[ابنیه سنتی ایران] یخچال

nilofarane

کاربر بیش فعال
یخچال ها
ایرانیان همواره تمایل دارند که نوشیدنی ها را کاملا سرد بنوشند.از این رو برای سرد کردن آب و انواع نوشیدنی ها از برف و یخ کمک میگیرند.در نقاط سرد سیر که حتی در تابستان برف و یخ در سایه کوهها باقی میماند مردم روستاها در واقع انها را استخراج کرده و از این منابع طبیعی برای خنک نگهداشتن اب و جلوگیری از فساد غذاها بهره میگیرند.نگهداری یخ و جلوگیری از ذوب شدن آن نیز به فن ومهارت خاصی نیاز دارد.اما در نقاط گرمسیرو مناطقی که اب و هوای ان در روز و شب کاملا متغیر است (مانند خراسان و یزد و کرمان)و روزهای گرم وخشک و شب هایی سرد دارند از وجود یخچالهایی که به دست انسان ساخته شده استفاده میشود.
به طور کلی ذخیره سازی یخ در زمستان و در شبهای سرد انجام میشود و پس از ذخیره کردن یخ به اندازه کافی آن را در فصل تابستان به مصرف میرساندند. یخچالها را در اطراف شهرها به ویژه در دشت هایی که هوای سرد در انها جریان دارد می ساختند.یخچالهای معروف تهران در جنوب ودر شرق این شهر قرار داشتند. یخچالها معمولا در مسیر ابهای روان و نیالوده ساخته میشدند و اصول بهداشت در انها رعایت می گردید.

معماری یخچال
برای ساختن یخچال ابتدا گودالی به طول 100 متر وعرض 10 متر که عرض ان در جهت شرق و غرب و طول ان رو به شمال و جنوب به صورت مربع مستطیلی با عمق 40 تا 50 سانتی متر حفر میکردند.در قسمت جنوب این گودال دیواری به ارتفاع 10 تا 12 متر کشیده تا جلوی تابش افتاب را بگیرد. این دیوار با خاک کوبیده و خشت خام که از کندن همان گودال به دست امده بود ساخته هرچه به طرف بالا میرفت از ضخامت ان کاسته میشد.هنگام سردی شب به ویژه نزدیک سحر که هوا سرد تر بودآب جاری را داخل گودال هدایت میکردندبه نحوی که ابتمامی سطح گودال را تا ارتفاع 40 تا 50 سانتیمتر اشغال میکرد.به علت سردی هواتمامی یا قسمتی از آب یخ می بست که شبهای بعد همین عمل را تکرار میکردند تا سر انجام قطر یخ به اندازه 40 تا 50 سانتی متر برسد.سپس هنگام روز یخ را به قطعات مختلف می شکستند و در چاله عمیقی که به عنوان انبار یخ و به نام (پاچال) معروف بود میریختند.پاچال شکل و طرح بیضی گونه داشت که قطر یک طول بیضی در واقع ارتفاع پاچال از بلندترین نقطه تا پایین ترین نقطه بود و قطر کوچک تر هم نیز هم سطح زمین بود .بنابر این اگر گنبد مخروطی شکل را لز بیرون مشاهده کنیم به همان اندازه گودال پاچال عمیق است.
امروزه تعداد کمی از این یخچالها در سراسر فلات ایران کنونی باقی ست و بیشتر انها در حال تخریب هستند.برای بعضی از انها عملکردهای مختلفی اندیشیده اند مثلا یخچال بم کرمان تبدیل به یک سالن عمومی با گنجایش نزدیک به 120 نفر شده است که همه ساله از آن به عنوان سالن همایش و نمایش استفاده می کنند.


یخچالها به دو دسته یخچالهای گنبدی و یخچالهای زیر زمینی تقسیم میشوند .
یخچالهای گنبدی
یخچالهایی که بر فراز یک چال یا مخزن یخ انها یک گنبد بزرگ خشتی ساخته میشده و در حاشیه کویر مرکزی و نواحی شمال شرقی کشور احداث شده است.این یخچالها دارای یک چال عمیق مخروطی شکل بودهاند در پایین این چاه یک را ه اب بوده است و ابی که از یخها ذوب میشده از طریق ان به چاه منتقل می شده است.یکی از بزرگترین یخچالهای ایران یخچال میبد است.

یخچالهای زیر زمینی
نوع دیگری از یخچالها در نواحی شمالی مرکزی ایران مانند تهران و ساوه ومناطق شمال غرب کشور مانند تبریز و زنجان وهمدانساخته میشده که عملکرد ان مانند یخجال گنبدی بوده ولی شکل کالبدی ان متفاوت است. بخش عمده ای از اینگونه یخچالها در داخل زمین بوده و دیوارهای قطور آن با سنگ لاشه و یا آجر و ملاتهای آبی مانند ملات ماسه سیمان و ملات آهک و ساروج ساخته میشود و سقف غالبا آجری آن طاق و تویزه و یا طاق اهنگ بوده است.
 

zanememar

عضو جدید
کاربر ممتاز
يخدان‌های دوقلوی سيرجان

يخدان‌های دوقلوی سيرجان




























منبع: isna.ir​
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

فهم

عضو جدید
[ابنیه سنتی ایران] یخچال

آثار و بناهای بسیاری در استان یزد نظیر (مساجد، مدارس، آب‌انبارها و حسینیه‌ها) وجود دارد که همواره نظر پژوهشگران را به خود معطوف می‌کند اما بنای یخچال‌های قدیمی، غریب‌ترین عناصر معماری هستند که با ایجاد یخچال‌های برقی تقریبا به بوته فراموشی سپرده شده‌اند. در وجود یخچال‌ها که روزگاری در قلب تابستان‌های داغ و سوزان، خنکای آب گوارا را به درون خانه می‌کشاند، رمز و رازی وجود دارد که حکایت از معجزه فروتنانه خشت خام و دست‌های پرتوان معمار فرزانه‌ای می‌کند تا عشق خدمت به خلق را در شاهکار معماری کویر به عرصه ظهور برساند. در حال حاضر تعداد معدودی از این یخچال‌ها باقی مانده است که در اینجا سعی شده تا به ویژگی‌ معماری و عملکرد خاص آن در ناحیه کویری پرداخته شود. متاسفانه از پیشینه تاریخی یخچال‌ها تا دوره صفویه اطلاعاتی در دست نیست و تنها دکتر جان فرایر در قرن یازدهم در سفرنامه ایران اشاره می‌کند که «در این زمان ذخیره ساختن یخ‌، رسمی متداول و دیرین سال شمرده می‌شود و امکان آن می‌رود که همراه با مغولان وارد ایران شده است». همچنین شاردن، دورنمایی از شهر کاشان را در سفرنامه خود به تصویر می‌کشد و یخچال‌های این شهر را در بیرون از قلعه و برج و باروی شهر نشان داده و به معماری یخچال‌ها در اصفهان نیز اشاراتی داشته است. استان یزد نیز با توجه به کویری بودن منطقه از این معماری بی‌بهره نبوده است و هنوز در جای جای آن از جمله در شهرستان میبد و ابرکوه نیز می‌توان آثار این شاهکارهای معماری را مشاهده کرد. ولی قبل از هر چیز باید گفت که فن ساختمانی و شیوه معماری در ساختمان این یخچال‌ها به گونه‌ای است که دقت و نکته‌سنجی سازندگان و معماران این واحدها، به نکات عمده و مهمی چون عایق‌کاری بنا، حفظ برودت مناسب جهت نگهداری یخ، مصالح ساختمانی و چگونگی تهیه یخ، معطوف ساخته است. یخچال‌ها به طور عمده از سه قسمت تشکیل شده‌اند، دیوار طویل سایه انداز، مخزن یخ و حوضچه‌های تولید یخ. دیوار سایه‌انداز این دیوار بسیار طویل و بلند است، ارتفاع این دیوارها که گاهی تا 10متر می‌رسد، در طول روز از تابش آفتاب بر روی آب‌های منجمد شده در حوضچه‌ها جلوگیری می‌کند. گاه جهت استحکام بیشتر دیوار سایه‌انداز، پشت‌بندهای بزرگ در قسمت جنوبی دیوار احداث می‌کردند. دیوارهای سایه‌انداز در پایین دارای ضخامتی زیاد بوده و به تدریج در بخش‌های فوقانی از قطر آنها کاسته می‌شود. حوضچه‌‌های تهیه یخ این گودال مستطیل شکلی است که به موازات حوضچه‌ها، دیوار سایه‌انداز و در بخش شمالی آن حفر شده و طول آن اندکی کمتر از طول دیوار و عمق آن 30 الی 50سانتیمتر و گاه بیشتر بوده است. این گودال محل تهیه یخ در شب‌های سرد زمستان بود. مخزن یخ این مخازن معمولا در پشت دیوار سایه‌انداز و در بخش جنوبی آن و در بعضی موارد به وسیله یک یا چند مدخل ورودی به بخش شمالی راه می‌یابد. انبار یخ نیز گودال‌های عمیق و بزرگی هستند که در وسط مخزن یخ حفر شده‌اند. شکل این گودال‌ها در یخچال‌های گنبددار به صورت دایره با شعاعی تا حدود 4متر و گاه بیشتر است. دیوار این گودال‌ها از سنگ یا آجر یا اندود کاهگل ساخته و پشت آن با مصالح عایقی چون خاک ذغال و یا مصالح دیگر پر شده است. جهت دستیابی به کف این گودال‌ها نیز از پله‌های کوچکی که در دیوار آن تعبیه شده، استفاده می‌شود همچنین چاهی در بیرون از یخچال حفر شده که به وسیله مجاری باریکی که در کف گودال‌های یخ تعبیه کرده‌اند، آب حاصل از ذوب یخ به این چاه‌ها هدایت می‌شود. میبد یکی از نمونه‌های نادر شهرهای باستانی ایران به شمار می‌رود که راه‌های باستانی این دیار پیر را سواران مادی و پارسی، اشکانی و ساسانی درنوردیده‌اند و در دوره‌های بعد نیز کاروان‌هایی که از چهارسوی ایران بیابان‌های مرکزی را می‌بریدند و در این پایگاه امن از تشویش بیابان می‌آسودند، یکی از این راه‌های باستانی شاهراه ری - کرمان بوده و شامل مجموعه کاروانی رباط متشکل از کاروانسرا، چاپارخانه، آب‌‌انبار و یخچال است. در قسمتی از این راه باستانی ساختمان عظیم خشت و گلی یخچال میبد روبه‌روی کاروانسرا واقع و با ایجاد خیابان کشی از این مجموعه مجزا شده است. این یخچال روزگاری عطش مسافران کویر را برطرف می‌کرده است. محوطه یخبند میبد حوض گلی کم‌عمقی به مساحت تقریبی 800متر‌مربع و به عمق تقریبی نیم متر است. دیوارهای بلند سایه انداز به ضخامت 2 متر و به بلندی 8 متر است که به چند طاق نما و ستون تقسیم شده است. طول دیوار جنوبی 42 متر و دیوارهای شرقی و غربی هر یک 20متر می‌باشد. یک درگاه اصلی به بلندی 2 متر در میان دیوار جنوبی به مخزن و گنبد راه دارد و تقریبا تمام رفت‌وآمدها و انبار کردن و تخلیه یخ از این درگاه صورت می‌گرفته است. درگاه دیگری به قرینه آن در سمت شمال گنبد تعبیه شده که نقش چندانی نداشته و غالبا آن را می‌بسته‌اند. درگاه اصلی را نیز فقط در هنگام رفت‌وآمد باز می‌کرده‌اند. مخزن قیفی یخچال را در زمین رسی سختی کنده‌اند که قطر دهانه آن 13 متر و گودی آن 6 متر است. ارتفاع گنبد حدود 15 متراست. پهنای دیوار خشتی جدار گنبد از پایین به بالا به طرز ماهرانه‌ای کاهش می‌یابد به گونه‌ای که پهنای خشت در نوک گنبد به 20 سانتیمتر می‌رسد. شهر باستانی ابرکوه نیز که پیشینه آن را به کیکاووس، دومین پادشاه کیانیان نسبت داده‌اند، از معماری کویری نیز بهره‌ جسته و در جای جای این خطه، هنر و معماری کویری نظاره‌گر هر رهگذر است. یخچال بزرگ ابرکوه که به یخچال آقایی معروف است، در سمت غربی جاده آسفالته دیده می‌شود. این بنا با پلانی مدور و حجمی مخروطی‌شکل یادگاری از دوران قاجار در ورودی شهر واقع شده است. در بعضی از یخچال‌های مناطق کویری مانند ابرکوه علاوه بر دیوار اصلی، دیوارهای دیگری به موازات دیوار اصلی ساخته و به همان میزان، تعداد حوضچه‌های تولید یخ نیز بیشتر بوده است. با توجه به اینکه مخزن یخ نسبت به یخچال‌های مشابه از حجم و فضای بیشتری برخوردار است. مصالح به کار رفته در این بناها، سنگ‌، خشت، چوب و آهک است، به طوری که ابتدا حدود 50سانتیمتر را با سنگ و ملات ماسه و آهک بنا کرده‌اند و مابقی را با خشت و گل ساخته‌اند. در شرق بنا نیز سه دیوار چینه‌ای با فاصله‌ای معین ایجاد شده و تنها راه ورود به یخچال دریچه کوچکی در پایین است که پس از وارد کردن یخ به درون یخچال از همین دریچه مقداری گیاه خشکیده به نام «ییزر» و علوفه مخصوص دیگری روی یخ‌ها می‌ریختند و بلافاصله‌ دریچه را مسدود می‌کردند که تا تابستان باقی بماند. این یخچال در سال‌های اخیر مرمت و سطح بیرونی آن با آجر و اندود کاهگل بازسازی شده است. به طور کلی، در معماری کویر، کمتر راه‌حلی است که منحصرا به یک مساله تعلق داشته باشد و معمار یزدی همیشه با یک تیر چند نشان را می‌زند. این مفهوم اساس تولید، نشانه نبوغ و استعداد سازندگان یزدی است که در دیگر عرصه‌های تولید نیز به ظهور می‌رسد. در خاتمه می‌توان گفت که اصول حاکم بر طراحی تمامی یخچال‌ها یکسان است و یخ باید عایق‌بندی شده و خشک بماند اما به رغم وجود مصالح مقاوم و متناسب، شرایط اقلیمی، توسعه صنعت مدرن یخ‌سازی از منزلت فرهنگی این بناها کاسته است و جا دارد که مسوولان میراث فرهنگی و گردشگری ضمن بازسازی این یخچال‌ها، آنان را به کاربری شایسته تبدیل کنند تا این شاهکار معماری از یاد رفته بار دیگر در کویر بدرخشد.
http://www.landscape.ir/index.php?option=com_content&task=view&id=1235&Itemid=958
 

DDDIQ

مدیر ارشد
یخچال قلعه جلالی کاشان

یخچال قلعه جلالی کاشان

در انتهاي خيابان علوي و در نزديكي هاي آثار ديگري همچون خانه هاي بروجردي و طباطبائي و بقعه سلطان امير احمد (ع)، در طرفين خيابان، دو ديوار بلند كاهگلي به چشم مي خورد كه از بقاياي حصار معروف عهد سلجوقي است . اين دژ تسخير ناپذير آن دوران در اواسط قرن پنجم هجري به همت يكي از رجال نامدار و سخاوتمند در دولت سلجوقيان به نام خواجه مجدالدين ابوالقاسم كاشاني ساخته شده است و اسناد معتب تاريخي نشان مي دهد كه اين دژ بلند ، مستحكم و حصين چند بار اهالي كاشان را از دست حملات سخت لشگريان مهاجم و از قتل عام هاي وحشيانه و غارت عمومي نجات داده است.

در كنار اين دژ، قلعه اي عظيم خود نمائي مي كند كه به دستور سلطان جلال الدين ملك شاه سلجوقي (جلوس 465 ق) ساخته شده است . اين بناي عظيم خشت و گلي مدتها از اهالي كاشان حراست مي نموده است و مدتي هم ارگ و مركز حكومتي كاشان بوده است . در داخل و خارج قلعه دو بناي گنبدي شكل وجود دارد كه موسوم است به «يخچال»، بدين صورت كه با نگهداري يخهاي زمستاني در اين يخچالها،جوابگوي نياز اهالي در تابستان گرم كوير بوده است.
















 

arch.mi

عضو جدید
کاربر ممتاز
نمادهای معماری کویر

در دل کویر، آنجا که اقلیم روی خوش ندارد، انسانها با تلاش سخت برای زیستن در گذر زمان، بناهایی را متناسب با اقلیم کویر بنا کرده اند.

شهرستان نایین با اقلیمی کویری در فاصله 140 کیلومتری شرق اصفهان قرار دارد و بناهای آن نمادهایی از تلاش مردم برای زندگی در کویر است. این شهرستان وسیعترین شهرستان استان اصفهان و یکی گسترده ترین شهرستان های ایران است. قدیمی ترین بنای موجود در شهرستان نایین، نارین قلعه یادگار قوم پارت است که به عنوان دژ مورد استفاه قرار می گرفته و در دوره های بعدی در اطراف شهر گسترش یافته است.در گذشته، دور تا دور قلعه را خندقی احاطه کرده بود که ارتفاع آن از پایین ترین قسمت خندق تا بالاترین قسمت، حدود پنجاه متر است. این قلعه در هسته مرکزی شهر نایین واقع شده و در اطراف آن هفت محله اصلی به نام های باب المسجد، نو آباد، کلوان، سرای نو، کوی ستگ، چهل دختران و پنجاهه شکل گرفته بود. هر محله از چهار رکن اصلی مسجد، حسینیه، حمام و بازار تشکیل می شده که هنوز تعدادی از این بناها مانند حسینیه ها در شهر وجود دارد.در واقع این محله ها مرز فرهنگی بین مردم محسوب می شده و در ایام سوگواری های مذهبی هر محله به صورت حداگانه به تشکیل هیات های مذهبی و عزاداری می پرداخته که این آیین تا به امروز حفظ شده است. از جمله این محله های قدیمی، محله باب المسجد است که مسجد جامع نایین در آن شکل گرفته و تا به امروز حفظ شده است.مسجد جامع نایین متعلق به قرون دوم تا چهارم هجری با ویژگی های خاص معماری بناهای کویری است. این مسجد ایوان و گنبد ندارد و به صورت شبستانی ساخته شده و مناره ای با ارتفاع 28 متر به صورت هشت ضلعی دارد. از جمله شاخصه های این بنا گچبری های زیبا در قسمت محراب و بالای محراب، منبر بسیار زیبا و نفیس متعلق به قرن هشتم هجری که در آن از هنر منبت کاری و گره چینی کام و زبانه استفاده شده است.در این روش ساخت از هیچ میخی برای اتصالات استفاده نمی شود و آثار میخ هایی که اکنون مشاهده می شود در اثر مرمت هاست. شبستان زیر زمینی این مسجد یا سرداب با شیوه معماری کند، حفاری شده که یکی از ویژگی های منحصر به فرد این مسجد است. سنگ های شفاف مرمر استفاده شده در این شبستان نور را به داخل زیر زمین منتقل و هوای سرداب را در زمستان و تابستان معتدل می کند.* آسیاب آبی ریگارهیکی از شاهکارهای معماری شهرستان نایین آسیاب آبی ریگاره با قدمت بیش از هزار سال است که با تکنیک و روش کند و با وسعت زیاد با حداقل 150متر طول و عمق 30 متر در دل خاک حفر شده است. ورودی این آسیاب در عمق سه متری قرار دارد و پس از عبور از دالانی بزرگ به طول 60 متر و با شیب بسیار تند به مرکز اصلی آسیاب می رسیم. این دالان با ارتفاع متغیر دو تا چهار متر حفر شده است.در محوطه اصلی آسیاب در عمق 25 متری، فضاهای متعدد از جمله اتاق ها و اسطبل و محل قرار گرفتن سنگ های آسیاب و تنوره قابل مشاهده است. در این قسمت همچنین سکوهایی برای قرار دادن کیسه های گندم و آرد تعبیه شده آرد پس از آماده شدن، به وسیله حیوانات حمل می شده است. در سقف این آسیاب آبی هواکش هایی تعبیه شده که علاوه بر تهویه هوا، مردم می توانستند سفارش خود و زمان آماده بودن آرد را پیگیری کنند. تا حدود ده سال پیش نیمی از این بنا پر از خاک بود و با تلاش های مستمر و شبانه روزی مرمت گران و کارشناسان میراث فرهنگی شهرستان نایین بعد از چهار سال آماده بازدید شد.یکی دیگر از جاذبه های دیگر نایین موزه مردم شناسی کویر در یکی از خانه های قدیمی این شهر است. ساختمان این موزه در زمان های گذشته دار الحکومه بوده که پس از گذشت سالیان دراز به محمد کریم پیرنیا استاد مشهور معماری ایران به ارث می رسد. وی این خانه را در اختیار وزارت فرهنگ و هنر سابق گذاشت و در سال 1377توسط اکیپ مردم شناسی تشکیلات میراث فرهنگی وقت به موزه مردم شناسی کویر تبدیل شد.این خانه متعلق به دوران صفویه است و اجزای مختلفی مانند اندرونی، بیرونی و حیات خلوت دارد. از مهمترین ویژگی هنری خانه پیرنیا وجود نقاشی های دیواری و گچبری های بسیار زیبای آن در ایوان شاه نشین، اتاق تشریفات، و اتاق حاکم است. در این گچبری ها داستان هایی از هفت پیکر نظامی شامل خسرو و شیرین، یوسف و زلیخا، صحنه های شکار و داستان های عاشقانه و خیالی به تصویر کشیده است.صنایع دستی مردمان سخت کوش کویر، یکی دیگر از جاذبه های گردشگری شهرستان نایین است. کارگاه های عبا بافی در محله محمدیه نایین به صورت متمرکز فعال است در همین محل صنایع دستی به فروش می رسد. مرغوبیت عبای نایین در گذشته و حال بر کسی پوشیده نیست اما به علت استقبال کم و نبود بازار فروش محصولات، عبا بافی نیز رو به فراموشی دارد.موقعیت اقلیمی این شهرستان در تابستان ها مردم را با مشکل آب شرب خنک مواجه می کرده و برای حل این مشکل یخچال هایی در شهرستان نایین برای تبدیل آب به یخ در زمستان و مصرف آن در تابستان ایجاد کرده اند. در کنار هر یخچال استخری وجود داشته که در زمستان ها پر از آب می شده و به علت هوای بسیار سرد یخ می بسته است.این یخ ها را به یخچال ها انتقال داده و به صورت لایه لایه روی هم چیده و در آخر بر روی آن کاه می ریختند تا از ذوب شدن آن جلوگیری کنند. فضای یخچال نیز به گونه ای ساخته شده که مانع از نفوذ هوای گرم به داخل و ذوب شدن یخچال ها شود. از جمله یخچال های زیبای شهرستان نائین به یخچال های کلوان، روستای محمدیه، بافران، دو قلوی خور و مهرجان می توان اشاره کرد. این شهرستان غنی از آثار تاریخی- فرهنگی بوده و مکان بسیار مناسبی برای آشنایی با معماری ایرانی در اقلیم های کویری است.
 

M I N A

دستیار مدیر مهندسی معماری
کاربر ممتاز
یخچال های خشتی، مرهم عطش کویر

یخچال های خشتی، مرهم عطش کویر

یخچال های خشتی بناهای تاریخی هستند که برای تامین یخ فصول گرم سال ، در نواحی گرم و خشک ایران ساخته می شدند.

این بناها مخصوص ساخت و نگهداری یخ بوده و با توجه به شرایط جغرافیایی منطقه ، یکی از نشانه های تمدن به شمار می روند. از ویژگی‌ مهم این سازه‌ها به‌کارگیری درست و مدیریت مناسب منابع آب در مناطق خشک و نیمه خشک ایران است.

با ساخت این یخچال‌ها نه تنها تابستان‌های گرم و سوزان با دشواری‌های کمتری طی می‌شد بلکه برای دیگر فصل‌های سال و مواقع کم آبی و خشکسالی‌های احتمالی نیز ذخایر آب در دسترس بود.
در یخچال های خشتی سه مرحله یخ سازی ، یخ داری و تحویل یخ در یک محل صورت می‌گرفت. هنوز هم بسیاری از این یخچال های تاریخی در مناطق مرکزی کشورمان با شکوه و زیبایی خاص خود به چشم می خورد ؛ بناهایی گنبدی یا مخروطی شکل خشتی که نزدیک کوه های برف گیر و یا آب انبارها قد علم کرده اند.

در استان یزد قدیمیترین این یخچال ها در شهرستان ابرکوه ، صدوق و میبد دیده می شود و قدمت آنها به دوران قاجار باز می گردد.

معاون میراث فرهنگی اداره کل میراث فرهنگی ، صنایع دستی و گردشگری استان یزد می گوید : در اغلب موارد یخچال های خشتی در مالکیت خوانین و خواص بوده اند و در برخی موارد هم فرد خیری آن را برای استفاده عموم می ساخته و وقف می کرده است.

سامان کارگر می افزاید : پلان دایره ای شکل ، گودال کاسه ای شکل به عمق متوسط 4 تا 5 متر ، سقف مخروطی شکل ساخته شده از خشت و گاهی با ترکیب آجر یا سنگ از جمله خصوصیات یخچال های خشتی است.
به گفته کارگر برای ساخت این یخچال ها ابتدا گودال بزرگی را حفر می کردند و اطراف گودال دیواره ای ضخیم به ارتفاع یک متر می ساختند و سپس چوبهایی را به صورت شعاعی روی دیواره قرار می دادند تا ردیف بعدی دیواره را با شعاعی کمتر از ردیف قبلی روی این چوبها بسازند و به همین ترتیب ساخت دیواره ها را ادامه می دادند تا سقفی به شکل مخروط بلند با ارتفاع بیش از 10 متر حاصل شود . برخی از یخچال های خشتی بسیار بلندند و ارتفاع آنها گاهی به 20 متر هم می رسد.

کارگر می گوید : علت ساخت یخچال ها با ارتفاع بلند این بوده است که در طی روزهای گرم تابستان جبهه هوای گرم با توجه به سبک بودن در ارتفاع بالا تر و با فاصله بیشتری از سطح یخ قرار گیرد تا یخ ها ذوب نشوند.

وی با اشاره به این که دیوار گنبد یخچال ها در پایین دارای قطر زیادی است و هر چه به رأس نزدیکتر می شود از قطر آن کاسته می شود می افزاید : در برخی از یخچالها برای کم کردن فشار وارد بر گنبد ، آن را به صورت پله پله ساخته اند.

معاون میراث فرهنگی اداره کل میراث فرهنگی ، صنایع دستی و گردشگری استان یزد می افزاید :

یخچال‌های خشتی معمولا چهار بخش اصلی دارند ؛ حوض یخ‌بند ، دیوارهای سایه‌انداز ، مخزن یخ و سقف گنبدی شکل بلند که معمولا یک اتاقک نگهبانی هم در کنار یخچال ها به چشم می خورد .

همچنین دیواره های سایه انداز ، دیواره های مرتفع برای جلوگیری از تابیدن آفتاب به محوطه یخچال هستند که در کنار مخزن با ارتفاع بیش از 4 متر با چینه خشتی ساخته می شدند .
وی می افزاید : روش تهیه یخ به‌این صورت بود که در طول شب‌‌های سرد زمستان ، آب نهر یا قنات را به حوض پهناور و کم عمق به نام حوض یخ‌بند که در کنار یخچال قرار داشت هدایت می‌کردند.
این کار در شب‌های بعد ادامه داشت تا اینکه یخی ضخیم ، فشرده و چند لایه در یخ بند‌ها تشکیل شود. بعد با چنگک های مخصوص یخ ها ‌را شکسته و در مخزن می‌ریختند.

این کار در زمستان ادامه پیدا می کرد تا مخزن یخچال پر شود گاهی در بین تکه‌های یخ ، آب می‌پاشیدند تا فشرده شوند و این‌کار موجب می‌شد تا یخ تولید شده دیرتر ذوب شود.
در برخی از یخچال های خشتی یک راه‌آب باریک در پایین مخزن وجود داشت تا مقدار کمی آب که از ذوب احتمالی یخ‌ها به‌ وجود می‌آمد ، به سمت بیرون سرازیر شود.

کارگر می گوید : بعد از پر شدن گودال از یخ ، برای جلوگیری از تبادل حرارتی روی یخ ها را با علف خشک ، خار و هیزم می پوشاندند و درب یخچال را با خشت و گل مسدود می کردند و در فصل گرما درب را باز و از یخ استفاده می کردند.

در مناطق بیابانی دسترسی به آب خنک و پاکیزه برای گذران زندگی ، امری حیاتی و از اصول پایه برای مردمان آن دیار به‌شمار می‌آید. در گذشته برای چنین مسائلی ، راهکارهایی هوشمندانه‌ و منطبق با شرایط زیستی به‌کار می‌گرفتند که از جمله آن ساخت آب انبارها و یخچال‌های بزرگ خشتی است.

نزدیکی یخچالها به کوه به این علت بوده که گاهی از دامنه کوه ، برف و قطعات یخ را به یخچال ها می آوردند و در آن ذخیره می کردند. سرپرست میراث فرهنگی صنایع دستی و گردشگری میبد هم می گوید : یخچال خشتی میبد یکی از این بناهای عظیم و ارزشمند تاریخی است که هر ساله مورد بازدید هزاران گردشگر داخلی و خارجی قرار می گیرد .

مهدی جمالیان می افزاید : قدمت بنای تاریخی یخچال میبد به دوران قارجاریه برمی گردد و به شماره 1826 در فهرست آثار ملی به ثبت رسیده است . به گفته وی مصالح به‌کار رفته در این یخچال خشت و گل است و تناسب دیوار سایه ‌انداز آن به ارتفاع 8 متر و ضخامت 2 متر و طول 42 متر در جنوب و طول 20 متر در شرق و غرب ، برای کم کردن گرمای آفتاب در یخ بند ، درخور توجه است.
جمالیان ادامه می دهد : حوضچه های یخبند این یخچال در حیات جنوبی آن قرار دارند که به قنات ها راه داشته اند این یخچال تاریخی و زیبا در کنار راه کاروانرو و در کنار چاپارخانه ، آب انبار و رباط اصلی شهر بنا شده است.

به گفته جمالیان گنبد خشتی از نوع دورچین با ارتفاع 15 متر از سطح زمین و مخزن این یخچال به صورت قیفی با قطر 13 متر و عمق 6 متر از دیگر مشخصات این یخچال تاریخی است.
سکویی به عرض یک و نیم متر در گرداگرد مخزن یخ برای رفت و آمد ، یک راه پله باریک در بدنه مخزن برای بالا آوردن تکه‌های یخ ، یک درگاه برای ریختن یخ به مخزن و درگاهی دیگر برای تحویل یخ به مردم در تابستان از مشخصات دیگر سازه‌ای این گنبد است. ضخامت دیوار خشتی گنبد از پایین به بالا به طور ماهرانه ای کاهش می‌یابد به گونه‌ای که از 4 /2 متر در قاعده به 20 سانتیمتر در نوک گنبد می‌رسد.

سرپرست میراث فرهنگی صنایع دستی و گردشگری میبد با اشاره به این که یخچال گنبدی میبد ، نمونه‌ای از سازه‌های سنتی و سازگار با زیست بوم ایران است که در نوع خود بهترین و بزرگترین نمونه از این دست به شمار می‌رود می افزاید : در ساخت این سازه‌ ضمن بهره‌برداری بهینه از منابع طبیعی، کمترین آسیب‌ به محیط زیست وارد شده است.
یخچال های خشتی ابرکوه نیز با وجود گذر تاریخ ، همچنان با شکوه و پابرجا مانده اند و قدمت برخی از یخچالهای این شهرستان به عهد قاجار و برخی دیگر به رونق جاده ابریشم برمی گردد که به ثبت آثار ملی ایران رسیده اند.

یخچال آقازاده شهر ابرکوه از جمله یخچالهای خشتی است که به صورت پله ای بنا شده است. ارتفاع این بنا حدود 20 متر است و سطح کف داخل بنا گودتر از سطح زمینهای بیرونی ساخته شده است.

این یخچال هم دارای بخش های حوض بند ، مخزن یخ ، دیوارهای سایه انداز و گنبد بزرگ روی مخزن است. از خصوصیات بارز این بنا طرح و فرم ساخت آن است که سقف مخروطی شکل آن به شکل پله پله ساخته شده است. این یخچال خشتی نیز به شماره 7752 به ثبت آثار ملی رسیده است.

















منبع : سایت مرجع معماران
 

M I N A

دستیار مدیر مهندسی معماری
کاربر ممتاز
يخچال هاي سنتي

يخچال هاي سنتي

خلاصه:
بررسي اقليمي، معماري و كاربرد يخچال هاي سنتي ايران زمين. توضيح انواع آن ها و پراكنش جغرافيايي آن ها، نحوه كار كرد و كاربرد آن ها.


كلمات كليدي:
يخچال، يخچال هاي سنتي، يخچال هاي خشتي، يخچال هاي گنبدي، يخچال هاي زيرزميني، يخچال هاي بدون طاق، يخچال هاي استخري.

1- مقدمه

همان گونه كه آب انبار، جهت ذخيره آب بوده، يخچال نيز چاله اي براي نگهداري و حفظ يخ بوده است. يخ در چله زمستان و در طي ماه هاي سرد سال تهيه مي شده و در طي فصول گرم، يخ ذخيره شده تا شروع زمستان سال بعد مورد استفاده قرار مي گرفته است.
با توجه به اينكه بخش اعظم ايران در منصقه گرم و خشك واقع شده و تابستان ها در كشور ما نسبتاً طولاني و درجه حرارت در طي اين فصل در اغلب اوقات بيش از حد تحمل است، لذا نوشيدن آب سرد و يا افشره خنك و بستني در اين فصل مي تواند بسيار گوارا و مطبوع باشد. همچنين سالم نگه داشتن گوشت، لبنيات و ساير مواد غذايي نيز استفاده از يخ را در تابستان ضروري مي سازد.



شكل1: يخچال مويدي در كرمان. در اين شكل گنبد مخزن، پشت بند هوايي و ديوار سايه انداز مشخص مي باشد.
در اين جاست كه مي بينيم معماري زيست اقليمي ايران پاسخگوي احتياجات و ملزومات زندگي انسان مي شود به نحوي كه در حرارت چهل درجه كرمان و يا شيراز و بسياري از شهر هاي ايران آب خنك براي اهالي هميشه فراهم بوده است. بايد گفت كه كاربرد معماري اقليمي و نحوه استفاده از اقليم و معماري در جهت تامين شرايط آسايش انسان در طي فصول مختلف سال و در مناطق آب و هوايي در جاي جاي قلمرو معماري گذشته ما ثبت شده است.



شكل2: مقطع و پلان يخچال ميبد در استان يزد.
سموئل متيوس (1) ۞، از سردبيران مجله معروف و معتبر جغرافيايي ملي (2) ۞ در اين مجله مي نويسد: "چيني ها از هزاران سال قبل از ميلاد مسيح، يخ را انبار مي كردند. يوناني ها و روميان باستان شراب خود را با برفي كه در چاله هايي كه با كاه پوشيده شده بود، خنك مي كردند، اگر چه هيپوكريتس (3) ۞ -پزشك يوناني در قرن چهارم و ينجم قبل از ميلاد مسيح- عقيده داشت كه آشاميدن از يخ براي سلامت انسان مفيد نيست. براي افراد اشرافي در قرن 18 اروپا، داشتن يخ در تابستان يك امر دلپذير و استثنايي بود. ولي يكي از سياحان مي نويسد كه نحوه حفظ يخ در ايران آنقدر پيشرفته است كه حتي فقير ترين افراد نيز مي توانند يخ داشته باشند." (4) ۞


2- نحوه تهيه يخ و برف



شكل 3: يخچال ميبد با 15 متر ارتفاع از جمله بلندترين ساختمان هاي شهر كويري ميبد است.


به كارگيري كليه عوامل اقليمي جهت ايجاد حرارت و يا برودت مورد نياز، جزو اصول اوليه معماري سنتي ايران بوده است. همان گونه كه از تابش آفتاب و مصالح ساختماني جهت تامين و ذخيره نمودن حرارت استفاده مي شده، سرماي زمستان، دماي بسيار پايين آسمان در شب هنگام و عايق بودن نسبي عمق زمين نيز به منظور ايجاد برودت و ذخيره آن مورد استفاده قرار مي گرفته است.

سر جان شاردن (5) ۞ فيلسوف و سياح معروف فرانسوي كه در زمان حكومت صفويه چندين بار به ايران سفر كرده و به زبان فارسي آشنا بوده، در سياحت نامه خود در مورد نحوه تهيه يخ در ايران مي نويسد: "يخ در نواحي خارجي شهر و در نقاط غير مسقف فروخته مي شود و طرز تهيه آن بدين قرار مي باشد كه در يك محوطه گودال عميقي رو به شمال حفر مي كنند و در مقابل آن حوضچه هاي مربع شكلي به ابعاد 16 تا 20 شست (به عمق چهل تا پنجاه سانت) به مانند تشتكي فراهم مي آورند. آنگاه شامگاهان اينها را از آب مالامال ساخته و هنگامي كه صبحگاهان كاملاً منجمد مي گردد، آن را با رنده باغباني يا شن كش مي شكنند و قطعه قطعه مي كنند و تمام اين قطعات را در گودال مزبور كه توضيح داده شد، روي هم انبار مي نمايند و آن را در آنجا به قدر مقدور به تكه هاي كوچكتر مبدل مي كنند، چون هر اندازه كه يخ بيشتر خرد شود بهتر منجمد مي گردد.
سپس اين مربع ها را مانند روز گذشته با آب تازه پر ميكنند و هنگام غروب با كدو هاي غلياني دسته دار (آبپاش) قطعات يخ گودال را آبپاشي مي نمايند تا بهتر به هم بچسبد. بعد از حداقل هشت روز كار مداوم به ترتيب مذكور، قطعات يخي به ضخامت پنج تا شش پا به دست مي آيد و آن وقت شب هنگام مردم معمولي محله را جمع مي آورند و اينان با فرياد و هلهله و شادي عظيم در حالتي كه مشعل هايي در دور و بر گودال افروخته اند، با آهنگ ساز و ابزار طرب كه براي تهييج آنان نواخته مي شود، در گودال فرود مي آيند و قطعات بزرگ يخ را روي هم مي شكنند و ميان هر دو تكه آب مي پاشند تا بهتر به هم بگيرد. در مدت شش هفته يك يخچال يك توازي (6) ۞ و بيشتر به گودي و درازي و پهناي مطلوب انباشته و مالامال از يخ مي گردد. برف بسيار اوقات مانع كار مي شود و خيلي اسباب زحمت مي گردد ولي هنگام بارش آن را مي روبند و به دقت تمام دور مي سازند. ذوب برف موجب آب شدن يخ ها مي گردد.
پس از اينكه يخچال پر شد، با يك قسم جگن دريايي (ني) كه بي زور نامند و در ايران در كنار آب ها به دست مي آيد آن را مستور مي سازند.

در فصل تابستان بازكردن يخچال نيز جشن ديگري براي اهل محل فراهم مي آورد. يخ را در ايران به خربار مي فروشند كه هجده سو ارزش دارد و از دو قطعه يخ كه هر يك به وزن شصت ليور است تشكيل شده است. خرده تكه هاي يخ به مردم محله، كه هنگام كار ياري كرده اند تعلق مي گيرد. هر كسي صبحگاهان توشه خود را باز مي ستاند.
آنچه در يخ هاي ايران شايان توجه و مطبوع مي باشد، زيبايي و تميزي خاص آن هاست، چنانكه كوچك ترين تيرگي و كثافتي در آن نمي توانيد مشاهده كنيد. آبي كه از دل سنگ بيرون مي آيد، روشن تر و شفاف تر از آن جلوه نمي نمايد.
برف را نيز با وجود فراواني يخ، در محل هاي مناسب و ممكن الوصول محافظت مي كنند و لطافت آن بيشتر منظور است، چون نوشيدني ها، مخصوصاً شربت و افشره با برف مطبوع تر مي شوند." (7) ۞



شكل 6 و 7: شكل انواع ديوار سايه انداز و موقعيت آن نسبت به گنبد يخچال و محل يخ بند در اين دو شكل و شكل بعدي مشخص مي باشد. شكل سمت راست مربوط به يخچال ابرقو مي باشد كه هنوز پابرجا مي باشد و شكل سمت چپ يخچال قديمي يزد است كه ديگر اثري از آن وجود ندارد.



شكل 8: يخچال ميبد در استان يزد. در اين شكل و در شكل قبلي، از جنوب به شمال به ترتيب گنبد يخچال، ديوار سايه انداز و محل يخ بند قرار دارد.


آب مورد نياز يخچال ها ازطريق آب نهر ها و يا قنات ها تهيه مي شده است. اين آب را به يك زمين مسطح كرت شده (مانند زمين مزارع كه شيار هايي پيوسته براي انتقال آب با قسمت هاي مختلف در داخل زمين كنده شده) و يا همان گونه كه شاردن در سفر نامه خود ذكر نموده، در چاله هايي به عمق 40 تا 50 سانتي متر هدايت مي كردند.

بر اثر سرماي هوا در زمستان و تابش حرارت از آب گرم به آسمان سرد در شب هنگام، آب يخ مي زده و هنگام سحر يخ درست شده به داخل مخزن يخچال منتقل مي شده است. در سمت جنوبي كرت ها و يا چاله ها، يك ديوار بلند خشتي و يا گلي وجود داشته تا در طي روز محوطه تهيه نمودن يخ (يخ بند) در زير سايه ديوار باشد و حرارت روز در اين مكان كمتر ذخيره گردد و در نتيجه دماي آن در شب نسبت به زمين هاي مجاور كمتر بوده و آب سريعتر يخ ببندد. اغلب در سمت هاي شرقي وغربي نيز ديوار هايي با طول كمتر، براي جلوگيري ازتابش آفتاب درهنگام طلوع و غروب برمحل يخ بند احداث مي كردند (اشكال 6 و 8).


ميزان يخ زدن آب بستگي به دماي هوا و ابري بودن آسمان داشته است. در شب هايي كه هوا بسيار سرد و آسمان عاري از ابر بوده (ابر به عنوان عايق تبادل حرارت تابشي بين زمين و آسمان عمل مي كند) مي توانستند عمق آب را براي يخ زدن بيشتر بگيرند، ولي برعكس در شب هايي كه هوا نسبتاً گرمتر و يا آسمان ابري بوده، عمق آب را كم مي گرفتند تا يخ ببندد.
جهت خنك نمودن آشاميدني ها ازبرف نيز استفاده مي شده است. به اين منظور در مناطق كوهستاني و برف گير، برف را متراكم و سپس چال مي كردند و در تابستان اين برف را براي مصرف به شهر حمل مي كردند.



شكل 9: نحوه حمل يخ از داخل يخچال به خارج آن.


در كرمان برف را از منطقه حسين آباد جوپار با الاغ به شهر مي آوردند. اين برف را هنگام حمل در خورجين هايي از پشم بز مي گذاشتند تا در حين ذوب شدن، خورجين آن سنگين نشود. در زنجان، همدان و شيراز نيز برف را از كوهستان مي آوردند. در شيراز برف را با گاري حمل مي كردند و آن را به صورت قطعات مكعب شكل در لاي نمد و يا حصير نگاه مي داشتند. برف كوبيده شده در مغازه ها به فروش مي رسيده. اين برف را براي خنك كردن آب، در آن مي ريختند و مي نوشيدند. مادربزرگ نگارنده (8) ۞ كه در اصفهان ساكن مي باشد، تعريف مي كند كه در بعضي از خانه ها نيز در زمستان برف را در لاي حصير و يا كاه در داخل زمين مدفون مي كردند.


3- نحوه حفظ يخ

جهت نگهداري و ذخيره يخ به مدت طولاني، احتياج به يك عايق حرارتي خوب بوده است. بدين منظور يخ را در داخل چالي كه در درون زمين كنده مي شده، حفظ مي كردند. جهت حفاظت از اين يخ سه نوع يخچال در ايران متداول بوده كه در اينجا نحوه احداث و كاركرد هر يك توضيح داده خواهد شد.


3-1- يخچال گنبدي

يخچال هايي كه برفراز چال يا مخزن يخ آن ها يك گنبد بزرگ خشتي ساخته مي شده در حاشيه كوير مركزي و نواحي شمال شرقي كشور احداث شده است. اين يخچال ها داراي يك چال بزرگ مخروطي شكل بوده اند. در پايين چال يك راه آب بوده و آبي كه از يخ ها ذوب مي شده، از طريق آن به چاه منتقل مي شده است (شكل 9).
ابعاد چال ها متفاوت بوده؛ يكي از بزرگترين يخچال هاي ايران، يخچال ميبد است (اشكال2 و 3). قطر دهانه چال آن 13 متر و عمق آن حدود 6 متر است. در دور تا دور اين چال يك سكو جهت رفت و آمد به عرض 1.5 متر وجود دارد.



شكل 10: سه يخچال مجاور هم در جنوب جاده تهران - مشهد در جنوب شهر سبزوار. اين سه يخچال غربي ترين يخچال ها نسبت به ديگر يخچال هاي سبزوار است.


بعد ازسكو، پوسته قطور گنبد قرار گرفته است. گنبد كه هميشه از نوع دورچين (9) ۞ بوده با خشت خام ساخته مي شده. به جهت مقاومت و ايستايي بهتر گنبد و همچنين كاهش هزينه ساخت آن، ضخامت پوسته گنبد از پايين به بالا كاهش مي يافته تا وزن گنبد كمتر شود و مركز ثقل آن در ارتفاع پايينتري قرار گيرد و همچنين مصالح و نيروي بدني كمتري صرف احداث آن شود. ارتفاع گنبد ميبد حدود 15 متر و ضخامت پوسته آن در پايين 240 سانتي متر ودربالا 20 سانتي متر يعني به طول يك خشت است. به همين دليل است كه گنبد يخچال از بيرون به صورت پله اي مي باشدكه اين خود يك مزيت جهت تعمير و نگهداري گنبد هاي عظيم يخچال ها بوده است. زيرا هر ساله بايد يك لايه كاهگل بر روي سطح خارجي گنبد كشيده شود تا آن را درمقابل بارندگي، تابش آفتاب و تغييرات جوي حفظ كند و پله هاي روي گنبد سكويي جهت انجام اين كار بوده است. البته بين اين پله ها يا سكو ها يك رديف پله هاي كوچكتر نيز مي ساختند تا كارگران بتوانند بين سكوها رفت و آمد كنند (شكل 11).


معمولاً در سمت شمالي گنبد، ديوار سايه انداز قرار داشته و در سمت شمال اين ديوار محل يخ بند بوده است. قطر ديوار سايه انداز يخچال ميبد 2 متر و طول ديوار جنوبي 42 متر و ديوار هاي شرقي و غربي هر يك 20 متر است.
يخچال ها اغلب دو در داشته اند، يكي در سمت شمال بين محل يخ بند و چال و ديگري در سمت جنوبي يخچال. در زمستان از در شمالي استفاده مي شده و يخ را از يخ بند به داخل يخچال مي آوردند و از طريق شيبي كه بين در و چال بوده، يخ را به داخل يخچال سر مي دادند.
در سمت جنوبي هنگام تابستان باز مي شده و يخچالدار از طريق اين در يخ را تحويل مردم مي داده است. در مواقعي كه از در ها استفاده نمي شده، آن ها را با يك تيغه خشت وگل مسدود مي كرده اند.



شكل 11: نماي نزديك از سه يخچال شكل قبل.


در سمت جنوبي داخل چال، يك راه پله وجود داشته تا يخچالدار بتواند به لايه هاي پايين تر يخ دسترسي داشته باشد (شكل 9).

ارتفاع بسيار بلند يخچال كه در بعضي از مناطق بلندترين يا يكي از بلندترين ساختمان هاي شهر يا روستا بوده (مانند يخچال شهر ميبد در استان يزد و يخچال زواره در استان اصفهان) به اين دليل بوده كه در طي روز هاي گرم تابستان، خصوصاً در حاشيه مركزي، كه تابش آفتاب درون يخچال را گرم مي كند، گرما در ارتفاع بالاتري قرار گيرد و سطوح پايينتر خنكتر باشد
در كرمان اغلب يخچال ها در اختيار اشخاصي به نام حلوايي بوده است. كار حلوايي در تابستان پالوده (10) ۞ فروشي بوده و در زمستان حلوا مي فروختند. به همين دليل به نام حلوايي معروف بودند. كلاً در كرمان يخچال ها يا وقفي بودند و يا در اختيار حلوايي ها بوده است.
بر طبق مشاهدات نگارنده، از اين نوع يخچال ها دو عدد در كرمان، دو عدد در كاشان، يكي در زواره، يكي در نايين، يكي در ابرقو، يك عدد در بم، يك عدد در ميبد، دو عدد در سيرجان، دوازده عدد در سبزوار، يك عدد در شاهرود، يك عدد در دامغان، بقاياي دو عدد در قوچان و تعدادي در روستا هاي حاشيه شمالي دشت كوير باقي مانده است.

3-2- يخچال هاي زيرزميني

نوع ديگري يخچال در نواحي شمال مركزي ايران مانند تهران و ساوه و مناطق شمال غرب كشور مانند زنجان، همدان و تبريز ساخته مي شده كه عملكرد آن مانند يخچال گنبدي بوده ولي شكل كالبدي آن متفاوت است. بخش عمده اي از بدنه اين گونه يخچال ها در داخل زمين بوده و ديوار هاي قطور آن با سنگ لاشه و يا آجر و ملات هاي آبي مانند ملات ماسه آهك و ساروج ساخته مي شده و سقف غالباً آجري آن ازنوع طاق و تويزه و يا طاق آهنگ بوده است (اشكال 12، 13 و 15).



شكل 12: پلان و برش يك يخچال زيرزميني. اين شكل را با شكل 2 مقايسه كنيد.
مطابق شكل 12 پس ازمنجمد شدن يخ ها در كرت ها، آن ها را از دريچه زير طاقي به داخل يخچال مي ريختند. سپس در هر نوبت كه يخ ريخته مي شده، بر روي آن آب مي پاشيدند تا توده يخ به صورت يكپارچه درآيد. در اين يخچال ها بين لايه هاي يخ و روي يخ را با كاه نمي پوشاندند زيرا اقليم اين مناطق نسبتاً سرد است و يخ درون يخچال تا تابستان به صورت منجمد باقي مي مانده است.

در هنگام تابستان يخچالي يخ را از درب پايين تحويل مردم مي داده. اين در از طريق يك راه پله با سطح زمين مرتبط مي شده است (شكل 13).


شكل 13: نماي يخچال زيرزميني ساوه.


در اينجا بايد متذكر شد كه در مناطق غرب و شمال غرب كشور به دليل آنكه هوا درتابستان نسبت به مناطق حاشيه كوير خنكتر است، لذا مصرف يخ كمتر بوده و در نتيجه تعداد اين نوع يخچال ها نسبت به يخچال هاي گنبدي در حاشيه كوير كمتر بوده است. همچنين بايد توجه داشت كه در نواحي سردسير، استفاده از يخ طبيعي دامنه كوهستان ها كه در سايه قرار داشته، متداول بوده، چنانچه در همدان در محلي به نام چشمه فرشته در دامنه كوه الوند هميشه يخ يافت مي شده است.

يكي ازنمونه هاي يخچال هاي زيرزميني كه نسبتاً سالم مانده، در جنوب شرقي شهر ساوه، جنب باغ جوزقي قرار دارد كه توسط ميرزا محمود حكيم بنا گرديده است. عرض اين يخچال حدود 3.5 متر و طول آن 12 متر است و 5 متر از ارتفاع يخچال از سطح طبيعي زمين پايينتر است. ضخامت ديوار هاي آن حدود 80 سانتي متر است كه با آجر قزاقي به ابعاد 25 * 25 سانتي متر و ملات ماسه آهك و خاكستر ساخته شده است. فاصله تويزه هاي طاق ازيكديگر حدود 3 متر است (اشكال 13، 14 و 15).
اغلب يخچال هاي زيرزميني نيز مانند يخچال هاي گنبدي به دليل اينكه داراي ابعاد بزرگي بوده اند و به محوطه نسبتاً زيادي جهت تهيه يخ نياز داشته اند و از آنجايي كه قيمت يخ نسبتاً ارزان بوده، لذا از لحاظ اقتصادي ايجاب مي كرده كه در حومه شهر كه قيمت زمين ارزانتر بوده، قرار داشته باشند.



شكل 14: دريچه ريختن يخ به داخل يخچال ساوه.


مادام ديولافوا در مورد يخچال هاي تبريز مي نويسد: "در موقع مراجعت به قونسولخانه از نزديك يخچال عبور كرديم. اين بنا ها مخصوص فراهم كردن يخ هستند يعني در زمستان يخ را، در آنجا انبار كرده و در تا بستان به بازار مي آورند و به ساكنين مي فروشند. تهيه يخ بسيار سهل است وبا زحمت كمي به دست مي آيد. در زمستان ها گودال هايي كه در پهلوي ديوار هاي بلند واقع شده پر از آب ميكنند تا شب يخ ببندد و صبح كارگران يخ را شكسته و قطعات آن را در زيرزمينهاي مسقفي مي ريزند و براي تابستان ذخيره مي كنند." (11) ۞

در زنجان يخ را با گاري از يخچال هاي زيرزميني به داخل شهر مي آوردند و در محله هاي شهر در دكان يخ فروشي آن را مي فروختند. اين دكان ها علاوه بر يخ، ميوه و سبزي و از اين قبيل نيز مي فروختند. در خانه ها يخ را در يك جعبه كه كاه در آن بوده نگه مي داشتند و هواي ساكن بين لايه هاي كاه به عنوان عايق حرارتي، يخ را به صورت منجمد به مدت چهار الي پنج ساعت نگه مي داشته است.


در اغلب خانه ها در تهران كه داراي آب انبار بوده، يخ را در محل پاشير آب انبار كه دماي آن نسبت به بيرون حدود 10 درجه خنكتر بوده، نگه مي داشتند. البته درتهران نيز يخ را در داخل كاه قرار مي دادند.
اگرچه از يخچال هاي زيرزميني در تهران ديگر اثري نماده، ولي به علت اهميت آن ها، هنوز بعضي از قسمت هاي پايتخت به نام سابق آنها يعني يخچال خوانده مي شود. مانند كوچه مهر در شمال خيابان منوچهري و همچنين سمت غربي محله قلهك در شمال تهران كه به نام يخچال معروف است، هرچند كه ديگر هيچ يخچالي در اين دو محل وجود ندارد و اكثر اهالي آن ها و همچنين ساير محلات تهران بجز يخچال برقي چيز ديگري را به نام «يخ چال» نمي شناسند.



شكل 15: طاق و تونيزه آجري يخچال ساوه. دريچه هاي هواي اين نوع يخچال ها در طي ايام سرد سال باز و پس از آن بسته مي شده است.


بنابر صافي و تميزي يخ، قيمت و نوع استفاده از آن فرق مي كرده است. يخي كه داراي قدري خاك و خاشاك بوده براي مصرف بستني فروشي ها بوده زيرا يخ مستقيماً با بستني تماسي پيدا نمي كرده و ظرف فلزي بستني را در داخل يخ مي گرداندند تا بستني درست شود. يخ مرغوبتر را براي قصابي ها و يخ صاف و تميز كه به نام يخ بلوري و يا يخ شيشه اي معروف بوده، براي مصرف خانگي و جهت آشاميدن استفاده مي شده است.

البته روش هاي ديگري نيز براي خنك نمودن آب وجود داشته است و بدين منظور از كوزه گلي بدون لعاب و يا مشك استفاده مي كردند. به علت منفذ هاي بسيار ريز كوزه گلي، آب به خارج آن نفوذ مي كند و بعد از تبخير از روي سطح كوزه، باعث برودت آب مي شود (برودت تبخيري)، و چنانچه ابن اخوه (12) ۞ ، در مورد وظايف سقا مي نويسد: "بايد كوزه ها را بياويزد تا هوا بدان ها برخورد و خنك كند." (13) ۞ روي مشك را نيز قدري آب مي ريختند تا بعد از تبخير آن، آب داخل مشك خنك شود. با قرار دادن كوزه و يا مشك آب در مسير جريان هوا، اين امر تسهيل مي شده است. استفاده از اين روش براي خنك نمودن كوزه آب در روستا ها و مشك آب در بين عشاير هنوز متداول است. (14) ۞

3-3- يخچال بدون طاق



شكل 16: يخچال هاي بدون طاق كه شامل يك ديوار سايه انداز بلند و يك استخر بزرگ بوده و در شهر اصفهان مورد استفاده قرار مي گرفته است.


نوع سوم يخچال كه بدون طاق بوده در اصفهان بنا مي شده و مانند ساير يخچال هاي سنتي، تا سي الي چهل سال قبل مورد استفاده قرار مي گرفته است. اين نوع يخچال داراي ديواري به ارتفاع چهار تا پنج متر و به طول دوازده متر بوده است. در سمت نسار (شمالي) اين ديوار يك استخر به عمق پنج الي شش متر و طول و عرض دوازده در پنج متر مي ساختند. يخ را مانند روشي كه در قسمت اول همين فصل توضيح داده شد، در طي شب تهيه مي كردند و در هنگام سحر، آن را به داخل استخر انتقال مي دادند.


همانگونه كه شاردن در سفرنامه خود نوشته و درابتداي اين فصل به آن اشاره شد، يخ هايي را كه به داخل يخچال مي ريختند ابتدا به قطعات كوچكتر تقسيم مي كردند و سپس روي آن آب مي گرفتند تا يخ هاي شكسته شده به صورت يك توده يكپارچه درآيد. سپس روي آن حصير قرار مي دادند و يا يك لايه كاه مي ريختند و پس از آن لايه بعدي يخ را شروع مي كردند. بدين ترتيب يك لايه حصير و يا كاه بين هر دو لايه يخ قرار مي گرفت و در تابستان در هنگام فروش يخ، شكستن و برداشتن هر لايه يخ آسانتر بوده تا اينكه بخواهند يخ كل استخر را بشكنند. در ثاني هر لايه يخ را كه مي خواستند بردارند، لايه كاه زير آن عايقي بوده براي بقيه يخ هاي استخر. قرار دادن حصير وكاه در بين لايه هاي يخ در يخچال هاي گنبدي نيز متداول بوده است.
پس از پايان كار، روي سطح يخ ها را با كاه به ارتفاع يك الي دو متر مي پوشاندند و در ماه هاي گرم سال به تدريج از اين يخ ها استفاده مي كردند. ظرفيت اين يخچال ها در اصفهان به قدري بوده كه مقداري از يخ براي سال بعد باقي مي مانده است. تا آن جا كه نگارنده اطلاع دارد، از اين نوع يخچال ها هيچ اثري باقي نمانده است.



شكل 17: يخچال روستاي زواره در استان اصفهان. اين يخچال يكي از بلندترين بنا هاي اين روستاي كويري است.


4- موخره و نتيجه گيري

اغلب يخچال ها مانند آب انبار ها، عام المنفعه بوده اند و همه مي توانستند از يخ آن استفاده كنند. ارنست هولستر در مورد يخچال هاي اصفهان مي نويسد: "يخچال هاي بسياري وجود دارد و برخي از آن ها نيز خصوصي است و فقيران نيز مي توانند از آن براي خنك نمودن آب استفاده كنند. اساساً شربت و ميوه را در همه دكان ها با يخ نگه مي دارند. تكه هاي بزرگي از آن را بار خر مي كنند و در همه جاي شهر به فروش مي رسانند." (15) ۞ البته در اصفهان اهالي مي توانستند يخ را در بازار و همچنين در محل يخچال خريداري كنند.

لازم به ذكر است كه در مناطق جنوبي كشور كه دماي هوا در شب به ندرت به زير صفر مي رسد، يخچال وجود نداشته. در سواحل درياي خزر نيز به سبب رطوبت هوا و نوسان بسيار كم درجه حرارت در طي شبانه روز يخچال وجود نداشته است. در اين سواحل مدت زماني كه درجه حرارت به زير صفر مي رسد بسيار كم است و جهت تهيه نمودن يخ براي يخچال كافي نمي باشد. البته در اينجا نيز مانند ساير مناطق ايران، در مواقعي كه برف مي باريده آن را به صورت متراكم در لاي حصيرو يا كاه براي مصرف تابستان در داخل زمين چال مي كردند.


برخلاف آب اكثر آب انبار ها كه گوارا و بهداشتي بوده، يخ يخچال ها چنين خصوصيتي نداشته؛ به دليل اينكه يخ در محيط باز يخ بند تهيه مي شده و كرت ها و يا چال هاي يخ بند در داخل خاك كنده مي شده و هيچگونه اندودي روي خاك كشيده نمي شده، بنابراين يخ يخچال ها خالي از خاك و خاشاك نبوده است. لذا با ظهور يخچال نفتي و پس از آن يخچال برقي، يخچال هاي سنتي به تدريج منسوخ شدند، در صورتي كه با وجود اب لوله كشي شهري، هنوز بعضي از آب انبار هاي قديمي در نواحي حاشيه كوير فعال مي باشند و مورد استفاده قرار مي گيرند.
هم اكنون تعداد انگشت شماري از يخچال هاي گنبدي و زيرزميني در حومه شهر هاي ايران باقي مانده است. همين تعداد معدود از يخچال هاي باقي مانده هم در حال حاضر مخروبه هستند و مخزن داخل يخچال ها اكثراً پر از مواد زباله و گاهي لاشه سگ و گربه مي باشد.



شكل 18 و 19: دو تصوير از سه يخچال بزرگ درجنوب شهر سبزوار. عوامل اقليمي و عدم مرمت ساليانه يخچال ها باعث فرو ريختن قسمت هايي از گنبد يخچال ها و ايجاد شيار هايي به عمق 20 الي 25 سانتي متر روي سطح خارجي آن ها شده است.
بوي تعفن داخل اين يخچال ها به حدي است كه هر سياح كنجكاو و يا محققي را فراري مي دهد. البته اين يخچال هاي بي مقدار يادآور زندگي اجداد و نياكان اين آب و خاك است و گواه نحوه جوابگويي به احتياجات زندگي روزمره آنها با استفاده از شيوه هاي ساده و طبيعي و يا به عبارت ديگر روشهاي زيست اقليمي است. جاي بسي تاسف است كه آخرين يخچال شهر يزد، از مراكز مهم معماري سنتي ما، چند سال قبل توسط مالك به لحاظ مسايل اقتصادي تخريب شد.



شكل 20 و 21: عكس دو يخچال در سبزوار. يخچال سمت چپ هم اكنون آغل آغل گوسفندان است. آب مورد نياز اين دو يخچال و ساير يخچال هاي سبزوار كه از مجموع حدوداً 28 عدد، 12 عدد آن باقي است، جملگي از قنات عبد الرحمن كه از سمت شمال وارد شهر مي شده و در نهايت به اينجا مي رسيده، تامين مي گرديده است.



شكل 22 و 23: يكي از سه يخچال باقيمانده در ميدان گوسفند سبزوار كه در حال حاضر توسط مالك آن تبديل به يك چايخانه شده است. شكل سمت چپ داخل يخچال است كه به تبديل به چايخانه شده است. پله هاي فلزي براي رفتن به طبقه دوم است.



شكل 24: در اين تصوير پارك جديد الاحداث و ديوار بلند سايه انداز با ارتفاع 9.40 متر يخچال مويدي كه كلاً مرمت شده است ديده مي شود.


مطلبي كه جهت حفظ ساير ابنيه سنتي عنوان مي شود، در اين مورد نيز مصداق پيدا مي كند. يافتن عملكرد صحيح و مناسب با توجه به مقتضايات زمان و مكان از جمله بهترين روش ها مي باشد. در شهر سبزوار پنج عدد از يخچال هاي قديمي مدتي به عنوان انبار مهمات ارتش مورد استفاده قرار مي گرفته است. در حال حاضر يكي از يخچال هاي باقي مانده سبزوار آغل گوسفندان مي باشد (شكل20). يكي ديگر از يخچال ها نيز توسط مالك آن تبديل به يك چاي خانه شده و هم اكنون فعال مي باشد (اشكال22 و 23).

شايان ذكر است كه يخچال مويدي (اشكال 1 و 24) كه قبلاً در زمين هاي وقفي مويدي درخارج از شهر كرمان واقح بوده، در حال حاضر به لحاظ توسعه كرمان، در داخل شهر قرار گرفته. تا آنجا كه نگارنده اطلاع دارد، اين يخچال تنها يخچالي در ايران است كه مرمت شده و در سال هاي اخير نيز پاركي در اطراف آن احداث شده است.



شكل 25: نمايي از يخچال بم مجاور ارگ تاريخي بم در استان كرمان.


در زمان پيش از انقلاب قرار بر اين بود كه اين يخچال تبديل به يك زورخانه شود كه به انجام نرسيد. فعلاً نظر بر اين است كه اين بنا براي تبديل شدن به تماشاخانه در اختيار كانون پرورش فكري كودكان و نوجوانان قرار گيرد.

در اينجا با استفاده از لغتنامه دهخدا بعضي از لغات مرتبط با يخچال كه با منسوخ شدن يخچال از فرهنگ روزمره مردم خارج شده ذكر مي شود:

◊ يخچالي: رييس يا صاحب يا مستاجر يخچال.
◊ يخچالبان: آنكه مراقبت و نگهباني يخچال را به عهده دارد.
◊ يخچالدار: كسي كه به بستن آب در زمينهاي يخچال براي يخ زدن و ريختن قطعات يخ بسته درگودال هاي يخچال و نگهداري آن اشتغال دارد.



شكل 26: نماي يكي از يخچال هاي باقيمانده در سبزوار. دريچه ريختن يخ به داخل يخچال در اين عكس مشخص است. بارندگي باعث فرسايش گنبد خشتي يخچال گرديده است.
پاورقي:

(1) ۩ Samuel W. Matthews
(2) ۩ National Geographic
(3) ۩ Hippocrates
(4) ۩ Samuel W. Matthews, NATIONAL GEOGRAPHIC, Vol. 171, No. 1, Jan 1987, P. 92
(5) ۩ Sir John Sharden
(6) ۩ Tois
(7) ۩ شاردن سر جان، سياحت نامه سر جان شاردن، جلد دوم، خوراك ايرانيان، ص 270 تا 272
(8) ۩ دكتر وحيد قباديان
(9) ۩ رك به كتاب بررسي اقليمي ابنيه سنتي ايران، فصل ششم قسمت 6-3-2 طاق و گنبد
(10) ۩ شربتي كه با برف يا يخ و رشته نشاسته يا سيب رنده شده درست مي كنند - فرهنگ عميد
(11) ۩ ديولافوا، مادام ژان، سفرنامه مادام ديولافوا، ايران و كلده، ترجمه همايون فرهوشي، ص 57
(12) ۩ يك محتسب كه در قرن هفتم هجري در مصر زندگي مي كرده
(13) ۩ قرشي، ابن اخوه، آيين شهرداري، ص 233
(14) ۩ رك به كتاب بررسي اقليمي ابنيه سنتي ايران، فصل اول قسمت 1-4-4، طريقه خنك نمودن آب كوزه ها در شوادان هاي دزفول و شوشتر
(15) ۩ هولستر ارنست، ايران در يك صد و سيزده سال پيش، ص 47
منبع :كتاب بررسي اقليمي ابنيه سنتي ايران
نويسنده: دكتر وحيد قباديان
 

E . H . S . A . N

مدیر تالار مهندسی معماری مدیر تالار هنـــــر
مدیر تالار
[ابنیه سنتی ایران - یخچال] - یخچال های سنتی ایران ِ مرکزی

[ابنیه سنتی ایران - یخچال] - یخچال های سنتی ایران ِ مرکزی

نویسنده : سیروس شفقی

عنوان مقاله : یخچال های سنتی ایران ِ مرکزی ، نمونه ای از نبوغ معماری

مشخصات فایل : (نوع: PDF حجم: 508KB)

نشریه : فرهنگ اصفهان - بهار 1386 - شماره 35

مقدمه :

ch04.jpg
.
.
.
.
:gol:
 

پیوست ها

  • 20120413135933-1175-344.pdf
    508.3 کیلوبایت · بازدیدها: 1

mpb

مدیر تالار مهندسی معماری
مدیر تالار
معماری یخچال

معماری یخچال


گرمای شدید هوای تابستان در شهرهای مناطق کویری و حاشیه کویری ایران، مردم را بر آن داشته بود که با اندیشیدن تدابیری، امکانات تهیه و نگهداری و دسترسی به یخ را، در فصول گرم سال فراهم آورند. بدین ترتیب که، در فصل سرد زمستان با جاری کردن آب به دفعات در سطح زمین یخ تولید می‌کردند و با ذخیره آن به صورت مناسب، در فصل گرم تابستان از آن بهره‌مند می‌شدند. جهت انجام این فرایند، بنائی به نام یخچال در مناطق فوق و نیز، در سایر مناطق ایران احداث گردیده است.
همانطور که از معنای کلمه یخچال بر می‌آید، این بنا، چالی است که در آن یخ نگهداری می‌شود. از آنجا که تبادل دما در زیر زمین بسیار کمتر از سطح زمین است، عموماً محل نگهداری یخ به صورت چالی است در داخل زمین. البته این مخزن در واقع ، فقط بخشی از مجموعه یک یخچال است. چرا که یخچال، علاوه بر مخزن فوق، یک یا چند دیوار سایه اندازه، کرت، جوی و یا چاله‌های یخ‌زدن آب و همینطور چند جزء دیگر را شامل می‌شود. قسمت اصلی یخچال‌ها که همان انباره ذخیره کردن یخ است از نظر ظاهر کالبدی، شباهت زیادی به آب انبارها دارد. در کتاب بررسی اقلیمی ابنیه سنتی ایران، یخچال‌ها به سه دسته کلی تقسیم شده‌اند، یخچال‌های گنبدی، یخچال‌های زیرزمینی و یخچال‌های بدون گنبد،یخچال‌های گنبدی آن دسته از یخچالها هستند که بر فراز چال یا مخزن یخ آنها، یک گنبد بزرگ خشتی ساخته می‌شده است. این یخچالها، در حاشیه کویر مرکزی و نواحی شمال شرق ایران احداث می‌شدند. این یخچال‌ها، دارای یک چال بزرگ مخروطی شکل بوده‌اند. یکی از نمونه‌های این یخچال‌ها، یخچال میبد یزد است. این یخچال‌ها دو در داشته‌اند، یکی در سمت شمال و یکی در سمت جنوب یخچال، راه پله‌ای در سمت جنوب و در داخل انباره یخچال، ارتباط در ورودی را با کف مخزن برقرار می‌ساخته است. ارتفاع بسیار بلند گنبد یخچال‌ها، که گاه عامل معرفی یخچال به عنوان یک عنصر شهری شاخص نیز، می‌شد، به این دلیل بوده که طی روزهای گرم سال، خصوصاً در حاشیه کویر مرکزی، که تابش آفتاب، درون یخچال را گرم می‌کرد، در زیر گنبد، هوای گرم در ارتفاع بالاتری قرار گرفته و هوای سطوح پائین‌تر و نیز اطراف مخزن در داخل انباره جهت جلوگیری از آب شدن یخ، از دمای کمتری برخوردار می‌شد. یخچال‌ زیرزمینی نوع دیگری از یخچال است که در نواحی شمال مرکزی ایران مانند تهران، ساوه و مناطق شمال‌غرب کشور مانند زنجان، همدان و تبریز ساخته می‌شده است. عملکرد آنها مانند یخچال گنبدی بوده ولی شکل کالبدی آنها تفاوت داشته است. بخش عمده‌ای از بدنه این گونه یخچال‌ها در داخل زمین قرار داشته و دیوارهای قطور آن یا سنگ لاشه و یا آجر و ملات‌های آبی، مانند ماسه آهک و ساروج ساخته می‌شده است. سقف غالباً آجری آن، از نوع طاق و تویزه و یا طاق آهنگ بوده است. معماری یخچال‌ها نیز مانند سایر بناهای معماری سنتی به صورت یک الگوی تجربی و با در نظر گرفتن تمامی جنبه‌های لازم، بنا می‌شده است. این مراحل عبارت بوده است از هدایت آب مورد نیاز، جهت تولید یخ، یخ بستن آب و انتقال یخ به انباره. انجام هر مرحله در اجراء نیاز به کالبدی متناسب داشته است.

مجموعه مراحل فعالیت‌هایی که جهت تولید و نگهداری یخ در یک یخچال انجام می‌شده به شرح زیر بوده است:

هدایت آب:
هر یخچالی نیاز به نهر و یا جوی آب داشته است تا آب مورد نیاز برای یخ زدن، از این نهر به نقاط سایه‌دار هدایت شود. از این روز موقعیت یخچال به گونه‌ای بوده که آب جاری مورد نیاز بر آن سوار شود.


یخ بستن آب:

برای یخ بستن آب هدایت شده لازم بود که در فصول سرد سال فرد مسئول یخچال، شبانه آب را به سطوح مورد نظر که به صورت کرت یا چاله بوده هدایت کند، تا در دمای زیر صفر، یخ بندد. این عمل در طی شب چند بار تکرار می‌شد، که منجر به تشکیل لایه‌های یخ بر روی هم می‌گشت. با تکرار این عمل در طی شبهای متعدد، لایه‌های یخ روی هم به ضخامت کلی 4/0 تا 5/0 متر انباشته می‌شد. در این زمان یخ تولید شده شکسته شده و به انبار یخ منتقل می‌گردید و عمل هدایت آب بر روی سطح زمین دوباره از سرگرفته می‌شد. در عین حال برای جلوگیری از تابش مستقیم خورشید به کرت یا محل تولید یخ دیوار یا دیوارهائی بلند احداث می‌شده، به طوری که سایه آنها در تمام وقت روز، روی محل مورد نظر قرار می‌گرفت. این دیوار، همان دیوار یخچال است.


انتقال یخ به انبار:
یخ‌های بسته شده می‌بایست به طریقی به داخل انباره انتقال داده می‌شدند. در نتیجه لازم بود که محل یخ زدن آب نزدیک انباره قرار می‌گرفت. در عین حال یک ورودی بزرگ و عریض به گونه‌ای بر بدنه انباره تعبیه می‌شد که به سهولت بتوان قطعات بزرگ یخ را به داخل مخزن ریخت.

انبار کردن یخ یخ‌های تولید شده داخل چاله‌های که همان مخزن یخچال می‌باشد ریخته می‌شدند. این محزن تقریباً مخروطی شکل بوده و قطعات یخ تولید شده از طریق ورودی ذکر شده بدان ریخته می‌شده است. دور تادور و در سطح کف انباره راهروئی برای حرکت فرد مسئول یخچال جهت جابجائی و مرتب کردن قطعات یخ در مخزن در نظر می‌گرفتند و ظاهرا‍ً یکی از دلایل شکل مخروطی چاله بدین علت بوده که فشار یخ‌ها روی هم به حداقل برسد. اما دلیل مهم‌تر هدایت آب حاصل از آب شدن یخ‌ها به ته مخزن یا چاله بوده، که توسط حفره‌ای که در انتهای تحتانی مخزن تعبیه شده بود دفع می‌شد. این عمل مانع از جمع شدن آب و در نهایت ذوب سریعتر یخها می‌گردید.

نگهداری یخ:
برای آنگه یخ‌ها قابل نگهداری باشند تمهیداتی اندیشیده‌ شده بود. به طوریکه وقتی چاله‌ها هنوز خالی بود، کف آن و دیوارهای آن را با کاه می‌پوشانده‌اند. این کاه هم بین یخ‌ها و کف عایق حرارت بوده و هم مانع چسبندگی یخ به زمین و جدار مخزن می‌شده است. سپس با ریختن هر لایه یخ یک لایه نیز کاه می‌ریختند. بدین ترتیب لایه‌های یخ به هم نمی‌چسبیدند و بعدها راحت‌تر از هم جدا می‌شدند. در عین حال لایه‌ کاه، مانند عایق مانع از انتقال حرارت لایه های روئین به لایه‌های زیرین و در نتیجه آب شدن آنها می‌شده است. از نظر کالبدی نیز گنبدتیز و مرتفعی بر روی محزن احدث می‌شده است. جنس این گنبد معمولاً خشت و چینه بوده که خود بهترین عایق دما محسوب می‌شده است. فرم گنبد نیز به گونه‌ای در نظر گرفته می‌شده که تیز و بلند باشد تا تمامی حرارت احتمالی داخلی فضای گنبد را در بالاترین ارتفاع ممکن از مخزن جمع کند. در ضمن پس از پر شدن یخ چال درب یا درب‌های انباره را گل می‌گرفتند. تا از این بازشوها تبادل حرارتی صورت نگیرد. در چنین فضائی یخ‌های انباشته شده به تدریح به صورت بلور در آمده و تا ماه‌ها حفظ می‌شدند.


برداشت یخ:

برداشت یخ در فصل تابستان صورت می‌گرفته است. برای این منظور معمولاً، انباره ورودی دیگری برای دسترسی به یخ داشته که تقریباً روبروی ورودی قبلی واقع بوده است. این ورودی کوچکتر بوده و پس از ورود به انباره راه پله‌ای در جلوی آن قرار داشته که تا پایین مخزن ادامه داشته است. از طریق این راه پله ‌فرد مسئول یخچال یا یخ فروش می‌توانسته داخل انباره شده و از سطح یخ‌ها در هر ارتفاع که باشد یخ برداشت کند. معمولاً در سمت بیرونی انباره، در جلو این ورودی، فضای سرپوشیده و یا اتاقی در نظر گرفته می‌شده، تا هم فیلتر هوا باشد و هم مانع از نفوذ شعاع آفتاب از ورودی به داخل انباره گردد. معمولاً یخ برداشت شده از یخچال در سه رتبه از مرغوبیت بوده است. یخ درجه یک که تمیز‌ترین بخش یخ های داخل مخزن بوده و یخ بلوری نامیده می‌شد، برای خنک کردن آب آشامیدنی مصرف می‌شده است. نوع درجه دوم آن، که از پاکیزگی کمتری نسبت به یخ درجه یک برخوردار بود، برای خنگ نگهداشتن برخی مایحتاج منزل استفاده می‌شده است و بالاخره یخ درجه سه که نوع نامرغوب آن بوده و معمولا با گل و خاک مخلوط بوده است برای تهیه فالوده و بستنی و امثال آن که ارتباط مستقیم با محصول نداشته استفاده می‌شده است.

با توضیحات فوق مشخص شد که یخچال شامل کرت یا چاله یخ، دیوار بلند و قطور، و انباره یخ بوده است. در اینجا لازم است به تشریح برخی از این عناصر کالبدی پرداخته شود.
انباره:

اصلی‌ترین قسمت یک یخچال، انباره یا محل نگهداری یخ است. که شامل مخزنی بوده که در داخل زمین واقع شده و معمولاً به صورت مخروط ناقص بوده است. پوشش انباره نیز گنبدی با خیز زیاد و از جنس حشت و چینه بوده است. انباره معمولاً دارای دو رودی یکی برای ورود افراد و دیگری برای حمل یخ به مخزن بوده است.


دیوار:

بعد از انباره، دیوار مهمترین عنصر یک یخچال است. که معمولا دیواری مرتفع و طولانی با ارتفاع بیش از 6 متر بوده ودر جهت شرقی- غربی احداث می‌شده است.


کرت یا چاله یخ:
سطحی بوده که در فصول سرد، برای تهیه یخ بر روی آن آب می‌ریختند.


ملحقات:

گاه در جوار انباره، اتاقی جهت استراحت مسئول یخچال و یا فروش یخ پیش‌بینی می‌شده است.

یخچال قلعه جلالی (در داخل قلعه جلالی) در کاشان در محله سلطان میر‌احمد به ثبت سازمان میراث فرهنگی کشور رسیده است.

انباره:
انباره تمام یخچال‌های کاشان دارای مخزنی به صورت مخروط ناقص بوده که در داخل زمین قرار داشته است. بیشتر آنها قطری بین 15 تا 18 متر داشته‌اند و بلندی گنبد روی انباره‌ها در یخچال‌های کاشان بین 8 تا 10 متر بوده است.









منبع:بنیاد فرهنگ کاشان
 
آخرین ویرایش:

Similar threads

بالا