آفات مهم گندم و مديريت كنترل آنها در ايران

lady1361

عضو جدید
مقـدمـه

گندم عمده ترين محصول زراعي كشور است. سطح زير كشت گندم آبي و ديم كشور در سال 1380 به ترتيب27/2 و51/3 ميليون هكتار و متوسط عملكرد آن در شرايط آبي و ديم به ترتيب 3 و 7/0 تن در هكتار بوده است.
نرخ خودكفايي گندم در سال هاي مختلف بين 60-80 درصد نوسان داشته است. در صورتي كه متوسط عملكرد در شرايط آبي و ديم به ترتيب تا سطح 8/4 و16/1 تن در هكتار افزايش يابد، خودكفايي در توليد اين محصول تحقق خواهد يافت(كشاورز و همكاران، 1380).

مهم ترين عوامل تآثيرگذار در كاهش عملكرد گندم كشور به شرح زير مي باشند(آهون منش،1371): × پايين بودن آگاهي و دانش علمي و عملي كشاورزان × نارسايي در تآمين و توزيع به موقع نهاده هاي كشاورزي(بذر، كود، سم و …) × بالا بودن ميزان ضايعات در مراحل مختلف توليد × محدود بودن منابع آب و يا عدم وجود نظام صحيح آبياري در اغلب مناطق كشور × خسارت آفات، بيماريهاي گياهي، علف هاي هرز و عدم مديريت صحيح كنترل آنها × عدم مصرف صحيح و بهينة كودهاي شيميايي و يا كمبود و عدم توزيع به موقع آنها × كاربرد غير اصولي و نامنظم ماشين آلات و ادوات كشاورزي × عدم توسعة مكانيزاسيون كشاورزي در بسياري از نظام هاي بهره برداري × كمبود وسايل، ابزار و اعتبار در زمينه هاي مختلف تحقيق، ترويج و آموزش كشاورزي × كمبود سرمايه گزاري در توليد محصولات كشاورزي × نارسايي سياست ها و برنامه هاي كشور براي توليد محصولات كشاورزي

آفات گندم و اهميت اقتصادي آنها

در اكوسيستم هاي زراعي كشور كه گندم و جو بستر زيست را تشكيل مي دهند، عوامل زنده و غير زنده اي در توليد محصول تآثيرگذار هستند كه انسان براي بدست آوردن محصول بيشتر مدام آنها را تغيير مي دهد. شناخت اين عوامل و روابط متقابل بين آنها در حفظ تعادل كمي و كيفي گونه هاي تشكيل دهندة يك اكوسيستم اهميت بسيار زيادي دارد. در ايران بيش از 70 گونه حشرة گياه خوار شناسايي شده اند كه به عنوان مصرف كنندگان اوليه از گندم و جو تغذيه مي كنند. اين حشرات گياه خوار، خود مورد تغذيه حشره خواران (حشرات انگل، انگل هاي بالقوه و شكارگران) كه مصرف كنندگان ثانوية هستند، قرار مي گيرند. اتلاق واژة آفت به گونه هايي كه زيان اقتصادي ندارند جايز نيست و تلاش براي حذف اين گونه ها، نابودي دشمنان طبيعي آنها، طغيان احتمالي آفات بالقوه و كاهش تنوع زيستي در اكوسيستم هاي زراعي را به همراه خواهد داشت.

گسترش و طغيان سن گندم در اثر تخريب مراتع به عنوان زيستگاه هاي دائمي اين حشره و تبديل آنها به اراضي ديم كم بازده و فراهم آوردن بستر زيست مناسب تر براي تغذيه و توليد مثل آن، مثال خوبي براي نشان دادن چگونگي ايجاد يك آفت در اثر تغيير اكوسيستم توسط انسان است. محدود بودن دامنة ميزباني آفات غلات و مكان زمســـتان گذراني تعداد زيادي از آنها كه در خاك و بقــاياي محصول صورت مي گيرد، موجب مي شود كه جمعيت اكثر اين آفات، با تناوب زراعي و انجام عمليات زراعي پس از برداشت، به مقدار قابل توجهي كاهش يابند. عليرغم اين مسئله، حدود 15 گونه از حشرات زيان آور گندم و جو را مي توان نام برد كه به عنوان آفات درجة اول و دوم، زيان اقتصادي قابل توجهي به اين محصولات وارد مي كنند. خسارت ناشي از آفات، بيماريها و علف هاي هرز در كشور ما حدود 30-35 درصد برآورد گرديده است كه 10-12 درصد آن به حشرات زيان آور اختصاص دارد.

بدين معني كه با مديريت كنترل اين عوامل، مي توان 10-12 درصد عملكرد واقعي گندم را افزايش داد و آن را به حداكثر عملكرد قابل دسترس كه در شرايط ديم و آبي به ترتيب 4 و 14 تن در هكتار ذكر شده است، نزديك تر ساخت. راهكارهاي توصيه شده براي مديريت منطقي كنترل آفات در مزارع گندم و جو كشور، مبتني بر استفاده ازروش هاي غير شيميايي است. كنترل شيميايي سن گندم به عنوان مهم ترين حشرة زيان آور مزارع گندم و جو كشور كه به تفصيل به آن پرداخته خواهد شد، از اين قاعده مستثني است.

طبق استنتاجي از گزارش عملكرد فعاليت هاي سازمان حفظ نباتات در سال 1378، سالانه در سطحي معادل 22-25 درصد كل اراضي گندم كشور، براي كنترل حشرات زيان آور مبارزة شيميايي صورت مي گيرد(1200000 هكتار براي كنترل سن گندم و حدود 75000 هكتار براي كنترل ساير حشرات زيان آورگندم). ميانگين مصرف آفت كش ها در اين محصول حدود 4/0- 5/0 كيلوگرم در هكتار است كه2/0-25/0 كيلوگرم آن به حشره كش ها اختصاص دارد و اين ميزان در مقايسه با ميانگين مصرف آفت كش ها در درختان ميوه(5/9 ليتر درهكتار)، برنج (7/18 ليتر در هكتار)، پنبه(9 ليتر در هكتار) و چغندر قند(1/8 ليتر در هكتار) مقدار قابل توجهي نيست(سازمان حفظ نباتات، 1378). عليرغم اين مسئله سياست جاري وزارت جهاد كشاورزي و ديگر سياست گزاران توليد گندم كشور، رسيدن به كشاورزي پايدار(توليد بهينه و مستمر محصولات كشاورزي با حفظ و يا حداقل زيان وارده به محيط زيست) است وخودكفايي در توليد گندم و كاهش ســطوح مبارزة شــيمــيايي با آفات گندم، از مهم ترين برنامه هاي بخش كشاورزي و زير بخش هاي تابع آن( سازمان حفظ نباتات و موسسة تحقيقات آفات و بيماريهاي گياهي) مي باشد.

در اين مجموعه نكات مهم و كليدي در رابطه با مناطق انتشار، خسارت، زيست شناسي و مديريت كنترل آفات مهم گندم و جو كشور، به اختصار بيان شده است و تصاويري در رابطه مهم ترين آفات گندم و جو ارايه شده است. براي كسب اطلاعات بيشتر و جزئيات دقيق تري در خصوص اين آفات مي توان به منابع و مراجع علمي مورد استفاده در اين نوشته، مراجعه كرد.ت 46-47.

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

lady1361

عضو جدید
آفات مهم گندم و مديريت كنترل آنها در ايران

راست بالان زيان آور گندم

تا كنون چندين گونه ملخ كه ميزبان آنها گندم ذكرگرديده است، جمع آوري و شناسايي شده اند. در بين اين ملخ ها گونه هاي زيرحائز اهميت مي باشند(شكل 1):

ملخ مراكشي Dociostaurus maroccanus (Thunb.)

(Acrididae, Orthoptera)


مناطق زيست اين ملخ در ايران، دامنه هاي كوه هاي البرز و زاكرس در شمال غربي ، شمال شرقي، غرب، جنوب و جنوب غربي كشور مي باشد و در مناطق مركزي ايران بندرت ديده مي شود. گياهان زراعي مختلف خصوصآ غلات به عنوان ميزبان آن ذكر شده است و بيشتر از ساير ملخ هاي بومي ايران كه ميزبان آنها گندم و جو ذكر شده است، خسارت زا است(غزوي، 1379). اين ملخ در خاك هاي رسي سفت و عاري از پوشش گياهي تخم ريزي مي كند و قسمتي از تابستان، پائيز و زمستان (حدود 9 ماه از سال) را به صورت تخم سپري مي كند و يك نسل در سال دارد. خاك نرم و پوشش گياهي انبوه از تخم گذاري، افزايش جمعيت و تبديل حالت انفرادي به گله اي آن جلوگيري مي كند(غزوي، 1379). در بعضي از سال ها جمعيت هاي قابل توجهي از اين ملخ در كانون هاي دائمي آن مشاهده مي شود اما به محض مشاهدة افزايش جمعيت و ايجاد گله در كانون ها، توسط عوامل اجرايي سازمان حفظ نباتات كنترل مي شوند.
ملخ صحرايي Schistocerca gregaria (Forsk.)(Acrididae, Orthoptera)


كانون هاي دائمي اين ملخ در افريقا، عربستان، هندوستان و پاكستان قرار دارد و تحت شرايط خاصي از فاز انفرادي به فاز گله اي تبديل شده و به مناطق ديگر از جمله ايران حمله مي كنند. اين ملخ دامنة ميزباني وسيعي داشته و گندم و جو نيز از گياهان ميزبان آن به شمار مي آيد. اين ملخ در سال هايي كه حالت گله اي آن به ايران حمله كرده است تا دو نسل در سال ايجاد كرده است (بهداد،1375). درسال هاي اخير شاهد حملة دسته هاي مهاجر اين ملخ به ايران نبوده ايم. فاز انفرادي اين آفت در سيستان و بلوچستان و حاشيه درياي عمان و خليج فارس نيز وجود دارد كه در صورت مساعد بودن شرايط محيطي افزايش جمعيت داده و به زراعت هاي هم جوار محل زيست خود خسارت وارد مي سازند (رفيعي، 1372 و غزوي و جمسي، 1373).
ملخ آسيايي Locusta migratoria L.

(Acrididae, Orthoptera)


فاز انفرادي اين ملخ در اكثر نقاط ايران وجود دارد و گندم و جو نيز به عنوان ميزبان هاي اين ملخ چند ميزبانه ذكر شده است. اولين گزارش حمله آن به ايران در سال 1325 بوده كه از خاك روسيه به نواحي شمالي ايران حمله كرده است (بهداد، 1375 ). در سال هاي اخير اين ملخ خسارت هاي شديدي به مزارع نيشكر و برنج خوزستان وارد نموده است. زمستان گذراني اين ملخ به صورت تخم است و در شرايط خوزستان تا 3 نسل در سال ايجاد مي كند(خواجه زاده،1381) . برخي ديگر از ملخ هاي بومي در ايران وجود دارند كه گندم و جو ميزبان آنها ذكر شده است و در برخي
سال ها خسارت هاي قابل توجهي به غلات وارد مي كنند. اسامي علمي مهم ترين آنها به شرح زير مي باشد:


Dociostaurus crassiusculus (Pantel) (Acrididae, Orthoptera)


Dociostaurus hauensteini Bolivar (Acrididae, Orthoptera)


Ramburiella turcomana (F.W.) (Acrididae, Orthoptera)


Calliptamus barbarus Costa (Acrididae, Orthoptera)


Calliptamus turanicus (L.) (Acrididae, Orthoptera)


Oediopoda miniata (Pall) (Acrididae, Orthoptera)


Ailopus talassinus (Acrididae, Orthoptera)


Pyrgodera armata (F.W.) (Acrididae, Orthoptera)


Tettigonia viridissma (L.) (Tettigonidae, Orthoptera)


Decticus albifrons (F) (Tettigonidae, Orthoptera)




شكل 1- مهم ترين ملخ هاي زيان آور غلات

ملخ آسيايي(Locusta migratoria ) (بالا)

ملخ صحرايي(Schistocerca gregaria ) (پائين). صفحات 46-47.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

lady1361

عضو جدید
آفات مهم گندم و مديريت كنترل آنها در ايران

مديريت تلفيقي ملخ هاي زيان آور گندم

پرندگان مخـتلف از شـكارگران عمومي ملـخ ها به شمار مي آيند. لارو چند گونه از سوسك هاي جنس Meloe و چند گونه از سوسك هاي جنسMylabrisگزارش شده اند كه از تخم ملخ ها تغذيه مي كنند. زنبور Scelio flavibabis M. از پارازيتوئيد هاي مهم تخم ملخ ها به شمار مي آيد(خواجه زاده، 1381) و گونه هايي از مگس هاي Tachinidae نيز گزارش شده اند كه پارازيتوئيد پوره ها و حشرات كامل ملخ ها هستند. ــ ملخ مراكشي زمين هاي عاري از پوشش گياهي و خاك سخت و كوبيده شده را براي تخم گذاري انتخاب مي كند و چراي بي روية دام در مراتع باعث از بين رفتن پوشش گياهي و كوبيده شدن زمين مي شود و نقاط مناسبي را براي به وجود آمدن حالت گله اي ملخ فراهم مي كند (سلطاني، 1362 و غزوي، 1379).

كشت زمين هاي لخت و بالا بردن ميزان پوشش گياهي در مناطق زيست ملخ مراكشي، در جلوگيري از افزايش جمعيت آن موثر است(غزوي، 1379). ـــ در مديريت تلفيقي ملخ هاي بومي زيان آور كشور شناسايي كانون ها و مناطق نشو و نماي اين ملخ ها اهميت فراواني دارد.

در سال 1378 عمليات ديده باني و مبارزه با ملخ هاي بومي و ملخ صحرايي در سطح 118000 هكتار توسط عوامل اجرايي سازمان حفظ نباتات صورت گرفته است (سازمان حفظ نباتات، 1378). براي كنترل شيميايي ملخ هاي زيان آور، سموم فنيتروتيون ULV 96% ( 4/0- 5/0 كيلودر هكتار)، مالاتيون ULV 96% (7/0- 5/1 كيلو در هكتار)، فنيتروتيون EC 50% (1 ليتر درهكتار) و ديفلوبنزورون ULV 95% (300 ميلي ليتر در هكتار) و طعمة مسموم ( ليندين WP 25% + 100 كيلو سبوس گندم ، برنج يا ذرت+ آب به اندازة مرطوب شدن) به مقدار 25-50 كيلو گرم در هكتار به محض خروج پوره ها تا زمان ظهور ملخ هاي كامل، مورد استفاده قرار مي گيرند( سازمان حفظ نباتات، 1375). ــ در كشورهاي توسعه يافته، از عوامل بيماري زاي حشرات ( قارچ ها و پروتوزوئرها) براي كنترل ملخ هاي زيان آور استفاده مي كنند. در ايران نيز تحقيقاتي براي جداسازي، شناسايي و بررسي كارايي آزمايشگاهي اين عوامل صورت گرفته است.



سن هاي زيان آور گندم

بيش از 10 گونه سن زيان آور غلات در ايران جمع آوري و شناسايي شده اند. در بين آنها سن گندم(Eurygaster integriceps Put.) از اهميت اقتصادي بيشتري برخوردار است(شكل 3).
سن گندم Eurygaster integriceps Put.
(Scutelleridae, Heteroptera)


اين گونه مهم ترين آفت كشاورزي كشور ما به شمار مي آيد. به جز مناطق خوزستان، اراضي ساحلي خليج فارس، درياي عمان ، درياي خزر و كويرهاي مركزي فلات ايران، اين آفت در ساير مناطق كشور وجود دارد
(رجبي، 1379). بر اساس ميانگين سطح مبارزة شيميايي با سن گندم طي سال هاي 79-1375 استان هاي فارس، همدان، كرمانشاه، مركزي، كردستان، اصفهان، لرستان و تهران به ترتيب با 24، 7/13، 6/13، 8 ، 9/7، 1/7، 9/4 و 5/4 درصد سهم مبارزه شيميايي با سن گندم در كشور، از مهم ترين مناطق سن خيز كشور به شمار مي آيند. سطح مبارزة شيميايي با سن گندم در 25 سال اخير(شكل 2) روند فزاينده اي داشته است به طوري كه اين سطح از 75000 هكتار در سال 1355 به 1200000 هكتار در سال 1380 رسيده است (هيربد، 1380). تخريب مراتع و توسعة ديم زار ها خصوصآ در غرب كشور از مهم ترين دلايل گسترش مناطق انتشار و طغيان سن گندم در سال هاي اخير بوده است(رجبي،1372). در سال هاي اخير 40 -50 درصد سهم مبارزة شيميايي با سن گندم در اراضي ديم استان هاي غربي كشور كه تخريب مراتع در آنها شديد بوده است، صورت گرفته است (بغدادچي، 1371).






سن گندم هم به صورت كمي( خسارت به برگ، خشك كردن جوانه مركزي، سفيد كردن وخشك كردن سنبله ها و يا قسمتي از آنها توسط سن مادر) و هم به صورت كيفي ( سن زدگي دانه ها توسط پوره ها و سن هاي نسل جديد) خسارت وارد مي كند. طبق يك برآورد نظري در 3 ميليون هكتار اراضي آلوده كشور، در صورت عدم مبارزه با سن گندم حدود 90 هزار تن خسارت كمي و 900 هزار تن خسارت كيفي ايجاد خواهد شد. طبق بررسي هاي بهرامي(1377) هر سن مادر به طور متوسط 61 جوانه مركزي و 2/12 سنبله را در شرايط ديم خسارت مي زند و سطح زيان اقتصادي آن 6/1 سن مادر در متر مربع است. در طرح جامع سن گندم كاهش محصول به ازاي هر سن مادر در شرايط ديم 8/43 كيلوگرم و سطح زيان اقتصادي آن 8/1 عدد در متر مربع برآورد گرديده است(بي نام، 1377).

طبق بررسي هاي رضابيگي(1379) هر سن مادر در مزارع آبي در شرايطي كه ترميم خسارت صورت نگيرد، 1/3 گرم(حدود 30 كيلو گرم در هكتار) خسارت مي زند و سطح زيان اقتصادي آن حدود 3 عدد در متر مربع است. نور(1381) سطح زيان اقتصادي سن مادر را در شرايط آبي 7-8 عدد در متر مربع برآورد كرده است. حد قابل تحمل سن زدگي دانه ها 2 درصد است و دانه هايي كه بيشتر از 2 درصد دانة سن زده داشته باشند فاقد كيفيت نانوايي هسـتند. با افزودن برخي از افزودني هـاي مجاز مي توان اين نرم را كمي افزايـش داد(عسگريان زاده، 1377). بهرام)1377) سن زدگي دانه ها به ازاي هر پوره سن 5 را در زمان برداشت گندم ديم حدود 6/0 درصد برآورد كرده و سطح زيان اقتصادي پوره ها را 3-4 پوره در متر مربع ذكر كرده است. رضابيگي(1379)

سطح زيان اقتصادي پوره ها را به طور متوسط 2/8 عدد در متر مربع برآورد كرده است. اين ميزان در ارقام رشيد و سرداري به ترتيب 3/5 و 7/6 و در ارقام فلات و گلستان كه تحمل بيشتري دارند، به ترتيب 8/11 و 6/9 عدد است. نوري(1381) سطح زيان اقتصادي پوره ها را در شرايط آبي 11-12 پوره در متر مربع برآورد كرده است. از نظر زيست شناسي، سن گندم سرتاسر تابستان، پائيز و زمستان ( حدود 9 ماه از سال) را در پناهگاه هاي تابستانه و زمسـتانه آن در ارتـفـاعات، زير بوتـــه هاي گــون(Astragalus spp.)، درمـــنـه ( Artemisia spp.)، كــلاه مـير حــسنAcantholimon spp.)) و چوبك (Acanthophillum spp.) و در جنگل هاي بلوط غرب كشور در زير برگ هاي ريزش كرده بلوط و برخي ديگر از درختان و درختچه ها به سر مي برد. اين سن ها دياپوز داشته و در اوايل بهار به مزارع گندم و جو ريزش مي كنند. سن گندم تنها يك نسل در سال دارد(رجبي، 1379).





شكل 3 -سن گندم (Eurygaster integriceps) و نحوة خسارت آن

سن مادر(رديف اول، سمت راست)، خسارت سن مادر( رديف اول، سمت چپ)، جفت گيري سن مادر(رديف دوم، سمت راست)،

تخم(رديف دوم، سمت چپ)، پوره هاي سن 4 و 5 (رديف سوم، سمت راست) و دانه هاي سالم و سن زده(رديف سوم، سمت چپ)

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

lady1361

عضو جدید
آفات مهم گندم و مديريت كنترل آنها در ايران

مديريت تلفيقي سن گندم

مهم ترين عامل افزايش جمعيت و طغيان سن گندم در 25 سال اخير، تخريب مراتع( خصوصآ در ديم زارهاي كشور) و كشت گندم و جو در مراتع تخريب شده بوده است. اين كار در افزايش وزن، افزايش ميزان تخم ريزي و تبديل سن هاي ساكن مراتع به سن هاي مهاجر، موثر بوده است(رجبي، 1372).

در سال هاي خشك و كم باران اراضي ديم كم بازده برداشت نمي شوند و يا به دليل كمبود آب، نداشتن تجهيزات مناسب سمپاشي و اقتصادي نبودن مبارزه، كنترل شيميايي سن گندم در آنها صورت نمي گيرد و باعث انتقال جمعيت قابل توجهي از آفت از سالي به سال ديگر مي شوند. جلوگيري از كشت گندم و جو در مراتع تخريب شده و اختصاص دادن اراضي ديم كم بازده به كشت گياهان مناسب ديگر، در كاهش جمعيت اين آفت بسيار موثر است و لازم است به عنوان يك راهكار اساسي، برنامه ريزي هاي لازم در اين خصوص صورت گيرد. ــ سن گندم دشمنان طبيعي فراواني دارد و در بين آنها زنبورهاي پارازيتوئيد تخم و مگس هاي پارازيتوئيد سن گندم از نظر كاهش جمعيت اين آفت از اهميت بيشتري برخوردارند(شكل4).





شكل4- مهم ترين دشمنان طبيعي سن هاي زيان آور غلات



زنبور پارازيتوئيد تخم(Trissolcus grandis) (رديف اول، سمت راست)، تخم هاي پارازيته شده (رديف اول، سمت چپ)، مگس پارازيتوئيد سن گندمHeliozeta helluo) ) (رديف دوم، سمت چپ)، تخم مگس پارازيتوئيد روي بدن سن (رديف دوم، سمت راست)، سن تلف شده در اثر قارچ بيماري زا Beaveria(رديف سوم)

مهم ترين گونه هاي زنبورهاي پارازيتوئيد تخم سن گندم به خانوادةScelionidaeوجنسTrissolcusتعلق دارند و مهم ترين گونه هاي آن به شرح زيرمي باشند(رجبي، 1359):
Trissolcus grandis Thomson


Trissolcus semistriatus Nees

Trissolcus vassilievi
Mayr



Trissolcus rufiventris Mayr


Trissolcus basalis
Wollaston


در بين گونه هاي فوق T. grandis گونة غالب اين زنبورها در اكثر مناطق كشور مي باشد. ميزان پارازيتيسم تخم توسط اين زنبورها از منطقه اي به منطقة ديگر متفاوت است و در اكثر مناطق كشور اين زنبورها يكي از عوامل كليدي كاهش جمعيت سن گندم به شمار مي آيند. اين زنبورها بيشتر در زير پوستك درختان ميوة سردسيري زمستان گذراني مي كنند و قبل از ورود به مزارع از شهد گل هاي اين درختان تغذيه مي كنند(رجبي، 1379). جلوگيري از سمپاشي هاي بي رويه و ايجاد تنوع در اكوسيستم هاي زراعي از طريق ايجاد باغ و يا كاشت درختاني مثل بيد و بادام و غيره در كنار نهر هاي حاشية مزارع، روشي مناسبي براي حفظ و حمايت اين زنبورها و افزايش كارايي آنها است.

كنترل بيولوژيكي سن گندم با استفاده از پرورش انبوه زنبورهاي پارازيتوئيد تخم طي سال هاي (43-1325) در ورامين و اصفهان صورت گرفته است(زمردي،1340 و زمردي، 1371). دياپوز اجباري سن گندم و عدم امكان پرورش انبوه آن براي تكثير زنبورها، عدم اطلاع دقيق از بيواكولوژي اين زنبورها و گرايش به سمت استفاده از سموم شيميايي به دليل سهولت كاربرد و كم اطلاع بودن از اثرات جانبي مصرف اين سموم، كنترل بيولوژيكي سن گندم با استفاده از اين عوامل متوقف شد. از آن زمان تا كنون تحقيقات وسيعي در رابطه با زنبورهاي پارازيتوئيد سن گندم صورت گرفته است. بيواكولوژي اين زنبور ها وپرورش انبوه آنها توسط صفوي(1352)، رجبي و اميرنظري(1367)، تقدسي(1370) و ايراني پور(1375) صورت گرفته و اميرمعافي (1379) سيستم ميزبان- پارازيتوئيد بينT.grandis و تخم سن گندم را مطالعه كرده است. در رابطه با پرورش انبوه اين زنبورها با استفاده ازتخم سن(L.)Graphosoma lineatum بررسي هاي در خور توجهي توسط عسگري(1374)، شاهرخي(1376) و عسگري(1380) صورت گرفته است.

با استفاده از مجموع اطلاعات بدست آمده درخصوص اين زنبورها، مي توان پرورش انبوه و رهاسازي آنها را به عنوان يكي از روش هاي مبارزه در برنامة مديريت تلفيقي سن گندم مورد استفاده قرار داد. دستة دوم دشمنان طبيعي سن گندم كه از اهميت زيادي برخوردارند، مگس هاي پارازيتوئيد سن گندم هستند كه به خانواده Tachinidae تعلق دارند. اين مگس ها پوره هاي سنين 4 و 5 و سن هاي بالغ را پارازيته مي كنند و ميزان پارازيتيسم آنها با توجه به شرايط منطقه از 2-25 درصد (در موارد استثنايي تا 40 درصد) گزارش شده است. اسامي علمي گونه هاي مهم مگس هاي پارازيتوئيد سن گندم در زير آمده است:
Heliozeta helluo F.

Phasis subcoleoptrata L.

Ectophasia crassipenis F.

Elomyia lateralis Meig.

Ectophasia oblonga Role-Desv.


در اكثر مناطق كشور H. helluo گونة غالب مي باشد. در رابطه با بيواكولوژي اين مگس ها بررسي هاي جامعي توسط اميرمعافي(1370) در منطقة كرج، عبادي و جوزيان(1379) در منطقة اصفهان و پيرهادي و رجبي(1381) در لرستان صورت گرفته است. اين مگس ها پارازيتوئيد داخلي هستند و سيستم تنفسي خود را به سيستم تنفسي ميزبان وصل مي كنند و در شرايط آزمايشگاه نيز به سختي روي بدن سن گندم تخم ريزي مي كنند و پرورش انبوه آنها در شرايط كنوني امكان پذير نيست. حشرات كامل اين مگس ها برروي گياهان شهد داري مثل ازمك ،گشنيز، برخي ديگراز گياهان مرتعي و علف هاي هرز حاشية مزارع تغذيه مي كنند و با تغذيه از اين گياهان ميزان تخم ريزي آنها افزايش مي يابد.

بالا بردن كارايي اين مگس ها از طريق ايجاد تنوع در اكوسيستم هاي زراعي، و حفظ و حمايت آنها از طريق جلوگيري از سمپاشي هاي بي رويه از مواردي است كه در برنامة مديريت كنترل سن گندم مي بايست به آنها توجه كرد. چند جدايه از قارچ بيماري زاي Beauveria bassiana Vuill. از سن گندم جداسازي شده است و بررسي هايي در رابطه با حساسيت مراحل مختلف رشدي سن گندم در برابر اين قارچ توسط طلايي و همكاران( 1379) صورت گرفته است. ــ در بسياري از نوشته ها، كشت جو به جاي گندم، زود كاشت گندم و استفاده از ارقام زودرس گندم، به عنوان يكي از روش هاي موثر در كاهش جمعيت و خسارت سن گندم توصيه شده است. نتايج بررسي هاي رضابيگي(1377) نشان داده است كه زودرسي گندم و كشت جو به جاي گندم به واسطة زودرسي آن در كاهش جمعيت سن گندم چنـدان موثر نيسـت و سن گندم قادر است با ارقام جو كه در شرايط ورامين 7-10 روز زودتر مي رسند خود را تطابق دهد. كاهش وزن سن هاي نسل جديد در مزارع جو نيز نمي تواند عامل چندان موثري در كاهش جمعيت سن گندم باشد زيرا كه با برداشت جو احتمال پرواز سن ها به مزارع گندم بسيار زياد است و اين سن ها قادر اند ضمن وارد كردن خسارت، تغذية خود را نيز كامل كنند. ــ برداشت سريع گندم يكي ديگر از روش هاي توصيه شده براي كاهش جمعيت و خسارت سن گندم است. طبق بررسي هاي رجبي(1372) سن هاي نسل جديد به هنگام ظهور حدود 70 ميلي گرم وزن دارند و در زمان رسيدن محصول، وزن آنها به 113 ميلي گرم و در زمان مهاجرت آنها به پناهگاه هاي زمستانه وزن آنها به 130-150 ميلي گرم مي رسد.

از طرفي قسمت اعظم سن زدگي دانه ها توسط سن هاي نسل جديد ايجاد مي شود و بيشترچربي ذخيره شده در بدن سن ها، حاصل تغذية آنها در اين دوره است. برداشت سريع گندم ضمن ايجاد تلفات در جمعيت پوره هايي كه در مرحلة رسيدن گندم كامل نشده اند، كاهش سن زدگي، كاهش وزن سن ها و در نتيجه تلفات بيشتر آنها در پناهگاه هاي زمستانه را به همراه خواهد داشت. طبق بررسي هاي حق شناس و همكاران(1377) در منطقة چهار محال و بختياري، در سال هاي اخير سن هاي نسل جديد قبل از رسيدن و برداشت محصول، به سمت پناهگاه هاي تابستانه پرواز مي كنند.

در چنين مناطقي، اين روش كارايي لازم را نخواهد داشت. ــ در رابطه با مقاومت ارقام گندم به سن گندم تـحـقـيـقـات زيادي در كشور صورت گرفته است. عبـدالـلهي(1367)، طلايي(1369)، حيدري و همكاران(1376)، رضابيگي(1373)، نجفي(1376)، آينه(1377)، فتحي پور (1377)، رضابيگي(1379)، زماني(1381)، غديري(1381) و بهرامي نژاد و همكاران(1381) بررسي هايي در اين ارتباط انجام داده اند وتفاوت هايي در مقاومت ژنوتيپ هاي بررسي شده در برابر اين آفت يافته اند.

طبق بررسي هاي رضابيگي(1379) ارقام حساس به سن گندم خصوصيات مرفولوژيكي و زراعي مشتركي دارند و اكثر ارقام گندم ديم خصوصآ رقم سرداري كه در سطوح وسيعي از ديم زارهاي غرب كشور كشت مي گردد، داراي چنين خصوصياتي مي باشند. بررسي هاي رضابيگي(1379) و زماني و همكاران(1381) نشان داده است كه سن گندم ازگرانول هاي ريز نشاستة اندوسپرم دانه بيشتر تغذيه مي كند و ارقام گندمي كه در اندوسپرم دانة خود گرانول درشت نشاستة بيشتري داشته باشند و به هنگام تغذية سن گندم گرانول ريز كمتري از دست بدهند، مقاوم تر هستند. رضابيگي(1379) براي ارزيابي و انتخاب ارقام مقاوم به سن گندم مدل مناسبي را ارايه نموده است. معرفي ارقام پر محصول و مقاومي كه با شرايط اقليمي مناطق مختلف كشور سازگار باشند، در كاهش جمعيت سن گندم و افزايش سطح زيان اقتصادي اين آفت موثر است. ــ استفاده از سموم شيميايي در حال حاضر به عنوان موثرترين روش كنترل سن گندم در ايران و ديگر كشورهاي سن خيز دنيا عموميت دارد.

آستانة زيان اقتصادي يا نرم مبارزه با سن گندم در شرايط ديم و آبي در جدول(1) آمده است.براي تصميم گيري در خصوص ضرورت يا عدم ضرورت سمپاشي، تعيين تراكم جمعيت سن گندم و روش نمونه برداري اهميت زيادي دارد. معين نميني و همكاران(1379) روش نمونه برداري دنباله اي را براي اين كار ارزيابي كرده اند. سمومي كه پس از برآورد دقيق جمعيت آفت و تشخيص ضرورت مبارزه توصيه مي گردد فنيتروتيون EC 50% (1 ليتر درهكتار)، فنتيون EC 50% (1 ليتر درهكتار)، تري كلرفون 80%SP (2/1 كيلو درهكتار)، دلتامترين EC 2.5% (300 ميلي ليتر درهكتار) مي باشند.

طبق بررسي هاي شيخي(1379) در بين سموم فوق فنيتروتيون غير انتخابي عمل مي كند و انتخابي ترين حشره كش براي كنترل سن مادر و پوره ها تري كلرفن است كه اثرات چندان نامطلوبي روي دشمنان طبيعي ندارد. سموم پايرتروئيدي مثل دلتامترين براي زنبورهاي پارازيتوئيد تخم خاصيت دوركنندگي دارند و در مرحلة سن مادر توصيه نمي شوند اما اين سم اثرات كنترل كنندگي خوبي روي پوره ها دارد. ــ بدنبال نتايج بدست آمده از اجراي طرح جامع سن گندم كه توسط بخش تحقيقات سن گندم و با همكاري سازمان حفظ نباتات در 8 پايلوت كشور اجرا گرديد، سن گندم از يك آفت عمومي به يك آفت همگاني تبديل شد. آفات عمومي آن دسته از آفاتي به شمار مي آيند كه تمام عمليات مبارزه و هزينه هاي انجام آن به عهدة دولت است، اما در خصوص آفات همگاني دولت نقش حامي و هدايت كنندگي را داراست و انجام عمليات مبارزه و پرداخت هزينه هاي آن به عهدة كشاورز است. اين طرح در ارتقاي دانش و آگاهي كشاورزان و افزايش مشاركت آنها در نمونه برداري ها و تصميم گيري ها براي انجام مبارزه، موثر بوده و طي مدت زمان انجام آن، كاهش سمپاشي هاي هوايي و افزايش سمپاشي هاي زميني در مناطق آلوده به اين آفت را به همراه داشته است.

جدول 1- سطح زيان اقتصادي يا نرم مبارزه با سن گندم در مزارع گندم كشور

نرم مبارزه با پوره
(تعداد در متر مربع)
نرم مبارزه با سن مادر
(تعداد در متر مربع)
شرايط مزرعه
عملكرد نوع كشت
3-4 1 كمتر از 2 تن ديم
4-5 3 بيشتر از 2 تن
4-5 3 كمتر از 3 تن آبي
6-7 4-5 بيشتر از 3 تن
8-9 6-7 گندم فلات، آزادي، گلستان و نويد

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

lady1361

عضو جدید
آفات مهم گندم و مديريت كنترل آنها در ايران

شته سبز يولاف Sitobion avenae (Fabricius)

(Aphididae, Homoptera)


اين شته نيز در اكثر مناطق كشور از روي گندميان جمع آوري شده است و گندم، جو و يولاف از ميزبان هاي مهم آن به شمار مي آيند (رضواني، 1380). در مناطق شمالي كشور و مغان جمعيت آن هميشه چشمگير است. اين شته معمولآ با ديگر گونه هاي مهم شته هاي غلات به غير از شته روسي گندم همراه است و اهميت اقتصادي زيادي دارد. برخلاف شته روسي گندم بارندگي و رطوبت براي تكثير و افزايش جمعيت آن مناسب است. در بررسي هاي نوري و رضواني(1373) در استان تهران، مجني و رضواني(1374) در گرگان و شكاريان و رضواني(1381) در استان لرستان، و اين گونه در بين شته هاي غلات، يبيشترين فراواني را داشته است.
Rhopalosiphum maidis (Fitch)
(Aphididae, Homoptera)


اين شته نيزدر اكثر مناطق كشور وجوددارد. ميزبان آن گندميان مختلف است و بيشترروي جو فعاليت دارد.
جمعيت هاي خسارت زايي از آن به همراه شته روسي گندم و يا ديگر شته هاي غلات مشاهده شده است
(رضواني، 1373و1380).
Rhopalosiphum padi L.
(Aphididae, Homoptera)


اين شته در اكثر مناطق ايران روي گندميان مختلف جمع آوري شده است و به همراه شته روسي گندم و يا مخلوط با ديگر شته هاي غلات جمعيت هاي خسارت زاي آن مشاهده شده است(رضواني، 1373) و(رضواني، 1380).
شتة گلسرخ Metopolophium dirhodum (Walker)
(Aphididae, Homoptera)


اين شته در اكثر مناطق كشور وجوددارد. در شمال كشور، مغان و اطراف تهران جمعيت آن بيشتر است
(رضواني، 1380). ميزبان اصلي آن گلسرخ است و زمستان به صورت تخم روي آنها است. در بهار پس از گذراندن يك نسل به طرف گندميان مختلف مهاجرت مي نمايند و در اواخر پائيز به سمت گل سرخ باز مي گردند. در بررسي هاي اميرنظري و همكاران(1381) بيشترين جمعيت را در بين شته هاي غلات منطقة كرج داشته است.
شتة سبزگندم، شتة سمي گندمSchizaphis graminum (Rondani)
(Aphididae, Homoptera)


اين شته از روي غلات وديگر گندميان در اكثر نقاط كشور جمع آوري گرديده است( رضواني، 1380). طبق بررسي هاي بنداني(1372) اين شته پرجمعيت ترين گونه در منطقة سيستان بوده است. در سال هاي اخير اين شته در مقايسه با ديگر شته هاي غلات از اهميت كمتري برخوردار بوده است.
Sipha maydis Passerini
(Aphididae, Homoptera)


اين شته روي گندم و برخي ديگر از گندميان از استان فارس، استان مركزي و اطراف كرج جمع آوري گرديده است (رضواني، 1373). در مقايسه با ديگر شته هاي غلات اهميت چنداني ندارد.

مديريت تلفيقي شته هاي زيان آور غلات

ــ در بين شكارگرهاي شته هاي غلات گونه هاي مختلفي از جنس هاي Coccinella، Scymnus ، Hippodomia ، Adalia از خانوادة Coccinellidae جمع آوري و شناسايي شده اند كه در كاهش جمعيت شته هاي غلات نقش موثري دارند. در بين بالتوري هاي خانوادة Chrysopidae گونه هايي از جنس Chrysoperla خصوصآ Chrysoperla carneaدر كنترل طبيعي شته هاي غلات اهميت دارند.

لارو گونه هاي مختلفي از مگس هاي Syrphidae از شكارگرهاي خوب شته هاي غلات به شمار مي آيند. گونه هايي از عنكبوت هاي شكارگر اين شته ها نيز شناسايي شده اند(اميرنظري و همكاران، 1381). در بين زنبورهاي پارازيتوئيد شته هاي غلات گونه هايي از جنس Aphelinus از خانوادة Aphelinidaeو گونه هايي از جنس هاي Aphidius ، Diaertiella، Ephedrus ، LysiphlebusوPraon جمع آوري و شناسايي شده اند (مصدق ، 1370 ; احمدي و سرافرازي، 1372; بنداني، 1372; رضواني، 1373 و مجني و بيات اسدي، 1374).

ــ استفاده از ارقام مقاوم يكي از بهترين روش هاي كنترل شته هاي غلات خصوصاً شته روسي گندم است. در رابطه با شناسايي منابع مقاومت و تعيين مكانيسم هاي مقاومت ارقام گندم در برابر شته هايي غلات بررســي هــايــي توسط كاظمي (1368)، احمدي و سرافرازي (1372)، نعمت اللهي و احمدي(1377)، پورحاجي و احمدي(1378)، شكاريـــان و هـــمكاران(1379)، كاظمي و همكاران(1380) و موحدي و همكاران(1381) صورت گرفته است.

ــ ارزيابي دقيق ميزان خسارت و تعيين سطح زيان اقتصادي شته هاي غلات خصوصاً شته روسي گندم يكي از نياز هاي اساسي براي مديريت كنترل آنها است و لازم است بررسي هاي دقيقي در اين خصوص صورت بگيرد. ــ آلودگي مزارع غلات به شته روسي گندم از حاشية مزارع شروع مي شود و شبكه هاي مراقبت مي بايست بابازديد هاي منظم اين مزارع را تعيين كنند. در صورت مشاهده آلودگي شديد، مي توان حاشية اين مزارع را به صورت نواري سمپاشي كرد (رضواني، 1373). اكسي ديمتون متيل EC 25% ( يك ليتر در هكتار)، ديمتوات EC 40% ( 5/1 ليتر درهكتار) و پريميكارب WP 50% (يك كيلو در هكتار) و تيومتون EC 25% ( 1-5/1 ليتر درهكتار) از سمومي هستند كه در صورت تراكم شديد شته روسي گندم، توصيه مي شوند (سازمان حفظ نباتات ،1375 ).
شپشك ريشة گندم Porphyrophora tritici (Bod.)
(Margarodidae, Homoptera)


نخستين بار صفرعليزاده و بهار(1365) اين شپشك را از همدان معرفي كردند . علاوه بر اين منطقه تا كنون از استان هاي آذربايجان غربي و شرقي، كردستان و كرمانشاه جمع آوري شده است. علاوه بر گندم و جو، برخي ازعلف هاي هرز گندميان نيز به عنوان ميزبان اين شپشك معرفي شده اند. شپشك ديگري با نام علميArchangeleskaya Porphyrophora cinodontisاز روي ريشة مرغ توسط اكبري نوشاد(1373) گزارش شده است.

شپشك ريشة گندم روي ريشه و طوقة بوته هاي گندم مستقر شده و از شيرة گياهي تغذيه مي كند و فعاليت آن ضعيف شدن و كوتاه ماندن بوته ها را به همراه دارد. حشرة ماده اين شپشك در اواسط تا اواخر خرداد در خاك تخم ريزي مي كند.

دورة جنيني تخم ها طولاني است (حدود 4 ماه). در اوايل مهر ماه به تدريج تفريخ مي شوند و پوره هاي سن1 روي ريشة گندميان مي روند. زمستان گذراني شپشك ريشة گندم به صورت پوره سن 1 در روي بوته ها ويا در خاك است و يك نسل در سال دارد(واحدي و حجت، 1370 و اكبري نوشاد، 1372) طبق بررسي هاي مردوخي و حيدري(1372) يكي از دلايل افزايش جمعيت اين آفت را در كردستان، ريزش دانه هاي گندم به هنگام برداشت و فراهم شدن امكان تغذية آفت روي تك بوته هاي گندم در اراضي آيش بوده است. در اين شرايط پوره هايي كه در اوايل مهر ماه از تخم خارج مي شوند روي ريشة گندم هاي جوانه زده مي روند و قادرند با تغذيه از آنها از سالي به سال ديگر منتقل شوند.در اين ارتباط واحدي(1374) نتايج مشابهي بدست آورده است.

مديريت تلفيقي شپشك ريشة گندم

جلوگيري از ريزش محصول به هنگام برداشت، شخم پس از برداشت محصول و رعايت تناوب زراعي از بهترين روش هاي كنترل اين آفت است.

بال ريشك داران زيان آور گندم

چندين گونه تريپس از مزارع گندم و جو كشور گزارش شده اند( مرتضويها و درن، 1356; علوي وكمالي، 1374; علوي، 1379 و مينايي و عاليچي، 1379 ). نام علمي برخي از اين گونه ها به شرح زير است:
Haplothrips tritici (Kurdjumov) (Phlaeothripidae, Thysanoptera)
Haplothrips aculeatus (Fabricius) (Phlaeothripidae, Thysanoptera)
Haplothrips reuteri Karny (Phlaeothripidae, Thysanoptera)
Haplothrips flavitibia Williams (Phlaeothripidae, Thysanoptera)
Haplothrips niger Osborn (Phlaeothripidae, Thysanoptera)
Haplothrips subtilissimus Haliday (Phlaeothripidae, Thysanoptera)
Haplothrips tolerabilis Prisner (Phlaeothripidae, Thysanoptera)
Frankliniella intonsa (Trybom) (Thripidae, Thysanoptera)


در بين گونه هاي فوق H. tritici و H. aculeatusفراوان ترين گونه ها روي غلات هستند. گونه اول اهميت اقتصادي بيشتري دارد.
تريپس گندم Haplothrips tritici (Kurdjumov)
(Phlaeothripidae, Thysanoptera)





شكل 7- تريپس گندم (Haplothrips tritici ) و نحوة خسارت آن


حشرةكامل (بالا)، پورة تريپس (وسط) و نحوة خسارت (پائين)


تريپس گندم(شكل7) در اكثرمناطق كشور انتشاردارد. گندم، جو، چاودار، ذرت، برنج و برخي گياهان ديگر به عنوان ميزبان آن ذكر شده اند. تغذية اين آفت باعث كوتاه ماندن و پيچيدگي سنبله ها و كج و معوج شدن ريشك ها مي شود. خسارت تريپس گندم كاهش وزن دانه ها را به همراه داشته و كاهش محصول در اثر خسارت آن تا 24 درصد نيز گزارش شده است (آزمايش فرد و فريدي، 1372). چنانچه تراكم پوره هاي آن 10 عدد در هر سنبله باشد در گندم آبي 8/0 درصد و در گندم ديم تا 1 درصد وزن محصول در اثر خسارت اين آفت كاهش مي يابد.

معمولآ تراكم اين آفت در مزارع آبي بيشتر از مزارع ديم است(روشندل و رجبي، 1373). زمستان گذراني اين آفت در منابع قديمي به صورت حشرة كامل ذكر شده است. بررسي هاي انجام شده درسال هاي اخير نشان مي دهد كه تريپس گندم به صورت پوره هاي سن 2 درون خاك و لابلاي كاه و كلش و باقيمانده محصول، تابستان، پائيز و زمستان را به سر مي برد و تنها يك نسل در سال دارد. در رابطه با بيولوژي، اكولوژي و ميزان خسارت اين آفت بررسي هايي توسط (تكلو زاده و زهدي، 1379) و روشندل (1381) صورت گرفته است.

مديريت تلفيقي تريپس گندم

ــ شخم پس از برداشت محصول، انهدام بقاياي گياهي و تناوب زراعي از روش هاي مناسب كنترل اين آفت است. سمپاشي اختصاصي عليه آن ضروري نبوده و سمپاشي هاي متداول عليه پوره هاي سن گندم در كاهش جمعيت آن موثر است(باقري و رجبي،1379 و كمانگر و رجبي، 1379). در سال زراعي 79-1378 حدود 500 هكتار از گندم زارهاي كشور براي كنترل اين آفت سمپاشي شده است( اميني، 1379). انجام مطالعات بيشتري در خصوص تعيين سطح زيان اقتصادي، تهية جدول زندگي و بررسي مقاومت ارقام گندم نسبت به اين آفت توصيه مي گردد.

سخت بالپوشان زيان آور گندم

بيش از 10 گونه سوسك زيان آور از مزارع گندم و جو كشور جمع آوري و شناسايي شده اند كه در مرحلة لاروي، حشره كامل و يا در هر دو مرحله خسارت زا مي باشند. مهم ترين گونه هاي خسارت زا به شرح زير اند:


سوسك سياه گندم Zabrus tenebrioides Goeze

(Carabidae, Coleoptera)





شكل 8- سوسك سياه گندم (Zabrus tenebrioides) و نحوة خسارت آن


حشرة كامل (بالا)، لارو (وسط)، لارو و نحوة خسارت (پائين)
سوسك سياه گندم (شكل 8) از بيشتر مناطق كشور گزارش گرديده است، اما آلودگي آن در استان هاي گلستان، خراسان، فارس، كرمانشاه، خوزستان و ايلام بيشتر است. طبق گزارش سازمان حفظ نباتات سطوح مبارزة شيميايي با اين آفت درسال 79-1378 حدود 45000 هكتار بوده است(اميني، 1379). اين آفت علاوه بر گندم روي جو و چاودار نيز خسارت زا است و خسارت اصلي مربوط به لارو آن مي باشد كه در پائيز و زمستان به بوته هاي گندم حمله كرده و با جويدن برگ ها و باقي گذاشتن رگبرگ هاي اصلي خسارت مي زند. لاروها به هنگام فعاليت سوراخ هايي در خاك ايجاد مي كنند و برگ ها را به داخل اين سوراخ ها برده و مورد تغذيه قرار مي دهند. بررسي هاي حسيني(1373) نشان داده است كه هر لارو طي دوران زندگي خود 20-30 بوته را از بين مي برد. در منطقة گنبد آلودگي به اين آفت شديد بوده و در بعضي از سال ها تراكم لارو ها 50-100 عدد در متر مربع و خسارت آن تا 70 درصد هم گزارش شده است(مبشري،1373). حشرات كامل آن از اوايل تا اواخر خرداد خارج مي شوند و روي سنبله ها از دانه هاي خميري شده تغذية مي كنند، اما خسارت آنها چندان قابل توجه نيست. زمستان گذراني سوسك سياه گندم به صورت لاروهاي سنين مختلف است و يك نسل در سال دارد. در سال هاي اخير بيولوژي، خسارت و روش هاي كنترل آن توسط حسيني(1373)، مبشري(1373) و مطالعه گرديده است.

مديريت تلفيقي سوسك سياه گندم - حسيني(1373) از مورچه ها به عنوان يكي از شكارگرهاي مهم تخم و لاروهاي ريز اين آفت نام مي برد. سوسكي از خانوادة Carabidae نيز شكارگر لاروهاي درشت و شفيره هاي آن بوده و كلاغ ها و ديگر پرندگان نيز به هنگام شخم زدن خاك از لاروها و سوسك هاي باقيمانده در زمين تغذيه مي كنند. - تناوب زراعي با استفاده از گياهان وجيني، جمع آوري كاه و كلش و بقاياي محصول در اراضي آلوده و شخم زدن زمين پس از برداشت، از روش هاي مناسب كنترل آن است. - اين آفت با روش هاي زراعي فوق به خوبي قابل كنترل است و در صورتي كه در مزارع آلوده تراكم لاروهاي آن بيش از 4- 5 عدد در متر مربع باشد، مي توان به محض مشاهدة خسارت آن از سموم ديازينون )G 5% 30-40 كيلو در هكتار)، ديازينون EC 60% ( يك ليتر در هكتار) و كارباريل WP 85% ( 5/1-2 كيلو در هكتار) استفاده كرد. - انجام تحقيقاتي در خصوص تهية جدول زندگي و سطح زيان اقتصادي اين سوسك ضروري به نظر مي رسد.
سوسك هاي قهوه اي گندم (كرم هاي سفيد ريشة غلات)
اولين نوشته در خصوص سوسك قهوه اي گندم مربوط به يوستروف و اقليدي(1325) است. سوسك قهوه اي گندم به چند گونه سوسك زيان آور از جنس Anisoplia اتلاق مي شود. لاروهاي اين آفت به ريشة گندم هاي پائيزه خسارت مي زنند و حشرة كامل آنها در خرداد از سنبله هاي گندم در مراحل خميري شدن تغذية مي كنند. در سال هاي اخير گونة زيان آوري به نام Amphimalon caucasicus Gyll. توسط رضابيگي و حيدري(1372) گزارش گرديده است كه بيشترين خسارت وارده به گندم و جو در كرمانشاه مربوط به اين گونه بوده است. چون حشرات كامل اين گونه خسارتي مشابه سوسك هاي قهوه اي گندم ندارند، بنابر اين اتلاق نام سوسك قهوه اي گندم به تمام گونه هاي فوق منطقي به نظر نمي رسد و كرم هاي سفيد ريشة غلات عنوان بهتري براي معرفي آنها است. گونه هاي مهم اين سوسك ها به شرح زيرند(شكل 9) :
سوسك قهوه اي گندم Anisoplia austriaca (Hbst.) (Scarabaeidae, Coleoptera)


شكل 9- كرم هاي سفيد ريشة غلات


رديف بالا حشرات كامل به ترتيب از راست به چپ،

Amphimallon caucasicus ، Anisoplia austriaca، Anisoplia leucaspis و Anisoplia lata

رديف وسط حلقة انتهايي شكم(Pygidium) سمت راست Anisoplia و سمت چپ Amphimallon

رديف سوم لارو Amphimallon caucasicus

اين آفت از كردستان، كرمانشاه، ايلام، تهران، آذربايجان شرقي و غربي، زنجان، خوزستان، تهران و برخي ديگر از نقاط كشور گزارش شده است. خسارت اصلي آن مربوط به لاروهاي آن است كه به گندم پائيزه تازه جوانه زده حمله كرده و باعث قطع شدن ريشه و طوقة آنها مي گردد. طبق بررسي هاي رضابيگي(1369) لاروهاي اين آفت با تراكم 3-5 عدد در متر مربع 8-12 درصد گندم هاي تازه جوانه زده را قطع مي كنند. حشرات كامل آن نيز با تراكم 5/1-3 عدد در متر مربع به 8/2-6 درصد سنبله ها در مراحل شيري شدن و رسيدن خسارت وارد كرده و تنها 15-16 درصد دانه هاي موجود در اين سنبله هاخسارت آسيب مي بيند.زمستان گذراني اين آفت به صورت لارو است و هر دو سال يك نسل دارد.


سوسك قهوه اي گندم Anisoplia leucaspis (Cast.)

(Scarabaeidae, Coleoptera)


مناطق انتشار و نحوة خسارت اين گونه نيز شبيه A.austriaca است. طبق بررسي هاي رضابيگي(1369)در استان كرمانشاه انتشار اين گونه بسيار محدود بوده و روي برخي از گندميان در مراتع حفاظت شده يافت گرديده است و خسارت اقتصادي آن مشاهده نشده است.


Anisoplia lata Er.

(Scarabaeidae, Coleoptera)
اين گونه توسط رضابيگي(1369) از روي گياهان مرتعي جمع آوري گرديده است و خسارت اقتصادي آن روي گندم و جو گزارش نشده است.


Amphimallon caucasicus Gyll.

(Scarabaeidae, Coleoptera)


اين سوسك به عنوان يك گونة زيان آور در مزارع گندم و جو براي نخستين بار توسط رضابيگي و حيدري(1372) معرفي شد.بررسي هاي نامبردگان نشان داد گونه اي كه لارو آن در كرمانشاه به عنوان لاروهاي سوسك قهوه اي گندم شـناخـته مي شد متعلق به جنس Anisoplia نبوده و به اين گونه تعلق دارند. لاروهاي اين گونه مشابه لاروهاي Anisoplia هستند با اين تفاوت كه بر روي حلقة انتهايي شكم (Pygidium ) آنها 12 موي دو رديفه وجود دارد. روي حلقة انتهايي شكم لاروهاي Anisoplia موهاي پراكنده اي وجود دارد و موهاي دورديفه ديده نمي شود. طبق بررسي هاي رضابيگي (1369) لاروهاي اين آفت با تراكم 6-9 عدد در متر مربع 6-7 درصد گندم هاي پائيزه را قطع مي كنند. حشرات كامل اين آفت غروب پرواز كرده و خسارتي ندارند. بررسي هاي خواجه زاده(1377) نيز نشان داده است كه بيشترين جمعيت كرم هاي سفيد ريشة غلات در خوزستان به اين گونه تعلق دارد. لاروهاي اين آفت در اين منطقه با تراكم 4/1-4/3 عدد در متر مربع 7/3 –9 درصد بوته ها را قطع كرده اند. به نظر مي رسد كه در اكثر نقاط كشور لاروهاي اين گونه خسارت زا است. زمستان گذراني A.caucasicas به صورت لارو در خاك است و احتمالآ هر دو سال يك نسل دارد.

مديريت تلفيقي كرم هاي سفيد ريشة غلات

ــ كلاغ و ديگر پرندگان از شكارگران مهم كرم هاي سفيد ريشه به شمار آمده و به هنگام شخم زمين در پائيز و بهار آنها را به شدت مورد تغذيه قرار مي دهند. ــ كرم هاي سفيد ريشـة غلات در برابر ضـربه خوردن بسيـار حساس هستند و به هنگام شخم زدن زمين وقتي كه آسيب مي بينند پس از مدت كوتاهي سياه شده و از بين مي روند. بنابر اين شخم عميق در پائيز و بهار در كاهش جمعيت آنها بسيار موثر است. ــ تناوب زراعي يكي از روش هاي مناسب كنترل اين آفات است. در بررسي هاي رضابيگي(1369) خسارت لاروهاي اين سوسك روي گـيـاهان زراعي مثـل نخود، عدس و چغنـدر قند كه در تـناوب با گـندم در مناطق آلوده به اين آفـت كشـت مي شدند، مشاهده نشده است. ـــ مبارزة شيميايي با اين آفات ضروري نيست و با روش هاي زراعي به خوبي كنترل مي شوند. ــ بررسي هاي بيشتري در خصوص انتشار جغرافيايي گونه هاي فوق و بيولوژي، اكولوژي، سطح زيان اقتصادي و دشمنان طبيعي آنها توصيه مي گردد.



سوسك نيشكر Pentodon idiota (Hbst.)

(Scarabaeidae, Coleoptera)


اين آفت از خوزستان و بعضي ديگر از نقاط كشور جمع آوري و شناسايي شده است. علاوه بر نيشكر و ذرت
به بسياري از گياهان زراعي از جمله گندم و جو نيز خسارت مي زند(جمسي نوبندگاني همكاران،1365 و
بهداد، 1375).



سوسك برگ خوار غلات Lema melanopa L.

(Chrysomelidae, Coleoptera)



شكل10- سوسك برگ خوار غلات(Lema melanopa) و نحوة خسارت آن


حشرة كامل(بالا)، لارو و علائم خسارت روي برگ(پائين)

اين آفت از استان هاي خراسان، اصفهان، تهران، خوزستان، فارس، آذربايجان غربي و شرقي، گيلان، مازندران، جيرفت، هرمز گان، سمنان وكرمانشاه و برخي ديگر از مناطق كشور گزارش شده است اما خسارت آن اقتصادي نيست. اين آفت بيشتر در مزارع آبي مشاهده مي گردد و گندم را به جو ترجيح مي دهد. لارو و حشرات كامل اين آفت پارانشيم رويي برگ را به موازات رگبرگ هاي اصلي مي خورند و محل خسارت آنها روي برگ به صورت نوارهاي طولي ســفيــد رنگي ديده مي شود.

زمستان گذراني اين آفت به صورت حشره كامل است و تنها يك نسل در سال دارد. نعيم(1362) مشاهده كرده است كه حدود 10 درصد از حشرات كامل پس از ظهور در اواخر خرداد جفت گيري و تخم ريزي مي كنند، اما لاروهاي سن دوم اين نسل با خشك شدن بوته ها از بين مي روند. زيست شناسي اين حشره توسط خوش گفتارو همكاران(1377) و سيدي صاحباري و همكاران(1379) نيز مطالعه شده است( شكل 11).
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

lady1361

عضو جدید
آفات مهم گندم و مديريت كنترل آنها در ايران



به جز سن (E.integriceps ) ساير سن هاي زيان آور غلات، كه در درجة دوم اهميت قرار دارند به شرح زيرمي باشند(شكل 5):






شكل5- برخي از سن هاي زيان آور غلات(Pentatomidae)


سن آئليا (Aelia furcula ) (بالا)، سن ( Carpocoris fuscispinus) (وسط)، سن (Dolycoris sp. ) (پائين).


سن مائورا، سن مغربي
Eurygaster maura L.


(Scutelleridae, Heteroptera)



سن مغربي يا سن مائورا تقريبآ از سرتاسر نواحي ساحلي شمال ايران به جز منطقة مغان گزارش شده است اما تراكم آن در مناطق گرگان و گنبد بيشتر از ديگر مناطق است(محقق نيشابوري،1370; مبشري،1373 ورجبي،1379). احتمالآ رطوبت و بارندگي يكي از مهم ترين عوامل تعيين كنندة انتشار اين آفت است(رجبي، 1379).

اين سن يك نسل در سال دارد و زمستان گذراني آن به صورت حشرات كامل داراي دياپوز در پاي درختان بلوط و درختچه هاي زرشك واقع در ارتفاعات مشرف به دشت گرگان و مينودشت است(مبشري، 1373). هر چند كه مناطق انتشار اين آفت رو به فزوني است و تراكم جمعيت آن در سال هاي اخير افزايش يافته است، اما هيچ گاه كنترل شيميايي اين سن ضرورتي نيافته است.

كارايي بسيار زياد زنبورهاي پارازيتوئيد تخم يكي از مهم ترين دلايل كنترل طبيعي اين سن در گرگان و گنبد است. ميزان پارازيتيسم تخم ها توسط اين زنبورها تا 90 درصد هم مي رسد. اين زنبورها علاوه بر كنترل جمعيت قابل توجهي از آفت، باعث عدم تطابق بين مراحل زيستي اين سن و مراحل فنولوژي گياه مي شوند به طوري كه به هنگام برداشت محصول، حدود 50 درصد جمعيت به صورت پوره ديده مي شود(محقق، 1370) و (مبشري، 1373).


مديريت تلفيقي سن مائورا


بسياري از زنبورهاي پارازيتوئيد تخم سن گندم، تخم هاي سن E.maura را نيز پارازيته مي كنند. در بين گونه هاي جمـع آوري و شناسـايي شده در مناطـق گرگان و گنبـد T. grandisوT. basalis از اهميت بيشتري برخوردار هــستند . از مگس هاي پارازيتـوئيـد سن گندم چندين گونه شنـاسايي شده است كه در بين آنـهاE. lateralisوE. oblonga اهميت بيشتري دارند (رجبي، 1379). ــ كنترل طبيعي اين سن توسط دشمنان طبيعي آن به خوبي صورت مي گيرد و خسارت اندك جمعيت هاي آن در مناطق آلوده قابل تحمل است و كنترل شيميايي آن ضروري نيست.

در صورت انجام سمپاشي هاي بي رويه عليه سن مائورا و انهدام دشمنان طبيعي آن ، اين سن به آفت خطرناكي شبيه سن گندم تبديل خواهد شد.
Eurygaster testudinaria Geoff.


Heteroptera)(Scutelleridae,



اين گونه نخستين بار توسط Brown and Eralp (1962)از منطقة تبريز و بر اساس جمع آوري يك نمونة ماده گزارش گرديده است و محقق آن را از منطقة چمستان نور در مازندران همراه با E.maura مشاهده كرده است. اين گونه اهميت اقتصادي ندارد (محقق نيشابوري،1370 و 1372)
Dolycoris baccarum L.


(Pentatomidae, Heteroptera)


اين سن در اكثر نقاط كشور فعاليت دارد و علاوه بر گندم و جو، بسياري از گياهان زراعي و درختان ميوه به عنوان ميزبان آن معرفي شده اند. طبق بررسي هاي رجبي(1379) اين گونه از نظر اكولوژيكي داراي دو شيوة زندگي متفاوت است: جمعيتي كه در زيستگاه هاي طبيعي ساكن است و جمعيتي كه به علل اكــولوژيك خــصوصآ به هــنگام كــافي نــبودن غذا در زيــســتــگاه هاي طــبيــعي، جابجـا مي شــود و خــســارت هايي به مزارع مختلف و باغ هاي ميوه وارد
مي كند. اين سن تا دو نسل در سال دارد و زمستان گذراني آن به صورت حشره كامل است. اكثر زنبور هاي پارازيتوئيد تخم سن گندم و مگس هاي پارازيتوئيد سن گندم به عنوان عوامل كاهش دهندة جمعيت اين گونه نيز معرفي شده اند(رجبي، 1379).
Dolycoris penicillatus (Horvath)


(Pentatomidae, Heteroptera)
اين گونه كم و بيش از نقاط مختلف كشور جمع آوري شده است. بر خلاف گونه D.baccarum در زيستگاه هاي طبيعي واقع در ارتفاعات وروي گياهان مرتعي وگندميان ديگر فعاليت دارد و هيچ گاه در مزارع و باغ هاي ميوه خسارت زا نبوده است. اين سن يك نسل در سال دارد و زمستان گذراني آن به صورت حشرة كامل است
(رجبي، 1379).
Carpocoris fuscispinus (Horvath)

(Pentatomidae, Heteroptera)


اين سن نيز در اكثر نقاط كشور كه سن گندم فعاليت دارد، وجود داشته و از گياهان مختلف خصوصآ گندم وجو تغذيه مي كند، اما خسارت آن اقتصادي نيست. اين سن يك تا دو نسل در سال داشته و به صورت حشرة كامل زمستان گذراني مي كند. بسياري از دشمنان طبيعي سن گندم از روي اين گونه نيز جمع آوري شده اند(رجبي، 1379).
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

lady1361

عضو جدید
آفات مهم گندم و مديريت كنترل آنها در ايران


سن آئليا Aelia furcula Fieb.

(Pentatomidae, Heteroptera)


در بين گونه هاي جنس Aelia ، اهميت اقتصادي Aelia furcula بيشتر است. اين گونه در اكثر نقاطي كه سن گندم فعاليت دارد يافت مي شود، اما تراكم آن در استان هاي غرب كشور(كرمانشاه، كردستان و همدان) و استان مركزي بيشتر است. طبق بررسي هاي رجبي( 1366 و 1370) اين سن بر روي گندم ، جو، يولاف و چاودار خسارت زا است و در زيستگاه هاي طبيعي خود در ارتفاعات از گياهان خانواده هاي مختلف نيز تغذيه مي كند. زمستان گذراني اين سن به صورت حشرة كامل است و در بهار به گندم زار هاي ديم و آبي مجاور پناهگاه هاي زمستانه ريزش مي كند و تمايلي به مهاجرت هاي دور دست ندارد. سن آئليا مراحل تكاملي خود را به مدت 5-8 روز ديرتر از سن گندم آغاز مي كند و به پايان مي رساند و بر خلاف سن گندم دياپوز اجباري نداشته و 20 درصد از جمعيت حشرات كامل نسل اول آن، نسل دومي را آغاز مي كنند كه به دليل در دسترس نبودن غذا و مناسب نبودن شرايط جوي، پوره هاي آن در نسل دوم با تلفات شديدي مواجه مي شوند. در برخي از زيستگاه هاي طبيعي، اين سن نسل دوم خود را كامل مي كند(رجبي، 1377 و 1379).
Aelia melanota Fieb.

(Pentatomidae, Heteroptera)
اين گونه در اكثر نقاط كشور وجود دارد، اما به نظر مي رسد كه بر خلاف A.furcula در مناطق گرم تر و در مزارع آبي بيشتر يافت شود، خسارت اين گونه اقتصادي نيست. اين سن به صورت حشرة كامل زمستان گذراني مي كند و داراي يك نسل در سال است. حشرات كامل نسل اول در صورت مناسب بودن شرايط ممكن است جفت گيري كنند و پوره هاي سن اول و دوم آنها نيز به وجود آيد(رجبي،1379 ).
Aelia virgata Klug

(Pentatomidae, Heteroptera)
تقريبآ در سرتاسر كشور وجود دارد اما جمعيت آن به مراتب كمتر از دو گونة فوق است(رجبي، 1379).
Aelia acuminata L.

(Pentatomidae, Heteroptera)
اين سن از مناطقي كه A.furcula وجود دارد، جمع آوري شده است، اما تراكم آن بسيار اندك بوده و خسارت آن اقتصادي نيست(رجبي، 1379).
Aelia rostrata Boh.

(Pentatomidae, Heteroptera)
از بعضي مناطق كشور جمع آوري شده است و اهميت اقتصادي ندارد(رجبي، 1379).

مديريت تلفيقي سن هاي آئليا


ــ رجبي(1379) كاهش جمعيت دشمنان طبيعي سن هاي آئليا و تخريب مراتع و زيستگاه هاي طبيعي آنها را از عوامل كليدي افزايش جمعيت سن هاي آئليا مي داند. ــ بسياري از زنبور هاي پارازيتوئيد تخم سن گندم خصوصآ Trissolcus grandis تخم هاي اين سن ها را پارازيته مي كنند. علاوه بر اين مگس هاي پارازيتوئيد سن گندم نيز روي اين سن ها فعاليت مي كنند كه در بين آنها Elomyia lateralis از اهميت بيشتري برخوردار است. ــ خسارت سن هاي آئليا اقتصادي نبوده و كنترل شيميايي آنها ضروري نيست و سمپاشي هايي كه براي كنترل سن گندم صورت مي گيرد روي آنها نيز موثر است.


جوربالان زيان آور گندم

شته هاي زيان آور گندم

شته هاي زيان آور غلات از آفات درجة دوم مزارع غلات به شمار مي آيند. در بعضي سال ها جمعيت و خسارت برخي از گونه ها (خصوصآ شته روسي گندم) افزايش يافته و خسارت قابل توجهي به مزارع گندم و جو وارد مي كنند. طبق گزارش سازمان حفظ نباتات سطح مبارزة شيميايي با شته هاي غلات در سال 1379 حدود 17000 هكتار بوده است كه عمدتآ براي كنترل شته روسي گندم صورت گرفته است(اميني، 1379). شته هاي زيان آور غلات را از نظر محل فعاليت بر روي گياه به دو گروه تقسيم مي شوند: الف) شته هايي كه روي ريشة گندم و جو فعاليت مي كنند و اهميت اقتصادي ندارند. ب) شته هايي كه روي اندام هاي هوايي گياه فعاليت مي كنند و اهميت اقتصادي آنها بيشتر از گروه اول است. اين شته ها علاوه بر خسارت مستقيمي كه دارند، ناقل برخي از بيماريهاي ويروسي گندم و جو نيز به شمار مي آيند. از گروه اول 2 گونه كم اهميت و از گروه دوم 6 گونه كه داراي اهميت بيشتري هستند، به شرح زير معرفي مي شوند(شكل، 6):
شته برگ ال Anoecia corni (Fabricius)

(Anoecidae, Homoptera)



شكل6- شته هاي زيان آور غلات
Rhopalosiphum maidis (رديف بالا، سمت راست)، Diuraphis noxia (رديف بالا، سمت چپ)،
Rhopalosiphum padi (رديف وسط، سمت راست)، Sitobium avenae (رديف بالا، سمت چپ)،
Metopolophim dirhodum (رديف پائين، سمت راست) و Shizaphis graminum (رديف پائين، سمت چپ)


اين شته بيشتر در شمال ايران، اطراف كرج و قزوين جمع آوري شده است و فاقد اهميت اقتصادي است. ميزبان اصلي آن درخت ال (Cornus) اسـت وروي برگ آن ايجاد گـال كرده و سپس به طرف ريشة گـندمـيان مهاجرت مي كند.اين شـته در منـاطـقي كه اين درخت وجود نداشتــه باشـد به صورت پارتـنـوژنـز دائم روي ريشة گنـدمـيان زندگي و توليـد مثـل ميكنند(رضواني،1380).
شته گالي نارون Tetraneura ulmi (L.)

(Pemphigidae, Homoptera)



شته گالي نارون از بيشتر نقاط كشور به ويژه مناطق شمالي جمع آوري شده است و اهميت اقتصادي ندارد. اين شته روي ميزبان اصلي آن كه نارون است ايجاد گال مي كند و سپس روي ريشة گندميان از جمله گندم و جو
مي رود(رضواني، 1380).

شته روسي گندم Diuraphis noxia (Mordvilko)

(Aphididae, Homoptera)



اين شته از سراسر ايران به غير از حاشية شمالي كشور و منطقة مغان جمع آوري شده است(رضواني، 1380).در سال هاي اخير خسارت اقتصادي آن از استان هاي فارس، همدان، اصفهان، كرمان، مركزي، خراسان، تهران، يزد، سيستان و بلوچـسـتان، كرمانـشـاه و لرسـتـان گزارش شده است. در سال 73-1372 به طور غير منـتـظره اي جمعيت آن به همراه Rhopalosiphum padiدر استان فارس افزايش يافته و خسارت زيادي به وجود آورده است(رضواني، 1373).

برگ هاي آلوده به اين شته در امتداد طولي خود تاخورده و قرمز تا ارغواني رنگ مي شوند. ميزبان هاي آلوده به اين شته در برابر سرما حساس مي شوند. اين شته زمستان را روي علف هاي هرز ميزبان در حاشية مزارع به سر برده و در پائيز با سبز شدن محصول روي گندم و جو مي روند. شته روسي در مقايسه با ديگر شته هاي غلات به سرما مقاوم تر است و چنانچه درجة حرارت تا حد 5 درجة سانتيگراد هم كاهش يابد قادر به توليد مثل هست، درصورتي كه اين وضعيت در سايرشته هاي غلات به چشم نمي خورد. اين شته در سال هايي كه در پائيز و زمستان درجة حرارت مساعد( بالاتر از صفر) و بارندگي كم باشد توليد مثل آن افزايش يافته و طغيان مي كند(رضواني، 1373). دولتي و همكاران (1374) نيز يافته اند كه با كاهش رطوبت نسبي وبالا رفتن درجة حرارت، تراكم اين شته افزايش مي يابد.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

lady1361

عضو جدید
آفات مهم گندم و مديريت كنترل آنها در ايران

كرم هاي مفتولي ريشه Agriotes spp.


(Elateridae, Coleoptera)
كرم هاي مفتولي ريشه چند ميزبانه هستند و گندم و جو نيز به عنوان ميزبان آنها گزارش شده است. خسارت لاروهاي اين آفت به ريشه گندم و جو در برخي مناطق كشور ديده شده است، اما مطالعة چنداني در خصوص
گونه هاي خسارت زاي گندم، ميزان خسارت و بيولوژي آنها صورت نگرفته است.

بال پولك داران زيان آور گندم

بيش از 10 گونه از بال پولك داران جمع آوري و شناسايي شده اند كه در مرحلة لاروي به گندم و جو خسارت مي زنند. مهم ترين اين گونه ها به شرح زير مي باشند:
Syringopais temperatella (Led.)مينوز برگ غلات


(Scythrididae, Lepidoptera)

اين آفت با نام برگ خوار غلات معرفي شده است(اقليدي، 1340)، اما با توجه به نحوة خسارت لارو آن، نام مينوز برگ غلات براي آن مناسب تر است. اين آفت تا كنون از استان هاي خوزستان، فارس، بوشهر، ايلام، لرستان، چهارمحال و بختياري، كرمانشاه، خراسان، گلستان، گيلان و مازندران گزارش شده است. تراكم و شدت خسارت اين آفت در مناطق گرمسيري بيشتر از مناطق سرد و معتدل است و در مناطق آلوده اي كه مزارع ديم جايگزين مراتع تخريب شده گرديده اند، شدت آلودگي بسيار زياد است و مي توان گفت كه تخريب مراتع در افزايش جمعيت اين آفت موثر بوده است.

گندم، جو، يولاف، بسياري از علف هاي هرز خانواده گندميان و لگومينوز وبسياري ديگر از گياهان خانواده Compositae، Rununculaceae ، Malvaceae وديگر خانواده هاي گياهي به عنوان ميزبان آن معرفي شده اند (بهرامي و رجبي، 1372) و (پير هادي و رجبي، 1371). اين آفت از اواخر بهار تا اوايل پائيز به صورت لارو سن يك در خاك ديده مي شود. در پائيز پس از جوانه زدن گندم از نوك برگ ها وارد شده و از پارانشيم تغذيه مي كند. برگ هاي گندم در مزارعي كه آلودگي شديد دارند، ظاهري سفيد رنگ و خشكيده پيدا مي كنند. حقيقت خواه و همكاران(1377) درصد خسارت اين آفت را در تراكم 7-11 لارو روي هر بوته 6/36 درصد برآورد كرده اند. زمستان گذراني اين آفت به صورت لارو در داخل برگ هاي آلوده است و تنها يك نسل در سال دارد (پير هادي و رجبي، 1371 ; بهرامي ، 1373; ، حقيقت خواه و همكاران،1377 و جمسي و همكاران، 1381).

مديريت تلفيقي مينوز برگ غلات


ــ شخم زدن خاك پس از برداشت محصول و رعايت تناوب زراعي يكي از بهترين روش هاي كنترل اين آفت است. در رابطه با تآثير اين عمليات در كنترل اين آفت بررسي هاي جامعي توسط جمسي نوبندگاني و همكاران(1381) صورت گرفته است. ـــ كود دهي و آبياري مزارع موجب ترميم بوته هاي آسيب ديده مي شود. ــ سطح زيان اقتصادي اين آفت توسط جمسي نوبندگاني و همكاران(1381) بررسي گرديده است. در تراكم هاي 100 و 150 بوته در متر مربع، چنانچه تراكم لاروها به ترتيب بيشتر از 5 و 9 لارو در هر بوته باشد، كنترل شيميايي اين آفت توجيه اقتصادي دارد. در صورت خسارت شديد آفت مي توان در اوايل پنجه زني گياه از سم ديازينون EC 60% ( يك ليتر در هكتار) استفاده كرد. در سال زراعي 79-1378 در سطح 5700 هكتار از اراضي گندم كشور با اين آفت مبارزة شيميايي صورت گرفته است (اميني، 1379).
Ochsenheimeria vacculella


(Ochsenheimeridae, Lepidoptera)
كرم ساقه خوار گندم يا بيد ساقه خوار گندم ناميده شده است اين آفت نخستين بار در سال 1364 از اصـــفهان با نام علمي (Schiff.Ochsenheimeria taurella) گزارش شده است (بهداد، 1375) و پس از آن در كرج و برخي ديگر از مناطق كشور ديده شده است. اين آفت لاروهاي اين آفت ساقه خوار است و علاوه بر گندم و جو به چاودار و ديگر گندميان نيز خسارت مي زند. خسارت آن روي گندم باعث سفيد شدن و خشك شدن سنبله ها مي شود
( مقدس و همكاران، 1374). با بررسي هايي كه روي ژنيتالياي آن صورت گرفـته است، احتـمالآ
Och. Vacculella نام علمي گونه اي است كه در اصفهان خسارت زا است.
كرم ساقه خوار اروپايي ذرت Ostrinia nubilalis (Hub.)

(Pyralidae, Lepidoptera)


گندم و جو و گندميان ديگر به عنوان ميزبان هاي كرم ساقه خوار اروپايي نيز معرفي شده اند. اين كرم ساقه خوار در گرگان، مازندران، گيلان و آذربايجان شرقي به گندم و جو نيز خسارت وارد مي كند.

كرم ساقه خوار ذرت Sesamia cretica (Led.)


(Noctuidae, Lepidoptera)
گندم و جو نيز به عنوان ميزبان هاي كرم ساقه خوار ذرت ذكر شده اند. خسارت اين آفت روي گندم اهميت اقتصادي ندارد (بهداد، 1375 ).
كرم ساقه خوار نيشكر Sesamia nonagrioides Lef.

(Noctuidae, Lepidoptera)


از آفات مهم نيشكر و ذرت در خوزستان و فارس است و گندم و جو نيز به عنوان ميزبان هاي آن ذكر گرديده است (اقتدار،1370).

اگروتيس،كرم طوقه بر Scotia spp.


(Noctuidae, Lepidoptera)


اگروتيس يا كرم طوقه بر گونه هاي مختلفي دارد و اين گونه ها در اكثر نقاط كشور ما و جود دارند. گندم و جو نيز از ميزبان هاي اين گونه هاي چند ميزبانه به شمار مي آيند(بهداد، 1375).
پروانة خوشه خوار گندمHadena basilineaF.

(Noctuidae, Lepidoptera)
اين آفت از آذربايجان شرقي و غربي و چهار محال و بختياري و بعضي ديگر از مناطق غرب كشور گزارش شده است. لارو آن از دانه هاي نارس و رسيده سنبله هاي گندم تغذيه مي كند و از ميزان خسارت آن اطلاعي در دست نيست (اقليدي، 1340 و بهداد، 1375).


پروانة خوشه خوار گندم Cnephasia pascuana Hb.


(Tortricidae, Lepidoptera)
اين پروانه توسط ملك زاده و رجبي(1377) از منطقة خوزستان گزارش شده است. لارو اين آفت تا سن پنجم از برگ هاي غلات تغذيه نموده و در سنين بعدي به ساقه و سنبله گندم حمله مي كند. اين آفت شش سن لاروي داشته و يك نسلي است و زيان آن اقتصادي نيست(ملك زاده و رجبي، 1381).

دو بالان زيان آور گندم


بيش از 10 گونه از دوبالان زيان آور(مگس ها و پشه ها) به عنوان آفت گندم و جو در كشور شناخته شده اند، اما مناطق انتشار، ميزان خسارت و زيست شناسي آنها در كشور دقيقآ مطالعه نشده است. اين گونه هاي زيان آور به شرح مي باشند:
مگس گندم Oscinella frit L.

(Chloropidae, Diptera)



از ورامين جمع آوري شده و احتمالآ در ساير مناطق كشور وجود دارد. ميزبان هاي آن گندم، جو، يولاف، ذرت و چاودار ذكر گرديده است. لاروهاي آن از جوانه هاي مركزي تغذيه مي كند و باعث خشكيدگي و فساد جوانة مركزي مي شود(رجبي و همكاران، 1375). زمستان گذراني آن به صورت لارو است و احتمالآ 3 نسل در سال دارد. لاروهاي نسل دوم و سوم به دانه هاي شيري شده خسارت مي زنند(بهداد، 1375).
Oscinella pusilla Mg.


(Chloropidae, Diptera)
از ساوه، گرگان، زنجان و مراغه جمع آوري شده است.لارو اين مگس ابتدا در داخل جوانة مركزي و بعد در داخل ساقه هاي گياه فعاليت دارد. حشرات كامل آن در دو دورة زماني در طول دوره رشد گندم ظاهر مي شوند(اوايل بهار و اواخر بهار) و مي توان گفت كه حداقل دو نسل در سال توليد مي كنند(رجبي و همكاران، 1375).
Oscinella nitidissima (Meg.)


(Chloropidae, Diptera)
لارو هاي آن از زنجان روي گندم ديم و از قروة كردستان روي ساقة جو جمع آوري شده است. دانه هاي جو حاصل از گياهان مورد حمله چروكيده شده بودند(رجبي و همكاران، 1375).
Oscinella alopecuri Mesnil


(Chloropidae, Diptera)
از بانه جمع آوري شده است(رجبي و همكاران، 1375).

مگس ساقة گندم Meromyza saltatrix L.


(Chloropidae, Diptera)
از مناطق انتشار اين گونه و زيست شناسي آن اطلاع زيادي در دست نيست. لارو آن از جوانة مركزي و احتمالآ
در نسل هاي بعد از دانه هاي نرم سنبله ها تغذيه مي كند(بهداد،1375).
Meromyza facialis Fedoseeva


(Chloropidae, Diptera)
از كرج جمع آوري شده است(رجبي و همكاران، 1375).

مگس زرد ساقة گندم Chlorops pumilionis Bjerk.


(Chloropidae, Diptera)
از منطقة كرج و ورامين جمع آوري شده است و خسارت آن شبيه گونه هاي قبلي است. به صورت لارو در داخل ساقه و يا طوقة بوته هاي آلوده زمستان گذراني مي كند و 2-3 نسل در سال دارد (دواچي، 1333). اسامي علمي ساير دو بالان زيان آوري كه از مزارع گندم و جو جمع آوري شده اند به شرح زير مي باشند
(دواچي، 1333 ، بهداد، 1375 و رجبي و همكاران، 1375):
Contarinia tritici Kirby (Cecidomyiidae, Diptera)

Lasiosina cinctipes Meg. (Chloropidae, Diptera)

Thaumatomya notata Meg. (Chloropidae, Diptera)

Lasiosina cinctipes Meg. (Chloropidae, Diptera)

Opomyza florum L. (Opomyzidae, Diptera)


Domomyza ambigua Fall. (Agromyzidae, Diptera)

Cerodontha denticornis (Panzer)(Agromyzidae, Diptera)

Phorbia penicilifera Jermy (Anthomyiidae, Diptera)


مديريت تلفيقي دو بالان زيان آور غلات

اين گونه ها اهميت اقتصادي چنداني ندارند. مكان زمستان گذراني اكثر گونه هاي زيان آور آنها در خاك بوده و شخم عميق در پائيز و يا بهار جمعيت آنها را كنترل مي كند. كشت به موقع و جلوگيري از كرپه شدن محصول در كاهش آلودگي موثر است.

بال غشائيان زيان آور گندم

در بين چند گونه زنبوري كه روي گندم و جو در كشور جمع آوري شده اند، تنها سه گونة زير اهميت دارند:

زنبور ساقه خوار گندم Cephus pygmaeus L.


(Cephidae, Hymenoptera)

زنبور ساقه خوار گندم (شكل11) ابتدا در استان هاي تهران و مركزي ديده شد و اكنون در تمام مناطق كشور وجود دارد. اين آفت علاوه بر گندم و جو به چاودار نيز حمله مي كند و ار آفات درجة دوم غلات محسوب مي شود. خسارت اين زنبور مربوط به لاروهاي آن است كه بافت داخلي ساقه را به سمت پائين مورد تغذيه قرار مي دهد. ساقه هاي آلوده سنبله هاي سفيد و دانه هاي لاغري را توليد مي كنند به طوري كه درصد كاهش وزن دانه ها در ساقه هاي آلوده تا 15 درصد هم مي رسد.

ساقه هاي آلوده با وزش باد مي شكنند. درصد آلودگي مزارع به لاروهاي اين زنبور بين 5 تا 20 درصد گزارش شده است(صحراگرد، 1358 و غديري، 1370 و 1373). زمستان گذراني اين آفت به صورت لارو در داخل پيلة نازكي در قاعدة ساقة گندم، كمي پائين تر از سطح خاك است. زنبور ساقه خوار گندم تنها يك نسل در سال دارد(صحراگرد، 1358وغديري، 1373).

مديريت تلفيقي زنبور ساقه خوار گندم


ــ زنبورهاي پارازيتوئيدي از جنس Aprostocetus از خانواده Eulophidae و Elachertus از خانواده Chalcididae جمع آوري شده اند كه لاروهاي آن را پارازيته مي كنند و در كاهش جمعيت آن موثرند. ــ طبق بررسي هاي غديري(1372) برداشت سريع گندم در كاهش جمعيت لارو هاي اين زنبور موثر است، اما بهترين روش كنترل آن شخم عميق بعد از برداشت محصول مي باشد(غديري، 1373). ــ سوزانيدن كاه و كلش پس از برداشت محصول نه تنها در كاهش جمعيت آن تآثيري ندارد، بلكه باعث كاهش مواد آلي خاك نيز مي گردد (غديري، 1370).

ــ سمومي كه عليه سن مادر مصرف مي گردند، در كاهش جمعيت حشرات كامل زنبور ساقه خوار گندم نيز
موثرند، اما سموم مصرفي عليه پوره هاي سن گندم در كاهش جمعيت آن موثر نيست به دليل آنكه در اين زمان لاروهاي زنبور در درون ساقه ها فعاليت مي كنند(غديري، 1373). ــ در كشورهاي ديگر استفاده از ارقام مقاوم گندم در مديريت كنترل اين آفت متداول است. در كشور ما نيزبررسي هايي در اين خصوص صورت گرفته است و لاين ها و ارقام مقاومي نيز معرفي گرديده اند(غديري،1372، غديري،1377 و غديري،1381 ).
Trachelus tabidus (Fabr.)


(Cephidae, Hymenoptera)
در ليست فرحبخش(1340) نام اين زنبور آمده است. تا كنون از استان هاي تهران و مركزي جمع اوري شده است. لارو اين زنبور نيز ساقه خوار بوده و به گندم، جو و چاودار خسارت مي زند و خسارت و زيست شناسي آن مشابهC. pygmaeus است.

Dolerus near puncticollis Thoms.زنبور برگ خوار غلات


(Tenthredinidae, Hymenoptera)


اين زنبور توسط غديري(1368) از كرج گزارش گرديده است. لاروهاي آن از برگ ها تغذيه مي كنند و خسارت آنها اقتصادي نيست.

كنه هاي زيان آور گندم

در خصوص كنه هاي زيان آور گندم و جو خصوصآ كنه هايي كه در مزرعه به غلات خسارت وارد مي كنند، تحقيقات چنداني در كشور صورت نگرفته است و تنها خسارت كنة قهوه اي گندم در برخي نقاط كشور گزارش شده است.
كنة قهوه اي گندم Petrobia latens (Muller)


(Tetranychidae, Acari)
اين كنه به طور پراكنده از بسياري مناطق كشور گزارش شده است(صادقي و كمالي، 1370 ونوربخش و كمالي،1374). مطالعاتي در خصوص بيولوژي و تغييرات جمعيت اين كنه توسط نوربخش و كمالي(1374) در چهارمحال و بختياري صورت گرفته است. زمستان گذراني اين كنه به صورت تخم است و در منطقة چهار محال و بختياري 5 نسل در سال دارد. خاك هاي سنگين رسي، بارش باران، وزش باد شديد و تناوب زراعي از عوامل موثر در كاهش جمعيت اين كنه ذكر شده است.

مديريت تلفيقي آفات گندم


مديريت تلفيقي آفات(Integrated Pest Management) يك سيستم تصميم گيري براي كنترل آفات است كه با در نظر داشتن اصول اكولوژيك، اصول اقتصادي و علايق توليد كنند گان، تلفيقي از روش هاي مختلف كنترل (بيولوژيكي، زراعي، مكانيكي، فيزيكي، رفتاري، شيميايي و …) را به گونه اي به كار مي برد كه سوددهي اقتصادي حداكثر و زيان وارده به محيط زيست به حداقل ممكن برسد. مديريت تلفيقي آفات متكي به عوامل طبيعي كنترل كننده است و سموم شيميايي را به عنوان آخرين راه حل توصيه مي كند. برنامة اجرايي مديريت تلفيقي آفات گندم و جو داراي مراحل زير است:

الف) بررسي هاي اكولوژيكي ــ شناسايي آفات و دشمنان طبيعي آنها، تعيين مناطق انتشار و تهية بانك اطلاعاتي براي آنها ــ مشخص نمودن آفات كليدي و آفات درجة دوم و سوم ــ تعيين روش ها و تكنيك هاي مناسب براي نمونه برداري از جمعيت آفات ــ مطالعة بيواكولوژي آفات كليدي و آفات درجة دوم و تهية جدول زندگي آنها ــ توسعة سيستم هاي پيش آگاهي و مراقبت براي آفات كليدي

ب) بررسي هاي اقتصادي ــ ارزيابي ميزان خسارت آفات كليدي و آفات درجة دوم ــ تعيين سطح زيان اقتصادي(EIL) آفات كليدي و آفات درجة دوم ــ بررسي هاي اقتصادي و اجتماعي مديريت كنترل آفات

ج) مديريت تلفيقي (تلفيق روش ها) ــ توسعة روش هاي به زراعي و به كارگيري عوامل مختلف براي توليد محصول بهتر ــ اتخاذ شيوه هاي مناسب براي افزايش تآثير عوامل زنده و غيرزندة كنترل كنندة جمعيت آفات ــ تلفيق روش هاي كنترل (بيولوژيكي، زراعي، شيميايي و …) براي كاهش جمعيت آفات كليدي و آفات درجة دوم بر اساس زيست شناسي و مراحل حساس زندگي آنها

د) اجرا، ارزيابي، ترويج و توسعه ـ
ـ اجراي برنامة مديريت تلفيقي آفات در مزارع نمونه و ارزيابي آن ــ آموزش و جلب مشاركت كشاورزان و اجراي برنامة مديريت تلفيقي آفات به كمك آنان ــ ترويج و توسعة روش ها و ارزيابي نتايج آنها توسعه و اجراي برنامة مديريت تلفيقي آفات(IPM) در قالب برنامة مديريت محصول(ICM) نيز قابل اجرا است و اساسآ بخشي از آن به شمار مي آيد. لازمة اجراي يك برنامة گسترده براي مديريت محصول در گندم زارهاي كشور، همدلي، همراهي و هماهنگي بهره برداران، مصرف كنندگان و متخصصان كشاورزي ( آب و خاك، زراعت و اصلاح نبات، ماشين آلات، گياه پزشكي، اقتصاد، ترويج و آموزش، مديريت و تعاون و…) در تمام مراحل توليد و مصرف است. چنين برنامه هايي مي بايست بر اساس شيوه هاي مشاركتي اجرا شوند. در شيوه هاي مشاركتي، پروژه ها و طرح ها بر مبناي نيازهاي واقعي بهره برداران شكل مي گيرد و مسئوليت اجراي برنامه نيز به عهدة آنان است و دولت تنها نقش تسهيل گر، حمايت كننده و پشتيبان را به عهده خواهد داشت.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

Similar threads

بالا