[آلات موسیقی] - معرفی تمامی سازهای جهان موسیقی

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
قبل از خوندنش از همه دوستان عزیزی که توی هر کدوم از سازها سررشته دارن میخوام که بیان و مطالبشونو بذارن. دست به دست بدیم و مارو هم تو دانسته هامون شریک کنین
 

n*@*f*@*s

عضو جدید
کاربر ممتاز
[آلات موسیقی] - معرفی تمامی سازهای جهان موسیقی

  • سازهای زهی

  • ساز های زهی:آن دسته از سازهای موسیقی هستند که در آنها صدا از ارتعاش زه یا تار یا سیم تولید می‌شود. معمولاً با زخمه زدن یا ضربه زدن و یا کشیدن کمان و آرشه بر روی این زه‌ها صدای دلخواه از ساز در می‌آید. سازهای زهی را به صورت‌های مختلف بخش‌بندی کرده‌اند.


  • سازهای بادی

  • ساز های بادی: به سازی گفته می‌شود که تولید صدا در آن از طریق دمیده شدن هوا در آن تولید گردد.

    سازهای بادی از اولین آلات موسیقی بودند که به دست بشر ساخته شدند. انسان‌های قرون گذشته آموخته بودند که با دمیدن در مخروط، برگ، یا حتی شاخ حیوانات می توانند صدایی بلند و بوقی مانند تولید کنند. آن‌ها با استفاده از این دانش به ساختن آلات موسیقی کنونی پرداختند.ریشهٔ سازهای بادی کنونی از همان سازهای بادی اولیه است که از نظر ساختمان و چگونگی تولید صدا به دو دستهٔ کلی چوبی و برنجی تقسیم می شود:



    1- سازهای بادی چوبی : به آن دسته از سازهای بادی گفته می‌شود که تولید صدا در آنها از دو طریق انجام گردد. از همین رو سازهای بادی جوبی به دو دسته تقسیم می‌گردند.
    • سازهای بادی چوبی بی زبانه ( بی قمیش)
    • سازهای بادی چوبی زبانه دار ( با قمیش)


    سازهای بادی چوبی بی زبانه ( بی قمیش ) : به سازهائی گفته می‌شود که تولید صدادر آنها از طریق برخورد هوا با تیغه هوائی که در بدنه آنها وجود دارد صورت می‌پذیرد.(معمولاً لوله یا مجرای توخالی هستند که در آن ستونی از هوا یا در اثر دمیدن نوازنده در دهنی (مانند نی) و یا تیغه هوائی مانند فلوت به ارتعاش در می‌آید).

    سازهای بادی چوبی زبانه دار (با قمیش) : به سازهائی گفته می‌شود که تولید صدادر آنها از طریق دمیدن هوا و به حرکت در آمدن و ارتعاشات بخش کوچکی که از جنس نی یا پلاستیک است( قمیش - زبانه)انجام می‌شود. مانند کلارینت اجرای نت‌های مختلف و تغییر در ارتفاع صدا، با باز و بسته کردن کلیدها یا حفره و سوراخ‌های هوائی(برای بلند وکوتاه کردن طول لوله تشدید کننده) انجام می‌شود.



    2- سازهای بادی برنجی : در این دسته از سازها تولید صدا از طریق لرزش سریع لب‌های نوازنده در درون کاسه دهنی حاصل می‌شود مانند ترومپت، ترومبون و توبا.




  • سازهای کوبه ای

  • ساز کوبه‌ای یا پرکاشن به هر سازی گفته می‌شود که از طریق ضربه، تکان، سایش، خراش و یا هر عمل دیگری که منجر به نوسان شود، تولید صدا کند. وظیفهٔ اصلی سازهای کوبه‌ای معمولاً اجرای ضرب (ریتم) در متن آهنگ است ولی توانائی اجرای ملودی را هم دارد. این ساز احتمالاً پس از صدای انسانی قدیمی‌ترین نوع ساز است. سازهای کوبه‌ای را کلا می‌توان به ۲ دسته، سازهای کوبه‌ای با کوک معین مثل زیلوفون و سازهای کوبه‌ای با کوک نا معین مثل انواع طبل تقسیم کرد. تاریخچه سازهای کوبه‌ای به هزاران سال پیش برمی‌گردد.



  • سازهای کلاویه ای

  • ساز صفحه‌کلیددار سازی است که برای نواختن آن از صفحه‌کلید استفاده می‌شود. شناخته شده‌ترین این گونه سازها پیانو است.



  • سازهای الکترونیکی

  • ساز موسیقی الکترونیک سازی است که با استفاده از علم الکترونیک تولید صدا می‌کند. چنین ابزاری با خروجی دادن یک سیگنال الکتریکی صوتی که در نهایت یک بلندگو را به صدا درمی‌آورد، کار می‌کند.
    یک ساز الکترونیکی متداولا می‌تواند دارای یک رابط کاربر برای کنترل صدای خود باشد،اغلب به وسیله تنظیم گام، فرکانس، یا طولمدت یک نت. هرچند با سیر نزولی استفاده از رابط کاربر و توابع تولید صدا به صورت دو قسمت مجزای کنترل کننده(دستگاه ورودی) و یک ترکیب کننده موسیقی (سینث سایزر) بترتیب ،دو دستگاهی که از طریق زبان اجرایی موسیقی مانند رابط دیجیتالی سازهای موسیقی و کنترل صدای باز.


    یک ابزارموسیقی الکترونیک را می‌توان به عنوان یک زیرمجموعه از برنامه‌های پردازش سیگنالهای صوتی مشاهده کرد.ابزارهای موسیقی الکترونیکی ساده که گاهی افکت‌های صوتی نامیده می‌شوند.مرز بین صدای افکت‌های صوتی و صدای حقیقی ابزار اغلب مبهم است.


    آهنگساز و مهندس فرانسوی ادگار وارز توسط شیپور الکترونیک، سوت‌ها و نوارمغناطیسی قطعات متنوعی نوشت که قابل ذکرترین آنها برای غرفه فیلیپس در نمایشگاه جهانی بروکسل در سال ۱۹۵۸ است.ابزارهای موسیقی الکترونیک امروزه بطور گسترده‌ای در بسیاری از سبکهای موسیقی استفاده می‌شود.توسعه ابزارهای جدید موسیقی الکترونیک، کنترل کننده‌ها ، سینت سایزرها به عنوان زمینه‌ای فعال برای پژوهش علمی ادامه پیدا کرد. کنفرانس‌های جهانی تخصصی سازماندهی شد، از معروفترین آنها می‌توان از واسطه‌های جدید برای بیان موسیقی نام برد که برای گزارش کردن از لبه تیز این ابزار تشکیل شده بود نام برد. همچنین محیط ویترینی برای هنرمندانی که در اجرا یا تهیه موسیقی از ابزارهای موسیقی الکترونیکی، کنترل کننده‌ها، ثینت سایزرها بهره می‌بردند.






    سازهای دیگر موسیقی

    سازهایی که در رده بندی های استاندارد قرار نمی گیرند در این بخش قرار میگیرد:

    _گانْگْسا

    _گـِندِر

    _سارون



    گانْگْسا گونه‌ای ساز فلزی است که در موسیقی هم‌نوازی جزایر بالی و جاوه اندونزی به‌کار می‌رود. این گونه موسیقی هم‌نوازی، گامِلان نام دارد.

    گانگسا از چندین میله پهن تشکیل شده که کوک و تنظیم شده‌اند و با چکشی چوبی بر آن‌ها کوبیده می‌شود. ساز گانگسا همانندی زیادی با سازهای گندر و سارون دارد.



    http://




    گـِندِر گونه‌ای ساز فلزی است که در موسیقی هم‌نوازی جزایر بالی و جاوه اندونزی به‌کار می‌رود. این گونه موسیقی هم‌نوازی، گامِلان نام دارد.

    گندر از ۱۰ تا ۱۴ میله پهن تشکیل شده که کوک و تنظیم شده‌اند و با چکشی چوبی بر آن‌ها کوبیده می‌شود. این میله‌ها بر روی یک محفظه تشدیدکننده قرار دارد که از خیزران یا فلز ساخته شده.

    ساز گندر همانندی زیادی با سازهای گانگسا و سارون دارد.



    http://




    سارون گونه‌ای ساز فلزی است که در موسیقی هم‌نوازی اندونزی به‌کار می‌رود. این گونه موسیقی هم‌نوازی، گامِلان نام دارد.

    سارون از ۷ میله پهن برنجین تشکیل شده بر روی یک محفظه تشدیدگر قرار گرفته‌اند. برای ایجاد صدا با چکش‌هایی چوبی یا شاخ‌شکل بر روی میله‌های سارون کوبیده می‌شود.

    سارون را معمولاً بر روی زمین می‌گذارند و نشسته می‌نوازند.






    منبع : پرتال موسیقی ایرانیان
 

n*@*f*@*s

عضو جدید
کاربر ممتاز
معرفی انواع سازهای زهی

معرفی انواع سازهای زهی

ساز های زهی:آن دسته از سازهای موسیقی هستند که در آنها صدا از ارتعاش زه یا تار یا سیم تولید می‌شود. معمولاً با زخمه زدن یا ضربه زدن و یا کشیدن کمان و آرشه بر روی این زه‌ها صدای دلخواه از ساز در می‌آید. سازهای زهی را به صورت‌های مختلف بخش‌بندی کرده‌اند.


_سازهای زهی (مضرابی) موسیقی ایرانی

_سازهای زهی (آرشه ای) موسیقی ایرانی

_سازهای زهی موسیقی کلاسیک غربی

_سازهای زهی (زخمه ای) موسیقی کلاسیک غربی

_دیگر سازهای زهی موسیقی غربی :


  • بالالایکا
  • دولسیمر
  • ماندولین
  • لوت



*******************************************


سازهای زهی (مضرابی) موسیقی ایرانی عبارتند از:



  • بربط(عود)
  • تار
  • تار باس
  • تنبور
  • چنگ
  • سه‌تار
  • دوتار
  • سلانه
  • سنتور
  • قانون
  • غریبانه
  • دیوان(باغلاما)

____________________________________________
________________________________________________

سازهای زهی (مضرابی) موسیقی ایرانی - بربط


بَربَط یا عود یا رود سازی زهی است که در خاورمیانه و کشورهای عربی رایج است و از قدیمی‌ترین سازهای شرقی به شمار می‌رود. درباره تاریخ پیدایش و خاستگاه این ساز، نظرات متفاوتی وجود دارد. عده‌ای با استناد به تصاویر حجاری شده، ریشه آن را در هند و برخی دیگر بلخ را خاستگاه آن می‌دانند. البته گسترش این ساز در میانه عصر اشکانی و سراسر عصر ساسانی در ایران، باعث شده بسیاری آن را سازی ایرانی بدانند.


تاریخچهٔ بربط


از آن‌جا که پیشینه‌ٔ این ساز به ۱۹۷۰ سال پیش از میلاد مسیح بازمی‌گردد، می‌توان آن را از اصیل‌ترین سازهای موسیقی ایران زمین به شمار آورد. آثار باستانی میان‌رودان متعلق به هزارهٔ دوم پیش از میلاد، نگارهٔ مردی ایستاده را نشان می‌دهد که به نواختن بربط مشغول است.
در حقیقت سومری‌های باستان نخستین مردمی هستند که در آثار به جای مانده از آن‌ها ردپایی از این ساز در دیده می‌شود. ساز عود در ایران پیش از اسلام به نام بربط شناخته می‌شد و پس از سومری‌ها و در دوران هخامنشیان رواج داشته‌است. این ساز در عهد ساسانی بیش از همه ادوار رواج داشته‌است.
گویا در اوایل اسلام به کشورهای عربی راه یافته و جانشین سازی به نام «مزهر» شده است. بر پایهٔ برخی از اسناد «ابن سریح ایرانی نژاد» نخستین کسی است که در عربستان و در قرن یکم هجری عود فارسی یا بربط را نواخته و نوازندگی آن را آموزش داده‌است. الاغانی می‌گوید:آشنایی او با عود از آنجا شروع شد که «عبدالله ابن زبیر» جمعی از ایرانیان را به مکه دعوت کرده بود تا خانهٔ کعبه را تعمیر کنند. دیوارگران ایرانی عود می‌زدند و اهل مکه از ساز و موسیقی ایشان لذت می‌برند و آن را تحسین می‌کردند، ابن سریح پس به عود زدن پرداخت و در این صنعت سرآمد هنرمندان زمان گشت.




http://

و اما عود



http://


چون سطح ساز بربط از چوب پوشیده شده بود، اعراب آن را عود نامیدند.(العود در زبان عربی به معنای چوب است). به باور برخی پژوهشگران موسیقی مانند اکارد نوبوئر (Eckhard Neubauer) این واژه در اصل عربی شدهٔ واژهٔ "رود" فارسی می‌باشد که هم نام دیگر بربط است و هم به معنای سیم در سازهای زهی می‌باشد.
بربط امروزه نقش بسیار کمتری در موسیقی ایرانی دارد. عود عربی بر خلاف بربط ایرانی از اصلی‌ترین سازهای موسیقی عربی است. این ساز پس از اینکه به اروپا برده شد، نام لوت بر آن نهادند. واژه لوت از نگارش کلمهٔ العود به وجود آمده و به تدریج به لوت تبدیل شده است. ابن خلدون در قرن ۸ هجری قمری آن را به ترکه‌های چوبینی که انعطاف‌پذیر است معنی نموده.
خود کلمهٔ بربط در واقع از دو کلمهٔ "بر" و بط" ساخته شده یعنی "مانند بط" و بط به معنی مرغابی است. در کل شکل این ساز به مرغابی تشبیه شده چون سینهٔ جلو داده و گردن کوچکی دارد. دیدگاه دیگر این واژه را برگرفته از نام "باربد" نوازندهٔ رود در دربار خسرو پرویز می‌داند. این واژه به صورت بربت نیز نوشته شده است از جمله در بیتی از منوچهری با واژهٔ بی‌دولت هم‌قافیه شده است:
تاک رز را گفت ای دختر بی‌دولت
این شکم چیست چو پشت و شکم بربت
اصولا بربط یا همان عود در اندازه‌های مختلف ساخته می‌شود که اندازه متداول و معمول همان عودهای ساخت ایران است. نمونه‌های ساخت کشورهای عربی دارای کاسه‌ای بزرگ و عودهای ترکیه کوچک و عودهای ایرانی متوسط است.
انواع بربط

در قدیم بربط را دو نوع به حساب می‌آوردند: یکی بربط با کاسه‌ٔ بزرگ و دسته‌ٔ کوتاه و دیگر با کاسهٔ کوچک اما دستهٔ بزرگ. امروز به اشتباه ساز دسته بلند را بربط و ساز دسته کوچک را عود می‌نامند. در حالی که اینگونه نیست و براساس تحقیقاتی که انجام شده توسط سیگارچی هر دو عود یا همان بربط هستند و از یک ساختمان صدایی برخوردارند.
ساختار بربط

شکم این ساز بسیار بزرگ و گلابی شکل و دسته آن بسیار کوتاه است. به طوری که قسمت اعظم طول سیم‌ها در امتداد شکم قرار گرفته‌است. سطح رویی شکم از جنس چوب است که بر آن پنجره‌هایی مشبک ایجاد شده‌است. بربط فاقد «دستان» است و خرک ساز کوتاه و تا اندازه‌ای کشیده‌است. بربط دارای ده سیم یا ۵ سیم جفتی است البته در برخی مواقع استادان قالب شکنی کرده و دو یا یک سیم در قسمت پایین قبل از سیم دو به ساز اضافه می‌کنند که این سیم‌ها فا زیر کوک می‌شود. سیم‌های جفت با هم همصدا (کوک) می‌شوند و هر یک از سیم‌های دهگانه، یک گوشی مخصوص به خود دارد؛ گوشی‌ها در دو طرف جعبه گوشی (سر ساز) قرار گرفته‌اند.
بربط(عود) بم‌ترین ساز بین سازهای زهی است؛ نت نویسی آن با کلید سل است(در واقع نت نویسی آن با توجه به وسعت و بمی صدای ساز بر اساس کلید فا می‌باشد که برای سهولت نت خوانی و نوازندگی یک اکتاو بالاتر نوشته میشود) که جمعا دو اکتاو است. «اکتاو» بم‌تر از نت نوشته شده حاصل می‌شود. سیم بم (سُل پائین) معمولاً نقش «واخوان» دارد و گاه این سیم جفت نیست. صدای بربط(عود) به نحوی است که صدای اکتاو چهارم پیانو از راست به چپ برابری دارد و در اصل باید بربط(عود) را با کلید «فا» نواخت یعنی صدای اصلی بربط یک اکتاو پایین‌تر از آن است که امروز متداول شده‌است .
مضراب بربط از پر مرغ (یا پر طاووس و شاه‌پر عقابو حتی پر لاشخور ) تهیه شده‌است و گاه نیز نوازنده با مضراب دیگری ساز را می‌نوازد. نوازنده‌های امروزی از مضراب‌های پلاستیکی استفاده می‌کنند.
صدای بربط بم، نرم و در عین حال گرم و جذاب و نسبتاً قوی است. این ساز نقش تک‌نواز و هم‌نواز هر دو را به خوبی می‌تواند ایفا کند.همانگونه که مستحضرید بربت صدایی بم و تا حدودی تو دماغی داردکه دلیل آن نوع زه (سیم) ساز و عدم وجود پرده بندی(مانند ویلن) روی دستهٔ ساز است.پرده بندی موسیقی ایرانی بخوبی روی این ساز قابل بیان است.
احیاء عود (عود معاصر)

با تشکیل هنرستان عالی موسیقی در پنجاه سال پیش، استادانی چون اکبر محسنی، کاموسی و منصور نریمان که اکثرشان سه‌تار می‌نواختند، سعی کردند با تهیه‌ٔ عود و همنوایی آهنگ‌های پخش شده از رادیوهای عربی، شیوه صحیح نواختن عود را یاد بگیرند و به این ترتیب عود در عصر معاصر دوباره احیا شد.
عود نوازهای معروف جهان

ساز عود در یک‌صد سال اخیر کاملاً در قبضه‌ٔ عرب‌ها و به‌خصوص مصری‌ها بوده است. از جمله نوازندگان معروف این ساز منیر بشیر (عراقی) است. در کنار او می‌توان به نام‌هایی چون ریاض سنباطی، فرید الاطرش، ناصر شمه و انور براهم اشاره کرد.
در ادبیات


  • فردوسی می فرماید:
چو نوروز شد بزرگان بیاراستند
می و رود و رامشگران خواستند

  • حافظ می‌فرماید:
با شاهد شوخ و شنگ و با بربط و نی
گنجی و فراغتی و یک شیشه می‌
چون گرم شود زباده ما را رگ و پی
منت نبریم یک جو از حاتم طی


  • خیام می‌فرماید:
من هیچ ندانم که مرا آن که سرشت
از اهل بهشت کرد یا دوزخ زشت‌
جامی و بتی و بربطی بر لب کشت
این هر سه مرا نقد و ترا نسیه بهشت


  • مولانا می‌فرماید:
ای لولی بربط زن تو مست تری یا من
ای پیش چو تو مستی افسون من افسانه



__________________________________________
_____________________________________________


سازهای زهی (مضرابی) موسیقی ایرانی - تار



تار از سازهای زهی است که با زخمه نواخته می‌شود. تار در ایران و برخی مناطق دیگر خاورمیانه مانند آذربایجان و ارمنستان و گرجستان برای نواختن موسیقی کلاسیک این کشورها رایج است. در گذشته تار ایرانی پنج سیم (یا پنج تار) داشت. غلامحسین درویش یا درویش خان سیم ششمی به آن افزود که همچنان به کار می‌رود.
کاسهٔ تار بیشتر از کنده کهنه چوب توت ساخته می‌شود که هرچه این چوب کهنه‌تر باشد به دلیل خشک بودن تارهای آن چوب تار دارای صدای بهتری خواهد بود. پرده‌ها از جنس روده گوسفند و دسته و پنجه معمولاً از چوب گردو تهیه می‌شوند. شکل کاسهٔ تار مانند دو دل به هم چسبیده و از پشت شبیه به انسان نشسته‌ای است. تار آذربایجانی شکل کمی متفاوتی دارد و سیم‌های آن بیشتر است. جنس خرک از شاخ بز کوهی است. در دو طرف دسته از استخوان شتر استفاده می‌شود. از لحاظی ساز تار به سه‌تار نزدیک است. از لحاظ شیوهٔ نوازندگی زخمهٔ عادی در تار به صورت راست (از بالا به پایین) است ولی در سه‌تار بالعکس است (از پایین به بالا). همچنین از نظر تعداد پرده‌ها نیز با هم شباهت دارند. صدای تار به دلیل وجود پوستی که روی آن است از شفافیت خاصی برخوردار است. به خصوص سازهایی که ساخت قدیم هستند از شیوهٔ صدای دیگری برخوردارند.



شکل ظاهری

قسمت کاسه(شکم)به دو قسمت بزرگ و کوچک تقسیم می شود که قسمت کوچک را نقاره می گویند.روی کاسه و نقاره ی تار پوست کشده می شود.خرک تار بر پوست کاسه تکیه کرده است.قسمت نقاره در انتهای بالایی به دسته(گردن)متصل شده است. دسته ی تار بلند و حدود 45 تا 50 سانتی متر است و بر کناره های سطح جلویی آن دو روکش استخوانی چسبانده شده است.دور دسته ،پرده هایی عمود بر طول آن با فواصل معین بسته شده است.تعداد پرده ها امروزه 28 است.سازهای قدیمی با تعداد 25 پرده ساخته می شده است.جعبه گوشی (سر) در انتهای بالایی دسته قرار گرفته و از هر طرف سه گوشی بر سطوح جانبی جعبه کار گذاشته شده است. تعداد سیم های تار شش است که از انتهای تحتانی کاسه شروع شده ، از روی خرک عبور میکند و در تمام طول دسته کشیده شده ، تا بالاخره به جعبه گوشی ها داخل و در آنجا به دور گوشی ها کشیده می شوند . سیم های شش گانه عبارتند از دو سیم سفید (پائین) که همصدا کوک میشوند ، دو سیم زرد (همصدا) ،یک سیم سفید نازک (بنام زیر) و بالاخره یک سیم زرد (بم) ، که دوتای آخری غالبا به فاصله اکتاو کوک میشوند.


http://

کوک تار

فاصله سیم های هم صوت سفید ، نسبت به سیم های زرد غالبا "چهارم" و سیم های سفید نسبت به سیم بم معمولا فاصله اکتاو یا هفتم را تشکیل می دهند (به این ترتیب اگر سیم های همصدای سفید را "دو" کوک کنیم ، سیم های زرد باید غالبا "سل" و سیم بم "دو" یا "ر" کوک شوند).کوک تار در دستگاه ها و آوازهای مختلف تغییر می کند.


http://



نوازندگان تار

نوازندگان پیشین


  • آقا حسینقلی
  • میرزاعبدالله
  • درویش خان
  • اسماعیل ساقی
  • علینقی وزیری
  • موسی معروفی
  • یحیی زرین پنجه
  • علی‌اکبر شهنازی
  • مرتضی نی‌داوود
  • عبدالحسین شهنازی
  • غلامحسین بیگجه‌خانی
  • لطف‌الله مجد
  • عطا جنگوک
نوازندگان حاضر


  • جلیل شهناز
  • فرهنگ شریف
  • هوشنگ ظریف
  • محمدرضا لطفی
  • حسین علیزاده
  • داریوش طلایی
  • کیوان ساکت
  • داریوش پیرنیاکان
  • حمید متبسم
  • ارشد تهماسبی
  • مجید درخشانی
سازندگان تار

از سازندگان به نام این ساز در دوران قاجار می‌توان از یحیی اول و یحیی دوم و عباس و جعفر صنعت و بعد از آنها به رمضانعلی شاهرخ و در دوران ما به استاد ابراهیم قنبری مهر و رضا ژاله و پژوهشگر سازهای ایرانی استاد تسنیمی اشاره کرد.



___________________________________
_________________________________________

سازهای زهی (مضرابی) موسیقی ایرانی -تار باس




http://

__________________________________
________________________________________

سازهای زهی (مضرابی) موسیقی ایرانی - تنبور


http://

تَنبور یا طَنبور یکی از سازهای زهی است که در آن سیم‌ها از روی دسته‌ای بلند و کاسه‌ای عبور کرده‌است و با ضربه انگشتان به صدا درمی‌آید.
امروزه از تنبور می‌توان به ساز محلی با دسته‌ای بلندتر و کاسه‌ای بزرگتر و منحنی تر از سه‌تار دارای دو یا سه سیم و چهارده پرده که به فاصله اکتاو در ساز پرده‌بندی شده، تعبیر نمود. ویژگی‌های اجرایی آن در دوتار مشهود نیست. تنبور را با پنجه نوازند و این خود دلیلی است بر ارتباط خانوادگی تنبور و دوتار محلی و سه‌تار که آنها نیز با انگشت (ناخن) به صدا در می‌آیند.
تنبور در نواحی باختری ایران به ویژه در انجمن تنبورنوازان، قلندران و درویش‌های اهل طریقت و اهل حق کردستان و کرمانشاهان استفاده می‌گردد که با آن موسیقی مذهبی خود را اجرا می‌کنند.
در شمال ایران در ناحیه شماغ غربی استان گیلان نوعی از تنبور به نام تنبور تالشی در موسیقی اقوام محلی تالش به کار می رود.


تاریخچه


بر پایه سه مجسمه کوچک بازیافت شده در خرابه‌های شوش، تنبور دارای تاریخچه‌ای مربوط به حدود ۱۵۰۰ پیش از میلاد است. تنبور زمانی در انواع کاسه گلابی شکل رایج در ایران و سوریه ساخته می‌شده سپس از طریق ترکیه و یونان به باختر رفته و کاسه بیضی شکل آن در مصر باب شده‌است.
از تنبور به سه‌تار باستانی ایرانیان تعبیر شده‌است که در زمان ساسانیان (خسرو پرویز) و قبل از آن هم به کار نواختن می‌آمده. تنبور ساز نوازندگانی ایرانیان محسوب می‌شده و ابن خردادبه آوازخوانی مردم ری و طبرستان و دیلم را با تنبورها درست شمرده، می‌گوید ایرانیان تنبور را برتر از دیگر سازها دانسته، می‌نوازند.
تنبور در نوشته‌های به شکل سازی کامل و مناسب برای همراهی با آواز معرفی گردیده و از آن به عود دسته بلند ایرانی تعبیر شده‌است.


ساختمان


تنبورها در اندازه‌های مختلفی ساخته شده اند که بر اساس تحقیق درویشی، اندازة کوچکترین و بزرگترین این سازها و اجزای کلی آنها به این ترتیب است : طول کلی : 87 ـ 5ر95 سانتیمتر؛ طول صفحه : 34ـ42 سانتیمتر؛ عرض صفحه : 5ر15ـ20 سانتیمتر؛ عمق کاسه : 2ر13ـ17 سانتیمتر به طور کلی بلندی این ساز در نمونه‌های مختلف یکسان نیست و بدون در نظر گرفتن نمونه‌های استثنا ۸۵ تا ۹۰ سانتیمتر می‌باشد. و تشکیل شده‌است از : کاسه، دسته، صفحه، سیم گیر، خرک دسته، خرک صفحه، دو یا سه گوشی دو یا سه سیم و ۱۳یا ۱۴ دستان گلو / گلویی ، که در تنبورهای ترکه ای ، که کاسه را به دسته متصل می کند.

کاسه : همان قسمت پایین تنبور که خود دارای اشکال مختلفی است که بستگی به منطقه و سازنده خود دارد. کاسهٔ این ساز را عموماً از چوب توت میسازند که انتخاب نوع چوب، یعنی اینکه از چه جنس توتی باشد خود دارای نکاتی است. در گوران بیشتر سازها کاسة یکپارچه دارند، اما در صحنه کاسة اغلب سازها از هفت تا دَه ترکه ساخته شده اند. دسته: قسمت انتهایی تنبور که به کاسه متصل است که در صدا تاثیر زیادی دارد صفحه:قسمت روی کاسه که دارای بافت ظریف می باشد، صفحة نازکی است از چوب درخت گردو که بر روی دهانة کاسه قرار می گیرد و در وسط و یا در کنار صفحه حدود هفت تا دوازده سوراخِ دو تا سه میلیمتری دارد تا موجب نرمی صدای تنبور شود. سوراخ روی صفحه بر صدای تنبور تا ثیر بسزایی دارد. دستان: سیزده تا چهارده دستان در تنبور وجود دارد که در محلهای معیّن بر دسته بسته می شوند. به نظر اغلب نوازندگان مشهور، محل دستانها ثابت است اما برخی نیز معتقدند که جای تعدادی از این دستانها متغیر است خرک: خرک ، قطعه چوبی کوچک و محکم از درخت شمشاد و گردوست که سیم بر آن سوار است، و بر روی صفحه با فاصلة حدود 3ر5 تا 4ر7 سانتیمتر از سیم گیر قرار می گیرد. در برخی از سازهای جدید سیم گیر کار خرک را می‌کند سیم گیر : به قسمت انتهایی کاسه وصل است و سیم را به آن وصل می کنند. سیم گیر از جنس استخوان یا چوب بوده در انتهای صفحه قرار دارد که تارها را بدان گره می زنند و تا انتهای دسته می کشند. در برخی از تنبورهای جدید، خرک کار سیم گیر را انجام می دهد. گوشی: همان قطعات بالای تنبور را گوشی میگویند و از آن برای کوک کردن استفاده میکنند. دو تا سه گوشی (در تنبورهای نامتعارف تا پنج گوشی ) از چوب بید وجود دارد. تنبور لانة کوک (جعبة گوشیها) ندارد و گوشیهایش مستقیماً در سوراخهای ایجاد شده در انتهای دسته فرو می روند. سیم گیر بالا: برجستگی پایین گوشی را می گویند که دارای شیارهایی است. شیطانک ، که قطعه چوب یا استخوانی است با دو سه شیار که تارها از روی آن عبور داده شده به گوشی گره می خورند. شیطانک در حدود پانزده سانتیمتری ابتدای دسته تعبیه می‌شود پرده: نخ نازکی است که بر روی دسته بسته شده و فاصلهٔ هردو دستان را یک پرده می گویند. تنبور از قدیم دارای دو سیم بوده که اکنون آن را از دو سیم به یک سیم ارتقا داده اند . سیم: دو یا سه سیم ، که سیم بالایی معمولاً جفتی است . این سیمها از یک سو به سیم گیر و از سوی دیگر پس از عبور از روی خرک و شیطانک در انتهای دسته به دور گوشیها پیچیده می شوند.



http://

شیوه نواختن تنبور


در تنبورنوازی از پنج انگشت هر دست استفاده می شود. در شیوة معمول نوازندگی ، هر یک از انگشتان دست چپ روی یک خانه ، چهار انگشت پیاپی روی نیم پرده ، شست بین انگشت نشان و انگشت بزرگتر می نشیند و از انگشت شست برای سیمِ بم استفاده می شود. تنبورنوازی با مهارت ، در نواختن ساز به صورت «افقی » نیست (همانطور که در ویولون کلاسیک غربی یا سیتار هندی رایج است )، بلکه با نواختن دقیق و ماهرانة آرایه‌های صوتی ، سونوریتة (صدادهی ) شفاف و سلاست جملات همراه با آرامش ، و بدون کشش عضلانی و عصبی و با دستیابی به تمرکز روحانی که نوازندة حقیقی تنبور در طی آموزشهای هنری و معنوی به دست آورده ، معنی می شود. مشخصترین عوامل فنی در اجرا عبارت اند از: ضرب قوی با چهار انگشت ، شُرِّ طولانی (غلتِ صدا)، شُرِّ ساده و نیز ضربات خاصی که گاه بعضی نوازندگان از مکاتب دیگر موسیقی ایرانی ، مثل دو تارنوازی یا سه تارنوازی ، اخذ می کنند. در شیوة استاد نورعلی الهی (متوفی 1353 ش ) این تأثیرپذیریها از موسیقی اصیل شهری (سنّت ردیف دستگاهی ) شنیده می‌شود ولی در شیوة استادان دیگر، نظیر سیدامراللّه شاه ابراهیمی (متوفی 1382ش ) ، سیدخلیل عالی نژاد (متوفی 1381ش ) و علی اکبر مرادی (متولد 1327ش ) ، خصوصیات اصلی و قدیمی سنّت تنبورنوازی حتی الامکان حفظ می گردد. در برخی اجراهای موسیقی شهری ، گروه نوازی تنبور به صورت تک صدا (یونیسون ) دیده می‌شود که جدید و گونه ای بدعت گذاری است و به هر حال با سنّت اصلی و هنری تنبورنوازی ، که مبتنی بر تک نوازی و بدیهه سرایی خلاق است ، تفاوت و حتی تضاد دارد .


http://



با این که تک نوازی را بهترین جلوة هنری تنبورنوازی دانسته اند، نواختن سازهای دیگری ، از قبیل دوزله و تنبک و دف و کمانچه ، همراه تنبور در سنّت موسیقایی منطقة کرمانشاه و کردستان ، طبیعی و جا افتاده است . با این حال ، مقامهای تنبور مختص به خود آن است و مراد از «مقام » گاهی نشانة ساختاری مقامی است که قادر است اشکال گوناگون و آهنگهای کمابیش ثابتی را تولید کند . از معروفترین مقامهاست : شیخ امیری ، سَحَری ، عابدینی ، باباکاوسی ، ساروخانی ، چپی ، طرز، قه طار (قطار)، شاه خوشین ، جلو شاهی ، فه تاح پاشایی (فتاح پاشایی ) و هَل پَرِگه . برخی از آنها اساساً برای تنبور ساخته و پرداخته شده و برخی دیگر از قطعاتی گرفته شده است که با سرنا یا سازی دیگر نواخته می شود.
ضبط مقامهای موسیقی تنبور بیش از سه دهه قدمت ندارد و بسیاری از «مقامهای مقدّس » تا ابتدای هزارة سوم میلادی ، حق خروج از خانقاه ، اجرا در جمع یا ضبط در نوار یا لوح فشرده (سی دی ) را نداشتند. روایت فردی استادنورعلی الهی از این مقامات ــ که از 1338 تا 1348ش ضبط و حدود سی سال بعد از آن در فرانسه تکثیر شده است ــ در کنار روایات سنّت گرایانه تر و محافظه کارانه تری از قبیل ضبطهای 1379ـ1380 ش علی اکبر مرادی در پاریس (که با اجازة رسمی و کتبی شیخ خانقاه مبنی بر لزوم ضبط و نگهداری آنها در تاریخ ، همراه شده است )، مجموعه ای گسترده و قابل تأمل را عرضه می کنند. مهمترین این صفحه‌ها عبارت اند از : > مسیر عشق الاهی < ، > حماسه ای روحانی < از استاد الهی ، > موسیقی کُردی ایران < از علی اکبر مرادی که بترتیب در 1997، 1998 و 2001 در پاریس ضبط شده اند .
در این بین ، نواخته‌های هنوز منتشرنشدة سیدخلیل عالی نژاد، آخرین بازمانده از سلسله ای عرفانی ـ هنری قدیمی در منطقة کردستان ، بسیار شایان توجه است . در اجرای عالی نژاد، سنّت قدیم با دریافتهای درخشان فردی و درونی او درآمیخته است ؛ اجراهایی برپایة سنّت قومی نیاکان و حاوی قدرت نفوذ معنوی او، که هم در قالب تک نوازی هم در قوالب جدید مثل گروه نوازی و حتی قطعه سازی برای تنبور، تجلی پیدا کرده است

کوک تنبور

امروزه مبنای صداهای موسیقی در سازها نت دوی دیاپازن است که سازهای شاخص موسیقی ایرانی نیز از آن تبعیت نموده‌اند. مثلاً اکثر نوازندگان تار، دست باز یا مطابق دو سیم اول که سیم‌های اصلی تارند را برابر با نت یاد شده می‌گیرند. همین امر باعث شده‌است که صدای سازهای ایرانی بدلیل مبالغه در زیر شدن از اعتدال خارج گشته و صداها اکثراً یز و خشک و بدون طنین شده و از حالت اصلی خود خارج گشته‌است. در گذشته مبنای صداهای موسیقی نت لا بوده‌است چه در موسیقی ایرانی و چه در موسقی جهانی. این امر تاکنون در تنبور مراعات گردیده یعنی دست باز یا مطابق دو سیم اول که سیمهای اصلی تنبور اند، معمولاً برابر است با نت لا. یعنی یک و نیم پرده بم تر از مبنای امروزی کوک می‌شوند. همانطور که گفته شد دو سیم اول تنبور که دو نامیده می شوند نسبت به دیاپازون لا کوک می شوند و سیم سوم(سل) که به سیم واخوان نیز مشهور است با فاصله چهارم یا پنجم درست پایین تر از سیم دو کوک می‌شود که در اصل این دو کوک به کوک پنج و هفت یا فا و سل مشهورند. کوک طرز:بیشتر مقام‌های مجلسی با این کوک نواخته می شودنسبت میان وترها در کوک پنجم درست نزولی است و صدای باز وتر دوم اکتاو پایین تر از صدای دستان پنجم است.

______________________________
____________________________________


سازهای زهی (مضرابی) موسیقی ایرانی - چنگ

چنگ (ساز)

چنگ گونه‌ای ساز زهی باستانی است. در کنار ساز رود از مشهورترین سازهای ایران باستان به شمار می‌آمده است. در ادبیات پارسی بسیار از این ساز یاد شده است و سیارهٔ زهره را چنگ‌زن دانسته‌اند. نقش‌برجسته‌های طاق بستان نوازندگان چنگ را نشان می‌دهد که در قایق برای شاه ساسانی که به شکارگاه آمده چنگ می‌نوازند. به مرور زمان همچون بسیاری از سازهای دیگر مهجور و فراموش شده است.

اخیراً کوشش‌هایی در راستای بازسازی این ساز صورت گرفته است. عبدالعلی باقری‌نژاد و مجید ناظم‌پور در ایران و فکرت کاراکایا (Fikret Karakaya) در ترکیه، نمونه‌هایی از اين ساز را بازسازی نموده‌اند.
نوعی از آن هنوز ساز محلی بخش‌هایی از یونان، مانند جزیرهٔ کرت است. ساز امروزی هارپ نیز از سازهای نزدیک به چنگ است.

http://


______________________________
____________________________________


سازهای زهی (مضرابی) موسیقی ایرانی - سه‌تار


سه‌تار از سازهای مضرابی موسیقی ایرانی است که آنرا را معمولاً با مضراب نمی‌نوازند و با ناخن، زخمه می‌زنند.

سه‌تار و انواع سازهای شبیه به‌آن مانند دوتار و تنبور و چگور در نواحی مرکزی آسیا و خاورمیانه رواج داشته‌است. به نظر می‌رسد که سه‌تار از قرن چهارم رواج داشته‌است.

http://
تاریخچه


سه‌تار در گذشته سه سیم (تار) داشته و اکنون چهار سیم دارد که سیم سوم و چهارم آن نزدیک به هم قرار دارند و هم‌زمان نواخته می‌شوند و مجموعهٔ آندو رامعمولاً سیم «بم» مینامند. با گذشت زمان کسانی چون ابونصر فارابی، ابوعلی سینا، صفی الدین ارموی و از متأخران ابوالحسن خان صبا لزوم افزایش یک سیم دیگر به این ساز را درک کرده و سه‌تارهای امروزی دارای چهار سیم هستند (این سیم از نظر تاریخی سیم چهارم است ولی سیم سوم خوانده می‌شود). سیم سوم سه تار به سیم مشتاق معروف است و به روایتی از ابوالحسن صبا این سیم را نخستین بار درویشی به نام مشتاق علیشاه به این ساز افزوده است.
برخی از جمله عده‌ای از عرفا به آن «اوتار» نیز می‌گویند.




وجه تسمیه


کلمات سه تار (ستار)،گیتار، ختار (نام آرامی یا آسوری ساز) همه میتوانند از یک ریشه باشند. لذا تعبیر ستار به ترکیب سه و تار چندان منطقی به نظر نمیرسد. عامل دیگری که این فرضیه را تقویّت میکند طرز تلفظ آن در هند به صورت sitarمیباشد. معمولاً کسره فارسی در هند و افغانستان به صورت I کوتاه تلفظ میشود. با توجّه به شباهت عدد چهار در فارسی، quatro در لاتین، четыре در روسی و چاتور در هندی (همه به معنی چهار) با نام سازهای سیمی مختلف مانند ستار، سیتار، خیتار، و گیتار (نام سازهای سیمی مختلف) میتوان فرض کرد که از روز اوّل این ساز سیمی چهار تار داشته و به همین لحاظ ستار نامیده میشده است. این فرض که نام گیتار و ستار ریشه تاریخی مشترک داشته باشند چندان دور از واقع به نظر نمیرسد. حالا باید دید در کدام زبان هندواروپائی چهار را به صورت ستار یا احتمالاً تستار(توجّه هموطنان ترک و اصفهانی "چ" را به شکل "تس" تلفظ میکنند) تلفظ میکرده اند. البتّه این احتمال هم هست که ستار حاصل تغییر چتار یا چیزی مانند آن با گذشت زمان باشد. نکتۀ دیگری که ما میگوئیم ستار از خانواده سازهای های زهی است و نمیگوئیم از خانواده سازهای تاری نشان میدهد که ایرانیان اوّلیه از کلمه تار به معنی سیم سازهای زهی استفاده نمیکرده، بلکه لغت زه به این منظور استفاده میشده است. و چه بسا که در مقطعی از تکامل زبان فارسی قسمت دوّم نام سه تار، و بر اثر یک اشتباه تاریخی، به جای زه برای نامیدن سیمهای مرتعش جایگزین شده و رواج پیدا کرده اند. تار یا تان (که فعل تنیدن هم از آن مشتق میشود) همواره در نقطه مقابل پود به کار میرود و در مثالهای فرهنگ دهخدا و سایر لغت نامهها همواره تار و پود با هم آمده یا اشاره به تار به مفهوم مقابل پود است. ریشۀ "تان" به معنی کشیده شده میباشد. در مورد فقه لغت منشاء نام ساز سی تار هندی نیز در نسخۀ انگلیسی این دائرةالمعاف میخوانیم: در زبان فارسی کلمه سی تار و سه تار به صورت تحت الّفظی به معنی ۳۰ زه و ۳ زه میباشند. امّا این اسامی گمراه کننده میباشند. چرا که نام گیتار به نظر میرسد از نمونه رایج سازی مشابه که در هند و آسیای میانه نواخته میشده مشتق شده باشد. که اشارهای به این موضوع است که نامهای سه تار، سی تار و گیتار باید از یک ریشه باشند و اینکه به سادگی آن را ترکیب سه و تار بدانیم چندان منطقی به نظر نمیرسد و جای تأمّل دارد. همین که پارهای ایدۀ این تغییر را به ۲۵۰ سال قبل و پارهای به ابوعلی سینا نسبت میدهند نشان دهنده وجود یک فرضیه و سعی در یافتن زمان وقوع آن میباشد. البتّه این امکان هم وجود دارد که ستار به کل معنی و ریشۀ متفاوتی داشته باشد ولی آن را به دارندۀ سه عدد تار تعبیر کردن هم چندان صحیح به نظر نمیرسد.


اجزا

ساز سه‌تار دارای دو قسمت کاسه و دسته است. در انتهای دسته پنجه قرار دارد که محل قرارگرفتن گوشی‌هاست.
مشخصات سه‌تار



  1. پنجه یا جعبه گوشی
  2. گوشی‌ها
  3. پرده قبل از شیطانک
  4. شیطانک
  5. پرده‌های اصلی (چهارلایی)
  6. پرده‌های فرعی (سه‌لایی)
  7. دسته
  8. کاسه
  9. صفحه
  10. خرک
  11. سیم‌گیر
  12. سیم‌ها


http://
سیم‌ها

سه تار دارای چهار سیم به این شرح است:

  • سیم یکم یا سیم سفید از فولاد
  • سیم دوم یا سیم زرد از برنز
  • سیم سوم یا سیم مشتاق یا زنگ که دقیقا هم جنس و هم اندازهٔ سیم یکم است
  • سیم چهارم که آن هم زرد رنگ است و از دیگر سیمها قطورتر است.
کاسه

کاسهٔ سه‌تار از نظر ساختاری مانند کاسهٔ عود یا تنبور بوده ولی کوچک‌تر از آنها می باشد. درازای کاسه سه‌تار از ۲۶ تا۳۰ سانتی متر، پهنای آن به تناسب بین ۱۲ تا ۱۶ سانتی متر و ژرفایش نزدیک ۱۳ سانتی متر است و معمولاً از چوب توت یا گردو ساخته می‌شود.
بدنهٔ سه‌تار؛ شامل کاسه، صفحه و خرک (پل روی صفحه). در انتهای کاسه نیز سیم‌گیر قرار دارد.




http://
صفحه


روی کاسهٔ سه‌تار با تخته‌ای نازک از چوب پوشیده شده است که به آن صفحه گفته می‌شود. صفحه دارای سوراخ‌هایی برای خروج صدا است و دست راست نوازنده روی آن قرار می‌گیرد.
دسته

درازای دسته ۴۰ تا ۴۸ سانتی متر و قسمتی که گوشی‌ها در آن تعبیه می‌شوند ۱۲ سانتی متر و پهنای دسته ۳ سانتی متر است. بعضی از سازندگان برای زیباتر شدن و همچنین برای افزایش عمر مفید ساز، از نوعی استخوان که معمولاً استخوان شتر است برای پوشاندن دسته استفاده می کنند.
خرک


http://

تصویر خرک سه‌تار از بالا و پهلو. خرک سه‌تار را می‌توان به‌راحتی جدا کرد.

خرک قطعه‌ایست متحرک که روی صفحه و به فاصلهٔ سه انگشت از انتهای کاسه قرار دارد. عرض خرک سه‌تار بین ۵ تا ۶ سانتی‌متر و ارتفاع آن کمتر از ۱ سانتی‌متر بوده و از جنس چوب ساخته می‌شود. سیم‌ها پس از عبور از خرک از محل دسته رد شده و توسط شیطانک به گوشی‌ها می‌رسند.
سیم‌گیر

سیم‌گیر در بخش پایانی کاسه ساز قرار دارد و برای نگهداری سیم‌ها استفاده می‌شود. در گذشته سیم‌گیر را بیشتر از جنس استخوان می‌ساختند، اما امروزه نوع چوبی آن معمول‌تر است.
شیطانک

شیطانک بین قسمت اصلی دسته و پنچهٔ ساز قرار می‌گیرد و جنس آن از استخوان و یا پلاستیک است. کاربرد شیطانک در هدایت و تقسیم‌بندی سیم‌ها در قسمت بالای دسته می‌باشد.
گوشی

سیم از یک طرف به سیم گیر در انتهای کاسه و از طرف دیگر به گوشی‌های کوک شونده در انتهای دسته ساز بسته می‌شوند. با چرخاندن گوشی‌ها می‌توان ساز را کوک کرد.
پرده

پرده ها نخ‌های باریکی از جنس رودهٔ حیوانات و یا ابریشم هستند که در عرض دستهٔ سه‌تار به صورت سه‌لایی و چهارلایی بسته می‌شوند و وظیفهٔ تقسیم‌بندی فواصل موسیقایی را برعهده دارند. تعداد پرده‌ها ۲۶ عدد است که که یکی از آن‌ها قبل از شیطانک بسته می‌شود و فاصلهٔ آن با شیطانک در صدای سه‌تار موثر است. شایان ذکر است امروزه به مدد دیدگاه متجدد اساتید ساخت ساز نظیر استاد محمدرضا ژاله استفاده از پرده هایی از جنس نایلون کمک با ارزشی به نوازندگان سه تار به حساب می اید. چرا که این جنس پرده اولا حرکت دست نوازنده به روی دسته را اسان تر نموده ثانیا اجرای تکنیک ویبره ( لرزش ) با دست چپ را میسرتر از قبل نموده و ثالثا هیچگونه تغییری بر رنگ صوتی این ساز ندارد.
صدا

سه تار دارای صدایی مخملین و ظریف بوده از آنجایی که که با کنار ناخن انگشت سبابه دست راست نواخته می‌شود، صدای ساز ارتباط مستقیمی با اعصاب و روان نوازنده پیدا می‌کند و از این رو سه تار را اغلب همدم اوقات تنهایی خوانده‌اند.
اغلب شنوندگان، ساز سه تار را دارای لحن و نوای غمگینی احساس می‌کنند، اما نوازندگان معاصر موسیقی ایرانی در تلاش برای توسعه موسیقی مدرن و نوی ایران، آثار زیبایی آفریده‌اند که با حال و هوایی که تا دو دهه پیش از این ساز تصور می‌شد کاملاً متفاوت است. البته میبایست اشاره کرد که در سه تار نوازی مدرن تجربه استفاده از مضراب سیمی تجربه ای موفق بوده و با ایجاد صدایی شفاف و کریستالی کمک شایانی به گسترش امکانات این ساز عجیب نموده است . اجرای تک سیم هایی خاص و همچنین افزایش قدرت اجرای دینامیک‌های مختلف نیز از مزایای استفاده از مضراب سیمی در نوازندگی است.
کوک

هر چهار سیم سه‌تار می‌توانند توسط گوشی‌هایی که در انتهای دسته تعبیه شده کوک شوند.
نت پایهٔ کوک سه‌تار و تار معمولاً نت دو برای سیم یکم است و بقیه سیم‌ها بر اساس سیم اول کوک می‌شوند. نت ِ دوی مورد استفاده در سه‌تار، در پیانو سی وسط (Middle C) است. نت دو در موسیقی ایرانی معمولاً یک پرده پایین‌تر از نت دو در موسیقی کلاسیک، و برابر با سی بِمُل در دیاپازون است. [SUP][۱][/SUP]


بعضی اوقات برای تمرین از پایه نت لا برای کوک سیم یکم استفاده می‌شود چرا که صدای ساز بم‌تر بوده و گوش نوازنده را آزار نمی‌دهد. دلیل دیگر برای استفاده از نت ِ لا شل‌تر بودن سیم‌هاست و در نتیجه آسیب کمتری به سیم رسیده و عمر مفید آن بالا می‌رود؛ در عین حال که اجرای تکنیک‌هایی مانند مضراب ریز روی سیم شل آسان‌تر است.


معمولا برای هر دستگاه کوک خاصی در نظر گرفته می‌شود، اما بسته به دستگاه، احساس نوازنده و تم آهنگ مورد نظر می‌تواند متفاوت باشد. عوض شدن کوک ساز در هر دستگاه و آواز در موسیقی ایرانی منجر به عوض شدن حال و هوای آهنگ‌ها می‌شود اما می‌توان با استفاده از کوک ِ دستگاه‌ها و آوازهای مختلف، آهنگ‌های مربوط به دستگاه و یا آوازی دیگر را نواخت.

حالت‌های مختلف کوک


نامگذاری سیم‌ها برای کوک قراردادی است. به این معنی که لازم نیست کوک سیم همان نت دیاپازون باشد. برای مثال در حالتی که قرار باشد سیم اول روی نت دو کوک شود و سیم دوم روی نت سل، می‌توان هر دو را یک پرده پایین‌تر آورد و سیم اول را روی نت سی‌بمل و سیم دوم را روی نت فا کوک کرد.



سیم ۱سیم ۲سیم ۳سیم ۴
صدای ریز با سیم‌های سفت و کشیدهدوسلدودو
سیم‌ها دو نیم‌پرده بم‌تر کوک شوندسی‌بملفاسی‌بملسی‌بمل
سیم‌ها سه نیم‌پرده بم تر کوک شوندلامیلالا
به علت پایین‌تر بودن نت دو در موسیقی سنتی ایرانی نسبت به موسیقی کلاسیک به میزان یک پرده، کوک ِ «سی بمل، فا، سی بمل، سی بمل» همان کوک ِ «دو، سل، دو، دو» شناخته می‌شود. در واقع، نامگذاری این کوک ( که در اینجا کوک ماهور است) به عنوان «دو، سل، دو، دو» برای راحتی کار نوازندگان و هنرجویان است تا نسبت فاصله بین نت مورد استفاده در سیم یکم تا سیم دوم را که ۵ نیم پرده است، درک کنند.
اشاره

هر دستگاه را در موسیقی ایرانی ازنت ها ی مختلف پایه و با کوک های مختلف می توان زد که در اینجا متداولترین ان ها معرفی میشود. (به ترتیب از سیمِ اول به چهارم)

کوک شور

دستگاه شور مادر دستگاه های موسیقی ایران است و تمامی دستگاه ها و آواز ها ( به جز دستگاه چهارگاه ) از شور مشتق می شوند. کوک های متداول شور:

  • شور سل : « دو ؛ سل ؛ دو ؛ فا » که البته با کوک « دو سل دو دو » نیز هارمونی دارد.
  • شور ر : « دو ؛ سل ؛ ر ؛ ر ».
  • شور دو : « دو ؛ فا ؛ دو ؛ دو ».
  • شور لا : « دو ؛ سل ؛ لا ؛ ر ».
متعلقات شور

آوازهای ابوعطا، بیات ترک، افشاری ، دشتی ، بیات کرد و بیات اصفهان با اینکه از متعلقات دستگاه شور هستند، اما هر یک دارای کوک ِ جداگانه‌ای هستند. ( امروزه آواز بیات اصفهان از متعلقات دستگاه همایون خوانده میشود که در قدیم اینگونه نبوده و در واقع متعلق به شور است و فقط ربع پرده با شور تفاوت دارد. )
آواز ابوعطا


  • ابوعطا دو ( مأخوذ از شور سل ) : « دو ؛ سل ؛ دو ؛ فا » که البته با کوک « دو سل دو دو » نیز هارمونی دارد.
  • ابوعطا سل ( مأخوذ از شور ر ) : « دو ؛ سل ؛ ر ؛ ر ».
  • ابوعطا فا ( مأخوذ از شور دو ) : « دو ؛ فا ؛ دو ؛ دو ».
  • ابوعطا ر ( مأخوذ از شور لا ) : « دو ؛ سل ؛ لا ؛ ر ».
آواز بیات ترک

کوک سه‌تار در آواز بیات ترک به روایت احمد عبادی نوازنده سه‌تار به این گونه است:
نامسیم اولسیم دومسیم سومسیم چهارم
بیات‌ترک سی‌بملدوفاسی‌بملسی‌بمل
راست‌کوک سی‌بملدوسلسی‌بملفا
بیات‌ترک دودوسلدودو
بیات‌ترک می‌بملدوفامی‌بملمی‌بمل
بیات‌ترک فادوفادودو

آواز افشاری


    • دو
    • سل
    • دو
    • دو

آواز دشتی


    • دو
    • سل
    • لا
    • ر

کوک همایون

کوک مورد استفاده برای دستگاه همایون دقیقا مانند کوک ِ مورد استفاده در آواز ِ ابوعطاست. در نوازندگی آواز بیات اصفهان نیز از همین کوک برای سه‌تار استفاده می‌شود.
کوک ماهور

کوک ِ سه‌تار در دستگاه ماهور به عنوان پایه شناخته می‌شود و در این کوک، سه‌تار دارای بیشترین وسعت صوتی خود است.
سیم‌های سه‌تار برای نوازندگی دستگاه ماهور به این صورت کوک می‌شوند:

سیم ۱سیم ۲سیم ۳سیم ۴
ماهور ِ دودوسلدودو
...دوفادودو
...دوسلدوفا
نوازندگان سه‌تار


  • نوازندگان پیشین:
میرزا عبدالله، درویش خان، ابوالحسن صبا، احمد عبادی، نور علی برومند، یوسف فروتن، سعید هرمزی، داریوش صفوت

  • نوازندگان کنونی:
جلال ذوالفنون، محمدرضا لطفی، حسین علیزاده، داریوش پیر نیاکان، عطا جنگوک، داریوش طلایی، کیوان ساکت، مسعود شعاری، بهداد بابایی، حمید متبسم،کیهان کلهر، محمد فیروزی،آریا عظیمی نژاد،کیا طبسیان،امیرحسین پورجوادی، قشنگ کامکار،
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

n*@*f*@*s

عضو جدید
کاربر ممتاز
ادامه ی سازهای زهی (مضرابی) موسیقی ایرانی

ادامه ی سازهای زهی (مضرابی) موسیقی ایرانی

[h=2]ادامه ی سازهای زهی (مضرابی) موسیقی ایرانی - دوتار
[/h]




دوتار یکی از سازهای مضرابی موسیقی ایرانی است که همان‌گونه که از نام آن برمی‌آید، دارای ۲ سیم (تار) است. این ساز را معمولاً با مضراب نمی‌نوازند و با ناخن، زخمه می‌زنند.


[h=2]تاریخچه
[/h] دوتار پیشینه‌ای چند هزار ساله دارد و می‌توان آن را مادر تنبور و سه‌تار محسوب کرد. امروزه حوزه‌های نواختن دوتار عبارتند از شمال خراسان در شهرهای بجنورد، اسفراین، شیروان، درگز و قوچان و جنوب و شرق خراسان در شهرهای بیرجند، قائنات، تربت جام،کاشمر، باخرز، خواف و سرخس و نواحی ترکمن‌نشین شمال شرق از جمله استان گلستان و بخش علی آباد کتول همچنین برخی مناطق استان مازندران . این ساز در نواحی مختلف، با اندکی تغییر در شکل و نحوه نوازندگی دیده می‌شود . انواع دوتار در محدوده مرزهای جغرافیایی ایران به «دوتار خراسان» با دو گونه شمال و جنوب، «دوتار ترکمن» و «دوتار مازندران» تقسیم می شود



[h=2]ساختمان ساز
[/h] دوتار دارای کاسه‌ای گلابی‌شکل و دسته‌ای نسبتاً دراز و ۲ رشته سیم (تار) است. طول دستهٔ آن حدود ۶۰ سانتی‌متر و کل ساز حدود ۱ متر است.[SUP][۱][/SUP] قسمت گلابی‌شکل این ساز از چوب درخت شاه‌توت و دستهٔ آن از چوب زردآلو یا درخت گردو ساخته می‌شود. در قدیم به جای سیم از ابریشم استفاده می‌شد. طبق نظر حاج حسین ، برای سیم بم هشت لا و برای سیم زیر شش لا نخ ابریشم را به هم می-تابیدند. حاج حسین ایده‌آل صداگیری از ساز را نواختن با ابریشم می دانست، چرا که عقیده داشت زبان ساز یا سیم که در قدیم از ابریشم ساخته می شد، باید از جنس خود ساز :)چوب توت) باشد . حاجی قربان سلیمانی سیم زیر دوتار خود را مؤنث :) زن) و سیم بم را مذکر :) مرد) توصیف می‌کند. او، علاوه بر این، سیم زیر را به حضرت آدم و بم را به حوا نسبت می‌دهد.[SUP][۳][/SUP] استفاده از تارهای ابریشمی به جای سیم فلزی نیز در شمال خراسان و در نواحی ترکمن نشین رایج بوده‌است.[SUP][۴]


[/SUP]








[h=2]کوک دوتار خراسان
[/h] دوتار در شمال خراسان با نسبت چهارم و پنجم کوک می‌شود. با کوک ترکی می‌توان نغماتی همچون گرایلی، شاختا، نالش، دوست‌محمد و غریب و با کوک کردی آهنگهای الله‌مزار، لو، درنا و جعفرقلی را اجرا کرد.
[h=2] نوازندگان دوتار[/h] از سرشناس‌ترین نوازندگان پیشین دوتار، حاج قربان سلیمانی، عباسقلی رنجبر، نظرلی محجوبی، محمدحسین یگانه، الیاقلی یگانه و از نوازندگان فعلی دکتر مجید تکه، علیرضا سلیمانی و عثمان محمدپرست را می‌توان نام برد.




___________________________________
_________________________________________



[h=2]سازهای زهی (مضرابی) موسیقی ایرانی - سلانه [/h]
سلانه ساز زهی جدیدی است که در سال‌های اخیر سیامک افشاری با همکاری حسین علیزاده ساخته‌است.






سلانه، سازی است از خانواده تنبور با دسته بلند که براساس تصاویر تاریخی بازمانده از ایران باستان دارای سه سیم و سه گوشی بوده‌است که از طریق اضافه کردن سیم‌های اصلی می‌توان به صداهای بم‌تری دست یافت. کوشش‌های حسین علیزاده برای بازسازی و احیای این ساز باستانی، و کاوش‌هایش در گوشه‌های فراموش شده موسیقی ایرانی به آلبومی به نام سلانه منجر شد. این آلبوم شامل بداهه‌نوازی‌های علیزاده با این ساز در دستگاه‌های بیات اصفهان، سه‌گاه، کرد بیات و افشاری است. این آلبوم در نزد اساتید فن و کارشناسان موسیقی واکنش‌های متفاوتی برانگیخت. سلانه متشکل از ۱۲ سیم که ۶ سیم جهت انگشت‌گذاری و ۶ سیم به منظور طنین صدا است. این ساز ترکیبی از بربط و سه‌تار است و به گفتهٔ سازنده، چون سلانه سلانه وارد موسیقی شده نام سلانه را به خود گرفته‌است.



____________________________________
___________________________________________


[h=2]سازهای زهی (مضرابی) موسیقی ایرانی - سنتور [/h]سنتور یکی از سازهای موسیقی ایرانی است. فرهنگ دهخدا سنتور را اینگونه بازشناخت کرده است « از سازهای ایرانی به شکل ذوزنقه که دارای سیم‌های بسیاری است و با دو مضراب چوبی نواخته می‌شود.»





سنتور الکتریک





[h=2]پیشینه
[/h] سنتور بر پایهٔ بررسی‌ها و پژوهش‌ها یکی از کهن‌ترین سازهای گستره ایران به شمار می‌رود. کهن‌ترین نشا نه ای که از این ساز بر جا مانده، از سنگ‌تراشی‌های آشور و بابلیان[SUP][نیازمند منبع][/SUP] (۵۵۹پیش از میلاد) است. در این سنگ‌تراشی‌ها، صف تشریفاتی که به بزرگ داشت آشور بانیپال بر پا شده تراشیده گردیده و سازی که همانندی زیادی به سنتور دستوروزی دارد، در میان آن صف دیده می‌شود.
ابوالحسن علی بن حسین مسعودی (مرگ به سال ۳۴۶ ه.ق) گذشته نگار نامدار و نویسنده نسک مروج‌الذهب در شرح اوضاع موسیقی در زمان ساسانیان، هنگام نام بردن از سازهای متداول موسیقی ساسانی، واژه سنتور (سنطور) را ذکر می‌کند. در کتب کهن و تألیفات ابونصر فارابی و ابن سینا نیز نام سنتور چند بار ذکر شده‌است.
عبدالقادر مراغه‌ای ساز یاطوفان را معرفی کرد که شبیه سنتور دستوروزی بود با این تفاوت که برای هر آواتنها یک تار می‌بستند و با جابجا کردن خرک‌ها، آن را کوک می‌کردند.
نام سنتور در سروده‌ها منوچهری نیز آمده‌است:
کبک ناقوس‌زن و شارک سنتورزَن است
فاخته نای‌زَن و بربت شده تنبور زنان
سنتور، سازی کاملاً ایرانی است که برخی ساخت آن را به ابونصر فارابی نسبت می‌دهند که مانند بربت، ساز دیگر ایرانی بعدها به خارج برده‌شد.







برخی پژوهشگران بر این باورند که سنتور در زمان‌های بسیار دور از ایران به دیگر کشورهای آسیایی رفته‌است، چنان که امروزه گونه‌های مشابه این ساز در عراق، ترکیه، سوریه، مصر، پاکستان، هند، تاجیکستان، چین، ویتنام، کره، اوکراین و دیگر کشورهای آسیای میانه و نیز در یونان نواخته می‌شود.

بر پایهٔ اسناد و مدارک، نگارگری‌ها و مینیاتورهای سده‌های پیش، آنچه که ما دستوروزه به نام سنتور در اختیار داریم در واقع سنتوری است که از نزدیک به یکصد و پنجاه سال پیش (زمان قاجار) با شکل و شمایل کنونی خود در اختیار هنرمندان این مرز و بوم قرار دارد. چنان که سنتورهای محمدصادق خان (که نخستین نمونه صوتی ساز سنتور به جا مانده از دوران قاجار متعلق به وی می‌باشد)، حبیب سماع حضور و حبیب سماعی، در ابعاد، شمار خرک و چگونگی ساخت، بسیار نزدیک به سنتور دستوروزی است.
بررسی دیرینه گردش و تحول ساز سنتور نشان می‌دهد که این ساز طیف گسترده‌ای از سبک‌ها و مکاتب گوناگون را در سدهٔ کنونی به خود اختصاص داده، به گونه‌ای که پس از یک بررسی اجمالی، می‌توان اذعان داشت حداقل ۱۵ سبک و مکتب گوناگون و فعال در این عرصه شهره ویژه و عام‌اند.[SUP] [/SUP]
تگونه و جوراجوری چشمگیر مکاتب و سبک‌ها انگیزه تگونه در آوادهی ساز، تکنیک نوازندگی و چگونگی آهنگ‌سازی و نغمه‌پردازی در سطوح گوناگون بوده‌است.
سنتور، یا آنچنان که استاد ابوالحسن خان صبا گاه می‌نوشت: سنطور، در سال‌های پایانی عصر قاجار، سازی تقریباً فراموش شده و رو به نابودی بود. سازهای اصلی، تار، تنبک و کمانچه بودند و دوره قاجار، در واقع «عصر تار» بود. شمار کمی سنتور می‌نواختند و شمار کمتری نیز سنتور می‌ساختند و می‌آموختند.
[h=2] گسترش در جهان[/h] با پشتگرمی به سالگذشت آثار پیدا شده گمان این است که این ساز از کلکرو ایران به کشورهای دیگر راه یافته و نام‌های گوناگونی پیدا کرده‌است. سنتور با اندک تفاوتی در شکل ظاهر و با نام‌های گوناگون در شرق و باختر جهان وجود دارد. این ساز را در کشور چین یان کین، در اروپای شرقی دالسی مر، در انگلستان باتر فلای‌ها، در آلمان و اتریش مک پر،در هندوستان سنتور، در کامبوج فی و در آمریکا زیتر می‌نامند که هر کدام دارای وجه تشابهاتی هستند. ساز سنتور در شماری از کشورها مانند ارمنستان و گرجستان نیز رایج هست. همچنین سنتورهای عراقی –هندی- مصری و ترکی که بعضی از آنها حدود ۳۶۰ سیم دارند.
[h=2] ساختار ساز[/h] این ساز از جعبه‌ای ذوزنقه‌ای شکل تشکیل شده که لبه‌ها آن بنامند از: بلندترین ضلع، نزدیک به نوازنده و کوتاهترین ضلع و موازی با ضلعپیشی و دور از نوازنده و دو ضلع کناری با طول برابر که دو ضلعپیشی را به طور مورب قطع می‌کند. ارتفاع سطوح کناری ۸ تا ۱۰ سانتیمتر است.
جعبه سنتور مجوف است و تمام سطوح جعبه چوبی است. بر روی سطوح فوقانی دو ردیف (معمولاً ۹تایی)خرک چوبی قرار دارد؛ ردیف راست نزدیک‌تر به کناره راست ساز است و ردیف چپ کمی بیشتر با کناره چپ فاصله دارد (فاصله میان هر خرک ردیف چپ تا کناره چپ را «پشت خرک» می‌نامند). از روی هر خرک چهار رشته سیم هم‌کوک گذر می‌کند ولی هر سیم به گوشی معینی پیچیده می‌شود. گوشی‌ها در سطح کناری راست کنار گذاشته شده‌اند. سیم‌های سنتور به دو دسته «سفید» (زیر) و «زرد» (بم) بخش می‌شوند. دسته سیم‌های سفید بر روی خرک‌های ردیف چپ و سیم‌های زرد بر روی خرک‌های ردیف راست به تناوب قرار گرفته‌اند. طول بخش جلوی خرک در سیم‌های سفید دو برابر طول آن در بخش پشت خرک است و می‌توان در پشت خرک نیز از سیم‌های سفید استفاده کرد (آوای آن به نسبت عکس طول، یک اکتاو نسبت به آوای بخش جلوی خرک بالاتر است). همچنین هر سیم زرد، یک اکتاو بم‌تر از سیم سفید بی درنگ پس از آن آوا می‌دهد.

[h=2] گذشته و امروز[/h] ساز سنتور پیشتر با ۱۲ وتر سیم بم و ۱۲ وتر سیم زیر ساخته می‌شد و سنتور ۱۲ خرکی نامیده می‌شد. امروزه سنتور ۱۰ خرک و سنتور ۱۱ خرک نیز ساخته می‌شود. سنتور ۹ خرک رایج‌ترین گونه سنتور است که پر استفاده ترین نوع آن سنتور «سُل کوک» است و نت‌های ردیف بر اساس آن نوشته شده‌اند. در سنتور ۹ خرک، چنانچه بر اساس راست کوک تنظیم شود، به ترتیب سیم‌ها از پایین بر مبنای می-فا-سل کوک می‌شوند و برای اجرای گروهی و ارکستر باره است.









[h=2]سنتور کروماتیک و سنتور کروماتیک بم
[/h] به خواست تکمیل فواصل کروماتیک میان اصوات و نیز به قصد تأمین اصوات بم، در حدود بیست سال اخیر دو گونه سنتور با شمار زیادتر خرک ساخته شده‌اند. سنتور کروماتیک با همان میدان آوای سنتور معمولی ولی دارای خرک‌ها و اصوات کروماتیک بیشتر است. میدان آوای سنتور کروماتیک بم یک فاصله پنجم بم‌تر از سنتور کروماتیک است و گسترش آن سه اکتاو و نیم است. در دو گونه سنتور کروماتیک، هر صوت بدست سه رشته سیم هم‌کوک حاصل می‌شود. به عبارت دیگر روی هر خرک سه سیم تکیه کرده‌است. از هر دو سنتور کروماتیک و کروماتیک بم در حال حاضر تنها استفاده‌های هم‌نوازی می‌شود.
[h=2] نوازندگی سنتور[/h] نوازندگی سنتور با دو چوب نازک که به آنها «مضراب» گفته می‌شود، انجام می‌شود. مضراب ها در گذشته بدون نمد بودند ولی اکنون بیش‌تر به مضراب ها نمد می‌چسبانند که باعث نرمتر شدن و کم زنگ تر شدن آوای سنتور می‌شود. در اکثر اوقات، نوازنده باید با هر یک از مضراب ها، نت متفاوتی را اجرا کند (به ویژه در برخی از چهارمضراب ها که بیش‌تر پایه قطعه با دست چپ و ملودی با دست راست اجرا می‌شود). به همین دلیل نوازندگی این ساز علاوه بر چابکی دست‌ها، به تمرکز ذهن نیز نیاز دارد که تنها با آزمون فراوان بدست می‌آید.
سنتور سازی است که اگر نوازنده بر آن چیره شود، می‌تواند با آن کارهای زیبا و ماندگاری بیافریند. این ساز به خوبی توانایی تکنوازی و همنوازی را دارا می‌باشد.
برابر نیمهٔ زندگانی آزمون سنتورنوازان، به کوک کردن آن می‌گذرد. چون کوبه‌های مداوم مضراب روی سیم‌ها و تاثیر گذاری نم و گرما روی چوب و سیم‌ها کوک را به هم می‌زند و ۷۲ سیم باید مرتب کوک یا هم خوان شود، از این رو سنتور، سازی شناخته می‌شود که همراه با زیبایی، بسیاری از پیامدهای پزشکی می‌تواند روی آوا و کوک آن تاثیر بگذارد و حتی نوازنده‌های کارکشته را برای یک کوک دلخواه ناکام می‌گذارد.




_________________________________________
___________________________________________


[h=2]سازهای زهی (مضرابی) موسیقی ایرانی - قانون[/h]
[h=1]قانون
[/h]

در بخش‌های سازشناسی متون کهن موسیقی به سازی سه گوش بیرون ساعد با سطحی مجرد تنها دارای هفتاد و دو وتر آن یک کوک می‌گرفته با اوتاری از ابریشم و گاه از روده و گاه از مفتول سیم اشات رفته‌است که همانند چنگ نواخته می‌شده‌است. اختراعش را به افلاطون نسبت می‌دهند.








قانون یکی از قدیمی‌ترین سازهای ایرانی است که توانایی بیان گوشه‌های موسیقی ایرانی را دارد ولی متاسفانه مدت مدیدی است که در سرزمین ما ناشناخته مانده، در حالی که در کشورهای همجوار سالهاست که ازاین ساز استفاده شده‌است. تقریبا از نیم قرن پیش تا کنون، موسیقی دانان ایرانی به اجرای این ساز روی آورده‌اند، اما با وجود اینکه زمینه کار اینان بر نغمه‌های موسیقی ایرانی مبتنی بوده‌است، به دلیل تقلید ناآگاهانه از روش و سبک نوازندگی موسیقی عربی، این پندار اشتباه به وجود آمده که ساز قانون عربی است و آن را باید به شیوه عربی نواخت، حال آنکه این سبک در قانون نوازی، علاقه مند به موسیقی ایرانی را فرسنگها از شناخت اصول و ظرایف این ساز که کاملا با موسیقی ایرانی منطبق است، دور می‌سازد. از آنجا که نوازندگی بر روی هر ساز و بیرون کشیدن «نغمه»‌های گوناگون از آن، گذشته از توانایی و مهارت نوازنده، بستگی به امکانات و موانعی دارد که در خود ساز و ساختمان آن نهاده شده‌است، اینک باید اندیشید در ساز قانون که قرنها خارج سرزمین ایران، در کشورهای عربی زبان، ترک زبان و ارمنی زبان، بیرون از مسیر موسیقی ایرانی به رشد و تکامل خود ادامه داده و «بیانی» غیر ایرانی یافته‌است.

موسیقی دانان، یعنی آن گروه از نوازندگان پنجاه ساله اخیر، که به معرفی این ساز و اجرای آن دست یازیده‌اند، به فکر این تبدیل نبوده و قانون را کماکان به همان شیوه عربی اجرا کرده‌اند و برخی از نوازندگان پیش گفته، حتی همان شیوه اجرایی را در تعلیم به شاگردان خویش به کار گرفته‌اند، در نتیجه اصالت نخستین آن به مرور از میان رفته ولحنی غیر ایرانی از اجرای ساز قانون انتظار می‌رود. با پرده بندی پیشنهاد شده و امکاناتی که این ساز می‌تواند در اختیار نوازنده بگذارد، نه تنها می‌توان هر قطعه موسیقی ایرانی را در همه مقامها و دستگاه‌ها به اجرا در آورد، بلکه توان اجرای اغلب قطعات نوشته شده برای سازهای دیگر اعم از ایرانی یا غربی را نیز خواهیم داشت.
درباره مفهوم کلمه «قانون» مفهوم «قانون» (و در زبانهای اروپائی :kanon-kanun-kanon)، و مفاهیمی گوناگون دارد که در پایین به مهم‌ترین آنها اشاره می‌شود:

  1. canon (قانون) و قاعده‌ای که، به ویژه بر حسب احکام شرعی کلیسای مسیحیت و منابع انجیلی وضع شده باشد.
  2. canon آثار نبوغ آمیز و برجسته یک خلاق هنری
  3. کانن شکلی از یک قطعه موسیقی، ساخته شده تحت قواعد پیچیده‌ای که یک بخش ملودی بتواند پس از پاسی از زمان، به فاصله همصدا، اکتاو، یا فاصله‌های جز آن، توسط بخش‌های دیگر تقلید شود.
  4. در موسیقی یونان قدیم، kanon نام مونوکورد است و اینک برای نشان دادن «قانون»‌های فیزیک صوت در آزمایشگاه‌ها مورد استفاده قرار می‌گیرد.
  5. یک «پسالتری» (psaltery) نوعی ساز که توسط اروپاییها از شرق گرفته شده و مشتق از کلمه «قانون» (qanun) عربی است. این کلمه و نه الزاما ساز از ریشه kanon یونانی آمده‌است. در حجاری ستونهای کلیسای جامع سانتیاگو، می‌توان ساز canon,mezzo canon قانون متوسط را مشاهده کرد.
  6. (qanun) Kanun نام عربی برای سازی شبیه به پسالتری به شکل ذوزنقه و با تعداد زیادی سیم است (۶۴ سیم در قرن ۱۴). این کلمه در یونان قدیم (به این شکل Kanon) به معنای مونو کورد به کار می‌رفته و آن دستگاهی است که در آزمایشگاه صوت‌شناسی مورد استفاده قرار می‌گرفته‌است. نام قانون در اوایل قرن دهم میلادی در کتاب شبهای عرب آمده‌است.م این ساز بعداً به اروپا برده شد (احتمالاً در قرن یازدهم).




[h=2]تاریخچه ساز قانون و مخترع آن
[/h] عده‌ای معتقدند که مخترع این ساز فارابی است و برخی دیگر می‌گویند منشاء آن خراسان بوده و در قرن سیزدهم (میلادی) در موصل پیدا شده، هر چند هیچیک از این نظردهندگان دلیل بر ادعای خود ندارند. واقعیت این است که در فرهنگ کلاسیک شرق، ردی از سازهای خانوادهٔ سیتار پیدا نشده و سرمنشاء قانون نیز، مانند سرچشمهٔ بسیاری از سازهای دیگر، تاریک مانده‌است. آنچه بیشتر محتمل می‌رسد اینکه قانون از سرزمینهای شرق نزدیک، , به اروپا رسیده و در کشورهای اروپایی با مکانیزه کردن آن، بزرگ‌ترین ساز کلاویه‌دار سیمی را ساخته و پرداخته‌اند…
قانون را باید سازی از اوایل اسلام دانست. نام ساز از واژهٔ یونانی Kanon گرفته شده، که در آن زبان به مفهومم «قانون، قاعده» مصطلح است. ترک‌ها، زمانی چند این ساز را فراموش کرده بودند، اما از زمان محمود دوم (۱۸۹۹-۱۸۰۸)، عمر افندی، آن را از شام به ترکیه آورد و به سرعت میان مردم رواج یافت.







سیمون ژارژی می‌نویسد:

کلمهٔ «قانون» از نظر لغوی در زبان عربی، به معنای «قاعده» است ولی از نظر موسیقی، نام سازی است متعلق به خانوادهٔ قدیمی سیتار (Cythare)، که در قرون وسطا تحت عنوان Canon یا miocanon به اروپا آورده شد، این ساز دارای یک جعبهٔ چوبی به شکل ذوزنقه‌است که به وسیلهٔ دو انگشت سبابه و دو مضراب (که میان حلقه‌ای که به انگشت کرده‌اند و خود انگشت قرار می‌گیرند) نواخته می‌شود.
برای نواختن ساز، آن را باید روی زانوها، یا روی میز قرار داد.
سیمهای ساز، به تعداد ۷۲=۳×۲۴، به فواصل دیاتونیک کوک می‌شوند، برای تامین تغییرهای کوچک کافی است جهت «کلید»های کوچکی را که برای هر صدا پس از گوشی کوک تعبیه شده، تغییر دهیم. قانون به مثابهٔ همراهی کنندهٔ آواز کمتر به کار می‌رود، ولی در شرکت با ارکستر، به همان خوبی عود صدا دهندگی دارد.
فارابی این ساز را هزار سال پیش، به صورت ۴۵ سیمی اختراع و در کتاب خود «الموسیقی الکبیر» بیان کرده‌است. صفی الدین آن را «نزهه» نامیده‌است. امروزه در سراسر آفریقا و آسیا، ساز قانون از زدهٔ سازهای سنتی و هنری اعراب به شمار می‌رود. قانون معمولاً توسط مردان (و استثنائاً به وسیلهٔ زنان) اجرا می‌شود. تکنواز (سولیست) قانون، هر گاه با ارکستر همراهی می‌شود، در ردیف اول نوازندگان می‌نیشند و اگر در نقش همراهی با تکسرا اجرا کند، روبروی او قرار می‌گیرد که در این حالت نقش رهبر تکسرا را ایفا می‌کند.
قانون سازان مصری را می‌توان از صدها سال پیش، یکی از بهترین سازندگان آن معرفی کرد.
از لحاظ دسته بندی سازها قانون جزء سازهای زهی مترابی از آلات (ذرات الاوتار مطلق است و تعداد سیمهای آن در مجموع، از ۶۳ تا ۸۴ متغیر، م و قانون معمول در ترکیه دارای ۷۲ سیم است. سیمها از رودهٔ گوسفند یا نوعی نایلون ساخته شده، که به دور گوشیهایی که وضع ستونی دارند، پیچیده می‌شوند.م وسیلهٔ نواختن، مضرابی است که توسط انگشتانه به انگشت سبابه می‌کنند. هر سه سیم قانون هم صدا کوک شده و یک صوت از آنها بر می‌آید، از این رو از قانون ۷۲ سیمی، تنها می‌توان ۲۴ صوت به دست آورد. قانون مصری ۷۸ سیمی و ۲۶ صوتی است.
سطح فوقانی قانون متشکل از پوششی چوبی، به شکل ذوزنقه‌است که سمنت راست نوازنده، قسمتی کم و بیش باریک آزاد است که به پنج خانهٔ چهار گوش (طی ارتفاع ساز) تقسیم شده، روی آن پوست می‌کشند. ضلع سمت راست (به طول تقریبی ۴۰ سانتیمتر) قائم به هر دو مبلغ موازی پیش گفته‌است و ضلع سمت چپ اضلاع موازی را به طور مورب قطع می‌کند. گاه چهار تکهٔ جداگانه یا یک تکه، روی پوست خرک نصب می‌شود که به پنج پایه در زیر پوست تکیه می‌کند. در طرف چپ نوازنده ۲۶ گوشی سه تایی به طور عمودی، و ۱۵۶ کلید تغییر دهندهٔ کوچک مسی، یا از فلزی دیگر، قرار دارند به این ترتیب، بر روی هر سه سیم هم صدا، ۱۶ کلید، در محلی که سیمها به گوشیها می‌رسند، مورد استفاده قرار می‌گیرد. با این کلیدها صدای ساز در هر سه سیم جداگانه، اندکی به دلخواه زیر و بم می‌شود، اما تنظیم کوک به وسیلهٔ گوشیها صورت می‌گیرد. هر گاه نوازنده بخواهد در مقامی دیگر بنوازد، با دست چپ کلیدها را بالا یا پایین می‌برد و در همین حال با دست راست روی سیمها می‌نوازد.
نوازندهٔ قانون در حالیکه روی صندلی نشسته‌است، ساز را در هنگام نوازندگی روی زانوی خود می‌گذارد (تا ۵۰ سال پیش، ساز خیلی پایین‌تر از بدن نوازنده قرار می‌گرفت).








نوازنده دو دست خود را به فاصلهٔ یک اکتاوروی ساز می‌گذارد و دست چپ اندکی دیرتر از دست راست به سیم زخمه می‌زند، در این حالت صوتی دو صدایی، و همنام به فاصلهٔ اکتاو از ساز شنیده می‌شود.

[h=2] اجزای تشکیل دهندهٔ ساز قانون[/h]
  1. جعبهٔ ذوزنقه شکل ساخته شده از چوب
  2. پرده گردان: کلیدهای کوچک و متحرک که در سمت چپ ساز بعد از شیطانک نصب شده و باعث تغییر صدا می‌شود.
  3. شیطانک
  4. محل گرهِ سیمها
  5. سیمها (هر سه سیم با یکدیگر همصدا کوک می‌شوند).
  6. گوشی
  7. خرک
  8. پایهٔ خرک
  9. شبکه‌های صوتی
  10. صفحهٔ رو
  11. صفحهٔ زیر
  12. ضلع کوچک
  13. ضلع بزرگ
  14. پوست
  15. حلقه‌های مضراب
  16. مضراب
  17. کلید کوک
[h=2] طریقه نشستن[/h] برای نواختن قانون، آن را روی میزی که تا اندازه‌ای به طرف نوازنه شیب داشته و با وضع نشستن متناسب باشد قرار داده، نوازنده مقابل آن می‌نشیند به طوری که قاعدهٔ بلند جعبه (که سیمهای ضخیم دارد) در پایین و نزدیک به نوازنده قرار گیرد. میز از صندلی نوازنده کمی بلندتر (و بهتر است زیر آن خالی) باشد، به طوری که در حالت نوازندگی اعضاء بدن به شکل زیر قرار گیرد:

  1. ساعد با بازو یک زاویهٔ قائمه تشکیل دهد.
  2. پشت، کاملاً صاف باشد و به طرف جلو خم نشود.
  3. آرنجها بیرون از بدن قرار نگیرد.
  4. دستها روی سیمها تکیه نکند.
  5. هر دو دست از شانه‌ها در حالت نواختن آزاد باشد. (به دست فشاری وارد نشود) گاه ممکن است بنا به ضرورت مجبور به قرار دادن قانون بر روی پا باشیم. در این شرایط یک پا را بر روی پای دیگر انداخته و ساز را روی پا قرار می‌دهیم. حتی می‌توان روی زمین (به اصطلاح عامیانه چهار زانو) نشست و ساز را روی پاها قرار داد.
[h=2] وسیله نواختن[/h] عبارت است از دو حلقهٔ فلزی که از جنس نقره، ورشو، برنج و… که به طور پهن و مدور (به اندازهٔ بند دوم انگشت نشانه) ساخته شده باشد. مضرابهایی که داخل حلقه قرار می‌گیرد از شاخ گاو، گوزن، بز کوهی و… ساخته شده‌است. حلقه‌ها را در انگشت نشانه (بند دوم) قرار داده و مضراب را به طرف داخل دست، میان حلقه و انگشت جای می‌دهیم. اندازهٔ مضراب ساخته شده باید از نوک انگشت نشانه کمی بلندتر باشد و از زیر بند دوم انگشت، پایین‌تر نیاید.
طریقه مضراب زدن: ابتدا روی یکی از سیمها به وسیلهٔ دست راست یا چپ ضربه‌ای بزنید (موقع مضراب زدن انگشتهای نشانه باید از بند آخر خم شود) به طوری که وقتی مضراب سیم را لمس کرد صدایی که از آن برمی‌خیزد صاف و شفاف باشد و این در صورتی امکان پذیر است که هر سه سیم هم صدا در یک لحظه و هم زمان به صدا درآیند.
برای انتقال نیرو به مضراب در یادگیری مراحل اولیه، و هنگام مضراب زدن با دست راست و چپ باید انگشتی که مضراب در آن جای دارد انگشت شست را لمس کند. این علم برای قوی شدن انگشت و مضراب موثر است، که باید آن را در تمرینهای اولیه اموخت. در تمرینهای مربوط به مراحل بالاتر که اجرای ساز رفته رفته سریع‌تر شده و حالتهای گوناگون به آن داده می‌شود، دیگر نیازی به تماس انگشت نشانه با شست نیست. در هنگام ضمراب زدن انگشت شست زیر انگشت نشانه قرار می‌گیرد. سایر انگشتان (سه انگشت دیگر) نه باید جمع و نه باز باشد (به حالت برداشتن مدادی که به طور افقی در جایی قرار دارد).
[h=2] طریقه اجرا[/h] برای نواختن ساز قانون معمولاً دو طریقه به کاربرده می‌شود:
۱- دستها در طرفین: هنگام اجرای ساز، دست راست به موازات پوست قانون (در قسمتی که پوست به چوب می‌چسبد) و دست چپ در سمت چپ ساز به موازات پرده گردانها و به طور مایل حرکت کند. به این ترتیب دستها در طرفین ساز قرار می‌گیرند.

وسعت ساز قانون در کشورهای مختلف
ساز قانون در کشورهای مختلف (مانند مصر، ترکیه، ارمنستان و شوروی، ایران و…) به اندازه‌ها و با وسعت‌های متفاوت ساخته شده‌است و بدین جهت تعیین یک وسعت واحد برای ساز قانون مقدور نیست.
قانونهای (مصری) ۲۶ صدایی
قانونهای (ترکیه) ۲۴ و ۲۵ صدایی
قانونهای (ارمنی) ۲۲ صدایی
قانونهای (ایرانی) طبق پیشنهاد نگارنده ۲۷ صدایی
[h=2] نام تعدادی از نوازندگان این ساز[/h] متاسفانه این ساز طی سالهای دراز به دست فراموشی سپرده شد، ولی می‌توان از نوازندگانی چون رحیم قانونی، جلال قانونی، مهدی مفتاح، استاد سیمین آقارضی،ملیحه سعیدی و پریچهر خواجه نام برد. گفته‌ها و شنیده‌هایی دربارهٔ ساز قانون چنین می‌نویسد: «و آن سازی است که کاسه و سطح آن مثلث بوده (تصویر ۱) و بر آن اکثر مباشران مفتول بندند و هر سه وتر را بر یک آهنگ سازند و طریقهٔ اصطخاب آن و مجموع مطلقات چنان است که نغمات ملائمه ذی الکلی را به هشت نغمه تقسیم کنند هر دایره مناسب با نغمات و ابعاد آن دایره …»
هنری جورج فارمر چنین می‌نویسد: شکل پستالتریوم چهار گوش (تصویر ۲) نیز در همان کتاب خطی کشیده شده که شکل سازها در آن آمده‌است ساز «نزهه» دوبار بزرگ‌تر از سازی است که ذوزنقه شکل بوده و به نام «قانون» خوانده می‌شود. در حالی که ساز دومی قانون به فارابی نسبت داده شده، ساز اولی «نزهه» را بایستی از ابداعات صفی الدین عبدالمومن دانست.
تصویر ۳ پسالتریوم است. فارمر می‌گوید که این ساز را در سوریه «قانون» و در مصر «سنطیر» (Santir) می‌نامند و از این رهگذر آنها را از هم مشخص می‌سازد.

هر گاه ساز ذوزنقه یا نزدیک به این شکل باشد، آن را سنطیر و اگر مستطی باشد، قانون می‌نامند. این ادعا البته با آنچه در زبان امروزی عربی و فارسی مشهود است در تناقض قرار می‌گیرد. فارمر به انتقاد می‌گوید که برخی سازندگان ساز، آن را از «نقره و طلا» می‌سازند و توصیه می‌کند که جعبه، به خاطر طنین آن، بهتر است از چوب ساخته شود. با آنکه رهنمودهای بالا مبنی بر این است که هر دو گونهٔ پسالتریوم، در نواختن در سطح افقی قرار داده می‌شود، (تصویر ۳) جهت سیمها را عمودی نشان می‌دهد، که دست چپ نوازنده ساز را عمودی نگهداشته و با انگشتان دست راست بر سیمها زخمه می‌زند.

پسالتریوم چهار گوش «نزهه) به‌نظر مولف کنزالتحف «پس از چنگ، هیچ سازی شیرین‌تر از نزهه نیست.» وسیلهٔ تقویت ارتعاشی آن به شکل چهار گوش دراز است. (تصویر ۴) مخترع آن را می‌توان صفی الدین عبدالمومن (فوت ۱۲۹۴ م-۶۷۳ه) نوازندهٔ دربار آخرین خلیفهٔ بغداد دانست. در ساختن آن از رودهٔ گوسفند (زه) و چوب سر و استفاده شده روی دور ردیف خرک، ۸۱ سیم کشیده می‌شوند که از هر سه سیم یک صدا تولید می‌شده‌است و وسعت صدای ساز بنابراین ۲۷ صورت بوده و پسالتریوم ذوزنقه‌ای یا شبه ذوزنقه‌ای (قانون) طبق اطلاعات کنزالحف نصف مستطیل آن بوده‌است که ۶۴ سیم داشته‌است واین ساز در قسمت زیر، هر سه سیم یکصدا راحاصل می‌کرده. و در قسمت میانی (قسمت وسط ساز) سیمها دوتایی و در قسمت بم (پایین) تک سیمی بوده‌است. از آنجا که ساز، ذوزنقه‌ای شکل بوده (تصویر ۵) طبعاً سیمها در طول خود اختلاف داشته‌اند همانطوری که دبراه نزهه ذکر شده سیمها به گوشیها محکم می‌شوند. (تصایور ۴و۵ از کنزالتحف گرفته شده) فارمر می‌نویسد قانون، (پسالتریوم، هاکبرت Hackbrett) استناد داده شده به فارابی است اما او چیزی ذکر نکرده‌است. ابن حزم (Hazm) (فوت ۱۰۶۴) قانون را به عنوان رهبر سازها ذکر می‌کند.این ساز از ۶۴ سیم تشکیل شده که بیشتر سیمهای آن (هر سه سیم) یک صدا را حال می‌کند. این ساز بنام Canon از راه اسپانیا به تمام اروپا راه یافت.
قانون یکی از انواع یتار بوده، سازی است که ضلع سمت راست عمود بر دو قاعدهٔ کوچک و بزرگ و ضلع چپ آن مایل به این دو قاعده‌است. سیمهای قانون، در طول ساز در جهت افقی قرار دارند و هر چه از نوازندهٔ ساز دورتر شوند، کوتاهتر می‌گردند. خرک، سمت راست ساز، روی پوست قار رداده شده و وجود پوست زیر خرک صدای ساز را رساتر و روشنتر می‌سازد، هر صوت در این ساز به وسیلهٔ سه سیم به صدا در می‌آید.
یکی از سازهایی که در ارمنستان طی قرنهای متوالی به تکامل رسیده، قانون است.
پیش از میلاد مسیح، سازی در ارمنستان وجود داشته که صوتی شبیه چنگ از آن برمی‌آمده. ولی برخلاف آن فاقد دسته بوده‌است. این ساز به ارمنی «کنار» - (Kunar) نامیده می‌شده (در ارمنستان همهٔ سازهای هم خانوادهٔ قانون را «کنار» می‌نامند).
پاستوس بوازند، مورخ ارمنی متعلق به قرن پنجم می‌نویسد: «در ضیافتها از ارکسترهایی، مرکب از سازهای «تنبور»، «لیر»، «عود»، «چنگ»، و «قانون» استفاده می‌کنند.»
هیسارلیان می‌نویسد: «نام این ساز از کلمهٔ یونانی qanon گرفته شده. هر چند که یونان وطن قانون نبوده‌است». «گ. لوونیان»، در آغاز قرن حاضر از سازهای قانون و کنار نام می‌برد و از آن دو، تصاویری نیز ارائه می‌دهد. به استناد نظر او، قانون مستطیل شکل بوده، سیمهای آن سه به سه همصدا کوک می‌شده و در مجموع بیست و یک صوت وسعت داشته‌است. ولی کنار با ضلع سمت چپ خود، نسبت به دو قاعده مایل بوده، مجموع سیمهای آن ۳۹ است که سه ته سه تا همصدا بوده اند.
در این نقشها بعضی نی و برخی چنگ و عده‌ای سازی به شکل قانون می‌نوازند. شباهت ساز نزهه با قانون بسیار زیاد است. مولف کنزالتحف اختراع نزهه را به صفی الدین ارموی نسبت می‌دهد و راجع به قانون می‌گوید قطر جعبهٔ صوتی کمی بیش از یک گره باید باشد و چوب آن را از تنهٔ درخت مو انتخاب کنند. ضلع بلند جعبهٔ ذوزنقه مانند قانون دو برابر ضلع کوتاه یا قاعدهٔ فوقانی آن است و با لمس کردن این سیمها او تار مطلقه به صدا در می‌آیند و آن را با انگشت یا مضراب می‌نوازند و در تشریح ساختمان نزهه می‌گوید که از ترکیب چنگ و قانون درست شده، تنهٔ ساز از چوب بید سرخ و شکل آن مربع کامل نبوده بلکه مربع مستطیل باشد. دو خرک روی صفحهٔ ساز قرار دارد که ۸۱ تار بر آن طوری کشیده شده که هر سه تار آن با هم کوک می‌شوند. نام نزهه در «دره التاج» و «نفایس الفنون» نیز آمده‌است. کلمهٔ قانون ممکن است از زبانی یونانی اقتباس شده باشد زیرا که اصل آن در زبان یونانی کانن است. در برهان قاطع نوشته شده‌است که قانون معرب کانون است و عربی نیست لیکن در عبی مستعمل است. سازی است تقریباً به شکل سنتور یا مضراب فلزی که مانند انگشتانه‌است و به انگشت سبابه می‌کنند و می‌نوازند. قانون از یک جعبهٔمجوف چوبی ساخته می‌شود که سطح قاعدهٔ زیرین و زبرین آن ذوزنقه غیر منظم است. شکل واندازهٔ آن در نواحی مختلف فرق می‌کند مانند قانون مصرفی، ترکیه و قانون بغدادی. معمولاً قانون مصری بزرگ و قانون ترکی کوچک‌تر است. هر قسمت از جعبهٔ ساز نام خاصی دارد. برای خارج شدن ارتعاشات صوتی سه سوراخ که شکلهای متفاوت و از این نظر نامهای مختلفی دارد، ایجاد می‌کنند. در سطح فوقانی ضلع قائم سمت راست خرک بر روی پوستی که جنس آن از پوست اهو یا ماهی است قرار دارد. در طرف ضلع مورب بر حسب بزرگی و کوچکی قانون از ۲۱ تا ۲۹ ردیف سه تایی مجموعاً ۶۳ تا ۸۱ گوی دارد. طرف دیگر که ضلع ان عمود بر قاعده می‌باشد ۶۳ تا ۸۱ سوراخ ریز کوچک تعبیه شده‌است. زه‌ها (اوتار) از روی دو ردیف خرک از طرف راست به چپ می‌گذرد




_________________________________
______________________________________



[h=2]سازهای زهی (مضرابی) موسیقی ایرانی - غریبانه [/h]
غریبانه سازی است مضرابی، از خانوادهٔ تار و سه‌تار که دارای 6 سیم می‌باشد که کوک سیم‌ها به صورت sol ، do ، sol ، do است. (2 سیم اول تک و 4 سیم دیگر به صورت جفت جفت با هم نواخته می‌شوند) از نظر صدا به اندازهٔ 3 نت بم‌تر از تار و سه‌تار است، چنانچه به عنوان مثال به سیم واخوان و بم سه‌تار مضراب زده شود مشابه صدای جفت سیم اول (سیم سوم و چهارم) ساز غریبانه است .






این ساز توسط استاد پیمانی ابداع و به دست وی ساخته شد و توسط استاد رضا مازندرانی معرفی شده‌است.


___________________________________________
________________________________________________

[h=2]سازهای زهی (مضرابی) موسیقی ایرانی - دیوان
[/h]
دیوان یا باغلاما از جمله سازهای مضرابی است. این ساز یک ساز ترکی وکردی است که در مناطق مختلف کردستان عراق و ترکیه استفاده می‌شود و انواع خاصی از آن در منطقهٔ درسیم کردستان ترکیه وجود دارد و یا در شهر وروستاهای اطراف زاخو در کردستان عراق.







این ساز در اندازه‌های مختلف ساخته می‌شود که سایز کوچک آنرا (جرا) سایز متوسط آنرا (باغلاما دسته کوتاه یا چوغور) و سایز بزرگ آن را باغلامای دسته بلند (دیوان) است (در ایران بین باغلامای دسته بلند و دبوان فرقی قایل نیستند ولی پرده‌های دیوان کمی بلندتر است و کاسه ای بزرگتر دارد) که کاسه‌ای بسیار بزرگ‌تر از سه‌تار دارد.

این ساز شامل ۷ سیم در ۳ ردیف می‌باشد.همچنین دارای ۲۳ پرده یا ری می‌باشد.البته ساز دیوان اصلی دارای 9 سیم می‌باشد یعنی هر ردیف دارای 3 سیم میباشد و بوسیله ی مضراب پلاستیکی کوچکی نواخته میشود.در میان ترکان سازی بزرگتر از دیوان وجود دارد که به آن ساز میدان میگویند.کاسه دیوان چون بسیار بزرگ است نمی توان آن را به صورت یک تکه ساخت و کاسه آن را به صورت پروانه ای یعنی چسباندن تکه‌های هلالی شکل چوب خم شده می سازند.چوب آن معمولاً از جنس توت سیاه یا گردو یا سرخ دار و یا گلابی و غیره ساخته می شود.



 

n*@*f*@*s

عضو جدید
کاربر ممتاز
سازهای زهی (آرشه‌ای) موسیقی ایرانی

سازهای زهی (آرشه‌ای) موسیقی ایرانی

سازهای زهی آن دسته از سازهای موسیقی هستند که در آنها صدا از ارتعاش زه یا تار یا سیم تولید می‌شود. معمولاً با زخمه زدن یا ضربه زدن و یا کشیدن کمان و آرشه بر روی این زه‌ها صدای دلخواه از ساز در می‌آید. سازهای زهی را به صورت‌های مختلف بخش‌بندی کرده‌اند.


سازهای زهی (آرشه‌ای) موسیقی ایرانی عبارتند از:




  • بم‌صراحی
  • صراحی
  • قیچک، قیژک
  • کمانچه
  • کمانچه آلتو
  • کمانچه باس



__________________________________________
__________________________________________________



[h=2]سازهای زهی (آرشه‌ای) موسیقی ایرانی - بم‌صراحی[/h]









___________________________________________
_______________________________________________


[h=2]سازهای زهی (آرشه‌ای) موسیقی ایرانی - صراحی
[/h]

صراحی سازی‌ست از خانواده سازهای آرشه‌ای بم‌خوان که اندازه آلتو آن صدای‌اش نزدیک به سازهای خراسان است. صراحی از خانواده کمانچه و قژک بوده و امکانات سازهای خانواده ویلن را از نظر نوازندگی و وسعت صدا داراست. این ساز در شهریور ۱۳۸۷ توسط استاد محمدرضا شجریان طراحی و ساخته شد و به دلیل شباهت آن به صراحی، استاد شجریان این نام را برای این ساز برگزیده‌اند.این ساز را نوازندگان کمانچه، قژک، ویولن، ویولنسل و کنترباس به‌راحتی می‌توانند بنوازند.این ساز برای اولین بار در در کنسرت مهرماه ۱۳۸۷ گروه شهناز و استاد شجریان رونمایی و استفاده شد. ویژگی ارزنده «صراحی» نسبت به سازهای هم‌خانواده این ساز امکان تعویض محفظه پوست و چوب آن به صورت یک طبلای کوچک است که همین مسئله رنگ‌آمیزی خاص و متفاوتی را از جهت صدادهی به این ساز می‌دهد. سینا جهان آبادی در بخش شور و مهرداد ناصحی در بخش همایون برای نخستین بار این ساز را نوختند.









[h=2]شکل ظاهری و ویژگی‌ها
[/h] این ساز آرشه‌ای است و از لحاظ شکل ظاهر، دستهٔ آن مانند ویلن طراحی شده ولی فرم صفحه و کاسهٔ آن حالت خاصی دارد و در زیر خرک، حالت گلدانی‌شکل است که روی آن را می‌توان با پوست و گاه با پوست و چوب طراحی کرد. ویژگی بزرگ این ساز، تغییر رنگ آن با تعویض پوست گلدانی‌شکل است که در مدت کمتر از دو دقیقه امکان‌پذیر است که در هیچ سازی این تغییر رنگ دیده نمی‌شود. هنگامی‌که پوست زیر خرک است، سونوریته و رنگ ساز برای تک‌نوازی مناسب بوده و صدای آن به سازهای محلی موسیقی خراسان نزدیک می‌شود و ساز لهجهٔ موسیقی مناطق را به خود می‌گیرد و وقتی‌که چوب روی پوست اضافه می‌شود، ساز بیشتر حالت آنسامبل به خود گرفته و رنگ‌آمیزی ارکستر را تنوع می‌بخشد.از دیگر ویژگی‌های آن می‌توانم به اریب بودن دستهٔ آن اشاره کنم که به نوعی شبیه دستهٔ ویلن‌سل است و به بدن تکیه می‌کند، همین‌طور تخت بودن پشت دسته که این موارد حرکت در پوزیسیون‌های بالاتر را برای نوازنده آسان‌تر می‌کند. در کنار این موارد، امکان تعویض آسان کاسهٔ گلدانی‌شکل به نوازنده این اجازه را می‌دهد تا با انتخاب گلدان‌هایی که بر آن پوست‌های متفاوتی کشیده شده، رنگ‌های صوتی متنوعی متناسب با فضای موردنیازش را در اختیار داشته باشد. این گستردگی از صداهایی نزدیک به صدای شفاف ویلن‌آلتو تا صدای سازهایی چون کمانچه و یا حتی قیچک‌آلتو را دربرمی‌گیرد.







[h=2]نظر استاد شجریان درباره ساز
[/h] این ساز به‌علت کمبود صدای بم در سازهای آرشه‌ای طراحی و ساخته شده است.این ساز با همان گستره صوتی کمانچه، رنگ صوتی جدیدی را به ارکستر سازهای ایرانی اضافه می کند.این ساز را می توان در ارکسترهای زهی مانند ارکستر مجلسی نیز به‌کار گرفت.








_____________________________________
________________________________________


[h=2]سازهای زهی (آرشه‌ای) موسیقی ایرانی - قیچک، قیژک [/h]
قِـیچَک یا غیژک یکی از سازهای زهی است که مانند کمانچه با آرشه نواخته می‌شود و یکی از سازهای موسیقی ایرانی است که قدمت بسیار زیادی دارد. این ساز از نظر نوازندگی شبیه به ویولن‌سل است.









[h=2]شکل ساز
[/h] شکم ساز از دو قسمت مجزا از یکدیگر تشکیل یافته.قسمت تحتانی کوچک تر و به شکل نیم کره است که بر سطح مقطع جلو پوست کشیده شده و خرک ساز روی پوست قرار دارد.قسمت بالایی بزرگتر ،مثل چتری روی قسمت پایینی قرار گرفته و هر دو قسمت توسط سطح منحنی از عقب به هم اتصال یافته اند و در نتیجه در جلو یا بین دو قسمت،حفره ای تشکیل شده است.سطح جلویی قسمت بالا ،جز در ناحیه ی وسط که زیر گردن ساز قرار گرفته به صورت دو شکاف پهن باز است. دسته ساز تقریبا در نصف طول خود روی شکم قرار گرفته و نیمه ی دیگر در بالا به جعبه ی گوشی ها متصل است.دسته فاقد پرده (دستان)می باشد.









[h=2]خاستگاه
[/h] ساز قیچک اساسا محلی است و بیشترین رواج را در نواحی جنوب شرقی ایران و خصوصااستان سیستان و بلوچستان ایران دارد.در سال های اخیر این ساز در شهرهای دیگر نیز استفاده می شود.در آن نواحی طبق عقیده و سنت اهالی ،برای معالجه امراض به کار می رود. در شمال افغانستان نیز قیچک در موسیقی سنتی رواج وسیعی دارد. در ولایات مثل بغلان، کندز و بلخ از قیچک در محافل عروسی و دیگر مراسم خوشی استفاده می شود.







[h=2]انواع قیچک
[/h] با رواج بیشتر قیچک ،با حمایت وزارت فرهنگ و هنر وقت ساختمان و کو آن تکمیل و تنظیم شد و سه گونه قیچک تکمیل‌تر به نام‌های قیچک سوپرانو (به طول ۵۶٫۵ سانتی‌متر)، قیچک آلتو (۶۳ سانتیمتر) و قیچک باس به همان نسبت بزرگ‌تر ساخته‌اند.وسعت هریک از این انواع حدود سه اکتاو است.قیچک سوپرانو سازی است که قابلیت ثکنوازی و همنوازی هر دو را حائز است ولی دو نوع دیگر(آلتو و باس) بیشتر به منظور همنوازی در ارکستر به کار می رود.آرشه ی قیچک،پس از استاندارد سازی ،عینا همان آرشه ویولن است.

______________________________________
_________________________________________



[h=2]سازهای زهی (آرشه‌ای) موسیقی ایرانی - کمانچه [/h]
[h=1]کمانچه[/h]





کَمانچه یکی از سازهای ایرانی و موسیقی خاور زمین است.این ساز علاوه بر شکم ،دسته و سر،در انتهای تحتانی ساز پایه نیز دارد که روی زمین یا زانوی نوازنده قرار می گیرد.



[h=2]شکل ظاهری
[/h] شکم ساز کروی و توخالی است که مقطع نسبتا کوچکی از آن در جلو به دهانه ای اختصاص یافته و روی دهانه پوست کشیده شده و بر روی پوست،خرکی تقریبا شبیه به خرک تار و نه کاملا عمود بر سیم ها قرار گرفته است.دسته ی ساز ،لوله ای تو پر است و به طور نامحسوس به شکل مخروط وارونه خراطی شده است.انتهای بالایی این لوله؛توخالی و در طرف جلو شکاف دارد که نقش جعبه ی گوشی ها را می یابد.دسته فاقد پرده می باشد. سر ساز متشکل است از جعبه ی گوشی ها که در دو طرف آن هر یک دو گوشی کار گذاشته شده و یک قبه که در بالای جعبه قرار گرفته است.طول ساز تا سر قبه حدود ۸۰ سانتی متر است این ساز جز دسته سازهای زهی است.کمانچه ی امروزی دارای ۴ سیم می‌باشد.می گویند کمانچه در زمان قدیم فقط سه سیم داشته و احتمالاً از زمان ورود ویولن به ایران به تقلید از آن سیم چهارم به آن افزوده شده است.این سیم‌ها به موازات درازای ساز گستردگی دارد و آوای آن خیلی خوش و دلکش می‌باشد.این گرانبها ساز میتواند آواهای گوناکون بسیاری را برآرد. آوا دهی گسترده کمانچه این ساز را پادشاه سازها ساخته و در همنوازی بزرگترین پایه خنیاگری در خاور زمین و بویژه زادگاهش ایران است.کاسه صوتی این ساز از چوب توت است که با برش‌های از عاج تزیین شده‌است.






[h=2]کوک
[/h] کوک کمانچه(نسبت فاصله سیم ها به یکدیگر)در دستگاه های مختلف موسیقی ایرانی تفاوت می کند.معمول ترین کوک این است که سیم های اول و دوم نسبت به هم فاصله چهارم(یا پنجم)داشته،سیم سوم یک اکتاو بم تر از سیم اول و سیم چهارم یک اکتاو بم تر از سیم دوم می باشد.








[h=2]طرز نواختن
[/h] نوازنده ی ساز در حالت نشسته پایه ی کمانچه را روی زمین(یا صندلی) یا زانو قرار می دهد.ساز در موقع اجرا کمی حول محور خود می چرخد و هیم عمل تماس آرشه با سیم ها را آسان تر می کند.نوازنده ساز را به طور قائم در دست چپ م یگیرد و انگشتان همان دست را روی دسته می لغزاند و آرشه را با دست راست به سیم ها تماس می دهد. [h=2] نوازندگان کنونی[/h]
  • اصغر بهاری
  • رحمت‌الله بدیعی
  • اردشیر کامکار
  • مجتبی میرزاده
  • سعید فرجپوری
  • داوود گنجه‌ای
  • کیهان کلهر
  • علی اکبر شکارچی
  • درویش‌رضا منظمی
  • سهراب پورناظری
  • مهدی باقری










_______________________________________
______________________________________________



[h=2]سازهای زهی (آرشه‌ای) موسیقی ایرانی - کمانچه آلتو
[/h]







______________________________________
___________________________________________


[h=2]سازهای زهی (آرشه‌ای) موسیقی ایرانی - کمانچه باس [/h]








 

n*@*f*@*s

عضو جدید
کاربر ممتاز
سازهای زهی موسیقی کلاسیک غربی

سازهای زهی موسیقی کلاسیک غربی

سازهای زهی آن دسته از سازهای موسیقی هستند که در آنها صدا از ارتعاش زه یا تار یا سیم تولید می‌شود. معمولاً با زخمه زدن یا ضربه زدن و یا کشیدن کمان و آرشه بر روی این زه‌ها صدای دلخواه از ساز در می‌آید. سازهای زهی را به صورت‌های مختلف بخش‌بندی کرده‌اند.


سازهای زهی موسیقی کلاسیک غربی عبارتند از:



  • ویلن
  • ویولا یا ویلن آلتو
  • ویلن‌سل
  • کنترباس



_____________________________________
________________________________________


[h=2]سازهای زهی موسیقی کلاسیک غربی - ویلن
[/h]
ویولون ساز زهی و آرشه‌ای است. این ساز کوچک‌ترین عضو سازهای زهی آرشه‌ای است.

برای نواختن معمولاً روی شانه چپ قرار می‌گیرد و با آرشه که در دست راست نوازنده‌است نواخته می‌شود.


کوک سیم‌های ویولن از زیر به بم به ترتیب: می (سیم اول)، لا (سیم دوم)، ر (سیم سوم)، سل (سیم چهارم).


اصوات سیم‌های مجاور نسبت به‌یکدیگر فاصله پنجم درست را تشکیل می‌دهند. در این وسعت صدا ویولن قادر است تمام فواصل کروماتیک و کوچکتر از آن را اجرا نماید.





[h=2]تاریخچه ویولون
[/h] تاریخچه ویلن در اروپا به قرن ۹ میلادی باز میگردد.بسیاری معتقدند که ویلن نمونه تکمیل شده ساز رباب است. رباب سازی است که بعدها وقتی به اروپا آورده شد و تغییراتی در آن بوجود آمد به نام ربک در اروپا شهرت گرفت. برخی بر این باورند که ساز ویلن متعلق به یک امپراطوری هند در ۵۰۰۰ سال قبل از میلاد بوده‌است و برخی دیگر ریشه ان را در افریقا و حتی کشورهای عربی میدانند. فرمهای اولیه دارای سوراخی بودند که بر روی ساز قرار داشت اما بعدها این سوراخ از بدنه سازها حذف شدند و این ساز با چهار سیم سر اغاز ساز ویلن تکامل یافته در سالهای اینده شد. در اروپا از قرن ۱۱ به بعد ساز ویلن به صورت تکامل یافته دیده می‌شود. [h=2] پیشینهٔ ساز[/h] از اولین سازندگان ویلن می‌توان به گاسپارو برتولونی ایتالیایی نام برد، که در برخی موارد وی را مخترع این ساز می‌دانند. از شاگردان مشهور گاسپارو برتولونی آندره آماتی بود که او هم بهترین سازنده ویولن در سطح جهان یعنی آنتونیو استرادیواری ایتالیایی را پرورش داد. تا کنون کسی در جهان پیدا نشده که نه تنها بتواند هنر او را تکمیل نماید بلکه قادر نبوده ویولنی بسازد که از حیث زیبایی و صوت بتواند با ویولن‌های آنتونیو استرادیواریوس برابری نماید. جلا و ظاهر خوش ویولن استرادیواریوس چیزی در حد کیفیت خورشید که روی پوست ابریشمی تابیده باشد است و هم چنین نرمی و لطافت خاص و منحصر به فرد یا می‌توان گفت پختگی. یکی از کارهای استرادیواریوس ایجاد ویولن کنسرت است که با طنین نیرومند خود در کنسرتها مقام ارجمند دارد و موسیقی بیشتر از این لحاظ مدیون استرادیواریوس می‌باشد. تاکنون بیش از سه سده از اختراع اولین نمونه ویولن توسط گاسپارو برتولونی میگذرد و در این مدت با وجودی که کشفیات جدیدی در علوم فیزیک و شیمی نموده‌اند نه تنها نتوانسته‌اند در ساختمان ویولن تغییری بدهند بلکه از رموز کار سازندگان قدیم نیز چیزی درک نکرده‌اند. [h=2] بخش‌های ویولون[/h] خرک (در جلو)، گریف (جسم سیاه‌رنگ در عقب) و سیم‌های ویولون








این ساز از ۵۸ قطعه مختلف ساخته می‌شود.وزن آن در حدود ۴۰۰ گرم می‌باشد.

ویلن از بخش‌های زیر تشکیل شده‌است :



  • آرشه: یا کمان ترکه‌ای چوبی است که رشته‌های موی دم اسب در طول آن کشیده شده و به دو سر آن ثابت شده‌است.

  • جعبه طنینی (جعبه ریزونانس): جعبه‌ای است که از سه بخش صفحه روئی، صفحه زیرین و زوارهای دور تشکیل شده‌است. گریف، خرک و سیم گیر در این ساز از جنس چوب آبنوس (به دلیل استحکام بیشتر)می باشد.

  • دسته یا گردن: در واقع دنباله چوب آبنوس تکیه سیم هاست که محل انگشت گذاری نوازنده در قسمت بالای آن قرار دارد. نوازنده ویولن قادر است در تمام طول چوب آبنوس انگشت گذاری کند.انتهای دسته به جعبه کوچکی (جعبه کوک) ختم می‌شود که سیم‌ها در درون آن به دور گوشی‌های کوک پیچیده می‌شوند.

  • خرک: پلیست بین سیم‌ها و جعبه طنینی. نقش خرک تقسیم راه سیم‌ها، نگه داشتن سیم‌ها با ارتفاع خاص برای عبور بر روی جعبه طنینی و انتقال ارتعاشات سیم‌ها به جعبه طنینی. در داخل جعبه طنینی استوانه چوبی کوچکی قرار دارد (تقریباً در زیر محلی که خرک قرار دارد)، که نقش آن انتقال ارتعاشات به صفحه زیرین ساز و مانعی در جهت عدم شکسته شدن صفحه روئی ساز از فشار سیم‌ها و خرک.

  • گریف: از آبنوس ساخته شده و در طول دسته ویلن چسبیده‌است و تا میانهٔ جعبهٔ ساز ادامه دارد. گریف بخشی است که نوازنده با انگشت خود سیم را به آن می‌چسباند و به این ترتیب طول سیم را کوتاه می‌کند و نت‌های مختلف را می‌نوازد.

  • سیم گیر: از آبنوس ساخته شده و در فاصله اندکی از خرک تا آخر تنه ویولن کشیده شده‌است. با زهی از جنس روده یا پلاستیک یا سیم به دکمه‌ای که در قسمت پائین جدار تعبیه شده بند می‌شود.

  • سیم‌ها: سیم‌ها از جعبه کوچک سر ساز آغاز شده در طول چوب آبنوس تکیه‌گاه سیم‌ها ادامه یافته، از روی خرک عبور کرده و در سیم‌گیر مهار می‌شوند. سیم‌های ویولن قبلا از روده گوسفند (زه) ساخته می‌شد. امروزه در سیم‌های بم‌تر، روی روده سیم فلزی نازکی می‌پیچند و در سیم‌های زیرتر از مفتول فلزی تنها استفاده می‌شود.









نقش این ساز چه در ارکسترها، به صورت گروه نوازی و چه در ارکستر مجلسی و ختی بصورت تکنوازی پر اهمیت است و بیشترین نقش را در ارکستر بر عهده دارند. نخستین سازندگان معروف ویولن ازایتالیا هستند. گاسپارو داسالو نخستین ویولن حقیقی را ساخت، اما معروفترین ویولن‌ها در شهر کرمونا ساخته شدند. آندره اماتی و فرزندش نیکولا آماتی و شاگردش آنتونیو استرادیواری، بهترین ویولن‌های دنیا را تاکنون ساخته‌اند.
[h=2] نوازندگی ویولون[/h] نقش این ساز چه در ارکستر بزرگ چه به طور جمعی و انفرادی بسیار پر اهمیت است. وجهه جهانی ویولن را می‌توان در سازگاری آن با فرهنگهای مختلف و حضور این ساز در موسیقی ملل مختلف دید.
محل قرار گرفتن ویلن بر روی سطح شانه و در نزدیکی گردن نوازنده‌است.









_____________________________________
______________________________________________



[h=2]سازهای زهی موسیقی کلاسیک غربی - ویولا یا ویلن آلتو
[/h]
ویولا (یا آلتو یا ویولن آلتو ) سازی زهی و آرشه‌ای است از خانواده ویولن.






ویولا صدای منطقه متوسط سازهای این خانواده را می‌دهد: از ویولن بم‌تر و از ویولن‌سل زیرتر. از نظر شکل ظاهری مثل ویولن ولی کمی بزرگ‌تر است. چهار سیم ویولا مانند ویولن با فاصلهٔ پنجم درست با هم کوک می‌شوند. زیرترین سیم نت لا با بسامد ۴۴۰ هرتز است که به فاصلهٔ ششم بزرگ بالای نت دوی وسط پیانو است. سیم‌های بعدی به ترتیب ر، سل، و دو کوک می‌شوند. نت‌هایی که آلتو اجرا می‌کند در کلید دوی خط سوم نوشته می‌شوند.







___________________________________
_______________________________________

[h=2]سازهای زهی موسیقی کلاسیک غربی - ویلن‌سل [/h]
ویلنسل(Violoncello) سازی زهی و آرشه‌ای از خانواده ویولن است.






صدای این ساز در منطقه میانی سازهای این خانواده قراردارد. ویلنسل از ویولن و ویولا (ویلن آلتو)بزرگ‌تر است. در هنگام اجرا ، این ساز در بین دو پای نوازنده قرار می‌گیرد و از طرفی دیگر ،توسط میله‌ای که در انتهای آن وجود دارد روی زمین استوار می‌گردد. این ساز از خانواده سازهای زهی آرشه‌ای است . استفاده از این ساز در تک نوازی ها( سلو)، در گروه نوازی‌ها ،از جمله در ارکسترهای مجلسی و ارکستر سمفونی متداول است.این ساز عضو ثابت در ارکسترها به صورت استاندارد می‌باشد که در بخش باس زهی‌ها قرار می‌گیرد. همچنین در بیشتر آنسامبل‌های دیگر نیز حضور دارد. کنسرتوها و سونات‌های فراوان برای ویلنسل نوشته شده است.









[h=2]مشاهیر ویلنسل
[/h]

  • یویو-ما
  • آلیسا وایلرستاین
  • روستروپوویچ










محدودهٔ صوتی









_________________________________________
________________________________________________


[h=2]سازهای زهی موسیقی کلاسیک غربی - کنترباس [/h]
کنترباس بزرگ‌ترین و بم‌ترین ساز زهی آرشه‌ای است که یا به وسیله آرشه، و یا از طریق زخمه زدن(پیسیکاتو) نواخته می‌شود. امروزه این ساز در موسیقی کلاسیک غرب در دسته سازهای زهی نقش معمی را در ارکستر ایفا می‌کند. کنتر باس نه تنها در موسیقی کلاسیک غربی ، بلکه در دیگر سبک‌های موسیقی مانند جاز، بلوز و راک اند رول کاربرد دارد.









این ساز دارای ۴ سیم است ، اما نمونه‌های ۵ سیمه این ساز نیز وجود دارد.( کنترباس‌های ۵ سیمه قادرند ۴ نت بمتر از کنترباس‌های ۴ سیمه اجرا کنند) سیم‌های کنترباس با فاصلهٔ چهارم درست کوک می‌شوند. اولین سیم کنترباس که زیرترین کوک را دارد سیم سل و به ترتیب: ر، لا و می.( در صورت ۵ سیمه بودن بم ترین سیم،سیم دو است) زیرترین سیم کنترباس نت سل در اکتاو سوم است. برای این ساز با کلید فای خط چهارم نت نویسی می‌گردد. صدای حاصله ، یک اکتاو بم تر از نت نوشته شده برای این ساز است.








کوک سیم ها و محدوده صدائی کنترباس

[h=2] پیشینه[/h] از کنترباس به عنوان تنها ساز مدرن خانواده ویولا دا گامبا نام برده می‌شود، خانواده‌ای که اصلیت اروپایی دارد و در قرن ۱۵ میلادی پدید آمد. به همین خاطر می‌توانیم به این ساز ویول بیس نیز بگوییم. با این حال این مسئله که آیا کنترباس مستقیماً از خانواده ویولا دا گامبا است یا نه، به طور کامل به جواب نرسیده‌است.






تا قبل از صده ۲۰ میلادی بسیاری از کنترباس‌ها تنها سه سیم داشتند، در مقابل سازهای معمول خانواده ویولا دا گامبا که پنج یا شش سیم داشتند، و یا سازهای خانواده ویولون که چهار سیم داشتند.
پال برن در کتاب «تاریخی از کنتر باس»، با اشاره به چندین منبع می‌گوید کنترباس به عنوان یک بیس حقیقی در خانواده ویولون ریشه دارد. وی توضیح می‌دهد، در صورتی که شکل ظاهری کنترباس به خانواده ویولا دا گامبا شبیه می‌باشد، اما ساختمان داخلی‌اش تقریباً با سازهای خانواده ویولون برابری می‌کند، و با ساختمان داخلی ویولاها بسیار متفاوت می‌باشد. [h=2] آرشه
[/h]





مقایسه آرشهٔ فرانسوی(بالا) و آلمانی(پایین) برای نواختن کنترباس دو مدل آرشه توسط نوازندگان این ساز استفاده می‌شود :۱- آرشهٔ آلمانی ۲-آرشهٔ فرانسوی . از نظر ساختمان آرشه، در آرشهٔ فرانسوی فاصلهٔ بین فراگ آرشه و چوب کمتر از آرشهٔ آلمانی است .(آرشهٔ فرانسوی شبیه به آرشهٔ دیگر سازهای زهی میباشد). هرکدام از این دو نوع آرشه دارای تکنیک نوازندگی متفاوت میباشد.













 

E . H . S . A . N

مدیر تالار مهندسی معماری مدیر تالار هنـــــر
مدیر تالار
آشنایی با آلات مختلف موسیقی

آشنایی با آلات مختلف موسیقی

مقاله اي كه مي بينيد به معرفي چندين ساز مختلف از آلات موسيقي پرداخته . تاليف اين معرفي ها كار خانم گلنار محمدي فر بوده است .

بربط:


بربط سازي است ايراني که از عهد باستان در ايران وجود داشته و در زبان فارسي به آن رود يا شاهرود هم گفته مي شده ولي پس از قبول دين اسلام از طرف اکثريت ايرانيان و تاثير فرهنگ و هنر ايراني بر فرهنگ عرب بربط يکي از سازهاي اصلي موسيقي عرب شد که در زبان عربي به آن عود يا مرهر يا کران مي گويند.
در اين زمان عود به معناي ترکه چوب نازک و چوب مي باشد.
هنرمندان و صنعت گران ايراني که براي ساختن کعبه به مکه آمده بودند بربط و طرز نواختن آن را با خود به آن مکان مقدس بردند و ابن سريج يکي از نوازندگان و موسيقي دانان بزرگ و به نام آن روز عرب بربط را که انواع گوناگون داشته از ايرانيان به عاريت گرفت و اولين شخصي بود که موسيقي عرب را با اين ساز ايراني اجرا کرده است. اين ساز سابقا 4 سيم داشته که زرياب در اندلس سيم پنجمي به آن اضافه مي کند. زرياب کبير يکي ديگر از نوازندگان بزرگ بربط همان زمان که در دربار هارون الرشيد بود با نوع آوري و ابداعات و ابتکارات خاص خود تغييراتي در عود داده بود.با اين حال عود ساخت او با آن که مساوي سازهاي ديگر بود از همان چوب ساخته مي شد از لحاظ وزن حدود يک سوم وزن عودهاي معمولي سنگين تر بود .سيم اول عود وي از ابريشم بافته مي شد که از تار سازهاي همکاران و رقيبانش بسي بهتر بود. سيم هاي دوم و سوم و چهارم سازش را از روده بچه شير مي تافته.عود چهار سيم را عود قديم يا عود کلاسيک مي ناميدند.عود کامل با پنج سيم که براساس گام سيتماتيسها پرده بندي مي شده.
اعراب کوک نوع ايراني را براي کوک کردن سيم ها در حالت آزاد عود قبول کرده اند(لا ر سل دو)



پیانو



کلمه پيانو تصغير شده کلمه pianoforte به معناي: ساز شستي دار که به سال 1709 توسط bartolommeo cristofori تحت نام گراوي چمبالو کول پيانو افورته از روي ساز ديگري به نام هارپسيکورد ساخته شد.
کريستوفوري مخترع اين ساز تغيير در مکانيسم زخمه اي آن به وجود آورده آنرا کوبشي نمود. در ساز پيانو شستي ها با مکانيسم خاصي به مضرابهاي چکشي ساز مربوط مي شوند به طوري که هرگاه بر روي شستي بکوبيم چکش مضراب نيز بر روي سيم کوبيده شده و به خاطر آزاد گذاردن سيم در ادامه ارتعاش کمي به عقب بر ميگردد.
در کنار هر يک از چکش هاي پيانو يک دستگاه خفه کننده صدا وجود دارد که مانع از ادامه طنين صوت است. به علاوه پدالهاي پيانو به دلخواه اجرا کننده طنين صوت را از اين حد کمتر يا زيادتر مي کند و به اين طريق نوازنده پيانو مي تواند با کمال سهولت به آهنگي که اجرا مي کند حالت بدهد.
امروزه پيانو به دو شکل مختلف ساخته مي شود: پيانوي بزرگ که به فارسي گاهي آن را اشتباها پيانو رويال ناميده اند متشکل از سه پايه و بر روي آن جعبه اي بزرگ و کمابيش سه گوش که يک ضلع آن به رديف شستي ها اختصاص يافته و دو ضلع ديگر منحني دار از دو جانب ادامه يافته به يک ديگر متصل مي شوند. در اين نوع چکش ها از زير سيمها به آنها کوبيده مي شوند. نوع دوم که آن را به زبان اروپائي پيانينو يا پيانو کوچک اصطلاح کرده اند و به فارسي پيانوي ديواري موسوم شده است. در اين نوع سيمها عمودي قرار دارند و چکش ها از جلو به سيمها برخورد مي کنند.
پيانو بعد از ارگ از لحاظ بزرگي ميدان صدا و تنوع حصول طنين هاي بسيار مطبوع ترين و وسيعترين ساز در بين سازهاي موسيقي است. ميدان صداي آن کمي بيش از هفت اکتاو است. اين خصوصيت سبب شده که پيانو به عنوان ساز سلو ساز همراهي کننده و نيز ساز شرکت کننده در ارکستر مجلسي و ارکستر بزرگ همه جا بتواند نقشي داشته باشد.
پيانو در زمان فتحعلي شاه به ايران آورده شد و از زمان ناصرالدين شاه مورد توجه قرار گرفت.
پس از تاسيس موزيک دارالفنون در کنار ديگر سازهاي خارجي مانند ارگ و قره ني و فلوت و ويولن نوازندگي آن معمول شد و رواج گرفت و چون بزرگ و سنگين و گران قيمت بود و هر کسي قدرت خريد آن را نداشت و تنها اعيان و اشراف به آن دسترسي داشتند اسباب تجمل خانه و وسيله تشخص آنها گرديد.
مي گويند اولين کسي که اين ساز را کوک ايراني کرد و در آن آهنگهاي ملي نواخت محمد صادق خان سرورالملک بود
منبع:
فرهنگ تفسيري موسيقي
تاريخ موسيقي ايران
ساز شناسي


تار :



تار که اکنون در ميان سازهاي ذوات الاوتار مضرابي متداولترين آلات موسيقي است و کامترين ساز ايراني به شمار مي رود. و براي نشان دادن نتهاي مختلف آهنگها و نغمه هاي موسيقي ملي و معرفي الحان ايراني بهترين است و طنين و آهنگ مطلوبي دارد.
چنانکه از کتابهاي ادب و تاريخ و فرهنگها و ديگر نوشته ها بر ميآيد در قديم به آن بربط مي گفتند و بيشتر نويسندگان در کتابهاي خود آن را عود خوانده و از آن بحث مي کنند و عود معرب بربط است.بکار بردن کلمه تار به معني ساز معروف کنوني در کتابهاي موسيقي معمول نبوده و در قديم به اين نام خوانده نميشده است. ظاهرا نخستين بار دردوره صفويه به اين نام معروف شده است. زيرا چنانکه گذشت در گذشته معمولا به بربط يا عود و شايد بعدها چهار تار و پنچ تار مي گفتند و بعيد نيست که از دوره صفويه بر اثر کثرت استعمال و سهولت تلفظ اين کلمه را مخفف کرده عدد 4 و 5 و 6 را از اول آن برداشته اند و تنها کلمه تار بدون ذکر تعداد اوتار اين ساز در تلفظ مرسوم گرديده و از اين زمان تار به معني ساز معروف کنوني رواج گرفته باشد.
در عصر قاجاريه تار يکي از سازهاي معروف و متداول موسيقي ايران بود و نام آن در اشعار اين دوره مکرر آمده است.
تار تا اين زمان ظاهرا پنج سيم داشته(دو سفيد، دو زرد و يک بم) معروف است که سيم ششم را مشتاق عليشاه اصفهاني معروف اواخر عصر زنديه که استاد در نوازندگي تار و سه تار بوده به آن افزوده است. و در قديم تارها را از ابريشم مي ساختند.
تار جز دسته سازهاي زخمه اي است يعني به وسيله مضراب زدن بر روي سيم نواخته مي شوند.تار يکي از سازهاي قديمي ايراني است که به آن وتر مي گفتند و هنوز به خوبي از تاريخ دقيق ساخت و پيدايش آن اطلاع درستي در دسترس نمي باشد ولي از قرار معلوم تاريخ آن به زمان ابونصر فارابي برمي گردد. صفي الدين ارموي-خواجه بها الدين و ابوالفرج اصفهاني و تني چند از استادان موسيقي هر يک درباره تقسيم فواصل پرده که موافق پرده هاي تار نيز ميباشد مطالبي نوشته اند. تار از يک کاسه که روي آن پوست کشيده اند و به دو قسمت بزرگ و کوچک تقسيم شده تشکيل شده که قسمت بزرگ را شکم و قسمت کوچک را نقاره مي نامند.دسته تار 45 تا 50 cm است و جعبه اي در انتهاي دسته تار قرار دارد که آن را جعبه گوشي مي نامند و از دو طرف آن سه گوشي بر سطوح جانبي اين جعبه تعبيه شده است. تعداد سيمهاي تار 6 عدد است. که دو رشته آن از جنس آهن و بقيه از جنس مس زرد رنگ است.
کاسه صوتي اين ساز از چوب توت دسته آن از چوب گردو و گوشي هاي آن از چوب شمشاد است.دهانه کاسه صوتي به وسيله پوست پوشيده شده است. اين ساز در تمام ايران متداول است. تار را با يک تکه مس زرد رنگ که به انتهايش موم وصل مي کنند و مضراب نام دارد مي نوازند


طنبار



در لغت نامه دهخدا در خصوص طنبار، طنبور و طنبوره و .... چنين آمده است:
طنبار معرب طنبور سازي است معروف. طنبور يكي از آلات ذوات الاوتار است.
قسمتي از آن را شش تا گويند كه شش تار دارد و قسمتي ديگر را سه تا كه سه تار دارد. در قديم دو وتر بر آن بوده و امروز تا شش متر بر آن كنند . ساز ديگري در ايران بنام طنبور يا تنبور سابقه قديم دارد، اين ساز دو سيم داشته و مضرابي بوده كه با انگشتان دست راست نواخته مي شود، و هم اكنون در كردستان معمول است. شكل طنبور همه جا در نقاشي هاي قديم بخصوص در مينياتورها ديده مي شود و كاسه آن از چوب است و دهانه آن هم پوست ندارد، مثل سه تار ولي كاسه اش بزرگتر است به شكل يك نصفه خربزه .
تنبور داراي شكمي گلابي و دسته اي دراز است كه بر روي آن از 10 تا 15 پرده بسته مي شود. رويه جلويي شكم چوبي است. دسته اين ساز مانند سه تار، بر سر ساز متصل است و سر در حقيقت، ادامه دسته است كه بر روي سطوح جلويي و جانبي آن، هر يك دو گوشي كار گذارده شده كه سيم ها به دور آنها پيچيده مي شوند. سيمهاي تنبور 4 عدد و معمولاً به فاصله هاي مختلف كوك مي شده است. اين ساز معمولاً بدون مضراب و با انگشت نواخته مي شود.
چنانكه در تاريخ موسيقي ايراني نوشته شده در قديم سازي به نام تنبور وجود داشته و از آن انواع مختلفي ذكر كرده اند. مثلاً گفته شده كه فارابي تئوري دان مشهورموسيقي ايران، تنبور بغدادي و تنبور خراسان را دستان بندي كرده است. اين ساز از دسته سازهاي شهري است.[/
منابع :
كتاب سرگذشت موسيقي ايران تاليف روح ا... خالقي، جلد اول ص 541.
بخش سازهای رادیوی جمهوری اسلامی ایران




دف


در قديم دف يا دايره کوچک را که چنبر آن از روي و برنج ساخته مي شد خمک يا خمبک مي گفتند و به دست زدن با وزن و به اصطلاح بشکن زدن هم خمبک يا خمبک مي گفتند و ما ذيل عنوان تنبک و دنبک و سابقه اين به تفصيل از آن گفتگو خواهيم کرد.
در کتابهاي لغت در معني دف يا دايره مي نويسند: آن چنبري است از چوب که بر روي آن پوست کشند و بر چنبر آن حلقه ها آويزند. دف يا دايره هاي هم بوده که بر چنبر آن زنگ تعبيه مي کردند و مي نواختند. زنگهاي دف را جلاجل مي گفتند. در قديم براي آنکه طنين بهتري داشته باشد روي دف پوست آهو ميکشيدند. در دوره اسلامي به کساني که دف يا دايره مي نواختند جلاجل زن مي گفتند. در ايران کهن جلاجل وسيله اي بيضي شکل و بزرگ بود که زنگ هايي بر آن مي بستند و در جنگها به کار مي بردند و ظاهرا صداي مهيبي داشته است. دف يا دايره کوچک را که بر آن زنگوله تعبيه مي کنند و اکنون متداول است دايره زنگي مي گويند.
اين ساز ضربه اي موسيقي چنانکه از کتابهاي موسيقي و نوشته ها و اشعار بر مي ايد در دوره اسلامي ايران براي پشتيباني از ساز و حفظ وزن به کار مي رفته و رکن اصلي مجالس عيش و طرب و محافل اهل ذوق و عرفان بوده که قوالان به تنهاي هم با خواندن سرود و ترانه آن را به کار مي بردند.
پس از آنکه تنبک يا دنبک کوچک و مجلسي شد به تدريج جاي دف را گرفت و از رونق دف کاست.
با اين حال دف يا دايره اکنون نيز به کار است و بيشتر آن را در ولايات و قراء و شهرهاي کوچک وقصبات در مجالس عيش و سرور به کار مي برند به ويژه در آذربايجان بسيار متداول است و نوازندگان ماهر دارد.
دايره زنگي هم در مجالس طرب به کار مي رود و در مجالس ساز و آواز و رقص و کنسرتها از آن استفاده ميشود


تنبک


چنانکه فرهنگ ها مي نويسند در قديم دف يا دايره کوچک را که چنبر آن از روي و برنج ساخته مي شد خمبک يا خنبک مي گفتند و دست به هم زدن را با وزن و اصول براي اظهار مسرت وسرور نيز مجازا جمبک مي گفتند. گمان مي رود خم يا رويينه خم را که در روزگار کهن ايران از روي مي ساختند و در جنگها به کار مي بردند نيز خمبک يا تنبک هم مي گفتند.بعدها آن را با تغييراتي به صورت کوچکتري ساخته و در مجالس عيش و طرب از آن استفاده کرده اند و آن را خمک يا خمبک گفته اند زيرا خمک يا خمبک مصغر کوچک شده خم و خلب است بنابراين روئينه خم که شايد شبيه به تاس بوده کوچک کرده و تغييراتي مناسب مجلس در آن داده اند و به آن نيز خمبک و تنبک گفته اند و اين در واقع مادر تنبک يا ضرب امروزي است و پس از تکامل به صورت تنبک يا دنبک،ضرب کنوني در آمده و به همين نام شهرت يافته است. کتابهاي لغت در معني تنبک يا دنبک مي نويسند: دهل کوچکي بوده است که دم درازي داشته و آن را زير بغل مي گرفته اند و مي نواختند. اين ساز ضربي به تدريج رو به تکامل نهاد و در سده هاي اخير به صورت کنوني درآمد. از ميان سازهاي ضربه اي موسيقي ايران تنبک کامل ترين سازي است که تاکنون ساخته شده و آن را از گلپخته و چوب مي ساخته اند و اکنون نيز مي سازند.
معمولا روي ضرب پوست بره مي کشند و براي نوع گلي بزرگ آن را که در زورخانه ها به کار مي برند از پوست گوسفند استفاده مي کنند. بهترين تنبک ها ساخت شيراز بود و اکنون نيز بيشتر زنهاي چادر نشين اطراف شيراز به ساختن آن اشتغال دارند و آن را از چوب گردو و چوب ديگري از درخت هاي مخصوص فارس مي تراشند.
ساختمان تنبک استوانه مانندي است مختلف القطر به طول 40 سانتيمتر در دو قسمت متساوي شامل گردن و شکم. گردن که آن را نفير مي ناميدند و اکنون گلويي مي گويند به طول 20 سانتيمتر و محيط آن 30 سانتيمتر است.قطر دهنه خارجي نفير که تا حدي شبيه قيف است 13 سانتيمتر، شکم طولش به اندازه طول گردن نفير و محيط دور آن 90 سانتيمتر است.
دهنه شکم ضرب که بر آن پوست مي کشند نصف طول دمبک است. در تنبک هاي خوب طول نفير و شکم و قطر دهنه مساوي است. تنبک از نظر ساخت و نقش مهمي که در موسيقي ايفا مي کند مورد توجه اروپايياني که در سده هاي اخير به ايران آمده اند قرار گرفته است.
پيتر دولاواله ايتاليايي از مجلس بزمي در همدان چنين مي نويسد:
(در اتاقيکه در آن پذيرايي مي شدم سه تن از زنان مطرب نيز با سازهاي گوناگون ميزدند و مي خواندند که يکي از سازها چند رشته داشت اما مثل عود و گيتار ما نبود آلات ديگري نيز مانند طبل هايي که دختران جوان ايتاليايي هنگام تابستان مي زنند داشتند اما بزرگتر و خوش آهنگتر و زيباتر که قطعا نمونه اي چند از آنها خواهيمخريد و بر ساير طرفه ها و يادگاري ها سفر خواهيم افزود.)
تنبک هاي بزرگي که از گل پخته و به وسيله کوزه گران ساخته مي شد و بر روي آن پوست گوسفند يا آهو مي کشيدند در زورخانه ها به کار مي رفت و ضرب از ارکان عمده در ورزشهاي باستاني بود. اکنون نواختن ضرب در زورخانه ها به عهده کسي است که به او مرشد مي گويند لکن در سده هاي گذشته مرشد يا کهنه سوار به کسي مي گفتند که معلم و مربي ورزشکاران بود و نوازندگي ضرب را شخص ديگري بر عهده داشت.
پس از آنکه در اواخر دوره صفويه اصول تصوف بيش از پيش در زورخانه ها رواج يافت کهنه سوارها عنوان مرشدي يافتند . ضرب گرفتي را نيز به عهده گرفتند و در سکويي که به آن سردم مي گفتند مي نشستند و خوانندگي مي کردند. سازهاي ضربه اي مانند دف و تنبک که در مجالس عيش و سرور و محافل انس به کار مي رفته به نغمات و الحان نوازندگان و اشعار خوانندگان روح و جان مي بخشيده و شنوندگان را به انبساط مي آورد.از عهد ناصري به بعد نوازندگان به نامي در ضرب ظهور کردند که در نواختن آن و خواندن تصنيف و اشعار ضربي شهرت به سزايي داشتند.
تنبک و ساختمان آن:
ساختمان اين ساز ضربه اي پوستي به شکل استوانه اي است که يک سوي آن را با پوست پوشانيده اند و طرف ديگرش باز است. جنس اين استوانه ممکن است ازچوب يا فلز و يا گل پخته باشد که به تجربه ثابت شده که نوع چوبي آن بهتر از دو نوع ديگر است.
فرم يا شکل ظاهري اين ساز در نواحي مختلف فرق مي کند. و ساختمان تنبک نيز از حيث اندازه کاملا مشخص شده نيست و به اندازه هاي گوناگون ساخته مي شود. سازي که اينک به عنوان تنبک يا ضرب مي شناسيم با شکل و شمايل امروزي تقريبا از دوران قاجاريه شناخته شده است. همچنين اي ساز تاکنون با 23 نام خوانده شده که عبارنتد از: دمبر-تنبک-تنبگ-تنبيک-تنتک-خمبک-دمل-دمبک-خوراژک-تمبک-تبنک-تبنگ-دمبرک-تنوک-خنبک-خمک-دمبال-دنبک-خمچک-دمبک-ضرب.
تنبک از پنچ قسمت تشکيل شده است:
1.پوست 2.دهانه ي بزرگتر 3.تنه 4.نفير يا گلويي 5.کاليبر يا دهانه اي
پوست تنبک:
پوست از حساس ترين قسمت هاي آن به شمار ميآيد و از جنس پوست بز ميش بره آهو ماهي بز کوهي اسب است اما پوست کهنه بز يا ميش بهتر است. در صورتي که پوست تنبک در اثر گرما زيادتر از حد معمول خشک و کشيده شود حتي الامکان بايد از آب زدن به آن خود داري کرد چرا که آب زدن اگر چه ممکن است به طور موقت پوست را خوش صدا کند ولي در اثر تکرار باعث خرابي و بد صداي آن مي گردد لذا براي جلوگيري از اين کار بايد هميشه تنبک را در گرما وارونه روي زمين يا موزاييک گذاشت تا پوست به تدريج رطوبت زمين را جذب کند و احتياجي به آب نداشته باشد .
دهانه ي بزرگ: در حقيقت همان دهانه گشاد يا فراخ ساز را تشکيل مي دهد که پوست روي آن کشيده مي شود. اندازه ي قطر دهانه بزرگ يک ميزان استانداردنيست(بزرگي يا کوچکي). و از لحاظ شکل ظاهري شکل دايره است.
تنه: اين قسمت از ساز کاسه طنين يا کاسه آکوي تنبک را تشکيل مي دهد. تنه بايد از رو عاج داشته باشد ولي از داخل صاف باشد(منظور از عاج شيارهاي است که روي تنه به موازات دهانه بزرک ايجاد مي شود.
نفير: قسمتي از بدنه ي تنبک است که داراي قطر کمتري بسبت به تنه بوده و از آن باريکتر است که از يک طرف به تنه و از طرف ديگر به دهانه کوچک شيپور مانند ختم مي شود.

براي ساخت تنبک معمولا از چوب درخت گردو-توت-افرا و چوبي معروف به جنگلي استفاده مي کنند و اين ساز براي همراهي کردن آلات موسيقي به کار مي رود و با دو دست نواخته ميشود




رباب


رباب به ضم اول بر وزن غراب سازي باشد مشهور که مي نوازند و آن تنبور مانندي بود بزرگ و دسته کوتاهي دارد و بر روي آن به جاي تخته پوست آهو کشند و شکلي که در برهان از رباب چاپ شده شبيه تار است و کاسه آن شامل دو قسمت است به اصطلاح کاسه و نقاره خانه . عبد القادر مراغي در مقاصد الالحان در وصف سازها مي نويسد : اما رباب و آن سازي بود که بعضي بر آ« سه وتر بندند و بعضي چهار و بعضي پنج و اوتار آن مزوج بندند چنان که هر دو وتر را حکم يک وتر باشد و کوک آن همچون کوک عود باشد. دانلد يولچ انگليسي در مجله روزگار نو مقاله اي با عنوان برخي سازهاي شرقي و غربي رباب را به هيات چهار پهلو و کمانه رسم کرده مي نويسد رباب عربي است که يک يا دو سيم داشت و آن را با کمان مي زدند و از اين ساز عربي دو فرزند اروپايي به وجود آمد .
از گفته عبد القادر مراغي آشکار مي شود سازي که ميان عربها با کاسه و سطح مربع رواج داشته و به آن رباب مي گفته اند به يکتاي معروف بوده نه به رباب.
در بخش اول سرگذشت موسيقي ايران آنجا که از غژک مي گويد نوشته است:
”فارابي در کتاب موسيقي اش نامي ار غژک نمي برد اما از ساز ديگري مي گويد که شباهت کامل به غژک داشته و داراي دو سيم بوده و بي گمان نواخته مي شده است نام اين ساز رباب است”
و نيز مينويسند: (رباب اول دو سيم داشته بعدها يک سيم ديگر به آن اضافه شده و با کمانه به صدا در آمده و همان است که ما امروز کمانچه مي گوييم.)
چون رباب عربي را با بدنه چهار پهلو وصف کرده اند و هم آن را تنبور مانند با شکم دو کاسه مانند تارنوشته اند و آن را کمانه اي و مضرابي هر دو گفته اند نمي توان به طور قاطع آن را جد کمانچه دانست بخصوص که مولف مقاصد الا لحان(رباب غژک کمانچه) هر يک را جداگانه وصف کرده و رباب و کمانچه را دو ساز دانسته است.
رباب مجموعاً از 4 قسمت، شكم، سينه، دسته و سر تشكيل شده است.
شكم در واقع جعبه اي به شكل خربزه است كه بر سطح جلويي آن پوست كشيده شده و خركي كوتاه روي پوست قرار گرفته است. سينه نيز جعبه اي مثلث شكل است كه سطح جلويي آن تا اندازه اي گرده ماهي و از جنس چوب است. در سطح جانبي سينه (سطحي كه هنگام نواختن دربالا قرارمي گيرد) هفت گوشي تعبيه شده كه سيمهاي تقويت كننده صداي ساز به دور آنها پيچيده مي شوند. بر سطح جانبي ديگر (سطح پائيني)، پنجره اي دايره اي شكل ساخته شده است. دسته ساز نسبتاً كوتاه است و بر روي آن حدود ده «دستان» بسته مي شود و بالاخره در سر ساز، مانند تار، جعبه گوشي ها قرار گرفته و در سطوح بالائي و پائيني اينجعبه، هريك سه گوشي تعبيه شده است. سطح جانبي جعبه گوشي ها كمي به طرف عقب ادامه يافته است. تعداد سيمهاي رباب شش يا سه سيم جفتي است كه سيمهاي جفت با يكديگر همصوت كوك مي شوند.
سيمهاي رباب درقديم از روده ساخته مي شده در حاليكه امروز آنها را از نخ نايلون مي سازند و سيم بم روي نايلون روكشي فلزي دارد. مضراب رباب امروزي مانند مضراب عود از پر مرغ ساخته شده است. رباب اساساً محلي است و بيشتر در نواحي خراسان و مرز افغانستان معمول است
منابع:
سرگذشت موسيقي ايران
مقاصد الالحان
تاريخ موسيقي ايران
رادیوی جمهوری اسلامی ایران



سه تار


شكل ظاهري آن مانند تار است. با اين تفاوت كه شكم آن يك قسمتي، گلابي شكل و كوچكتر است، سطح رويي كاسه سه تار نيز چوبي است؛ سه تار امروزي چهار سيم دارد. خرك سه تار كوتاهتر از خرك تار بوده و دسته آن نيز ازدسته تار نازكتر است. سه تار فاقد «جعبه گوشي» است و گوشي هاي چهارگانه آن، دو عدد در سطح جلويي انتهاي دسته (سرساز) و دوتاي ديگر درسطح جانبي چپ (درهنگام نواختن درسطح بالايي) كار گذاشته شده اند.
تعداد دستان هاي سه تار در زمان حاضر، مانند تار 28 است.
سه تار با ناخن انگشت اشاره (و گاه توأم با ناخن انگشت وسطي) دست راست نواخته مي شود. به عبارت ديگر «مضراب» سه تار در واقع ناخن انگشتان نوازنده است. و به همين دليل و به علل اكوستيكي ديگر، صداي اين ساز ضعيف بوده، براي تكنوازي در جلوي جمعيت يا همنوازي در اركستر مناسب نيست. چنين به نظر مي رسد كه سه تار در قديم، سازي محلي بوده و در آن زمان سه سيم داشته است (كلمه «سه تار» دلالت برهمين نكته مي كند) ولي بعدها شهري شده و سيمي بر آن افزوده اند
منبع : رادیوی جمهوری اسلامی ایران



سنتور


این ساز از جعبه اي ذوزنقه اي شكل تشكيل شده كه اضلاع آن عبارتند از: بلندترين ضلع، نزديك به نوازنده و كوتاهترين ضلع و موازي با ضلع قبلي و دور از نوازنده و دو ضلع جانبي با طول برابر، دو ضلع قبلي را به طور مورب قطع مي كند. ارتفاع سطوح جانبي 8 تا 10 سانتيمتر است.
جعبه سنتور مجوف است و تمام سطوح جعبه چوبي است. بر روي سطوح فوقاني دو رديف خرك چوبي قرار دارد؛ رديف راست نزديكتر به كناره راست ساز است و رديف چپ كمي بيشتر يا كناره چپ فاصله دارد (فاصله بين هرخرك رديف چپ تا كناره چپ را «پشت خرك» مي نامند). از روي هر خرك چهار رشته سيم همكوك عبور مي كند ولي هر سيم به گوشي معيني پيچيده مي شود. گوشي ها در سطح جانبي راست كنار گذاشته شده اند. سيمهاي سنتور به دو دسته «سفيد» (زير) و «زرد» (بم) تقسيم مي شوند. دسته سيمهاي سفيد بر روي خركهاي رديف چپ و سيمهاي زرد بر روي خركهاي رديف راست به تناوب قرارگرفته اند طول قسمت جلوي خرك در سيمهاي سفيد دو برابر طول آن در قسمت پشت خرك است و مي توان در پشت خرك نيز ازسيمهاي سفيد استفاده كرد (صداي آن به نسبت عكس طول، يك اكتاو نسبت به صداي قسمت جلوي خرك بالاتر است). هم چنين هرسيم زرد يك اكتاو بم تر ازسيم سفيد بلافاصله بعد از آن صدا مي دهد.

سنتور كروماتيك و سنتور كروماتيك بم
به منظور تكميل فواصل كروماتيك بين اصوات و نيز به قصد تأمين اصوات بم، حدود بيست ساله اخير دو نوع سنتور با تعداد زيادتر خرك ساخته شده است. سنتوركروماتيك با همان ميدان صداي سنتورمعمولي ولي با خرك ها و اصوات كروماتيك بيشتر. ميدان صداي سنتور كروماتيك بم يك فاصله پنجم بم تر از سنتور كروماتيك است و وسعت آن سه اكتاو و نيم است.
در دو نوع سنتور كروماتيك هر صوت توسط سه رشته سيم همكوك حاصل مي شود به عبارت ديگر روي هر خرك سه سيم تكيه كرده است. از هر دو سنتور كروماتيك و كروماتيك بم در حال حاضر تنها استفاده هاي همنوازي مي شود
منبع : رادیوی جمهوری اسلامی ایران

سنتور دوطرفه


سنتور دو طرفه یکی از ابداعات استاد داریوش سالاری از سازندگان برجسته سنتور است.سنتور بیسکویتی نیز از ابداعات دیگر ایشان است.با وی گفتگویی کرده ام که به زودی به چاپ خواهد رسید.اما عکس های حاشیه این گفتگو را که دوست گرامی ام حسین صالحی گرفته است کم کم در وبلاگ قرار می دهم شاید مورد توجه تان قرار گیرد.چندی پیش دوستی از خارج برایم میلی فرستاد و نت های قطعات خوارزمی و ترانه را خواست که آدرسش در زیر آمده است.هر دو قطعه ساخته استاد فرامرز پایور در دستگاه ماهور است و در کتاب هشت قطعه آمده.درباره استاد تجویدی کوچک تر از آنم که حرفی بزنم و می دانم که او نمرده است و در دل تک تک شما زنده است و خواهد درخشید و دوباره زندگی خواهد کرد.
ترانه 1
ترانه 2
خوارزمی 1
خوارزمی 2
برای دیدن عکس های دیگر بر روی لینک های زیر کلیک کنید:
عکس ۱
عکس۲
عکس ۳



عود


یک ساز ایرانی که در حمله ی اعراب فراموش شد و اعراب نامه آن را عود نهادند اما در اصل نام عود بربط است که در شعر های شاعران قدیم نیز در مورده این ساز بسیار یاد شده است با امید پیشرفته روز افزون این ساز در میهنمان



قانون


قانون سازی است ایرانی الاصل که در حمله ی اعراب به ایران این ساز توسط ایرانیان به دسته فراموشی سپرده شد و به راحتی به اعراب واگذار گردید واگذاری این ساز توسطه ایرانیان همانا و ادعای مالکیت سازه قانون توسط اعراب همان شد که در ایران دیگر این ساز که ظاهری همانند سنتور و نوایی خوش آهنگ دارد بیش از پیش به فراموشی سپرده شود اما در این میان کسی است که هنوز بر اصلیت خود پا بر جاست و این را فرا میگیرد سپس صاحب سبکه ده انگشتی در این ساز می شود و هم اکنون سالهاست که در ایران به آموزشه این ساز می پردازد و او کسی نیست جز سرکاره خانومه ملیحه ی سعیدی که زنده یاد استاداحمد ستوده همسر ایشان نیز به ساخت این ساز می پرداختند
با آرزوی طول عمر برای این استاد و شاگردی زیره سایه ی ایشان و آشنایی بیش از پیشه ایرانیان با قانون




قیچک


شكم ساز از دو قسمت مجزا از يكديگر تشكيل يافته، قسمت تحتاني كوچك تر و به شكل نيم كره است كه بر سطح مقطع جلو پوست كشيده شده و روي پوست خرك ساز قراردارد: قسمت بالائي بزرگ تر، مانند چتري روي قسمت تحتاني قرار گرفته و هر دو قسمت توسط سطحي منحني ازعقب به هم اتصال يافته اند و در نتيجه در جلو يا بين دو قسمت حفره اي تشكيل شده است. سطح جلوئي قسمت بالا، جز در ناحيه وسط كه زير گردن ساز قرار گرفته به صورت دو شكاف پهن باز است.
دسته ساز تقريباً در نصف طول خود روي شكم قرارگرفته و نيمه ديگر در بالا به جعبه گوشي ها متصل است و دسته فاقد «دستان» است. سر متشكل است از جعبه كوچك (محل قرارگرفتن چهار گوشي، هر دو گوشي در يك طرف آن) و يك زانده منحني شكل براي آويختن ساز كه كمي به عقب برگشته و جهتي افقي يافته است. قيچك اساساً جزو دسته سازهاي محلي بوده كه در سالهاي اخير درحمايت وزارت فرهنگ و هنر به شهر آورده شده و نه تنها ساختمان و كوك آن را تكميل و تنظيم كرده اند، بلكه آن را به سه اندازه مختلف، قيچك سوپرانو (به طول 5/56 سانتيمتر) قيچك آلتو ( 63 سانتيمتر) و قيچك باس به همان نسبت بزرگ تر ساخته اند.
طول سيم مرتعش در قيچك سوپرانو =5/33 ، در قيچك آلتو =5/37 و قيچك باس 70 سانتيمتر است. وسعت هر يك ازانواع حدود سه اكتاو است. قيچك سوپرانو سازي است كه قابليت تكنوازي و همنوازي هر دو را حائز است ولي دو نوع بعدي (التو و باس) بيشتر به منظور همنوازي در اركستر به كار مي رود. آرشه قيچك پس ازاستاندارد شدن ساز، عيناً همان آرشه ويولون است. قيچك از انواع سازهاي محلي است كه در سالهاي اخير به شهر آمده و مورد استفاده قرار گرفته است و بيشتر در نواحي جنوب شرقي ايران معمول است و در آن نواحي حتي، طبق عقيده و سنت اهالي براي معالجه امراض بكار مي رود. در سطح فوقاني شكم و پشت دسته سوراخ و حلقه اي است كه دو تسمه برآن الصاق مي شود: يكي از تسمه ها را به كتف چپ و ديگري را به كمر مي بندند و ساز در موقع نواختن تقريباً آزاد و آويزان مي شود. اما نوازندگان شهري تمايل به استفاده از اين تمهيد ندارند.
كوك قيچك محلي ثابت نيست ولي قدر مسلم اين كه سيمها تقريباً هيچ وقت نسبت به يكديگر فاصله پنجم نداشته اند. آرشه- در اصل (نوع محلي آن) شبيه به آرشه كمانچه است و امروزه در شهر از آرشه ويولون و ويولنسل در نواختن نوع شهري آن استفاده مي شود




کمانچه


اين ساز جز دسته سازهاي آرشه اي است . کمانچه يکي از سازهاي زهي است که داراي 4 سيم مي باشد و اين سيم ها به موازات تمام طول ساز امتداد دارد و صداي آن خيلي خوش و جذاب مي باشد ولي کمي به اصطلاح تو دماغي. کاسه صوتي اين ساز از چوب توت است که با برش هاي از عاج تزيين شده است. کمانچه سابقه اش در ايران به قبل از اسلام مي رسد و در نواحي بلوچستان به نام غژک يا غيچک ناميده مي شود ولي تعداد سيم هاي آن از کمانچه بيشتر است.





گیتار


عده ای عقیده دارند که این ساز اسپانیل اصل است و به عقیده ی عده ای دیگر این ساز مکزیکیست به هر حال متعلّق به هر کجا باشد متعلّق به ایران نیست.
امّا این ساز در چند سال اخیر در ایران خیلی طرفدار پیدا کرده است و روز به روز بر طرفداران آن افزوده می شود.
هر ساز بر پایه ی نتی بنا شده و گیتار ،سازی است که بر پایه ی نت سوم یعنی "می" بنا شده است،این ساز دارای شش سیم است که این سیم ها از پایین به اینترتیب نت بندی شده اند:
"می" - "سی" - "سل" - "ره" - "لا" - "می" که برای سهولت در حفظ آن به ملا رسول سی می معروف است.
این ساز زیبا وخوش آهنگ که جزو یکی از سخت ترین ساز هاست یکی از سازهای اساسی در کنسرتها به شمار می رود چون ما در کل سه ساز مکمّل داریم که عبارتند از پیانو ، گیتار و ارگ و باید حداقل یکی از این سه ساز در کنسرت ها اجرا شودند



نی


ني از ساده ترين و طبيعي ترين سازهاي موسيقي بادي است که با روئيدن از زمين پيوسته در دسترس بوده و انسان با مختصر تصرفي از آن استفاده کرده است. ملل قديمه ني را سرمشق قرار داده و از روي آن سازهاي مختلف بادي ساختند و در صلح و جنگ به کار بردند.مولفين کتابهاي موسيقي قديم طبيعي ترين و کاملترين آلات موسيقي را حلق انسان دانسته اند. و پس از آن آلات ذوات النفح به ويژه ني را از جهت مشابهي که ني و حلق انسان در ايجاد نغمات دارند.
ني به سبب سادگي و سهولت اجراي صداهاي و آساني حمل و نقل و يافت شدن در طبيعت تنها سازي است که دسترسي به آن در همه جا و براي همه کس امکان پذير بوده و با مختصر تصرف مورد استفاده قرار مي گرفته است .
نی هفت بند مناسبترین نای برای نواختن موسیقی ردیفی است که از بوته نی ساخته میشود، هفت بند آن شش سوراخ دارد که پنج تای آن در روی سطح استوانه و دیگری در پشت تعبیه شده است. ساز ني را نمي توان کوک کرد و وسعت صداي آن حدود دو اکتاو و نيم است.
ني را يکي از سازهاي عرفاني مي نامند و اگر خوب نواخته شود حتي حيوانات را هم تحت تاثير قرار مي دهد




برگرفته از : همکلاسی
Hamkelasy
 

Similar threads

بالا