ادبیات عاشقی آذربایجان...

چاووش

عضو جدید
بو دونیا فانی دیر،فانی/ بو دونیاده قالان هانی/ داوود اوغلو سولیمانی/ تاج و تختدن سالان دونیا


خسته قاسیم


اگر ادبیات(شعر) فارسی را به دو قسمت عمده تقسیم کنیم:

1. کلاسیک(لیریک)
2. نو(ساتیریک)


ادبیات(شعر) آذربایجان را میتوان به چهار دسته ی عمده تقسیم کرد:

1. کلاسیک(لیریک)
2. نو(ساتیریک)
3. عاشقی(عاشیق)
4. شفاهی

ادبیات عاشقی آذربایجان از نظر غنای ادبی و اخلاقی همتراز با ادبیات کلاسیک(لیریک) آزربایجان می باشد.به گونه ای که هر دو دسته ،شاعران بزرگی داشته اند.

اما اینکه چرا نام این تاپیک را صرفاً ادبیات عاشقی آذربایجان گذاشتیم(نه ایران و یا جهان) به این دلیل است که:
اولاً این که ادبیات عاشقی خود یک سبک مجزا هست و وزن ها و موضوعات مخصوص خود را دارد و مقوله ی عشق خود جزئی از این ادبیات عاشقی است.البته ترکی آناطولی(ترکیه)نیز کم و بیش دارای چنین سبکی هست ولی به وسعت و گستردگی ادبیات عاشقی آذربایجان نیست.به همین خاطر به معدود شاعران این سبک در ترکی آناطولی ؛ مانند یونس امره،عاشیق ویصل و...در همین تاپیک خواهیم پرداخت.

مقدمه:
ادبیات عاشقی:
اساس محتویات ادبیات عاشقی (که قدمتی شاید بیشتر از ادبیات لیریک آذربایجان داشته باشد) را موضوعات زیر تشکیل می دهد.

1.عشق
2.نصیحت و اندرز
3.مقایسه ی دو چیز(مثلا قیاس زشت و زیبا)
4.اشاره به گذرا بودن عمر و زود گذر بودن دنیا و شکایت از ناعهدی

شاید این موضوعات کم و بیش در ادبیات لیریک نیز دیده میشود .ولی در ادبیات عاشقی کاربرد این 4 عنصر تخصصی تر میشود.نوع وزن و تعداد هجاهای این نوع سبک ادبیات خود در رسیدن به این هدف انکار ناپذیر است.

اوزان ادبیات عاشقی:
مهمتریت وزنهای ادبیات عاشقی 3 وزن زیر است.البته وزنهای کم کاربردتری نیز هستند ، خود این 3 وزن به چندین دسته تقسیم می شوند.
1.گرایلی
2.قوشما
3.دیوانی


ممکن است یک اثر در قالب یک داستان باشد و مکالمه ها به صورت مشاعره رد و بدل شوند.به این نوع قالب اصطلاحاً استاد نامه گویند. در استاد نامه فقط به بحث عشق از ادبیات عاشقی پرداخت می شود.

به جرأت غنی ترین و مشهورترین داستانها ی عاشقانه در همین قالب استاد نامه سروده شده اند.

مثلاً
لیلی و مجنون
طاهر و زهره
اصلی و کرم
قربانی و پری


برخی از این داستانها سرگذشت واقعی خود شاعر است.منتهی شاعر، این عشق را مخفی داشته است.
مانند عاشیق قربانی

برخی نیز از روایات و داستانها و سرگذشت دیگران استفاده کرده اند مانند نظامی گنجوی

گاهاً نیز چون این جنون برای ما غیر قابل درک است و برای توجیح عشق خود(البته بهتر است نام مقدس عشق در این مورد استفاده نشود) بیشتر موضوع را افسانه می پنداریم تا واقعیت.

در واقع کسانی بوده و هستند که واقعیت آنها برای ما به عنوان یک افسانه نیز نمی تواند قابل درک باشد.

به چند نمونه از بزرگان ادبیات عاشقی اشاره می کنیم ولی در هر حال بعداً به طور مجزا در باره ی هر کدام سخن خواهیم گفت.

1.نظامی گنجوی
2.عاشیق قربانی
3.عاشیق علسگر
4.عاشیق حسین شم***لی
5.عاشیق حسین جوان
6.عاشیق علی
7.عاشیق قریب
8.عاشیق ویصل(فیصل)
9.خسته قاسیم
10.خسته ویدادی
11.و...


نقش عاشیق قربانی و عاشیق علسگر در ادبیات عاشقی همانند نقش حافظ در ادبیات کلاسیک فارس، فضولی در ادبیات لیریک آذربایجان و نوایی در ادبیات جاغاتای می باشد.

 

Similar threads

بالا