آيا دامپروي به بردگي كشيدن حيوانات است ؟!

SHARANG

عضو جدید
با درود :gol:

زندگي بشر قرنهاست با حيوانات پيوند خورده و از طريق آنها نيروي كار ، خوراك و پوشاك و ... بدست آورده است .

گفته مي شود كه اين يك نوع همزيستي ست و رابطه ميان انسان و حيوان هيچ گاه يكطرفه نبوده و انسان نيز فراخور استفاده اي كه در اين بين مي كند غذا و سرپناه در اختيار حيوانات گذاشته و با مراقبت و تيمار از آنها نوعي امنيت به زندگي اين حيوانات در مقايسه با زندگي آزاد و در جنگل مي بخشد .

فارغ از اين كه حيواناتي كه ما آنها را به عنوان اهلي مي شناسيم هيچ گاه امكان زندگي فردي يا گروهي در طبيعت و بدون مراقبت انسان را داشته اند يا خير ، مي توان در مورد كيفيت زندگي آنان به صورت طبيعي يا اهلي شده توسط انسان به بحث نشست .

تا قبل از صنعتي شدن اصولا پرورش و نگهداري حيوانات در شكل سنتي اش رواج داشت و در اين شكل از پرورش ، انسان حيوانات را صرفا جهت رفع نياز شخصي و خانواده هاي كم تعداد نگهداري مي كرد و به دليل همين نياز كمي كه داشت ، بهره ي اندكي هم از آن مي گرفت و امكانات اندكي هم در اختيار آنها قرار مي داد .
يا اينكه اگر دامداري شغلي بود كه از آن كسب در آمد مي كرد و دامها را به شكل گروهي و براي استفاده ي بهينه تر پرورش مي داد ، شيوه ي پرورش به صورت استفاده از خوراكهاي طبيعي و خود رو در مراتع بود و چراهاي فصلي دامها را همچنان در طبيعت و شكل زندگي طبيعيشان نگاه مي داشت .

در هر دوي اين موارد فشار چنداني به دامها وارد نمي آمد و انسان اجازه مي داد حيوانات شكل طبيعي زندگي خودشان را طي كنند و از اين بين بخشي از توليدات دامها را استفاده ميكرد .

تا اينكه مراتع و چراگاههاي طبيعي كمتر و كمتر شدند و جمعيت انسان بيشتر و بيشتر شد و شهر نشيني رواج پيدا كرد اما ديگر هر انساني قادر نبود نياز هاي غذايي اش را با نگهداري دامها در آپارتمانش بر آورده كند !

اينگونه حيوانات اهلي از مراتع و طويله ها و خانه هاي مرغي دست ساز كوچيدند و در داخل مزارعي جاي گرفتند كه داراي فضاي زندگي كوچك اما با تعداد حيوانات بسيار بيشتري بود : و سيستم پرورش متراكم متولد شد .

به زودي انسان در يافت كه توانايي بالقوه ي حيوانات در توليد بسيار بيشتر از شكل سنتي آن است و مي توان با شرايط نگهداري مدرن تر و تغذيه ي علمي از دامها توليداتي در حدود 10 برابر شيوه ي قبلي استحصال كرد .
همچنين در يافتند كه در بين يك گونه ي خاص نژادهايي هستند كه توليدات بيشتري توليد مي كنند و توانايي هاي بهتري را از خود به نمايش مي گذارند . اينگونه موج گسترده اي از اصلاح ژنتيكي رخ داد و نژاد ها برتر شناسايي و توصيه شدند .

اما براي گسترش بيشتر اين نژاد ها در مزارع نمي توانستند به شكل بارداري طبيعي كه بسيار كند و نامطمئن بود اكتفا كنند بنابراين تكنيك باردار كردن حيوانات به شكل مصنوعي رايج شد و در اندكي ، نژاد هاي توصيه شده با همين روش مزارع پروش دام جهان را در نورديدند .
در اين بين نژادهاي با توليد و مقاومت كمتر به حاشيه رانده شدند تا آنجا كه برخي از آنها از بين رفتند و انگار هيچ گاه نشاني از آنها در طبيعت نبوده است .

اما انسان به اين نيز قانع نبود و شايد نياز هاي غذايي رو به تصاعدش نگرانش مي كرد . تغيير نژاد هاي بومي به نژادهاي اصلاح شده مدت زمان زيادي را مي برد و مثلا در گاوهاي شيري حدود 9 نسل طول مي كشيد ( 18 سال ) . اينگونه تكنيك ديگري متولد شد به نام انتقال جنين كه روند اصلاح ژنتيكي را از 18 سال به 1 سال كاهش مي داد . به اين صورت كه جنين هاي دامهاي برتر را در آزمايشگاه تكثير مي كردند و در يك مقطع خاص از رشد روياني به رحم دامهاي بومي در سراسر جهان تزريق مي گردند تا فرزند حاصله ره صد ساله را يك شبه بپيمايد . اينگونه زندگي طبيعي تناسلي حيوانات از ميان رفت و با توجه به تلقيح مصنوعي و انتقال جنين امكان جفت گيري طبيعي از آنها گرفته شد .

در زمينه ي تغذيه اما تغييرات شگرف تري صورت گرفت . اينگونه كه اگر حيوان در طبيعت بر اساس خوش خوراكي غذا و اشتهاي خود مختار به انتخاب غذا بود اما در مزارع پرورش هر آنچه به صلاحديد انسان بود در اختيارش قرار مي گرفت و اين غذا ها چيزي نبود جز تركيبي از خوراكهايي كه كه حيوان را ناخواسته به توليد بيشتر سوق مي داد .

غذاهاي طبيعي به تدريج جاي خود را به غذاهاي كمتر طبيعي و بالاخره غذاهاي مصنوعي از قبيل هورمونها ، مكملهاي شيميايي و آنتي بيوتيك هاي غذايي دادند و سرشار شدند از افزودني هاي اشتها آور كه حيوان مجبور شود آن خوراك احتمالا بد مزه كه با ذائقه اش جور نيست را تا ته بخورد .
و اين پايان ماجرا نبود چرا كه بعد ها به يك حيوان كه مثلا گياهخوار بوده يك غذاي گوشتي مي خوراندند و براي اينكه معده اش اين غذاي گوشتي را پس نزند تغييراتي نيز در معده ي حيوان ايجاد نمودند كه از آن جمله مي توان به خوراندن پودر گوشت ، ماهي ، خون و استخوان به گاوهاي شيرده اشاره كرد .

ژنتيك هم به همان انتقال جنين بسنده نكرد و با باب شدن ژنتيك ملكولي تغييراتي كه به زعم انسان مطلوب بود را در ساختار كروموزومي حيوان ايجاد مي كردند و ديگر اينكه در آينده ي نزديك با استفاده از شبيه سازي يك حيوان واحد را به تعداد زيادي توليد و به كشورهاي در حال توسعه صادر خواهند كرد .

برخي معتقدند دور شدن از شكل زندگي طبيعي و محصور شدن در فضاهاي بسته و مصرف ناگزير غذاهي اينچنيني تاثير نامطلوبي روي حيوانات گذاشته است ، شادي را از آنان گرفته و غريزه ي حيواني شان را سركوب كرده است :









اين ماراتن نفس گيري از توليد كه حيوانات از بدو تولد يا چندي بعد از آن در آن قرار داده مي شوند استرس فراواني را نصيب دامها مي كند به نحوي كه يك اتفاق كوچك در زندگي روزمره مانند ديدن افراد غريبه يا شنيدن صداهاي جديد .. چنان استرسي به آنان وارد مي كند كه تا چند روز ممكن است به افت توليد دچار شوند .


حال نظر شما به عنوان يك كارشناس علوم دامي چيست ؟

البته بايد بگويم اين بخشي از ماجراست و من از زاويه ي خاصي به اين موضوع نگريستم .
پرسش اينجاست :
آيا اين شيوه هاي پرورش حيوانات " تنها " شيوه ي پرورش ممكن است ؟
آيا اين استثمار و شكنجه ي حيوانات در تمام مزارع پرورشي دنيا رايج است .
و آيا اين تنها راه ممكن براي بهره وري بيشتر از حيوانات و اقتصادي بودن نگهداري آنهاست ؟

و پرسش ديگر :
آيا اين شرايط زاييده ي سيستم صنعتي ست و شكل سنتي پرورش حيوانات قابل قبول تر است يا اينكه به اعتقاد برخي گياهخواران نگهداري حيوانات چه در شكل صنعتي و سنتي نوعي استثمار و به بردگي كشيدن حيوانات است و انسان حق گرفتن حيات طبيعي حيوانات را ندارد .

در انتظار ديدگاههاي دوستان :gol:
 
آخرین ویرایش:

babak_deghat

عضو جدید
بله به نظر من دامپروری نوعی استثمار صنعتی حیوانات و به بردگی کشیدن آنان است. . . .
نه تنها بردگی کشیدن حیوانات،بلکه بردگی کشیدن انسانها به طور غیر مستقیم هم هست!
الان براتون توضیح میدم :

1-آیا شما میدانید یک گاو در یک روز به اندازه ی 1 ساعت کار یک اتوموبیل گاز گلخانه ای متان تولید میکند؟گوسفند و اکثر بقیه ی دامها هم به همین مقادیر گاز متان میتوانند تولید کنند.پرورش صنعتی آنهم در حد زیاد اینگونه دامها به عنوان یک تجارت که هر روز در حال افزایش است خطر بالا رفتن گازهای گلخانه ای ، آب شدن یخ های قطبی و برخی عوارض دیگر مانند طوفانهای سونامی که در اثر آب شدن یخ های قطبی به وجود میآید را به همراه دارد.اخیرا اتحادیه ی اروپا صنعت دامداری را به عنوان یک معضل زیست محیطی به رسمیت شناخت
2-سالانه 34%غلات و محصولات کشاورزی ای که در تمام جهان تولید میشوند صرف تغذیه ی دامها و پروار کردن آنها میشود.اگر همه ی مردم گیاهخوار شوند میتوانیم گرسنگی را در بین تمام ملل جهان ریشه کن کنیم
همچنین سالیانه صدها هکتار از جنگلهای استوایی و پرباران که درختهایی بسیار مسن دارند(حتی بیشتر از 500ساله)نابود و قطع میشوند و با خاک یکسان میشوند برای درست کردن دامداری ها ی جدید یا مزارع تولید کاه و یونجه
آبی که برای پروار کردن یک گاو گوشتی در یک روز لازم است ، معادل آبی است که یک خانواده ی 10 نفره ی هندی مصرف در یک هفته میکنند
3-با رفتن به آدرس زیر کد:
www.iranveg.com
و مطالعه ی کتابهایی مانند کتابهای زیر

فوائد گیاه خواری

صادق هدایت
این کتاب سالها تنها کتاب گیاهخواری ایران بود. قدرت عاطفی که بر احترام به حیات حیوانات دراین کتاب بکار رفته اعلاترین مدارج روح اشراقی گیاهخوار ایرانی را سیراب می کند و جبران همه کمبودهای دانستنی دیگر را نموده است...

http://www.ivegs.com/Image/Book2.pdf



چرا بکشیم برای خوراک؟
(WHY KILL FOR FOOD)


جفری ال. راد
ترجمه: جهانگیر ایرمیان- خراباتی
نویسنده کتاب مغز متفکر جهان امروز گیاهخواران است و کتابش عالیترین شاهکار کتب گیاهخواری عصر حاضر.

http://www.ivegs.com/Image/Book3.pdf


كتاب راهنما درباره حقوق حيوانات

ديويد كارلز هامار
ترجمه: محمد مسعودپور
كتابي بسيار مفيد و مهم درباره حقوق حيوانات است كه در سال 1993 به انگليسي نوشته شده. نويسنده كتاب كوشش كرده موارد نقض حقوق حيوانات را به طور اختصار توضيح دهد و راه كارهايي براي جلوگيري از اين ظلم و ستم ارائه داده كه در اين راه بسيار موفق بوده و حاصل كارش كتابي است با ارزش كه در آن انسانها را به سمت و سوي گياهخواري هدايت مي‌كند.

http://www.ivegs.com/Image/Animal_Law_fa.pdf



چرا بکشیم برای غذا

آرش مدرس
كتاب كوچكي است كه به سئوالهايي مانند: گياهخواري چيست؟ چرا گياهخوار شويم؟ و... مي‌پردازد و اين مسائل را در قالب يك داستان ساده و به زبان عاميانه بيان مي‌كند.

http://www.ivegs.com/Image/Book4.pdf

منبع اصلی که در صورت تغییر مسیر دانلود میتوانید استفاده کنید:

http://www.ivegs.com/014.htm


101 دلیل برای اینکه من گیاهخوار هستم

پاملا رایس
ترجمه: سیاوش احمدی نوربخش
این کتاب به شما کمک خواهد کرد که مطالبی کاملا علمی و شفاف در مورد گیاهخواری بخوانید و چشم انداز تازه ای است به سوی سلامتی انسان، آسایش حیوانات، اقتصاد و محیط زیست.
تا بحال 180000 نسخه از آن در 6 نوبت به چاپ رسیده است. آخرین ویرایش آن نیز در سال 2005 می باشد.

http://www.ivegs.com/Image/101reason.pdf


پاسخهای بیشتری خواهید یافت. . . . .
 

SHARANG

عضو جدید
بله به نظر من دامپروری نوعی استثمار صنعتی حیوانات و به بردگی کشیدن آنان است. . . .
نه تنها بردگی کشیدن حیوانات،بلکه بردگی کشیدن انسانها به طور غیر مستقیم هم هست!
الان براتون توضیح میدم :

1-آیا شما میدانید یک گاو در یک روز به اندازه ی 1 ساعت کار یک اتوموبیل گاز گلخانه ای متان تولید میکند؟گوسفند و اکثر بقیه ی دامها هم به همین مقادیر گاز متان میتوانند تولید کنند.پرورش صنعتی آنهم در حد زیاد اینگونه دامها به عنوان یک تجارت که هر روز در حال افزایش است خطر بالا رفتن گازهای گلخانه ای ، آب شدن یخ های قطبی و برخی عوارض دیگر مانند طوفانهای سونامی که در اثر آب شدن یخ های قطبی به وجود میآید را به همراه دارد.اخیرا اتحادیه ی اروپا صنعت دامداری را به عنوان یک معضل زیست محیطی به رسمیت شناخت
2-سالانه 34%غلات و محصولات کشاورزی ای که در تمام جهان تولید میشوند صرف تغذیه ی دامها و پروار کردن آنها میشود.اگر همه ی مردم گیاهخوار شوند میتوانیم گرسنگی را در بین تمام ملل جهان ریشه کن کنیم
همچنین سالیانه صدها هکتار از جنگلهای استوایی و پرباران که درختهایی بسیار مسن دارند(حتی بیشتر از 500ساله)نابود و قطع میشوند و با خاک یکسان میشوند برای درست کردن دامداری ها ی جدید یا مزارع تولید کاه و یونجه
آبی که برای پروار کردن یک گاو گوشتی در یک روز لازم است ، معادل آبی است که یک خانواده ی 10 نفره ی هندی مصرف در یک هفته میکنند
3-با رفتن به آدرس زیر کد:
www.iranveg.com
و مطالعه ی کتابهایی مانند کتابهای زیر ...

پاسخهای بیشتری خواهید یافت. . . . .


درود بر شما
در مورد تاثير دامپروري بر روي محيط زيست و گرم شدن جو زمين مي توان در تاپيك ديگري به اين موضوع پرداخت .
همچنين در باب اثرات " تغذيه ي حيوانات براي توليد گوشت " روي گرسنگي و بحران غذايي جهاني .
اما در اينجا سخن از زندگي حيوانات تحت پرورش انسان و بررسي كليت دامپروري در اشكال مختلفش از منظر اخلاقي ، تغذيه اي و اقتصادي ست .


در مورد كيفيت زندگي حيوانات پرورشي نگر شما چيست ؟
 

babak_deghat

عضو جدید
در مورد كيفيت زندگي حيوانات پرورشي نگر شما چيست ؟
كيفيت زندگي حيوانات پرورشي چیزی نیست که بشه راجع بهش نظر داد چون یه بحث سلیقه ای نیست.یه واقعیتیه که متاسفانه امروزه هیچکس از آن اطلاع درستی ندارد.امروزه تمام دامها در بدترین شرایطی که تصورش را هم نمیتوانید کنید نگهداری و شکنجه میشوند.برای اطلاع بیشتر خودتون برید کشتارگاهها و دامداریها رو ببینید.قلم از شرح آنها عاجز است. . . .
 

shishake_mang

عضو جدید
درود بر تمام دوستان عزیز :
ابتدا باید ذکر کنم که من یک متخصص علوم دامی نیستم و نوشته های زیر رو به عنوان یک انسان و نه به عنوان یک متخصص مطرح میکنم :

در رابطه با مقوله ی دامپروری بحث را که آغاز کنیم به این سوال اساسی میرسیم که اصولا آیا ذات نگهداری از دام صحیح هست یا نه ؟؟؟
در رابطه با این سوال استدلالهای زیادی ارائه میشه اما ما در اینجا فرض _دقت کنید که فرض را قرار میدهیم و در واقع به سوال پاسخ نداده ایم_ را بر صحیح بودن ذات دامپروری قرار میدهیم ؛ یعنی ما مدعی هستیم که انسان برای تولید بعضی محصولات اجازه دارد که حیوانات را پرورش و آنها را تیمار کند...
پس از فرض بالا این سوال بوجود می آید که در این مقطع زمانی کدام نوع از دامپروری میتواند انجام پذیرد؟؟؟
در پاسخ به این سوال هنوان میشود از آنجایی که بهره وری از سیستم سنتی محدود است این سیستم عملا نمیتواند پاسخگویه تقاضا در سطح جهانی باشد زیرا که انسان با کمبود زمین برای دامها _حتی در سیستم صنعتی_ مواجه است این زمینها فقط مروبط به محل نگهداری دامها نمیشوند بلکه عملا برای تولید علوفه نیز زمین مورد نیاز است. پس در واقع سیستم سنتی عملا کارایی لازم را ندارد علاوه بر این با توجه به اصلاح نژادهای انجام شده در میان دامها در واقع سیستم سنتی که از دام بومی استفاده میکرد نیمی از ماهیت خود را از دست داده است زیرا که اکنون اکثر دامهایی که توسط انسانها نگهداری میشوند از نوع اصلاح شده هستند که یک نگاه بسیار گذرا و سطحی به روستاهای کشور خود مهر تاییدی بر این ادعاست.

با پاسخ دادن به پرسش فوق این بحث بوجود می آید که آیا سیستم دامداری صنعتی میتواند نوع درستی از رابطه ی انسان و حیوانات باشد یا خیر !!!

در این بحث برای توجیح دامداری عده ای دلایلی را ارائه نموده اند که تا آنجایی که اطلاعات بنده اجازه دهد به این دلایل و اظهارات خواهم پرداخت.
همانطور که در متن دوست عزیزم نیز اشاره شد بعضی از افراد سیستم دامداری را همزیستی مسالمت آمیز انسان و حیوانات میدانند این در حالی است که با توجه به تعریف زیست شناسان از انواع همزیستی ها رابطه ی انسان و حیوانات در سیستم دامپروری صنعتی بیشتر در حوزه ی رابطه ی انگلی قرار میگیرد. در سیستم دامداری صنعتی انسان دام را به عنوان موجودی میبیند که میتواند منافعش را تامین کند و عملا حیوان تا آن زمانی با ارزش محسوب میشود که منافع دامدار را برآورده سازد و پس از آن نیز مرگ حیوان در شرایطی صورت میگیرد که باز هم منافع دامدار تامین شود پس در واقع سیستم دامداری صنعتی از رابطه ی انگلی هم پا را فراتر مینهد و با توجه به نوع محدودیتهایی که برای حیوان در طول زندگی اش ایجاد میکند نوعی برده داری میتواند محسوب شود.

بعضی از افراد عنوان میکند که «موجوداتی که در فرآیند پرورش دام تولید میشوند حیات و زندگی خود را مدیون آدمی هستند و بدون او نیز نمیتوانند روزگار بگذرانند»:
در پاسخ به این افراد باید عنوان کرد: درست است که تولد این حیوانات به دامداری صنعتی وابسته است اما این مسئله را باید پاسخ گفت که اگر ما چیزی را خلق کنیم میتوانیم آزارش دهیم. در این مورد اخلاقیات است که وارد گود میشود. آیا اخلاقیات که یکی از بزرگترین دستاوردهای بشر در طول تاریخ هستند به اون اجازه میدهند که موجب شکنجه و حتی مرگ موجودی دیگر گردد...
آیا انسان به صرف اینکه علت بوجود آمدن این موجودات است میتواند در رابطه با زندگی آنها نیز هرگونه که تمایل دارد تصمیم بگیرد!!! آیا اخلاقیات و احساسات انسانی به او چنین اجازه ای میدهند ؟؟؟
در واقع تمام اعمال انسانها در ارتباط با دامها را میتوان با سخن بسیار خردمندانه ی امام علی علیه السلام زیر ذره بین قرار داد. ایشان می فرمایند :«آنچه برای خود مپسندی برای دیگران هم بپسند و هرآنچه برای خود نمی پسندی برای دیگران نیز مپسند»
در پاسخ به سخن فوق شاید عده ای بگویند که این بزرگوار این سخن را در رابطه با انسانها ذکر کرده اند؛ به شخصه از این گروه درخواستی دارم «لطفا این دیدگاه خود را برای لحظاتی فراموش کنید و به ببینید که آیا خود حاضرید در شرایطی مانند سیستم دامداری صنعتی زندگی کنید یا خیر؟؟؟!!!» در واقع اگر انسانی خود را اندکی در جایگاه این موجودات قرار دهد اخلاقیات و احساسات پاکش به او اجازه نمیدهند که با حیوانات اینگونه رفتار نماید.
و بعد از تمام این نکته ها که گفته شد خوبست که گفته شود که اگر تمایل آدمی به تولید این موجودات نبود آیا هرگز آنها به وجود میآمدند تا زندگی اینچنین وحشتناکی را تجربه کنند ؟؟؟
اینجاست که وقتی منطقی مینگریم میبینم که انسان نه تنها لطفی به این موجودات نکرده است بلکه دلیل تمام زندگی وحشتناک این موجودات نیز خود انسان است.

پس از بررسی رایج ترین دلایلی که در دفاع از دامپروری بیان میشوند باید در همان بحث به ذکر یک نکته ی بسیار مهم پرداخت :
جامعه ی انسانی با توجه به استدلالهای محکمی که ارئه شده پذیرفته است که حیوانات نیز دارای حقوق هستند ؛ حقوقی مانند : حق حیات،حق زندگی بدون شکنجه،حق تولید مثل ، حق پاسخگویی به نیازها در هر رده ای که قرار داشته باشند و... این در حالی است که در سیستم دامداری صنعتی عملا این حقوق نادیده گرفته میشوند. در زیر به ذکر مواردی هرچند اندک خواهم پرداخت :
1 _ در فرآیند تولید تخم مرغ بسیاری از حقوق مرغها نادیده گرفته میشود که ذکر این حقوق باعث بلندی بیهوده مطلب میگردد.
2 _ در سیستم پرورش گاوهای شیرده عملا حقوقی همچون داشتن زندگی و خوراک طبیعی و همچنین حق شیر دادن به فرزند و... نادیده گرفته میشوند.
و ...

گفتنی ها تا حدی گفته شد اما بازهم چیزهای دیگری هست که گفتن آنها باعث درازای بیهوده ی مطلب میگردد.

با توجه به تمام سخنان بالا میتوان نتیجه گرفته که :
«سیستم دامداری صنعتی بر پایه ی استثمار ظالمانه ی حیوانات بنا شده است و در این سیستم تنها چیزهایی که اهمیت ندارند حیوانات هستند»

حال این به عهده ی خواننده ی این ستور است که در رابطه با آنها فکر کند و تصمیم بگیرد...

به امید روزی که...
 

Bruce

عضو جدید
با پاسخ كاملي كه shishake_mang داد، بحثي باقي نيست.

واقعا اگر دامپروري "به بردگي كشيدن حيوانات" نيست، پس "به بردگي كشاندن حيوانات" چيست؟!

اصلا بردگي چه تعريفي دارد؟

كدام مشخصه بردگي را در دامپروري نمي توان يافت؟
 

Bruce

عضو جدید
زندگي ديگري پا به عرصه وجود مي گذارد
نوزاد اولين نفسش را مي كشد
چشمان خود را مي گشايد
و در پناه امنيت وجود مادرش
خسته از تلاش به دنيا آمدن
با كنجكاوي و هيجان به دور و بر نگاه مي كند

مادر هنوز بي رمق از رنج زايمان
او را مي بويد و مي ليسد
اما اين مراقبت ديري نمي پايد
او در مقابل انسان قدرتي ندارد
كودكش را بلافاصله پس از روي پا ايستادن
از كنارش مي ربايند

براي كاخانه شير او يك زباله است
شير مادرش را هرگز نخواهد چشيد
هميشه شير مادرش را ما انسانها مي نوشيم
و به خاطر شير، مادرش از او دريغ مي شود
و . . .

از تولدي معصومانه
تا غذاي آدم شدن
با چشماني وحشتزده و نا اميد
در قفسش به تنهايي گريه مي كند

مادرش بچه ديگري را از دست داد
ناله هاي بي امانش به راحتي شنيده مي شود
ناله هايي كه دلواپسي و دلهره در آن موج مي زند
و غم آن ناگفته احساس مي شود

اين صحنه ها را سپيدي شير مي پوشاند
حقيقت پنهان مي شود
اين حقيقت كه . . .
لبنيات خود باعث كشتن مي شود

دل داشته باشيد
زنجير را از اولين حلقه اش پاره كنيد:
لبنيات را تحريم كنيد.

(اقتباس: خانم فاطمه معتمدي)



این مطلب رو از كبوترنامه این ماه بازنویسی كردم.

كبوترنامه، خبرنامه ماهانه پناهگاه وفا است.
 

SHARANG

عضو جدید

با سپاس از shishake_mang و شرحي كه از موضوع ارائه دادند .

قبل از تحليل نكاتي كه اين دوست گرامي مطرح كردند دوست دارم باز هم كمي از وضعيت فعلي دامپروري فاصله بگيرم و به گذشته ي نه چندان دور اين صنعت كهن نگاه كنيم .
نگاه تاريخي به موضوع اين امكان را مي دهد تا دلايل تكاملي بوجود آمدن شرايط حاكم امروزي را بهتر درك كنيم .
در اينجا جوانب مختلف دامداري صنعتي و وجوه مختلفش را به صورت موردي بررسي مي كنيم .


ابتدا : نگهداري حيوانات به صورت متراكم .

يكي از ايرادات دامداري صنعتي ، نگهداري دامها در فضايي محدود است و با تراكم تعداد زيادي از آنها . به نحوي كه امكان حركت كردن آزادانه ندارند و به دليل همين تراكم ، بهداشت محيطي در وضع ناگواري ست و به اين مي ماند كه اين زبان بسته ها در بند عمومي يك زندان كثيف و شلوغ محصور شده اند .

اما هميشه حيوانات چنين وضعي را نداشتند . يا آزادانه در طبيعت مي گشتند و يا اينكه در مراتع وسيع و كوهپايه هاي سبز توسط انسان به چراهاي فصلي مي رفتند .اما دامهاي علفخواري مثل گوسفند و بز تاثير فرسايشي مخربي روي مراتع مي گذارند و چراگاههاي طبيعي با نوع چريدن علف توسط اين نوع حيوانات ( گاز زدن عميق به زمين و در آوردن علف از ريشه ) دچار فرسايش خاك مي شدند و اين باعث شد انسانها طرحي براي حفاظت و تيمار از اين مراتع ايجاد كردند تا جلوي استفاده بي رويه از آنها گرفته شود ( براي مثال طرح چراي چرخشي يكي از آنهاست )
البته حيوانات با طبيعت به توافق مي رسيدند و با هم كنار مي آمدند اما تا زماني كه توازني بينشان وجود داشت .
تعداد حيوانات تحت توجه و مراقبت انسان بيشتر شد اما مراتع طبيعي به اندازه ي چراي همه ي آنها وجود نداشت .
از ديگر سو با زياد شدن جمعيت انسان ها هم ديگر نگهداري زمينهايي كه به صورت خود رو گياهان در آن رشد كنند و بعد هم توسط دامها چريده شوند اقتصادي نبود .
اين مراتع تحت تملك بشر در آمد و كشاورزي براي توليدات غذاهاي مورد نياز انسان در آنها جريان گرفت . حيوانات از منابع غذايي خود رانده شدند چرا كه يك رقيب براي انسان در استفاده از منابع طبيعي محسوب مي شدند و بر اساس قانون بقاي طبيعي آنكه زورش بيشتر بود پيروز شد و آن منابع را تصاحب كرد .

بنابراين تعداد كمي از دامها به مراتع شيبدار و جنگلها كه امكان كشاورزي در آن نبود رانده شدند و مابقي در ساختمانهاي طراحي شده توسط انسان قرار گرفتند .
بنابراين يك دليل ايجاد سيستم متراكم ، رقابت بر سر زمين و غذا بين انسان و حيوان بوده .
در واقع يك نوع ناچاري ناشي از رشد توامان جمعيت انسانها و حيوانات و رقابت بين اين دو ، و نهايتا برتري انسان در استفاده از منابع .

اما آيا سيستم پرورش متراكم غريزه ي حيوانات را كاملا سركوب ميكند ؟
لزوما اينطور نيست .
مثلا اينكه زندگي كردن در ميان تعداد زيادي از هم نوعان در زندگي حيوانات در طبيعت هم ديده شده است . در يك بررسي كه بر روي دامهاي " زبو " در اروپا صورت گرفت مشخص شد اين دامها در گله هاي صد تايي و بيشتر با هم زندگي مي كنند و در داخل اين گله با يكديگر روابط اجتماعي بيست راس _ بيست راس برقرار ميكنند .
و بر همان اساس در پرورش متراكم گله ها در عدد 100 استانداردايز شدند و بعد به بهاربندهاي با بيست عدد دام تقسيم گرديدند .
با اين فرق كه در طبيعت گروههاي اجتماعي تا آخر عمر در كنار يكديگر مي مانند اما در مزارع ، دامها از گروههاي خودشان بنا به دلايل مديريتي مثل توليد يا بيماري جابجا ميشوند .
در واقع پرورش متراكم در شكل كلاسيكش از نظر همزيستي اجباري تعدادي حيوان با هم خرق عادتي نكرده جز اينكه گاهي در جابجايي حيوانات برخلاف غريزه ي خود حيوان عمل مي كند .
و چون گروهها شكل متراكم تري دارند و از كودكي نزديك به يكديگر رشد كرده اند آن مرزبندي هاي پر رنگي كه ميان گروههاي اجتماعي دامها در طبيعت وجود دارد در اينجا حاكم نيست . و اين خود اثرات منفي جابجايي را كاهش ميدهد .

مسئله ي بعد : فضاي حركتي كمتر
يقينا طبيعت فضاي بازتريست براي جست و خيز حيوانات و مرز هايي از آهن و سيمان براي كنترل آمد و شد دامها در آن وجود ندارد . در سيستم متراكم اما اين فضا بسيار محدود شده و آزادي زيادي از دامهاي سلب گرديده است .
يقينا گوساله اي كه در طبيعت جست و خيز ميكند نسبت به آني كه در يك باكس نيم در يك متر دو ماه بعد از تولد را به تنهايي سپري ميكند خوشبخت تر است .
اما اين نگاه كمي مطلق است چون آزادي حركتي يك مفهوم نسبي ست و چيزي بنام مطلقا آزاد يا مطلقا زنداني را نداريم . چون در طبيعت هم با اينكه مرزهاي فيزيكي وجود نداشت اما مرزهاي امنيتي وجود داشت و حيوانات براي مراقبت از خود مختصات گله را ترك نمي كردند و آزاد نبودند كه هر جا بخواهند بروند . در واقع مرزهاي امنيتي و همچنين غذايي جغرافياي زيست آنها را بسيار كوچكتر از جغرافياي طبيعت مي ساخت .
همچنيم در پرورش صنعتي مدلي وجود دارد بنام " پرورش نيمه متراكم " كه در آن دامها در فضاهاي سبز طبيعي يا غير طبيعي كنترل شده قرار داده ميشوند و تقريبا در محيطي به اندازه ي آنچه كه در طبيعت از ان برخوردار بودند قابليت حركت مييابند .
قسمت اعظم دامپروي در اروپا را همين پرورش نيمه متراكم تشكيل ميدهد .
پس پرورش صنعتي مي تواند ارتباطش را با غرايز وحشي و طبيعي حيوانات حفظ كند از اين لحاظ كليت دامپروري صنعتي زير سوال نيست .

با اين وجود براي حيوانات زندگي در طبيعت بسيار دلباز تر و آزادانه تر از زندگي در مزارع ميبود اما اين يك روند ناگزير است و نه فقط هم براي دامهاي اهلي ، چرا كه انسانها هم خانه هاي بزرگ ويلايي را ترك مي كنند و در خانه هاي كوچك حياط دار جا مي گيرند .
و در نهايت هم از خانه هاي حياط دار به آپارتمانهاي نقلي عازم خواهند شد .

مسول اين روند هر چه باشد دامپروي صنعتي نيست . اين شيوه از پرورش ( لااقل در شكال كلاسيك آن ) تنها پاسخي ست براي سازگار شدن با شلوغ شدن كره ي زمين .

ادامه دارد ...

 
بالا