اخبار هنرهای تجسمی

vinca

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
خطر ثبت «نقاشی قهوه‌خانه‌ای» هم به‌نام دیگر کشورها!

به یاد هنرمندی که هنرش فراموش می‌شود





اول فروردین ماه سال‌روز تولد عباس بلوکی‌فر، نقاش قهوه‌خانه‌ای است. او یکی از بزرگترین بازماندگان معاصر این مکتب سنتی نقاشی در ایران به شمار می‌رفت؛ هنری که آرام آرام به فراموشی سپرده می‌شود.

به گزارش خبرنگار بخش تجسمی خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، عباس بلوکی‌فر در نخستین روز فروردین ماه سال 1303 در تهران متولد شد. به علت فقر خانواده‌اش مجبور شد از همان دوران کودکی به عنوان نقاش ساختمان مشغول به کار شود. علاقه‌ی او به هنر با به دست گرفتن قلمو برای رنگ کردن دیوارها شکل گرفت و باعث شد کارش را تا حد تزئینات داخلی ساختمان ارتقا بدهد.

نقطه عطف زندگی عباس بلوکی‌فر آشنایی با حسین قوللر آغاسی، نقاش معروف و پیشکسوت نقاشی قهوه‌خانه‌ای در 9 سالگی بود. این آشنایی باعث شد بلوکی‌فر در کنار شغل خود، کشیدن تابلوهایی به سبک نقاشی قهوه‌خانه‌ای را آغاز کند. در همان دوران نوجوانی چند تابلوی سفارشی کشید که نخستین تجربه‌های او در این زمینه بودند و در موزه هنرهای زیبا نگه‌داری می‌شوند. این تابلوها صحنه‌هایی از جنگ رستم و سهراب، جنگ خیبر و قیام مختار به تصویر کشیده شده است.




اثر عباس بلوکی‌فر


بلوکی‌فر در دوران کودکی به یکی از قهوه‌خانه‌های محل زندگی خود که به قهوه‌خانه «آقا رضا» مشهور بود، رفت و آمد داشت. این رفت و آمدها باعث شد او با پرده‌های حماسی و مذهبی نقالان آشنا شود و به نقش زدن آن‌ها علاقه پیدا کند. بعدها همین قهوه‌خانه‌ها به او سفارش کار می‌دادند و نقاشی‌هایش را در معرض دید مردم قرار می‌دادند. مردمی که برای شنیدن داستان‌های شاهنامه و روایت‌های عاشورا دور هم جمع می‌شدند و گوش به صدای نقال می‌سپردند.

بلوکی‌فر در 21 سالگی به مشهد رفت. او در این سفر با دروایش و محافل آن‌ها آشنا شد و به درخواست آن‌ها پرده‌های کهنه و قدیمی‌شان را دوباره نقاشی کرد. در مدت پنج سالی که در مشهد بود، بیش از 40 پرده نقاشی قهوه‌خانه‌ای کشید که باعث شد در کارش به استادی برسد. پس از بازگشت به تهران نیز با جدیت به کار خود ادامه داد.

هنر عباس بلوکی‌فر به دلیل روایت تصویری داستان‌های حماسی و مذهبی در میان مردم عامه هم جایگاه ویژه‌ای پیدا کرد. هنری که به سرعت در نمایشگاه‌های مختلف هنری در ایران و کشورهای مختلف اروپایی مورد توجه و استقبال قرار گرفت و به موزه‌ها راه یافت. برخی از کارهای این هنرمند در موزه رضا عباسی، موزه هنرهای زیبا، هنرهای تزئینی و موزه هنرهای معاصر تهران نگه‌داری می‌شود.





اثر عباس بلوکی‌فر


دهه‌های 20 و 30 شمسی دوران اوج نقاشی قهوه‌خانه‌ای بود و هنرمندان این عرصه آثار متفاوت و زیبایی را با بهره گیری از داستان‌های شاهنامه و واقعه عاشورا خلق کردند. بلوکی‌فر در کنار حسین قوللر آغاسی، محمد مدبر، حسن اسماعیل‌زاده، فتح‌الله آغاسی و حسین همدانی هنرمندانی بودند که در این دوران نقاشی قهوه‌خانهای ایران را به دنیا شناساندند. هنری که آرام و آرام و با درگذشت این هنرمندان بزرگ رو به فراموشی رفت و اکنون در معرض خطر ثبت به کشورهای دیگر است.

به نظر می‌رسد اگر اوضاع همین گونه پیش برود و هیچ نهادی در ایران مسئولیت حمایت از این هنر را بر عهده نگیرد، دیری نمی‌گذرد که کشورهای دیگر آن را به نام خودشان به ثبت برسانند. اگرچه هنوز هستند هنرمندانی که در این عرصه فعالیت می‌کنند، اما نقاشی قهوه‌خانه‌ای مدت‌هاست از دوران اوج خود فاصله گرفته و فراموش شده است. بسیاری از کارشناسان هنری به بهانه‌های مختلف و در مراسم گوناگون، خطر ثبت نقاشی قهوه‌خانه‌ای را به نام کشورهای دیگر، هشدار می‌دهند، اما هنوز اقدام جدی و مهمی در این زمینه صورت نگرفته است.








.
 

vinca

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
پرویز تناولی ۷۷ ساله شد

پرویز تناولی ۷۷ ساله شد

[h=1] خالق «هیچ» ۷۷ ساله شد

[/h]







سوم فروردین ماه، سال‌روز تولد پرویز تناولی مجسمه‌ساز، نقاش، پژوهشگر و مجموعه‌دار ایرانی است. بیشتر هنردوستان او را با مجسمه‌های کوچک و بزرگ «هیچ»‌اش می‌شناسند.

به گزارش خبرنگار بخش تجسمی خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، پرویز تناولی در سومین روز از نخستین ماه سال 1316 در محله دروازه شمیران تهران متولد شد. پیوند او با هنر با نواختن ویولن در خانه ابوالحسن صبا آغاز شد. او از کودکی آموزش این ساز را نزد استادانی چون نیک‌نواز و صبا آغاز کرد و همزمان به تحصیلاتش در دبیرستان ادیب ادامه داد. در همان سال‌ها، ساختن ماسک از صورت استاد صبا توسط تناولی، نوید ظهور هنرمندی بزرگ را در آینده می‌داد.


گام بعدی تناولی در وادی هنر ورود به هنرستان کمال‌الملک بود. او پس گذراندن یک دوره سه ساله مجسمه‌سازی در هنرستان هنرهای زیبای تهران، با پولی که از تدریس موسیقی پس‌انداز کرده بود، در سال 1335 به ایتالیا رفت و در آکادمی هنرهای زیبای شهر کارا مشغول به تحصیل شد، اما با زیاد شدن مخارج تحصیل و تمام شدن پولش مجبور شد یک سال بعد به ایران بازگردد. بازگشت او به ایران اگر چه از سر اجبار بود، اما موفق شد دو نمایشگاه از طرح‌ها و حکاکی‌هایش را برگزار کند که اتفاق تازه‌ای در هنر ایران به خصوص حوزه مجسمه‌سازی به شمار می‌رفت.

همین اتفاق باعث شد وزارت فرهنگ وقت بورسیه تحصیلی برای ادامه تحصیل در ایتالیا به تناولی اعطا کند. سفر تناولی به میلان با موفقیت‌هایی زیادی برای او همراه بود. او دو سال در آکادمی بررا (Brera) نزد مارینو مارینی مجسمه‌ساز برجسته ایتالیایی آموزش دید و با کسب رتبه اول، 16 اثر او به عنوان بهترین آثار یک فارغ التحصیل مجسمه‌ساز در گالری ری ماگل (Re Magl) شهر میلان به نمایش گذاشته شد.






اثر پرویز تناولی





مجموعه مجسمه‌های «هیچ» معروف‌ترین و آثار تناولی هستند. مجسمه‌های «قفل و قفس»، «دست‌ها»، «شاعر ایستاده» و «پرسپولیس» (که در حراج کریستی دوبی به قیمت بی‌سابقه دو میلیون و ۸۴۱ هزار دلار به فروش رفت) هم از ساخته‌های شناخته شده این هنرمند به حساب می‌آیند.

۱۴ مجسمه از آثار او در تهران، شیراز و اصفهان نصب شده است. ۱۳ مجسمه دیگر او نیز در موزه‌های هنر مدرن وین و نیویورک، پارک المپیک سئول، انستیتو مینیاپولیس، لندن و داکار نصب شده است.

تأسیس آتلیه «کبود» در سال 1339، تدریس در دانشکده هنرهای تزئینی تهران، کالج هنر، برگزاری نمایشگاه‌های مختلف و حضور در رویدادهای مهم بین‌المللی و همچنین مدیریت گروه مجسمه سازی دانشگاه تهران از دیگر فعالیت‌های این هنرمند در ایران به شمار می‌روند.

مهر ماه سال 92 بود که آخرین نمایشگاه مجسمه‌های پرویز تناولی به همراه رونمایی کتاب تازه‌اش با عنوان «تاریخ مجسمه‌سازی در ایران» در گالری ماه مهر برگزار شد. او در این نمایشگاه تازه‌ترین مجسمه‌های کوچک خود را به نمایش گذاشت که با استقبال قابل توجهی همراه بود. او درباره این کارها گفته بود:«مجسمه‌های حاضر در این نمایشگاه طی سال‌های اخیر و در بینابین مجسمه‌های بزرگ ساخته شده‌اند. در واقع این کارها به عنوان ثبت افکار من هستند و در آینده اگر فرصت کنم از روی این مجسمه‌های کوچک نمونه‌های بزرگ‌شان را خواهم ساخت.»

تناولی در کتاب «تاریخ مجسمه‌سازی در ایران» به تاریخ مجسمه‌سازی در ایران از فرهاد کوهکن گرفته تا علی‌اکبر حجار پرداخته است. این هنرمند درباره هدف خود از تألیف این کتاب گفته است:«یک بار یکی از دوستانم به من گفت تو به این مملکت بدهی داری و باید از طریق اطلاعات و نوشته‌هایی که در اختیار داری دین خود را ادا کنی. بنابراین تصمیم گرفتم تحقیق و پژوهش در زمینه تاریخ مجسمه‌سازی ایران را به صورت یک کتاب تدوین کنم.»






اثر پرویز تناولی





از دیگر فعالیت‌های تناولی میتوان به پژوهش‌های او درباره فرش ایرانی و بافته‌های عشایری اشاره کرد. همچنین او در سال‌های اخیر توجه ویژه‌ای به طراحی و ساخت جواهرات نشان داده است.

البته او پیش از انقلاب مجموعه‌ای از مجسمه‌ها و جواهرات ریز خود را به نمایش گذاشته بود. او درباره هنر جواهرسازی اظهار کرده است:«یکی از ایده‌های من این است که جواهرسازی مدرن را باب کنم. مجسمه‌های کوچک هم از من وقت زیادی می‌برد، اما چون کیف می‌کنم و لذت می‌برم آن‌ها را می‌سازم. دوست دارم کارها مورد استفاده باشد. دوست دارم مردم این‌ها را بر دست، گردن و همراه خودشان ببرند. از این اتفاق لذت می‌برم.»

خانه پرویز تناولی که در منطقه نیاوران واقع شده، برای نمایش آثار این هنرمند 10 سال پیش توسط شهرداری خریداری شد که با روی کار آمدن دولت محمود احمدی‌نژاد این موضوع منتفی شد. او با پیگیری این موضوع توانست تنها 11 عدد از کارهایش را به خانه‌اش منتقل کند، اما شامگاه 25 اسفند ماه، چند نفر از طرف شهرداری و با در دست داشتن حکم دادگاه، با شکستن در خانه، مجسمه‌ها را با خود بردند که در این بین خسارت‌هایی به آثار تناولی وارد شد. به گفته وکیل این هنرمند این کار غیرقانونی بوده و شکایت خود را با پایان تعطیلات نوروز پی خواهند گرفت.

تناولی کتاب‌هایی را نیز در زمینه هنر تالیف کرده است. کتاب Locks from Iran این هنرمند که شامل ۷۰۰ قطعه عکس از قفل‌های ایران از دوره ساسانیان تا دوره قاجار است، نخستین بار به زبان انگلیسی در واشنگتن به چاپ رسید و به دلیل استقبال زیاد در ایران و با عنوان «قفل‌های ایران» منتشر شد.

امیرحسین بهبهانی فیلم مستندی از زندگی و آثار تناولی با عنوان «مکتب سقاخانه به روایت پرویز تناولی» ساخته است که سال 91 در جشنواره فیلم‌های مستند هنرهای تجسمی فجر نمایش داده شد.



















.
 

vinca

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
[h=1] هفت سین بازیافتی در گنبد جبلیه

[/h]


مهدیه دهقانی، هنرمند محیطی، از ساخت بزرگترین مجموعه حجمی و سفره هفت سین نوروزی با استفاده از مواد بازیافتی خبر داد.

این هنرمند کرمانی در گفت‌وگو با خبرنگار بخش تجسمی خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، درباره ساخت این مجموعه اظهار کرد: حدود سه سال پیش بود که مدیریت پسماند شهرداری کرمان از هنرمندان محیطی برای همکاری دعوت کرد. در طول این سه سال چند کار از مواد بازیافتی ساخته شد و امسال نیز بزرگترین مجموعه حجمی بازیافتی به اضافه یک سفره هفت سین برای عید نوروز نصب می‌شود.


او افزود: این مجموعه از اسقاطی‌های موتور و ماشین و سطل‌های زباله فلزی شهری ساخته شده است. کار ساخت این مجموعه از هفتم اسفند ماه آغاز شده و در آستانه سال نو در محل گنبد جبلیه در مجموعه جنگل قائم کرمان در معرض دید عموم قرار خواهد گرفت.

دهقانی همچنین عنوان کرد: سفره هفت سین پس از ایام نوروز از این محل برداشته می‌شود، اما مجموعه حجمی که شامل هفت اسب است در محل گنبد جبلیه باقی خواهد ماند.






.
 

vinca

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
[h=1] عرضه نقاشی‌های هنرمند ایرانی در نمایشگاه کتاب پاریس

[/h]


نمایشگاه بین‌المللی کتاب پاریس در بخش نمایش آثار هنری، 35 تابلو از نقاشی و خطاطی‌های محسن فارسانی را به نمایش گذاشت.

به گزارش بخش تجسمی خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)،نقاشی‌ها با آبرنگ و اغلب به سبک آبستره و سورئال کار شده‌ بودند.

محسن فارسانی فارغ التحصیل رشته علوم زبان و مردم‌شناسی از دانشگاه سوربون است که در کنار سرودن، نقد و بررسی متون ادبی، تهیه چند فیلم مستند و کوتاه را در کارنامه هنری خود دارد.


در تابلوهای خطاطی که در این نمایشگاه از او به نمایش گذاشته شده بود، اثری از کارهای کلاسیک خطاطی به چشم نمی‌خورد، او گاه کلمات را شکسته و شکلی دیگری از کلمه به نمایش گذاشت.

فارسانی می‌گوید:« بیشتر شکل زیباشناسی خط مد نظر بوده تا شکل کلاسیک آن. سعی شده شکلی تازه از خط ارائه شود، شکلی ساده و تازه.»

او درباره کارهای آبرنگ‌اش هم توضیح می‌دهد:«هیچ‌گاه در خلق این تابلوها از قلم مو استفاده نکرده‌ام، برای هر تابلو وسیله‌ای متناسب با شکل و محتوای نقاشی بکار برده‌ام.»

نمایشگاه کتاب پاریس از 21 تا 24 مارس (3 تا 6 فروردین ماه) برپا بود.





.
 

ahoo_fr

عضو جدید
کاربر ممتاز
لیلی گلستان میهمان هفت سین هنرآنلاین/[h=1]عید یعنی جوراب ساق کوتاه سفید و کفش ورنی سیاه/ می‌خواهیم مردم عادی هم نقاشی بخرند[/h]


از نظر من عید یعنی جوراب ساق کوتاه سفید و کفش ورنی سیاه. وقتی بچه بودیم عید معنی‌اش همین بود. همیشه برای من کفش ورنی سیاه می‌خریدند و یک لباس قشنگ هم مادرم خودش برایم می‌دوخت.
۱۳۹۳

سرویس تجسمی هنرآنلاین// لیلی گلستان مترجم نام‌آشنا و گالری‌دار باسابقه میهمان سفره هفت‌سین خبرگزاری هنر ایران (هنرآنلاین) بود. گلستان در این میهمانی کارنامه خود را از تاسیس کتابفروشی و بعد گالری گلستان ورق زد و درباره فعالیت‌های خود در این سال‌ها سخن گفت. در ادامه گفت و گو با این شخصیت تاثیرگذار فرهنگی کشور از نظرتان می گذرد.
خانم گلستان عید چه مفهومی برایتان دارد؟
از نظر من عید یعنی جوراب ساق کوتاه سفید و کفش ورنی سیاه. وقتی بچه بودیم عید معنی‌اش همین بود. همیشه برای من کفش ورنی سیاه می‌خریدند و یک لباس قشنگ هم مادرم خودش برایم می‌دوخت و هیچ وقت نمی‌رفتیم برای عید لباس بخریم. خانواده خیلی سنتی‌ای نبودیم بنابر این هفت سین و از این داستان‌ها خیلی در خانه‌مان نبود و الان هم نیست.
یعنی شما هیچوقت سفره هفت سین نمی‌چیدید؟
سفره هفت سین ما یک قرآن بود و شاید چند تا تخم مرغ رنگی، همین. اینکه برویم و حتما هفت تا سین جور کنیم کمتر اتفاق می‌افتاد اما وقتی خودم بچه دار شدم چرا. بچه‌هایم هفت سین را دوست داشتند و برایشان این کار را می‌کردم ولی در خانه‌ای که من در آن بزرگ شدم پدر و مادرم خیلی به این موضوع اهمیت نمی‌دادند.
در همه خانه‌هایی که سفره هفت سین می‌چینند رسم است که سبزه را یک آدم خاص در سفره می‌گذارد. شما آن کسی بودید که در خانه سبزه بگذارید؟
نه اصلا مادرم معتقد بود که سبزه به خانه ما آمد ندارد و هیچ وقت هم خودش سبز نمی‌کرد و سبزه را برایمان می‌آوردند.
تخم مرغ‌های رنگی چطور؟
آن‌ها را ما وقتی بچه بودیم رنگ می‌کردیم وقتی هم بچه‌هایم بزرگ شدند گذاشتم آن‌ها این کار را بکنند.
یادتان می‌آید با چه و چطور رنگشان می‌کردید؟
مادرم پارچه‌هایی را که رنگ می‌داد می‌خرید و تخم مرغ‌ها را در آن‌ها می‌پیچید و در آب جوش می‌انداخت و نقش پارچه‌ها روی تخم مرغ‌ها می‌افتاد که به نظر من پروسه قشنگی بود. گاهی هم آبرنگ برایمان می‌خرید و تخم مرغ‌ها را با آن رنگ می‌کردیم.
در این سال‌ها چطور؟ سفره هفت سین می‌چینید؟
نه.
با توجه به اینکه حالا بچه‌هایتان به طور مستقل زندگی می‌کنند و مادرتان هم از دنیا رفته سال تحویل کجایید و چکار می‌کنید؟
برنامه خاصی ندارم. اگر بچه‌ها پیشم بیایند می‌نشینیم دورهم. نمی‌دانم چون طبیعت خانواده‌مان به این شکل نبوده خیلی مسئله مهمی نیست ولی به دیدن بزرگان خانواده حتما می‌رویم.
با توجه به اینکه خانه شما در دوره‌ای از محافل اصلی هنرمندان بوده در نوروز این‌ها به خانه‌تان می‌آمدند؟
برای عید دیدنی می‌آمدند ولی مثلا اینکه روز خاصی پدرم به اصطلاح بنشیند یا این قبیل داستان‌ها، نه اصلا این طور نبود.
از عیدی‌هایی که در کودکی می‌گرفتید برایمان بگویید. جذاب‌ترین عیدی‌ای که آن دوران گرفتید چه بود؟
ما عیدی‌هایمان را همیشه از پدربزرگ و مادربزرگ می‌گرفتیم و آن هم همیشه به ما اسکناس نو می‌دادند. گاهی اوقات هم سکه طلا می‌دادند که برای من خیلی جالب بود. بامزه بود و خوش رنگ و ما دوست داشتیم همه آن‌ها را در لیوان بریزیم و نگه‌شان داریم ولی بیشتر اسکناس نو می‌دادند.
سرنوشت اسکناس‌ها چه می‌شد؟
خرج می‌کردیم. بعد از گرفتن بلافاصله خرجشان می‌کردیم.
در دوره کودکی شما بیشتر بچه‌ها نوروز به سینما می‌رفتند. شما هم خاطره‌ای این چنین دارید؟
ما همیشه سینما می‌رفتیم و در عید بیشتر. عید‌ها همه بچه‌های خانواده‌های نزدیک جمع می‌شدیم و یکی از بزرگتر‌ها ما را به سینما می‌برد. اینکه دسته جمعی می‌رفتیم خیلی کیف داشت.
از خاطرات روزهای عید یکی را برایمان تعریف کنید.
عید‌ها اغلب اوقات ما می‌رفتیم شیراز خانه پدربزرگم که آن موقع آنجا زندگی می‌کرد و خیلی به ما خوش می‌گذشت. او هم مرا خیلی دوست داشت. نوه اولش بودم و هرجا می‌رفت مرا با خود می‌برد و خیلی جالب بود که مرا به به خانه‌های مختلفی می‌برد و همه به من عیدی می‌دادند. خیلی خوب بود و خاطره خوشایندی از شیراز دارم.
این سال‌ها شما هم عیدی می‌دهید؟
به نوه‌ام عیدی می‌دهم. یک نوه کوچک دارم.
به بچه‌‌هایتان یا دوستان عیدی نمی‌دهید؟
نه.
عیدی از کسی می‌گیرید؟
عیدی هم نمی‌گیرم.
دعای سال تحویل چه حسی در شما به وجود می‌آورد؟
دگرگون می‌شوم. پدربزرگم چون خیلی مذهبی بود آب دعا می‌داد ما می‌خوردیم یعنی ما هروقت می‌رفتیم پیشش برای عید دیدنی یک لیوان آنجا بود که همه از آب درون آن می‌خوردند و آب زرد رنگی بود که می‌گفت برایتان خوب است. من هم می‌خوردم و با خودم فکر می‌کردم که از این به بعد همه چیز خوب خواهد شد و به آن اعتقاد داشتم یعنی خوشحال بودم که الان می‌روم آب دعا می‌خورم. یک جوری حالم را خوب می‌کرد.
شاید همه ایرانی‌ها به پاقدم اهمیت می‌دهند. اولین کسی که بعد از سال تحویل وارد خانه شما می‌شو کیست و با چه آدابی می‌آید؟
این یکی از رسم‌هایی است که خیلی به آن علاقه مندم. همیشه مادرم در سال تحویل خودش از در بیرون می‌رفت و دوباره می‌آمد تو یا مرا بیرون می‌برد و می‌گفت حالا بیا تو. همیشه یکی از خودمان این کار را می‌کرد تا کسی از غیر در آن لحظه وارد خانه‌مان نشود.
این روز‌ها چطور؟
خودم می‌روم بیرون و دوباره می‌روم تو. (می‌خندد)
سال‌هایی که خارج از کشور هستید در لحظه تحویل سال چکار می‌کنید؟
هیچ وقت برایم اتفاق نیفتاده که عید در ایران نباشم. همیشه اینجا بوده‌ام.
روز خاصی در عید تعیین می‌کنید که دوستان بخواهند به دیدنتان بیایند؟
نه این کار را نمی‌کنم. من فکر می‌کنم خیلی خودخواهانه است که آدم بگوید من فلان روز خانه هستم و بیایید به دیدنم. نه هرگز این کار را نکرده‌ام و از این کار هم خوشم نمی‌آید.
چه دعایی برای سال تحویل امسال می‌کنید؟
دو دعا یکی برای خانواده خودم می‌کنم یکی برای ایران. هر دو را به یک اندازه دوست دارم. سلامت جسم و روان را برای هر دوی این‌ها آرزو می‌کنم.
مهم‌ترین اتفاقی که می‌خواهید در سال جدید برای خودتان رقم بزنید چیست؟
برنامه خاصی ندارم. اگر بتوانم همین روالی را که در پیش گرفته‌ام ادامه بدهم کار مهمی کرده‌ام.
سال 92 خوش گذشته است؟
بعد از ورود دولت آقای روحانی حالمان بهتر شد. یک جور امنیتی احساس کردیم. مردم با حال خوش تر می‌آمدند گالری و تعداد مخاطبان هفت-هشت برابر شد. انگار اتفاقی در روحیه آدم‌ها افتاده بود. به همین دلیل من این 6 ماه آخر از کار راضی هستم. در طول این بیست و هفت هشت سالی که گالری دار هستم هیچوقت این چنین فروش فوق العاده ای نداشتیم. هم نمایشگاه ها خیلی خوب می فروشند و هم کارهایی که به اصطلاح در گنجینه مان هستند به خوبی فروش می روند؛ یعنی خریداران تماس می‎گیرند و از هنرمندان دلخواهشان کار سفارش می‏دهند و آن ها را با قیمت خیلی بالا می‏خرند.
گویا امسال کتاب‌هایتان هم پس از مدت‎ها تجدید چاپ شد؛ این هم اتفاق خوب دیگری برای شما بود، نه؟
یکی از کتاب‌هایم تجدید چاپ شد؛ هرچند چهار کتاب دیگر هنوز در ارشاد مانده است. همه ترجمه هستند؛ البته آن یکی هم با شروطی منتشر شد زیرا در آن کتاب تعدادی عکس وجود داشت که گفتند باید برداشته شود با این حال به متن کتاب اصلا دست نزدند. از آن چهار کتاب هم خبر ندارم و ناشرین در حال پیگیری هستند.
خوشبختانه هنرهای تجسمی به آن مرحله از استقلال رسیده است که دولت نسبت به سایر حوزه‎ها تاثیر کمتری در تغییر و تحولات آن دارد. اگر این تاثیر وجود داشت در هشت سال گذشته اتفاقی که برای تئاتر و سینما افتاد برای هنرهای تجسمی نیز می‏افتاد که خدا را شکر نیفتاد. به نظر شما سال 92 بر هنرهای تجسمی چه گذشت؟
سال 92 سال چالش بود به این معنا که از ابتدای سال تا شش ماه بعد در حال نگرانی و دلهره بودیم و به راحتی نگذشت. ما سعی کردیم به روی خودمان نیاوریم اما به هر حال آسیب دیدیم. در نهایت این آسیب‎ها را از سر گذراندیم و اکنون حالمان بهتراست.
 

ahoo_fr

عضو جدید
کاربر ممتاز
آیدین آغداشلو میهمان هفت سین هنرآنلاین/[h=1]هفت سین و ماندگاری‌اش در طول تاریخ امر مهمی است/ نمایشگاه آینده‌ام نامه اعمال است[/h]


هفت سین با آن پیشینه تاریخی از هفت چین اولیه و ماندگاری‌اش در طول تاریخ امر مهمی است. در طول ۴۰ سال گذشته اجازه نمی‌دهم کسی هفت سین را بدون دخالت من بچیند.
۱۳۹۳

سرویس تجسمی هنرآنلاین// استاد آیدین آغداشلو هنرمند نقاش و مدرس برجسته پنجمین میهمان سفره هفت‌سین خبرگزاری هنر ایران (هنرآنلاین) بود. با خبرهای هیجان انگیزی که به گوشمان رسیده، از نمایشگاه استاد در دوبی و مهم‌تر از آن دومین نمایشگاه انفرادی استاد که امسال بعد از ۴۱ سال انتظار شاهدش خواهیم بود پای صحبت‌های او در خصوص همه فعالیت‌هایی که در طول این سال‌ها داشته و نگاهش به همه این سال‌ها نشستیم. نتیجه گفت‌و‌گویی بسیار خواندنی شد که در ادامه از نظرتان می‌گذرد.
چه حسی نسبت به عید نوروز دارید؟
خب در طول سال‌ها همه چیز فرق کرده. وقتی که بچه بودم حس دیوانه کننده‌ای بود از شدت اشتیاق برای عیدی گرفتن. یک بار چهل تومان عیدی جمع کردم و همه‌اش را هله هوله خوردم که به اینجا ختم شد که تمام مدت عید مریض بودم. برای همین عید واقعا یک جشن و ضیافت بود. بعد‌ها نشانه‌ای شد از گردهمایی دوستان و خانواده در نتیجه این را بشارت می‌داد که اتفاق خوبی در راه است و همدیگر را خواهیم دید و دور هم خواهیم بود و احساس تنهایی نخواهیم کرد و از اینکه همدیگر را داریم لذت خواهیم برد. در این ۱۳-۱۴ سال حس من نسبت به قبل تغییر کرده برای اینکه خانواده من در خارج از ایران کار و زندگی می‌کنند و یک جور تنهایی خودخواسته دارم که معمولا تنها هستم و ایام نوروز این تنهایی خیلی عمیق‌تر و بیشتر احساس می‌شود. البته برای من هیچ نویدی از اتفاق خوبی به همراه ندارد و هربار تاکید می‌شود که کهنسالی‌ام را در تنهایی دارم می‌گذرانم و باید بگذرانم. نمی‌خواهم از مخاطبینم اشک بگیرم ولی احساس تنهایی می‌کنم و بساط اندک هفت سین است و خودم و خودم. آدم‌هایی که دوست دارم کنارم نیستند و اگرچه غصه نمی‌خورم ولی هربار در طول این ۱۳ سال به وضوح اشاره به این وضعیت است.
با توجه به اینکه تنها فرزند خانواده بودید و پدرتان را هم خیلی زود از دست دادید درکودکی در چیدن سفره هفت سین چه نقشی داشتید.
آن موقع مرا داخل آدم حساب نمی‌کردند ولی بعد‌ها مثلا در طول ۴۰ سال گذشته اجازه نمی‌دهم کسی این سفره را بدون دخالت من بچیند در نتیجه حتما در چیدنش همکاری می‌کردم و کاری که حتما می‌کردم- با توجه به اینکه مجموعه دار قرآن‌های نفیس هستم- این بود که یک قرآن نفیس با تذهیب فوق العاده را از مخزن در می‌آوردم و در سفره هفت سین می‌گذاشتم و در طول ۱۳ روزی که سفره پهن بود دائما نگران بودم که مثلا برگی رویش بیفتد یا آب رویش بریزد.
آیا دیوان حافظ نفیس هم در سفره‌تان می‌گذارید؟
نه برای اینکه مناسبتش را نمی‌بینم. درست است که حافظ شاعری مقدس است ولی تنها شی مقدس سفره هفت سین قرآن است.
پس در سال تحویل فال حافظ هم نمی‌گیرید؟
نه.
اعتقادی به فال حافظ ندارید؟
چرا ولی نمی‌توانم با سفره هفت سین ارتباطش بدهم چون فکر می‌کنم سفره هفت سین قبل از حافظ هم بوده دیگر. قبل از آن به جای اشعارحافظ چه می‌خواندند؟ به همین دلیل ماهی قرمز هم در سفره نمی‌گذارم چون فکر می‌کنم جعلی است. ولی هفت سین با آن پیشینه تاریخی از هفت چین اولیه و ماندگاری‌اش در طول تاریخ امر مهمی است.
این سال‌ها هم هفت سین پهن می‌کنید؟
خودم نه ولی بعضی شاگردانم از هفت سین‌های آماده برایم می‌آورند. در واقع بعد از سفر خانواده‌ام آن جلال و جبروت تجدید نشد.
این روز‌ها شما عیدی هم می‌دهید؟
معمولا کتاب عیدی می‌دهم ولی اسکناس و این‌ها عیدی نمی‌دهم.
آیا روز خاصی به اصطلاح می‌نشینید برای عید دیدنی؟
من واقعا چنین وجاهت و جایگاهی برای خودم قائل نیستم. من خودم حتما به دیدار بزرگانمان می‌روم که تعدادشان هر روز دارد کمتر می‌شود.
آرزویی که در سال ۹۳ دارید را برایمان بگویید؟
یادتان هست که من ۷۳ سالم شده؟ نمی‌دانم ولی آرزو که حتما دارم. برای بچه‌هایم آرزوهای خیلی مفصلی دارم و برای آدم‌هایی که دوستم دارند و من دوست دارم هم آرزوهای خوب دارم و برای بعضی‌ها هم آرزو دارم مراقب باشند تا من بیشتر زنده باشم و خیرم بیشتر به آن‌ها برسد.
 

ahoo_fr

عضو جدید
کاربر ممتاز
[h=1]رضا بلوط: خودکار آبی من را آرام می کند/ هریک از ما با یک چراغ جهان را می‌توانیم از ظلمات نجات دهیم[/h]


رضا بلوط می گوید: اگر هر یک از ما در زندگی مان یک چراغ در دست بگیریم و روشنایی کمی به جهان بدهیم؛ جهان از سیاهی و ظلمت رهایی پیدا می کند.
۱۳۹۳ شنبه ۹ فروردين ساعت 12:35

به گزارش سرویس تجسمی هنرآنلاین/ اگر در مسیر روزانه از نبش خیابان ابوریحان عبور کرده باشید، حتی اگر سرتان گرم گفت وگو با بغل دستی تان باشد، شک ندارم که چشم تان به مرد میان سالی خورده است که کنار پیاده رو نشسته و در حالی که مجموعه ای از نقاشی هایش با خودکار را در معرض فروش گذاشته و مشغول نقاشی کشیدن است. او کسی نیست جز رضا بلوط. با این که دو سال است از محله امیریه به شهرک اندیشه نقل مکان کرده اما هر روز جز روزهای بارانی بساط نقاشی اش را در کوله اش می گذارد و راهی خیابان انقلاب می شود تا ضمن تعامل و گفت وگو با مردم این محله، هم نقاشی کند و هم نقاشی هایش را به فروش برساند. او تمام نقاشی هایش را پنج هزار تومان قیمت گذاشته است و روزانه شاید هنر دوستی بیاید چند نقاشی او را بخرد.
رضا بلوط که این روزها 62 ساله شده در محله امیربهادر تهران متولد شده و سال ها در این منطقه زندگی کرده است، او کارگر بازنشسته کارخانه دخانیات است و سال هاست که جز نقاشی کار دیگری نکرده است.
او درباره چگونه نقاش شدن اش می گوید: کلاس چهارم دبستان بودم که یک روز معلم نقاشی مان به ما گفت که بخاری کلاس را بکشیم. آن زمان ها بخاری ها نفتی بود؛ او تا رفت به دفتر سری بزند و برگردد، من بخاری را کشیدم و دفترم را بستم و مداد را رویش گذاشتم. وقتی معلم به کلاس برگشت؛ نگاهش به من افتاد که نقاشی نمی کنم، علت را جویا شد و من گفتم که نقاشی را کشیده ام. وقتی نقاشی ام را دید تعجب کرد و پرسید مداد تراش داری؟ گفتم نه! از بغل دستی ام پرسید، او یک تراش چهارگوش داشت داد به معلم؛ نگاهی کرد و گفت: نه تراش گرد می خواهم. او وقتی فهمید من تراش گرد ندارم دستی بر سرم کشید و گفت تو نقاش خوبی می شوی. پرسیدم چرا گفت: چون آن قدر در این نقاشی جزئیات را دقیق و کامل کشیده ای که من فکر کردم در بخاری را با تراش کشیده ای. تو اگر زیر بخاری را می دیدی حتما می کشیدی."
ازاین پس رضا بلوط شب قبل از کلاس نقاشی سوژه ای انتخاب می کرد و فردا سرکلاس روی تخته سیاه می کشید تا هم کلاسی هایش از روی او نقاشی کنند. بیشتر سوژه های که بلوط در این دوران می کشید سوژه های ملموس مثل میز، صندلی و وسائلی بود که در زندگی روزمره با آن سر و کار داشته. در نقاشی های این دوره، انسان ها جایگاهی نداشتند و شاید تنها موجود زنده ای که به نقاشی هایش راه پیدا کرد، پرنده بود.
بلوط سال ها به همین شیوه نقاشی کشیدن را ادامه می دهد و تجربیاتی با تکنیک رنگ روغن، مداد کنته و مداد رنگی کسب می کند، اما هیچ کدام از تکنیک ها برای او جذابیتی ندارند و او سالهاست تنها با خودکار نقاشی می کند و بیشتر ترجیح می دهد که نقاشی هایش را با خودکار آبی بکشد. البته او در نقاشی هایش از خودکارهای رنگی استفاده می کند، اما رنگ غالب نقاشی هایش آبی است. او درباره علاقه اش به خودکار آبی می گوید:" خودکار آبی من را آرام می کند، خودکار خیلی خالص است و به خوبی می تواند حس من را منتقل کند.
در یکی از نقاشی های بلوط، رنگ غالب سبز است، درخت هایی با شاخه و برگ که ریشه هایشان در فضا رها شده اند، فضایی آخر زمانی که گویی درخت ها ریشه هایشان را در دست گرفته اند و راه افتاده اند، از او درباره این نقاشی می پرسم: " این نقاشی را من پس از یک نقاشی آزاردهنده کشیدم تا آرام شوم، البته دراین نقاشی شما فضا آرامبخشی را مشاهده نمی کنید. گویی درخت ها از ریشه کنده شده اند."
فضای نقاشی های رضا بلوط بسیار شلوغ هستند و او با خطوط ریز، بخش عمده فضای نقاشی هایش را پر کرده است؛ شلوغی که گاه آزاردهنده هم می شوند.
بلوط درباره این شلوغی می گوید: "من هیچ اصراری برای این کار ندارم. من ناخودآگاهم را با خودکار برروی کاغذ می آورم و بیشتر زمان هایی با خودکار نقاشی می کنم که نمی توانم شعر بنویسم. من اصلا دوست ندارم که ناراحتی ام را به مخاطبانم منتقل کنم. نمی توانم منکر تاثیر محیط و آدم های پیرامون برآثارم نباشم شما می توانید ردپای خیلی ازاتفاقات را درآثارم جستجو کنید. مثلا من نقاشی با نام دار قالی کشیدم که برای کشیدن آن متاثر از اعدام یک معلول در کشور آمریکا و فرد معلولی که در پل عابر پیاده به ناگهان تعادلش را از دست داد، بودم. مردم خیابان انقلاب و مسیر آمد و شدم نیز به نوعی در نقاشی هایم حضور دارند.
هریک از نقاشی های بلوط نام خاص خودشان را دارند؛ گویی تکه از شعرهای خود او هستند. او درباره دلیل نام گذاری نقاشی می‌گوید:" اگرهر یک از ما درزندگی مان یک چراغ در دست بگیریم و روشنایی کمی به جهان بدهیم؛ جهان از سیاهی و ظلمت رهایی پیدا می کند.
دربرخی از نقاشی های او ردپای تاثیر از رمان های معاصر به چشم می خورد، از جمله تاثیر رمان "بوف کور" و شخصیت زن اثیری و پیرمرد خنزر پنزری. او در این خصوص می گوید: من رمان های معاصر را خوانده ام و بهترین نویسنده ای که آثارش را دوست دارم بهرام صادقی و پس از او غلامحسین ساعدی است. از آثار و ذهنیت آنها تاثیر پذیرفته ام؛ اما در نقاشی هایم به هیچ وجه متاثر از صادق هدایت نبوده ام.
رضا بلوط با این که سالهاست که نقاشی می کند، تاکنون به هیچ گالری سرنزده است، اما چندی پیش یکی از گالری داران به او پیشنهاد داد که 24 نقاشی او را خریداری و در گالری به نمایش بگذارد، اما او هنوز علاقه ای به نمایش آثارش در گالری ندارد.
او درباره تاثیرپذیریش از سایر نقاشان می گوید: من دانسته هایم درباره نقاشی تنها منوط به کتاب های است که درباره نقاشی مطالعه کرده ام، مدتی هم هست که دلم نمی خواد نقاشی های سایر نقاشان را ببینیم چون نمی خواهم به طور ناخودآگاه متاثر از آنها باشم.
از او می پرسم آینده بلوط را چگونه می بینید؟ می گوید بلوط یک درخت است و من آینده خودم را سبز و بلند می بینیم البته با خودکارآبی.
انتهای پیام/
گفت وگو : مریم آموسا
 

ahoo_fr

عضو جدید
کاربر ممتاز
[h=1]دیدار احمد مسجدجامعی از نمایشگاه هنرمندان خودآموخته[/h]


رئیس شورای شهر تهران از نمایشگاه هنرمندان خودآموخته بازدید کرد و در بخشی از این دیدار احمد نادعلیان پیشنهاد خرید آثار این نمایشگاه را به عنوان هدایایی که نهادها به افراد یا سازمان های دیگر اهدا می کنند، مطرح کرد.
۱۳۹۳ يکشنبه ۲۴ فروردين ساعت 12:13

به گزارش هنرآنلاین به نقل از روابط عمومی انجمن هنرمندان خودآموخته، بعدازظهر شنبه، 23 فروردین احمد مسجدجامعی، رئیس شورای شهر تهران از نمایشگاه هنرمندان خودآموخته که در خانه هنرمندان برپاست، دیدن کرد.
او ضمن بازدید از تمام گالری هایی که به این نمایشگاه اختصاص پیدا کرده و صحبت با هنرمندان حاضر در این رویداد گفت: نمایشگاه خوبی بود. خیلی خوشحالم که هنرمندانی که دارای خلاقیت و نوآوری در آثارشان هستند اما کمتر شناخته شده اند، در این نمایشگاه حضور دارند.
او ادامه داد: این هنرمندان افراد قانعی هستند که حتی برخی از آنها کارگاهی برای تولید آثارشان ندارند اما از نقاط مختلف ایران در این نمایشگاه گرد آمده اند تا بازتاب دهنده هنر بومی سرزمین خود باشند. این حرکت بسیار ارزشمندی است و با دیدن این نمایشگاه بسیار خوشحال شدم. به کسانی که این کار را سامان دادند، تبریک می گویم و امیدوارم امسال که قرار است که فرهنگ و اقتصاد در یک بهم پیوستگی بیشتر حمایت شود، شرایط مناسبی برای حمایت از این هنرمندان ایجاد شود.
مسجدجامعی سپس به تاثیر این اتفاق اشاره کرد: چنین نمایشگاه هایی، فرهنگ و هنر ایران زمین را بازتاب می دهند و هم می توانند پایه ای برای گذران زندگی باشند. در واقع کار اقتصادی هم به شمار می روند.
همچنین رئیس شورای شهر تهران از آثار زنان جزیره هرمز که در گالری ممیز هنرمندان به نمایش گذاشته شده است، دیدن کرد. در این بخش از نمایشگاه، نقاشی شیشه زنان هرمزی که با استفاده از خاک های زنگی جزیره هرمز انجام شده، به روی دیوار رفته و دو بانوی هرمزی نیز کارگاه "نقش حنا" برگزار می کنند. احمد نادعلیان، هنرمند محیطی که بانی این فعالیت های فرهنگی زنان هرمز است، در صحبت با مسجدجامعی، شرحی در مورد نقاشی های شیشه و آثار هنری زنان هرمز ارائه کرد. او همچنین در مورد پیشنهادی که به رئیس شورای شهر تهران ارائه کرده است، گفت:من از ایشان خواستم با توجه به زیبایی ها و جذابیت های گردشگری جزیره هرمز و زنان توامندی که نیازمند کار هستند، از آثار این هنرمندان خرید کنند و کارهای آنها را به عنوان هدایایی که نهادها به افراد یا سازمان های دیگر اهدا می کنند، مورد استفاده قرار دهند.
نادعلیان درباره تاثیر این نمایشگاه گفت:دامنه فروش آثار زنان هرمزی در منطقه ای که زندگی می کنند، خیلی خوب است ولی از نظر فرهنگی این نمایشگاه معرف خوبی برای حمایت معنوی از چنین هنرمندانی است.
صبری صالحی، یکی از زنان هرمزی است که در کارگاه نقش حنای نمایشگاه هنرمندان خوداموخته حضور دارد. او در مورد مورد خود به فعلیت های هنری گفت:همکاری خود با آقای نادعلیان را وقتی که برای ساخت سیمرغ به جزیره هرمز آمده بود، شروع کردم. خود من اهل بندرعباس هستم اما زمانی که با پسرداییم که ساکن هرمز بود، ازدواج کردم، به این جزیره رفت و آمد کردم.
او افزود: من در ابتدا از هرمز خوشم نمی آمد چون در مقایسه با بندرعباس کوچک بود، بازار نداشت و هیاهو نداشت تا اینکه در قلعه پرتغالی ها، طراحی نقش حنا را شروع کردم و متوجه شدم آقای نادعلیان سرپرستی گروهی را برعهده دارد که با خاک های رنگی جزیره، نقاشی شیشه انجام می دهند. منهم خواستم که این کار را شروع کنم و تاکنون با استقبال زیادی از سوی گردشگران روبرو شده ام.
صالحی در مورد جذابیت نقاشی شیشه برای مردم گفت: وقتی به مردم توضیح می دهم خطهای مشکی نقاشی ها با ماهی مرکب و رنگ ها هم از خاک های رنگی جزیره هرمز است، برایشان جذاب است چون متوجه می شوند با استفاده از مواد طبیعی همانجا، قاب های رنگی درست کرده ایم. من در نوروز امسال در قلعه پرتغالی ها، تعدادی از نقاشی هایم را فروختم که برخی از خریداران را زنان هرمزی تشکیل می دادند و همین نشان می دهد مردم آنجا هم متوجه ارزش این آثار شده اند.
فاطمه نساجی یکی دیگر از زنان هرمزی حاضر در این کارگاه است. او که دانشجوی رشته شیمی است، در مورد نحوه آشنایی خود با نقاشی شیشه عنوان کرد:کارهای تعدادی از دخترانی را که در جزیره هرمز نقاشی شیشه می کردند، دیده بودم و به آن علاقه مند شده بودم چون خودم هم یکسری نقاشی با ابزار دور ریختنی انجام می دهم. صبریه که دخترعمه ام است این شیوه نقاشی را یاد گرفته بود و منهم از آقای نادعلیان خواستم وارد این کار شوم.
او برپایی این نمایشگاه را تجربه ای جدید دانست:این طرح ها خیلی مورد استقبال قرار گرفته است. من تعدادی طرح فانتزی و کارتونی طراحی کرد بودم که با کمک برادرم آنها را به قلعه پرتغالیها بردم تا به گردشگران نشان دهم و فروش خیلی خوبی داشتیم. این نمایشگاه هم خیلی خوب بود و تجربه جدیدی برایم است.
نمایشگاه هنرمندان خودآموخته با 800 اثر از 65 هنرمندآموخته تا 29 فروردین در تمام گالری های خانه هنرمندان درحال برگزاری است. در حاشیه این نمایشگاه کارگاه های "نقش حنا" و "شن و ماسه" نیز برپا شده است.
انتهای پیام/


 

ahoo_fr

عضو جدید
کاربر ممتاز
[h=1]داوران جشنواره ˝فیلم و عكس اردیبهشت هرمزگان˝ معرفی شدند[/h]


داوری بخش فیلم جشنواره ˝فیلم و عكس اردیبهشت هرمزگان˝ در تهران با حضور كیانوش عیاری، سعید عقیقی، فاطمه معتمد آریا، هومن بهمنش و بهرام عظیمی انجام خواهد شد.
۱۳۹۳ يکشنبه ۲۴ فروردين ساعت 13:00

به گزارش هنرآنلاین به نقل از روابط عمومی جشنواره فیلم و عکس هرمزگان؛ آخرین مهلت ارسال آثار به نهمین جشنواره ملی فیلم و عكس اردیبهشت هرمزگان 25 فروردین خواهد بود و این جشنواره از تاریخ 28 تا 30 اردیبهشت 93 در بندرعباس در دو بخش فیلم و عكس برگزار می‌شود.
حجت‌الاسلام حسین مرشدی، مدیركل فرهنگ و ارشاد اسلامی هرمزگان مدیر ستاد این جشنواره، همچنین مهرداد امیرزاده و حسام‌الدین انصاریان به عنوان دبیران بخش فیلم و عكس انتخاب شدند.
با توجه به اینكه این جشنواره 8دوره مداوم برگزار شده، نهمین دوره آن در هر دو بخش فیلم و عكس به صورت ملی خواهد بود.
ایت رسمی این جشنواره نیز راه‌اندازی شده كه افراد شركت‌كننده با مراجعه به سایت ordibeheshtfestival.com می‌توانند آثار خود را به دبیرخانه این جشنواره ارسال كنند.
مهلت ارسال آثار 10 اسفند 92 تا 25 فروردین 93 اعلام شده است همچنین بعد از اتمام این تاریخ انتخاب و بررسی آثار آغاز می‌شود.
داوری بخش فیلم در تهران با حضور هنرمندان صاحب نام سینما كیانوش عیاری، سعید عقیقی، فاطمه معتمد آریا، هومن بهمنش و بهرام عظیمی انجام خواهد شد.
در بخش عكس نیز حمیدرضا سوِری، مهدی مقیم‌نژاد، گوهر دشتی، شهریار توكلی و محمد غفوری عكس‌های هنرمندان را داوری می‌كنند.
در این دوره از جشنواره، بخش انتخاب فیلمنامه نیز به فراخوان اضافه شده كه داوری آن بر عهده سعید عقیقی، سعید قطبی‌زاده و سعید آرمات است.
انتهای پیام/
 

ahoo_fr

عضو جدید
کاربر ممتاز
نگاهی به وضعیت لوگو اماکن فرهنگی هنری شهر تهران[h=1]هر نشان، یک طراح[/h]


بازخوانی نشان‌های گرافیکی مراکز فرهنگی هنری شاخص شهر تهران و آشنایی با طراحان آن‌ها موضوع این گزارش است. اینکه نشان‌ها را به عنوان یادواره‌هایی جمعی چقدر به خاطر می‌آوریم‌ و دل در گرو آن‌ها داریم.
۱۳۹۳ يکشنبه ۲۴ فروردين ساعت 10:02

سرویس تجسمی هنرآنلاین//
همه‌مان می‌دانیم که نشان‌ها و لوگوهای گرافیکی بخشی از هویت مکان‌های فرهنگی – هنری و یادواره‌های جمعی ما را تشکیل می‌دهند و موجودیت این مکان‌ها با نشان‌های گرافیکی‌شان گره خورده است. به ویژه که طراحی نام آشنا و توانا با درایت و هوشمندی نشان‌ها را متناسب و هماهنگ با روح و محتوای شاخص هر مکان آفریده و در حافظه جمعی ما نشانه‌گذاری می‌کند. اما گاهی گذر زمان و تغییرات مدیریتی صیانت از این نشان‌های هویتی و یادواره‌های جمعی را دچار خدشه و فقدان می‌کند. نکته مهم اینجا است که این نشان‌ها را چقدر پاسداری کرده‌ایم و چقدر آن‌ها را به خاطر می‌آوریم.
بر همین اساس خالی از لطف ندیدیم تا نشان‌های مراکز فرهنگی هنری شاخص شهر تهران را بازخوانی دوباره‌ای داشته باشیم. بدیهی بود اماکنی با قدمت بیشتر را در صدر فهرست‌مان قرار بدهیم و سراغ‌شان برویم. بنیاد رودکی، موزه هنرهای معاصر تهران، تئا‌تر شهر، موزه ملی ایران، دانشگاه تهران، موزه رضا عباسی، برج آزادی، تالار سنگلج، کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، تالار مولوی و فرهنگسرای نیاوران از اصلی‌ترین این اماکن هستند که یادواره جمعی چند نسل از ایرانیان را تشکیل می‌دهند.
فضای مجازی و جای خالی...
به جز لوگوی تئا‌تر شهر که تاپیش از این گمان می‌رفت اثر مرتضی ممیز باشد و همین چندی پیش ابراهیم حقیقی خود را پدیدآورنده آن معرفی کرد، از میان فهرست بالا تنها لوگوی موزه رضا عباسی بود که نام مرتضی ممیز به عنوان طراح لوگو در پایگاه اینترنتی‌اش درج شده بود و متاسفانه دیگر مراکز علیرغم درج تاریخچه و اطلاعات جانبی دیگر، اشاره‌ای به نام طراح لوگو نکرده بودند.
جواد پویان؛ طراح لوگوی موزه هنرهای معاصر
در قدم بعدی و در ارتباط تلفنی با بخش‌های اداری این مراکز هم نتیجه چندانی حاصل نشد و به جز دو مورد تنها با اظهار بی‌اطلاعی از نام طراحان مواجه شدیم. روابط عمومی موزه هنرهای معاصر در این تماس جواد پویان را به عنوان طراح لوگوی این مرکزمعرفی کرد و روابط عمومی تماشاخه سنگلج هم پس از بررسی موضوع عنوان کرد که لوگوی قدیمی این تالار سال‌ها است دیگر مورد استفاده قرار نمی‌گیرد و مرتضی اتابکی را طراح لوگوی فعلی دانست که حدود ۷-۸ سال پیش جایگزین لوگوی اصلی شده است.
تا اینجای کار پیشرفت قابل ملاحظه‌ای در شناسایی طراحان لوگو‌های فهرست بالا که تنها بخشی از مکان‌های فرهنگی هنری شاخص تهران را شامل می‌شود به دست نیامد. این نکته به خودی خود کوتاهی‌هایی را در حفظ رابطه کالبدی مکان‌ها و نشانه‌های شهرمان گوشزد می‌کند چرا که با فرض اینکه چنین اطلاعات بدیهی اگر هم در بایگانی این مراکز جای گرفته باشد تا این حد دور از دسترس بودن و مهجور ماندنشان توجیه پذیر نیست در حالی که به سادگی می‌توانست در پایگاه‌های مجازی این مراکز درج شود.
آنچه در این مرحله روشن شد ضرورت یک پژوهش میدانی را برای احیای این نشانه‌ها و نام این طراحان یادآوری می‌کند اما از آنجا که برای ارائه گزارشی خبری از این نوع، چنین فرصت و مجالی در اختیار نیست، تنها طرح ضرورت چنین پژوهش‌هایی باقی می‌ماند که شاید به همت دانشجویان یا محققین حرفه‌ای دنبال شوند.
فرهنگسرای نیاوران، کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان و دانشگاه تهران
در ادامه برای تکمیل گزارشی اجمالی از این موضوع به سراغ چند هنرمند مطرح عرصه گرافیک رفتیم تا بلکه دانش و حافظه فردی آنان به کمک‌مان بیاید.
آرش تنهایی اولین طراحی بود که برای شناسایی این طراحان سراغش را گرفتیم. شاید به این دلیل که از پیش دغدغه‌های او در ثبت و ضبط آثار فرهنگی را می‌شناختیم. تنهایی در‌‌ همان ابتدا محمد احصایی، محمد فولادی و محسن مقدم را به ترتیب طراحان لوگوی فرهنگسرای نیاوران، کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان و دانشگاه تهران معرفی کرد که خوشبختانه این مراکز لوگوهای اصلی را کماکان حفظ کرده و با آن شناخته می‌شوند. تنهایی که خود تالیفی در زمینه نشانه‌های طراحان بزرگ را در دست دارد شناسایی لوگوهای شاخص دیگر را نیازمند بررسی و مطالعه‌ای جدی‌تر عنوان کرد.
پرس و جوی بیشتر
قباد شیوا طراح گرافیک باسابقه دیگر هنرمندی بود که از او جویای این اطلاعات شدیم. این پیشکسوت عرصه گرافیک هم با اعلام اینکه حافظه در شناسایی طراحان لوگوی مکان‌های مورد نظر یاری‌اش نمی‌کند، تکمیل این فهرست را وابسته به کنکاش و به زعم او "پرس و جو" ی بیشتر کرد.
ابراهیم حقیقی از دیگر طراحان گرافیک نام آشنای کشور هم اگرچه طراحان لوگوی مورد نظر را به خاطر نیاورد، اما در یک مورد طراحی لوگوی بنیاد رودکی را اثری جایگزین شده در چند سال گذشته عنوان کرد. حقیقی اما در ادامه ترجیح داد با رویکردی مصداقی به این موضوع نگاه کند و با طرح مسئله مخدوش شدن لوگوی سازمان میراث فرهنگی به وجهی دیگر از آسیب‌هایی که نشان‌های گرافیکی را تهدید می‌کند بپردازد.
حقیقی در این خصوص عنوان کرد: لوگوی این سازمان حدود ۲۵ سال پیش توسط محمد احصایی طراحی شد که در آن عنوان "سازمان میراث فرهنگی" درج شده بود. حدود ۱۲-۱۳ سال پیش بود که عنوان این مرکز به "سازمان میراث فرهنگی و گردشگری" تغییر یافت و کلمه گردشگری توسط فردی دیگر و نه حتی خود آقای احصایی به این لوگو اضافه شد. آقای احصایی از این بابت دلخور شد و اعتراض‌هایی کرد که مسئولین سازمان در پاسخ گفتند این وضعیت موقتی است و قرار است نشان جدیدی برای سازمان طراحی شود. پس از مدتی لوگوی جدید به من و آقای خسروجردی سفارش داده شد که هر کدام ۳ طرح ارائه کردیم ولی با تغییر مدیریت در این سازمان طرح‌ها معوق ماند تا در دولت نهم عنوان این نهاد بار دیگر به "سازمان میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی" تغییر پیدا کرد و بنا بر عادت تخریب میراثمان باز هم واژه‌های افزوده شده به شکلی نامناسب و در کمال بی‌سلیقگی به‌‌ همان لوگوی آقای احصایی اضافه شد. آقای احصایی هم خسته از این روند فکر می‌کرد که آیا طرح دعوی و شکایت در این زمینه به جایی خواهد رسید یا نه که البته با مذاکراتی هم که ما کردیم متاسفانه به جایی نرسید. به همین علت امروز با مخدوش شدن این نشانه شاهد یکی از نازیبا‌ترین لوگوهای موجود در عرصه گرافیک هستیم. "
از سر اتفاق یا استثنایی بر قاعده؟
آنچه در این مجال کوتاه به دست آمده گویای آن است که متاسفانه مخدوش شدن، فقدان و به بایگانی سپردن نشان‌های گرافیکی در کشور امری از سر اتفاق یا استثنایی نیست. عدم ارزش گذاری مناسب بر وجوه بصری و هویتی شهر، نگاه سلیقه‌ای و غیرکار‌شناسانه برخی مدیران به این آثار فرهنگی و نبود مشاوره‌های علمی در پروسه تغییر یا تجدید آن‌ها در مواردی بر احترام به مالکیت معنوی پدیدآورندگان این آثار و یادواره‌های جمعی غلبه کرده و بیم آن می‌رود که به رویه‌ای نامبارک بدل شود. در حالی که آنچه اصل است اینکه نشان‌ها و نمادهای گرافیکی تنها در عرصه‌ای پویا و زنده است که می‌توانند در جایگاه واقعیشان قرار بگیرند و کارکرد حقیقیشان که نشانه گذاری یادواره‌های فرهنگی و هنری است را بازیابند.
انتهای پیام/





 

ahoo_fr

عضو جدید
کاربر ممتاز
[h=1]طلای سیاه به نیویورک می‌رود/ نفت همچون خون با زندگی ایرانی‌ها آمیخته است[/h]


نمایشگاه ˝طلای سیاه نفت˝ با نمایشگاه‌گردانی لیلا وارسته و ویدا زعیم با حضور 37 هنرمند از 22 فروردین ماه به همت گالری هما و گالری شیرین برپا شده است و در این نمایشگاه شاهد آثار متنوعی هستیم که هر یک به نوعی به موضوع نفت و نقش آن در زندگی ایرانی‌ها پرداخته شده است.
۱۳۹۳ دوشنبه ۲۵ فروردين ساعت 10:59

به گزارش سرویس تجسمی هنرآنلاین/ نمایشگاه طلای سیاه نفت با نمایشگاه گردانی لیلا وارسته و ویدا زعیم با حضور 37 هنرمند از 22 فروردین ماه به همت گالری هما و گالری شیرین برپا شده است و در این نمایشگاه شاهد آثار متنوعی هستیم که هر یک به نوعی به موضوع نفت و نقش آن در زندگی ایرانی ها پرداخته شده است.
در این نمایشگاه مجموعه‌ای از عکس‌ها و یک اسلاید شو از بابک کاظمی به نمایش گذاشته شده است که در این تصاویر به خوبی وضعیت فرهنگی، اقتصادی و معیشت مردم در دوران اکتشافات نفت مشهود است و دورنمایی از ایران آن دوران را به مخاطب ارائه می‌دهد .
همچنین هر یک از هنرمندان ایرانی که در این نمایشگاه آثارشان ارائه شده؛ به نوعی سعی کرده‌اند به موضوع نفت بپردازند. نگاه بیشتر هنرمندان شرکت‌کننده در این نمایشگاه نسبت به نفت مثبت بوده است و هر یک از جنبه‌ای به این موضوع حیاتی که در سرنوشت و سرشت ایرانی‌ها و منطقه خاورمیانه در 100 سال اخیر نقش پررنگی داشته، پرداخته است. نقشی که بی شک ارزش آن از طلا هم فراتر می‌رود و همچون خون با گوشت و پوست ایرانی‌ها آمیخته شده است و زمینه بلوغ و باروری و تجدد و نوجویی را برای آن‌ها فراهم کرده است.
در 100 سال اخیر نفت سرشت و سرنوشت انسانی به خود گرفته است و بسیاری از هنرمندان شرکت کننده در این نمایشگاه برای خلق اثرشان به این موضوع توجه داشته‌اند و هنگام خلق اثر، به آن هویت انسانی بخشیده‌اند. برخی از هنرمندان حاضر در این نمایشگاه نیز به نوعی ابراز و امکانات اکتشاف نفت را بازسازی کرده‌اند و در بیشتر آثار شرکت‌کنندگان در این نمایشگاه رگه‌هایی از جنبه‌های سیاسی که با سرشت نفت آمیخته شده به چشم می‌خورد و در یک اثر تعاملی یک پیکره انسانی به نمایش گذاشته شده که با سرنگ به جای خون، نفت درون رگ‌های آن از چاه نفتی تزریق می‌شود و هنرمند با بهره‌گیری از فرهنگ ایرانی اسلامی و اعتقاد به دخیل بستن، از شرکت‌کنندگان در این نمایشگاه خواسته تا با دخیل بستن به این چاه نفت آرزو کنند که تحریم‌های ایران لغو شود و سرنوشت ایران و ایرانی‌ها دگرگون شود. wim تنها هنرمند خارجی شرکت‌کننده در این نمایشگاه است و او یک حجم به نمایش گذاشته است که بر روی این کپسول نمادهایی از زندگی به چشم می‌خورد او این اثر را 50 هزار یورو قیمت گذاشته است.
همزمان با برپایی نمایشگاه طلای سیاه، اکبر نعمت اللهی مدیرکل روابط عمومی وزارت نفت از این نمایشگاه بازدید کرد و ضمن بازدید از نمایشگاه از برپایی موزه نفت در سه شهر مسجد سیلمان، اهواز و تهران خبر داد و ابراز امیدواری کرد که از آثار هنرمندان برای برپایی این نمایشگاه خریداری شود و در این موزه‌ها به نمایش گذاشته شود. او همچنین از کمک برای برپایی این نمایشگاه در سوئیس، لندن و نیویورک خبر داد و ابراز داشت که در سال جاری قصد داریم زمینه‌ای را فراهم کنیم که مردم با نقشی که نفت می‌تواند در زندگی فرهنگی و اجتماعی ایرانیان داشته باشد، آشنا شوند.
در ادامه شیرین پرتوی مدیر گالری شیرین گفت: این نمایشگاه از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است و ما قصد داریم این نمایشگاه را در سایر کشورها و چند شهر از جمله موزه هنرهای معاصر اهواز برپا کنیم اما برپایی این نمایشگاه نیاز به صرف هزینه بسیار بالایی دارد که از توان ما خارج است و هنوز نتوانسته‌ایم برای برپایی این نمایشگاه حامی مالی بگیریم.
لیلا وارسته نمایشگاه گردان؛ "طلای سیاه نفت" گفت: نفت موضوعی بود که مدت‌ها ذهن من و ویدا زعیم را به خود مشغول کرده بود و 7 ماه پیش تصمیم گرفتیم که براساس این موضوع نمایشگاهی برپا کنیم و برای همین از جمگی هنرمندان برای حضور در این نمایشگاه دعوت کردیم و قرار شد این پروژه با همکاری گالری شیرین و گالری هما برپا شود و از همان روزهای نخست؛ قصد داشتیم که این نمایشگاه را اول در ایران برگزار کنیم و پس از آن به آمریکا و سایر کشورها ببریم.
او افزود: با این که نفت در زندگی ایرانی‌ها نقش پررنگی دارد، در بسیاری از موارد نگاه منفی نسبت به این موضوع دارند و برخی فکر می‌کنند که اگر نفت نبود ایرانی‌ها بهتر می‌توانستند از قابلیت‌های خود استفاده کنند و کمتر به دردسر می‌افتادند.
ویدا زعیم دیگر نمایشگاه‌گردان "طلای سیاه نفت" گفت: هدف عمده و اصلی ما برای برپایی نمایشگاه "طلای سیاه نفت" این بود که جنبه‌های مثبت نفت را به مردم نشان بدهیم و زمینه‌ای را بوجود بیاوریم که هنرمندان و مردم به نفت و تاثیر آن در زندگی‌شان به شکل‌های مختلف توجه کنند.
او ادامه داد: نفت بزرگترین سرمایه ما در عرصه ملی و بین‌المللی است و همواره در عرصه بین‌المللی این موضوع چالش برانگیز بوده است.
زعیم درباره برپایی این نمایشگاه در خارج از کشور گفت: از ابتدا هدف ما این بود که این نمایشگاه در خارج از کشور نیز به نمایش گذاشته شود، اما با وجود هزینه‌های بالا هنوز نمی‌دانیم که می‌توانیم به قولی که داده‌ایم عمل کنیم یا نه. اما اگر نمایشگاه حامی مالی داشته باشد،حتما چنین امری مسیر خواهد شد.
او افزود: تاکنون بیش از 80 درصد آثاری که در این نمایشگاه شاهدش هستیم به فروش رفته است و ما قصد داریم که اگر قرار شد این نمایشگاه در سایر کشورها برپا شود، دوباره به هنرمندان شرکت‌کننده در نمایشگاه سفارش اثر بدهیم تا حداقل به این شکل بخشی از هزینه‌های نمایشگاه تامین شود.
او درباره قیمت‌گذاری آثار گفت: در این نمایشگاه گران‌ترین اثر مربوط به هنرمند wim تنها هنرمند خارجی این نمایشگاه بود که 50 هزار یورو قیمت‌گذاری شده که این اثر به صورت نمادین قیمت‌گذاری شد و هنرمند اصلا قصد فروش این اثر را ندارد اما ارزان‌ترین اثر این نمایشگاه 1 میلیون تومان است و گران ترین اثر، 550 میلیون تومان و اثری از کورش شیشه گران بود که در همان روز نخست نمایشگاه به فروش رفت.
قدرت الله عاقلی که با 3 مجسمه از مجموعه خاورمیانه در نمایشگاه "طلای سیاه نفت" شرکت کرده است درباره این نمایشگاه گفت: من مدت‌هاست که روی موضوع خاورمیانه کار می‌کنم و تاکنون 8 مجسمه از این مجموعه را نیز خلق کرده‌ام؛ یکی از مهم‌ترین موضوعاتی که در خاورمیانه همواره مورد مناقشه بوده؛ نفت است و هر بار که هر گوشه جهان و این منطقه نفت کشف شده است؛ دخالت‌های ابرقدرت‌ها در منطقه نمود پیدا کرده است.
او افزود: نفت با این که طلای سیاه خوانده می‌شود و می‌تواند یکی از عواملی پیرامونی باشد که یک سرزمین را به سمت ترقی و اوج می‌رساند اما همواره با حواشی متعددی همراه بوده است و گاه به عنوان یک عامل منفی نیز وارد عمل شده است و با نگاهی سطحی متوجه می‌شویم که کشورهای که این انرژی حیات بخش را در اختیار دارند، همواره با عوامل بیرونی که آن را به جنگ، خونریزی و بمب گذاری سوق داده، روبرو بوده‌اند.
عاقلی درباره جذابیت موضوع نفت برای خلق اثر گفت: به نظر من این موضوع از جذابیت خاصی برخوردار است و هنوز آن گونه که باید به این موضوع در سطح وسیع پرداخته نشده است.
این مجسمه‌ساز درباره 3 مجسمه‌ای که در این نمایشگاه به نمایش گذاشته گفت: این مجسمه‌ها در ادامه شیوه مجسمه‌سازی من با تکنیک برنز و ریخته‌گری ساخته شده است و در این مجمومه به صراحت به حضور سربازان آمریکایی در مناطقی که چاه نفت کشف شده اشاره کرده ام.
بهنام کامرانی هم که با یک نقاشی در این نمایشگاه شرکت کرده؛ گفت: نفت همواره یکی از موضوعات داغ در عرصه ملی و بین‌المللی است و هیچ گاه از اهمیت آن کاسته نمی‌شود؛ از این رو همواره قابلیت این را دارد که دست مایه خلق اثر برای هنرمندان باشد و به آن‌ها ایده بدهد.
او افزود: تاکنون هنرمندان بسیاری به صورت خودجوش به موضوع نفت پرداخته‌اند و آثارشان را به نمایش گذاشته‌اند اما نمایشگاه "طلای سیاه نفت" نخستین نمایشگاه گروهی است که با حضور پر تعداد و متنوع هنرمندان برپا می شود.
به گفته کامرانی؛ آثار این نمایشگاه بسیار متنوع است و هر هنرمند تلاش کرده است که از زوایه دید خودش به این موضوع بپردازد. در این نمایشگاه بیش از 37 اثر به نمایش گذاشته شده است که حلقه ارتباطی این آثار خود موضوع نفت است و این آثار از نظر بصری و فرمی ارتباط خاصی با هم پیدا نمی کنند، چون هر هنرمند تلاش کرده که این موضوع را به زبان خودش بیان کند.
او افزود: همچنین در این نمایشگاه به نوعی شاهد به نمایش گذاشته شدن ابزارهای متنوع که برای اکتشاف نفت به کار برده می‌شود، هستیم. یه نظر من نقاشی‌هایی که در این مجموعه به نمایش گذاشته شده بسیار متنوع، مدرن و فرمالیستی هستند و هر کدام به نوعی ویژگی‌های این محصول را نشان می دهند.
کامرانی ادامه داد: در برخی از نقاشی‌ها نیز به صورت مستقیم به موضوع نفت پرداخته شده است و به نظر من از میان نقاشی‌ها، اثر مهرداد محب علی از جذابیت خاصی برخوردار بود و در این اثر او در عین حال که به موضوع نفت به صورت فیگوراتیو پرداخته است، بلکه جنبه‌های آبستره نیز در این اثر دیده می‌شود.
این مدرس دانشگاه ادامه داد: نفت از جمله موضوعاتی است که تاکنون به صورت انفرادی روی آن کار شده است ولی به صورت گروهی این نخستین بار است که هنرمندان ایرانی به این شکل گسترده به این موضوع می‌پردازند و به نظر من روی این موضوع به شکل گسترده‌تری می‌توان پرداخت.
او درباره اثر خود که با عنوان اتابک در این نمایشگاه به نمایش گذاشته شده گفت: من پیش از این هم در مجموعه پول به موضوع نفت پرداخته‌ام و در بک گراند مجموعه پول، شاهد به تصویر کشیده شدن، چاه‌های پالایشگاه آبادان هستیم. در این اثر فیگوراتیو من تصویر یکی از افرادی که در دوران اکتشافات نفت زندگی می‌کرده را کشیده‌ام و در پشت سر او نیز به نوعی نمودهایی از چاه نفت به چشم می خورد.
مهرداد محب علی از جمله هنرمندانی است که نفت و خاورمیانه از دغدغه‌های او در سال‌های اخیر است و آثاری نیز برگرفته از این موضوعات خلق کرده است؛ او گفت: نفت موضوعی است که سالهاست ذهن من را درگیر خودش کرده است و حتما هنرمندان دیگری هم هستند که پیرامون این موضوع کار کرده‌اند، به نظر من تا زمانی که یک موضوع نتواند دغدغه یک هنرمند شود عملا نمی‌تواند روی آن کار کند و اگر امروزه آن‌گونه که باید روی این موضوع توسط هنرمندان کار نشده دلیلش این است که دغدغه‌ آن‌ها نشده است.
او افزود: من در آثاری که پیرامون موضوع نفت کار کرده‌ام همواره به بار منفی اکتشاف نفت نیز توجه داشته‌ام؛ به نظر من اکتشاف چاه‌های نفت در ایران اثرات معکوس هم داشته و با این که نفت بزرگترین کالای صادراتی ایران محسوب می‌شود اما موجب شده است که ایرانی‌ها آن گونه که باید از قابلیت‌های خود استفاده نکند و این موضوع در 50 سال اخیر در ایران به شکل چشمگیری نمود داشته است.
محب علی درباره اثرش گفت: این اثر فیگوراتیو براساس عکس یکی از نشست‌های سران شرکت‌های بزرگ نفتی جهان که پیرامون نفت ایران جلسه گذاشته‌اند، شکل گرفته و در این اثر قطرات نفت به شکل جدی به چشم می‌خورد؛ در واقع قطرات نفتی که در این نقاشی شاهدش هستیم فضایی را بوجود آورده که ما بیشتر به این موضوع توجه کنیم که واقیعت تصویری با واقیعت مجازی با هم بسیار تفاوت دارند و همواره پشت صحنه هر رویدادی، موضوعات متعددی وجود دارد که از نگاه ما دور مانده است.

نمایشگاه "طلای سیاه" به کوشش لیلا وارسته و ویدا زعیم از 22 فروردین ماه در گالری شیرین با همکاری دو گالری هما و شیرین برپا شده و تا دوم اردیبهشت ماه ادامه خواهد داشت.
در این نمایشگاه آثاری از ویم دلووی، کوروش شیشه گران ، قدرت الله عاقلی ، آزاده آویژه ، سپهر بختیاری ، جمشید بایرامی ،لادن بروجردی ، سعید فراهانی ، حمزه فرهادی ، فیروز فرمانفرمایان ، پرستو فروهـر ، نادیا قیایی فر ، آزاده قطبی ، کاویان هازلی ،امیر حسین حشمتی، امیر نصر کم گویان ،بهنام کامرانی ،بابک کاظمی ، تارا خوش نشین ، فرساد لباف ، آرین لواسانی ،علیرضا معصومی ، مهرداد محب علی ، مهدی نبوی ،سیامک نصر ،احمد نژاد | احمت نجات ، فرناز ربیعی جاه ، امین روشن ، ایمان صفایی ، سارا سامری ،نگار وارسته و ندا ظرف ساز به نمایش گذاشته شده است.
گالری شیرین در ولنجک، خیابان هیجدهم، پلاک 9 واقع شده است.
گزارش تصویری مرتبط

انتهای پیام/320
 

ahoo_fr

عضو جدید
کاربر ممتاز
به بهانه برگزاری نمایشگاه هنرمندان خودآموخته
[h=1]یادداشت/ جهان معاصر و هنرمند خودآموخته[/h]



گالری‌های خانه هنرمندان ایران از 20 تا 31 فرودین ماه میزبان بزرگ ترین گردهمایی هنرمندان خودآموخته کشور است و به نظر می‌رسد زمان آن فرارسیده این جریان هنری و حامیان آن گام بعدی خود را درجهت درگیر کردن بدنه عمومی مخاطبین هنرهای تجسمی کشور بردارند.


۱۳۹۳ سه شنبه ۲۶ فروردين ساعت 10:04


سرویس تجسمی هنرآنلاین//
اگرچه دیرین‌شناسی آنچه امروز خودآموختگی در هنر می‌نامیم به قرن‌ها پیش باز می‌گردد ولی این جهان معاصر بوده که با ارزش گذاری بر ابعاد فکری و زیبایی‌شناسانه این شیوه بیان هنری رسمیتی ویژه به آن بخشیده به شکلی که بعضی از هنرمندان این شیوه همچون "هانری روسو" و "فریدا کالو" را هم ردیف با هنرمندان دیگر نگرش‌های هنری قرار داده است.
در طول تاریخ هنرمندان خودآموخته همیشه وجود داشته‌اند، از اوایل قرن ۲۰ هنرمندان دنیای فاخر هنر از آن‌ها تأثیر گرفتند و‌گاه تقلید کردند و به این ترتیب توجه عموم به این هنرمندان که هنرشان به "نائیف" معروف بود، جلب شد. اما برای این هنرمندان مدرنیست، حفظ فاصله با دیگر قلمرو‌ها مهم بود، به همین دلیل تا مدتی از موضع بالا به این هنر نگاه می‌کردند.
هنر نائیف در ترجمه "هنر ساده دل" و گاهی ساده لوح معنا می‌شد. اما در دهه ۷۰ میلادی این نوع ترجمه از هنر نائیف هم مورد تجدید نظر قرار گرفت و هنر خودآموخته و خارج از سیستم که بار ارزشی مثبتی داشت، جای واژه‌های پیشین را گرفت.
هنر خودآموخته در ایران هم از وقتی در سطح عمومی مخاطبین هنر به رسمیت شناخته شد که نمونه‌هایی بسیار شاخص مثل "مکرمه قنبری" را بیش از یک دهه قبل به نمایندگی خود معرفی کرد. اگرچه پیش از این نیز بعضی از هنرمندان به واسطه رویکرد‌ها و گرایش‌های خاص خود در هنرهای تصویری عرصه‌هایی از هنر ناآموخته و ناب را کشف و در آثارشان بهره‌برداری کرده بودند؛ اما با توجه روزافزون جامعه هنری و تعدد نمایشگاه‌هایی از آثار هنرمندان خودآموخته به ویژه در یک دهه گذشته اکنون می‌رود تا بدنه اصلی هنرهای تجسمی کشور اشکال هنر خودآموخته را نه صرفا به عنوان منابع الهام و رجوع، که به عنوان شیوه و رویکردی مستقل و مشخص دنبال کنند.
اکنون با گذشت بیش از یک دهه حضور رسمی هنرمندان خودآموخته و تاسیس تشکیلات رسمی ثبت شده از این هنرمندان و حامیان مالی و معنوی آن‌ها می‌توان از توفیق نسبی در معرفی مختصات و هنرمندان این جریان سخن گفت و گام اول فعالین هنری کشور در به رسمیت شناساندن این شیوه هنری را پیروزمندانه به حساب آورد. اما به نظر می‌رسد زمان آن فرارسیده این جریان هنری و حامیان آن گام بعدی خود را درجهت درگیر کردن بدنه عمومی مخاطبین هنرهای تجسمی کشور بردارند.
اگرچه هنرمندان خودآموخته از‌‌ همان دغدغه‌های هنرمندان هنر رسمی پیروی نمی‌کنند، اما لازم است که آن‌ها را بفهمیم و به چرایی شکل‌گیری هنرشان بپردازیم. امروز دیگر جهان هنر از موضع بالا به این هنر نمی‌نگرد و موزه‌های معروف جهان آثار این هنرمندان را در کنار آثار مدرن قرار می‌دهند.
اما هنر، زمانی که به عنوان یک صنف و حرفه مطرح نباشد، شاید دیگر تقسیم‌بندی آن به حرفه‌ای و خودآموخته بی‌معنی باشد. همان‌طور که با دیدن نقوش روی ظروف یافته شده از تپه سیلک، نمی‌توان به طور دقیق اعلام کرد که آیا کسانی که این نقوش را کشیده‌اند از صنف هنرمند بوده‌اند و سفارش گرفته‌اند و یا از روی غریزه، اشیاء اطرافشان را مزین می‌کردند تا خاطره‌ای اسطوره‌ای و ماندگار از خود برجای گذارند.
اما قصه همین گونه باقی نمی‌ماند و هنرمند حرفه‌ای به وجود می‌آید که در قالب آموزش کار می‌کند و در طول قرن‌ها ادامه پیدا می‌کند. هنرمند حرفه‌ای اساس کارش بر تعلیم و تعلم است و بدنه رسمی هنر و خلق آثار هنری را همین تعلیم و تعلم تشکیل داده است در حالی که یادگیری هنر خود یک مسئله است و اینکه چطور این یادگیری را به حرکتی خلاق تبدیل کنیم، مسئله دیگری است.
گاهی هنرمند حرفه‌ای با غرور و تکبر فاصله‌ای با هنرمند خودآموخته پیدا می‌کند. اما به هر حال درونیات هنرمند خودآموخته هم بدون اینکه ملاحظات هنرمند حرفه‌ای را در نظر بگیرد، به بیرون سرریز می‌کند. این جهان سرشار از معنا، زیبایی، حرکت و جان‌های تابناک وشعله‌وری است که در هر گوشه معنایی را جستجو می‌کنند.
دریافت ما از خودآموختگی در هنر عاری از آسیب‌ها هم نیست. آنچه که در سال‌های اخیر رواج پیدا کرده، یافتن حکمت‌های پیچیده و منسوب کردن آن به این دسته ازهنرمندان است. به نحوی که این نگرانی را ایجاد می‌کند که با انباشتن این معانی و اصطلاحات و تلنبار کردن کوه نقد و تجزیه و تحلیل روشنفکرانه، آن اثر هنری و روح آن هنرمند خودآموخته را در تنگنایی قرار دهیم که ادامه راه، آنچنان که پیش از این بود، بر او ناهموار و دشوار شود.
با توچه به تسلط و اشرافی که هنرمندان تجسمی به واسطه درک و دریافت‌های بصری خود از ارزش‌ها و قابلیت‌های چنین منابعی دارند به نظر می‌رسد خود به خود – همانگونه که تا پیش از این چنین بوده - این دستاورد‌ها را مورد بهره‌برداری قرار خواهند داد و مطالعات شخصیشان در این زمینه را با توجه به آن‌چه از این هنر انتظار دارند سامان خواهند داد. برگزاری نشست‌ها و جلساتی که سعی در تبیین کارکرد‌ها و قابلیت‌های این هنر دارند نیز بهتر است به عرصه عمومی مخاطبین هنری کشیده شود تا هم دامنه شناخت هنر خودآموخته وسعت بیشتری بیابد و هم جدی گرفتن این شیوه هنری در اذهان عمومی نهادینه و فراگیر شود. حامیان هنرخودآموخته امروز باید شارحان اصالت این نگاه در مخاطبین عمومی آثار هنری باشند که دیگر خودآموختگی را مترادف و همسنگ با نابلدی به حساب نمی‌آورد.
انتهای پیام/
 

ahoo_fr

عضو جدید
کاربر ممتاز
[h=1]نخستین کتاب عکس های عزیز ساعتی منتشر می شود[/h]


نخستین کتاب عکس های عزیز ساعتی که شامل عکس های 3 مجموعه تهران او است در قالب کتابی منتشر می شود.



۱۳۹۳ سه شنبه ۲۶ فروردين ساعت 13:26



عزیز ساعتی در گفت وگو با خبرنگار تجسمی هنرآنلاین گفت: این کتاب دربرگیرنده عکس های فیلم های است که با علی حاتمی، با بهرام بیضایی و مسعود کیمیایی هنگام ساخت فیلم هایشان به عنوان عکاس همکاری کرده ام و قراراست تا پایان فروردین ماه این کتاب منتشر شود.
او افزود: این کتاب 220 صفحه است و در برگیرنده عکس های است که در 3 نمایشگاهی در 2 سال اخیر در گالری گلستان و آریا برپا کردم. همچنین در این کتاب تعدادی عکس از این 3 مجموعه که در قالب نمایشگاه به نمایش نگذاشتم نیز منتشرمی شود.
این عکاس پیشکسوت ادامه داد: دراین کتاب مجموعه ای از یادداشت های پراکنده ای که درباره این عکس ها نوشته ام را نیز منتشر می شود. مقدمه کتاب نیز توسط یکی از چهره های به نام نوشته است که تا زمان انتشار کتاب قصد ندارم نام این فرد را عنوان کنم.
به گفته ساعتی؛ این سه کارگردان متولد تهران و مولف هستند و نگاه هر یک به تهران درآثارشان قابل اعتناست؛ تهران کیمیایی، بالای شهر و پائین شهر دارد و بسیار ملموس است؛ از کوچه دردار، و بازارچه نواب، خیابان فردوسی گرفته تا نیاوران و فرمانیه و زعفرانیه. او اهل دکور و دکورسازی نیست. تهران را خوب می‌شناسد و در فیلم‌هایش از خانه‌ها و خیابان‌ها و محله‌های موجود ‌‌نهایت استفاده را می‌کند. کیمیائی دیالوگ‌هایش را جوری می‌نویسد که در یاد مردم عادی و روشنفکر می‌ماند. تهران کیمیایی با تهران بیضایی و حاتمی تفاوت عمده ای دارد.
ساعتی درباره ورودش به دنیای عکاسی فیلم گفت: ورود من به دنیای سینما با فیلم کلاغ (1354) ساخته بهرام بیضایی بود. مدیر فیلمبرداری کلاغ هم مهرداد فخیمی بود که همراهی ام با این فیلم به عنوان عکاس یک اتفاق مهم در حرفه ام محسوب می شود و همکاری و همراهی ام با این فیلم کار دشواری نبود. همکاری با این گروه به واسطه برخی اتفاقات آن روزگار و انتخاب خودم میسر شد. من پیش از این هم امکان این را داشتم که با کارگردان دیگری کارم را آغاز کنم؛ اما برایم مهم بود که با بیضایی کارم را شروع کنم و این اتفاق میسر شد. البته من پیش از این که عکاس فیلم شوم، سال ها بود که در زمینه عکاسی فعالیت می کردم و بخشی از تمرکزم بر روی عکاسی از تاتر بود.
با این که عزیز ساعتی فیلمبرداری خوانده اما به عنوان عکاس فیلم فعالیت حرفه اش را آغاز و تدوام بخشیده او در این خصوص می گوید: لذت کار کردن با کارگردان‌های باتجربه فرصتی بود که عکاسی به من می‌داد. این طوری می‌توانستم یاد بگیرم و تجربه کنم فکر می‌کردم با فیلمبرداری این امکان را از دست بدهم. چرا که در کنار این کارگردان‌های بزرگ با استقلال کامل و دلخوشی عکس‌هایم را می‌گرفتم و چیزهای زیادی هم می‌آموختم.
به گفته او عکاس فیلم یکی از اعضای گروه فیلمسازی است، که کارش مستقل است و نگاهش هم می‌تواند مستقل باشد.اوهم مانند دیگراعضای گروه فیلمسازی، وظیفه‌‌اش حفظ روح و جان اثری است که کارگردان می‌سازد. در واقع نمی‌توان کار عکاس فیلم را کمتر از فیلمبردار، صدابردار، تدوین گر یا... در نظر گرفت. برعکس معتقدم که کار عکاس می‌تواند جلوه‌گری‌های بیشتری داشته باشد که دیدن عکس‌هایش به کارگردان ایده‌هایی تازه بدهد.
ساعتی قصد دارد در مهرماه مجموعه دیگری از عکس هایش را در گالری آریا به نمایش بگذارد.
عزیز ساعتی 14 اردیبهشت 1327 در تهران به دنیا آمده، او از مدرسه عالی تلویزیون و سینما در رشته فیلمبرداری فارغ التحصیل شده و فعالیت سینمایی‌اش را از سال 1355 به عنوان عکاس فیلم آغاز کرده است. عکاسی فیلم‌هایی چون "کمیته مجازات" از علی حاتمی 1377، "بانو" با کارگردانی داریوش مهرجویی 1370، "دلشدگان" ساخته علی حاتمی 1370، "دندان مار" از مسعود کیمیایی 1368، "کمال الملک" ساخته علی حاتمی 1362، "مرگ یزدگرد" با کارگردانی بهرام بیضایی 1361، "سایه‌های بلند باد" از بهمن فرمان آرا 1357 و "کلاغ" کار بهرام بیضایی 1356 تنها بخش از کارنامه هنری او به شمار می‌آید.
عزیز ساعتی از ابتدای دهه 70 به فیلمبرداری روی آورد که آثاری چون "زیر درخت هلو" کار داریوش مهرجویی 1384، "مسافر ری" از داود میرباقری 1379 و "آژانس شیشه‌ای" ساخته ابراهیم حاتمی کیا (1376) از جمله کارهای او در این عرصه است.
 

ahoo_fr

عضو جدید
کاربر ممتاز
[h=1]نمایشگاه و کتابی از داستان‌های دیدنی درمبخش[/h]


نمایشگاه آثارکامبیز درمبخش با عنوان ˝داستان‌های دیدنی˝ از ۱۲ اردیبهشت در گالری ساربان به نمایش درمی‌آید.



۱۳۹۳ سه شنبه ۲۶ فروردين ساعت 13:26



کامبیز درمخش در این‌باره به خبرنگار هنرآنلاین گفت: ۴۰ اثر از کاریکاتور‌هایم در این نمایشگاه ارائه خواهد شد و تعداد ۱۰ اثر هم به صورت پروداکسیون ارائه می‌شود که امکان خرید ۶ نسخه از هریک از این ۱۰ اثر وجود خواهد داشت.
او افزود: این سومین نمایشگاهی است که از این دسته آثار برگزار می‌کنم و شامل کاریکاتورهایی است که پیش از این در نشریه "همشهری داستان" به چاپ رسیده و جزو محبوب‌ترین طرح‌های من در سال‌های اخیر محسوب می‌شود.
این هنرمند برجسته عرصه کاریکاتور همچنین از تدارک انتشار کتابی از همین مجموعه توسط ناشرینی در داخل و خارج از ایران خبر داد.
درمبخش در پایان با اشاره به نمایشگاه‌های پیشین از این مجموعه اظهار کرد: اولین نمایشگاه از این مجموعه در گالری آریا و دومین آن در گالری شیلا برگزار شد. همچنین تعدادی از بهترین‌های همین مجموعه با عنوان "سینمای کاغذی" سال گذشته در پاریس به نمایش درآمد.
انتهای پیام/
 

ahoo_fr

عضو جدید
کاربر ممتاز
[h=1]نادعلیان: مرکز تجسمی به تثبیت فعالیت هنری در جزیره هرمز کمک کرد[/h]


احمد نادعلیان هنرمند محیطی با اعلام اینکه حمایت مرکز تجسمی معاونت هنری ارشاد به تثبیت فعالیت هنری در جزیره هرمز کمک کرده است گفت: با دریافت مجوز فعالیت موزه‌ای این فعالیت وارد مرحله‌ای جدی‌تر شد.



۱۳۹۳ سه شنبه ۲۶ فروردين ساعت 12:49


احمد نادعلیان در خصوص میزان پیشرفت فعالیت‌های پردیس هنر جزیره هرمز به خبرنگار هنرآنلاین گفت: سال گذشته که هفته زنان هرمز را در خانه هنرمندان برگزار کردیم و بازخورد اقتصادی آن دیده شد .دایره مخاطبین هنر را در جزیره افزایش داد به طوری که در حال حاضر ۳۰ نفر از این زنان بخشی از فعالیت روزانه خود را معطوف به تولید نقاشی با شن‌های رنگی جزیره کرده‌اند. از طرفی در سال‌های گذشته مشکلاتی در رابطه با تثبیت و وجاهت حقوقی گروه داشتیم که خوشبختانه با کمک‌هایی که از مرکز هنرهای تجسمی گرفتیم مجوز فعالیت موزه‌ای دریافت کردیم که موجب شد حداقل در مقیاس جزیره بتوانیم کارمان را بی‌دردسر ادامه بدهیم. نتیجه این شد که کار ما وارد مرحله‌ای جدی‌تر شود اما توسعه فعالیتمان به لحاظ تبلیغاتی که ارائه دادیم آن قدر خوب بود که به فروش خوبی در این نمایشگاه دست پیدا کردیم و این یک پیام برای اهالی جزیره دارد که اگر نیاز مالی دارند آن را با ملاحظات فرهنگی توام کنند.
او درباره نحوه تاثیرگذاری این فعالیت در معیشت اهالی جزیره اظهار کرد: فعالیت ما در حقیقت به اهالی جزیره یاد داده که چطور از یک آدم منفعل به آدمی فعال تبدیل شوند که گردشگری در جزیره را تبلیغ کنند و در عین حال دغدغه‌های زیست محیطی هرمز را با این گردشگران در میان بگذارند. به زعم من این یک رویا است که چنین فعالیتی نه تنها بتواند خودش را تثبیت کند بلکه بتواند طوری بر اطراف خود تاثیر بگذارد که در جایگاه حامی آن قرار بگیرند. این مسئله از نظر فرهنگی و اقتصادی سودی دوجانبه دارد. آنچه برای ما سود اقتصادی محسوب می‌شود فقط این خواهد بود که بتوانیم موزه را حفظ کنیم اما برای اهالی و اعضای گروه این فعالیت جدی است و از نظر فرهنگی و اقتصادی در زندگی خودشان و دیگر زنان جزیره موثر بوده است. این را بار‌ها از زبان گردشگران شنیده‌ایم که عنوان می‌کنند رفتار فرهنگی در جزیره از ۶ سال پیش تا امروز به طرز محسوسی تفاوت پیدا کرده است.
نادعلیان درباره فعالیت‌های دیگر در زمینه هنرهای محیطی که بعضا به آسیب محیط زیست جزیره هرمز منجر شده بیان کرد: متاسفانه آن‌ها لابی‌های خودشان را دارند و تا حدی هم از استان حمایت می‌گیرند و مسئولین استانی هم از بعد تبلیغاتی بدشان نمی‌آید که در اتفاقات این‌چنینی سهمی داشته باشند و همین که در اخبار از آن‌ها اسم برده می‌شود برایشان کفایت می‌کند. اما اتفاق ناگوار دیگری که افتاده این است که اخیرا خاک‌های رنگی جزیره خام فروشی می‌شود که متاسفانه این امر هم به این منبع طبیعی آسیب می‌زند و هم تولید آثار با استفاده از این خاک‌ها را از انحصار جزیره خارج می‌کند. علت اصلی تمرکز ما بر اشتغال از طریق تولید این آثار هم این بوده که اگر درآمد اهالی از تولید آثار هنری تامین شود دیگر دست به فروش منابع طبیعی آنجا نخواهند زد.
این هنرمند آثار محیطی در پایان درباره ظرفیت الگوپذیری این فعالیت در دیگر مناطق کشور گفت: تا امروز بیشترین تقاضا برای گسترش هنرمندسرا‌ها در نقاط مختلف کشور است اما مواردی هم مثل جزیره قشم پیش آمده که تقاضای آموزش در تولید آثار هنری داشته‌اند. اما جالب است بدانید که در خارج از ایران مثلا در انگلستان افرادی به این فعالیت به عنوان الگو توجه دارند و برنامه "نومدیک آرت" یا "هنر کوچ رو" را دنبال می‌کنند.
گفتنی است؛ احمد نادعلیان به دنبال فعالیت در عرصه هنرهای محیطی در پردیس هنر پلور و سنگسر از 6 سال پیش تا کنون با تاسیس پردیس جزیره هرمز و مشارکت زنان هرمز در زمینه تولید نقاشی های بومی با خاک‌های رنگی این جزیره تمرکز کرده است.
انتهای پیام/





 

ahoo_fr

عضو جدید
کاربر ممتاز
گفت و گو با خسرو خالقی، دبیر اولین اکسپوی عکس آپادانا
[h=1]
به دنبال عکاسان فیسبوکی نیستیم
[/h]

خسرو خالقی دبیر نخستین اکسپو عکس آپاداناگفت: آدم‌ها دارند در فیسبوک، اینستاگرام و همه‌جا عکس‌های بد می‌بینند. حتی نمایشگاه‌های زیادی هم با همین عکس‌های بد برگزار می‌شوند برای همین فروش عکس به این وضع دچار شده و مردم ترجیح می‌دهند حداکثر نقاشی بخرند نه عکس.


۱۳۹۳ سه شنبه ۲۶ فروردين ساعت 11:25


به گزارش خبرنگار تجسمی هنرآنلاین؛ نخستین اکسپوی عکس آپادانا به میزبانی گالری آپادانا این روزها در مرحله دریافت آثار است. فراخوان این رویداد منتشر و از هنرمندان دعوت شده که تا 10 اردیبهشت ماه با ثبت نام در صفحه اختصاصی اکسپو در سایت گالری آپادانا (www.apadanagallery.com) هر کدام 3 اثر را که مطابق با قوانین ذکر شده در فراخوان هستند، برای شرکت در اکسپوی عکس آپادانا ارسال کنند. این آثار بررسی و منتخبی از مجموعه آثار رسیده در نمایشگاهی که از 19 تا 24 اردیبهشت ماه در گالری آپادانا برگزار خواهد شد، به نمایش گذاشته می‌شوند.
درباره برگزاری این رویداد با خسرو خالقی، دبیر اولین اکسپوی عکس آپادانا گفت و گویی انجام داده‌ایم که در ادامه می‌خوانید.

ایده اولیه این اکسپو از کجا آمد؟
ایده اولیه از حراجی‌های آخر سال گالری آپادانا به ذهنم رسید. این حراجی‌ها معطوف به نقاشی بودند. دوست داشتم نگاه جدی‌تری نسبت به عکس در اصفهان وجود داشته باشد. با مدیر گالری صحبت کردیم و او موافقت کردند که اکسپوی عکس آپادانا به عنوان اولین اکسپوی عکس اصفهان برگزار شود. هدف‌مان هم به دو بخش هنری و تجاری تقسیم می‌شد. تاکید داشتیم که آثاری از هنرمندان دریافت کنیم که هم از نظر هنری و کیفی قابل توجه باشند و هم فروش خوبی در میان مجموعه‌داران و هنردوستان داشته باشند. فکر می‌کنم اصولاً باید به بحث تجاری در هنر بیشتر توجه شود چون هم در کشور و هم مخصوصاً در اصفهان خریدار عکس بسیار کم است و خب هنرمندی که نتواند از هنرش درآمد داشته باشد، هنرمند حرفه‌ای هم نیست. این فقط مخصوص عکاسی هم نیست. در هر حوزه ای که وارد شوید می‌بینید که حرفه‌ای‌ترین آدم‌ها پردرآمدترین آدم‌ها هستند. به هر حال وقتی ما از کاری که انجام می دهیم هیچ گونه درآمدی نداریم، پس آن کار را برای چه انجام می دهیم؟

بعضی‌ها هم شاید به هنر برای هنر اعتقاد دارند!
البته هنر برای هنر هم درست است اما من معتقدم هنر برای خود آدم است. هنر برای زندگی کردن است. الان دوره‌ای نیست که بخواهیم فقط کار هنری انجام بدهیم. حتی اگر خیلی ثروتمند باشید نمی‌توانید کار هنری انجام بدهید. چون وقتی بی‌دغدغه باشید، کارهایتان به یکنواختی می‌رسد. کسی می تواند هنر برای هنر انجام بدهد که آدم بی دغدغه‌ای باشد اما از آن طرف آدم بی دغدغه نمی تواند هنر انجام بدهد. یک بخشی‌اش را می تواند انجام بدهد و سریع به یکنواختی می‌رسد. این نظر من است البته. بحث اکسپو هم همین است. اکسپو را با تاکید بر فروش عکس راه انداختیم. مشکل این است که فقط عکاس‌ها عکاس‌ها را درک می کنند انگار وقتی کسی نقاشی انجام می دهد، اسمش هنر است اما وقتی عکس بگیرد، هنر نیست. آدم‌ها معمولاً در نمایشگاه‌های نقاشی و عکس، نقاشی را می خرند و عکس را نه. چون خیال می کنند عکس را خودشان هم می توانند بگیرند.

چرا مخاطب این تصور را درباره عکس پیدا کرده؟
کیفیت بد بعضی از عکس‌هایی که در نمایشگاه‌ها به نمایش گذاشته شده‌اند باعث این تصور شده. ورود یک سری عکاس‌های آماتور و بی‌تجربه و ارائه آثارشان باعث شده که نگاه جدی نسبت به عکس نباشد.
عکاسان خوب خیلی زیادی داریم و آثار خیلی زیادتری که در خانه‌ها و روی هارد کامپیوترهایشان است و ارائه نمی‌دهند اما عکاس های تازه وارد دارند کارهایشان را همه جا ارائه می دهند. همه جا دیده می شود. و سلیقه آدم‌ها دارد پایین می‌آید. آدم‌ها دارند در موبایل، فیسبوک، اینستاگرام و همه جا عکس های بد می بینند. این به مرور نگاه‌ها را نسبت به خرید عکس تغییر می‌دهد. مردم می گویند خودم می توانم عکاسی کنم چرا عکس بخرم؟! بحث دیگر نحوه ارائه ضعیف عکس هاست. باید خلاقیتی در ارائه به وجود بیاوریم و سبکمان را تغییر بدهیم.

برای همین است که مقرراتی برای چاپ عکس‌ها در فراخوان در نظر گرفتید؟

بله. عکس‌هایی که برای نمایشگاه انتخاب شوند، در سایزهای حداقل ۷۰ در۵۰ و حداکثر ۱۸۰ در۱۲۰ و روی پارچه بوم (canvas) یا کاغذ عکس، به انتخاب هنرمند، چاپ شوند. دوست داشتیم عکس‌ها بهتر دیده شوند.

یکی دیگر از محدودیت‌ها هم حذف عکاسی طبیعت بود. در فراخوان آمده که موضوع آزاد است به جز عکاسی طبیعت.
دقیقاً. به اعتقاد من و دوستانی که با هم در این باره تصمیم گیری کردیم، طبیعت موضوع دم دستی است. خیلی از عکاس‌های بزرگ را می شناسم که از آدم نمی توانند عکاسی کنند. عنصر انسان در عکس‌هایشان وجود ندارد و سخت‌ترین چیز برایشان عکاسی از آدم است. ما کار را سخت کردیم و مبنا را بر این قرار دادیم که طبیعت نباشد. چون در عکاسی طبیعت مهم ترین چیز زاویه است و بعد تکنیک عکاسی.

در همین مبحث چیزی که چالش برانگیز است، عکاسی از متکدی ها ، بچه های کار و ... است که وقتی اسم عکاسی مردم‌نگارانه به میان می‌آید، شاید خیلی‌ها سراغ کلیشه‌هایی مثل عکاسی از کودکان کار و غیره بروند.
ببینید، نمی توانیم خرده بگیریم به کسی که می رود از این سوژه ها عکاسی می کند. ما خروجی را می بنیم. کسی که به آن درک رسیده که عکاسی مردم نگارانه، فقط عکاسی از گداها و معضلات اجتماعی نیست، کار آن آدم به درد ما می‌خورد. اولویت ما عکس هایی است که با نگاهی متفاوت و ترجیحاً با وجود عنصر انسانی گرفته شده باشند ولی مهم نگاه عکاس است.

برنامه بلند مدتی برای این اکسپو دارید؟
فعلاً اولین دوره‌اش را برگزار می‌کنیم. همه چیز بستگی به میزان استقبال و فروش عکس‌ها دارد. البته برنامه‌هایی برای دوره‌های بعد در نظر گرفته‌ایم. در برنامه‌مان هست که یک تور ایرانگردی برای نمایشگاه این اکسپو بگذاریم. خانم منانی، مدیر گالری آپادانا، مشغول رایزنی با چند گالری در شهرهای مختلف هستند تا نمایشگاه اکسپو را در چند شهر بزرگ هم به نمایش بگذاریم.

اصلاً برگزاری این اکسپو چه لزومی دارد؟!
لزومی ندارد. واقعاً می‌تواند برگزار نشود! اما چه بهتر که برگزار شود. دغدغه اولیه مردم به هر حال، خرید عکس نیست. دغدغه اولیه مردم خرید مایحتاج روزانه‌شان است. اما ما برای این که به عکاسان و قشری که در این حوزه کار می کنند، کمک کنیم و در بلندمدت نگاه جدی‌ای به مقوله عکس بشود، این اکسپو را برگزار می کنیم.

کلاً به نظرتان وضعیت فروش عکس چه طوری است؟
در کل کشور فروش عکس خیلی بد است. یک سری عکاس‌ها هستند که با سرویس‌های خارجی کار می‌کنند و درآمدی دارند اما نسبتاً کمتر می‌توان از عکس درآمد داشت. روزنامه‌ها عکس‌ها را بدون پرداخت هزینه کار می‌کنند و حتی توجیحشان این است که دارند به عکاس لطف می‌کنند.

و حتی ترجیح می‌دهند از سایت‌های مختلف عکس را کپی کنند!
بله. این ضعف مدیران است. در بحث عکس خبری این طوری است و در حوزه‌های دیگر هم تقریباً همینطور است.

خب به نظرتان برای حل این وضعیت چه می‌شود کرد؟
باید عکس‌های خوب بیشتر دیده شوند. عکس‌ها کارشناسی شوند. اگر فلان مرکز یک سری عکس ارائه می دهد و مرکز فروش عکس است، بیاید عکس‌ها را درجه بندی کند و کارشناس‌هایی باشند که تفاوت عکس‌های درجه یک و پنج را مشخص کنند. این قضیه نیاز به فرهنگ سازی دارد و خیلی سخت است. بنابراین در این زمینه بهتر است که تمرکزمان بر روی مجموعه داران، کسانی که قدرت خرید دارند، هنردوست‌ها و البته شرکت‌ها و بانک‌هایی که معمولاً در پروژه‌های سینمایی سرمایه‌گذاری می‌کنند، باشد تا این که مردم عادی را سوق بدهیم به خرید آثار 500 هزار تومانی و بیشتر. چون مردم عادی وقتی به مرکز خرید شهرشان مراجعه می‌کنند و می‌بینند عکس هایی هست از چین آمده، روی شاسی چاپ زده‌اند و دانه‌ای 1500 تومان، خب لزومی حس نمی‌کند که برای عکسی در همان قطع مثلاً 50 هزار تومان بدهد و متوجه تفاوت اینها و مفهوم عکس اوریجینال هم نمی‌شوند.
انتهای پیام/
 

ahoo_fr

عضو جدید
کاربر ممتاز
[h=1]تصاویر 6200 شهید لرستان به نمایش درمی‌آید[/h]


موزه دفاع مقدس لرستان در زمینی به مساحت4250 مترمربع و با اعتبار بیش از 50 میلیارد ریال در محل تپه شهدای گمنام خرم‌آباد در حال ساخت است.


۱۳۹۳ سه شنبه ۲۶ فروردين ساعت 12:02


به گزارش خبرنگار تجسمی هنرآنلاین قرار است در لرستان شهری که با تمام ابعاد وجودش 8 سال جنگ تحمیلی ایران و عراق را تجربه کرده، موزه جنگ راه اندازی شود و در این موزه مجموعه ای از اسناد و مدارک به جا مانده از دلاوری های مردم این منطقه و رزمندگان اسلام به نمایش گذاشته شود.
کار مطالعاتی و طراحی این موزه به همت بنیاد حفظ ارزش های دفاع مقدس در سال 87 آغاز شده است و از سال 1389 عملیات ساخت و اجرایی آن آغاز شده است و قرار است همزمان با راه اندازی این موزه تصاویر 6200 شهید این شهر به نمایش گذاشته شود.
موزه حفظ آثار و نشر ارزش های دفاع مقدس لرستان در زمینی به مساحت 4 هزار و 250متر مربع و با اعتبار بیش از 50 میلیارد ریال در محل تپه شهدای گمنام خرم آباد در حال احداث است.
در فاز نخست عملیات احداث، نیمی از اعتبار مورد نیاز توسط استانداری لرستان و مابقی نیز توسط بنیاد حفظ آثار و نشر ارزش های دفاع مقدس لرستان تامین شده است.
 

ahoo_fr

عضو جدید
کاربر ممتاز
بارندگی ورك شاپ را از آرامگاه عطار به فرهنگسرای سیمرغ منتقل كرد
[h=1]
ورك شاپ نقاشی عطار نیشابوری امروز برگزار می شود
[/h]



ورك شاپ نقاشی به مناسبت بزرگداشت عطار نیشابوری امروز سه شنبه 26 فروردین ماه در نیشابور برگزار می شود.



۱۳۹۳ سه شنبه ۲۶ فروردين ساعت 11:42



به گزارش هنرآنلاین به نقل از روابط عمومی دفتر امور هنرهای تجسمی، به مناسبت روز بزرگداشت عطار 21 هنرمند نقاش امروز در فرهنگسرای سیمرغ نیشایور بر اساس آثار و اندیشه های عطار نقاشی می كنند.
قرار بود ورك شاپ نقاشی بزرگداشت عطار نیشابوری در آرامگاه عطار برگزار شود كه به دلیل بارندگی در شهر نیشابور مكان ورك شاپ به فرهنگسرای سیمرغ این شهر تغییر كرد.
ورك شاپ نقاشی بزرگداشت عطار نیشابوری با همكاری دفتر امور هنرهای تجسمی، موسسه توسعه هنرهای تجسمی معاصر، اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی و شهرداری نیشابور و اداره میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری این شهر برگزار می شود.
احمد وكیلی هنرمند نقاش از تهران و مونا هنرمند، محمد علی فضلی، علی سیدانی، ابوالفضل رفیعی، كریم اسكندری، ابراهیم سرفرازی، سید رضا طالبی، عبدالله محمودی، مریم مهدوی، حجت حسینی، حدیثه سلیمانی، ربابه دلخوش، سحر ناصری، علی فلاح، فاطمه حق دار، محمد صابری تولایی، مرضیه نورالدین، مریم مودی، صبا رفعت و فهیمه حضرتی از استادان دانشگاه، هنرمندان و مدیران آموزشگاههای تجسمی نیشابور در این ورك شاپ حضور دارند.
انتهای پیام/
 
  • Like
واکنش ها: mpb

ahoo_fr

عضو جدید
کاربر ممتاز
[h=2]سومین دوسالانه خوشنویسی امسال برگزار می‌شود[/h]


سومین دوسالانه خوشنویسی ایران سال جاری در قزوین برگزار می‌شود.

به گزارش همشهری آنلاین، نخستین جلسه شورای سیاستگذاری سومین دوسالانهخوشنویسی با حضور مدیرکل هنرهای تجسمی و غلامحسین امیرخانی، عباس اخوین،کیخسرو خروش، علی شیرازی، مجتبی ملک زاده،‌ ایرج نعیمایی، احمد عبدالرضایی،صداقت جباری و احمد پیله چی و محدحسین شفیعی ها؛ مدیر کل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان قزوین و دبیر دو دوره قبل دوسالانه برگزار شد و مقرر شد سومین دوسالانه شهریورماه سال جاری برگزار شود.در این جلسه با نظر اعضای شورا قرار شد سومین دوسالانه به صورت ملی برگزار شود و به منظور معرفی توانمندی هنر خوشنویسی کشور، منتخب آثار پس از دوسالانه در چند کشور به نمایش گذاشته شود.اعضای شورای سیاستگذاری سومین دوسالانه خوشنویسی توافق کردند که دوسالانه به صورت مسابقه رتبه بندی برگزار نشود و تعدادی از آثار برگزیده بدون رتبه بندی انتخاب و معرفی شوند.مجید ملانوروزی؛ مدیرکل هنرهای تجسمی در این جلسه گفت: در دوسالانه ارزش های هنری اهمیت دارد و دوسالانه باید تاثیرگذار و دارای اعتبار باشد و هنرمندان شاخص علاقه مند به حضور در آن باشند.در دوسالانه کمیت آثار هر هنرمند شرکت کننده مطرح نیست بلکه ارائه آثار و حضور هنرمندان شاخص اولویت دارد.ملانوروزی ادامه داد: شورای سیاستگذاری دوسالانه خوشنویسی که با حضور استادان و خوشنویسان مطرح کشور تشکیل شده است، نقشه راه دوسالانه را مشخص می‌کند.محمدحسین شفیعی ها؛ مدیرکل فرهنگ و ارشاد استان قزوین و دبیر دو دوره دوسالانه خوشنویسی نیز در این جلسه گزارشی از دوره های قبل دوسالانه بیان کرد و اعضای شورا نظرات و دیدگاه های خود را بیان کردند.
 
  • Like
واکنش ها: mpb

ahoo_fr

عضو جدید
کاربر ممتاز
[h=2]موفقیت کارتونیست ایرانی در ایتالیا[/h]


کارتونیست ایرانی برنده جایزه ویژه چهل و ششمین دوره مسابقه بین‌المللی کارتون آماروستیکا ایتالیا شد.

به گزارش فارس، نتایج چهل و ششمین مسابقه بین‌المللی کارتون آماروستیکا ایتالیا که با موضوع حق و حقوق (مصونیت بخش و جهانی) برگزار شده بود اعلام شد.در این جشنواره «اندری پوپوف» از روسیه موفق به کسب جایزه بزرگ شد و مجید داوودی از ایران و «زارکو لوئتیک» از کرواسی جوایز ویژه را از آن خود کردند.نام سیدمسعود شجاعی طباطبایی رئیس خانه کاریکاتور تهران در ترکیب هیئت داوران این مسابقه به چشم می‌خورد.این جشنواره یکی از معتبرترین و قدیمی‌ترین جشنواره‌های بین‌المللی کارتون دنیا است که برای نخستین بار بعد از 45 دوره برگزاری، یک هنرمند ایرانی را به ترکیب هیئت داوران خود دعوت کرده است.هنرمندان ایرانی در طول سال‌های گذشته،‌ بارها موفق به کسب جوایز بزرگ و برتر جشنواره‌های معتبر بین‌المللی شده‌اند و در این مسابقه معتبر ایتالیایی نیز تاکنون همایون محمودی هنرمند ایرانی در چهل و سومین دوره و مجید داوودی در چهل و ششمین دوره آن موفق به کسب جوایز برتر آن شده‌اند.
 
  • Like
واکنش ها: mpb

ahoo_fr

عضو جدید
کاربر ممتاز
گزارش تصویری نمایشگاه آرت دوبای در دوبی

گزارش تصویری نمایشگاه آرت دوبای در دوبی







































 
  • Like
واکنش ها: mpb

babakmail

عضو جدید
کاربر ممتاز
خبر عجيب:surprised:
کشف تابلوی نقاشی پیکاسو در روستایی در اردبیل

کمیسیون مبارزه با قاچاق کالا و ارز استان اردبیل از کشف یک تابلوی نقاشی منتسب به پیکاسو نقاش معروف جهان در روستای اولتان از توابع شهرستان پارس‌آباد این استان خبر داد.





بنا به ادعای کمیسیون مبارزه با قاچاق کالا و ارز استان اردبیل، کارشناسان میراث فرهنگی این استان در بررسی های اولیه و با در نظر گرفتن ویژگیهای اثر و مقایسه آن با سایر آثار به جا مانده از نقاش معروف یادشده، اصالت این اثر را تایید کردند اما تایید نهایی و قطعی را منوط به آزمایش های خاص درباره آن دانستند.
این اثر با سبک کوبیسم متاخر از مجموعه های شخصی و به ابعاد 25*33 است.
بر اساس این گزارش فردی در روستای اولتان به دنبال خریدار برای این تابلو به قیمت 30 میلیارد ریال بوده است که پس از اطلاع پلیس آگاهی شهرستان و پیگیری های ویژه نسبت به دستگیری این فرد و توقیف اثر اقدام شد.
یحیی نقی زاده محجوب مدیر کل اداره میراث فرهنگی استان اردبیل در گفتگو با خبرنگار مهر ضمن تایید این خبر گفت: درصدد هستیم اصالت این تابلو را احراز کنیم.
هنوز مشخص نیست این تابلو اصالت دارد یا خیر، اما از آن مهمتر معلوم نیست در صورت اصالت داشتن چگونه از ایران و یکی از روستاهای اردبیل سر درآورده است.
پابلو روئیز پیکاسو نقاش، شاعر، طراح صحنه، پیکرتراش و سرامیک کار معروف اسپانیایی و یکی از برترین و تاثیرگذارترین هنرمندان سده ۲۰ میلادی بود. او به همراه ژرژ براک، نقاش و پیکرتراش فرانسوی، سبک کوبیسم را پدید آورد. تابلوی دختران اوینیون او بزرگترین اثر هنری قرن بود.
بالاترین قیمت پرداخت شده برای نقاشی پابلو پیکاسو ۱۲۶٫۴ میلیون دلار به تابلویی به نام پسری با پیپ بود که در سال 2004 به فروش رفت.
http://www.jamejamonline.ir/newspreview/1473187763996118684
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

F A R Z A N E

عضو جدید
کاربر ممتاز
نمایش آثار هانس ریشتر، هنرمند آوانگارد و ضدنازی، در برلین

نمایش آثار هانس ریشتر، هنرمند آوانگارد و ضدنازی، در برلین





نمایشگاهی بزرگ از ۱۴۰ اثر هانس ریشتر، نقاش و هنرمند آوانگارد آلمانی و از بنیانگذاران جنبش سبک هنری دادا، در برلین برگزار شده است. جنبش دادا در سال ۱۹۱۶ میلادی و به دنبال نابودی و مصیبت های ناشی از جنگ جهانی اول شروع شد. این هنرمند همواره به دنبال شکستن مرزها بود. تیموتی بنسون، مسئول نمایشگاه می گوید: "آنچه او را از دیگر هنرمندان مجزا می کند این است که او هرگز نمی خواست در سبکی ویژه بماند. او خطر می کرد و عواقب آن برایش مهم نبود."
ریشتر فیلم های بسیاری نیز ساخت و من ری، ژان کوکتو و مارسل دیوشام در ساخت برخی از آنها با او همکاری کردند، ولی آثار او توسط نازی ها ممنوع اعلام شد و در سال ۱۹۳۷ در نمایشگاه بدنام "هنر منحط" توسط نازی ها نمایش داده شد. ولی هانری ریشتر در سال ۱۹۳۳ میلادی آلمان را به قصد سوییس ترک کرده بود. او در سال ۱۹۴۱ در ایالات متحده آمریکا مستقر شد. ریشتر بعدا به لوکارنوی سوییس رفت و در سال ۱۹۷۶ میلادی و در سن ۸۷ سالگی درگذشت. فیلم "ارواح قبل از صبحانه" که شاهکاری از ساخت فیلم به سبک دادا است نیز در این نمایشگاه به نمایش گذاشته شده است.
تیموتی بنسون، مسئول نمایشگاه می گوید: "او کارهای بسیاری در برلین انجام داد. او اینجا متولد و اینجا رادیکالیزه شد. وی اولین فیلم هایش، یعنی فیلم های آبستره خود را در حومه برلین ساخت. او در سال ۱۹۳۲ میلادی برای مدت کوتاهی به اینجا بازگشت زیرا تحت تعقیب نازی ها بود. من واقعا معتقدم که برلین الهام بخش ریشتر بوده و او اکنون با این نمایشگاه به خانه بازگشته است."
نمایشگاه "هانس ریشتر: رویارویی – از دادا تا امروز" تا ماه ژوئن در نمایشگاه مارتین گروپیوس باو در برلین آلمان برپا است.

.

.

.

.

.



منبع:اتوود


 

ahoo_fr

عضو جدید
کاربر ممتاز
برگزاری سومین حراج تهران با حضور رضا کیانیان:













 

ahoo_fr

عضو جدید
کاربر ممتاز
[h=1]پیکر عبدالمجید حسینی راد تشییع شد/ همه آمده بودند از منش انسانی‌اش بگویند[/h]


صبح روز دوشنبه 19 خرداد پیکرعبدالمجید حسینی راد با حضورجمعی از مدرسان دانشگاه، هنرمندان و دانشجویان ازمقابل پردیس هنرهای زیبا دانشگاه تهران تشییع شد تا درقطعه هنرمندان بهبهان آرام گیرد.


۱۳۹۳ دوشنبه ۱۹ خرداد ساعت 12:03


به گزارش خبرنگار تجسمی هنرآنلاین؛ مراسم تشییع پیکر مرحوم عبدالمجید حسینی‌راد استادیار گروه هنرهای تجسمی دانشگاه تهران، نقاش و پژوهشگر هنر صبح امروز (19 خردادماه) در دانشگاه تهران برگزار شد. به دلیل گرمای هوا و انتقال پیکر عبدالمجید حسینی راد به زادگاهش بهبهان با این که هنرمندان بسیاری در این مراسم حضور داشتند تنها دو تن از روسای پردیس هنرهای زیبا دانشگاه تهران و رئیس دانشکده هنرهای تجسمی در این مراسم سخن گفتند.
به گفته احسان حسینی راد پیکر پدرش روز سه شنبه در زادگاهش بهبهان دوباره تشییع و در قطعه هنرمندان آرامگاه بهبهان به خاک سپرده خواهد شد. حسینی راد نخستین هنرمندی است که در قطعه هنرمندان بهبهان به خاک سپرده می‌شود. با رایزنی شورای شهر تهران با شورای شهر بهبهان برای نخستین بار قطعه ای برای خاکسپاری هنرمندان درآرامگاه بهبهان احداث شده است و عبدالمجید حسینی راد به عنوان نخستین هنرمند در این قطعه آرام خواهد گرفت.
عزیزی رئیس پردیس هنرهای زیبا در این مراسم اظهار کرد: امروز روز بسیار سختی برای ماست و حادثه تلخی برای پردیس هنرهای زیبا دانشگاه تهران و دانشجویان این دانشگاه اتفاق افتاده است. هجرت زود هنگام استاد ارجمند عبدالمجید حسینی‌راد بسیار غافل‌گیرکننده بود.
او افزود: این مرد بی‌حاشیه در سکوت به آموزش و پرورش دانش‌آموختگان پرداخت و آثار پژوهشی ارزشمندی را ارائه کرد. رسیدن به درجه استادی مانند عبدالمجید حسینی راد برای جامعه هزینه زیادی دارد. از این رو از دست دادن چنین همکار گرانقیمتی برای ما سخت و جانکاه است.
در ادامه این مراسم دکتر سیدمحمد فدوی رئیس دانشکده هنرهای تجسمی دانشگاه تهران اظهار کرد: برای ما از دست رفتن استادی هنرمند، فرهیخته، اندیشمند و انسان کاملی مانند عبدالمجید حسینی‌راد باور کردنی نیست. اگر بخواهیم اندیشمندی را از میان هنرمندان انتخاب کنیم که در سخنوری، مطالعات علمی و غنای کار هنری مانند حسینی راد باشد قطعا کار سختی خواهد بود.
او افزود: حسینی‌راد استادی تمام عیار و خدمت‌گذار صدیق جامعه هنری و اسلامی بود. خدا را شاهد می‌گیریم که جز خیر، خوشرویی و انسانیت از این انسان بزرگوار ندیدیم.
در ادامه سید محمد فدوی رئیس پردیس هنرهای زیبا گفت: درگذشت عبدالمجید حسینی راد ضایعه بسیار دردناکی برای خانواده و جامعه هنری و دانشگاهی است و من هنوز نتوانسته ام رفتن او را باور کنم.
او افزود:عبدالمجید حسینی راد یکی از پژوهشگران به نام حوزه تجسمی بود که آثار ارزشمندی در این حوزه تالیف کرد و بی شک خلاء عدم حضور او به شدت در جامعه هنری مشهود خواهد بود. او پژوهشگر بسیار فرهیخته ای بود که از قدرت بالای سخنوری برخوردار بود و سخنرانی های قابل تاملی درباره هنرهای تجسمی کرد.
او افزود:با این که حسینی راد در نقاشی هم دست قوی‌ای داشت اما او عمده تمرکزش را بر روی پژوهش و تالیف گذاشت و در مباحث نظری بسیار قوی بود. او دانشجویان خوبی نیز تربیت کرده است که امیدوارم پس از او تعدادی از آن ها نیز تمرکزشان را بر روی پژوهش و تالیف مقاله و کتاب بگذارند. متاسفانه در حوزه تجسمی در این بخش با همه فعالیت هایی که انجام شده اما همچنان با خلاء جدی روبرو هستیم.
رئیس پردیس هنرهای زیبا ادامه داد: حضور هنرمندان . دانشجویان حسینی راد در مراسم بدرقه او نشان از اهمیت این استاد تازه درگذشته دارد. او انسان بسیار خوبی بود و به حسن رفتار مشهور بود. درگذشت او را به جامعه هنری تسلیت می گویم.
در این مراسم افرادی چون مجید ملانوروزی، بهمن نامورمطلق، مجید عبدالحسینی،‌ غلامعلی طاهری، فرزاد ادیبی، آیدین آغداشلو، مهران مهاجر، محمد ستاری، کاظم چلیپا، ایرج اسکندری، شیخ‌الحکمایی، مرتضی گودرزی دیباج ، احمد وکیلی، مصطفی اسداللهی، صداقت جباری، داریوش طلایی، خسرو خسروی، منوچهر معتبر، احمد نادعلیان، سعید صادقی، حبیب‌الله صادقی، کاوه نجم‌آبادی، مرتضی اسدی، اصغر کفشچیان مقدم، کامبیز صبری، حمید سوری، عباس مشهدی زاده، عبدالحمید پازوکی،بهروز دارش، محمد حسن حامدی،رضا بانگیز، ناصری، حسن بلخاری در این مراسم حضور داشتند.
گفت‌وگوی اختصاصی هنرآنلاین با هنرمندان درباره زنده‌یاد عبدالمجید حسینی راد
آیدین آغداشلو نیز در پایان این مراسم در خصوص درگذشت عبدالمجید حسینی راد به خبرنگار هنرآنلاین گفت: خبر درگذشت حسینی راد واقعا من را ناراحت کرد او بسیار جوان بود و کارهای مهمی در دست انجام داشت.
او افزود: در طول سالهای پساز انقلاب بارها و بارها بنا به برنامه ها و نمایشگاه های متنوع با هم دیدار داشتیم و در خلال این دیدار ها او را انسان نجیب و دوست داشتنی یافتم. حسینی راد انسان نجیب و هنرمند جدی بود.
آغداشلو افزود:حسینی راد به نسلی از هنرمندان بعد از انقلاب تعلق داشت که آرام آرام و در طول سالها میزان شناخت و معرفت خود را گسترش داد و مسیری را از یک هنرمند جوان انقلابی تا هنرمند شایسته ملی و مردمی تا محققی شایسته و مدیری قابل طی کرد.
او گفت: همانقدر در نقاشیهایش گسترش پیدا کرد و آفاق جدیدی را نشانه زد که به عنوان یک برنامهریز فرهنگی مسلط و کارآمد توانست در سطح تدریس دانشگاهی و مدیریت موزه هنرهای معاصر تهران و عضویت در حوزه اندیشه و هنر اسلامی تأثیر بسیار زیادی را از خود به جا گذارد.
آغداشلو همچنین گفت: حسینی راد و چند هنرمند جوان سالهای پس از انقلاب توانستند آبروی گروهی باشند که حرفهای عمده ای برای گفتن داشتند و به عنوان یک نقاش، آثارش از رنگ آمیزی و تغزل بسیاری بهره برده بود. همیشه او را بسیار دوست داشتم و مورد احترام من بود و شکر خدا که تفاوتهای کم و بیشی که در میان ما بود موجب نشد که کدروتی میان ما بوجود آید.
آغداشلو در پایان سخنانش گفت: درگذشت او را به جامعه هنرمندان و دوستان و همراهان قدیمی او تسلیت عرض میکنم و امیدوارم بلندطبعی همیشگی او باعث نشود که در کنار تعارفهای همیشگی اندازه و مقدار کار و اثرش نادیده گرفته شود.
رضا بانگیز یکی دیگر ازهنرمندان شرکت کننده درمراسم تشییع حسینی راد یه خبرنگار هنرآنلاین گفت: حسینی راد بدون اغراق یکی از استادان خوب هنرهای تجسمی ایران بود که حتی می توانست استاد من که بسیار پیشکسوت تر از او بودم نیز باشد. او بی شک یکی از افتخارآفرینان هنر ایران در عرصه پژوهش و آموزش بود که نگاه انتقادی خاصی داشت و با وجود ناروایی هایی که در طول سال ها به او شد هرگز اعتراضی نمی کرد و همواره جانب ادب را نگاه می داشت.
او افزود: حسینی راد در دوره کوتاهی که سرپرست موزه هنرهای معاصر تهران شد با اخلاق و ادبی که داشت توانست جمع زیادی از هنرمندان و پژوهشگران را با خود همراه کند و همه برای او احترام خاصی قائل بودند. او همواره پشتیبان هنر بود و برای انتقال تجربیاتش به نسل های بعد همواره پیشقدم بود. یادش گرامی.
احمد رویایی مدیرهنرستان هنرهای زیبای پسران نیز در گفت‌وگو با خبرنگار هنرآنلاین اظهار کرد: حسینی راد از سال 1386 که شورای هنری هنرستان هنرهای زیبای پسران راه اندازی شد، از اعضای اصلی و تاثیرگذار این شورا بود و همواره در جلسات حضور جدی داشت.
او افزود: مسولیت این شورا در تصمیم گیری و فعالیت های هنرستان، انتخاب استادان و کتاب های آموزشی بود و همواره حسینی راد نظرات خوبی در این جلسات ارائه می کرد.
مدیر هنرستان هنرهای زیبا پسران یادآور شد: سال 1387 قرار شد کتابی درباره هنرستان هنرهای زیبا پسران منتشر کنیم مسولیت پژوهش و تالیف این کتاب را حسینی راد برعهده گرفت. این کتاب درهمان ایام نیزمنتشرشده است. همچنین او به سفارش هنرستان هنرهای زیبا کتاب دیگری درباره تاریخچه نگارگری تالیف کرد که این کتاب هنوز منتشر نشده است.
بهمن نامورمطلق نیز به خبرنگار هنرآنلاین گفت:حسینی راد یکی از اعضای گروه پژوهش فرهنگستان هنر بود و در برپایی نمایشگاه های فرهنگستان هنرنیزسهم بسزایی داشت. او هنرمند و منتقد خوبی بود که در نقد نظرات خاص خودش را داشت.
او افزود: پژوهش و تالیفات قمرآریان؛ پژوهش های حسینی راد درباره کمال الدین بهزاد بسیارقابل تامل و مهم هستند. او به غیر از این که هنرمند و پژوهشگری جدی بود، از رقتار و منش انسانی خوبی برخوردار بود. او بسیار مهربان بود و از کار کردن با او احساس آرامش و شادمانی می کردیم و فقدانش برای خانواده و دوستانش بسیار تاثربرانگیز است.
عبدالمجید حسینی راد متولد 1338 بهبهان بود. او دکترای هنرهای تجسمی خود را از دانشگاه رن 2 فرانسه اخذ کرد و دانشیار دانشکده هنرهای تجسمی پردیس هنرهای زیبا دانشگاه تهران بود. او دبیر نمایشگاه بیان تمثیلی در نقاشی نوگرای ایران که در سال 1379 در موزه هنرهای معاصر برگزار شد بود . حسینی‌راد در کارنامه کاری خود؛ مدیریت مرکز هنرهای تجسمی و سرپرست موزه هنرهای معاصر، عضو شورای سیاست‌گذاری و هیات انتخاب دومین نمایشگاه طراحی تهران، عضو شورای سیاست‌گذاری و هیات انتخاب پنجمین دوسالانه نقاشی ایران، دبیر همایش و عضو شورای سیاست‌گذاری و انتخاب نمایشگاه نگاه معنوی، دبیر اولین و دومین نمایشگاه هنر مفهومی ایران (هنر جدید) 1380و 1381 موزه هنرهای معاصر ایران، عضو شورای سیاست‌گذاری و هیات انتخاب سومین نمایشگاه هنر جدید (1382 موزه هنرهای معاصر تهران)، عضو شورای سیاست‌گذاری و هیات انتخاب و مدیر کاتالوگ نمایشگاه هنر جدید پرواز- پایداری (1386 موسسه فرهنگی هنری صبا)، سردبیر نشریه هنرهای تجسمی – سال 1382- 1386 ، عضو هیأت تحریریه مجله علمی پژوهشی هنرهای زیبا- هنرهای تجسمی، از شماره 38 – 1388، عضو شورای سیاست گذاری اولین دوسالانه بین المللی نقاشی جهان اسلام فرهنگستان هنر 1379،عضو شورای سیاست گذاری و انتخاب دومین دوسالانه بین المللی نقاشی جهان اسلام فرهنگستان هنر 1381، عضو شورای علمی همایش بین المللی استاد کمال الدین بهزاد فرهنگستان هنر 1382، عضو شورای علمی همایش بین المللی شاهنامه نگاری فرهنگستان هنر 1386-1387، عضو شورای سیاست گذاری و انتخاب وداوری آثار سومین دوسالانه بین المللی نقاشی جهان اسلام فرهنگستان هنر 1383 ،عضو شورای علمی همایش بین المللی طبیعت در هنر شرق، فرهنگستان هنر 1383-1384،دبیر همایش و بخش مقالات علمی جشنواره بین المللی هنرهای تجسمی فجر، ،1387، دبیر بخش مقالات علمی جشنواره بین المللی هنرهای تجسمی فجر، 1388، عضو گروه علمی همایش نقاشی گردهمایی بین المللی مکتب اول تهران (فرهنگ و هنر دوره قاجار)، 1388-1389، عضو گروه علمی همایش مجسمه سازی گردهمایی بین المللی مکتب اول تهران (فرهنگ و هنر دوره قاجار)، 1388-1389.
گزارش تصویری مرتبط
 

ahoo_fr

عضو جدید
کاربر ممتاز
[h=1]بهترین موزه بریتانیا انتخاب شد[/h]


پارک مجسمه یورکشایر در ویکفیلد با کنار زدن رقبایی چون موزه تیت بریتین در لندن به عنوان موزه سال بریتانیا برگزیده شد.


۱۳۹۳ پنج شنبه ۱۹ تير ساعت 13:56



سرویس تجسمی هنرآنلاین:
جایزه صندوق هنر موزه سال از 2003 موزه‌ها و گالری‌ها در سراسر بریتانیا را مورد تقدیر قرار می‌دهد و برنده آن 100 هزار پوند جایزه نقدی دریافت می‌کند.
مراسم اعطای جایزه امسال چهارشنبه شب در گالری ملی پرتره در لندن برگزار شد و پارک مجسمه یورکشایر جایزه صندوق هنر موزه سال 2014 را از آن خود کرد.
این جایزه را سام مندس کارگردان بریتانیایی و سازنده فیلم جیمز باندی "اسکای‌فال" به پیتر موری موسس و مدیر اجرایی پارک مجسمه یورکشایر اعطاء کرد.
داوران، این موزه را که در فضای باز ویکفیلد در نزدیکی لیدز در شمال انگلیس واقع شده و شامل آثاری از هنری مور و جولین اوپس است، مورد تحسن قرار دادند و گفتند سال 2013 نقطه اوج یک سفر حدودا 40 ساله استوار و قوی در حوزه خیال‌پردازی برای پارک مجسمه یورکشایر بود که جایگاه این موزه را به عنوان یک موزه پیشرو در دنیا تثبیت کرد.
آن‌ها نمایش آثار یینکا شونیبر هنرمند بریتانیایی/نیجریه‌ای و راجر هایورنز هنرمند بریتانیایی در این موزه را از بزرگ‌ترین اتفاقات هنری سال دانستند و نمایش آثار جدید آی وی‌وی هنرمند چینی را هم تحسین کردند.
استفن دیوکار رئیس صندوق هنر و رئیس داوران جایزه صندوق هنر موزه سال گفت: این پارک شروعی متواضعانه داشت، اما به تدریج یکی از بهترین موزه‌های فضای باز دنیا شد.
پارک مجسمه یورکشایر سال 1977 تاسیس شد و هر سال حدود 350 هزار بازدیدکننده دارد. 160 نفر در این موزه کار و 220 نفر نیز داوطلبانه با آن همکاری می‌کنند.
پارک مجسمه یورکشایر برای دریافت جایزه صندوق هنر موزه سال رقبایی چون موزه تیت بریتین در لندن، گالری هیوارد در لندن، موزه مری رز در پورتسموث، مرکز هنرهای تجسمی سینزبری در نورویچ و... را پیش رو داشت.
ایندیپندنت / 9 ژوئیه
 

ahoo_fr

عضو جدید
کاربر ممتاز
[h=3]مهلت شرکت در جشنواره تجسمی جوانان اعلام شد[/h]

مهلت ثبت نام و ارسال آثار به بیست و یکمین جشنواره ملی هنرهای تجسمی جوانان اول شهریور ماه است.

به گزارش همشهري آنلاين به نقل از دفتر هنرهای تجسمی، بیست و یکمین جشنواره ملی هنرهای تجسمی جوانان نيمه دوم شهريور ماه در استان اردبيل برگزار مي‌شود و هنرمندان جوان تا اول شهريور ماه فرصت دارند در جشنواره ثبت نام كنند.
بیست و یکمین جشنواره ملی هنرهای تجسمی جوانان در رشته هاي طراحي،نقاشي، ارتباط تصويري (پوستر)، حجم، كاريكاتور (كارتون، چهره)، نگارگري (نگارگري، گل و مرغ، تذهيب)،‌ خوشنويسي (نستعليق در قالب قطعه نويسي و سياه مشق)، تصوير سازي و عكاسي براي جوانان 16 تا 25 سال (متولدين اول شهريور 1369 تا اول شهريور ماه 1378) برگزار مي‌شود و هنرمندان با ثبت نام و ارسال آثار در سايت www.yafestival.ir تا اول شهريور مي‌توانند در جشنواره شركت كنند.
هر هنرمند جوان مي‌تواند حداقل 3 و حداكثر 5 اثر به سايت جشنواره ارسال كند كه پس از بررسي و ارزيابي توسط هيئت انتخاب هنرمندان منتخب براي حضور در جشنواره معرفي مي‌شوند.
بیست و یکمین جشنواره ملی هنرهای تجسمی جوانان نيز همچون دوره هاي قبل به صورت كارگاهي برگزار مي‌شود و هنرمندان راه يافته به جشنواره در كارگاه ها با يكديگر رقابت مي‌كنند.
بیست و یکمین جشنواره ملی هنرهای تجسمی جوانان از سوي دفتر هنرهاي تجسمي با همكاري اداره كل فرهنگ و ارشاد اسلامي استان اردبيل و موسسه توسعه هنرهاي تجسمي معاصر 17 تا 20 شهريور ماه امسال در اردبيل برگزار خواهد شد.
سايت بیست و یکمین جشنواره ملی هنرهای تجسمی جوانان به نشاني www.yafestival.ir همزمان با اعلام فراخوان جشنواره براي اطلاع رساني و ثبت نام و ارسال آثار هنرمندان جوان راه اندازي شد.
دبير هنري جشنواره رضوان صادق زاده؛ هنرمند نقاش است و دبيري جشنواره را ناصر اسحاقي مديركل فرهنگ و ارشاد اسلامي استان اردبيل بر عهده دارد.
 

ahoo_fr

عضو جدید
کاربر ممتاز
[h=1]خیام رهسپار نیویورک می‌شود / دیدار مرادخانی از آتلیه حسین فخیمی[/h]


علی مرادخانی یکشنبه شب از مجسمه خیام ساخته حسین فخیمی که مراحل انتقال آن به نیویورک امروز آغاز می شود بازدید کرد.
۱۳۹۳ دوشنبه ۳ شهريور ساعت 11:22

سرویس تجسمی هنرآنلاین: علی مرادخانی، معاون هنری وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی شامگاه گذشته دوم شهریور میهمان کارگاه پروفسور حسین فخیمی شد تا در آخرین ساعت های پیش از جابه جایی مجسمه عمرخیام نیشابوری از نزدیک شاهد هنرنمایی استاد در ساخت این اثر باشد.
حسین فخیمی مجسمه خیام را در 3 نسخه ساخته که یکی از این ها هم بنا است به فلورانس ایتالیا منتقل شود. نسخه سوم یعنی مجسمه ای که مرادخانی شب گذشته از آن بازدیدکرد قرار است پس از انتقال به آمریکا در منهتن نیویورک نصب شود. به گفته حسین فخیمی؛ در سفر آقای روحانی به نیویورک مذاکراتی پیرامون نصب یک اثر هنری به عنوان نمادی از ایران در باغی در منهتن صورت گرفته بود و مهدی فریدزاده رئیس انجمن ایران و آمریکا نیز با آقای ظریف گفت‌وگو کرده و موضوع را به آقای جنتی وزیر ارشاد ارجاع داده بود. ایشان هم در نامه‌ای به آقای قالیباف، سفارش مجسمه ای را داد و شهردار تهران هم اظهار کرده بود چنین اثری را ساخته‌شده داریم. پس از آن اعضای انجمن ایران و آمریکا از مجسمه خیام بازدیدکرده و برای این منظور مناسب دیدند.
فخیمی در این دیدار درباره نحوه شروع پروژه مجسمه های خیام گفت: سال 89 قرار شد بزرگداشت خیام در ایتالیا برگزار شود. نامه شهردار فلورانس را دارم که از این طرح استقبال کرد و رایزن فرهنگی ایران در ایتالیا نیز به دنبال این امر بود. خود من تا پیش از این، خیام را به‌عنوان شاعر می‌شناختم اما از زمانی که نامه به دستم رسید احساس کردم باید این بزرگمرد ایرانی را بهتر بشناسم. در نتیجه برای شناخت او شش‌ماه در کتابخانه‌ها مطالعه و با شخصیت‌های زیادی گفت‌وگو کردم و فهمیدم خیام پیش از آنکه شاعر باشد، ریاضیدان و منجم است و در زمان خودش نیز میل نداشته به صفت شاعر شناخته شود. اشعار وی بعد از مرگ، منتشر شده‌اند. معادلات درجه 2 و 3 ریاضی، به خیام می‌رسد یا در زمان خودش ثابت کرده کره زمین گرد است و دور خورشید می‌چرخد در حالی‌که صدها سال بعد در اروپا گالیله را به این جرم، محاکمه کردند.
او در ادامه درباره مختصات این اثر اظهار کرد: بعد از تحقیقاتی که در خصوص مواد های مختلف انجام دادم به این نتیجه رسیدم که برای ساخت این مجسمه نیاز به سنگی دارم که در برابر مسایل جوی، مقاوم باشد. رنگ آن هم برایم بسیار اهمیت داشت. این مجسمه در وضعیت نشسته 220 و در حال ایستاده 270 ارتفاع دارد. البته وزن سنگ کار نخست 18تن و دومی و سومی حدود 12تن بود که نزدیک به شش‌تن آن پس از تراش، باقی ماند. از سال 79 تا به امروز حدود 14سال است که با عوارض و سنگ اندازی ها در خصوص این کار درگیر هستم.
فخیمی درخصوص نسخه ای از این اثر که اردیبهشت امسال در نیشابور، زادگاه خیام نصب شده نیز گفت: از شهرداری و شورای شهر نیشابور هم برای بازدید آمده و گفتند ما با خیام زندگی می‌کنیم اما اینجا خیام را پیدا کردیم و از شهردار تهران تقاضا کردند نسخه ای از این اثر به نیشابور انتقال داده شود. من پیشنهاد دادم مجسمه به تنهایی در نیشابور نصب نشود چون تعریف خودش را ندارد. جایگاه خیام در نیشابور است پس باید با تعریف مشخصی، نصب شود. پیشنهاد دادم از معماری دوران سلجوقیان استفاده کنیم و مجسمه در درون آبنما قرار گیرد و سقف هم به‌صورت "آسمان‌نگار" انجام شود، چون خیام مدام در کائنات تفحص می‌کرده و نگاهی به بالا داشته است. در حال حاضر در حال رایزنی هستیم که مجسمه در آمریکا هم به صورت منفرد نصب نشود چرا که داخل همان پارک منهتن، کارهای معماری ایرانی هم هست.
در ادامه این دیدار معاون هنری وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی حین مشاهده مجسمه خیام گفت: بازدید از رویدادهای هنری و دیدار با هنرمندان حوزه های مختلف را بخشی از کار خودم می دانم. آقای فخیمی از دوستان قدیم ما و جزو هنرمندان متعهد کشور هستند که در خیلی از زمینه ها فعالیت هایی شایسته انجام داده اند. در زمینه تخصصی شان هم که مجسمه سازی است از معدود افرادی هستند که می توانیم جزو افراد شاخص این رشته قرار بدهیم. به همین دلیل و طی صحبت هایی که تا کنون داشته ایم، قرار شده تا در خصوص طرح ها و برنامه های ایشان از جمله طرحی برای یک مجموعه بزرگ به نام شهر هنر بررسی های بیشتری صورت بگیرد.
مرادخانی افزود: در خصوص مجموعه باغ ایرانی منهتن نیویورک هم که قرار شده بود نمادهایی از ایران در آن جا نصب شود، مسئله به اینجا هدایت شد که مجسمه خیام برای این منظور مناسب است که در نهایت قرار شد با همکاری شهرداری تهران اثر انتقال داده شود و حتی سازه هایی مناسب با آن هم سازماندهی شود.




مرادخانی در پایان در ارزیابی اش از این رویداد اظهار کرد: اگرچه پیش از این هم شاهد استقرار آثار هنری ایران در خارج از کشور و بخصوص در کشورهای هم زبان بوده‌ایم اما برای اولین بار است که اثری نمادین از ایران در آمریکا نصب می شود. نکته مهم این است که در این مورد بخصوص انتخاب، انتخاب مشخصی بوده و هر دو طرف به یک نتیجه و توافق مشترک دست پیدا کرده اند که این امر مهمی است. این نشان می دهد که این موضوع در درون خودش از یک بصیرت کامل برخوردار بوده و خوشبختانه در چنین فضایی ما می توانیم اگر این اتفاق را آغازی برای چنین تعاملاتی بدانیم در آینده هم بتوانیم چنین مسیری را ادامه بدهیم.
گفتنی است؛ طبق آخرین اطلاعات دریافت شده قرار است امروز مراحل بسته بندی و انتقال مجسمه خیام به نیویورک آغاز شود.
حسین فخیمی در دانشکده هنرهای زیبای مادرید دانشگاه کمپلتکس، موفق به کسب درجه پروفسوری طراحی "مجسمه‌سازی" شده است. مجسمه تختی، برنده مسابقه مجسمه‌سازی سال ۱۳۶۹، پیکره شش‌متری سوار بسیجِِی، طراحی و معماری داخلی یکی از ایستگاه‌های مترو با الهام از موتیف‌های ایرانی، مجسمه ۵/۴متری عروج، طراحی و ساخت پل متحرک شهربازی تهران به شکل سنجابی فانتزی با ارتفاع ۱۱متر و ساخت مجسمه دکتر چمران به ابعاد ۱۲۰ در۹۰ بخشی از ساخته‌های فخیمی است. مجسمه مشهور صلح که در سال ۲۰۰۳میلادی از سوی یونسکو به‌عنوان نماد جهانی صلح انتخاب شد، یکی از مهم‌ترین و زیباترین آثار اوست.
 

ahoo_fr

عضو جدید
کاربر ممتاز
[h=1]همایش همایش ˝بهشت ایرانی بر صحنه تار و پود˝ برگزار می‌شود[/h]


همایش ˝بهشت ایرانی بر صحنه تار و پود˝ در خانه هنرمندان ایران برگزار می‌شود.
۱۳۹۳ دوشنبه ۳ شهريور ساعت 16:57




به گزارش هنرآنلاین به نقل از روابط عمومی خانه هنرمندان ایران، در همایش "بهشت ایرانی بر صحنه تار و پود" که طی چهار روز برگزار می‌شود جنبه‌های هنری فرش ایرانی مورد ارزیابی قرار می‌گیرد.
در همایش "بهشت ایرانی بر صحنه تار و پود" که با تلاش "رضی میری" از طراحان بنام حوزه فرش دستباف ایرانی ترتیب داده شده، اساتید و پژوهشگران ایرانی و خارجی به بازخوانی نقش فرش در هنر ایران خواهند پرداخت.
این همایش روزهای 4، 6، 7 و 8 شهریور در تالار استاد شهناز خانه هنرمندان ایران برگزار می‌شود. علاوه بر این همایش، نمایشگاه فرش، عکس و نقاشی نیز از سوم تا هشتم شهریور در گالری‌های خانه هنرمندان ایران برگزار می‌شود و فیلم‌های مستند ایرانی و خارجی با موضوع فرش به نمایش درمی‌آیند.
بر اساس برنامه اعلام شده، این همایش سه‌شنبه 4 شهریور ساعت 17 با سخنرانی "رضی میری" در تالار استاد شهناز افتتاح می‌شود و در ادامه "سیروس پرهام" درباره "سیر تحول چند هزار ساله یک نگاره" و "جیم فورد" درباره "پیدایش فرش ایرانی" صحبت می‌کنند. سپس فیلم "فرش پرنده" اثر دکتر "گریلو" از پرتغال به نمایش در می‌آید.
برنامه پنجشنبه 6 شهریور این همایش ساعت 15 با سخنرانی "مهدی کشاورز افشار" درباره "فرش در میانه هنر بودن و هنر نبودن" آغاز می‌شود و در ادامه "علی سلیمانیه" درباره "تاثیر فرش در کیفیت زندگی" صحبت می‌کند. در ادامه فیلم "درخت سخنگو" اثر "علیرضا قاسم‌خان" به نمایش در می‌آید و سپس این کارگردان سخنرانی خود را با موضوع "خیال و افسانه در فرش ایرانی" ارائه می‌دهد.
جمعه 7 شهریور از ساعت 16 ابتدا "سیاوش آزادی" درباره "کشف 4 نوع کتیبه‌های مختلف در فرش‌های محتشم" صحبت می‌کند و سپس "تورج ژوله" سخنرانی خود را با محور "ناگفته‌هایی از قالی‌های شیخ صفی" ارائه می‌دهد. در ادامه فیلم "گره" ساخته "رامین حیدری فاروقی" روی پرده می‌رود و سپس این کارگردان درباره "حافظه جمعی و زیبایی شناسی فرش ایرانی" سخنرانی می‌کند.
در آخرین روز همایش "بهشت ایرانی بر صحنه تار و پود" نیز شنبه 8 شهریور از ساعت 16 ابتدا "رضی میری" درباره "کارگردان‌های هنری فرش دستباف ایرانی" سخن می‌گوید و سپس میزگردی با موضوع "فرش ایرانی؛ دیروز، امروز، فردا" برگزار می‌شود و این همایش با برگزاری مراسم اختتامیه به پایان می‌رسد.
 

ahoo_fr

عضو جدید
کاربر ممتاز
[h=1]فروش ٤ میلیون دلارى هنر ایران در كریستیز دوبى / یك سوم كل فروش این دوره به هنر ایران اختصاص یافت[/h]
آزاده جعفریان - هنر ایران با مجموع فروش ٣ میلیون و ٨٠٠ هزار دلارى ، یك سوم كل فروش هفدهمین حراج كریستیز دوبى را به خود اختصاص داد و شب موفقى را به نام خود رقم زد.


۱۳۹۳ جمعه ۲ آبان ساعت 10:04






سرویس تجسمی هنرآنلاین:
هفدهمین حراج كریستیز دوبى، شامگاه ٢١ اكتبر در سالن گودفین هتل امارات تاورز دوبى برگزار شد؛ حراجى كه نزدیك به سه ساعت و نیم به طول انجامید و چنانكه پیش بینى مى‌شد به جهت كثرت آثار اساتید هنر خاورمیانه، شاهد رقابتى نفس‌گیر بود؛ در این شب ١١٨ اثر از هنرمندان ایران، ١٠ كشور عربى و ترك چكش خورد كه توانست فروش این حراجی را براى اولین بار از مرز ١٢ میلیون دلار بالاتر برد و به ركورد فروش سه برابر برآورد اولیه قیمت آثار برساند كه در این میان برخى هنرمندان‌مان نظیر بهمن محصص، ماركو گریگوریان، پرویز تناولى، فرهاد مشیرى به موفقیت‌هاى خوبى دست یافتند؛ ضمن آنكه ركورد ایرانى هنر خاورمیانه كه با دو میلیون و ٨٠٠ هزار دلار از آن پرویز تناولى‌ست همچنان پا برجا ماند.

در كریستیز هفدهم چهار ركورد نخست این شب از آن كشورهاى عربى شد: دو نقاشى از محمود سعید، هنرمند فقید مصرى به ترتیب ٨٦٩ و ٧٠١ هزار دلار، نقاشى از حامد اویس دیگر هنرمند فقید مصرى ٥٥٧ هزار دلار و شفیق عبود، هنرمند فقید لبنانى ٣٨٩ هزار دلار چكش خورد؛ اما ایرانیان حضورى پررنگ در ثبت ده ركورد نخست این شب داشتند: یك نقاشى منحصر به فرد از پرویز تناولى مجسمه‌ساز در جایگاه پنجم ایستاد و ٣٦٥ هزار دلار، شش برابر تخمین اولیه چكش خورد؛ چهار نقاشى سهراب سپهرى بهمن محصص و فرهاد مشیرى ركوردهاى ششم و هفتم را از آن خود كردند: تنه درخت كوچكى از سپهرى و نقاشى "خلال دندان " فرهاد مشیرى هر یك ٢٦٩ هزار دلار فروخته شدند و هفتم شدند و یك اثر متفاوت از بهمن محصص و نقاشى انتزاعى از سهراب، هر یك ٢٥٧ هزار دلار به فروش رسیدند كه اثر محصص سه برابر قیمت اولیه چكش خورد و جایگاه هشتم را به نام ایران رقم زدند.



در این شب دو مجسمه تناولى هم فروخته شد: اثر بدون عنوان ٢٢١ هزار دلار و مجسمه شاعر و هیچ ١٨٥ هزار دلار، تابلوى Y86M مشیرى ١٩٧ هزار دلار، نقاشى دو لته‌اى ركنى حائرى‌زاده ١٧٣ هزار دلار، انتزاعى‌هاى معروف كوروش شیشه‌گران ١٦١ هزار دلار، زنده‌رودى ١٢٥ هزار دلار، تابلوى چشمگیر آبگوشت دیزى ایرانى ماركو گریگوریان ١١٩ هزار دلار، نقاشى كوزه مشیرى و منوچهر یكتایى هر یك ١١٢ هزار دلار ، اثر ... ماركو گریگوریان و رضا درخشانى هر یك ١٠٠ هزار دلار، دو نقاشى بدون عنوان زنده‌رودى ٨٨ و ٨١ هزار دلار ، اثر قاسم حاجى‌زاده ٧٢ هزار دلار، لیلى متین‌دفترى ٦٩ هزار دلار ، دو نقاشى دیگر از رضا درخشانى ٦٣ و ٥٠ هزار دلار، نقاشى كوچكى از على بنى‌صدر، نقاشى از زنده‌یاد حسین كاظمى و اثر روز و شب سیراك ملكونیان ٤٤ هزار دلار و فیگوراتیو‌ترین نقاشى انتزاعى بیتا وكیلى كه نمایى زیبایى‌شناسانه از خلیج فارس است ٤٠ هزار دلار چكش خوردند.




همچنین نقاشى خط سرخ فام على شیرازى كه سوره مباركه حمد را در چرخش دلنشین حروف بازتاب مى‌دادند ٣٥ هزار دلار، نقاشى انتزاعى مسعود عربشاهى ٣٥ هزار دلار، مجسمه بهمن دادخواه ٢٠ هزار دلار و یك تابلوى كوچك از كویرهاى كاهگلى معروف پرویز كلانترى ١٥ هزار دلار به فروش رسیدند.
این در حالى‌ست كه در همان آغاز حراج اعلام شد چهار اثر شامل دو اثر عرب، یك اثر ترك و یك اثر پرویز تناولى به این دوره نرسیدند؛ ضمن آنكه چهار اثر ایرانى از نصرالله افجه‌اى، عباس كیارستمى، افشین پیرهاشمى و فرهاد احرارنیا نیز به فروش نرفتند.
در كاتالوگ هفدهمین حراج كریستیز، هنر ایران با راهیابی ٣٦ اثر (بیش از یک‌چهارم کل آثار راه‌یافته) بیشترین سهم را در این حراجی معتبر بین‌المللی به خود اختصاص داده بود كه به جهت حضور پرشمار اساتید عرب ، حراجى خاص و شاخصى بود.
سالن حراج لبریز از آثار ایرانى
سالن گودفین، ساعت ٧ بعدازظهر ٢١ اكتبر لبریز از آثار هنرمندان ایرانى بود: نقاشى خط على شیرازى با آن قرمزى درخشانش چسبیده به میز حراج ارائه شده بود، كنارش اثرى از رضا درخشانى ، آن سوتر تابلوهاى افجه‌اى، عربشاهى، مشیرى... این قدرت‌نمایى ناگفته‌اى از كیفیت آثار ایرانى در منطقه بود.
یكى از بهترین كاتالوگ‌ها
شاید هفدهمین دوره كریستیز در خاطره‌ها ماندگار شود زیرا توانسته بود در هنر ایران و به خصوص عرب، آثار شاخصى ارائه دهد؛ حضور پررنگ آثار اساتید هنر عرب از جمله سه اثر از محمود سعید نقاش فقید مصری، 10 اثر از شفیق عبد نقاش فقید لبنانی، شش اثر از لوی کیالی و پنج اثر از فاتح مدرس نقاشان فقید سوری، چهار اثر از دیا العزاوی عراقی در کنار چهار اثر از پرویز تناولی، دو اثر از سهراب سپهرى و... خود گویاى اهمیت مضاعف این دوره بود.
قدرت عرب‌ها در هنرمندان فقید
با مرور ركوردهاى حراج كریستیز در این دوره و حتى دوره‌هاى پیش، روشن مى‌شود عرب‌ها به آثار هنرمندان زنده‌شان ركورد خلق نمى‌كنند؛ آثارى كه عمدتا كلاسیك هستند؛ برخى از این هنرمندان بیش از نیم قرن پیش فوت كرده‌اند و این در حالى‌ست كه بسیارى از ركوردسازان ایرانى خوشبختانه در قید حیات‌اند و آثار برخى‌شان از روح معاصر برخوردار است؛ بر همین اساس است كه برخى معتقد بودند چیدمان خاص آثار این دوره از اساتید درگذشته عرب براى شكستن ركورد ایرانى هنر خاورمیانه بود كه تیرشان با فاصله بسیار به سنگ خورد.
٨٥ كار با یوسى
ارائه ١١٨ اثر روى میز حراج سبب شد تا یوسى پیل كانن، حراج من معروف كریستیز تا حوالى ٨٥ اثر اول را چكش بزند و چكش را به همكارش بسپارد؛ برخى از ایرانى‌ها از اینكه یوسى آثار ایرانى‌ها را چكش نمى‌زند ابراز تاسف مى‌كردند؛ ارائه اغلب آثار ایرانى‌ها در انتهاى حراج، گلایه مستمر ایرانى‌هاست زیرا به جهت طولانى شدن زمان، بسیارى سالن را ترك مى‌كنند.
ایرانى‌هاى حاضر
در حراج كریستیز به معناى واقعى كلمه از ٧٢ ملت حاضر مى‌شوند؛ برخى خریدارند و برخى نظاره‌گر تحولات ماركت هنر؛ از ایران هم همیشه چهره‌هاى بسیار حضور دارند؛ در این دوره علاوه بر دكتر علیرضا سمیع آذر، مدیران گالرى‌هاى اثر، بوم، والى، مژده، رى را، خاك، ماه، ده، فرامرزى ... حضور داشتند.
 
بالا