<<آزمایش ها و سرگرمی های فیزیک>>

Campus

عضو جدید
کاربر ممتاز
چرخش یک دیسک سیاه وسفید باعث تولید خطا در دیدن رنگ ها می شود.
http://www.www.www.iran-eng.ir/img/daneshnameh_up/f/f9/ov04.jpg​

هنگامی که این دیسک سیاه و سفید را می چرخانید، به نظر می رسد الگوهای حلقوی رنگی تشکیل می شود. دلیل دیدن این رنگ ها این است که گیرنده های رنگ های مختلف در چشم با سرعت های متفاوتی پاسخ می دهند.

[h=1]وسایل مورد نیاز[/h]
  • مقوا
  • دیسک نمونه
  • چسب
  • دستگاه فتو کپی
  • یک دستگاه چرخنده ( صفحه تراش یا دریل یا مخلوط کن دستی و... )

[h=1]شرح آزمایش[/h]دیسک نمونه را کپی کرده و روی تکه ای کاغذ بچسبانید. می توانید الگوی دیسک را بزرگ تر یا کوچک تر کنید.
این دیسک را روی دستگاه چرخنده نصب کنید.
دیسک را در روشنایی لامپ یا زیر نور خورشید به چرخش درآورید (بهتر است از لامپ فلوئورسان استفاده نشود. چون ممکن است ظاهری دارای ضربان به دیسک بدهد که دیدن اثر را مشکل می کند.)
به نوارهای رنگی که روی دیسک تشکیل می شود و همچنین به ترتیب قرارگیری رنگ ها توجه کنید. در مرکز دیسک چه رنگی می بینید؟ نوارهای بعدی چه رنگی هستند؟
جهت چرخش دیسک را معکوس کرده و ترتیب رنگ ها را از مرکز به سمت لبه ها، با حالت قبل مقایسه کنید. سرعت چرخش و اندازه ی الگوی دیسک را تغییر دهید ونتیجه را با مشاهدات اول مقایسه کنید.

[h=1]چه اتفاقی در حال وقوع است؟[/h]افراد مختلف رنگ هایی با شدت های متفاوت را روی دیسک چرخان می بینند. تاکنون دلیل این تفاوت بطور کامل شناخته نشده است، ولی این خطای دید را سلول های بینایی رنگی که سلول های مخروطی نام دارند، تولید می کنند.
سه نوع سلول مخروطی در چشم وجود دارد. یک نوع نسبت به رنگ قرمز بیشترین حساسیت را دارد، یکی به رنگ سبز و دیگری به آبی. هر نوع سلول یک زمان عکس العمل ( زمانی که طول می کشد تا به یک رنگ پاسخ دهد )، و یک زمان متفاوت دوام پاسخ ( زمانی که پس از، از بین رفتن محرک به پاسخگویی ادامه می دهد ) دارد. برای مثال، سلول های آبی، آهسته ترین سرعت پاسخگویی را دارند ( بیشترین زمان تاخیر) و زمان بیشتری به پاسخگویی ادامه می دهند ( بیشترین زمان ماندگاری را دارند).
وقتی شما به نقطه ای از دیسک چرخان می نگرید، در واقع در حال مشاهده ی فلاش های متناوب سیاه و سفید هستید. وقتی یک فلاش سفید رد می شود، هر سه نوع سلول پاسخ می دهند. ولی چشم و مغز شما رنگ سفید را وقتی می بیند که هر سه نوع سلول بطور برابر جواب دهند. این حقیقت که برخی سلول ها سریع تر از بقیه عکس العمل نشان می دهند- و بعضی از انواع سلول ها مدت بیشتری از بقیه به پاسخگویی ادامه می دهند- منجر به عدم توازنی می شود که دیدن رنگ ها را توجیه می کند.
رنگ ها از مرکز دیسک به سمت لبه ها تغییر می کنند زیرا در موقعیت های شعاعی مختلف طول قوس رنگ سیاه متفاوت است. بنابراین میزان درخششی که در شبکیه ی چشم تولید می کنند، متفاوت است.
توضیح رنگ های "دیسک بنهم" خیلی پیچیده تر از آن چیزی است که در اینجا آمد. بطور مثال، چه قوس های سیاه در "دیسک بنهم" نازک باشند چه نباشند، رنگها دیده خواهند شد!
 

Campus

عضو جدید
کاربر ممتاز
حباب های صابون در محفظه ی گاز دی اکسید کربن شناور می شوند.
http://www.www.www.iran-eng.ir/img/daneshnameh_up/c/c0/ov08.jpg​

این آزمایش جالب خاصیت شناوری و نیمه تراوایی را نشان می دهد.

[h=1]وسایل مورد نیاز[/h]
  • یک آکواریوم کوچک
  • یخ خشک
  • محلول کف صابون
  • دستکش

[h=1]شرح آزمایش[/h]ابتدا یک قطعه یخ خشک را در انتهای آکواریوم قرار دهید (احتیاط کنید: برای حمل یخ خشک باید از دستکش استفاده شود. یخ خشک به هیچ عنوان نباید با پوست برهنه تماس پیدا کند ). چند دقیقه صبر کنید تا لایه ای از گاز دی اکسید کربن در ته آکواریوم انباشته شود.
حباب ها را به درون آکواریوم بدمید تا در آن شناور شوند. حباب ها پایین آمده و سپس روی لایه ی غلیظی از دی اکسید کربن متوقف می شوند. توجه کنید که پس ازچند دقیقه حباب ها منبسط شده و پایین می روند. به رنگ های روی حباب ها نگاه کنید. ملاحظه کنید که چگونه بعضی از حباب ها روی یخ خشک منجمد می شوند.

[h=1]چه اتفاقی در حال وقوع است؟[/h]هنگامی که یخ خشک از جامد به بخار تبدیل می شود (تصعید می شود) ، گاز دی اکسید کربن تولید می شود . دی اکسید کربن از هوا چگال تر است و به صورت بک لایه در ته آکواریوم قرار می گیرد.
درون یک حباب پر از هواست به همین دلیل در لایه ی گاز دی اکسید کربن شناور می ماند (همانند بالون هلیوم که در هوا شناور می ماند). ممکن است توقع داشته باشید که وقتی حباب نزدیک یخ خشک است ، هوای درونش سرد و منقبض شده و باعث انقباض حباب شود. اما چنین نیست. نه تنها حباب منقبض نمی شود بلکه کمی هم منبسط می شود. چرا چنین اتفاقی می افتد؟
مولکول های دی اکسید کربن می توانند از دیواره های حباب عبور کنند ولی مولکول های هوا نمی توانند. در ابتدا غلظت گاز دی اکسید کربن در درون حباب کم و در بیرون آن زیاد است.
کم کم دی اکسید کربن طی فرآیندی که "اسمز" نامیده می شود ، درون حباب پخش می شود. غشاء حباب یک پرده ی نیمه تراواست (سطحی که بعضی از مواد می توانند از آن بگذرند ، در حالیکه بعضی دیگر نمی توانند). سلول های بدن شما هم چنین خصوصیتی دارند. آب و اکسیژن و دی اکسید کربن به راحتی می توانند وارد بعضی سلول ها شوند ، در حالیکه مولکول های دیگر نمی توانند. افزایش دی اکسید کربن در حباب باعث چگال تر شدن آن شده در نتیجه حباب کم کم ته نشین می شود.
لازم به ذکر است که دی اکسید کربن که در پایین آکواریوم قرار دارد ، به اندازه ی کافی برای منجمد کردن حباب سرد است.
 

Campus

عضو جدید
کاربر ممتاز
بازی با نور





برای دریافت فایل روی کلمه بازی و سرگرمی کلیک کنید
 

Campus

عضو جدید
کاربر ممتاز
معلق کردن توپ در هوا
یک توپ را در جریانی از هوا معلق کنید.

معلق ماندن یک توپ به طور ثابت در جریان نامرئی هوا صحنه ی جالبی است. در این حالت وقتی تلاش می کنید توپ را با دست هل دهید، احساس می کنید که توپ نیرویی در خلاف جهت به دست شما وارد می کند . همچنین می توانید متوجه انحراف جریان هوا توسط توپ شوید . این آزمایش نیرویی که موجب بلند شدن هواپیما از سطح زمین می شود را نشان می دهد.
[h=1]وسایل مورد نیاز[/h]
  • سشوار ( یا جارو برقی )
  • کاغذ نازک (زرورق)
  • یک توپ تنیس رومیزی یا یک بالون کروی کوچک یا یک توپ پلاستیکی کوچک

[h=1]شرح آزمایش[/h] سشوار را روشن کرده و همانند شکل ، رو به بالا نگه دارید. با دقت توپ را در جریان هوای سشوار به حال تعادل درآورید. به آرامی آن را از جریان هوا بیرون بکشید . توجه کنید وقتی فقط نیمی از توپ بیرون از جریان هواست، احساس می کنید به طرف جریان هوا کشیده می شود. توپ را رها کنید . خواهید دید که توپ به جلو و عقب نوسان می کند و سپس جایی نزدیک مرکز جریان هوا متوقف می شود.
با یک دست توپ را اندکی از جریان هوا بیرون بکشید . با دست دیگر، یک تکه کاغذ نازک را در بالای توپ نگه داشته و در مورد جریان هوا در آن نقطه تحقیق کنید . توجه کنید که توپ جریان هوا را به طرف خارج منحرف می کند . اگر به جای سشوار از جاروبرقی و به جای توپ پینگ پنگ از توپ پلاستیکی استفاده می کنید ، در عمل می توانید جریان منحرف شده که به دستتان برخورد می کند را احساس کنید.
جریان هوا را کمی کج کنید و توجه کنید که توپ همچنان معلق می ماند.
توپ را در جریان هوا متعادل کرده وسشوار و توپ را به طرف یک دیوار ببرید (کنج اتاق بهتر است) . افزایش ارتفاع توپ را ملاحظه کنید .
[h=1]چه اتفاقی در حال وقوع است؟[/h] وقتی توپ در جریان هوا معلق است، هوای بالارونده به زیر توپ برخورد کرده و یک ناحیه ی پر فشار در آن جا بوجود می آورد . ناحیه ی پر فشار زیر توپ از افتادن آن بر اثر کشش جاذبه ی زمین جلوگیری می کند.
وقتی توپ را اندکی از جریان هوا خارج می کنید، هوا در اطراف قوس توپ که به مرکز جریان هوا نزدیک است، جریان پیدا کرده، و به سمت بالا می رود. جریان هوای روبه بالا نیرویی به سمت داخل به توپ وارد می کند (درست مثل نیرویی که جریان هوای رو به پایین زیر یک هلیکوپتر به پره های آن وارد می کند). این توضیح براساس قانون عمل و عکس العمل نیوتون می باشد.
طریقه ی دیگر توجیه این رویداد آن است که وقتی هوا قوسی را پیرامون توپ طی می کند، باعث می شود فشار هوا کم شده و فشار هوای جو ساکن در طرف دیگر توپ، آن را به طرف جریان هوا هل دهد.
 

Campus

عضو جدید
کاربر ممتاز
آزمایش گربه ی خندان

دوستتونو ناپدید کنید در حالی که لبخندش باقی بمونه.

در بیشتر مواقع ، هر دو چشم انسان چشم اندازهای نسبتاً یکسانی از دنیای اطراف دریافت می کنند. مغز ما دو تصویری که دو چشم از یک منظره دریافت می کنند را با هم ترکیب کرده و ما آن منظره را سه بعدی درک می کنیم. در این آزمایش خواهید دید که اگر تصاویری که دو چشم دریافت می کنند متفاوت باشند ، چه اتفاقی می افتد.
[h=1]وسایل مورد نیاز[/h]
  • یک آینه ( که طول هر وجه آن حدود 10 إلی 15 سانتی متر باشد )
  • دیوار سفید یا هر سطح سفید دیگر ( مانند ورقه ی مقوای سفید )
  • یک دستیار

[h=1]شرح آزمایش[/h] طوری بنشینید که دیوار یا سطح سفید در سمت راست شما قرار بگیرد. همانند شکل زیرطوری آینه را با دست چپ در مقابل بینی خود نگه دارید که سطح بازتابنده ی آن به طرف دیوار باشد ( چنان که بتوانید دیوار را با چشم راست خود ببینید ) .

در حالی که یک لبه ی آینه ( مانند شکل ) در مقابل بینی شما قرار دارد ، آن را طوری بچرخانید که تصویر منعکس شده ی دیوار را تنها با چشم راست خود بتوانید ببیند و چشم چپتان در مقابل دوستتان قرار گیرد. دست راست خود را همانند شکل بالا در مقابل دیوار طوری تکان دهید که گویی در حال پاک کردن تخته سیاه هستید. ببینید چه قسمت هایی از صورت دوستتان ناپدید می شود.
سعی کنید در مکانی آزمایش را انجام دهید که زمینه ی پشت سر فرد مقابلتان به رنگ روشن باشد. تا آن جا که امکان دارد ، سر خود را بی حرکت نگاه دارید. از دوست خود نیز بخواهید در طول آزمایش بی حرکت بنشیند .
اگر ناپدید شدن صورت دوستتان را به درستی نمی بینید ( در دیدن ناپدید شدن آن مشکل دارید ) ، احتمالاً یکی از چشمانتان از دیگری قوی تر است .
آزمایش را دوباره انجام دهید، منتها اینبار طوری بنشینید که دیوار در سمت چپ شما قرار گیرد و چشم راستتان در مقابل صورت دوستتان قرار گیرد.
توانایی افراد مختلف در مشاهده ی این اثر متفاوت است. تعداد کمی از افراد هرگز این پدیده را نمی بینند. این آزمایش را چندین مرتبه تکرار کنید، زود مأیوس نشوید. برای دیدن این پدیده وقت و حوصله به خرج دهید .

[h=1]چه اتفاقی در حال وقوع است؟[/h] تصاویری که دو چشم انسان از یک منظره دریافت می کنند، بطور عادی، تفاوت های خیلی کمی با هم دارند. مغز انسان این دو تصویر را تجزیه و تحلیل کرده و سپس آن ها را جهت تشکیل یک تصویر واحد و سه بعدی، با هم ترکیب می کند .
در این آزمایش، دو چشم شما به کمک آینه، دو تصویر مختلف را دریافت می کنند . یک چشم شما تصویری که از صورت دوستتان می آید را دریافت می کند و چشم دیگرتان تصویر دیوار سفید ( یا هر سطح سفید دیگری ) و حرکت دستتان که از آینه منعکس شده را می بیند.
مغز شما تلاش می کند قسمت های مختلف دو تصویر را برای ساختن تصویر نهایی کنار یکدیگر قرار دهد.
چشم شما به تغییر وحرکت خیلی حساس است .
هیچ کس نمی داند چرا و چگونه قسمت هایی از صورت گاهی اوقات باقی می مانند، ولی چشم و دهان آخرین اجزایی هستند که ناپدید می شوند .
نام این آزمایش از گربه ی خندان در داستان آلیس در سرزمین عجایب گرفته شده است. در این داستان گربه ناپدید می شود در حالیکه فقط لبخندش باقی می ماند.
 

Campus

عضو جدید
کاربر ممتاز
آزمایش پرنده در قفس
رنگ ها هنگامی رویت می شوند که سلول های گیرنده (سلول های مخروطی) شبکیه ی چشم، توسط نور تحریک شوند. سه نوع سلول مخروطی وجود دارد که هر کدام به یک محدوده از رنگ ها حساس هستند. اگر یک یا چند سلول از این سه نوع سلول مخروطی دچار خستگی شوند تا جایی که قدرت پاسخگویی آن ها کمتر از حالت معمول شود، رنگی که از یک جسم دریافت می شود، تغییر خواهد کرد.



[h=1][/h] [h=1][/h] [h=1][/h] [h=1]وسایل مورد نیاز[/h]
  • 4 قطعه کاغذ یا مقوای سفید
  • سه کاغذ به رنگ قرمز روشن، سبز و آبی
  • خودکار سیاه
  • قیچی
  • چسب

[h=1]شرح آزمایش[/h] با کاغذهای رنگی، شکل های یکسانی، مانند یک پرنده یا یک ماهی ببرید. هر کدام را روی یکی از مقواهای سفید بچسبانید. یکی از مقواهای سفید را خالی بگذارید. یک چشم سیاه برای هر پرنده یا ماهی ببرید ( یا می توانید با خودکار سیاه آن را بکشید). اگر شکل پرنده را انتخاب کرده اید، روی مقوای سفید چهارم، طرح قفس یک پرنده را بکشید. اگر از شکل ماهی استفاده می کنید، روی مقوا شکل یک تنگ ماهی بکشید. ( خلاق باشید )
مقواها را در جای روشنی قرار داده ( روشنایی کافی در این آزمایش یکی از عوامل مهم است ) و به مدت 15 إلی 20 ثانیه به چشم پرنده ی قرمز خیره شوید. سپس به سرعت به قفس پرنده نگاه کنید. چه می بینید؟
یک پرنده ی آبی مایل به سبز در قفس خواهید دید. حالا این مراحل را با خیره شدن به پرنده ی سبز تکرار کنید. چه می بینید؟
یک پرنده ی آبی مایل به قرمز ( سرخ فام ) در قفس خواهید دید. در نهایت به پرنده ی آبی خیره شوید. این بار چه می بینید؟ باید یک پرنده ی زرد در قفس ببینید.
اگر از شکل های آبی استفاده می کنید، همین کار را با آن ماهی و تنگ انجام دهید.

[h=1]چه اتفاقی در حال وقوع است؟[/h] ماهی ها و پرنده های روح مانندی که در این آزمایش دیدید، " پس دید " نامیده می شوند. پس دید تصویری است که شما حتی هنگامی که نگاه خود را از روی یک شئ برمی دارید، همچنان دیده می شود.
پشت چشم شما توسط سلول های حساس به نوری به نام های "میله ای " و " مخروطی" پوشیده شده است. سلول های مخروطی به نورهای رنگی حساسند و هر کدام از سه نوع مخروطی به محدوده ی معینی از رنگ ها حساس است.
هنگامی که به پرنده ی قرمز خیره می شوید، تصویر پرنده در ناحیه ای از شبکیه ی چشم شما می افتد. سلول های حساس به نور قرمز در آن ناحیه به تدریج دچار خستگی شده و پاسخگویی آن ها به نور قرمز ضعیف تر می شود. تخته ی سفید، نورهای قرمز، آبی و سبز را به درون چشم شما منعکس می کند ( زیرا رنگ سفید از همه ی این رنگ ها تشکیل شده است ). زمانی که بطور ناگهانی جهت نگاه خود را تغییر داده و به تخته ی سفید خالی می نگرید، سلول های حساس به نور قرمز که دچار خستگی شده اند، به انعکاس نور قرمز جواب نمی دهند. اما سلول های مخروطی حساس به رنگ آبی و رنگ سبز، به نورهای آبی وسبز منعکس شده، به خوبی پاسخ می دهند. در نتیجه، هر کجا که سلول های حساس به نور قرمز، به آن پاسخ نمی دهند، شما یک پرنده ی سبز مایل به آبی می بینید.
هنگامی که به پرنده ی سبز خیره می شوید، مخروطی های حساس به نور سبز، دچار خستگی می شوند. بنابراین وقتی که شما به تخته ی سفید می نگرید، چشم شما فقط به نورهای قرمز و آبی منعکس شده پاسخ می دهد و شما یک پرنده ی قرمز- آبی ( سرخ فام ) خواهید دید. به دلیل مشابه، وقتی به یک شئ آبی خیره می شوید، مخروطی های حساس به نور آبی دچار خستگی شده و نورهای قرمز و سبز منعکس شده ترکیب می شوند.

 

Campus

عضو جدید
کاربر ممتاز
حاصل اعتماد به فیزیک دبیرستان / عکس

دانش - تماشاگران حیرت‌زده از هنرمندی این شعبده‌باز (!) خوششان آمده، اما کافی است کمی نترس باشید، خودرویی با تایرهای مناسب انتخاب کنید و آن را به سرعت 90 کیلومتر برساعت برسانید تا این دیوارها را دور بزنید!
ذوالفقار دانشی: تماشاگران حیرت‌زده هندی از هنرمندی این شعبده‌باز (!) هندی خوششان آمده، اما این آقا کار خاصی انجام نداده است. کافی است کمی نترس باشید، خودرویی با تایرهای مناسب انتخاب کنید و آن را به سرعت کافی برسانید تا این دیوارها را دور بزنید. (برای مشاهده عکس بزرگ، اینجا را کلیک کنید).

جهت مشاهده ی تصویر در ابعاد واقعی 960x640 پیکسل اینجا کلیک کنید.

این نیروی اصطکاک تایرها با دیواره چوبی است که با خنثی کردن وزن خودرو، مانع از سقوط آن می‌شود. مقدار نیروی اصطکاک از حاصل‌ضرب ضریب اصطکاک در نیروی عمود بر سطح بدست می‌آید. ضریب‌اصطکاک تایر نو روی سطح زبری مانند چوب بیشتر از ضریب اصطکاک تایری مستعمل روی سطحی صاف‌تر مثلا بتن است.
اما آن‌چه در این‌جا نقش اساسی دارد، نیروی عمود برسطح است که از دوران خودرو بدست می‌آید. قطعا وقتی خودرو با سرعت نسبتا زیادی سر پیچ می‌پیچد، نیرویی را احساس کرده‌اید که شما را در جهت مخالف هل می‌دهد. مقدار این نیرو که سرنشینان خودرو به آن «نیروی گریز از مرکز» می‌گویند، از تقسیم مجذور سرعت بر شعاع دوران بدست می‌آید. بنابراین هرچه سرعت خودرو بیشتر و شعاع دوران آن کمتر باشد، مقدار این نیرو هم بیشتر خواهد بود.
اگر شعاع دوران این خودرو (شعاع مسیر دایره‌ای شکل) را حدود 10 متر و ضریب‌اصطکاک تایرها و سطح چوبی را 0.15درنظر بگیریم، می‌توان تخمین زد که سرعت این خودرو برای حفظ این تعادل نباید از 25متر بر ثانیه معادل 92کیلومتر بر ساعت کمتر باشد.
جالب اینجاست که این نتیجه مستقل از وزن خودرو و سرنشینان آن بدست می‌آید. به عبارت دیگر هر خودروی دیگری که به سرعت 92 کیلومتر بر ساعت برسد، می‌تواند این‌چنین دوران کند؛ البته به شرطی که دیوار چوبی بتواند آن را تحمل کند! بدیهی است اگر از تایرهای با ضریب‌اصطکاک بیشتر استفاده کنید، با سرعت کمتری می‌توانید همین نمایش را انجام دهید.
 

Campus

عضو جدید
کاربر ممتاز
[h=2]قفس فارادی[/h]
قفس فارادی

چیز عجیبی که در مورد بار روی رسانا پیش می آید آن است که این بار فقط روی سطح خارجی قرار می گیرد . مایکل فاراده (Michael Faraday ) ، در آزمایشی ابتدایی این موضوع را با قرار دادن بار روی سطلی فلزی به نمایش گذاشت . به کمک الکتروسکوپ معلوم می شد یک گوی کوچک فلزی عایق بندی شده ، که با قسمت خارجی سطل در تماس بود بار دار شده است . اما وقتی این گوی وارد سطل می شد و سطح داخلی آن را لمس می کرد ، دارای هیچ باری نبود .



این اصل به صورتی تماشایی تر با قرار دادن مردی در داخل قفس فلزی و بار دار کردن شدید قفس به نمایش گذاشته شد . از نظر مرد داخل فقس هیچ دلیلی وجود نداشت که نشان دهد چنین باری وجود دارد ، ولی اگر مرد می خواست به سلامت از قفس بیرون آید ، باید ابتدا آن را تخلیه می کردند . بنابر این معلوم می شود که در هنگام طوفان الکتریکی داخل اتومبیل کاملاً امن است .
 

Campus

عضو جدید
کاربر ممتاز
[h=2]ساعت کاغذی (ticker timer) و سرعت[/h]
ساعت کاغذی (ticker timer) و سرعت

ساعت کاغذی وسیله ای ساده برای اندازه گیری زمان است. هنگامی که می خواهید سرعت جسمی را بسنجید باید مسافتی را که در یک زمان مشخص طی می کند، بدانید.
محاسبه مسافت با استفاده از خطکش یا متر بسیار ساده است، اما اگر جسم سریع حرکت کند، محاسبه زمان کار مشکلی است.

ساعت کاغذی هر 02/0 ثانیه روی یک صفحه یک نقطه ایجاد می کند. بنابراین اگر قطعه ای کاغذ از میان ساعت برای یک ثانیه کشیده شود، 50 نقطه روی آن رسم می شود.
از آن جا که فاصله میان نقاط بازه های زمانی 02/0 ثانیه ای (یک پنجاهم ثانیه) را نشان می دهد، ساعت کاغذی ابزار بسیار مناسبی برای اندازه گیری بازه های زمانی کوتاه است.


جهت مشاهده ی تصویر در ابعاد واقعی 597x145 پیکسل اینجا کلیک کنید.


قطعه ای نوار در شکل نشان داده شده است. می توانید مشاهده کنید که هر چه سریع تر کاغذ از میان ساعت بیرون بیاید، فاصله بین نقاط بیشتر است. اگر کاغذ با سرعت یکنواختی حرکت کند، فاصله میان نقاط یکسان است.

برای محاسبه سرعت نوار کاغذی باید طول نوار در یک بازه زمانی و تعداد فاصله های میان نقاط (نه خود نقاط) را بدست آوریم. اگر روی نوار 50 فاصله باشد پس 50/50 ثانیه یا یک ثانیه طول می کشد تا کاغذ از میان ساعت بگذرد.


 

Campus

عضو جدید
کاربر ممتاز
[h=2]گربه‌ي در حال سقوط[/h]


گربه‌اي كه در حال سقوط است بخش‌هاي مختلف بدن خود را در جهت‌هاي مختلف مي‌چرخاند به گونه‌اي كه نخست پاهاي او با زمين تماس پيدا كند. تكانه‌ي زاويه‌اي گربه به طور كامل در حين اين فرايند در تمام لحظه‌ها صفر باقي مي‌ماند.


 

Campus

عضو جدید
کاربر ممتاز
[h=2]تفاله های چای[/h]
زمانی که شما شروع به هم زدن یک فنجان چای می‌کنید، به دلیل وجود نیروهای گریز از مرکز انتظار دارید که تفاله‌های چای مجبور شوند به لبه‌ی فنجان بروند. اما در واقع چیز دیگری مشاهده می‌کنید. تفاله های چای به مرکز و انتهای فنجان کشیده می‌شوند.




اولین راه‌حل در سال 1926 توسط آلبرت انیشتین در مقاله‌ای که او فرسایش لبه‌های رودخانه را توضیح داده بود ارائه شد.

توجیح پدیده:
هم زدن باعث آن می‌شود که مایع به دور فنجان بچرخد. دلیل این هم همان نیروی گریز از مرکز است، که جهت آن به سمت بیرون واقع شده است.
اما در نزدیکی‌های ته و لبه فنجان مایع به دلیل وجود اصطکاک آرام‌تر می‌شود. آنجا نیروی مرکزگرا ضعبف‌تر است و اختلاف فشار اهمیت بیشتری برای جریان مایع پیدا می‌کند. این اتفاق را لایه مرزی و یا به طور خاص‌تر یک لایه اکمن(Ekman) می‌نامند.
به دلیل وجود نیروهای گریز از مرکز فشار در امتداد لبه ها بیشتر از میان فنجان است. اگر تمام مایع مانند یک جسم صلب بچرخد، نیروهایی که به طرف داخل (مرکز گرا) هستند، با نیرویی که به سمت بیرون است و حاصل چرخیدن است منطبق می‌شوند و هیچ جابجایی به سمت داخل و یا خارج وجود نخواهد داشت.
در یک فنجان چای، از آنجایی که چرخش در پایین فنجان آهسته‌تر است، گرادیان فشار افزایش می‌یابد و یک جریان به سمت داخل در
امتداد انتهای فنجان ایجاد می‌کند. در عوض در قسمت بالایی، مایع به سمت بیرون جریان می‌یابد. این جریان ثانویه که به سمت داخل و در امتداد انتهای فنجان حرکت می‌کند، تفاله های چای را به مرکز فنجان می‌آورد. و به همبن صورت ادامه می‌یابد.
تفاله‌های چای برای اینکه به سمت قسمت بالایی فنجان بیایند، بسیار سنگین هستند. بنایراین در همان قسمت میانه فنجان می‌مانند.
همراه با جریان چرخشی اولیه، تفاله‌ها یک حرکت مارپیچی در انتهای فنجان خواهند داشت.
از این پدیده نیز در کشف روش جداسازی گلبول‌های قرمز خون از پلاسمای خون به منظور درک فشار جو استفاده شده است.


پ.ن: در مکانیک سیالات جریان ثانویه جریان نسبتا جزیی است که بر جریان اولیه قرار می گیرد، وقتی جریان اولیه با الگوهای جریانی که با تکنیک های ساده تحلیلی سیال غیر لزج قابل پیشبینی است با دقت کافی هم خوانی دارد.
 

Campus

عضو جدید
کاربر ممتاز


جهت مشاهده ی تصویر در ابعاد واقعی 520x518 پیکسل اینجا کلیک کنید.


جهت مشاهده ی تصویر در ابعاد واقعی 521x249 پیکسل اینجا کلیک کنید.




 

Campus

عضو جدید
کاربر ممتاز






ساخت یک نوع رئوستاست(مغزی مداد)
هرچه مقاومت کوچکتر باشه(فاصله دو تیغه کمتر باشه)روشنایی بیشتر است.



 

Campus

عضو جدید
کاربر ممتاز
جهت مشاهده ی تصویر در ابعاد واقعی 552x345 پیکسل اینجا کلیک کنید.




 

Campus

عضو جدید
کاربر ممتاز
Balloon Helicopter



جهت مشاهده ی تصویر در ابعاد واقعی 522x247 پیکسل اینجا کلیک کنید.








 

infrequent

عضو جدید
کاربر ممتاز
دانستنی های فیزیک

دانستنی های فیزیک

آیا وزن در استوا تغییر می‌ كند؟

شاید تعجب كنید اما در استوای كره زمین نیروی جاذبه كمتری بر شما وارد می‌شود؟

كشش جاذبه‌ای كه یك شیء بر روی شیء دیگر وارد می‌كند هم به جرم‌های آن دو و هم فاصله آنها از هم بستگی دارد.

كره زمین دارای یك برجستگی در استواست كه در نتیجه چرخش سیاره و تمایل اجسام متحرك به ادامه ‌دادن خط مستقیم بوجود می‌آید.(گاهی آن را اشتباها "نیروی گریز از مركز" می‌نامند، اما در واقع نمودی از قوانین حركت نیوتن است.)


هنگامی كه شما بر روی خط استوا می‌ایستید، فاصله بیشتری با حجم توده كره زمین دارید كه در قطب‌ها قرار دارد، بنابراین سیاره كشش كمتری بر شما وارد می‌آورد.

اما اگر چاق هستید خیال نكنید اگر به برزیل بروید از وزن اضافه خلاص خواهید شد: وزن یك شیء در استوا تنها نیم درصد از وزنش در قطبین كمتر است. یعنی برای یك آدم 100 كیلویی تنها نیم كیلوگرم.

منبع
 

infrequent

عضو جدید
کاربر ممتاز
چرا دوندگان خلاف عقربه‌های ساعت می‌دوند؟

چرا دوندگان خلاف عقربه‌های ساعت می‌دوند؟

تصور براین است كه راست‌دست‌ها و راست‌پاها -كه اكثریت مردم جهان را تشكیل می‌دهند- در خلاف جهت حركت عقربه‌های ساعت راحت‌تر می‌دوند.

فیزیكدانان می‌گویند جلو گذاشتن پای راست و كج كردن بدن در سرپیچ برای دونده‌ راست ‌پا آسانتر است و قدرت و تعادل بیشتری نسبت به حركت در جهت عقربه‌های ساعت فراهم می‌كند.

اما تمام ماجرا این نیست؛ سگ‌ها و اسب‌ها – كه راست یا چپ دستی در آنها وجود ندارد- نیز در مسابقات‌شان خلاف جهت حركت عقربه‌های ساعت می‌دوند. در مسابقات اتومبیل‌رانی نیز چرخش در همین جهت مرسوم است.

حركت در جهت خلاف عقربه‌‌های ساعت و گذر از مقابل تماشاگران و افراد مسئول نظارت بر مقررات و ثبت زمانها(كه صفحه‌های نمایش آن از چپ به راست است) برای آنها طبیعی‌تر به نظر می‌رسد.

به هر حال اگر قرار باشد یكی از دو جهت چرخش به عنوان معیار بین‌المللی انتخاب كرد، حركت در خلاف جهت عقربه‌های ساعت طرفداران بسیار بیشتری دارد.


منبع
 

infrequent

عضو جدید
کاربر ممتاز
آیا می دانستید؟

آیا می دانستید؟

آیا میدانستید که دانشمندان ثابت کرده اند که گل سرخ ترکیبی از بوی 40 نوع گل مختلف است ؟
آیا میدانستید که اگر کلفتی تار عنکبوت به اندازه مغز یک مداد به هم تنیده میشد می توانست یک هواپیمای بویینگ سنگین وزن را تحمل کند ؟
آیا میدانستید که در حال حاضر 6 میلیون اختراع در جهان وجود دارد که ادیسون با 1094 اختراع رکورد دار است ؟
آیا میدانستید که اگر تمام کرات منظومه شمسی را با هم جمع کنیم و سپس آن را دو برابر کنیم باز هم به اندازه کره مشتری نمی شود ؟
آیا میدانستید که وسعت کره ماه به اندازه قاره استرالیاست ؟
آیا میدانستید که ملخ ها فراوان ترین موجودات بر روی زمین هستند و موجوداتی هستند که در روز دو برابر وزن خود غذا می خورند ؟
آیا میدانستید که هر چشم مگس از10 هزار عدسی تشکیل شده است ؟
آیا میدانستید که طبیعت سیاره اورانوس بر خلاف زمین است یعنی دو قطبش گرم و قسمت های استوایی آن بسیار سرد است ؟
آیا میدانستید که سوسک ها مقاوم ترین موجودات در برابر گرسنگی هستند. آنها میتوانند یک ماه بدون غذا و دو ماه بدون آب زنده بمانند ؟
آیا میدانستید که نیروی جاذبه ماه میتواند باعث زمین لرزه شود ؟
آیا میدانستید که شیارهاى کف دست کمکی براى بهتر گرفتن اشیاء است ؟
آیا میدانستید که لاشخورها قادر به دیدن یك موش كوچك از ارتفاع ۴ كیلومتری میباشند ؟
آیا میدانستید که مورچه ها هم شمردن بلدند و قدم هایشان را برای مسیر یابی میشمارند ؟
آیا میدانستید که خورشید در مدار کهکشان شیری با سرعت ۹۰۰۰۰۰ کیلومتر در ساعت حرکت میکند ؟
آیا میدانستید که نام قدیم یونان، هلاس برگرفته از هلیوس خدای خورشید بوده است ؟
آیا میدانستید که خرس با تمام سنگینی خود میتواند با سرعت ۵۰ كیلومتر در ساعت بدود ؟
آیا میدانستید که افراد باهوش داراى روى و مس بیشترى در موهایشان هستند ؟
آیا میدانستید که مایع موجود در نارگیل نارس را می توان بجای پلاسمای خون استفاده كرد ؟
آیا میدانستید که درخت بلوط تا قبل از پنجاه سالگی میوه نمی دهد ؟
آیا میدانستید که زهره تنها سیاره ای است كه در جهت عقربه های ساعت بدور خودش می چرخد ؟
آیا میدانستید که برای اینكه ۷۰۰ گرم به وزن شما اضافه شود باید ۹ كیلو سیب زمینی بخورید ؟
آیا میدانستید که زنبور عسل ۵ چشم دارد كه ۲ تا اصلی در بغل سر و ۳ تا بر روی سر او قرار دارد ؟
آیا میدانستید که 20 درصد آب شیرین جهان میان آمریكا و كانادا قرار دارد ؟
آیا میدانستید که دانشمندان دریافته اند که مورچه همچون انسان صبح ها خمیازه میکشند ؟
آیا میدانستید که رنگ سفید برای زنبور عسل آرامش دهنده و رنگ قهوه ای ناراحت كننده است ؟
آیا میدانستید که جرم زمین هشتاد و یک برابر ماه است ؟
آیا میدانستید که موریانه ها قادرند تا ۲ روز زیر آب زنده بمانند ؟
آیا میدانستید که یک نوع وزغ وجود دارد که در بدن خود سم كافی برای كشتن ۲۲۰۰ انسان را دارد ؟
آیا میدانستید که مادر و همسر گراهام بل مخترع تلفن هر دو ناشنوا بوده اند ؟


منبع: گروه فیزیک دانشگاه علوم و تحقیقات تهران
 

infrequent

عضو جدید
کاربر ممتاز
آیا میدانستید

آیا میدانستید

- ایا میدانستید نور میتواند دور کره ی زمین (خط استوا) را 7.5 بار در 1 ثانیه طی کند.

- الكترون معنای یونانی كهربا است كهربا ماده ای است كه در مالش به پارچه پشمی باردار شده و خرده های كوچك كاه را جذب می كنداین ربایش بعلت نیرویی مرموز اتفاق می افتد كه یونانیان آن را الكتریسیته نامیده اند.

- یکی از شدیدترین نعره ها در بین حیوانات به شیر آفریقایی تعلق دارد صدای نعره آنها تا سه کیلومتری شنیده میشود اسب آبی هم جزء حیواناتی ست که داری نعره بلندی میباشد ، تا آنجا که حیوانات آبی در زیر آب نعره آنها رو میشنوند ولی با همه این اوصاف شدیدترین نعره ها متعلق به والها می باشد آنها میتوانند نعره ای معادل دویست دیسیبل تولید کند برای مقایسه بایستی بگویم که این نعره از صدای موتور یک جت بیشتر می باشد.

- ایا میدانستید كه لایه ازن فقط به اندازه دو سكه بروی هم كلفتی دارد.

- ایا میدانستید كه اگر یك انسان سوراخی به مركز زمین و از انطرف تا طرف دیگر زمین بكند و انگاه یك تكه سنگ درون ان سوراخ بیاندازد , سرعت سنگ با رسیدن به مركز زمین زیاد میشود و با گذشتن از مركز زمین سرعتش كم میشود تا سطح زمین و این تا ابد بین دو سر سوراخ اتفاق خواهد افتاد ﴿البته كه این یك نظریه است و نمیتواند واقعیت داشته باشد﴾

- ایا میدانستید اشعه X از بلور الماس عبور نمی‌كند و منعكس می‌شود از این خاصیت می‌توان در تشخیص الماس حقیقی از نوع بدل آن استفاده نمود.

ـ ۸ دقیقه و ۱۷ ثانیه طول می کشد تا نور خورشید به زمین برسد.

- سرعت عطسه یك انسان برابر است با 160 كیلومتر در ساعت

- چشم انسان معادل یك دوربین 135 مگا پیكسل عمل می كند !

- مغز در هنگام خواب فعالتر از وقتی است كه تلویزیون می بینید !

- جلیقه ضد گلوله، ضد آتش، برف‌پاك‌كن‌های شیشه جلوی اتومبیل و چاپگرهای لیزری توسط زنان اختراع شدند.

- تمامی خرس‌های قطبی چپ‌دست هستند.

- مورچه همیشه بر روی سمت راست بدن خود، سقوط می‌كند.

- قلب انسان فشاری كافی ایجاد میكند تا به فاصله 30 فوتی (تقریباً 8 متر) خون را به خارج از بدن پمپاژ كند.

ببخشید اگر بعضی از مطالب کاملا فیزیکی نیستند. چون جالب بودند حذفشون نکردم...

منبع
 

infrequent

عضو جدید
کاربر ممتاز
شانس نوعی انرژی است

شانس نوعی انرژی است

اگر حوصله خواندن تمام این مقاله را ندارید میتوانید حداقل قسمتهای رنگی انرا بخوانید و آنها را بهم ربط دهید.




شانس چیست؟ ایا واقعیت دارد؟انرژی مثبت چیست؟انرژی منفی چیست؟این مقاله به این میپردازد که ایا این چیزها واقعیت دارد؟ یا خرافه ای بیش نیست.در این مقاله سعی شده است که با دیدگاه علمی و غیر متعصبانه با آن پرداخته شود.

اگر حوصله خواندن تمام این مقاله را ندارید میتوانید حداقل قسمتهای رنگی انرا بخوانید و آنها را بهم ربط دهید.

ابتدا باید در مورد انرژی و ماهیت آن صحبت کنیم . خیلی از آدمها حتی نمی دانند که این دنیایی که در آن زندگی می کنیم از چه چیزی ساخته شده است پس ابتدا باهم طبق نظریه های علمی راه خود را پیش می بریم و به این می پردازیم که دنیا از چه چیز ساخته شده است :
خواندن این مقدمه اگر چه خسته کننده است ولی برای روشن شدن مطلب لازم است و تا حد امکان خلاصه شده است.
دنیای اطراف از ماده و انرژی ساخته شده است : ماهیت انرژی هنوز به طور کامل کشف نشده است اما می دانیم که انرژی با فرکانس نیز سنجیده می شود . هرچه فرکانس یک انرژی بالاتر باشد قوی تر است .

ماده از چه ساخته شده است ؟ از ملکول

ملکول از چه ساخته شده است ؟ از اتم



اتم از چه ؟ از پروتون و الکترون و نوترون . الکترون که جرم ندارد و در حقیقت فقط انرژی است . پروتون تمام جرم اتم را در بر دارد . و اما پروتون از چه ساخته شده است ؟ در کتاب استفان هاوکینگ آمده است : " تقریبا بیست سال پیش چنین فکر می شد که پروتونها و نوترونها ذراتی بنیادین هستند ولی آزمایشهای که در آنها پروتونها با سرعتهای زیادی به پروتونها یا الکترونهای دیگر برخورد می کردند نشان دادند که آنها در واقع از ذرات کوچکتری تشکیل یافته اند و آنها کوارک هستند . "

و اما آخرین سوال کوارک ها از چه ساخته شده اند ؟ جواب سوال را خود استفان هاوکینگ به ما داده است می دانیم که استفان هاوکینگ بزرگترین دانشمند زنده قرن است . او می گوید کوارک ها از انرژی ساخته شده اند . پس می توانیم بگوییم همه چیز در این دنیا از انرژی ساخته شده است . چون طبق نظریه نیوتون جهان از ماده + انرژی ساخته شده است که دیدیم که اخیرا کشف شده است که ماده نیز از انرژی ساخته شده است .
تنوع نوع ماده در دنیا به فرکانس و طول موج انرژی مربوط می شود اگر همه چیز در دنیا دارای یک فرکانس و ارتعاش بود همه چیز یکی می شد .

هرچه فرکانس بالاتر باشد پس جنس لطیف تر می شود . لطیف ترین جنسی که قابل دیدن و لمس کردن است آتش است . و سخت ترین سنگ و فلز هستند که ارتعاش پایینی دارند . و اما ما می خواهیم بپردازیم به جنسهای لطیف و در آنها کنکاش کنیم .

افکار ما و خاطرات و ذهن ما ماده ای هستند با انرژی و فرکانس بسیار بالا بخاطر همین غیر قابل دیدن هستند . اما می بینیم که قابل درک هستند . برای همین است که وقتی فکر می کنیم یا درس می خوانیم گرسنه می شویم چون از توان موجود در خود برای تولید انرژی فکر استفاده کرده ایم و حال باید انرژی از دست رفته را بر گردانیم . طی آزمایش بسیار دقیقی که در یکی از دانشگاههای آمریکا در سال 1965 انجام گرفت دانشجویی را بر روی ترازویی با حساسیت بسیار بالا قرار دادند و از او خواستند که که یک ضرب 5 رقمی را در 5 رقمی انجام دهد و هنگام محاسبه مشخص شد که وزن دانشجو در حد بسیار کم افزایش یافته است . بنابر این انرژی نیز وزن هم دارد . پس افکار منفی و مثبت هر کدام دارای وزن و ارتعاش خاص خود هستند . و حتی می توانند بر روی محیط اطراف و انسانهای دیگر تاثیر بگذارند . به خاطر همین است که وقتی موسیقی ملایم گوش می دهیم آرام می شویم اما وقتی به موسیقی تند و خشن گوش می کنیم مشوش می شویم این تنها به خاطر تفاوت فرکانسهای دو موسیقی می باشد .

رمز و راز دنیایی که در آن زندگی می کنیم در انرژی و ماهیت آن نهفته است به خاطر همین است که انیشتین بزرگترین دانشمند مهمترین فرمول را E = MC^2 می داند و حاصل سالها تفکر و تحقیق در همین فرمول گنجانده شده است . فرمولی که به برسی وضعیت و رابطه میان ماده و انرژی می پردازد . البته توضیح این فرمول از حوصله این بحث خارج است .

وقتی با دید انرژی به هستی نگاه کنیم می توانیم خیلی از ناشناخته ها را کشف و برای تمام عجایب دلیل بیاوریم . البته این نکته بسیار ضروری است که بدانیم : ما هیچگاه نمی توانیم بگوییم طرز فکر خاصی عین واقعیت است و طبیعت دقیقا از همین قانون پیروی می کند زیرا انیشتین می گوید : " جهان هستی مانند ساعتی است که بر روی دیوار نصب شده است ما هیچگاه نمی توانیم به درون ساعت نگاه کنیم ما از شواهد و قرائنی که وجود دارد ( مثل عقربه ها و اعداد روی صفحه ) و از رفتاری که جهان دارد مثل حرکت عقربه ها قانون درونی آنرا حدس میزنیم اما هیچ گاه نمی توانیم بگوییم که دقیقا داخل ساعت همانطور که ما حدس زده ایم کار می کند . ما فقط باید دستگاهی را بوجود آوریم که جهان هستی آن را تایید کند . این دستگاه یکتا نیست ، بلکه می توان بیشمار دستگاه ایجاد کرد که طبیعت هم با همه آنها سازگار باشد و ما تنها می توانیم نسبت به دستگاه خاصی بگوییم که فلان چیز صحیح و فلان چیز غلط است . " و این همان نظریه نسبیت انیشتین است که در بسیار ساده شده است . بنابر این ما همیشه بدنبال آن هستیم که دستگاهی را بوجود آوریم که جواب خیلی از سوالهای ما را داشته باشد و تا به امروز انرژی اکثر آنچه که در سالهای پیش عجایب خوانده شده است را پاسخ داده است مثل کارهای عجیبی که مرتاض های هندی انجام می دهند . تنها کاری که مرتاض ها انجام می دهند بالا بردن ارتعاشات بدن و ذهن است . به خاطر همین می توانند حتی از دیوار رد شوند اجسام مختلفی را بدون درد و خونریزی وارد بدن کنند زیرا ارتعاشات خود را بالا برده اند و بدن تبدیل به یک ماده با انرژی بسیار بالا شده است و بنابراین عکس العمل ها و رفتار متفاوتی را از خود نشان می دهد . اما چطور می شود ارتعاش را بالا برد . این مسئله بحث بسیاری دارد که در این جا در یک یا دو صفحه نمی توان گفت فقط می توان به این نکته اشاره کرد که یکی از راهها تمرکز کردن است .

حال می پردازیم به تیتر مطلب . خیلی وقتها وقتی به چیزی که معتقد هستیم به سرمان می آید مثلا معتقدیم که بعد از هر خنده گریه هست . این باعث می شود که ناخودآگاه ما انرژی هایی از خود ساتع کند که در جهان هستی تاثیر گذار باشد . ناخودآگاه دوست دارد ما را به سمتی ببرد که ما معتقد به ان هستیم بنابر این ما را به سمت گریه کردن می کشاند و ما در تمام لحظات بدون اینکه خودمان بدانیم به سمت گریه کردن سوق پیدا می کنیم که در نهایت علت آنرا پیدا می کنیم (نا خودآگاه آنرا پیدا می کند ) و گریه می کنیم انرژی افکار ما در محیط پخش می شود و روی همه چیز تاثیر می گذارد . احتمالا حتما برای شما پیش آمده که از محل و یا مکانی متنفر باشید و دوست نداشته باشید که به آنجا بروید این مسئله دقیقا به خاطر وجود انرژی های منفی موجود در آنجا است که روی شما تاثیر گذاشته و شما به صورت ناخودآگاه از آنجا فراری می شوید . و هزاران پدیده دیگر که علت همه آنها انرژی است . در مورد شانس هم همینطور است :

وقتی ما احساس کنیم خوش شانس هستیم بر روی محیط و جهان هستی تاثیر می گذاریم . فکر ما احساس ما و باور های ما باعث می شود انرژی هایی در دنیا پخش شود که ما را به سمت خوش شانسی هدایت کند . و همین طور هم بدشانسی هر انسانی که معتقد است بسیار بد شانس است همیشه بدشانسی می آورد . بین افرادی که می شناسیم خیلی ها را می بینیم که به بدشانسی خود معتقد هستند و همچنان بد شانسی می آورند . بهتر است از این به بعد فکر کنیم خوش شانسیم . بهر حال اگر هم هیچ تاثیری نداشته باشد این فایده را دارد که روحیه بهتری برای زندگی داریم و در خیلی از موقعیتها از اعتماد به نفس بهتری برخوردار خواهیم بود


منبع
 

infrequent

عضو جدید
کاربر ممتاز
چرا هوا درست قبل از طلوع آفتاب ناگهان سردتر می‌شود؟

چرا هوا درست قبل از طلوع آفتاب ناگهان سردتر می‌شود؟

به نظر می‌رسد تحلیل قانع‌کننده‌ای در نوشته های فیزیکی برای پاسخ به پرسش فوق وجود نداشته باشد. در اینجا تلاش می‌کنیم پاسخ را، با در نظر گرفتنِ اینکه باید در پیدایشِ هم‌زمانِ طلوع در افق و سقوط ناگهانیِ دمای هوا جستجو شود، بیابیم.
- هوا به عنوان یک عایق در نظر گرفته می‌شود. بنابراین هوا نمی‌تواند گرما را به راحتیِ مثلاً فلزات منتقل کند.
- هنگامی که آفتاب زمین را گرم می‌کند، زمینِ گرم، لایه‌های هوای مجاور زمین را گرم خواهد کرد. این گرما به‌تدریج به لایه‌های بالاترِ هوا منتقل می‌شود اما چون‌که هوا عملاً یک عایق است این انتقالِ گرما به راحتی اتفاق نمی‌افتد، بنابراین لایه‌های بالاترِ هوا عملاً همواره سرد باقی می‌مانند.
- پدیده‌ی پخش گاز در هوای سرد، برخلاف هوای گرم، رخ نمی‌دهد. این به علتِ جنب و جوش کمترِ مولکول‌ها در هوای سرد است. این حقیقت باعث می‌شود که گاز خروجیِ اتوموبیل‌ها نتواند در روزهای سرد زمستان از لایه‌های هوای نزدیک سطح زمین به لایه‌های بالاترِ هوا بگریزد.



- درست قبل از طلوع خورشید، هنگامی که آفتاب تنها لایه‌های هوای سرد بالاتر از لایه‌های مجاور سطح زمین را گرم می‌کند، امکان پخش گاز در این لایه‌های گرم شده افزایش می‌یابد. درنتیجه، لایه‌های هوای پایین‌تر که به علت مجاورتشان با سطح زمین گرم‌ترند و نیز طبعاً گاز هستند امکان بیشتری برای پخش در این لایه‌های بالاترِ گرم‌تر شده می‌یابند. بنابراین برای دقایقی گرمای لایه‌های هوای نزدیک سطح زمین به داخل لایه‌های بالاتر که با نور خورشید روشن شده‌اند پخش می‌شوند ولذا دما در این لایه‌های پایینی در خلال این دقایق سقوط می‌کند زیرا گرمای لایه‌های پایین‌تر در فضای وسیع‌تری توزیع می‌شود. به بیانِ ساده‌تر لایه‌های سرد هوا در قسمت بالاییِ جو شبیه بالشتکی عایق روی لایه‌های پایین‌تر عمل می‌کند که گرمای نزدیک سطح زمین را نگاه می‌دارد، و با تابش آفتاب به این بالشتک و رقیق شدنِ آن روزنه‌هایی در آن ایجاد می‌شود که از آنها گرمای لایه‌های پایینی امکان گریز می‌یابند.


نویسنده : حمید وثیق زاده انصاری
منبع : راسخون
 

infrequent

عضو جدید
کاربر ممتاز
چرا نور ستارگان در عبور از کنار خورشید کج می‌شود؟

چرا نور ستارگان در عبور از کنار خورشید کج می‌شود؟



پیش‌بینی و محاسبه‌ی انحراف نور ستارگان به هنگام گذشتن از کنار خورشید یکی از مهمترین کارهای انجام شده توسط نسبیت عمومی است که پس از آن با اندازه‌گیری‌های عملی تأیید شد. آزمایش‌های انجام شده همچنین نشان می‌داد که سرعت پیش‌رویِ یک موج الکترومغناطیسیِ گذرنده از کنار خورشید کاهش می‌یابد درحالیکه نسبیت عمومی هنوز قادر به توجیه آن نبود و حتی مستلزم افزایش و نه کاهش آن بود. بالاخره شاپیرو توانست این تأخیر زمانی را به عنوان نتیجه‌ای از نسبیت عمومی به‌دست آوَرَد.
در این مقاله توجیه اپتیکی دو پدیده‌ی مشاهده شده‌ی فوق را ارائه می‌دهیم. این توجیه به روشی بسیارساده هر دوی انحراف و کاهش سرعت نور را با هم دربر می‌گیرد. اساسِ این توجیه درنظر گرفتنِ خورشید و اتمسفر اطراف آن (که تا محدوده‌ی وسیعی که حتی می‌توان گفت مدار زمین را در بر می‌گیرد گسترده است) به عنوان یک عدسی کروی (گازی) اپتیکی (البته از نوعی که ضریب شکستِ آن با رفتن به طرف مرکز افزایش می‌یابد) می‌باشد که باعث انحراف نور و نیز کاهش سرعت آن در داخل عدسی می‌گردد.



خورشید، تا ارتفاعِ زیادی از سطحش، دارای اتمسفری است که همانطور که این ارتفاع افزایش می‌یابد مرتباً رقیق‌تر می‌شود. برای سادگیِ درک موضوع فرض کنید این جو متشکل از دو لایه با ضرایب شکستِ n1 و n2، همچنانکه در شکل زیر نشان داده شده است، باشد به‌گونه‌ای که n2>n1>no. طبیعی است که شعاع نور در عبورش از سطحِ S1 به طرفِ داخل شکسته خواهد شد، و در عبور از سطح S2 مجدداً به طرف داخل شکسته خواهد شد، و این شعاع پس از عبور از فاصله‌ی کمینه‌اش از خورشید، در عبور بعدی‌اش از سطح‌های S2 و S1 به طرف خارج شکسته می‌شود. نتیجه‌ی این شکست‌های پیاپی، به‌علتِ شکل کرویِ سطوح، خُمِشِ شعاع در عبور از درون اتمسفر خورشید به‌گونه‌ای است که گویا شعاع به‌وسیله‌ی خورشید جذب شده است. واضح است که این مدل ساده بعلاوه پیش‌بینی می‌کند که سرعت پیش‌رویِ شعاع نور در مجاورت سطح خورشید به علت قرار گرفتن در محیط‌های از لحاظ اپتیکی چگال‌تر کاهش می‌یابد.
اما اتمسفر خورشیدی چگونه می‌تواند، آنچنانکه مشاهدات نشان می‌دهد، ناپاشنده باشد؟ مطمئناً اگر بتوان عدسی خورشیدی را به عنوان یک عدسی یا منشور کوچک در یک آزمایشگاه اپتیکی در نظر گرفت و اجازه داد که پرتوی باریک از نورِ غیرِ تک‌فام از درون آن (نه به سمت مرکز آن) عبور کند، آنگاه باید انتظار پاشیدگی نورِ عبور کرده از بین عدسی (خورشیدی) را به‌خاطرِ شکست آن در عدسی داشته باشیم. اما اینکه به هنگام مشاهده‌ی نور عبوریِ ستارگان از مجاورت خورشید چنین پاشیدگی‌ای مشاهده نمی‌شود به علت این حقیقت است که این تنها یک پرتو باریکِ منفرد از نور یک ستاره نیست که به خورشید می‌رسد بلکه پرتوهای بی‌شماری از نور آن موازی با یکدیگر به خورشید می‌رسند. دلیلِ توازی آنها این است که ستاره بسیار بسیار دور از خورشید است. لذا به‌جای یک پرتو منفرد که می‌تواند از یک عدسی در آزمایشگاهی اپتیکی عبور کند در اینجا با پرتوهای موازی بی‌شماری سروکار داریم. مطابق توجیه مربوط به شکل بالا این پرتوها به هنگام عبور از اتمسفر خورشید (یا به عبارت دیگر به هنگام عبور از مجاورت خورشید) متناسب با فاصله‌های آنها از مرکز خورشید، به جهت‌های مختلف کج می‌شوند. طبیعی است که هر پرتو در عدسی خورشیدی، همزمان با انحرافش، پاشیده نیز می‌شود. پس همچنانکه در شکل زیر نشان داده شده است پس از عبور پرتوها از جو خورشید، دارای پرتوهای بی‌شمارِ کج‌شده و به انحاء مختلف جهت‌گیری شده‌ای خواهیم بود که هر کدام به‌طور همزمان پاشیده نیز شده‌اند. روشن است که پاشیدگی‌های مختلفِ پرتوهای منحرف شده‌ی مختلف (مربوط به پرتوهای مجاورِ یکدیگرِ موازیِ اولیه) با یکدیگر آمیخته خواهند شد و در نتیجه یک مشاهده‌گر زمینی هیچ پاشیدگی‌ای را مشاهده نخواهد کرد بلکه فقط انحرافِ پرتو برای او قابل مشاهده خواهد بود؛ درحقیقت این درست همان دلیلِ این است که چرا در یک آزمایشگاه اپتیکی پدیده‌ی جداییِ طول موج‌های مختلفِ یک پرتوی به اندازه‌ی کافی کُلُفت از نور غیرِ تک‌فام پس از شکستِ آن در یک منشور (یا یک لنز کروی) در قسمتِ میانیِ پرتو مشاهده نمی‌شود.



به عبارت ساده‌تر، با فرض اینکه در این شکل a، b، و c به‌ترتیب پرتوهای میانیِ بینابِ مرئی پاشیدگی‌های مربوط به پرتوهای موازی اولیه‌ی A، B، و C باشند درحالیکه a'، b'، و c' و نیز a"، b"، و c" به‌ترتیب پرتوهای کناری بیناب مرئی پاشیدگی‌های مربوط به این پرتوهای موازی اولیه باشند، درصورتیکه مشاهده‌گر زمینی در امتداد پرتو b قرار گرفته باشد او این پرتوی میانی بیناب مرئی را همراه با پرتوهای کناری بیناب، c' و a"، که موازی با پرتو b می‌باشند، مشاهده خواهد کرد. چون این پرتوهای موازی (یعنی b، c'، و a") به یکدیگر نزدیکند (زیرا مربوط به پرتوهای اولیه‌ی نزدیک به یکدیگر می‌باشند)، او عملاً پاشیدگی را مشاهده نخواهد کرد بلکه فقط انحراف جهت پرتو b نسبت به جهت پرتو اولیه (B) بوسیله‌ی او مشاهده خواهد شد.


نویسنده : حمید وثیق زاده انصاری
منبع : راسخون
 

infrequent

عضو جدید
کاربر ممتاز
اثبات مایع بودن قیر

اثبات مایع بودن قیر




در یکی از طولانی‌ترین و خسته‌کننده‌ترین آزمایش‌های جهان، دانشمندان در انتظار فرود یک قطره قیر هستند که با قطره پیشین ۱۲ سال فاصله زمانی دارد!این آزمایش «قطره قیر» در سال ۱۹۲۷ آغاز شده و برای نمایش حقیقت مایع بودن قیر که ظاهری شبیه به جامد داشته، طراحی شد. این آزمایش اکنون برای ۸۵ سال است که ادامه داشته و طبق برآوردها احتمالا تا یک قرن دیگر به طول خواهد انجامید.یک توده از این ماده سیاه که با چکش قابل شکستن است در یک قیف شیشه‌‌یی قرار داده شده و دانشمندان صبور برای اثبات فرضیه مایع بودن طبیعت قیر به انتظار نشستند. یک دهه پس از آنکه پرفسور توماس پارنل از دانشگاه کمبریج این فرآیند را آغاز کرد، یکی ازهشت قطره فرو افتاد.این مایع چسبنده به حرکت بسیار آرام اما مداوم خود به سمت پائین ادامه داده و در سال ۱۹۴۷ دومین قطره به پائین سقوط کرد. قطرات بعدی در سالهای ۱۹۵۴، ۱۹۶۲، ۱۹۷۰، ۱۹۷۹، ۱۹۸۸ و آخری در سال ۲۰۰۰ فرو افتادند که در آن یک وب‌کم که در بالای آزمایش برای ثبت لحظات نصب شده بود،‌ در لحظه مهم از کار افتاد.پرفسور جان ماینستون اکنون نگهبانی از این آزمایش را که در دانشگاه کوئینزلند استرالیا در معرض نمایش عموم قرار دارد، عهده دار است. در حال حاضر قطره بعدی شکل یک قطره اشک کامل به خود گرفته و ماینستون امیدوار است بتواند سقوط آنرا به شخصه مشاهده کند. این قطره احتمالا بین امسال تا سال آینده فرود خواهد آمد.با بیشتر شدن تعداد قطرات، فاصله میان آنها بیشتر شده از این رو قطره بعدی احتمالا آخرین قطره برای چند دهه آینده باشد. به گفته ماینستون، قطره کنونی بسیار کوچکتر از قطره پیشین بوده که هنوز به قیر متصل است، اما احتمالا پهن شده و قطره بعدی با شکل متمایزتری مشخص خواهد شد. ماینستون می‌گوید: قیر یک ماده همگن نبوده، بلکه ترکیب پیچیده‌ای از هیدروکربن‌ها است، ‌بنابراین پیش‌بینی آنچه رخ خواهد داد،‌ بسیار مشکل است به خصوص اینکه شرایط با ورود تهویه هوا تغییر کرده است.


ایسنا منبع: شبکه فیزیک ایران
 

infrequent

عضو جدید
کاربر ممتاز
شما در نقش گاليله

شما در نقش گاليله

براي کساني که به تفريحات هيجان آور علاقه دارند، وسيله اي بسيار جالب وجود دارد به نام " تاب گول زننده". در لنينگراد يکي از اين تابها وجود داشت.
اين تاب از يک ميله عرضي در ارتفاعي معين از کف اتاق تالار مانند آويزان شده و درون آن افراد روبروي هم مي نشينند.
وقتي همه نشستند، مامور ويژه اي درب ورودي را مي بندد و تخته اي را که از روي آن براي ورود به تاب استفاده مي شود را نيز بر مي دارد.
سپس اعلان مي کند الساعه براي کساني که درون تاب نشسته اند شرايطي به وجود مي آيد تا يک مسافرت هوايي کوچک را تجربه کنند، و آهسته تاب را تکان مي دهد و خودش تالار را ترک مي کند.
در اين ميان نوسانهاي تاب دم به دم زيادتر مي شود و تاب تا سطح ميله عرضي يا سقف تالار بالا رفته تا اينکه بالاخره يک دايره کامل مي زند.
حرکت دم به دم سريعتر شده و با اينکه اکثر افرادي که تاب مي خورند از قضيه مطلع هستند، احساس مي کنند که بدون شک در حال دوران و تاب خوردن هستند.
به نظرشان مي آيد که با سرعت زيادي در هوا در حال پرواز هستند به خاطر همين محکم به دستگيره هاي صندلي خود مي چسبند.
بالاخره پس از مدتي تاب از نوسان افتاده و از حرکت باز مي ايستد.
حالا ببينيم کجاي اين تاب گول زنده است. در واقع در تمام اين مدت تاب بي حرکت آويزان بوده و اصلا حرکتي نداشته است. بلکه اين ديواره تالار بوده که به وسيله دستگاه ساده اي جلوي چشم افراد به دور محور افقي مي چرخيده است.
مبلها به کف اتاق محکم نصب شده اند و چراغهاي سقف طوري با ظرافت طراحي شده اند که در اثر دوران تکان نمي خورند. مامور ويژه تاب را طوري به نوسان درمي آورد که با نوسانات اوليه اتاق يکسان باشد و به نظر افراد درون تاب ميرسد که واقعا در حال دوران هستند.
حال خود را جاي گاليله قرار دهيد و توضيح دهيد که اگر درون تاب قرار داشتيد، چگونه مي فهميديد که اين تاب نيست که مي چرخد، بلکه اتاق است که در حال دوران است؟
چرا جريان آبي که از شير مي آيد در قسمتهاي پايينتر، باريک مي شود؟
حتما تا به حال متوجه شده ايد که اگر شير آب را کم باز کنيد، جريان باريکي از آب به وجود مي آيد. اگر دقت کنيد اين جريان آب هر چه قدر از بالاي شير آب دورت شده و به زمين نزديکتر مي شود، باريکتر مي شود. علت چيست؟
در فيزيک شاره ها قانوني به نام اصل پايستگي چگالي جرمي وجود دارد که مي گويد، اگر در يک جريان سيال که داراي چشمه و چاهي نباشد يعني از خارج به ان سيالي وارد نشده و از آن نيز خارج نشود، مقدار سيالي که در واحد زمان از واحد سطح سيال مي گذرد، ثابت است و تغيير نميکند.
پس اگر در هنگامي که سرعت سيال زياد باشد، ناگزير مساحت سطح مورد نظر کم مي شود. و اگر سرعت جريان سيال کم شود، مساحت سطح عبوري زياد مي شود و اين دو متغير با هم نسبت عکس دارند.
در جريان ابي که از شير جاري است، هنگامي که آب از دهانه شير جدا مي شود بر اثر ميدان جاذبه به طرف زمين کشيده مي شود و چون سقوط آزاد يک حرکت شتابدار است پس بر سرعت جريان اب افزوده مي شود. از طرفي به علت پايستگي چگالي جرمي ميزان اب عبوري نبايد تغيير کند، پس در دهانه شير آب که سرعت جريان آب کم است قطر باريکه آب بيشتر و هر چه قدر که پايين تر مي رود، سرعت جريان آب بيشتر و قطر باريکه آب کمتر مي شود.


منبع
 

infrequent

عضو جدید
کاربر ممتاز
گرفتن گلوله جنگي با دست در هوا:

طبق اطلاع روزنامه ها، در دوره جنگ جهاني اول براي يک خلبان فرانسوي حادثه خارق العاده اي رخ داد. خلبان در ارتفاع دو هزار متري پرواز مي کرد و ديد جسم کوچکي نزديک صورتش در حال حرکت است. خلبان به تصور اينکه حشره اي است، جسم را با چابکي با دست گرفت. اما وقتي که خلبان فهميد يک گلوله جنگي آلماني را در هوا گرفته است خيلي تعجب کرد. اما اين اصلا تعجب برانگيز نيست.
زيرا گلوله هميشه با سرعت اوليه خود حدود 900 متر بر ثانيه، حرکت نمي کند. سرعت گلوله به علت مقاومت هوا به تدريج کم مي شود و در انتهاي خط مسير هنگام فرود آمدن، به حدو 40 متر بر ثانيه مي رسد. بنابراين به آساني ممکن است اتفاق بيافتد که گلوله و هواپيما داراي سرعت يکساني باشند. آنوقت سرعت گلوله نسبت به خلبان تقريبا صفر خواهد بود، يا سرعت بسيار کمي خواهد داشت. در اين صورت گرفتن گلوله در هوا کار بسيار آساني است. فقط بايد آنرا با دستکش گرفت چون بسيار داغ است.



شگفتي هاي حس شنوايي:

وقتي سوخاري سفت مي خوريم، صداي گوشخراشي مي شنويم.در صورتيکه کساني که پهلوي ما هستند نيز از همان سوخاري ها مي خورند، اما صداي آن تقريبا به گوش نمي رسد. انها با چه حقه اي يخه خود را از شر اين صداي گوش خراش خلاص مي کنند؟
مطلب در آنست که اين سر و صداي شديد فقط در گوش هاي ما وجود دارد. اما گوش هاي کساني که پهلوي ما هستند را چندا ناراحت نمي کند. استخوانهاي جمجمه، و به طور کلي همه اجسام سفت صوت را خيلي خوب انتقال مي دهند.ضمنا صوت در محيط متراکم گاهي فوق العاده شدت مي يابد. وقتي صداي شکسته شدن سوخاري از راه هوا به گوش مي رسد، بسيار خفيف شنيده مي شود. اما همين صدا وقتي از راه استخان هاي سفت جمجمه به عصب گوش مي رسد، به صداي گوشخراشي تبديل مي شود.
يک آزمايش ديگر: دسته ساعت جيبي را ميان دندانهايتان قرار دهيد و محکم بفشاريد و با دو انگشت سوراخ گوشهايتان را سفت بگيريد. صداي تيک تيک ساعت بقدري شدت پيدا مي کند که مانند ضربه هاي شديد مي شود. مي گويند بتهون وقتي کر شد، يک سر عصايش را به دندان و سر ديگرش را روي پيانو مي گذاشت و با اين طريق صداي پيانو را گوش مي داد.



پژواک از کف دريا:

مدتهاي مديدي انسان از پژواک هيچ سودي نمي برد. تا اينکه بالاخره اسبابي اختراع شد که به وسيله آن عمق درياها را اندازه مي گرفتند. اختراع اين وسيله امري تصادفي بود. در سال 1912 يک کشتي عظيم اقيانوس پيما به نام تايتانيک در نتيجه تصادم با يک کوه يخ تقريبا با تمام سرنشينانش غرق شد.
براي جلوگيري از اينگونه حوادث تصميم گرفتند در هواي مه آلود يا شب از پژواک استفاده کنند و از وجود سد يخي مطلع شوند. اين عمل به نتيجه نرسيد ولي باعث شد فکر ديگري توليد شود و آن اينکه با انعکاس صوت در کف دريا عمق درياها را اندازه بگيرند.
در نزديک کف کشتي فشنگي قرار مي گيرد که به هنگام انفجار صداي مهيبي توليد مي کند و امواج صوتي آن به کف دريا مي رسد و باز مي گردد. اسباب بسيار حساسي اين پژواک ها را دريافت و ثبت مي کند. مدت زمان پيمايش صوت در آب وسرعت آن در آب را داريم.
پس مي توانيم مسير طي شده را محاسبه کرد. به اين دستگاه ژرفياب گفته مي شود.
در ژرفاياب هاي معاصر اصوات معمولي به کار نمي روند. بلکه اصوات با فرکانسهاي بالا،چند ميليون در ثانيه، که ماوراء صوت نام دارد و گوش آدم نمي شنود، به کار مي رود. اين اصوات از طريق ارتعاش صفحات کوارتز که پيزو کوارتز نام دارد و در ميدان الکتريکي با تناوب زياد کار گذاشته شده است، بوجود مي آيند.


برگفته شده از کتاب : فيزيک براي سرگرمي- نوشته ي. پرلمان
 

Campus

عضو جدید
کاربر ممتاز
دستگاهی جالب







این یه آزمایش جالب و عملیه...
اسمش قطره چکان کلوینه
به روش القا آبی که از قطره چکان میریزه بار دار میشه و هر چی که آب میچکه این بار بیشتر میشه... حالا هم میشه این بار رو به شکل جرقه تخلیشو مشاهده کرد هم میشه باهاش یه لامپ کوچیکو تا زمانی که آب میچکه روشن نگه داشت...
 

Campus

عضو جدید
کاربر ممتاز
سنگ و نخ

الف- قطعه سنگ کوچکی را بردارید و به دور آن طناب محکمی ببندید و دو قطعه نخ نازکی را به دو طرف طناب وصل کنید و سر یکی از نخ ها را از دستگیره ی در آویزان سازید.
ب- خیلی آهسته از نوک نخ گرفته پایین بکشید، ملاحظه خواهید کرد که نخ بالایی پاره می شود.
ج- این بار از نوک نخ گرفته به سرعت تکان بدهید، ملاحظه خواهید کرد که نخ پایین باز می گردد.

وقتی شما آهسته از نوک نخ می کشید، فشاریکه به نخ پائینی وارد می اید، تنها فشار دست شماست. ولی فشاریکه به نخ بالائی وارد می آید، فشار دست شما به اضافه سنگینی سنگ است، بدین جهت نخ بالائی پاره می‌شود.
در مرحله دوم که نخ را به سرعت حرکت می دهید فشاریکه به نخ پائینی وارد می آید، فشار دست شما به اضافه خاصیت ماند یا مقاومت سنگ در برابر حرکت می‌باشد، در حالیکه فشار وارد به نخ بالائی، تنها سنگینی سنگ است لذا نخ پائینی پاره می شود.

 

Campus

عضو جدید
کاربر ممتاز
برای انجام این آزمایش به لوازم زیر احتیاج دارید اما با ابتکار خودتان و با وسایلی که در خانه
دارید می توانید آن را انجام دهید.
1:ارلن مایر
یا هر ظرف شیشه ای که خودتون می دونین.
2:لوله ی شیشه ای
3:چوب پنبه
4:بشر که شبیه لیوان است.
5:شعله
6:مقداری آب
ابتدا بشر را پر از آب می کنیم که برای گرفتن نتیجه ی خوب بهتراست از آب سرد استفاده کنید.
حال کمی آب(تا ارتفاع نیم سانتی متری) در ارلن مایر می ریزیم.و لوله ی شیشه ای را از سوراخ
موجود در چوب پنبه رد کرده و در دهانه ی ارلن مایر قرار می دهیم طوری که کاملا بسته و
محکم باشد و هیچ هوایی از آن رد نشود.مانند شکل زیر:

حال ارلن مایر را روی شعله با حرارت زیاد می گیریم تا تقریبا تمام آب آن بخار شود.
سپس و به سرعت در حالی که بخار داغ در ارلن است آن را وارونه می کنیم طوری که
لوله شیشه ای در بشر پر از آب قرار گیرد.مانند شکل زیر:

حال اگر تمام مراحل را به درستی انجام داده باشید طی 2-1 ثانیه آب موجود در بشراز لوله ی
شیشه ای سر بالا میرود و در ارلن مایر می ریزد.
علت این پدیده را در زیر توضیح داده ام اما قبل از خواندن آن خودتان کمی روی موضوع فکر
کنید.
می دانیم که هوا دارای فشار است.(در حدود یک اتمسفر یا 100000 پاسکال)
وقتی آب موجود در ارلن را حرارت می دهیم فشار آن بالا می رود . در نتیجه حجم آن زیاد می شود
و به صورت بخار بیرون می آید و فشار درون ظرف پیوسته با فشار هوای بیرون برابر می ماند.
حال فرض کنیم که تمام آب بخار شده و در ارلن بخار آب با دمای زیاد وجود دارد.وقتی لوله را درون
آب فرو می بریم بخار آب دیگر به هوای بیرون راه ندارد . در این هنگام بخار آب به علت تماس با
آب سرد دمای خود را از دست می دهد. در نتیجه حجم آن کاهش می یابد وفشار هوای درون ارلن از فشار
هوای بیرون کمتر می شود..در این حالت یک مکش اتفاق می افتد که علت آن این است:
چون فشار هوای بیرون از فشار هوای درون بیشتر است آب را هل می دهد و به بالا هدایت می کند.
مانند شکل زیر:
فلش های بزرگ تر نشان دهنده ی فشار بیشتر هستند.
درج تمام یا قسمتی از این مطالب تنها با ذکر منبع آزاد است.
وبلاگ منبع
 

Campus

عضو جدید
کاربر ممتاز
غواص فرمانبردار

الف- یک عدد شیشه قرص بگیرید، و آنرا روی لیوان پر آبی برگردانید و کج کنید تا هوایش خارج شود. حال شیشه را روی آب رها کنید تا شناور شود.
ب- شیشه‌ی شناور را کج کنید تا هوا به‌اندازه‌ای خارج شود که وقتی از جدار لیوان به پایین سطح آب نگاه کنید، انتهای مسدود شیشه شناور را زیر سطح آب به ببیند.
ج- با انگشت دهانه‌ی شیشه شناور را بگیرید و آنرا به بطری شیری که پر از آب است وارد بکنید، انگشت‌تان را در زیر سطح آب از دهانه شیشه بردارید.
د- کف دست راستتان را روی بطری پر آب قرار دهید، دست چپ را آرام پایین ببرید و در عین حال کف دست راست را روی بطری فشار دهید، شیشه شناور پایین میرود.
دفعه‌ی دیگر دست چپ را بالا ببرید و همزمان با آن از فشار کف دست راست بکاهید، شیشه شناور همزمان با دست چپ بالا خواهد آمد.







1- د- آب در مقایسه با هوا خیلی کم می‌تواند متراکم بشود، فشاری که توسط کف دست به آب وارد می‌آید به هوای داخل شیشه منتقل می‌شود و مقداری از آب جانشین هوا می‌گردد. مطابق قانون ارشمیدس نیروی شناوری را در شیشه و هوا کم می‌کند، شیشه و هوا در نتیجه سنگینی بیشتر غوطه می‌خورد.
وقتی فشار کف دست را روی آب کم می‌کنید، از فشار هوای داخل شیشه کاسته می شود. بدین معنی که هوا منبسط می‌شود، در نتیجه نیروی شناوری در شیشه و اب و هوا زیاد می‌شود تا آنجائی که بر علیه نیروی نقل به حرکت درآمده و بالا میرود.
 
بالا