آیا چه مقدار از اختراعات و اکتشافات و آثاری که انسانها از خود به جا میگذارند , به خاطر کسب شهرت و مقام و پول بوده است؟

ayja

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
شناخت و ریشه کن سازی مقبوحاتی که ما را درتحت انقیاد خود گرفته اند , چگونه ممکن و میسر میشه؟ آیا ریشه کنی حدود و ثغور اعتقادات باطل با توسل به کدام گزینه ها امکان پذیر است؟
برخی از شاخص های مقبوح آدمی به این شرح میباشد. اهمیت دادن به ظواهر و مادیات بیش از حد نیاز-خرافه جوئی و خرافه پرستی – زندگی دراوهام و خیالات – احساس پیری و درماندگی – انسان محوری – گم کردن هویت های انسانی –انجام کار و اندیشه خلاف شآن انسانی – خود فراموشی – بی هویتی و .....
انسان خیلی ماهر است که دنبال چیزی برود , تنها اشکالش اینست که نمیداند دنبال چه برود و چگونه دیگران را پشت سر خود بکشد. یعنی انسان مقلد شدن را نمیداند ولی همیشه تقلید میکند. البته همیشه از چیز های خوب و متعالی که دیگران دارند , تقلید نمیکند , بلکه مدام به دنبال کسب راههایی برای کسب مادیات بیشتر و یا ظواهر مجلل تر است و از افرادی که تنها در این موارد موفق بوده اند تقلید میکند.
بخش دوم شخصیت اجتماعی اش را هم که معنویت و جلوه های آنست , تنها با ظاهر سازی و دوز و کلک تآمین میکنه و خیال هم میکنه که موفقه. چرا ؟
 
آخرین ویرایش:

ayja

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
سنجش میزان شاخص های زیر برای کسب نمره قبولی در کسوت انسانیت انسان بشرح زیر میباشد.
میزان قابلیت انسان در خود شناسی – میزان عمل به نکات خوب انسانی – میزان قدرت متغیر و متحول سازی درون و اندیشه های متعالی – میزان اندیشه ای که صرف دوری از اعتقادات واهی و جذببه اعتقادات راستین دینی درخود سراغ دارد- برای چه به دنیا آمده ایم ؟ - نوع مقصد و مرام – میزان اعمال مضحکی را که دراجتماع از ما سر میزند؟ - میزان اعمالی که از روی بی عقلی در جهان انجام میدهیم –میزان و نوع قیاس های عقلی خود – میزان آرزومندی ها و نوع آرزو ها – میزان و نوع تواضع و فروتنی - میزان جوانمردی – میزان خود خواهی ها – میزان درک معنای خوشبختی – نوع خواب و خیال هایی که برای دیگران میبینید- میزان درست اندیشی و نیک کرداری – میزان و نوع حرمت های شما – میزان تواضع – میزان بی انصافی و بی رحمی شما زمانی که پای پول به وسط کشیده میشود- میزان شایعه پراکنی شما در حق خویشان و بیگانگان و شاخص های دیگری که احتمالا به ذکر عناوین آنها خواهم پرداخت .
اگه بخواهیم در این شاخصه ها به خودمان نمره بدیم , با خودمون چند چند میشیم؟
 

ayja

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
یکی دیگه از شاخصه های مقبوح قوم گرایی و فرقه گرایی های کورکورانه است که مبداء و خمیر مایه بسیاری از جنگ ها و خونریزی های تاریخ است.
 

ALIREZA.F.1988

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
شناخت و ریشه کن سازی مقبوحاتی که ما را درتحت انقیاد خود گرفته اند , چگونه ممکن و میسر میشه؟ آیا ریشه کنی حدود و ثغور اعتقادات باطل با توسل به کدام گزینه ها امکان پذیر است؟
برخی از شاخص های مقبوح آدمی به این شرح میباشد. اهمیت دادن به ظواهر و مادیات بیش از حد نیاز-خرافه جوئی و خرافه پرستی – زندگی دراوهام و خیالات – احساس پیری و درماندگی – انسان محوری – گم کردن هویت های انسانی –انجام کار و اندیشه خلاف شآن انسانی – خود فراموشی – بی هویتی و .....
انسان خیلی ماهر است که دنبال چیزی برود , تنها اشکالش اینست که نمیداند دنبال چه برود و چگونه دیگران را پشت سر خود بکشد. یعنی انسان مقلد شدن را نمیداند ولی همیشه تقلید میکند. البته همیشه از چیز های خوب و متعالی که دیگران دارند , تقلید نمیکند , بلکه مدام به دنبال کسب راههایی برای کسب مادیات بیشتر و یا ظواهر مجلل تر است و از افرادی که تنها در این موارد موفق بوده اند تقلید میکند.
بخش دوم شخصیت اجتماعی اش را هم که معنویت و جلوه های آنست , تنها با ظاهر سازی و دوز و کلک تآمین میکنه و خیال هم میکنه که موفقه. چرا ؟


اول این متن را ترجمه کن ببینیم چی گفتی ؟
کپی پیست نکن ، متن را خودت بخون و بصورت واضح و روشن (بقول معروف ادبیات عامیانه )توضیح بده
اینجوری بهتر نیست؟؟
 

ayja

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
اول این متن را ترجمه کن ببینیم چی گفتی ؟
کپی پیست نکن ، متن را خودت بخون و بصورت واضح و روشن (بقول معروف ادبیات عامیانه )توضیح بده
اینجوری بهتر نیست؟؟
دیدی بلد نیستی دو کلام نظریه درست و حسابی بدی ؟تو کل ارسالهایی که تو باشگاه داری دوتا حرف حساب توشون پیدا نمیشه. فقط بلدی الکی تیکه بندازی.
 

ayja

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
اول این متن را ترجمه کن ببینیم چی گفتی ؟
کپی پیست نکن ، متن را خودت بخون و بصورت واضح و روشن (بقول معروف ادبیات عامیانه )توضیح بده
اینجوری بهتر نیست؟؟
بگو کجا هاش برات نامفهومه همونا رو توضیح بدم.
 

ziba 22

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
عنوان تاپیک و مطالبی که برای شرح آن اورده شده یکم بی ربطه..
یکی ممکنه در راه علم و دانش و تحقیقات به نتایجی برسه و بتونه اون رو ثبت کنه و بعدش مشهور شه و حتی از طریق اون پول هم در بیاره.. درسته هدفش پول و شهرت نبوده و به اون رسیده
و یکی ممکن در تنگنای مالی قرار گرفته و از فکرش استفاده میکنه و چیزی رو اختراع میکنه و میتونه از طریق اون کسب درامد کنه.. و در این راه اخلاقیات رو هم رعایت کرده
اینجا من متوجه نمیشم خرافه جوی و خرافه پرستی و احساس پیری و درماندگی و گم کردن هویت انسانی و.... چه ربطی میتونه داشته باشه..
دو طرف با اختراعشون در صورتی که واقعا کارامد باشه باعث پیشرفت شدن..تنها هدفشون متفاوته
 

ziba 22

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
و اینکه شهرت و پول و مقام اتفاقا چیز بدی نیست..میتونه وسیله ای باشه برای کارهای خوب
حالا اینکه امروز هرکسی به جایی میرسه خودشو گم میکنه و فکر میکنه خداس کاری ندارم..
ولی هستند ادم های خیری که از بچگی ارزوی پولدار شدن و مقام داشتن و بهش هم رسیدن و الانم خیرشون داره به بقیه میرسه..
 

ziba 22

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
دیدی بلد نیستی دو کلام نظریه درست و حسابی بدی ؟تو کل ارسالهایی که تو باشگاه داری دوتا حرف حساب توشون پیدا نمیشه. فقط بلدی الکی تیکه بندازی.

کتابای فنی و مهندسی اکثرا خیلی روان توضیح دادن و از کلماتی که معنیشون برای همه شفافه استفاده کرده و شاید ماها با کتابایی که نثر سنگین دارن کمتر برخورد کرده باشیم..
و خب طبیعت رشته های علوم انسانی هم طوریه که کتابا متن سنگینی دارن و خیلی کلمات عربی استفاده میشه..(البته من دقیقا نمیدونم رشته تحصیلی شما چی هست)

البته اینو بگم که کسی که فنی و مهندسی خونده باید انقدر کتاب غیر درسی و اعتقادی و مذهبی و... خونده باشه که این مورد براش مساله ای نباشه و کسی که علوم انسانی هم خونده باید بتونه یافته هاشو خیلی روان توضیح بده..
شاید منظور دوستمون همین بوده ...
 

ayja

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
عنوان تاپیک و مطالبی که برای شرح آن اورده شده یکم بی ربطه..
یکی ممکنه در راه علم و دانش و تحقیقات به نتایجی برسه و بتونه اون رو ثبت کنه و بعدش مشهور شه و حتی از طریق اون پول هم در بیاره.. درسته هدفش پول و شهرت نبوده و به اون رسیده
و یکی ممکن در تنگنای مالی قرار گرفته و از فکرش استفاده میکنه و چیزی رو اختراع میکنه و میتونه از طریق اون کسب درامد کنه.. و در این راه اخلاقیات رو هم رعایت کرده
اینجا من متوجه نمیشم خرافه جوی و خرافه پرستی و احساس پیری و درماندگی و گم کردن هویت انسانی و.... چه ربطی میتونه داشته باشه..
دو طرف با اختراعشون در صورتی که واقعا کارامد باشه باعث پیشرفت شدن..تنها هدفشون متفاوته
بیربط یعنی چی ؟ شما تو باشگاه مهندسان هر روز دهها عکس میذاری که خیلی هم عالیه و روحیه انسان رو بهتر میکنه. حالا مثه این میمونه که یکی بیاد اعتراض کنه که باشگاه فنی مهندسی رو چه به عکس. ا
که البته اگه بگه ناحق گفته.
با بقیه نظرات شما تو هر سه مورد که نظر دادید موافقم.
 

ziba 22

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
بیربط یعنی چی ؟ شما تو باشگاه مهندسان هر روز دهها عکس میذاری که خیلی هم عالیه و روحیه انسان رو بهتر میکنه. حالا مثه این میمونه که یکی بیاد اعتراض کنه که باشگاه فنی مهندسی رو چه به عکس. ا
که البته اگه بگه ناحق گفته.
با بقیه نظرات شما تو هر سه مورد که نظر دادید موافقم.
منظورم این نیست که تاپیک شما به باشگاه بی ربطه.. منظورم اینکه که توضیحات شما که برای عنوان تاپیک گذاشتین بهش مربوط نیست..
در مورد هدف از اختراعات نوشتین که چقدر از اونها به علت رسیدن به پول و شهرت و مقام هست..ولی توضیحاتتون بیشتر در مورد شاخص های مقبوح انسان ها صحبت کردین...
 

ayja

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
کتابای فنی و مهندسی اکثرا خیلی روان توضیح دادن و از کلماتی که معنیشون برای همه شفافه استفاده کرده و شاید ماها با کتابایی که نثر سنگین دارن کمتر برخورد کرده باشیم..
و خب طبیعت رشته های علوم انسانی هم طوریه که کتابا متن سنگینی دارن و خیلی کلمات عربی استفاده میشه..(البته من دقیقا نمیدونم رشته تحصیلی شما چی هست)

البته اینو بگم که کسی که فنی و مهندسی خونده باید انقدر کتاب غیر درسی و اعتقادی و مذهبی و... خونده باشه که این مورد براش مساله ای نباشه و کسی که علوم انسانی هم خونده باید بتونه یافته هاشو خیلی روان توضیح بده..
شاید منظور دوستمون همین بوده ...
بله درسته. توضیحش اینه که خیلی از مخترعین و شاید همه شون وقتی چیزی را اختراع میکنند, ادعاشون اینه که این زحمات رو برای ادای دین و خدمت به انسانها کشیدن, در حالی که پژوهش و تحقیق در شخصیت واقعی و نوع زندگیشون نشون میده که اینا برای کسب شهرت و عنوان اختراع میکنند. حتی در این راه از دانش دیگران هم به نفع خودشان میدزدند.
اون شاخص هایی که اونجا بهشون اشاره کردم بخوبی نشون میده که کدام مخترع اختراعش را به خدمت به مردم انجام داده و کدامهاش صرفا برای کسب شهرت.
یه نمونه ش اینه که اینشتین اولین بار فرمول بمب هسته ای را در اختیار هیتلر قرار داد.
 

ayja

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
منظورم این نیست که تاپیک شما به باشگاه بی ربطه.. منظورم اینکه که توضیحات شما که برای عنوان تاپیک گذاشتین بهش مربوط نیست..
در مورد هدف از اختراعات نوشتین که چقدر از اونها به علت رسیدن به پول و شهرت و مقام هست..ولی توضیحاتتون بیشتر در مورد شاخص های مقبوح انسان ها صحبت کردین...
پاراگراف اول شاخصه های مقبوح و پاراگراف دوم شاخصه های مقبول انسانی رو نوشتم. مخترعینی که شخصیت واقعی شون با پاراگراف اول همخوانی داره همان شهرت طلب ها هستند.
پاراگراف دوم مربوط به شخصیت مخترعینی است که بخاطر انسانها اختراع میکنند و اهل خودنمایی و این جور رفتار ها نیستند.
بسیاری از داروسازان که همه عمرشان را در لابراتوار ها برای کشف دارو صرف کرده اند حتی حاضر نشده اند که اسمشان معلوم بشه. اینا مخترعان برجسته هستند.
 

mihua

عضو جدید
کاربر ممتاز
.........یه نمونه ش اینه که اینشتین اولین بار فرمول بمب هسته ای را در اختیار هیتلر قرار داد.

برشهایی از کتاب «دیداری دوباره با تاریخ»

روایت انیشتین از تولید بمب اتمی

اینشتین روایت می کند که چگونه بدون اینکه فکرش را بکند به بمب اتم رسید:

«تابستان 1939 بود. جنگ جهانی دوم هنوز آغاز نشده بود اما فضای بین‌الملل جنگ را تقریبا حتمی کرده بود... همه نگران جنگی بودیم که هر لحظه ممکن بود دربگیرد. من خودم ساعت‌ها در دفترم می‌ماندم و به این فکر می‌کردم که در جنگ تازه علم چه وظیفه‌ای دارد و چه باید بکند. به احتمالات زیادی فکر می‌کردم اما هیچ کدامشان احتمال استفاده تسلیحاتی از فناوری هسته‌ای نبود. اصلا فکرش را نمی‌کردم. برخی دوستان مرا متوجه آن کردند به نحوی که مایه نگرانی‌ام شد. آن‌ها جزئیات تلاش‌های دو نفر از همکارانمان در آلمان را برایم توضیح دادند (اتو هاهن و فریتس استراسمن) و اینکه آن‌ها توانسته‌اند اتم اورانیوم را بشکافند. نگران شدم چون اگر هیتلر می‌توانست دانش هسته‌ای را در جنگ به کار بگیرد فاجعه‌ای بی‌حد و مرز برای نوع بشر رخ می‌داد...
یکی از همکاران خبر داد که هیتلر پس از آنکه به چک‌واسلواکی دست پیدا کرده صادرات اورانیوم این کشور را متوقف کرده است. دیگر مطمئن شدم که نازی‌ها واقعا به بمب هسته‌ای فکر می‌کنند...
ناگهان همه با پرتاب اولین بمب هسته‌ای به هیروشیما و دومی به ناکازاکی غافلگیر شدیم. وقتی خبر را شنیدم نوعی عصبانیت و نفرت به من دست داد. جنگ عملا تمام شده بود و اصلا لزومی به این کار نبود. اینکه انسانی از توحش هسته‌ای پرده بردارد واقعا نفرت‌انگیز است... نفرت‌انگیز...
ساعت‌ها می‌نشستیم و به خطر‌ها و عواقب آن فکر می‌کردیم. نظر آن‌ها این بود که مستقیما نامه‌ای به روزولت بنویسم و همین کار را هم کردم. نامه‌ام به روزولت مختصر بود. در آن نامه، تحقیق‌هایی که درباره انفجار اتم شده بود و امکان ساخت بمب اتمی با نیروی تخریبی شدید را به اجمال مطرح کردم و گوشزد کردم که آلمانی‌ها مشغول کار کردن روی این پروژه‌اند. بعد چند پیشنهاد کردم: توجه کردن به تحقیقات دانشمندان ساکن آمریکا در این باره و حمایت از آن و پیش بردن آن‌ها؛ جستجوی منابع کافی اورانیوم با کیفیت که در معدن‌های کانادا زیاد بود؛ تاسیس نظامی برای اداره این تلاش‌ها و تحقیقات به هدف پیشی گرفتن از هیتلر یا دست‌کم رسیدن به او. نمی‌دانم آن نامه چه شد، روزولت تقریبا سه ماه بعد جوابم را داد و در نامه‌اش گفت که به آنچه گفته‌ام اهمیت می‌دهد. برایم عجیب بود که این قدر دیر جواب داد. من یک ماه قبل از جنگ نامه‌ام را فرستاده بودم و او دو ماه بعد از شروع آن جوابم را داده بود. به هر حال مهم این بود که توجه نشان داده بودند. با همکاری انگلیس - که آن هم به موضوع توجه نشان داده بود - و کانادا، مرکزی برای تحقیقات تاسیس کردند و مدیریت علمی آن را به اوپنهایمر بیچاره سپردند... من به روند ساخت بمب هسته‌ای نزدیک نبودم اما این پروژه را از دور دنبال می‌کردم. بیشترین چیزی که برایم مهم بود این بود که هیتلر در ساخت آن جلو نیفتد. پیشرفت پروژه رضایتبخش بود و مانند جنگ با نازی‌ها خوب پیش می‌رفت.

بالاخره چنانکه می‌دانی، نازی‌ها تسلیم شدند و دیگر حتی اگر بمب آماده هم بود نیازی به استفاده از آن نبود. من و همه کسانی که در جریان بودیم نفس راحتی کشیدیم. برخی دوستان به خصوص زیلارد (لئو زیلارد، ستاد زیست‌شناسی دانشگاه کلمیبا) از من خواستند که نامه‌ای دیگر به رئیس‌جمهور جدید، ترومن بنویسم و از او بخواهم که از استفاده از بمب اتم خودداری کنند چون دیگر لزومی به آن نیست. جنگ با فاشیسم تقریبا به پایان رسیده بود. نازی‌ها تسلیم شده بودند و متحدانشان در توکیو نمی‌توانستند به تنهایی ایستادگی کنند، در ضمن آن‌ها در رقابت تسلیحاتی برای رسیدن به بمب اتم نبودند. نامه نوشتن به ترومن را چندان ضروری نمی‌دیدم، بالاخره انسان‌های دیگر هم عقل دارند؛ وقتی ما می‌فهمیم که انگیزه‌های استفاده از بمب دیگر منتفی شده لابد دیگران هم - به خصوص اگر تصمیم‌گیری بر عهده‌شان باشد - می‌فهمند.
ناگهان همه با پرتاب اولین بمب هسته‌ای به هیروشیما و دومی به ناکازاکی غافلگیر شدیم. وقتی خبر را شنیدم نوعی عصبانیت و نفرت به من دست داد. جنگ عملا تمام شده بود و اصلا لزومی به این کار نبود. اینکه انسانی از توحش هسته‌ای پرده بردارد واقعا نفرت‌انگیز است... نفرت‌انگیز...»
 
آخرین ویرایش:

mihua

عضو جدید
کاربر ممتاز
یه مستند هم هست، وقتی بمب اتمی ساخته و استفاده میشه، انیشتین میگه کاش من یک لوله کش یا دوره گرد بودم نه یک دانشمند.
این کتاب بالا رو خودم نخوندم ولی بهرحال بنظر میرسه انیشتین توی ساخت بمب اتم دخالتی نداشته.

*** یک کتاب دیگه هست که خیلی وقت پیش خوندم به اسم: رنج های آلبرت انیشتین؛ تالیف: آنتونینا والنتاین و ترجمه: دکتر هوشنگ گرمان
(چون فهرست نداره و کل کتاب دقیقا توی خاطرم نیست، وقت ندارم بخش جنگ رو پیدا کنم. اما یادمه همیشه از جنگ متنفر بوده و از یهودی ها. بااینکه خودش یهودی بوده.

یک قسمتش رو باز کردم اینو دیدم:
اینشتین مینویسد:
فرمان اخلاقی گرانبهاترین امانتی است که به بشر سپرده شده است. ... اطاعت از فرمان اخلاقی، به سادگی عبارت از گذشت شخصی از لذت های زندگی نیست، بلکه بیشتر در اینست که چنین طاعتی را در جهت بهتر شدن زندگانی دیگران از خود نمایان سازد
. ص185
 

ayja

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
یه مستند هم هست، وقتی بمب اتمی ساخته و استفاده میشه، انیشتین میگه کاش من یک لوله کش یا دوره گرد بودم نه یک دانشمند.
این کتاب بالا رو خودم نخوندم ولی بهرحال بنظر میرسه انیشتین توی ساخت بمب اتم دخالتی نداشته.

*** یک کتاب دیگه هست که خیلی وقت پیش خوندم به اسم: رنج های آلبرت انیشتین؛ تالیف: آنتونینا والنتاین و ترجمه: دکتر هوشنگ گرمان
(چون فهرست نداره و کل کتاب دقیقا توی خاطرم نیست، وقت ندارم بخش جنگ رو پیدا کنم. اما یادمه همیشه از جنگ متنفر بوده و از یهودی ها. بااینکه خودش یهودی بوده.

یک قسمتش رو باز کردم اینو دیدم:
اینشتین مینویسد:
فرمان اخلاقی گرانبهاترین امانتی است که به بشر سپرده شده است. ... اطاعت از فرمان اخلاقی، به سادگی عبارت از گذشت شخصی از لذت های زندگی نیست، بلکه بیشتر در اینست که چنین طاعتی را در جهت بهتر شدن زندگانی دیگران از خود نمایان سازد
. ص185
بله تو ساختش دخالت نداشته ولی در انتقال مفاهیم و فرمولاسیون بمب اتمی به دست هیتلر دست داشته.
 

ALIREZA.F.1988

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
دیدی بلد نیستی دو کلام نظریه درست و حسابی بدی ؟تو کل ارسالهایی که تو باشگاه داری دوتا حرف حساب توشون پیدا نمیشه. فقط بلدی الکی تیکه بندازی.

خوب تیکه انداختنم یه نوع هنره ، هر کسی از پسش بر نمیاد:biggrin:
 

ALIREZA.F.1988

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
بگو کجا هاش برات نامفهومه همونا رو توضیح بدم.


مفهوم شد اما اگه روانتر و عامیانه تر مینوشتی بهتر بود

- به نظر من کسانی که اکتشاف و اختراع میکنند هیچ وقت بدنبال شهرت و مقام نیستتند چون این افراد ، تمام فکر و ذهنشان به کارشاش است و وقتی برای فکر کردن به مقام و شهرت ندارند

آلبرت انشیتین
هنگامی که مهمانان سرشناسی به ملاقاتش آمده بودند و همسرش از او خواست لباس رسمی بپوشد گفت:
اگر میخواهند مرا ببینند من اینجا هستم .
ولی اگر میخواهند لباسهایم را ببینند درب کمد را باز کنید و کت و شلوارهایم را نشانشان دهید

- ریشه کنی مقبوحات و اعتقادات باطل هم هیچ وقت انجام نخواهد شد ، از زمان پیدایش انسان و تا پایان دنیا(تخمین زده شده که منظومه شمسی که زمین ما هم در آن قرار داره تا 4 میلیارد سال دیگه نابود میشه ) این اعتقادات بوده وخواهد بود و فقط مقدار کم و زیاد خواهد شد چرا که انسانها شبیه هم نیستند و عقل و شعور یکسانی ندارند


به سختي مي توان در بين مغز هاي انديشمند جهان، كسي را يافت كه داراي يك نوع احساس مذهبي مخصوص به خود نباشد؛ اين مذهب با مذهب يك شخص عادي تفاوت دارد.آلبرت انيشتين
 
آخرین ویرایش:

ALIREZA.F.1988

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
سنجش میزان شاخص های زیر برای کسب نمره قبولی در کسوت انسانیت انسان بشرح زیر میباشد.
میزان قابلیت انسان در خود شناسی – میزان عمل به نکات خوب انسانی – میزان قدرت متغیر و متحول سازی درون و اندیشه های متعالی – میزان اندیشه ای که صرف دوری از اعتقادات واهی و جذببه اعتقادات راستین دینی درخود سراغ دارد- برای چه به دنیا آمده ایم ؟ - نوع مقصد و مرام – میزان اعمال مضحکی را که دراجتماع از ما سر میزند؟ - میزان اعمالی که از روی بی عقلی در جهان انجام میدهیم –میزان و نوع قیاس های عقلی خود – میزان آرزومندی ها و نوع آرزو ها – میزان و نوع تواضع و فروتنی - میزان جوانمردی – میزان خود خواهی ها – میزان درک معنای خوشبختی – نوع خواب و خیال هایی که برای دیگران میبینید- میزان درست اندیشی و نیک کرداری – میزان و نوع حرمت های شما – میزان تواضع – میزان بی انصافی و بی رحمی شما زمانی که پای پول به وسط کشیده میشود- میزان شایعه پراکنی شما در حق خویشان و بیگانگان و شاخص های دیگری که احتمالا به ذکر عناوین آنها خواهم پرداخت .
اگه بخواهیم در این شاخصه ها به خودمان نمره بدیم , با خودمون چند چند میشیم؟

به نظر من در ایران 90 درصدمردم نمرشون در این زمینه ها زیر 10 هستش
 
  • Like
واکنش ها: ayja

ayja

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
مفهوم شد اما اگه روانتر و عامیانه تر مینوشتی بهتر بود
ساده که مینویسم بعضی کاربران میگن :تو که سواد نداری و همش همه جا سرک میکشی و.......
با غنای ادبی نوشتم که بدونن این عقل کل و اینجور القاب رو که بهم نسبت میدن, خیلی هم بیجا نیست. :biggrin:
 

ALIREZA.F.1988

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
ساده که مینویسم بعضی کاربران میگن :تو که سواد نداری و همش همه جا سرک میکشی و.......
با غنای ادبی نوشتم که بدونن این عقل کل و اینجور القاب رو که بهم نسبت میدن, خیلی هم بیجا نیست. :biggrin:


پس خودتم دوست داری که اینا را بهت بگن:biggrin:

منم که منفردم در جهان استعداد
کسی در این زمانه همچو من نزاد

یه سوال ؟
این مواردی که عنوان کردی و نظر خواستی چه چیزی را حل میکنه؟؟ یا بعبارت دیگه برای شما چه نفعی داره؟
 

ALIREZA.F.1988

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
 

ayja

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
پس خودتم دوست داری که اینا را بهت بگن:biggrin:

منم که منفردم در جهان استعداد
کسی در این زمانه همچو من نزاد

یه سوال ؟
این مواردی که عنوان کردی و نظر خواستی چه چیزی را حل میکنه؟؟ یا بعبارت دیگه برای شما چه نفعی داره؟
کدام مورد ؟
 

ALIREZA.F.1988

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
در هر جامعه ای مجموعه ای از آداب، رسوم، سنت ها، قوانین نوشته و نانوشته و دانش عمومی و فراگیر به شکل گفتمان، وجود دارد که از آن به فرهنگ یاد می شود. هر چیزی در جامعه بشری دارای زیر مجموعه ای از این امور است که به آن فرهنگ آن چیز می گویند. بارها شنیده اید که از فرهنگ رانندگی یا شهرنشینی سخن به میان آمده و یا در رسانه ها بر فرهنگ سازی مصرف و یا الگوهای آن تأکید شده است. بر این اساس هر کار و چیزی دارای فرهنگ خاص است که می بایست از سوی مردم مورد توجه قرارگیرد و در رفتارها و نگرش ها، خود را نشان دهد.
هنگامی که از فرهنگ سازی سخن به میان می آید، چنین برمی آید که فقدان این مسئله می تواند در جامعه آثار سویی به جا گذارد که نیازی به عنوان فرهنگ سازی خود را به عنوان دغدغه بر جامعه و اولیا و مسئولان آن تحمیل کرده است. چنان که از همین اصطلاح می توان دغدغه دیگری را نیز شناسایی و ردگیری کرد. به این معنا که یکی از مسایل و مشکلات هر جامعه وجود فرهنگ های غلط و نادرست در کنار بی فرهنگی گروهی دیگر است.
بنابراین مسئله فرهنگ سازی از دو جهت خود را بر جامعه و مسئولان آن تحمیل می کند و به عنوان یک مسئولیت و وظیفه مهم در حوزه جامعه پذیری خود را نشان می دهد. از جهتی فقدان فرهنگ استفاده از چیزی نیاز به فرهنگ سازی را توجیه می کند و از سوی دیگر وجود فرهنگی نامناسب، فرهنگ سازی مناسب را می طلبد.
این جاست که جامعه نیاز شدید به فرهنگ سازی مثبت و ارزشی را احساس می کند؛ زیرا فرهنگ سازی ارزشی نه تنها یک نیاز است بلکه یک وظیفه انسانی می باشد

فرهنگ آذری:با آمدن اقوام آریایی به فلات ایران، اقوام بومی آذربایجان با ایشان آمیخته شدند و در یک اتحاد، پادشاهی ماد را به وجود آوردند. از آن تاریخ به بعد آذربایجان قسمتی از ایران بود و پس از حمله اعراب به ایران در قرنهای ابتدایی ورود اسلام به ایران آذربایجان از کانونهای عمده مقاومت وشورش ایرانیان در برابر اعراب بود. از حدود قرن پنجم هجری به بعد، حوادث متناوب یکی بعد از دیگری آذربایجان را آماج تهاجمات پیاپی قرار داد. بعد از سلجوقیان، دورِ سلسله جنبانی ترکان آتابای یا اتابکان آغاز و با نفوذ این اقوام و گسترش زبان ترکی، سیطرهٔ زبان آذری که بازمانده و متحول شدهٔ زبان مادها بود، محدود و رفته رفته رو به کاهش نهاد. با ادامه تسلط ترکان در دوران اتابکان باز هم عده ترک‌ها در سرزمین آذربایجان فزونی یافت و مآلاً زبان ترکی رونق بیشتری گرفت. در دوران مغول‌ها که بیشتر سربازان آنان ترک بودند و آذربایجان را تختگاه خود قرار دادند بازهم به نفوذ ترکان افزوده شد.
بعدها از زمان صفویان که خود به نوعی برخاسته از قوم مغول بودند و ورود اقوام قزلباش و اقوام دیگر به آن دیار آذربایجان از اهمیتی مضاعف برخوردار گشت و فرهنگ جدید آذربایجان که تأثیر گرفته از تاریخ پر فراز و نشیب خود بوده‌است، تأثیری شگرف بر تاریخ و فرهنگ ایران گذاشته‌است.
 

ayja

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
اصل موضوع تاپیک منظورمه
هان. که اینطور. آیا شما تصور میکنید که تالار گفتگو برای چه کاریه؟
پاسخ دوم شما اینه : بسیاری از اختراعات در عین اینکه باعث راحتی انسان شده اما چندان مناسب حال انسانها نبوده. همین موبایل که ظاهرا برای سهولت گفتگو اختراع شده, در کشور هایی نظیر کشور ما به معضلی برای گرفتن وقت و بازی و انبار کردن ذهن از مطالب زرد و..... تبدیل شده.
خود مخترع این موبایل اگه اونو تکمیل نمیکرد و همان الو بله قبلی میموند الان اوضاع ما چنین نمیشد.
مورد سوم :قرار شد شما بجای بذله گویی و تکه پراکنی دو کلمه حرف حساب تو این تاپیک بزنی, یادت رفت ؟
 

ayja

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
چرا فکر میکنی هر حرفی که یه خارجی بزنه, حتما حرف مهم و به درد بخوریه ؟
اولا اون جمله ای که گفته خیلی بی معنی ست و انسان رو دعوت میکنه که حالت انفعالی پیش بگیره و چغندر مآب زندگی کنه. بعدشم شاید ایشون این جمله رو یه جایی گفته که احتمالا مست بوده و حواسش جمع نبوده حالا یه کلماتی سر هم کرده.شما چرا حلیم حلیمش میکنی؟
مورد آخر هم اینه : حرفی از خودت نداشتی باز رفتی سر کپی پیست. اونم چی؟
 

ALIREZA.F.1988

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
هان. که اینطور. آیا شما تصور میکنید که تالار گفتگو برای چه کاریه؟
پاسخ دوم شما اینه : بسیاری از اختراعات در عین اینکه باعث راحتی انسان شده اما چندان مناسب حال انسانها نبوده. همین موبایل که ظاهرا برای سهولت گفتگو اختراع شده, در کشور هایی نظیر کشور ما به معضلی برای گرفتن وقت و بازی و انبار کردن ذهن از مطالب زرد و..... تبدیل شده.
خود مخترع این موبایل اگه اونو تکمیل نمیکرد و همان الو بله قبلی میموند الان اوضاع ما چنین نمیشد.
مورد سوم :قرار شد شما بجای بذله گویی و تکه پراکنی دو کلمه حرف حساب تو این تاپیک بزنی, یادت رفت ؟


درسته حق با شماست اصلا حواسم به این موضوع نبود که شما بعنوان یه موضوع برای گفتگو این مسئله را مطرح کردید ، ببخشید
مخترع موبایل برای راحتی و آسایش این اختراع را کرده ، این دیگه مشکل ماست نه ایشون
من چیزی نگفتم که؟
 
  • Like
واکنش ها: ayja

Similar threads

بالا