کانسپت در معماری و سایر قضایا (3)
کانسپت در معماری و سایر قضایا (3)
[FONT="]اگر چه کان توانست کانسپتي مبتکرانه را از طريق انجام مقايسه اي صحيح بدست آورد و برخي حتي اين ساختمان را بنايي با اهميت در دهه 60 مي دانند اما در عمل کاربران آن با مشکلات زيادي روبرو شدهاند.[/FONT]
[FONT="]يوناس سالک براي احداث ساختماني تحقيقاتي به نام خود نمونه هاي ساخته شده اين بنا را در سراسر آمريکا مورد مطالعه قرار داد. او از ساختمان تحقيقات پزشکي دانشگاه پنسليوانیا در زمان فعاليت روزانه بازديد به عمل آورد و با کاربران آن به گفتگو پرداخت و از مشکلات آن آگاه شد. علي رغم نکات منفي اش اين ساختمان تنها موردي بود که در آن سعي شده بود تا مسائل فلسفي خلاقيت و آفرينش هم مورد توجه قرار گيرد و سرانجام لويي کان براي طراحي موسسه تحقيقاتي سالک در سان ديگو برگزيده شد.[/FONT]
[FONT="]استعارات و تشبيهات (کانسپت هاي استعاري) [/FONT][FONT="]Metaphores and Similes[/FONT][FONT="][/FONT]
[FONT="]استعارات، مانند مقايسه ها، به آشکار کردن روابط بين اشيا مي پردازند. با اين تفاوت که اين روابط بيشتر انتزاعي هستند تا عيني؛ در واقع تشبيهات، استعاراتي هستند که از واژه هايي چون مانند و همانند براي بيان اين روابط استفاده مي کنند. تشبيهات و استعارات تشخيص امکان ارتباط ميان الگوها هستند مقايسه ها روابط عيني را مد نظر قرار دارند.[/FONT]
[FONT="]چارلز مور در بحثي اظهار مي کند که او علاقه دارد ساختمانها مانند ژئود [/FONT][FONT="](Geode)[/FONT][FONT="] باشد و اين تشبيه خود را در سناريويي چنين بست مي دهد:[/FONT]
[FONT="]در سيحونز آليز ايالات جورجيا آپارتمانهاي ساحلي بيانگر چنين تصويري (ژئود مانند) هستند. در بيرون عظيم الجثه اما در درون مجموعه اي از ديوارهاي رنگي و تزيين شده شاد است که فضايي دروني را احاطه کرده اند.[/FONT]
[FONT="]ژئود نمونه يک استعاره کانسپچوال است که نشان مي دهد چگونه يک ساختمان مي تواند همزمان دو تصوير داشته باشد. يک ساختمان مي تواند در نماي بيرون متناسب با ويژگي هاي محيط همسايگيش و در درون تصويري متفاوت مثلا مفرح يا دراماتيک به اقتضاي کاربرياش داشته باشد. مثالهاي ديگري از اين دست را مي توان در کتاب در مطرح معماري نوشته آقاي جيو پونتي پيدا کرد.تعريف آواز معماري خود يک تشبيه است: «معماري مانند يک کريستال است». از ديگر استعارات تشبيه هاي جالب توجه در اين کتاب مي توان: «اوبلسيک يک راز است فواره يک نغمه است ، در يک دعوت است ، کولوناد يک همصدايي است ، يا خانه يک رويا است»، اشاره کرد.[/FONT]
[FONT="]جوهري (کانسپت هاي جوهري) [/FONT][FONT="]Essences[/FONT][FONT="][/FONT]
[FONT="]جوهره ها در واقع چکيده و متمرکز شده جنبه هاي مختلف مسايل پيچيده هستند و بازتابنده انديشه هاي دروني اين جنبه ها هستند. استنفورد اندرسون درباره علاقه لويي کان به جان مايه ها و استفاده او از استعارات چنين مي نويسد:[/FONT]
[FONT="]«کان علاقه مند به فرمها و هستي اشيا است. به جوهره اشیا و عناصر و بيانگري آنها، او مي گويد من همواره به طبيعت پديده ها فکر میکنم و به ظهور و تبديل آنها به نهايتشان.... هر ساختماني در واقع پاسخي است به آنچه برايش انديشيده شده و فضاي آن مشخص کننده جايگاه انسانهاست».[/FONT]
[FONT="]اولين وظيفه هر معمار اين است که برنامه اي را دريافت کند و برگردان فضايي آنها را ارائه دهد و به اين ترتيب لابي يعني فضايي براي ورود، راهرو يعني يک گالري و بودجه يعني اقتصاد.[/FONT]
[FONT="]طراحان براي جستجوي جوهره پروژه و بيان آن در قالب کانسپت روشهاي بسياري دارند. اين جستجو در واقع تلاشي براي رسيدن به ايده هايي است که قسمتهاي مختلف يک کانسپتپروژه را به هم پیوند می دهد و به عقيده کان ديده هايي که طراح را قادر مي سازد بر شرايط موجود مسلط شود و آنچه را که بايد به سرانجام برساند. يک راه عملکردي ([/FONT][FONT="]Programmatic[/FONT][FONT="]) عبارت است از بررسي برنامه و مشخص کردن سلسله مراتب موجود با اين فرض که اصلي ترين مساله (جوهره) آن است که در اين سلسله مراتب در جاي نخست باشد. در نهايت نتيجه چنين بررسياي مي تواند در قالب تحليلي از برنامه و يا يک دياگرام گرافيکي ارائه شود.[/FONT]
[FONT="]تاکيد زياد بر اين جان مايه ها و ريشه هاي اصلي بر خلاف يک نگرش فلسفي ديگر درباره خلاقيت در معماري است که اتفاقا در قرن بيست هم طرفداران زيادي داشت. اين نگرش بر پايه اين عقيده قرار گرفته که هر معمار بايد با خلاقيت و ذهنيت خاص خود به آفرينش بپردازد.کساني چون فرانک لويد رايت يا ارو سارنين و والتر گروپيوس (از موسسين با وهاوس) از حاميان اين فلسفه بوده اند. گرايش عمومي به استفاده از منابع و نمونه هاي معماري پيشين [/FONT][FONT="]-[/FONT][FONT="] چه تاريخي و چه متاخر[/FONT][FONT="]- [/FONT][FONT="] به جاي نمونه هاي بومي هم عصر از زمان ظهور لويي کان در دهه 60 به عنوان يک طراح فرمها مجددا مورد توجه قرار گرفت. او صريحا معماري روم باستان و آثار لوکوربوزيه را منابع اصلي الهام خويش بر شمرد. اگر چه او هيچ وقت درباره معاصرينش به صراحت سخني نگفته بود اما در زماني که مشغول طراحي ساختمان کتابخانه آکادمي ارکستر بود از کتابخانه طراحي شده بوسيله هيو استابينز در دانشکده پزشکي هاروارد با عنوان کتابخانه اي بسيار خوب ياد کرد. با مقايسه بين پلانها و فضاهاي داخلي ميتوان شباهتهاي زيادي بين آن دو را ديد. نمونه ديگر جستجو براي کانسپت هاي جوهره گرا را مي توان در آثار جان پورتمن مشاهده کرد. معروفترين کارهاي او هتلهايي با فضاهاي دراماتيک و مربع هستند. در کانسپت کارهاي او را به تصاوير ذهني و علاقه هاي او توجه به کاربردهاي بنا و هر کجا که ممکن بوده طراحي که ممکن بوده طراحي شهرياي متناسب با شهر موجود را مشاهده کرد. لابيهاي چند طبقه هتلهاي او [/FONT][FONT="]-[/FONT][FONT="] خصوصا در هتل هايت در سان فرانسيسکو- در اصل مکاني عمومي هستند که هم متعلق به خود هتل و هم متعلق به شهر هستند. درک بالاي پورتمن از آنچه که مي تواند توجه مردم را جلب نمايد و آنها را به وجود بياورد، را در جزئيات کار او ديد.[/FONT]
[FONT="]لارس لروپ روش عملکرد ديگري ارائه مي کند. روش او در واقع ترکيبي از کانسپت مقايسه اي و جوهره اي است. هنگامي که او صورت مساله طراحي جديدي را دريافت مي کند ابتدا چند نمونه مشهور را که خصوصيات موجود در آنها مشابه جنبه هاي مختلف صورت مسالهي خودش دست را مشخص مي کند و عکسهايي از اين نمونه ها که هر کدام حداقل يکي از ويژگيهاي مورد نظر او را در خود دارند انتخاب مي کند. سپس او در چند مرحله به تحليل اين تصاوير مي پردازد. سخت او از روي هر تصوير مجددا طراحي مي کند و به ويرايش آنها مي پردازد تا ويژگي مد نظرش را برجسته سازد. اين ويژگيها به تدريج به صورت فرضياتي ذهني اي درسي آيند که هر کدام در حکم يک درس طراحي هستند. اين فرضيات به هم افزوده مي شوند تا در نهايت مجموعه آنها هدايت کننده طرح پيشنهادي او باشند.[/FONT]
[FONT="]سمبلها زير مجموعه اي از جوهره ها هستند. سمبلها بيانگر اين مطلب هستند که جان مايه ها مي توانند فرمها و تصاوير قابل درک براي عموم تجسم يابند. با اين حال چرا بايد کسي تلاش کند تا طرح يک ساختمان را براي سمبل سازي [/FONT][FONT="]-[/FONT][FONT="]که شايد نه چندان مهم هم باشد- فورد استفاده قرار دهد؟ پاسخ اين است که سمبل ها در تصاويري هستند که پاسخهاي براي انگيزه هاي بصري ايجاد مي کنند. بنابراين همواره در ارتباط با انتظاراتي هستند که از بنا مي رود. يک ساختمان مي تواند همزمان مکاني براي انجام يک فعاليت و سمبلي براي آن باشد.[/FONT]
[FONT="] [/FONT]
[FONT="]پاسخ مستقيم و حل مساله (کانسپت هاي برنامه اي) [/FONT][FONT="]Programmatic[/FONT][FONT="][/FONT]
[FONT="]همه کانسپت تصويرگر در جوهره نماد فعاليت درون ساختمان نيستند. کانسپت ها مي توانند حول مسائل عملکردي[/FONT][FONT="]تري شکل بگيرند. در حالي که توانايي حل صورت مساله هاي کار فرما مايه مباهات بسياري از معماران است. اما درحقيقت عده کمي هستند[/FONT][FONT="] [/FONT][FONT="]که مي توانند نگرشي عملکردي همراه با خلاقيت به حل اين صورت مساله داشته باشند و اکثرا هنگام ارائه راه حلهاي خلاقانه به مسائل ابتدايي کارکرد و توجهي مي کنند.[/FONT]
[FONT="]جيو[/FONT][FONT="] [/FONT][FONT="]اوباتا بحث پيرامون طرح پيشنهادي[/FONT][FONT="]اش براي فوره هوا فضا در واشنگتن بر اهميت داشتن اين مطلب که در پروژه هاي معظم حل کردن کدام مساله اساسي تر است تاکيد مي کند. اهميت اين مساله زماني دو چندان مي شود که فاکتور اقتصادي پروژه حساس افزايش هزينه ها در اثر تورم وجود داشته باشد.[/FONT]
[FONT="]صورت مساله اصلي در موزه هوا فضا سيرکولاسيون چگونگي هدايت جمعيتي بزرگ است و کانسپت ارائه شده عبارت است از يک گذر دو طبقه که تعدادي فضاي بسته نمايشگاهي را به هم مرتبط مي کند . همچنين سه سالن چند طبقه براي نمايش جاذبه هاي اصلي موزه طول مسير قرارداده شده اند. بازديدکنندگان موزه در مورد ترتيب بازديد خود داراي حق انتخاب هستند و البته علت اين است که مجموعه موجود در موزه بزرگتر چيزي است که بتوان يکباره همه آن را مورد بازديد قرار داد. پس از ارزيابي الگوي سيرکولاسيون موجود که بازديدکنندگان را به جاي جاي موزه هدايت مي کرد مشخص شود که در سال اول موزه دو برابر مقدار پيش بيني شده بازديد کننده داشت. بدون اين طرح سيرکولاسيون ساختمان قطعا کارايي موجودش را نمي[/FONT][FONT="]داشت و احتمالا ميليونها بازديد کننده را ناميد مي[/FONT][FONT="]کرد.[/FONT]
[FONT="] [/FONT]
[FONT="]ايده آل[/FONT][FONT="]ها (کانسپت[/FONT][FONT="]هاي ايده[/FONT][FONT="]آل[/FONT][FONT="]گرا):[/FONT]
[FONT="]بر خلاف انواع قبلي کانسپت ها که در آنها معمار مي بايست به درون پروژه و دیگر پروژه هاي مشابه بنگرد تا کانسپت مناسب را پيدا کند، در اين نوع خود معمار مفهومي جديد را به درون پروژه مي برد. اگر اين کانسپت او انتخاب صحيحي باشد به خاطر بنوعش مورد تعيين قرار مي گيرد و اگر اين چنين نباشد به خاطر اين پيش فرض غلط صلاحيت و شايستگي او زير سوال خواهد رفت. ايدهآلها در واقع نماينده نهايت اهداف و روياهاي يک معمار هستند.[/FONT]
[FONT="]براي مثال کانسپت ايده آل يک معمار مي تواند در رابطه با مصرف بهينه انرژي در ساختمان باشد که در اين صورت موارد زير را در ساختمان اجرا کرد : دسته بندي فضاها ، با توجه به نياز فضاها به گرما، عدم طراحي پنجره در قسمت پشتي ساختمان: زاويه دار کردن سطوح نصب به منظور نصب کولکتورها و طراحي براي خود کفايي کلسيستم.[/FONT]
[FONT="]نمونه تاثير ايده آل ها بر شکل گيري کانسپت را مي توان در کار ميس ون در روهه مشاهده کرد. کانسپت ايده آل ميس براي ساختمان عبارت است از فضايي بزرگ، باز و جدا نشده که او آن را فضاي جهاني خواند و اين فکر را براي هر پروژه اي که طراحي مي کرد صحيح مي دانست. چنين فضايي براي بناهايي چون اتحاديه هاي دانشجويي، کتابخانه ها، ساختمانهاي آموزشي بسيار مناسب بودن ايده آل هاي مي توانند تاثير مثبت زيادي داشته باشند و اگر معماران در پروژه ها به آنها رجوع نکنند و از آنها در شکل دادن کانسپت ها بهره نگيرند، در واقع کار را سخت تر کرده اند. تجارب قبل آنها و مهارتهاي ذهني نشان [/FONT][FONT="]-[/FONT][FONT="] پروژه جديد- کمکي نخواهد کرد و همکاري را مي بايد از مرحله طراحي هاي بسيار ابتدايي آغاز و اين نه به نفع کارفرما و نه به نفع معمار خواهد بود. معماراني که اين توانايي و انعطاف پذيري را داند که دو پروژه هاي مختلف با ايده آل هاي متفاوتي کار کنند در ارائه خدمات به کارفرماي خود داراي برتري هستند.[/FONT]
[FONT="]
[/FONT][FONT="][/FONT]
[FONT="]منابع و مؤاخذ [/FONT]
-------------------------------------------------------------------------
[FONT="]ترجمه شده در دانشگاه هنر و معماری [/FONT][FONT="][/FONT]
[FONT="]بازنگری و ویرایش و اضافات: حسن افشین[/FONT][FONT="] [/FONT][FONT="]Hassan.afshin@yahoo.com[/FONT][FONT="][/FONT]
[FONT="] [/FONT]