اخبار مهم بزرگان موسیقی ایران

a.javad12

عضو جدید


استاد محمد نوری خواننده پیشکسوت، مرد هنر و اخلاق و چهره ماندگار کشور به دلیل بیماری و وخامت وضعیت جسمانی شنبه شب در بیمارستان دار فانی را وداع گفت و جامعه موسیقی و هنری کشور را در ماتم فرو برد.




به گزارش خبرنگار مهر، محمد نوری که حدود یک سال درگیر بیماری سخت و بدخیم بود و برای چندمین بار در سه ماه گذشته در بیمارستان بستری شد امشب دارفانی را وداع گفت.

داود گنجه ای موسیقیدان پیشکسوت و قائم مقام خانه موسیقی در گفتگو با خبرنگار مهر درباره زمان تشییع پیکر استاد نوری گفت: زمان دقیق تشییع پیکر استاد نوری به زودی اعلام خواهد شد.

وی ادامه داد: به احتمال زیاد پیکر استاد دوشنبه از مقابل تالار وحدت تشییع خواهد شد.

محمد نوری از خوانندگان مطرح و پرمخاطب دهه چهل که از همان اوان پا روی دنیا گذاشت در دهه نهم زندگیش، دنیا را با صدای ماندگار خود تنها گذاشت.

نوری در کنار تحصیل در رشته ادبیات زبان انگلیسی و رشته نمایش، آواز ایرانی را نزد اسماعیل مهرتاش آموخت. بعد از آن نزد اساتید هنرستان عالی موسیقی "سیروس شهردار" و "فریدون فرزانه" و"مصطفی پورتراب" رفت و از آنها تئوری موسیقی، سلفژ و نوازندگی پیانو را فراگرفت.

آواز کلاسیک را نزد ئولین باغچه بان و فاخره صبا آموخته و شیوه آوازی خود را با تاثیر از استادانی چون حسین اصلانی، ناصر حسینی پیدا کرد و رفته رفته به شیوه منحصر به فرد خود دست یافت. شیوه ای که به سختی می توان آن را در زیر شاخه ای از شاخه هایی چون پاپ، کلاسیک و... گنجاند. اجرای ترانه های مختلف محلی آذری ، گیلکی، شیرازی و... اوهمچون "جان مریم"، "شالیزار"،"واسونک"،"جمعه بازار" و... به لحاظ احساس و لهجه در نهایت زیبایی و استادی است.

نوری علی رغم تمامی این تواناییها و موقعیتهای هنری هیچگاه در پی مال اندوزی و بساز و بفروشی نرفت اما از سوی دیگر به لحاظ پایبندی به اخلاقیات و پرهیز از دروغ و فریب به جایگاه والایی در بین مخاطبان و در اجتماع دست یافت.

این چهره دوست داشتنی و متین چند سال پیش از سوی سازمان صدا و سیما به عنوان چهره ماندگار موسیقی انتخاب و معرفی شد.

اینک این مرد هنر و اخلاق و این اسطوره موسیقی مردمی که صدا و طنین دلنشینش روح و روان هر شنونده ای را نوازش می کند دنیا را ترک و به دیار باقی شتافت.
 

minaye baba

عضو جدید
کلی گریه کردم وقتی این تاپیک رو خوندم
خدا بیامرزدش
یاد مارال ب خیر!!!

من گلمیشم سیزه گوناخ
جیران منه باخ باخ
مارال منه باخ باخ
پیشیر منه بیر قی قاناخ
جیران منه باخ باخ
گئوزل منه باخ باخ
خومار اولدوم خمار اولدوم خومار اولدوم خومار
کتان کوینک بندی گوموش
گئوردوم بیر حال اولدوم بیر حال اولدوم بیر حال اولدوم بیر حال

لا لا لالالا لا لا لالا
لا لا لالالا لا لا لالا

گئدیم گئوردوم باغا یاتیب
جیران منه باخ باخ
مارال منه باخ باخ
قارا تللر گوله باتیب
جیران منه باخ باخ
گئوزل منه باخ باخ
خومار اولدوم خمار اولدوم خومار اولدوم خومار
کتان کوینک بندی گوموش
گئوردوم بیر حال اولدوم بیر حال اولدوم بیر حال اولدوم بیر حال

لا لا لالالا لا لا لالا
لا لا لالالا لا لا لالا

گئدیم گئوردوم بولاخ دادی
جیران منه باخ باخ
مارال منه باخ باخ
گوشا خال لار یاناخ دادی
جیران منه باخ باخ
گئوزل منه باخ باخ
خومار اولدوم خمار اولدوم خومار اولدوم خومار
کتان کوینک بندی گوموش
گئوردوم بیر حال اولدوم بیر حال اولدوم بیر حال اولدوم بیر حال

لا لا لالالا لا لا لالا
لا لا لالالا لا لا لالا

خومار اولدوم خمار اولدوم خومار اولدوم خومار
کتان کوینک بندی گوموش
گئوردوم بیر حال اولدوم بیر حال اولدوم بیر حال اولدوم بیر حال

لا لا لالالا لا لا لالا
لا لا لالالا لا لا لالا
 

اهورا25

کاربر فعال اینترنت و وبگردی
خدایا!!!!چقدر افسوس و اشک داره برای من.....
"جان مریم ،چشمهاتو وا کن
سری بالا کن
در اومد خورشید
شد هوا سپید
وقت اون رسید که بریم....."
 

?Why

عضو جدید
آتش در نیستان افتاد [ جلال ذوالفنون درگذشت]

آتش در نیستان افتاد [ جلال ذوالفنون درگذشت]

i2ewia4571Jalal_Zolfonun1.jpg

:cry:
 

nutron

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
ایشون زنده هستند تا وقتی که
در کلاس های تدریس کتاب نوت ایشون نواخته میشه
تا وقتی تو رادیو تلوزیون صدای سه تار ایشون رو میشنویم
ایشون زنده هستند تا وقتی که سه تار در ایران زخم میخورد ...
 
  • Like
واکنش ها: ?Why

مرتضی ساعی

کاربر فعال دفاع مقدس
کاربر ممتاز
خدا بیامرزدشون

جااااااااااااااااااااااااااااااااااان مریمممممممممممممممممممممممممم
 

Maenad

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
استاد فریدون پور رضا نیز به رحمت خدا پیوست...

استاد فریدون پور رضا نیز به رحمت خدا پیوست...

کسی هست که سریال زیبای پس از باران رو یادش نباشه؟!
و ترانه های شیرین گیلکی اون سریال رو؟!

متاسفانه "استاد فریدون پور رضا "خواننده قدیمی ترانه های زیبای گیلکی مانند سریال پس از باران در گذشت...


"روحش شاد و نام و یادش گرامی..."







 

Maenad

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
.استاد پور رضا در سوم مهر سال 1311 در لشت نشا متولد شد .تحصیلات ابتدایی را در مدرسه ناصر خسرو به پایان رساند و سپس در مغازه پدر به آرایشگری پرداخت.

او از استادان آواز یونس دردشتی، سعادتمند قمی و غلامحسین بنان آواز ایرانی را آموخت و در سال ۱۳۳۳ کار تعزیه را به همراه علی به کیش آغاز نمود. او در همان سال نمایشنامه‌ای برای تئاتر و اجرای آن در سالن سینمای لشت نشاء نگاشت.

شش سال بعد در آزمون خوانندگی رادیو گیلان رتبه اول را کسب کرد و به طور رسمی به عنوان خواننده شروع به کار نمود.از اردیبهشت ۱۳۵۰ همکاری با تلویزیون را آغاز کرد. و در همان سال به عنوان پژوهشگر آواهای بومی و با همراهی مشاهیر فرهنگی و هنری ایران سیمین دانشور، محیط طباطبائی، منوچهر آتشی، محمود عنایت، ایرج افشار و دیگر استادان برجسته دانشگاه تهران به لندن سفر کرد.

وی در سال ۱۳۶۷ همکاری اش را با اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی ایران به عنوان کارشناس موسیقی آغاز و در همان سال کنسرتی رادر رشت برگزار نمود.

از آن تاریخ به بعد به ترتیب در شیراز، همدان، آلمان، رشت و تهران به اجرای برنامه و کنسرت پرداخت. دو کاست می گیلان و گیله لو آثار بعد از انقلاب اوست. در سال ۱۳۷۹ تیتراژ و متن سریال پس از باران را اجرا و یک سال بعد مقام اول موسیقی در فیلم و سریال‌های کشور را از آن خود کرد.

فریدون پوررضا برداشتی متفاوت از موسیقی فولکلور ارائه داده است. او از ملودی‌های دیلمان، گالش و گیلک در این راه استفاده کرد . او با تحقیق در زمینه ء موسیقی، بسیاری از ظرفیت‌های موسیقی گیلان را رشد داد و به گیلان و ایران معرفی نمود.
 

حامدیا

اخراجی موقت
استاد علی حبیب زاده (علی خان )درگذشت [استاد موسیقی هرمزگان]

استاد علی حبیب زاده (علی خان )درگذشت [استاد موسیقی هرمزگان]

خان درگذشت .....
. علیخان حبیب زاده در بندری کوچک واقع در کنار خلیج فارس و تنگه هرمز و با مردمی صمیمی و دوست داشتنی و خون گرم و مهربان به نام بندرعباس و در محله ی بنام کله پزان یا گور فرنگ یا نظر آباد در خانواده ای فرهنگی و مذهبی بمورخه 16/6/1323 به عنوان اولین فرزند پسر از خانواده ای که پدرنانوائی داشت و مادر فرهنگی ، پا به عرصه وجود گذاشت. مادربزرگش او را علیخان نامید .
به خاطر موقعیت خانه که نزدیک به حسینیه صاحب الزمان(منبر برخورداری ) و حسینیه امام جعفر صادق (منبر کرتی ) و مکتب خانه ملا گنوئی بود . طبق رسم معمول آن زمان به مکتب خانه جهت فراگیری قرآن مجید فرستاده شد .
به علت استعداد و علاقه ای که داشت خیلی سریع دوره مکتب خانه را بپایان رساند و چون دارای صدای گرم و گیرا و دلنشینی بود قرآن را با صوت به سبک استاد عبدالباسط میخواند و به دیگران نیز می آموخت .
همچنین در مراسم عزاداری سالار و سرور شهیدان امام حسین (ع) به نوحه خوانی و سینه زنی می پرداخت و در کلیه مراسم ماه مبارک رمضان شرکت می کرد و تعزیه نیز اجرا می کردند.
باز با توجه به موقعیت آن زمان که اکثر بچه ها جهت شنا بدریا می رفتند که هم ورزش و هم دوا . ایشان نیز شناگر ماهری بود و با جمع دوستان بیشتر اوقات با دوچرخه به روستاهای اطراف و آب گرم گنو می رفت .
و اما در زمینه تئاتر – این مادر دلسوز هنرها با زوج هنری خود شادروان ابراهیم منصفی در دبستان جاوید آن زمان روی صحنه غوغا و کولاک میکردند – انگار که تمام فنون تئاتر را بصورت آکادمیک آموخته اند . چنان تبحری در اجرای نمایشنامه های کمدی داشتند که بدون تعصب بایستی گفت که کارشان جهانی بود نه در حد استان و کشور.
در فیلم های هشت و شانزده میلیمتری سینمای آزاد آن زمان که بیشتر سناریوی آنرا آقای منصفی می نوشت و آقای حسن بنی هاشمی کارگردانی میکرد شرکت می نمود و چون استعداد ذاتی و خدادادی در در تمام عرصه های هنر یکه تاز میدان دوران خود بود و گواه این مدعا درخش بی نظیر او در فیلم آزار سرخ است .
در زمینه تئاتر علاوه بر بازیگری، کارگردانی نیز می نمود و همکاری خوبی با دبیرستانهای آن زمان داشت با فرهنگ و هنر نیز کار می کرد و خاطرات بیاد ماندنی از اجراهای آن نمایش در ذهن به یادگار گذاشت.
که از آن جمله میتوان به نمایش ( مش رحیم حالت چطوره ) و( دنیای مطبوعات آقای اسراری ) و .... اشاره نمود .
و اما در موسیقی تحولی شگرف با سبکی جدید یعنی ریتمی تندتر و شادتر از قبل ارائه نمود که باعث برتری و ماندگاری آثارش نسبت به دیگران شد و موسیقیدانان آن زمان فکر می کردند که خان بزرگ حتما درجه دکترای موسیقی را دارد . درباره خان بیشتر بخوانید

 

حامدیا

اخراجی موقت
[h=2]رای رسیدن به دالان تو در توی ذهن و ناخود آگاه انسان محتمل‌ترین گزینه هنر است جایی که می‌توانیم از آمال، آرزوها، غم‌ها و شادی انسان‌ها در طی قرون مختلف سراغی بگیریم و البته در این میان، موسیقی همواره از جایگاه ممتازی برخوردار بوده است به ویژه ترانه که به عنوان عنصری درونی و محتوایی این دالان ارتباطی را شکل عینی می‌بخشد.[/h] [h=2] وقتی موسیقی حتی در نوع فاخر آن هیچگاه از توده‌ی مردم فاصله نگرفته است غیر منتظره نیست که متن ترانه‌ها در سال‌های متمادی به آسان‌ترین شکل ما را به دنیای درونی انسان‌ها سوق می‌دهد. گفتن و سرودن از مردم متن ترانه‌های بسیاری در سال‌های مختلف بوده حتی این شکل از سرودن در متن ترانه‌ها بی‌گمان بر فرم کار یعنی موسیقی نیز تأثیرگذار بوده است عناوینی که در این سال‌ها از آن به عنوان موسیقی مردمی نام برده می‌شود در شکل‌گیری خود، کم از متن ترانه‌ها سود نبرده‌اند.[/h] [h=2]
[/h] [h=2] تجربه‌های نوگرایی در هرمزگان از اواخر دهه‌ی سی به چشم آمد. آن را می‌شد در نحله‌های مختلف شعر، داستان، تئاتر، فیلم و موسیقی به عینه مشاهده کرد. موسیقی در کنار سایر رشته‌های هنری نیز جستجو‌گر فضاهای نو و مدرن بود ظهور چند جوان خوش استعداد این حرکت آغازین را شتاب بیشتری می‌بخشید در میان این چهره‌ها دو چهره‌ی خاص با مسیری متفاوت بیشتر به چشم می‌آمدند: ابراهیم منصفی با گرایش روشنفکرانه و مدرن و علی حبیب‌زاده با سادگی و بی پیرایگی خاص خود، به ظاهر این دو مسیر متفاوتی را برای خویش فرض گرفته بودند منصفی که در تئاتر و فیلم هم دستی بر آتش داشت اما بیشتر او را به عنوان یک شاعر مدرن در آغاز دهه‌ی چهل می‌شناختند ،اما موسیقی برای او دنیای دیگری بود.[/h] [h=2] منصفی اگر چه کمتر به تئوری بافی‌های و حرافی‌های رایج شاعران دهه‌ی چهل اقبال نشان می‌داد اما در آثار خود (شعر و ترانه) از ژست‌های رایج آن روزها دور نبود. نگاه منصفی به ترانه نگاه سخیف و ابتذال‌گونه نبود او برای ترانه حرمت قائل بود او تعهد حل شده در روح آثار شاعران و نویسندگان دهه‌ی چهل را به متن ترانه‌های خود کشانده بود بدون شک منصفی یکی از معدود کسانی بود که دهه‌ی چهل نگاهی این چنین به متن ترانه داشت ترانه‌ی اجتماعی که در سال‌های بعد به طور جدی مورد اقبال قرار گرفت شروع کم سر و صدایی از ترانه‌های شاعر مدرن هرمزگان داشت.[/h] [h=2] منصفی با موسیقی ملل نیز آشنا بود و در سرودن بعضی از ترانه وامدار آنهاست متن چند ترانه او به اقتباس از ترانه های معروف سایر ملل سروده شده است و بی گمان در سایر سروده‌های او نیز بی‌تاثیر نبوده است.[/h] [h=2]
[/h] [h=2] اگر چه منصفی یک خنیاگر عاشق است و به یاد ماندنی‌ترین ترانه‌های عاشقانه را به سادگی تمام اجرا کرده است ولی غلبه‌ی روح اجتماعی در متن ترانه‌های او حتی زمانی که ترانه عاشقانه می‌سراید از او یک ترانه‌سرای اجتماعی ساخته است. [/h] [h=2] همان زمان که منصفی در قامت یک شاعر مدرن و روشنفکر با آکوردهای گیتارش و ترانه‌های سوزناکش خودش را به فضای موسیقی دهه‌ی چهل و پنجاه تحمیل کرد کمی آن سوتر از او علی حبیب‌زاده در فرمی متفاوت از اجرای منصفی، نه خیلی آرام و سحر انگیز بلکه با شتاب و کمی غلغله از راه رسید. با ترانه‌های سحر انگیز منصفی می توانستی در ساحل رویایی بندر قدم بزنی و آنها را زیر لب زمزمه کنی و یا در گوشه‌ای از ساحل بایستی و به دور دست ها خیره شوی اما حبیب‌زاده ، آرام و قرار را از تو می‌گرفت موج را نشانت می‌داد و بی‌تابی‌اش را به رخت می‌کشید جنبش را، لرزش را و در نهایت حرکات بی قرار موج‌ها را به شانه‌ات می‌نشاند .شاید در گام اول پس از شنیدن ترانه‌های حبیب‌زاده او را به سهل‌انگاری در انتخاب دم‌ دست‌ترین مضامین و حتی واژه‌ها متهم کنیم اما در گام‌های بعدی می‌بینیم این ویژگی دقیقا نقطه‌ی برتری ترانه‌های او است، فرم اجرای حبیب‌زاده به گونه‌ای بود که او را برای تناسب یک هامورنی خاص از نوع خواندن و محتوا سوق می‌داد. [/h] [h=2] حبیب‌زاده از فرهنگ فولکلور هرمزگان شناخت کافی داشته است، جریان‌های جاری جامعه را نیز رصد می‌کرده است گاهی از « هو باد گنو» می‌خواند و در جایی دیگر « کتاب و کتاب‌خوانی » موضوع ترانه‌ی او می‌شود، تلفیق هنرمندانه این تنوع موضوعی در نهایت بر دامنه‌ی وسیع مخاطبانش افزوده است. سادگی و صمیمیت ویژگی غالب ترانه‌های حبیب‌زاده است او در ترانه‌هایش به هیچ وجه تصنعی و متکلفانه نیست در کنار ترانه‌هایش ایستاده است برای مخاطبش دست تکان می‌دهد و صادقانه به هم آوایی‌شان می‌خواند.[/h] [h=2] منصفی و حبیب‌زاده اگر چه به ظاهر در دو سوی مخالف ساحل ادامه‌ی مسیر داشتند اما جایی که به یکدیگر می‌رسیدند دور نبود آنها نقطه‌ی تلاقی‌شان دور از ذهن به نظر نمی‌رسید شاید در فرم اجرا، آن دو هرگز به یکدیگر نزدیک نشدند اما در متن‌های یکدیگر وجه اشتراک‌شان اندک نبود. نقطه‌ی تلاقی منصفی و حبیب‌زاده دقیقاً متن ترانه‌های آن دو است جایی که هر دو برای مردم می‌خوانند هر دو خواننده ترانه‌های اجتماعی هستند اگر چه سادگی و بی شیله پیله بودن ویژگی خاص ترانه‌های حبیب‌زاده است اما منصفی نیز با تمام طی طریق کردنش در مسیر مدرنبته اما از این عرصه چندان دور نیست او در ترانه‌هایش در نزدیک‌ترین فاصله‌ی ممکن به مردمش ایستاده است مضامین ترانه‌های هر دوی آن‌ها رنج و درد مشترک است.[/h] [h=2]منصفی می‌خواند: [/h] [h=2]بیاین واهم بشیم یاور / همه همراه و هم باور / دلن راه شُبَشِ واهم / جدا نابوت دل از دلبر / …[/h] [h=2]حبیب زاده می‌خواند:[/h] [h=2]هر که غیض واهم بریت صلح بَشِن واهم / که دنیا بی وفا اصلاً نامونت آدم / …[/h] [h=2]منصفی می‌خواند:[/h] [h=2]عمر گذشته پَس نتا / چاره‌ی دردت غصه نین / دلت سیاه مودت سفید / دلتنگ ازیِ بشتِ منین / …[/h] [h=2]حبیب‌زاده می‌خواند‌:[/h] [h=2]اگه که مرگ حقّن بی دادی بی چن ؟ / حتماً امیریم همه مون غاری بی چن ؟ [/h]
 

حامدیا

اخراجی موقت
که قصه‌ی روباه و شیر بی ما اگیت
که غصه‌ی دوش و پره از دل اسیت


علی‌خان نین که بگیت چیچکا پاگوشمون
هاده مون نهیبی تا بره بالا هوشمون… درگذشت هنرمند فقید «علی‌خان حبیب‌زاده» را به فرهنگ و ادبیات هرمزگان تسلیت می‌گویم. و به اهالی این قوم که الگوی ارزنده‌ای را از دست دادند. متاسفانه گرفتار دورانی شده‌ایم که علیرغم ادعاهای فرهنگ دوستی کاری جز فرهنگ‌سوزی و هنرستیزی از مدعیان صورت نمی‌گیرد و انتظار حمایت و نوازش فرهنگ‌سازان از ایشان داشتن خیال‌پردازی است. که این خوبان این کار کمتر می‌کنند. اما ای کاش آنان‌که وحشت‌افزایی‌هاشان عده‌ای را آواره و در به در کرد؛ بعد از سوار شدن بر خرِ مراد، وحشت‌زدایی از دل ساده‌ی اهل ادب و هنر را آغاز می‌کردند و با اندک ستایشی که بسیارش هم در حق آنان کوتاهی محض است؛ رنجش سالیان را از دل صاف و پاک‌شان می‌ستردند، تا مسرورانه به خانه برگردند و زندگی از سرگیرند. اما انگار هر کار صوابی را خوبان کمتر می‌کنند. خیلی دلم می‌خواست علی‌خان برمی‌گشت. اما کاری به خواستن امثال من نمی‌شود. ای کاش آنچه دل ما می‌خواهد از ما بهتران بخواهند. خیلی دلم می‌خواهد علی خان حالا برگردد. اما باز هم چیزی به دل‌بخواه من نیست … ای کاش…


علی رضایی ش گفت‌وگوی کوتاهی داشتم با «حسین گردین» پدرِ گروه «مامبو لیوا» در مورد درگذشت «استاد علی‌خان حبیب‌زاده» و تاثیرات آن بر موسیقی هرمزگان.


  • سیاورشن: فکر می کنی فقدان «علی‌خان حبیب‌زاده» چه تاثیری بر موسیقی ما داشته باشد، هر چند خود علی‌خان معتقد بود پس از مهاجرت مرده است و همواره در گفتگوهایش خود را “مرحوم حبیب‌ز‌‌اده” خطاب می‌کرد.
حسین گردین: تاثیرش این است که از دیروز همه در جنب و جوش‌اند که حیف و …آثارش دوباره زنده می‌شود و چند باره آن‌ها را گوش می‌کنند و تحلیل می‌شود.


  • و شاید باعث شود موسیقی علی‌خان بیشتر شناخته شود و کسان بیشتری جسارت و تمایل پیدا می‌کنند آثار او را اجرا کنند.
حتما همین طور است.



  • کمتر پیش می‌آید کسی سمت اجرای کارهای خان برود؛ فکر می‌کنی علتش چیست؟
تنها کسی که خوب می‌خواند «غازان نیکخواه» بود که او هم مُرد. اما من فکر می‌کنم از این به بعد بسیاری به بازخوانی کارهای علی‌خان علاقمند می‌شوند.


  • درست است اما فکر نمی‌کنی فرم خاص این موسیقی و اینکه اجرای ان توانایی خاصی می‌خواهد؛ بی‌تاثیر نبوده است؟
اگر خاص نبود که ما “علی‌خان”ی نداشتیم. «ابراهیم منصفی» ناجی ترانه و موزیک مدرن ماست و علی‌خان ناجی ترانه و موزیک فولک ما.




  • موسیقی علی‌خان جزء موسیقی محلی ما محسوب می‌شود؟
موسیقی محلیِ نو


  • چه ویژگی داشت که او را از دیگر موسیقی‌های زمان خودش متمایز می‌کرد؟
۱)موضوع ترانه که درباره فرهنگ و زندگی مردم هرمزگان [مثلا: زندگی ماهیگران؛ چوپان‌هاو... روزه‌گیری؛ ارتباط والدین و فرزندان؛ فرهنگ کتاب‌خوانی؛ ایران و می‌خانه.] ۲) سرعت و هم‌چنین تنوع ریتم در هر قطعه ۳) تنوع ملودی


  • در دیداری که چند سال قبل با علی‌خان داشتی و اجرای مشترک‌تان چه چیزهایی در خان دیدی که می‌تواند قابل تامل باشد؟
  • حساسیت زیادی روی گویش هرمزگانی داشت و تاکید می‌کرد کلمات درست تلفظ شود. آن نوستالوژی‌ها را دوست داشت. در چند اجرایی که داشتیم شاید به علت حضور نوازنده قدیمی‌اش «قنبر داستگو» آن شوق موسیقیایی دوباره در او زنده شده بود.

  • در مورد علی‌خان اگر چیزی در ذهنت هست برایمان بگو
هنرمندی مهجور؛ همیشه عاشق هرمزگان و تشکر بابت زحماتش!



۲
اردیبهشت
ما دیگر “بندرعباس” نیستیم.

Posted in موسیقی | ۲ Comments » موسیقی بندرعباس یکی از بزرگ آفرینندگان خود را از دست داد. چه فقدانی! چه تلخ حکایتی! علی‌خان حبیب‌زاده‌ی بندرعباسی در غربت درگذشت. ما چه بی‌کس و تنهاییم! ما دیگر بندرعباس نیستیم. ما تنها یک بندرگاه تجاری هستیم. بیایید و به نوبت کنار ما پهلو بگیرید و بارهای‌تان را خالی کنید. کالاهای‌تان را وارد کنید… ما دیگر حرفی برای گفتن نداریم. ما همان سیاه‌هایی هستیم که شما می‌پندارید.
 

حامدیا

اخراجی موقت
هنگامه‌ی نوروز بود که بهش زنگ زدم. می‌گفت: امسال حدود نود نفر از بندرعباس زنگ زده‌اند و عید را تبریک گفته‌اند. انگار کم کم مردم بندر دارند می‌فهمند چه خبر است. [منظورش این بود که کم‌کم دارند قدراش را می‌دانند.] گفتم: تو یک ایراد داری که باعث شده مردم بندر قدر ات را ندانند. یکه خورد و گفت: چی؟ گفتم: هنوز زنده‌ای! کلی خندید و موافقت کرد و خوشش آمد و به دلش نشست این حرف تلخ من. امروز او مرده است. و ما با خیال راحت دوستش خواهیم داشت.

به قول یکی از دوستان که این سال‌ها زحمت زیادی برای او کشیده: “اگر ابراهیم منصفی صدای روشن‌فکران هرمزگان بود. علی خان صدای زحمت‌کشان هرمزگان بود.”

هنوز باور نکرده‌ام که او مرده است. مگر می‌شود؟ خان؟

می‌گفتند کبدش در اثر مصرف زیاد الکل آسیب دیده و دکترها او را از الکل منع کرده‌اند ولی ترجیح داده همین راه را ادامه دهد حتی اگر به مرگ منجر شود. دلتنگی و تنهایی است دیگر چه می‌شود کرد؟ می‌گفت:” می‌آیم بندر. هر چه می‌خواهد بشود. می‌خواهم در خاک خودم بمیرم!”

چند سال پیش ویژه‌نامه ای برای بزرگ‌داشت او تهیه کردم. شاید باعث شود در دلتنگی غربت موجب خرسندی او شود. و مردم بندرعباس هم کمی بهتر او را بشناسند. اینجا بخوانید.

بندرعباس یکی از خلاق‌ترین موزیسین‌هایش را از دست داد. بندرعباس بدون “خان” بدون “رامی” بدون “صالح” بدون “ناصر”… می‌شود بندرگاه. یک بندرگاه تجاری. دلم بندرعباس می‌خواهد.

“قیمتی اینینن او که زندن واخ و ولکون مالِ مُردن”

و اینکه گفت: سلام بندرعباس من را برسان!




صاحب هنری در جایی گفته بود: “من وقتی این موسیقی‌های نواحی ایران را می‌شنوم؛ باید کسی کنارم باشد که غش نکنم.” در هرمزگان اما چیزی که من شاهدش هستم؛ نابودی این موسیقی‌هاست. انزوای موزیسین‌های قدیمی و عدم انتقال این میراث به نسل بعد روندی است که به نابودی و فراموشی این موسیقی می‌انجامد. “حاجی آمنه” ماما زار بندرلنگه یکی از همین موزیسین‌ها بود. او گنجینه‌ی اسرار و آوازهای اهل هوا بود. می‌خواند و بر دهل می‌کوبید. جدای از آن گاهی “تنبوره” [ساز زهی موسیقی نوبان از شاخه‌های موسیقی اهل هوا، شبیه چنگ‌های بدوی] هم می‌نواخت. سازی که تعداد نوازندگان آن در ایران شاید به تعداد انگشتان یک دست هم نرسد. هرمزگان که پایگاه ایرانی این ساز است. بجر حاجی آمنه تنها دو نوازنده‌ی دیگر تنبوره دارد، که خود برای ساخت تنبوره از اطلاعات حاجی آمنه یاری گرفته‌اند. حاجی آمنه درگذشت. و بسیاری از آوازها را با خود برد. به همین سادگی. بدون هیچ استفاده‌ای از او در عرصه فرهنگی هرمزگان [که در بیرون ارج و قربی بیشتر داشت.] خوب یادم هست سال‌ها پیش که به همراه دوستانی برای گفتگو با او به بندرلنگه رفته بودم درخواست برای گفت‌وگو راجع به موسیقی اهل هوا را با تندی این‌گونه پاسخ داد: “مگر مغز من مثل تو بیکار است؟ که بنشینم با تو راجع به اهل هوا حرف بزنم؟” پاسخ‌اش هر چند ما را از هدف‌مان که ثبت گفت‌وگویی با او بود دور کرد، اما عجب به دلم نشست و سبب ارادت ویژه‌ام به او شد. در این سال‌های اخیر واسطه‌هایی یافته بودم که قول مساعد داده بودند شرایط گفت‌وگو با جاجی آمنه را فراهم کنند. اما همان‌طور که می‌بیند و از این صفحه‌ی سوت و کور پیداست؛ مغز من دیگر آن‌قدر بیکار نبوده! با این شرایط، کاری که ما می‌توانیم انجام بدهیم، ایجاد تنوع برای نوشتن خبرهای درگذشت این بزرگان و عزیزان است. والا این‌که بخواهیم همه چیز سازماندهی شود و این موسیقی جایگاهی داشته باشد و اساتید آن دارای حق و حقوقی باشند از توان ما و بینش متولیان دور است. راه چاره به نظر من این است که بین نسل‌ها تقسیم کار بکنیم. نسل ما بیاید در اثبات خوب بودن موسیقی تلاش کند. فرزندان ما بکوشند اثبات کنند موسیقی خوب است و موسیقی محلی و مقامی هر قومی ارزشمند است. نسل بعد باید تلاش کند و بگردد این موسیقی را از لای تاریخ بیرون بکشد. [چون تا آن‌زمان دیگر این موسیقی قطعا وجود ندارد.] و همین طور ادامه دارد. من فکر بهتری به ذهنم نمی‌رسد.
 

حامدیا

اخراجی موقت
حالا دارن انتقالش میدن بندرعباس ..چون ساکن سوئد بود الان هم امارات هستش ..آماده انتقال به بندرعباس ...خیلی حیف شدن ..امروز وقتی این خبرو شنیدم شکه شدم ...ابراهیم منصفی رفت ....صالح سنگبر رفت ...ناصرعبدالهی عزیز رفت حالا هم نوبت این استاد فرزانه بود ......اساتید موسیقی هرمزگان یکی یکی دارن میرن و ووقتی رفتن تازه به فکر میفتیم چه کسانی رو از دست داده ایم .....خدابیامرزتش
 

حامدیا

اخراجی موقت
جهله
چند اهنگ از اجرای گروه جهله در سوئد با اجراهای زیبای استاد علی حبیب زاده و استاد قنبر راستگو
 

raha.68m

عضو جدید
کاربر ممتاز
...نریمان به کما رفت...

...نریمان به کما رفت...

خواننده آلبوم «نریمان ۸۶» که چند سالی هست به دلیلی پخش ویدئوهایش از شبکه های ماهواره ای در داخل کشور ممنوع الکار است، پس از جراحی سختی که دو روز پیش روی سرش به عمل آمد، دیگر به هوش نیامد و به کما رفته. غده چرکینی در داخل سر او وجود داشت که سرگیجه های شدیدی را برای این خواننده در پی داشت و او با وجود اینکه ریسک این جراحی برای او ۵۰ – ۵۰ بود، پذیرفت زیر تیغ جراحان برود و پس از یک عمل هشت ساعته به کما رفته و حال و روز خوبی ندارد.پزشک معالج این خواننده همه چیز را در حین جراحی خوب و درست و اصولی وصیف کرده و از به کما رفتن نریمان اظهار تعجب نموده است. وی از مردم هنردوست ایران خواسته که با دعای خیرشان ، زمینه بازگشت این خواننده را فراهم آورند.با توجه به آخرین صحبت های مدیر برنامه های نریمان متوجه شدیم که ایشون برای یک عمل جراحی راهی بیمارستان شدند و بعد ازعمل جراحی از حالت بی هوشی خارج نشدند .
همیشه عادت داشتیم نریمان عزیز را شاد و سر حال ببنیم، از صمیم قلب آرزو می کنیم نریمان زود از این حالت خارج بشه و زندگی عادی برگرده نریمان محتاج دعای ماست با ارزوی سلامتیش دوستان عزیز بیایید برای این خواننده محبوب و زحمتکشمون دست به دعا برداریم نریمان را از دعای خیر خودتون فراموش نفرمایید...
 

raha.68m

عضو جدید
کاربر ممتاز
به لطف مدیر برنامه‌های این خواننده توانستیم دو ساعت قبل از اینکه «نریمان» وارد اتاق عمل شود، گپ و گفتی با او داشته باشیم. گپ و گفتی که حالا با دانستن اینکه او به دلایل نامعلوم پس از جراحی به کما رفته، عمیق‌تر و خواندنی‌تر به نظر می‌آید.



  • دو ساعت بعد قرار است وارد اتاق عمل بشوی و زیر تیغ جراحی بروی. عملی که به قول دکتر‌ات شانس زنده ماندن تو ۵۰ – ۵۰ است. الان در دلت چه می‌گذرد؟
ببین ماجرا را لطفا رومانس نکن! من از تو خواهش کردم که اینجا باشی تا مانع از بوجود آمدن برخی شایعه‌ها بشوی. شاید مضحک به نظر بیاید ولی من الان به تنها چیزی که فکر می‌کنم امید به زندگی است و با تمام انرژی می‌خواهم روی آن تخت دراز بکشم. هنوز کارهای زیادی دارم و مطمئن باش دلم روشن است که از این مرحله زندگی هم رد می‌شوم و اتفاق بدی قرار نیست بیفتد.



  • خوب اصل ماجرا چیست؟ تو اصلا چرا اینجایی؟ شایعات خیلی زیاد است. تو سکته مغزی کردی؟ تصادف کردی؟ افسردگی‌ات باعث تخریب روانی‌ات شده؟ تومور داری؟
معمولا جامعه ما طوری ست که خیلی زود به شایعه‌ها دامن زده می‌شود. اصل ماجرا این است که غده بزرگی در سر من تشکیل شده که باعث سرگیجه‌های شدید و در بعضی اوقات از هوش رفتن من می‌شد. من ماجرا را زیاد جدی نگرفتم ولی به مرور بعضی اتفاقات افتاد که باعث شد دیگر جدی‌تر نسبت به درمان این بیماری عمل کنم. حالا هم این جراحی همه چیز را مشخص خواهد کرد.



  • پس دغدغه تو این است که قبل از رفتن‌ات به اتاق عمل خیالت درباره حرفهایی که در مورد تو زده خواهد شد، راحت شود.
ببین در سالهای گذشته بسیاری از قهرمان‌ها و ستاره‌های ما در معرض اتهام‌های فراوان اخلاقی قرار گرفتند. خیلی‌ها از این شایعه‌ها ضربه خوردند و مورد اتهام قرار گرفتند. صحبت‌هایی از قبیل زیاده روی در مصرف مشروبات و اوردوز و... می‌دانی؟ مگر ناصر عبداللهی نبود؟ یا احمد رضا عابدزاده؟ آبروی آدم‌ها راحت جمع نشده که با یک اتفاق کوچک به باد برود.





  • مگر نمی‌گویی دلت روشن است که اتفاقی نخواهد افتاد؟
به هر حال همین الان‌اش هم کلی علیه من صحبت شده که واقعا ناراحت کننده بوده. دکتر من آن پشت است و تو می‌توانی در مورد همه چیز با او صحبت کنی.



  • ولی من می‌خواهم با خود تو صحبت کنم. گفته می‌شد تو دیگر قید کار در ایران را زده‌ای و مقیم خارج کشور شده‌ای.
نه. من همیشه دوست داشتم در مملکت خودم کار کنم ولی به قدری در این سال‌ها به من ظلم شد و اذیت شدم که واقعا دچار ناراحتی‌های روانی و اعصاب شدم.



  • چرا بعد از انتشار آلبوم «نریمان ۸۶» از گود موسیقی بیرون آمدی و دیگر کنار کشیدی و رفتی سراغ ویدئو‌هایت؟ کارهای تو که به خوبی مورد توجه قرار گرفته بود و خیلی زود اوج گرفته بودی. چه اتفاقی افتاد؟ چرا ادامه ندادی؟
ببین کم لطفی و بی‌معرفتی برخی از دوستان نزدیک من بزرگ‌ترین دلیل این اتفاق بود. چون من مرتکب اشتباه بزرگ و غیر قابل بخششی نشده بودم و فقط چند ویدئو تولید کرده بودم. ولی همین دوستان دور و بر خودم برخی صحبت‌ها و گمانه زنی‌ها را سر زبان‌ها انداختند و مسئولین موسیقی کشور هم تحت تاثیر همین صحبت‌ها نزدیک به چهارسال است که مجوز آثار من را صادر نمی‌کنند. خود مسئولین به من علنا گفتند که برو و شش ماه دیگر بیا کارت را درست می‌کنیم. مسئولین بلند پایه دفتر موسیقی. از من خواستند که هیچ فعالیت ماهواره‌ای نداشته باشم تا کارم درست شود. من نامه نگاری‌ها و دیدارهای زیادی را با دیگر مسئولین هم داشتم. قول‌های زیادی شنیدم و آخرین صحبتی هم که به من شد این بود که چند ماه بعد، مجوز آلبوم تو را هم مثل مجوز آلبوم «مهدی مقدم» صادر می‌کنیم. قول مساعد دادند. واقعا هم در برخی مشکلات مساعدت و همکاری خوبی از سوی دوستان دفتر موسیقی دیدم ولی در مجموع کم لطفی عده‌ای از دوستان باعث شد من از این وادی دور بمانم و این مشکلات برایم پیش بیاید.





  • آلبوم جدیدت فقط مشکل حراست دارد؟
سه سال است که همه مجوز‌های آن صادر شده. مجوزهای شعر و ترانه و موسیقی آن صادر شده و فقط مجوز حراست‌اش مانده. برای آن هم خیلی رایزنی شد ولی به نتیجه درستی نرسیدم. متاسفانه بعضا شاهد نگاه‌های گزینشی و سلیقه‌ای در این باره بودیم که من دلیل‌اش را درک نمی‌کنم. همزمان با من بسیاری از خواننده‌های دیگر هم در ماهواره ویدئو‌های آنچنانی داشتند ولی مشغول اجرای تور کنسرت‌هایشان در تهران و شهرستان بودند. من واقعا به خاطر این موضوع و این ممنوعیت‌ها سالهای سختی را سپری کردم. مخصوصا سالهای ۸۷ و ۸۸ که اوج کار من بود و نمی‌توانستم در ایران برنامه اجرا کنم. حالا هم چندین ماه است که همین فشار‌ها باعث شد مریضی و اعصابم هم به هم بریزد و الان روی تخت بیمارستان با تو این صحبت‌ها را انجام دهم.



  • اگر همه چیز به خیر بگذرد و تو به سلامت از این مریضی خلاص شوی، باز هم سعی‌ات را برای ادامه فعالیت در ایران انجام خواهی داد؟
شک نکن. اصلا برای همین بوده که من ریسک این عمل را به جان خریده‌ام. هیچ انگیزه‌ای به جز فعالیت رسمی در ایران ندارم و ببه آن امید زیر تیغ می‌روم.



  • حرفی مانده؟
من با انرژی و ایمان فراوان به اینجا آمده‌ام. انگیزه‌های زیادی برای ادامه مسیر هنری‌ام دارم. بگو همه برایم دعا کنند... یادت می‌ماند؟ با قدرت بر می‌گردم. قول می‌دهم...

طبق آخرین اطلاعات کسب شده توسط خبرنگار سایت موسیقی ما وضعیت عمومی نریمان بهبود یافته و خطر رفع شده است اما وی همچنان در بیمارستان تحت نظارت است
 

.angel.

عضو جدید
کاربر ممتاز
ایشاا.هرچه زودتر خوب بشه.بلاخره نفهمیدم توی کماست یا حالش بهتره؟؟!!!!
 

Similar threads

بالا