آیا رهبران زن با رهبران مرد متفاوت اند؟
نخست از نظر شیوه رهبری تشابه بین مرد و زن بیش از نقاط اختلاف یا تفاوت آنان است. دوم آنچه موجب تفاوت آنها می شود در این است که زنان بیشتر به شیوه رهبری مردم سالاری (دموکراسی) توجه می کنند در حالی که مردان بیشتر طرفدار شیوه فرماندهی و دستوردهی هستند.
شباهتهایی که بین مردان و زنان رهبر وجود دارد نباید موجب شگفتی شود. تقریبا در همه تحقیقاتی که در این زمینه انجام شده پست مدیریت را به عنوان مترادفی برای رهبری به حساب آورده اند. از این رو تفاوت به جنس مورد نظر بستگی دارد. چرا؟ زیرا بحث در این است که فرد خودش مسیر شغلی را تعیی می کند یا سازمان آن را تعیین می نماید. درست همان گونه که افرادی که در دفاتر حقوقی یا مهندسی فعالیت می کنند وجوه مشترک و شباهت های زیادی دارند. کسانی که مسیر شغلی خود را به عنوان مدیر انتخاب می کنند دارای وجوه مشترک و شباهت های زیادی هستند. کسانی که دارای ویژگی های خاص رهبری هستند.(میزان هوش بالاو اعتماد به نفس و ریاضت زیاد و بعضی از روانشناسان می گویند افرادی که دارای چهره کشیده می باشند) احتمالا به عنوان رهبر به حساب می آیند و تشویق می شوند تا پستی از احراز کنند که بتوانند این تواناییها را به نمایش بگذارند. صرف نظر از نوع جنس (مرد یا زن) این وضع درباره کسانی که پست های سازمانی احراز کرده اند صدق می کند. به همین گونه سازمان ها هم می کوشند تا افراد خاصی را برگزینند ارتقای مقام دهند و به پست های رهبری بگمارند. نتیجه این می شود که کسانی که به پست های رسمی سازمانی می رسند از بسیاری جهات شباهت های زیادی با هم دارند. با توجه به این نتیجه گیری تحقیقاتی که در این زمینه انجام شده نشان می دهد که شیوه رهبری زنان و مردان متفاوت است. زنان همواره مشارکت اعضا را تشویق و تقویت می نمایند قدرت و اطلاعاتی را که دارند بادیگران در میان می گذارند وهمواره می ک.شند تا زیر دستان را تقویت کنند که برای شخص خود ارزش قائل شوند. آنان ترجیح می دهند که در مقم مدیریت سازمان و رهبری به ویژگی های خود از نظر تخصص و برقرار کردن تماس با دیگران ( خدا رحم کنه اگر ارتباط برقرار نشود ) شخصیت فره مند و مهارت های انسانی استفاده کنند و بدین وسیله بر دیگران اعمال نفوذ نمایند. از سوی دیگر مردان بیشتر می کوشند تا شیوه ای از رهبری را به کار برند که حالت دستوردهی و فرماندهی و کنترل دارد. آنها همواره به اختیارات رسمی و قدرت سازمانی خود تکیه می کنند.
ادامه دارد......................................
نخست از نظر شیوه رهبری تشابه بین مرد و زن بیش از نقاط اختلاف یا تفاوت آنان است. دوم آنچه موجب تفاوت آنها می شود در این است که زنان بیشتر به شیوه رهبری مردم سالاری (دموکراسی) توجه می کنند در حالی که مردان بیشتر طرفدار شیوه فرماندهی و دستوردهی هستند.
شباهتهایی که بین مردان و زنان رهبر وجود دارد نباید موجب شگفتی شود. تقریبا در همه تحقیقاتی که در این زمینه انجام شده پست مدیریت را به عنوان مترادفی برای رهبری به حساب آورده اند. از این رو تفاوت به جنس مورد نظر بستگی دارد. چرا؟ زیرا بحث در این است که فرد خودش مسیر شغلی را تعیی می کند یا سازمان آن را تعیین می نماید. درست همان گونه که افرادی که در دفاتر حقوقی یا مهندسی فعالیت می کنند وجوه مشترک و شباهت های زیادی دارند. کسانی که مسیر شغلی خود را به عنوان مدیر انتخاب می کنند دارای وجوه مشترک و شباهت های زیادی هستند. کسانی که دارای ویژگی های خاص رهبری هستند.(میزان هوش بالاو اعتماد به نفس و ریاضت زیاد و بعضی از روانشناسان می گویند افرادی که دارای چهره کشیده می باشند) احتمالا به عنوان رهبر به حساب می آیند و تشویق می شوند تا پستی از احراز کنند که بتوانند این تواناییها را به نمایش بگذارند. صرف نظر از نوع جنس (مرد یا زن) این وضع درباره کسانی که پست های سازمانی احراز کرده اند صدق می کند. به همین گونه سازمان ها هم می کوشند تا افراد خاصی را برگزینند ارتقای مقام دهند و به پست های رهبری بگمارند. نتیجه این می شود که کسانی که به پست های رسمی سازمانی می رسند از بسیاری جهات شباهت های زیادی با هم دارند. با توجه به این نتیجه گیری تحقیقاتی که در این زمینه انجام شده نشان می دهد که شیوه رهبری زنان و مردان متفاوت است. زنان همواره مشارکت اعضا را تشویق و تقویت می نمایند قدرت و اطلاعاتی را که دارند بادیگران در میان می گذارند وهمواره می ک.شند تا زیر دستان را تقویت کنند که برای شخص خود ارزش قائل شوند. آنان ترجیح می دهند که در مقم مدیریت سازمان و رهبری به ویژگی های خود از نظر تخصص و برقرار کردن تماس با دیگران ( خدا رحم کنه اگر ارتباط برقرار نشود ) شخصیت فره مند و مهارت های انسانی استفاده کنند و بدین وسیله بر دیگران اعمال نفوذ نمایند. از سوی دیگر مردان بیشتر می کوشند تا شیوه ای از رهبری را به کار برند که حالت دستوردهی و فرماندهی و کنترل دارد. آنها همواره به اختیارات رسمی و قدرت سازمانی خود تکیه می کنند.
ادامه دارد......................................