[ آموزشی ] پرش سه گام طراحی معماری

hadi1525

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
http://www.memarchitect.com/blog/1391/07/06/%d9%be%d8%b1%d8%b4-%d8%b3%d9%87-%da%af%d8%a7%d9%85-%d8%b7%d8%b1%d8%a7%d8%ad%db%8c-%d9%85%d8%b9%d9%85%d8%a7%d8%b1%db%8c/

آیا سوال بی زمان معماری در خصوص طراحی روزی پایان می پذیرد؟ من فکر می کنم که خیر. و دلیلش را نیمه بی پایان و نامیرای معماری می دانم. نیمه ای که اجازه نمی دهد همه جنبه های آن خیلی روشن قابل حلاجی باشند و این رازگونگی است که آنرا زیبا کرده و جستجوی بی پایان پاسخ را لذت بخش ساخته است. از این متن ادبی و شاعرنه فاصله می گیریم و به فضای واقعیت و موضوعی که سعی داریم بازکنیم بر می گردیم، سریعترین راه طراحی چیست و یا اینکه چگونه گامهای بلند بهتری برای رسیدن به یک نتیجه قابل قبول طراحی برداریم.
ابتدا دو پرسش، یک اینکه چه نیازی به سرعت هست؟ اگر شما جزو آن دسته معمارانی هستید که کارفرمای با حوصله و زمان فراوان دارید، این مطلب متعلق به شما نیست. دو آیا برای سرعت بخشی به طراحی باید طراحی توانا باشیم؟ لزوما خیر این متن می تواند برای مبتدیان نیز مفید باشد ولی برای یک پرش سه گام موفق باید ذهنی آماده داشته باشید.
این گفتگو برای کسانی است که می پرسند، از کجا شروع کنم؟ چگونه ادامه بدم؟ و چگونه به یک طرح زیبا و ارزشمند دست یابم؟ این پرسشها، پاسخهایی بی شمار دارد، اما این پاسخ ماست : پرش سه گام طراحی. اجازه دهید وقت را تلف نکنیم و به سه مرحله طراحی بپردازیم …

گام اول، آشنایی با موضوع
کاربری ساختمان مورد نظر شما چیست؟ مساحت بنا چقدر است؟ تعداد طبقات؟ زمین و مشخصات آن از قبیل شیب و پوشش و همسایگی ها و زیر ساختها و غیره. کارفرما و سلائق و دیدگاه او در مورد سفارشی که داده… و هر سوالی که فکر می کنید شما را به موضوع نزدیکتر می کند. آیا کارفرما به دنبال یک طرح کاملا اقتصادی و ارزان قیمت است؟ و یا ساختمانی با طرح خاص و خودنمایانه می خواهد و هزینه برایش مهم نیست؟ آیا محدودیتهای اجرایی وجود دارد؟ آیا برنامه فیزیکی طرح از پیش آماده است و یا شما باید آنرا استخراج کنید؟
پس از پاسخ به پرسشها، در این مرحله به دیدن نمونه های مشابه بپردازید، برنامه ریزی فیزیکی را مرور، و یا استخراج و تصویب و بعد مرور کنید. در زمینه طرح و فضا با کارفرما به شور بنشینید. زمین را در صورت امکان ببینید و از آن عکس بگیرید و به طور خلاصه “وارد گود شوید” این گام اول بود. بین بیست تا بیست و پنج درصد از زمان را به مطالعه در خصوص طرح اختصاص دهید ولی چیزی را از قلم نیندازید. حتی یک نا آگاهی کوچک در این مرحله می تواند کل طرح را به بن بست برساند. مثلا کارفرما ساختمانی سنتی می خواهد، شما به سمت طرحی کاملا مدرن رفته اید.

گام دوم طراحی
کتابهای زیادی در عرصه معماری به این بخش اختصاص یافته و سالها موضوع سخن معماران بوده و هست و ما آنرا به یک گام تبدیل کردیم رفت! ما با یک کنفرانس معماری سر و کار نداریم. بلکه در دنیای حرفه ای زمان کمی برای طراحی داریم. موسیقی دانی هستیم که برای ساخت موسیقی یک فیلم زمان کمی دارد. شما همه آن کتابها را مطالعه کنید. یک طراح قوی هر روز مشغول دیدن کار های جدید و مطالعه معماری است.
در گام قبل شما نمونه های مشابهی را دیده اید و در خصوص طرح مطالعه داشتید لذا تصویر ذهنی مناسبی از ارتباط و نوع فضاها و حتی حسی که آن فضا باید داشته باشد دارید. هنوز ندارید؟ با کشیدن نمودارهای حبابی آنرا ایجاد کنید و یک سری فضاهای مشابه را مجددا ببینید. به قول لوئی کان قرار نیست از این طرح ها کپی برداریم. قرار است آنها ناخود آگاه و یا خود آگاه بر طرح ما اثر بگذارد.
شروع کنید به تقسیم بندی برنامه ریزی فیزیکی به طبقات و با کم و زیاد کردن فضاهای مرتبط در یک طبقه، مساحت طبقات را به هم نزدیک کنید. نمی توانیم ساختمانی با اختلاف مساحت خیلی زیاد طبقات را به سرعت طراحی کنیم. مثالهای نقض را از ذهن خود بیرون کنید.
تمامی فضا ها را به صورت مستطیلهایی با مساحت واقعی در نرم افزار اتوکد ترسیم و آنها را در گروه های بزرگتر و در نهایت در یک مستطیل بزرگ که نمودار یک طبقه است بگنجانید. مثلا فضاهای اداری مرتبط با مراجعین هتل یک جا، فضاهای اداری پشت صحنه یک جا و فضای نشستن و کافی شاپ و خلاصه اینها روی هم طبقه همکف هتل را تشکیل می دهد. مستطیل ها را جوری بچینید که پاسخگوی روابط باشد مثلا لابی در وسط و فضاهای مرتبط در پیرامون آن.
رسیدیم به لحظه حساس و آن لحظه طراحی است. در این لحظه ذهن شما برای رسیدن به ایده اولیه طرح بسیار آماده است. شناخت ذهنی نسبت به مسائل نا محسوس (حس فضا) و محسوس (عملکرد) ساختمان تان دارید ولی هنوز طرحی برای آن ندارید و زمان هم بسیار کم است.
هیچکس نمی تواند به شما بگوید که یک ایده اولیه چگونه شکل می گیرد. ایده یک طرح می تواند از شکل زمین و نحوه دسترسی به آن و یا از یک تصور خاص و یا از چیدمان موفق فضاها شکل گیرد. ممکن است ایده شما طرحی باشد بسیار مدرن و برخواسته از توپوگرافی زمین، یا یک ترکیب متخلخل و موفق حجمی که مبانی نظری ضعیفی هم آنرا همراهی کند. و یا یک حجم نخراشیده خالص که با یک الگوی تکرار شونده پر شده است (pattern) و این روزها هر کس به بن بست می خورد سریع یکی از آنها را علم می کند. هیچکس به درستی نمی تواند به شما بگوید که ایده هر طرح را از کجا بیاورید. شما باید خود را برای این لحظه آماده کنید. و این ممکن نمی شود جز با تمرین.
یکی از قهرمانان المپیک می گوید هنگام تمرین ۸۰% فشار بدنی و ۲۰ % استرس بر ورزشکار وارد می شود ولی در هنگام مسابقه این مساله دقیقا عکس خواهد شد و به همین خاطر است که ورزشکار به رکورد خود نیز دست پیدا نمی کند. من اضافه می کنم، مگر اینکه به خود مسلط باشی و بدانی که سیستمی را می شناسی. راه حل پیشنهادی ما ممکن است برای شما مفید نباشد و اصراری هم نداریم که به “نسخه ای آماده برای همه” دست یابیم چرا که ” دستکشی که برای همه دستها اندازه است، اندازه هیچ دستی نیست.” اما این دستکش حتما بسیار کاربردی است.
پیشنهاد ما برای این لحظات که هنوز به “ایده شاعرانه” ذهنتان دست نیافته اید. یک ایده حجمی است که زیبایی آن در ایده اش است. ایده های حجمی در معماری مدرن و لیت مدرن نیز به کار گرفته شدند. معمارانی چون ریچارد میر به باور من بر این اساس کار کردند. یک قانون کلی را به خاطر بسپارید ” هر حجمی قابلیت بهینه و زیبا شدن دارد” صرفا باید دستی توانا در این زمینه داشته باشید.
شما علاقه دارید که در زمینه های جدید طراحی کنید؟ خوب ذهن خود را در آن زمینه آماده کنید. کارهای زیادی را در آن زمینه ببینید و به چند سوال پاسخ گویید: حجم اولیه این کار چگونه شکل گرفته و چگونه به عملکرد پاسخ گفته است؟ و اگر در پس این ظاهر باطنی نهفته است که در ابتدا معمار به آن اندیشیده، آن چیست؟ مثلا اهمیت دادن به بستر طرح مورد نظر بوده؟ خانه ای بر تپه ای باید سبز می شده و یا در آن فرو می رفته؟ اگر متن کتابها را نمی خوانید، حداقل به دیدن عکسها قناعت نکنید. پلان و مقطع و تصاویر را با هم انطباق دهید. اینها به ورزیده شدن ذهن خیلی کمک می کند.
شما به جوانب کار احاطه یافته و بالاخره ایده تان شکل گرفته است … هنوز نه؟؟ خوب پس بازگردید به مستطیلهایی که در کنار هم چیدید. فضاهایی ارتباطی به آنها بیفزایید راهروها و پله ها و آسانسورها را و هر طبقه را با ارتفاع مناسب سه بعدی کنید. برای مسکونی ۳٫۲، اداری ۳٫۶، درمانی ۵٫۴ و … هر طبقه را بر فراز دیگری قرار دهید و دست آخر آدمی که نهایت قدش ۱۸۰ سانتیمتر باشد در کنار این حجم قرار داده و از آن پرینت بگیرید. شما با این کار مقیاس را به صورت ملموس به تصویر ذهنی خود خواهید افزود خصوصا آن انسان ۱۸۰ سانتی، بسیار کمک می کند. در حقیقت ذهن شما یک احاطه حجمی به کار پیدا می کند که با توجه به مقیاس به واقعیت بسیار نزدیک است. دوباره به دیدن مجلات و دیدن کارهای مشابه و خط کشیدن بپردازید. کاغذهای پوستی برای سیاه شدن با خطوط شما ساخته شده اند.
تا اینجا ۳۰ درصد به مطالعات و ۲۰ درصد به شروع طراحی اختصاص دادیم و هنوز به نتیجه نرسیدیم. ۵ درصد به بازبینی نمونه های مشابه و ۵ درصد به استراحت ذهنی اختصاص خواهیم داد. بله استراحت ذهن. ذهن شما صورت مساله و موجودی معادلات را در خود دارد و در پس زمینه به کار مشغول است. سعی نکنید در زمان استراحت به مساله فکر کنید. ذهن را خسته و آشفته نکنید. به کار دیگری بپردازید مثلا ماهیگیری یا شکار. در تهران هستید؟ فیلمی ببینید و یا با دوستان به بیلیارد بروید. “ذهن را آزاد کنید.”
اگر هیچ و صرفا هیچ ایده ای در ذهن ندارید و در پایان ۵۰ درصد از زمان هستید، سریع دست به کار شده و حجم حاصل از سه بعدی فضاهای مستطیل را به یک ساختمان تبدیل کنید. برمی گردیم به این قاعده که “هر حجمی را می توان پخت” اینکه چگونه یک حجم خام، پخته و تبدیل به یک حجم کار شده و ساختمانی قابل قبول می شود را اگر اینجا توضیح دهم، به دو مشکل میخوریم. یکی اینکه شیوه ها برای هر کس متفاوت است و مثلا من شیوه ریچارد میر را می توانم توضیح دهم و دوم اینکه وقت زیادی نداریم و باید به گام بعدی هم برسیم. ما در حال پرش هستیم.

گام سه “پختن و ارائه طرح”
این گام اگر چه مهم است، نیاز به توضیح زیادی ندارد آنچنان که در پایان گام قبلی گفته شد. فضاها باید در این مرحله در جای خود قرار گیرند. فضاهای ارتباطی مثل ستون فقرات طرح هستند، آنها را خصوصا پله (های) اصلی را در جای مناسبی قرار دهید. پس از این جانمایی اولیه مدول مناسبی برای سازه بیابید. یک سازه آشفته این روزها در ایران قابل اجرا نیست. باز به مثالهای نقض فکر میکنید؟ امان از شما!
برای یک ساختمان مسکونی از ۴ و ۵ برای فواصل محورهای ستونها می شود شروع کرد و البته ضوابط شهرداری اگر طرح شما در شهر قرار گرفته باید رعایت شود. ستونهای بتنی از ۴۰ در ۴۰ سانت شروع می شود و برای طبقات بالاتر از ۵ و یا سازه نامنظم حتما با مهندس سازه مشورت کنید. بهتر است خود طرح را برای سازه بهینه کنید تا اینکه در نهایت به ناچار طرح به هم بریزد. با واقعیتها روبرو شوید و همین حالا کمی جا برای داکتهای تاسیساتی در چند نقطه کلیدی ساختمان کنار بگذارید. البته صحبت ما برای بیمارستان که کل وجودش به تاسیسات بسته است صدق نمی کند! برای آن در کنار فضاهای تاسیساتی فضاهای اصلی را جانمایی کنید! هر ساختمان مدول خاصی دارد مثلا برای هتل ۷٫۲ و ۷٫۶ خوبند، ۵٫۶ و ۴٫۸ و ۶ متر را هم به خاطر بسپرید. این اعداد چند بار بر ۲ و ۳ بخش پذیرند. مثلا ۷٫۲ به ۳٫۶و ۱٫۸و ۱٫۲و۰٫۹و۰٫۸و۰٫۶و۰٫۳و۰٫۲ بخش پذیر است.
در این مرحله یک چرخه را باید تکرار کنید. پلان را تا حد مناسبی که مطمئن شوید فضاها همه “قابلیت حل شدن دارند” پیش ببرید سپس به حجم حاصل از این پلان رفته و آنرا پیش ببرید تا جایی که ارتباط فضاها گسسته نشود ادامه دهید و سپس به پلان برگردید و تغییرات حجمی را روی آن اعمال کرده و برخی جاها را با پلان پیش ببرید. آنگاه به حجم برگردید … حجم با تخلخل زیبا می شود و پلان با ارتباطات خوب و شفافیت. فضاهای داخلی با ایجاد دید در سطوح مختلف.
۳۰% به مطالعه و ایجاد شناخت و احاطه به موضوع، ۴۰ درصد به دادن طرح و ۳۰ درصد به پختن و ارائه اختصاص دادیم. وقت آن است که فرود آیید. هر چه این سه گام را بلند تر برداشه باشید پرش شما بهتر و طرح شما موفق تر است. افزایش توانایی صرفا با تمرین امکان پذیر است. تمرین و تمرین و تمرین.
قصد دارم چند کار که با این شیوه طرح شده را در مطالبی دیگر از ابتدا تا ارائه شرح دهم. این به درک آنچه میخواهم بگویم کمک می کند و نیز نشان می دهد نمونه های عملی از این پرش سه گام وجود خارجی دارند!
 
بالا