[آلات موسیقی] - ساز شناسي

delshode

عضو جدید
با سلام خدمت دوستان
با كمك شما عزيزان ميخواهم يه تاپيك جامع در مورد ساز شناسي بزنم
اميدوارم كه مورد توجه شما دلشدگان عزيز قرار بگيره
يا حق
 

delshode

عضو جدید
تار : سازي است داراي دوکاسه ي به هم چسبيده ي تشديد کننده ي صدا که اولي را کاسه و دومي را نقاره مي گويند.


نقاره کوچکتر از کاسه است و روي هر دوي آنها پوست نازکي - پوست بره تو دلي – کشيده شده است . شش سيم نازک که دو به دو کوک مي شوند ، از انتهاي کاسه آمده و از روي خرک روي کاسه مي گذرند و در انتهاي دسته به گوشيهاي کوک پيچيده مي شوند . تار با مضراب برنجي که قسمتي از آن موم گرفته شده ، نواخته مي شود . دسته ي بلند آن داراي دو اکتاو و نيم وسعت صداست و روي آن پرده هايي از جنس روده ي تابيده ي يا نخ جراحي بسته مي شود . تار اصلي ترين و مهم ترين ساز موسيقي ايران است و صدايي خوش زنگ و پر طنين دارد . در تار 28 پرده بسته مي شود . جنس کاسه ي تار از چوب گردوي کهنه ، جنس دسته از همان چوب همراه با استخوان و جنس خرک از شاخ حيوانات است .


از نوازندگان و معلمان مشهور تار اين افراد را مي توان نام برد : خاندان فراهاني (آقا علي اکبر ، آقا غلامحسين ، ميرزا حسينقلي ، ميرزا عبدالله ، آقا غلامرضا ، علي اکبر و عبدالحسين شهنازي )


درويش خان ، اسماعيل و شکرالله قهرماني ، مرتضي ني داود ، ارسلان درگاهي ، موسي معروفي ، علي نقي وزيري ، نورعلي برومند ، جليل شهناز ، فرهنگ شريف ، شاپور حاتمي ، لطف الله مجد ، يحيي زرپنجه ، نصرالله زرين پنجه ، ابراهيم سرخوش ، سليمان روح افزا ، غلامحسين بيکچه خواني ، هوشنگ ظريف ، محمدرضا لطفي ، داريوش طلايي ، داريوش پيرنیاکان ، حسین علیزاده و کیخسرو پورناظری.
 

delshode

عضو جدید
اينم يه عكس از تار خودم


 

shadmehrbaz

عضو جدید
کاربر ممتاز
فكر ميكنم اكثر شما بعد از ديدن ويديوي مشكوك شادمهر براي اولين بار اين سازو ديدين كه صداي بسيار زيبا و گوش نوازي داره اما...

من خودم كه تا الان به هر موزيك استور سر زدم نتونسم اين سازو از نزديك ببينم فقط يه فروشنده بهم گفت شايد تو بهارستان بتوني پيدا كنيش كه من فعلا اونجا نرفتم اما فكر نميكنم تو ايران كسي اين سازو بشناسه و تدريس كنه...مگر اينكه استادهاي يوناني داخل ايران وجود داشته باشن كه اونم بعيد ميدونم!

اما يه سري اطلاعات از اين ساز گير آوردم كه فكر ميكنم واسه يه آشنايي جزئي با اين ساز بد نباشه :





ساز رسمی یونان سازی خوش صداست با نام ماندولین که کاسه ای شبیه سه تار اما بزرگتر و دسته ای شبیه گیتار و صدایی بسیار شبیه تار خودمان دارد .

تقریبا در اکثر ترانه های یونانی صدای این ساز را می شنویم .

ولي قبل از ماندولين بايد راجع به دو ساز ديگه هم بدونيد تا خوب متوجه شيد که ماندولين چيه
اول عود که همه راجع بهش آشنايي داريد يک ساز خوش صدا که مهم ترين ساز جهان عرب ميباشد
ساز دومي که بايد راجع بهش بدونيد لوت هست که در واقع از عود عربي قرن 13 تقليد شده (در اوروپا) . عود و لوت از لحاظ ظاهر بسيار شبيه به هم هستند
صداي لوت بر خلاف عود بسيارشبيه به گيتار هست ولي يه مقدار زير تر
لوت يکي از سازهاي مهم اروپا در قرن هاي 16 تا 17 ميلادي بوده . صدايي ضعيف ولي پر ارتعاش . صاف و روشن
حالا که از اين دوتا ساز اطلاعاتي گرفتيد ميريم سراغ ماندولين
ماندولين از لوت گرفته شده و داراي 4 دسته سيم هست که مثل ويالون کوک ميشوند
که جنس کاسه طنيني گلابي شکلش معمولا از پوسته لاک پشت تهيه ميشه و وسعت صدايي حدود 2.5 اوکتاو داره و معمولا در تک نوازي ها ازش استفاده ميشه .


بازم ميگم اطلاعات من از اين ساز خيلي ناقصه اگه كسي منبعي گير آورد كه خوب اين سازو معرفي كرده لطف كنه به من هم بده ... همين اطلاعات مختصرم از سايت www.shadmehrfans.net گرفتم .
 

delshode

عضو جدید
بربط یا عود

بَربَط یا عود سازی زهی است که در خاورمیانه و کشورهای عربی رایج است و از قدیمی‌ترین سازهای شرقی و ایرانی به شمار می‌رود.این ساز در حقیقت‌ نوعی‌ سمبل‌ تاریخی‌ برای‌ سازهای‌ ایرانی‌ است.این ساز را می‌توان از جمله اصیل‌ترین آلات موسیقی ایران زمین دانست چرا که این‌ ساز حداقل‌ پیشینه‌اش‌ به‌ ۱۹۷۰سال قبل‌ از میلاد مسیح‌ باز می‌گردد. آثار باستانی بین النهرین متعلق به هزاره دوم قبل از میلاد تصویر مردی ایستاده را نشان می‌دهد که به نواختن بربط مشغول است.
در حقیقت‌ سومری‌های‌ باستان‌ اولین‌ قومی‌ هستند که‌ در آثار به‌ جای‌ مانده‌ از آنها می‌توان‌ ردپایی‌ از این‌ ساز در میانشان‌ دید. ساز عود که‌ در ایران‌ قبل‌ از اسلام‌ به‌ نام‌ بربط‌ شناخته‌ می‌شد بعد از سومری‌ها و در دوران‌ هخامنشی‌ نیز مدارکی‌ دال‌ بر وجودش‌ در دسترس‌ است. گویا در اوائل اسلام به کشورهای عربی رفته و جانشین سازی به نام ((مزهر)) شده‌است. بر پایه بعضی از اسناد ((ابن سریح ایرانی نژاد)) نخستین کسی است که در عربستان در قرن اول هجری عود فارسی یا بربط را نواخته و نوازندگی ان را آموزش داده‌است. الاغانی می‌گوید:آشنایی او با عود از آنجا شروع شد که عبدالله ابن زبیر جمعی که ایرانیان را به مکه دعوت کرده بود تا خانه کعبه را تعمیر کنند دیوارگران ایرانی عود می‌زدند و اهل مکه از ساز و موسیقی ایشان لذت می‌برند و آن را تحسین می‌کردند، ابن سریح پس به عود زدن پرداخت و در این صنعت سرآمد هنرمندان زمان گشت.

و اما عود

چون سطح ساز بربط از چوپ پوشیده شده بود اعراب آن را عود نامیدند (العود در زبان عربی به معنای چوب است)این ساز در عهد ساسانی بیش از همه ادوار متداول بوده. بربط امروزه نقش بسیار کمتری در موسیقی ایرانی دارد. عود عربی بر خلاف بربط ایرانی از اصلی‌ترین سازهای موسیقی عربی است. این ساز پس از اینکه به اروپا برده شد نام لوت بر آن نهادند. ابن خلدون در قرن ۸ هجری قمری آن را به ترکه‌های چوبینی که انعطاف ‌پذیر است معنی نموده.
اصولا بربط یا همان عود در اندازه‌های مختلف ساخته می‌شود که اندازه متداول و معمول همان عودهای ساخت ایران است. نمونه‌های ساخت کشورهای عربی دارای کاسه‌ای بزرگ و عودهای ترکیه کوچک و عودهای ایرانی متوسط است.

انواع بربط

مثل‌ الان‌ که‌ عود را بر دو نوع‌ می‌دانند،: در قدیم‌ بربط‌ بر دو نوع‌ بود. یکی‌ بربط‌ با کاسه‌ی‌ بزرگ‌ و دسته‌ی‌ کوتاه‌ و دیگر با کاسه‌ی‌ کوچک‌ اما دسته‌ی‌ بزرگ. امروز به‌ اشتباه‌ ساز دسته‌ بلند را بربط‌ و ساز دسته‌ کوچک‌ را عود می‌نامند در حالی‌ که‌ اینگونه‌ نیست‌ و براساس‌ تحقیقاتی‌ که‌ انجام‌ شده توسط استاد سیگارچی‌ هر دو عود یا همان‌ بربط‌ هستند و از یک‌ ساختمان‌ صدایی‌ برخوردارند.
احیاء عود ((عود معاصر))
با تشکیل‌ هنرستان‌ عالی‌ موسیقی‌ در پنجاه‌ سال‌ پیش، استادانی‌ چون‌ اکبر محسنی، قاموسی‌ و منصور نریمان‌ که‌ اکثرشان‌ سه‌تار می‌نواختند، سعی‌ کردند با تهیه‌ی‌ عود و همنوایی‌ آهنگ‌های‌ پخش‌ شده‌ از رادیوهای‌ عربی، شیوه‌ صحیح‌ نواختن‌ عود را یاد بگیرند و به‌ این‌ ترتیب‌ عود در عصر معاصر دوباره‌ احیا شد.

عود نوازهای‌ معروف‌ جهان‌

ساز عود در یکصد سال‌ اخیر کاملاً در قبضه‌ی‌ عرب‌ها و بخصوص‌ مصری‌ها بوده‌ است. از جمله‌ نوازندگان‌ معروف‌ این‌ ساز استاد منیر بشیر (عراقی) است. در کنار او می‌توانم‌ به‌ نام‌هایی‌ چون‌ استاد ریاض‌ سنباطی، سعید الاطرش، ناصر شمه‌ و انور برهیم‌ اشاره‌ کرد.

عود نوازان‌ معروف‌ ایران‌

در ایران‌ نیز پس‌ از احیای‌ ساز عود تلاش‌های‌ مثمرثمری‌ صورت‌ گرفت. از جمله‌ی‌ عود نوازان‌ معروف‌ می‌توانم‌ به‌ استاد منصور نریمان، استاد حسن‌ منوچهری، استاد محمود رحمانی‌ پور، استاد اکبر محسنی‌ و عبدالوهاب‌ شهیدی‌ اشاره‌ کنم. در سالهای‌ اخیر هم‌ که‌ استادان دیگری‌ به‌ این‌ جمع‌ اضافه‌ شدند و اکثر از کسانی‌ هستند که‌ در نواختن‌ ساز عود نوآوری‌هایی‌ داشتند از جمله‌ این‌ افراد می‌توانم‌ به‌ ارسلان‌ کامکار، غلامحسین‌ بهروزی‌ نیا، محمد فیروزی‌ و جمال‌ جهانشاه‌ اشاره‌ کنیم.




عود


شکل ظاهری_شکم این ساز بسیار بزرگ و گلابی شکل-و دسته ی آن بسیار کوتاه است.به طوری که قسمت اعظم طول سیم ها در امتداد شکم قرار گرفته است.سطح رویه ی شکم از جنس چوب است که بر آن پنجره هایی مشبک ایجاد شده است.عود فاقد ((دستان))و خرک ساز کوتاه و تا اندازه ای کشیده است.عود دارای ده سیم یا پنج سیم جفتی است.سیم های جفت با هم همصدا کوک می شوند-و بدیهی است که هر یک از سیم های دهگانه-یک گوشی مخصوص به خود دارد.گوشی ها در دو طرف جعبه ی گوشی(سر ساز) قرار گرفته اند.
عود بم ترین ساز بین سازهای زهی است.نت نویسی آن با کلید سل است که صدای آن عملا یک((اکتاو)) بم تر از نت نوشته شده حاصل می شود.کوک سیم های عود بدین قرار است:


سیم بم(سل پائین)معمولا نقش ((واخوان)) دارد و گاه این سیم جفت نیست. وسعت ساز از این قرار است:



مضراب عود از پر مرغ(یا پر طاووس)تهیه شده است و گاه نیز نوازنده-با مضراب دیگری ساز را می نوازد.
صدای عود کمی خفه-نرم و غم انگیز ولی نسبتا قوی است.این ساز نقش تکنواز و همنواز-هر دو را به خوبی می تواند ایفا کند.
عود چنان که گفته شده-از اختلاف سازی قدیمی به نام ((بربط))است.از سوی دیگر-ممکن است با نام عربی خود (العود)به اروپا راه یافته و در آن جا نام ((لوت))گرفته باشد.(شباهت کلمه ی ((العود در تلفظ عربی-یعنی تخفیف همزه ی اول_تقریبا لعود)) و تشدید (( د )) آخر به صورت ((ت)) را با نام اسپانیایی این ساز-یعنی((لوت)) می توان احساس کرد.)

برگرفته از وبلاگ دوست عزيزم وبلاگ سازها
 
آخرین ویرایش:

delshode

عضو جدید
قانون
این ساز به شکل ذوزنقه قائم الزاویه است.بلندترین ضلع(کمی بیشتر از یک متر)-نزدیک به نوازنده و کوتاه ترین آن-موازی با ضلع قبلی-دور از او قرار می گیرد.ضلع سمت راست(به طول تقریبی 40 سانتی متر) قائم به هر دو صلع موازی پسشگفته است و ضلع سمت چپ-اضلاع موازی را به طور مورب قطع می کند.سمت راست ساز حفره ای به شکل مربع مستطیل به ابعاد 15 در 40 سانتی متر قرار گرفته و روی آن را پوستی یک یا چند تکه ای کشیده اند و خرکی نسبتا کم ارتفاع ولی دراز-با چند پایه در نقاط برابر طی طول پوست-روی آن تکیه کرده است.
تعداد اصوات قانون 26 است و هر صوت توسط سه سیم هم کوک حاصل می شود.سیم ها در کنار راست ساز تثبیت شده-پس ار عبور از روی خرک و طی طول ساز.هر سه سیم از میان دستگاه مخصوصی که جهت کوک موقت-(یا زیر و بم کردن صوت سیم ها تا حد یک پرده و نیم)-تعبیه شده-عبور می کند و هر سیم به گوشی مخصوص کوک اصلی می رسد-به کمک دستگاه مخصوص کوک موقت-که در قانون های مصری تغییر کوک بسیار سریع و راحت انجام می گیرد- می توان تمام صداهای کروماتیک مخصوص موسیقی شرق(و موسیقی ایرانی)را از ساز حاصل کرد.
نت نویسی قانون-امروزه معمولا بر روی دو حامل(پائینی با کلید_فا_برای دست چپ و بالائی با کلید _سل_دست راست)عمل می شود و وسعت صدای قانون از این قرار است:
مضراب ساز عبات است از ((انگشتانه))ای که به انگشتان اشاره ی هر دو دست می کنند.تیغه ای از جنس شاخ-مانند ناخن به انگشتانه ها الصاق شده که نوازنده ی قانون به وسیله ی آن به سیم های ساز زخمه می زند.
مطلب بیشتر از سایت ایران وطن
قانون سازی است ایرانی الاصل که در حمله ی اعراب به ایران این ساز توسط ایرانیان به دسته فراموشی سپرده شد و به راحتی به اعراب واگذار گردید واگذاری این ساز توسطه ایرانیان همانا و ادعای مالکیت سازه قانون توسط اعراب همان شد که در ایران دیگر این ساز که ظاهری همانند سنتور و نوایی خوش آهنگ دارد بیش از پیش به فراموشی سپرده شود اما در این میان کسی است که هنوز بر اصلیت خود پا بر جاست و این را فرا میگیرد سپس صاحب سبکه ده انگشتی در این ساز می شود و هم اکنون سالهاست که در ایران به آموزشه این ساز می پردازد و او کسی نیست جز سرکاره خانومه ملیحه ی سعیدی که زنده یاد استاداحمد ستوده همسر ایشان نیز به ساخت این ساز می پرداختند
 

shadmehrbaz

عضو جدید
کاربر ممتاز
درووود دوستان :gol:

معرفی هارپ :



http://i7.tinypic.com/54khn41.jpg





هارپ نام سازي است که در ايران به آن چنگ مي گوييم چنگ يکي از قديمترين سازها و متعلق به حدود1200 سال قبل از ميلاد است اولين بار مصري ها و ايراني ها و ديگر ملل متمدن دنيا آن را مورد استفاده قرار دادند


ولي بعدها نواختن اين ساز متروک شد تا دوباره در قرن 15 و16 در آلمان استفاده شددر گذشته ، اين ساز، به صورت چنگي قابي بود که بين قرن هشتم و دهم ميلادي ظاهر شد و تا اواسط قرن پانزدهم ميلادي به وسيله نوازندگان دوره گرد در تمام اروپا مورد استفاده قرار مي گرفت.


در قرن 18 ميلادي هوخ بروکر در باوير به فکر تکميل و از بين بردن نقص هاي هارپ افتاد. او چند دستگاه هارپ پدال دار را که وسعت صداي آنها3 اکتاو بود، ساخت.
پس از آن گويفرد ، لورت و نادرمان و ديگران تلاش کردند تا ساخته بروکر را کاملتر کنند؛ اما موفقيت چنداني به دست نياوردند، علت آن هم تعداد پدالهاي اين ساز بود


که نواختن آن را براي نوازندگان دشوار مي کرد بنابراين گوزينو در سال 1782 براي اين که تعداد پدال ها را کم کند، پدال دوبله دو تايي را طراحي کرد


اما اجل مهلتش نداد.در سال 1811 سباستيان ارارد موسيقيدان فرانسوي اختراع هارپ هوخ بروکر را تکميل کرد و به شکلي ساخت که نمونه آن امروز همه جا متداول است


و “تن ” درخشان و مطبوع دارد.ارارد ساخته خود را با پدال هاي دوبله اولين بار در لندن به معرض نمايش گذاشت که مورد اقبال و تشويق مردم قرار گرفت.
او پس از اين موفقيت به پاريس بازگشت و شروع به ساختن هارپهاي جديدي کرد.


اما با کمي تعداد آنها قيمت اين ساز به قدري زياد بود که فقط توانگران مي توانستند آن را بخرند آن هم نه براي نواختن بلکه براي زينت سالنها و به همين علت تاتا سالهاي نخستين قرن بيستم مردم تصور مي کردند که هارپ، سازي تجملي است.


از سال 1910 به بعد، مردم بتدريج براي نواختن و ياد گرفتن هارپ عشق و علاقه پيدا کردند و اکنون در تمام کنسروارتوارهاي بزرگ دنيا کلاس هارپ وجود دارد و شاگردان زيادي مشغول فرا گرفتن اين ساز هستند.چنگ ، امروزه يک ساز دائمي ارکسترهاي سمفونيک و اپرايي است و بعضي مواقع در گروههاي مجلسي بسيار کارآمد است.


اين ساز در انواع چنگ ، وراکروز، سانگ ، گاک ، ايرلندي ، کرار، کورا و بريمبو در نقاط مختلف جهان استفاده مي شود که بريمبو تنها يک سيم دارد اما برخي از انواع آن بسيار پيچيده است.


اغلب اشخاص گمان مي کنند که سيماي هارپ را مثل ويولون پيزيکاتو مي نوازند در صورتي که بايد براي نواختن آن انگشت را فشار داد و بعد آن را رها کرد و تمام شيريني لحن هارپ مربوط به همين قسمت است.


تکنيک هارپ بسيار سريع است ولي تا نوازنده طرز فشار انگشتها را ياد نگيرد نبايد بيهوده براي تکنيک بکوشد.چنگ ، سازي با وسعت صداي شش و نيم اکتاو است که معمولا46 سيم و هفت پدال دوبله دارد


و مثل گام دياتونيک پيانو کوک مي شود، که به وسيله همين پدال ها مي توان گامها را عوض کرد.قدرت کششي اين ساز 7/1 متري ، که به وسيله زه ها بر روي قاب چنگ دوکاره يا کنسرتي اعمال مي شود تا680 کيلوگرم است.
 

khanom-mohandes

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
سنتور:

اولین اثری که از سازهای شبیه سنتور به دست آمده اثری است از حجاری های دوره های آشوریان و بابلیان در 669 قبل از میلاد که نشان می دهد این ساز را به وسیله بند به گردن می آویختند.
به دلیل قرار داشتن ایران در مسیر جاده ابریشم بین شرق و غرب و تغییر دائمی مرزها در شرایط کشورگشایی ها فرهنگها نیز مرتب دستخوش تحول شده و این تحول آلات موسیقی را بی نصیب نگذاشته است به طوریکه به درستی معلوم نیست سنتور ابتدا در کدام کشور مورد استفاده بوده است ولی مطمئنا ایرانیها قبل ازظهور اسلام با این ساز آشنا بودند و آن را کونار می نامیدند.
به اتکا قد مت آثار کشف شده گمان این است که این ساز از قلمرو ایران به کشورهای دیگر راه یافته و نامهای مختلفی پیدا کرده است.
سنتور با اندک تفاوتی در شکل ظاهر و با نام های مختلف در شرق و غرب عالم وجود دارد.
این ساز را در کشور چین یان کین، در اروپای شرقی دالسی مر، در انگلستان باتر فلای ها، در آلمان و اتریش مک پر،در هندوستان سنتور، در کامبوج فی و در امریکا زیتر می نامند که هر کدام دارای وجه تشابهاتی هستند.
ساز سنتور در تعدادی از جمهوری های سابق شوروی مانند ارمنستان و گرجستان نیز رایج هست.
همچنین سنتورهای عراقی –هندی- مصری و ترکی که بعضی از آنها حدود 360 سیم دارند.
عبدالقادر مراغه ای ساز یاطوفان را معرفی کرد که شبیه سنتور امروزی بود با این تفاوت که برای هر صدا فقط یک تار می بستند و با جابه جایی خرکها آن را کوک می کردند..
نام سنتور در اشعار منوچهری نیز آمده است:
کبک ناقوس زن و شارک سنتور زن است
فاخته نای زن و بربط شده تنبور زنان

سنتور سازی کاملا ایرانی است که ساخت آن را به ابونصر فارابی نسبت می دهند که مانند بربط، ساز دیگر ایرانی بعدها به خارج برده شد، سنتور سازی جعبه ای به شکل ذوذنقه است که به روی سطح آن دو ردیف خرک تعبیه شده و از زوی هر خرک 4 رشته سیم هم کوک عبور داده شده است.
سنتورهای معمولی دارای 9 خرک می باشند و وسعت صدایشان اندکی بیشتر از 3 اکتاو است و نوازنده در اجرای دستگاه های مختلف موسیقی سنتی کوک ساز را تغییر می دهد و یا محل خرک ها را پس و پیش می نماید.
سنتور یا شاهان تور از جمله سازهای کاملا شرقی است. شکل سنتور اقتباسی از کشتی است و سیم های آن برگرفته از تور ماهیگیری و صدا، صدای برخورد امواج دریا به صخره هاست.
سنتور در زمانهای گذشته به ابعاد مختلف ساخته می شد که تا امروز به شکل های استاندارد سل کوک و لا کوک درآمده است.
سنتور در طی سالیان و در پی مهاجرتها و رفت و آمدهای فرهنگی به کشورهای دیگر برده شد .از آن جهت گروهی بر این عقیده اند که سازهایی چون ارگ و پیانو که از نظر صدادهی صدایی چون سنتور دارند الگوهایی کامل شده از این سازسنتی ایرانی هستند و در طی سالیان و قرون متمادی دوره تکامل خود را پیموده و امروزه خود به سازهای مستقلی تبدیل گشته اند اما برخلاف این سازها که در مسیر تکامل گام برداشته بودند.
سنتور سیر قهقرایی پیموده و تا اوایل قرن گذشته به سازی کاملا محجور بدل گشته.
ساز سنتور پیشتر با 12 وتر سیم بم و 12 وتر سیم زیر ساخته می شد و سنتور 12 خرکی نامیده می شد، امروزه سنتور 10 خرک و سنتور 11 خرکی و سنتور لا کوک نیز ساخته می شود.
سنتور 11 خرک سنتور چپ کوک نامیده می شود در واقع هر خرکی که به سنتور اضافه می شود صدای ساز یک پرده بم تر می گردد.
سنتور 9 خرک رایج ترین نوع سنتور است که سنتور سل کوک نامیده می شود و نت های ردیف براساس آن نوشته شده است در سنتور 9 خرک چنانچه براساسراست کوک تنظةم شود به ترتیب سیم ها از پایین بر مبنای می-فا- سل کوک می شوند و مناسب برای گروهی و ارکستر است.
شاز سنتور برای ردیف موسیقی سنتی و نیز برای استفاده در ارکستر دارای نقایصی است که برای رفع آنها چندی است دو نوع سنتور یکی کروماتیک با افزایش 7 خرک به خرکهای معمولی و دیگری سنتور باس با صدای بم ساخته شده است.
معادل نصف عمر تمرین سنتور نوازان به کوک کردن آن می گذرد چون ضربه های مداوم مضراب روی سیم ها و تاثیر گذاری رطوبت و حرارت روی چوب و سیم ها کوک را به هم می زند و 72 سیم باید مرتب کوک یا هم خوان شود از این رو سنتور سازی شناخته می شود که در عین زیبایی بسیاری از عوارض طبیعی می وتند روی صدا و کوک ان تاثیر بگذارد و حتی نوازنده های باتجربه را برای یک کوک دلخواه ناکام می گذارد.
نقل شده است که حبیب سماعی نوازنده سرشناس سنتور روزی در مجلسی گفته است که کوک سنتور مرا پیر کرده است


http://www.sutiyam.blogsky.com/?PostID=44
 

khanom-mohandes

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
ساختار ویالن:
برای ما غیر ممکن است که وارد جزییات ساخت یک ساز شویم، البته در مورد آن آثار عالی و خوبی نوشته شده است ، که نام آنها را اعلام می کنیم.
- "تولبک": هنر سازنده سازهای زهی، نزد "مرسیه نیور" 1903،( اثری که متاسفانه غیر قابل دسترسی است؛ " تولبک" هم موسیقیدان بود و هم سازنده سازهای زه ایی)
- "موکل- وینکل":" دی کست د گیزن بو" نزد "ویگ برلن"1954.
- وحالا می خواهیم بر چند نکته مهم تاکید کنیم، که مربوط به مصالح و یعضی جزئیات اصلی است.
- مصالح ساخت ویلن
ویلن معمولا از چوب درختی به نام "ابیسا" ( وایسته به تیره کاج و صنوبر) و همچنین از چوب درخت افرا درست شده است. چوب درخت" ابیسا" و افرا، انواع گوناگونی دارند. اهمیت این چوبها در این است که بدانیم انتخاب آنها به دلیل خاصیت مکانیکی آنهاست. ( در مقابل تغییر شکل دادن مقاوم هستند.) و خاصیت آکوستیک یا صوتی آنها ( سرعت بالای صدا، زیر و بم کردن صدا، انعطاف پذیری زیاد، تراکم کم و ...) و از نظر بصری ( به ویزه درخت افرا، که موج دار و درخشنده است). ممکن است خاصیت این چوبها، به دلیل طبیعت و موقعیت، ارتفاع، دمای هوا، زمان و بریده شدن وغیره تغییر کند. نمونه ایی که از تنه درخت انتخاب شده، گرفته می شود نیز متغیر است، و بستگی به این دارد که از قسمت نزدیک به زمین بریده شده باشد یا قسمت نزدیک به تاج گل آن ... به طور خلاصه، هیچ دو قطعه چوبی وجود ندارد که دقیقا یکسان باشند، حتی اگر از تنه یک درخت باشند. این نکته بسیار مهم است، چون:
یا مدل ثابت ویلن را کپی می کنیم و هر دفعه به دلیل تنوع چوب صنوبر و افرا از نظر صدا نیز متغیر می شوند.
و یا به دنبال آن هستیم که بهترین صدای مشخص شده را به اجرا در بیاوریم؛ و مجبوریم که هر دفعه عناصر را به خاطر همدیگر، و با تنوعی که سازنده دستگاه های زهی به جا می گذارد، بپذیریم. ( کلفتی چوب، شکل قوس آن و ...). این مثال همراه هنر ساخت سازهای زهی است و تا اندازه ایی سازنده آن باید دارای آزمایشات عملی باشد؛ و این موضوع فقط تجربی است. ولی در حال حاضر، روشهای اندازه گیریی وجود دارد که اجازه می دهد با دقت پارامترهای لازم را اندازه گیری کنیم، همچنین روشهای کنترل علمی که در حین کار کردن قابل اجرا می باشند. با توجه به پیچیدگی مشکلات و جستجوهای انجام شده، هنوز هم اولین دوره ویلن علمی شروع نشده است، ولی می توانیم تصمیم به انجام این کار را داشته باشیم، تا اندازه ایی که به خود این سختی را بدهیم که قبل از هر چیز جستجو کنیم، سازها را به روشی منطقی تر بسازیم تا نتایج کاملا هماهنگی در مورد راندمان صدا داشته باشیم. نباید فریب جایگزین شدن احتمالی مواد کلاسیک با محصولات ترکیبی را بخوریم؛ افراد بسیاری به خود اجازه داده اند که مجذوب این ساده انگاری شوند. ویلن در ابعاد و اندازه هایش و شکل خود مطابق با خاصیتهای چوب استفاده شده آماده می شود. اگر می خواهیم ماده دیگری را جایگزین چوب ویلن کنیم و همان نتیجه را دریافت کنیم، بس باید کاملا در مورد ساختن آن ساز نیز تجدید نظر کنیم؛ و شکل ظاهری آن می تواند بدون تغیر باقی بماند. برای کسی که اطلاعات کافی دارد، قابل پیش بینی است که یک ویلن از شیشه یا پشم شیشه لایه لایه شده بازده صدایی مناسبی نخواهد داشت، در حال حاضر قابل حل است. ماده ترکیبی این مزیت را خواهد داشت که همیشه به شکل خود باقی می ماند؛ و بزرگترین مشکل، ساختار مرسوم آن است که درصد کمی برای به موفقیت رسیدن ساز وجود دارد.
- ساختار
تخته های باریک چوب افرا را به دور یک قالب قرار می دهند، تا داخل ویلن شکل بگیرد. این چوب افرا، به کمک مغار نجاری کوبیده می شود، به کمک رنده و لیسه برای تراشیدن آن را صاف می کنند و کف آن برجسته می ماند، و بعد روی تخته ها آن را می چسبانند تا به شکل یک جعبه در آید. روی ویلن نیز به همین روش ساخته می شود. روی ویلن نیز به همین روش ساخته می شود؛ آن را به شکل دو می برند و از درون آن را می چسبانند، و یک تنظیم کننده چوبی به نام خرک نیز ساخته و روی ویلن قرار می دهند. بالاخره قسمت روی ویلن آن را به شکل یک جعبه در می آورند. و تنها چیزی که باقی می ماند گنجاندن دسته ویلن است. سیمهای آن را به دو سر ویلن محکم وصل می کنند. سازمان با رنگ سفید آماده است. از نظر زیبایی شناسی، طرح کلی ویلن (آلتو و ویلن) می تواند کاملا توجیه شود. ظاهر ویلن در طول یک مدت، بستگی به مقاومت در مقابل تغییر شکل دادن مصالح استفاده شده، و توزیع کلفتی آن در قسمت رویی ویلن و همچنین به شکل قوسی و وضع کلی دستگاه دارد. برای قوس ویلن، اساتید سازنده ساز، در قرون کلاسیک به زیبایی خمیدگی هایی با زنجیر های کوچک به روش ریاضیات درست می کردند و این روش شناخته شده از راه تجربه در مشاغل بسیاری استفاده می شد.یک کابل به صورت خودکار این شکل را به خود می گرفت، و این در حالی بود که دو سر آن بدون اینکه کشیده شود به دو طرف متصل شده بود.
برای وضعیت های کلی طرح زیر را در نظر گرفته ایم.( شکل 8)
زه است.( بالای دسته ویلن جایی است که زه به آن وصل است). نقطه امتداد صفحه رویی ویلن است.( ، ، ، در یک راستا هستند). اگر ارتفاع خرک و قوس زیر آن را تقسیم کنیم، به همان نتیجه ایی دست می یابیم، که ارتفاع تخته و ارتفاع قوس زیر آن است. بنابراین، یک چهارضلعی منظم داریم که در دستگاهمان تعادل ایجاد می کند. در این حالت نمی توانیم چیز بیشتری را بررسی کنیم، ولی واضح است که همه اینها از مشکلات فیزیک بر می خیزد. باید به ساز سفید، رنگ ورنی زده شود. ابتدا برای اینکه به ویلن جذاب بدهد ( چوب سفید خیلی زیبا نیست و زود کثیف می شود) و همان طور که قبلا توضیح داده ایم این مربوط به مشکلات بصری، یعنی شاخصهای انکساری و وضعیت سطح آن است. و در آخر نقش اکسید شده چوب نیز، مطرح است. و در آخر ویلن مجهز به زه می شود؛ خرک ساخته شده از چوب افرا را روی ویلن قرار می دهیم و کمی بشت بایه راست آن را ، یک ساقه چوب صنوبر به شکل تیغه، که نقش کلی و مهمی در آکوستیک دارد، قرار می دهیم. کار ویلن تمام شد؛ برچسب سازنده ویلن را ( یا سازنده معروف دیگری ) را روی آن می چسبانیم و ساز ویلن ما حاضر است، نقش اصلی خود را به عنوان سازنده انواع صداها ایفا می کند.
- آکوستیک ویلن
مشکل کاملا بیچیده ایست که باید دو قسمت اصلی را از هم تشخیص بدهیم: یکی " دستگاه"، مولد علامتهای فیزیک و دیگری ادراک و ادغام این علامتها توسط انسان.
- طرز کار ویلن
تمام سازهای موسیقی در بردارنده یک محرک و یک سری پیچیده از رزوناتور هستند. محرکهای یک ساز آرشه ایی از یک سیستم آرشه- سیم تشکیل شده اند؛ رزوناتور به کل جعبه ساز گفته می شود.
- سیمها
یک زه سایشی توسط آرشه، به روشهای گوناگون به لرزه در می آید که از نظر ما هیچ فرقی با هم ندارند.
ارتعاش های عرضی: کاملا شناخته شده است. " شارون" چندی بیش نشان داد که یک سیم برانگیخته شده توسط یک آرشه، نوسانی آرام شبیه به دندانه اره ایجاد می کند.( که شامل یک سری هارمونی های قوی ومنظم است).
فرکانس اصلی توسط فرمول زه ها مشخص شده است.
اگر سرعت صدا در ساز است، یا طول، کشش کلی، جرم ( وزن برحسب گرم بر سانتیمتر روی زه).
ارتعاش های طولی: زه ایی که از عرض می لرزد، مرتبا کوتاه و بلند می شود؛ و لرزش طولی را بر می انگیزد، به گونه ایی که فرکانس اصلی( بسیار زیرتر از لرزشهای عرضی ) توسط فرمول زیر مشخص شود.
ضریب کشسانی است و چگالی. لرزشهای پیچشی: بسیار شدید تر از لرزشهای عرضی است. به راحتی نشلن داده می شود که در نتیجه سایش آرشه زه ها با حالت پیچ خوردگی می لرزند. این فرکانس توسط فرمول زیر نوشته می شود.
ضریب انعطاف پذیری است. ارتعاش های اکتاو: نقطه تثبیت زه تحت تاثیر کشش دوره ایی و منظم فرکانس دوبل ارتعاش عرضی است؛ تنها کافی است که انتهای زه را در مرکز یک برده برای شنیدن اکتاو، محکم کنیم.
این چهار شیوه ارتعاش مطمئنا همراه با هارمونی های مورد نظر هستند. برای ساده تر کردن مسائل اصلی یک سیستم هماهنگ کننده، به فرکانس و نظم وسعت نسبی می دهند.( شکل 9). بنابراین طیف کلی زه مجزا رابه دست خواهیم آورد. حالت با 200 هرتز را در نظر بگیریم. ( شکل 9 ) طبق پارامترهای گفته شده توسط فرمول های بالا. می توان گفت طیفها تغییر می کنند، البته بر اساس مصالح به کار رفته، و اینگونه توضیح می دهیم که زه های مصالح مختلف ولی اساسی "طنین" مختلفی دارند چون و و مداخله مستقیمی در فرمول ارتعاش عرضی ندارند.
- بدنه ویلن
از چند قسمت جفت شده به هم تشکیل شده است، و دارای خاصیتهای ویزه ایی است. همان طور که زه ها، دارای اندازه های مختلف، ضریب کشسانی، ضریب انعطاف پذیری، چگالی، استهلاک می باشد. با کشیدن آرشه بر روی قسمتهای بخصوصی از سیم، می توانیم فرکانس هایی مربوطه را به وجود آوریم. ویلن تشکیل شده است از زه، طول زه گوشی، دسته، سر و روی آن ودرون آن... تمام این اجزا با اشاره آرشه به نقطه ایی از سیم کافی است تا آن را برانگیزد.( بین خرک و دسته) پس بنابراین صدای مختلط شنیده می شود که تمام فرکانسهای بالا را دربر دارد (روش تجزیه ایی که قبلا در موردش صحبت شد، گره فرکانس ویلن را به وجود می آورد) و(شکل 9) نشان دهنده کلی این گره فرکانس در شرایط بخصوص می باشد. باید کاهش قابل ملاحظه صدا را در نظر گرفت. اگر در کل مصالح کم استفاده شود. ( چیزی که از راه تجربه به دست می آید یعنی آغشته کردن ویلن به روغن مشخص شده). گره فرکانس صدا بسیار صاف تر می شود. (شکل 9)؛ بیوسته از کیفیت سطح روی ویلن کاسته می شود. در اینجا مستقیما به مشکل ورنی مالیدن روی ویلن برخورد می کنیم مشکلی که قبلا در موردش اشتباهات زیادی کرده ایم. چسباندن و ورنی مالیدن، چگالی مصالح را کم یا زیاد می کند و عدم تجانس، ضریب کشسانی و انعطاف پذیری آن را تغییر می دهیم.اگر ورنی خشک شود، تمام این مسائل عوض می شود؛ اگر آهسته خشک شود، تغییرات ان در زمان تدریجی است؛ اگر زیاد وارد چوب ساز شود و یا اگر کلفت باشد، چگالی آن می تواند به روش قابل توجه تغییر کند .. تمام اینها به روشی منطقی، آزمایشات فراوان و متناقض در مورد ورنی که تنها با یک بارامتر مورد توجهمان بود را توضیح می دهد. راز ورنی تنها در اندازه آن است وتنها ندانستن آن برایمان مشکل ایجاد می کند
 

delshode

عضو جدید
از خانوم مهندس تشكر ميكنم و همچنين از شادمهر عزيز
عكس اين دو سازي كه خانوم مهندس قرار دادند رو براتون ميزارم
اين ساز سنتور:





و اين هم ويلون :
 

delshode

عضو جدید
رباب
شکل ظاهری_رباب مجموعا از چهار قسمت-شکم-سینه-دسته و سر تشکیل شده است.
شکم در واقع جعبه ای به شکل خربزه است که بر سطح جلویی آن پوست کشیده شده و خرکی کوتاه روی پوست قرار گرفته است.سینه نیز جعبه ای مثلث شکل است که سطح جلویی آن-تا اندازه ای گرده ماهی و از جنس چوب است.در سطح جانبی سینه(سطحی که هنگام نواختن در بالا قرار می گیرد)- هفت گوشی تعبیه شده که سیم های تقویت کننده ی صدای ساز به دور آن ها پیچیده می شوند.بر سطح جانبی دیگر (سطح پائینی)-چنجره ای دایره ای شکل ساخته شده است.دسته ی ساز نسبتا کوتاه است وبر روی آن-حدود ده((دستان))بسته می شود و بالاخره در سرساز-مانند تار-جعبه ی گوشی ها قرار گرفته و درسطوح بالائی و پائینی این جعبه-هر یک سه گوشی تعبیه شده است-سطح جانبی جعبه ی گوشی ها کمی به طرف عقب ادامه یافته است.
تعداد سیم های رباب شش است یا سه سیم جفتی است که سیم های جفت با یکدیگر هم صوت کوک می شوند.
سیم های رباب در قدیم از روده ساخته می شده در حالی که امروزه آن ها را از نخ نایلون می سازند و سیم بم روی نایلون روکشی فلزی دارد.
کوک سیم های رباب از این قرار است:
وسعت ساز به ترتیب زیر است:
مضراب رباب امروزی مانند مضراب عود از پرمرغ ساخته شده است.رباب اساسا محلی است و بیشتر در نواحی خراسان و مرز افغانستان معمول است.
رباب سوپرانو_سازی است با مقیاس کوچک تر از رباب معمولی که به پیشنهاد حسین دهلوی رئیس وقت هنرستان موسیقی ملی و به اهتمام کارگاه ساز سازی وزارت فرهنگ و هنر ساخته شد و آن را ((رباب سوپرانو)) نام گذاردند و رباب معمولی-تنها در هنرستان های موسیقی ملی و در موارد همنوازی در ارکستر-در مقابل رباب ساخته شده ی سوپرانو-نام ((رباب آلتو))به خود گرفت.
رباب تاجیکستان_یکی دو دهه ی پیش عده ای از نوازندگان تاجیک به ایران آمدند و در تهران کنسرتی دادند.ضمنا در برنامه ی معارفه ی هنرمندان ایرانی و تاجیک یک عدد رباب خود را به هنرستان هدیه کردند.دسته ی این ساز حدود 15 سانتی متر بلندتر از رباب ایرانی است و درعوض قسمت سینه و شکم آن را به ترتیب 10 و 15 سانتی متر کوتاه تر کرده اند.بر اثر بلند شدن دسته-به تعداد ((دستان)) اضافه شده است
 

delshode

عضو جدید
دوتار
دارای شکمی گلابی شکل و دسته ای نسبتا دراز است.تعداد 17 تا 20 دستان بر دسته ی آن بسته می شود-برخی از دوتارهای محلی در نواحی مختلف جنوب فاقد دستان است.سطح روی شکم چوبی است. تعداد سیم های آن-چنان که از نام ساز بر می آید-2 تا است که به فاصله های مختلف کوک می شوند-طول دسته حدود 60 و مجموعا تمام ساز حدود یک متر است.
وسعت صدای ساز از نت ((دو)) تا ((سل)) است-با تمام فواصل کروماتیک مخصوص موسیقی ایرانی:
دو تار غالبا با انگشت_یعنی بدون مضراب_نواخته می شود.این ساز جنبه ای بیشتر محلی دارد و در نواحی جنوب کشور ما بسیار متداول است.
. اين ساز را مي توان در آسياي مرکـزي، خاورميانه، و شمال شرقي چـين پـيـدا کرد. جـد اين ساز به احتمال زياد، تـنـبـور خراساني، است که شکـل آن در کـتاب الموسيقي الخبر، فارابي در قـرن دهـم شرح داده شده است.
در ايران، نواختن دوتار در نواحي شمال، جنوب و شرق استان خراسان، بخوصوص در بـين *تـرکمن ها، و گـرگـان ، گـنـبـد و جنوب شرق ايران نيز متداول مي باشد. دوتار را در فاصله چهـار يا پـنج کوک مي کـنند كه طريـقـه کوک کردن آن در مناطق مختـلف کـمي با هـم فرق دارد.
دو نوع مختـلف از چوب در ساختمان دوتار مورد استـفاده قرار مي گيرد. قسمت گـلابي شکـل آن را از چـوب درخت شاه توت و قسمت گـردن آن را از چوب زردآلو يا درخت گـردو تهـيه مي کـنـند.
در قـديم زه هـاي آن را از روده حيوانات تهـيه مي کـردند، ولي امروزه آن را از نايلون يا سيم هاي فولادي تـهـيه مي کـنـند که هـم بهـتر مقاومت مي کـند و هـم ارزان تر است.

تکـنيک نواختـن دوتار مرکب است از کـشيدن تارها بدون استـفاده از مضراب و بـدنبال آن حرکات نزولي و صعـودي که تـقـريـباً تمام انگـشتان را درگير نواختـن آن مي کـنـد
 

delshode

عضو جدید
بینجو
تاریخچه:
بینجو نیز خانواده ی سازهای زهی مضرابی است. اگرچه این ساز امروزه در تمام نواحی بلوچستان رواج دارد-اما یک ساز اصیل بلوچی نیست و از پاکستان به بلوچستان ایران مهاجرت کرده است.انواع مختلفی از این ساز در هندوستان و پاکستان رایج است.
ویزگی های ظاهری و ساختاری:
سازی است با جعبه ی طنینی نسبتا کشیده و دراز.جعبه ی طنینی در مقطع سیم گیر-عرض بیشتری دارد و در قسمت دیگر و مقطع گوشی ها-دارای عرض کمتری است.بنابراین جعبه طنینی بینجو دارای دو ضلع جانبی متساوی و اضلاع بالایی و پایینی متفاوت(به ترتیب حدود 24 و 12 سانتی متر)و عمق نسبتا کم(در حدود 5 تا 6 سانتی متر)است.بر روی جعبه ی طنینی-صفحه ی چوبی قرار دارد و در قسمتی که محل نواختن مضراب است-سوراخی به شکل یا ایجاد شده است.وجود این سوراخ در ایجاد صدا و کیفیت طنین صدای بینجو اهمیت دارد.خرک در نقطه ی معینی که حدودا میان سیم گیر و سوراخ روی صفحه است بر روی صفحه ی ساز قرار می گیرد.بینجو 6 وتر دارد.وترها از یک طرف به سیم گیر و از طرف دیگر پس از عبور از خرک به دور گوشی های مربوط به خود پیچیده می شوند.بینجو دارای سه شیطانک است.شیطانک اصلی نزدیک به گوشی ها و در منتهی الیه پایه ی پرده ها قرار دارد.از روی این شیطانک دو وتر اصلی بینجو(وترهای وسط=وترهای سوم و چهارم)عبور می کند.دو شیطانک دیگر مربوط به وترهای جانبی(وترهای اول و ششم)است.هر کدام از این دو وتر یک شیطانک جداگانه دارند که شیطانک ها ی فرعی بینجو محسوب می شوند و هر یک شامل یک میخ فولادی است.هر کدام از این دو شیطانک فرعی دو وظیفه به عهده دارد:
1)کوتاه تر کردن طول وترهای اول و ششم برای تولید صداهای زیرتر
2)ایجاد انحراف در مسیر حرکت این دووتر-برای دور کردن آن ها از وترهای میانی.
دو وتر دیگر بینجو(وترهای دوم و پنجم)فاقد شیطانک هستند.بنابراین همه ی وترها از یک طرف به سیم گیر واحد متصل اند و از روی خرکی واحد عبور می کنند.وترهای جانبی(اول و ششم)شیطانک های جداگانه و مستقلی دارند.وترهای میانی(سوم و چهارم)هر دو از روی شیطانک اصلی می گذرند.وترهای دوم و پنجم فاقد شیطانک هستند.
وترهای سوم و چهارم-وترهای اصلی هستند و پرده ها نیز با همین دو وتر تماس می یابند.سایر وترها واخوان هستند و با پرده های بینجو هیچ تماسی ندارند.
چگونگی حرکت و عبور وترهای بینجو را می توان به صورت زیر نشان داد:
شیطانک اصلی بینجو(مربوط به وترهای سوم و چهارم)یک تیغه ی فلزی است که در منتهی الیه پایه ی پرده ها کار گذاشته شده است.روی صفحه ی بینجو و در طول آن یک تکه چوب نسبتا طویل به عنوان پایه برای پرده ها و شیطانک اصلی تعبیه شده است.این چوب در طول صفحه و در وسط آن و در حد فاصل سوراخ روی صفحه و گوشی ها با میخ به صفحه کوبیده شده است.روی این پایه ی طویل چوبی که در حکم دسته ی ساز است-شیارهای باریکی در فواصل معین ایجاد شده است و پرده ها و شیطانک اصلی در این شیارها جای می گیرند.پرده های بینجو-تیغه های نازک فلزی هستند که تقریبا ارتفاع واحدی دارند.آخرین پرده که قدری از بقیه بلندتر است-همان شیطانک اصلی(برای وترهای سوم و چهارم )است.گوشی های شش گانه ی بینجو-مفتول های فولادی چهارگوشی هستند که به صورت تقریبا نیم دایره در کنار هم قرار گرفته اند.روی جعبه ی طنینی و در طول آن یک حفاظ چوبی وجود دارد که طول آن تقریبا برابر با طول پایه ی پرده ها است.دکمه ها یا شستی های بینجو در قسمت زیرین این حفاظ کار گذاشته شده اند.این حفاظ چوبی توسط سه پایه ی فلزی به ضلع های جانبی و عقبی جعبه ی طنینی متصل می شود.برای هر پرده یک دکمه یا شستی وجود دارد.هر دکمه یا شستی یک قسمت گرد-محدب و دکمه مانند دارد که انگشتان دست چپ نوازنده روی آن قرار می گیرد.این قسمت دکمه مانند روی تیغه ای فلزی قرار دارد که این تیغه به منزله ی بازوی شستی است و توسط فنر در قسمت زیرین حفاظ چوبی متصل است.با فشار دکمه یا شستی –بازو(تیغه ی فلزی)با وترها برخورد می کند و آن ها را به یکی از پرده ها می چسباند.با برداشتن انگشت-تیغه و دکمه ی مربوط به آن توسط فنر به وضعیت اول باز می گردد. بنابراینه هر دکمه یا شستی بینجو شامل قسمت انگشتی-بازو یا تیغه ی فلزی و فنر انتهایی دست چپ نوازنده قرار می گیرد.وضعیت و ترتیب دکمه ها شبیه به وضعیت و ترتیب کلاویه های پیانو است.به این معنی که ردیف پایینی دکمه ها مربوط به صداهای دیاتونیک(معادل کلاویه های سفید پیانو)و ردیف بالایی دکمه ها مربوط به صداهای کروماتیک(معادل کلاویه های سیاه پیانو) است.ترتیب دکمه ها ردیف بالا نیز مانند کلاویه های سیاه پیانو به صورت دوتایی و سه تایی است.دکمه های هر دو ردیف همه در یک سطح قرار دارند.در قسمت زیرین جعبه ی طنینی غالبا چند برآمدگی کوتاه چوبی وجود دارد که به عنوان پایه های کوتاه باعث می شود تا سطح زیرین جعبه ی طنینی-اندکی از زمین فاصله بگیرد.در قسمت جانبی وجلویی بینجو نیز معمولا دسته ای برای سهولت در حمل و نقل آن تعبیه شده است.روی صفحه ی چوبی بینجو و آن غالبا تزییناتی به صورت عکس یا نقاشی دیده می شود.در دو قسمت بالایی و پایینی صفحه ی چوبی بینجو بخاطر بالا بردن مقاومت صفحه و جلوگیری از آسیب دیدگی آن-دوصفحه ی چوبی نازک چسبانده می شود:
یکی در محل نواختن مضراب و دیگری در محلی که گوشی ها به صفحه ی ساز داخل می شوند.
 

atousa_m

عضو جدید
کاربر ممتاز
كمانچه




( كمان كوچك را گويند . به معني مضراب و زخمه زدن نيز مي باشد )) فرهنگ آنندراج


(( طنبور كه اكنون ( قرن هشتم هجري ) به (( كمانچه )) مشهور است )) نفايس الفنون في عرايس العيون


(( نام اين ساز در عربي به صورت (( كمنجا )) به كاررفته و ساز چندان مشهور بوده كه نام آن در شعر


شاعران عرب نيز آمده است . امروزه نيز در كشورهاي عربي ويولون را (( كمان )) مي گويند )) امام شوشتري ايران گهواره دانش و هنر


(( ابن فقيه نخستين كسي است كه در اوايل سده سوم هجري در آثار خود از كلمه و ساز كمانچه نام ميبرد و مي گويد اين ساز در نواحي مصر و سند مورد استفاده بسيار بوده است .)) مهدي فروغ -


مجله موسيقي شماره 9 ارديبهشت 1336


تيري زكمانچه ربابي بجهيد از چنبر تن گذشت و در قلب رسيد


(( كمانچه و آن از آلات مجروره است و بعضي كاسه آن را از پوست جوز هندي سازند و از موي اسب بر آن وتر بندند و بعضي ديگر كاسه آن را از چوب تراشند و بر آن و تراز ابريشم بندند و البته بر روي آن پوستي كشند كه آن پوست دل گاو باشد و آن را با كمانه در عمل آورند )) مقاصد الا لحان مراغي


(( يكي از بهترين و كامل ترين انواع ارباب داراي كاسه اي كروي شكل است يعني بدنه يا كاسه ساز را از چوب بصورت يك كره مجوف مي سازند و يا اينكه پوست نارگيلي را مي تراشند و صيقل مي زنند و در روي سوراخ دهنه آن پوست مي كشند و بكار مي برند . دسته آن نيز گرد است و از چوب ساخته مي شود و داراي پايه آهني است ولي ممكن استكه پايه نداشته باشد . اين نوع رباب در بسياري از كشورهاي مجاور ايران و مخصوصا در شبه قاره هند (( كمانچه )) معروف است )) مهدي فروغ


مداومت در اصول موسيقي ايران
خوش كمانچه مي كشد كان تيراو در دل عشاق دارد اضطراب


( مولوي )


ربابي چشم بر بسته رباب و زخمه بر دسته كمانچه رانده آهسته مرا از خواب اوافغان


( مولوي )


(( اين ساز چو روي كاسه اش پوست كشيده شده و خرك روي پوست قرار دارد در اثر تغيير هوا صداي آن هم عوض مي شود ولي از آنجا كه پوست كمانچه كلفت تر تار است ، حرارت و رطوبت كمتر در ان تاثير مي كند . صداي كمانچه كمي تو دماغي است. وقتي ويولون به ايران آمد چون داراي چهار سيم بود ،كمانچه كش ها هم يك سيم آخر را به تقليد ويولون اضافه كردند و چون در طرز نواختن خيلي شبيه به ويولون بود كمانچه كش ها معلم ويولون شدند )) خالقي - سرگذشت موسيقي ايران بخش اول


(( كمانچه كه آن را هم از مجرورات است . بر دو نوع باشد يكي آن كه بر جوز هندي ( نارگيل ) پوستي كشند و او تار آن از موي اسب سازند و ديگر آن كه كاسه آن از چوب مخرط كنند و او تار آن از ابريشم باشد واين قسم مطبوع تر است )) تاريخ موسيقي - شمس العلماء


(( كمانچه از دسته سازهاي كماني است كه از مدت ها پيش به شكل هاي گوناگون با تارهايي از جنس ابرايشم ، زه و سيم از دوره هاي مختلف نواخته مي شده است .
مسعود سعد سلمان درباره كمانچه مي گويد :


زنزهت و طرب و عز و شادكامي و لهو زچنگ و بربط و ناي و كمانچه و بگماز


بعضي (( ربابي )) را كه باكمان نواخته مي شد اولين شكل كمانچه تصور مي كنند . در نقاشي هاي كاخ چهل ستون در اصفهان در تابلويي نوازنده كمانچه هم ديده مي شود . در دوره قاجار اين ساز اهميت زيادي داشته است . كمانچه از نظر داشتن حدود صوتي خاص و همچنين حدود صوتي و امكانات وسيع فني بيشتر از سازهاي ديگر ايراني مورد توجه بوده و از مدت ها پيش اين ساز سردسته سازهاي ديگر ايراني مورد توجه بوده و از مدت ها پيش اين ساز سردسته سازهاي ديگر به شمار مي رفته است و متاسفانه چندي است كه اكثر نوازندگان سازهاي اين كماني اين ساز را كه از هر لحاظ دامنه نوازندگان سازهاي كماني اين ساز را كه از هر لحاظ دامنه و زنگ آن با تار و سنتور و سازهاي ديگر ملي موافق است رها كرده و در همنوازي ويولون را به جاي آن بكار مي برند . صداي كمانچه كمي تو دماغي و داراي كيفيتي مخصوص به خود است . كمانچه هاي قديم را معمولا با صدف كاري و خاتم كاري زينت مي داده اند . كاسه اين ساز از خارج صاف و صيقل داده شده و به شكل كره مجوفي است كه يكي از مدار هاي آن را با صفحه قطع كرده ( به شكل عرق چين ) و روي كاسه را پوست كشيده اند. پوست روي كاسه كلفت تر از ساير قسمت هاست و ازين جهت كمتر تحت تاثير رطوبت و گرما قرار مي گيرد . دسته آن مخروط ناقصي است كه راس آن به كاسه وصل است و در نمونه ديگر دسته آن گرد و به صورت استوانه است . به تازگي در روي دسته دو حفره ايجاد كرده اند كه در تقويت صدا و ايجاد طنين بيشتر موثر است .


زير كاسه ميله اي آهني است كه از كاسه گذشته و به دسته مربوط مي شود و پايه آنرا تشكيل مي دهد . تا چندي پيش اين ساز داراي تار ابريشمي بود ولي چون هم صداي آن بم بود و هم هنگام كوك پاره مي شد ازين جهت سيم را به جاي آن انتخاب كردند زيرا سيم فولادي پر دوام تر و با صرفه تر است و در برابر رطوبت و آب و هوا و عرق دست و غيره كمتر تغيير مي كند و زود هارمونيك هاي خود را از دست نمي دهد . البته بايد در انتخاب سيم دقت زيادي نمود زيرا سازهاي ملي در برابر كم و زياد بودن قطر سيم ها بي اندازه حساسند و اگر قطر هاي گوناگون سيم ها هماهنگ با ساختمان ساز نباشد واكنش هايي در آن پديد مي آورد كه از ارزش صدايي آن كاسته مي شود . در حال حاضر سيم هاي ماندو لين را در كمانچه بكار مي برند . كمانچه مانند ويولون چهار سيم دارد و آن را مانند ويولون نيز كوك مي كنند . آرشه يا كمان آن از چوبي باريك درست شده كه تارهاي آن از موي اسب است و وسيله دو حلقه گرد فلزي كه به چوب اتصال دارد بسته شده است . در قديم پايه كمانچه را در طرف چپ روي زمين قرار ميدادند ولي اكنون در انتهاي پايه ، فلز خميده و سطح ديگر اضافه كرده اند كه آنرا بالاي زانوي چپ قرار مي دهند . نگاه داشتن كمانچه در دست به آساني انجام پذير مي باشد ، انگشت هاي دست چپ روي دسته تكيه دارد . پل يا خرك كمانچه بسيار ساده است و آنرا از چوب عناب يا شمشاد انتخاب مي كنند . پل در حقيقت مركز ساز و جايي است كه ارتعاشات حاصله از كشيدن كمان در آن متمركز و به تمام قسمت ها ميرسد. معمولا آنرا عمود برصفحه پوستي و كج مي گذارند . لبه بالاي خرك انحناي متناسبي دارد كه معمولا براي بدست آوردن صداي بم و تو دماغي آنرا متناسب با وضع كاسه مي كنند . جابجايي خرك بسيار مهم و در ايجاد صداهاي مختلف موثر است . چوب كاسه از جنس گردو يا افرا بوده و معمولا براي ساختن آن قطعات چوب را طوري به هم وصل ميكنند كه كوچكترين خطي در ميان آنها به چشم نمي خورد . شهميري - صدا شناسي موسيقي


كمانچه آه موسي وار ميزد مغني راه موسيقار ميزد


( نظامي )

نوازندگان تركمن به كمانچه قيچاق مي گويند . قيچاق سه سيم دارد و اندازه آن نيز از كمانچه هاي رايج كوچك تر است . جنس كاسه در گذشته از كدو با رويه پوست آهو بود در صورتيكه كمانچه هاي كنوني از چوب درخت توت ساخته مي شود .
 

Similar threads

بالا