معرفی انواع سازهای زهی
معرفی انواع سازهای زهی
ساز های زهی:آن دسته از سازهای موسیقی هستند که در آنها صدا از ارتعاش زه یا تار یا سیم تولید میشود. معمولاً با زخمه زدن یا ضربه زدن و یا کشیدن کمان و آرشه بر روی این زهها صدای دلخواه از ساز در میآید. سازهای زهی را به صورتهای مختلف بخشبندی کردهاند.
_سازهای زهی (مضرابی) موسیقی ایرانی
_سازهای زهی (آرشه ای) موسیقی ایرانی
_سازهای زهی موسیقی کلاسیک غربی
_سازهای زهی (زخمه ای) موسیقی کلاسیک غربی
_دیگر سازهای زهی موسیقی غربی :
- بالالایکا
- دولسیمر
- ماندولین
- لوت
*******************************************
سازهای زهی (مضرابی) موسیقی ایرانی عبارتند از:
- بربط(عود)
- تار
- تار باس
- تنبور
- چنگ
- سهتار
- دوتار
- سلانه
- سنتور
- قانون
- غریبانه
- دیوان(باغلاما)
____________________________________________
________________________________________________
سازهای زهی (مضرابی) موسیقی ایرانی - بربط
بَربَط یا عود یا رود سازی زهی است که در خاورمیانه و کشورهای عربی رایج است و از قدیمیترین سازهای شرقی به شمار میرود. درباره تاریخ پیدایش و خاستگاه این ساز، نظرات متفاوتی وجود دارد. عدهای با استناد به تصاویر حجاری شده، ریشه آن را در هند و برخی دیگر بلخ را خاستگاه آن میدانند. البته گسترش این ساز در میانه عصر اشکانی و سراسر عصر ساسانی در ایران، باعث شده بسیاری آن را سازی ایرانی بدانند.
تاریخچهٔ بربط
از آنجا که پیشینهٔ این ساز به ۱۹۷۰ سال پیش از میلاد مسیح بازمیگردد، میتوان آن را از اصیلترین سازهای موسیقی ایران زمین به شمار آورد. آثار باستانی میانرودان متعلق به هزارهٔ دوم پیش از میلاد، نگارهٔ مردی ایستاده را نشان میدهد که به نواختن بربط مشغول است.
در حقیقت سومریهای باستان نخستین مردمی هستند که در آثار به جای مانده از آنها ردپایی از این ساز در دیده میشود. ساز عود در ایران پیش از اسلام به نام بربط شناخته میشد و پس از سومریها و در دوران هخامنشیان رواج داشتهاست. این ساز در عهد ساسانی بیش از همه ادوار رواج داشتهاست.
گویا در اوایل اسلام به کشورهای عربی راه یافته و جانشین سازی به نام «مزهر» شده است. بر پایهٔ برخی از اسناد «ابن سریح ایرانی نژاد» نخستین کسی است که در عربستان و در قرن یکم هجری عود فارسی یا بربط را نواخته و نوازندگی آن را آموزش دادهاست. الاغانی میگوید:آشنایی او با عود از آنجا شروع شد که «عبدالله ابن زبیر» جمعی از ایرانیان را به مکه دعوت کرده بود تا خانهٔ کعبه را تعمیر کنند. دیوارگران ایرانی عود میزدند و اهل مکه از ساز و موسیقی ایشان لذت میبرند و آن را تحسین میکردند، ابن سریح پس به عود زدن پرداخت و در این صنعت سرآمد هنرمندان زمان گشت.
http://
و اما عود
http://
چون سطح ساز بربط از چوب پوشیده شده بود، اعراب آن را عود نامیدند.(العود در زبان عربی به معنای چوب است). به باور برخی پژوهشگران موسیقی مانند اکارد نوبوئر (Eckhard Neubauer) این واژه در اصل عربی شدهٔ واژهٔ "رود" فارسی میباشد که هم نام دیگر بربط است و هم به معنای سیم در سازهای زهی میباشد.
بربط امروزه نقش بسیار کمتری در موسیقی ایرانی دارد. عود عربی بر خلاف بربط ایرانی از اصلیترین سازهای موسیقی عربی است. این ساز پس از اینکه به اروپا برده شد، نام لوت بر آن نهادند. واژه لوت از نگارش کلمهٔ العود به وجود آمده و به تدریج به لوت تبدیل شده است. ابن خلدون در قرن ۸ هجری قمری آن را به ترکههای چوبینی که انعطافپذیر است معنی نموده.
خود کلمهٔ بربط در واقع از دو کلمهٔ "بر" و بط" ساخته شده یعنی "مانند بط" و بط به معنی مرغابی است. در کل شکل این ساز به مرغابی تشبیه شده چون سینهٔ جلو داده و گردن کوچکی دارد. دیدگاه دیگر این واژه را برگرفته از نام "باربد" نوازندهٔ رود در دربار خسرو پرویز میداند. این واژه به صورت بربت نیز نوشته شده است از جمله در بیتی از منوچهری با واژهٔ بیدولت همقافیه شده است:
تاک رز را گفت ای دختر بیدولت |
| این شکم چیست چو پشت و شکم بربت |
اصولا بربط یا همان عود در اندازههای مختلف ساخته میشود که اندازه متداول و معمول همان عودهای ساخت ایران است. نمونههای ساخت کشورهای عربی دارای کاسهای بزرگ و عودهای ترکیه کوچک و عودهای ایرانی متوسط است.
انواع بربط
در قدیم بربط را دو نوع به حساب میآوردند: یکی بربط با کاسهٔ بزرگ و دستهٔ کوتاه و دیگر با کاسهٔ کوچک اما دستهٔ بزرگ. امروز به اشتباه ساز دسته بلند را بربط و ساز دسته کوچک را عود مینامند. در حالی که اینگونه نیست و براساس تحقیقاتی که انجام شده توسط سیگارچی هر دو عود یا همان بربط هستند و از یک ساختمان صدایی برخوردارند.
ساختار بربط
شکم این ساز بسیار بزرگ و گلابی شکل و دسته آن بسیار کوتاه است. به طوری که قسمت اعظم طول سیمها در امتداد شکم قرار گرفتهاست. سطح رویی شکم از جنس چوب است که بر آن پنجرههایی مشبک ایجاد شدهاست. بربط فاقد «دستان» است و خرک ساز کوتاه و تا اندازهای کشیدهاست. بربط دارای ده سیم یا ۵ سیم جفتی است البته در برخی مواقع استادان قالب شکنی کرده و دو یا یک سیم در قسمت پایین قبل از سیم دو به ساز اضافه میکنند که این سیمها فا زیر کوک میشود. سیمهای جفت با هم همصدا (کوک) میشوند و هر یک از سیمهای دهگانه، یک گوشی مخصوص به خود دارد؛ گوشیها در دو طرف جعبه گوشی (سر ساز) قرار گرفتهاند.
بربط(عود) بمترین ساز بین سازهای زهی است؛ نت نویسی آن با کلید سل است(در واقع نت نویسی آن با توجه به وسعت و بمی صدای ساز بر اساس کلید فا میباشد که برای سهولت نت خوانی و نوازندگی یک اکتاو بالاتر نوشته میشود) که جمعا دو اکتاو است. «اکتاو» بمتر از نت نوشته شده حاصل میشود. سیم بم (سُل پائین) معمولاً نقش «واخوان» دارد و گاه این سیم جفت نیست. صدای بربط(عود) به نحوی است که صدای اکتاو چهارم پیانو از راست به چپ برابری دارد و در اصل باید بربط(عود) را با کلید «فا» نواخت یعنی صدای اصلی بربط یک اکتاو پایینتر از آن است که امروز متداول شدهاست .
مضراب بربط از پر مرغ (یا پر طاووس و شاهپر عقابو حتی پر لاشخور ) تهیه شدهاست و گاه نیز نوازنده با مضراب دیگری ساز را مینوازد. نوازندههای امروزی از مضرابهای پلاستیکی استفاده میکنند.
صدای بربط بم، نرم و در عین حال گرم و جذاب و نسبتاً قوی است. این ساز نقش تکنواز و همنواز هر دو را به خوبی میتواند ایفا کند.همانگونه که مستحضرید بربت صدایی بم و تا حدودی تو دماغی داردکه دلیل آن نوع زه (سیم) ساز و عدم وجود پرده بندی(مانند ویلن) روی دستهٔ ساز است.پرده بندی موسیقی ایرانی بخوبی روی این ساز قابل بیان است.
احیاء عود (عود معاصر)
با تشکیل هنرستان عالی موسیقی در پنجاه سال پیش، استادانی چون اکبر محسنی، کاموسی و منصور نریمان که اکثرشان سهتار مینواختند، سعی کردند با تهیهٔ عود و همنوایی آهنگهای پخش شده از رادیوهای عربی، شیوه صحیح نواختن عود را یاد بگیرند و به این ترتیب عود در عصر معاصر دوباره احیا شد.
عود نوازهای معروف جهان
ساز عود در یکصد سال اخیر کاملاً در قبضهٔ عربها و بهخصوص مصریها بوده است. از جمله نوازندگان معروف این ساز منیر بشیر (عراقی) است. در کنار او میتوان به نامهایی چون ریاض سنباطی، فرید الاطرش، ناصر شمه و انور براهم اشاره کرد.
در ادبیات
چو نوروز شد بزرگان بیاراستند |
| می و رود و رامشگران خواستند |
با شاهد شوخ و شنگ و با بربط و نی |
| گنجی و فراغتی و یک شیشه می |
چون گرم شود زباده ما را رگ و پی |
| منت نبریم یک جو از حاتم طی |
من هیچ ندانم که مرا آن که سرشت |
| از اهل بهشت کرد یا دوزخ زشت |
جامی و بتی و بربطی بر لب کشت |
| این هر سه مرا نقد و ترا نسیه بهشت |
ای لولی بربط زن تو مست تری یا من |
| ای پیش چو تو مستی افسون من افسانه |
__________________________________________
_____________________________________________
سازهای زهی (مضرابی) موسیقی ایرانی - تار
تار از سازهای زهی است که با زخمه نواخته میشود. تار در ایران و برخی مناطق دیگر خاورمیانه مانند آذربایجان و ارمنستان و گرجستان برای نواختن موسیقی کلاسیک این کشورها رایج است. در گذشته تار ایرانی پنج سیم (یا پنج تار) داشت. غلامحسین درویش یا درویش خان سیم ششمی به آن افزود که همچنان به کار میرود.
کاسهٔ تار بیشتر از کنده کهنه چوب توت ساخته میشود که هرچه این چوب کهنهتر باشد به دلیل خشک بودن تارهای آن چوب تار دارای صدای بهتری خواهد بود. پردهها از جنس روده گوسفند و دسته و پنجه معمولاً از چوب گردو تهیه میشوند. شکل کاسهٔ تار مانند دو دل به هم چسبیده و از پشت شبیه به انسان نشستهای است. تار آذربایجانی شکل کمی متفاوتی دارد و سیمهای آن بیشتر است. جنس خرک از شاخ بز کوهی است. در دو طرف دسته از استخوان شتر استفاده میشود. از لحاظی ساز تار به سهتار نزدیک است. از لحاظ شیوهٔ نوازندگی زخمهٔ عادی در تار به صورت راست (از بالا به پایین) است ولی در سهتار بالعکس است (از پایین به بالا). همچنین از نظر تعداد پردهها نیز با هم شباهت دارند. صدای تار به دلیل وجود پوستی که روی آن است از شفافیت خاصی برخوردار است. به خصوص سازهایی که ساخت قدیم هستند از شیوهٔ صدای دیگری برخوردارند.
شکل ظاهری
قسمت کاسه(شکم)به دو قسمت بزرگ و کوچک تقسیم می شود که قسمت کوچک را نقاره می گویند.روی کاسه و نقاره ی تار پوست کشده می شود.خرک تار بر پوست کاسه تکیه کرده است.قسمت نقاره در انتهای بالایی به دسته(گردن)متصل شده است. دسته ی تار بلند و حدود 45 تا 50 سانتی متر است و بر کناره های سطح جلویی آن دو روکش استخوانی چسبانده شده است.دور دسته ،پرده هایی عمود بر طول آن با فواصل معین بسته شده است.تعداد پرده ها امروزه 28 است.سازهای قدیمی با تعداد 25 پرده ساخته می شده است.جعبه گوشی (سر) در انتهای بالایی دسته قرار گرفته و از هر طرف سه گوشی بر سطوح جانبی جعبه کار گذاشته شده است. تعداد سیم های تار شش است که از انتهای تحتانی کاسه شروع شده ، از روی خرک عبور میکند و در تمام طول دسته کشیده شده ، تا بالاخره به جعبه گوشی ها داخل و در آنجا به دور گوشی ها کشیده می شوند . سیم های شش گانه عبارتند از دو سیم سفید (پائین) که همصدا کوک میشوند ، دو سیم زرد (همصدا) ،یک سیم سفید نازک (بنام زیر) و بالاخره یک سیم زرد (بم) ، که دوتای آخری غالبا به فاصله اکتاو کوک میشوند.
http://
کوک تار
فاصله سیم های هم صوت سفید ، نسبت به سیم های زرد غالبا "چهارم" و سیم های سفید نسبت به سیم بم معمولا فاصله اکتاو یا هفتم را تشکیل می دهند (به این ترتیب اگر سیم های همصدای سفید را "دو" کوک کنیم ، سیم های زرد باید غالبا "سل" و سیم بم "دو" یا "ر" کوک شوند).کوک تار در دستگاه ها و آوازهای مختلف تغییر می کند.
http://
نوازندگان تار
نوازندگان پیشین
- آقا حسینقلی
- میرزاعبدالله
- درویش خان
- اسماعیل ساقی
- علینقی وزیری
- موسی معروفی
- یحیی زرین پنجه
- علیاکبر شهنازی
- مرتضی نیداوود
- عبدالحسین شهنازی
- غلامحسین بیگجهخانی
- لطفالله مجد
- عطا جنگوک
نوازندگان حاضر
- جلیل شهناز
- فرهنگ شریف
- هوشنگ ظریف
- محمدرضا لطفی
- حسین علیزاده
- داریوش طلایی
- کیوان ساکت
- داریوش پیرنیاکان
- حمید متبسم
- ارشد تهماسبی
- مجید درخشانی
سازندگان تار
از سازندگان به نام این ساز در دوران قاجار میتوان از یحیی اول و یحیی دوم و عباس و جعفر صنعت و بعد از آنها به رمضانعلی شاهرخ و در دوران ما به استاد ابراهیم قنبری مهر و رضا ژاله و پژوهشگر سازهای ایرانی استاد تسنیمی اشاره کرد.
___________________________________
_________________________________________
سازهای زهی (مضرابی) موسیقی ایرانی -تار باس
http://
__________________________________
________________________________________
سازهای زهی (مضرابی) موسیقی ایرانی - تنبور
http://
تَنبور یا طَنبور یکی از سازهای زهی است که در آن سیمها از روی دستهای بلند و کاسهای عبور کردهاست و با ضربه انگشتان به صدا درمیآید.
امروزه از تنبور میتوان به ساز محلی با دستهای بلندتر و کاسهای بزرگتر و منحنی تر از سهتار دارای دو یا سه سیم و چهارده پرده که به فاصله اکتاو در ساز پردهبندی شده، تعبیر نمود. ویژگیهای اجرایی آن در دوتار مشهود نیست. تنبور را با پنجه نوازند و این خود دلیلی است بر ارتباط خانوادگی تنبور و دوتار محلی و سهتار که آنها نیز با انگشت (ناخن) به صدا در میآیند.
تنبور در نواحی باختری ایران به ویژه در انجمن تنبورنوازان، قلندران و درویشهای اهل طریقت و اهل حق کردستان و کرمانشاهان استفاده میگردد که با آن موسیقی مذهبی خود را اجرا میکنند.
در شمال ایران در ناحیه شماغ غربی استان گیلان نوعی از تنبور به نام تنبور تالشی در موسیقی اقوام محلی تالش به کار می رود.
تاریخچه
بر پایه سه مجسمه کوچک بازیافت شده در خرابههای شوش، تنبور دارای تاریخچهای مربوط به حدود ۱۵۰۰ پیش از میلاد است. تنبور زمانی در انواع کاسه گلابی شکل رایج در ایران و سوریه ساخته میشده سپس از طریق ترکیه و یونان به باختر رفته و کاسه بیضی شکل آن در مصر باب شدهاست.
از تنبور به سهتار باستانی ایرانیان تعبیر شدهاست که در زمان ساسانیان (خسرو پرویز) و قبل از آن هم به کار نواختن میآمده. تنبور ساز نوازندگانی ایرانیان محسوب میشده و ابن خردادبه آوازخوانی مردم ری و طبرستان و دیلم را با تنبورها درست شمرده، میگوید ایرانیان تنبور را برتر از دیگر سازها دانسته، مینوازند.
تنبور در نوشتههای به شکل سازی کامل و مناسب برای همراهی با آواز معرفی گردیده و از آن به عود دسته بلند ایرانی تعبیر شدهاست.
ساختمان
تنبورها در اندازههای مختلفی ساخته شده اند که بر اساس تحقیق درویشی، اندازة کوچکترین و بزرگترین این سازها و اجزای کلی آنها به این ترتیب است : طول کلی : 87 ـ 5ر95 سانتیمتر؛ طول صفحه : 34ـ42 سانتیمتر؛ عرض صفحه : 5ر15ـ20 سانتیمتر؛ عمق کاسه : 2ر13ـ17 سانتیمتر به طور کلی بلندی این ساز در نمونههای مختلف یکسان نیست و بدون در نظر گرفتن نمونههای استثنا ۸۵ تا ۹۰ سانتیمتر میباشد. و تشکیل شدهاست از : کاسه، دسته، صفحه، سیم گیر، خرک دسته، خرک صفحه، دو یا سه گوشی دو یا سه سیم و ۱۳یا ۱۴ دستان گلو / گلویی ، که در تنبورهای ترکه ای ، که کاسه را به دسته متصل می کند.
کاسه : همان قسمت پایین تنبور که خود دارای اشکال مختلفی است که بستگی به منطقه و سازنده خود دارد. کاسهٔ این ساز را عموماً از چوب توت میسازند که انتخاب نوع چوب، یعنی اینکه از چه جنس توتی باشد خود دارای نکاتی است. در گوران بیشتر سازها کاسة یکپارچه دارند، اما در صحنه کاسة اغلب سازها از هفت تا دَه ترکه ساخته شده اند. دسته: قسمت انتهایی تنبور که به کاسه متصل است که در صدا تاثیر زیادی دارد صفحه:قسمت روی کاسه که دارای بافت ظریف می باشد، صفحة نازکی است از چوب درخت گردو که بر روی دهانة کاسه قرار می گیرد و در وسط و یا در کنار صفحه حدود هفت تا دوازده سوراخِ دو تا سه میلیمتری دارد تا موجب نرمی صدای تنبور شود. سوراخ روی صفحه بر صدای تنبور تا ثیر بسزایی دارد. دستان: سیزده تا چهارده دستان در تنبور وجود دارد که در محلهای معیّن بر دسته بسته می شوند. به نظر اغلب نوازندگان مشهور، محل دستانها ثابت است اما برخی نیز معتقدند که جای تعدادی از این دستانها متغیر است خرک: خرک ، قطعه چوبی کوچک و محکم از درخت شمشاد و گردوست که سیم بر آن سوار است، و بر روی صفحه با فاصلة حدود 3ر5 تا 4ر7 سانتیمتر از سیم گیر قرار می گیرد. در برخی از سازهای جدید سیم گیر کار خرک را میکند سیم گیر : به قسمت انتهایی کاسه وصل است و سیم را به آن وصل می کنند. سیم گیر از جنس استخوان یا چوب بوده در انتهای صفحه قرار دارد که تارها را بدان گره می زنند و تا انتهای دسته می کشند. در برخی از تنبورهای جدید، خرک کار سیم گیر را انجام می دهد. گوشی: همان قطعات بالای تنبور را گوشی میگویند و از آن برای کوک کردن استفاده میکنند. دو تا سه گوشی (در تنبورهای نامتعارف تا پنج گوشی ) از چوب بید وجود دارد. تنبور لانة کوک (جعبة گوشیها) ندارد و گوشیهایش مستقیماً در سوراخهای ایجاد شده در انتهای دسته فرو می روند. سیم گیر بالا: برجستگی پایین گوشی را می گویند که دارای شیارهایی است. شیطانک ، که قطعه چوب یا استخوانی است با دو سه شیار که تارها از روی آن عبور داده شده به گوشی گره می خورند. شیطانک در حدود پانزده سانتیمتری ابتدای دسته تعبیه میشود پرده: نخ نازکی است که بر روی دسته بسته شده و فاصلهٔ هردو دستان را یک پرده می گویند. تنبور از قدیم دارای دو سیم بوده که اکنون آن را از دو سیم به یک سیم ارتقا داده اند . سیم: دو یا سه سیم ، که سیم بالایی معمولاً جفتی است . این سیمها از یک سو به سیم گیر و از سوی دیگر پس از عبور از روی خرک و شیطانک در انتهای دسته به دور گوشیها پیچیده می شوند.
http://
شیوه نواختن تنبور
در تنبورنوازی از پنج انگشت هر دست استفاده می شود. در شیوة معمول نوازندگی ، هر یک از انگشتان دست چپ روی یک خانه ، چهار انگشت پیاپی روی نیم پرده ، شست بین انگشت نشان و انگشت بزرگتر می نشیند و از انگشت شست برای سیمِ بم استفاده می شود. تنبورنوازی با مهارت ، در نواختن ساز به صورت «افقی » نیست (همانطور که در ویولون کلاسیک غربی یا سیتار هندی رایج است )، بلکه با نواختن دقیق و ماهرانة آرایههای صوتی ، سونوریتة (صدادهی ) شفاف و سلاست جملات همراه با آرامش ، و بدون کشش عضلانی و عصبی و با دستیابی به تمرکز روحانی که نوازندة حقیقی تنبور در طی آموزشهای هنری و معنوی به دست آورده ، معنی می شود. مشخصترین عوامل فنی در اجرا عبارت اند از: ضرب قوی با چهار انگشت ، شُرِّ طولانی (غلتِ صدا)، شُرِّ ساده و نیز ضربات خاصی که گاه بعضی نوازندگان از مکاتب دیگر موسیقی ایرانی ، مثل دو تارنوازی یا سه تارنوازی ، اخذ می کنند. در شیوة استاد نورعلی الهی (متوفی 1353 ش ) این تأثیرپذیریها از موسیقی اصیل شهری (سنّت ردیف دستگاهی ) شنیده میشود ولی در شیوة استادان دیگر، نظیر سیدامراللّه شاه ابراهیمی (متوفی 1382ش ) ، سیدخلیل عالی نژاد (متوفی 1381ش ) و علی اکبر مرادی (متولد 1327ش ) ، خصوصیات اصلی و قدیمی سنّت تنبورنوازی حتی الامکان حفظ می گردد. در برخی اجراهای موسیقی شهری ، گروه نوازی تنبور به صورت تک صدا (یونیسون ) دیده میشود که جدید و گونه ای بدعت گذاری است و به هر حال با سنّت اصلی و هنری تنبورنوازی ، که مبتنی بر تک نوازی و بدیهه سرایی خلاق است ، تفاوت و حتی تضاد دارد .
http://
با این که تک نوازی را بهترین جلوة هنری تنبورنوازی دانسته اند، نواختن سازهای دیگری ، از قبیل دوزله و تنبک و دف و کمانچه ، همراه تنبور در سنّت موسیقایی منطقة کرمانشاه و کردستان ، طبیعی و جا افتاده است . با این حال ، مقامهای تنبور مختص به خود آن است و مراد از «مقام » گاهی نشانة ساختاری مقامی است که قادر است اشکال گوناگون و آهنگهای کمابیش ثابتی را تولید کند . از معروفترین مقامهاست : شیخ امیری ، سَحَری ، عابدینی ، باباکاوسی ، ساروخانی ، چپی ، طرز، قه طار (قطار)، شاه خوشین ، جلو شاهی ، فه تاح پاشایی (فتاح پاشایی ) و هَل پَرِگه . برخی از آنها اساساً برای تنبور ساخته و پرداخته شده و برخی دیگر از قطعاتی گرفته شده است که با سرنا یا سازی دیگر نواخته می شود.
ضبط مقامهای موسیقی تنبور بیش از سه دهه قدمت ندارد و بسیاری از «مقامهای مقدّس » تا ابتدای هزارة سوم میلادی ، حق خروج از خانقاه ، اجرا در جمع یا ضبط در نوار یا لوح فشرده (سی دی ) را نداشتند. روایت فردی استادنورعلی الهی از این مقامات ــ که از 1338 تا 1348ش ضبط و حدود سی سال بعد از آن در فرانسه تکثیر شده است ــ در کنار روایات سنّت گرایانه تر و محافظه کارانه تری از قبیل ضبطهای 1379ـ1380 ش علی اکبر مرادی در پاریس (که با اجازة رسمی و کتبی شیخ خانقاه مبنی بر لزوم ضبط و نگهداری آنها در تاریخ ، همراه شده است )، مجموعه ای گسترده و قابل تأمل را عرضه می کنند. مهمترین این صفحهها عبارت اند از : > مسیر عشق الاهی < ، > حماسه ای روحانی < از استاد الهی ، > موسیقی کُردی ایران < از علی اکبر مرادی که بترتیب در 1997، 1998 و 2001 در پاریس ضبط شده اند .
در این بین ، نواختههای هنوز منتشرنشدة سیدخلیل عالی نژاد، آخرین بازمانده از سلسله ای عرفانی ـ هنری قدیمی در منطقة کردستان ، بسیار شایان توجه است . در اجرای عالی نژاد، سنّت قدیم با دریافتهای درخشان فردی و درونی او درآمیخته است ؛ اجراهایی برپایة سنّت قومی نیاکان و حاوی قدرت نفوذ معنوی او، که هم در قالب تک نوازی هم در قوالب جدید مثل گروه نوازی و حتی قطعه سازی برای تنبور، تجلی پیدا کرده است
کوک تنبور
امروزه مبنای صداهای موسیقی در سازها نت دوی دیاپازن است که سازهای شاخص موسیقی ایرانی نیز از آن تبعیت نمودهاند. مثلاً اکثر نوازندگان تار، دست باز یا مطابق دو سیم اول که سیمهای اصلی تارند را برابر با نت یاد شده میگیرند. همین امر باعث شدهاست که صدای سازهای ایرانی بدلیل مبالغه در زیر شدن از اعتدال خارج گشته و صداها اکثراً یز و خشک و بدون طنین شده و از حالت اصلی خود خارج گشتهاست. در گذشته مبنای صداهای موسیقی نت لا بودهاست چه در موسیقی ایرانی و چه در موسقی جهانی. این امر تاکنون در تنبور مراعات گردیده یعنی دست باز یا مطابق دو سیم اول که سیمهای اصلی تنبور اند، معمولاً برابر است با نت لا. یعنی یک و نیم پرده بم تر از مبنای امروزی کوک میشوند. همانطور که گفته شد دو سیم اول تنبور که دو نامیده می شوند نسبت به دیاپازون لا کوک می شوند و سیم سوم(سل) که به سیم واخوان نیز مشهور است با فاصله چهارم یا پنجم درست پایین تر از سیم دو کوک میشود که در اصل این دو کوک به کوک پنج و هفت یا فا و سل مشهورند. کوک طرز:بیشتر مقامهای مجلسی با این کوک نواخته می شودنسبت میان وترها در کوک پنجم درست نزولی است و صدای باز وتر دوم اکتاو پایین تر از صدای دستان پنجم است.
______________________________
____________________________________
سازهای زهی (مضرابی) موسیقی ایرانی - چنگ
چنگ (ساز)
چنگ گونهای ساز زهی باستانی است. در کنار ساز رود از مشهورترین سازهای ایران باستان به شمار میآمده است. در ادبیات پارسی بسیار از این ساز یاد شده است و سیارهٔ زهره را چنگزن دانستهاند. نقشبرجستههای طاق بستان نوازندگان چنگ را نشان میدهد که در قایق برای شاه ساسانی که به شکارگاه آمده چنگ مینوازند. به مرور زمان همچون بسیاری از سازهای دیگر مهجور و فراموش شده است.
اخیراً کوششهایی در راستای بازسازی این ساز صورت گرفته است. عبدالعلی باقرینژاد و مجید ناظمپور در ایران و فکرت کاراکایا (Fikret Karakaya) در ترکیه، نمونههایی از اين ساز را بازسازی نمودهاند.
نوعی از آن هنوز ساز محلی بخشهایی از یونان، مانند جزیرهٔ کرت است. ساز امروزی هارپ نیز از سازهای نزدیک به چنگ است.
http://
______________________________
____________________________________
سازهای زهی (مضرابی) موسیقی ایرانی - سهتار
سهتار از سازهای مضرابی موسیقی ایرانی است که آنرا را معمولاً با مضراب نمینوازند و با ناخن، زخمه میزنند.
سهتار و انواع سازهای شبیه بهآن مانند دوتار و تنبور و چگور در نواحی مرکزی آسیا و خاورمیانه رواج داشتهاست. به نظر میرسد که سهتار از قرن چهارم رواج داشتهاست.
http://
تاریخچه
سهتار در گذشته سه سیم (تار) داشته و اکنون چهار سیم دارد که سیم سوم و چهارم آن نزدیک به هم قرار دارند و همزمان نواخته میشوند و مجموعهٔ آندو رامعمولاً سیم «بم» مینامند. با گذشت زمان کسانی چون ابونصر فارابی، ابوعلی سینا، صفی الدین ارموی و از متأخران ابوالحسن خان صبا لزوم افزایش یک سیم دیگر به این ساز را درک کرده و سهتارهای امروزی دارای چهار سیم هستند (این سیم از نظر تاریخی سیم چهارم است ولی سیم سوم خوانده میشود). سیم سوم سه تار به سیم مشتاق معروف است و به روایتی از ابوالحسن صبا این سیم را نخستین بار درویشی به نام مشتاق علیشاه به این ساز افزوده است.
برخی از جمله عدهای از عرفا به آن «اوتار» نیز میگویند.
وجه تسمیه
کلمات سه تار (ستار)،گیتار، ختار (نام آرامی یا آسوری ساز) همه میتوانند از یک ریشه باشند. لذا تعبیر ستار به ترکیب سه و تار چندان منطقی به نظر نمیرسد. عامل دیگری که این فرضیه را تقویّت میکند طرز تلفظ آن در هند به صورت sitarمیباشد. معمولاً کسره فارسی در هند و افغانستان به صورت I کوتاه تلفظ میشود. با توجّه به شباهت عدد چهار در فارسی، quatro در لاتین، четыре در روسی و چاتور در هندی (همه به معنی چهار) با نام سازهای سیمی مختلف مانند ستار، سیتار، خیتار، و گیتار (نام سازهای سیمی مختلف) میتوان فرض کرد که از روز اوّل این ساز سیمی چهار تار داشته و به همین لحاظ ستار نامیده میشده است. این فرض که نام گیتار و ستار ریشه تاریخی مشترک داشته باشند چندان دور از واقع به نظر نمیرسد. حالا باید دید در کدام زبان هندواروپائی چهار را به صورت ستار یا احتمالاً تستار(توجّه هموطنان ترک و اصفهانی "چ" را به شکل "تس" تلفظ میکنند) تلفظ میکرده اند. البتّه این احتمال هم هست که ستار حاصل تغییر چتار یا چیزی مانند آن با گذشت زمان باشد. نکتۀ دیگری که ما میگوئیم ستار از خانواده سازهای های زهی است و نمیگوئیم از خانواده سازهای تاری نشان میدهد که ایرانیان اوّلیه از کلمه تار به معنی سیم سازهای زهی استفاده نمیکرده، بلکه لغت زه به این منظور استفاده میشده است. و چه بسا که در مقطعی از تکامل زبان فارسی قسمت دوّم نام سه تار، و بر اثر یک اشتباه تاریخی، به جای زه برای نامیدن سیمهای مرتعش جایگزین شده و رواج پیدا کرده اند. تار یا تان (که فعل تنیدن هم از آن مشتق میشود) همواره در نقطه مقابل پود به کار میرود و در مثالهای فرهنگ دهخدا و سایر لغت نامهها همواره تار و پود با هم آمده یا اشاره به تار به مفهوم مقابل پود است. ریشۀ "تان" به معنی کشیده شده میباشد. در مورد فقه لغت منشاء نام ساز سی تار هندی نیز در نسخۀ انگلیسی این دائرةالمعاف میخوانیم: در زبان فارسی کلمه سی تار و سه تار به صورت تحت الّفظی به معنی ۳۰ زه و ۳ زه میباشند. امّا این اسامی گمراه کننده میباشند. چرا که نام گیتار به نظر میرسد از نمونه رایج سازی مشابه که در هند و آسیای میانه نواخته میشده مشتق شده باشد. که اشارهای به این موضوع است که نامهای سه تار، سی تار و گیتار باید از یک ریشه باشند و اینکه به سادگی آن را ترکیب سه و تار بدانیم چندان منطقی به نظر نمیرسد و جای تأمّل دارد. همین که پارهای ایدۀ این تغییر را به ۲۵۰ سال قبل و پارهای به ابوعلی سینا نسبت میدهند نشان دهنده وجود یک فرضیه و سعی در یافتن زمان وقوع آن میباشد. البتّه این امکان هم وجود دارد که ستار به کل معنی و ریشۀ متفاوتی داشته باشد ولی آن را به دارندۀ سه عدد تار تعبیر کردن هم چندان صحیح به نظر نمیرسد.
اجزا
ساز سهتار دارای دو قسمت کاسه و دسته است. در انتهای دسته پنجه قرار دارد که محل قرارگرفتن گوشیهاست.
مشخصات سهتار
- پنجه یا جعبه گوشی
- گوشیها
- پرده قبل از شیطانک
- شیطانک
- پردههای اصلی (چهارلایی)
- پردههای فرعی (سهلایی)
- دسته
- کاسه
- صفحه
- خرک
- سیمگیر
- سیمها
http://
سیمها
سه تار دارای چهار سیم به این شرح است:
- سیم یکم یا سیم سفید از فولاد
- سیم دوم یا سیم زرد از برنز
- سیم سوم یا سیم مشتاق یا زنگ که دقیقا هم جنس و هم اندازهٔ سیم یکم است
- سیم چهارم که آن هم زرد رنگ است و از دیگر سیمها قطورتر است.
کاسه
کاسهٔ سهتار از نظر ساختاری مانند کاسهٔ عود یا تنبور بوده ولی کوچکتر از آنها می باشد. درازای کاسه سهتار از ۲۶ تا۳۰ سانتی متر، پهنای آن به تناسب بین ۱۲ تا ۱۶ سانتی متر و ژرفایش نزدیک ۱۳ سانتی متر است و معمولاً از چوب توت یا گردو ساخته میشود.
بدنهٔ سهتار؛ شامل کاسه، صفحه و خرک (پل روی صفحه). در انتهای کاسه نیز سیمگیر قرار دارد.
http://
صفحه
روی کاسهٔ سهتار با تختهای نازک از چوب پوشیده شده است که به آن صفحه گفته میشود. صفحه دارای سوراخهایی برای خروج صدا است و دست راست نوازنده روی آن قرار میگیرد.
دسته
درازای دسته ۴۰ تا ۴۸ سانتی متر و قسمتی که گوشیها در آن تعبیه میشوند ۱۲ سانتی متر و پهنای دسته ۳ سانتی متر است. بعضی از سازندگان برای زیباتر شدن و همچنین برای افزایش عمر مفید ساز، از نوعی استخوان که معمولاً استخوان شتر است برای پوشاندن دسته استفاده می کنند.
خرک
http://
تصویر خرک سهتار از بالا و پهلو. خرک سهتار را میتوان بهراحتی جدا کرد.
خرک قطعهایست متحرک که روی صفحه و به فاصلهٔ سه انگشت از انتهای کاسه قرار دارد. عرض خرک سهتار بین ۵ تا ۶ سانتیمتر و ارتفاع آن کمتر از ۱ سانتیمتر بوده و از جنس چوب ساخته میشود. سیمها پس از عبور از خرک از محل دسته رد شده و توسط شیطانک به گوشیها میرسند.
سیمگیر
سیمگیر در بخش پایانی کاسه ساز قرار دارد و برای نگهداری سیمها استفاده میشود. در گذشته سیمگیر را بیشتر از جنس استخوان میساختند، اما امروزه نوع چوبی آن معمولتر است.
شیطانک
شیطانک بین قسمت اصلی دسته و پنچهٔ ساز قرار میگیرد و جنس آن از استخوان و یا پلاستیک است. کاربرد شیطانک در هدایت و تقسیمبندی سیمها در قسمت بالای دسته میباشد.
گوشی
سیم از یک طرف به سیم گیر در انتهای کاسه و از طرف دیگر به گوشیهای کوک شونده در انتهای دسته ساز بسته میشوند. با چرخاندن گوشیها میتوان ساز را کوک کرد.
پرده
پرده ها نخهای باریکی از جنس رودهٔ حیوانات و یا ابریشم هستند که در عرض دستهٔ سهتار به صورت سهلایی و چهارلایی بسته میشوند و وظیفهٔ تقسیمبندی فواصل موسیقایی را برعهده دارند. تعداد پردهها ۲۶ عدد است که که یکی از آنها قبل از شیطانک بسته میشود و فاصلهٔ آن با شیطانک در صدای سهتار موثر است. شایان ذکر است امروزه به مدد دیدگاه متجدد اساتید ساخت ساز نظیر استاد محمدرضا ژاله استفاده از پرده هایی از جنس نایلون کمک با ارزشی به نوازندگان سه تار به حساب می اید. چرا که این جنس پرده اولا حرکت دست نوازنده به روی دسته را اسان تر نموده ثانیا اجرای تکنیک ویبره ( لرزش ) با دست چپ را میسرتر از قبل نموده و ثالثا هیچگونه تغییری بر رنگ صوتی این ساز ندارد.
صدا
سه تار دارای صدایی مخملین و ظریف بوده از آنجایی که که با کنار ناخن انگشت سبابه دست راست نواخته میشود، صدای ساز ارتباط مستقیمی با اعصاب و روان نوازنده پیدا میکند و از این رو سه تار را اغلب همدم اوقات تنهایی خواندهاند.
اغلب شنوندگان، ساز سه تار را دارای لحن و نوای غمگینی احساس میکنند، اما نوازندگان معاصر موسیقی ایرانی در تلاش برای توسعه موسیقی مدرن و نوی ایران، آثار زیبایی آفریدهاند که با حال و هوایی که تا دو دهه پیش از این ساز تصور میشد کاملاً متفاوت است. البته میبایست اشاره کرد که در سه تار نوازی مدرن تجربه استفاده از مضراب سیمی تجربه ای موفق بوده و با ایجاد صدایی شفاف و کریستالی کمک شایانی به گسترش امکانات این ساز عجیب نموده است . اجرای تک سیم هایی خاص و همچنین افزایش قدرت اجرای دینامیکهای مختلف نیز از مزایای استفاده از مضراب سیمی در نوازندگی است.
کوک
هر چهار سیم سهتار میتوانند توسط گوشیهایی که در انتهای دسته تعبیه شده کوک شوند.
نت پایهٔ کوک سهتار و تار معمولاً نت دو برای سیم یکم است و بقیه سیمها بر اساس سیم اول کوک میشوند. نت ِ دوی مورد استفاده در سهتار، در پیانو سی وسط (Middle C) است. نت دو در موسیقی ایرانی معمولاً یک پرده پایینتر از نت دو در موسیقی کلاسیک، و برابر با سی بِمُل در دیاپازون است. [SUP][۱][/SUP]
بعضی اوقات برای تمرین از پایه نت لا برای کوک سیم یکم استفاده میشود چرا که صدای ساز بمتر بوده و گوش نوازنده را آزار نمیدهد. دلیل دیگر برای استفاده از نت ِ لا شلتر بودن سیمهاست و در نتیجه آسیب کمتری به سیم رسیده و عمر مفید آن بالا میرود؛ در عین حال که اجرای تکنیکهایی مانند مضراب ریز روی سیم شل آسانتر است.
معمولا برای هر دستگاه کوک خاصی در نظر گرفته میشود، اما بسته به دستگاه، احساس نوازنده و تم آهنگ مورد نظر میتواند متفاوت باشد. عوض شدن کوک ساز در هر دستگاه و آواز در موسیقی ایرانی منجر به عوض شدن حال و هوای آهنگها میشود اما میتوان با استفاده از کوک ِ دستگاهها و آوازهای مختلف، آهنگهای مربوط به دستگاه و یا آوازی دیگر را نواخت.
حالتهای مختلف کوک
نامگذاری سیمها برای کوک قراردادی است. به این معنی که لازم نیست کوک سیم همان نت دیاپازون باشد. برای مثال در حالتی که قرار باشد سیم اول روی نت دو کوک شود و سیم دوم روی نت سل، میتوان هر دو را یک پرده پایینتر آورد و سیم اول را روی نت سیبمل و سیم دوم را روی نت فا کوک کرد.