[ابنیه تاریخی ایران]:زيگورات چغازنبیل

sky1368

عضو جدید
زیگورات چغازنبیل شاهکار معماری آجری

زیگورات چغازنبیل شاهکار معماری آجری

زیگورات چغازنبیل شاهکار معماری آجری
بنایی با قدمتی ۳۳۰۰ساله.بنا مربوط به تمدنی است که در تاریخ ایران زمین مظلوم واقع شده وکمتر به آن اشاره شده است.

بنا ی زیگورات چغازنبیل مربوط به تمدن عیلامی می باشد اشاره خواهیم کرد تا بیشتر با تمدن کهن این مرز و بوم آشنا شوید.
این شهر در اوایل قرن ۱۳ قبل از میلاد توسط پادشاه ایلامی اونتاش نپیریشا (Untash Napirisha) ساخته شده و دوراونتاش (Dur Untash) نامیده می‌شده است. دوراونتاش به معنای قلعه اونتاش می باشد. در بعضی از متون میخی این شهر ال اونتاش (Al Untash) ذکر شده که به معنی شهر اونتاش است. در مرکز شهر ذیقورات عظیمی که بصورت معبدی مطبق می‌باشد, بنا شده که امروزه دو طبقه از آن هنوز پابرجاست. این معبد مطبق به دو تن از خدایان بزرگ ایلامیان یعنی اینشوشیناک و نپیریشا اهدا شده است. دورتا دور ذیقورات را دیواری احاطه میکرده که در مجاورت آن در جبهه شمال غربی معابدی برای خدایان کریریشا, ایشنی‌کرب و هومبان بنا شده است. همچنین معابد دیگری در جبهه شمال شرقی قرار داشته اند. مجموعه این معابد توسط حصار دیگری احاطه می‌شده است. در خارج از این حصار بقایای اندکی از خانه های شهر در سطح زمین دیده میشوند. دورتادور شهر سومین دیوار قرار داشته که کل شهر را محصور میکرده است. طول این حصار خارجی حدود چهار کیلومتر میباشد. در زاویه شرقی شهر و در نزدیکی حصار خارجی، کاخهای شاهی قرار داشته اند. در زیر یکی از این کاخ‌ها پنج مقبره زیرزمینی کشف شده است که احتمالا به خانواده شاهی تعلق داشته اند. در طرف مقابل شهر و بر روی ضلع شمال غربی حصار خارجی مخزنی برای آب موجود است.

دو دوره مشخص ساختمانی در برپایی ذیگورات ردیابی شده است در مرحله اول، طبقه نخست به صورت اتاق‌هایی پیرامون یک حیاط مرکزی ساخته شده است و در مرحله بعد حجم‌های مربوط به طبقات در میان حیاط مرکزی ساخته شده‌اند.
بناهای شهر از خشت و آجر ساخته شده اند و با وجود قدمت بسیار هنوز قسمت بزرگی از آنها برجای مانده اند. بر روی بسیاری از آجرها ذکر اقدامات و سازندگیهای اونتاش نپیریشا به خط میخی ایلامی و اکدی نگاشته شده‌اند
عمده مصالح مجموعه چغازنبیل خشت می‌باشد به همین خاطر از پوشش آجری با هدف حفاظت از حجم‌های زودفرسای خشتی، به ویژه در مورد ذیقورات استفاده زیادی شده است در واقع از هزاران آجر پخته شده و کتیبه‌دار ذیقورات را تزیین می‌کرده‌اند علاوه بر این از آجرهای لعابدار، ملات قیر طبیعی، اندودهای گچی، تزیینات شیشه‌یی، گل میخ‌های سفالین استفاده زیادی شده است. همچنین طی حفاری‌های به عمل آمده مجسمه‌های سفالین و لعابدار گاوهای نر که از دروازه‌های ورودی به بنای ذیقورات محافظت می‌نمودند، به دست آمده است در نزدیکی معابد هیشمیتیک و روهوراتیر کوره‌ای یافت شده است که به منظور پخت سفالینه‌ها بکار می‌رفته است .
زیگورات چغازنبیل؛ تبلور معماری مقدس

بناهای مقدس بر مبنای فلسفه‌ای که از اعتقاد آدمیان برمی‌خیزد، ساخته می‌شوند. زیگورات چغازنبیل از همین دست بناهای مقدس است که عناصر تفکر آمیخته با تقدس در آن دیده می‌شوند.

زیگورات چغازنبیل بنایی است چندطبقه و به صورت مربع که طبقه اول آن از طبقات بالایی بزرگتر و وسیعتر است. اطراف این بنای مربع شکل، حصارهای دایره‌‌ای وجود دارند که تداعی کننده ترکیب مربع و دایره در وجود این بنای مقدسند. از این لحاظ، زیگورات چغازنبیل شبیه به خانه کعبه است. خانه کعبه بنایی سیاه و مربع (مکعب) شکل است که مسلمانان با لباس سفید احرام به دور آن دایره‌وار می‌چرخند.

بنای زیگورات‌ها، اهرام، استوپاها، پاگوداها و بناهای «ماندالا» شکل که همگی از بناهای مقدس به شمار می‌روند، از یک فلسفه همانند پیروی می‌کنند. در همه این‌ بناها، ساختمان‌هایی بلند از زمین به سوی آسمان و از فرش به سوی عرش می‌روند که به نوعی تداعی‌گر کوه هستند و همه آن‌ها فضای مقدسی هستند که تصور می‌شده در مرکز عالم قرار گرفته‌اند.

بنا به اعتقادات اسلامی، در «مجمع التواریخ و القصص» و مأخذهای دیگر آمده است که سنگ‌های خانه کعبه را فرشتگان از پنج کوه مقدس و حجرالاسود را از بهشت آورده‌اند. از آن پنج کوه نام طور سینا، طور زیتا (زیتون)، کوه جودی و کوه حرا مشخصا آمده است. این کوه‌ها از آن جهت مقدس‌ شمرده شده‌اند که نظرکرده خداوند بودند و پای پیغمبران به آنها رسیده بود: موسی و طور سینا، نوح و کوه جودی، عیسی و کوه زیتا، محمد و کوه حرا. در قاره آسیا و در نزدیکی اولان‌باتور، پایتخت مغولستان کوهی هست که مغول‌ها آن را «بوگدوال» نام گذارده‌اند: به معنای «کوه خدا».

در واقع زیگورات‌ها، اهرام، مقابر و بناهای برجی شکل، گنبدها و معابد چندین طبقه بلند، پاگوداها و استوپاها، در همه جا نمادی از کوه و آسمان بودند. این موضوع در سرزمین‌هایی که به طور طبیعی فاقد کوه بودند، بیشتر مشهود است، همانند: بین‌النهرین، مصرسفلی، جنگل‌های مکزیک و پرو.

بنای زیگورات چغازنبیل، مربعی شکل است که حصارهای دایره‌ای به دور آن دیده می‌شوند. عدد چهار به عنوان عددی مقدس در معماری: چهار نشان‌دهنده چهار جهت اصلی، چهار فصل سال، اضلاع مربع، بازوان صلیب، چهار عنصر، چهار ستون عالم، چهار منزل قمر، چهار مزاج، چهار بهشت و… است.

چهار در عهد قدیم، عددی نمادین است. مثل چهار رودخانه بهشت که صلیبی شکل هستند، چهار بخش زمین و غیره. از دورترین اعصار، حتی اعصار نزدیک به پیش از تاریخ، از چهار برای نشان دادن آنچه مستحکم، ملموس و محسوس است، استفاده می‌شد. چهار به گونه‌ای، رقمی الهی است. در بسیاری از موارد، ‌هاله دور سر حضرت عیسی، چهار پرتو دارد یا به چهار بخش شده است.

وجود عدد چهار در معماری مذهبی بسیار مشاهده می‌شود. طرح‌هایی که از بهشت کشیده شده، مربع (مستطیل) شکل و دارای چهار درب هستند. مساجد ایرانی ـ اسلامی گاه چهار ایوانی (در چهار ضلع) هستند. زیگورات معبد چغازنبیل هم دارای چهار درب ورودی است.

زیگورات: تشبیه معابد به کوه‌های کیهانی در فرهنگ بابلیان جایگاه خاصی دارد و این ویژگی را در قالب فرم زیگورات‌های آنان می‌توان دید که صعود از آن را رسیدن به قله عالم می‌دانستند. کلمه زیگورات یا زیقورات از فعل آکدی «زقارو» (Zegharoo) به معنای بلند و برافراشته ساختن، گرفته شده است. زیگورات بنایی چند طبقه است که مساحت هر طبقه از طبقه پایینی کوچکتر است؛ بنابراین، نمای هر طرف آن به شکل یک پلکان است. این زیگورات‌ها محل نگهداری مجسمه خدایان و انجام مراسم مذهبی بوده‌اند.

زیگورات چغازنبیل: اکنون با توضیحاتی که داده شد و مطالبی که در زیر ارایه می‌شود، درخواهیم یافت که معماری و بنای زیگورات چغازنبیل بر پایه تفکری مقدس شکل گرفته است. مهمترین معبد شهر باستانی دوراونتاش، زیگوراتی است که در مرکز شهر قرار دارد. این زیگورات وقف خدایان «اینشوشیناک» و «ناپیراشا» (گال) شده است. «گیرشمن» بر پایه تجربیات خود و شواهد موجود معتقد بود که این زیگورات در زمان آبادانی پنج طبقه داشته و ارتفاع آن حدود ۵۲ متر بوده که تنها ۵/۲ طبقه از آن با ارتفاع ۲۳ تا ۲۴ متر پابرجاست.

برخلاف زیگورات‌های بین‌النهرین که هر طبقه را روی طبقه قبلی می‌ساختند، در این زیگورات ساخت هر طبقه از سطح زمین آغاز شده است. طبقه اول این زیگورات مربعی شکل و طول هر ضلع آن برابر با ۲/۱۰۲ متر یعنی تقریباً برابر طول یک زمین فوتبال است. جهات گوشه‌‌های زیگورات منطبق با چهار جهت اصلی یعنی شمال، جنوب، شرق و غرب است.

معبد اعلی که در بالاترین طبقه زیگورات یعنی طبقه پنجم بوده اکنون از بین رفته است، اما به نظر می‌رسد مجسمه خدایان ناپیراشا و اینشوشیناک در این معبد نگهداری می‌شده. در هنگام خاکبرداری از زیگورات هفتاد آجر نبشته‌دار پیدا شد که روی آنها به زبان ایلامی و اکدی مطالبی بوده که نشان می‌دهد این معبد جایگاه خدایان ناپیراشا و اینشوشیناک بوده است. در وسط هر یک از چهار ضلع زیگورات پلکانی وجود دارد و هر یک از آنها با دروازه‌ای مسدود می‌شده است. این پله‌ها راه صعود به طبقات بالاتر بوده‌اند.

یکی از راه‌های محاسبه تعداد طبقات زیگورات در نظر گرفتن شیب همین پله‌ها است. بدین معنی که اگر پله‌ها با همین شیب به سمت بالا ادامه پیدا کنند، در طبقه پنجم به نزدیکی مرکز زیگورات، یا ورودی معبد اعلی می‌رسد. در بدنه زیگورات چغازنبیل، پس از هر ده ردیف آجر ساده یک ردیف آجر نبشته‌دار به کار برده شده است. تا سال ۱۹۶۵ در شهر دورانتاش ۵۲۷۵ آجر نبشته و خشت نبشته به زبان‌های ایلامی و آکدی کشف شده است. ۶۵۹ عدد از این آجرها بر بدنه زیگورات باقی مانده‌اند. این نوشته‌ها از وجود ادبیاتی بسیار قوی در ۳۲۵۰ سال پیش در سرزمین ایلام حکایت می‌کند.

زیگورات چغازنبیل درون حصارهای دایره‌ای شکل قرار گرفته است. حصار، دیوار و حلقه سنگ‌چین که مکان‌های مقدس را در بر می‌گیرند، جزو کهن‌ترین ساختارهای معماری حرم‌ها به شمار می‌روند.

در سه سوی زیگورات چغازنبیل سه بنای کوچک آجری دایره‌ای شکل ساخته شده است که تنها یکی از آنها که در سوی شمال غربی قرار دارد تا حدودی سالم باقی مانده بود و دیگری که در سوی جنوب غربی قرار دارد به دست مرمتگران عضو هیئت کاوش فرانسوی شبیه به نمونه سالمِ شمال غربی بازسازی شد. در این بازسازی تنها نیمی از بنا ساخته شد و از بازسازی نیمه دیگر صرفنظر شد. بنای شمال شرقی کاملاً از بین رفته و تنها شالوده آن باقی مانده است.
در باره کاربرد این سه بنا نظریه‌های متفاوتی عرضه شده بود. رومان گیرشمن سرپرست هیئت کـاوش چغـازنبیـل و نیز آندره پـارو از آن به عنوان «پـوستامنـت» ‌به معنای پایه مجسمه نام برده‌اند. عده‌ای دیگر آنرا سکو، نیمکت، مذبح، محراب و قربانگاه دانسته‌اند؛ و بعضی دیگر به دلیل شکل نیم‌دایره‌ای بنای بازسازی شده از آن به عنوان تریبون سخنرانی یاد کرده‌اند. غافل از آنکه شکل نیم‌دایره‌ای آن تنها به این سبب بوده که تنها یک نیمه آن به دست مرمتگران بازسازی شده است. البته و بی‌گمان احتمال «پایه مجسمه» بودن این بنا منافاتی با کاربرد تقویمی آن ندارد.

در چهار سوی این سه بنا، چهار آفتاب‌سنج آجری به شکل تاق‌نما یا پنجره‌نما ساخته شده است که با آفتاب‌سنج‌های رصدخانه نقش‌رستم شباهت ظاهری دارند.
به گمان این نگارنده، این سه بنا که بر روی هم مجموعه واحدی را تشکیل می‌دهند، یک رصدخانه یا تقویم آفتابی برای سنجش گردش خورشید و به تبع آن نگهداشتن حساب سال و سالشماری و استخراج تقویم و تشخیص روزهای اول و میانی هر فصل سال یا اعتدالین بهاری و پاییزی و انقلاب‌های تابستانی و زمستانی بوده است.

چگونگی ایجاد سایه‌ها در تقویم آفتابی زیگورات چغازنبیل
طرح از غیاث آبادی
تغییرات زاویه بین گوشه‌های آفتاب‌سنج‌ها (که تعدا آنها در مجموع به ۱۲ عدد می‌رسیده است) با تغییرات زاویه طلوع خورشید در آغاز هر یک از فصل‌های سال برابر است. یا عبارت دیگر این آفتاب‌سنج‌ها به گونه‌ای طراحی و ساخته شده‌اند که بتوان هنگام طلوع یا غروب خورشید با مشاهده سایه‌های متشکله در آن، آغاز یا میانه هر یک از فصل‌ها که منطبق با اعتدال‌های بهاری یا پاییزی و انقلاب‌های تابستانی و زمستانی می‌باشد را تشخیص داد. اینگونه گاهشماری که نه مبتنی بر ماه‌های دوازده‌گانه، که بر مبنای تقسیم برابر فصول به بازه‌های زمانی برابر است، در نظام گاهشماری گاهنباری ایران بکار می‌رفته است.

در واقع شکل خاص این تاق‌نماها که با چند قوس یا ردیفٍ پشت سر هم به ترتیب کوچک می‌شوند؛ در آیین معماری باستان جایگاه ویژه‌ای داشته‌اند که هر چند در آغاز برای کاربرد ویژه آفتاب‌سنجی آن ساخته می‌شدند، اما بزودی به عنوان یک طرح تزئینی در بسیاری از بناها و بخصوص در دروازه ورودی آن بکار گرفته شد.
نمونه این تاق‌نماها در بناهای باستانی عیلامی و هخامنشی در شوش، بناهای اورارتویی در پیرامون دریاچه وان، بناهای بین‌النهرینی در اوروک و در نیایشگاه سفید، بناهای هخامنشی در تخت‌جمشید، بناهای اشکانی در نسا و هَترا (الحضره)، بناهای ساسانی در فیروزآباد و بیشاپور و تخت‌سلیمان، و نیز در بسیاری جاهای دیگر دیده می‌شوند.

در چغازنبیل آجرهای سازنده این آفتاب‌سنج‌ها اختصاصاً برای همین کاربرد طراحی و قالب‌ریزی شده‌اند و دارای شکل خاص هشت ضلعی می‌باشند. بر روی شش ضلع بیرونی یک رج از این آجرها، کتیبه‌ای به خط و زبان عیلامی نگاشته شده است:
“من اونتـاش گـال، پسر هـومبـانومنـا، شاه انزان وشوش، من در اینجا بنای محترمی ساختم، یک «سیـان کـوک». در «سـال‌ها» و «روزهـا»ی پر شمار پادشاهی طولانی به دست آوردم. من بنا کردم یک «شونشو ایرپی». من برای خدای گال و اینشوشیناک «سیان کوک» ساختم.”
معنای دو واژه مهــم و کلیدی «سیـان کوک» siyan kuk و «شونشو ایرپی» shunshu irpi مشخص نشده است. م. ج. استٍو از سیان‌کوک به معنای احتمالی «دیدگاه، چشم‌انداز، دیدارگاه» نام می‌برد (م. ج. استو، چغازنبیل- دور اونتاش، جلد سوم، متون ایلامی و اکدی، ترجمه اصغر کریمی، ۱۳۷۵) و به گمان ما تا حد زیادی به معنای حقیقی آن که مفهوم «رصدگاه» و «رصدخانه» را می‌رساند، نزدیک شده است. کاربرد این بنا صحت این نام‌گذاری را تایید می‌کند.
همچنین علاوه بر آفتا‌ب‌سنج‌های فوق، بنای زیگورات چغازنبیل بگونه‌ای ساخته شده است که زاویه خط افق با خطی‌ فرضی که گوشه طبقه اول هر ضلع از بنا را به بالاترین طبقه وصل می‌کند، کاملاً برابر با زاویه و مسیر حرکت خورشید بامدادی در هنگام اعتدالین است. از آنجا که هر یک از طبقات زیگورات، کوچکتر از طبقات پایینی خود است، از نگاه ناظری که در محل رصدخانه ضلع شمالی ایستاده است؛ خورشید در مدتی کوتاه، چندین بار از پشت زیگورات طلوع و غروب ظاهری می‌کند. آشنایی کامل و بیشتر با این پدیده می‌بایست با تماشای فیلم تهیه‌شده، انجام پذیرد.
منابع:etoood.persianblog.ir
atanews.com
ghiasabadi.com
 

sky1368

عضو جدید
معماری زیگورات
ایلام تمدنی تقریبا ناشناخته است که در میان مردم خاور نزدیک فرهنگ برجسته و تاریخی که بیش ازدوهزار سال را در بر میگیرد . دشت ایلام که مرکز قدیم آن سوزیان (شوش فعلی)است.سرزمین حاصلخیزتر با رودهای بزرگی چون رود دز ,کرخه و کارون است .

ایلامیها نام کشور خود را با الفبای میخی "هل-تا-ام-تی"یا "هلتامتی" مینوشتند که "هل"به معنی سرزمین و تمپت به معنای فرزانه و خدا میباشد و در حقیقت آن را "سرزمین خدا "میدانستندو سومریها نیز ایلام را "نیم"
NIMبه معنای سرزمین بلند می نامیدند.دین ایلامیها دارای ویژگیهای خاصی است که آن را باسنتهای بین النهرین مربوط میکند و تا حدودی میتوان فرهنگ سومریان دانست .

ایلامیان همچون سومریان به چند خدا باور داشتند و معابد و جایگاههایی برای پرستش خدایان و مراسم مذهبی وجود داشته که به ایلامیها نسبت می دهند و در آنها محرابها , مذبح ها و مجسمه های رب النوع ها برای زیارت زائران دیده می شده .
بهترین نمونه های معابد ایلامیها زیگورات ها هستند که بزرگترین آنها یعنی زیگورات چغازنبیل امروزه در نزدیکی شوش بر جای مانده است .زیگوراتهای بین النهرین , حتی بزرگترین آنها در اور به مراتب از زیگورات ایلام در هم شکسته تر است .

علاوه بر این روشن است که هر جا محل و شکل زیگوراتها مطرح بوده , ایلامیان مسنقل ارای به میزان قابل توجهی از بین النهرینی ها فاصله گرفته اند. باید اشاره کرد که در سراسر خاور نزدیک باستانی تمایلی برای تحسین و پرستش شکل کوه وجود داشت.زیگوراتهای سترگ که یکنواختی دشت بین النهرین را می شکست چیزی نبود جز رسوم دینی تقلیدی از کوههای مقدسی که دور تا دور فلات ایران را گرفته است, بنابراین حتی اگر چه پیدایش این بناهای جالب در خاک بین النهرین بود.(در حدود 2200 پ.م. همچنان در سومر زیگورات می ساختند) لیکن الهام بخش آنها ایران و معنای آنها از این سرزمین گرفته شده بود.

زیگورات بزرگ انلیل( enlil ) در شهر اور "پیوند میان آسمان و زمین"خوانده میشدو نین هور سگ خدای بزرگ مادر را که سرچشمه همه زندگی بود بانوی کوهها مینامیدند. مردمی که از سرزمینهای شرقی آمده بودند نمی توانستند کوه هایشان را با خود بیاورند لذا برای خویش کوههایی ساختند و آنها را تپه مقدس ؛یا کوه همه سرزمینها نامیدند و بدین ترتیب مقام و مرتبه ای فوق طبیعت را نشان دادند که تحت هیچ شرط و زمان و مکان و واقعیتی قرار نمی گرفت. آرمان نهایی آنان که رسیدن به آسمان بود در مفهوم واژه زیگورات بیان شده است .

معنی تحت الفظی این واژه صعود به منتهی الیه است که خود به طور کامل ویژگیهای زیگورات را نشان می دهد .به نظر می رسد در دوران ایلامیها هر شهر زیگوراتی مشرف به خود داشت و هر زیگورات در واقع نمادی رفیع و با شکوه از کوهها هستند که در آنها انواع کارهای تزیینی عملی چون مخروطهای موزاییکی و آجرهای لعبدار ضمیمه بنا گردید.
ایلامیان یعنی ساکنان اصلی ناحیه خوزستان فعلی ایران که نخستین پادشاهی آنها مربوط به هزاره سوم است حلقه واسط بین سومر و ایران را تشکیل می دهند. با تجاوز دولتهای دشت بین النهرین به درون ایران ارتباط میان دو سرزمین آسان گردید.حفریات گوناگون تماس مکرر میان ایلامیان و سومریان را در باختر که اغلب تحت تابعیت آنها بودندنشان می دهد. در هر حال ایلامیان تا اندازه ای قدرتمند شدند که توانستند دم از استقلال زده و حتی بر سروران پیشین خود زیانهایی واردساختند که ویران کردن شهر اور در سال 2025قبل از میلاد و زیگورات اور از آن جمله بود.

به جرات میتوان گفت بزرگترین همه زیگورات ها بنای ایلامی است که در چغازنبیل قرار دارد.این کهن ترین اثر ایرانی که دارای ابعاد و خصوصیات خیره کننده ایست با اهرام مصری برابری می کند.زیگورات چغازنبیل گیرنده ترین اثری است که بیانگر آن عواطف شدید مذهبی که در تجسم کوه مصروف گشته است.این بنا در شهر اور اونتاشی نزدیک شوش بوسیله اونتاش گال شاه ایلام در سال 1250 پیش از میلاد ساخته شده و به خدای بزرگ این شوشینک که معنی نام او خداوند شوش اهدا گردیده بود. طرح اصلی زیگورات مربعی به اضلاع 105 متر است .گوشه های مربع اصلی دقیقا در راستای چهار جهت اصلی است.زیگورات چغازنبیل در دو مرحله زمانی مجزا ساخته شده است.در اولین مرحله ؛ ساخت طبقه نخست زیگورات به پایان رسیده که مربعی به ارتفاع 8 متر می باشد.این طبقه در اطراف یک محوطه داخلی که با آجرهای پخته مفروش شده بنا گشته است.ارتفاع آن در سه طرف 8 متر و در طرف چهارم (ضلع شمال شرق)دارای ارتفاع 12 متری است.پلان طبقه اول 28 اتاق دارد که به بسیاری از آنها فقط از طریق پلکانهایی که از طبقات بالا می آید می توان دسترسی داشت. در مرحله دوم ساختمان ،طبقات دوم ،سوم و چهارم زیگورات ساخته شده اند.هر طبقه از روی سطح زمین به طور جداگانه ساخته شده و بالا رفته به طوری که از طبقه اول به صورت چند قوطی داخل هم به نظر می رسند. روی طبقه چهارم مقدس ترین بنا یعنی معبد بزرگ اینشو شیناک قرار گرفته است که البته تنها چیزی است که از آن باقی مانده است برخی کاشیهای کار شده در بناست.

سطح طبقه چهارم مربعی به ابعاد 35 متر بود و بنابراین معبد عالی ممکن است ابعادی به اندازه 20×20 داشته باشد .شواهدی در دست است که زیگورات عرضی دو برابر ارتفاعش داشته و اگر این امر صحیح باشد ، باید برای معبد بالا ارتفاعی برابر 10 متر را در نظر بگیریم که به این ترتیب عرض خود معبد هم دو برابر ارتفاعش می شودو این خود رعایت کامل تناسبات هندسی را در ساخت معابد زیگورات چغازنبیل نشان می دهد.
اما به نظر می رسد که ایلامیان به عنوان یک اصل هیچگاه از طریق یک مسیر مستقیم وارد معبد خود نمی شده اند و مسیر ورودی را به گونه ای طراحی می کرده اند که برای وارد شدن به معبد افراد ملزم به دور زدن کامل آن باشند.برای نمونه هیچ یک از هفت دروازه چغازنبیل و هیچ یک از مسیرهامستقیما به طرف معابد زیگورات نمیی رود چرا که این امر توهین به این معابد تلقی می شده است.

در بنای اصلی زیگورات در وسط هر یک از چهار طرف زیگورات یک مجموعه پلکان وجود دارد که همه این پلکانها به طبقه اول منتهی می شود و در دو سمت شمال شرق و شمال غرب تا طبقه دوم پیش می روند.برای رسیدن به طبقات سوم و چهارم میبایست از پلکانی که در ضلع مقابل دروازه شاه زیگورات وجود دارداستفاده شودو در نهایت پلکانی جداکانه در طبقه چهارم به در ورودی معبد بالا منتهی می گردد.

بنای زیگورات بوسیله دیواری احاطه شده بود که در آن هفت دروازه قرار گرفته بود. بزرگترین این هفت دروازه ، دروازه درشماره 4 در سمت جنوب شرقی است که به دروازه شاه نامگذاری شده است.تمامی هفت دروازه آجر فرش شده و در کنار آنها معابدی برای خدایان قرار داشته است.در قسمت جنوب شرقی زیگورات سکوهای کوچک مذبح قرار دارد که تعدادشان هفت سکو است و با آجر فرش شده اند.دو ردیف مذبح و در هر ردیف 7 سکو که احتمالا به هنگام مراسم قربانی دو ردیف هفت تایی حیوان قربانی می شدند و مجرایی در زیر تعبیه شده که خون قربانیان در آن جاری می شده است .

ویژگیهای بر شمرده فوق از خصوصیات زیگورات چغازنبیل به عنوان بزرگترین معبد بر جای مانده از دوران ایلامیان می باشد که نمایانگر فرهنگ و تمدن ایلامیها و برگرفته از عقاید مذهبی و آداب و رسوم آنهاست و تا حدی ما را با فرهنگ غریب تمدن ایلام آشنا می سازد.
 
آخرین ویرایش:

sky1368

عضو جدید
مقاله چغازنبیل تبلور معماری مقدس

مقاله چغازنبیل تبلور معماری مقدس

بناهای مقدس بر مبنای فلسفه ای كه از اعتقاد آدمیان بر می خیزد، ساخته می شوند. زیگورات چغازنبیل از همین دست بناهای مقدس است كه عناصر تفكر آمیخته با تقدس در آن دیده می شوند. زیگورات چغازنبیل بنایی است چندطبقه و به صورت مربع كه طبقه اول آن از طبقات بالایی بزرگتر و وسیع تر است. اطراف این بنای مربع شكل، حصارهای دایره ای وجود دارند كه تداعی كننده تركیب مربع و دایره در وجود این بنای مقدسند. به گزارش CHN از این لحاظ زیگورات چغازنبیل شبیه به خانه كعبه است. خانه كعبه بنایی سیاه و مربع(مكعب) شكل است كه مسلمانان با لباس سفید احرام به دور آن دایره وار می چرخند. بنای زیگورات ها، اهرام، استوپاها، پاگوداها و بناهای «ماندالا» شكل كه همگی از بناهای مقدس به شمار می روند، از یك فلسفه همانند پیروی می كنند. در همه این بناها، ساختمان هایی بلند از زمین به سوی آسمان و از فرش به سوی عرش می روند كه به نوعی تداعی گر كوه هستند و همه آن ها فضای مقدسی هستند كه تصور می شده در مركز عالم قرار گرفته اند......
برای این كه تقدس بنای زیگورات چغازنبیل را آشكار سازیم، ابتدا می بایستی با تفكری كه آن را به وجود آورده آشنا شویم. برای این منظور به ترتیب عناوینی همچون، تقدس كوه، بناهای كوه مانند، مكان مقدس، معماری به عنوان هنری مقدس، عناصر موجود در معماری مقدس و تفكر بنیادی ساخت زیگورات ها را مورد بررسی قرار می دهیم تا به نتیجه مطلوب دست یابیم. ارزش های رمزی و نمادین كوه كه هر یك به گونه ای تقدس آن را بیان می كنند، بسیارند. در تفكر بشری كه در دوران باستان زندگی می كند، كوه در مركز عالم واقع است و نقش قله بهشت را می پذیرد. از لحاظ نمادگرایی، كوه مرتفع ترین نقطه زمین و نقطه تلاقی آسمان و زمین است. كوه به عنوان نمادی محوری و مركزی، به معنی گذر از یك مرحله به مرحله دیگر و مكان هم نشینی با ایزدان مطرح می شود. همین طور به معنای حفاظت گاه و منزل ایزدان نیز هست. كوه برای آدمی مفهوم «بلندی» دارد. به زعم میرچا الیاده، بلندی مقوله ای است كه فی نفسه دسترسی بدان وجود ندارد و متعلق به قوا و موجودات برتر از انسان است. تا جایی كه بلندی معابد از همین مفهوم نقش می پذیرند. در واقع می توان اذعان كرد آن كس كه با آداب و تشریفاتی خاص از پله های معبدی بالا می رود، دیگر یك انسان معمولی نیست.
عروج به كوه ها و فضاهای مرتفع، انسان (زنده و مرده) را از زمین دور كرده و به آسمان نزدیك می كند و در واقع او را متعالی تر می كند. یكی از موضوعاتی كه بر روی سفالینه های باقی مانده از دوران باستان نقاشی شده، مربوط به شكل هایی است كه كوه را تداعی می كنند. بنابراین كوه از دیرباز یك اندیشه مهم در تفكر بشر قلمداد می شده است. زیارت كوه مقدس، نماد آرزو، دوری از هوس های دنیوی، دستیابی به قلمروهای عالی و صعود از منطقه ای جزئی و محدود به منطقه ای كلی و نامحدود است. كوه یك معبد طبیعی و شاید اولین معبد انسان باشد.
بعدها هم معابد بر بالای كوه ها یا شبیه به كوه ها ساخته شدند. كوه همواره به عنوان مكانی برای عزلت نشینی و انجام كارهای روحی مطرح بوده است. در اسطوره های تائویی، كوه نشانه جزایر خوشبختی، جایگاه جاودان ها یا تپه های طول عمر، یعنی محلی كه قارچ مقدس در آن جا می روید، قلمداد می شود. كوه ها در ادیان و باورهای گوناگون نقش مهمی داشته اند: پیامبر اسلام در بالای كوه حرا و در غار حرا جبرائیل را دید و پیام الهی را شنید. موسی ده فرمان خداوند را در كوه سینا دریافت كرد. اهورامزدا در بالای كوه با زرتشت گفتگو كرد. زئوس خدای خدایان یونانی و فرمانروای آسمان ها بر فراز كوه از مادر زاده شد. كشتی نوح بر فراز كوه آرارات جای گرفت. به طوری كه معلوم است در اساطیر یونانی كوه جایگاه كشف و شهود بوده است. در اساطیر یونان كوه در خلقت بشر موثر بوده، بدین گونه كه «پرومتئوس» بنا بر دستور زئوس در محلی موسوم به «پانوپئوس» واقع در چند كیلومتری شمال شرقی كوه دلفی (زیارتگاه آپولون) از خاك رس گل آدم را سرشت و آن را شكل داد و زئوس بدان حیات بخشید. در یونان بلندترین كوه، المپ (olympus) واقع در میان مقدونیه و تسالی بود.
زیارتگاه زئوس، خدای خدایان در این كوه بود و اجتماع خدایان نیز در المپ صورت می گرفت. كوه «اوشیدرنه» در كنار دریاچه كیانسه جایگاه وحی اهورامزدا به زرتشت است. بر حسب معتقدات ایرانیان، كوه مقدس البرز در میانه زمین واقع و به آسمان پیوسته است. از دوران ساسانی كوه سبلان محل الهام غیبی زرتشت تلقی شد. تخت سلیمان در ایران جایگاه حضرت سلیمان شمرده می شد. بیستون تغییر شكل داده شده «بغستان»، به معنای جایگاه خدایان است. «تانگری داغ» در شهرستان كلاله استان گلستان، به معنی «كوه خدا»ست. بر حسب معتقدات هندوان، كوهستان meru در مركز جهان قد بر افراشته است و بر فرازش ستاره قطبی می درخشد. «فوجی یاما» مقدس ترین كوه ژاپن به شمار می رفت. اقوام آزتك برای خدایان خود بر بالای كوه قربانی می دادند. در سری لانكا، كوه آدم جایگاه فرود حضرت آدم از بهشت است.
 

sky1368

عضو جدید
کشف چغازنبيل

در سال ١٩٣٥ ميلادی هنگامی که شرکت نفت ايران و انگليس در حوالی رود دز به حفاری‌های نفتی مشغول بود، يکی از کارمندان نيوزيلندی شرکت به نام «براون» متوجه مجموعه‌ی عظيمی شبيه تپه شد که در مکانی مرتفع قرار گرفته بود.

او از آن مجموعه که در زير خاک مدفون بود آجری کتيبه‌دار پيدا کرد. در همان زمان يک گروه باستان‌شناس در فاصله‌ی ٣٥ کيلومتری در شوش به کاوش‌های باستان‌شناسی مشغول بود. براون آن آجر را نزد گروه برد تا شايد از راز آن تپه پرده بگشايند.

اين‌گونه بود که حفاری‌های نفتی، نام زيگورات چغازنبيل را در اذهان زنده کرد. بعدها کاوش‌های باستان‌شناسی بين سال‌های ١٩٥١ تا ١٩٦٢ ميلا‌دی توسط رومن گيرشمن (Roman Girshman) باستان‌شناس فرانسوی انجام شد که اطلاعات مفيدی را از دل خاک در مورد چغازنبيل بيرون کشيد.


شهر چغازنبيل

محدوده‌ی حکومت ايلامی‌ها خوزستان، لرستان، پشت‌کوه و کوه‌های بختياری بود که از غرب به دجله، از شرق به قسمتی از پارس، از شمال به راه بابل و همدان و از جنوب به خليج فارس محدود می‌شد و پايتخت آن شهر باستانی شوش بود.

با به حکومت رسيدن اونتاش نپيريشا (Untash Napirisha) در قرن ١٣ قبل از ميلاد (١٣٤٠–١٣٠٠ قبل از ميلاد)، چغازنبيل به عنوان پايتخت مذهبی و سياسی ايلامی‌ها در نزديکی رود دز ساخته شد و دوراونتاش (Dur Untash) ناميده شد. دوراونتاش به معنای قلعه‌ی اونتاش است. در بعضی از متون به خط ميخی اين شهر ال‌اونتاش (Ul Untash) ذکر شده که به معنی شهر اونتاش است.

اين شهر از سه حصار تودرتوی خشتی تشکيل شده و دروازه‌ی اصلی آن بر روی حصار بزرگ در ضلع شرقی قرار دارد. در حد فاصل حصار اول و دوم کاخ‌های شاهی و آرامگاه‌های سلاطين ايلام قرار دارند. در بين حصار دوم و سوم بقايای تصفيه‌خانه‌ی آب ديده می‌شود که جزو قديمی‌ترين تأسيسات آب‌رسانی به شمار می‌رود. آب آن از رودخانه‌ی کرخه در فاصله‌ی چهل و پنج کيلومتری از طريق کانالی تأمين می‌شد. در مرکز حصار سوم معبد اصلی (زيگورات) قرار دارد.

تصوير بنيان‌گذار چغازنبيل –اونتاش نپيريشا– بر روی سنگ همراه با مجسمه‌ی مفرغی همسرش ملکه نپيراسو (Napirasu) هم‌اکنون در موزه‌ی لوور پاريس نگه‌داری می‌شوند. مجسمه‌ی ملکه، وی را در حال عبادت در برابر خدايان نشان می‌دهد. هم‌چنين بر روی دامن ملکه نام وی به همراه چند دعا به خط ميخی درج شده است.

در اطراف معبد و بر روی کف اصلی دو سکوی مدور بريده مشاهده می‌شود که نظرات مختلفی در مورد آن‌ها ابراز شده، برخی آن‌ها را قربانگاه و برخی ديگر مربوط به ستاره‌شناسی و ساعت خورشيدی دانسته‌اند. در موزه‌ی لوور پاريس ميزی موسوم به ميز قربانی (Sacrificial Table) از جنس برنز موجود است که به احتمال زياد متعلق به اين جايگاه است. دورتادور ميز قربانی دو مار و پنج زن ديده می‌شوند. اندازه، دقت و ظرافت بالای به‌کاررفته در ساخت اين ميز حکايت از مهارت فراوان فلزکاران دوره‌ی ايلامی دارد.

ميراث جهانی

چغازنبيل در سال ١٩٧٩ ميلا‌دی از طرف يونسکو در فهرست ميراث جهانی قرار گرفت. اين محوطه يکی از چند اثر ثبت شده‌ی ايران در فهرست ميراث جهانی است. اهميت اين محوطه‌ی تاريخی به عنوان مهم‌ترين اثر به‌جای‌مانده از دوران حکومت ايلامی، قدمت ٣٠٠٠ ساله‌ی آن همراه با جاذبه‌های طبيعی از جمله عوامل مؤثر در به ثبت‌رسيدن اين مجموعه به‌عنوان ميراث جهانی بوده‌اند.

فرسايش طبيعی و خسارت‌های ناشی از جنگ ايران و عراق، آسيب‌های فراوانی را متوجه اين شهر کهن نمود.

برای جلوگيری از تخريب هر چه بيشتر اين منطقه، در سال ١٩٩٨ ميلادی، توافقی بين سازمان ميراث فرهنگی ايران، يونسکو، بنياد اعتباری ژاپن و مؤسسه‌ی کراتره فرانسه (مؤسسه‌ی بين‌المللی حفاظت از بناهای خشتی)، برای اجرای طرح مطالعاتی حفاظت و مرمت محوطه‌ی تاريخی چغازنبيل در زمينه‌های مختلف علمی صورت گرفت.

در راستای اجرای اين طرح، يک پايگاه دائمی پژوهشی شامل آزمايشگاه، بخش حفاظت و مرمت، کتابخانه، بخش رايانه‌ای و بخش مطالعات سفال در قسمت اداری موزه‌ی هفت‌تپه ايجاد و تجهيز شده است.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

F.A.R.Z.A.D

متخصص مباحث اجرایی معماری , متخصص نرم افزار Archi
کاربر ممتاز
زیگورات چغازنبیل(شاهکار معماری آجری)1

زیگورات چغازنبیل(شاهکار معماری آجری)1


زیگورات چغازنبیل شاهکار معماری آجری :

در معمارى ایرانی، آجر تنها پرکنندهٔ جرزها و پوشانندهٔ احجام وجداکنندهٔ آنها از یکدیگر نیست. بلکه بعنوان یک عنصر کامل در معمارى ایران بکار رفته است.اولین شیوهٔ تهیه خشت مربوط به سال‌هاى پیش از هزارهٔ ششم ق.م است. از آثار مشهور تپه حسنلو را مى‌توان نام برد که از خشت خام بطور وسیع استفاده شده است. بکارگیرى آجر در شوش و تپه سیلک کاشان نیز نشان‌دهنده استفاده از این عنصر در زمان خود است. در معبد چغازنبیل نیز به آجرهایى برمى‌خوریم که بعنوان کتیبه به دیوار نصب شده‌اند. ساکنان سرزمین ایران نقش تعیین‌کننده‌اى در پیشبرد بکار گرفتن فن آجر داشته‌اند.آجر به تنهایى یک قالب شکل‌دهنده است. و در حدّ یک وسیلهٔ مجرد، هر دانه‌اش به کار گرفته مى‌شود.آجر بعنوان یک عنصر تزئینی، کارآیى آن را دارد که با تمامى عناصر تشکیل‌دهنده یک معمارى بیامیزد و یا به‌‌شکل یک عنصر مجرد تزئینى جلوه‌گرى کند.از آجر در پوشش گنبد، مثل گنبد نظام‌الملک و تاج‌الملک؛ در گوشواره یا طاق روى گوشه مثل تالار مربع مسجد جامع اردستان، مقرنس مثل برج طغرل و گنبدعلى استفاده مى‌شود.از دیگر موارد تزئینات آجرى در دوران شکوفایى آن، نماسازى و بکارگیرى انواع ترکیبات این عنصر در چارچوب و قالب یک هندسه بسیار ساده اما غنى مى‌باشد. از نمونه‌هاى برجسته آن برج‌هاى خرقان در نزدیکى قزوین و برج شبلى در دماوند است.از دیگر موارد تزئینات آجرى در دوران شکوفایى آن، نماسازى و بکارگیرى انواع ترکیبات این عنصر در چارچوب و قالب یک هندسه بسیار ساده اما غنى مى‌باشد. از نمونه‌هاى برجسته آن برج‌هاى خرقان در نزدیکى قزوین و برج شبلى در دماوند است.کاربرد آجر در معمارى دوران بعد از اسلام فرصت خلق زیبایى‌ها را در بناهاى کم حجم و متوسط فراهم ساخت. چنان‌که تعدادى از شاهکارهاى معمارى به جاى مانده از دوران بعد از اسلام ایران این امکان را فراهم ساخت تا در محل‌هاى دورافتاده و مسیر بیابان‌ەا که دسترسى به سنگ ممکن نبود و چوب نیز در دسترس نبود، تنها با برپا ساختن یک کوره آجرپزی، بناهایى با حجم‌هاى بسیار بزرگ بنا گردد، سدها و پل‌هاى مختلف در دورافتاده‌ترین محل‌ها ساخته شود و شهرهایى بزرگ چون نیشابور، جرجان و … پا بگیرند.از نظر فنی، ضریب انقباض و انبساط آجر در برابر گرما و سرما بگونه‌اى است که از ایجاد ترک در بنا جلوگیرى مى‌کند در مقایسه با دیگر مصالح از قدرت ذخیره انرژى حرارتى برخوردار است. آجر خوب آجرى است توپر و مقاوم در برابر فشار، نشت و یخبندان.شکل عمومى آجرهایى که در طى دوران‌هاى مختلف بعد از اسلام در بناها بکار گرفته شده، عبارت است از چهارگوش یا مربع در اندازه‌هى متنوع در دورهٔ ایلخانى آجرها از جهت رنگ متوع بودند. و رنگ‌هاى زرد کمرنگ، زرد گل اخرایی، زرد مایل به قرمز، قرمز تیره و خاکى در آنها دیده مى‌شود. آجر مستطیل در پیش از اسلام رواج کامل داشت اما بعد از اسلام بیشتر آجرها مربع بودند.هنر چیدن آجرها را در بناها به‌منظور عرضه نماهاى تزئینى متناسب با شکل و هیئت کلى بنا آجرکارى مى‌نامند. آثار گونه‌گون معمارى به جاى ماده از دوران‌هاى مختلف بعد از اسلام ایران شاهد نمونه‌هاى پرارزش از هنر استادکاران ایرانى در آفرینش سطحه‌هاى آجرى در زیباترین طرح‌ها و تناسب‌هاى زیبا و موزون است. معماران و بنایان هنرآ‌فرین ایرانى به گواهى آثار برجاى مانده از سده چهارم هجرى به بعد، در زمینه آجرکارى شیوه‌هاى گوناگونى را آزموده‌اند که در چند گروه تقسیم مى‌شود: رگ‌چینى – گل‌اندازى – گره‌سازى – آجرکارى رنگى – آجرکارى خفته و رفته – خوون چینى – آجرکارى با آجرهاى ترئینى نقش‌‌‌دار.آجرکارى با ترکیب آجرهاى یک رنگ و ایجاد و ایجاد طرح‌ها و نقش‌هاى مختلف در سطحى صاف را با نام ”رگ‌چین“ نام برده‌اند.در گل‌اندازی، در موقع رگ‌چین‌ کردن آن‌را چنان مى‌چینند که از ترکیب آنها گل‌هاى مختلف بدست آید.گره‌سازى از شیوه‌هاى بسیار ظریف و پرکار آجرکارى تزئینى است که به کمک قطعه‌هاى مختلف آجرهاى بریده و تیشه‌دارى شده در اندازه‌‌هاى گوناگون انجام مى‌پذیرد. طرح‌هاى گره در مایه نقش‌هاى ساده مثل مثلث، مستطیل، مربع، لوزی، ذورنقه و ترکیب آنها با یکدیگر و ایجاد چند ضلعى‌ها، ستاره شکل‌ها و غیره مى‌باشد. نمونه‌هاى خوبى از این شیوه از دورهٔ سامانیان و آل‌بویه به بعد در آثار معمارى ایران دیده مى‌شود مانند:، تزئینات گره مسجد جامع ورامین از دوران ایلخانی، کارهاى جالب مجسد گوهرشاد و مدرسه خرگرد از دورهٔ تیمورى و … .
 

F.A.R.Z.A.D

متخصص مباحث اجرایی معماری , متخصص نرم افزار Archi
کاربر ممتاز
2

2


در آجرکارى رنگی، با آجرهایى با رنگ‌هاى مختلف و به شیوه مسطح، طرح‌هاى گوناگون ایجاد مى‌کنند. از این شیوه نمونه‌هایى در شاهچراغ (شیراز)، مسجد وکیل شیراز، سید علاءالدین حسین (شیراز) دیده مى‌شود. در این شیوه تنوع نقش بسیار است و امکان نام بردن آنها نیز وجود ندارد.آجرکارى خفته و رفته روشى است که آجرچینى از مایه صاف و مسطح خارج گردیده و با قرار دادن آجرها در سطح‌هاى مختلف به صورت برجسته و فرورفته طرح‌هایى ایجاد مى‌کنند که با ایجاد سایه روشن جلوه خاصى به بنا بخشیده مى‌شود. از این شیوه با عنوان ”هشت و گیر“ نیز یاد مى‌شود. در خوون‌چینی، گونه خاصى از آجرکارى در مایه خفته و رفته و گره‌چینى بکار برده مى‌شود که در شوشتر و دزفول رواج فراوان داشته است.کار تزئین نماى بنا با آجرهاى نقش‌دار برجسته ”مهری“ از دوران ایلخانى سابقه دارد. در این شیوه آجرهاى مربع و مستطیل، لوزی، چلیپا و دیگر گونه‌ها با نقش‌هاى مختلف برجسته همراه با قطعه‌هایى چون: لچکى قوس‌ها، حاشیه‌ها، رخ بام‌ها و زیرخورشیدى‌ها، روى جرزها، میان دو طبقه بنا و … داراى آجرهاى مهرى هستند از جلوه‌اى زیبا برخوردارند. این شیوه در دوران قاجار در شهرهاى یزد، کاشان، شیراز، تهران رواج فراوان یافت.گذشته از کاربرد آجر در بناى ساختمان‌ها و نماسازى‌ها، از آجر در پوشش کف‌ها نیز استفاده مى‌شده است. از پیش از اسلام شاهد کاربرد آجر براى پوشش کف بناها در داخل و خارج بطور وسیع هستیم. بعد از اسلام نیز در محل‌هایى چون جرجان حتى در پوشش بسیار زیاد کف خیابان‌هاى شهر آجر بکار رفته است. آجرفرش بناها در بیشتر دوره‌ها با آجرهاى چهارگوش بزرگ ”نظامی“ و ”تخت“ صورت گرفته است. در پلکان‌ها و حتى کف ایوان‌هاى مقابل حجره کاروانسرا و مسیرهاى داخل صحن برخى از مسجدها، آجرها را بصورت ”نره“ و به شیوه خفته و راسته در طرح‌هاى مختلف بکار مى‌برند تا مقاومت بیشترى داشته باشند. شیوه کار آجر در پله‌ها را ”هره‌چینی“ گویند.در دوران‌هاى اولیه تزئینات آجرکارى نماى بنا با شکل کلى آن به‌گونه‌اى در ارتباط است که نوعى وحدت واقعى میان مصالح و طرح بنا بچشم مى‌آید. مانند مقبره امیراسماعیل سامانى در بخارا، برج‌هاى گنبد قابوس، پیر علمدار و نمونه‌هاى دیگر. با کسب آگاهى بیشتر در دوران‌هاى بعد این هنر قوت بیشترى یافت. مسجد جامع نایین و آجرکارى ستون‌هاى کاکویه شبستان مسجد جامع اصفهان از نمونه کارهاى ارزنده دوران آل‌بویه است.در دوران بعد و آغاز عهد سلجوقیان هنر آجرکارى بدون وقفه در خلق آثار شکوهمند معمارى نقش اساسى برعهده دارد. این دوران که تا حملهٔ مغول ادامه دارد. آجرکارى پرکار و عرضه نقش‌ها و طرح‌‌هاى گوناگون را مى‌توان از ویژگى‌هاى عمدهٔ معمارى دوران سلجوقى است. برج‌هاى خرقان بعنوان نخستین گنبدهاى دوپوش از نظر آجرکارى آغاز دوران سلجوقى نمونه‌هاى معتبرى بشمار مى‌روند. شبستان‌ها گنبددار زواره و اردستان، شاهکار مسجد جامع اصفهان، بناى شکوهمند رباط شرف و رباط ملک، نمونه‌هاى گرانقدر هنر آجرکارى این دوران را تشکیل مى‌دهد.در دوران کوتاه خوارزمشاهیان و پیش از یورش مغولان، آثار ارزشمندى در زمینه هنر آجرکارى در خراسان بوجود آمد مانند: مسجد زوزن و سنگان.در عهد ایلخانیان، تیموریان و آل‌مظفر، هنر آجرکارى وسعت و حاکمیت مطلق دوران پیش را بتدریج از دست داد. و با بکار گرفتن عنصر ترکیبى کاشى و در برخى موارد سنگ، کاربر آجر کمتر شد. آجرکارى در نماى آثار این عهد به دو گونه صورت گرفته است: یکى آن‌که مثل گذشته نماى تزئینى آجرى همراه با چیده شدن دیوارهاى اصلی، بنا شده است و دیگر آن‌که پس از پایان سفت‌کارى و ساخته شدن اسکلت بنا با آجرگرى یک پوشش تزئینى از آجر بصورت پوسته خارجى بر روى بنا ساخته و افزوده مى‌شود. این شیوه از ویژگى‌هاى معمارى دوره ایلخانى است. در این عهد آجرکارى به شیوهٔ گره‌کارى رنگى یا کاربرد آجرهاى رنگى براى نقش‌اندازى در روى نما مورد توجه قرار مى‌گیرد. در این عهد کاربرد آجر سفال در کار تزئین جرزهاى سردر و استفاده از آجرهاى نقش‌دار رواج فراوان مى‌یابد. در دوره تیمورى نیز هنر آجرکارى اعتبار فراوانى دارد. آثارى چون مسجد میر چخماق و مقبره شیخ زین‌الدین ابابکر در تایباد و بویژه دیوارهاى گنبدخانه مسجد جامع یزد از آثار دوران آل‌مظفر، از کارهاى باارزش این عهد بشمار مى‌روند.از این دوره به بعد، کار تراش دادن آجر و ساختن نماى دروغین آجرى با یک پوسته گچ کوهى بصورت آجرنما مورد توجه قرار مى‌گیرد، که در دوره صفویه بکار گرفته مى‌شود و بگونه‌اى وسیع به کار مى‌رود. در این دوران اهمیت دوره‌هاى قبل دیده نمى‌شود و تنوع و نقش‌انداز‌ى‌هاى زیبایى آثار دو دوره پیش دیده نمى‌شود.شیوه آجرکارى عهد صفویه در دوره زندیه و قاجاریه همچنان ادامه مى‌یابد. شیوۀ رنگ چین در این دوران ساده مى‌گردد ولى آجرکارى به شیوه ”گره رنگی“ ، ”گل‌انداز“ ، ”گره“ و آجرهاى تزئینى ”مهری“ در بناهاى بسیارى بکار برده مى‌شود. در عهد قاجار در نماهاى آجرى بندهاى عمودى حذف مى‌شود و آجرها در عرض بهم مى‌چسبند.زیگورات چغازنبیل شاهکار معماری آجریبنایی با قدمتی ۳۳۰۰ساله.بنا مربوط به تمدنی است که در تاریخ ایران زمین مظلوم واقع شده وکمتر به آن اشاره شده است.
 

F.A.R.Z.A.D

متخصص مباحث اجرایی معماری , متخصص نرم افزار Archi
کاربر ممتاز
3

3


بنای زیگورات چغازنبیل مربوط به تمدن عیلامی می باشد اشاره خواهیم کرد تا بیشتر با تمدن کهن این مرز و بوم آشنا شوید.این شهر در اوایل قرن ۱۳ قبل از میلاد توسط پادشاه ایلامی اونتاش نپیریشا (Untash Napirisha) ساخته شده و دوراونتاش (Dur Untash) نامیده می‌شده است. دوراونتاش به معنای قلعه اونتاش می باشد. در بعضی از متون میخی این شهر ال اونتاش (Al Untash) ذکر شده که به معنی شهر اونتاش است. در مرکز شهر ذیقورات عظیمی که بصورت معبدی مطبق می‌باشد, بنا شده که امروزه دو طبقه از آن هنوز پابرجاست. این معبد مطبق به دو تن از خدایان بزرگ ایلامیان یعنی اینشوشیناک و نپیریشا اهدا شده است. دورتا دور ذیقورات را دیواری احاطه میکرده که در مجاورت آن در جبهه شمال غربی معابدی برای خدایان کریریشا, ایشنی‌کرب و هومبان بنا شده است. همچنین معابد دیگری در جبهه شمال شرقی قرار داشته اند. مجموعه این معابد توسط حصار دیگری احاطه می‌شده است. در خارج از این حصار بقایای اندکی از خانه های شهر در سطح زمین دیده میشوند. دورتادور شهر سومین دیوار قرار داشته که کل شهر را محصور میکرده است. طول این حصار خارجی حدود چهار کیلومتر میباشد. در زاویه شرقی شهر و در نزدیکی حصار خارجی، کاخهای شاهی قرار داشته اند. در زیر یکی از این کاخ‌ها پنج مقبره زیرزمینی کشف شده است که احتمالا به خانواده شاهی تعلق داشته اند. در طرف مقابل شهر و بر روی ضلع شمال غربی حصار خارجی مخزنی برای آب موجود است.
 

F.A.R.Z.A.D

متخصص مباحث اجرایی معماری , متخصص نرم افزار Archi
کاربر ممتاز
4

4


دو دوره مشخص ساختمانی در برپایی ذیگورات ردیابی شده است در مرحله اول، طبقه نخست به صورت اتاق‌هایی پیرامون یک حیاط مرکزی ساخته شده است و در مرحله بعد حجم‌های مربوط به طبقات در میان حیاط مرکزی ساخته شده‌اند.بناهای شهر از خشت و آجر ساخته شده اند و با وجود قدمت بسیار هنوز قسمت بزرگی از آنها برجای مانده اند. بر روی بسیاری از آجرها ذکر اقدامات و سازندگیهای اونتاش نپیریشا به خط میخی ایلامی و اکدی نگاشته شده‌اندعمده مصالح مجموعه چغازنبیل خشت می‌باشد به همین خاطر از پوشش آجری با هدف حفاظت از حجم‌های زودفرسای خشتی، به ویژه در مورد ذیقورات استفاده زیادی شده است در واقع از هزاران آجر پخته شده و کتیبه‌دار ذیقورات را تزیین می‌کرده‌اند علاوه بر این از آجرهای لعابدار، ملات قیر طبیعی، اندودهای گچی، تزیینات شیشه‌یی، گل میخ‌های سفالین استفاده زیادی شده است. همچنین طی حفاری‌های به عمل آمده مجسمه‌های سفالین و لعابدار گاوهای نر که از دروازه‌های ورودی به بنای ذیقورات محافظت می‌نمودند، به دست آمده است در نزدیکی معابد هیشمیتیک و روهوراتیر کوره‌ای یافت شده است که به منظور پخت سفالینه‌ها بکار می‌رفته است .زیگورات چغازنبیل؛ تبلور معماری مقدس





بناهای مقدس بر مبنای فلسفه‌ای که از اعتقاد آدمیان برمی‌خیزد، ساخته می‌شوند. زیگورات چغازنبیل از همین دست بناهای مقدس است که عناصر تفکر آمیخته با تقدس در آن دیده می‌شوند.



 

F.A.R.Z.A.D

متخصص مباحث اجرایی معماری , متخصص نرم افزار Archi
کاربر ممتاز
5

5

زیگورات چغازنبیل بنایی است چندطبقه و به صورت مربع که طبقه اول آن از طبقات بالایی بزرگتر و وسیعتر است. اطراف این بنای مربع شکل، حصارهای دایره‌‌ای وجود دارند که تداعی کننده ترکیب مربع و دایره در وجود این بنای مقدسند. از این لحاظ، زیگورات چغازنبیل شبیه به خانه کعبه است. خانه کعبه بنایی سیاه و مربع (مکعب) شکل است که مسلمانان با لباس سفید احرام به دور آن دایره‌وار می‌چرخند.
بنای زیگورات‌ها، اهرام، استوپاها، پاگوداها و بناهای «ماندالا» شکل که همگی از بناهای مقدس به شمار می‌روند، از یک فلسفه همانند پیروی می‌کنند. در همه این‌ بناها، ساختمان‌هایی بلند از زمین به سوی آسمان و از فرش به سوی عرش می‌روند که به نوعی تداعی‌گر کوه هستند و همه آن‌ها فضای مقدسی هستند که تصور می‌شده در مرکز عالم قرار گرفته‌اند.





بنا به اعتقادات اسلامی، در «مجمع التواریخ و القصص» و مأخذهای دیگر آمده است که سنگ‌های خانه کعبه را فرشتگان از پنج کوه مقدس و حجرالاسود را از بهشت آورده‌اند. از آن پنج کوه نام طور سینا، طور زیتا (زیتون)، کوه جودی و کوه حرا مشخصا آمده است. این کوه‌ها از آن جهت مقدس‌ شمرده شده‌اند که نظرکرده خداوند بودند و پای پیغمبران به آنها رسیده بود: موسی و طور سینا، نوح و کوه جودی، عیسی و کوه زیتا، محمد و کوه حرا. در قاره آسیا و در نزدیکی اولان‌باتور، پایتخت مغولستان کوهی هست که مغول‌ها آن را «بوگدوال» نام گذارده‌اند: به معنای «کوه خدا».



 
  • Like
واکنش ها: mpb

F.A.R.Z.A.D

متخصص مباحث اجرایی معماری , متخصص نرم افزار Archi
کاربر ممتاز
6

6



در واقع زیگورات‌ها، اهرام، مقابر و بناهای برجی شکل، گنبدها و معابد چندین طبقه بلند، پاگوداها و استوپاها، در همه جا نمادی از کوه و آسمان بودند. این موضوع در سرزمین‌هایی که به طور طبیعی فاقد کوه بودند، بیشتر مشهود است، همانند: بین‌النهرین، مصرسفلی، جنگل‌های مکزیک و پرو.







بنای زیگورات چغازنبیل، مربعی شکل است که حصارهای دایره‌ای به دور آن دیده می‌شوند. عدد چهار به عنوان عددی مقدس در معماری: چهار نشان‌دهنده چهار جهت اصلی، چهار فصل سال، اضلاع مربع، بازوان صلیب، چهار عنصر، چهار ستون عالم، چهار منزل قمر، چهار مزاج، چهار بهشت و… است.








چهار در عهد قدیم، عددی نمادین است. مثل چهار رودخانه بهشت که صلیبی شکل هستند، چهار بخش زمین و غیره. از دورترین اعصار، حتی اعصار نزدیک به پیش از تاریخ، از چهار برای نشان دادن آنچه مستحکم، ملموس و محسوس است، استفاده می‌شد. چهار به گونه‌ای، رقمی الهی است. در بسیاری از موارد، ‌هاله دور سر حضرت عیسی، چهار پرتو دارد یا به چهار بخش شده است.

 
  • Like
واکنش ها: mpb

F.A.R.Z.A.D

متخصص مباحث اجرایی معماری , متخصص نرم افزار Archi
کاربر ممتاز
7

7




وجود عدد چهار در معماری مذهبی بسیار مشاهده می‌شود. طرح‌هایی که از بهشت کشیده شده، مربع (مستطیل) شکل و دارای چهار درب هستند. مساجد ایرانی ـ اسلامی گاه چهار ایوانی (در چهار ضلع) هستند. زیگورات معبد چغازنبیل هم دارای چهار درب ورودی است.







زیگورات: تشبیه معابد به کوه‌های کیهانی در فرهنگ بابلیان جایگاه خاصی دارد و این ویژگی را در قالب فرم زیگورات‌های آنان می‌توان دید که صعود از آن را رسیدن به قله عالم می‌دانستند. کلمه زیگورات یا زیقورات از فعل آکدی «زقارو» (Zegharoo) به معنای بلند و برافراشته ساختن، گرفته شده است. زیگورات بنایی چند طبقه است که مساحت هر طبقه از طبقه پایینی کوچکتر است؛ بنابراین، نمای هر طرف آن به شکل یک پلکان است. این زیگورات‌ها محل نگهداری مجسمه خدایان و انجام مراسم مذهبی بوده‌اند.





 

F.A.R.Z.A.D

متخصص مباحث اجرایی معماری , متخصص نرم افزار Archi
کاربر ممتاز
8

8




زیگورات چغازنبیل: اکنون با توضیحاتی که داده شد و مطالبی که در زیر ارایه می‌شود، درخواهیم یافت که معماری و بنای زیگورات چغازنبیل بر پایه تفکری مقدس شکل گرفته است. مهمترین معبد شهر باستانی دوراونتاش، زیگوراتی است که در مرکز شهر قرار دارد. این زیگورات وقف خدایان «اینشوشیناک» و «ناپیراشا» (گال) شده است. «گیرشمن» بر پایه تجربیات خود و شواهد موجود معتقد بود که این زیگورات در زمان آبادانی پنج طبقه داشته و ارتفاع آن حدود ۵۲ متر بوده که تنها ۵/۲ طبقه از آن با ارتفاع ۲۳ تا ۲۴ متر پابرجاست.








برخلاف زیگورات‌های بین‌النهرین که هر طبقه را روی طبقه قبلی می‌ساختند، در این زیگورات ساخت هر طبقه از سطح زمین آغاز شده است. طبقه اول این زیگورات مربعی شکل و طول هر ضلع آن برابر با ۲/۱۰۲ متر یعنی تقریباً برابر طول یک زمین فوتبال است. جهات گوشه‌‌های زیگورات منطبق با چهار جهت اصلی یعنی شمال، جنوب، شرق و غرب است.









معبد اعلی که در بالاترین طبقه زیگورات یعنی طبقه پنجم بوده اکنون از بین رفته است، اما به نظر می‌رسد مجسمه خدایان ناپیراشا و اینشوشیناک در این معبد نگهداری می‌شده. در هنگام خاکبرداری از زیگورات هفتاد آجر نبشته‌دار پیدا شد که روی آنها به زبان ایلامی و اکدی مطالبی بوده که نشان می‌دهد این معبد جایگاه خدایان ناپیراشا و اینشوشیناک بوده است. در وسط هر یک از چهار ضلع زیگورات پلکانی وجود دارد و هر یک از آنها با دروازه‌ای مسدود می‌شده است. این پله‌ها راه صعود به طبقات بالاتر بوده‌اند.




 

F.A.R.Z.A.D

متخصص مباحث اجرایی معماری , متخصص نرم افزار Archi
کاربر ممتاز
9

9

یکی از راه‌های محاسبه تعداد طبقات زیگورات در نظر گرفتن شیب همین پله‌ها است. بدین معنی که اگر پله‌ها با همین شیب به سمت بالا ادامه پیدا کنند، در طبقه پنجم به نزدیکی مرکز زیگورات، یا ورودی معبد اعلی می‌رسد. در بدنه زیگورات چغازنبیل، پس از هر ده ردیف آجر ساده یک ردیف آجر نبشته‌دار به کار برده شده است. تا سال ۱۹۶۵ در شهر دورانتاش ۵۲۷۵ آجر نبشته و خشت نبشته به زبان‌های ایلامی و آکدی کشف شده است. ۶۵۹ عدد از این آجرها بر بدنه زیگورات باقی مانده‌اند. این نوشته‌ها از وجود ادبیاتی بسیار قوی در ۳۲۵۰ سال پیش در سرزمین ایلام حکایت می‌کند.









زیگورات چغازنبیل درون حصارهای دایره‌ای شکل قرار گرفته است. حصار، دیوار و حلقه سنگ‌چین که مکان‌های مقدس را در بر می‌گیرند، جزو کهن‌ترین ساختارهای معماری حرم‌ها به شمار می‌روند.









در سه سوی زیگورات چغازنبیل سه بنای کوچک آجری دایره‌ای شکل ساخته شده است که تنها یکی از آنها که در سوی شمال غربی قرار دارد تا حدودی سالم باقی مانده بود و دیگری که در سوی جنوب غربی قرار دارد به دست مرمتگران عضو هیئت کاوش فرانسوی شبیه به نمونه سالمِ شمال غربی بازسازی شد. در این بازسازی تنها نیمی از بنا ساخته شد و از بازسازی نیمه دیگر صرفنظر شد. بنای شمال شرقی کاملاً از بین رفته و تنها شالوده آن باقی مانده است.در باره کاربرد این سه بنا نظریه‌های متفاوتی عرضه شده بود. رومان گیرشمن سرپرست هیئت کـاوش چغـازنبیـل و نیز آندره پـارو از آن به عنوان «پـوستامنـت» ‌به معنای پایه مجسمه نام برده‌اند. عده‌ای دیگر آنرا سکو، نیمکت، مذبح، محراب و قربانگاه دانسته‌اند؛ و بعضی دیگر به دلیل شکل نیم‌دایره‌ای بنای بازسازی شده از آن به عنوان تریبون سخنرانی یاد کرده‌اند. غافل از آنکه شکل نیم‌دایره‌ای آن تنها به این سبب بوده که تنها یک نیمه آن به دست مرمتگران بازسازی شده است. البته و بی‌گمان احتمال «پایه مجسمه» بودن این بنا منافاتی با کاربرد تقویمی آن ندارد.



 

F.A.R.Z.A.D

متخصص مباحث اجرایی معماری , متخصص نرم افزار Archi
کاربر ممتاز
10

10

در چهار سوی این سه بنا، چهار آفتاب‌سنج آجری به شکل تاق‌نما یا پنجره‌نما ساخته شده است که با آفتاب‌سنج‌های رصدخانه نقش‌رستم شباهت ظاهری دارند.به گمان این نگارنده، این سه بنا که بر روی هم مجموعه واحدی را تشکیل می‌دهند، یک رصدخانه یا تقویم آفتابی برای سنجش گردش خورشید و به تبع آن نگهداشتن حساب سال و سالشماری و استخراج تقویم و تشخیص روزهای اول و میانی هر فصل سال یا اعتدالین بهاری و پاییزی و انقلاب‌های تابستانی و زمستانی بوده است.





چگونگی ایجاد سایه‌ها در تقویم آفتابی زیگورات چغازنبیلطرح از غیاث آبادی



تغییرات زاویه بین گوشه‌های آفتاب‌سنج‌ها (که تعدا آنها در مجموع به ۱۲ عدد می‌رسیده است) با تغییرات زاویه طلوع خورشید در آغاز هر یک از فصل‌های سال برابر است. یا عبارت دیگر این آفتاب‌سنج‌ها به گونه‌ای طراحی و ساخته شده‌اند که بتوان هنگام طلوع یا غروب خورشید با مشاهده سایه‌های متشکله در آن، آغاز یا میانه هر یک از فصل‌ها که منطبق با اعتدال‌های بهاری یا پاییزی و انقلاب‌های تابستانی و زمستانی می‌باشد را تشخیص داد. اینگونه گاهشماری که نه مبتنی بر ماه‌های دوازده‌گانه، که بر مبنای تقسیم برابر فصول به بازه‌های زمانی برابر است، در نظام گاهشماری گاهنباری ایران بکار می‌رفته است.
 

F.A.R.Z.A.D

متخصص مباحث اجرایی معماری , متخصص نرم افزار Archi
کاربر ممتاز
11

11






در واقع شکل خاص این تاق‌نماها که با چند قوس یا ردیفٍ پشت سر هم به ترتیب کوچک می‌شوند؛ در آیین معماری باستان جایگاه ویژه‌ای داشته‌اند که هر چند در آغاز برای کاربرد ویژه آفتاب‌سنجی آن ساخته می‌شدند، اما بزودی به عنوان یک طرح تزئینی در بسیاری از بناها و بخصوص در دروازه ورودی آن بکار گرفته شد.نمونه این تاق‌نماها در بناهای باستانی عیلامی و هخامنشی در شوش، بناهای اورارتویی در پیرامون دریاچه وان، بناهای بین‌النهرینی در اوروک و در نیایشگاه سفید، بناهای هخامنشی در تخت‌جمشید، بناهای اشکانی در نسا و هَترا (الحضره)، بناهای ساسانی در فیروزآباد و بیشاپور و تخت‌سلیمان، و نیز در بسیاری جاهای دیگر دیده می‌شوند.






در چغازنبیل آجرهای سازنده این آفتاب‌سنج‌ها اختصاصاً برای همین کاربرد طراحی و قالب‌ریزی شده‌اند و دارای شکل خاص هشت ضلعی می‌باشند. بر روی شش ضلع بیرونی یک رج از این آجرها، کتیبه‌ای به خط و زبان عیلامی نگاشته شده است:“من اونتـاش گـال، پسر هـومبـانومنـا، شاه انزان وشوش، من در اینجا بنای محترمی ساختم، یک «سیـان کـوک». در «سـال‌ها» و «روزهـا»ی پر شمار پادشاهی طولانی به دست آوردم. من بنا کردم یک «شونشو ایرپی». من برای خدای گال و اینشوشیناک «سیان کوک» ساختم.”معنای دو واژه مهــم و کلیدی «سیـان کوک» siyan kuk و «شونشو ایرپی» shunshu irpi مشخص نشده است. م. ج. استٍو از سیان‌کوک به معنای احتمالی «دیدگاه، چشم‌انداز، دیدارگاه» نام می‌برد (م. ج. استو، چغازنبیل- دور اونتاش، جلد سوم، متون ایلامی و اکدی، ترجمه اصغر کریمی، ۱۳۷۵) و به گمان ما تا حد زیادی به معنای حقیقی آن که مفهوم «رصدگاه» و «رصدخانه» را می‌رساند، نزدیک شده است. کاربرد این بنا صحت این نام‌گذاری را تایید می‌کند.همچنین علاوه بر آفتا‌ب‌سنج‌های فوق، بنای زیگورات چغازنبیل بگونه‌ای ساخته شده است که زاویه خط افق با خطی‌ فرضی که گوشه طبقه اول هر ضلع از بنا را به بالاترین طبقه وصل می‌کند، کاملاً برابر با زاویه و مسیر حرکت خورشید بامدادی در هنگام اعتدالین است. از آنجا که هر یک از طبقات زیگورات، کوچکتر از طبقات پایینی خود است، از نگاه ناظری که در محل رصدخانه ضلع شمالی ایستاده است؛ خورشید در مدتی کوتاه، چندین بار از پشت زیگورات طلوع و غروب ظاهری می‌کند. آشنایی کامل و بیشتر با این پدیده می‌بایست با تماشای فیلم تهیه‌شده، انجام پذیرد.




منبع:سایت آذرخش
 

M I N A

دستیار مدیر مهندسی معماری
کاربر ممتاز
زيگورات چغازنبيل - از فلسفه تا تاریخ

زيگورات چغازنبيل - از فلسفه تا تاریخ





درمجموع سعي شده است به طور جامع به معرفی و مقایسه معماری زیگورات چـغازنبیل با نمونه های مشابــه در بین النهرین پرداخته شود. در مورد فلسفه پیدایش زیگورات ها در ایران و بین النهرین توضیحاتی داده شده اسـت که زیگورات چه نوع بنایی است و هـدف از ساخـت ایـن نوع ساختمانها یـا معابد چیـست.

مقدمه


درمجموع سعي كرديم به طور جامع به معرفی و مقایسه معماری زیگورات چـغازنبیل با نمونه های مشابــه در بین النهرین بپردازيم. در مورد فلسفه پیدایش زیگورات ها در ایران و بین النهرین توضیحاتی داده شده اسـت که زیگورات چه نوع بنایی است و هـدف از ساخـت ایـن نوع ساختمانها یـا معابد چیـست . چغازنبیل در دوره عیلام میـانی در قرن 13 قبل از میلاد ، توسط اونتاش گال در شهر دور اونتاش ساخـته شـده اسـت . دور اونتاش یک شهر مذهبی اسـت و در دوره شکوفـایی و تـولد دوباره عـیلامی ساخته شده است و قبل از پایان یافتن سلسله خاندان پادشاهی تحـت ضـربات دشمـن رنـگ میبازد. در ایـن مجـموعه بـه مـعـرفی بـناهای داخل حـصارهای چغازنبیل و معماری آنها و مواد ومصالح به کار رفته ونوع ساختار چغازنبیل ميپردازيم.و همچنین چند نمونه از زیگوراتهای بین النهرین معرفی شـده ،كه در مـورد نـوع ساخـتار انهـا وطبـقات ومـواد مصـالح و پلـکانهای بناها ميدهيم.




فلسفه بیدایش زیگورات

در ميان معابد و بناهاي دنياي باستان، زيگورات ها يكي از شگفت انگيزترين آثار بر جاي مانده هستند كه در منطقه میان رودان يا بين النهرين و همچنین در داخل ايران امروزي قرار گرفته اند. عظمت اين ساختمان ها و ساختار معماري آنها، هميشه براي انسان امروزي عجيب و رمز آلود بوده است. فلسفه پيدايش زيگور ريشه واژه زيگورات به واژه ي «زيقوره» در زبان الكدي، يكي از زبانهاي بين النهرين باز مي گردد و به معناي بلند و بر افراشته ساختن است. زيگوراتها ساختمان و معابد پلكاني شكل هستند كه مانند هرم، هر طبقه ي بالايي نسبت به طبقه پايين تر خود مساحت كمتري دارد. برروی هر وجه اين هرم هاي بزرگ، پله هايي براي رسيدن به آخرين طبقه وجود دارد.در اخرین طبقه بعضي از زيگوارتها، ساختمان مكعبي شكل وجود داشته كه احتمالاً محل برگزاري نيايش بوده است.

حدس و گمان هاي مختلفي در مورد فلسفه وجودي اين معابد عظيم وجود دارد. رايج ترين تصور در مورد زيگورات آن استكه اين معابد در حقيقت پلكاني بزرگ براي رسيدن به خدا يا خدايان مورد پرستش مردمان آن شهر بوده اند پله اي در ابعاد غير قابل تصور كه از يك سو انسان از آن بالا مي رفته و از سوي ديگر خدا از آن پايين مي آمده تا در اخرين طبقه و آنجايي كه معبد قرار داشته انسان و خدا يكديگر را ملاقات كند. با اين حال زيگورات محلي براي نيايش هاي عمومي نبوده بلكه خانه اي براي خدايان بوده است و معمولاً افراد مانند كاهن ها يا پادشاه مي توانستند از آن صعود كنند.زيگورات ها ساختمانهاي توپر آجري و خشتي هستند و درون خالي نيستند بلكه هر طبقه تا پايين و روي زمين ادامه دارد. در شهرهاي ميان رودان ، زيگورات بزرگترين و مشخص ترين ساختمان آن شهر بوده است. ارتفاع بعضي از اين ساختمانها به پيش از چهل متر نيز مي رسيده است. معمولاً اين معابد در ميان ساير معابد و ساختمانهاي مقدس ديگر ساخته مي شدند و يك مجموعه به هم پيوسته را تشكيل مي دادند. دلتنگي هاي قومي براي كوه هاي شرق حدسيات ديگري نيز در مورد زيگورات مطرح است. برخي بر اين باورند كه ساختمان اين كوه هاي عظيم خشتي در دشت هاي جنوب ايران و منطقه ميان رودهاي دجله و فرات، كه منطقه اي است بدون پستي و بلندي، ياد آور كوه هاي سر به فلك كشيده فلات ايران است.

شايد سازندگان زيگورات ها، دلتنگي و يا خاطره قومي خود را از كوه هاي مقدس داخل فلات ايران كه مي توانستند خاستگاه و سرزمين اصلي آنان باشد، با ساختن اين قطعه هاي بلند آجري نشان داده اند. هر چه كه هست، زيگورات نشان دهنده محترم و مقدس بودن ارتفاع و بلندي در ذهن سازندگان آن است. نخستين نمونه هاي شناخته زيگورات را مربوط به پنج هزار پيش مي دانند. يكي از قديمي ترين زيگورات كشف شده، زيگورات شهر اور در بين النهرين است. در حدود 30 زيگورات در منطقه ميان رودان و فلات ايران شناسايي شده است. از اين ميان برخي از آنها را قطعيت زيگورات مي دانند و برخي ديگر از روي متون ادبي، مذهبي و تاريخي بر جاي مانده يه حدس و گمان شناسايي مي كنند، چهار زيگورات در ايران وجود دارد: زيگورات سيلك كاشان – زيگورات چغازنبيل و و زيگورات ده نو و جيرفت . زيگورات چغازنبيل بزرگترين معبد بر جاي مانده از اين گونه است


تاريخچه و موقعيت عيلاميان :

بخشي از ساكنان بومي فلات ايران براي نخستين بار از اواخر هزاره چهارم قبل از ميلاد در جلگه هاي بين زاگرس و شرق بين النهرين در دشتهاي رسوبي خوزستان كه يكي از كهن ترين مناطق فرهنگي ايران است و سرزمين خدايان لقب گرفته بود، قديمي ترين سيستم حكومتي را ابداع كردند و امپراطوري عظيم عيلام را بوجود اوردند، اين مردمان شهرهاي قديمي جهان را پايه ريزي كردند و قديمي ترين پايتختهاي جهان را بنيان گذاردند. عيلاميان در جنوب و جنوب غرب ايران يكي از اقوام متمدن تر نسبت به بقيه اقوام ايراني بودند. علاوه بر شوش ساير پايتخت هاي عيلاميان كه در كتيبه ها ثبت شده است عبارتند از:

‌ايلات «اوان» در شمال غرب شوش كه احتمالاً شوشتر امروزي بوده است، از حدود 2700 ق م . تا 2200 ق م مي باشد. ايالت «سيماش» در شمال شرقي دشت خوزستان كه احتمالاً خرم آباد امروزي است. ايالت «انزان» در شرق و جنوب شرقي دشت خوزستان كه احتمالاً فارس امروزي است. بقاياي اين شهرها نمونه هاي بارز شهرسازي و نخستين شهرهاي سازمان يافته دنيا هستند. از وقايع بسيار مهم دوران عيلاميان اختراع خط ميخي ايلامي كه در اواخر هزاره چهارم ق م به صورت گل نوشته و آجر كتيبه دار و يا اشيا ديگر بخشي از ميراث مكتوب ما را تشكيل مي دهند. عيلاميان تنها قومي بودند كه از خط استفاده مي كردند، خط آنان خط «عيلام مقدم» و يا «پرتو عيلاماي» است.


چگونگي بناي شهر دور انتاش يا چغارنبيل

پشته وسيعي پيش از 30 متر از رودخانه آب «دز» يكي از شعبات رود كارون را از مسير مستقيم خارج و به آن قوس مي داد توسط شاه عيلام اونتاش – گال انتخاب شد تا در آن شهر مذهبي بنيان نهاده شود. اين شهر دور انتاشي ناميده شد كه چنين نامي برگرفته از نام بنيانگذار آن بود. پشته اي كه انتخاب شده بود قبلاً خالي از سكنه و ناحيه بكري بود و فقط در دوره كوتاهي از هزاره چهارم قبل از ميلاد مسكوني بوده است. انتاش – گال شاه مهمترين بناي شهر دور انتاش يعني معبد يا زيگورات چغازنبيل را براي خداي اينشوشيناك بنا نهاد اين برج مقدس براي آنها نمايش از خط ارتباطي بين زمين و آسمان را ارائه مي كرد. اگر فرضيه سلطنت 20 ساله (1245-1265) كه به انتاش – گال نسبت داده مي شود صحيح باشد، عمليات ساختماني دور انتاش دقيقاً بلافاصله پس از به قدرت رسيدن اين شاهزاده بوده و قطعاً در طول تمام اين دوره 20 ساله روي اين شهر كار شده، ولي عمليات ساختماني ايـن بـنا و شـهرك هـرگز به پـايـان نـرسيده است.

پـس از مرگ انتاش گال هيچ يك از شاهاني كه بر عيلام حكومت مـي كــردنـد وابستـگـي چنداني از خود به شهر دور انتاش نشان نداند و اين شهر مقدس به صورتي آرام قرن ها به موجوديت خود ادامه مي دهد تا اينكه با حمله و تهاجم آشوريها به اين شهرك و فتح آن در سال 640 ق م – اين شهر متروك مي شود سالنامه هاي آشو بنيپال كه به ذكر هشتمين لشكركشي مي پردازد، تصوير اين خرابي و انهدام را كه سربازان آشوري به اين شهر وارد كردند را در ذهن زنده مي كند


معرفي چغازنبيل:

در طي حفاريهاي به عمل آمده شهري كه در آن چغازنبيل پيدا شده وسعتي بالغ بر 4 كيلومتر مربع داشت و در 42 كيلومتري جنوب شرقي شهر شوش واقع شده است. بلندي آغازين آن 52 متر و 5 طبقه بوده است. امروزه ارتفاع آن 25 متر و تنها 2 طبقه و نيم از آن باقي مانده است.


بناهاي مهم چغازنبيل:

حصار اول:

اين حصار در برگيرنده زيگورات و معابد و بناي نيايشگاه است كه در آن 6 دروازه وجود دارد و از طريق همين دروازه ها زائران به محوطه معبد وارد مي شدند. اين حصار داراي ناودان هايي است كه وظيفه دفع آب را بر عهده داشتند. مصالح به كار رفته در حصار اول خشت و گل كوبيده هستند. به اين حصار «تمنوس» مي گفته اند.

حصار دوم:

حصاري است كه حصار اول و بخشي از بناهاي تاريخي چغازنبيل را در بر گرفته است.

حصار سوم:

حصار سوم چغازنبيل نشانگر محدوده شهر بوده است و حصار اول و دوم و مجموعه بناهاي چغازنبيل را در بر گرفته است. مصالح به كار گرفته شده در ساخت اين حصار عموماً خشتي هستند.


بناهاي داخل حصار اول:

معبد چهار گوش غربي:


هر يك از اضلاع اين معبد 17 متر است و هر يك از چهار زاويه آن همچون زيگورات در جهت يكي از جهات اربعه قرار دارد. ورودي اين معبد در شمال شرقي آن تعبيه شده است، سقف اتاق ها در اين معبد با خشت خام بصورت طاق هلالي است.

معبد چهار گوش جنوب شرقي:


هر يك از اضلاع اين معبد كه زواياي آن به طرف جهات اربعه است 18 متر بوده است. هر وجه آن داراي پيش آمدگي ها و پس رفتگي هايي بوده كه هر وجه آن، تشكيل دو ستون بزرگ چهار گوش 50/4 متري و يك ستون مركزي را مي داده كه همه اينها 30 سانتيمتر برجستگي داشتند. نقطه اين معبد شامل حياطي است كه در زاويه غربي بنا قرار گرفته است، اتاق هاي اين معبد همانند معبد چهار گوش غربي در دو ضلع آن قرار گرفته است و همه آنها به اين حياط وابسته اند، ورودي آن در روي وجه جنوب شرقي قرار گرفته و بر دالان كوچكي به ابعاد 50/2 در 50/3 باز مي شود. نقشه اين معبد خيلي شبيه به معبد غربي است. با اين تفاوت كه ورودي آن به جاي اينكه به طرف شمال شرقي باز شود در ضلع جنوب شرقي قرار دارد.


معبد الهه اينشوشيناك:

در بخش شرقي جنوب شرقي، معبد كه به الهه اينشوشيناك هديه شده وجود دارد. اين معبد داراي 5 اتاق است كه همگي آنها در يك رديف قرار داشته اند. در مدخل ورودي معبد، يك سر در هلالي به شعاع 5/72 سانتيمتر كه مصالح آن از خشت و ملات گچ است. در زير اتاق ورودي دروازه معبد كه به «دروازه مجلل» معروف مي باشد، آجر نوشته هايي ديده مي شود. اين آجر نوشته ها در هر دو سمت دروازه وجود دارند. معبد اينشوشيناك داراي برخي از سالمترين و بهترين كلون ها و لوله هاي در و همچنين پاشنه هاي سنگي است.

مجموعه معابد شمال غربي:

از بين تمام نيايشگاه هاي پيدا شده در دور انتاش فقط 3 نيايشگاه جاي ويژه اي را كه نسبت به ساير جاها ممتاز بوده اشغال كرده اند. اين مجموعه در مجاورت حصار دروني در جبهه شمال غربي زيگورات قرار دارند. دو نيايشگاه براي ايشني كاراپ وكي ري ديشا كه مستقيماً به صحن شمال غربي باز مي شوند و نيايشگاه سوم كه براي خداي (گال) ساخته شده در نزديك دروازه شمالي ديوار حصار قرار دارد.



دروازه ارابه ها:

اين دروازه در گوشه جنوبي حصار اول واقع شده است. عرض دروازه در حدد 40/2 متر مي باشد، و كف پوشي از سنگ بر روي سطح دروازه ديده مي شود. درز اين كف پوش سنگي را با ملات قير معدني پر كرده اند. بر روي اين سنگ فرش آثاري شبيه به آثار چرخ گاري ديده مي شود و به همين دليل اين دروازه به نام دروازه ارابه ها مشهور شده است. چهار پايان را براي قرباني كردن در معابد از اين دروازه وارد مي كردند.

دروازه شاهي:

دروازه شاهي بزرگترين و عريض ترين دروازه است كه در ديوار حصارهاي اطراف حصار زيگورات تعبيه شده است. در اينجا كلون هاي سنگي مشابهي بسته مي شده كه توسط بست هاي فلزي به درچوبي متصل بودند. در درون اين دروازه 2 عدد تنگ سفالي پيدا شده كه حالت و شكل آنها متاخرتر بوده و مي توانستند مربوط به زمان فتح شهر توسط آشوري ها بوده باشد. دو قطعه از مجسمه هاي كوچك الهه عريان، قطعه اي از سفال رنگي، نصف مهر استوانه از جنس خمير شيشه و يك قطعه كوچك مفرغ پايان پخش اين مجموعه هستند.



دروازه شمال شرقي:

اين دروازه بزرگترين و مهمترين دروازه تمنوس و متكي به چهار برج مي باشد دو برج در خارج و دو برج ديگر در داخل حصار است. اين دروازه در 265 متري زاويه شمالي تمنوس در ديوار شمال شرقي باز مي شد.دو برج دروني آن از ديوار حصار 8/10 متر پيش آمدگي داشتند، كه پهناي هر كدام از آنها در هر طرف زيگورات 6/60 متر و محدود به گذرگاهي به شكل مربع مي شدند. تمام كف دروازه با آجرهاي شكسته اي كه هنوز هم لكه هايي از آنها باقي مانده خشك شده بود، همچنين كفسازي عريضي از آجر شكسته در مقابل دروازه، در تمنوس گسترده شده بود.




جبهه شمال شرقي:

اين جبهه بيشترين ميزان تخريب را دارد. عمود بر دروازه جبهه، مسيري كفسازي شده كه تا دروازه شمال شرقي ادامه دارد. در جلوي اين جبهه معبدي يافت نشده است. پلكان دروازه شمال شرقي به عرض 55/4 متر ورودي سراسري خارجي اين دروازه را تشكيل مي دهد ارتفاع هر يك از پله ها در حدود 29 سانتيمتر و پوشيده از كف سازي سنگي بوده اند. در ورودي در حدود 5/1 متر پهنا دارد. در جلوي اين در ورودي لولا و كلون سنگي يافت شده اند. از مهمترين يافته هاي اين جبه پيدا كردن قطعات متعددي از يك حيوان به صورت برجستگي هاي مدور و از جنس سفال لعابدار بود كه جمع آوري و مرمت مشخص شد كه مجسمه يك گاو نر نسبتاً بزرگ است. اين حيوان حكم يك نگهبان دروازه را براي زيگورات چغازنبيل داشته است.



جبهه جنوب شرقي:

اين جبهه به وسيله يك راه كف سازي شده به دروازه شاهي متصل شده است كه در انتهاي آن و در برابر دروازه جنوب شرقي دو رديف سكو به موازات هم ديده مي شود. اين سكوها مخصوص دادن هداياي پيش كشي بوده است.

جبهه شمال غربي:

اين جبهه از زيگورات، در مجموع بيشترين باز سازي را داشته است. در روبروي آن مجموعه معابد شمال غرب قرار دارند، كه شامل 3 معبد بسيار مهم (گال، ايشه ني كاراپ، كريويشا) مي باشند در سمت غربي اين جبهه مسير كفسازي شده وجود دارد كه تا دروازه غربي ادامه دارد و از آن جا به معابد چهار گوش غربي متصل مي شود. دروازه شمال غربي شامل شامل پلكاني به عرض 60/4 بوده است كه از طريق آن به سر سراي خارجي اين در مي رسيدند. اين پلكان شامل 10 پله مي باشد كه ارتفاع سر پله تقريباً 20 سانتيمتر است. در جلوي اين پلكان يك پاشنه سنگي در دهانۀ در ديده مي شود و در طرف راست ورودي اتاق رواق مانندي وجود دارد كه ابعاد آن 7 متر در 60/2 متر است.



جبهه جنوب غربي:

جبهه جنوب غربي از سالمترين جبهه هاي باقي مانده در زيگورات چغازنبيل است، اين جبهه به وسيله سه راه كف سازي شده به نيايشگاههاي سه گانه متصل مي شود در اين جبهه سكويي وجود دارد كه از آن به عنوان سكوي قربانگاه و نيز ساعت آفتابي استفاده مي شده است.



بناهاي داخل حصار دوم:

معابد هيش ميتيك و رو هوراتیو :


اين معبد كه وف دو الهه است در 111/50 متري شمال غربي دروازه بزرگ، شمال شرقي تمنوس و در 140 متري زاويه شمالي اين محوطه مقدس قرار گرفته بود. حلول اين معبد 50/47 و عرض 56/23 متر است. ديوار شمال شرقي آن به موازات حصار تمنوس امتداد مي يابد و با فاصله منظم 13 متر از آن فاصله دارد. ورودي معبد در نزديكي زاويه جنوبي و در نماي جنوب غربي آن قرار داشت. اين معبد وقف دو الهه مذكر به نام هاي هيش ميتيك و رو هواراتيو بوده است. در اين معبد 21 آجر كتيبه دار يافت شد كه نام اين دو خداي باستاني را بر خود داشتند



دروازه شمال شرقي:

اين دروازه در روبروي دروازه شمال شرقي اول قرار دارد. ميزان تخريب در اين دروازه نسبتاً زياد است از طرفي جبهه جنوب شرقي زيگورات متصل شده است و از طرف ديگر تا جبهه شمال غربي و نزديك معبد گال امتداد دارد. در درون اين دروازه و در سمت شرقي آن يك پلكان يافت شده است.

دروازه شوش:

در ديوار جنوب غربي دروازه اي شناخته شد كه به دروازه شوش معروف است اين دروازه در 180 متري زاويه جنوب غربي حصار تمنوس قرار دارد. عرض كلي آن به 5/17 متر مي رسيده و قريباً هم عرض دروازه شمال شرقي بوده است. چهار برج به آن تكيه زده بودند كه اين چهار برج گذرگاهي را بوجود مي اورند كه نسبتاً باريك بود. اين گذرگاه باريك نشان مي دهد كه از اين دروازه فقط عده معدودي گذر مي كرده اند و وارد تمنوس مي شده اند و محققاً تعداد اين وارد شوندگان خيلي كمتر از انبوه مردمي بوده است كه از دروازه شمال شرقي وارد تمنوس مي شده اند. تمام كف اين دروازه با خشت شكسته فرش شده بود. زمين بيرون اين دروازه را با سنگريزه فرش كرده بودند. از اين دروازه راهي كفسازي شده شروع مي شد كه اين راه پس از امتداد در كنار معبد چهار گوشه غربي به دروازه غربي در حصار داخلي مي رسيده است و در نتيجه دروازه شوش را به دروازه غربي حصار داخلي متصل مي كرده است.



دروازه مسدود شده:

در 163متري زاويه شرقي و 81 متري گذرگاه شاهي قرار دارد. اين دروازه از نظر معماري و ابعاد، نسبتاً ساده و مقعر بود و به نظر مي رسد كه تمام اين دروازه را مسدود كردند دليل چنين حذفي روشن نيست، اما مي تواند نشان دهنده اين موضوع باشد كه سلسله جديد شاهان حركت دسته جمعي بطرف دور اونتاش را كنار گذاشته بوده اند. برجهاي خارجي اين دروازه بر روي وجه بيروني ديوار حصار يك برجستگي به عمق 3/30 متر و عرض 4/10متر بوجود آورده بودند كه بين آنها فضايي بطول 30/3 متر در يك متر باقي مانده بود. از اينجا گذرگاهي بطول 3/50 متر و عرض 1/50 شروع مي شد كه اين راه به سه قسمت مركزي دروازه كه فقط دري كه يك لنگه داشته است منتهي مي كند.

گذرگاه شاهي:

در ديوار جنوب شرقي دروازه ديگري شناسايي شده كه به گذرگاه شاهي معروف است. موقعيت راهي كفسازي شده كه از دروازه شاهي حصار صحن ها شروع و به گذرگاه واقع در ديوار حصار تمنوس منتهي مي شود، موجب گرديد كه چنين نامي را روي آن بگذارند. قسمت مركزي اين دروازه بطول 5/50 متر و عرض 3/10 متر با كفسازي زيبايي از آجرهاي سالم پوشيده شده بود، كه در امتداد طول ديوار جنوب غربي اش سكوئي به عرض 2 آجر وجود داشته است. اين دروازه، تنها دروازه اي است كه پلكاني خم شده به شكل آرنج در آن وجود داشته است. همين پلكان صعود به بالاي برجها و ديوار حصار آسانتر مي نمود.



برج نور كيپرات:

اين برج كه پيش آمدگي آن بطرف بيرون است، دروسط ديوار جنوب شرقي در 28/50 متري جنوب گذرگاه شاهي قرار دارد. اين برج به عرض 8/15 و پيش آمدگي 5/20 متر كه علي الظاهر بعداً به ساختمان ديوار تمنوس افزوده شده است پر بود و اثري از پلكان در آن ديده نمي شود. در ساخت اين برج از آجر استفاده شده است.

مجموعه غربي:

ديوارهاي پيدا شده در اين مجموعه از آجر شكسته ساخته شده بودند. ضخامت اين ديوارها بسيار كم بوده است. به نظر مي رسد كه بنا بدون در نظر گرفتن نقشه اي دقيق ساخته شده است. ديوارها ناگهان شروع و ناگهان نيز بدون دنباله رها شده بودند. حياط ها پشت سر هم بودند و اجاق ها بدون آنكه در سر پناهي باشد، نشانگر يك آشپزخانه ابتدايي بودند. در اين محل سكونت كارگران ساخته شده است. يكي از دلايل آن اين است كه شواهدي يافت شده كه نشان مي دهند كه شناخت آن به زماني مي رسد كه شهر كاملاً در حال ساخت ساز بوده است.



مجموعه شمال غربي:


اين مجموعه به هنگام از زير خاك در آوردن ديوار شمال غربي حصار تمنوس كه تقريباً در تمام طولش از يك خط سيستم پيروي مي كند، كشف شد. تاريخ آن به زماني مي رسد كه شهر در حال ساخته شدن بوده است. اكثر مجموعه با ديوارهايي از آجر شكسته ساخته شده بوده است. ديوارهايي كه سه حياط و دو اتاق ساخته شده به درازا را محاطه مي كردند. در درون اين مجموعه محوطه محصوري پيدا شده كه ديواره آن از خشت خام درست شده بود. در اين محوطه گذرگاه عريضي وجود دارد، كه به طرف حصار تمنوس مي رود. در اين گذرگاه آثاري از يك ناودان و دو سكوي خشتي وجود دارد.

مجموعه شرقي:

اين مجموعه درضلع شرقي حصار اول (تمنوس) واقع شده است متشكل از چهار نيايشگاه بصورت فشرده بطول 90 متر و عرض 35 متر مي باشد. نماي تمام اين نيايشگاه كه بطرف جنوب غربي چرخيده، رو به گذرگاه شاهي است. اين مجموعه توسط راهي كفسازي شده كه فقط قسمتهاي ناچيزي از آن باقي مانده است كه به گذرگاه شاه متصل مي شده.



زاويه شمالي تمنوس:

در اين بخش 9 مورد كفسازي شده يا آجر شكسته از زير خاك پيدا شده كه همه به موازات همديگر بودند. طول اين كفسازي ها به 30 متر مي رسيد و عرض هر يك از آنها بطور متوسط 50/4 متر بود. در اين منطقه هم چنين مصالح ساختماني و اتاق هاي نيمه تمامي يافت شد كه نشان از يك عمليات ساختماني نيمه تمام بود. يافته شدن مصالح بنايي و نيز سه نواري كه يكي از انها پر از قير معدني و يكي ديگر مملو از گچ بود صحت اين فرضيه را تأييد كرد. در كنار اين مصالح دو حلقه چاه كشف شد كه با توجه به آب شور و غير قابل شرب اين چاه ها گمان مي رود از آنها براي عمليات ساختماني استفاده مي كردند.

بناهاي ديگر چغازنبيل:

ورودي شاهي:


اين ورودي مجلل كه در ديوار حصار خارجي شهر در ضلع جنوب شرقي نزديك به كاخ شماره 3 باز شده بود از 3 قسمت تشكيل مي گرديد.



الف: دروازه بزرگ:

اسم اين مجموعه از آجرهاي كتيبه داري ناشي مي شوند كه هنگام آزادسازي اين مجموعه پيدا شدند. دروازه بزرگ به عرض 90/4 متر به دو عدد برج تكيه داشت كه از طرف خارج 10 متر و از طرف داخل يعني طرف حياط 50/4 متر پيش آمدگي داشتند. دروازه شاهي بزرگترين و عريض ترين دروازه اي بود كه در ديوار حصارهاي اطراف زيگورات تعبيه شده است در اينجا كلون هاي سنگي مشابهي بسته مي شده كه توسط بست هاي فلزي به در چوبي مستقل بوده اند. در درون اين دروازه 2 عدد تنگ سفالي پيدا شده كه حال و شكل آنها متاخرتر بوده و مي توانسته به زمان فتح شهر توسعه آشوريها بوده باشد.

ب – حياط بزرگ:

زواياي اين حياط به طول و عرض 64 در 30/62 متر مي باشند. كه اين زوايا به طرف جهات اربعه مي باشد و طول آن جهت جنوبي به شمالي و شمالي به غربي را نشان مي دهد. پياده روئي از آجر شكسته به عرض 70/2 در حاشيه دروني آن وجود داشت. در ضلع جنوب غربي و در تمام طول حياط 2 رديف از اتاق ها ديده مي شد كه بين آنها و ديوار حصار بن بستي به عرض 80/3 وجود داشت كه آبهاي حياط از آنجا جاري مي شدند. ديوارهاي اين 2 رديف اتاق ها 10/2 ضخامت و عرض هر يك از اين اتاق ها 15/3 متر بود. در 50/6 متري ضلع باريك بنا در طول حصار تنبوشه اي سفالين به قطر 15 سانتيمتر از زير ديوار مياني مي گذشت و آب اتاق دروني را به طرف اتاق بيروني هدايت مي كرد. كانال كوچكي از اتاق رديف خارجي عبور مي كرد و پس از گذشتن از زير ديوار در درون تنبوشه اي ديگر اب را به بيرون بعضي جنوب غربي مي ريخت. روي ضلع شمال شرقي حياط فقط يك رديف اتاق وجود داشت. عرض اين اتاق ها 80/3 متر بوده و ضخامت ديوارها در طرف حياط 10/2 و در طرف خارجي 50/1 متر بوده است.



ج – دروازه شاه:

دروازه شاه كه مقابل دروازه بزرگ قرار داشت، فقط يك درگاهي داشت كه با دو لنگه در بسته مي شد. كف اين دروازه با خشت خام فرش شده بود و روي آنرا با سنگفرشي تخت پوشانده بودند در اينجا پلكاني به عرض 70 سانتيمتر امكان دسترسي به پشت بام را فراهم مي كرد. گذرگاهي به عرض 4 متر ارتباط بين اين حياط و اين دو اتاق به طول 30/19 متر و عرض 15/3 متر را تأمين مي كردند. در جريان آزاد سازي ورودي شاهي و در سه محل مختلف خمره هايي پيدا شدند كه در وجه خارجي ديوار كار گذاشته شده بودند. اين خمره ها بقاياي اطفال سن پايين را در برداشته كه آنجا هم آهكي شده بودند.

كاخ آرامگاه ها:

در ضلع جنوب شرقي دور اونتاش و در نزديكي حصار سوم، مجموعه بناهايي بدست آمد كه بر اساس يافته هاي باستان شناس اين منطقه به محوطه شاهي شهرت يافته است. كاخ آرامگاه ها در اين محوطه قرار دارد. اين نام را به دليل وجود پنج مقبره زير زميني سرداب مانند در اين كاخ، بر آن گذاشته اند. اين مقابر آرامگاه ها و مقابر پادشاهان و شاهزادگان عيلامي است. در حين حفاري لايه اي از چوب و پودر شن در آن بدست آمد كه احتمال را به وجود مي اورد كه در زمان گذشته از اين مواد به عنوان يك سقف چوبي استفاده مي كردند. علاوه بر اين اثار تزئينات شيشه اي و گل ميخ هاي لعابدار در كاخ بدست آمده است.



نيايشگاه نوسوكو:

در 180 متري جنوب كاخ زيرزمين در محله سكونتي شاهي بازمانده هاي يك بناي شگفت انگيز به شكل حرف تي( ) برگشته ديده مي شود. اين كاخ كه زواياي آن بطرف جهات اربعه و بطور حلولي در جهت شمال شرقي و جنوب غربي قرار دارد. اين بنا داراي 47 متر طول و در وسيعترين قسمت عرضي خود 50/29 متر عرض دارد ورودي آن به عرض 15/5 متر در ضلع شمال شرقي قرار داشت و به دالان بزرگي باز مي شده كه خط افقي تي ( ) برگشته را تشكيل مي داده است. اين دالان به طول 22 متر و عرض 50/6 توسط دري كه رو در روي نيايشگاه قرار داشت و هم عرض نيز بود به تالار بزرگ مستطيل شكلي باز مي شد كه كالبد طولي نيايشگاه را تشكيل مي داد.

تاسیسات آبرسانی

چسبيده به حصار خارجي رو به جبهه شمال غربي زيگورات، تاسيساتي متشكل از يك مخزن در خارج ديوار و يك حوض واقع در درون حصار وجود داشته و شبكه ارتباطي آنها يك سيستم متشكل از نهرهاي كوچك بوده است آب ذخيره شده در مخزن از طريق همين سيستم وارد حوض كوچك مي شده و ساكنان دور اونتاش آب مصرفي خود را از اين حوض بيرون مي كشيدند.
مخزن آب داراي 70/10 متر طول 25/7 متر عرض و 35/4 متر عمق دارد. لذا ظرفيت آن در حدود 350 متر مكعب بوده است. كف آن با آجرهاي سالم فرش شده بود. اين آجرها با ملات گچ به هم پيوند داده مي شد كه استحكام ويژه اي داشت. دو ديوار جانبي آن با آجر و گچ ساخته شده بود. اين ديوارها منتهي به ديوار انتهائي مخزن مي شدند كه از حجم طبيعي خاك آن را به وجود مي اوردند. چهارمين ديواره مخزن كه در طرف ديوار شهر قرار داشت. با‌ آجرهاي سالم و گچ ساخته شده است.



مصالح چغازنبیل :

در ساخت اين شهرك مطابق معماري عيلاميان از خشت استفاده و از آجر نيز به عنوان روكشي براي سطح خشتي استفاده شده است. آجر لعابدار و ميله هاي شيشه اي از ديگر عناصر به كار رفته در اين شهرك است. فلزاتي مثل طلا و مفرغ و قير بعنوان ماده كلاف كشي مورد استفاده بوده است.
زيگورات عملاً با 3 نوع خشت ساخته شده است.

1- خشت خام

2- خشت پخته (آجر)

3- خشت نوع سوم كه عبارت است از خشتهاي خاصي كه با خشت پخته كوبيده يا شكسته مخلوط شده است كه همين امر موجب شده تا مقاومت اين نوع خشت پيش از خشتي باشد كه فقط از گل خام درست شده و در زير آفتاب خشك شده است.

ناودانهاي زيگورات:


به دليل قرارگيري اين شهرك و اين محوطه مقدس در منطقه بارش بارانهاي فصلي شديد، ناودانهايي در زيگورات براي در امان ماندن اين بنا ساخته شده است. در هر ضلع در طبقه اول 5 ناودان وجود دارد. در طبقه دوم – سوم – چهارم در هر طبقه 8 ناودان وجود دارد و در تمام ساختمان يك زيگورات 44 ناودان وجود دارد. انتهاي اين ناودانها را به صورت پله پله مي ساختند تا امكان فرسايش آجرها در اثر سقوط و ريزش عمودي آب را بگيرد.



اتاق هاي زيگورات:

اتاقها در زبيگورات به دو دسته پلكان دار و بدون پلكان تقسيم مي شوند. 2 مورد مصرف جداگانه را مي توان براي اتاق هاي پلكان دار و بدون پلكان در نظر گرفت. در مورد اتاقهاي پلكان دار با توجه به اشيائي كه در آنجا بدست آمده است مي توان آنها را يك نوع انبار به حساب آورد كه اغلب هداياي متعلق به خدايان بودند در آنجا نگهداري مي شده است. چنانچه از يكي از اين اتاق ها 223 گل ميخ و ميخ از جنس سفال لعابدار با نقوش گوناگون بدست امده كه بعضي از انها مزين به مهرهاي شيشه اي بوده. در مورد اتاق هاي بدون پلكان وضع به گونه اي ديگر است.اولا مي توان اين گونه تصور كرد كه چون از اين اتاق ها اشيايي بدست نيامده مسلما به عنوان انبار كاربردي نداشتند و شايد اين مكانها محلي براي نگهداري اجساد بزرگان و شاهان باشد.



نوع ساختار زيگورات:

برج مطبق بر خلاف آنچه همه مي انديشند بر مبناي يك نقشه افقي و با گذاشتن سطوح بر روي يكديگر ساخته نشده است، بلكه اين برج بر اساس نقشه عمودي بنا شده است. يعني اين كه هر يك از طبقات آن مستقلاً از روي خاك بكر شروع شده و بالا امده است. در واقع همه این طبقات یکی بس از دیگری در درون یکدیگر قرار گرفته اند.



دو ويژگي مهم بناي زيگورات:

1- بر روي آجرهاي نماد هايي به شكل خط ميخي كه همان خط عيلامي است حك شده است كه اكثر آنها داراي يك نوشته درباره اينشوشيناك است.

2-قديمي ترين طاق قوسي شكل ايران در يك بنا را مي توان در زيگورات چغازنبيل و در سقف پله هاي آن مشاهده كرد. شكل اين طا ق ها مانند قسمتي از كمان دايره است كه به آن «طا ق گهواره اي» مي گويند.



موقعيت بين النهرين

بين النهرين يا ميان رودان بعنوان قسمتي از خاور نزديك، منطقه اي است كه قسمتهاي شرقي و جنوبي حاصلخيز را در برگرفته و دو رود دجله و فرات كه از كوههاي كشور ارمنستان سرچشمه مي گيرند در غرب و شرق آن جريان دارند. بين النهرين از شرق به زاگرس و فلات ايران، از شمال به سرزمين كوهستاني آسياي صغير، از مغرب به صحراي شام در سوريه و از جنوب خليج فارس محدود شده و روي هم رفته محدوده آن با كشور عراق كنوني مطابقت دارد. اين ناحيه به دو قسمت بين النهرين شمالي نواحي كوهستاني و سردسير كه قسمتي از كوههاي زاگرس در كردستان عراق را نيز شامل مي شود و بين النهرين جنوبي (جلگه ها و سرزمينهاي پست جنوبي و حاشيه خليج فارس) تقسيم مي شود.

فرهنگهاي بين النهرين: (پيش از تاريخ و دوره تاريخي)

قديمي ترين فرهنگ كه اثار انساني در آن پيدا شده،

1- فرهنگ پالئوليتيك مياني است (100000- 40000)ق م

2- پالئوايتيك جديد

3- ميان سنگي

4- نوسنگي بين النهرين كه آثار آن از مناطق جارمو - شمشارا – پاگلارا – بدست آمده است

5- دوران استقرار در دهكده ها كه‌ آثار آن از جارمو - شمشارا – حسونا – حلف – عبيد بدست آمده است.

6- دوره اوروك: مربوط به 3500 تا 3100 ق‌م است



7-دوره جمدت نصر (3100-2900) ق م

8- دوره سلسله ها كه همزمان با تمدن سومر است

9- دوره اكد 10- آشور



زيگورات هاي بين النهرين:

سومري ها را نخستين سازنده زيگورات مي دانند. اين زيگورات ها را در ابتدا به صورت سكويي در كنار معبدي كه براي خداي حامي شهر بنا مي كردند مي ساختند. سابقه ساختن سكو براي برپايي معبد بر روي آن به دوران عبيد، حدود بين 4000 تا 3200 قبل از ميلاد برمي گردد. يكي از كمترين معابد بين النهرين كه بر روي سكو بنا شده است معبدي است كه بقاياي آن از طبقه هفتم اريدو، ابوثمرين، مشخص شده است. سومري ها از دوران هاي بسيار قديم علاقه زيادي به ساختن معابد مرتفع داشتند. در اوروك (نيمه نخست دوران آغاز نگارش) معبد سفيد را در شهر اوروك بر فراز سكوي طبيعي بسيار مرتفعي به بلندي دوازده متر و در نيمه دوم دوران آغاز نگارش (دوره جمدت نصر) معبد منفوش را در تل عوقير و معابد چهارم و پنج سين را در خناجر بر بالاي سكوهاي ساده اي بر پا داشتند.


زيگورات آنو

معبد انو از لحاظ نقشه در واقع تكرار معبد هفتم اريدو و بخش شمال غربي معبد در محوطه مقدس در اوروك است نقشه بنا شكل راست گوشۀ ساده اي دارد كه پشتبندهاي منظم تزييني به نماي خارجي آن جلوۀ بسيار زيبايي مي دهد از اين پشتبندها در تزيين ديوارهاي داخلي معبد نيز استفاده شده است. تفاوت اصلي ميان اين معبد و معابد ديگر در ارتفاع مصطبه آن است. ارتفاع آن از زمينهاي اطراف به حدود سيزده متر مي رسد به دليل اين ارتفاع زياد، حفاران اوروك سكوي معبد مرتفع آنو را زيگورات ناميده اند. دسترسي به بالاي سكواز طريق يك رشته پله در سمت شمال شرقي ميسر بود. بر اين سكوي بي حفاظ معبد كوچكي بود كه ديوارهاي آن را با ماده گچي يا آهكي سفيد كرده بودند و به همين دليل آن را «معبد سفيد» هم مي نامند. در معبد در ديوار جنوب غربي باز مي شد، ورودي آن به كمك يك تك پله امكانپذير بود.

پس از گذشتن از يك هشتي كوچك، نيايشگر خود را درون شبستان معبد مي يافت. اين هشتي كوچك يكي از چندين اتاق به نسبت كوچك ديگري بود كه در دو سوي دو ضلع طويل قرار گرفته و در همه آنها به شبستان بزرگ راستگوشه باز مي شد. در يك گوشۀ تالار بزرگ شبستان يك سكوي قربانگاه به بلندي 30/1 متر قرار داشت و راه يابي به بالاي آن به كمك چند پله باريك امكانپذير بود. در برابر قربانگاه و به فاصله اندكي به طرف مركز صحن يك ميز هداياي آجري برپا شده بود.



زيگورات اور


زيگوراتي كه در دوره سلسله اور سوم ساخته شده بود،ز يگوراتي بود كه توسط اورنمو براي خداي ماه، ننّ، در شهر باستاني اور ساخته شده بود. اورنمو موسس سلسله سوم اور است كه آن را در سال 2112 ق.م تأسيس كرده و اين سلسله تا سال 2025 ق.م در جنوب بين النهرين به پايتختي شهر اور حكومت را در دست داشت. زيگورات اور يكي از سالمترين زيگوراتها در بين النهرين است. دليل اين سالم ماندن لايه ضخيم آجرهايي است كه نماي اين بناي عظيم خشتي را پوشانيده است.

چهار گوشه زيگورات رو به چهار جهت اصلي است و سطح بدنۀ آن با پشتبندهاي منظم تزيين شده است. از ارتفاع اين زيگورات به ابعاد 43×5/62 متر هنوز تمامي سكوي اول و بخش عمدۀ سكوي دوم پا برجاست و پي آن به صورت سكوي عظيمي از آجر ساخته شده است. نماي آجري در سكوي اول 5/2 متر و در سكوي دوم 5/1 متر ضخامت دارد. در جبهه شمال شرقي سه رشته پله دسترسي به بالاي زيگورات را ميسر مي سازد. دو رشته از اين پله ها چسبيده به بدنه سكوي اول است و از دو سو به سمت بالا هدايت مي شود، و رشته سوم عمود بر بدنه زيگورات ساخته شده است. اين هر سه رشته در ارتفاع همسطح با سكوي اول از سه سمت به فضاي سر پوشيدۀ كوچكی مي رسد كه در واقع دروازه ورود به طبقات بالاي زيگورات بوده است. از اين نقطه به بعد راهيابي به طبقات بعدي تنها با يك رشته پله امكان پذير بوده و در واقع ادامه رشته پلكان عمود بر زيگورات است. اگر چه بخشي از ارتفاع سكوي دوم از ميان رفته است. اما محاسبه شيب پله نشان مي دهد كه در ارتفاع حدود پنج متري از سكوي اول به بالاي آن مي رسيده است.



زيگورات تل ريماح: متعلق به بابل قديم

اين مجموعه مذهبي در زماني كه گرن بخشي از قلمرو پادشاهي آشور بود، در حدود 1800 ق.م به فرمان شمسي – ادد اول بر پا گرديد. نقشه معبد به طور كامل بابلي است و حتي جزئيات معماري حضور معماران بابلي را در ساختن آن القا مي كند. شكل شبستان مانند معبد دوران سلسله اور «عرضي» و دسترسي به آن مستقيم است. درگاه پيكرۀ خدا در مركز ديوار روبروي در ورودي به شبستان قرار دارد. شبستان در هر سوي خود به دو اتاق چهار گوشۀ هم اندازه كاملاً قرينه باز مي شود، و پيش شبستان عرضي بسيار وسيعي در برابر آن قرار گرفته است حياط چهار گوشه در دو سوي شمال و جنوب با دو رديف و در سمت شرق با يك رديف اتاق در ميان گرفته شده است.

ورود به معبد از سه سمت شمال و جنوب و شرق ميسر است و در هر سه جبهه درها درست در مركز ديوار قرار گرفته اند. در شرقي راه ورود اصلي به معبد را تشكيل مي دهد، زيرا با برج هاي تزييني توام در ميان گرفته شده است. بزرگترين ويژگي اين معبد وضعيت سلامت آن است، به طوري كه هفت متر از ارتفاع ديوارهاي آن هنوز پا بر جاست. اندازه گيري بقاياي پله هايي كه دسترسي به پشت بام را ميسر ساخت، نشان مي دهد كه ارتفاع ديوار معبد در اصل يازده متر بوده است. اما خارق العاده ترين ويژگي معبد ريماح تزيين ديوارهاي حياط و نماي بيروني معبد و زيگورات را با بيش از 270 نيم ستون است كه تعداد پنجاه عدد از انها را طراحهاي استادانه مارپيچ و دو نوع تنه نخل خرما تشكيل مي دهد.


تمامي اين مجموعه خوش ساخت و تزيينات نماي آن از خشت ساخته شده بوده است. اتاقها همگي با طاقهاي ضربي شعائي پوشيده شده بودند. حتي پلكان يادماني كه از سطح زمين به بالاي بنا ي رفته بر سه طاق با ارتفاع فزانيده ساخته شده بودند.

در ساخت زيگورات تل ريماح از شيوه خاصي استفاده كرده اند. اين بنا همچون زيگوراتي دوران اور – نمو يكپارچه نبود. به استثناي جبهه شرقي كه به معبد متصل است، دور تا دور زيگورات ، به فاصله حدود 90 سانتي متر از بدنه اصلي، ديواري به ضخامت 5/2 متر كشيده شده است. در بخش غربي، اين فضا از طول به قطعات كوچكتري به طول تقريبي 20/3 متر تقسيم شده است. بي ترديد هيچ يك از اين فضاها اتاق نبوده اند، زيرا هم پيش از حد باريك اند و هم هيچ ورودي براي آنجا در نظر گرفته نشده است. از انجا كه تمام زيگورات ها از خشت ساخته شده اند، مي توان اين فضا را تمهيداتي براي كاستن از رطوبت ايجاد شده و در درون بناي غول آساي زيگورات و جلوگيري از نفوذ آن به قسمتهاي سطحي دانست.


زيگورات دور شاروكين : (خورس آباد) متعلق به آشور جديد:

زيگوراتي كه در پاتخت آشور در دورشاروكين بنا شده بود اولين زيگوراتي بود كه توسط باستان شناسان شناسايي گرديد. سارگون دوم پادشاه آشور در حدود 2700 سال پيش (705-722 ق.م) اين زيگورات را بنا كرد. چهار طبقه از اين زيگورات پا بر جا است كه ارتفاع هر يك از انها 1/6 متر مي رسد.نماي زيگورات را با پشتبندها و فرو رفتگيها تزيين و سطح بيروني طبقات را از پايين به بالا به ترتيب به رنگهاي سفيد، سياه، قرمز و سفيد رنگ اميزي كرده بودند. به احتمال زياد رنگ طبقه چهارم در اصل آبي بوده، اما گذشت زمان آن را به رنگ سفيد تغيير داده است. تفاوت مهم اين زيگورات با بناهاي مشابه كه پيش از آن در بين النهرين بر پا شده بودند،در نحوه دست يابي به طبقات بالاي آن بود. رشته پلكاني كه طبقات گوناگون اين زيگورات را به هم ارتباط مي داد به صورت مارپيچ گرداگرد بنا مي گرديد. پهناي راه پله در حدود 80/1 متر بود و لبه بيروني آن تزيين كنگره اي داشت.از ديگر زيگوراتهاي مهمي كه در بين النهرين ساخته شدند مي توان از زيگورات عقر قوت نام بركه از دوران كاسي ها باقي مانده است و حدود 75 متر بلندي دارد و هنوز به خوبي حفظ شده است.

همچنين زيگوراتي كه توكولتي – نينوزتاي اول، بزرگترين پادشاه آشور مياني قرن سيزدهم قبل از ميلاد در شهري كه در سه كيلومتري شمال‌آشور احداث كرد و آنرا كار - توكولتن - نينورتا ناميد بنا كرده بود و زيگورات چهار گوشي كه طول هر ضلع آن 51 متر است و ان را شلمانزر اول (1245-1274 ق م) در نمرود بنا كرده است.


نویسنده مقاله :
مهندس علی باقرزاده












منبع : جامعه انلاین معماران ایران
 

JEN.Arc

کاربر بیش فعال
زیگورات چغازنبیل

زیگورات چغازنبیل

زیگورات چغازنبیل شاهکار معماری آجریبنایی با قدمتی ۳۳۰۰ساله.بنا مربوط به تمدنی است که در تاریخ ایران زمین مظلوم واقع شده وکمتر به آن اشاره شده است
بنا ی زیگورات چغازنبیل مربوط به تمدن عیلامی می باشد اشاره خواهیم کرد تا بیشتر با تمدن کهن این مرز و بوم آشنا شوید.
دو دوره مشخص ساختمانی در برپایی ذیگورات ردیابی شده است در مرحله اول، طبقه نخست به صورت اتاق‌هایی پیرامون یک حیاط مرکزی ساخته شده است و در مرحله بعد حجم‌های مربوط به طبقات در میان حیاط مرکزی ساخته شده‌اند.
بناهای شهر از خشت و آجر ساخته شده اند و با وجود قدمت بسیار هنوز قسمت بزرگی از آنها برجای مانده اند. بر روی بسیاری از آجرها ذکر اقدامات و سازندگیهای اونتاش نپیریشا به خط میخی ایلامی و اکدی نگاشته شده‌اند
عمده مصالح مجموعه چغازنبیل خشت می‌باشد به همین خاطر از پوشش آجری با هدف حفاظت از حجم‌های زودفرسای خشتی، به ویژه در مورد ذیقورات استفاده زیادی شده است در واقع از هزاران آجر پخته شده و کتیبه‌دار ذیقورات را تزیین می‌کرده‌اند علاوه بر این از آجرهای لعابدار، ملات قیر طبیعی، اندودهای گچی، تزیینات شیشه‌یی، گل میخ‌های سفالین استفاده زیادی شده است. همچنین طی حفاری‌های به عمل آمده مجسمه‌های سفالین و لعابدار گاوهای نر که از دروازه‌های ورودی به بنای ذیقورات محافظت می‌نمودند، به دست آمده است در نزدیکی معابد هیشمیتیک و روهوراتیر کوره‌ای یافت شده است که به منظور پخت سفالینه‌ها بکار می‌رفته است …


 

پیوست ها

  • zigorat[.rar
    0 بایت · بازدیدها: 0
  • Like
واکنش ها: mpb
بالا