اخلاق در محضر حضرت آیت الله مجتهدی ره

Vahidrezaii

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن ,
کاربر ممتاز
سلام.دوستان میخواهیم هر روز نکته ای یا درسی از جلسات اخلاقی آیت الله مجتهدی ره از کتاب آداب الطلاب نقل کنیم.انشاءلله خداوند ما را از صلحا قرار بدهد.
انشاءلله
 

Vahidrezaii

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن ,
کاربر ممتاز
مقدمه
ملا محمد علی مجتهد، معروف به مرحوم آيت‌الله احمد مجتهدي تهراني از علماي به نام تهران، استاد فرزانه درس اخلاق و موسس حوزه علميه‌ای واقع در مدرسه و مسجد ملاجعفر بود که در سال 86 بدرود حيات گفت، اما سخنراني‌ها و پندهاي عرفاني و اخلاقي وي به يادگار مانده است و مي‌توانيم هرچند به صورت مجازي هم كه شده پاي درس اين استاد اخلاق تلمذ كنيم.
آیت‌الله مجتهدی رابطه خوبی با طلاب داشت، طوریکه فضای گرم و صمیمی بر حوزه علمیه‌شان حاکم بود.
این استاد برجسته اخلاقی، مباحث را چنان رسا ارائه می‌داد که در دل می‌نشست و این به صورتی است که حتی هم‌اکنون نیز پای صحبت و کلاس اخلاق ایشان نشستن خالی از لطف نیست.
 

Vahidrezaii

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن ,
کاربر ممتاز
درس اول:

نماز شب


هر کسی نمی‌تواند نماز شب بخواند

خیلی‌ها دلشان می‌خواهد نماز شب بخوانند، اما موفق نمی‌شوند.
کسی آمد خدمت امام صادق(علیه السلام): عرض کرد هر شب می‌خواهم نماز شب بخوانم موفق نمی‌شوم، حضرت فرمودند: «قیّدتک ذنوبک» گناه زنجیرت کرده، قیدت کرده،گناه کردی نمی‌توانی نماز شب بخوانی. گناه نمی گذارد.

یک کسی از اولیا گفته بود یک مکروه از من سر زد شش ماه نماز شبم ترک شد. هر کسی نمی‌تواند نماز شب بخواند. باید چشمت را مواظب باشی، گوشت را مواظب باشی، حتی مکروه اثر دارد؛ چه برسد به اینکه آدم گناه بکند.
هرگاه یک گناه کنید، اگر نماز شب خوان باشید یک امشب را نمی‌خوانید؛ امشب خوابتان می‌برد. یک غذای حرام خوردی، یک جایی همین امشب نماز شب نمی‌خوانی. اما غذای حلال خوردی، شب‌های دیگر نماز شب نمی‌خواندی؛ امشب هوس نماز شب داری چون غذای حلال خوردی.
 

Vahidrezaii

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن ,
کاربر ممتاز
سه امر واجب در برخي جلسات درس، ايشان حديثي را ذكر مي‌كردند و سپس توضيحاتي پيرامون آن حديث ارائه مي‌دادند كه در ادامه به يكي از آن احاديث مي‌پردازيم.
سه امری كه امام صادق(ع) براي همه مردم واجب دانسته‌انداز امام صادق(ع) در کتاب خصال صدوق نقل شده  است:
«ثلاث لم یجعل لله لأحد من مالناس فیهن رخصه:
برّالوالدین و وفاء العهد بالبرّ والفاجر و اداء الامانت إلی البرّ والفاجر».
ضرورت نيكي به پدر و مادر حتي اگر كافر باشند1.
برّالوالدین (برّین کانا أو فاجرین): به پدر و مادر خوبی کنید حتی اگر کافر هم باشند.پدر مادرت خوبند، نماز شب می‌خوانند یا بی نمازند، اصلا نماز نمی‌خوانند باز هم باید به آنها خوبی کنی. اجازه ندادند که به این پدر و مادری که نماز نمی‌خوانند، مادر بی حجاب، پدر ریش تراشیده، سرشان داد بکشید. خودت هم نصیحتش نکن، به عمویت بگو، به داییت بگو یا یک پیرمرد فامیل، پدرت را نصیحت کند نماز بخواند.به پدر و مادر خوبی کنید ولو بد هم هستند، احترام کنید به آنها، حتی اگر کافر هم باشند. ممکن است پدر شما کافر بوده باشد مادرتان مسلمان، ازدواج کردند یا اول هر دو کافر بودند بعد یکی از آنها مسلمان شد. یکی از آنها که مسلمان شد شما پاک می‌شوید تا پدر و مادرت کافرند شما نجسید. موقعی که به دنیا آمدید پدر و مادرت کافر بودند، بعدها یکی از پدر مادرت همین که مسلمان شد شما پاک می‌شوید.رو چه مبنایی؟ رساله نوشته یکی از مطهرات تبعیت است، یعنی گاهی به تبع آدم پاک می‌شود. پدر کسی مسلمان شد این فرزند ارمنی پاک می‌شود. حالا بچه ارمنی نمی‌تواند به مادرش که کافر است یا پدرش که کافر است بی احترامی کند.
وفاي به عهد امام سجاد(ع) حتي در مورد شمر!2. وفاء العهد بالبرّ والفاجر: وفای به عهد چه طرف خوب باشد چه بد.اگر قول دادی به کسی، به عهدی وفا کنی باید وفا کنی چه آن طرف آدم خوبی باشد چه آدم بدی باشد. یک حدیثی شنیدم که علمای قدیم روی منبر می‌گفتند امام سجاد (ع) فرمود: اگر شمر آن خنجری که سر پدرم را با آن برید نزد من امانت بگذارد، بعد از من بخواهد به او می‌دهم.یک آدم بدی به شما می‌گوید این حرفی که به تو زدم به کسی نگو، نباید بگویی. یک کاغذی به شما می‌دهد که این کاغذ را ببر قم و بده به کسی، نمی توانی آن را باز کنی. دعوتت کرده و قول دادی که بروی، باید بروی.طرف آدم خوبی نیست، خمس نمی‌دهد، رباخوار است، رشوه‌خوار است یا با ظرف طلا و نقره برایت شیرینی آورده، تعارفت می‌کند، حالا اگر شما غذایش را نمی‌خواهی بخوری راهش این است که بگویی میل ندارم و نیت کنی که به حرام میل نداری که دروغ ننویسند برایت، ولی بشین ببینش و بعد بلند شو و برو.اگر در ظرف طلا و نقره چيزي تعارف كردند چه بايد كرد؟اگر زیاد اصرار کرد شیرینی را از ظرف طلا بردار بذار داخل بشقاب چینی، نجاتش بده. حالا شما فامیلی که ظرف طلا و نقره داشته باشد ندارید، ولی قدیم‌ها بودند بعضی پولدارها عید نوروز که آدم منزلشان می‌رفت ظرف طلا و نقره داشتند، شیرینی را در ظرف طلا و نقره می‌گذاشتند. اگر زیاد اصرار کردند شیرینی را بردار بگذار در بشقاب چینی بعد از آن بشقاب بخوری ایرادی ندارد.
ادای امانت حتي در مورد شمر!3. ادای امانت إلی البرّ والفاجر، چه طرف خوب باشد، چه بد.آن روایت امام چهارم در بند قبل نیز اینجا باید گفته بشود که اگر کسی به شما امانتی داد باید آن امانت را به او برگردانی ولو طرف آدم خوبی نیست، ولی امانتی به شما داده باید آن امانت را به او برگردانی نمی‌توانی امانت را برداری بخوری.شمشیر را امام چهارم(ع) فرمودند:
اگر شمر آن شمشیری را به من امانت بدهد که با آن سر پدرم را از بدن جدا کرد، بعد بیاید آن شمشیر را از من مطالبه کند، به او می‌دهم. اینها را خیلی‌ها نمی‌دادند.
 

Vahidrezaii

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن ,
کاربر ممتاز
نماز غفیله

یک مطلب بگویم:
یزید آمد پیش امام چهارم (علیه السلام) گفت: می‌خواهم توبه کنم. امام چهارم به یزید فرمودند: دو رکعت غفیله را اگر بخوانی توبه‌ات قبول است.
حضرت زینب (سلام الله علیها) شنیدند، ناراحت شدند و گفتند: برادر زاده این چه حرفی است که زدی؟ برادر من را شهید کرده حالا برود دو رکعت نماز بخواند خدا بیامرزدش؟ امام زین العابدین (علیه السلام) فرمودند: عمه جان موفق نمی‌شود بخواند این نماز را؛ چون کار بدی کرده است موفق نمی شود.

یعنی می‌خواهم بگویم این نماز غفیله را إن‌شاءالله شب‌ها بخوانید. دو رکعت است؛ من مقیدم که بخوانم دو رکعت غفیله را؛ اول بخوانید بعد چهار رکعت نافله مغرب را بخوانید.

این را هم یادگاری داشته باشید هم نماز غفیله بخوانید هم اگر کسی ایراد گرفت که چطور یزید دو رکعت غفیله بخواند خدا از سر تقصیراتش بگذرد؟ جوابش این است که امام فرمودند موفق به توبه و خواندن این نماز نمی‌شود.
 

Vahidrezaii

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن ,
کاربر ممتاز
هفت بهره برای ایمان

روایتی در اصول کافی از امام صادق (علیه السلام) می‌فرماید:

«إنّ الله عزّوجل وضع الایمان علی سبعه أسهُم»،‌ خداوند ایمان را بر هفت سهم وضع کرده است. هفت حظ و بهره برای ایمان هست، اگر شما ایمان داشته باشید هفت چیز دارید. ان‌شاالله ما این هفت تا را داشته باشیم.دشمنان اهل‌بيت ريشه تمام شرها هستند

1. علی البرّ: از آدم‌های با ایمان همه کار خوب سر می‌زند. آدم با ایمان کار بد ازش سر نمی‌زند. اصلا تمام کارهای خوب مال مومن است. شما ببینید از اول اسلام تا حالا هر چی خیر بوده از شیعه بوده از غیر شیعه ما چیزی ندیدیم: بن لادن، ملا عمر، یاسر عرفات، صدام اینها جز شر چیزی نبوده، در حالی‌که علمای ما مرحوم مجلسی‌ها، سید مرتضی‌ها، سید رضی‌ها، امام‌ها همه خیر بودند.لذا در حدیث آمده اهل‌بیت فرمودند: «نحن اصل کلّ خیر» ما ریشه همه خوبی‌ها هستیم «و اعدائنا اصل کلّ شر» دشمنان ما ریشه همه شرها هستند.بهترین نحوه معرفی شیعه واقعا الآن یک کتاب بزرگ از این حدیث می‌شود نوشت؛ بگردید در روایات. تمام خیراتی که از اهل بیت و شیعه از صدر اسلام به اسلام رسیده بنویسید و شرهایی که از دشمنان رسیده از هارون‌الرشیدها، منصور دوانیقی‌ها، بنی‌امیه‌ها، بنی‌العباس‌ها، زمان ما صدام‌ها، یاسر عرفات‌ها، بن لادن، ملا عمر چقدر کشتند در افغانستان.یک کتاب خیلی عالی می‌شود. به چند زبان هم ترجمه بشود. در تمام دنیا این کتاب پخش بشود، آن وقت شیعه معرفی می‌شود و می‌توان شیعه را بعد از انقلاب دنیا کمی شناخت.شیعه؛ گنج نهایی که بعد از انقلاب در دنیا صدا کردروایتی دارد که خدا می‌فرماید: من گنج نهانی بودم «أحببتُ أن اُعرف» دلم می‌خواست شناخته بشوم «فخلقتُ الخلق لکی اُعرف» مخلوقات را خلق کردم تا شناخته بشوم. علتی که خدا این مخلوقات را خلق کرده برای این است که شناخته بشود.حالا شیعه هم گنج نهانی بوده بعد از انقلاب در دنیا صدا کرده، چطور در شیعه یک امام (ره) بوده که [بنیان گذار یک همچین انقلابی شد] .
یک وقت یک پیش نمازی داشتیم که اهل سامرا بود گفت من یک سفر رفتم سامرا اقوامم را ببینم، انقلاب شده بود. می‌گفت سنی‌های سامرا لباس زنانه برده بودند برای آخوندهایشان، به آخوندهایشان می‌گفتند شما این لباس‌های زنانه را بپوشید، شما چرا مثل امام کاری نکردید، شما کی هستید؟ چی هستی؟ صدای سنی‌ها در آمده بود لباس زنانه برای آخوندهایشان برده بودند، یعنی شما مرد نیستید، امام مرد بود، یک مرد آنها ندارند، ما که ندیدم.اگر این امامی که ما داشتیم در آنها پیدا می‌شد و این انقلاب را آنها می‌کردند من در شیعه بودنم شک می‌کردم، اما الآن ما یقین می‌کنیم که ما [بر حقیم] این حدیث را حفظ کنید «نحن اصل کلّ خیر و اعدائنا اصل کلّ شر» و ما این را دیدیم با چشممان.باید تاریخ خیلی مطالعه کنید، اگر بخواهد کتاب کسی بنویسد باید از اول اسلام ریشه‌یابی کند تمام شخصیت‌های علمی اهل تسنن را ببیند اینها چه کردند، امثال هارون‌ها، منصور دوانیقی‌ها، تمام اینها حتی عمر و ابوبکر و عثمان‌ها، اینها چه بلایی به سر اسلام آوردند. اینها همه را بنویسد و اهل‌بیت(علیه السلام) چقدر مظلوم بودند، امیر المومنین 25 سال در خانه نشست، باید از مظلومیت امیر المومنین کتاب بنویسند.بنویسند علمای شیعه را کشتند، شهید اول، شهید ثانی. این کتاب مرحوم امینی صاحب الغدیر کتاب شهدای راه فضیلت را بگیرید مطالعه کنید ببینید علمای شیعه چقدر کشته شدند. حالا آشیخ فضل الله نوری را ما یادمان هست، شهید مدرس را یادمان هست و الا خیلی از صدر اسلام علمای شیعه به درجه رفیع شهادت رسیدند.یک مرحوم مجلسی که محی‌الشریعه به او لقب دادند که شریعت را زنده کرد در تمام اهل تسنن یک مرحوم مجلسی نبوده. خیلی این حدیث عالیست. خیلی دلم می‌خواهد ده بیست جلد کتاب کسی بنویسد راجع به این حدیث.

2. صدق: آدم‌های دروغگو ایمانشان ضعیف است، ایمانشان کامل نیست چون سهمی از ایمان ندارند. طاعت آن نیست که بر خاک نهی پیشانی صدق پیش آر که اخلاص به پیشانی نیست، مرحوم آیت الله بروجردی شنیدم فرمود از اول جوانی یک دروغ نگفتم. خیلی [بزرگ] است این حرف.

3. یقین: «اللهم إنّ أسئلک ایمانا تباشر به قلبی و یقینا» خدا به ما یقین بدهد، از خدا یقین بخواهید. زید بن حارثه می‌گفت اینقدر یقین دارم که شب‌ها خوابم نمی‌برد، حضرت فرمودند یا زید کیف أصبحت؟ چگونه صبح کردی؟ گفت: «أصبحت موقنا» صبح کردن در حال یقین. حضرت فرمودند: «لکل شیء علامه فما علامه یقینک؟» هر چیزی نشانه‌ای دارد نشانه یقین تو چیست؟ گفت: نشانه یقینم اینست که شب‌ها خوابم نمی‌برد.الهی! هر که سحر ندارد ز خود خبر نداردقربان خودمان که سرمان را روی متکا می‌گذاریم عالم را آب ببرد ما را خواب می‌برد. صبح هم باید بعضی‌ها را با منجنیق برای نماز صبح بیدار کرد، چون ایمان و یقین ندارد. کسی که نماز صبحش قضا بشود یا حتی طلبه‌ای که نماز شبش قضا بشود. یک عبارتی از کتاب الهی آیت‌الله حسن‌زاده آملی گفتم: الهی هر که سحر ندارد ز خود خبر ندارد. یعنی خودش را نشناخته، طلبه‌ای که سحر بلند نشود به درد آخوندی نمی‌خورد.

4. رضا: نان و پنیر خدا به تو داد راضی باش. یکی از صفات خوب سگ اینست که راضی است به هر چه صاحبش به او بدهد، از صاحبش ناراضی نیست.

5. وفا: قول دادی امروز بروی خانه پدر زنت باید بروی. یک کسی قول داده بود، تهیه هم دیده بودند نرفته بود خب این وفا ندارد. وفای به عهد یا با خدا یا با خلق خدا.کسانی که ایمان دارند باید بروند دنبال علم

6. علم: کسانی که ایمان دارند باید بروند دنبال علم، قدیم پیرمرد‌ها هم درس می‌خواندند.

7. حلم: بردباری یعنی اینکه اگر کسی به شما فحش داد شما سرت را بنداز پایین و برو، هیچ اعتنایی نکن.از علمای بزرگ، کاشف الغطاء روی سجاده نشسته بود، مرجع بود. یک سیدی آمد پول می‌خواست، فرمودند هرچه بوده داده‌ام به فقرا پول ندارم. یک آب دهن انداخت به صورت کاشف الغطاء. بین صف جماعت، پاشد عبایش را گرفت، مرجع تقلید بین صف جماعت گفت هر که محاسن شیخ را دوست دارد به این سید کمک کند، عبا پر شد، سید آباد شد.لذا حدیث دارد: علمتان را به حلم زینت بدهید. عالم باید حلیم باشد، بردبار باشد. یک نفر دو تا کتاب نوشته بود می‌خواست چاپ کند بانی پیدا نکرد، یکی از کتاب‌ها گم شد. یک آقایی کتاب را پیدا کرد و به اسم خودش چاپ کرد. این آقا فهمید، هیچ ناراحت نشد، جلد دوم را هم فرستاد برای آن آقا. گفت آقا غرض ما این بود که این کتاب چاپ بشود. در دسترس مردم باشد مردم از این کتاب استفاده کنند. حالا شما آن را چاپ کردید به اسم خودتان تقاضا می‌کنم دومی را هم به اسم خودتان چاپ کنید.
 

Vahidrezaii

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن ,
کاربر ممتاز
دروغ گفتن در کجا جایز است؟

از پای صحبت‌های حاج آقا مجتهدی تهرانی به این مساله مي‌رسیم که دروغ گفتن در 3 جا جایز شمرده شده است: 1- اصلاح بین دو نفری که قهرند؛

2- دروغ در جنگ؛
3- دروغ به زن
ما برای وصل کردن آمدیم        نی برای فصل کردن آمدیم
ما باید یک کاری کنیم مردم با هم رفیق بشوند. اگر یک کاری کنیم که مردم با هم قهر کنند، سخن‌چینی کنیم یا اختلاف بیندازیم بین افراد این خوب نیست، تا می‌توانید یک کاری کنید مردم را به هم آشتی بدهید.دروغ گفتن براي آشتی دادن 2 نفراگر کسانی با هم قهرند شما می‌توانید دروغ بگویید. جایز است آدم دروغ بگوید دو نفر را با هم آشتی بدهد.
امام صادق(ع) فرمودند: برو به فلانی اینطور بگو. راوی می‌گوید: من خودم کمی رويش بگذارم به دروغ ایرادی ندارد؟ فرمود: نه، بگو تا اینها با هم آشتی کنند.دو نفر با هم قهرند برو بگو فلانی از تو خیلی تعریف می‌کرد با اینکه فحش می‌داد، شما بگو تعریف می‌کرد. به دیگری هم بگو فلانی از این کدورتی که بین شما پیدا شده خیلی ناراحت است همه‌اش می‌گوید کاش یک جوری می‌شد و صلح می‌شد بین ما.قدیم‌ها امثال حاج محمد حسین سعیدیان‌ها اگر بین زن و شوهری اختلاف بود چهار تا از فامیل‌های زن چهارتا از فامیل‌های مرد می‌رفتند و صلح می‌دادند به طلاق کارشان نمی‌کشید، اما الان نه؛ سریع طلاق می‌گیرند.باید چهار تا بزرگ دنیا دیده بشینند بین اینها را آشتی بدهند. ببینند رمز اختلاف چیست؟ از کجا این‌ها با هم اختلاف دارند آن را اصلاح کنند. اگر مثلا زن می‌گوید شوهرم پول ندارد کمکش کنید بگویید مثلا کرایه خانه‌ات را من می‌دهم، یه کاری کنید اینها طلاق ندهند همدیگر را.طلاق عرش خدا را به لرزه می‌آورددر روایت داریم که طلاق عرش خدا را به لرزه می‌آورد. غالب اینهایی که معتاد شدند، غالب اینهایی که فراری شدند، غالب اینهایی که پناهنده به ممالک خارج شدند اینها برای همین است که زن و شوهر طلاق گرفتند بچه‌ها هم غالبا خراب شدند.با اینکه دادگاه خانواده خیلی هم کمک می‌کنند که این‌ها طلاق نگيرند اما قدیمی‌ها بهتر بودند. اداری نبودند، خود مردم این‌ها را آشتی می‌دادند کار به دادگاه خانواده و دولت نمی‌کشید. بیشتر زن‌ها از نداری شوهرشان، از بی‌خانگی شوهرشان می‌روند شکایت می‌کنند طلاق می‌گیرند. مردمی که تمکن مالی دارند زیر بغل اینها را بگیرند.

دروغ حضرت قاسم(ع) در ميدان جنگدر میدان جنگ ازرق شامی از شجاعان نامدار بود. به او گفتند برو به جنگ حضرت قاسم(ع)، به او برخورد، به یک سرلشگر بگویند برو به جنگ یک بچه 13 ساله. چهار تا پسر داشت، یکی از پسرانش رفت، حضرت قاسم(ع) او را به جهنم فرستاد. دومی را فرستاد او هم برنگشت، سومی، چهارمی هم برنگشت.عصبانی شد، خودش آمد مقابل حضرت قاسم(ع). حضرت قاسم یک دروغ اینجا گفت. فرمودند که عجب شجاعی هستی به جنگ من آمدی چرا تک اسبت را نبستی. تک اسب چیزی است که زین را روی آن می‌بندند. رویش رو برگرداند ببیند که تک اسبش را بسته یا نه شمشیر را زد.ما طلبه بودیم می‌رفتیم منبر می‌گفتند آقا از شجاعت بگو امام حسین را نکش بیا پایین. این داستان را که من گفتم خیلی خوششان می‌آید.

دروغ گفتن به زن برای جلب محبت او
به زنش هم آدم می‌تواند دروغ بگوید. می‌گوید طلا می‌خواهم بگو چشم. چادر می‌خواهم، چشم. مشهد می‌خواهم، چشم. امریکا می‌خواهم، چشم. برای این که چشمش را به دست بیاوری هی دروغ بگو. او هم که نمی‌داند تو دروغ می‌گویی محبت شما می‌رود در دلش.بعضی‌ها ناشی‌اند زن که می‌گیرند همه‌اش راست می‌گویند. می‌گویند ندارم. مگر پدرت کیست؟ مادرت کیست؟ مگر تو نمی‌دانستی من ندارم چرا زن من شدی؟ دروغ بگو تا محبتت در دل زنت برود.براي اصلاح امر دروغ بگوييد نه براي فساد در زمينپس کاری که سبب فساد است نکنید، یک کاری کنید که اصلاح کنید بین مردم را، کاری نکنید که مردم با هم قهر کنند. لذا اوایل انقلاب یک دسته را به عنوان مفسد فی‌الارض اعدام می‌کردند. می‌گفتند اینها مفسد فی‌الارض‌اند یک کاری می‌کنند که انقلاب را بکوبند.در مذمت کسانی که در زمین فساد می‌کنند حالا یا در بین افراد یا در خود مملکت بین مسلمان‌ها. این یکی از کارهای زشت است که آدم یک کاری کند که مردم با هم اختلاف پیدا کنند اما هرچه می‌توانید یک کاری کنید مردم با هم دوست بشوند.چرا انقدر به صله رحم سفارش شده است؟چرا اینقدر سفارش شده به صله رحم برای اینکه با هم بروید و بیایید؟ چرا سفارش شده به دید و بازدید؟ دیدن مومن بروید. دیدن زوار بروید. ما بچه بودم حتی از قم کسی می‌آمد می‌رفتند دیدنش.قدیم‌ها مادرم می‌گفت ما با کجاوه یک هفته می‌رفتیم ده روز هم قصد می‌کردیم. حالا آقا می‌رود مشهد بر می‌گردد به خانم می‌گوید ناهار بیاور می‌گوید ناهار هنوز دم نکشیده.اینها همه برای این است که مسلمان‌ها همه با هم دوست بشوند. حالا همه با هم قهرند. برادر با خواهر قهر است. غالب فامیل‌ها با هم قهرند. غریبه که هیچ. این دستور اسلام نیست.
 

Vahidrezaii

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن ,
کاربر ممتاز
 خداخداوند گناهان این افراد را در قیامت می‌پوشاند
ابو حمزه ثمالی در اصول کافی این حدیث را از امام پنجم(ع) چنین نقل می‌کند:
«مکتوب فی التورات سأل ربّه یاربّ أقریبٌ أنت منّی فاُناجیک أم بعیدٌ فاُنادیک انا جلیسٌ من ذکرنی فمن فی سترک یوم لا ستر إلّا سترک الذین یذکرونی اُذکر الله ذکرا کثیراّ».در کتاب تورات اصلی نه این توراتی که الان دست کلیمی‌هاست، نقل است که حضرت موسی(ع) سأل ربّه، از خدا سوال کرد: یاربّ أقریبٌ أنت منّی؟ خدایا تو نزدیکی به من؟ فاُناجیک که با تو نجوا کنم. أم بعیدٌ فاُنادیک؟ یا دوری که داد بزنم؟خدا وحی کرد: من نزدیکم. انا جلیسٌ من ذکرنی. هرکس یاد من باشد من هم‌نشین اویم.حضرت موسی(ع) عرض کرد: فمن فی سترک یوم لا ستر إلّا سترک، خدایا روز قیامت گناهان کی را می‌پوشانی؟ فرمود: الذین یذکرونی، اون‌هایی که در دنیا یاد من بودند همیشه من در قیامت گناهانشان را می‌پوشانم، اُذکر الله ذکرا کثیراّ، زیاد یاد خدا باشید.چیزهایی که لقمان به پسرش توصیه کرد هیچ‌گاه فراموش نکندبا دو راهکار خداوند یاد ماست و گناهانمان را می‌بخشد: 1. یاد خدا، حالا زبانی یا قلبی. لقمان به پسرش فرمود: پسرم دو چیز رو فراموش نکن: یکی خدا، یکی مردن. آدم با زبان هم ذکر بگوید خوب است.روزی صد تا لا اله الا الله بگید، مقید باشید. استغفار بکنید. بعد از نماز عصر هفتاد تا استغفار کنید. در نماز شب هم هفتاد تا ذکر بگویید. ولی در دل آدم یاد خدا باشد و زبان هم بگوید خیلی عالی ست، اما اگه به زبان بگوید ولی در دل نباشد به درد نمی‌خورد. کاری کنیم که دلمان هم به یاد خدا باشد اگر به یاد خدا باشیم خدا روز قیامت گناهان ما را می‌پوشاند.ای خدایی که در دنیا ستارالعیوب بودی عیب‌های ما را ظاهر نکردی «یا من أظهر الجمیل» در آخرت هم گناهان ما را مستور کن واقعا خدا خوبی‌های ما را در مردم ظاهر کرده ولی بدی‌هایمان را مخفی کرده است.

ثمره دوست داشتن دیگران به خاطر خدا چیست؟2. همدیگر را به خاطر خدا دوست داشته باشیم. پس کسی که یاد من باشد من هم یاد اویم. یکی دیگر از اون‌هایی که خدا یادشونه «یتحابّون فیّ»درباره من همدیگر را دوست دارن. خدا در قیامت اون‌هایی که همدیگر را دوست دارن برای خدا نه برای غیر خدا من گناهان این‌ها را مستور می‌کنم.آیا دوست داشتن افراد خوش قیافه دوست داشتن به خاطر خداست؟چون این آقا مومن است دوستش دارم. من قدیم شک داشتم که بعضی‌ها نورانی‌اند و خوش قیافه ما اینها را دوست داریم بخاطر خداست یا بخاطر اینکه نورانی و خوش قیافه‌اند.خودم با خودم حدیث نفس می‌کردم، یهو یکی در گوشم گفت: اگه ببینی همین آقا که شکلش به این خوبیه سیگار می‌کشد دوستش داری؟ نه. امتحان کردم خودم را، اینهایی که نورانی‌اند من با آنها گرمم چون تقوا دارند. نماز شب می‌خوانند. درس خوان است، نمره‌اش خوب است. دوستی باید برای خدا باشد.خداوند به خاطر این افراد عذاب را از شهرها می‌بردپس یکی از آنهایی که یاد من‌اند و یکی دیگه آنهایی که در راه من با یکدیگر دوستی می‌کنند. «فاُولئک الذین»، اینجور افراد کسانی‌اند که «اذا اردت أن اُصیب اهل الارض بسوء» اگر اراده کنم زلزله بیاید عذاب بیاید اهل زمین را از بین ببرد«ذکرتُهم فدفعتُ عنهم بهم» یاد این بنده‌های خوبم می‌افتم که یاد من‌اند شب و روز با همدیگر برای خدا دوستی می‌کنند تا یاد این‌ها می‌افتم عذاب را از این شهر می‌برم.عالمی که تا زنده بود بمب و موشک عراق به تهران اصابت نکردلذا تا آیت الله خوانساری زنده بودند موشک و بمب نیامد تهران، ایشان که از دنیا رفتند موشک و بمب اومد.
حدیث داریم یک مومن در یک شهر باشد به برکت او عذاب نمی‌کنیم. خدا به ما توفیق بدهد ما از کسانی باشیم که خدا به برکت ما عذاب را از دیگران هم ببرد.
 

Vahidrezaii

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن ,
کاربر ممتاز
خداوند چهار چیز را در چهار چیز مخفی کرده

 خداوند چهار چیز را در چهار چیز مخفی کرده است .
در کتاب «موارد العددیه و خصال» حدیثی از امیر المومنین(ع) نقل شده است كه می‌فرمایند: «إن الله تبارک و تعالی اخفا اربعة فی اربعا، رضا فی طاعة فلا تستسقرنا فی طاعة، فاخفا سخطو فی غضبة، عجابة فی دعوة، اخفا ولیه فی عباده»؛ 4 چیز را در 4 چیز مخفی کرده‌ایم.

طاعت خدا را کوچک نشمرید

1. «رضا فی طاعة فلا تستسقرنا فی طاعة»؛ رضا و خشنودی خودش را در طاعت خودش قرار داده است. 4 رکعت نماز یکشنبه‌های ذی‌القعده را کوچک نشمر، شاید رضای خدا در همین باشد.سلام نيمه شب به امام حسين (ع) كه انسان را بهشتي مي‌كندپیرمردی از مسافرت آمده، نمی‌تواند چمدانش را بردارد، شما کمکش کن و براش ببر. نصف شب تشنت میشه میری آب می‌خوری می‌گی «السلام علیک یا ابا عبد الله» یک‌دفعه می‌بینی همین کارت را درست می‌کند.برای سلامی که نصف شب به امام حسین (ع) دادی روز قیامت می‌ری بهشت، پس هیچ عبادتی رو کوچک نشمار، شاید رضای خدا در آن باشد و تو نمی‌دانی که همین تو را بهشتی کرده است.
ماجراي سيبي كه علامه مجلسي را در عالم برزخ نجات داداز آقا رضا در قدیم شنیده بودم که مرحوم مجلسی را خواب دیدند و گفتند: چی شد، بالاخره در اون عالم با تو چه کردند؟ گفت: این همه کتاب نوشتم و این همه کار کردم، هیچ کدام به کارم نرسید فقط یک‌ روز سیبی دستم بود، دیدم بچه‌ای بغل مادرش تقلا می‌کند و چشمش به اون سیب افتاده، من این سیب را دادم به بچه خودم هم نخوردم. همون سیبی که بچه را خوشحال کرد همون منو نجات داد.هیچ گناهی را نبايد کوچک شمرد

2. «فاخفا سخطو فی غضبة»؛ غضب خودش را در گناه مخفی کرد.لذا باید هیچ گناهی رو کوچک نشماری. نگاه کنی به زن نامحرم بگی چیزی نیست، این در قیامت گرفتاری دارد. خیال نکن که کوچک است، ‌چه بسا همین معصیت مورد غضب خدا واقع شود و شما هم خبر نداری و در قیامت گرفتار همین معصیت شوی.يك خط دعا كه ممكن است انسان را بيامرزد

3. «عجابة فی دعوة»؛
اجابت دعا در دعا مخفی است.پس هیچ دعایی را مخفی نشمر شاید اجابت در همین یک دعا باشد.دو رکعت نماز یکشنبه‌های ماه ذی‌القعده، 70 تا استغفار بعدش، و لا حول و لا قوۀ الا بالله و دعای بعدش «و اللهم اغفرلی و الجمیع المؤمنین و المؤمنات». نگو این چیه، یک وقت می‌بینی در این 4 رکعت نماز و همین یک خط دعا خدا تو را بیامرزد.به نظر حقارت به کسی نگاه نکنیم شاید او ولیّ خدا باشد

4. «اخفا ولیه فی عباده»؛
ولیّ خودش را در بنده‌ها مخفی کرده است. یک وقت می‌بینی کسی کنار دست شما نشسته که لباسش خیلی نو نیست و خیلی محلش نمی‌گذاری، در حالی که این ولیّ خداست. به نظر حقارت به کسی نگاه نکن.

ماجراي وليّ خدا و پيش‌نمازي كه در نماز به فكر ساختن طويله بود!
روزی یکی از اولیاء در صف اول، پشت سر پیش‌نمازی اقتدا کرد. رکعت دوم فرادی خواند و کنار نشست و سفره‌اش را باز کرد و نان و پنیر و حبه انگور برداشت و مشغول شد به خوردن. صف اولیا که حاجی بودند و پولدار، بنا کردند به فریاد زدن: مشتی تو رو چه به صف اول؟ فرادی هم کردی و حواس ما را پرت کردی حالا نشستی حبه انگور می‌خوری؟او هم هیچی نگفت. دید پیش‌نماز خیره خیره نگاهش می‌کند. آمد در گوش پیش‌نماز گفت: بگم یا می‌گی؟ گفت: بفرمایید. گفت: سه رکعت اول داشتی الاغ می‌خریدی. پیش نماز دید راست می‌گه، ولیّ خدا بود، از دلش خبر داشت.گفت: رکعت دوم هم داشتی طویله می‌ساختی. تا این را گفت اطرافیان نگاه کردند و فهمیدند که این کی بوده که به او بی احترامی کردند، ولیّ خدا بوده. پس لذا، به کسی به چشم حقارت نگاه نکن، شاید او ولیّ خدا باشد.
 
آخرین ویرایش:

Vahidrezaii

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن ,
کاربر ممتاز
 صاحب مال و صاحب علم
 تفاوت صاحب مال و صاحب علم در مرگ


در حدیثی از نهج‌البلاغه، مولا علی (ع) به کمیل فرمودند: «کمیل! هلک الاخزان الاموال؛ ای کمیل! کسانی که اموال را خزینه کردند، مردند».
خیلی‌ها پول را جمع کردند و مردند و خیلی‌ها وقتی می‌میرند، اصلا ورثه خبر ندارند که باباشون کدام بانک پول داشته. کسانی که مال را خزینه کردند تماما هلاک شدند.

شیخ صدوق، هزار سال پیش مرد ولی زنده است، مرحوم مجلسی زنده است، علما زنده‌اند. حاج عباس قمی، صاحب مفاتیح الجنان نمرده است برای اینکه شما تا زمانی که از کتاب دعایشان استفاده می‌‌کنی، ثواب در نامه عمل حاج عباس می‌نویسند.
ماجراي حاج محقق خراسانی و کتاب سفینه البحار حاج عباس قمی سفینه البحار، خلاصه شده 110 جلد بحار الانوار است. خیلی سخته 110 جلد را در 2 جلد خلاصه کنی. حاج عباس قمی خیلی زحمت کشیده است که یک قصه‌ای هم دارد.حاج محقق خراسانی خودش برايم گفت: همسایه حاج عباس قمی بودیم در مشهد. شنیده بودم که این کتاب را نوشتند، اما گفتم کجا بانی پیدا بشه این کتاب را چاپ کنند. با خودم گفتم خوبه این کتاب را از حاج عباس امانت بگیرم، استنساخ کنم.چون قدیم طلبه‌ها کتاب را می‌نوشتند چون پول نداشتند بخرند. حاج محقق خراسانی گفت من این کتاب را گرفتم از اول تا آخر نوشتم اما بعدش بانی پیدا شد و کتاب چاپ شد.


تاثر حاج عباس قمي از ناتواني در زيارت امام حسين (ع) چگونه تسكين يافت؟
آقای سیبوی فرمودند: رفتیم حرم کربلا آمدیم دیدیم که حاج عباس قمی آنجا ایستاده. گفتیم حاج آقا چرا حرم مشرف نمی‌شوید؟ فرمودند من ضعیفم و حرم شلوغ هست فشار می‌آید و نمی‌توانم.متأثر بودند از اینکه چرا نمی‌توانند حرم بروند، دلداریشان دادم، گفتم حاج آقا ناراحت نشوید. اگه حرم نمی‌توانید مشرف بشوید در عوض هر کس حرم می‌‌رود یک حاج شیخ عباس زیر بغلش دارد، یعنی یک مفاتیح، یعنی همه کسانی که حرم می‌روند یک شیخ عباس دارند، یعنی وقتی مفاتیح را می‌خوانند ثوابش به شما هم می‌‌رسد.نامه عمل اين سه گروه حتي پس از مرگ هم باز استسه طایفه‌اند که وقتی می‌میرند نامه عملشان باز هست. خیلی‌ها وقتی می‌میرند نامه عملشان بسته می‌شه.
حدیثش این هست: «إذا ماتبنوا آدم إن قطع علمة إلا أن ثلاث»؛ یعنی اولاد آدم که می‌‌میرند عمل قطع می‌شود مگر 3 طایفه.

1) عالمی که مردم از علمش بهره ببرند؛ مثلا وقتی از کتاب‌های حاج شیخ عباس قمی و مرحوم مجلسی استفاده می‌کنید در نامه عمل این مؤلف کتاب می‌‌نویسند.

2) اولاد صالح؛ کسی که از دنیا می‌رود ولی فرزندش را آورده اینجا طلبه کرده که حالا این طلبه کتاب می‌‌نویسد و منبر می‌‌رود و تدریس می‌‌کند، در نامه عمل این پدر و مادر می‌‌نویسند.حضرت مسیح از جایی رد شد دید یه قبری را عذاب می‌کنند. سال بعد که آمد رد شود دید که عذاب نمی‌کنند. گفت خدایا من پارسال از اینجا رد می‌شدم صاحبش را داشتند عذاب می‌‌کردند. خطاب رسید که این یک بچه داشت. امروز در مکتب خانه، استادش بهش گفت: بگو بسم الله الرحمن الرحیم. این بچه گفت: بسم الله الرحمن الرحیم. تا گفت بسم الله الرحمن الرحیم عذاب از این صاحب قبر برداشته شد.

3) صدقه ‌جاریه؛ کسانی که بیمارستان می‌‌سازند و مدرسه می‌سازند و مسجد می‌سازند به این‌ها گفته می‌شه صدقه جاریه. قدیمی‌ها آب انبار می‌‌ساختند، مردم می‌رفتند از آب انبار آب می‌‌آوردند. کسانی که در بنای آنها شرکت داشتند، ثواب در نامه عملشان می‌‌نویسند.
 
آخرین ویرایش:

Vahidrezaii

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن ,
کاربر ممتاز
شیعه واقعی

امام صادق(ع) در مورد مشخصات شيعه واقعي می‌فرمایند: «إنما شیعه الجعفر من عفه بطنه و فرجه و شده الجهاده و العمل الخافه و رجا الثوابه و خاف العقابه».

1) «من عفه بطنه»؛ حرام نخورد، عفت بطن داشته باشد، وسواس داشته باشد در حلال و حرام.حالا اگر می‌دونی این آقا حرام خوره، رشوه خوره چرا می‌ری خونش غذا می‌خوری؟ شیعه کسي هست که حلال بخورد.

2) «و عفه فرجه»؛ فرجش هم عفت داشته باشد. زنا نکند، گناه نکند، دامنش را آلوده نکند.

3) «و شده الجهاده» جد و جهدش هم در عبادت زیاد باشد. به فکر نماز اول وقت، نماز شب، نماز جماعت، خمس، مکه باشد.

4) «و العمل الخاف»؛ و هر کاری که می‌کند برای خدا بکند نه برای ریا. مسجد می‌سازد برای خدا، بیمارستان می‌سازد برای خدا.

5) «و رجا الثوابه»؛ امید ثواب هم داشته باشد. عبادت کند امید هم داشته باشد که خدا ثواب می‌دهد.

6) «و خاف العقابه»؛‌ از عقاب خدا هم بترسد.اگر همچین آدمی دیدید که این صفات را دارد، شیعه امام صادق(ع) است، اگر این صفات را کسی ندارد به خودش نگويد شیعه هست.
 

لیمویی

عضو جدید
کاربر ممتاز
 

Vahidrezaii

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن ,
کاربر ممتاز
کم لطفی نکنید

کم لطفی نکنید

سلام.
دوستان عزیز
صرف خوندن یه تاپیک هدف ما نیست.
لطفا کمک کنید تا با پشتوانه هم نکته ای اخلاقی بیاموزیم.

پیشاپیش دستتان را میبوسم
 

Vahidrezaii

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن ,
کاربر ممتاز
دو چیز است که گناهان را نابود می کند


بیماری


امیر المؤمنین(ع) به یکی از اصحابشان که مریض شده بود مؤعظه کردند و فرمودند: «خدا بیماری تو را وسیله کاستن گناهانت قرار داده است.»آدم که تب می‌کند کفاره گناهنش است. ناراحت نشید از این که مریض شدید، شکوه نکنید، فایده مرض این است که گناهان را نابود می‌کند.


سجده؛
در روایت داریم که آدم به سجده برود و مدتی بر سجده باشد و ستایش کند. حدیث است که «سجده گناهان را می‌ریزد، همان طور که باد در فصل پاییز برگ درخت را می‌ریزاند.»گناه آدم را سنگین می‌کند، مثل بعضی‌ها که دیدید نماز صبح که می‌خواهند بخوانند انگار که کوه روی‌شان افتاده است.
 
آخرین ویرایش:

Vahidrezaii

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن ,
کاربر ممتاز
بالای در بهشت 3 جمله نوشته شده است؛

خدا می‌فرماید:

1) رحمت من بر غضب من سبقت دارد؛ خدا هم رحمت دارد هم غضب، رحمتش به خوبان و غضبش به بدان، اما رحمتش بر غضبش سبقت دارد.

یک مرد عربی آمد پیش رسول خدا عرض کرد: رسول الله، حساب بنده‌ها در قیامت با کیست؟حضرت فرمود: با خود خدا، گفت: خیالم راحت شد. تا گفت خیالم راحت شد، از پیش حضرت رفت.حضرت به اصحاب فرمود: این حقیقت مطلب رو فهمید. صداش کردند، ازش پرسیدند چطور خیالت راحت شد؟رسول خدا به تو گفت حساب بنده‌ها با خداست، چرا خیالت راحت شد؟

گفت: الکریم إذا قدرعفا؛ آدم کریم اگر قدرت انتقام پیدا کند، عفو می‌کند.

2) اگر کسی صدقه بدهد به مستحق 10 تا ثواب می‌دهند اما قرض بدهد 18 تا، به فامیلش بدهد30 تا.حالا از امام(ع) پرسیدند: چرا همین طوری آدم به کسی پول بده 10 تا اما قرض بده 18 تا؟فرمودند: کسانی که آدم صدقه می‌دهد گاهی مستحق نیستند، پس علت این‌که قرض بدی 18تا اما صدقه بدی 10 تا این است که صدقه را ممکن به کسی بدی که مستحق نباشد اما قرض را کسی می‌گیرد که کارد به استخوانش خورده باشد پس مستحق است.

3) کسی که مرا بشناسد، قضا و قدر مرا بداند، ربوبیت مرا بداند، مرا متهم نمی‌کند چرا ندادی؟
 

Vahidrezaii

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن ,
کاربر ممتاز
توصیه پیامبر (ص) برای برخورد با همسایه مزاحم


شخصی آمد نزد پیغمبر رسول خدا (ص) و گفت: یا رسول الله(ص) همسایه‌ام مرا اذیت می‌کند، حضرت فرمودند: صبر کن. بعد از مدتی آمد و گفت: باز مرا اذیت می‌کند. حضرت فرمودند: صبر کن. رفت بعد از مدتی دیگر آمد، گفت: همسایه‌ام مزاحم من است،

حضرت فرمودند: «اسباب و اثاثیه‌ات را بگذار داخل کوچه، مردم که عبور می‌کنند می گویند چرا اثاثت را اینجا گذاشته ای؟ بگو این همسایه مرا اذیت کرده.»همین کار هم کرد، اثاثش را گذاشت داخل کوچه، مردم که از آنجا رد می‌شدند علت را از او می‌پرسیدند او هم می‌گفت همسایه‌ام مرا اذیت کرده. همسایه مزاحم شنید و آبروش رفت، آمد و التماس کرد و گفت: اثاثت را به خانه ببر، من دیگر اذیتت نمی‌کنم.شما هم همین کار را بکنید، اگر همسایه‌تان این کار را کرد اول صبر کنید. اگه طاقتتون طاق شد اثاثتون را بگذارید تو کوچه. آن وقت از ترس آبروش هم که شده میاد به شما التماس می‌کند که اثاثتون رو ببرید تو خانه و من دیگه اذیتت نمی‌کنم.

استاد امام (ره) با همسایه مزاحم چه کرد؟

خدا رحمت کند آقای شاه آبادی (استاد امام) را، یک کسی نقل قول می‌کرد می‌گفت، یک دکتری همسایه آقای شاه آبادی بود. این همسایه صدای رادیوش را بلند می‌کرد، صدا می‌آمد خانه آقای شاه آبادی. پیغام داد که این رادیوی شما مزاحم ماست. دکتر آنقدر بی تربیت بود که گفت: چهار دیواری اختیاری.آقای شاه آبادی هم بازاری بود. یک حمالی بود توی مسجد جامع که به آقا اقتدا می‌کرد، به حمال گفت که فردا ساعت 2 بعد از ظهر بیا خونم کارت دارم. او هم رفت، در زد و آمد تو. آقای شاه آبادی گفت: این پیت حلبی را بردار، این چوب هم بردار برو روی پشت بام مرتب بکوب. خب دکتر ناراحت شد و پیغام داد که آقا این چه وضعیه؟ ما استراحت نداریم. آقا هم پیغام داد: چهار دیواری اختیاری. دکتر اسباب کشی کرد و رفت.

حقوق همسایه

همسایه 3 حق دارد:

1. حق الغراب؛ حق فامیلی

2. حق الاسلام؛ حق مسلمان بودنش

3. حق الجوار؛ حق همسایگی



یعنی اگر همسایه‌ات فاملیت هست و مسلمان هم هست، به خاطر این 3 حق باید وقتی آش می‌پزی ببری بهش بدی. اگر همسایه‌ات کافر است و غریبه، به خاطر این 1 حق باید وقتی آش می‌پزی براش ببری.

رابطه تبلیغ اسلام با حلم و بردباری مبلغ


یک یهودی بود که وقتی رسول خدا (ص) می‌خواست بره مسجد خاکستر می‌ریخت روی سر ایشان. حضرت دو سه روز دید این یهودی خاکستر نریخت. حضرت فرمودند: این دوست ما که هر روز یاد ما می‌کردند پیداش نیست، کجاست؟ اصحاب گفتند که او مریض شده، پیغمبر هم رفت به دیدنش.یهودی هم وقتی دید رسول الله(ص) با عصا وارد شد می‌خواست زمین دهن باز کنه بره توش. همین کار پیغمبر باعث اسلام آوردن یهودی شد و شهادتین رو گفت، ظاهراً رئیس قبیله هم بود و به خاطر اسلام آوردن این یهودی عده‌ای از یهودیان دیگر هم مسلمان شدند. همه اینها علتش چه بود؟ برای اخلاق و حلم و بردباری پیغمبر(ص).
 
آخرین ویرایش:

Vahidrezaii

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن ,
کاربر ممتاز
اهمیت توبه کردن

آدم نباید با خودش بگه من چون نفسم هنوز آن طور نشده که بتوانم توبه کنم پس چرا توبه کنم؟ اگر توبه کنم دوباره گناه می‌کنم. از کجا معلوم؟ شاید توبه کردی دیگه گناه نکردی، شاید یک دفعه همین امشب مُردی. چرا این حرف را می‌زنی؟
گفتند که:

به پیری رسم و توبه کنم
  آنقدر جوان مرد و یکی پیر نشد 

با توبه به آغوش خدا بروید اصلا خدا توبه کننده را دوست دارد. قرآن آیه‌ای دارد: «إن الله یحب التوابین». خدا دوست دارد بنده گناهکارش را که بگه بد کردم.

شما دیدید بچه‌تون یک اشتباهی می‌کند می‌گوید غلط کردم. بعد شما بغلش می‌کنید و نازش می‌کنید. شما که بنده‌اید این طوری رفتار می‌کنید اون که خداست چطور؟ 

وسوسه‌های شیطان که مانع توبه می‌شود فقط کافیست یک بار بگید نفهمیدم و بد کردم و عمرم را به بطالت صرف کردم.
«یا ایها الذین آمنوا لاتقنطوا من رحمۀ الله»؛ ای بندگان من از رحمت خدا مأیوس نشوید. یک وقت شیطان وسوسه می‌کند میگه تو بد کردی، خدا تو را نمی‌بخشد، بیخودی توبه نکن، این حرف شیطان است. یأس از رحمت خدا از گناهان کبیره است.

یک حدیث داریم می‌فرماید: «اگر گناه جن و انس را کردی نباید ناامید بشی، اگر عبادت جن وانس را کردی نباید مغرور بشی چون ممکن است عباداتت مورد قبول نباشد».

انواع گناه و گناهی که خداوند می‌بخشد گناه دو نوع است: 

1- یک وقت آدم لج‌بازی می‌کند، با خدا گردن کلفتی می‌کند و هیچ به فکر توبه هم نیست.آنها کارشان خراب است.

 2- ولی بعضی‌ها گناه می‌کنند ولی پشیمانند.

مرتب خودش رو می‌خوره که چرا همچنین کاری کردم. آنهایی که سر جنگ دارند سخت توبه‌شون قبول می‌شود. خدا می‌فرماید: به عزت و جمال خودم قسم که دیگه تو رو نمی‌بخشم. خوش به حال کسی که در آن دنیا نامه عملشان را که می‌دهند می‌بیند گناه کرده ولی زیرش یک پشیمانی و استغفار هم نوشته شده است.

 استغفار کنید، نماز عصرکه خوندید 70 بار استغفار در تعقیب نماز عصر. شب‌ها نماز شب می‌خونید 70 مرتبه استغفار وارد است.
رسول خدا(ص) صبح به صبح استغفار می‌کردند با این که معصوم بودند.


عصمت آیت‌الله خوانساری در کلام امام خمینی(ره)

  حالا قرآن آیه‌ای دارد: «فاستغفر لذنبک و للمؤمنین و المؤمنات ». آنها به خاطر گناهان امّتشان توبه می‌کردند. ما در غیر معصومین هم افرادی داریم. یک وقت از امام پرسیدند آیت الله خوانساری عادل هستند یا نه؟آیت الله خوانساری کسی بودند که بعد از فوتشان سر تشییع جنازه، امام زمان(عج) را دیده بودند. بعد از فوت آیت الله خوانساری، امام فرمودند: ایشان صاحب نفس قدسیه بودند، مرجع متقین بودند. امام فرمودند: از عصمت ایشان از من سؤال بکنید،‌ شما از عدالت سؤال می‌کنید؟ ما در عصمت ایشان شک داریم.
یعنی غیر معصومین هم افرادی هستند که شهره عصمت درونشان هست. مثل آقای اراکی، آقای خوانساری، آیت‌الله بهجت. 


خوش به حال داداش‌های قدیم. داشی‌های قدیم هم توبه می‌کردند.یک پیراهن سیاه تنشان می‌کردند، محرم، لابه‌لای سینه‌زن‌ها سینه می‌زدند. مشروب‌خور بود ولی توبه می‌کرد که آخر محرم امام حسین(ع) دستش را می‌گرفت.آدم خوبی می‌شد، مسجدی می‌شد، هیئتی می‌شد و دیگر مشروب نمی‌خورد.

حدیث داریم خدا از توبه بنده گناه کارش بیش از خود آدم خوشحال می‌شود.
 
آخرین ویرایش:

Vahidrezaii

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن ,
کاربر ممتاز
نفس

آیت‌الله استادی و شاگردی آیت‌الله مجتهدی

یادم هست آیت الله استادی بچه که بود می‌آمد پیش من درس می‌خواند. رویش نمی‌شد به من بگه، به یکی می‌گفت که به فلانی بگو که من روزی یک صفحه معراج السعادۀ بخونم. اون موقع چون جوان بودم قبول می‌کردم.آیت الله استادی پیش من یک ساله شد، رگ مقدسی داشت، مقید به نماز جماعت بود. هنوز عمامه نداشت روزی یک صفحه کتاب پیش من می‌خواند و من هم حوصله می‌کردم.چند روز پیش یک کسی آمد تو دفتر با من کاری داشت. چهره خیلی نورانی داشت. به آقای نصیری گفتم ما امروز یک آدم دیدیم. آخه از در خانه تا اینجا که میام آدم نمی‌بینم. حالا شما خوبید ولی اوضاع خیلی بد شده،آدم مسافتی رو که میره یک آدم نمی‌بینه. گاهی اوقات آدم باید بنشینه با نفسش یک حساب کتابی بکنه. به نفسش بگه خب تا کی؟ بسه دیگه. به فکر خودت باش، نفس به فکر ما نیست به فکر خودشه.اسب سرکشی که انسان باید آن را مهار کند .روایت داریم که نفس مثل اسب سرکشه. گاهی اسب سرکش فرار می‌کند. اگر کسی وارد طویله بشه دهنه را سفت می‌گیره ولی بازم زورش نمی‌رسه. اسب می‌ره به سمت آخور که جو بخوره، سر صاحبش را می‌زنه به سر در طویله. وقتی افتاد و در خون خودش غوطه‌ور شد، با خیال راحت میره جو می‌خوره. اسب می‌خواهد جو بخوره به فکر صاحبش نیست که چه بلایی سرش میاد. نباید به حرف نفس گوش کرد و باید توکل کرد به اهل بیت و خدا. بگی من می‌خواهم خوب بشم، دستم رو بگیر. اگه بگی به خدا، خدا کمکت می‌کنه.
 

Vahidrezaii

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن ,
کاربر ممتاز
نوبرانه

نوبرانه

بیایید دعا و نیایش را هم نوبرانه کنیم.

چطور عادت داریم ازگیل رو نوبر کنیم.چاقاله رو نوبر کنیم.

دعای ابوحمزه رو هم نوبر کنیم.
نماز شب رو هم نوبر کنیم.

نوبر کنید ببینید چه لذتی داره.لذت که فقط تو خوراک نیست.

 

Vahidrezaii

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن ,
کاربر ممتاز
بهترین افراد

بهترین افراد

بهترین افراد بهترین افراد امت پیامبر (ص) چه کسانی هستند؟

عیاذ بن سلیمان می‌گوید؛ رسول خدا (ص) به من فرمودند:

ملکوتیان به من خبر دادند که اخیار امت من کسانی هستند که در

ظاهر لبخند می‌زنند ولی در خفا گریه می‌کنند. در ظاهر شوخی

می‌کنند، خوش و بش می‌کنند، می‌خندند، ولی وقتی شب تاریک

بلند می‌شوند زار زار در خانه ما گریه می‌کنند.

یضحکون جهراً فی سعةِ رحمةِ ربِّهم و یبکون سرّاً من خوف شدّةِ عذاب ربِّهم.

خوش به حال آنها. ظاهرا بین مردم که هستند از باب این که

رحمت خدا سعه دارد، شادند، می‌خندند. اما در خفا از ترس عذاب

خدا زار زار گریه می‌کنند، باید این جوری باشیم نه همه‌اش

بخندیم. نه همه‌اش گریه کنیم. 

المؤمن بُشرُه فی وجهه و حزنُه فی قلبه.

مومن آنست که ظاهرش خندان است اما در دلش غصه دارد که آیا

خدا از من می‌گذرد با این همه گناهی که کردم یا نمی‌گذرد؟

هم در دلمان باید خوف باشد، هم رجاء باشد.و یذکرون ربَّهم فی

بیوت الطیّبة المساجد؛ یکی دیگر از اخیار امت من کسانی هستند

که صبح و شام می‌آیند در مساجد و یاد خدا هستند. الآن بعضی‌ها

هستند هم صبح می‌آیند اینجا نماز، هم ظهر، هم شب و در

مسجد‌های دیگر هم هستند. بعضی‌ها یک دفعه هم نمی‌آیند،

بدبختند.بندگان خالص من آنهایی هستند که یاد خدا می‌کنند در

خانه‌های پاکیزه که مساجد است. . . و یدعونه بالسنتهم. . . و با

زبانشان هم دعا می‌کنند.

رغباًو رهباً؛ هم رغبت دارند هم ترس دارند. . . و یسئلون بأیدیهم

خفضاً و رفعاً. . . دستشان را بلند می‌کنند تا خسته می‌شوند.

گاهی بالا می‌رود گاهی پایین می‌آید. همین طور دست بالا

می‌رود و پایین می‌رود، همه‌اش دعا می‌کنند. اینها بندگان خالص

خدا هستند.و یُقبِلون بقلوبهم عوداً و بدأً. . . و با قلبشان هم اقبال

می‌کنند. هی عود می‌کنند، هی ابتدا می‌کنند. و معونتهم علی

الناس خفیفة؛ و برای مردم خرجی ندارند، کَلِّ بر مردم نیستند، و

علی انفسهم ثقیلة. . . ولی برای خودشان سنگینند، ولی برای

دیگران زحمتی ندارند. برای خودشان زحمت دارند. هزینه بار آنان

بر دیگران سبک و بر خودشان سنگین است.بندگان خالص خدا آرام

بر روی زمین راه می‌روندپا برهنه بر زمین می‌جنبند.

بعضی‌ها قدیم بودند کفش نداشتند، پابرهنه راه می‌رفتند، حالا

نیست. پا برهنه می‌روند. مثل راه رفتن مورچه. صدای پایشان هم

را کسی نمی‌شنود. بعضی‌ها قدیم با پوتین و کفش تق تق صدا

می‌کردند در کوچه‌ها مردم از خواب می‌پریدند. بندگان خدا

کسانی هستند که با پایشان هم مزاحم کسی نیستند. یا پابرهنه

راه می‌روند یا کفشی می‌پوشند که بی صدا باشد.حالا بعضی

زن‌ها را هم که پناه می‌بریم به خدا، اگر آنها با کفش‌های صدادار

راه بروند. چه گرفتاری دارند آن بدبخت‌ها. کفش‌های مخصوص

می‌پوشند، جیرجیر صدا کند که توجه کنند مردم به اینها، اینها به

عذاب پروردگار گرفتار می‌شوند.بندگان خالص خدا تکبر ندارند،

آرام راه می‌روند. با وسیله به خدا تقرب می‌جویند. قرآن

می‌خوانند. به درگاه خدا آنچه را موجب تقرب پروردگار است،

نزدیک می‌کنند. جامه کهنه می‌پوشند، خیلی جامه‌های نو

نمی‌پوشند. تمیز می‌پوشند ولی خیلی خودشان را شیک و پیک

درست نمی‌کنند. لباس ساده‌ای می‌پوشند. بندگان خوب من اینها

هستند.بهترین جوانان و بدترین پیران چه کسانی هستند؟

پیرمرد هشتاد سالش است کروات زده، خب تو دیگه چرا؟ سر

پیری. . . بدترین پیرها این پیرهایی هستند که در پیری شبیه

جوان‌ها راه می‌روند. آرایشگاه می‌روند، ریش می‌تراشند، زلفش

را شانه می‌کنند، کروات می‌زنند. آخر تو پیر شدی پایت لب گور

است. جوان‌ها که تا اذان می‌گویند نماز می‌خوانند اینها را ببین!

بهترین جوان‌ها جوانی است که در جوانی مشی‌اش مشیء پیران

است و بدترین پیرها کسی است که در پیری مشی‌اش مشیء

جوانان است. یعنی مثل جوان‌ها خودش را درست می‌کند.خداوند

به همه ما توفیق بدهد که این حدیث را عمل کنیم. احساس

می‌کنند که بر آنان از سوی خداوند متعال گواهانی حاضرند. حس

می‌کند که این گواهان اعمالش را مراقبند. مثل اینکه شما اگر

بدانید یک مامور هست. زمان طاغوت اگر می‌فهمید یک ساواکی

در مجلس هست واعظ روی منبر حرفی نمی‌زد که او برود

گزارش بدهد. اینها هم اینطور حس می‌کنند که از طرف پروردگار

این طور گواهانی دارند و چشمی نگهبان بر آنها ناظر است.

اعمالشان را به دقت بررسی می‌کنند.غرض اینست که اینها همه

بندگان خدا هستند و همه‌اش به فکر رضایت خدا هستند، برای

قبرشان توشه بر می‌دارند. برای آخرتشان به فکر توشه‌اند.

 
برگ سبزی به گور خویش فرست    

کس نیارد ز پس تو پیش فرست


چرا خوبان در روز قیامت حسرت می‌خورند؟بعضی‌ها ثروت دارند اما

به فکر آخرتشان نیستند ولی بعضی‌ها به فکر آخرتند. حاج حسین

معصومی هفده تا خانه برای طلبه‌های قم خرید. در مشهد دو تا

خانه ساخته زوار می‌روند، یکی هم در قم دارد. تازه بعد از

مردنش من خوابش را دیدم می‌گفت چرا برای آخرتم بیشتر کار

نکردم ثروت آنچنانی هم نداشت. اما در عین حال ناراحت

بود.روایتش هم هست که در قیامت خوب و بد افسوس

می‌خورند، خوب‌ها افسوس می‌خورند چرا بیشتر خوبی نکردند.

بد‌ها هم افسوس می‌خورند که چرا خوبی نکردند. الا ایّ حال

همه مردم در قیامت افسوس دارند. خوب‌ها غصه دارند که چرا

بیشتر خوب نشدند و بیشتر به اسلام خدمت نکردند و بد‌ها غصه

می‌خوردند که چرا راه خدا را نپیمودند. خداوندا توفیق عمل به این

حدیث به همه ما مرحمت بفرما.
 
آخرین ویرایش:

Vahidrezaii

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن ,
کاربر ممتاز
حاضر جوابی

آتاتورک گفته بود اذان را به ترکی بگویید.نماز را باید به عربی خواند، کسی بگوید من می‌خواهم به فارسی بگویم (خدا بزرگ‌تر است از آن که وصف کرده شود) یا به ترکی بگویم، نمی‌شود... . یک وقتی در ترکیه شنیدم آتاتورک گفته بود اذان را به ترکی بگویید.

در مأذنه‌های ترکیه، در استامبول، ترکی اذان می‌گفتند،

حالا الحمدلله اینطور نیست.بابا هر چه دین گفته است

[انجام دهید]. نمی‌روند به دکتر بگویند که شما چرا نسخه

را انگلیسی می‌نویسید، به فارسی بنویسید. یک نفر نشده

تا حالا چنین چیزی بگوید. دکتر خنده‌اش می‌گیرد، می‌گوید

نسخه را باید این‌جوری بنویسم، وقتی پای دین می‌آید هی

انگولک می‌کنند، چرا به عربی بگوییم؟پاسخ بیمار به

پزشکی که گفت چرا قرآن را که عربی است می‌خوانی؟

یک وقتی مرحوم استاد ما آقا شیخ اکبر برهان شصت و

چهار، پنج سال پیش این را فرموده‌اند، من یادم هست،

فرمودند: یکی از شیعه‌ها مریض بود در بیمارستان

شوروی‌ها، آنوقت‌ها نظر ایشان هم این بود که این

خارجی‌ها که در ایران بیمارستان درست می‌کنند، این

دارالتبلیغ است. نه اینکه واقعا نظری دارند که خدمت ‌کنند

به جامعه ... بیمارستان شورگال که الآن اسم دیگری

دارد. هر مملکتی در ایران برای خودش بیمارستان

داشت.یک نفر آنجا بستری بوده، دکتر که می‌آید می‌بیند

این دارد قرآن می‌خواند. به او می‌گوید این قرآن عربی

است تو که نمی‌فهمی چه می‌گوید، برای چه می‌خوانی؟

این هم می‌گوید: آقای دکتر شما این نسخه‌هایی که

می‌نویسید مگر ما می‌دانیم چیست؟ نه، نمی‌دانیم اما چون

شما می‌گویید بخوریم خوب می‌شویم ما هم می‌خوریم.

دین ما هم گفته قرآن را ولو اگر عربی نمی‌فهمید بخوانید.

البته، اگر عربی بفهمید بهتر است.خوب جوابی داده است.

اینها را حفظ کنید و بنویسید در کتاب‌هایتان. شصت و چند

سال پیش ایشان فرموده‌اند. من الآن یادم هست، مثل

این‌که دو روز پیش بود. گفت آقای دکتر شما دوا که به ما

می‌دهید ما می‌فهمیم که چیست؟ اما چون به شما اطمینان

داریم که نظر خیر دارید و برای معالجه ما به ما نسخه

می‌دهید ما هم ساکتیم و هیچ اعتراضی به شما نمی‌کنیم.

نمی‌گوییم چرا نسخه انگلیسی است؟ چرا این داروها را

دادید؟ هیچ چیز نمی‌گوییم، تسلیم محضیم. دین ما هم به

ما گفته است قرآن را ولو نفهمید بخوانید، محکومش کرده

بود، دکتر ساکت شده بود.بلد باشید به کسانی که به دین

اعتراض می‌کنند جواب بدهیدچقدر خوب است آدم بتواند

جواب بدهد. یک کاری کنید بتوانید جواب بدهید، این‌هایی

که به دینتان اعتراض می‌کنند بلد باشید جواب بدهید. من

یادم هست وقتی که صرف می‌خواندیم روز اول این بود:

بدان أیّدک الله. چرا بدان گفت؟ بخوان نگفت؟ می‌گفتند

برای اینکه در دانستن خواندن هست اما در خواندن ممکن

است دانستن نباشد. خیلی‌ها صرف می‌خوانند، اما

نمی‌فهمند. فایده‌اش چیست؟

هر که داند صرف میر میر را   

    بگسلد هفتصد غل و زنجیر را

چرا أیّد گفت؟ أیّد ماضی است. می‌گفتند چهار جا ماضی

معنای مضارع می‌دهد. یکی‌اش در مقام دعاست
 

Vahidrezaii

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن ,
کاربر ممتاز
بالاترین جهادها

در کتاب سفینة البحار مرحوم محدث قمی از موسی بن جعفر (ع) روایت شده که ایشان از امیرالمومنین(ع) نقل می‌کند که رسول خدا یک لشکری فرستاد برای جنگ ...  «فلّما رجعوا» وقتی سربازها از جنگ برگشتند حضرت مرحبا فرمودند به ایشان «مرحبا بقومٍ قضوا الجهاد الاصغر» جهاد اصغر را به جا آوردند و «بقی علیهم جهاد الاکبر»، جهاد اکبر بر ایشان باقی مانده است.

گفتند: یا رسول الله و ما الجهاد الاکبر؟ از جنگ برگشته اند، سرها شکسته، پاها شکسته، حالا برگشته اند حضرت می‌فرماید: جهادی بالاتر از این داریم. اینها همه هاج و واج مانده‌اند که دیگر بالاتر از این چه جهادی است؟ پرسیدند: جهاد اکبر چیست؟ فرمودند: جهاد با نفس. پدر آدم را این نفس در می‌آورد. این نفس مثل بچه کوچولو می‌ماند. دختربچه را دیدید چشمش به عروسک می افتد می گوید: مامان برایم عروسک بخر!
این نفس ما هم حکم بچه را دارد.

زدست دیده و دل هر دو فریاد             

        که هرچه دیده بیند دل کند یاد

هرگاه از بچگی بیرون آییم، جهاد اکبر کرده‌ایم.آن بچه عروسک می‌خواهد، ما هم تلوزیون رنگی می‌خواهیم. چشممان که می‌افتد می‌رویم و می‌خریم. ما هم بچه ایم. هر وقت از بچگی بیرون آمدیم، آن موقع جهاد اکبر کرده‌ایم. جهاد اکبر یعنی اینکه هرچه دلت می‌خواهد نکنی لذا علمای قدیم ریاضت می‌کشیدند تا بتوانند موقع گناه ترمز کنند.امروز بستنی نخرید بروید فالوده بخریداین ماشین‌ها را می‌برند معاینه، که وقتی رفتند در جاده ترمزش بگیرد وگرنه اگر معاینه نرود ترمزش در جاده نمی‌گیرد و سقوط می‌کند به درّه و همه شان له می‌شوند. این نفس ما هم می‌خواهد ما را جهنّمی کند. باید یک کاری کنیم که خلاف نفسمان عمل کنیم. ما بچه بودیم کلاس سوم دبستان، این قصه مال هفتاد و چند سال پیش است.

من هشت - نه ساله بودم، معلّم‌های ما هشتاد ساله بودند، مثل الآن نبود که معلم دبستان، بیست ساله، سی ساله است.آقای ادیب معلم ما یکه جمله گفته اند من یادم مانده است از هفتاد و چند سال پیش، یک روز فرمودند: پدرتان هرچه پول به شما داد صبح خواستید بستنی بخرید، امروز بستنی نخرید، بروید فالوده بخرید. خلاف نفستان عمل کنید. اگر امروز نخودچی کشمش دلتان می‌خواهد نخرید، عمداً بروید یک چیز دیگر بخرید. هر چیز دلتان می‌خواهد از حالا مخالفت کنید تا بعد ها که بزرگ شدید به گناه رسیدید بتوانید ترمز کنید.

ماجرای عالمی که برای کنترل هوس خود رفت شاگرد کله‌پاچه ای شد

یکی از علمای بزرگ می‌خواست ریاضت بکشد، از این راه شروع کرد. هوس کلّه پاچه کرده بود، هرچه نفسش می‌گفت کلّه پاچه، این هم می‌گفت: فردا پس فردا؛ حالا هوا گرم است، بگذار خنک شود چشم! یک وعده به نفسش می‌داد. دید رهایش نمی‌کند، رفت در یک شهری، عمامه و ابا و قبا را درآورد، یک پیراهن بلند پوشید. به کلّه پزی گفت شاگرد می‌خواهی؟ کلّه پز هم نمی‌دانست که این مجتهد است، آیت‌الله است.یک چند ماهی کلّه پاچه جلوی مشتری‌ها می‌گذاشت ولی خودش لب نمی‌زد، این ریاضت است. هی نفسش هجوم می‌آورد که یک لقمه از آن کلّه پاچه‌ها بخورد ولی خودش می‌کشید عقب.

تا روز آخر دیگر ریاضتش تمام شد به اوستا گفت که من زن و بچه‌ام را مدتی است ندیده‌ام، اجازه بده من مرخص بشوم اما دلم می‌خواهد با دست خودت یک دست کله پاچه بکشی بگذاری من بخورم و برم.کسی که می‌تواند جلوی گناه توقف کنداوستا هم یک دست کله پاچه با مخلفات کشید و جلویش گذاشت. مدتی نشست اینها را نگاه کرد و نخورد. هی نفس حمله می‌کرد. همین‌طور نگاه می‌کرد. هی چند دفعه ترمز کرد جلوی نفسش را گرفت.
این می‌تواند جلوی گناه توقف کند نه ما که یک عمر هرچه دلمان خواسته کرده‌ایم. ما معلوم نیست اگر تنها گیر کنیم یک جا بتوانیم جلوی خودمان را بگیریم؛ این جهاد است ریاضت شرعی این است.پس جهاد اکبر جهاد با نفس است جهاد اصغر اینست که آدم برود در جبهه بجنگد با دشمن‌ها، این جهاد اصغر است. حضرت فرمود: مرحبا از جهاد اصغر آمدید ولی حالا جهاد اکبر در پیش دارید. گفتند جهاد اکبر چیست؟ فرمودند: جهاد با نفس بعد فرمودند: «افضل الجهاد من جاهد نفسه التی بین جنبیه» افضل جهاد اینست که آدم جهاد کند با این نفسی که بین دو پهلویش است و عجیب است که دشمن‌ترین دشمنان همین نفس است.(یک وقت) شما یک دشمن دارید با تو قهر است یک مدتی، برایت نقشه هم کشیده است، اما در دکان بستنی فروشی می‌بینی دارد بستنی می‌خورد. می‌روی آنجا کنار دکان بستنی فروشی که پول بدهی مال او را هم حساب می‌کنی. او هم متوجه می‌شود، با تو دوست می‌شود. با دلش راه آمدی، پول بستنی اش را حساب کردی. دشمنت بود ولی با یک حساب کردن پول بستنی با تو دوست می‌شود.

ولی نفس اینجور نیست. نفس هرچی با دلش راه بیایی بدتر می‌کند. لذا از این جهت می‌گویند نفس دشمن‌ترین دشمن‌هاست.دشمنی که هرچه به دلش راه بیابی بدتر می‌کنددشمن‌های دیگر را اگر یک خورده ازش عذرخواهی کنی، سوغاتی برایش ببری، پول بستنی‌اش را بدهی، پول ناهارش را بدهی، با تو دوست می‌شود. ولی نفس این طور نیست.

هرچه به دلش راه بیایی بدتر می‌کند، لذا حدیث دارد، مَثَل نفس مَثَل اسب سرکش است. من اسب سوار شده‌ام در جوانی موتور نبود برای دهات‌ها که می‌رفتیم منبر یادم هست که آنجا اسب به ما دادند. از این ده به آن ده. یک اسب شیطون به من داده بودند، ریز هم بود خیلی تند می‌رفت، اما من بلد بودم. این زانوها را باید به زین چسباند، دهنه را هم سفت گرفت که نیافتد.نفس مثل اسب سرکش است که رم کرده می‌رود؛ سر شما را می‌زند بالای سر طویله، شما از اسب می‌افتید زمین او می‌رود مشغول جو خوردن می‌شود.

مَثَل نفس مثل آن اسب سرکش است، او می‌رود دم آخور جو می‌خورد، اما صاحبش را انداخته و سر صاحبش بالا سر طویله خورده در خونش دارد غوطه ور می‌شود و آن اسب اصلا رویش را این طرف نمی‌کند که ببیند صاحبش دارد می‌میرد غرق در عشق خودش است؛ می‌خواهد جو بخورد.نفس می‌خواهد ما را جهنمی کند اما خودش در کیف باشدنفس ما هم این طوری است، می‌خواهد ما را جهنمی کند اما خودش می‌خواهد در کیف باشد. او کیف می‌کند اما ما جهنمی می‌شویم.

خدایا به همه ما توفیق بده فریب نفسمان را نخوریم. هرچه دلمان می‌خواهد خلافش را انجام دهیم. می‌گوید: به نامحرم نگاه کن سرم را بندازم پایین، می‌گوید: غیبت کن، نکنم. می‌گوید: حرام بخور... گناه نکنم، معصیت نکنم. اگر جهاد با نفس بکنیم، این از جهاد اصغر بالاتر است. جهاد اکبر است. خدا به همه ما توفیق دهد این جهاد اکبر را به جا بیاوریم.
 

Vahidrezaii

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن ,
کاربر ممتاز
حیا

از پروردگاریک آیه در قرآن دارد که افراد خیانتکار کارهای بدشان را از مردم قایم می‌کنند ولی از خدا قایم نمی‌کنند. مخفی می‌کنند از مردم که گناهی که می‌کنند، کسی نبیند ولی از خدا خجالت نمی‌کشد. آدم باید با حیا باشد، همانطور که از خلق حیا می‌کند از خدا هم حیا بکند که یکی از جنود عقل است.عقل و دین ندارد کسی که حیا نداردکسانی که حیا ندارند، اینها عقل ندارند. دین هم ندارند.

«لا دین لمن لا حیاء له»؛
یعنی کسی که حیا ندارد شرم ندارد. همین طور گناه می‌کند. دین ندارد. دیده‌اید مردم چطور می‌آیند در خیابان؟ این‌ها حیا نداردند.

حدیث داریم: حیا خوب است ولی از زن‌ها بهتر است. زن‌ها باحیا باشند بهتر است. الآن ما چقدر زن بی‌حیا داریم در این مملکت‌مان؟ تازه با اینکه جمهوری اسلامی شده. خدا رحم کرده است که جمهوری اسلامی شده است و این طور است اگر اسلام نبود چه می‌شد؟چادری‌هایی که خیال می‌کنند با حجاب‌اندچقدر بی‌حیا شده‌اند زن‌ها؟ حتی چادری‌هایمان هم؛ چادری‌ها خیال می‌کنند با حجاب‌اند؟ دست بی‌آستینش را از لای چادر می‌آورد بیرون از بقال و عطار جنس می خرد. میوه می‌خرد. نانوایی می‌رود. غالب نانوایی‌ها، زن‌ها بیشتر از مردها هستند. نگذارید زن‌ها بروند. خودتان بخرید. اگر زن‌ها بروند و شما در خانه بنشینید، این علامت بی‌غیرتی است. نگذارید زن‌ها بروند. زن باید در خانه باشد.

آیه‌اش را بخوانم: «یستخفون من الناس و لا یستخفون من الله...» آیه 108 نساء این در مقام مذمت افراد خائن است؛ یعنی مخفی می‌کنند کارهایشان را از مردم ولی از خدا مخفی نمی‌کنند.
ما باید بدانیم خدا ناظر است.

چند تا حدیث بخوانم راجع به حیا:

1-رسول خدا (ص) می‌فرمایند: «استحیوا من‌الله، حق الحیاء». حیا کنید از خدا [ به اندازه] حق حیا. حسابی حیا کنید از خدا. هان طور که از بنده خدا حیا می‌کنید. همان طور که یک راننده به چراغ قرمز که می‌رسد، افسر را می‌بیند، حیا می‌کند، می‌ترسد که نکند جریمه‌اش کنند. چطور می‌ترسد ما هم باید همان طور از خدا بترسیم.

2- حدیث دیگر: «أعقل الناس أحیاهم»: هر کس حیایش بیشتر است عاقل‌تر است.بی‌حیا، بی‌نور و بی‌درد نمونه فحش‌های قدیم بود

3- یک حدیث دیگر هم دارد: «من لم یستحیی من الناس لم یستحیی من الله»: کسی که از مردم حیا نکند از خدا هم حیا نمی‌کند.الآن غالب مردم بی‌حیا شده‌اند. یک جا یک جوان 20 به یک پیرمرد 70 ساله فحش می‌داد، جسارت می‌کرد، بی‌حیاست دیگر. قدیم ها می‌خواستند به هم فحش بدهند می‌گفتند: ای بی‌حیا، بی‌حیا فحش بود. ای بی‌نور، ای بی‌درد، فحش‌های رکیک نمی‌دادند. لات و لوت‌ها فحش‌های رکیک می‌دادند، فحش‌های بد، ولی متدینین فحش‌های رکیک نمی‌دادند. بد است. خدا دوست ندارد. خداوند از افراد فحّاش بدش می‌آید.

4- حدیث دیگراز امیر المومنین(ع):

«علی قدر الحیا یکون العفة»: عفت به میزان حیا بالا می‌رود: هرچه حیای آدم بیشتر باشد این آدم عفیف‌تر است. باید حیا داشته باشیم از یک بچه ده ساله آدم حیا می‌کند، لذا حدیث دارد که ای بنده من خدا را طوری عبادت کن که انگار دارد تو را می‌بیند. مثل موتوری‌هایی که کلاه ندارند می‌ترسند بگیرندشان فرار می‌کنند. همان طور که از او می‌ترسی از خدا هم بترس.اگر معتقد باشى خدا تو را نمى‌بیند کافری حدیث دارد: تو اگر خیال می‌کنی خدا تو را نمی‌بیند، کافری ولی اگر می‌دانی که خدا تو را می‌بیند و مع ذلک گناه می‌کنی تو خدا را پست‌ترین ناظرین قرار دادی. یعنی از یک بچه ده ساله پست تر قرار دادی؛ چون جلوی بچه ده ساله گناه نمی‌کنی ولی جلو خدا گناه می‌کنی.

حدیث را تکرار کنم حفظ کنید.اگر بدانى که خدا ترا مى‌بیند و نافرمانى کنى، او را پست‌ترین ناظرین قرار دادی

5- امام صادق(ع): خَفِ اللَّهَ کَأَنَّکَ تَرَاهُ وَ إِنْ کُنْتَ لَا تَرَاهُ فَإِنَّهُ یَرَاکَ فَإِنْ کُنْتَ تَرَى أَنَّهُ لَا یَرَاکَ فَقَدْ کَفَرْتَ وَ إِنْ کُنْتَ تَعْلَمُ أَنَّهُ یَرَاکَ ثُمَّ بَرَزْتَ لَهُ بِالْمَعْصِیَةِ فَقَدْ جَعَلْتَهُ مِنْ أَهْوَنِ النَّاظِرِینَ عَلَیْکَ. امام صادق (ع ) فرمود: اى اسحاق! چنان از خدا بترس که گویا تـرا مـى‌بـیـنـد، و اگر تو او را نبینى، او تو را مى‌بیند، و اگر معتقد باشى او تو را نمى‌بیند کافر شوى و اگر بدانى که ترا مى‌بیند و سپس نافرمانى او آشکار کنى (با گـنـاهـکـارى به مبارزه او روى) او را پست‌ترین بینندگان خود دانسته‌اى.حیا از ایمان است

6- حدیث دیگر: «الحیاء من الایمان والایمان فی الجنة»: حیا از ایمان است و ایمان هم در بهشت

7- امام باقر(ع): «اَلحَیاءُ والإیمانُ مَقرونانِ فی قَرَنٍ فَإذا ذَهَبَ أحدُهُما تَبِعَهُ صاحِبُهُ»حیا و ایمان به یک ریسمان پیوسته‏ اند؛ چون یکى برود، دیگرى نیز از پىِ آن برود.ایمان برود حیا می‌رود؛ حیا برود ایمان می‌رود. این دوتا با هم‌اند.

8- حدیث دیگر: «أحسن ملابس الاسلام حیا». بهترین پوشش اسلام حیاستبی‌حیا بودن صدر نفاق است

9- «الحیاء نورٌ جوهره صدرالایمان»: حیا نوری است که جوهر آن نور، ذات و حقیقت آن صدر ایمان است. یعنی بالاترین مکان و اجزای ایمان از حیا حاصل می‌شود «والوقاحه صدر النفاق و صدر النّفاق الکفر». بی‌حیا بودن صدر نفاق است. این‌هایی که بی‌حیا هستند، گناه می‌کنند. به پیرمرد جسارت می‌کنند. یا به یک عالم می‌رسد، به یک طلبه می‌رسد، بی‌حیایی می‌کنند. این صدر نفاق است و صدر نفاق هم کفر است.
خداوند ان‌شاء الله به همه درجه اعلی حیا را بدهد. همانطور که از خلق خدا حیا می‌کنیم. از خدا هم حیا کنیم.
 
آخرین ویرایش:

Vahidrezaii

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن ,
کاربر ممتاز
خدایا

خدایا

خدایا ما رو مفتکی بیامرز.

خداوند خودش میگه اقاله کنین.یعنی کاسب محل اگه جنسی فروخت بدون علت پس بگیره.چیزی هم کسر نکنه.به این میگن اقاله.

ماست خریدی رفتی خونه دیدی منزل هم خریدن.ببری ماست رو پس بدی و بقال هم پس بگیره.

خدایا تو هم در حق ما اقاله کن.توبه ما رو بپذیر و گناهامون رو هم اقاله کن.

انشالله همه از رحمت واسعه خداوند رحمان برخوردار بشیم.
 

Vahidrezaii

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن ,
کاربر ممتاز
آداب تو

آداب تو

تو دعا کردن مثل این گداهای سمج باشیم.دیدین بعضی گداها تا پول نگیرن دست برنمیدارن.ما هم باید تو دعاهامون همین شکلی باشیم.صبح بعد از نماز صبح .بعد هز نمازهای یومیه.هر وقت تو روز یاد خدا افتادی دعا فراموش نشه.

اینقدر باید این در خانه رحمت و مهربانی رو بزنی تا جواب بگیری.

جواب میگیری.باید باور کنیم جواب میگیریم.محال دعا با اخلاص باشه و دستمون خالی برگرده.

تو دعا کردن دستهامون رو بالای بالا بیاریم.هر دو دست رو.من دیدم برخی یه

دستشون روبالا میبرن.نه .هر دو دستتون بالا ببرین.وقتی دست بالا میره یه حالی به

آدم دست میده که گریه میکنیم.

حال خوبیه.اون وقته که به استجابت دعا نزدیکیم.

انشالله
 

Vahidrezaii

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن ,
کاربر ممتاز
آب باریکه

خدا کنه همه ما آب باریکه داشته باشیم.یعنی اینقدری داشته باشیم که محتاج

نباشیم.پولدار باشیم و همسایه ما گرسنه بخوابه مسوءلیم.

ما چند تا خونه داشته باشیم و جوون مردم بخاطر مسکن ازدواج نکنه ما

مسوءلیم.

خدا فقط به قد کفاف بهمون بده.
 

Similar threads

بالا