[ابنیه سنتی ایران] آرامگاه ها و مقابر

yasi

عضو جدید
سلام و درود بر دوستان ِ عزیز معماری ..

این تاپیک را برای
"آرامگاه ها و مقابر" افتتاح می کنیم ، و از این پس مطالب مرتبط را در اینجا قرار می دهیم .


موفق باشید...:gol:
.
.
.

قوانین این تاپیک :

1- لطفا ،در عنوان پست ِ خود ، نام ِ مکانی را که می خواهید ارائه و بررسی کنید ، بنویسید .
2- به خاطر احترام به قانون ِ نشر ، ذکر ِ منبع را فراموش نفرمایید .
3- عکسها را از سایتهای معتبر آپلود کنید، تا پست ها بعد از گذشت ِ زمان ، دچار مشکل نشوند .
4- لطفا جهت ِ حفظ ِ انسجام و تسلسل ، از دادن ِ پست های بی ارتباط با موضوع (اسپم) اکیدا خودداری نمائید .



فهرست مطالب:


آرامگاه فردوسی#1-#8-#13-#15
مزار جوي هرهر#2
مزار زرندیون#3
مزار سيد صحرا#4مقبره آقالار #2
مقبره اوحدی مراغه ای#3
آرامگاه حافظ#4
آرامگاه سعدی#5
تاج محل#6
مزار شیخ الاسلام احمد #7
آرامگاه عمر خیام
#9-#12-#23
مقبره خیام نیشابوری #10
مقبره صخره ای قارلی دام #11
مقبره صخره ای سدوک #11
گور دخمه فخریگاه #11
مقبره صخره ای بی بی کند #11
معماری مقابر #14
آرامگاه باباطاهر#16
آرامگاه بوعلی سینا #17
آرامگاه شاهزاده حسين#18
بابا رکن الدین#19
باغ و مقبره سیف الدوله#20
آرامگاه ميررضي الدين آرتيماني
#21
مقبره حیقوق نبی #22
آرامگاه‌ها و زيارتگاه‌ها
#24
منشأ چهارگوش گنبددار
#25
گنبد سلطانیه#26
گنبد علویان #27

چگونگی ساخته شدن آرامگاه فردوسی :


در حدود سالهای ۱۳۰۰ و ۱۳۰۱ گروهی از فرهنگ دوستان و دانشمندان انجمنی را بنام انجمن آثار ملی پایه گذاری کردند. این گروه برنامه های زیادی برای بزرگداشت مفاخر ملی و میراث فرهنگی مادی و معنوی برگزار کردند. نخستین اقدام مهم و اساسی این انجمن ساخت بنای آرامگاه حکیم ابوالقاسم فردوسی و تشکیل کنگره بین المللی هزارمین سالروز تولد فردوسی در سال ۱۳۱۳ خورشیدی بود. دکتر عیسی صدیق اعلم یکی از اعضای انجمن آثار ملی که یکی از کسانی که در شناسایی و ساخت بنای آرامگاه و جشن بزرگداشت فردوسی در جریان امر بود در مقاله ای که در سال ۱۳۵۴ در مقاله ای بنام چگونه آرامگاه فردوسی بوجود آمد؟ در مورد روند طی شده می نویسد: انجمن با جمع آوری اعانه از مردم کارهای آماده سازی برای ساخت بنایی در خور حکیم توس را آماده کرد. به گفته صدیق اعلم در سال ۱۳۰۳ از مجلس درخواست کمک کرد. اما چون این برنامه همزمان با غوغای جمهوری خواهی و تغییر سلطنت شد به تعویق افتاد. در بهمن سال ۱۳۰۴ لایحه ای در مجلس به تصویب رسید که به موجب آن تمبری بنام فردوسی چاپ و درآمد آن مستقیما به ساختن آرامگاه اختصاص داشت. در ۲۹ تیر ۱۳۰۶ قانونی به تصویب مجلس رسید که ماده واحده آن این بود: مجلس شورای ملی به اداره مباشرت مجلس اجازه می دهد که از صرفه جویی های ۱۳۰۶ مجلس شورا مبلغ بیست هزار تومان برای ساخت مقبره فردوسی اختصاص دهد تا علاوه بر وجوه اعانه که توسط انجمن آثار ملی برای همین منظور جمع آوری شده است با نظارت اداره مباشرت مجلس صرف شود. با این مبلغ و مبلغ جمع شده توسط انجمن که حدود ۶۰ هزار تومان بود کار ساخت آرامگاه آغاز شد و در سال ۱۳۰۹ به پایان رسید.

تعیین مدفن فردوسی:

برای آغاز ساختمان باید محل دقیق مدفن فردوسی مشخص می شد. نخستین منبعی که از مدفن حکیم توس نام برده بود نظامی عروضی در چهار مقاله بود که آن را جایی نزدیک دروازه رزان توس در محل باغ خانوادگی او ذکر کرده بود. در اردیبهشت ۱۳۰۵ ارباب کیخسرو شاهرخ برای تعیین مکان دقیق مدفن فردوسی راهی توس شد. با تحقیقات به عمل آمده مشخص شد باغ حاج میرزا علی قائم مقام نایب التولیه است. با همکاری مقامات استان سراسر باغ کاوش شد و در باغ تختگاهی یافتند که طولش شش متر و عرضش پنج متر بود و مدفن حکیم توس بود. حاج میرزا علی قائم مقام باغ را که بیست و سه هزار متر وسعت داشت به همراه هفت هزار متر فرزندانش به انجمن اهدا کرد و ساخت آرامگاه در مساحتی حدود سی هزار متر آغاز شد. نقشه بنا را که به اصرار انجمن شبیه آرامگاه کورش بود آندره گدار و پرفسور هرتسفلد دادند و مهندس کریم طاهرزاده برآن نظارت کرد. معمار ساختمان نیز حسین لرزاده بود. مساحت ساختمان ۹۴۵ متر بود و بهترین حجاران تصاویری از شاهنامه را بر دیوارهایش حک کردند. بنای آرامگاه در مهر ۱۳۱۳ به مناسبت جشن هزاره فردوسی افتتاح شد. این بنا در سال ۱۳۴۸ گسترش یافت و باغ اطراف آن به همراه موزه کنارش ساخته شد.

منبع هفته نامه امرداد
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

سـعید

مدیر بازنشسته
مزار جوي هرهر
محله جوي هرهر در مجاورت محله سرسنگ واقع شده است. جوي هرهر و قبرستان جوي هرهر در اين محله واقع شده است. با توجه به نوشته‌هاي كتاب جامع مفيدي احتمال مي‌رود اين محله در قرن دوازدهم هجري شكل گرفته باشد. بر اساس تحقيقات محلي و مراجعه به كتب تاريخي يزد نام اين محله تنها در يك مورد در كتاب جامع جعفري آمده است و ظاهراً در دوران گذشته قبرستاني در محله جوي هرهر وجود داشته كه در حال حاضر بخشي از آن تخريب شده و جزء خيابان در آمده است.
امروزه نیز بخشی از این مزار با مساحت تقریبی52 هزار متر مربع باقی مانده است که با احداث خیابان فرعی به دوقسمت تقسیم شده است و باحصارکشی آجری از بقیه محله متمایز گردیده است.
همچنین در بخش انتهای این مزار به مساحت تقریبی 22هزار متر مربع مزار کلیمیان قرار دارد.درحال حاضر سنگ قبرهایی از دوران صفویه به بعد به شکل صندوقی و لوحه ای درآن دیده می شود.
گفتنی است بقایای تعدادی از آرامگاههای خصوصی که بعضی از آنها باشکوه و زیبایی خاصی زینت گردیده وبخشی دیگر تخریب گردیده، هنوز دراین مزار دیده می شود که درحال حاضر 5بنای آن همچنان باقی مانده و بقیه تخریب شده است. قابل ذکر است قبرستانهای قدیمی که متعلق به چند محله بوده است و دارای وسعت بیشتری نسبت به مزارهای محله ای می باشند علاوه بر عناصر معماری خود(آرامگاههای خصوصی و غسالخانه) آب انباری نیز در آن ساخته می شده که در این مزار هم می توان به آب انبار جوی هرهر اشاره نمود که به استناد از کتیبه سردر آن وارث مرحومین حاجی آقا بابا وحاجی علیرضا و حاجی موسی موازی ده جره آب از قنات پای کوشک ودوجره از آب قنات مریاباد را درسال 1222هجری قمری برآن محله وقف نموده بودند.
آنچه که تا امروز نام این مزار راباقی نگه داشته و مورد احترام خاص مردم می باشد علاوه بر زیارت اهل قبور ، همچنین قبرزنی بنام حاج اشرف آهنگر می باشد که اگرچه متعلق به نیم قرن گذشته است اما هم اکنون نیز تعداد زیادی به زیارت آن می روند.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

سـعید

مدیر بازنشسته
مزار زرندیون

موقعيت مكاني
این زیارتگاه در محلۀ مریم آباد ( مریاباد ) یزد ، بلوار دهه فجر ، کوچه مسجد حضرت رقیه واقع شده است.
منابع تاریخی
بقعه زرنديان بقعه‌اي است قديمي واقع در حوالي مرياباد مردم آن را مزار امازاده سيد نصرا... مي‌دانند. در آتشكده يزدان تأليف عبدالحسين آيتي نام آن سيد ناصرالدين از اقارب امامزاده جعفر (مدفون در شهر يزد) ذكر شده است و گويند عده‌اي از سادات عريضي در آنجا مدفونند.(1)
محله مريم‌آباد يكي از محلات قديمي يزد مي‌باشد كه در شمال شرقي شهر يزد واقع است كهبنابر ذكر جامع الخيرات (2)و نيز بر اساس اظهارات محمد مفيد مستوفي با فقي(3) حومه محسوب مي‌گرديد در حالي كه امروزه جزء محلات يزد گرديده و فاصله ميان شهر و آنجا محسوس نيست. از بناهايي كه باعث شهرت محله مريم‌آباد گرديده بناي زرنديان است در مورد زرنديان مي‌توان گفت كه آنها مردمي از توابع پارس بودند كه به خلد‌آباد يزد آمده و در آنجا مقيم شدند و به امر زراعت مشغول شدند و در همين مقام كه امروز در مدفن ايشان است رعاياي مرياباد خربزه زرع كرده و حراست و نگهباني آن را بر عهده ايشان گذاشتند. بر حسب اتفاق شبي درويشي به آنجا آمد و خربزه‌اي طلب كرد و آنها هم با ميل و رغبت خربزه‌اي چيده و به درويش دادند. دوريش هم دعايي مشتمل بر خير و بركت كردو رفت از آن زمان احوال آنها دگرگون شد و دست از امور دنيوي برداشته و به عبادت مشغول شدند و پس از مدتي وفات يافتند و درمقابر مرياباد دفن شدند. مساحت تقریبی این مزار 11هزار متر مربع می باشد. بناي زرنديان بنابر تاريخ مرقوم بركتيبه ضريح چوبي آن از قرن 10 هجري است و باني آن شمس الدين محمد ابرقويي بوده است و امروزه نيز مزار زرنديان به امامزاده شنبه معروف و مورد احترام مردم مي‌باشد. اثر كهنه تاريخدار بقعه ضريحي است چوبي و مشبك 932 هجري كه بر قبر اصلي نصب بوده است كه اكنون آنرا كنار گذارده‌اند و ضريح آهني تازه‌اي بر جاي آن نصب كرده ‌اند اندازه صندوق چوبي قديم عبارتنداز 133 سانتيمتر بلندي154 سانتيمتر پهنا255 سانتيمتر طول.
بر دوره بالايي صندوق كتيبه‌اي به خط نسخ كنده‌اند به عرض 10 سانتيمتر به اين شرح:
...(شكسته و افتاده) ق الحسن المجتبي وصل علي الامام الحق حسين الشهيد بكربلاو صل علي امام الحق علي (كذا) سلام الله عليهم اجمعين الطيبين الطاهرين المعصومين المرحومين آل طه و يس الهي بحق هذه الأئمه الهادين للامم ان لاتخيب من توسل في حاجاته الي هذه الامام الهمام ذي الفضل و الكرم في سنه رابع وثلثين بفضل اللله الكامل و عوانه الشامل و تمت هذا(كذا) العماره الرفيعه باجتهاد باني مباني الخيرات و الحسنات شمس اليدن محمد ابرقويي شكرالله سعيد النبي الولي


 

سـعید

مدیر بازنشسته
1387-1-31

1387-1-31

مزار سيد صحرا

مزار سيد صحرا از قبرستانهاي مشهور يزد ودرمحله ای به همین نام ونزديك به نصرآباد قرار دارد.وبا توجه به دفن یکی از امامزادگان به نام سیدمراد (سیدصحرا) بدین نام اشتهار یافته است. در اين مزار بناي گنبداري مشتمل به سه اطاق است.مولف جامع مفيدي مي‌نويسد: سيد صحرا در حوالي سرچشمه كثنويه حومه مدفون است واز قرن يازدهم ه. به اين مزار معروف گرديده است. داخل اين بناي گنبدار صورت دو قبر با ضريح چوبي(صندوق) مشهود است كه قبري در سمت غرب قرار دارد را مربوط به سيد صحرا مي‌دانند ولي سنگ قبر آن تاريخ ندارد.در اين مزار دو سنگ قبر ديگر ديده مي‌شود كه يكي از آنها داراي سنگ سياه كوچك كه قسمت بالاي آن مدور است و بر روي آن چنين نوشته شده است: (وفات صيد(كذا) صغراي ميرعلي اصغر سنه‌‌‌‌‌‌‌‌1102) و ديگري داراي سنگ سبز رنگي است و بر روي آن چنين حك شده است:(تاريخ فوت سعيده صالحه حاجيه مرحوم مغفوره صبيه مرحوم سرور حاجي شمس‌الدين محمد درعشرين شهر ربيع الثاني سنه سادس عشر مائه بعد الف 1116). مساحت تقریبی مزار سیدصحرا 44 هزار مترمربع می باشد.درحال حاضردراین مزار سنگ قبرهایی مربوط به دوران قاجاریه به بعد دیده می شود.
همچنین ازجمله عناصر وابسته به این مزار می توان به 11 اتاق گنبددار بصورت پلان مربع که جهت آرامگاههای خصوصی کاربری داشته و اتاق غسالخانه اشاره نمود.
گفتنی است با توجه به وجود امامزاده سیدصحرا، این مزار از قدیم مورد احترام مردم بوده ومحلات اطراف نیز از جمله کسنویه، نصرآباد و... دراین مزار دفن می گردیدند.

امروزه نیز این مزار از رونق خاصی برخوردار است زیرا مردم علاوه بر زیارت اهل قبور، برای برآوردن حاجات روزهای چهارشنبه ویا بصورت چهل روز مداوم (دراصطلاح عوام چله گذاشته می شود) به زیارت امامزاده پیر مراد می آیند.
قابل ذکراست قبرستانهای قدیمی که متعلق به چند محله بوده است و دارای وسعت بیشتری نسبت به مزارهای محله ای می باشند، علاوه برعناصر معماری خود( آرامگاههای خصوصی، غسالخانه و...)، آب انباری نیز درآن ساخته می شده که دراین مزار هم می توان به آب انبار سیدالصحرا اشاره نمود که به استناد از کتیبه سردر آن در سال 1354هجری قمری برمحله وقف گردیده است.



 

JMSBeta

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
موزه سنگ نگاره ها

موزه سنگ نگاره ها

مقبره آقا بنای چهار ضلعی آجری است كه در جنوب شهر مراغه واقع شده و مدفن سید میرفتاح الموسوی المراغی از علمای معروف مراغه متوفی به سال 1175 هجری می باشد.​
بنای اولیه بقعه در سال 1175 هجری قمری به دستور ظل السطان احداث گشته و به موجب كتیبه سنگ مرمر سردر ورودی در سال 1247 هجری قمری به وسیله حاج عباسعلی بنابی که خود در این مقبره مدفون می باشد، مرمت شده است. این بنا به شماره 2173 در فهرست آثار ملی کشور به ثبت رسیده است.

در ابن موزه سنگ قبرهای گهواره ای، صندوقی و تخته سنگهایی با انواع خطوط و با نقوش تزئینی و هندسی، قوچهای سنگی و ... جمع آوری شده و در معرض دید عموم قرار گرفته است که بیشتر این سنگ قبرها متعلق به شهرستان مراغه و اطراف آن می باشد.

نشانی: مراغه، نرسیده به ایستگاه راه آهن، خیابان آقالار، مقبره آقالار
 

JMSBeta

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
مقبره اوحدی مراغه ای (رکن الدین ابوالحسن مراغی مشهور به اوحدی مراغه ای)

مقبره اوحدی مراغه ای (رکن الدین ابوالحسن مراغی مشهور به اوحدی مراغه ای)

گفتار اوحدی نبود بی حقیقتی /////\\\\\ قولش قبول کن که به اقبال ره بری

یکی از آثار معروف مراغه؛ مقبره اوحدی مراغه ای است که محل دفن رکن الدین ابوالحسن مراغی مشهور به اوحدی مراغه ای، عارف و شاعر پارسی گوی نامدار دوره ایلخانی، صاحب مثنوی معروف جام جم است؛ که در میان باغ سرسبزی واقع گردیده.
مقبره اوحدی مراغه ای؛ مراغه​
شیخ اوحد الدین اوحدی مراغه ای فرزند حسین اصفهانی در حدود سال 670 ه. ق. در مراغه متولد شد. از جوانی انسانی عارف و وارسته بود و در علوم دینی و عرفانی به درجه کمال رسید. ابتدا صافی تخلص می کرد (همنام رودخانه مراغه) ولی بعدها تخلص خود را از نام استاد و مراد خویش؛ اوحدالدین کرمانی که از بزرگترین عرفای زمان خود بود گرفت.
اوحدی؛ مانند اغلب شاعران عصر خود پس از گذراندن جوانی و پایان بردن تحصیلات معمولی زمان خود، از مراغه به قصد سیر و سیاحت خارج شد و مدت های مدیدی را به سیاحت گذراند. در این سیاحت ها بود که گذارش به کرمان می افتد و از محضر شیخ اوحدالدین کرمانی بهره مند می شود.
بنا بر تحقیقات آنوبانینی وی قسمت عمده عمر را در اصفهان گذرانده و از این رو گاهی اصفهانی نیز خوانده شده است. اثر جاویدان وی به نام "جام جم" شامل پنج هزار بیت است که در سال 733 ه. ق. آنرا به نظم کشیده است. از جمله آثار دیگر اوحدی "ده نامه" و "منطق العشاق" است که همواره مورد توجه شاهان ایلخانی بوده است.

همرنگ اوحدی شود اندر جهان به عشق
هر کس که او نگه کند این رنگ و طیب را

بر دیوار شمالی و جنوبی بنا؛ نام اوحدی و تاریخ فوت (738 ه. ق.) حک شده است. در سال 1352 از سوی انجمن آثار ملی ایران، بنای جدیدی بر روی قبر مذبور احداث شده و سنگ مقبره قبلی را به موزه آرامگاه انتقال دادند.
 

فرح نوش

عضو جدید
کاربر ممتاز
ابنیه سنتی ایران : آرامگاهها ومقابر

ابنیه سنتی ایران : آرامگاهها ومقابر

ارامگاه لسان الغیب

[FONT=times new roman,times,serif]تاریخچه آرامگاه[/FONT]
پس از درگذشت شمس الدین محمد، خواجه حافظ شیرازی (در سال 792 یا 791 ه.ق)، پیکر وی در خاک باغ مصلی، که ماوا و محل گشت و تفرج او بود، در زیر سایه­ی سرو روانی به خاک سپرده شد.
65 سال پس از وفات او یعنی در سال 856 هجری در زمان حکمرانی میرزا ابوالقاسم گورکانی، شمس الدین محمد یغمایی که استاد و وزیر حکمران نام برده بود، بر فراز گور حافظ عمارتی گنبدی شکل بنا کرد و جلوی آن حوض بزرگی ساخت که از آب رکن آباد پر می­شد.
این بنا در اوایل سده­ی یازدهم هجری در زمان سلطنت شاه عباس تعمیر شد و در زمان نادر شاه افشار نیز تعمیراتی بر آرامگاه انجام گرفت.
اما بنیادی­ترین کار در زمان کریمخان زند بر روی آرامگاه انجام گرفت. او در سال 1189 هجری، ساختمانی اساسی بر روی آرامگاه حافظ ساخت. ساختمان او به شیوه­ی بناهای زمان زندیه، دارای تالاری با چهار ستون سنگی یک پارچه بود که از طرف شمال و جنوب گشاده و در دو طرف چپ و راست آن دو اتاق ساخته شده بود، به گونه­ای که مقبره­ی حافظ در شمال تالار قرار می­گرفت و در جنوب آن باغی بزرگ نمایان بود. این چهارستون با ارتفاع 5 متر هنوز هم در وسط تالار مقابل پله­ها با نقوش رنگ باخته اما زیبا خودنمایی می­کنند.
همچنین کریمخان دستور داد تا سنگی از جنس مرمر برای گور خواجه بتراشند و پس از آماده شدن سنگ دو غزل از غزل­های حافظ را که به خط زیبای نستعلیق بدست حاج آقاسی بیگ افشار آذربایجانی نوشته شده بود، بر روی آن کنده کاری کردند. این سنگ گور هنوز هم بر روی آرامگاه حافظ قرار دارد. ابعاد این سنگ 40 در 80 در 266 سانتی متر است.

برروئ سنگ مزار لسان الغیب در میان ترنجی این جمله نوشته شده است : «انت الباقی و کل شی هالک»
در زیر آن غزلی زیبا از حافظ در 12 سطر با مطلع :
[FONT=times new roman,times,serif]مژده­ی وصل تو کو کز سر جان بر خیزم طایر قدسم و از دام جهان برخیزم[/FONT]

و دور آن نیز غزلی دیگر با مطلع :
[FONT=times new roman,times,serif]ای دل غلام شاه جهان باش و شاه باش پیوسته در حمایت لطف اله باش[/FONT]
نوشته شده است.
همچنین در دو گوشه­ی بالای سنگ، این دو مصرع نوشته شده است :
[FONT=times new roman,times,serif]بر سر تربت ما چون گذری، همت خواه که زیارتگه رندان جهان خواهد بود[/FONT]​
و در گوشه­ی پایینی سنگ دو مصرع زیر نوشته شده است :
[FONT=times new roman,times,serif]چراغ اهل معنی خواجه حافظ بجو تاریخش از خاک مصلی[/FONT]​
که خاک مصلی به حساب ابجد بیانگر تاریخ وفات حافظ است.
پس از حکومت زندیه نیز افراد زیادی آرامگاه را تعمیر و مرمت کردند که برخی از آنان عبارتند از :
در سال 1273 هجری تهماسب میرزا (مؤید) حکمران فارس آرامگاه را تعمیر و مرمت کرد.
در سال 1295 هجری مرحوم فرهاد میرزا (معتمدالدوله) فرمانفرمای فارس نرده­ای چوبی بر دور آرامگاه خواجه افزود.
در سال 1317 هجری ملا شاه جهان زرتشتی (اردشیر) ساکن تهران بخاطر علاقه­ای که به حافظ داشت بر مزار او رفته و تفألی به دیوان حافظ می­زند که غزل زیر می­آید :
[FONT=times new roman,times,serif]ای صبا با ساکنان شهر یزد از ما بگو کای سر حق ناشناسان گوی میدان شما[/FONT]​
وی از این غزل خوشش آمده و تصمیم می­گیرد بقعه و بارگاه مجللی بر روی آرامگاه حافظ بسازد. به همین منظور مشغول به کار شده و معجری بر فراز قبر می­سازد ولی یکی از سادات متظاهر وقت به جرم آن که چرا یک شخص زرتشتی (گبر) می­خواهد قبر حافظ را بسازد، آن بنا را خراب کرد و شخص بانی را از این کار باز داشت. ( گفته شده است در آخر عصایش را به قبر حافظ می­زند و خطاب به او می­گوید : درویش ! می­خواستند تو را نجس کنند، نگذاشتم !)
هنوز آثار افتادن چوب بست­ها بر روی سنگ قبر به صورت شکستگی در سنگ به چشم می­خورد.
در سال 1319 هجری، شاهزاده ملک منصور (ملقب به شعاع السلطنه)‌ والی فارس نرده­ای آهنی بر آرامگاه ساخت و سنگ نبشته­هایی را نیز بر بالای آن قرار داد.
در سال 1310 خورشیدی فردی به نام دبیر اعظم بهاری که استاندار فارس بود، سر در حیاط جنوبی و نارنجستان آن را سر و سامان داد، همچنین خیابانی در جلو آرامگاه احداث کرد و نام آن را «خرابات» گذاشت که بعدها به گلستان تغییر نام پیداکرد.
در سال 1314 خورشیدی به کوشش مرحوم علی اصغر حکمت شیرازی (وزیر فرهنگ وقت) وعلی ریاضی (رییس فرهنگ وقت) طرح نقشه­ی آرامگاه حافظ، به شکل کنونی آن با طراحی و نظارت مهندس «آندره گدار» شرق شناس و ایران شناس بزرگ فرانسوی تهیه شد و به مرحله­ی اجرا درآمد و در سال 1316 به اتمام رسید.
در این نقشه، چهار ستون وسط که در زمان زندیه احداث شده بود، از دوطرف امتداد یافت و حافظیه به دو محوطه، شامل باغ در جنوب، تالار و آرامگاه در شمال آن تبدیل شد. ساختمان قدیمی کریم خان زند به صورت تالاری درآمد که 56 متر طول دارد و به وسیله ی 20 ستون سنگی بلند نگه داشته می­شود که چهارستون یک پارچه­ی کریم خانی در میان این ستون ها قرار دارد و 16 ستون دیگر دوتکه است که در سال 1315 خورشیدی ساخته شده است.
[FONT=times new roman,times,serif]بنای آرامگاه[/FONT]
آرامگاه حافظیه درمجموع 20.000 متر مربع پهنه دارد و دارای چهار در است :
یکی جنوبی (در ورودی اصلی)، دو در بزرگ و کوچک در سمت غرب و یک در، که در ضلع شمال شرقی به گلخانه گشوده می­شود.
بنای آرامگاه به دو میان سرای شمالی و جنوبی تقسیم شده است که حد فاصل دو صحن با دو ردیف پلکان سنگی که به تالاری 56 متری می­رسد، از یکدیگر جدا شده­اند. (که با انجام برنامه­های توسعه­ی ارامگاه که در دست انجام است، این ویژگی­ها دگرگون خواهد گشت.)
[FONT=times new roman,times,serif]میان سرای (حیاط) جنوبی[/FONT]
این میان سرای که نسبت به کف تالار 18 پله، نزدیک به 4 متر گودتر است، به ابعاد 80 در 150 متر است. در میان این میانسرای باغچه­ی باریک بلوار مانندی است به پهنای 4 متر که در آن چمن و گل کاشته می­شود. در این سو و آن سوی این بلوار، دو راهرو به پهنای 4 متر قرار دارد. در این سو و آن سوی دو راهرو نیز، دو باغچه است به ابعاد 20 در 45 متر که پر است از سرو و کاج و در میان هر یک از این دو باغچه، یک آب نمای چهارگوش به اندازه­ی 4 در 32 متر ساخته شده است.
این سو و آن سوی این دو باغچه راهرویی است به پهنه­ی 4 متر که برای استراحت و رفت و آمد ساخته شده­اند. در خاور و باختر میان سرای، دو نارنجستان است که هر یک به اندازه­ی 35 در 70 متر است. این نارنجستان­ها علاوه بر آن که پیوسته سبز و خرم­اند، در فصل بهار که غرق بهار نارنج می­شوند، فضای حافظیه را معطر می­سازند.
در سه سوی حیاط جنوبی آرامگاه، دیوارهای آجری بلندی است که البته بخشی از میان دیوار جنوبی را برداشته و نرده­های آهنی نصب کرده­اند و در میان آن، در ورودی به حافظیه قرار دارد که با سه پله به خیابان گلستان باز می­شود.
[FONT=times new roman,times,serif]تالار حافظیه[/FONT]
همان گونه که توضیح داده شد، این تالار از ساختمان­های دوره­ی زندیه است که پیش از این در میان، تالاری با چهار ستون و هر سوی آن تالار، چهار اتاق بوده است که در تعمیرات واپسین، اتاق­ها برداشته شده و تالار کنونی به درازای 56 متر و پهنای 8 متر با 20 ستون سنگی به بلندی 5 متر به وجود آمده است.
شکل این تالار تلفیقی از معماری هخامنشی و زندیه را در خود دارد.
در این سو و آن سوی تالار(خاور و باختر آن) دو اتاق ساخته شده که یکی دفتر آرامگاه است و دیگری را سازمان میراث فرهنگی و گردشگری در اختیار گرفته.
در پیشانی این دو اتاق (سه بیت بر پیشانی دیوار خاوری و سه بیت بر پیشانی دیوار باختری) یکی دیگر از غزل­های حافظ را به خط نستعلیق بر روی سنگ مرمر نوشته و نصب کرده­اند.
مطلع این غزل عبارت است از :
[FONT=times new roman,times,serif]روضه­ی خلد برین خلوت درویشان است مایه­ی محتشمی خدمت درویشان است[/FONT]​
همچنین بر پیشانی نمای خارجی تالار و رو به سمت باغ ورودی (میانسرای جنوبی) غزل :
[FONT=times new roman,times,serif]گلعذاری ز گلستان جهان ما را بس زین چمن سایه ی آن سرو روان ما را بس[/FONT]​
و بر پیشانی نمای دیگر و به سمت آرامگاه، غزل :
[FONT=times new roman,times,serif]چو بشنوی سخن اهل دل مگو که خطاست سخن شناس نه ای دلبرا خطا اینجاست[/FONT]​
نصب شده است.
[FONT=times new roman,times,serif]میان سرای (حیاط) شمالی :[/FONT]
میانسرای شمالی حافظیه به اندازه­ی 60 در 50 متر است که پیش از این قبرستانی عمومی بوده است. در میان میانسرای، گور خواجه قرار دارد که با داشتن پنج پله، نزدیک به یک متر از کف میانسرای بلندتر است.
سنگ مرمری که کریمخان زند بر روی مزار حافظ گذاشته، هنوز با زیبایی و به همان حال باقی است.
بالای گور گنبدی است که به وسیله­ی هشت ستون سنگی یکپارچه­ی پنج متری و به شکل ستون­های کریمخان نگهداری می­شود.
سطح بیرونی گنبد به وسیله­ی ورق­های مس ِترک ترکی، مانند کلاه قلندران و درویشان پوشیده شده و درون آن با کاشی­های رنگین معرق، تزیین شده است. دورتادور زیر سقف بیت­هایی با خط ثلث روی کاشی نوشته شده است و غزلی زیبا از حافظ است با مطلع :
[FONT=times new roman,times,serif]حجاب چهره­ی جان می­شود غبار تنم خوشا دمی که از این چهره پرده برفکنم[/FONT]​
در جنوب میانسرای دو حوض آب بزرگ چهارگوش (در خاور و باختر) قرار دارد که منبع آب حوض­های بزرگ باغ ورودی در میانسرای جنوبی است و هر یک به وسیله­ی دو باغچه با درختان نارنج، محصور شده است. دورتا دور میانسرای نیز باغچه­هایی است که در آن­ها کاج، سرو و نارنج کاشته شده و چمن کاری شده است.
در بخش خاوری میانسرای، دیواری بلند است که پشت آن آرامگاه­های خصوصی خانواده­ی فربد و آرامگاه معدل (محل کنونی دفتر انجمن دوستداران حافظ) واقع شده است.
بر پیشانی این دیوار غزل :
[FONT=times new roman,times,serif]مزرع سبز فلک دیدم و داس مه نو یادم از کشته­ی خویش آمد و هنگام درو[/FONT]​
و غزل :
[FONT=times new roman,times,serif]عیب رندان مکن ای زاهد پاکیزه سرشت که گناه دگری بر تو نخواهند نوشت[/FONT]​
با خط زیبای ثلث بر روی سنگ­های نوشته شده است.
در بخش شمالی میانسرای حافظیه، در میان، ساختمان کتابخانه است که مرکز حافظ شناسی در آن قرار دارد. سمت باختری کتابخانه، چایخانه­ی سنتی و در بخش خاوری آن نیز غرفه­ی فروش کتاب­ها و محصولات میراث فرهنگی است.
بر سر در چایخانه سنگ نبشته­ای است با خط نستعلیق و بیت :
[FONT=times new roman,times,serif]رواق منظر چشم من آشیانه­ی تست کرم نما و فرود آ که خانه خانه­ی تست[/FONT]​
و در سراسر پیشانی دیوار شمالی میانسرای، غزل :
[FONT=times new roman,times,serif]سحرم هاتف میخانه به دولت خواهی گفت باز آی که دیرینه­ی این درگاهی[/FONT]​
با خط زیبای ثلث به چشم می­خورد.
سمت باختری میانسرای شمالی نیز دیواری است با غرفه­ها و آرمگاه­های خصوصی که بر پیشانی آن نیز غزل :
[FONT=times new roman,times,serif]بیا که قصر امل سخت سست بنیاد است بیار باده که بنیاد عمر بر باد است[/FONT]​
جلوه­گری می­کند.
در این بخش نیز گورها و آرامگاه­هایی وجود دارد که مهم­ترین آن­ها مقبره الشعرا است و بقیه شامل :
آرامگاه خانوادگی ناصرالدین سالار، آرامگاه ضیاء الدین فیلی، آرامگاه خانوادگی فریدون توللی (شاعر)، آرامگاه خانوادگی اسدالله عرب شیبانی، آرامگاه خانوادگی خاندان طباطبایی کازرونی و آرامگاه خانوادگی خاندان قوام الملک شیرازی است که سردر بلندی دارد.
پشت مقبره­ی خاندان قوام (در سمت باختر مجموعه­ی حافظیه) نیز حیاط کوچکی است که در سمت باختر آن چند مقبره­ی شخصی متعلق به خانواده­های مؤیدالملک قوامی، صاحب دیوانی، فصیحی و ... است.
در میان این محوطه­ی کوچک و زیبا، آب نمایی کوچک و ژرف قرار دارد. این بخش اکنون به انجمن­های آموزش مرکز حافظ شناسی اختصاص یافته است.
در مقبره الشعرا (که با دری کوچک و آهنی به فضای بزرگ و چمن کاری شده باز می­شود) جمعی از شاعران، نویسندگان، عالمان، استادان دانشگاه و هنرمندان آرمیده­اند که مشهورترین آنان عبارتند از :
دکتر لطفعلی صورتگر (شاعر، 1348 - 1279 خورشیدی)، دکتر مهدی حمیدی شیرازی (شاعر و استاد دانشگاه 1365 - 1293 خورشیدی)، رسول پرویزی (نویسنده و داستان نویس، وفات 1356 خورشیدی)، استاد جواد مصلح ( فیلسوف فرزانه ، 1377 - 1298 خورشیدی)، استاد محمد خلیل رجایی (استاد حکمت و ادب، وفات 1354 خورشیدی)، دکتر عبدالوهاب نورانی وصال (استاد دانشگاه 1373 - 1302 خورشیدی)، استاد دکتر علی محمد مژده (استاد فرزانه­ی ادبیات دانشگاه، وفات 1381 خورشیدی)، استاد حمید دیرین (موسس و رییس انجمن خوشنویسان فارس، 1374 - 1315 خورشیدی)، استاد نورالدین رضوی سروستانی (از بزرگان آواز و موسیقی اصیل ایرانی، 1379 - 1314 خورشیدی)، آیت اله العظمی شیخ محمد باقر شهید رابع مجتهد اصطهباناتی (سرحلقه­ی آزادی خواهان فارس، شهادت 1286 خورشیدی)، دکتر سید ابوطالب فنائی (نویسنده، مترجم و شاعر، 1381 - 1328 خورشیدی) و ... همچنین دورتادور دیواره­ی میانسرای شمالی با آجرنماها و طرح­های شمسه گونه و غرفه­هایی با درهای چوبی که شکل گل­های نیلوفر را در نقش خود جای داده­اند به زیبایی صحن جلوه­ای دو چندان می­دهد.
خط­های ثلث سنگ نبشته­ها و سنگ نبشته­ی نستعلیق تاریخ بنا را هنرمند و خطاط فقید شادروان امیرالکتاب ملک الکلامی نوشته است.
در بخش شمالی کف میانسرای و در کنار آرامگاه حافظ نیز چندین سنگ قبر دیده می­شود که مهم­ترین آن­ها متعلق به شیخ محمد اهلی شیرازی (شاعر معروف و صاحب کتاب مشهور سحر حلال متوفی به سال 942 ه.)، محمد نصیری الحسینی ملقب به فرصت الدوله شیرازی (شاعر ، 1339 - 1271 ه.)، قطب العارفین آقامحمدهاشم ذهبی شیرازی (از اقطاب سلسه­ی ذهبیه، متوفی به سال 1199 ه.) و حاج ملاعلی سمنانی (عالم و عارف بزرگ) است.
در جلوی کتابخانه نیز مقبره­ی حاج سید محمدعلی کازرونی شیرازی (از مجتهدان فارس)، شیخ محمد مهدی کجوری (از مجتهدان برجسته)، شیخ محمدحسن کجوری و سید محمدرضا مجدالعلما (دستغیب) دیده می­شود. همچنین محل کنونی کتابخانه، مقبره­ی قاسم خان، والی فارس بوده است.
[FONT=times new roman,times,serif]طراح آرامگاه[/FONT]
یکی از شرق شناسان بزرگی که همواره به تاریخ و تمدن و هنر ایران عشق می­ورزید، آندره گدار فرانسوی بود. او که فارغ التحصیل دانشکده­ی هنرهای زیبای پاریس بود، به سال 1307 خورشیدی به دعوت دولت وقت و به منظور سامان دهی اداره­ی کل باستان شناسی و نگهداری و مرمت بناهای تاریخی به ایران آمد.
وی در طی 32 سال اقامت در ایران (مدیریت اداره­ی کل عتیقات و ریاست دانشکده­ی هنرهای زیبای تهران) از اغلب آثار تاریخی ایران بازدید کرد و ضمن تهیه­ی فهرستی از آن­ها، برای حفظ و نگهداری و مرمت این آثار اقداماتی انجام داد.
آندره گدار در جنگ جهانی دوم به هنگام اشغال فرانسه توسط نازی­ها به نمایندگی کمیته­ی ملی فرانسه در ایران برگزیده شد و نشریه­ی فرانسه­ی آزاد را در تهران منتشر کرد.
او از سال 1936 به بعد به منظور شناساندن آثار تاریخی ایران به جهانیان، با همکاری همسرش بانو یدا گدار و عده­ای از محققان و دانشمندان ایرانی به انتشار جزواتی سالانه به زبان فرانسه به نام آثار ایران دست زد و در هشت جزوه با دقت و وسواس فراون با ذکر جزییات هنر ایران و ارایه­ی طرح و نقشه­ی بناها به معرفی یکایک این آثار همت گماشت.
ساخت و تکمیل بنای حافظیه به شکل امروزی یکی از کارهای بسیار زیبا و ماندگار وی است که با الهام از معماری اصیل ایرانی و با تکیه بر ذوق و هنر استادکاران هنرمند با نظارت وی به اتمام رسید.منبع:http://www.aariaboom.com/content/view/1045/103/
 

فرح نوش

عضو جدید
کاربر ممتاز
ارامگه سعدیا

ارامگه سعدیا

ز خاک سعدی شیراز بوی عشق آید هزار سال پس از مرگ او گرش بویی
آرامگاه «شیخ مشرف الدین بن مصلح الدین سعدی شیرازی» در 4 کیلومتری شمال شرقی شهر شیراز، در دامنه­ی کوه فهندژ، انتهای خیابان بوستان و در مجاورت باغ دلگشا قرار گرفته است.
سعدی در این مکان که ابتدا به صورت خانقاه بود، اواخر عمر خود را گذرانده و سپس در همانجا به خاک سپرده شد.
برای اولین بار در قرن هفتم هجری، آرامگاهی بر فراز مزار سعدی توسط «خواجه شمس الدین محمد صاحب دیوانی»، وزیر معروف آباقاخان ساخته شد.
در سال 998 به حکم «یعقوب ذوالقدر»، حکمران فارس، خانقاه شیخ را ویران کردند و اثری از آن باقی نگذاشتند.
ولی در سال 1187 هجری به دستور «کریمخان زند»، عمارتی ملوکانه از گچ و آجر با 2 طبقه بر فراز مزار سعدی بنا شد.
طبقه­ی زیرین، راهرویی بود که پلکان طبقه­ی دوم از آنجا شروع می­شد و در دو طرف آن، دو اطاق کرسی دار ساخته شده بود.
در اطاق سمت شرقی راهرو، گور سعدی قرار داشت و نرده­ای چوبین آن را فراگرفته بود.
قسمت غربی راهرو نیز به موازات قسمت شرقی، شامل دو اطاق می شد، که بعدها «شوریده»(فصیح الملک) شاعر نابینای شیرازی در اطاق غربی این قسمت مدفون شد. طبقه­ی بالای ساختمان نیز همانند طبقه­ی زیرین بود، با این تفاوت که بر روی اطاق شرقی که قبر سعدی در آنجا بود، به احترام شیخ اطاقی ساخته نشده بود و سقف آن به اندازه­ی دو طبقه ارتفاع داشت.
این بنا در دوره­ی قاجاریه (سال 1301) توسط «فتحعلی خان صاحبدیوان» مرمت شد و چند سال بعد نیز «حبیب الله خان قوام الملک» دستور تعمیر و ترمیم قسمتی از بنا را صادر کرد، و تولیت آن به «آخوند ملا زین العابدین شیرازی» سپرده شد.
بنایی که در زمان کریمخان ساخته شده بود تا سال 1327 ه.ش. برپا بود.
در سال 1329 به کوشش «علی اصغر حکمت» و توسط انجمن آثار ملی ایران، بقعه­ی کنونی به جای ساختمان قدیمی ساخته شد و مراسم افتتاح رسمی آن در اردیبهشت ماه 1331 برگزار گردید.
ورودی مجموعه در راستای ورودی آرامگاه است که معمار آن «آندره گدار» فرانسوی است. ساختمان به سبک ایرانی است با 8 ستون از سنگ­های قهوه­ای رنگ که در جلوی مقبره قرار دارند و اصل بنا با سنگ سفید و کاشی کاری مزین است. بنای آرامگاه از بیرون به شکل مکعبی است اما در داخل هشت ضلعی می­باشد با دیوارهایی از جنس مرمر و گنبدی لاجوردی.
بنا در سمت چپ به رواقی متصل می­شود که در آن هفت طاق وجود دارد که با کف سازی سیاه رنگ به آرامگاه شوریده شیرازی پیوند می­خورد. این آرامگاه در یک اتاق قرار دارد و کتیبه­ای بر سر در آن است که شاعر را معرفی می­کند و شعری از خود شاعر بر کاشی­های سرمه­ای بر روی دیوار نوشته شده است.
ساختمان جدید آرامگاه محوطه­ای در حدود 10395 متر مربع دارد. که در حدود 257 متر مربع زیربنای اصلی آرامگاه می­باشد. ساختمان اصلی آرامگاه شامل دو ایوان عمود بر هم می­باشد که قبر شیخ در زاویه این دو ایوان قرار گرفته است. بر روی آرامگاه گنبدی از کاشی­های فیروزه­ای رنگ ساخته شده است. سنگ­های پایه­های بنا، سیاه رنگ است و ستون­ها و جلوی ایوان از سنگ قرمز مخصوصی ساخته شده است. نمای خارجی آرامگاه از سنگ معروف تراورتن و نمای داخلی آن از سنگ مرمر است.
سنگ قبر در وسط عمارتی هشت ضلعی قرار دارد و سقف آن با کاشی­های فیروزه­ای رنگ تزیین شده است. در هفت ضلع ساختمان، هفت کتیبه قرار دارد که از قسمت­هایی از گلستان، بوستان، قصاید، بدایع و طیبات شیخ انتخاب گردیده و به خط «ابراهیم بوذری» نوشته شده است. متن یک کتیبه دیگر از «علی اصغر حکمت» است که در مورد چگونگی ساخت بقعه توضیحاتی داده.
در ضلع غربی، قصیده­ای با مطلع زیر دیده می­شود :
[FONT=times new roman,times,serif]خوش است عمر، دریغا که جاودانی نیست پس اعتماد بر این چند روز فانی نیست[/FONT]
در ضلع شمال شرقی ابیاتی از بوستان با این مطلع نوشته شده :
[FONT=times new roman,times,serif]الا ای که بر خاک ما بگذری به خاک عزیزان که یاد آوری
در ضلع جنوب شرقی، کتیبه­ای دیگر از گلستان با این عبارت به چشم می­خورد :
[FONT=times new roman,times,serif]یاد دارم که با کاروان همه شب رفته بودم ...[/FONT]
در ضلع جنوب غربی، غزلی از بدایع با این مطلع نوشته شده :
[FONT=times new roman,times,serif]ای صوفی سرگردان، در بند نکونامی تا درد نیاشامی، زین درد نیارامی[/FONT]
در ضلع شمال غربی ایوان (نزدیک آرامگاه شوریده) دوازده بیت از قصیده­ای با مطلع زیر به چشم می­خورد :
[FONT=times new roman,times,serif]خاک من و توست که باد شمال می­ببرد سوی یمین و شمال[/FONT]
در ضلع شرقی نیز دوازده بیت از قصیده­ای به خط نستعلیق و با این مطلع دیده می­شود :
[FONT=times new roman,times,serif]بسی صورت بگردیده است عالم وز این صورت بگردد عاقبت هم[/FONT]
در ضلع شمال غربی، غزلی از طیبات به خط «شاهزاده ابراهیم سلطان» فرزند «شاهرخ تیموری» و با این مطلع حک شده است :
[FONT=times new roman,times,serif]به جهان خرم از آنم که جهان خرم از اوست عاشقم بر همه عالم که همه عالم از اوست[/FONT]
«علی اکبرخان قوام الملک شیرازی»، سنگ قبر کنونی را که سماق سرخ کم رنگی است، بر روی قبر شیخ نصب کرد و کتیبه­ی زیر را که از اشعار بوستان است، با خط نستعلیق عالی بر آن نگاشت :
[FONT=times new roman,times,serif]کل شی هالک و انت الباقی[/FONT]
[FONT=times new roman,times,serif]کریم السجایا، جمیل الشیم نبی البرایا، شفیع الامم[/FONT]
[FONT=times new roman,times,serif]...[/FONT]
[FONT=times new roman,times,serif]در جلوی این رواق، حوضی قرار دارد که در آن سکه می­اندازند.[/FONT]
[FONT=times new roman,times,serif]در عمق ده متری صحن آرامگاه قناتی وجود دارد که آب آن دارای مواد گوگردی و جیوه می­باشد، آب این قنات به درون حوضی که آن را «حوض ماهی» می­نامند و در زیر زمین جریان دارد می­ریزد این حوض در سمت چپ آرامگاه واقع است و در داخل به شکل هشت ضلعی است.[/FONT]
[FONT=times new roman,times,serif]حوض ماهی زیربنایی در حدود 30.25 مترمربع دارد و با 28 پله به صحن آرامگاه وصل می­شود، مشهور است که سعدی نزدیک زاویه­ی خود، حوضچه­هایی از سنگ مرمر ساخته بوده که آب در آن­ها جریان داشته است. شستشو در این آب، خصوصا در شب چهارشنبه سوری، جزء معتقدات مردم شیراز بوده است.[/FONT]
[FONT=times new roman,times,serif]کاشی کاری­های داخل حوض ماهی که به سبک عمده سلجوقی است، در سال 1372 توسط استاد کاشی کار «تیرانداز» طراحی شده و توسط میراث فرهنگی اجرا گردیده است بر فراز حوض ماهی یک نورگیر به شکل هشت ضلعی و دو نورگیر چهارضلعی در طرفین آن قرار دارد. زیرزمین سعدیه امروزه به چایخانه سنتی تبدیل شده است.[/FONT]
[FONT=times new roman,times,serif]دو ساختمان آجری در کنار حوض ماهی وجود دارد که مربوط به دفتر است و ساختمان دیگری که کتابخانه­ی عمومی سعدیه است و ساختمانی دیگر که سرویس بهداشتی در آن وجود دارد.[/FONT]
[FONT=times new roman,times,serif]محوطه­ی باغ به سبک ایرانی گلکاری، درختکاری و باغچه بندی شده است. در وسط حیاط دو حوض مستطیل شکل، با جهت شمالی - جنوبی در دو طرف محوطه­ی آرامگاه قرار دارد و حوض دیگری در جهت شرقی - غربی در مقابل ایوان اصلی بنا واقع شده است.[/FONT]
[FONT=times new roman,times,serif]بر روی درب ورودی سعدیه این بیت به چشم می­خورد :[/FONT]
[FONT=times new roman,times,serif][FONT=times new roman,times,serif]ز خاک سعدی شیراز بوی عشق آید هزار سال پس از مرگ او گرش بویی[/FONT][/FONT]
[FONT=times new roman,times,serif]قطعه­هایی از کتیبه­ی سنگی مربوط به سر در آرامگاه که متعلق به زمان کریمخان زند بوده و در اثر سانحه­ای در گذشته­های دور شکسته شده، هم اکنون در درون آرامگاه محفوظ مانده است. این قطعه ضمن خاکبرداری خیابان برای تعمیر آسفالت از دل خاک بیرون آمده است. بر روی سنگ مذکور قسمتی از شعر سعدی به خط ثلث عالی نوشته شده است با این مطلع :[/FONT]
[FONT=times new roman,times,serif][FONT=times new roman,times,serif]الهی به عزت که خوارم مکن به ذل گنه شرمسارم مکن[/FONT][/FONT][FONT=times new roman,times,serif]​
در اطراف مقبره، قبور زیادی از بزرگان دین وجود دارند که بنا به وصیت خود، در آنجا مدفون شده­اند. آرامگاه شیخ مشرف الدین بن مصلح الدین سعدی شیرازی در تاریخ 53.8.20 به شماره ثبت 1010.3 در انجمن آثار ملی به ثبت رسیده است.منبع:http://www.aariaboom.com/index.php?option=content&task=view&id=851
[/FONT][/FONT]
 

فرح نوش

عضو جدید
کاربر ممتاز

درایران،ساختن مزاریکی ازشیوه های معمو ل برای بزرگداشت بزرگان مذهبی یارجال وافرادمهم اجتماعی یاکشوری بودکه به ویژه ازدوره ایلخانی به بعدبیشترازگذشته موردتوجه قرارگرفت. دردوره گورکانیان هندکه آنانرامیتوان دربرخی زمینه هاوارث تیموریان دانست،به ساختن مزاربرای بزرگان به صورت بارزی توجه شد.

در ایران، ساختن مزار یکی از شیوه های معمول برای بزرگداشت بزرگان مذهبی یا رجال و افراد مهم اجتماعی یا کشوری بود که به ویژه از دوره ایلخانی به بعد بیشتر از گذشته مورد توجه قرار گرفت. در دوره گورکانیان هند که آنان را می توان در برخی زمینه ها وارث تیموریان دانست، به ساختن مزار برای بزرگان به صورت بارزی توجه شد. در واقع، فرهنگ ساختن مزار و مقبره برای درگذشتگان توسط مسلمین به هند راه یافته است. زیرا پیش از ورود مسلمانان به هند، بسیاری از هندی ها اجساد مردگان را می سوزاندند و شیوه ای برای تجلیل بزرگان خود نداشتند. در این دوران، شماری مزار نیز برای بانوان دربار ساخته شد که تاج محل یکی از آن ها به شمار می آید.
تاج محل آرامگاه ارجمند بانو ملقب به ممتاز محل، همسر محبوب پنجمین پادشاه گورکانی موسوم به شاه جهان است. ممتاز محل در
۱۰۴۰ه.ق. درگذشت و آرامگاه او میان سالهای ۱۰۴۹تا۱۰۶۵هجری قمری برپا شد. امپراتور جایگاهی را در کنار رود جمنا برگزید. وی قصد داشت برای خود نیز آرامگاهی در کران دیگر رود و برابر آن بسازد و این دو بنا را با پلی به یکدیگر متصل سازد به نشانه آنکه پیوند او و همسرش از جریان زمان هم در می گذرد. قرار بود که بر خلاف نمای تاج محل که از مرمر سفید بود، آرامگاه شاه از مرمر سیاه باشد. اما سرنوشت بر این شد که آرامگاه دوم هرگز برپا نشود و امپراتور در کنار همسرش آرام گیرد.
هنگامی که ممتاز محل درگذشت، امپراتور داغدیده طراحان ، مهندسان و استادکاران را از هند ، ایران و آسیای مرکزی گرد آورد تا آرامگاهی را بسازند که آخرین دستاورد معماری مغولان اعظم گردید. در آرامگاه تاج محل جملگی سنت های معماری آسیای مرکزی، ایران و هند به طور هماهنگ و موزون تلفیق یافته و بیشترین تأکید بر تناسبات هندسی عمارت شده است. این اثر دارای پیشینه های چندی از آرامگاه همایون بوده است. وی که دومین امپراتور گورکانی هند بود به ایران تبعید شد. او در بازگشت به هند، گروهی از هنرمندان ایرانی را با خود به همراه برد. بنا بر این شگفت انگیز نیست که تاج محل از الگوهای ایرانی و میراث معماری هندو بهره گرفته باشد.
بنای آرامگاه برروی دو صفه روی هم قرار گرفته است. صفه اول
۳۷۴ *۱۴۱و صفه دوم ۱۲۰ *۱۲۰
ذراع است. ساختمان مزار با طرح هشت بهشت طراحی و ساخته شده است. هشت بهشت یا هشت جنة نام نوعی طرح معماری است که بر اساس آن به طور معمول در وسط نقشه بنا یک فضای مرکزی غالبا گنبدی شکل وجود دارد که از مرکز آن چهار محور تقارن عبور می کند.
در دو طرف شرقی و غربی عمارت مزار، دو ساختمان کاملا همانند به صورت متقارن ساخته شده است . بنایی که در سمت غرب عمارت قرار گرفته، مسجدی است که از سه گنبدخانه و سه ایوان ترکیب شده است. در جبهه شرقی مزار بنایی مشابه مسجد ساخته شده که مهمانخانه مجموعه است و در همه خصوصیات کالبدی مانند مسجد است به جز آنکه محراب ندارد و بر روی سنگفرش آن شکل جانماز ایجاد نشده است.
در بالای عمارت تاج محل، گنبد امرودی (گلابی) شکل قرار دارد که دو پوسته است. ارتفاع گنبد اصلی از روی صفه بیش از
۵۰متر است. در چهار طرف گنبد اصلی، چهار عدد طاقی با گنبد کوچک قرار دارد. وجود چهار گنبد کوچک در چهار سوی گنبد اصلی، سنت و شیوه ای است که آن را در مقبره امیر اسماعیل سامانی در بخارا می توان ملاحظه کرد. بنا بر این، خصوصیت مزبور را می توان از ویژگی های معماری ایرانی دانست.
چهار منار در چهارگوشه صفه عمارت مزار وجود دارد. این خصوصیت را باید به معماری گورکانی نسبت داد. ساختن چهار منار در چهارگوشه یک عمارت در دوره تیموری رایج شد و در دوره گورکانی و به ویژه در تاج محل، آنها را به صورت مستقل از ساختمان، در چهار گوشه صفه ساختند. وجود چهار منار در گوشه های صفه موجب شکل گیری فضایی بصری - روانی شد که عمارت مزار در میان آن اهمیت ویژه ای یافته است، زیرا افزون بر خصوصیات حجمی یگانه و ممتاز آن، تمام سطح آن را با سنگ مرمر سفید پوشانده اند، در حالی که سطح صفه اول و نیز مهمانخانه و مسجد واقع در دو سوی آن را با سنگ سرخ پوشانیده اند. در جلوی عمارت آرامگاه، باغی مربع شکل ساخته شده است. مربع یکی از شکل های کامل و به ویژه یکی از شکل های مهم و مقدس در فرهنگ طراحی معماری و شهری در ایران است. عرصه باغ نیز با طرح چهارباغ که یکی از مهمترین الگوهای طراحی باغ ایرانی است، ساخته شده است. در این شیوه، عرصه باغ توسط دو معبر متقاطع به چهار قسمت تقسیم می شد. هر یک از این چهار عرصه نیز دوباره به چهار قسمت تقسیم می شد و این روند تا جای ممکن ادامه می یافت و فضای هر سطح با درختان و گلهای متنوع پوشانده می شد.
دروازه با شکوه ورودی باغ و مزار با نام جلوخان ، در وسط جبهه متصل به باغ قرار گرفته است و طرحی تقریبا مانند هشت بهشت اما به شکلی ساده دارد. جلوخان نوعی فضای شهری به حساب می آید که غالبا به عنوان فضایی رابط میان یک فضای معماری و یک فضای شهری مانند بازار، معبر یا میدان مورد استفاده قرار می گرفته است. در طراحی مجموعه تاج محل، اصل سلسله مراتب (توجه به نحوه ترتیب، تنظیم و استقرار عناصر بر اساس اهمیت معنوی و نمادین فضاها) مورد توجه بوده است.
در این مجموعه، حرکت شخص از دنیوی ترین نماد (بازار) آغاز می شود و به اخروی ترین نماد مجموعه (مزار) منتهی می شود. در این بین، میدان جلوخان فضایی رابط و برزخ گونه بین بازار و مزار (دنیا و آخرت) است. حضور مزار در باغ را نیز می توان استعاره ای از حضور انسان در بهشت دانست. توجه به اصول تقارن، مرکزیت و ریتم نیز از دیگر ویژگی های این مجموعه است که آن را این چنین ارزشمند ساخته است.
در متون تاریخی به نام معمار این مجموعه اشاره نشده است اما در برخی از متن های متأخر، از شخصی به نام استاد عیسی نام برده شده که بعضی او را اهل شیراز و عده ای وی را اهل استانبول دانسته اند. برخی از پژوهشگران نیز به یک نسخه خطی اشاره کرده اند که در آن به «استاد عیسی شیرازی نقشه نویس» و «امانت خان شیرازی طغرانویس» اشاره شده است. علاوه بر این، در برخی از متون به شخصی به نام استاد احمد لاهوری اشاره شده است. هرچند که وجود یک معمار لاهوری در طراحی تاج محل به معنی فقدان یک یا چند معمار ایرانی نیست. زیرا می توان اظهار داشت که طراحی و ساخت این مجموعه عظیم و با شکوه، تنها توسط یک معمار صورت نپذیرفته است و به احتمال زیاد چند نفر معمار و عده کثیری هنرمند در این کار مشارکت داشته اند.منبع:http://aftab.ir/articles/art_culture/architecture/c5c1219145738_taj_mahal_p1.php


اگه عکس های بیشتری از تاج محل می خوای تو این جا بری بد نیست.
http://images.google.com/images?hl=en&q=تاج محل&um=1&ie=UTF-8&sa=N&tab=wi
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

فرح نوش

عضو جدید
کاربر ممتاز
مجموعه ورودی
آرامگاهي مزار شيخ احمد جام و محوطه هاي وابسته به آن از نظر گستردگي و وسعت مساحتي حدود 64000 متر مربع را در بر مي گيرد ، اما بر اساس طرح شهر سازي ساليان پيش و در هنگام ايجاد معابر ، گذرگاهها و محله ها ،مزار اين عارف بزرگ بدون در نظر گرفتن هويت و فرهنگ اصيل و غني مردم جام به ويژه نيازهاي اعتقادي آنان ،‌در حاشيه شهر قرار گرفته است ، بطوري كه حتي دسترسي به اين مكان از طريق خيابان ها و معابر فرعي صورت مي گيرد.
در واقع اين قسمت از شهر بقاياي همان روستاي گسترش يافته « معد آباد » قديم است كه امروزه به صورت يك محله حاشيه اي به همان نام شناخته مي شود و مقبره و مسجد خواجه عزيزالله و گورستاني قديمي در هسته مركزي شهر تربت جام بدرخشد يا به گوشه راندن اين مجموعه در نظام شهر سازي جديد باعث قطع ارتباط معنوي اين فضا ي قدسي با نقاط شهري مدرن شده است كه اين امر از هم گسيختگي شهري را نشان مي دهد . به هر حال براي زيارت مرقد شيخ و ديدار از مجموعه بايد چند خيابان عرض و فرعي را طي نمود تا به معبر سنگچين آن رسيد، در اين جايگاه زائران مطاف اهل دل را مي بينيم كه از گوشه وكنار شهر ،‌بومي و غير بومي ، با حالتي آرام و سرشار از تواضع و فروتني نسبت به ساخت معنوي شيخ احمد جام شكوه و زيبايي معماري و هنر ايراني را به نطاره مي نشينند و بر اين امر واقفند كه پير جام تنها متعلق به يك منطقه نيست بلكه در دل هر عاشق و شيداي عرفاني جاي دارد.
ورودي مجموعه به گونه اي است كه نظر انسان را جلب نموده و به سوي خويش فرا مي خواند . معماري آن شامل پيش طاق ورودي ، آستانه درگاه با دري چوبي و طاقهاي دو اشكوبه به طرفين است . پوشش پيش طاق مزين به نقاشيهايي ظريفو زيبا از گل و بوته احتمالاَ از دوران تيموري و پس از آن است . در دو سوي ورودي خادمان مزار با خوش امد گويي زائران و ديدار كنندگان از مجموعه را به داخل
راهنمايي مي كنند و در بالاي قسمت لوحي با اين مضمون نصب شده است : « فاخلع نعليك » « بر گرفته از آيه 12 سوره مباركه طه » يعني موزه « كفش » از پاي خارج ساز.
بدليل اينكه در صحن هاي مجموعه نماز يوميه ، جمعه و اعياد بر پا مي شود ورود به مجموعه با آداب خاصي انجام مي گيرد به طوري كه براي اخترام و نشان دادن ارادت خويش به شيخ احمد با پاي برهنه وارد مجموعه مي شوند . براي اجازت طلبيدن از شيخ ، دو دست خود را بلند نموده و زنجيري را كه از ميان در چوبي به طرفين متصل است به سوي خود كشيده و با اداي احترام خاصي و درود فرستادن به روح اين عارف بزرگ وارد محوطه مزار مي شوند . در چوبي قديمي مجموعه آراسته به كتيبه هاي كوفي است كه به دليل محو شدن بيشتر قسمت هاي ان قابل خواندن نيست اما ظاهر آن نشان از قدمت اين اثر دارد .


بخشی از محوطه سازی مجموعه توسظ استانداری خراسان در سال 1351 شمسی


محوطه وسيع مزار سنگ چين شده و وجود بعضي از سنگها كه از كف سر برآورده راه رفتن بر روي آنها را به نوعي رياضت تبديل مي كند ، اما با اين وجود مصالح ، اجزاء و عناصر معماري آن در تناسب و هماهنگي لازم با بخشهاي مختلف مجموعه است .
در سال 1351 ش استانداري خراسان اين محوطه را كه با تدفين اموات و سنگ مزارهاي مختلف نا مسطح شده بود خاكبرداري و تسطيح نمود و پس از آن با ايجاد آبنما و محوطه چمن كاري اين مكان را از وضعيت پيشين خود خارج ساخت ، اما متأسفانه اين طراحي از نظر اصول و فنون كارشناسي مرمت متناسب با مجموعه اي تاريخي نبود و بيشتر به انهدام بناهاي آن كمك مي كرد.
آبياري تدريجي محوطه هاي چمن و همچنين وجود آبهاي راكد در دو آب نماي اين قسمت باعث نفوذ آب به پي بناهاي مجاور و در نتيجه تخريب آنها بود . لذا اقدام به برچيدن محوطه سازي و طرح و اجراي محوطه با نقشه جديد شد كه متناسب با مجموعه بوده و با بناهاي آن نيز هماهنگي داشت . براي محوطه سازي مجموعه به عمق 70 سانتي متر به مساحت 2237 متر مربع خاكبرداري انجام شد و حدود هزار متر مكعب خاك به بيرون از مجموعه منتقل گرديد.
ارامگاه شیخ جام
آنچه از همه بيشتر درمحوطه مجموعه جلب نظر مي نمايد ، مرقد منور حضرت شيخ الاسلام احمد جام است كه نزديك به ايوان مرتفع مزار در فضاي باز به صورت با شكوهي قرار دارد . محل آرامگاه با مصالح آجر و گچ به شيوه اي خاص از سطح محوطه بالا آمده و درخت پسته كهنسالي به صوت خودرو با شاخه هاي فراوانش در ميان قبر روئيده است كه زائرين تربت شيخ اعتقاد خاصي به آن دارند . درخت رمز زندگي ،‌باروري فنا ناپذير ، واقعيت مطلق و سرچشمة آب حيات است . در خت تمثيلي است از تمركز ( ناف جهان ) و گاهي پذيراي كاروان نياكان ما . بنابراين اعتقاد رويش درخت بر اين مزار كنايه از جاودانگي ياد و خاطره شخصيت مدفون و بومي تربت جام اين درخت پسته براي خود جايگاهي دارد . درباره اين نوع درختان پسته اعتقاد بر اين است كه بر سر مقابر و مزارهاي آزادگان مسلمان ايراني و اكابر مي رويد ، همچنين مردم نواحي مشرق خراسان درمورد درختان روئيد بر مزارها بر اين باورند كه آنها از ناف دفن شدگان روئيده اند.
محجري از سنگ مرمر اطراف مزار را محصور نموده و هجده پايه از سنگ مرمر سياه در بين آن زيبائي خاصي به محجر داده است ،‌بر اطراف اين قسمت در طول قرون و اعصار دست نوشته ها و يادگاريهايي از مسافران و زائران مطاف اهل دل بر جاي مانده است ، همچنين دو سنگ افزاشته نيز بر بالاي سر و پائين پاي مقبره شيخ نصب شده است .






لوح سنگی افراشته بربالای سر
سنگ افراشته بالاي سر از دو قسمت شكل گرفته است . لوح اصلي شاكل طرحي نيم ترنجي در رأس ان است و ديگر كلاكهاي الحاقي بالاي آن قسمت نيز آراسته به طرح دالبري است كه در زير آن كلمْ جلاله ( الله ) تكرار شده و زير اين كتيبه با گل و برگ و مقرنس تزئين گرديده است .لوح اصلي داراي كتيبه هايي به صورت معقلي و با خط نستعليق است كه در بالاي قسمت ترنجي شكل و در زير آن قرار دارد و حاشيه اين دو كتيبه با گل و برگ و آرايه هاي گياهي مزين شده است . در كتيبه معقلي كه در داخل يك ترنج قرار گرفته چهار بار نام ( محمد ) به شكل مربع تكرار شده و در ذيل آن كتيبه اشعاري از ( صارمي ) به قلم نستعليق با اين ابيات در سال 1300 ه. ق نگاشته شده است.




ساقيا جام ميم ده چون شراب سلسبيل تا بنوشم شادمان بر ياد روح زنده پيل
غوث اعظم ، شيخ الاسلام ،‌احمد جامي كه هست رهروان راه يزدان را كراماتش دليل
مخزن الاسرار بي چون منبع فيض اله معدن وجد و خوارق صاحب خط جزيل
آنكه بوسد بارگاهش را ز صدق اندر طواف روز و شب چون عرش با جمع ملائك جبرئيل
ياور شرع پيمبر چرخ ملت را ذكا ماه ايوان سعادت ملهم رب جليل
شاهباز آشيان قدس قطبي كز جلال سالكان را در فنا في الله مي باشد و سيل
شكر لله اي ولي حق كه هستي روز حشر عاصيان را سوي يزدان از كرم نعم الوكيل
فخر من بس در دو عالم نسبت فرزنديت گرچه هستم در پي افعال شيطان ذليل
( صارمي ) را راه خوشنوديت بنماي از كرم كز دو صد الوند باشد بار عصيانم ثقيل
ز حرمت باني اين لوح آمد پديد نظام الدوله الوالا محمد 1300

لوح سنگی پایین پا

اين لوح در طرفين آراسته به كتيبه است . روي آن در بخش ترنجي شكل بالاي لوح به خط زيباي ثلث نوشته شده : ( كفي بالموت واعطا) و در زير آن به خط نستعليق اين ابيات آمده است:
حجه الحق ، قدوه الاوتاد ، ‌تاج العارفين پدر دين شمس الهدي كهف الوي صدرا نام
شيخ الاسلام احمد جامي كه خاك تربتش كحل اعيان حقايق شد ز روي احترام
آنكه صحن روضه قدسش ملائك هر صباح آفتاب آسا كنند از فرط تعظيم اسلام
يا رب اين كعبه است از بس مرو را باشد صفا يا گلستان ارم يا روضه دار السلام
مستفيداز فيض جامش هم شريف و هم وضيع مستفيض از جام فيضش هم خواص و هم عوام
در حقيقت خرقه پوش حضرت خیر البشر در طريقت جرعه نوش حضرت هشتم امام
اي جناب درگهت اهل معارف را ماب وي بذيل حضرتت اهل يقين را اعتصام
مخلصانت را توقع كز وفور مكرمت جانب احوال شام تا بي عنان اهتمام
لايق تاريخ اين لوح مبارك چونكه بود گوهر نظم درود حضرت خير الانام
هر دم از حق صدتحيت خضر معني گفت باد بر رسول هاشمي و آل اصحاب الكرام

در پشت اين اشعار در لوحي ديگر دو كتيبه ديده مي شود كه در كتيبه بالائي در يك بيت شعر با دو نوع خط كوفي گره دار ( تزئيني ) و ثلث تاريخ وفات شيخ احمد به صورت ماده تاريخ اين چنين نوشته شده است :‌تاريخ وفاتش اين است ( احمد جامي قدس سره) و در زير اين كتيبه آمده است :
( اين دولوح سرپاي مرقد مظهر در زمان امير اعظم امير عبدالرحمان خان بهادر خلد دولته محمد خان هزاره بدرالسلطنه هرات به تربتش ( تقديم ) گرديد صورت اتمام بيافت الموفق بتوفيق الله عاليجاه – فرامرز خان بهادار سپهسالار دولت امير كبير بود به همت باني لازم دانسته با حسن وجه مرتب ساخته بمقصد رسانيده و منصول ساخت اميد قبول است 1300)


دستنگاشتای تاریخی برنمای محجر

مهمترين اين دست نگاشته ها كه بر روي محجر ،‌به يادگار مانده متعلق به « نصير الدين محمد همايون » پادشاه هندوستان است كه به سال 951 ه . ق آن را با مركب سياه در بخشي از محجر ثبت نمود . وي در سفر خود به تربت جام و در هنگام زيارت مزار شيخ احمد اين رباعي را نگاشت كه درحال حاضر براي مراقبت بيشتر ،‌اين قطعة سنگي درگنبد خانه مزار نگهداري مي شود :
اي رحمت تو عذر پذير همه كس ظاهر به جناب تو ضمير همه كس
درگاه و در تو قبله گاه همه خلق لطفت به كرشمه دستگير همه كس
سرگشته بادیه بی سرانجامی، محمد همایون شنبه 14 شوال سنه 951

در بين پايه ها دريكي از سنگهاي سياه بين محجر نيز اشعار ذيل ديده مي شود:

مرشد نامي شيخ گرامي احمد جامي عمم بره
سال وفاتش گر تو بجويي « احمد جامي قدس سره »
حرره محمد معصوم بكري نامي 1012 ه ق
از اين شخصيت يادگاري هايي نيز در سلطانيه زنجان ،‌مسجد علي اصفهان و همچنين در قندهار بر جاي مانده است.
اين اشعار نيز با خط نستعليق در بخشي ديگر از محجر سنگي مزار به چشم ميخورد:
يا رب از شراب شوق يك جامم بخش درطاعت و بندگي سرانجامم بخش
هر چند گناهكارم اين بار خداي آزاد كن و به احمد جامم بخش
1054 ه ق

هرگز نفس شاد به عالم نزديم خورديم بسي خون دل و دم نزديم
بي شعلة آه لب ز هم نگشوديم بي قطره اشك چشم بر هم نزديم
سنه 1071 ه ق


روزي كه روح دامن عمرم رها كند وين خاك تيره بند ز بندم جدا كند
يا رب نگاه دار تو ايمان آن كسي كاين خط من بخواند و بر من دعا كند
چو از غوريان با دل دردناك رسيدن به اين فيض آثار خاك
به زاري بسيار و عجز تمام زدم دست بر دامن شيخ جام
كه اي محرم بارگاه اله به مقصد ره آموز مردان راه
همه دردم اين جا دوا خواهمت مس آورده ام كيميا خواهمت
حرره اسمعيل بن ابوالمكارم انصاري سنه 1064 ه ق

سوالي كردم از قاضي اسلام كه اين معني به جز وي كس نداند
كه عاشق لعل جان افزاي معشوق به شرع عشق بوسيدن تواند
چو بشنود اين سخت قاضي بفرمود كه سائل در سخن در مي چكاند
به شرع عشق بر معشوق فرض است كه عاشق را به كام دل رساند
داد از ستم نرگس بي مي مستش و زلف پريشان بلند و پستش
اقل خلق الله درويش محمد بن شريف اردلان سنه 1081 ه . ق



سنگ مزار های مجموعه

از باز پيرايي محوطه ، سنگ قبرهاي موجود در صورت درهم ريخته ،نا منظم و حتي شكسته بود كه تعدادي از آنها درمحل خود نصب گرديد و بعضي ديگر در كارگاه ، توسط استاد كاران متخصص سنگ وصالي و مرمت شد . تعداد چهارده عدد از اين سنگ مزارها در بهمنماه 1361 ش پس از وصالي در محل تعيين شده قرار گرفت.
بعضي از اين قبور و سنگ قبرهاي آن متعلق به برخي از فرزندان و نبيره هاي شيخ از جمله « شيخ ابوالفتح قطب الدين محمد » صاحب « حديقه الحقيقه » و« شيخ ضياء الدين يوسف» است كه دركنار مزار شيخ احمد مدفونند. بنا بر متن كتاب روضه الرياحين به نقل از « خلاصه المقالات» شيخ الاسلام وصيت كرده بود كه « يوسف را بالاي سرما دفن كنيد كه تاج سر ماست » پس او را همانجا كه شيخ وصيت كرده بود دفن نمودند . قبر پايين پاي شيخ احمد نيز متعلق به « قطب الدين محمد » است.
قرار دادن سنگ قبر دردوران اسلامي بر مزار مردگان امري رايج بوده است ، اين نوع سنگها كه از نظر فرم و شكل به دو دسته افراشته و صندوقي تقسيم مي شوند هر يك داراي مشخصات مشابه و متفاوت نسبت به سنگ نوع ديگر مي باشد ،‌از جمله با توجه به بررسيها اينطور به نظر مي رسد كه هر چه مقام مدفون در رتبه بالاتري قرار






داشته ارتفاع سنگ مزار او نيز بيشتر بوده است و همينطور ظرافت تزئينات و دقت در ساخت و نقش كتيبه ها به همان نسبت افزايش مي يافت.
در سنگهاي افراشته از تزئينات كمتري نسبت به سنگهاي صندوقي شكل استفاده شده و گاهي منحصر به قاب بندي كتيبه ها است . جنس اين گونه سنگ قبرها را بيشتر سنگ صابون و سنگ مرمر تشكيل مي دهد كه از مقاومت بيشتري در برابر عوامل طبيعي برخوردارند . اما سنگ قبرهاي صندوقي شكل قدمت كمتري نسبت به نوع افزاشته دارند و در مقايسه با اين نوع سنگها داراي تزئينات زيبائي شامل موتيفهاي گياهي ،‌نقوش اسليمي و كتابتي بوده و متعلق به دوران تيموري و صفوي مي باشند . خطوط نگارشي بر روي اين دو نوع سنگ مزار ، ثلث براي كتيبه آيات قرآني و اسامي چهارده معصوم (ع) خط نستعليق ،‌كوفي و بنائي است.
بر روي تعدادي از سنگ مزارهاي صندوقي شكل حفره يا گودالهايي كوچك ايجاد شده است . گويا اين حفره هاي كوچك محل ريختن آب و دانه براي پرندگان مي باشد . از سوي ديگر استفاده ازكتيبه هاي قرآني بر روي سنگها نوعي حقانيت مرگ و زندگي جاودانه سراي ديگر را نشان مي دهد و اشاره به يكي از اصول سه گانه شريعت مقدس اسلام دارد . از ديگرموارد قيد شده بر سطح سنگ قبرها نام ومشخصات متوفي ،‌تاريخ فوت ، اشعاري در ارتباط با باورهاي ديني و ابياتي عارفانه با مضمون استغفار به درگاه خداي تعالي است . يكي از كهن ترين نمونه هاي سنگ افزاشته در مجموعه متعلق به مرقد شيخ الاسلام احمدجام است.اين اثر ارزشمند كه از سنگ سبز تراشيده شده داراي كتيبه اي به خط ثلث بوده و بر روي آن عبارات ذيل خوانده مي شود :

« … و احمد بن ابي الحسن بن احمد بن جرير بن عبدالله بن ليث جرير البجلي هذا …الي … محرم سنه احدي و اربعينو اربعمائه و جد… ثلاث و ستين و اربعمائه و انتقاله … الي دار … »

امروزه اين سنگ افراشته در مسجد كرماني نگهداري مي شود.

نمونه ديگر ، سنگ افراشته اي است به ارتفاع 175 و عرض 38 سانتي متر كه جنس ان از سنگ مرمر سفيد بوده و بر روي آن به خط ثلث عباراتي نگاشته شده و در انتهاي متن كتيبه تاريخ 767 ه.ق آمده است.

« كل نفس ذائقه الموت
سلام و غفران علي ذلك الثري و روح و ريحان منور علي ذلك المثوي عنه روضه … رياض جنه بانوار علم و عرفان آرامگاه قدوه ارباب … گنجينه دفينة توحيد لا اله طاوس رياض جنت عنقا قاف قربت گلدسته بوستان شريعت محمد دير و جوئبار ظريف احمدي بسم الله اليه من الدين انعم الله و عليهم و رضي عنهم رضي الحق و الدين شيخ الاسلام احمد جام بقاه الله من جام بلا سلام بعد از توجه به راه مجاز از حقيقت نه مجاز .. احمد ساقي باقي احمد جرعه با صد اندوه اسوه … وفات في سادس الصفر سنه سبع و ست و سبعمائه »





سنگ قبر صندوقی (سنگ به ناد علی)
اين سنگ قبر صندوقي شكل با ابعاد 190 سانتي متر طول ، عرض 40 و ارتفاع 42 سانتي متر در حال حاضر در ضلع شمال غربي مرقد منور شيخ الاسلام احمد جام قرار داد . جنسآن از سنگ خارا و تزئيناتي كه بر روي سطح آن مشاهده مي شود شامل مقرسنهاي ظريف و نقوش گياهي است و بر روي آن به خط نسخ عباراتي نگاشته شده است .
بخشي از اين كتيبه شامل « آيه الكرسي» است كه در پايان آن آمده است : «صدق الله الكرم و ما نحن علي ذلك من الشاهدين ».
وجه تسميه اين سنگ قبر به سبب عباراتي با مضمون ذيل است:
ناد علياَ مظهر العجائب تجده عوناَ لك في النوائب
كل هم و غم سينجعلي بولايتك يا علي ،يا علي ، يا علي



بنای ایوان
ايوان مجلل و زيباي مزار شيخ احمد جام با ارتفاع تقريبي 27 متر از ديدگاه هنري و تزئينات معماري براي هر بيننده اي تحسين برانگيز است . اين بخش از مجموعه كه در برابر گنبدخانه بعنوان نقطه مركزي اين مكان قرار گرفته ، از صلابت خاصي برخوردار است .
گويا درگذشته معماري ايوان مشهور به « طاق درب » بوده كه خانم گلمبك به استناد كتاب « مقامات اولاد شيخ جام » نگاشته شده در سده پانزدهم ميلادي نباي آن را به « مظهر بن اسماعيل » نسبت داده است . به اعتقاد برخي صاحب نظرات شالوده ايوان درنيمه اول سده هشتم هجري ريخته شده و ساختمان آن در اواخر همان سده به پايان رسيده است.
باني ايوان رفيع مزار « شمس الدين مظهر بن شهاب الدين اسمعيل بن قطب الدين محمد بن شمس الدين مظهر بن احمد جامي » است كه پيش از اتمام بناي آن وفات يافته به طوري كه با مرگ وي معماري ايوان وقفه اي ايجاد مي شود و به نسبت ديواره هاي خارجي گنبد از سير تكملي كمتري برخوردار مي گردد . حدوداَ پس از دوازده سال كار توسط فرزند ذكورش « غياث الدين بن مظهر » ادامه مي يابد . بنا بر تواريخ نقل شده مي توان اظهار نمود كه بناي ايوان به احتمال بسيار به سال 720 ه ق به اتمام رسيده است . خانم ليزا گلمبك بر اساس شباهت نقاشي هاي دور درگاه در طرفين ايوان با سبك نقاشي قرن هشتم هجري بناي آن را متعلق به 780 ه . ق مي داند.





شماري از محققان و باستان شناسي كه ايوان مزار جام را مورد بررسي و تجزيه و تحليل قرار داده اند بر اين باورند، طرح و نقشه اصلي بنا هيچگاه در معماري ايوان به منصه ظهور نرسيده است و اگر طرح اصلي به اجرا در مي آمد بايد مشابه با سر درهاي مساجد دوره ايلخاني مي بود كه دو مناره بر فرازش قرار داد و ارتفاع آن تا زير تيزه قوس سه برابر از عرض ايوان است.
در نخستين نگاه معماري اين ايوان القا كننده مساجد جامع يزد و اشترجان مي باشد كه مناره بر رأس ايوان آنها ديده مي شود اما بدليل اينكه طرح بنا از معماري متداول دوره ايلخاني تبعيت نكرده است، ارتفاع سر در چند متر پايين تر از اندازه رايج با شيوه معماري دوران ايلخاني ساخته شده و بجاي دو مناره مرتفع، دو گلدسته «مأذنه» كوتاه قرار گرفته است.
آلفونس گابريل در كتاب خود «عبور از صحاري ايران» مي نويسد:
«كاشيكاري هاي زيبا در بيشتر قسمتهاي آن از بين رفته و ملاط خاكستري زير آن پيدا شده و زيبائي و جلال آن به آرامي و بدون وقفه نا پديد گرديده است.»
چارلز بيت سفر نامه نويس دوره قاجار در بازديد از اين مزار نماي ايوان را با كتيبه هايي به خط كوفي ديده به دليل ريزش قابل خواندن نبودند و از طرفي هنوز بر طاق هاي آن نقش چند گل و بوته سالم باقي مانده بود.


در واقع فضاي داخلي ايوان مسير دسترسي به سه فضاي ديگر به نام هاي گنبد خانه، گنبد سفيد و مسجد كرماني است . علاوه بر آن در طرفين ايوان بين جزر پايه ها يكصد و يك پلكان به طور مارپيچ مسير ارتباطي به بخش فوقاني بنا و مأذنه ها را فراهم نموده است. با مطالعه و بررسيهايي كه پيرامون نحوه معماري بخشهايي از مزار شيخ احمد جام از سوي سازمان حفاظت آثار باستاني – دفتر فني خراسان صورت گرفت، حقايقي را از كيفيت ايجاد ايوان براي كارشناسان روشن نمود.ازاره ايوان كه در ابتداي مطالعات، با لايه اي از گچ پوشيده شده بود، نمي توانست منطبق با معماري ايواني به اين عظمت باشد. بنابراين طي اقدامي از ازاره ها لايه برداري موضعي شد و نتيجه اي كه اين لايه برديها به همراه داشت نشان داد كه در گذشته ازاره ايوان در حد فاصل درگاه ورودي به مسجد كرماني و فضاي گنبد با كاشيهاي زير رنگي به صورت خشهاي شش گوش و مثلث به اشكال متنوع پوشيده شده بود. بنابراين گزارش، اثري از اين كاشيها در قسمتهاي جلو و طرفين ايوان مشاهده نشد.
احتمال دارد اين بخشها در گذشته با سنگ نما سازي شده باشند.از طرفي ضمن خاكبرداري از مجاور پي ها و كف ها دو قطعه كاشي معرق ديده شد، يكي از اين كاشيها متعلق به دوره تيموري بوده و ظاهر الوان آن كه به رنگهاي لاجوردي، سفيد و فيروزه اي بود نشان داد اين نمونه كاشيها در ازاره استفاده شده است.
وجود قطعه ديگري از كاشي به رنگهاي آبي و سفيد مي توانست مؤيد كاشيكاري در دوره ايلخاني باشد كه آن قطعه كاشي نيز احتمالاً در ازاره مورد استفاده قرار مي گرفت. با توجه به اين بررسيها، كاشيهاي دوره تيموري در ناحيه اسپرايوان و در فاصله درگاه هاي ورودي مسجد كرماني و گنبد سفيد قسمت جلو نيز مي تواند ادامه همين دوره باشد. لايه برداري در بخشهاي ديگر ايوان با جستجوي بيشتر و روشن شدن زواياي معماي پنهان آن منجر به پديدار شدن دو محراب شدن و زيبا در طرفين ورودي اصلي گنبد خانه شد كه محراب كوچك و زيبا در ظرفيت ورودي اصلي گنبد خانه شد كه محراب سمت راست به صورت كامل با گچبري هاي زيبا باقي مانده و تداعي كننده نمونه محرابهاي دوره ايلخاني است. محراب سمت چپ در امتداد محراب پيشين و به قرينه ايجاد شده اما در حال حاضر فاقد هر گونه تزئينات گچبري است. در نتيجه اين محراب ها قاعدتاً بايتسي از پوشش ايوان توسط «خواجه غياث الدين» كه 12 سال پس از وفات پدرش «خواجه مطهر بن خواجه شهاب الدين اسمعيل» اقدام به اين كار نمود يعني در حدود سالهاي 732 تا 771 ه.ق ساخته شده باشد.

بنا بر همين نظريه اين دو محراب كوچك مدتي در زير لايه كاشيهاي دوره تيموري مخفي بوده و پس از معدوم شدن كاشيها به تدريج ظاهر شده است. زيرا كيفيت مسالح معماري و شواهد ديگر نشان مي دهد كاشيها پس از ايجاد محراب در جاي خود نصب گرديده است. نقش مياني كتيبه محراب سمت راست حاوي تكرار نام محمد «ص» در ميان يك دايره و بر بالاي ان عبارت «نصر من الله و فتح قريب و بشر المومنين» ديده مي شود. پوشش فضاي زيرين ايوان مزين به كاربندي هنرمندانه و فيلپوشهاي ايوان با مقرنسهاي بسيار زيبا آراسته شده و بخش بالاي آن را با قايقهايي از نوع قوسهاي برجسته مربع پوشش داده اند.
آنچه در حال حاضر در بالاترين نقطهايوان مشاهده مي شود، دوگلدسته يا مأذنه كوچك به ارتفاع تقريبي 5 متر است كه بناي آن را به شخصي به نام «شيخ اسمعيل خان مستوفي الممالك» مستوفي كل كابل و قندهارمقارن با حكمراني نادرشاه افشار نسبت مي دهند.
اين گلدسته ها كه بيشتر ساختار آن شبيه به گنبد كلاه فرنگي است به صورت شش ضلعي ساخته شده و هر ضلع آن چشم انداز وسيعي به اطراف دارد.
ايوان رفيع مزاربا صلابت خاص خود داراي تزئينات كاشيكاي معرق و برجسته، مقرنس، قطاربندي و كاربندي است كه با شيوه اي هنرمندانه در معماري آن اجرا شده است. كاشيكاري هاي ايوان متعلق به دو دوره متفاوت است. كاشي فيروزه اي شش گوش منقوش كه با نقوش گل و برگ، ستاره شانزده به رنگ هاي سياه، لاجوردي و فيروزه اي بر زمينه سفيد تزئين شده و كاشيهاي فيروزه اي تيره رنگ كوچك به شكل مثلث كه با تقوش اسليمي به رنگ سايه كه چهار گوشه كاشيهاي شش گوش بزرگ را پر نموده اند.
نوع دوم ان كاشيكاري معرق دوره صفوي است كه تمام نماي ايوان، از اسپر و پيشاني تا زير قوس را در بر گرفته و با نقوش هندسي، حيواني،گياهي و كيبه هاي ثلث به رنگهاي سفيد، آبي ، فيروزه اي، لاجوردي، سبز روشن و قهوه اي روشن پوشش داده است. ظاهراً پس از پايان معماري، ايوان به صورت امروزي داراي تزئينات نبوده و در قرون بعد به امر شاه عبارس اول صفوي اسپرها و داخل آن و به خصوص حاشيه بيروني سر در با كاشيهاي معرق آراسته شده است. گويا اين عمل شاه عباس در سال 1022 ه.ق پس از مراجعت و در پيشاني آن به خط ثلث تركيبي و تزئيني و با دانگ جلي نوشته شده است.
بر كتيبه واقع در پيشاني ايوان كه به رنگ سفيد بر زمينه لاجوردي است به قلم شيواي ثلث آمده است:

«اتفق بتجديد هذه العماره الرفيعه في اوان دوله الخاقان الاعظم نتيجه اولاد خير الامم نقاره احفاد نبي المكرم ابوالمظفر شاه عباس الحسيني الموسوي خلد الله ملكه»

كتيبه ديگر ايوان از پايين آن آغاز گرديده و پيرامون حاشيه را با مضمون سوره مباركه «الملك» از ابتداي سوره تا پايان آن به خط ثلث ترميبي سفيد بر زمينه لاجوردي آراسته است.

«بسم الله الحمن الرحيم ، تبارك الذي بيده الملك و هو علي كل شي قدير الذي خلق الموت و الحيوه ليبلوكم ايكم احسن عملاً و هو العزيز الغفور الذي خلق سبع سموات طباقاً ما تري في خلق الرحمن من تفوات فارجع البصر…»

اوج تزئين ايوان با بكارگيري نقوش متنوع اسليمي در بناي ايوان به منصة ظهور رسيده است. نماي اين قسمت از مجموعه با زيباترين رنگ ها به ويژه لاجوردي به عنوان زمينه كار وتزئينات مارپيچ، با توجه به ظرافت، بيشتر زيبنده نقش و نگار كتب خطي است.
پرده پر نقش و نگار سردر ايوان در تكرار موزون عناصر تزئيني به صورت شمسه هاي زرين كوچك كه نور حيات بخش خود را بر ميان توده
شاخ و برگ اسليمي پخش مي نمايد، همگي تاكيد بر كار استادانه هنرمندان اين بنا است. ار جمله با شكوه ترين از تزئينات نقش دو اژدها در مقابل يكديگر است كه در لچكي سر در ايوان اين مجموعه ديده مي شود ودر انتهاي دو اسليمي پيچ دار با دهاني گشوده قرار گرفته اند.
در اوستا و ديگر متون عصر ساساني از موجود خطر ناكي بنام «اژدري» از گروه پديده هاي اهريمني نام برده شده و امروز در ايران «اژده» ناميده مي شود. علاوه بر ان قهرمانان شاهنامه نظير فريدون، گشتاسب، بهرام گور، رستم و اسفنديار با آن جنگيده اند. اما از نظر مفاهيم چيني اين حيوان نماد پاسداري و حفاظت است. نگار و نقش برجسته هاي اژدها در دوره مغول به مفهوم چيني و بودائي خويش بيشترين نفوذ را در تزئينات وابسته به هنر معماري ايران داشته است و در مكانهاي گوناگون از جمله سردر، مدرسه، كاروانسار، آرامگاه، اماكن مقدسه و … ايرانيان نيز نقش اژدها را نزديك به اعتقاد چيني ها و با تغييراتي با ذوق و سليقه اي خود به كار برده اند. تا آنجا كه مفاهيم آن به تدريج در فرهنگ و هنر ايران مستحلي گشته است. اژدها در آثار ادبي و همچنين مفاهيم عرفاني نقش مهمي را ايفا كرده است، به طور مثال مولوي در اشعار عرفاني خويش اژدها را با مفهوم نفس سركش و طغيانگر به كار برده است و اژدهايي كه از عصاي حضرت موسي «ع» سر برآورد، قدرت و عظمت پرودگار را در برابر دشمنان به ويژه فرعونيان نشان داد.

گنبد خانه
اين بخش از معماري مجموعه مزار جام در امتداد ايوان و در منتهي اليه طولي فضاي داخلي آن قرار دارد. امروزه بناي گنبد خانه را متصل به ابنيه و فضاهاي ديگري مشاهده مي كنبيم كه به فراخورنياز به بنايهاي مجموعه افزوده شده است. اما بررسيها و تحقيقات به ويژه در نوع رديف تزئينات آجري در بدنه غربي بنا حكايت از آن دارد كه نبد خانه بناي منفردي بوده و گويا مقدم بر ساير ابنيه اطراف ساخته شده است.
ورودي اين بنا در فضاي داخلي ايوان بلند مزار قرار دارد. آستانه درگاه ورودي داراي دري قديمي است كه در اسپر ايوان تعبيه شده و تزئينات منبت كاريهاي هنرمندانه به هيأت كتيبه و نقوش متنوعي است كه بر سطح آن ديده مي شود. اين در چوبي ارزشمند شامل دو قاب بزرگ طرفين و حاشيه پيرامون آن و دو قاب مستطيلي كوچك در بالا و پائين قاب بزرگ است كه لتهاي آن روي هم حاوي چهار حديث از رسول اكرم «ص» به روايت خلفاي راشدين است. بخشي از اين كتيبه ها مربوط به تاريخ ساخت اين در چوبي نفيس 733 ه.ق و نام سازنده ان است كه به شيوه اي خاص به صورت برجسته بر روي ان منبت كاري شده است:

«تمت هده الباب في شهر الاصم» «رجب سنه ثلاث و تلاثين و سبعمائه» «هذا الباب عمل استاد فرخ تبريزي»

فضاي داخلي گنبد خانه و بناي آن يادآور طرح مقبره سلطان سنجر سلجوقي در مرو«سده دوازدهم ميلادي» و بقاياي آرامگاه تيموري مجاور مسجد هرات است.


در واقع گنبد خانه نقطه مركزي مجموعه است كه چهار نماي خارجي ان به وسيلخ بناهاي پيرامون پوشيده است. ساختار اين بنا شامل چهار سه كنج، دو اتاق كوچك،چهار طاق نماي پر هشت ضلعي است و سطح زير گنبد آن با كاربندي هاي بسيار خشمگير مزين گرديده است. احتمال دارد اين اتاق ها در طول قرون به صورت چله خانه مورد استفاده بوده است. گويا ورودي هاي شمالي، جنوبي و شرقي به عنوان درگاه هاي اصلي محسوب مي شده كه وجود گچبريهاي اطراف درگاه غربي اين ادعا را به اثبات مي رساند به احتمال بسيار در گذشته محرابي در ضلع جنوبي ان وجود داشته و در حال حاضر جاي خود را به دري چوبي داده است، به تعبيري ديگر دوراني كه ديگر فضاي داخلي گنبد خانه به عنوان مكان برگزاري نماز مورد استفاده قرار نمي گرفته دري چوبي جايگزين محراب ان شده است.
در چوبي مزبور و بقيه درهاي واقع در گنبد خانه متعلق به سده هشتم هجري است كه تنها ب روي يكي از انها تاريخ ساخت به صورت برجسته «733 ه.ق» وجود دارد. در شمالي گنبد خانه به داخل صحن محوطه جلو، و در سمت قبله به داخل صحن مسجد جامع نو و درهاي كوچكتر ديگر عر دو به داخل حجره هاي كوچك گشوده مي شود. سطوح ديواره ها و زير گنبد با طرحاي هندسي و موتيفهاي گياهي با زمينه هاي مختلف آبي رنگ در قابلهاي متفاوت تزئين شده كه از نظر سبك متعلق به سده هشتم هجري يا نيمه دوم قرن چهاردهم ميلادي است.


با اينكه تزئينات داخل گنبد خانه در تاريخ مزبور به اتمام رسيده احتمال دارد ازاره ان در همان دوران كاشي كاري شده باشد، اما در حال حاضر اثري از اين تزئينات نيست و جاي آنرا پوششي از گچ گرفته است، از سويي مي تواند اين مفهوم را القا نمايد، زماني كه كاشيهاي آن فرو ريخته به دلايلي مرمت انها ممكن نشده است.مسئله اي كه مانع برداشتن اين گچ ها شده است خطوط فراواني بود كه بصورت يادگاري و خاطره نويسي بر سطح ازاره نگاشته شده وبرخي از آنها از نظر تاريخي داراي اهميت شاياني است. به استناد تاريخ كتيبه زير گنبد اين بنا در سال 763 ه.ق مرمت شده و در دو كتيبه واقع در طرفين درگاه اصلي نام هنرمندان مرمتهاي گنبد خانه و نقاشيهاي فضاي داخلي در ميان دو دايره تزئيني آمده است. در طرف چپ نوشته شده است:
«عمل بتجديد هذه السقف استاد عبدالوهاب بنا غفرالله له»
و در سمت راست درگاه اين عبارت ديده مي شود:
«عمل العبد الضعيف سلطانشاه نقاش غفرالله له»

سقف زير بقعه با قطار بندي حاوي اشكال مثلثي است كه با خطوط معقلي «بنايي» عبارت مباركه «لاالهالله و محمد رسول الله» به صورت تكرار آراسته شده است.در ديوار جنوبي گنبد خانه در دو دايره سوره اخلاص «قل هو الله» به قلم زيباي ثلث به روش بديعي رسم شده كه دايره مزبور شامل يك هشت ضلعي است و نقش ستاره ايراني در ميان ان ايجاد گرديده است.
پيرامون آن نيز سوره اخلاص ديده مي شود. اطراف كلمات اين سوره را خطي مدور به رنگ قهوه اي فرا گرفته و محاط آن داراي تزئينات خاصي است كه اين عناصر به صورت مجموعه داخل قابي ايجاد شده است. بر ضلع شرقي و غربي فضاي داخلي نيز دو دايره با نقوش بسيار زيبا با كتيبه اي به خط كوفي مشاهده مي شود. در يكي از فيلپوشها عبارت «الملك لله» به خط كوفي بسيار زيبا در بين نوار بسيار باريك و در حاشيه قوي آن نوشته شده ودر زير آن ترنج و در اطراف آن هاله اي از نقوش گياهي ترسيم گرديده است. قوس مزبور همراه با كتيبه اين قسمت در زير طاق نيز ادامه يافته و پوشش سقف ان تواماً داراي تزئينات و عبارات عربي است. از جمله تزئينات نقاشي اين مكان شمسه هايي است كه به صورت منفرد در قابلهاي چهار ضلعي و با فرم نقشهاي پر كننده قرار گرفته اند. در حاشيه عمودي اين عناصر تزئيني نقوش هندسي لوزي شكل پديد امده كه اين اشكال بر روي هم قرار گرفته و با رنگهاي متنوع جلوه خاصي به گنبدخانه داده است.
از ديگر نقاشيهاي گنبدخانه، نقش گلداني پر از گل است كه بر بالاي آن نقش محرابي شكل ايجاد شده و در ميان قابي مربع مشاهده مي شود. بر روي اين قاب تعدادي دست نوشته و يادگاري در نقاطي كه نقاشي نشده نوشته شده است. كيفيت هنري نقاشي هاي گنبد خانه مؤيد يكنواخت بودن سبك و شيوه آن دارد كه در يك زمان معين به منصه ظهور رسيده است.
بخش ديگر از تزئينات گنبد خانه به رسمي بندي سقف اختصاص دارد كه نماي مياني از يك ستاره كوچك شروع شده و اطراف آن نز ستاره هاي شش ضلعي به صورت بر جسته ايجاد گرديده است. مجموع آن ستاره اي وسيع به فرم چند ضلعي به وجود آورده است. راس اين ستاره ها به اطراف پراكنده شده و قوسهاي بسيار زيبائي از آن پديد آمده است. در ميان هر يك از اين قوسها به فرم مثلثي با خط معقلي «بنايي» به صورت مكرر نوشته شده: «محمد رسول الله». يكي ديگر از كتيبه هاي گنبد خانه به رنگ سفيد بر زمينه لاجوردي بوده و اطراف ان گنبد خانه به رنگ سفيد بر زمينه لاجوردي بوده و اطراف آن مملو از آرايه هاي تزئيني و مضمون آن حديثي است منقول از حضرت رسول اكرم «ص»:
«قال النبي صلي الله عليه و سلم، الدنيا ساعه فاجعلها صدق و طاعه الله» مهمترين كتيبه گنبد خانه در حاشيه بخش فوقاني بنا و در ذيل نوشته اي قرآني ديده مي شود كه اين كتيبه و نگاشته زيرين آن در يك نوار پهن پيرامون گنبد خانه را فرا گرفته است. اين نوشته اطلاعات معتبر و مهمي را از دوره هاي اين بنا ارائه مي نمايد:
«ذكر الله اعلمي و التقديم احق واحد[…] بيوم الاخر و قال النبي ]عليه اسلام[ : بعثت لهذه الامه علي رأس كل مائه سنه من يجددلها بنيان الدين چون به حكم اين دو نقل صحيح و نص صريح توفيق احيا مراسم بقاع ارباب خيرات و باغ اصحاب و فوركريم «كذ» و كرامات درباره بنده ضعيف ابي الحسين محمد بن محمد بن ابي كرت و وقفه الله تعالي لما يحب و يرض بتحقيق پيوست بتجديد عمارت اين قبه فلك اساسها بها كه تشييد. قواعد و ابتناء ان باسم و رسم مجاور آن تربت حضرت وارث تخت ولايت احمد بوالحسين پيشواي هر دو گيتي رهنما «ي» انس و جان زيدت يعني فضائله قدساً في عهد دولت قطب افلاك الهدي بحر فائل و العلي بن مظهر منقوم احمد و هو الحمد. قومه فهم خيار و هم خير المعشر قدر […] كان باني اصل ملك الوردي قيماً متولي سنجر در شوال مضي من هجره لام و جيم بعد خاء بتلطف … حدوث يافته بود اشارت نمود في شهود سنه ثلاث و ستين و سبعمائه»


گنبد سفید
بناي واقع در ضلع شمالي غربي ايوان معروف به « گنبد سفيد » است و از آن به نام هاي « مسجد رواق » و يا به تعبيري ديگر « مسجد سردر » ياد شده است. زير بناي داخلي بنا به طور تقريبي 64 متر مربع را در بر گرفته و درگاه ورودي آن در مجاورت ورودي نقاشي روي گچ اجرا شده است. پوشش طاق اين درگاه آراسته به عناصر تزئيني طاق نيز مشابه با وضعيت معماري مجاور آن«درگاه مسجد كرماني» به رشته پلكان مارپيچ براي دسترسي به بالاي ايوان منتهي مي گردد.
بناي گنبد سفيد داراي دو شاه نشين در اضلاع شمالي و جنوبي است كه شاه نشين ضلع جنوبي مزين به مقرنس ها زيبائي مشابه با تزئينات مسجد كرماني بوده و بر طبق آن احتمال داده مي شود، شاه نشين شمالي در طول اعصار و قرون بازسازي و ساماندهي نيز فاقد هرگونه عناصر و اجزا تزئيني است. چهار تويزه اي كه فضاي مركزي را احاطه نموده اند ايجاد پوشش را بر روي بنا به صورت گنبدي كم خيز ممكن نبوده است.

بناي گنبد سفيد داراي دو شاه نشين در اضلاع شمالي و جنوبي است كه شاه نشين ضلع جنوبي مزين به مقرنس ها زيبائي مشابه با تزئينات مسجد كرماني بوده و بر طبق آن احتمال داده مي شود، شاه نشين شمالي در طول اعصار و قرون بازسازي و ساماندهي نيز فاقد هرگونه عناصر و اجزا تزئيني است. چهار تويزه اي كه فضاي مركزي را احاطه نموده اند ايجاد پوشش را بر روي بنا به صورت گنبدي كم خيز ممكن نبوده است.
در اسپرهاي ساقه اين پوشش تعدادي نور گير براي تامين نور فضاي داخلي بنا تعبيه شده است. در طرفين شاه نشين شرقي محل دو درگاه كوچك ديده مي شود كه به طاق نماهاي بيروني راه داشته است . تزئينات نماي داخلي بنا شامل مقرنس هاي شاه نشين ، قوسهاي تزئيني نظير مسجد كرماني و وجود كتيبه اي به خط كوفي بوده كه در داخل بنا و در ابتداي ورودي آن ايجاد شده است . اين كتيبه پيرامون زمينه شطرنجي نا تمام نوشته شده و حاوي سوره هاي فاتحه و اخلاص است و متاسفانه به مرور زمان قسمت اعظم اين نوشته ها از بين رفته است . اگر چه كار كتيبه مزبور و نقش و نگارهاي اطراف آن به دلايلي نا معلوم به پايان نرسيده و تنها خطوط اوليه اي بر آن ترسيم گرديده تا تزئينات بر روي اين قسمت اجرا شود ، اما مي توان كامل شده اين عناصر تزئيني را در بخش قديمي مسجد عتيق نيز مشاهده كرد .گويا در گذشته نماي بيروني گنبد سفيد داراي دو طاق نما با تزئينات مقرنس مشابه با نماي بيروني مسجد كرماني بوده كه بدليل بيان مدرسه فيروز شاهي و نما سازي آن جلوي اين طاقنماها را مسدود كرده اند.

در جانب راست ايوان و در نماي بيروني گنبد سفيد ديواري آجري مشتمل بر چهار بر چهار طاقنما قرار داد كه سطح آن با تلفيقي از آجر و كاشي با اشكال هندسي بسيار زيبا آراسته شده است. آجرهاي خفته و راسته و كاشيهاي ميان آن عنصري را به شكل ترنج ايجاد نموده و در همان قسمت كتيبه اي با زمينه كاشي لاجوردي به قلم زيباي ثلث در سه سطر بصورت ذيل نگاشته شده:

«تم هذه العماره
محمود
عمل العبد الضعيف استاد حاجي زين جامع شيرازي عفر الله له في اربع و اربعين و ثما نمائه» «844 ه.ق»


علاوه بر آن در داخل بناي گنبد سفيد تعدادي قبر وجود دارد كه يكي از مدفونين آن احتمالاَ « ملك غياث الدين محمد كرت » و يا « شيخ شهاب الدين اسماعيل » « متوفاي 736 ه ق » است و بقيه قبور متعلق به شخصيتهايي است كه با شيخ جام يا مزار وي ارتباط داشته اند ، از جمله دو قبر ابتداي بنا منسوب به دختران شيخ الاسلام احمد است كه در اين امكان به خاك سپرده شده اند . با اين وجود به نظر مي رسد يكي از مدفونين اين مكان « ملك غياث الدين كرت » باشد . وي ملك هرات بود و فصيحي خوافي در مجمل درباره محل تدفين وي مي نويسد:


« بناء عمارت طاق و صفه سر روضة قطب الاوياء و شيخ الاسلام احمد ژنده پيل بر دست ابوالمؤمن ملك غياث الدين محمدكرت المدفون بهذه المشهد… »


گنبد فیروز شاهی


يكي از بناهاي مشرف بر صحن مزار شيح جام « گنبد فيروز شاهي » است . اين بنا در ضلع غربي مجموعه قرار دارد . بناي مزبور داراي نقشه اي چليپايي شكل و چهار ايواني است كه بر فراز آن گنبدي بلند به رنگ فيروزه اي قرار دارد و امروزه همچنان به « گنبد سبز » معروف است . ساقة گنبد اين بنا از سه قسمت شكل گرفته كه وجود كتيبه اي به خط ثلث مزين به سورة « الفتح » زيبائي خاصي به نماي مجموعه بخشيده است.
درمجاور گنبد قدامي شكل بنا ، گنبد خانه اي با فضايي محدود قرار دارد . برنارد اكين مي نويسد:

« نقشه برداري مجددي كه پس از سال 1938 ميلادي از بنا صورت گرفت مؤيد اين مسئله بود ، ظاهراَ در صلع شمال غربي ، بخشي از بناي وسيعتري بوده و در حال حاضر اثري از آن نيست ، اما روزگاري اين مكان مدرسه فيروزشاه بوده است.»

در سالهاي اخير به اهتمام كارشناسان ميراث فرهنگي خراسان بر اساس شواهد معماري باقيمانده طرح و نقشه بخشهائي كه اثري از آنها وجود نداشت تهيه گرديد و باز پيرائي هايي بر روي آن انجام گرفت.
ورودي گنبد خانه درضلع شمالي مجموعه قرار گرفته و در غرب اين ايوان و خارج از گنبد آن دو طاقنما وجود دارد كه با طاقنما هاي موجود در نماي صحن جلو مشابه است . بين طاق نماها و ايوان كه تنها آنها را از روي بام مي توان رويت نمود ،‌ديوار دايره شكلي ديده مي شود كه به عقيده خانم گلمبك برج پله اي اين قسمت بوده است . در ضلع غربي طاق نما هاي موجود ،ديوار نسبتاَ كوتاهي با زاويه مايل بيرون آمده است گويا اين ديوار پايه قوس بوده و مانند مدرسه غياثيه خرگرد در خواف نماي صجن را ايجاد نموده است . طاق نماهاي واقع در ضلع جنوبي نورگير در حال حاضر به هيچ جا دسترسي ندارد اما شايد ورودي اصلي به گنبد خانه بوده است.
جبهه جنوبي اين مجموعه به صورت يك نماي معين به هيئت طاق نماهايي با تزئينات كاشي تقسيم شده است . در ورودي گنبدخانه كوچك ،‌اسپري را اشغال مي كند كه از نما بيرون زده و آن را به صورت درگاه اصلي در آورده است . به طور كلي اين نماي تزئيني در برخورد با گنبد زاويه قائمه اي را تشكيل مي دهد . از نظر ساختار معماري در حقيقت اين دو بنا « گنبد سفيد و گنبد فيروز شاهي» به يكديگر متصل نبوده بلكه با فاصله نامحسوسي از هم جدا ميباشند

و تنها با ديوار كم عرضي ازنما به يكديگر متصل هستند . فضاي داخلي گنبد فيروز شاهي با تويزه هاي متقاطع و طاق هايي از نوع كجاوه اي احتمالاَ با گنبد مقصوره مسجد جامع نو هم دوره بوده و با گنبد مقبره زين الدين ابوبكر تايبادي در تايباد قابل مقايسه است.
اتاقك مربع بنا كه در طاق نماهاي شرقي و غربي ايجاد شده در قسمت غربي آن محرابي كوچك تعبيه گرديده است .شواهد معماري گوياي اين مطلب است . هر دو اتاق ، نما و ساختمان هاي نيمه تمام واقع در شمال آن بخشي از بناي وسيعتري است كه هرگز به پايان نرسيده و تنها قسمت هايي از آن ساخته شده است . اين قسمتها شامل سراسري ورودي به صورت نماز خانه و اتاق كناري آن مي باشد كه براي تدفين باني بنا در نظر گرفته شده است .
گويا در ابتداي كار قسمت ايوان قرار بود كه به صورت دو طاق نماي طرفين ساخته شود . خانم گلمبك در گزارش خود قيد كرده است . با توجه به كتاب مقامات اولاد شيخ جام احداث بنا 846 ه ق ذكر شده در حالي كه تاريخ كتيبه در نماي ديوار « گنبد سفيد »844 ه ق است . احتمال دارد اين اختلاف زماني مربوط به آغاز و پايان معماري بنا باشد.
برخي از محققان گنبد فيروزشاهي را بقعه اي مي دانند كه بر روي سردابه بر پا شده است.


گنبد خانه داراي فضائي چهار طاقي به ابعاد تقريبي 110 متر مربع با چهار فضاي شاه نشين و دو طاق نما در شاه نشين هاي شرقي و غربي است . در طاق نماي غربي آن محرابي وجود داشته كه امروزه تنها قسمتي از حاشيه قوس آن محراب بر جاي مانده است . بر فراز طاق درگاه هاي شمالي و جنوبي به منزله ورودي بنا ، دو طاق قرار دارد و نور گير در هر يك از آنها جاي گرفته است.
مهمترين بخش گنبد فيروز شاهي پوشش سقف آن است كه با بكارگيري سه كنج ها و تزئينات كار بندي به شيوه اي بسيار بديه و زيبا پوشش يافته است . بناي كناري آن نيز داراي دو شاه نشين در جبه هاي شرقي و غربي با طرح نيمه هشت وجهي شبيه محراب مزار مولانا در تايباد و با حاشيه از تزئينات گچ بري با طرح مصرس آراسته شده است.
گنبد خانه بزرگ از نظر ساختار معماري مشابه با اسلوب مسجد جامع نو است . بيشتر ساختار اين بنا در هر حال ، به وسيله گريو استوانه اي بلند ،گنبد آن را پوشانده و به وسيله هشت ضلعي گريوپنهان مانده است . اين هشت ضلعي ،‌ربع گنبدي ها را در فضاي هشت گوشه بين قوس
هاي متقاطع به مانند مسجد جامع نو مخفي مي كند.
طاق اين بنا با قشري گچي متناسب با كاربندي هاي همان طاق ايجاد شده است . قوس هاي متقاطع به شكل باريكه هاي قوسي پر حجم خط بندي گرديده و اين قوسها با طاق نماها به وسيله باريكه هايي مشابه كه هيچ پيشينه ساختاري ندارد اتصال يافته اند . قوس هاي متكي بر قوسهاي مختلط تشكيل ستاره شكلي را مي دهند كه بوسيلة يك حاشيه تزئيني تقليل بيشتري يافته تا قبه طاق را ايجاد نمايند . هر يك از قسمتهايي كه به اين طريق حاصل مي شود خود به صورت طاقي نمايان مي گردد و به دنبال آن نيز سلسله قوس هايي قرار مي گيرد .
اسپرهاي بسته شامل يك طرح مهندسي در تمام سطوح مي باشد و يك نوار تزئيني هندسي اطراف آنها را فرا گرفته است . كتيبه ها در داخل ترنجهايي كه شكل آنها تابع طرح مهندسي اسپر مياني ديوار گنبد سفيد است قرار دارد . در زير قشر گنبدي ،‌افزيزي مركب از گل برگ لوتوس از جنس كاشي معرق در حاشيه يك كتيبه بسيار پهن به خط ثلث ايجاد شده است . بقيه گريو گنبد را يك طرح مشبك هندسي وسيع پوشانده است . بخشي از اين قسمت ها با عناصر تزئيني هندسي كوچكتر به روش هزار باف پوشش يافته است . حاشيه فوقاني نماي ديواربنا درگذشته داراي كتيبه اي به خط ثلث بوده كه به سبب فرو ريختگي قرائت آن غير ممكن است.
با توجه به نام اين بنا « گنبد فيروز شاهي » و اينكه در متون به جز « امير جلال الدين فيروز شاه بن ارغون شاه » شخص ديگري با اين نام در احفاد « امير تيمور گوركان » نيست به احتمال قوي بناي واقع در ضلع غربي مجموعه از ابنية خيرية امير جلال الدين فيروزشاه است.
برنارد اوكين پيش از بازسازي مدرسه فيروزشاهي در گزارش خود آورده است:
كاوشهاي انجام شده توسط سازمان حفاظت آثار باستاني در سال 1975 ميلادي وسعت حقيقي و نماي جنوبي مدرسه فيروز شاهي را مشخص نمود . از جمله در مقايسه با نقشه مدارس دوره تيموري پيش تاق مركز نما قطعاَ به يك ايوان منتهي ميشودو انتظار مي رود سه ايوان ديگر در اطراق صحن داشته باشد . ديواري متصل با زاويه 45 درجه به ضلع شمال غربي گنبد بر وجود حياطي پخ دار دلالت دارد . به نظر مي رسد كه ديوار پوششي در بخش هاي غربيو شرقي امتداد يافته و در زيرمحدوده هاي نماي جنوبي مشرف به آرامگاه شيخ احمد بوده و اخيراَ ديوار پوششي جديد در اين قسمت از نماي اصلي دوره تيموري به سمت شرق امتداد داده شده است . خانقاهي كه به وسيله تيمور از ابتدا ساخته شده بود و در بخش شرقي آرامگاه شيخ قرار داشت ،‌احتمالاَ با يك ديوار پوششي در قرن 15 ميلادي ناموزوني هاي نقشه را تغيير داده است . بدون شك سر در و ايوان مدرسه داراي كتيبه اي از جلال الدين فيروز شاه بوده كه در قسمتهاي شرقي و جنوبي محوطه قرار داشته كه اين ايوان به هشتي ختم مي گرديد و با مجموعه ارتباط پيدا مي نمود.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

sargen

عضو جدید
مقبره فردوسی

مقبره فردوسی

http://rapidshare.com/files/238450477/clip_image002.jpg.html


امروز برای دیدن مقبره فردوسی به این مکان راهی شدم، هوا بارانی است و این
هوا و ورودی 300 تومانی و کولی های دوره گرد که جلوی باغ به امید پولی دو تار می زنند چقدر خوب گویای غربت این بزرگواری است که در زیر خاک این شهر خفته است .
البته این مقبره برای من همواره فراتر از یک بناست . در اولین نگاهم و یقینا هر بینند ه ای ، شاهنامه با آن داستانهای اسطوره ای ، زال ، رستم ، سهراب و افراسیاب را تداعی می کند .
برای دیدن این مقبره باید مسافت 30 کیلومتری را طی کنی و این نوعی ترک از زندگی روز مره است .
این عوامل همچون زنجیره ای لذت هر بار دیدن این مجموعه را برای من دو چندان می نماید . اگر این مقبره داخل شهر واقع می شد حتما احساس متفاوتی نسبت به آن داشتم.
حال می خواهم مقبره سفید پوش فردوسی را توصیف معنائی و احساسی خود را بیان کنم :
مقبره بدون در نظر گرفتن اشعار با فردوسی ارتباط بر قرار نمی کند ، نمای سنگی آن کنتراستی با اطراف خود ندارد و انعکاس این حجم سفید افسانه ای با پله ها و سکو ها د رآبنمای مقابلش هر مسافری را وسوسه می کند تا عکسی به یادگار با حکیم توس بگیرد .
خود بنا همانند یک المان در وسط میدان می ماند و با فضای اطراف ارتباط خوبی برقرار نمی کند و این بر تنهائی فردوسی می افزاید .
ستونهای گوشه مقبره انسان را به یاد تخت جمشید می اندازد و با دیدن آن ذهن را از فردوسی و اشعارش منحرف می کند .
این ستونها و ارتفاع آن عظمت و بزرگی را برای انسان تداعی می کند و هر کس این عظمت را به گونه ای برای خود تفسیر می کند .
در پایان باید بگویم که برای من مهم نیست که طراح این بنا آندره گدار بوده یا لرزاده و سیحون آنرا بازسازی کرده معماری آن اسلامی است یا غیر اسلامی ، ستونهای روی نما از تخت جمشید اقتباس شده یا نه ، شبیه مقبره کوروش کبیر است یا نه دیدن این مکان مرا به کودکیم می برد هنگامی که با پدر و مادر به این مکان می آمدم خود بنا و سردابه ای مرموز و نگاههای کودکی کنجکاو به سیمرغ گچین و پیکان دو شاخه ،احجامی که در خیال من زنده بودند زال تنها بر فراز کوهی با جوجه سیمرغها نشسته بود و من حیران نظاره گرش بودم .
در اینجاست که روایت با بنا یکی می شود و بنا را به سوی فردوسی سوق می دهد و حتی با عامی ترین مردم ارتباط برقرار می کند .
در مرکز بنا که بنشینی تازه بلندای سقف و تهی بزرگ درون این حجم به ظاهر صلب را حس میکنی
و دراین مکان آنکه به تمام این بنا معنی می دهد خفته است راوی تمام این روایتها . . .
 
آخرین ویرایش:

*ملینا*

عضو جدید
کاربر ممتاز
آرامگاه عمر خیام

آرامگاه عمر خیام

آرامگاه عمر خیام
يكي از ديدني ترين باغ هاي ايراني، باغي است كه بناي آرامگاه حكيم عمر خيام، در ميان آن قرار گرفته است. اين باغ به خود وي تعلق داشته است. آرامگاه اين فيلسوف، در شرق آرامگاه امام زاده محمد محروف و ابراهيم قرار دارد.
این بنای جادویی کار استاد هوشنگ سیحون است. در مرداد 1335 انجمن آثار ملی در نامه ای به مهندس سیحون نوشت که وضع بنای موجود آرامگاه خیام متناسب با شخصیت علمی و هنری خیام نیست و انجمن در نظر دارد در این مورد اقداماتی به عمل آورد .از سیحون خواسته شد طرح و نقشه جدیدی متناسب با شخصیت خیام طراحی کند. " محل جدید آرامگاه انتخابی سیحون در ((گوشه شمالی باغ)) مورد تایید انجمن قرار گرفت و در پی آن طرح پیشنهادی سیحون در 1337 به دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران فرستاده شد.مهندس محسن فروغی رئیس دانشکده هنرهای زیبا در نامه ای به انجمن چنین گزارش داد : "طرحی که توسط آقای مهندس هوشنگ سیحون استاد این دانشکده برای آرامگاه حکیم عمر خیام تهیه شده است و(( ماکت های)) مربوط به آن مورد دقت قرار گرفت و از طرف آقای سیحون درباره آن توضیحات کافی داده شد .با توجه به این نکته که در تهیه طرح مزبور از سبک معماری ایرانی حداکثر استفاده به عمل آمده این نقشه چه از لحاظ اصول فن معماری و چه از نظر سبک برای آرامگاه حکیم بزرگ ایران کاملا متناسب است."
در 1338 ساخت آرامگاه شروع شد .در سال 1341 پس از سه سال کار مداوم کار ساختمان آرامگاه به پایان رسید. مقبره خیام از لحاظ معماری و ساخت یکی از مهم ترین ساختمانهای ساخته شده در زمان خود است. ارتفاع مقبره 22 متر است و استخوان بندی اصلی آن فلزی محاط در پوشش بتنی است.شکل بنا در پایین تقسیم بندی ده گانه دارد و فاصله پایه ها 5 متر است.اضلاع بنا مستقیما به سمت بالا ادامه یافته و به صورت اشکال هندسی منظم تورفتگی پیدا میکنند و بعد به صورت تقریبا مخروطی شکل به هم رسیده شبه گنبدی را در بالا به وجود می آورند که قسمت عمده آن مشبک وتو خالی و یادآور ستاره ای است که نماد شخصیت علمی و ستاره شناسی خیام تلقی می شود. سطح داخل و خارج مقبره با کاشیهای معرق و اشعار خیام مزین شده است.
روکار بنا معرق کاری سنگی استو با قطعات نازک سنگهای محکم و شفاف ساخته شده است.در کنار آرامگاه هفت خیمه سنگی بسیار زیبا وجود دارد که در زیر هرکدام یک حوض آب با کاشی فیروزه ای رنگ ساخته شده است.
در چهار مقاله نظامی عروضی آمده است :شنیده بودم که خیام گفته بود:( من آرزو دارم مزارم در جایی باشد که در بهاران برگ گل روی مزارم بریزد ) بنابراین بنای یادبود و آرامگاه باید طوری ساخته می شد که باز باشد و این خواسته خیام انجام شود. در منتهی الیه محور نامبرده که فاصله نسبتا قابل توجهی با امام زاده محروق داشت در میان درختان کاج تنومند و زرد آلو محل مناسب بنا در نظر گرفته شد در اینجا اختلاف سطحی در حدود 3 متر وجود داشت که در فصل بهار شکوفه های زرد آلو روی مزار میریزد. از همین وضعیت استفاده شد و مجموعه بنا شامل یک برج و چشمه سارهای اطراف آن به دور یک دایره بزرگ طراحی شد به طوریکه برج هم کف زمین و چشمه سارها در اختلاف سطح قرار گیرند. خیام در واقع سه شخصیت دارد :ریاضی دان است- منجم و شاعر که باید هر سه شخصیت در بنا نشان داده می شد .
دایره کف به ده قسمت تقسیم شد به طوری که برج یادبود بر 10 پایه مستقر باشد. عدد 10 اولین عدد دو رقمی ریاضی است و پایه اصلی بسیاری از اعداد است. از هر یک از پایه ها دو تیغه مورب به طرف بالا حرکت می کند به ترتیبی که با تقاطع این تیغه ها حجم کلی برج در فضا ساخته می شود و چون تیغه ها مورب اند خطوط افقی آنها باید ناظر به محور عمودی برج باشد .پس تیغه ها به صورت مارپیچ شکل به طرف بالا حرکت می کنند تا با هم تلاقی کنند و از طرف دیگر سر در بیاورند که خود یک شکل پیچیده ریاضی و هندسی است. این شکل با عدد 10 هر دو سمبل دانش ریاضی خیام است.بر خورد تیغه ها با یکدیگر فضاهای پر و خالی و به خصوص در بالا ستاره های درهمی را به وجود می آورند که از لابلای آنها آسمان آبی نیشابور پیدا است و به تدریج به طرف نوک گنبد ستاره ها کوچکتر می شوند تا درآخر یک ستاره پنج پر آنها را کامل میکند.این ستاره ها و آسمان اشاره بهشخصیتنجومی خیام دارد .
و اما برخورد تیغه ها با هم ده لوزی بزرگ می سازند که باید با کاشی کاری پر شوند. بهترین تزیین خود رباعیات خیام بود که به صورت خط شکسته و در هم به روش(( سیاه مشق)) های خطاطان بزرگی مانند میر عماد و بعضی استادان شکسته نویس با کاشی به صورت نقوش انتزاعی سرتاسر لوزی ها را پر کند .به تقاضای(( انجمن آثار ملی)) شادروان استاد جلال همایی بیست رباعی به این منظور انتخاب کردند و استاد مرتضی عبدالرسولی این خطوط در هم و تزیینی باشند زیبا نویسی ها را انجام دادند که با کاشی معرق آماده و به شکل کتیبه های تزیینی به ارتفاع حدود 14 متر داخل لوزی ها نصب شد که باید گفت در تاریخ معماری ایران اولین بار بود که خط شکسته در تزیینات بنا به کار رفت.از داخل نیز قسمت های پر از جمله همین لوزی ها با نقش گل و برگ و پیچک باز از هم با کاشی معرق تزیین گردیدند و تماما اشاره به شخصیت شاعری خیام است.
دور تا دور برج در قسمت اختلاف سطح چشمه سارها در اطراف یک دایره وسیع به مرکز خود برج ساخته شد.همه از سنگ گرانیت با اجزا مثلثی شکل و تورفتگی و برون آمدگی هایی که تا اندازه ای شکل خیمه را تداعی میکنند واین اشاره به نامخیام است .چون پدرش خیمه دوز بود نام او به همین مناسبت انتخاب شد. از طرف دیگر حوض ها با کاشی فیروزه که در مجموع قسمتی از ستاره را نشان می دهند به تعداد هفت پر به مفهوم هفت فلک و هفت آسمان و هفت تپه باز اشاره به افلاک و نجوم دانش دیگر خیام است.روی هم رفته مجموعه در یک حال و هوای شاعرانه با درختان تنومند در اطراف ساخته شد .و همان طور که خواست خود خیام بوده کاملا باز است و مزارش بهاران گل افشان.

http://sofreyesafar.blogfa.com/87112.aspx

آرامگاه خیام ترکیبی ست از شعر و ریاضی و نجوم....







منبع:www.maryart.blogfa.com
 
معماری مقبره خیام نیشابوری

معماری مقبره خیام نیشابوری


طرح ساخت مقبره ی خیام توسط مهندس سیحون

آرامگاه خیام در نیشابور
در مرداد 1335 انجمن آثار ملی در نامه ای به مهندس سیحون نوشت که وضع بنای موجود آرامگاه خیام متناسب با شخصیت علمی و هنری خیام نیست و انجمن در نظر دارد در این مورد اقداماتی به عمل آورد .از سیحون خواسته شد طرح و نقشه جدیدی متناسب با شخصیت خیام طراحی کند.سیحون و حسین جودت (ناظر ساخت و سازهای انجمن ) پس از بازدید از مکان در نامه ای به انجمن چنین گزارش دادند :
"... راجع به مقبره خیام به طوریکه http://www.www.www.iran-eng.ir/ملاحظه فرموده اند محل آن فعلا چسبیده به بقعه امام زاده محروق می باشد و هرگونه عملی در این محل نمی تواند استقلال و برجستگی به مقبره خیام بدهد و لازم است که محل جدیدی در همان محوطه در نظر گرفته شود .با مطالعاتی که در این قسمت به عمل آمد محل آرامگاه تعیین گردید و کروکی لازم نیز متناسب با محل جدید تهیه گردید تا در صورتیکه مورد موافقت باشد نقشه های تکمیلی و صورت برآورد هزینه آن تقدیم گردد."
محل جدید آرامگاه انتخابی سیحون در ((گوشه شمالی باغ)) مورد تایید انجمن قرار گرفت و در پی آن طرح پیشنهادی سیحون در 1337 به دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران فرستاده شد.مهندس محسن فروغی رئیس دانشکده هنرهای زیبا در نامه ای به انجمن چنین گزارش داد :
"طرحی که توسط آقای مهندس هوشنگ سیحون استاد این دانشکده برای آرامگاه حکیم عمر خیام تهیه شده است و(( ماکت های)) مربوط به آن مورد دقت قرار گرفت و از طرف آقای سیحون درباره آن توضیحات کافی داده شد .با توجه به این نکته که در تهیه طرح مزبور از سبک معماری ایرانی حداکثر استفاده به عمل آمده این نقشه چه از لحاظ اصول فن معماری و چه از نظر سبک برای آرامگاه حکیم بزرگ ایران کاملا متناسب است."
بعد از گزارش فروغی به انجمن سیحون در اسفند 1337 متعهد شد نقشه های قطعی و نقشه های اجزای کار را شامل مقبره اصلی - سکو بندی اطراف و آبنماها و بناهای تابعه آن وهمچنین نظارت کار را هرچه زودتر برای ساخت مقبره به انجمن تحویل دهد.

سیحون مشخصات فنی بنا را چنین توضیح می دهد :"استخوان بندی بنا فلزی و دارای روکش آلومینیوم خواهد بود در قسمت سقف نوعی شیشه های ضخیم الوان و در متن قسمت بدنه با کاشی پشت و رو تزیین خواهد شد.زیر سازی بنا با بتون و کرسی و پله ها با سنگ گرانیت و بدنه دیوار مجاور آبنماها با سنگ تراورتن و سنگ روی قبر از سنگ سیاه مشهد خواهد بود."
شرکت ساختمانی کا.ژ.ت در 1337 به انجمن اطلاع داد حاضر است مسئولیت ساخت کار را با در نظر گرفتن نظریات سیحون به عهده گیرد و ساختمان آرامگاه خیام را بدون عیب و نقص به اجرا در آورد.
سیحون و حسین جودت نیز اعلام کردند :file:///C:/Documents%20and%20Settings/mahmood/Desktop/نیشابوریان%20-%20طرح%20ساخت%20مقبره%20ی%20خیام%20توسط%20مهندس%20سیحون_files/khayyam02.htm
"طرح اولیه ساختمان آرامگاه خیام با استخوان بندی فلزی تهیه گردید و در نظر بود که روکار آن با آلومینیوم پوشیده شود پس از مراجعه به اهل فن معلوم شد که روکش آلومینیوم بر فلز آثار نامطلوبی از لحاظ ترکیبات شیمیایی دارد .از این رو تصمیم گرفته شد که کار با بتن ظریف اجرا گردد و ارتفاع آرامگاه نیز از 12 متر به 22متر ترقی داده شود تا عظمت بیشتری پیدا کند."
آنها متذکر شدند :
"ارجاع کار به یک شرکت پیمانکار خارجی جهت ساخت مقبره مستلزم تحمل هزینه زیاد است و از طرفی شرکت ساختمانی کا.ژ.ت تعهد نموده که در صورت نیاز متخصصین خارجی را جهت نظارت و اجرای درست کار استخدام نماید و از طرفی به اثبات رسیدن شایستگی شرکت کا.ژ.ت در ساخت مقبره نادرشاه بر همگان آشکار شده است و شایسته است که ساخت مقبره خیام نیز به شرکت مزبور داده شود ."
آنها در ادامه کار افزودند که :
"اندک بی توجهی در این کار ممکن است نظیر آرامگا ه فردوسی (طرح کریم طاهر زاده بهزاد ) موجب تاثر و پشیمانی گردد."
در 1338 ساخت آرامگاه شروع شد و دراین سال قسمتهای عمده کار از جمله گود برداری بتن ریزی پیهای بنا و طرح محوطه به اجرا در آمد.در سال 1341 پس از سه سال کار مداوم کار ساختمان آرامگاه به پایا ن رسید.
مقبره خیام از لحاظ معماری و ساخت یکی از مهم ترین ساختمانهای ساخته شده در زمان خود است.
ارتفاع مقبره 22 متر است و استخوان بندی اصلی آن فلزی محاط در پوشش بتنی است.شکل بنا در پایین تقسیم بندی ده گانه دارد و فاصله پایه ها 5 متر است.اضلاع بنا مستقیما به سمت بالا ادامه یافته و به صورت اشکال هندسی منظم تورفتگی پیدا میکنند و بعد به صورت تقریبا مخروطی شکل به هم رسیده شبه گنبدی را در بالا به وجود می آورند که قسمت عمده آن مشبک وتو خالی و یادآور ستاره ای است که نماد شخصیت علمی و ستاره شناسی خیام تلقی می شود.
سطح ÷ر داخل و خارج مقبره با کاشیهای معرق و اشعار خیام مزین شده است.روکار بنا معرق کاری سنگی استو با قطعات نازک سنگهای محکم و شفاف ساخته شده است.در کنار آرامگاه هفت خیمه سنگی بسیار زیبا وجود دارد که در زیر هرکدام یک حوض آب با کاشی فیروزه ای رنگ ساخته شده است.
سیحون در مورد ایده اصلی کار می نویسد :
"بنای یادبود دیگر مربوط به خیام است در نیشابور که تقریبا مقارن بنای قبلی با یکی دو سال فاصله دیر تر ساخته شده است.
محل بنا در باغ بزرگی در خارج شهر نیشابور و با فاصله نزدیک به دو کیلو متر از جاده مشهد – نیشابور واقع است . تقریبا با همین فاصله به طرف غرب با غ دیگری آرامگاه شیخ عطار را در برمیگرد. باغ اول به باغ امامزاده محروق معروف است به ترتیبی که در محور اصلی باغ ساختمان قدیمی امام زاده محروق جا دارد .مزار خیام درست در گوشه شمالشرقی این بنا قرار داشت .به طوریکه در زمان سلطنت رضاشاه در مراسم فردوسی با عجله این مقبره را به شکل یک میله سنگی بی اهمیت تعمیر و آماده کردند که در موقع بازدید مستشرقین قابل عرضه کردن باشد.در سی و چند سال پیش که انجمن آثار ملی تصمیم گرفت بنای مناسبی برای خیام ایجاد کند طرح آنرا به عهده اینجانب گذاشتند.
چون در جوار امامزاده امکان ایجاد ساختمان قابل توجهی نبود ناچار محور دیگری عرضی در باغ به وجود آوردم که عمود بر محور اصلی است و ورودی بنای خیام از همین محور در نظر گرفته شد. به خصوص که این محور در جهت باغ عطار نیز بود.یعنی از همین ورودی جاده دیگری کشیده شد که باغ امامزاده و خیام را به باغ عطار ارتباط می داد.
حال می پردازیم به شرح بنای یادبود خیام.در چهار مقاله نظامی عروضی آمده است :شنیده بودم که خیام گفته بود)): گور من در موضعی باشد که هر بهاری شمال بر من گل افشانی کند .))
بنابراین بنای یادبود و آرامگاه باید طور ی ساخته می شد که باز باشد و این خواسته خیام انجام شود. در منتهی الیه محور نامبرده که فاصله نسبتا قابل توجهی با امام زاده محروق داشت در میان درختان کاج تنومند و زرد آلو محل مناسب بنا در نظر گرفته شد در اینجا اختلاف سطحی در حدود 3 متر وجود داشت که از همین وضعیت استفاده شد و مجموعه بنا شامل یک برج و چشمه سارهای اطراف آن به دور یک دایره بزرگ طراحی شد به طوریکه برج هم کف زمین و چشمه سارها در اختلاف سطح قرار گیرند.
خیام در واقع سه شخصیت دارد :ریاضی دان است- منجم و شاعر که باید هر سه شخصیت در بنا نشان داده می شد .
دایره کف به ده قسمت تقسیم شد به طوری که برج یادبود بر 10 پایه مستقر باشد. عدد 10 اولین عدد دو رقمی ریاضی است و پایه اصلی بسیاری از اعداد است.
از هر یک از پایه ها دو تیغه مورب به طرف بالا حرکت می کند به ترتیبی که با تقاطع این تیغه ها حجم کلی برج در فضا ساخته می شود و چون تیغه ها مورب اند خطوط افقی آنها باید ناظر به محور عمودی برج باشد .پس تیغه ها به صورت مارپیچ شکل به طرف بالا حرکت می کنند تا با هم تلاقی کنند و از طرف دیگر سر در بیاورند که خود یک شکل پیچیده ریاضی و هندسی است. این شکل با عدد 10 هر دو سمبل دانش ریاضی خیام است.بر خورد تیغه ها با یکدیگر فضاهای پر و خالی و به خصوص در بالا ستاره های درهمی را به وجود می آورند که از لابلای آنها آسمان آبی نیشابور پیدا است و به تدریج به طرف نوک گنبد ستاره ها کوچکتر می شوند تا درآخر یک ستاره پنج پر آنها را کامل میکند.این ستاره ها و آسمان اشاره به شخصیت نجومی خیام دارد .
و اما برخورد تیغه ها با هم ده لوزی بزرگ می سازند که باید با کاشی کاری پر شوند. بهترین تزیین خود رباعیات خیام بود که به صورت خط شکسته و در هم به روش(( سیاه مشق)) های خطاطان بزرگی مانند میر عماد و بعضی استادان شکسته نویس با کاشی به صورت نقوش انتزاعی سرتاسر لوزی ها را پر کند .به تقاضای(( انجمن آثار ملی)) شادروان استاد جلال همایی بیست رباعی به این منظور انتخاب کردند و استاد مرتضی عبدالرسولی با نظر اینجانب که به صورتیکه می خواستم, این خطوط در هم و تزیینی باشند زیبا نویسی ها را انجام دادند که با کاشی معرق آماده و به شکل کتیبه های تزیینی به ارتفاع حدود 14 متر داخل لوزی ها نصب شد که باید گفت در تاریخ معماری ایران اولین بار بود که خط شکسته در تزیینات بنا به کار رفت.از داخل نیز قسمت های پر از جمله همین لوزی ها با نقش گل و برگ و پیچک باز از هم با کاشی معرق تزیین گردیدند و تماما اشاره به شخصیت شاعری خیام است.
دور تا دور برج در قسمت اختلاف سطح چشمه سارها در اطراف یک دایره وسیع به مرکز خود برج ساخته شد.همه از سنگ گرانیت با اجزا مثلثی شکل و تورفتگی و برون آمدگی هایی که تا اندازه ای شکل خیمه را تداعی میکنند واین اشاره به نام خیام است .چون پدرش خیمه دوز بود نام او به همین مناسبت انتخاب شد.
از طرف دیگر حوض ها با کاشی فیروزه که در مجموع قسمتی از ستاره را نشان می دهند به تعداد هفت پر به مفهوم هفت فلک و هفت آسمان و هفت تپه باز اشاره به افلاک و نجوم دانش دیگر خیام است.روی هم رفته مجموعه در یک حال و هوای شاعرانه با درختان تنومند در اطراف ساخته شد .و همان طور که خواست خود خیام بوده کاملا باز است و مزارش بهاران گل افشان.در قسمت دیگر باغ بناهای دیگری جهت کتابخانه و مهمانسرای موقت با ملحقات برای مستشرقین و محققین که مایل اند در محل اقامت کوتاه داشته باشند و از نزدیک در جوار آرامگاه و در فضای شاعرانه ضمن کار بهره معنوی داشته باشند ساخته شد که از شرح جزییات صرف نظر میشود.

منبع :‌ مجله ي معماري شماره ي ۲۸
 

فهم

عضو جدید
معرفی مقابر صخره ای یا گوردخمه های استان آذربایجان غربی

معرفی مقابر صخره ای یا گوردخمه های استان آذربایجان غربی

معرفی مقابر صخره ای یا گوردخمه های استان آذربایجان غربی


مقبره صخره ای قارلی دام


این دخمه سنگی در غرب شهرستان ارومیه، در ارتفاعات غربی روستای "بند" و در کوه معروف به " قارلی دام" قرار دارد.
این گور صخره ای به لحاظ تقسیم بندی، از نوع مقابر تک واحدی پیوسته با دو اتاقک و یک جلو خان در مقابل است. ورودی اتاقک اول به شکل چهارگوش و ارتفاع مدخل و عرض آن به ترتیب حدود 95×60 سانتی متر است. گوشه های اتاقک مدور و فضای آن کم و از کف تا سقف حدود 170 سانتی متر بلندی دارد. اتاقک دوم در پشت اتاقک اول قرار دارد. ورودی آن نیز به شکل چهار گوش و در میانه دیواره عقبی اتاقک اول تعبیه شده است. ارتفاع مدخل این اتاق در مقابل ورودی اصلی 92 و عرض آن نیز حدود شصت سانتی متر است. ارتفاع اتاقک دوم از کف تا زیر سقف آن از 120 تا 130 سانتی متر متغیر است. این گوردخمه صخره ای ساده به هزاره اول ق . م تعلق دارد.
مقبره صخره ای سدوک


سدوک در سی کیلومتری جنوب شهر ارومیه، نزدیک روستای "خرم آباد " قرار دارد. در این منطقه دو دخمه روبروی یکدیگر در پس رفتگی مستطیل شکل طبیعی کوه دیده می شود. شکل و ابعاد ورودی این دخمه ها نشان می دهد که تاریخ ساخت این دو بنا متفاوت است. دخمه پایینی از دو فضا تشکیل شده است؛ فضای اول به عنوان فضای واسطه بین خارج و اتاق جسد عمل می کند. سقف و دیوارهای آن ناصاف بوده و حالت گنبدی شکل در سقف به وجود آورده است. کف آن ها با خاک پر شده و کف اصلی را پوشانده است. فضای اتاق جسد با یک آستانه ورودی تقریباً مستطیل شکل از فضای اولی (واسطه) جدا می شود.
دخمه بالایی با یک ورودی تقریباً باریک و کوتاه از فضای بیرونی جدا می شود. این گوردخمه فضایی با سقف مدور و کفی مسطح دارد. در دیواره سمت راست ورودی آن، طاقچه بسیار کم عمقی با قوس هلالی مشاهده می شود که گویا نیمه تمام مانده است. ورودی این دخمه دارای ارتفاعی است که می توان با کمی خم شدن از آن عبور کرد.
گور دخمه فخریگاه



تقریباً در پانزده کیلومتری شمال شهرستان مهاباد و در جنوب قریه "اگریگاش" (ایندرقاش) اثر تاریخی با عظمت فخریگاه از دوره مادها قرار دارد. داخل گور دخمه از دو قسمت با ارتفاع پنجاه سانتی متر تشکیل شده است. بخش شمالی آن متشکل از دو پله ورودی و دو ستون با ارتفاع10/2 متر است. در انتهای سمت غربی این بخش، مقبره ای که سابقاً محل دفن مردگان بود و دو مقبره کوچک تر به ابعاد مساوی وجود دارد. بخش جنوبی آن پایین تر از بخش شمالی قرار دارد و دارای دو ستون و دقیقاً رو به جنوب است. دخمه فخریگاه دارای چهار ستون و دو پله در سمت چپ ایوان است.
باستان شناسان و محققین زیادی این دخمه را دیده اند و درباره آن مطلب نوشته اند. مثلاً "دیاکونف" درباره آن می نویسد: شمالی ترین مقبره مادی فخریک درمانای باستانی و نزدیک میاندوآب (مهاباد) است که جلو خان ندارد و سقف ساده سنگی آن را چند ستون نگه می دارد و ظاهراً محلی بوده است برای گذاشتن جنازه ها.
تعیین قدمت این مقبره دشوار است، ولی تشریفات تدفین در آن با مراسمی که در گذشته در ناحیه اطراف دریاچه ارومیه متداول بود، تفاوت دارد.

رومن گیرشیمن آن را مربوط به مقبره یک شاهزاده مانایی می داند. هرتسفلد و دیگران معتقدند که این مقبره مادی است و از نظر حجاری و ستون بندی در شمار مقابر مهم دوره ماد است.
مقبره صخره ای بی بی کند



روستای "بی بی کند" در شهرستان شاهین دژ قرار دارد. این گوردخمه با یک مدخل سنگی دارای چند اتاق تو در تو و یا منفرد است. در این اتاق ها که اغلب به هم راه دارند، ورودی، طاقچه های سنگی، نور گیر و ... دیده می شود.

http://www.tebyan.net/index.aspx?pid=84766
 

Alborz Rad

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
آرامگاه خیام

آرامگاه خیام

آرامگاه خیام

آرامگاه خیام که در محله کهن شادیاخ در نیشابور است.

درگذشت خیام را در سالهای ۵۰۹ و ۵۱۷ نوشته اند. آرامگاه وی در باغی که در زمان وی در محله شادیاخ نیشابور بوده‌است؛ قرار دارد و این آرامگاه همان جایی است که به قول نظامی عروضی هر بهار در آن گل افشانی می شده است.

مساحت باغ خیام بیست هزار متر مربع و طول بنای یادبود مشبک آن ۱۸ متر است و اطراف آنرا کاج های همیشه سرسبز احاطه کرده اند. در کتیبه های لوزی شکل و کاشی کاری شده بنای یادبود خیام، به خط عبدالرسولی رباعیاتی از خیام خوشنویسی شده است. باغ آرامگاه خیام که از باغ های دیدنی می باشد دارای مجموعه ای از کتابخانه، موزه و مهمانخانه است و در ورودی آن تندیس زیبایی از وی نصب شده است.

طراح و معمار آرامگاه خیام هوشنگ سیحون بوده‌است.





xayam.jpgxayam 2.jpg
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
معماری مقابر

معماری مقابر

[FONT=&quot]معماری آرامگاهی[/FONT]
[FONT=&quot]معماری آرامگاهی قبل از اسلام[/FONT]
[FONT=&quot]معماری آرامگاهی بعد از اسلام[/FONT]
[FONT=&quot]:[/FONT][FONT=&quot] مقدمه[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT]
[FONT=&quot]یکی از پر تعداد ترین بناهای تاریخی به جای مانده در ایران آرامگاه میباشد.که با بررسی و مطالعه سیر تاریخی و فرهنگی ان اطلاعات بسیاری پیرامون تحولات معماری به دست خواهد امد.طبیعی است توجه جوامع انسانی به معماری این گونه بناها معلول دو علت بوده است:عامل معنوی مذهبی و دیگری عامل اجتماعی[/FONT][FONT=&quot] .[/FONT]
[FONT=&quot]
[/FONT][FONT=&quot]معماری ارامگاهی در ایران (قبل از اسلام و بعد از اسلام)تمرکز ایجاد شده است[/FONT][FONT=&quot].[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT][FONT=&quot]در اهمیت معماری ارامگاهی همین بس که بخش قابل توجهی از بقایای معماری قدیم را شامل میشود[/FONT][FONT=&quot].[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT][FONT=&quot]ادولف لوس در این رابطه میگوید[/FONT][FONT=&quot]:[/FONT][FONT=&quot]معماری چیزی نیست جز یادمانها و مقابر که بیانگر تاریخ و قدمت قوم و ملت هاست[/FONT][FONT=&quot].[/FONT][FONT=&quot]


[/FONT][FONT=&quot]اشکال تدفین مردگان در طول تاریخ[/FONT]
[FONT=&quot]
•[/FONT]
[FONT=&quot]دفن در حالت جنینى[/FONT]
[FONT=&quot]•[/FONT][FONT=&quot]طناب پیچ کردن مردگان[/FONT]
[FONT=&quot]•[/FONT][FONT=&quot]دفن در قبر هاى عظیم[/FONT]
[FONT=&quot]•[/FONT][FONT=&quot]دفن در سنگ آهک[/FONT]
[FONT=&quot]•[/FONT][FONT=&quot]شتر و جواهرات، همراه میت[/FONT]
[FONT=&quot]•[/FONT][FONT=&quot]قلب جداى از جسم[/FONT]
[FONT=&quot]•[/FONT][FONT=&quot]میت در غار یا در کوه[/FONT]
[FONT=&quot]•[/FONT][FONT=&quot]مردگان خوراک لاشخورها[/FONT]
[FONT=&quot]•[/FONT][FONT=&quot]دفن در تنه درخت[/FONT]
[FONT=&quot]•[/FONT][FONT=&quot]تدفین در آب[/FONT]
[FONT=&quot]

[/FONT][FONT=&quot]آمیختگی تدفین با مذهب[/FONT][FONT=&quot]

[/FONT]​
[FONT=&quot]با توجه به دگرگونى باورها و آئین هاى تدفین در تاریخ اجتماعات مى توانیم بگوییم که در همه ى فرهنگ ها تدفین با مذهب درآمیخته و به همین جهت با تغییر مذهب، آیین تدفین نیز دگرگون مى شده است[/FONT][FONT=&quot].[/FONT][FONT=&quot]




[/FONT][FONT=&quot]تدفین در زرتشت[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT][FONT=&quot]زرتشتیان جسد رفتگان را ناپاک مى دانند ، جسم وى را متعفن و گندیده مى نامند و حتى تا گذشته اى نه چندان دور از دفن آن در زمین به شدت منزجربودند . مطابق سنت زرتشتى بدن مرده را بر فراز برجى که دخمه نام دارد و در محلى دور افتاده واقع است مى گذارند تا طعمه ى پرندگان وحشى شود[/FONT][FONT=&quot] .[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT][FONT=&quot]یکی از ایات دینی زرتشت بدین مذمون است:گناهی که توبه آنقبول نمیشود دفن کردن مردگان است[/FONT][FONT=&quot].[/FONT][FONT=&quot]


[/FONT][FONT=&quot]تدفین در مسیحیت[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT][FONT=&quot]مسیحیان اولیه ، مردگان خود را در دخمه هاى زیر زمینى دفن مى کردند. در این دخمه ها یک کلیساى کوچک براى اجراى مراسم تدفین وجود داشت .به دلیل آنکه تعداد زیادى از مقدسین در این محلها دفن شده بودند، بسیارى از آنها بعدا تبدیل به مرقد و زیارتگاه شدند[/FONT][FONT=&quot].[/FONT][FONT=&quot]
[/FONT][FONT=&quot]تدفین در اسلام و یهود[/FONT][FONT=&quot]
}
[/FONT][FONT=&quot]مسلمانان و یهودیان با سوزاندن مرده مخالف اند. در اسلام و یهودیت مى بایست مرده را حتماً در خاک دفن کرد[/FONT][FONT=&quot].[/FONT][FONT=&quot]
}
[/FONT][FONT=&quot]در اسلام و یهودیت، نبش قبر جایز نیست گورستان در این مفهوم یک خانه ى ابدى و از برخى لحاظ پندآموزاست[/FONT][FONT=&quot].[/FONT][FONT=&quot]
}
[/FONT][FONT=&quot]گورستان اهل تسنن، ساده است و پیش مى آید که گورها بىنام و نشان باشند و تنها سنگى ساده بر آن بنهند[/FONT][FONT=&quot].[/FONT][FONT=&quot]
}
[/FONT][FONT=&quot]اما در فرهنگ ایرانى و اسلامى، آرامگاه و سنگ قبر اهمیت دارد، چنان که بسیارى از آرامگاه ها از نظر معمارى و بسیارى از سنگ قبرها از نظر خوشنویسى ، شاهکارهایى به شمار مى آیند[/FONT][FONT=&quot].

[/FONT]
[FONT=&quot]گوردخمه[/FONT][FONT=&quot]

[/FONT]
[FONT=&quot]گورْدَخمه[/FONT][FONT=&quot] دخمه‌ای [/FONT][FONT=&quot]است که در صخره‌ها، کوه‌ها[/FONT][FONT=&quot]و یا تپه‌ها[/FONT][FONT=&quot]برای خاکسپاری مردگان ساخته می‌شده‌است. گوردخمه‌های زیادی از دوران مادها[/FONT][FONT=&quot]و پس از آنان در سراسر ایران[/FONT][FONT=&quot]یافته شده‌است. . به این ترتیب می‌توان نتیجه گرفت که گوردخمه‌ها بیش از آنکه ریشه و منشاء آشوری[/FONT][FONT=&quot]و مادی داشته باشند، به هنر معماری اورارتوها مرتبط هستند.[/FONT][FONT=&quot]به گوردخمه استودان نیز گفته میشود[/FONT][FONT=&quot].[/FONT]
[FONT=&quot]نمونه دیگر معماری مادها استودان ها ( گور دخمه ها )هستند.در آن زمان بد ترین کارها را الوده نمودن چهار عنصر اب[/FONT][FONT=&quot] خاک اتش و هوا میدانستند.در ان زمان کسی که از دنیا می رفت را[/FONT][FONT=&quot] روی شبکه فلزی و اهنی (هر چند فلزات نیز از سنگ بدست می امده اند)در کریاس خانه میگذاشتند.نساکشها[/FONT][FONT=&quot] مردگان را در دخمه ها میگذاشتند.دخمه ها را معمولا بیرون از ابادی ها میساختند.مرده را درون ان برده و ان را به سنگ می بستند تا جانوران لاشخور نتوانند استخوان انها را همراه گوشت بکنند.این استخوان را سپس تمیز کرده در جعبه سنگی در داری (مانند صندوق ) و در جایی به نام اسدان(استخوان دان) یا استودان میگذاشتند تا با خاک تماس پیدا نکند[/FONT][FONT=&quot].[/FONT]
[FONT=&quot]
معماری ارامگاهی بعد از ظهور اسلام[/FONT]
[FONT=&quot]مقدمه[/FONT]
[FONT=&quot]بی گمان ،آرامگاه،باستثنای مسجد بیشتر از هر نوع بنای معماری در ادیان مختلف در روزگار اسلام مورد توجه عام می باشد . و کمترین شهری است که سهمی از چنین بنایی نداشته باشد . [/FONT]
[FONT=&quot]ایجاد آرامگاه در اسلام نکوهش شده است[/FONT][FONT=&quot] و هیچگونه بنایی روی قبرنباید ساخته شود[/FONT]
[FONT=&quot] طبق احادیث پیامبر (ص) از هر کوششی برای علامت گذاری قبر به ویژه مزار خودشان جلوگیری می کردند اما در کمتر از یک نسل پس از پیامبر اداب کفن دفن وارد اسلام شد و بعد از 70 سال مزار پیامبر مکان مقدستری از مسجد پیامبر گشت علت این امر علاوه بر نفوذهایی که از درون اسلام مانند امر جهاد جوشیده ، نفوذهای خارجی در ایجاد مقبولیت عام آرامگاهها نقش اساسی داشته اند . نفوذهایی از سوی غرب مانند آرامگاهای رومی ِیعنی برجهای مقبره ای پالمیری یا شهدای اولیه مسیحیت .[/FONT]
[FONT=&quot]

واژه[/FONT]
[FONT=&quot] شناسی[/FONT]
[FONT=&quot]به دلیل این که این نوع[/FONT][FONT=&quot]بنا زیاد محترم نبوده نام های متفاوتی بر آن گذاشته شده ولی هنگامی که آرامگاه[/FONT][FONT=&quot]بخشی از یک فضای عمومی مانند مدرسه رباط مسجد می شده رنگ تقدس به خود می گرفته[/FONT]
[FONT=&quot]تربت[/FONT]
[FONT=&quot] : تداعی کننده خاک یا قبر که همتای انگلیسی آن [/FONT][FONT=&quot]Tomb[/FONT][FONT=&quot] است[/FONT]
[FONT=&quot]قبه[/FONT]
[FONT=&quot] : گنبد[/FONT]
[FONT=&quot]مرقد[/FONT]
[FONT=&quot] : مکان استراحت [/FONT]
[FONT=&quot]مدفن[/FONT]
[FONT=&quot] : مکان تدفین ( واژه ای بدون طنین)[/FONT]

[FONT=&quot]تحلیل کالبدی :
[/FONT]
[FONT=&quot]معماری تدفینی به تدریج از حالت ساده به پیچیدگی گرایید و سرانجام این پیچیدگی روز افزون در توسعه بافت اصلی معماری مربوط منعکس گردید. آرامگاهای نخستین چون گور سامانیان و گنبد قابوس برای مقاصد دیگری جز بنای یاد بود مردگان هیچ شایستگی نداشت. در نقطه مقابل این آرامگاه ها زیارت گاهها قرار داشتند
[/FONT]

[FONT=&quot]انواع آرامگاههای این دوره از لحاظ شکل

[/FONT]
[FONT=&quot]چهار گوش گنبد دار [/FONT][FONT=&quot]: ریشه در آرامگاههای کهن متاخر و کلیسا ها ومشاهده اوائل مسیحیت مربوط به دوره بیزانس ،آتشکده ها ، ساسانی یا چهار طاقی[/FONT]
[FONT=&quot]
مقبره برجی شکل [/FONT]
[FONT=&quot]: ریشه در چادرترکی ، برجهای دیده بانی چینی و مقابر برجی شکل پالمیری [/FONT]


[FONT=&quot]
[/FONT]

[FONT=&quot]
[/FONT]



[FONT=&quot]
[/FONT][FONT=&quot]



[/FONT]​
 
آخرین ویرایش:

Seti.Star

عضو جدید
کاربر ممتاز
آرامگاه فردوسی چطور ساخته شد؟

آرامگاه فردوسی چطور ساخته شد؟

این بنا با معماری خاصش که برگرفته از معماری هخامنشی است داستان خاص خودش را دارد و هم‌اکنون هم گاهی با اتفاقاتی نظیر خراب شدن چشم‌اندازش با تیرهای انتقال برق و غیره مطرح می‌شود. نکته جالب در مورد این مقبره خراب شدن چند باره و تجدید بناهای متعدد است، چنانکه مشهور است، پیکر فردوسی را به گورستان راه ندادند و ناچار او را در باغ خودش درون شهر طابران توس، نزدیک به دروازه شرقی رزان به خاک سپردند. مقبره او زیارتگاه اهل دانش و معرفت بود و با آنکه بارها آن را با خاک یکسان کردند از نو ساخته می‌شد.
خبری نه چندان موثق وجود دارد که ساختن اولین بنا بر گور ابوالقاسم فردوسی را به سپهدار توس در زمان فردوسی، یعنی ارسلان جاذب سپهدار توس نسبت داده است. کسی که ذکر او در دیباچه شاهنامه هم آمده‌است.

100 سال پس از مرگ فردوسی در سال 510 هجری، نظامی‌عروضی آرامگاه شاعر حماسه‌سرای ایران در باغی متعلق به خود شاعر زیارت کرد و 600 سال بعد هنگامی‌ که عبیدخان ازبک به تیشه تعصب آن را ویران کرده بود قاضی نورالله شوشتری به شرف زیارت آن نائل آمد. بعدها درسال 1302 ه.ق که میرزا عبدالوهاب خان شیرازی نصیرالدوله (آصف‌الدوله) والی خراسان بود، به دستور آن مرد ادب‌دوست مقبره فردوسی به قرائن و آثار و علائمی در باغی درون توس تعیین شد و بنایی آجری بر آن ساخته شد.
[h=2]همه با هم برای فردوسی[/h]

بعد از جنگ جهانی اول که شور و احساسات ملی در ایران بالا گرفته بود، در مجامع و مطبوعات قدرشناسی از فردوسی و لزوم بنای شایسته‌ای بر سر خاک او مطرح شد.ملک‌الشعرا بهار که توس را زیارت کرده و تنها سکویی بی‌سقف و دیوار به‌ جای بنای آصف‌الدوله یافته بود، در 1299 در هفته‌نامه نوبهار خود مقاله‌ای در لزوم بنای آرامگاه نوشت. پس از تأسیس انجمن آثار ملی در سال 1301، کوشش‌هایی برای ساختمان آرامگاه آغاز شد. چون نیت این بود که آرامگاه شاعر بزرگ ملی به هزینه مردم و نه از بودجه دولت ساخته شود، در 1304 با نشر بیانیه‌ای از مردم خواستند که اعاناتی برای این منظور به حساب انجمن پرداخت كنند.
در سال 1305 گروهی از طرف انجمن برای تعیین محل دقیق آرامگاه و تهیه طرح آن از تهران به توس رفتند. آندره گدار، رئیس اداره باستان‌شناسی، مقبره را به شکل اهرام مصر طراحی کرده بود و ساخت این طرح در مراحل اولیه پیش رفته بود ولی با مخالفت ذکاءالملک فروغی این طرح تخریب شد تا به جای آن مقبره‌ای به سبک ایرانی هخامنشی ساخته شود.
طراحی این مقبره بر عهده حسین لرزاده گذاشته شد. اشعار کتیبه‌ها به خط استاد عمادالکتاب نوشته شده و سپس بر سنگ‌های نما انتقال داده شده. ساختمان آرامگاه در سال 1311 آغاز و در مدت 18 ماه به پایان رسید و برای جشن هزاره فردوسی در سال 1313 آماده شد. برای تأمین کسری هزینه 160هزار برگ بلیت بخت‌آزمایی 10 ریالی چاپ و از طریق شعبه‌های بانک ملی ایران توزیع شده بود.
مساحت ساختمان 945 متر بود و بهترین حجاران تصاویری از شاهنامه را بر دیوارهایش حک کردند اما از آنجا که در طراحی بنا محاسبات فنی دقیق لازم به عمل نیامده بود، به ویژه به سبب عدم محاسبه مقاومت خاک و مصالح پی، ساختمان آرامگاه از همان سال‌های نخست شروع به جذب رطوبت و نشست کرد. تعمیرات و مراقبت‌های 30‌ساله هم کارگر نشد و به ناچار لزوم تجدید بنای آرامگاه مطرح شد. به دستور انجمن آثار ملی در سال 1343 بازسازی بنا با نظارت هوشنگ سیحون در سال 1347 به انجام رسید.
فردوسی را به گورستان راه ندادند و ناچار او را در باغ خودش درون شهر طابران توس، نزدیک به دروازه شرقی رزان به خاک سپردند. مقبره او زیارتگاه اهل دانش و معرفت بود و با آنکه بارها آن را با خاک یکسان کردند از نو ساخته می‌شد​

[h=2]سیحون که بود؟[/h]هوشنگ سیحون معمار زبده ای بود که در سال 1299 در تهران و در خانواده هنرمندی که همگی اهل موسیقی بودند به دنیا آمد. او از کودکی به نقاشی علاقه‌ای مفرط داشت و از زمانی که توانست زغال یا قلم به دست بگیرد به نقاشی کردن برروی ستون‌ها و دیوارهای خانه‌شان پرداخت. سیحون جزو نخستین دسته از دانشجویان رشته معماری در دانشگاه تهران بود و بعدها استاد همین دانشگاه شد. در سال 1314 هم به عنوان سومین رییس دانشکده هنرهای زیبای تهران انتخاب شد. از همین سال فعالیت‌های زیادی در دانشکده هنرهای زیبا و از جمله تاسیس سه رشته شهرسازی، تئاتر و موسیقی انجام داد.
[h=2]آرامگاه امروزی فردوسی[/h]
بنای پیشین دارای نمای بیرونی شبیه بنای فعلی بود، اما داخل آن کوچک‌تر و کم‌عمق‌تر و دارای دو ورودی کم‌عرض شرقی و غربی بود. بنای کنونی که سعی شده در ظاهر کاملا شبیه بنای پیشین باشد دارای900 متر سطح زیربنا و ساخته شده از بتن، سنگ و کاشی است. بخش فوقانی بنا که در اجرای اولیه توپر بود این بار میان‌تهی ساخته شد. سقف داخلی آن هم با کاشی‌کاری معرق و متأثر از عناصر تزئینی دوره هخامنشی و عصر فردوسی روکاری شد. دیوارهای آن هم تماماً با سنگ‌هایی از منطقه توس نماسازی شد. هیأت کلی بنا آرامگاه کوروش در پاسارگاد را تداعی می‌کند.

مجموعه فرهنگی باغ آرامگاه فردوسی در 20 کیلومتری شمال شرقی شهر مشهد، در مسیری منشعب از راه عمومی‌ مشهد به کلات نادری، نزدیک به شهر تاریخی طابران و بقعه تاریخی هارونیه قرار دارد. روستای پاژ زادگاه فردوسی که امروزه فاز نامیده می‌شود، در 28 کیلومتری شرق آرامگاه فردوسی قرار دارد.



فرآوری: الهام مرادیبخش گردشگری تبیان

برگرفته از هفت صبح، خبرآنلاین
 

sanaz_panel

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
آرامگاه باباطاهر




باباطاهر معروف به باباطاهر عریان، عارف، شاعر و دوبیتی سرای اواخر سده چهارم و اواسط سده پنجم هجری ایران و معاصر طغرل بیک سلجوقی بوده‌ است. بابا لقبی بوده که به پیروان وارسته می‌ داده‌اند و عریان به دلیل بریدن وی از تعلقات دنیوی بوده ‌است.

آرامگاه باباطاهر در شمال شهر همدان در مرکز میدانی مستطیل شکل و همنام با وی، زیبا، سرسبز، و بر بالای تپه ای کم ارتفاع قرار گرفته است. بنای مقبره در ادوار گذشته چندین بار باز سازی شده است. در قرن ششم هجری برجی آجری و هشت ضلعی بوده است، در دوران حكومت رضا خان پهلوی نیز بنای آجری دیگری بجای آن ساخته شد. در جریان این بازسازی لوح کاشی فیروزه‌ ای رنگی مربوط به سده هفتم هجری بدست آمد که دارای کتیبه‌ ای به خط کوفی برجسته و آیاتی از قرآن است و هم اکنون در موزه ایران باستان نگهداری می ‌شود. احداث بنای جدید در سال ۱۳۴۴ خورشیدی با همت انجمن آثار ملی و شهرداری وقت همدان و توسط مهندس محسن فروغی انجام شده‌ است. این بنای تاریخی طی شمار ۱۷۸۰ مورخه ۲۱/۲/۱۳۷۶ به ثبت آثار تاریخی و ملی ایران رسیده‌ است. در اطراف بنای جدید فضای سبز وسیعی احداث شده ‌است.
باباطاهر
كه حدوداً در اواخر قرن چهارم و اوایل قرن پنجم می زیسته، از شعرا و عرفای بزرگ روزگار خویش است. بیشتر دوران زندگی او در فقر گذشت. او یكی از مشهورترین دو بیتی سرایان ایرانی است كه گذشت زمان نتوانسته دو بیتی های شور انگیزش را كه با لهجه لری سروده شده است از یادها بزداید. از بابا طاهر علاوه بر دوبیتی ها، آثار ادبی دیگری نیز به جا مانده است كه از آن جمله می توان به دو قطعه، چند غزل، مجموعه كلمات قصار عربی و كتابی به نام سرانجام اشاره نمود. بابا طاهر در مجموعه كلمات قصار عربی، عقاید عرفانی خود را علم معرفت و ذكر و عبادت و وجد و محبت بیان كرده است كه مشتمل بر 420 ذكر عارفانه در پنجاه باب و همراه با خاتمه ای در موضوعات متفرقه است. كتاب سرانجام وی مشتمل بر دو بخش است كه بخش نخست آن رساله ای است كه با كلمات قصار در عقاید عرفا و صوفیان و بخش دوم نیز رساله ای است به نام (الفتوحات الربانی فی اشارات الهمدانی) كه گویا شارح آن جانی بیك همدانی است. در محوطه داخلی این ارامگاه ۲۴ دو بیتی بر روی ۲۴ قطعه سنگ زیبا حک شده و در قسمت پایین اطراف محوطه داخلی مزار نصب شده است. از باباطاهر علاوه بر دو بیتی هایش آثار ادبی دیگری نیز بجا مانده است كه می ‌توان به دو قطعه و چند غزل و كتابی با عنوان "سرانجام" اشاره كرد



بنای این آرامگاه از شاهكار های ممتاز و بدیع معماری عصر جدید است كه طرح اصلی آن تلفیقی از معماری های قرن هفتم و هشتم هجری و عصر حاضر می ‌باشد. برج آرامگاه بر قاعده ‌ای هشت ضلعی واقع شده كه ارتفاع آن از سطح فوقانی تپه ‪ ۲۰/۳۵‬ متر و از كف خیابان ‪ ۲۵/۳۰‬ متر می ‌باشد. ستون های هشت گانه ی برج، قطعه سنگ مزار و كف، پله ها و فرش اطراف آرامگاه از سنگ گرانیت حجاری شده است و بنای اصلی نیز به ابعاد 10×10 متر با مجموعه ای از منشورها پوشیده شده و دارای مدخل های ورودی و منفذهای نور است، نما و فرش بنا عمدتاً از سنگ است و در داخل ان كتیبه هایی از كاشی وجود دارد. سقف این آرامگاه نیز کاشی کاری معرق می باشد. مساحت كل زیر بنای آرامگاه و باغ آن حدود 8965 متر مربع برآورد شده است. مینورسکی در باره ی این بنا نوشته است که: "ساختمان مقبره بابا طاهر خیلی ساده و بی پیرایه می‌ باشد و نمی‌ توان از آن فواید تاریخی به دست آورد."






از جمله بزرگان و ادیبانی که در جوار مزار بابا طاهر آرمیده‌اند می توان به: محمد ابن عبدالعزیز از ادیبان سده ۳ هجری، ابولفتح اسعد از فقیه‌ هان سده ۶، میرزا علی نقی کوثر از دانشمندان سده ۱۳ و مفتون همدانی از شاعران سده ۱۴، اشاره نمود.









منبع :سایت کلبه ی هنر
 

sanaz_panel

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
[h=2]آرامگاه بوعلی سینا[/h]


آرامگاه شیخ الرئیس بوعلی سینا یا آرامگاه بوعلی سینا بنای یاد بود شیخ‌ الرئیس ابن سینا فیلسوف، دانشمند و طبیب مشهور ایرانی است که در میدان بوعلی سینا در مرکز شهر همدان واقع شده‌ است. این اثر در تاریخ ۲۱ اردیبهشت ۱۳۷۶ با شمارهٔ ثبت ۱۸۶۹ به‌عنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسید.


بو علی حسین بن عبد الله بن سینا، مشهور به ابو علی سینا و ملقب به نابغه شرق در 359 ه.ش در بخارا متولد شد. وی یکی ازمشهورترین و تاثیرگذارترین فیلسوفان و دانشمندان ایران است، که به ویژه به دلیل آثار ارزشمندش در زمینه فلسفه ارسطویی و پزشکی شهرت خاصی دارد. ابو علی سینا نویسنده کتاب شفا (یک دانشنامه ی علمی و فلسفی جامع)، و القانون فی الطب (یکی از معروف‌ ترین آثار تاریخ پزشکی جهان)، می باشد. وی در 416 ه.ش در همدان درگذشت.

بنای ابتدایی آرامگاه ابو علی سینا در زمان قاجاریه ساخته شد، و تا کنون سه بار نوسازی شده است. مقبره قدیمی آن که در زمان قاجاریه ساخته شده بود، در خور شان و شخصیت علمی این متفکر بزرگ نبود. بنابراین انجمن آثار ملی ایران، به مناسبت هزارمین سال تولد بوعلی سینا، در سال 1330 تصمیم به تجدید بنای آن گرفت. این بنا در زمینی به مساحت ۳۰۹۰ متر مربع احداث شده و زیر بنای اصلی آن حدود ۱۷۹۲ متر مربع می باشد. محل فعلی آرامگاه بوعلی منزل مسکونی ابو سعید دخوک، دوست صمیمی بوعلی سینا بوده است که او نیز در جوار بوعلی سینا مدفون می باشد. طرح و نقشه ی بنای فعلی توسط مهندس هوشنگ سیحون و به سبک معماری قرنی که بوعلی سینا در آن می زیسته، طراحی شده است.

بنای آرامگاه تلفیقی از دو سبک معماری ایران باستان و ایران بعد از اسلام است. در طراحی این مجموعه عناصری از هنر معماری سنتی ایرانی استفاده شده است. عناصری مانند برج، الهام گرفته از برج گنبد قابوس، باغچه‌ ها متاثر از باغهای ایرانی، آب نماها الهام گرفته از حوض خانه‌ های سنتی و نمایی با روکار سنگ های حجیم و خشن خارا که با سنگ گرانیت کوهستان الوند آراسته شده و نمودار کاخ های باستانی ایرانیان است. همچنین این آرامگاه دارای ۱۲ ستون می باشد، که نشان‌ دهنده ی ۱۲ رشته دانشی است که ابن سینا بر آن‌ ها احاطه داشته است.

درحال حاضر تالار جنوبی آرامگاه به عنوان موزه محل نگهداری سکه، سفال، برنز و سایر اشیاء کشف شده مربوط به هزاره‌ های قبل از میلاد و دوران اسلامی اختصاص یافته و در تالار شمالی کتابخانه ای مشتمل بر ۸۰۰۰ جلد کتاب خطی و چاپی نفیس ایرانی و خارجی و غرفه هایی مربوط به آثار بو علی سینا و شعرا و نویسندگان همدانی نگهداری می شود. در غرفه آثار بو علی عکسی از جمجه بوعلی نیز در معرض دید گذاشته شده که گمان می رود به هنگام تخریب مقبره قدیمی تهیه شده است. مکمل این بنا بوستانی به شکل نیم دایره با فضای سبز است و نیز تندیس ابو علی سینا در حالی که کتابی در دست دارد در ضلع شرقی میدان نصب شده است، و شاید این شعر خود را بر لب دارد:

دل گرچه در این بادیه، بسیار شتافت
یک موی ندانست، ولی موی شکافت
اندر دل من، هزار خورشید بتافت
آخر به کمال ذره ای، راه نیافت













منبع :سایت کلبه ی هنر
 

sanaz_panel

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
آرامگاه شاهزاده حسين




اين بنا که در شهر قزوين واقع شده، آرامگاه حسين، فرزند حضرت على بن موسى‌الرضا (ع) است. وفات ايشان، طبق کتيبهٔ موجود در ضريح چوبى نفيس آرامگاه، در سال ۲۰۱ هـ.ق روى داده است. تاريخ و شکل بناى اوليهٔ بقعه معلوم نيست.

قديمى‌ترين تاريخ بنا، به ضريح چوبى بسيار نفيس بقعه مربوط است که تاريخ ۸۰۶ هـ.ق بر روى آن حک شده است. تاريخ اوليهٔ بناى کنونى را به دورهٔ شاه‌صفى صفوى نسبت مى‌دهند. طبق کتيبه‌هاى موجود، بناى امام‌زاده دراوايل قرن چهاردهم هجرى قمرى بازسازى شده است. ساختمان ايوان بزرگ شمالى، ديوارهٔ صحن و سردرِ پرکار امام‌زاده و نيز تزئينات کاشى‌‌کارى گنبد و آيينه‌کارى فضاهاى داخلى، به همين سال‌ها مربوط است. بناى امام‌زاده، در کل، مشتمل بر آستانه و صحن و بقعه است. درگاه يا آستانه، جنبه‌هاى تزئينى زيبا دارد و بالاى قوس سردرِ امام‌زاده، تزئينات کاشى با نقش هندسى وجود دارد و در دو سوى بنا، دو مناره قرار گرفته است.
درِ ورودى امام‌زاده بسيار بلند و مجلل است و در هر لنگهٔ آن، کوبه‌اى نصب شده است و در زير هر کوبه، کلمهٔ «يا مفتح‌الابواب» با خط نسخ زيبايى نوشته شده است. کتيبهٔ سردر، که به سال ۱۳۰۷ هـ.ق تعلق دارد، به خط نستعليق عالى و به رنگ سفيد در زمينهٔ کاشى لاجوردى در دو رديف، ‌ مشتمل بر ۱۲ بيت شعر است. پس از آستانه، هشتى قرار دارد که به صحن وسيعى منتهى مى‌شود. آرامگاه، ساختمان کوچک و منفردى است که در ميان صحن وسيعى قرار گرفته است. ديوارهاى اين صحن طاق‌نماسازى شده است. در سمت شمال و در کنار ورودى اصلى مجموعه، پشت طاق‌نماها، حجره‌هايى نيز وجود دارد. در دو سوى آستانه، پنج حجرهٔ ايوان‌دار و در سه جانب ديگر آن، ۵۲ ايوان بنا شده است.

شکل کلى صحن، از شکل ساختمان ميانى تبعيت مى‌کند و به صورت مستطيل نسبتاً کشيده‌اى است که در يک سمت، گوشه‌هاى مورب دارد. صحن داراى دو درِ اصلى در امتداد محور اصلى بقعه است. در وسط صحن، مقابل درِ ورودى، سقاخانهٔ بزرگى با طرح هشت‌ضلعى وجود دارد که کتيبه‌اى بر آن نصب شده است. در آخر کتيبه، سال بنا، ۱۳۴۰ هـ.ق ذکر شده است. خود بقعه، بناى کوشک‌مانندى دارد که از درون آن و از چهار جهت مى‌توان به بيرون نظر انداخت. گنبد‌خانهٔ اصلى، در ميان چهار ايوان که در چهار جهت اصلى ساخته شده‌اند، ‌ قرار گرفته است.







































منبع :سایت کلبه ی هنر
 

sanaz_panel

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
[h=2]بابا رکن الدین[/h]


مسعود بیضاوی معروف به بابا رکن‌ الدین از بزرگان مشایخ عرفان و علمای قرن هشتم هجری است که در زمان سلطنت ابو سعید ایلخان مغول در اصفهان زندگی می‌کرد. مقام علمی و زهد این مرد بزرگ باعث شد تا در طی حیات و پس از وفات با نهایت احترام یاد شود.


بابا رکن الدین از شاگردان شیخ کمال‌ الدین عبد الرزاق کاشی و همچنین شیخ داوود بن محمود قیصری بود. یکی از مریدان صدیق و پاک نهاد بابا رکن‌الدین،‌ شیخ بهاء الدین محمد عاملی،‌ معروف به شیخ بهایی دانشمند معاصر صفویه است. ملا محمد تقی مجلسی اول نیز از خواص شاگردان بابا رکن‌الدین بود. در عصر قاجار نیز بابا رکن‌ الدین مریدان و معتقدان بسیاری داشت، از جمله ملا حسن نایینی که از بزرگان و اقطاب زمان خود بود و درعرفان و تصوف سرآمد بود. این عارف نیکو نهاد در عرفان و سیر و سلوک،‌ همانند استاد و مرشدش،‌ کمال الدین عبد الرزاق کاشی با سلسله ی معروف سهروردیه پیوند داشت. رساله قلندریه یا شرح فصوص الحکم از آثار اوست. این کتاب در اصل تالیف ابن العربی است و بابا رکن‌ الدین شرحی بر آن نوشته‌ است. این شرح با نام فصوص الحکم فی شرح الفصوص معروف است.

تکیه و بقعه بابا رکن الدین قدیمی ترین بنای تاریخ دار موجود در مجموعه تاریخی آرامستان تخت فولاد است که در کنار بلوار آزادگان (سعادت آباد) واقع شده است. در قدیم تا چندی پیش از صفویه این گورستان را آرامگاه بابا رکن الدین نیز می‌ نامیدند. آرامستان تخت فولاد، يكي از مهم ترين گورستان هاي تاريخي جهان اسلام است و بعد از وادي السلام در نجف اشرف، دومين قبرستان مهم شيعيان نامگذاري شده است تا جايي كه از آن به عنوان "دري از درهاي بهشت" ياد مي كنند. همچنین این آرامستان یکی از بی نظیرترین مجموعه معماری آرامگاهی جهان نیز محسوب می شود. در اين سرزمين مقدس كه حدود 75 هزار هكتار مساحت دارد، بيش از 1000 نفر از مشاهير اصفهان و جهان اسلام دفن شده اند. قدمت و پيشينه اين قبرستان به 2000 سال قبل و قديمي ترين آثار به دست آمده در اين سرزمين نيز به دوران آل بويه يعني قرن سوم بازمي گردد. وجود مقبره اي منسوب به يوشع النبي (ع) كه از پيامبران بني اسرائيل است خود گواهي بر قدمت تاريخي آن است.

از متون تاریخی و روایت های محلی چنین بر می آید که توجه کامل بزرگان و مردم به بقعه از زمانی آغاز شد که داستان مکاشفه شیخ بهایی با بابا رکن الدین بر سر زبانها افتاد و قدر و مقام و منزلت این پیر از شیعه بودن بر مردم عادی و بزرگان دین آشکار و مسجل گردید. ارادت و توجه روز افزون مردم به بابا رکن الدین باعث گردید که شاه عباس اول برای خوشایند مردم اصفهان، دستور احداث بنای عظیم و زیبای کنونی را صادر نماید.
علی رغم گفته شاردن که بانی بنا را شاه عباس می داند و گدار نیز بر همین اساس بنا را در شمار بناهای سلطنتی آورده، اسکندر بیک منشی در ذکر اثار خیر و انشاء و احداث عمارات سلطنتی در اصفهان و شهر های دیگر ذکری از بقعه بابا رکن الدین نکرده و به نظر می رسد گفته جابری انصاری مبنی بر این که آبادی اصفهان و بناها از مردم بوده و اجباراً نام شاه عباس یا شاهان دیگر بر کتیبه پیشانی بناها نگاشته می شده، چندان هم بی منطق نباشد. کم بودن القاب شاه عباس در کتیبه این بنا نسبت به سایر بناهای منسوب به وی موید این مطلوب است.

به هر حال بنای بقعه بعد از مکاشفه شیخ بهایی در سال 1030 یا 1031 هجری در زمان شاه عباس اول صورت گرفت و در سال 1039 هجری در اولین سال سلطنت شاه صفی به اتمام رسید، تولیت محل موقوفات مزار بابا رکن الدین با میر معز صوفی یکی از بزرگان صوفیه در دوره شاه عباس اول و شیخ عماد خطاط هنرمند اصفهانی تبریزی الاصل بود. شهرت بقعه بابا رکن الدین در عهد شاه عباس دوم به حدی بود که به گفته ی شاردن: "قبرستان مجاور به گورستان بابارکن الدین و پل خواجو به پل بابا رکن الدین معروف شده بود." به مرور زمان ، ویرانی های زیادی در این بنا راه یافت به همین جهت در سال 1200 هجری قمری شخص خیری به نام میرزا محمد نصیر با یزیدی بسطامی اقدام به مرمت آن نمود. اما در دوره ی ناصر الدین شاه به فرمان ظل السلطان حکمران اصفهان به این بقعه همچون سایر بناهای دوره صفوی صدمات بسیاری وارد شد.

این بقعه از لحاظ نقشه، تناسب کامل معماری، جزئیات بنا، و گنبد رک از سایر بناهای موجود در تخت فولاد متمایز و از اهمیت خاصی بر خوردار است. یکی از خصوصیتهای استثنایی این بنا؛ به کار بردن سمبل های عددی چون پنج در پلان بنا و دوازده در گنبد بنا است که به نظر می رسد نشانگر پایبندی و ارادت وی به پنج تن آل عبا و دوازده امام باشد. نقشه خارجی بنا به صورت پنج ضلعی به ابعاد 11/70 متر است که به ضلع شمال شرقی آن سردری بلند با غرفه های دو طبقه در طرفین اضافه کرده اند، و محور اصلی بنا دقیقآ با قبله تطبیق می کند.
از آنجا که این بقعه در فضای بازی قرار دارد و از هر سو نمایان است، همین امر سبب شده که معمار آن از سادگی دیوارهای بلند خارجی با ایجاد طاق نماهای متعدد بکاهد و با افزودن تزیینات کاشیکاری در لچکی های طاق نماهای مزبور، در نما ایجاد تنوع و جلب توجه نماید. به نظر شاردن این ساختمان از جهت هندسه بنا و مشرف بودن بر سایر گنبدهای تخت فولاد از امتیاز خاصی بر خوردار است. در ابتدا در داخل و خارج بنا کاشیکاریهای مینایی عالی وجود داشته که اکنون قسمت عمده ی آن از بین رفته است. سردر بنا در ضلع شمال شرقی بقعه واقع شده و شامل ایوان بلندی به ارتفاع 7/90 متر است و دارای کتیبه ای به خط ثلث سفید بر متن کاشی لاجوردی برقلم محمد صالح اصفهانی خطاط مشهور دوره شاه عباس اول صفوی است. این کتیبه از 2/3 ضلع غربی شروع و پس از پیمودن ضلع جنوبی در 2/3 ضلع شرقی ختم می شود. متن این کتیبه به این شرح است: "بتأیید الله الواحد الباقی قد ارتفع عمارة هذه البقعه الملکوتیة فی ایام دولة فی ایام دولة کلب سدة علی بن ابی طالب صلوات الله و سلامه علیه عباس الحسینی بهادرخان خلد الله تعالی ملکه و سلطانه الی یوم القیام و تمتب بحسن اهتمامه و الانقیاد الاوامره و الامر یو مئذلله تعالی کلب الفقرا محمد صالح الاصفهانی المولوی 1039"

بر بالای در ورودی بقعه داخل ترنج عبارات "بسم الله الرحمن الرحیم" ، "انا مدینه العلم و علی بابها" و "ادخلوا بسلام آمین" و در کادرهای مستطیل شکل کلمات "الله، محمد، علی، فاطمه، حسن، حسین" به خط ثلث و نستعلیق به رنگ لاجوردی در زمینه سفید نوشته شده است.پوشش ایوان نیم گنبدی است که بوسیله کاربندی های جالب و زیبایی از کاشیهای زرد و مشکی با حاشیه دورگی فیروزه ای و لاجوردی تشکیل شده و پنجره مشبکی از آجرهای لعابدار فیروزه ای در بالای ورودی تعبیه شده که بخشی از نور داخل بنا را تأمین می کند.

در سمت راست در ورودی کتیبه ای مربع شکل از سنگ مرمر به ابعاد 33*35 سانتی متر و در 5 سطر به خط نستعلیق بر دیوار نصب شده. متن آن شرح تعمیر بنا می باشد: "چون از تصاریف دوران شرفات مقصوره بابا رکن الدین را انهدام ساری و از تقالیب ایام وحدثان زمان غرفات معموره حصن حصین او را انهدام طاری گردیده بود از آنجا که مشیتو اراده جناب رب الارباب بر ابقاء و عدم انهدام آن بقعه شریفه میبود. در این اوان فیروزی نشان سعادت توامان توفیق حضرت باری و تآیید جناب اقدس الهی شامل حال عالیجاه رفیع جایگاه قدوة السالکین میرزا محمد نصیر با یزیدی بسطامی می گردیده و در صدد تعمیر و آبادی بقعه رفیعه و خانقه منیعه بر آمده معمور گردانید در اواسط شهر ذی الحجة الحرام سنه 1200."

در طرفین سر در غرفه های دو طبقه ای احداث شده که ابعاد غرفه های زیرین 1/8*3 متر است. غرفه سمت چپ آرامگاه صهبا شاعر نامی است. جلوی پنجره در این غرفه سنگاب چهار گوش بدون تزیینی قرار دارد که بر روی آن عبارت "ما همه لب تشنه" نقر شده است. ابعاد غرفه های فوقانی 1/95*3/5 متر است که ورود به آنها از طریق درهای کوچکی که در داخل بقعه و طرفین ورودی قرار دارد امکان پذیر است. نور این اتاق ها از طریق پنجره مشبکی از آجر های لعابدار فیروزه ای تأمین می شود. دست رسی به پشت بام از طریق پله های بلند و مارپیچی که در سمت چپ قرار دارد امکان پذیر است. پشت بغل های ایوان سر در غرفه ها و طاق نماها با کاشی های لاجوردی مزین به نقوش اسلیمی زرد رنگ تزیین شده است.

پلان داخلی بنا نیز به صورت پنج ضلعی منتظم است که هر ضلع آن 5/90 متر می باشد. معمار به وسیله ایجاد ایوان یا صفه ای با طاق جناغی در اضلاع پنج گانه ضمن این که از زمختی بنا کاسته است، فضای باز تر و قابل استفاده ای هم به وجود آورده و در بخش فوقانی با استفاده از کاربندی های جالب در بین طاق صفه ها، طرح پنج ضلعی را به طرح دایره ای تبدیل نموده و گنبد داخلی را بر آن استوار کرده است. با این روش علاوه بر پنهان ساختن نا همگونی و نا متجانسی بین پلان 5 ضلعی فضای داخلی و گریو 12 ضلعی گنبد، به فضای داخلی و پوشش آن ارتباط مناسبی بخشیده است.

فضای داخلی بقعه بر خلاف سایر بقاع دوره صفوی که با تزییناتی چون گچبری، کاشیکاری و آینه کاری آراسته شده اند، از سادگی خاصی که با شأن این عارف بزرگ همسویی دارد برخوردار است. هیچ تزیینی بر روی دیوارهای جانبی به چشم نمی خورد و آنچه که شاردن از آن به عنوان تزیینات کاشی مینایی داخل بنا نام برده با توجه به این که کوچکترین داغ و آثار کاشی در دیوارهای مزبور به چشم نمی خورد احتمالآ کف پوش های پنجگانه است که با کاشی های فیروزه ای پوشیده شده اند. ازاره داخل بنا در دوره ی قاجار و احتمالآ در پی تغییرات سال 1200 هجری قمری با نقاشی متشکل از گل و گلدان و پرنده تزیین شده بود اما دشمنی ظل السلطان به بناهای عهد صفوی از آن تزیینات نقاشی چیزی باقی نگذاشته جز مختصری که می توان در صفه مقبره بابا رکن الدین و صفه مقبره میرزا عبد الجواد نوری مشاهده کرد. ایوان شرقی بقعه که مدفن بابا رکن الدین است با محجری چوبین و مشبک از فضای مرکزی جدا می شود، ایوان غربی نیز مانند ایوان شرقی توسط محجری چوبین محصور شده و قبر میرزا عبدالجواد نوری و فاضل نوری درون آن قرار دارد. در کف آجر فرش بخش مرکزی بقعه طرحی دایره ای با 5 شعاع به چشم می خورد، عده ای آن را ساعت آفتابی می دانند و می گویند با تابیدن نور از پنجره های پنج گانه ساعاتی از روز بر روی دیوار مشخص می شود.

گنبد بقعه از نوع گنبدهای دو پوسته است، گنبد زیرین به صورت عرقچین و گنبد خارجی به صورت رک 12 وجهی است که بر روی گریو بلند آجری قرار گرفته است. به اعتقاد برخی از محققین این شیوه ی پوشش بر گرفته از ایده ی معماری قرون اولیه هجری در ایران است که سمبل های ویژه ساختمانی شیعیان را نمودار می سازد. برخی از مورخین با این توجیه که بابا رکن الدین از عرفا و دراویش بوده شکل گنبد بقعه را ملهم از کلاه درویشان می دانند، لیکن جابر انصاری گنبد رک 12 وجهی بقعه را نشانه شیعه بودن وی می داند. از آنجا که کلاه دراویش و صوفیان عمومآ از فرم مخروطی مایه می گرفته، مقایسه و تشابه گنبد با کلاه دراویش درست به نظر نمی رسد و جای تأمل است. لیکن تشابه فرم گنبد با کلاه سپاه قزلباش صفوی که به صورت هرمی دوازده وجهی بوده و تأکیدی بر شیعه بودن آنان می باشد را نباید از نظر دور داشت. ارتفاع گنبد از کف بام 11/5 متر است که نمای خارجی آن با زیباترین کاشیهای فیروزه ای و با طرح های اسلیمی و ختایی به رنگ سفید در زمینه لاجوردی تزیین شده است.

به طور کلی بقعه بابارکن الدین با گنبد بسیار زیبای آن علاوه بر آن که آرمگاه ابدی یکی از عرفا و زهاد و دانشمندان قرن هشتم هجری است بیانگر هنر هنرمندان و استادکاران و معماران و کاشیکاران برجسته عصر صفوی است که علاوه بر نمایش هنر معماری نمایانگر هنر خوشنویسی خطاطان بزرگ ایران در زمان صفویان و قاجار می باشد

قدیمی ترین متونی که نامی از بابا رکن الدین آورده است کتاب ارزشمند ریاض العلما است. عبدالله افندی مولف این کتاب در این باره می نویسد: "بابا رکن الدین همان صوفی شیرازی معروفی است که در اصفهان در مقبره ای که بنام او به مقبره بابا رکن الدین شهرت دارد مدفون است و ظاهرآ او از اهل سنت بوده، من در شهر لاهیجان شرحی از او دیدم بر کتاب فصوص الحکم محی الدین ابن العربی که کتابی بزرگ بوده و بر پنجاه هزار بیت بالغ می شد . این شرح که شرحی است ممزوج به متن فارسی و نسخه این بسیار کهنه بود به خط ابو الحسن علی بن محمد بن محمد بن العمویه شیرازی به تاریخ 746 و این کاتب یا معاصر مولف بوده یا قریب العهد با او".

بابا رکن الدین در روز یکشنبه 26 ربیع الاول سال 769 هجری قمری وفات کرد و در خانقاه خویش که اکنون به تکیه بابا رکن الدین معروف است به خاک سپرده شد. سنگ قبر وی از جنس مرمر در ابعاد 76*120*120 سانتیمتر است این سنگ ساده و بدون نوشته و تزیین است، سنگ نوشته ی افراشته ای نیز بر بالای قبر تعبیه گردید که دارای 210 سانتی متر طول و 90 سانت متر عرض است. سنگ نوشته در 7 سطر به خط ثلث است، سطر نخست آیه 62 از سوره یونس است.


منبع :سایت کلبه ی هنر
 

sanaz_panel

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
باغ و مقبره سیف الدوله




ملایر یکی از شهرستانهای همدان و سی و پنجمین شهرستان پرجمعیت ایران است. این شهرستان یک پنجم جمعیت استان همدان را بخود اختصاص داده است. وسعت شهرستان ملایر ۳۲۱۰ کیلومتر مربع است که نسبت به شهرستانهای مجاور خود بسیار بیشتر است و از لحاظ وسعت، وسیعترین شهرستان در غرب کشور است.


نشانه های تاریخی به دست آمده از برخی آثار و تپه های باستانی اطراف ملایر قدمت سکونت بشر در این منطقه را دست کم بیش از ۸۰۰۰ سال پیش نشان می دهد. ملایر به شهر کریمخان زند، شهر تاکستانهای زرخیز، نگین انگشتری غرب کشور، شهر واقفین خیر اندیش، شهر مردمان با فرهنگ و سرزمین زند نیز معروف است. از جمله آثار دیدنی این شهر می توان به مجموعه باغ و مقبره سیف الدوله اشاره کرد که تحت عنوان باغ ایرانی در تاریخ 22/5/84 به شماره 13358 در فهرست آثار تاریخی و ملی ایران به ثبت رسیده است.

باغ تاريخي سيف الدوله
در سال 1276 هجری قمری توسط مرحوم حاج میرزا ملقب به سیف الدوله از نوادگان فتحعلی شاه به منظور تفرجگاه و تفریحگاه مردم وقف شد و بعدها به منظور تجلیل از واقف سیفیه نامیده شد. این مجموعه سالهای متمادی است بعنوان تفرجگاه و تفریحگاه مردم ملایر و شهرستان اطراف و مسافران مورد بهره برداری قرار می گیرد و از سال 1354 حفظ و حراست و نگهداری از این مجموعه تاریخی بی نظیر برعهده شهرداری ملایر قرار گرفته است. این باغ يكي از قديمي ترين بوستانهاي طبيعي غرب كشور است كه در شمال شرقي ملایر در دامنه كوه گرمه قرار گرفته و در مساحتي در حدود 10 هكتار بنا شده است.

از جمله علل بوجود آمدن اين بوستان قديمي می توان به موارد روبرو اشاره کرد: 1- در زمان قاجاريه شهرستان ملاير شهر جديد التاسيسي محسوب می شد و فاقد امكانات رفاهي لازم بود. بنابراين حاج سيف الدوله تصميم به احداث اين پارك تفريحي گرفت. 2- دليل ديگر اينكه آب و هواي گرم موجب شد كه سيف الدوله زميني خريداري و از مهندسين ايتاليايي براي احداث باغ و البته با موافقت ناصرالدين شاه كمك گرفت، اين پارك داراي درختان چنار كهنسال براي ايجاد سايه، حوضچه ها و آبنما و جنگل مصنوعي بر روي تپه ها مي باشد.

اين بوستان داراي دو استخر است و داراي مسجدي است كه توسط سيف الدوله احداث شده است و ساختماني كه ظاهرأ محل سكونت باني آن بوده است. از آنجايي كه مهندسين آن ايتاليايي بوده اند اين پارك به شكلهاي صليبي و بيضي ساخته شده است و آب مورد نياز آن از طريق احداث قناتي در 8 كيلومتري زرك توسط مقنيان يزدي از كوههاي اطراف به محوطه پارك انتقال يافت.

چار چوب کلی باغ تحت عوامل داخلی است و احتمالا این باغ به تقلید از شیوه ی باغ سازی دوره صفوی اصفهان ساخته شده. به عبارتی چهار باغ اصفهان را الگو قرار داده اند چون سیف الدوله مدتی در اصفهان زندگی می کرد این عامل را در باغ سازی به این روش که در معماری قبل از دوره صفوی و قاجار نیز معمول بوده است را بی ثمر نمی توان دانست. مصالح به کار گرفته شده در مجموعه باغ سیف الدوله به تناسب نیازهای قسمت های مختلف بنا عبارتند از: سنگ، گل، چوب، آجر، خشت، ساروج، کاشی و ملاط گچ می باشد و در رایجترین اندازه خشتها و آجر ها 5*20*20 سانتی متر می باشد.

مقبره سیف الدوله سلطان محمد از نوع مقابر غیر مذهبی است. در این مقبره علاوه بر قبر سیف الدوله قبرامیرالمؤید و نوه سیف الدوله و هفت قبر دیگر نیز قرار دارد. اين آرامگاه در محوطه پارك ملاير كه در گذشته محل سكونت اختصاصي حاج سيف الدوله بود، واقع شده است و بوسيله امير مؤيد (نوه سيف الدوله) كه در واقع مالك اصلي پارك و اراضي اطراف آن بود، بنا شده است.
این مقبره دارای پلان چهار ضلعی می‌باشد که این چهار ضلعی گنبد دار دارای پیشینه دو گانه ای است. یک عنصر همان معیار آتشکده ساسانی یا چهار طاق است که چهار روزنه محور یک طرح مربع شکل را شکافته و گنبدی بر فراز آن قرار گرفته که شاهد تحول بنا از دوره پیش از اسلام به بنای اسلامی با ادامه کاربرد مداوم و بی وقفه آن و دیگری دوره قاجار و حتی بعد از آن می باشد. این مقبره در روی تپه مناجات در منطقه پارک ملایر واقع شده است. مرکز ایوان ورودی این مقبره دارای پوششی طاقی است که طول ایوان 4 متر و عرض آن 5/1 متر و دو ورودی کوچکتر به طول 5/1 متر که با اتاق های کوچک واقع در چهار گوش گنبد خانه راه پیدا می کند. فقط در ضلع جنوبی شاهد یک ورودی بزرگ در مرکز ایوان و دو پنجره در طرفین آن می باشیم و باعث وجه تمایز آن از دیگر اضلاع شده طول اضلاع مقبره مربعی شکل هر کدام 45/15 سانتی متر است.







در داخل مقبره علاوه بر اتاق بزرگی در وسط با پوشش گنبدی شکل، 4 اتاق کوچک مربع شکل به ضلع 4 متر با پوشش نیم گنبدی نیز بنا شده که هر کدام با 2 ورودی به بیرون راه پیدا می کنند و با دو 2 ورودی به داخل مقبره ارتباط پیدا می نماید. در داخل مقبره تابلویی بزرگ که بر روی آن آیاتی از قران نگاشته شده چشم نوازی می کند و نیز چند عکس از سیف الدوله، امیر الموید و افراد خانواده وی مشاهده می شود.




منبع :سایت کلبه ی هنر
 

sanaz_panel

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
آرامگاه ميررضي الدين آرتيماني

آرامگاه ميررضي الدين آرتيماني



میر رضی آرتیمانی مشهور به میر محمد و متخلص به رضی از شاعران و عارفان مشهور دوران صفویه است. وی در سال ۹۷۸ ه.ق در روستای آرتیمان سه کیلومتری از توابع تویسرکان بدنیا آمد.


پس از ایام کودکی، در حوالی سال هزار هجری قمری به همدان و اصفهان که در آن زمان مجمع علم و ارباب هنر بوده سفر می کند. و سرانجام به همدان رفت و در آن‌ جا مشغول تحصیل شد و از شاگردان میر مرشد بروجردی گردید. رضی به علت شایستگی که داشت زود مورد توجه شاه عباس که معاصر وی بود قرار گرفت و در جمع منشیان و میرزایان شاه درآمد. و کلمه‌ ی "میر" از آن جهت به رضی اطلاق شده است که مدتی جزء میرزایان بوده‌ است. رضی مدتی بعد داماد خاندان صفوی شد. ثمره‌ ی این ازدواج ابراهیم ادهم است که فرزند ارشد اوست. وی نیز دارای مقامات علمی و ادبی و عرفانی بوده است.

از این شاعر و عارف بزرگ حدود 1200 بیت شعر به ما رسیده است. از معروف ترین آثارش می توان به ساقی نامه اشاره نمود که با این مطلع آغاز می شود:
الهی به مستان میخانه ات ... به عقل آفرینان دیوانه ات
به دردی کش لجه کبریا ... که آمد به شانش فرود انما
به دری که عرشست او را صدف ... به ساقی کوثر به شاه نجف
به نور دل صبح خیزان عشق زشادی به اندوه گریزان عشق
به رندان سرمست آگاه دل ... که هرگز نرفتند جز راه دل
بیا ساقی می به گردش درآر ... که دلگیرم از گردش روزگار
رضی پس از گذران سالیانی از عمر شریف خود، به زادگاهش آرتیمان بازگشت و سر انجام در سال 1037 ه.ق دیده از جهان فروبست. پیکر این عافر و شاعر بزرگ در تپه های زیبا موسوم به "همینه" در شمال شرقی تویسرکان به خاک سپرده شده است. آرامگاه قبلی وی بر اثر گذشت زمان به صورت مخروبه درآمد. در سال 1354 توسط انجمن آثار ملی (میراث فرهنگی) این بنا بر اساس اصول معماری ایرانی شروع به بازسازی شد و در سال 1356 کار مرمت به اتمام رسید.



این بنا مشتمل از بنای آجری و چهار وجهی بوده و در قسمتهای مختلف بنا از چهار ضلعی و مربع استفاده شده است. طراح این بنا مهندس جودت و معمار آن حاج هادی کهزادی اهل و ساکن تویسرکان می باشند. این بنا در فهرست آثار ملی کشور به ثبت رسیده است و زیر نظر سازمان میراث فرهنگی نگهداری و حفاظت می شود.



ابعاد بنا 10 در 10 و با ارتفاع 6 متر می باشد و بناي اصلي آرامگاه به شكل چهار وجهي با ضلع مساوي (حدود شش متر) احداث شده. همچنین بخش داخلی آرامگاه دارای تزئینت ساده و آجری است که مزار میر رضی با لوحی فلزی حاوی شرح حالش در وسط آن قرار دارد.نماي قبر با ارتفاعي در حدود 40 سانتي متر كرسي چين و در كادري مربع الاضلاع ساخته شده. سقف آرامگاه نیز با شیوه ای بدیع ساخته شده بدین نحو که چهار ردیف دیواره آجری در قالب کادری مربع و میان تهی بصورت متقاطع بر روی هم قرار گرفته و مساحت هر یک از مربع ها از پایین به بالا نصف می شود.







نماي خارجي بنا از هر چهار طرف به صورت سه دهنه طاق نما با بافت آجري ساده جلب نظر مي كند و در مجاورت هريك از ديوارهاي بناي اصلي آرامگاه چهار ترك يا ديواره آجري به شكل ستون ساخته شده است. اين ديواره هاي ستون مانند در قسمت فوقاني به وسيله طاق آجري جناقي شكل به هم متصل شده اند و نماي خارجي آرامگاه از هر طرف به شكل يكسان و به صورت سه طاق نماي زيباي كشيده و باريك داراي تركيب هماهنگ و يكدست بوده كه جلوه عارفانه اي به آرامگاه داده است.



اين بنا داراي چهار ورودي منقش به كاشي كاري جالب به سبك سنتي با كاشي هايي به رنگ سبز، آبي، فيروزه اي، سفيد و سرمه اي با ارتفاعي حدود دو متر است. در وسط متن كاشي كاري ورودي هاي شمالي و جنوبي در كادري ترنج مانند با رنگ سفيد "آرامگاه آرتيماني" نوشته شده است.


منبع :کلبه ی هنر
 

sanaz_panel

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
مقبره حیقوق نبی

مقبره حیقوق نبی



تویسرکان یکی از شهرهای استان همدان می باشد. شهری با آب و هوای معتدل کوهستانی که بر روي ويرانه‌ هاي شهر قديمي ‌رود آور كه بر اثر حمله مغول ويران گشت، ساخته شده است. این شهر در جنوب کوه الوند و شهر همدان واقع شده‌ است و به خاطر تعدد و بزرگی درخت‌ های گردویش بسیار معروف است.


تویسرکان در گذشته و براساس قانون تقسیمات کشوری مصوب ۱۳۱۶ ه.ش یکی از بخشهای تابعه شهرستان ملایر در استان همدان محسوب می شد که در سال ۱۳۲۸ ه.ش از ملایر منفک و به شهرستان ارتقاء یافت. نام این شهر پس از ويراني رود آور، از ادغام دو روستاي توي و سركان به وجود آمده است. اين شهرستان به دليل مرتفع‌ بودن، داراي آب و هواي معتدل كوهستاني است و رودخانه هاي مهم آن قلقل رود، كرزان رود، سركان رود و سرابي هستند كه مازاد آب آن‌ ها پس از آبياري زمين‌ هاي كشاورزي به رودخانه گاماسياب مي‌ ريزد. دین و مذهب اکثر مردم این شهر، اسلام و شیعه جعفری است و زبان اکثر آنان لری ثلاثی می باشد و در بعضی روستاها آمیزه‌ای از لکی، کردی و فارسی است.

درخصوص مفهوم تویسرکان در ادب فارسی آمده است که: توی بر وزن موی از شهر های باستانی ایران و در دامنه جنوبی کوه الوند بوده است، و چون در سایر نقاط ایران محلهایی به نام توی وجود دارد برای این که اشتباهی رخ ندهد، در هر کجا چنین محلی باشد به نام نزدیکترین نقطه آنجا خوانده می شده است. مانند "توی دروار" در دامغان که نزدیک به قریه دربار است و یا "توی کازرون" و یا این توی که چون در یک فرسنگی سرکان بوده به تویسرکان مشهور گشته است. جغرافی نویسان قرن سوم و چهارم هجری غالباً تویسرکان را توی همدان یا توی رودآور نوشته اند و این توی احتمالا با زبان قومی که پیش از مادها در این سرزمین می‌ زیسته‌ اند، مرتبط است. و سرگان که از دو کلمه ی سر و گان تشکیل شده است. در بسیاری از زبان‌های ایرانی کلمه "سر" به معنی بزرگ و مهتر است و "گان" در زبان پهلوی به معنی جا و مکان آباد است، احتمالاً بعد از جنگ اعراب گان به کان تغییر کرده است و نام صحیح این شهر تویسرگان بوده است. به این ترتیب سرگان ممکن است به معنای محلی باشد که بزرگان و خوانین در آن سکونت داشته اند و در واقع تویسرگان محل سکونت ییلاقی بزرگان شهر رودآور بوده است.

از جمله بناهاي ديدني این شهرستان می توان به مقبره حيقوق نبي، از انبيا بني اسرائيل اشاره نمود. حیقوق از پیامبران بنی‌ اسرائیل است که حدود ۷۰۰ قبل از میلاد زندگی می‌کرده و نگهبان معبد بزرگ یهودیان در اورشلیم بوده‌ است. وی از پیامبران معاصر با دانيال نبي و از جمله يهودياني بوده كه در اسارت كلدانيان به اين شهر تبعيد شده است. حیقوق نبی از انبیاء دوازده گانه بنی اسرائیل و از نسل حضرت موسی (ع) است. نام وی در کتاب تورات عهد عتیق ذکر شده است. ایشان دارای شان و مقام مذهبی خاصی نزد پیروان دین یهود می باشد و برای مسلمانان نیز بسیار قابل احترام است. حضرت حیقوق (ع) را حبقوق هم می نامند و در عبری با نام Habakkuk (حبکوک) نیز شناخته می شود.









پیرامون آرامگاه وی روایت‌ های مختلفی وجود دارد. طبق یکی از این روایت، در حدود سال ۵۹۰ قبل از میلاد، بخت‌ النصر پادشاه کلده به اورشلیم حمله کرد و گروهی از یهودیان را به قتل رساند و نزدیک به بیست هزار نفر از آنان را اسیر و به شهر بابل پایتخت کلده که نزدیک بغداد فعلی قرار داشت انتقال داد. حیقوق نبی در بین این زندانیان بود و مدت طولانی در زندان به سر برد. در سال ۵۴۸ قبل از میلاد، کورش هخامنشی بزرگ پادشاه ایران به کلده حمله کرد و در جنگی لشکریان کلده را شکست داد و بابل را تصرف کرد و طی فرمانی دستور آزادی کلیه اسرا و زندانیان یهود را صادر نمود. پس از آزادی از بند اسارت بابلیان، حبقوق پیامبر به ایران مهاجرت کرد و در شهر تویسرکان یا رودآور ساکن شد و پس از رحلت نیز در همین مکان مدفون گردید. آرامگاه حیقوق نبی یکی از قدیمی‌ ترین آثار تاریخی ایران محسوب می‌ شود.



آرامگاه حیقوق نبی(ع) مربوط به دوره ی سلجوقیان است این بنا از فاصله دور مانند یک برج مدور با سقفی مخروطی شکل به نظر می رسد. و دارای بدنه هشت سطحی است. اساس بنا بدین شکل است که 8 ترکه ی آجری در آن ساخته شده که ستون های اصلی بنا را تشکیل می دهد و در نتیجه بنا به صورت سطوح 8 گانه به نظر می رسد.



روی دیوارهای خارجی با طاق نماها و کاشیکاری های متعدد مزین شده است که در عین سادگی و زیبایی دارای برخی خطوط و نقوش جالب و ستاره های شش ضلعی است که به ستاره ی داود، سنبل دین یهود معروف می باشد. تزئینات آجری این بنا از فاصله ی نه چندان دور مانند لیوان پایه دار جلب توجه می کنند که به فواصل یکسان در گرداگرد بنا نقش بسته است. در قسمت انتهایی پیشانی بنا چندین کنگره آجری برجسته مثلث شکل جلب توجه می کند. ارتفاع این بنا از سطح زمین 12 متر می باشد. نمای بیرونی آرامگاه از 16 ترکه ستون مانند تشکیل شده که با سطح قوسی و نیم دایره به طرز جالبی متصل به هم ساخته شده اند. این ابنیه در مقابل عوامل نامساعد طبیعی بیش از 900 سال مقاومت کرده و همچنان سالم و پا بر جا مانده است. سقف مقبره از داخل در ارتفاع 7 متری به شکل سقف گنبدی و با انحنا و تحدب کم ساخته شده است.









این بنای تاریخی در فهرست آثار ملی کشور در مورخ 1353/2/8 به شماره ی 969 به ثبت رسیده است. خالی از لطف نیست بدانیم در کاوشی که توسط کارشناسان سازمان میراث فرهنگی استان در مورخ 1369 به سر پرستی رئیس هیئت باستان شناسی وقت، به عمل آمده، با بخشهایی از حصار یک قلعه وسیع برخورد شد که این حصار به صورت مستقل بوده و دارای چهار برج مدور در چهار گوشه خود می باشد. دروازه ی بنا در وسط ضلع شمال غربی واقع است و بر خلاف برجها و دیوار ها که کلاً از سنگ و چینه و خشت درست شده اند، از آجر های سفالی مربع شکل با اضلاع 2 و ضخامت 5 سانتیمتر ساخته شده است. پله های درون برجها به صورت حلزونی تا انتهای برج امتداد دارد. در بخش داخلی ضلع ورودی حصار آثار و بقایای چند اتاقک به چشم می خورد و از درون اتاقک ها تعدادی اشیاء نقشدار و ساده به دست آمده است. هیئت باستان شناسی در جریان این کاوشها به تعدادی از قبور برخورد کرد که مردگان در آنها به صورت طاق باز و شرقی-غربی دفن شده اند. از طرفی در جریان حفاری غیر مجاز سال 1372 پیکر مطهر حیقوق نبی سالم رؤیت شده.



منبع :کلبه ی هنر
 

mpb

مدیر تالار مهندسی معماری
مدیر تالار
بنای یادبود خیام ـ هوشنگ سیحون

بنای یادبود خیام ـ هوشنگ سیحون

در مرداد 1335 انجمن آثار ملی به مهندس سیحون نوشت که وضع بنای موجود آرامگاه خیام متناسب با شخصیت علمی و هنری خیام نیست و انجمن در نظر دارد در این مورد اقداماتی به عمل آورد . از سیحون خواسته شد طرح و نقشه ی جدیدی متناسب با شخصیت خیام طراحی کند . سیحون و حسین جودت (ناظر ساخت و سازهای انجمن) پس از بازدید از مکان، بررسی های لازم را انجام داده و طرح را در غالب کروکی ارائه دادند و بعد از تایید انجمن ملی و رئیس دانشکده هنرهای زیبا، مهندس محسن فروغی، طرح های تکمیلی و اجرایی را آماده کردند و اجرای آن نیز به شرکت کا . ژ . ت با در نظر گرفتن نظرات سیحون واگذار شد .​
سیحون درباره ی ایده ی اصلی کار در مجله ی " عمران و معمار" آرامگاه خیام، آذر ماه 1385 می نوسید : « بنای یادبود دیگر مربوط به خیام است در نیشابور که تقریبا مقارن بنای قبلی با یکی دوسال فاصله دیرتر ساخته شد . ... خیام در واقع سه شخصیت دارد : ریاضیدان، منجم و شاعر است که باید هر سه شخصیت در بنا نشان داده می شد . دایره ی کف به ده قسمت تقسیم شد، به طوری که یادبود بر 10 پایه مستقر باشد . عدد 10 اولین عدد دو رقمی ریاضی و پایه ی اصلی بسیاری از اعداد است .
از هر یک از پایه ها دو تیغه مورب به طرف بالا حرکت می کند، به ترتیبی که با تقاطع این تیغه ها حجم کلی برج در فضا ساخته می شود و چون تیغه ها مورب اند خطوط افقی آن ها باید ناظر بر محور عمودی باشد . پس تیغه ها به صورت مارپیچی شکل به سوی بالا حرکت می کنند تا با هم تلاقی یابند و از طرف دیگر سر در بیاورند که خود شکل پیچیده ریاضی و هندسی است . این شکل با عدد 10 هر دو سمبل دانش ریاضی خیام است . برخورد تیغه ها با یک یگر فضاهای پر و خالی و به خصوص در بالا ستاره های درهمی به وجود می آورند که از لا به لای آن ها آسمان آبی نیشابور پیداست و به تدریج به طرف نوکِ گنبد ستاره ها کوچکتر می شوند تا در آخر یک ستاره ی پنج پر آن ها را کامل می کند . این ستاره ها و آسمان به شخصیت نجومی خیام اشاره دارد .​
و اما برخورد تیغه ها با هم ده لوزی بزرگ می سازد که باید با کاشی پر شوند . بهترین تزیین خود رباعیات خیام اند که به صورت خط شکسته و در هم به روش سیاه مشق های خطاطان بزرگی همچون میر عماد و بعضی استادان شکسته نویس با کاشی به صورت نقوش انتزاعی سر تاسر لوزی ها را پر می کنند . ... باید گفت در تاریخ معماری ایران اولین باری بود که خط شکسته در تزیینات بنا به کار رفت . از داخل نیز قسمت های پر، از جمله همین لوزی ها با نقش گل و برگ و پیچک باز هم با کاشی معرق زینت یافتند . تماما شخصیت شاعری خیام را می نمایند .​
دور تا دور برج، در قسمت اختلاف سطح، چشمه سارها در اطراف، دایره ای وسیع به مرکز خود برج شکل گرفتند . همه ی بنا از سنگ گرانیت با اجزای مثلثی شکل و تو رفتگی ها و برون آمادگی هایی ساخته شده که تا اندازه ای شکل خیمه را تداعی می کنند و این به نام خیام اشاره دارد، چون پدرش خیمه دوز بوده نامش را به همین مناسبت برگزیده است . از طرف دیگر حوض ها با کاشی فیروزه، که در مجموع قسمتی از ستاره را نشان می دهند، به تعداد هفت فلک و هفت آسمان و هفت تپه باز به دانش ستاره شناسی و نجوم خیام اشاره دارد . روی هم رفته، مجموعه حال و هوایی شاعرانه با درختان تنومند در اطرافش به وجود آمد و همان طور که خواست خود خیام بود، کاملا باز است و مزارش بهاران گل افشان . ... »​
مـنـــــــبـع : برگرفته از کتاب نگاهی به پیدایی معماری نو در ایران نوشته دکتر سیروس باور
 
آخرین ویرایش:

mpb

مدیر تالار مهندسی معماری
مدیر تالار
آرامگاه‌ها و زيارتگاه‌ها

آرامگاه‌ها و زيارتگاه‌ها


برج قربان (آرامگاه حافظ ابوالعلاء)


برج و آرامگاه‌ پيرعلمدار



آرامگاه فردوسى، توس، مشهد



‎آرامگاه ‎شيخ ‎صفي‎الدين ‎اردبيلى




بى‌گمان آرامگاه بيشتر از هر نوع بناى معمارى در ايران دوره اسلامى مورد توجه عام بوده است. و کمتر شهرى است که سهمى از چنين بناها نداشته باشد.

تنوع اشکال که در اين نوع بنا در طول قرون حاصل گرديده است در مقايسه با مثلاً مسجد يا کاروانسرا نسبتاً اندک است.

در روزگار پيش از اسلام، هيچگونه نشانهٔ مهمى از آثار آرامگاهى که مستقل بنا شده باشند وجود ندارد. گور کوروش در پاسارگاد استثنايى است که بر اين قاعده شاهان بعدى هخامنشى نيز اين گورهاى صخره‌اى را رواج دادند که تا مدتى پس از بر افتادن آن سلسله نيز رايج بوده است.

با آمدن اسلام، بنا به سفارش پيامبر اسلام، گورها بايد هم سطح زمين ساخته مى‌شدند و جسد مرده بلافاصله بايد به قبر سپرده مى‌شد و بدون تشريفات و تنها با يک کفن ساده بايد مدفون مى‌گشت که البته نه از سوى اعراب و نه ايرانيان اين سادگى به‌درستى رعايت نشد.

ساخت آرامگاه که عملى کاملاً شيعه‌وار است. از سنت ديرپاى اسلامى که طبق آن هر مکانى مى‌توانست بعنوان مسجد مورد استفاده قرار گيرد، بهره گرفت. در سراسر ايران بسيارى از امامزاده‌ها امروزه جانشين مسجد شده‌اند.

در ميان مکان‌هاى مقدس، مقابر امامان شيعه و بستگان آنها در کربلا و نجف و مشهد و قم و سامره کانون‌هاى طبيعى تمايلات مذهبى مردم شيعه گرديد.

رشد سريع رسم زيارت قبور ائمه و خواندن نماز و ادعيه و ختم قرآن در اين امکنه همگى عواملى بود که باعث بناى آرامگاه‌ها مى‌شد.

بزودى بناى آرامگاه‌ها به‌عنوان سمبل خواسته‌هاى سياسى و مذهبى شيعه شناخته شد و کم‌کم زيارتگاه‌ هسته مرکزى مجموعه‌‌اى که غالباً چندين جريب وسعت آن مى‌شد و نقش عمده‌‌اى در زندگى سياسى و اجتماعى و اقتصادى جامعه ايفا مى‌کرد و از اهميت والايى در محيط مذهبى برخوردار مى‌شد. زيارتگاه‌هاى مشهد، قم و اردبيل نمونه‌هاى خوبى براى اين مرحله هستند. اردبيل در اوج رونق خود نشانهٔ عظمت سلسله صفوى بود و چند تن از شاهان صفوى در آنجا مدفون گشته و به زيارت آن شنافته‌اند. زيارتگاه مشهد به‌تدريج يکى از مالکان بزرگ خراسان گشت و قم قرن‌ها مرکز عمده علمى مذهبى و محل تربيت اصلى علماى ايران به‌شمار مى‌رود.

درحالى‌که بزرگ‌ترين بقاع کشور از آغاز ظهور آنها، مراکز آيين تشيع بوده‌اند و بقاع کوچک‌تر اکثراً از حمايت اهل تسنن برخوردار بوده‌اند.

در سده‌هاى دهم و يازدهم ميلادى يعنى روزگارى که در آن معمارى آرامگاهى نخستين شکوفايى را به خود ديد، تنها ناحيه‌اى که در آن تعداد آرامگاه‌ها قابل مقايسه با ايران بود، مصر در دورهٔ خلافت فاطميان است. در اين منطقه تطابق بين آيين تشيع و بناهاى تدفينى را مى‌توان مشاهده کرد گاه با يک تحول طبيعى آرامگاه از محيط اطراف خود جنبهٔ تقدسى کسب مى‌کرد و اين امکان وجود داشت که به مروز زمان بصورت يک عبادتگاه در آيد.

اما کمتر قبرى مربوط به بزرگان سياسى اوايل سده‌هاى ميانه ايران بجاى مانده است. علت اين امر احتمالاً اين بوده که بسيارى از اين بزرگان در کاخ‌هاى خود يا در امکنه‌اى که به‌منظور آرامگاه ساخته شده بودند، به خاک سپرده شده‌اند. البته سلطان سنجر از اين موضوع مستثنا است.

به‌هرحال، با سمبل‌ها بود که شيعه با احداث آرامگاه‌ها مى‌توانست حقانيت خود را به اثبات برساند و به بهشتى که انسان پرهيزگار در انتظار آن بود، اشاره نمايد. طاووس‌هاى رو در رو که در دو سوى درخت زندگى قرار گرفته ديوارهاى نخستين برج خرقان را زينت مى‌بخشد. اغلب با بيانى عالى و سنجيده به قبور صفاتى چون معطر و منوره اطلاق مى‌شود. وجود شواهد نشان مى‌دهد که منظور از بکار بردن سمبل‌هاى گوناگون در معمارى تدفينى ايران، بيشتر طلب بهشت است تا ابزار وفاداري.

برخلاف آنچه در ساير سرزمين‌هاى اسلامى وجود دارد، فقدان کامل قبرهاى هفت ‌گوش براى پيروان شيعه هفت امامى ايران به‌چشم مى‌خورد، حتى قبرهاى شيعه دوازده امامى به‌ندرت دوازده گوشه دارد. قالى دوازده گوش حرم معصومه (س) در قم که ظاهراً متناسب با محل آن بافته شده، منحصر به‌فرد است. سمبليسم عددي، از خصوصيات مهم آرامگاه‌هاى ايران نيست.

پس معمارى تدفينى عامل مهمى در درک جامعه قرون ميانى ايران است و آشکار کنيم که چگونگه عملکرد چنين بناهايى به‌تدريج از حالت ساده تدفينى به پيچيدگى گراييد و سرانجام روشن سازيم که چگونه اين پيچيدگى روزافزون در توسعه بافت اصلى معمارى مربوط به آن منعکس گرديد. آرامگاه‌هاى نخستين چون ”گور سامانيان “ و گنبد قابوس براى مقاصد ديگرى به‌جز بناى يادبود مردگان هيچ ارزشى نداشت. در نقطه مقابل آنها اصطلاح آرامگاه به‌ندرت درباره زيارتگاه‌هاى بزرگ ايران با گروه بناهاى فرعى هم‌زيست پيرامون قبر، جور در مى‌آيد.

با تقليل تقريباً تنوع بى‌شمارى از اشکال در شکل‌هاى اساسي، خواهيم ديد که در طول تاريخ فقط دو نوع اساسى معمارى آرامگاهى در ايران وجود دارد. اين‌ها عبارتند از، مقبره برجى شکل و قبر چهارگوش گنبددار.
منبع:aftabir
 

mpb

مدیر تالار مهندسی معماری
مدیر تالار
منشأ چهارگوش گنبددار

منشأ چهارگوش گنبددار



به‌نظر مى‌رسد که چهار ضلعى گنبددار داراى پيشينه دوگانه‌اى است، هرچند يک عنصر، همان معيار آتشکده ساسانى يا چهار اطاق است که چهار روزن محورى يک طرح مربع شکل را شکافته و گنبدى بر فراز آن قرار گرفته است. پراکندگى وسيع اين بناها در سراسر ايران، هنگام پيروزى اسلام، اين نوع معمارى را سرمشقى آشکار براى آرامگاه‌هاى اسلامى ايران که طرح‌‌هاى مشابه دارند، قرار داد. در نواحى ديگر از دنياى اسلام که در متن آن امکان بروز تأثيرات آئين زردشت نبوده است آرامگاه‌هايى شبيه اين سبک وجود دارد. در چنين مواردى ظاهراً تأثير از پيشينه احتمالى چهار ضلعى ديگر، يعنى آرامگاه قديمى متأخرتر و مشتقات آن است.

چهارضلعى گنبددار فقط نقطه سرآغاز يک رشته بناهاى متنوع بى‌انتهاى چند وجهى (غالباً هشت ضلعي) و چند لختى و چند تنکه‌اى و پره‌اى يا بناهاى مدور بود که همگى در درون خود انديشه بنيادى يک ساختمان متمرکز گنبددارى را دارند.

تجلى اوليه عمومى اين نوع آرامگاه‌هاى اسلامى ايران مربع شکل بود، ليکن به موقع و در نتيجه تحول طبيعى فکر، طرح شعاعى متمرکز در سرزمين ايران به‌صورت طرح هشت ضلعى گنبددار برترى يافته، جلوه‌گر شد.

طرح هشت گوش بود که به بهترين وجه نيازمندى‌هاى کانون متمرکز را که معمولاً صندوقه قبر، آن را فراهم ساخته بود، برآورده مى‌کرد، به انضمام احتياج به حداکثر فضا براى طواف و بيشترين ميدان براى ساير کارهاى معمارى و ايجاد فضاى بيشتر. طرح چهارگوش که در گوشه‌ها باعث تضييع فضا گشته، بيشتر عامل کارهاى تزئينى مى‌شد تا پرداختن به شکل بنا.

نوع عمده ديگر آرامگاه، برج‌هاى مقبره‌اى است و اصل و ريشه اين نوع بنا در پرده ابهام مستور است. اگرچه احتمالات بسيارى را مى‌توان مورد بحث قرار داد: چادرهاى ترکي، برج‌هاى ديده‌بانى چينى و مقابر برجى‌شکل پالميرى از جمله آنها است.

يک استوانه بلند با بامى مخروطى‌شکل؛ مانند آنچه در مورد طرح گنبددار چهارگوش اتفاق افتاده است. چندى نگذشت که اين دستورالعمل ابتدايى تکامل يافت. برج‌هاى آرامگاهى با پره‌ها و ستون‌هاى جسمى و پشت‌بندهاى گوشه‌اى ساخته شد، در حالى‌که استوانه ساده جاى خود را به مقابر هشت ضلعي، شش ضلعي، ده و دوازده ضلعى و اقسام بناهاى مرتفع ستاره‌اى شکل داد.

شايد ديرپاترين اين اشکال مورد پسند عام، انواع هشت ضلعى بوده است. اين امر اختلاف ميان عرض و ارتفاع آن است که معمولاً نسبت آن به ۵/۳: ۱ - ۵/۵: ۱ است. اين اختلاف نسبت ميان دو بعد، در بناهاى مربع‌شکل گنبددار به‌مراتب کمتر است. بدين طريق بزرگ‌ترين آرامگاه مربع گنبددار سلجوقي، يعنى مقبره سلطان سنجر در مرو (که تاريخ آن مربوط به بعد از سال ۱۱۵۷ م. است) نسبت عرض آن به ارتفاع نزديک به ۱:۲ است. در صورتى‌که نزديک‌ترين بنايى که با آن برابرى مى‌کند، در روزگار ايلخانيان، قبر اولجاتيو در سلطانيه است که يک هشت ضلعى گنبددار به بلندى ۵۳ متر است. با وجود اين، تناسب ميان عرض و ارتفاع آن فقط ۲/۲: ۱ مى‌شود.

ظاهراً روشن است که آرامگاه‌هاى نخستين واقع در سرزمين ايران چهار ضلعى گنبددار بودند، ليکن در طى اواخر قرن دهم محبوبيت برج‌هاى مقبره‌اى بر آنها غلبه يافت. ترجيح برج بر بناى چهارگوش به حدى قوت گرفت که در واقع همه انواع گوناگون مهم اشکال برج‌هاى مقبره‌اى را مى‌توان در حدود سال‌هاى ۱۰۰۰-۱۲۰۰ م / ۳۹۱-۵۹۷ هـ يافت. بر طبق روش اهل تسنن در دوران سلجوقيان، آرامگاه‌هاى امامان شيعه به‌ندرت در شمار اين برج‌هاى مقبره‌اى قرار مى‌گيرد، اگرچه چند تن از اعضاى خاندان سلسله‌هاى شيعى مذهب سواحل درياى خزر برج‌هاى آرامگاهى براى خود ساختند، غالب اين بناها از جنس عالى‌ترين نوع آجر پخته است که با آجر و کاشى‌هاى گوناگون تزئينى اغلب به‌صورت اسپرهايى نصب شده، حاشيه‌هاى کتيبه‌اى در بالاى تنها درب برج يا زير گنبد ايجاد شده‌آند و گاهى دهليزها يا گيلويى‌ها بر زيبايى آنها مى‌افزايد. بام‌هاى چند وجهى يا گلگير مانند، پوشش معمول اين بناها است. اين نوع بام‌ها پوششى است براى گنبدهاى بسيار کوتاه‌تر داخلي.

گرچه بيشتر اين برج‌هاى اوليه فقط در حدود ۱۵ تا ۲۰ متر ارتفاع دارند، ولى بلندتر از اين حد به نظر مى‌رسند. البته چند برج، مانند بنايى که به برج طغرل شهرت دارد و مهمتر از همه گنبد قابوس بناهاى کاملاً بلندى هستند. در روزگار ايلخانيان چيز بسيار جديدى به اين تکامل افزوده نگرديد، بلکه سبک عمده آرامگاه هشت‌گوش جسيم‌تر شد. از آن پس در سده‌هاى بعد، تعداد نسبتاً کمترى آرامگاه بدين شيوه در اکناف مملکت احداث گرديد. در طول سده پانزدهم نوع ساده شده اين قسم بنا در مازندران قبول عام يافت. در روزگار تيموريان برج‌هاى مقبره‌اى فوق‌العاده کمياب شد.




برخلاف آرامگاه‌هاى برج مانند، آرامگاه مربع‌شکل گنبددار و مشتقات چندگانه‌اش در ايران گذشته‌اى مستمر داشته، از مقبوليت عام برخوردار بوده به‌طورى که اقلاً از اوايل سده دهم تا ايام جديد ادامه يافته است. به‌طورکلي، آرامگاه‌هاى بزرگ گنبددار سلجوقى مقتبس از گنبدخانه‌هاى مساجد سلجوقى است که در آن قرار دارد، هرچند در ايام مختلف چند تحول مشخص داشته است. چند نمونه از اين تغيير و تحولات را مى‌توان تشخيص داد. در بعضى از چهارضلعى‌هاى گنبددار مانند گنبد علويان در همدان يا آرامگاه منتصر در آستانه - بابا و تعدادى مقابر مربوط به قرن يازدهم - دوازدهم در ترکستان، تزئينات خارجى همانند برج‌هاى آرامگاهى معاصر آنها نقشى بزرگ داشته است. در بعضى ديگر مانند هارونيه طوس و قبر بابا لقمان در سرخس نقش پيش طاق اهميت تازه‌اى پيدا کرده است. علاوه بر اين در آرامگاه‌اى ديگر مفصل‌بندى پرکار خارجي، مثلاً مقبره دوازده امام در يزد يا جبل سنگ در کرمان بارزتر است. بدين نحو ميراث سلجوقى در اين نوع بنا براى دوره‌هاى آينده فوق‌العاده غنى بوده است.

مهندسان ايلخانى در مورد چهارضلعى‌هاى گنبددار و مشتقات آنها براى آنان ميدان وسيع‌ترى جهت آزمايش فراهم کردند. آرامگاه اولجايتو در سلطانيه را مى‌توان ديد که نتيجه رقابتى است با آرامگاه‌هاى مربع‌شکل گنبددار دوره سلجوقي. مقبره غازان که تقريباً همزمان با همين بنا بوده است، بر همه برج‌هاى آرامگاهى پيش از آن برترى داشته است. تا به امروز آرامگاه سلطانيه با ۵۳ متر ارتفاع بلندترين بناى نوع خود در ايران است. طرح هشت‌گوش در ارتفاع تا به زير قاعده گنبد اجرا گرديده است.



تزئينات سقف گنبد سُلطانيه، اَبهَر
بعدها در سده چهاردهم ميلادي، مرکز ثقل معمارى ايرانى به‌طور کلى و بدين‌سان معمارى آرامگاهى نيز، به شمال شرقى کشور انتقال يافت. اين جابجايى در معمارى آرامگاهى دو سيماى کاملاً متمايز پيدا کرد. يکى از اين دو امتياز را مى‌توان بسيار محافظه‌کارانه توصيف نمود. در غالب آرامگاه‌هاى شاه زنده در سمرقند مشاهده مى‌شود که بناهاى چهارضلعى گنبددار که از نظر اسلوب معمارى جاه‌طلبانه نبوده، کوچک هستند، تزئينات کاشيکارى درخشان که غالباً در سفال‌هاى لعابدار برجسته قرار گرفته، آنها را از ابتذال رهايى بخشيده است که متناسب آرامگاه‌ها است، همهٔ قسمت‌هاى بنا فشرده و نزديک هم قرار گرفته، تأکيد عمده تزئين و اصول ساختمانى به سردر واگذار مى‌گرديد که به کوچه يا خيابانى باز مى‌شد. شيوه ديگر اين بود ک يک وجه بنا را برگزيده، آن را به طرز بى‌سابقه‌اى بزرگ‌تر نمايش دهند. در بسيارى از آرامگاه‌ها اين وجه، پيش طاق بود مانند قبر تورابک (Turabek) خانم در قونيه، اورگنج و مزار خواجه احمد يسوى (Yasavi) در ترکستان و بقعه تايباد. گاهى‌اوقات هر دو خصوصيات توأم نمايان مى‌گرديد؛ مانند وضع عشرت‌خانه در سمرقند. نيز در همين زمان بود که گنبد پيازى خربزه‌شکل در فهرست معمارى اسلامى ايران، به‌ويژه در مورد آرامگاه خانواده شاهى به‌کار رفته، هم‌چنين قبر خواجه ابونصر پارسا در بلخ از اين سنخ است. برحسب ذوق زمان بسيارى از اين آرامگاه‌ها داراى مجموعه‌اى از طاق‌هاى بى‌عملکرد ساختمانى شگفت‌‌آورى شدند که با گچ ساخته مى‌شد و اصطلاحاً آنها را ”کاربندي“ مى‌گويند.

سطح بسيار گسترده‌اى در آرامگاه‌هاى بزرگ و مجلل تيموريان، اغلب مکان باز و آزادى را تقاضا مى‌کرد که بنا از هر سو نمايان باشد.

آرامگاه‌هاى دوران صفوى و روزگار پس از آن - بعد از معمارى آرامگاهى دوره قرون ميانى - سير قهقرايى پيموده، در اين هنگام مقابر غيرمذهبى به‌طور قطع جاى خود را به قبور مقدسين دادند. جايگاه طبيعى چنين آرامگاه‌ها اغلب کاملاً بزرگ و مجلل بوده، بناهاى فرعى و صحن‌هاى مجاور و باغ‌هاى وسيعى را شامل مى‌شد. اين عصر، بقاع بزرگ مذهبى ايران را به خود ديد و امروزه به همان شکل برجاى مانده‌اند. توسعه و مرمت و بازسازى بقعه‌ها سهم عمدهٔ کوشش در راه معمارى آرامگاهى دورهٔ صفويه و روزگار پس از آن است، بقاع ماهان و تربت‌جام فقط دو نمونه در ميان بسيارى از اين قبيل بناها است و نيز مى‌توان از آثار نادرشاه را در مقياسى بزرگ در مشهد يا آثار شاهان قاجار را ذکر کرد که سلاطين اخير به‌طور کلى بانى هيئت فعلى حرم حضرت معصومه (س) در قم بوده‌اند.

هيچ‌يک از شاهان صفوى در آرامگاه مناسب باشکوه که بدين‌ منظور ساخته شده باشد، به خاک سپرده نشده‌اند. تنها نادرشاه بود که آرامگاه او در کلات نادري، در حقيقت شيوه‌اى نيمه مغولى و نيمه ايرانى دارد. زيارتگاه دوره صفوى مانند قدمگاه نزديک نيشابور، مقبره محمد محروق نزديک آن شهر و آرامگاه خواجه ربيع خارج از شهر مشهد تا حدى ترجمانى کوچکتر از آرامگاه‌هاى تيموري، در دوره پيشين آنها است. سده‌هاى پس از عصر صفوى نيز اين روند را از مسير خود باز نگردانيد.

بدين‌سان سنت غرورآميز معمارى آرامگاهى قرون وسطايى ايران پس از ظهور سلسلهٔ صفوى دچار انحطاط ناگهانى جبران‌ناپذيرى گرديد.

منبع:aftabir
 

mpb

مدیر تالار مهندسی معماری
مدیر تالار
گنبد سلطانیه یکی از شاهکارهای بی نظیر ایران

گنبد سلطانیه یکی از شاهکارهای بی نظیر ایران


یكی از شاهكارهای معماری ایرانی - اسلامی گنبد سلطانیه است که نه تنها در ایران بلكه در جهان شهره است ، در بیست نهمین اجلاس عمومی جهانی سازمان یونسكو در دوربان ژوییه 2005 بنای گنبد سلطانیه به اتفاق آرای كشور های حاضر در این كمیسیون به ثبت میراث جهانی رسید .
در این اجلاس كه با حضور سفیران 176 كشور جهان و 700 كارشناس برجسته منعقد شد همه حاضران بدون هیچ مخالفتی به ثبت این اثر رای موافق دادند بدین ترتیب این گنبد پس از تخت جمشید ، زیگورات چغازنبیل ، میدان نقش جهان ، پاسارگاد ، تخت سلیمان ،
ارگ بم به عنوان هفتمین اثر ثبت شد كه سال 2008 نیز بیستون به عنوان هشتمین اثر ایرانی در این كمیسیون ثبت جهانی شد ، قابل ذكر هست كه ایران از معدود كشور هایی هست كه شهر های آن در این سازمان ثبت جهانی شده اند شهر های اصفهان و یزد نیز
در سازمان میراث جهانی ثبت شده اند. در 30 كیلومتری جنوب زنجان و در مسیر محور ارتباطی و تاریخی حد فاصل فلات مركزی ایران و صفحات شمال غربی كشور دشتی پهناور آوردگاه سپهر آسمان با بنایی بسیار عظیم و گنبدی نیلگون و بس مرتفع موسوم به سلطانیه گردیده است . پروفسور آرتور پوپ كه عمری را به شیفته گی تمام صرف كندوكاو در معماری ایران زمین سپری كرد . در مورد بنا های آرامگاهی در ایران تحقیقات گسترده ای را انجام داده است كه قسمتی از ان را كه از كتاب معماری ایران وی گرفته شده است در سرآغاز توصیف
این گنبد می نویسد : " فرمانروایان محلی ، بازرگانان و افراد بشر دوست – كه در میانشام زنان كم نبودند – برای ایجاد كاروانسرا ها ، پل ها ، بازارها ، كتابخانه ها ، مقبره ها و باغ ها بانیان سخاوتمندی ودند .
بنا های معروفشان ساختمان های شخصی بودند و مبین قدرت ، شخصیت ، رقابت ، ذوق و مقام آنان . بنابراین از نقش مهمی كه آرامگاهها در معماری ایرانی داشته اند نباید تعجب كرد ، نقشی چنان حیاتی كه گاه نخستین كار فرمانروایان پس از بر تخت نشستن اقدام به ساخت آرامگاهش بود شاید در مقام كاری برای اثبات جالودانگی .
برای ایرانیان چشم انداز های عظیم برف پوش ، دره هایی به پهناوری یك ایالت و جلگه های پهن و درخشان مستلزم ایجاد بناهایی متناسب با این شكوه و عظمت طبیعی است در چنین ساحتی ، كه بنا های معمولی در برابرش ناچیز می نمایند ، تمایل به استفاده ی جسورانه از مقیاس ناگزیر بود وظیفه دائم معماری ایرانی پر كردن شكاف هولناك میان دو دنیای خاكی و افلاكی به هر دو صورت طبیعی و نمادی است .
ان مهم به وسیله ی بناهایی كه سر به آسمان می آسایند عملی گردید.
گنبد آسمان با گنیدهای عظیمی مورد تقلید قرار گرفت كه پیوسته امكان عبادتی جادویی را برای تقاضا نعمت ، بركت و قدرت فراهم ساخن."
به فرمان الجایتوفرمانروای ایلخانی در جلگه باز و زیبای سلطانیه ،شهر شگفت انگیزی به عنوان پایتخت بنا شد احداث این شهر كه
بنای آن به سال 13.5 میلادی آغاز شد و در سال 1313( 702 الی 710 هجری قمری ) به اتمام رسید.كار بس عظیم و
سریع بود . محصول این تلاش بی وقفه شهری شد به وسعت تقریبی تبریز كه بزرگترین شهر امپراتوری ایلخانی محسوب می شد
و مقبره الجایتو به مثابه بنایی بسیار وسیع بر تمام آن مشرف بود .این شهر به یكی از بزرگترین دستاوردهای معماری ایرانی تبدیل شد .6
سال پس از پایان این كار سترگ ، الجایتو درگذشت و با مرگ او موقعیت سلطانیه نیز متزلزل شد . دیری نپایید كه با سقوط
ایلخانان آخرین نشانه های رونق و شكوه این پایتخت نو پا نیزساقط شد ، 70 سال پس از مزگ الجایتو ، سلطانیه در حمله
تیمور لنگ غارت و چپاول شد.بسیاری از ابنیه هم آن ویران گشت و كوچ مردمانش ناگزیر شد .بدین صورت یكی از عظیم ترین ابنیه
های دوران اسلامی كه در زمانی بسیار كوتاه ساخته شد و رونقو شوكوفایی كوتاهی به خود دید به سرعت دستخوش ویرانی شد
و در این روند شهری نو پا كه به مثابه پایتخت ایلخانان شكل گرفتهبود نیز موجودیت سیاسی ، اقتصادی و اجتماعی خود را از دست
داد و تبریز دوباره جای آن را گرفت.شاید به جرئت بتوان ادعا كردكه در تاریخ كهن ایران هیچگاه احداث یك شهر بزرگ حكوكتی ،
اوج گیری و سقوط آن همچون سلطانیه با عمری كوتاهتر از یك سده سابقه نداشته است.طبیعتاً دوره اقبال وواوج تجلی آرامگاه
معظم سلطانیه نیز متاثر از ظهور و افول پیش گفته ی بسیار كوتاهبوده است . اما به رغم گزند های فراوان و تمامی جفایی كه بر این
بنایی بی رقیب رفته است از ارزشهای كم نظیر آن در عرصهمعماری اصیل ، ابداعات تكنیكی ، مهندس سازه و اجرای خارق
العاده پیكره و تزئینات مختلف داخلی و خارجی چیزی كاسته نشده است .در حقیقت ساطانیه را باید حاصل دستاوردهای كم نظیر معماری
پر هیبت سلجوقی و تكامل آن در دوره ایلخانی تلقی نمود.معماریسلجوقی ، موقر ، نیرومند و دارای ساختاری بغرنج ، حاصل
رستاخیزی در فرهنگ و هنر و معماری ایرانی است . این رستاخیز در اوایل سده دهم میلادس با ظهور سامانیان
در عرصه حكومتی ایران آغاز شد و در دوره سلجوقیان به اوج خود رسید .
بنای عظیم سلطانیه كالبدی عظیم و هشت ضلعی است كه گنبدی نیم كره مانند به ارتفاع 54 متر و قطر 25 متر بر فراز آن قرار دارد . سطح خارجی گنبد از كاشیهای ابی روشنی كه به زیبایی هر چه تمام تر پوشیده شده بود و بر فراز هر یك از رئوس این پیكره هشت
ضلعی مناره ای ظریف قرار داشت كه با كاشی آبی تزئین شده بود و این گونه به نظر می آمد كه پایه های نگینی عظیم را بر گرفته اند.
بر فراز كالبد آجری و مرتفع بنا در تمامی جوانب ، بقایای نوار قرنیز پهن و مقرنس كاری شده ای یالاترین بخش دیواره ها را تزئین می نماید و به زیبایی ، ارتباط بصری پیكره ی عمودی و انحنای
گنبد عظیم را تامین می كند . گر چه در گذر قرون و اعصار ، پوشته ی خارجی گنبد و هشت مناره ی انتهایی و بخش هایی از مقرنس كاری نهایی آن به شدت آسیب دیده اند اما هنوز می تواند تصویری از این آرامگاه بی ماندد و شاكله ی آن را در زمان بر پایی خود مجسم كنند.فضای اصلی آرامگاه در داخل صحنی بیار رفیع و پر ابهت است .
نورگیریهای استادانه ای در ارتفاه ، چشم ناظر را بی اختیار به مكث بر هر مدخل مشبك در هشت جانب به سمت بالاترین نقاط فضا و سقف زیرین گنبد هدایت می كند . حجم بسیار عظیم این ارامگاه از داخل فضایی هشت وجهی و میان تهی است كه در
طبقه همكف و طبقه بالاتر آن دهلیز های بزرگ و بالكنهاب داخلی زیبایی غنای خاصی به فضایی گفته شده می بخشد.در طبقه دوم ارامگاه دهلیزهای بزرگتری رو به فضای بیرون طراحی شده اند كه ضمن كاستن از وزن بنا فضا های خالی ، سایه روشن های متناسب
و چشم انداز های بی نظیری را از فراز بالكنهای مرتفع آرامگاه به هشت جانب دشت وسیع می گسترانند.طاقنما های ظریفی كه در طبقات زیرزمین دهلیز ها در بدنه ی مستحكم آجری تعبیه شده اند با آرامش و عظمتی خاص نمای پر هیبت آرامگاه را تكمیل می كنند.
گنبد نیلگون بسیار عظیم سلطانیه به اتقاد آرتور پوپ به رغم حجم بزرگش سبك و با روح به نظر می رسد و مانند طاق آسمان مستحكم است . بارها و فشار ها به درستی در نقاط نسبتاً معدودی تمركز یافته اند و هیچ مانعی برای آنكه حركت هماهنگ و روبه عروج بنا را كند یا مخدوش كند وجود ندارد از این رو بنا از لخاظ ساختار یك شاهكار است.

اینجا عظمت و آرامش هم تحقیر و هم تكریم می شوند . در ین فضا
انسان هم كوچك و هم بزرگ می شود.. اگر چه فضا های محصور
بزرگتری وجود دارد همچون معبد پانتئون در رم ولی شاید هیچكدام ،
وحدت ، قدرت و زیبایی آرام و شاهانه را این چنین نمایان نكرده باشند .
این بنا تحقق رویای شاعرانه بود:
" كاخی عظیم تر از كوه
درخشان چون ستارگاه
به پهنای عالم
وسربرافراشته بر آسمان "
مشخصات فنی بنا
بستر این بنا از طبقات فشرده ی شن و ماسه به عمق تقریبی 8 متر تشكیل شده و از مقاومت بسیار خوبی برخوردار است . بنای آرامگاه بر هشت جرز عظیم به صورت هشت ضلعی قرار گرفته عرض این جرز ها 6.87 متر و طول آن ها از بیرون 17 متر و از داخل
8.60 متر است كف گنبد سلطانیه با زیر سازی آجر فرش و شفته ی آهك و روكش سنگ مرمر سفید یا سنگ رخام فرش شده بود .
شاخص ترین بخش آرامگاه طبقه ی فوقانی و جدا از دهلیز های داخلی آرامگاه در طبقات پایین بالكن هایی هشت گانه ای هستند كه از ایوان ها رو به بیرون شكل گرفته اند و دارای تزئینات زیبایی از كاشی كاری ، مقرنس كاری ، تسمه كشی ، گچ كاری ، و تلفیقهایی از آجر و كاشی و سرانجام كتیبه های متهدد هستند . این ایوان ها هر یك به طور متقارن به سه واحد طاق و تویزه تبدیل شده اند و طاق های 24 دهلیز خارجی و آرایش سقف آن ها در زمره ی زیباترین و جذاب ترین تزئینات هنر گچبری ایران قلمداد می شود. از ویژگی های مورد توجه این بنا نحوه ایجاد ارتباطات عمودی در طبقات است كه با منطقی ترین روش با راه پله های
متعدد تامین شه است . بدین ترتیب كه در سطح همكف بنا چهار واحد پله تعبیه شده است. بدین ترتیب كه در سطح همكف بنا چهار واحد راه پله تعبیه شده است . راه پله های جرز های شمال شرقی و شمال غربی كه در جوار ورودی های اصلی قرار دارند طبقه ی همكف را به ترتیب به بقیه طبقات متصل می كنند. در منتهی علیه هر ره پله در طبقه ی دوم تراس نسبتاً بزرگی تعبیه شده است كه پوشش گنبدب شكل دارد در طبقات بالاتر راه پله های اختصاصی قرار دارد و در مجموع هشت واحد راه پله در این بنا ارتباطات بین طبقات را تسهیل می كنند. بنای گنبد سلطانیه از نظر تزئینات نیز از شاخص ترین نمونه های معماری اسلامی ایران به شمار می رود.
انواع تزئینات این گنبد عبارتند از :
تزئینات آجری
تزئینات گچ بری
كتیبه ها
كاشی كاری
تزئینات رنگ و نقاشی
تزئینات سنگی
تزئینات چوبی

آجر كاری در این بنا به سه صورت اجرا شده است : آجر های قالبی، آجر های كنده كاری شده و تلفیق آجر و كاشی . آجر قالبی در 4 ایوان جنوبی ، شرقی ، شمال شرقی و شمال غربی با نقوش هندس ی، گیاهی و گاه با كتیبه به كار رفته است.آجر های كنده كاری شده فقط در دو ایوان ، در دو جبهه ی شرقی و جنوبی ، استفاده شده است و روش تزئین آن ها آلت و لغت است. آلت این تزئینات را آجر های كنده كاری شده تشكیل داده اند . گچ نیز از دیگر عناصر تزئینی در گنبد سلطانیه است كه به وفور در نما های داخلی و خارجی بنا به كار رفته است.هنر كاشی كاری نیز در این بنا جایگاه ویژه ای دارد در تزئینات گنبد سلطانیه كتیبه نویسینیز همانند سایر هنر های ظریفه كه از شاخصه های زیبایی شناسی در معماری ایرانی اسلامی است، از موقعیت ممتازی برخوردار است.
كتیبه های دوره نخست تزئینات عموماً به خط كوفی زیبا و به شیو های مختلف و كتیبه های دوره دوم به خط جلی ثلث و انواع خطوط نوشته شده است.كتیبه های ایوان های غربی ، شمالی ، جنوب شرقی و جنوب غربی از زیبا ترین خطوط این بنای تاریخی است كه در فضا سازی ئ ایجاد عظمت در بنا نقشی به سزا دارند. طولانی ترین كتیبه ی این آرامگاه نوشته ای در ارتفاع 3.90 متری از كف صحن است كه با عرض 75 سانتی متر دور تا دور بنا چرخیده است.كتیبه ی بزرگ قرآنی دیگری نیز در پاكار گنبد به رنگ سفید در زمینه ی آبی
روشن به خط ثلث نوشته شده است.
در طبقه همكف بنای گنبد سلطانیه تربت خانه قرار گرفته است كه به صورت سالنی مستطیل شكل و به طول 17.60 متر و عرض
7.80 متر است. در ایوان ضلع جنوبی تربت خانه ورودی سردابه ای قرار دارد كه به طبقه زیر زمین بنا مرتبط است.طرح معماری سردابه كه محل دفن پادشاهان ایلخانی بود بسیار پیچیده و
دارای فضا های متعدد و تو در تو است و با توجه به فقدان سابقه ی آن در معماری آرامگاهی ایران به نظر می رسد از عقاید و آیین های بودایی مغولی نشئت گرفته باشد و همین امر به راز آمیز بودن بنا می افزاید . جدا از تربت خانه در محدوده ی وسیع فراگرد آرامگاه كه به « ابواب البر » موسوم بود سامانه ها و فضا های مهم حكومتی و خدماتی مانند « بیت الحكمه » و « بیت قانون » و « دارالشفا » جای داشتند .

هم اینك با ثبت اثر در فهرست میراث جهانی می توان این امید را داشت كه با تخصیص اعتبار و بذل توجهی كه شایسته ی سلطانیه باشد و با آزاد سازی پهنه های پیرامونی تمامی عرصه ی این سایت تاریخی به درستی گشوده و شناسایی شود.
گنبد سلطانیه به عنوان بزرگترین گنبد آجری جهان گونه ای كامل اً خاص و ابتكاری از سازه گنبد ها را با طرح جناغی ارائه می كند كه از نوع دو پوشه ی پیوسته است.
پروفسور پیرو سن پائولزی معتقد است كه سیستم دو جداره ی گنبد با دو قشر مواز ی . مجزا كه صرفاً با پشت بند های آجری بین خود به هم مربوط اند و فرم واحدی را می سازند از خصوصیات منحصر به فرد گنبد سلطانیه به شمار می رود و پیش از آن بی سابقه بوده است و از این رو عقیده دارد كه طرح گنبد عظیم كاتدرال « سانتاماریا دل فیوره» ( كلیسای عظم مریم مقدس) در فلورانس ایتالیا كه صد سال پس از گنبد سلطانیه توسط برونلسكی و گیبرتیساخته شده به تقلید از گنبد سلطانیه طرحی و اجرا شده است.
حاص سخن آن كه معماران زبر دست ایرا بداعتی خارق العاده را در قرن 5 هجری با بنای گنبد مسجد جامع اصفهان آغاز كردن د و بعد از دو و نیم قرن تمامی حاصل تجربیات خود را در گنبد سلطانیه خلاصه كرده و بنایی ساختند كه در تارخ معماری جهان نوعی خاص از ساختمان گنبد ها را عرضه می كند.
بعد از احداث گنبد سلطانیه هرگز بنایی به این اهمیت و عظمت تكرار نشد و روند 250 ساله ای كه از اوج اقتدار سلجوقیان آغاز شده بود در اوج شكوفایی حكومت ایلخانان به حد كمال خود رسید و در دوران صفویه با گنبد های مساجد شیخ لطف الله و مسجد شاه اوج هنر و معماری ایران را نشان داد.


منبع:taknaz
 

mpb

مدیر تالار مهندسی معماری
مدیر تالار
گنبد علویان، شاهکار معماری اسلامی

گنبد علویان، شاهکار معماری اسلامی

گنبد علویان شاهکار معماری و گچ‌بری بعد از اسلام و متعلق به اواخر سلجوقیان است که از آثار بسیار زیبای تاریخی دیار هگمتانه به شمار می‌رود. گنبد علویان از لحاظ هنر گچبری و آجرکاری از آثار ارزشمند و کم‌نظیر سده‌های میانی دوره اسلامی است که شکل ظاهری آن شبیه گنبد سرخ مراغه است که در سال 542 هجری قمری ساخته شده است.
گنبد علویان در نزدیکی میدان امامزاده عبدالله شهر همدان قرار دارد.
این اثر یکی از شاهکارهای معماری و گچبری بعد از اسلام در همدان است، که این اثر در سال 1310 به ثبت ملی رسیده است. بر این اساس، این گنبد یکی از یادمان‌های متعلق به اواخر دوره سلجوقیان در قرن ششم هجری است که توسط خاندان علویان ابتدا به عنوان مسجد احداث شده بود.
نقشه بنا چهارضلعی و گوشه‌های آن دارای لبه‌های ستاره‌ای شکل است دیوارهای این مقبره مکعب شکل بوده، تا خط آغاز گنبد باقی مانده ولی خود گنبد فرو ریخته و از بین رفته است. قبر دو تن از بزرگان خاندان علویان در زیر سرداب این مکان دفن شده است و روی قبرها با آجر لعابدار فیروزه‌ای پوشیده شده است.
گنبد علویان از لحاظ هنر گچبری و آجرکاری از آثار ارزشمند و کم‌نظیر سده‌های میانی دوره اسلامی است که شکل ظاهری آن شبیه گنبد سرخ مراغه است که در سال 542 هجری قمری ساخته شده است. بنا به صورت مکعبی چهارضلعی در ابعاد 8/12 در 5/12 متر و ارتفاع 5/11 متر ساخته شده و چهار جرز ستون مانند به ارتفاع 5/9 متر با قطری قریب به دو متر و شبیه برج‌هایی در چهار گوشه آن را در میان گرفته‌اند. هر یک از برج‌ها دارای پنج طاق نمای فرو رفته مثلثی به ارتفاع هشت متر و عرض یک متر و عمق 0.5 متر است که از حیث مقطع جرزها را به صورت نیمی از یک ستاره هشت‌پر در آورده است. بر فراز ورودی و درون کادر مستطیل شکل گچبری‌های بر جسته لانه زنبوری شامل گل و بوته‌های در هم پیچیده به شکل زیبایی خود نمایی می‌کند. بر حاشیه خارجی کادر نیز کتیبه‌ای گچ‌بری شده مشتمل بر آیاتی از قرآن مجید به خط کوفی مشاهده می‌شود. پیشانی طاق‌نما را نیز گچ‌بری مثلثی و ستاره‌ای شکلی به صورتی بدیع تزئین کرده است.
سطح شبستان ورودی بنا در مقایسه با زمین‌های اطراف و دیوارهای خارجی آن در ارتفاعی معادل 2/1 متر واقع شده و در حال حاضر هفت پله ارتباط بیرون و داخل بنا را میسر می‌کند.
این بنا از آثار تاریخی همدان به شمار می‌رود که سالانه چه در تابستان و چه در ایام نوروز گردشگران داخلی و خارجی را به خود فرا می‌خواند.
این بنا با قرار گرفتن در مرکز شهر در دسترس همگان است و مسافران به راحتی می‌توانند از این بنای تاریخی دوره سلجوقیان بازدید کنند.
منبع:memaran
 

Similar threads

بالا