايى است كه خداى تعالى به آن جناب ارزانى داشته .



وقتی علامه این روایت رامی آوردومعترض آن نمی شودخودگویای این است که علامه نمی تواندباقطعیت ویقین اظهارنظرکندوگرنه حتمااین روایت رامردودواشتباه می دانست.درپست قبلی ام توضیحات تکمیلی رادرمورداین روایت داده ام.می توانیدبه آن رجوع کنید.
به دلیل جلوگیری از متری شدن پاسخ و کافی به نظر رسیدن مدارک، بنده دیگر عرضی ندارم

بنده هم پاسخ خودراکافی می دانم وفکرمی کنم دیگرهمه چیزبرای همگان آشکارشده است...
 
آخرین ویرایش:

mostafanokhodian

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
بیان شواهد دال بر اینکه مراد از کوثر، ذریه پیامبر (ص) یعنی فرزندان حضرت فاطمه (س) است.

یعنی دارند اثبات می کنند که کوثر همان ذریه پیامبر یا فرزندان حضرت فاطمه است.
شما اگر بخواهید نقش مادر فرزندان را در این خیر کثیر ندیده بگیرید راهی بس خطا و جاهلانه رفته اید، پس نروید.

وگرنه چرا بیان شواهد؟
باید می نوشت رد شواهد دال بر اینکه ........
 

خردبین

عضو جدید
کاربر ممتاز
بیان شواهد دال بر اینکه مراد از کوثر، ذریه پیامبر (ص) یعنی فرزندان حضرت فاطمه (س) است.
[/COLOR]

یعنی واقعاشمامتوجه نشدیدکه این جمله سخن علامه نیست وسخن مدیرسایت موردنظرشماست؟وقتی این جمله خودعلامه نیست پس چطوربه ان استنادمی کنید؟
اگرعلامه ادعای شمارااثبات کرده است مگربیماراست که بلافاصله روایاتی رابیاوردکه سخن خودش رانقض می کند؟وچیزی راکه خودش اثبات کرده است زیرسوال می برد؟پس چرابلافاصله روایاتی رامی آوردکه ازکوثرتعبیربه چیزی دیگرشده است؟اگرعلامه سخن شمارااثبات کرده است پس دیگرچه ضرورتی داشت که روایات نادرست واشتباهی رادرتفسیرش بیاورد؟گرعلامه ازمعنای کوثرمطمئن بودپس چرابایدروایات دیگری رابیاوردومعترض آن روایات هم نشود؟خیر،علامه برای اینکه می خواست تفسیرجامعی داشته باشد،تمامی تعبیرهایی که به نظرش درست بودرادرتفسیرش اورده است.اگربراستی علامه ازمعنای کوثرمطمئن بود،هرگزاینهمه روایات متعددوگوناگون درنقض سخنان خودش نمی اورد.خواهش می کنم سعی نکنیدچیزی رابه علامه نسبت دهیدکه اونگفته است.دفاع ازیک عقیده باطل اینقدرارزش ندارد.
درضمن سایت موردنظرشماتفاسیرعلامه راقیچی کرده است،تفسیرکامل علامه دربسیاری ازسایت هاموجوداست ازجمله:http://tafsiralm.persianblog.ir/post/9
 
وضعیت
موضوع بسته شده است.
بالا