<<آزمایش ها و سرگرمی های فیزیک>>

S i s i l

عضو جدید
کاربر ممتاز
موضوع چیست؟

عایق‌های حرارتی و برودتی یکی از مهمترین عوامل در بهینه سازی مصرف انرژی هستند، چیزی که ما روزمره از آن به کرات استفاده می‌کنیم و همچنین حالتهای مختلف آن را در اطراف خود مشاهده می‌کنیم بدون اینکه از فیزیک آن اطلاع داشته باشیم.
چند آزمایش

اگر بکوشند شما را قانع کنند که پوستین اصلا گرم نمی‌کند، چه خواهید گفت؟ لابد فکر می‌کنید که شوخی می‌کنند. ولی اگر با چند آزمایش این ادعا را به شما ثابت کنند چه؟
مثلا چنین آزمایش کنید.

به دماسنج نگاه کنید، دماسنج چه درجه‌ای را نشان می‌دهد و آن را توی پوستین بپیچید و بعد از چند ساعت بیرون بیاورید. خواهید دید که حتی 4/1 درجه سانتیگراد هم گرم نشده است و همان درجه حرارتی را نشان می‌دهد که قبلا نشان داده بود. این دلیل برای آنکه پوستین گرم نمی‌کند. حتما ممکن است گمان کنید پوستین سرد می‌کند.

دو کیسه یخ بردارید، یکی را توی پوستین بپیچید و دیگری را در اتاق بگذارید. وقتی یخ کیسه توی اتاق آب شد، پوستین را باز کنید، خواهید دید که یخ کیسه توی پوستین حتی شروع به آب شدن هم نکرده است. بنابراین پوستین نه تنها یخ را گرم نکرده است، بلکه گویی سرد هم کرده است و آب شدن آن را به تاخیر انداخته است.
حقیقت چیست؟

حقیقت این است که گرم کردن به مفهوم حرارت دادن نیست. پوستین گرم نمی‌کند، چراغ گرم می‌کند، بدن آدم گرم می‌کند، زیرا همه اینها منبع تولید گرما هستند. پوستین خودش حرارت تولید نمی‌کند، بلکه فقط مانع آن می‌شود که حرارت بدن ما از بدن دور شود. به این دلیل است که حیوانات خونگرم که بدنشان منبع گرماست، با پوستین بیشتر خود را گرم احساس می‌کنند، تا بدون پوستین.
ترمودینامیک چه می‌گوید؟

نه دماسنج و نه یخ هیچ یک منبع گرما یا سرما نیستند و پوستین به عنوان یک عایق ، با قابلیت هدایت حرارت فوق‌العاده کم عمل می‌کند. برف هم ، به این مفهوم کلمه ، مانند پوستین ، زمین را گرم می‌کند. قابلیت هدایت حرارت برف ، فوق العاده کم است، به این دلیل مانع می‌شود که حرارت زمینی که زیر آن است، خارج شود. در زمینی که قشری از برف آن را پوشانده است، گرماسنج در اکثر موارد ، در حدود 10 درجه بیشتر نشان می‌دهد، تا در زمینی که از برف پوشیده نشده است.
نتیجه‌گیری

بدین ترتیب به سوال "آیا پوستین گرم می‌کند؟" باید پاسخ داد: "پوستین فقط به ما کمک می‌کند که خودمان، خودمان را گرم کنیم" اگر بگوییم: ما پوستین را گرم می‌کنیم نه پوستین ما را ، صحیح‌تر است.
 
آخرین ویرایش:

S i s i l

عضو جدید
کاربر ممتاز
دوستتونو ناپدید کنید در حالی که لبخندش باقی بمونه.

در بیشتر مواقع ، هر دو چشم انسان چشم اندازهای نسبتاً یکسانی از دنیای اطراف دریافت می کنند. مغز ما دو تصویری که دو چشم از یک منظره دریافت می کنند را با هم ترکیب کرده و ما آن منظره را سه بعدی درک می کنیم. در این آزمایش خواهید دید که اگر تصاویری که دو چشم دریافت می کنند متفاوت باشند ، چه اتفاقی می افتد.

[h=1]وسایل مورد نیاز[/h]
  • یک آینه ( که طول هر وجه آن حدود 10 إلی 15 سانتی متر باشد )
  • دیوار سفید یا هر سطح سفید دیگر ( مانند ورقه ی مقوای سفید )
  • یک دستیار

[h=1]شرح آزمایش[/h]طوری بنشینید که دیوار یا سطح سفید در سمت راست شما قرار بگیرد. همانند شکل زیرطوری آینه را با دست چپ در مقابل بینی خود نگه دارید که سطح بازتابنده ی آن به طرف دیوار باشد ( چنان که بتوانید دیوار را با چشم راست خود ببینید ) .

در حالی که یک لبه ی آینه ( مانند شکل ) در مقابل بینی شما قرار دارد ، آن را طوری بچرخانید که تصویر منعکس شده ی دیوار را تنها با چشم راست خود بتوانید ببیند و چشم چپتان در مقابل دوستتان قرار گیرد. دست راست خود را همانند شکل بالا در مقابل دیوار طوری تکان دهید که گویی در حال پاک کردن تخته سیاه هستید. ببینید چه قسمت هایی از صورت دوستتان ناپدید می شود.
سعی کنید در مکانی آزمایش را انجام دهید که زمینه ی پشت سر فرد مقابلتان به رنگ روشن باشد. تا آن جا که امکان دارد ، سر خود را بی حرکت نگاه دارید. از دوست خود نیز بخواهید در طول آزمایش بی حرکت بنشیند .
اگر ناپدید شدن صورت دوستتان را به درستی نمی بینید ( در دیدن ناپدید شدن آن مشکل دارید ) ، احتمالاً یکی از چشمانتان از دیگری قوی تر است .
آزمایش را دوباره انجام دهید، منتها اینبار طوری بنشینید که دیوار در سمت چپ شما قرار گیرد و چشم راستتان در مقابل صورت دوستتان قرار گیرد.
توانایی افراد مختلف در مشاهده ی این اثر متفاوت است. تعداد کمی از افراد هرگز این پدیده را نمی بینند. این آزمایش را چندین مرتبه تکرار کنید، زود مأیوس نشوید. برای دیدن این پدیده وقت و حوصله به خرج دهید .

[h=1]چه اتفاقی در حال وقوع است؟[/h]تصاویری که دو چشم انسان از یک منظره دریافت می کنند، بطور عادی، تفاوت های خیلی کمی با هم دارند. مغز انسان این دو تصویر را تجزیه و تحلیل کرده و سپس آن ها را جهت تشکیل یک تصویر واحد و سه بعدی، با هم ترکیب می کند .
در این آزمایش، دو چشم شما به کمک آینه، دو تصویر مختلف را دریافت می کنند . یک چشم شما تصویری که از صورت دوستتان می آید را دریافت می کند و چشم دیگرتان تصویر دیوار سفید ( یا هر سطح سفید دیگری ) و حرکت دستتان که از آینه منعکس شده را می بیند.
مغز شما تلاش می کند قسمت های مختلف دو تصویر را برای ساختن تصویر نهایی کنار یکدیگر قرار دهد.
چشم شما به تغییر وحرکت خیلی حساس است .
هیچ کس نمی داند چرا و چگونه قسمت هایی از صورت گاهی اوقات باقی می مانند، ولی چشم و دهان آخرین اجزایی هستند که ناپدید می شوند .
نام این آزمایش از گربه ی خندان در داستان آلیس در سرزمین عجایب گرفته شده است. در این داستان گربه ناپدید می شود در حالیکه فقط لبخندش باقی می ماند.
 

S i s i l

عضو جدید
کاربر ممتاز
رنگ ها هنگامی رویت می شوند که سلول های گیرنده (سلول های مخروطی) شبکیه ی چشم، توسط نور تحریک شوند. سه نوع سلول مخروطی وجود دارد که هر کدام به یک محدوده از رنگ ها حساس هستند. اگر یک یا چند سلول از این سه نوع سلول مخروطی دچار خستگی شوند تا جایی که قدرت پاسخگویی آن ها کمتر از حالت معمول شود، رنگی که از یک جسم دریافت می شود، تغییر خواهد کرد.


[h=1]وسایل مورد نیاز[/h]
  • 4 قطعه کاغذ یا مقوای سفید
  • سه کاغذ به رنگ قرمز روشن، سبز و آبی
  • خودکار سیاه
  • قیچی
  • چسب

[h=1]شرح آزمایش[/h]با کاغذهای رنگی، شکل های یکسانی، مانند یک پرنده یا یک ماهی ببرید. هر کدام را روی یکی از مقواهای سفید بچسبانید. یکی از مقواهای سفید را خالی بگذارید. یک چشم سیاه برای هر پرنده یا ماهی ببرید ( یا می توانید با خودکار سیاه آن را بکشید). اگر شکل پرنده را انتخاب کرده اید، روی مقوای سفید چهارم، طرح قفس یک پرنده را بکشید. اگر از شکل ماهی استفاده می کنید، روی مقوا شکل یک تنگ ماهی بکشید. ( خلاق باشید )
مقواها را در جای روشنی قرار داده ( روشنایی کافی در این آزمایش یکی از عوامل مهم است ) و به مدت 15 إلی 20 ثانیه به چشم پرنده ی قرمز خیره شوید. سپس به سرعت به قفس پرنده نگاه کنید. چه می بینید؟
یک پرنده ی آبی مایل به سبز در قفس خواهید دید. حالا این مراحل را با خیره شدن به پرنده ی سبز تکرار کنید. چه می بینید؟
یک پرنده ی آبی مایل به قرمز ( سرخ فام ) در قفس خواهید دید. در نهایت به پرنده ی آبی خیره شوید. این بار چه می بینید؟ باید یک پرنده ی زرد در قفس ببینید.
اگر از شکل های آبی استفاده می کنید، همین کار را با آن ماهی و تنگ انجام دهید.

[h=1]چه اتفاقی در حال وقوع است؟[/h]ماهی ها و پرنده های روح مانندی که در این آزمایش دیدید، " پس دید " نامیده می شوند. پس دید تصویری است که شما حتی هنگامی که نگاه خود را از روی یک شئ برمی دارید، همچنان دیده می شود.
پشت چشم شما توسط سلول های حساس به نوری به نام های "میله ای " و " مخروطی" پوشیده شده است. سلول های مخروطی به نورهای رنگی حساسند و هر کدام از سه نوع مخروطی به محدوده ی معینی از رنگ ها حساس است.
هنگامی که به پرنده ی قرمز خیره می شوید، تصویر پرنده در ناحیه ای از شبکیه ی چشم شما می افتد. سلول های حساس به نور قرمز در آن ناحیه به تدریج دچار خستگی شده و پاسخگویی آن ها به نور قرمز ضعیف تر می شود. تخته ی سفید، نورهای قرمز، آبی و سبز را به درون چشم شما منعکس می کند ( زیرا رنگ سفید از همه ی این رنگ ها تشکیل شده است ). زمانی که بطور ناگهانی جهت نگاه خود را تغییر داده و به تخته ی سفید خالی می نگرید، سلول های حساس به نور قرمز که دچار خستگی شده اند، به انعکاس نور قرمز جواب نمی دهند. اما سلول های مخروطی حساس به رنگ آبی و رنگ سبز، به نورهای آبی وسبز منعکس شده، به خوبی پاسخ می دهند. در نتیجه، هر کجا که سلول های حساس به نور قرمز، به آن پاسخ نمی دهند، شما یک پرنده ی سبز مایل به آبی می بینید.
هنگامی که به پرنده ی سبز خیره می شوید، مخروطی های حساس به نور سبز، دچار خستگی می شوند. بنابراین وقتی که شما به تخته ی سفید می نگرید، چشم شما فقط به نورهای قرمز و آبی منعکس شده پاسخ می دهد و شما یک پرنده ی قرمز- آبی ( سرخ فام ) خواهید دید. به دلیل مشابه، وقتی به یک شئ آبی خیره می شوید، مخروطی های حساس به نور آبی دچار خستگی شده و نورهای قرمز و سبز منعکس شده ترکیب می شوند.
 

S i s i l

عضو جدید
کاربر ممتاز
[h=1] آزمایش پس دید
[/h]

پس از نگاه کردن به یک جسم روشن- مانند یک لامپ یا فلاش دوربین عکاسی – ممکن است حتی پس از این که نگاه خود را از آن برمی دارید تصویر آن جسم را ببینید. این اثر پایدار بصری "پس دید" نامیده می شود.


[h=1]وسایل مورد نیاز[/h]
  • چراغ قوه
  • کاغذ سفید
  • نوار سیاه مات ( مانند نوار کاست )

[h=1]شرح آزمایش[/h]کاغذ سفید را روی شیشه ی چراغ قوه چسبانده و همه ی نقاط آن را با نوار چسب سیاه بپوشانید. در وسط ،قسمتی را خالی بگذارید تا نور از آن بیرون بتابد. این قسمت خالی می تواند مربع، مثلث یا هر شکل ساده و قابل تشخیص دیگری باشد.
در یک اتاق تاریک چراغ قوه را روشن کنید . همانند شکل آن را به طرف چشم خود گرفته و به مدت 30 ثانیه به نقطه ای از شکل روشن وسط آن خیره شوید. سپس به یک دیوار خالی نگاه کنید و چندین دفعه چشمانتان را باز و بسته کنید. به شکل و رنگ تصویری که روی دیوار می بینید توجه کنید.
آزمایش را دوباره انجام داده و این بار پس از نگاه کردن به چراغ، به کف دست، وبار دیگر به دیواری که در فاصله ی دورتری قرار دارد خیره شوید . اندازه ی تصویری که روی کف دست و روی دیوار می بینید را با هم مقایسه کنید.
حال چشم چپ خود را بسته و با چشم راست به شکل روشن وسط چراغ قوه خیره شوید. سپس چشم راست را ببندید و با چشم چپ به دیوار سفید نگاه کنید. آیا هیچ پس دیدی می بینید؟

[h=1]چه اتفاقی در حال وقوع است؟[/h]این پدیده به خاطر تغییر شیمیایی که نور وارد شده به چشم بر روی شبکیه ی چشم ایجاد می کند ، دیده می شود. (شبکیه، پوشش حساس به نوری است که در پشت چشم قرار دارد).
تحریک طولانی توسط یک تصویر روشن (در اینجا منبع نور)، حساسیت شبکیه را از بین می برد. وقتی به یک دیوار سفید نگاه می کنید، نور منعکس شده از دیوار به شبکیه ی چشم شما می تابد. بخشی از شبکیه که توسط نور چراغ قوه حساسیت خود را از دست داده، به خوبی دیگر نقاط شبکیه، به نور ورودی جدید پاسخ نمی دهد. این قسمت همانند یک پس دید معکوس به نظر می رسد: بخش تاریکی که با شکل اولیه مطابقت می کند. این پس دید ممکن است به مدت 30 ثانیه یا بیشتر باقی بماند.
اندازه ی ظاهری پس دید نه تنها به اندازه ی تصویر روی شبکیه ، بلکه به فاصله ای که با شکل دارید نیز بستگی دارد. وقتی به دست خود نگاه می کنید، پس دید معکوس را روی آن می بینید. بدلیل اینکه دست شما به شما نزدیک است، تصویر را نسبتاً کوچک تر می بینید. وقتی به یک دیوار دور می نگرید، پس دید معکوس را روی آن می بینید، ولی این به اندازه ی پس دیدی نیست که روی دست خود دیدید. پس دید روی دیوارخیلی بزرگ تر است. پس دید در واقع روی دیوار یا روی دست شما نیست، بلکه روی شبکیه ی چشم شماست. اندازه ی پس دید واقعی تغییر نمی کند، فقط تعبیر شما از اندازه ی آن تغییر می کند.
با این معلومات می توانیم یکی از خطاهای دیدی که ممکن است به آن توجه کرده باشید را توضیح دهیم:
ماه کامل گاهی اوقات وقتی نزدیک افق است، بزرگ تر از زمانی که بالای سر ما قرار دارد به نظر می رسد. قرص ماه در هر دو حالت به یک اندازه است، و تصاویر آن هم در هر دو حالت دقیقاً به یک اندازه هستند. پس چرا ماه در یک موقعیت بزرگ تر از موقعیت دیگر به نظر می رسد؟
یک توضیح به این اشاره می کند که شما افق را همانند آسمان بالای سر خود دور می بینید. این باعث می شود که وقتی ماه نزدیک افق است، آن را بزرگ تر (دقیقاً مثل وقتی که شما "پس دید" را روی دیوار دور بزرگ تر دیدید) ، و وقتی بالای سرتان است، کوچک تر(مانند پس دید کوچک تر روی کف دست) تصور کنید.
پس دید معکوس از یک چشم به چشم دیگر منتقل نمی شود. این نشان می دهد که آن ها روی شبکیه تشکیل می شوند و نه در قشر بصری مخ ( جایی که سیگنال ها با هم ترکیب می شوند).




تعداد بازدید ها: 10985



 

S i s i l

عضو جدید
کاربر ممتاز
آزمایش آسمان آبی

[h=1]مقدمه[/h]با انجام این آزمایش، شما می توانید توضیح دهید چرا آسمان آبی و غروب خورشید قرمز است. وقتی نور خورشید از اتمسفر می‌گذرد، نور آبی بیشتر از رنگهای دیگر پراکنده می‌شود و یک رنگ زرد - نارنجی در نور عبور کرده باقی می‌گذارد.




[h=1]وسایل مورد نیاز[/h]
  • یک ظرف پلاستیکی شفاف یا یک بشر یا ظرف شیشه‌ای یا آکواریوم
  • یک فلاش یا پروژکتور (نور افکن)
  • شیر خشک
  • ***** قطبی کننده (مثل عدسیهای قطبی شده عینک)
  • مقوای سفید (به عنوان پرده)
[h=1]شرح آزمایش[/h]ظرف شیشه ای را از آب پر کنید و منبع نور را (مانند شکل زیر) طوری قرار دهید که پرتوهای نور از ظزف آب بگذرند. شیر خشک را کم کم به آب اضافه کنید و آن را به هم بزنید. تا زمانی که بتوانید شعاعهای نور را ببینید. همانند شکل یکبار از کنار و بار دیگر از انتها به ظرف نگاه کنید. شما همچنین می‌توانید صفحه مقوایی را در انتهای ظرف ، جایی که نور به آن بتابد نگاه دارید. از کنار ظرف رنگ شعاعها سفید مایل به آبی به نظر می‌رسند ولی از انتهای ظرف ، زرد - نارنجی دیده می‌شوند. اگر به اندازه کافی به آب شیر اضافه کرده باشید، می‌توانید تغییر رنگ شعاع نور از آبی - سفید به زرد - نارنجی را در طول شعاع ببینید.







اگر می‌خواهید از یک شعاع نور باریک استفاده کنید، به کمک یک منگنه ، سوراخی در یک اسلاید سیاه یا فیلم عکاسی 35 میلیمتری یا کارت مقوایی ایجاد کنید. اسلاید ، فیلم یا کارت مقوایی را در پروژکتور قرار دهید (در کنار عدسی نگذارید). پروژکتور را تنظیم کنید تا یک پرتو نور باریک بدست آورید.
[h=1]چه اتفاقی در حال وقوع است؟[/h]خورشید تولید کننده نور سفید است. این نور سفید از همه رنگها تشکیل یافته است: قرمز ، نارنجی ، زرد ، سبز ، آبی ، نیلی ، بنفش. نور موج است و هر کدام از رنگها به یک فرکانس معین و در نتیجه به یک طول موج معین از نور مربوط می‌باشد. رنگها در رنگین کمان بر اساس فرکانس ترتیب یافته‌اند: نور بنفش ، نیلی و آبی، از نورهای قرمز، نارنجی و زرد، فرکانس بالاتری دارند.

وقتی نور خورشید از اتمسفر زمین می گذرد و با مولکول های گازهای درون جو برخورد می کند، پراکنده می شود. هر چقدر طول موج نور کوتاهتر باشد، بیشتر توسط اتمسفر پراکنده می‌شود، بدلیل این که طول موج نور آبی از طول موج نور قرمز بزرگتر است، حدود 10 برابر بیشتر پراکنده می‌شود. وقتی به آسمان نگاه می‌کنید، رنگ آبی آسمان همان نور آبی پراکنده شده است.


چرا خورشید در حال غروب نارنجی مایل به قرمز دیده می‌شود؟ وقتی خورشید در افق است، نسبت به وقتی در بالای سر شماست، مسیر طولانی‌تری را طی می‌کند تا به چشم شما برسد. بیشتر نور آبی خورشید در هنگام غروب پراکنده می‌شود. رنگی که در نهایت می‌بینید، نارنجی مایل به قرمز است (رنگ نور سفید منهای آبی). طول موج نور بنفش حتی از طول موج نور آبی هم کوتاهتر است و بارها بیشتر از نور آبی پراکنده می‌شود. پس چرا آسمان بنفش است؟ خورشید بیشتر نور آبی گسیل می‌کند تا بنفش ، بنابراین بیشتر نور پراکنده شده در آسمان آبی است.
 

S i s i l

عضو جدید
کاربر ممتاز
آیا این مهم است که کدام سر چوب بالا باشد؟

توزیع جرم یک جسم، بیان کننده ی مرکز ثقل و تکانه ی زاویه ای آن جسم وتوانایی شما برای متعادل کردن آن می باشد.

[h=1]وسایل مورد نیاز[/h]
  • یک میله یا چوب دستی به طول تقریبی 90 سانتیمتر
  • مقداری خمیر

[h=1]شرح آزمایش[/h]مقداری خمیر (یک مشت) را در 20 سانتیمتری انتهای میله بچسبانید.
میله را طوری عمودی نگه دارید که سمتی که خمیر قرار دارد رو به پایین باشد. سعی کنید آن را روی کف دست متعادل نگه دارید. حالا میله را وارونه کرده و از سمت دیگر متعادل نگه دارید. متعادل کردن میله در کدام حالت آسان تر است؟
خواهید دید که در حالت دوم آسان تر است.

[h=1]چه اتفاقی در حال وقوع است؟[/h]وقتی خمیر در بالا قرار دارد، میله آرام تر می چرخد و زودتر و راحت تر می توانید آن را متعادل کنید. وقتی در پایین قرار دارد، میله اینرسی دورانی کم تری داشته و سریع تر می افتد. هر چقدر خمیر دورتر از محور دوران (مانند دست شما) قرار داشته باشد ، اینرسی دورانی بیشتر می شود و میله آرام تر می چرخد. جسمی با جرم زیاد اینرسی زیادی دارد. همان طور که تغییر دادن حرکت جسمی که لختی زیادی دارد مشکل است، تغییر حرکت چرخشی جسمی با لختی دورانی زیاد نیز سخت است.
می توانید با انجام آزمایش زیر اثر تغییر در لختی را احساس کنید: میله را از سمتی که به خمیر نزدیک است در دست گرفته و همانند وقتی که می خواهید ریسمان چوب ماهیگیری را در آب پرتاب کنید، آن را به سرعت به عقب وجلو حرکت دهید. سپس میله را وارونه کرده و با آن سرش که از خمیر دور است نیز آزمایش را انجام دهید. در کدام حالت چرخاندن میله مشکل تر است؟ خواهید دید که در حالت دوم سریع چرخاندن آن خیلی مشکل تر است. جرم میله تغییر نکرده بلکه توزیع جرم آن نسبت به دست شما تغییر کرده است. لختی دورانی به توزیع جرم میله بستگی دارد.
 

S i s i l

عضو جدید
کاربر ممتاز
ساختن اشکال هندسی توسط حباب های صابون









با استفاده از لوله پاک کن و نی می توانید اشکال سه بعدی هندسی مانند مکعب و ...بسازید و با فرو کردن آن در محلول صابون، حباب های جذاب و رنگارنگ ایجاد کنید.

[h=1]وسایل مورد نیاز[/h]
  • نی
  • لوله پاک کن
  • یک سطل کوچک
  • محلول صابون

برای تهیه محلول از این روش استفاده کنید :
3.5 لیتر آب را با 160 میلی لیتر مایع ظرفشویی(و یا هر شوینده دیگر ) و 15 میلی لیتر گلسیرین مخلوط کرده

[h=1]شرح آزمایش[/h]با استفاده از نی و لوله پاک کن یک حجم دلخواه بسازید. دو نی را می توانید با کمک گرفتن از لوله پاک کن به یکدیگر متصل کنید.

محلول تهیه شده را داخل سطل بریزید و قالب ساخته شده را داخل آن فرو کنید توجه کنید که قالب کاملا در محلول قرار بگیرد.
حال، قالب را به آرامی از محلول خارج کرده و پوسته نازکی که مثل دیواره ای حجم را در خود گرفته مشاهده کنید .
[h=1]چه اتفاقی در حال وقوع است؟[/h]وقتی شما قالب را از محلول خارج می کنید پوسته نازک با تغییر اندازه، خود را به کمترین سطح انرزی می رساند و در نتیجه مانند یک ورقه صاف سطح قالب را می پوشاند .(زیرا در این حالت کمترین انرژی را دارد)
گاهی با چندین بار فرو کردن قالب در محلول پوسته به شکلهای گوناگون سطح را پوشش می دهد دلیل این حالت در این است که بیش از یک روش در رسیدن به حداقل سطح برای رویه ها وجود دارد.
هنگامی که امواج نور به سطح دیواره تشکیل شده بر خورد می کند و بازتاب می شوند با یکدیگر برخورد می کنند. مقداری از آنها توسط سطح رویی بازتاب و مقداری هم از پوسته عبور می کند و با برخورد به سطح زیرین بازتاب شده و در هم تداخل می کنند .
این امواج با تداخل در هم ( با توجه به اصول بر هم نهی امواج و شرایط فیزیکی آزمایش مانند ضخامت پوسته و یا رنگ نور اولیه ) گاه یکدیگر را حذف ( گاهی هم تنها بخشی از یکدیگر را حذف می کنند) و گاه یکدیگر را تقویت می نمایند.
هنگامی که نورهایی با رنگ خاص با یکدیگر تداخل کنند و یکدیگر را حذف نمایند آن رنگ خاص از طیف نور اولیه حذف و باقی رنگهای طیف بازتاب می شوند . برای مثال اگر منبع نور اولیه سفید باشد و طبق شرایط بالا طیف رنگ قرمز حذف شود آنگاه طیف بازتاب شده فاقد رنگ قرمز خواهد بود و به صورت رنگهای لرزان آبی و سبز دیده می شود.
تداخل امواج نوری بازتاب شده از سطح باعث بوجود آمدن رنگهای سوسو شونده در روی سطح می شود .
 

S i s i l

عضو جدید
کاربر ممتاز
[h=1]دیسک اسرار آمیز[/h]
وقتی که از چرخ و فلک پیاده می شوید، چه اتفاقی می افتد ؟

وقتی که به جسم دواری می نگرید، رد یاب حرکتی چشم شما خسته می شود . و وقتی که به اطراف نگاه کنید ، به نظرمی آید که همه چیز در دنیای اطرافتان بطرف شما می آید( یا از شما دور می شود) .

[h=1]وسایل مورد نیاز[/h]
  • مقوا
  • چسب مایع یا نواری
  • دیسک نمونه
  • یک وسیله ی چرخنده ( گرامافون ، مته برقی با سرعتهای مختلف ، مته دستی و یا غیره )

[h=1]شرح آزمایش[/h]از تصویر دیسک اسرار آمیز یک کپی تهیه کرده و با استفاده از چسب نواری یا چسب مایع روی مقوای دایره شکلی بچسبانید و سپس مقوای دایره شکل را به مرکز وسیلهُ چرخانتان وصل کنید . دستگاه گرامافون با دوره چرخش 45 یا 78 دوردر دقیقه برای این کار بسیار مناسب است . بعد از اینکه وسیله ی چرخنده را به گردش درآوردید ، به مدت 15 ثانیه به مرکز دیسک نگاه کنید .
سپس نگاه خود را از دیسک برداشته و به دیواریا شخص نزدیکی بنگرید . توجه کنید که شخص یا دیوار به نظر منقبض و یا منبسط می شوند ، به نظر می رسد که شخص مورد نظر به سمت شما هجوم می آورد یا از شما دور می شود.
اگر می توانید تلاش کنید تا دستگاه چرخنده خود را در جهت مخالف به چرخش درآورید. حالا وقتی نگاه خود را از دیسک برمی دارید چه اتفاقی می افتد ؟

[h=1]چه اتفاقی در حال وقوع است؟[/h]سیستم دیداری شما به حرکاتی که به سمت درون یا بیرون باشد حساس است . وقتی به اجسامی که به مرکز میدان دیدتان نزدیک یا دور می شوند می نگرید ، سلولهای عصبی ای که در قشای دیداری شما قرار دارند، بیشتر تحت تاُ ثیر قرار می گیرند . با نگاه کردن به یک جسم ساکن ، سیگنال هایی با یک قدرت به مغز شما می رسد و وقتی شما به جسم در حال حرکتی خیره می شوید ، قسمتی از این سلولها خسته می شوند و وقتی به دیوار خیره شوید قسمت دیگری از سلولها که کار نکرده اند ، سیگنالهای قوی تری نسبت به قسمت خسته، به مغز ارسال می کنند .
بطور مثال اگر وسیله ی گرداننده در جهت دور شدن از شما ، می چرخد ، وقتی نگاهتان را از آن بر می دارید و به دیوار نگاه می کنید ، بنظر می رسد که دیوار به شما نزدیک می شود . وقتی دستگاه گردانتان را در خلاف جهت بگردانید ، آنگاه بنظر می رسد که جسم به شما نزدیک، و دیوار از شما دور می شود .

[h=1]ضمیمه[/h]کنار آبشاری بایستید و به نقطه ای درون آبشار بمدت یک دقیقه بنگرید . سپس به صخره ای کنار آبشار نگاه کنید . چه چیزی می بینید؟
خواهید دید که صخره به سمت بالا می رود . این حرکت ظاهری مربوط به خستگی بخشی از سیستم دیداری شما می شود که حرکت بالا رونده و پایین رونده را آشکار می کند.
 

S i s i l

عضو جدید
کاربر ممتاز
این مسئله شوخی نیست


در بررسی حرکت یک جز از یک سیستم ، ابتدا باید دستگاه مختصات که حرکتها نسبت به آن در نظر گرفته می‌شوند، مشخص باشد. چون انتخاب مختلف دستگاه مختصات جوابهای متفاوتی را از حرکت یک جز از سیستم به ما خواهد داد. همین انتخاب است که موضوع حرکت نسبی را در علم فیزیک پیش می‌کشد.
حرکت نسبی

فرض کنید در داخل یک خودرو ، که در یک جاده مستقیم با اندازه سرعت ثابت 55 مایل بر ساعت (mi/h) در حال حرکت است، قرار دارید. دیگر سرنشینان خودرو نیز همانند شما با اندازه سرعت ثابتی حرکت می‌کنند. گرچه اندازه سرعت آنها نسبت به زمین 55mi/h است، ولی اندازه سرعت آنها نسبت به شما برابر صفر است. شما در داخل خودرو می‌توانید آن دسته از آزمایشهای فیزیکی را که تحت تاثیر حرکت یکنواخت خودرو قرار می‌گیرند، انجام دهید.

برای مثال شما می‌توانید یک توپ را مستقیما به سمت بالا پرتاپ کنید (در دستگاه مرجع خودتان). سپس مشاهده کنید که توپ مستقیما به سمت پایین حرکت می‌کند. توپ دارای حرکت افقی می‌باشد (به دلیل حرکت خودرو) ، اما شما نیز دارای حرکت افقی می‌باشید و از این رو هیچ حرکت نسبی افقی وجود نخواهد داشت. برای یک ناظر که در خارج از خودرو روی زمین ایستاده است، نتیجه متفاوت است.

توپ دارای یک مولفه افقی روبه جلو ، با سرعتی معادل با 55mi/h و یک مولفه قائم ، ناشی از حرکتی که شما به آن داده‌اید، می‌باشد. می‌دانیم که یک پرتابه تحت تاثیر جاذبه ، با چنین مولفه‌های سرعتی ، مسیری سهمی ‌شکل را خواهد پیمود. لذا شما و ناظر زمینی توضیحات متفاوتی را برای تشریح حرکت توپ بکار خواهید برد. هر چند شما قبول دارید که با توجه به قوانین فیزیکی که توپ از آن تبعیت می‌کند، علیرغم هر دو توضیح شتاب سقوط یکسانی بدست می‌آید.
نقطه‌ای با حرکت مخالف

یک چرخ غلتان در حال را در نظر بگیرید. از نظر ناظری که در مرکز چرخ ایستاده است، نقطه A به پایین ، نقطه B به بالا ، نقطه C به چپ و نقطه D به راست حرکت می‌کند. اما از نظر ناظری که در کنار جاده ایستاده است، چرخ به سمت چپ حرکت می‌کند. حال یک مسئله جالب این است که آیا در قطاری که از شهر A به شهر B در حال حرکت است، نقاطی هست که نسبت به خط آهن به صورت بر عکس ، یعنی از شهر B به شهر A حرکت کند؟ جواب این سوال را با یک آزمایش می‌توان یافت.
یک ازمایش

به دایره کوچکی ، مثلا به یک سکه یا یک دگمه ، با موم یک چوب کبریت بچسبانید. بطوریکه در امتداد شعاع دایره قرار گیرد و قسمت زیادی از آن از کناره دایره بیرون آمده باشد. حال اگر این دایره را در نقطه C روی لبه خط کش بگذارید و آن را از راست به چپ بغلتانید. نقطه‌های D و E و F واقع در آن قسمت از چوب کبریت که خارج از دایره است، نه به جلو بلکه به عقب حرکت خواهند کرد.

هر چه نقطه از کناره دایره دورتر باشد، ضمن غلتاندن دایره ، بطور محسوس تری به عقب می‌رود (نقطه D به نقطهD می‌رود). نقاط لبه برآمده چرخ قطار راه آهن نیز درست مانند نقاط خارج از کناره دایره ، در آزمایش ما حرکت می‌کنند. حالا دیگر نباید تعجب کرد که این حرکت در یک جز بسیار کوچکی از یک ثانیه طول می‌کشد. اما در هر حال علیرغم تصورات معمولی ما ، در قطار در حال حرکت تغییر مکان در جهت عکس وجود دارد.
 

Campus

عضو جدید
کاربر ممتاز
سلام

آزمایش جریان همرفتی


[h=1]جریان همرفتی[/h]

امواج گرمایی درون آب را مشاهده کنید!



در این تجربه شما جریان همرفتی در آب را می بینید. آب گرمتر از آب سرد
تر بالا میاید که تاُثیر آشوبناکی را باعث می شود که منجر به خمش نور،و
دیدن چرخش سایه ها روی صفحه نمایش می شود.



[h=1]وسایل مورد نیاز[/h]
  • یک باطری 6 یا12 ولتی
  • میله مسی
  • یک آکواریوم کوچک ( یا ظرف شیشه ای با اضلاع مستطیلی )
  • منبع نور (نور افکن یا چراغ قوه)
  • جوهر رنگی
  • صفحه نمایش
  • دو سیم مسی
  • گیره
  • شیر آب
  • اختیاری : کلید یا هر نوع رئوستا یا مقاومت متغییر


[h=1]شرح آزمایش[/h]از یک گیره جهت بستن سر مثبت باتری به یک سر میله مسی استفاده کرده ،
واز گیرهُ دوم جهت بستن سر منفی باتری به انتهای دیگر میله مسی استفاده
کنید. اگر بخواهید می توانید کلید را در مداربطور سری ببندید . کلید
استفاده از وسیله را آسانتر می سازد.



ظرف را پر از آب کرده و سیم و میله مسی را طوری درون آن قرار دهید که
میله، بطور افقی قرار گیرد. دو سیم را به ورودی باتری وصل کنید تا گرما
تولید شود. منبع نور را به درون آب بتابانید، ونوری که از آب خارج می شود
را روی صفحه ی سفیدی بیندازید. جریان هم رفتی را مشاهده کنید. اگر رئوستا
یا مقاومت متغیر به مدار بسته اید، با تغییر جریان تغییر در الگوهای جریان
همرفتی را مشاهده کنید. شما حتی می توانید جهت میله را عوض کرده و بررسی
کنید که آیا تاُثیر مهمی در طرح همرفتی می گذارد یا نه. چند قطره جوهر رنگی
ریخته و الگوهای همرفتی را مشاهده کنید.



[h=1]چه اتفاقی در حال وقوع است؟[/h]اگر آب را گرم کنید، همانند هوا منبسط شده و چگالی آن کاهش می یابد.
با بستن سیم ها به باطری، میله ودر نتیجه آب اطراف آن گرم می شود، و چون
چگالی آب گرم شده نسبت به آب اطراف( که سردتر است ) کمتراست، آب گرمتر به
سمت بالا رفته و جای آب سردتر را می گیرد و جوهر همراه آن حرکت می کند.

از آنجایی که آب سرد و گرم چگالی متفاوتی می یابند ، ضریب شکست های آن
ها نیز متفاوت می شود. نور وقتی از آب گرمتر وارد آب سردترمی شود( و یا
بالعکس از آب سردتر وارد آب گرمتر می شود)، می شکند.

هنگامی که نور به سمت صفحه سفید خم شود آن منطقه روشن تر می شود. وقتی
که نور ازصفحه سفید دور شود آن منطقه تاریک تر می شود. جای مناطق گرم و سرد
دائماً عوض می شود، بنابر این تصویر دائماً روشن و خاموش می شود و مانند
امواج گرما در هوا جریان می یابد.
 

Campus

عضو جدید
کاربر ممتاز
حلقه های مغناطیسی



دو سیم حامل جریان موازی به هم نیرو وارد می کنند.



وقتی جریان الکتریکی وارد سیم می شود، یک میدان مغناطیسی در اطراف سیم
بوجود می آید. اگر شما دو سیم حامل جریان را کنار هم قرار دهید، میدان
مغناطیسی اطراف هر سیم به دیگرسیم حامل جریان، نیرو یی وارد می کند. این
نیروها می توانند دو سیم حامل جریان را از هم دور یا به یکدیگر نزدیک کنند.



وسایل مورد نیاز


  • یک عدد باطری 6ولتی ( یا یک منبع جریان معادل آن )
  • دو عدد سیم مسی که در هر انتهایشان یک گیره ی سوسماری وجود دارد
  • میله یا چوبی برای ایستاندن
  • نوار چسب
  • فویل آلومینیومی


شرح آزمایش

با چوب یا میله، پایه هایی مانند شکل زیر، برای سیم ها طراحی کنید.



نواری ازفویل آلومینیوم به پهنای حدود 1 سانتی متر و طول 60 سانتی
مترببرید. یکی از دو سر نوار را مانند شکل به میله ایستا بچسبانید و آن را
حلقه کنید و مطمئن شوید که دو سرنوار هیچ اتصالی با هم ندارند. یک سر نوار
را به سیم مسی بسته و سر دیگر آن را آزاد بگذارید.



دو سر نوار آلومینیومی را به سیم مسی بسته و ببینید که بخش پایینی و
بالایی حلقه یکدیگر را دفع می کنند. با نزدیک کردن دو سر نوار ( بدون
تماس)، دفع آن نیز بیشتر می شود. حال نوار را طوری آویزان کنید که دو سرآن
روی هم بیفتند، بطوریکه یک اتصال الکتریکی خوب برقرار کنند. یک سر سیم را
به آن قسمتی که روی هم افتاده وصل کرده وسر دیگر سیم را به قسمت پائینی
حلقه ( با توجه به اینکه حلقه را از هم باز نگه داشته اید )، وصل کنید.

توجه کنید که وقتی جریان برقرارمی شود دو طرف حلقه همدیگر را جذب می کنند.



چه اتفاقی در حال وقوع است؟

سیم حامل جریان، در اطراف خود یک میدان مغناظیسی تولید می کند که
بصورت دایره وار دور سیم بوجود می آید. وقتی جریان از درون میدان مغناطیسی
می گذرد، میدان نیروئی به آن اعمال می کند. بنابراین هر سیم حامل جریان،
میدان مغناطیسی در منطقهُ سیم دیگر ایجاد کرده و در نتیجه به سیم دیگر نیرو
اعمال می کند. دو سیم موازی حامل جریان یکدیگر را جذب یا دفع می کنند که
این بستگی به جهت جریان درون دو سیم دارد. اگر جهت جریان های دو سیم یکی
باشد دو سیم همدیگر را جذب و اگر جهت جریان های دو سیم خلاف یکدیگر باشند،
دو سیم همدیگر را دفع می کنند.

نیروئی که در فویل آلومینیومی ایجاد می شود بسیار کوچک است و این به
خاطر این است که جریانی که درآلومینیوم ایجاد می شود کوچک است، فقط دو
آمپر. جریانهای قویتر نیروهای قوی تری ایجاد می کنند. به طور مثال ، با
استفاده از سیمهای حامل جریان400 آمپر، نیروهائی بالای 10000 برابر نیروئی
که ما در این آزمایش ایجاد کردیم، تولید می شود.
 

Campus

عضو جدید
کاربر ممتاز
[h=1]فلز سرد
[/h]

فلز "سرد" و چوب "گرم"ممکن است با یکدیگر، هم د ما با شند.





دست شما همیشه برای سنجش میزان گرمای یک جسم، مناسب نیست. وقتی شما
مواد گوناگونی را لمس می کنید ، بعضی سردتر( یا گرم تر) از بقیه، به نظر می
رسند، حتی وقتی که هم دما باشند.



[h=1]وسایل مورد نیاز
[/h]
  • مواد گوناگون (فلز،چوب، شیشه، پلاستیک، مقوا و...) با یک سطح صاف، بزرگتر از دستتان
  • گرما سنج
[h=1]شرح آزمایش
[/h]مطمئن شوید که سطوح مختلف به اندازه ی کافی برای تماس دستتان با آن
ها بزرگ هستند. مواد را قبل از انجام آزمایش مدتی به حال خود رها کنید تا
با اتاق هم دما شوند.

کف دست خود را باز کرده و بر روی سطوح مختلف قرار دهید و مقایسه کنید
که کدام یک سرد ترند. مواد را به ترتیب از سرد به گرم بچینید. سپس گرما سنج
کریستال مایع ،یا گرما سنج عادی را روی هرکدام از سطوح قرار دهید . متوجه
خواهید شد که همهُ مواد هم دما هستند.



[h=1]چه اتفاقی در حال وقوع است؟
[/h]عصب حساس به دما، در پوست شما تفاوت بین دمای درون بدن و بیرون پوست
بدنتا ن را آشکار می کند. وقتی پوستتان سرد شود ، اعصاب حسّاس به دما به
شما می گویند که جسمی که به آ ن دست می زنید سرد است. جسمی که سرد به نظر
می رسد باید سردتر از دست شما باشد ،و باید گرمای بدن شما را به بیرون
منتقل کند. بنابراین پوست شما سرد می شود .

چوب و فلز دو جسمی هستند که برای این آزمایش مناسب می باشند. هر دو در
دمای اتاق بودند و از دست شما سرد ترند. آنها را با سرمای یکسان حس نمی
کنید زیرا آنها گرما را با آهنگ های متفاوتی از دستتان می گیرند.

چوب یک عایق است ،هادی ضعیف گرما. وقتی با دست چوب را لمس می کنید،
گرما از بدن شما به آن جریان می یابد و سطح آن را گرم می کند. به دلیل
اینکه این گرما به سرعت خارج نمی شود، سطح چوب بزودی با دستتان هم دما می
شود، پس از آن هیچ گرمایی از دستتان خارج نخواهد شد . هیچ تفاوت دمائی بین
دمای بیرون پوستتان و درون بدنتان وجود ندارد ، بنابر این اعصاب حسّاس به
دما هیچ تفاوت دمائی را حس نمی کنند .

فلز، در مقایسه با چوب، گرما را به سرعت جا بجا می کند وهادی خوبی برای
گرماست . گرما از دست شما به درون فلز جریان می یابد و سپس به سرعت از
تودهُ فلزی می گذرد، و سطح فلز را ترک گفته و سطح پوستتان را نسبتاً سرد می
کند. به همین دلیل است که فلزات سرد به نظر می رسند.

 

Campus

عضو جدید
کاربر ممتاز
[h=1]سایه های رنگی
[/h]

سایه ها همیشه سیاه و سفید نیستند.



وقتی دو رنگ متفاوت نور در یک نقطه از صفحه بتابند، نور بازتابیده ازآن
نقطه که به چشم شما می رسد، مخلوط رنگی نامیده می شود. زیرا شامل رنگهایی
از هر دو نور است. ما می توانیم دربارهُ درک انسان از رنگ با استفاده از
تشکیل مخلوط رنگی آگاه شویم.



[h=1]وسایل مورد نیاز
[/h]
  • یک سطح سفید ( د یوار سفید یا یک ورق کاغذ سفید)
  • چراغ هایی به رنگ قرمز، سبز و آبی ( که برای موازی کردن نور در حباب قرار دارند)
  • هر جسم جامدی مثل مداد، خط کش، یا...
[h=1]شرح آزمایش
[/h]


چراغ ها را طوری قرار دهید که نور از هر سه چراغ در یک نقطه از دیوار
بیفتد و تقریباً همهُ چراغ ها در یک فاصله از صفحه باشند. برای نتیجهُ بهتر
نور سبز را بین آبی و سبز قرار دهید.

چراغها را روشن کنید و موقعیت حبابها را طوری تنظیم کنید که سفیدترین
رنگ را در محل تلاقی سه نور روی پرده ایجاد کنند. برای نتیجه بهتر تا آنجا
که می توانید اتاق را تاریک کنید. یک جسم با ضخامت کم و مات را ، مثل
مداد، نزدیک پرده قرار دهید. فاصله ی آن را از پرده طوری تنظیم کنید که سه
سایهُ رنگی ببینید.

جسم را برداشته ، یکی از چراغهای رنگی را خاموش کنید و توجه کنید که
چگونه رنگ روی پرده تغییر می کند. سپس جسم را جلوی پرده قرار دهید ورنگ
سایه ها را ببینید. جسم را نزدیک پرده ببرید تا دو سایه روی هم بیفتند. به
مخلوط این دو سایه توجه کنید.

مرحلهُ قبلی را به نوبت با هر یک از سه چراغ انجام دهید و سپس برای هر
سه رنگ آزمایش را تکرار کنید و اندازه و فاصله ی جسم را از پرده تغییر
دهید.

آزمایش را به جای جسم با استفاده از دست خود نیز انجام دهید.



[h=1]چه اتفاقی در حال وقوع است؟
[/h]شبکیهُ چشم انسان سه گیرنده برای نورهای رنگی دارد : یکی از این گیرنده ها به نور قرمز حساستر است ، یکی به آبی و دیگری به سبز.

هنگامی که نور سبز، آبی و قرمز را روی پرده می اندازید، پرده را سفید
خواهید دید. زیرا هر سه این رنگها، گیرنده های شبکیه ی شما را به طور
مساوی تحریک می کنند و شما رنگ سفید را می بینید.

بااین سه نور رنگی شما می توانید سایه های هفت رنگ متفاوت را تولید
کنید : آبی، قرمز، سبز، سیاه ، آبی-سبز، مخلوط آبی و قرمزو زرد (مخلوط قرمز
و سبز) . اگر شما دو تا از سه چراغ را خاموش کنید، سایه ی رنگ سوم را
خواهید دید. اگر هر سه رنگ را ببندید، سایه ی سیاه خواهید داشت. و اگر یکی
از سه رنگ را ببنیدید، شما سایه ای خواهید داشت که رنگ آن مخلوطی از دو
رنگ دیگر است . اگر آبی و سبز مخلوط شوند، رنگ آبی- سبز را می سازند؛
قرمز و سبز، زرد را می سازند و قرمز و آبی نیز نوعی قرمز را می سازند.



اگر شما نور قرمز را خاموش کنید، و فقط آبی و سبز روشن باشند، روی پرده
فقط رنگ آبی- سبز خواهید داشت. و وقتی جسمی جلوی پردهُ آبی-سبز قرار دهید،
دو سایه می بینید : آبی و سبز. اگر جسمی را جلوی نور سبز بگیرد، سایه ی
آن را آبی خواهید دید ؛ وبالعکس اگرجسمی را جلوی نور آبی بگیرد سایه ی آن
را سبز خواهید دید. و در نهایت اگر شما جسم را نزدیک پرده قرار دهید، سایه ی
سیاهی را مشاهده خواهید کرد.

هنگامی که نور سبز را خاموش کنید، مخلوطی از آبی و قرمز روی پرده دارید و سایه ها قرمز و آبی اند.

وقتی شما نور آبی را خاموش کنید ، رنگ زرد را روی پرده دارید و سایه ها قرمز و سبز اند.

این به نظر عجیب می آید که ترکیب نور سبز و قرمز، نور زرد را روی پرده ی سفید ایجاد می کند.

 

Campus

عضو جدید
کاربر ممتاز
معلق کردن توپ در هوا جالبه

یک توپ را در جریانی از هوا معلق کنید.



معلق ماندن یک توپ به طور ثابت در جریان نامرئی هوا صحنه ی جالبی است.
در این حالت وقتی تلاش می کنید توپ را با دست هل دهید، احساس می کنید که
توپ نیرویی در خلاف جهت به دست شما وارد می کند . همچنین می توانید متوجه
انحراف جریان هوا توسط توپ شوید . این آزمایش نیرویی که موجب بلند شدن
هواپیما از سطح زمین می شود را نشان می دهد.



[h=1]وسایل مورد نیاز
[/h]
  • سشوار ( یا جارو برقی )
  • کاغذ نازک (زرورق)
  • یک توپ تنیس رومیزی یا یک بالون کروی کوچک یا یک توپ پلاستیکی کوچک
[h=1]شرح آزمایش
[/h]سشوار را روشن کرده و همانند شکل ، رو به بالا نگه دارید. با دقت توپ
را در جریان هوای سشوار به حال تعادل درآورید. به آرامی آن را از جریان هوا
بیرون بکشید . توجه کنید وقتی فقط نیمی از توپ بیرون از جریان هواست،
احساس می کنید به طرف جریان هوا کشیده می شود. توپ را رها کنید . خواهید
دید که توپ به جلو و عقب نوسان می کند و سپس جایی نزدیک مرکز جریان هوا
متوقف می شود.

با یک دست توپ را اندکی از جریان هوا بیرون بکشید . با دست دیگر، یک
تکه کاغذ نازک را در بالای توپ نگه داشته و در مورد جریان هوا در آن نقطه
تحقیق کنید . توجه کنید که توپ جریان هوا را به طرف خارج منحرف می کند .
اگر به جای سشوار از جاروبرقی و به جای توپ پینگ پنگ از توپ پلاستیکی
استفاده می کنید ، در عمل می توانید جریان منحرف شده که به دستتان برخورد
می کند را احساس کنید.

جریان هوا را کمی کج کنید و توجه کنید که توپ همچنان معلق می ماند.

توپ را در جریان هوا متعادل کرده وسشوار و توپ را به طرف یک دیوار ببرید (کنج اتاق بهتر است) . افزایش ارتفاع توپ را ملاحظه کنید .



[h=1]چه اتفاقی در حال وقوع است؟
[/h]وقتی توپ در جریان هوا معلق است، هوای بالارونده به زیر توپ برخورد
کرده و یک ناحیه ی پر فشار در آن جا بوجود می آورد . ناحیه ی پر فشار زیر
توپ از افتادن آن بر اثر کشش جاذبه ی زمین جلوگیری می کند.

وقتی توپ را اندکی از جریان هوا خارج می کنید، هوا در اطراف قوس توپ که
به مرکز جریان هوا نزدیک است، جریان پیدا کرده، و به سمت بالا می رود.
جریان هوای روبه بالا نیرویی به سمت داخل به توپ وارد می کند (درست مثل
نیرویی که جریان هوای رو به پایین زیر یک هلیکوپتر به پره های آن وارد می
کند). این توضیح براساس قانون عمل و عکس العمل نیوتون می باشد.

طریقه ی دیگر توجیه این رویداد آن است که وقتی هوا قوسی را پیرامون توپ
طی می کند، باعث می شود فشار هوا کم شده و فشار هوای جو ساکن در طرف دیگر
توپ، آن را به طرف جریان هوا هل دهد.

 

Campus

عضو جدید
کاربر ممتاز
آزمایش تعادل چون ساده هستش

آیا این مهم است که کدام سر چوب بالا باشد؟



توزیع جرم یک جسم، بیان کننده ی مرکز ثقل و تکانه ی زاویه ای آن جسم وتوانایی شما برای متعادل کردن آن می باشد.



[h=1]وسایل مورد نیاز
[/h]
  • یک میله یا چوب دستی به طول تقریبی 90 سانتیمتر
  • مقداری خمیر
[h=1]شرح آزمایش
[/h]مقداری خمیر (یک مشت) را در 20 سانتیمتری انتهای میله بچسبانید.

میله را طوری عمودی نگه دارید که سمتی که خمیر قرار دارد رو به پایین
باشد. سعی کنید آن را روی کف دست متعادل نگه دارید. حالا میله را وارونه
کرده و از سمت دیگر متعادل نگه دارید. متعادل کردن میله در کدام حالت آسان
تر است؟

خواهید دید که در حالت دوم آسان تر است.



[h=1]چه اتفاقی در حال وقوع است؟
[/h]وقتی خمیر در بالا قرار دارد، میله آرام تر می چرخد و زودتر و راحت تر
می توانید آن را متعادل کنید. وقتی در پایین قرار دارد، میله اینرسی
دورانی کم تری داشته و سریع تر می افتد. هر چقدر خمیر دورتر از محور دوران
(مانند دست شما) قرار داشته باشد ، اینرسی دورانی بیشتر می شود و میله آرام
تر می چرخد. جسمی با جرم زیاد اینرسی زیادی دارد. همان طور که تغییر دادن
حرکت جسمی که لختی زیادی دارد مشکل است، تغییر حرکت چرخشی جسمی با لختی
دورانی زیاد نیز سخت است.

می توانید با انجام آزمایش زیر اثر تغییر در لختی را احساس کنید: میله
را از سمتی که به خمیر نزدیک است در دست گرفته و همانند وقتی که می خواهید
ریسمان چوب ماهیگیری را در آب پرتاب کنید، آن را به سرعت به عقب وجلو حرکت
دهید. سپس میله را وارونه کرده و با آن سرش که از خمیر دور است نیز آزمایش
را انجام دهید. در کدام حالت چرخاندن میله مشکل تر است؟ خواهید دید که در
حالت دوم سریع چرخاندن آن خیلی مشکل تر است. جرم میله تغییر نکرده بلکه
توزیع جرم آن نسبت به دست شما تغییر کرده است. لختی دورانی به توزیع جرم
میله بستگی دارد.
 

Campus

عضو جدید
کاربر ممتاز
با کمک دو قطعه طلق که توسط لایه ی نازکی از هوا جدا شده اند ، می توان الگوهای تداخلی ساخت.



وقتی نور به دو سطح شفاف که فاصله ی کمی از هم دارند می تابد ، قسمتی
از نور از هر یک از سطوح منعکس می شود. اگر فاصله ی بین دو سطح مضربی از
نصف یا کل طول موج باشد به ترتیب تداخل سازنده یا ویرانگر اتفاق می افتد و
یک الگوی تداخلی تشکیل می شود.



[h=1]وسایل مورد نیاز
[/h]
  • دو قطعه ورق طلق
  • کاغذ رسم تیره
  • یک قطعه ی پلاستیکی شفاف قرمز
  • نوار چسب
  • منبع نور ( چراغ مطالعه یا ... )
[h=1]شرح آزمایش
[/h]سطوح طلق ها را با الکل و پارچه ی نرم تمیز کنید. سپس آن ها را محکم
به هم فشار داده و برای اینکه در همین حالت ثابت باقی بمانند ، لبه های آن
ها را با نوارچسب بچسبانید. روی یکی از سطوح را باکاغذ تیره بپوشانید تا
الگوها ی تداخلی واضح تر دیده شوند.

سطوح طلقی را در برابر یک منبع نور قوی طوری در دست بگیرید که طرفی که
کاغذ تیره قرار دارد مانند شکل در زیر باشد. الگوهای رنگی تداخل را مشاهده
کنید. در صورت خم کردن یا فشردن سطوح ، الگوها تغییر خواهند کرد. توجه
کنید که این الگوها شباهت زیادی به خطوط تراز در نقشه های توپوگرافی دارند.
حالا قطعه ی پلاستیکی قرمز را بین منبع نور وسطوح قرار دهید. ملاحظه کنید
که اینبار الگوها فقط قرمز وسیاه هستند.



[h=1]چه اتفاقی در حال وقوع است؟
[/h]امواج نور از دوسطحی که توسط لایه ی نازک هوا از هم جدا شده اند ،
منعکس می شوند. این امواج پس از بازتاب از سطوح با یکدیگر برخورد می کنند و
می توانند اثر یکدیگر را تقویت کرده یا از بین ببرند. این تقویت شدن یا از
بین رفتن تداخل سازنده و ویرانگر نامیده میشود. این اثر است که باعث بوجود
آمدن الگوهای تداخلی می شود.

نور سفید از رنگ های مختلفی تشکیل شده که با هم مخلوط شده اند. وقتی
امواج نور یک رنگ خاص به هم رسیده و یکدیگر را از بین می برند ، آن رنگ از
رنگ های نور سفید حذف می شود. بطور مثال وقتی امواج نور آبی از بین می روند
، آنچه از نور سفید پس از حذف نور آبی باقی می ماند ، رنگ زرد ( مکمل رنگ
آبی ) است. ضخامت لایه ی بین دوسطح تعیین می کند کدام رنگ از بین می رود.
بطور مثال اگر فاصله ی بین دو سطح به اندازه ی نصف طول موج نور آبی( یا
مضربی از آن ) باشد ، قله های امواج نور آبی که از سطح بالایی لایه ی هوا
منعکس می شوند ، دره های امواج نور آبی منعکس شده از سطح پایین را از بین
برده و موجب از بین رفتن نور آبی می شوند.

این چیزی است که اتفاق می افتد: تصور کنید که فاصله ی بین دو سطح نصف
طول موج نور آبی است. وقتی یک موج به سطح بالایی لایه ی هوا برخورد می کند
بخشی از آن منعکس و بخش دیگر به راه خود ادامه می دهد. در مقایسه با سطحی
که از سطح بالایی لایه منعکس می شود ، بخشی که عبور کرده و از سطح پایین
منعکس می شود ، به اندازه ی یک طول موج بیشتر در لایه ی هوا حرکت می کند (
نصف طول موج می رود و نصف طول موج بر می گردد ). به علاوه موجی که از سطح
پایین منعکس می شود وارونه می شود. اثر خالص نهایی این است که قله و دره ی
نور آبی منعکس شده از دو سطح ، با هم ترکیب شده و یکدیگر را از بین می
برند. به دلیل اینکه طرح الگوهای تداخلی به فاصله ی بین دو سطح بستگی دارد
چیزی که در عمل می بینید نقشه ی توپوگرافی فاصله ی بین دو سطح است.

پس از قرار دادن یک ***** قرمز جلوی منبع نور فقط فریزهای قرمز و سیاه
پدیدار می شوند. در جایی که تداخل ویرانگر صورت می گیرد هیچ نور قرمزی وجود
ندارد که به چشم شما برسد ، بنابراین شما سیاه می بینید. هر جا تداخل
سازنده صورت گیرد شما قرمز خواهید دید.

 

Campus

عضو جدید
کاربر ممتاز
آزمایش میله ی سرد و گرم

جسام با سرد و گرم شدن تغییر اندازه می دهند.



تغییر در دما باعث می شود اجسام منبسط یا منقبض شوند. اگر شما آب سرد
را روی لیوان داغ بریزید ، ممکن است بشکند ، زیرا قسمتی از لیوان سریعتراز
بقیه قسمت های آن منقبض می شود . شما می توانید سرپوش مربا را با ریختن آب
داغ روی آن باز کنید ، که علت آن انبساط سرپوش فلزی نسبت به شیشه است . از
خاصیت انقباض و انبساط اجسام می توان برای ساختن دما سنج و ترموستات
استفاده نمود .



[h=1]وسایل مورد نیاز
[/h]
  • لوله ی مسی به طول 90 إلی 180 سانتی متر
  • یک قیف کوچک
  • لوله ی پلاستیکی 30 سانتی متری ( اندازه ای را انتخواب کنید که
    لوله ی مسی و قیف درون آن قرار گیرند).

  • حلقه ی نگاهدارنده ( برای نگه داشتن قیف )
  • گیره ی "c" شکل
  • یک سطل
  • دو قطعه چوب صاف
  • سوزن بلند
  • خلال دندان
  • آب گرم
  • آب سرد
[h=1]شرح آزمایش
[/h]یک انتهای لوله ی مسی را درون لوله ی پلاستیکی کرده . و انتهای قیف را
درون لوله ی پلاستیکی قرار دهید و مطمئن شوید که لوله ها راحت قرار
گرفتند.



حلقه را طوری قرار دهید که بتواند قیف را چند اینچ بالاتر از سر میز
نگاه دارد ، لوله ی مسی را نیز طوری قرار دهید که انتهای دورتر آن از قیف
چند اینچی از سر میز بیرون بزند . یک قطعه چوب زیر لوله ی مسی نزدیک قیف
جاسازی کنید و لوله و قطعه ی چوبی را محکم به میز ببندید .

قطعه چوب دوم را در انتهای دیگر لوله قرار دهید . سوزنی را بین لوله ی
مسی و قطعه چوب ، عمود برلوله قرار دهید. مطمئن شوید که روزنه ی سوزن در
امتداد قطعه چوب است . خلال دندانی را درون روزنه ی سوزن قرار دهید . وقتی
لوله منقبض یا منبسط شود ، سوزن می چرخد وخلال دندان ، از حالت ایستاده
کمی شیب می گیرد و چرخش سوزن را آشکار می کند.

سطل را در زیر انتهای لوله ی مسی که در لبه ی میز قرار داده شده ،
بگذارید . آبی که درون لوله ی مسی می ریزید ، درون سطل ریخته می شود.

آب داغ را درون قیف ریخته تا لوله گرم شود . برای نتیجه بهتر آب را تا
نقطه ی جوشش آن ، گرم کنید . وقتی که آب داغ را درون قیف می ریزید ، توجه
کنید که سوزن در چه جهتی می گردد. سپس فوراً آب سرد را درون قیف ریخته و به
جهت چرخش سوزن توجه کنید . .



[h=1]چه اتفاقی در حال وقوع است؟
[/h]لوله ی مسی مانند هر جسمی از اتم هایی ساخته شده که دائماً در حال
ارتعاش اند . هر چه دما بالاتر باشد ارتعاششان نیز سریع تر است . وقتی که
آب داغ را درون لوله می ریزید، گرما از آب به لوله منتقل می شود ، و به
اتمهای مس انرژی می دهد که باعث ارتعاش سریع تر آنها می شود. این سریع تر
شدن ارتعاشات اتم ها باعث برخورد بیشتر آنها شده ، بنابراین فاصله ی بین
اتم ها بیشتر می شود ، در نتیجه کل لوله بلندتر و پهن تر شده و سوزن با
انبساط آن می چرخد.

وقتی که آب سرد را درون لوله می ریزید، اتمهای مس انرژی گرمائی شان را
به آب می دهند ، و از شدت ارتعاششان کاسته می شود ونزدیک به هم حرکت می
کنند . لوله جمع می شود و سوزن در جهت مخالف می چرخد.

لوله ی مسی به طول 1 متر به ازاء هر یک درجه سلسیوس افزایش دما ، 0017/0 متر افزایش طول می یابد .
 

Campus

عضو جدید
کاربر ممتاز
وقتی یک قطعه آهن خیلی داغ می شود چیزی طول نمی کشد تا به آهنربا بچسبد.



یک تکه آهن بطور معمول جذب آهنربا می شود، اما وقتی شما آهن را بقدر
کافی تا دمای خاصی گرم کنید(نقطه ی کوری نام دارد) ، آهن خاصیت خود را برای
آهنربا شدن از دست می دهد . انرژی گرمایی، اتم های آهن را به حرکت وا می
دارد بطوری که دیگر نمی توانند در یک خط قرار گیرند و میدان مغناطیسی
ایجاد کنند .



[h=1]وسایل مورد نیاز
[/h]
  • یک آهنربای کوچک
  • تکیه گاهی برای نگه داشتن آونگ آهن ربائی و سیم
  • یک باتری یا منبع تغذیه 6-ولتی
  • دو سیم هادی الکتریکی با گیره سوسماری در دو انتهای آن
  • یک سیم باریک ( به طول تقریبی 8 سانتی متر)
  • طنابی به طول تقریبی 30 سانتی متر
[h=1]شرح آزمایش
[/h]همانند شکل پایه ای برای نگه داشتن طناب وآهنربا بسازید. آهنربا را
بوسیله ی نخ به پایه ببندید و با آن آونگی به طول تقریبی 10 سانتی متر
بسازید . سیم را به حالت کشیده بین دو تیرک ، وصل کنید . بطوریکه در نزدیک
ترین فاصله اش با آهنربا ، 5/2 سانتی متر با آن فاصله داشته باشد .




یک سر گیره ها ی هادی را به ورودی باتری وصل کنید ، و سر دیگر آن را به
سیم آهنی ببندید البته در دو طرف آهنربا . جریان از سیم عبور می کند و
باعث گرم شدن سیم می شود . از موقعی که آهن داغ شد و شروع به درخشیدن کرد ،
آهنربا از آن دور می شود . گیره ها را از سیم جدا کرده ، و بگذارید سیم
سرد شود ، توجه کنید که وقتی سیم سرد می شود آهنربا دوباره به آن می چسبد .


اگر سیم به اندازه ای که قرمز شد گرم نشد ، گیره ها را به هم نزدیکتر کنید.



[h=1]چه اتفاقی در حال وقوع است؟
[/h]سیم آهنی از اتم هایی درست شده که مانند یک آهنربای کوچک عمل می کنند ،
هر کدام به تنهایی قطب شمال و جنوب دارند. هر کدام از این اتمها در جهتی
هستند ، بنابر این آهن میدان مغناطیسی خالصی ندارد . ولی وقتی شما آهنربا
را بالای آن می گیرید ،اتم های آهن در یک خط قرار می گیرند. این اتم های هم
سو شده مغناطیسی ،آهن را آهنربا می کنند . بنابر این آهن به آهنربای اصلی
می چسبد .

دمای بالا می تواند این فرآیند را مختل کند . انرژی گرمایی ، اتمهای
آهن را به جلو و عقب به جنبش درمی آورد و جهت گیری مغناطیسی آنها را بر هم
می زند . وقتی جنبش های اتم ها خیلی زیاد شود ، اتم های مغناطیسی نمی
توانند به درستی جهت گیری کنند ، و آهن خاصیت آهنربایی خود را از دست می
دهد . دمایی که در آن اتم ها تا این حد به جنبش درمی آیند را " دمای
بحرانی" می نامند .



[h=1]پیوست
[/h]درون زمین ، یک هسته ی آهنی مذاب وجود دارد . این آهن مذاب در دمایی
بالاتر از دمای بحرانی قرار دارد و بنابراین نمی تواند مغناطیسی شود . ولی
زمین توسط دوقطب مغناطیسی شمال و جنوب ، مغناطیسی می شود . میدان مغناطیسی
زمین توسط آهنربای الکتریکی عظیمی پدید آمده که جریان الکتریکی درون هسته ی
آهنی مایع، آنرا بوجود آورده است .
 

Campus

عضو جدید
کاربر ممتاز
میدان مغناطیسی بزرگ تر از میدان مغناطیسی زمین تولید کنید.
عکس پیدا نشد​

اگر سیم جارختی رنگ شده ( یا جلا داده شده ) است، دو سر آن را حدوداً به اندازه ی 5/2 سانتی متر با ناخن یا چاقو طوری بتراشید که فلز آن نمایان شود.
سیم جارختی را از سوراخ مقوا بگذرانید و یک سر آن را بطور عمودی به پایه آویزان کنید ( به شکل نگاه کنید ).
قطب نماها را در یک دایره در اطراف سیم طوری قرار دهید که سیم در مرکز دایره باشد.
یک سر هر یک از سیم ها را توسط گیره ی سوسماری به باطری وصل کنید.
در این حالت ( که جریانی در سیم برقرار نیست ) به جهتی که عقربه ی قطب نماها نشان می دهند ، توجه کنید. مقوا را چرخانده و ببینید عقربه ی قطب نماها این بار چه جهتی را نشان می دهند. نوک عقربه ها در هر دو حالت شمال را نشان می دهند ( موازی با خطوط میدان مغناطیسی زمین قرار می گیرند ).
هر یک از دو گیره را به یک سر سیم جارختی ، که قبلاً از رنگ پاک شده است، وصل کنید . به محض برقرار شدن جریان در سیم، چه اتفاقی برای قطب نماها می افتد؟
اگر جریان الکتریکی به اندازه ی کافی بزرگ باشد، عقربه ها در جهت مماس با دایره ای به مرکز نقطه ای که سیم از آن می گذرد قرار می گیرند.
دوباره مقوا را بچرخانید. جهتی که عقربه ی قطب نماها نشان می دهند ، چه تغییری می کند؟
خواهید دید که قطب نماها همچنان جهت خط مماس بر دایره ای به مرکز سیم را نشان می دهند.
سیم ها را به مدت طولانی به سیم جارختی وصل نکنید زیرا ممکن است باطری خالی شود. چند ثانیه اتصال برای مشاهده ی نتیجه ی مورد نظر کافیست.
جای سر سیم ها را از طرفی که به باطری متصل اند عوض کنید. چه اتفاقی می افتد؟
هنگامی که جهت جریان الکتریکی معکوس می شود، جهتی که عقربه ی قطب نماها نشان می دهند نیز معکوس می شود.

چه اتفاقی در حال وقوع است ؟
از آنجاییکه زمین یک آهنربا است، عقربه ی قطب نما بطور طبیعی با این میدان هم سو می شود. به دلیل اینکه قطب های ناهمنام یکدیگر را جذب می کنند، قطب شمال مغناطیسی قطب نما، به طرف قطب جنوب مغناطیسی زمین قرار می گیرد ( قطب جنوب مغناطیسی زمین در شمال کانادا قرار دارد! این اشتباه چاپی نیست. قطب جنوب مغناطیسی زمین نزدیک قطب شمال جغرافیایی زمین قرار دارد! ).
جریان گذرنده از سیم جارختی، در اطراف آن یک میدان مغناطیسی بوجود می آورد که این میدان در نزدیکی سیم، بزرگ تر از میدان مغناطیسی زمین است. شکل این میدان مغناطیسی جدید را می توانید با رسم دایره های هم مرکز، به مرکز سیم جارختی، در ذهن خود تجسم کنید.
هر چقدر فاصله تا سیم کم تر باشد ، میدان مغناطیسی حاصل از جریان در آن قوی تر است. عقربه های قطب نماها، خود را با میدان مغناطیسی خالص حاصل از مجموع میدان مغناطیسی زمین و سیم جارختی در محل قطب نما، هم راستا می کنند. به دلیل اینکه میدان مغناطیسی حاصل از سیم در اطراف آن خیلی قوی تر از میدان مغناطیسی زمین است، اساساً عقربه ی قطب نما در جهت میدان مغناطیسی سیم قرار می گیرد.
وقتی شما جهت جریان سیم را عوض می کنید، جهت میدان مغناطیسی در اطراف سیم نیز معکوس می شود و در نتیجه جهتی که عقربه ی قطب نماها نشان می دهند، معکوس می شود.

پیوست
برای یافتن جهت میدان مغناطیسی در یک سیم، می توانید از قانون دست راست استفاده کنید :
با دست راست طوری سیم حامل جریان را در دست بگیرید که شست شما در جهت جریان در سیم قرار گیرد ( به شکل نگاه کنید. در ضمن به خاطر داشته باشید که جهت جریان از سر مثبت باطری به سر منفی آن می باشد ).

در این حالت جهت چرخش چهار انگشت دیگر شما جهت میدان مغناطیسی را نشان خواهد داد. اگر یک قطب نما در اطراف سیم وجود داشته باشد ، عقربه ی آن جهت چرخش انگشتان شما را نشان خواهد داد.
 

Campus

عضو جدید
کاربر ممتاز
دو سیم حامل جریان موازی به هم نیرو وارد می کنند.
http://www.www.www.iran-eng.ir/img/daneshnameh_up/f/fb/fa18.jpg​

وقتی جریان الکتریکی وارد سیم می شود، یک میدان مغناطیسی در اطراف سیم بوجود می آد. اگر شما دو سیم حامل جریان را کنار هم قرار دهید، میدان مغناطیسی اطراف هر سیم به دیگرسیم حامل جریان، نیرو یی وارد می کند. این نیروها می توانند دو سیم حامل جریان را از هم دور یا به یکدیگر نزدیک کنند.

[h=1]وسایل مورد نیاز[/h]
  • یک عدد باطری 6-ولتی ( یا یک منبع جریان معادل آن )
  • دو عدد سیم مسی که در هر انتهایشان یک گیره ی سوسماری وجود دارد
  • میله یا چوبی برای ایستاندن
  • نوار چسب
  • فویل آلومینیوم

[h=1]شرح آزمایش[/h]با چوب یا میله، پایه هایی مانند شکل زیر، برای سیم ها طراحی کنید.
http://www.www.www.iran-eng.ir/img/daneshnameh_up/5/55/fa19.jpg​

نواری ازفویل آلومینیوم به پهنای حدود 1 سانتی متر و طول 60 سانتی متر ببرید. یکی از دو سر نوار را مانند شکل به میله d ایستا بچسبانید و آن را حلقه کنید و مطمئن شوید که دو سرنوار هیچ اتصالی با هم ندارند. یک سر نوار را به سیم مسی بسته و سر دیگر آن را آزاد بگذارید.
http://www.www.www.iran-eng.ir/img/daneshnameh_up/7/7c/fa20.jpg​

دو سر نوار آلومینیومی را به سیم مسی بسته و ببینید که بخش پایینی و بالایی حلقه یکدیگر را دفع می کنند. با نزدیک کردن دو سر نوار ( بدون تماس )، دفع آن نیز بیشتر می شود. حال نوار را طوری آویزان کنید که دو سر آن روی هم بیفتند، بطوری که یک اتصال الکتریکی خوب برقرار کنند. یک سر سیم را به آن قسمتی که روی هم افتاده وصل کرده وسر دیگر سیم را به قسمت پائینی حلقه ( با توجه به اینکه حلقه را از هم باز نگه داشته اید )، وصل کنید.
توجه کنید که وقتی جریان برقرارمی شود، دو طرف حلقه همدیگر را جذب می کنند.

[h=1]چه اتفاقی در حال وقوع است؟[/h]سیم حامل جریان، در اطراف خود یک میدان مغناظیسی تولید می کند که بصورت دایره وار دور سیم بوجود می آید. وقتی جریان از درون میدان مغناطیسی می گذرد، میدان نیروئی به آن اعمال می کند. بنابراین هر سیم حامل جریان، میدان مغناطیسی در منطقه ی سیم دیگر ایجاد کرده و در نتیجه به سیم دیگر نیرو اعمال می کند. دو سیم موازی حامل جریان یکدیگر را جذب یا دفع می کنند که این بستگی به جهت جریان درون دو سیم دارد. اگر جهت جریان های دو سیم یکی باشد، دو سیم همدیگر را جذب و اگر جهت جریان های دو سیم خلاف یکدیگر باشند، دو سیم همدیگر را دفع می کنند.
نیروئی که در فویل آلومینیومی ایجاد می شود بسیار کوچک است و این به خاطر این است که جریانی که درآلومینیوم ایجاد می شود کوچک است، فقط دو آمپر. جریان های قویتر نیروهای قوی تری ایجاد می کنند. به طور مثال ، با استفاده از سیم های حامل 400 آمپر، نیروهائی بالای 10000 برابر نیروئی که ما در این آزمایش ایجاد کردیم، تولید می شود.
 

Campus

عضو جدید
کاربر ممتاز
چگونه می توان با استفاده ازروش های علم فیزیک مرکز ثقل یک خط کش را تعیین کرد؟
http://www.www.www.iran-eng.ir/img/daneshnameh_up/b/b2/ov10.jpg​


[h=1]وسایل مورد نیاز[/h]
  • یک خط کش
  • یک وزنه (یا سنگ)

[h=1]شرح آزمایش[/h]خط کش را طوری در دست بگیرید که هر یک از دو انتهای آن روی یک انگشت باشد. سپس انگشتان را به هم نزدیک کنید تا به هم برسند. دو انگشت شما زیر نقطه ی مرکز ثقل به هم می رسند.
وزنه (یا سنگ) را با نوار چسب به نقطه ای دلخواه از خط کش ببندید و آزمایش را با دو انگشت تکرار کنید. محل وزنه را تغییر داده و آزمایش را تکرار کنید. دو انگشت شما همیشه در زیر نقطه ی مرکز ثقل به هم می رسند.

[h=1]چه اتفاقی به وقوع پیوسته است؟[/h]مرکز ثقل خط کش نقطه ایست که شما می توانید آن را روی یک انگشت بطور متعادل نگهدارید. هنگامیکه خط کش را با دو انگشت نگه داشته اید، غالبا یک انگشت (آن که به مرکز ثقل نزدیک تر است) نسبت به انگشت دیگر اندکی وزن بیشتری متحمل می شود. وقتی انگشتان را به هم نزدیک تر می کنید، آن انگشتی که وزن کم تری را حمل می کند، راحت تر و سریع تر حرکت می کند. حرکت دو انگشت بطور متناوب با هم جابجا می شود تا اینکه در مرکز ثقل، جایی که هر دو به یک مقدار وزن را تحمل می کنند، به هم برسند.
 

Campus

عضو جدید
کاربر ممتاز
مغز شما اطلاعات دریافت شده توسط چشمتان را به طور شگفت انگیزی با هم ترکیب می کند.



هنگامی که به اطراف خود می نگرید، امکان دارد اطلاعاتی که توسط دو چشم
خود دریافت می کنید، با هم مغایر باشند. آیا می دانید در اینگونه موارد
مغزتان چگونه رفتار می کند؟ آیا گیرنده هایی که در مغز قرار دارند مستقل از
هم عمل می کنند یا متأثر از یکدیگرند؟ باانجام آزمایش زیرخواهید فهمید که
هر یک از دو چشم چگونه بر دیگری تأثیر می گذارند.



[h=1]وسایل مورد نیاز[/h]
  • یک پرده ی سفید کاملاً روشن، یا دیوار سفید یا ورق سفید کاغذ
  • چند ورق کاغذ سفید مثل کاغذ فتو کپی یا کاغذ تایپ
  • نوار شفاف


سه ورق کاغذ را بصورت لوله هایی به طول 28 سانتی متر و قطر تقریبی 5/1
سانتی متر درآورید. برای جلوگیری از باز شدن کاغذها آن ها را چسب بزنید.
یکی از لوله ها را طوری فشار دهید که سطح مقطع آن بصورت یک بیضی پهن درآید (
همانند شکل زیر ).



تکه ای کاغذ را بصورت نواری به عرض تقریبی 4/6 سانتی متر و طول تقریبی
28 سانتی متر ببرید. این نوار را پیچانده و با آن لوله ای به قطر 5/1سانتی
متر و طول 28 سانتی متر بسازید.

با این لوله های کاغذی می توانید چهار آزمایش انجام دهید:

1 . سوراخی روی دست

2 . همپوشانی نقاط

3 . دایره ها یا بیضی ها

4 . روشن تر یا تاریک تر ؟



[h=1]
1 . سوراخی روی دست
[/h]

[h=1]شرح آزمایش[/h]یکی از لوله های کاغذی را ( که با یک ورق کامل ساخته اید) در دست
راست خود نگه دارید. در حالی که هر دو چشم خود را باز نگه داشته اید، با
چشم راست به درون لوله نگاه کنید. حال کف دست چپ خود را جلوی صورت آورده و
همانند شکل زیر، در سمت چپ لوله نگه دارید.



در کف دست خود یک سوراخ خواهید دید.



[h=1]چه اتفاقی در حال وقوع است؟[/h]یکی از چشم ها یک دست، و دیگری یک سوراخ می بیند. چشم و مغز شما دو
تصویر را با هم ترکیب کرده و یک دست با سوراخی در وسط آن می آفریند!



[h=1]
2 . همپوشانی نقاط
[/h]

[h=1]شرح آزمایش[/h]دو لوله ی کاغذی برداشته و روی دو چشم خود نگه دارید و از درون آن ها
به پرده ی سفید ( یا دیوار سفید ) نگاه کنید. ابتدا یکی از دو چشم را بسته ،
سپس باز کنید و دیگری را ببندید. آیا روشنی نقطه ای که از درون لوله ها می
بینید ، با هر دو چشم یکسان است؟

لوله های کاغذی را حرکت دهید تا قسمتی از دونقطه روشن روی هم بیفتد. توجه کنید که آن قسمت پرنورتر است.

نقطه ها را بطور کامل روی هم بیاندازید. آیا نقطه ی ترکیبی روشن تر از
نقاط تنها به نظر می رسد؟ با بستن یک چشم این موضوع را تحقیق کنید.



[h=1]چه اتفاقی در حال وقوع است؟[/h]وقتی فقط بخشی از دو نقطه را روی هم می اندازید، چشم و مغز شما نتیجه
می گیرند که مجموع دو نقطه ی روشن باید از یک نقطه ی تنها روشن تر به نظر
برسند. وقتی دو نقطه به طور کامل روی هم می افتند، به نظر می رسد که مغز
شما یکی از آن ها را نادیده می گیرد.



[h=1]
3 . دایره ها یا بیضی ها
[/h]

[h=1]شرح آزمایش[/h] یکی از لوله های کاغذی مدور را روی یک چشم و لوله ای که سطح مقطع آن
را به صورت بیضی در آورده اید را روی چشم دیگر بگذارید. با دو لوله به
دیوار سفید نگاه کرده و نقاط روشن را روی هم قرار دهید. دایره می بینید یا
بیضی؟ جای لوله ها را با یکدیگر عوض کرده و آزمایش را تکرار کنید. اگر شما
در ابتدا فقط دایره را می دیدید، حال فقط بیضی را می بینید.



[h=1]چه اتفاقی در حال وقوع است؟[/h]مغز و چشمان شما در ادغام کردن تصاویر مشکل دارند. بیشتر اشخاص یک چشم
غالب دارند. مغز این افراد تصویری که از چشم غالب می آید را انتخاب می
کند. بعضی از افراد هم چشم غالب ندارند و بنابراین دو شکل روی هم افتاده را
می بینند. بهترین بازیکنان بیس بال چشم غالبی ندارند.



[h=1]
4 . روشن تر یا تاریک تر ؟
[/h]

[h=1]شرح آزمایش[/h]یکی از لوله هایی را که با ورق کاغذ کامل ساخته اید را برداشته و جلوی
یکی از چشمانتان بگیرید و در حالی که هر دو چشمتان باز است، به دیوار سفید
نگاه کنید. توجه کنید که نقطه ی نوری را که از درون لوله می بینید، روشن
تر از بدنه ی لوله به نظر می رسد.

همین کار را با استفاده از لوله ای که از نوار باریک کاغذی درست کرده
اید انجام دهید. توجه کنید که نقطه ی روشن، اینبار تاریک تر از بدنه ی لوله
است.



[h=1]چه اتفاقی در حال وقوع است؟[/h]گیرنده های نوری درون چشم شما، به محض دریافت نور، سیگنالی به مغزتان
می فرستند. گیرنده ای که نور را دریافت می کند، به گیرنده های مجاور نیز
سیگنال هایی می فرستد که باعث می شود حساسیتشان را نسبت به نور از دست
بدهند. وقتی بدون لوله به دیوار سفید می نگرید، یک زمینه با روشنایی
یکنواخت می بینید. زیرا همه ی گیرنده ها بطور مساوی تحریک شده اند. زمانی
که شما از درون لوله ای که با ورق کاغذی کامل درست شده است نگاه می کنید،
نقطه ی روشن با حلقه ی تاریک محاصره شده است. چون گیرنده های مرکز شبکیه
توسط سیگنال های حلقه ی تاریک بازداشته نشده اند، نقطه روشن تر به نظر می
رسد.

در مقابل از دیواره های لوله ی ساخته شده از نوار باریک کاغذی، نور می
تابد. وقتی از طریق این لوله ( با دیواره های نازک ) نگاه می کنید، نقطه
تاریک تر به نظر می رسد. زیرا نوری که از دیواره های لوله می تابد، حساسیت
گیرنده های مرکز شبکیه ی شما را می کاهد .
 

Campus

عضو جدید
کاربر ممتاز
خودتان را آن طوری که دیگران شما رامی بینند، ببینید.
http://www.www.www.iran-eng.ir/img/daneshnameh_up/c/cf/fa26.jpg​

دو آینهُ لولا شده می توانند چند تصویر از یک جسم تولید کنند. تعداد تصاویر به زاویهُ بین دو آینه بستگی دارد . شما می توانید با قرار دادن این دو آینه ی لولا شده بر روی یک آینه ی سوم، یک بازتابنده بسازید که همیشه نور را به مکانی که از آن آمده برمی گرداند.

[h=1]وسایل مورد نیاز[/h]
  • سه آینه به ابعاد 15 سانتی متر در 15 سانتی متر ( بهتر است از آینه ی پلاستیکی استفاده شود )
  • یک تکه مقوای نازک
  • نوار چسب

[h=1]شرح آزمایش[/h]دو عدد از آینه ها را به کمک چسب واز یک لبه طوری به هم بچسبانید که ( همانند یک لولا) به راحتی باز و بسته شوند ( شکل زیر ). مطمئن شوید که دو آینه به راحتی از 0 درجه تا 180 درجه باز وبسته می شوند.
http://www.www.www.iran-eng.ir/img/daneshnameh_up/5/5e/fa27.jpg​

برای ساختن یک تصویرنما ، آینه های لولا شده را روی مقوایی گذاشته ، و جسمی مانند سکه یا مداد را بینشان قرار دهید . آینه ها را با زوایای مختلفی باز کنید . و توجه کنید که هر چه زاویه بین دو آینه کوچک تر شود ، تعداد تصاویری که می بینید، بیشترمی شوند . جسم را بر داشته و ببینید که با کشیدن طرحی بین دو آینه چه اتفاقی می افتد.
چشم راستتان را ببندید و مستقیم به یکی از آینه ها بنگرید . توجه کنید که در تصویر، چشم چپتان بسته است . حال چشم راستتان را بسته و به دو آینه در حالی که زاویهُ بینشان 90درجه است، نگاه کنید.خواهید دید که در .آینه چشم راستتان بسته است
حال دو آینه را در حالیکه زاویه ی بینشان 90 درجه است، روی آینه ی سوم گذاشته و کنج بازتابنده را تشکیل دهید بطوری که سه آینه نیمی از یک مکعب را بسازند.
یک چشمتان را ببندید و درست به کنج آینه ها، جایی که هر سه بهم رسیده اند، خیره شوید . سر خود را بچرخانید ولی چشم راستتان روی کنج متمرکز باشد . دو چشمتان را باز کنید و به کنج آینه ها بنگرید . یکی از دو چشم شما به آینه نزدیکتر است و آن چشم غالب است.
http://www.www.www.iran-eng.ir/img/daneshnameh_up/a/a2/fa28.jpg​


[h=1]چه اتفاقی در حال وقوع است؟[/h] وقتی جسمی را بین دو آینهُ لولا شده قرار می دهید ، نوری که از جسم می آید قبل از اینکه به چشم شما برسد بین آینه ها به عقب و جلو منعکس می شود. در هر بار انعکاس، تصویری شکل می گیرد . تعداد تصاویری که شما می بینید به زاویهُ بین دو آینه بستگی دارد . هر چه شما این زاویه را کوچکتر کنید ، نور دفعات بیشتری بین دو آینه منعکس می شود و بنا براین شما تصاویر بیشتری می بینید.
شکل زیر نشان می دهد که چگونه تصویر در گوشهُ دو آینه با زاویهُ 90 درجه شکل می گیرد . پرتوهای نور با همان زاویه ای که به آینه برخورد می کنند، بازتابیده می شوند: به زبان فیزیک دانان، زاویه ی تابش با زاویه ی بازتابش برابر است.
http://www.www.www.iran-eng.ir/img/daneshnameh_up/e/e9/fa00.JPG​

بخشهای درونی کنج بازتابنده ، نور را موازی با مسیر اصلیش بازتاب می کنند. اگر شما نور باریکی از لیزر را نزدیک کنج بتابانید ، نور از آینه ای به آینه ی دیگر منعکس شده و موازی با نور اولیه خارج می شود. نوری که از مرکز چشمتان می آید مستقیم به مرکز چشمتان باز می گردد. بنابراین تصویر چشمتان در کنج آینه ها، متمرکزبه نظر می رسد .
کنج بازتابنده ، چندین بار تصویر را در هر بازتاب وارون می کند.

[h=1]پیوست[/h] کنج باز تابنده برای ساختن بازتاب دهنده های امنیتی برای ماشین ها، دوچرخه ها و علائم بکار می رود.
توپ تنیسی را به گوشهُ اتاقی پرتاب کنید ، بعد از چند جهش بین سه سطح به سمت شما بازمی گردد. .
پنج آینهُ چهار گوش را بطوری که سطح آینه ها بطرف درون باشند ، به هم چسبانیده و جعبه ای بسازید . سپس آینه ی ششم را با زاویهُ 45 درجه روی قسمت باز جعبه قرار دهید . حال شما می توانید درون جعبه را ببینید .
برای انجام یک آزمایش عددی، زوایای زیر را روی مقوا بنویسید : 180 درجه، 90 درجه، 60 درجه، 45 درجه، 36 درجه، 30 درجه و 20 درجه. به این خاطر این زوایا را انتخاب کردیم که وقتی آنها را بر 360 تقسیم می کنیم، حاصل عدد زوج می شود. دو آینه ای را که بهم چسبانده اید، در این زوایا قرار داده و جسمی دربینشان بگذارید . تعداد تصاویری را که می بینید بشمارید . شما می توانید قانون زیر را اثبات کنید : با تقسیم عدد 360 برمقدار زاویهُ بین دو آینه، عددی برابر با تعداد تصاویر بعلاوهَُ یک بدست می آید.
 

Campus

عضو جدید
کاربر ممتاز
دو آونگ که از یک تکیه گاه آویخته شده اند را در نظر بگیرید که حرکت یکی بر دیگری تاُ ثیر گذارد و دو آونگ با یک طرح عقب و جلو می روند.

[h=1]وسایل مورد نیاز[/h]
  • دو قوطی پلاستیکی فیلم عکاسی 35 میلی متری
  • سکه
  • دو قطعه سیم با روکش آهنی (هر کدام با طولی حدود 20 سانتی متر)
  • یک تکه طناب ( با طولی حدود 90 سانتی متر)
  • دو حلقهُ عمودی ( یا هر وسیلهُ دیگری برای بستن طناب به آن)

[h=1]شرح آزمایش[/h]طناب را بین دو حلقه با فاصلهُ 50 تا 75 سانتی متر بکشید و محکم کنید. در مرکز هر کدام از قوطی های فیلم سوراخی ایجاد کنید طوری که سیم با روکش آهنی در آن فرو رود.
http://www.www.www.iran-eng.ir/img/daneshnameh_up/1/1e/fa31.jpg​

سر سیمی را خم کرده و طوری در حلقه بگذارید که نلغزد. سر دیگر آنرا نیز خم کرده و قوطی ها را روی طناب آویزان کنید. دو سیمی که قوطی ها به آن آویزان شده اند، باید دارای یک طول باشند. به میزان مساوی خاک یا سکه درون قوطی ها ریخته و آنها را از طناب طوری آویزان کنید که فاصله ی هر کدام، از دو سر طناب به یک اندازه باشد.
به آرامی یکی از آونگ ها را کمی به عقب کشیده و رها کنید . وقتی که آونگ به جلو و عقب تاب می خورد خواهید دید که آونگ دوم نیز شروع به تاب خوردن می کند. و با هر دور تابی که می خورد دامنه و سرعت آن بالا می رود. بالعکس آونگ اول با هر دور تابی که می خورد حرکتش کند می شود تااینکه می ایستد و در نتیجه آونگ دوم به تنهایی تاب می خورد . سپس این فرایند بر عکس می شود ، و بزودی آونگ اول شروع به تاب خوردن می کند و آونگ دوم می ایستد. این انتقال حرکت بطور مداوم تا زمانی که آونگها تاب می خورند تکرار می شود. آزمایش را با سیم هایی با کششها و یا طول های متفاوت انجام دهید خواهید دید که کشش و طول سیم ها در شدت و ضعف حرکت آونگ ها موُ ثرند.

[h=1]چه اتفاقی در حال وقوع است؟[/h]هر آونگی دارای یک بسامد تشدید یا طبیعی است ، که باعث می شود آونگ در هر ثانیه چند حرکت رفت و بر گشتی داشته باشد. بسامد تشدید به طول آونگ بستگی دارد. آونگ هایی با طول بیشتر بسامد کمتری دارند.
هر دور تابی را که آونگ اول می زند، طناب را کشیده ودر نتیجه باعث کشیده شدن آونگ دوم می شود. حال اگر دو آونگ طول یکسانی داشته باشند، کشش آونگ اول روی دومی درست در بسامد طبیعی آونگ دوم رخ می دهد. بنابراین آونگ دوم شروع به تاب خوردن می کند. آونگ دوم با کمی تاُخیر فاز نسبت به آونگ اول تاب می خورد. یعنی وقتی آونگ اول در بالاترین ارتفاع خود واقع است آونگ دوم در نیمهُ راه قرار دارد . هنگامی که آونگ دوم شروع به تاب خوردن می کند، آ ونگ اول را به عقب می کشد و در نتیجه حرکت آونگ اول را کند می کند ( اگر به تاب زمین بازی فکر کنید، به شما کمک خواهد کرد، وقتی شما تاب را در زمانهای مناسبی هل دهید ارتفاع تاب افزایش می یابد و اگر شما تاب را در زمانهای مناسبی هل ندهید ارتفاع تاب کاهش می یابد تااینکه بایستد ).
آونگ دوم آونگ اول را در زمانهای نا مناسب می کشد. سر انجام آونگ اول می ایستد و تمام انرژی خود را به آونگ دوم انتقال می دهد. انرژی دائماً گرفته و داده می شود تا زمانی که اصطکاک و مقاومت هوا همهُ آنرا از هر دو آونگ بگیرد.
اگر طول دو آونگ یکی نباشد، کشش آونگ اول، آونگ دوم را به طور نا منظم به حرکت وا می دارد. زیرا با بسامد طبیعی آن هماهنگی ندارد.
 

Campus

عضو جدید
کاربر ممتاز
با استفاده از پدیده ی تشدید ، شما می توانید دو آونگ را با تعداد نوسانات یکسان به نوسان در آورید .

[h=1]وسایل مورد نیاز[/h]
  • نوار چسب
  • نی
  • قیچی
  • دو عدد گیره
  • کاغذ
  • طناب باریک
  • دو مداد

[h=1]شرح آزمایش[/h] دو مداد را با چسب به لبهُ میز بچسبانید . دو طناب با طول مساوی (20 تا 30 سانتی متر) برداشته و دو تا گیرهُ ورق را به انتهای آنها ببندید و سر دیگر طناب را به انتهای مدادها وصل کنید . حال شما دو آونگ با طول برابر دارید. یک 5 تومانی به هر یک از گیره های کاغذ وصل کنید. با قیچی ، نی را به اندازهُ 15 سانتی متر ببرید، و از آن برای اتصال دو آونگ استفاده کنید. یکی از دو آونگ را کمی بطرف خود کشیده و رها کنید . توجه کنید که بعد از چند نوسان آونگ دوم با بسامدی برابر نوسان آونگ دوم شروع به نوسان می کند. با هر نوسان ، دامنه نوسان آونگ دوم افزایش می یابد . سر انجام با نوسان هایی هم آهنگ نوسان می کنند .

[h=1]چه اتفاقی در حال وقوع است؟[/h]هر آونگ یک دوره ی ارتعاش طبیعی دارد که فقط به طول آن وابسته است . بطور مثال با بستن وزنه به طنابی با طول 25 سانتی متر ،آونگ یک نوسان کامل خود را در 1 ثانیه انجام می دهد . دو آونگ در این آزمایش دارای بسامد طبیعی یکسانی هستند زیرا طول یکسانی دارند .
وقتی شما اولین نوسان یک آونگ را آغاز می کنید ، این باعث می شود که نی با یک بسامد جلو و عقب رود . هر موقعی که آونگ اول یک دور نوسان می کند ، نی به آونگ دوم یک هل کوچکی می دهد . به دلیل اینکه نی به آ ونگ دوم، با بسامد طبیعی خودش ضربه وارد می کند ، وزنه ها با هر ضربه بالا و بالاتر می روند .
 

Campus

عضو جدید
کاربر ممتاز
بیان دیگر گفته فیلسوف فرانسوی، رنه دکارت :
" من فرو می روم، پس هستم . "
http://www.www.www.iran-eng.ir/img/daneshnameh_up/7/7e/fa03.jpg​

بطری پلاستیکی حاوی مایعی را از هر دو طرف بفشارید تا فشار مایع درون آن تغییر کند. تغییر فشار درونی مایع ،غواص دکارتی را که می تواند یک قطره چکان یا یک خودکار باشد را تحت تاُثیر قرار داده و غواص در عکس العمل به این تغییر فشار شناور یا ته نشین شود.

[h=1]وسایل مورد نیاز[/h]غواص قطره چکانی

  • قطره چکان
  • یک لیوان بلند
  • آب ( تقریبا هم دمای اتاق )
  • بطری آبلیموی دو لیتری با سرپوش پیچشی
  • اختیاری : بطری خالی مایع ظرف شویی و یا شامپو

غواص خودکاری

  • خودکاری با بدنه پلاستیکی شفا ف
  • انبردست
  • به اندازهُ یک نخود فرنگی خاک رس
  • یک لیوان بلند
  • بطری آبلیموی دو لیتری با سرپوش پیچی
  • آب( تقریبا هم دمای اتاق )
  • اختیاری : بطری خالی مایع ظرف شویی و یا شامپو

[h=1]شرح آزمایش[/h]غواص قطره چکانی
لیوانی را پر از آبی با دمای اتاق کرده و کم کم آب را درون قطره چکان ریخته تا زمانی که قطره چکان در آب شناور شود و سر آن از آب بیرون بیاید .
بطری آبلیمو را با آب پر کنید . قطره چکان را در بطری انداخته و مواظب باشید تا میزان آب درون قطره چکان در حین این کار تغییر نکند و در آخر سرپوش بطری را محکم ببندید .
غواص خودکاری
فشنگ جوهر خودکار را با انبردست از آن خارج کنید. به آسانی درخواهد آمد. توجه کنید که خودکار خالی ، از یک سر باز و از سر دیگر بسته است . مقدار کمی خاک رس را دور لوله خودکار نزدیک سر باز آن بچسبانید ، بطوری که سوراخ ورودی آن را نبندد. این فقط برای سنگین کردن آن است .
شمامی توانید تکه ای دیگر از خاک رس را برداشته و سوراخ هوای لوله خودکار را با آن ببندید ، یا می توانید سوراخ هوا را باز بگذارید ، و بگذارید آب درون لوله بالاتر بیاید . اگر بخواهید می توانید ، لوله خودکاری با طول کوتاهتر بردارید . اگر شما طول لوله را کم کرده و یا سوراخ هوا را باز بگذارید ، نیاز به خاک رس کمتری برای درست کردن غواص شناور خواهید داشت . .
غواص را با قرار دادن سر باز آن به سمت پایین ، درون یک لیوان آب ، امتحان کنید . آنقدر خاک ازآن کم کنید یا به آن بیفزایید تا حدود 6 میلی متر آن بیرون آب قرار گیرد.
بطری آبلیمو را تا سر آن با آب پر کنید .غواص را با قرار دادن سر باز آن بسمت پایین درون بطری پر از آب قرار داده و در آخر سرپوش بطری را محکم ببندید .
بطری آبلیمو را فشار دهید تا غواص در آن شناور شود و یا بالا رود . شما می توانیدعکس العمل غواص را در بطری باریک صافی ، مانند بطری مایع ظرف شویی یا شامپو ، ببینید .
برای جالب تر شدن کار می توانید بر روی قطره چکان یا روی بطری شکل بکشید. بنابر این بعد از فشار دادن بطری ، تصویر مضحکی خواهید داشت.
http://www.www.www.iran-eng.ir/img/daneshnameh_up/c/c6/fa000.JPG​


[h=1]چه اتفاقی در حال وقوع است؟[/h]" ارشمیدس" فیلسوف یونانی اولین کسی بود که فهمید نیرویی که آب بسمت بالا به اجسام وارد می کند ، چه جسم شناور باشد چه زیر آب برود، برابر جرم مقدار حجمی از آب است که جسم جابجا می کند . این نیروی شناوری برابر وزن آب جابجا شده است .
وقتی شما بطری را فشار می دهید ، فشار را در هر نقطه ای از بطری افزایش می دهید . هر چه فشار آب بیشتر باشد، آب بیشتری وارد قطره چکان می شود و هوای درون آن فشرده می شود . این منجر به این می شود که قطره چکان آب کمتری را جابجا کند ، که شناور شدن آنرا می کاهد و باعث فرو نشینی آن می شود . وقتی شما بطری را آزاد کنید ، فشار کاهش می یابد و هوای درون حباب قطره چکان دوباره منبسط می شود. در نتیجه قطره چکان به سمت بالا می رود .
اگر از بطری باریک و صافی استفاده می کنید ، فشاراز دو وجه پهن بطری باعث می شود که فشار درون آن افزایش یابد ، اما فشارناشی از دو وجه باریک بطری باعث افزایش حجم و کاهش فشار درون بطری می شود . وقتی که این غواص به انتهای بطری برسد حتی اگر شما دیگر بطری را از دو وجه پهن آن فشار ندهید همانجا می ماند . حال شما باید دو وجه باریک بطری را فشار دهید تا غواص به سطح آب بیاید . در این حالت غواص همانجا می ماند حتی اگر بطری را فشار ندهید .
وقتی که غواص پایین می رود ، فشار بیرون غواص با عمق آب افزایش می یابد . این افزایش فشار مربوط به افزایش فشاری می شود که شما به بطری وارد کرده اید . وقتی که غواص به انتهای بطری می رسد و شما دست از فشار دادن بطری بر می دارید ، فشار حاصل از افزایش عمق آب ، حبابهای هوا را کمی می فشارد . اگر غواص در تعادل باشد ، این فشار کوچک حباب ها برای زیر آب نگه داشتن غواص کافی خواهد بود . در حالتی که شما دو وجه باریک بطری را می فشارید تا غواص بالا بیاید فرآیند معکوس می شود .
[h=1]پیوست[/h]وقتی قایقی شناور است ، وزن آن برابر نیروی رو به بالای آب است .
 

Campus

عضو جدید
کاربر ممتاز
چرا صحبت های تلفنی شما از فیبر نوری نفوذ نمی کنند؟
http://www.www.www.iran-eng.ir/img/daneshnameh_up/0/0a/fa32.jpg​

مواد شفاف مانند شیشه و آب می توانند نور را بهتر از آینه انعکاس دهند . تنها کاری که باید بکنید این است که از زاویهُ خاصی به آنها نگاه کنید.

[h=1]وسایل مورد نیاز[/h]
  • منبع نور( بهتر است لیزر را انتخاب کنید در غیر این صورت ازنور افکنی با نور باریک ومتمرکز شده استفاده کنید)
  • یک آکواریوم مستطیلی شکل پر از آب
  • چند قطره شیر(برای آنکه در آب آکواریوم ریخته شود تا پرتو نوردیده شود)

[h=1]شرح آزمایش[/h]آکواریوم را پر از آب کرده و چند قطره شیر در آن بریزید و آن را هم بزنید تا اینکه پرتو نور عبوری از آب را ببینید .
http://www.www.www.iran-eng.ir/img/daneshnameh_up/f/f8/fa666.JPG​

پرتو نور را به سمت بالا طوری بتابانید که از زیر به سطح آب برخورد کند . شما می توانید پرتو را از زیر سطح شفاف یا یکی از دو ضلع بتابانید. نور اتاق را کم کنید تا روشنایی داخل آکواریوم واضح تر شود. پرتو نور را طوری بتابانید که با زاویه ( یعنی کج ) به سطح آب برخورد کند . سپس شما می توانید پرتو بازتاب را درون آب، و پرتو شکست را در بیرون آب ببینید ( گرد و غبار هوا کمک می کند تا شما پرتو شکست را بهتر ببینید. می توانید کمی گرد گچ به هوا بپاشانید و یا اینکه با قرار دادن ورقی مسیر آن را بیا بید). بیشتر پرتو های نور از آب خارج می شوند و در صد کمی از آنها در آب بازتابیده می شوند. کم کم زاویه ای که پرتو با آن به سطح آب برخورد می کند را تغییر دهید . توجه کنید که پرتو نوری که از آب باز می تابد، زمانی روشنتر می شود که شدت نوری که به هوا می رود کم شود. همچنین توجه کنید که نور عبوری یا خم می شود یا می شکند.
آزمایش را تا زمانی که زاویه ای بیابید که نور عبوری کاملاً محو شود و تمام آن بازبتابد، تکرار کنید. این زاویه را زاویهُ بحرانی می نامند .

[h=1]چه اتفاقی در حال وقوع است؟[/h]بطور اعم، وقتی که پرتو نوری به سطح مشترک دو مادهُ شفاف، مانند هوا و آب، برخورد می کند، قسمتی از آن باز می تابد و قسمتی دیگر از سطح مشترک می گذرد و در مادهُ دیگر می شکند .

http://www.www.www.iran-eng.ir/img/daneshnameh_up/b/b1/fa33.jpg​

وقتی که زاویهُ مشخص از 49 درجه کمتر باشد، بخشی از پرتو ها آب را ترک می گویند.

http://www.www.www.iran-eng.ir/img/daneshnameh_up/1/1b/fa34.jpg​

وقتی که زاویهُ مشخص از 49 درجه بیشتر باشد، همهُ پرتوهای نور از سطح مشترک هوا وآب باز می تابد .

هر چه پرتو فرودی در هنگام برخورد با سطح ، از خط عمود دورتر باشد، بیشتر بازتاب می شود. هرگاه نور ازدرون ماده ای که سرعت نوردر آن کمتراست وارد ماده ای شود که سرعت نوردر آن بیشتراست ( بطور مثال از آب وارد هوا شود )، خمش به سمت سطح جدایی دو ماده است. در بعضی زوایا ، خمش آنقدر زیاد می شود که پرتو شکست درست در امتداد سطح پیش می رود و هیچ پرتوی خارج نمی شود .
بالاتر از این زاویه ( زاویهُ حد)، همهُ نور به درون آب باز می تابد. بنابراین پرتو بازتاب به درخشندگی پرتو فرودی است. این پدیده را "بازتاب کلی داخلی" می نامند. زیرا تقریباً 100% پرتو بازتاب می شود ، که خیلی بهتر از سطح بهترین آینه ها است .
زاویه ی حد برای آب بین پرتو فرودی و خط عمود بر سطح، 49 درجه است .

[h=1]پیوست[/h]زاویهُ بازتاب کلی کمک می کند تا سیگنال های صوتی در طول فیبر نوری حرکت کنند. هر پرتوی که با محور فیبر موازی نباشد و با آن زاویه ای بسازد که بیشتر از زاویه ی بحرانی باشد، به دیواره برخورد کرده و بازتاب کلی درونی می یابد. این پدیده از ضعیف شدن سریع سیگنال ها در مسیرهای طولانی ، و یا از نفوذ کردن آنها در فیبر خمیده وخارج شدن ازفیبر، جلوگیری می کند.
 

Campus

عضو جدید
کاربر ممتاز
رنگ ها هنگامی رویت می شوند که سلول های گیرنده (سلول های مخروطی) شبکیه ی چشم، توسط نور تحریک شوند. سه نوع سلول مخروطی وجود دارد که هر کدام به یک محدوده از رنگ ها حساس هستند. اگر یک یا چند سلول از این سه نوع سلول مخروطی دچار خستگی شوند تا جایی که قدرت پاسخگویی آن ها کمتر از حالت معمول شود، رنگی که از یک جسم دریافت می شود، تغییر خواهد کرد.
http://www.www.www.iran-eng.ir/img/daneshnameh_up/6/6e/ov11.jpg​


[h=1]وسایل مورد نیاز[/h]
  • 4 قطعه کاغذ یا مقوای سفید
  • سه کاغذ به رنگ قرمز روشن، سبز و آبی
  • خودکار سیاه
  • قیچی
  • چسب

[h=1]شرح آزمایش[/h]با کاغذهای رنگی، شکل های یکسانی، مانند یک پرنده یا یک ماهی ببرید. هر کدام را روی یکی از مقواهای سفید بچسبانید. یکی از مقواهای سفید را خالی بگذارید. یک چشم سیاه برای هر پرنده یا ماهی ببرید ( یا می توانید با خودکار سیاه آن را بکشید). اگر شکل پرنده را انتخاب کرده اید، روی مقوای سفید چهارم، طرح قفس یک پرنده را بکشید. اگر از شکل ماهی استفاده می کنید، روی مقوا شکل یک تنگ ماهی بکشید. ( خلاق باشید )
مقواها را در جای روشنی قرار داده ( روشنایی کافی در این آزمایش یکی از عوامل مهم است ) و به مدت 15 إلی 20 ثانیه به چشم پرنده ی قرمز خیره شوید. سپس به سرعت به قفس پرنده نگاه کنید. چه می بینید؟
یک پرنده ی آبی مایل به سبز در قفس خواهید دید. حالا این مراحل را با خیره شدن به پرنده ی سبز تکرار کنید. چه می بینید؟
یک پرنده ی آبی مایل به قرمز ( سرخ فام ) در قفس خواهید دید. در نهایت به پرنده ی آبی خیره شوید. این بار چه می بینید؟ باید یک پرنده ی زرد در قفس ببینید.
اگر از شکل های آبی استفاده می کنید، همین کار را با آن ماهی و تنگ انجام دهید.

[h=1]چه اتفاقی در حال وقوع است؟[/h]ماهی ها و پرنده های روح مانندی که در این آزمایش دیدید، " پس دید " نامیده می شوند. پس دید تصویری است که شما حتی هنگامی که نگاه خود را از روی یک شئ برمی دارید، همچنان دیده می شود.
پشت چشم شما توسط سلول های حساس به نوری به نام های "میله ای " و " مخروطی" پوشیده شده است. سلول های مخروطی به نورهای رنگی حساسند و هر کدام از سه نوع مخروطی به محدوده ی معینی از رنگ ها حساس است.
هنگامی که به پرنده ی قرمز خیره می شوید، تصویر پرنده در ناحیه ای از شبکیه ی چشم شما می افتد. سلول های حساس به نور قرمز در آن ناحیه به تدریج دچار خستگی شده و پاسخگویی آن ها به نور قرمز ضعیف تر می شود. تخته ی سفید، نورهای قرمز، آبی و سبز را به درون چشم شما منعکس می کند ( زیرا رنگ سفید از همه ی این رنگ ها تشکیل شده است ). زمانی که بطور ناگهانی جهت نگاه خود را تغییر داده و به تخته ی سفید خالی می نگرید، سلول های حساس به نور قرمز که دچار خستگی شده اند، به انعکاس نور قرمز جواب نمی دهند. اما سلول های مخروطی حساس به رنگ آبی و رنگ سبز، به نورهای آبی وسبز منعکس شده، به خوبی پاسخ می دهند. در نتیجه، هر کجا که سلول های حساس به نور قرمز، به آن پاسخ نمی دهند، شما یک پرنده ی سبز مایل به آبی می بینید.
هنگامی که به پرنده ی سبز خیره می شوید، مخروطی های حساس به نور سبز، دچار خستگی می شوند. بنابراین وقتی که شما به تخته ی سفید می نگرید، چشم شما فقط به نورهای قرمز و آبی منعکس شده پاسخ می دهد و شما یک پرنده ی قرمز- آبی ( سرخ فام ) خواهید دید. به دلیل مشابه، وقتی به یک شئ آبی خیره می شوید، مخروطی های حساس به نور آبی دچار خستگی شده و نورهای قرمز و سبز منعکس شده ترکیب می شوند.
 

Campus

عضو جدید
کاربر ممتاز
این آزمایش رو خیلی دوست دارم

نور قطبیده الگوهای فشار را در شئ شفاف پلاستیکی آشکار می کند.
http://www.www.www.iran-eng.ir/img/daneshnameh_up/5/58/ov12.jpg​

وقتی مواد پلاستیکی خاصی بین دو ماده ی قطبی کننده قرار می گیرند، الگوهای فشار آن ها در یک نمایشگر رنگی آشکار می شوند. یک پلاستیک تحت فشار می تواند برای نشان دادن فشارهای وارد بر استخوان ها مورد استفاده قرار گیرد.

[h=1]وسایل مورد نیاز[/h]
  • یک دستگاه اورهد و صفحه ی نمایش
  • 2 عدد ***** قطبی کننده (اگر ماده ی قطبی کننده موجود نبود، می توانید از عدسی های یک عینک استفاده کنید.)
  • یک چنگال پلاستیکی مسافرتی یا یک جسم پلاستیکی شفاف (مانند پوشش پلاستیکی نوار کاست)

[h=1]شرح آزمایش[/h]اورهد را پس از روشن کردن بگونه ای تنظیم کنید که نورش بخوبی روی پرده بیفتد. یکی از*****ها را روی صفحه ی روشن اورهد بگذارید. اگر ***** قطبی کننده ی دوم به اندازه ی کافی برای پوشاندن عدسی بازوی اورهد بزرگ است، ***** را با نوار چسب روی آن ببندید. اگر از عدسی های یک عینک استفاده می کنید، یک پایه برای نگه داشتن عدسی ها، چند سانتی متر بالاتر از صفحه ی اورهد و درست روی ***** آن قرار دهید. اگر از یک قطعه ی پلاستیکی (همانند پوشش پلاستیکی نوار کاست) استفاده می کنید، در صورت امکان آن را بصورت یکی از حروف الفبا ببرید.
چنگال یا الفبای پلاستیکی را در جایی بین دو ***** نگه دارید. با نزدیک کردن چنگک های چنگال به یکدیگر یا تغییر شکل دادن حرف الفبا، بر جسم مورد نظر فشار وارد آورید. به الگوهای رنگی فشار در تصویر روی پرده، توجه کنید. یکی از *****ها را بچرخانید. آیا تغییری در الگوها بوجود می آید؟

[h=1]چه اتفاقی در حال وقوع است؟[/h] اولین ***** قطبنده، ارتعاش امواج نور را در یک صفحه محدود می کند (به عبارت دیگر نور را قطبیده می کند). نور سفید اورهد از همه ی رنگ ها تشکیل شده است. امواج نور توسط شئ پلاستیکی به دو موج قطبیده که در دو صفحه ی عمود بر هم قرار دارند، می شکند. این دو موج در پلاستیک با سرعت های مختلفی که به رنگ نور بستگی دارند، حرکت می کنند. وقتی دو موج دوباره با هم ترکیب شدند، تشکیل یک قطبش منحصر بفرد برای آن رنگ می دهند. جهت قطبش تعیین می کند که آیا نور یک رنگ معین، از ***** دوم می گذرد یا نه. اگر جهت جدید قطبش با قطبش ***** دوم همپوشانی داشته باشد (همخط باشد)، نور آن از ***** خواهد گذشت و شما آن را خواهید دید. در غیر این صورت، ***** مانع از رد شدن نور می شود. چرخاندن ***** باعث می شود رنگ های مختلف از آن عبور کرده و رنگ هایی که دیده می شوند تغییر کنند.
فشرده کردن پلاستیک ساختار آن را تغییر می دهد، که این تغییر روی سرعت نورهای با قطبش مختلف که از آن می گذرند، تاثیر می گذارد. هر جا الگوهای رنگی به سرعت تغییر کنند، فشار بالاست و هر جا مناطق رنگی پخش شده اند و به آرامی تغییر می کنند، فشار کم است. گوشه های تیز یا سطوح بریده شده یا کوبیده شده، معمولاً مناطقی هستند که فشار در آن ها متمرکز می شود. تغییر فشار روی پلاستیک، الگوهای رنگی را تغییر خواهد داد.
الگوها و تمرکز الگوهای فشار، همانند آنچه در پلاستیک دیدید، هنگام خم کردن استخوان ها نیز در آن ها بوجود می آیند.
 

Campus

عضو جدید
کاربر ممتاز
دوستتونو ناپدید کنید در حالی که لبخندش باقی بمونه.
http://www.www.www.iran-eng.ir/img/daneshnameh_up/f/f6/ov36.jpg​

در بیشتر مواقع ، هر دو چشم انسان چشم اندازهای نسبتاً یکسانی از دنیای اطراف دریافت می کنند. مغز ما دو تصویری که دو چشم از یک منظره دریافت می کنند را با هم ترکیب کرده و ما آن منظره را سه بعدی درک می کنیم. در این آزمایش خواهید دید که اگر تصاویری که دو چشم دریافت می کنند متفاوت باشند ، چه اتفاقی می افتد.

[h=1]وسایل مورد نیاز[/h]
  • یک آینه ( که طول هر وجه آن حدود 10 إلی 15 سانتی متر باشد )
  • دیوار سفید یا هر سطح سفید دیگر ( مانند ورقه ی مقوای سفید )
  • یک دستیار

[h=1]شرح آزمایش[/h]طوری بنشینید که دیوار یا سطح سفید در سمت راست شما قرار بگیرد. همانند شکل زیرطوری آینه را با دست چپ در مقابل بینی خود نگه دارید که سطح بازتابنده ی آن به طرف دیوار باشد ( چنان که بتوانید دیوار را با چشم راست خود ببینید ) .
http://www.www.www.iran-eng.ir/img/daneshnameh_up/a/a6/ov37.jpg​

در حالی که یک لبه ی آینه ( مانند شکل ) در مقابل بینی شما قرار دارد ، آن را طوری بچرخانید که تصویر منعکس شده ی دیوار را تنها با چشم راست خود بتوانید ببیند و چشم چپتان در مقابل دوستتان قرار گیرد. دست راست خود را همانند شکل بالا در مقابل دیوار طوری تکان دهید که گویی در حال پاک کردن تخته سیاه هستید. ببینید چه قسمت هایی از صورت دوستتان ناپدید می شود.
سعی کنید در مکانی آزمایش را انجام دهید که زمینه ی پشت سر فرد مقابلتان به رنگ روشن باشد. تا آن جا که امکان دارد ، سر خود را بی حرکت نگاه دارید. از دوست خود نیز بخواهید در طول آزمایش بی حرکت بنشیند .
اگر ناپدید شدن صورت دوستتان را به درستی نمی بینید ( در دیدن ناپدید شدن آن مشکل دارید ) ، احتمالاً یکی از چشمانتان از دیگری قوی تر است .
آزمایش را دوباره انجام دهید، منتها اینبار طوری بنشینید که دیوار در سمت چپ شما قرار گیرد و چشم راستتان در مقابل صورت دوستتان قرار گیرد.
توانایی افراد مختلف در مشاهده ی این اثر متفاوت است. تعداد کمی از افراد هرگز این پدیده را نمی بینند. این آزمایش را چندین مرتبه تکرار کنید، زود مأیوس نشوید. برای دیدن این پدیده وقت و حوصله به خرج دهید .

[h=1]چه اتفاقی در حال وقوع است؟[/h]تصاویری که دو چشم انسان از یک منظره دریافت می کنند، بطور عادی، تفاوت های خیلی کمی با هم دارند. مغز انسان این دو تصویر را تجزیه و تحلیل کرده و سپس آن ها را جهت تشکیل یک تصویر واحد و سه بعدی، با هم ترکیب می کند .
در این آزمایش، دو چشم شما به کمک آینه، دو تصویر مختلف را دریافت می کنند . یک چشم شما تصویری که از صورت دوستتان می آید را دریافت می کند و چشم دیگرتان تصویر دیوار سفید ( یا هر سطح سفید دیگری ) و حرکت دستتان که از آینه منعکس شده را می بیند.
مغز شما تلاش می کند قسمت های مختلف دو تصویر را برای ساختن تصویر نهایی کنار یکدیگر قرار دهد.
چشم شما به تغییر وحرکت خیلی حساس است .
هیچ کس نمی داند چرا و چگونه قسمت هایی از صورت گاهی اوقات باقی می مانند، ولی چشم و دهان آخرین اجزایی هستند که ناپدید می شوند .
نام این آزمایش از گربه ی خندان در داستان آلیس در سرزمین عجایب گرفته شده است. در این داستان گربه ناپدید می شود در حالیکه فقط لبخندش باقی می ماند.
 
بالا