اختلالات روانپزشکی عجیب و غریب..!

Sogol1681

مدیر تالار روانشناسی
مدیر تالار
کاربر ممتاز



میلیون ها نفر در سراسر جهان مبتلا به اختلالات روانپزشکی مختلف هستند. بابسیاری از این اختلالات آشنا هستیم مثل افسردگی،اضطراب، وسواس، اسکیزوفرنی.

اما، بیماری های روانپزشکی ای هم هستند که هم نام و هم ماهیت عجیب و غریبی دارند و حتی بسیاری از پزشکان به خاطر نادر بودن یا موردی بودن بروز بیماری، با آنها آشنا نیستند و یا تنها اصطلاحات استاندارد پزشکی را درباره آنها به کار می برند.



۱- سندرم استکهلم: سندرم استکهلم نوعی پاسخ فیزیولوژیک گروگان های ربوده شده است. بر خلاف انتظار، نشانه هایی از همدردی و حس وفاداری آنها با آدم رباها دیده می شود. گروگان ها حتی ممکن است با وجود خطراتی که تهدیدشان می کند، به صورت اختیاری خود را تسلیم آدم رباها کنند. این سندرم در موارد دیگری مثل همسر آزاری تجاوز و یا سوءاستفاده از اطفال هم ممکن است دیده شود.


اما چرا این سندرم «استکهلم» نامیده میشود؟

در سال ۱۹۷۳ از یک بانک در استکهلم سوئد، سرقت شد. دزدها چند نفر از کارمندانبانک را چند روزی به گروگان گرفتند. بر خلاف انتظار گروگانها از نظر احساسی جذب دزدها شدند و حتی بعد از آزادی از آنها دفاع کردند و حاضر نشدند علیه آنها، شهادت بدهند. بعدها، یکی از دزدها با یکی از خانمها کارمند ازدواج کرد.

مثال مشهور سندرم استکهام، مورد ربوده شدن «پتی هرست» Patty Hearstدختر یک میلیونر است. او بعد از دزیده شدن با آدم ربا سمپاتی پیدا کرد و حتی بعدهادر یکی سرقت با او همکاری کرد!

اما مورد دیگری که برای ما آشناتر است، داستان ناتاشا کامپوش،یک دختر ۱۰ ساله اتریشی است که در ۱۰ سالگی ربوده شد. به مدت ۸ سال یعنی درست تاسال قبل او در اسارت بود، تا اینکه بعد از حمله پلیس، توانست فرار کند. نشانه هایی از سندرم استکهلم در این دختر دیده میشود چرا که بعد از خودکشی آدم ربا وی به شدن اندوهگین شد.


۲- سندرم لیما: سندرم لیما نقطه مقابل سندرم استکهلم است. در این سندرم آدم رباها، بیش از حد نگران سرونوشت و رنج و عذاب آدم هایی میشوند که آنها را ربوده اند.


وجه تسمیه: در سال ۹۶، ۱۵ عضو یک جنبش انقلابی در لیما، پایتخت پرو دست به آدم ربایی زدند. آنها صدها نفر از افراد شرکت کننده در مهمانی سفیر ژاپن در پرورا به گروگان گرفتند. در بین مهمان ها دیپلمات ها، مقامات دولتی و ارتشی وبازرگان ها دیده میشد.

اما آنها از این موقعیت استثنایی و افراد مهمی که در اختیار داشتند، استفاده نکردند و ظرف چند روز بیشتر گروگانها را آزاد کردند. رئیس جمهور آینده پرو و مادررئیس جمهور فعلی پرو جزو کسانی بودند که آزاد شدند. گروگان گیری چند ماه ادامه پیدا کرد و باقی گروگان ها با حمله کماندوها، آزاد شدند.


۳- سندرم دیوژن: شاید در کتابهای ادبیات به اسم دیوژن, برخورده باشید و حکایت هایی از او خوانده باشید. دیوژن یک فیلسوف یونان باستان بودکه می گویند در یک خمره شراب روزگار می گذراند و افکاری نیهیلیستیک داشت.





داستان دیوژن و اسکندر مقدونی: معروف است که بعد از آنکه اسکندر درجایی فاتح‏ شده بود همه طبقات و از جمله دانشمندان به دیدن او می‏ آمدند و تبریک ‏می‏ گفتند. دیوژن نیامد. اسکندر گفت: حال که او نیامده ما به سراغ‏ او می‏ رویم و رفت. دیوژن در بیابان، لخت و عور آفتاب گرفته بود اسکندر با سران سپاه می‏رفت. دیوژن از دور صدای سم اسبها را شنید. خیلی‏ تعجب کرد و خودش را نیم خیز کرد. اسکندر آمد بالای سر دیوژن و قدری با او صحبت کرد. دیوژن خیلی با بی ‏اعتنایی جواب داد.

بعد اسکندر گفت از من چه‏ می‏خواهی؟ گفت: اینکه بروی کنار و سایه ات را از سر من کم کنی، چون‏ آفتاب گرفته بودم و تو مانع شدی. اسکندر خیلی متعجب شد و با خود گفت: یعنی تا این حد استغنا و بی‏ نیازی؟! وقتی آمد بیرون، سران سپاه داشتند انتقاد می‏ کردند که این مرد چه قدر احمق بود. ولی اسکندر خیلی تحت تأثیر قرار گرفته‏ بود واین جمله معروف را گفت که «اگر اسکندر نبودم دوست داشتم دیوژن‏ باشم».

سندرم دیوژن بیشتر در افراد پیر دیده میشود، در این سندرم افراد گوشه نشین می شوند و به وضعیت ظاهری و بهداشت خود اهمیتی نمی دهند. البته مدرکی پیدا نشده که نشان بدهد دیوژن با وجود عزلت نشینی، از لحاظ ظاهری آشفته و نامرتب بود.


۴- سندرم پاریس: سندرم پاریس مختص ژاپنی هاست!، از میلیونها ژاپنی که هرسال از شهر زیبای پاریس بازدید میکنند، تعداد انگشت شماری دچار اختلال وضعیت ذهنی می شوند و تنها راه حل مشکل شان این است که به میهن شان برگردند. نام این سندرم در ترمینولوژی پزشکی، اختلال انطباقی است، منتهی با گذاشتن نام سندرم پاریس بر گرفتاران ژاپنی این اختلال رنگ و لعاب ویژه ای به آن داده شده است. طبیعی است که ژاپنی ها با آن فرهنگ شرقی شان وقتی به پایتخت فرهنگی اروپا میروند، مشکل انطباقی پیدا کنند.


سفارت ژاپن همواره نگران توریست های این کشور در پاریس است و آمادگی دارد تاشوک دیده های فرهنگی را به ژاپن برگرداند و یا آنها تحت درمانهای اورژانس بیمارستانی قرار دهد.


۵- سندرم استندال: این سندرم یک بیماری روان تنی یاسایکوسوماتیک است. وقتی شخصی در هنگام مشاهده یک اثر هنری بسیار زیبا یا مکانی پراز اشیای هنری است و دچار طپش قلب ناگهانی، سرگیجه، گیجی و یا حتی توهم میشود، ازاین اصطلاح استفاده میشود.

ماری هنری بیل یا استندال، نام یک نویسنده فرانسوی قرن نوزدهمی است. هنگامی که او در سال ۱۹۱۸ سفری به فلورانس ایتالیا داشت در هنگام مشاهده آثار هنری، دچار حالتی مشابه شد که در یکی از کتاب هایش علایم آن را توصیف کرده است. سندرم استندال، نام یک فیلم سینمایی با همین عنوان هم است که در سال ۹۶ اکران شده است.


۶- سندرم بیت المقدس: در این سندرم افرادی که به بیت القمدس می روند، دچار افکار وسواسی و توهم میشوند، توهم هایی مثل اینکه موردهدف قرار گرفته اند و یا به جایی هدایت می شوند. مبتلایان به این سندرم، مختص به مذهب و یا طبقه خاصی نیستند و عموما قبلا بیماری های روانی داشته اند.


۷- سندروم کاپگراس Capgras: این سندروم بیشتر درافراد مبتلا به شیزوفرنی، دمانس و یا دیگر آسیب های مغزی دیده میشود. مبتلایان به این توهم فکر می کنند که یک عضو نزدیک درخانواده شان که در بیشتر موارد زن یا شوهر بیمار است، با فردی بیگانه ای کاملا هم قیافه عوض شده است.

در آثار علمی تخیلی زیادی به این نوع توهم اشاره شده است که شاید آشناترین آنها برای ما فیلم همسران استپفورد با بازی «نیکول کیدمن» و«متیوبرادریک» باشد.

در اینجا شایسته است، یادی هم از آیرا لوین نویسنده رمان همسران استپفورد کنیم که در ۷۸ سالگی درگذشت.




۸- سندروم فرگولی Fregoli: در این توهم بیمار تصور میکند که اشخاص مختلف در واقع یک شخص واحد هستند که قیاقه اش را تغییر میدهد و یا استتار می کند. وجه تسمیه: یک هنرپیشه ایتالیایی به نام «لئوپولدو فرگولی» که توانایی زیادی درتغییر قیافه سریع داشت.


۹- سندروم کوتارد Cotard: در این توهم بیمار فکر میکند که مرده است و وجود ندارد و یا اینکه تصور میکند خون یا اعضای داخلی اش را از دست داده است. گاهی هم این افراد باورهای جاودانگی پیدا می کنند.نخستین بار ژولز کوتارد، یک نورولوژیست فرانسوی این اختلال را در سال ۱۸۸۰ شرح داد.


۱۰ – اختلال حافظه تکرارپنداری Reduplicative paramnesia: در این اختلال شخص فکر میکند که اشیا یا محل های مختلف تکثیر میشوند و به طور همزمان در دو محل یا بیشتر وجود دارند. نخستین بار آرنولد پیک، یک نورولوژیست اهل چکسلواکی در سال ۱۹۰۳این اختلال را شرح داد.




 

Similar threads

بالا