aminson
عضو جدید
[FONT=arial, helvetica, sans-serif][FONT=times new roman,times,serif]حقوق تاریخی ایران در دریای مازندران (کاسپیان)[/FONT]
[FONT=times new roman,times,serif]پیشگفتار[/FONT]
میدانیم که تمام جهانیان دریای شمالی ایران را به نام یکی از کهنترین اقوام ایرانی، یعنی «کاسپیها» که در زمان باستان ساکن کرانههای این دریا بودند، «دریای کاسپین» مینامند.[1] این را نیز میدانیم که در طول سدههای بسیار تا به امروز نام «مازندران» بر این دریا، بیش از هر نام دیگری به گوش فرزندان این سرزمین خوش آهنگ بوده است.اما این را نمیدانیم چرا چند سالی است که تعدادی از نهادهای سیاسی، فرهنگی و آموزشی کشور به هنگام نام بردن از این دریا، به جای نامهای ایرانی مطرح آن در ایران و جهان، از نام جعلی و مطرود «خزر» استفاده میکنند. حال آنکه در هیچ اثر تاریخی و جغرافیایی که از دوران باستان به دست ما رسیده هرگز از این دریا با نام خزر یاد نشده است.
از نوشتههای «هکائتوس میلتی»(Hekataios Milesios) جغرافی نگار یونانی که قبل از هرودوت میزیست (کمابیش 480-546 پ.م) پیداست که این دریا به نام «دریای هیرکانی» (دریای گرگان) خوانده میشد.[2] گویا اول کس از میان مورخان باستان هرودوت بود که در اثر تاریخی خود آن را «دریای کاسپین) ثبت کرد.[3]
اما پس از ظهور اسلام، مورخان و جغرافینگاران مسلمان که به شرح احوال تاریخی اقوام ساحلنشین دریای شمالی ایران پرداختند، در بیان موضع و موقعیت جغرافیایی سرزمین قلمرو هر قوم، ناچار اسامی بومی هر بخش از آبهای کرانهای دریا را که از نام محل و قوم مردم ساحلنشین همان بخش برگرفته بودند، در آثار خود آوردند. همان گونه که امروزه ما به همان شیوه، اسامی محلی و بومی مصطلح میان ساحلنشینان در یک محدوده ساحلی را برای آبهای کرانهی آن بخش بهکار میبریم. برای مثال میگویم : دریای انزلی، دریای چمخاله، دریای رامسر و ... از اینرو در عصر اسلامی و در میان مسلمانان نامهای چندی مانند : مازندران، تبرستان، آبسکون، گرگان (هیرکانیای باستان)، گیلان، دیلم، قزوین (کاسپین) و نیز خزر و غیر آن از برای این دریا پیدا شد. چنان که گفته شد این نامها در آثار این نویسندگان تنها معرف حوزهی محدودی از آبهای کرانهای بود و گاه قلمرو حضور و یا اقتدار قومی را در طول ساحل مورد نظر میرسانید.
«خزر» هم یکی از همان چند نام و عنوانی بود که نویسندگان مسلمان به دلیل سکونت قومی بدین نام در استپهای مجاور کرانههای شمال غربی دریای شمالی ایران، بر آبهای کرانهی آن بخش از دریا داده بودند. خزرها هیچگاه حضوری گسترده بر گسترهی آبهای دریای شمالی ایران نداشتند. زیرا چیرگی خوی صحراگردی بر آنان، سبب پرهیزشان از دریا میشد. از این رو قلمرو این نام حتا در اوج اقتدار و قدرتمداری خزرها، هرگز محدودهای فراتر از آبهای کرانهی میان دو سوی دهانهی رود ولگا (رود اتل) تا سواحل شمال «دربند» (بابالابواب)، در آن سوی مرزهای ایران زمین را در برنمیگرفت.
گذشته از آن، طول دوران حضور خزرها در بستر تاریخ نیز چندان دراز نبود. آنان در سدهی چهارم میلادی در منطقهی سفلای رود ولگا پیدا شدند و در سدهی دهم میلادی، به انهدام گراییدند.[4] پیش از پیدا شدن خزرها در کنارهی رود ولگا، این سرزمین محل زیست «سکاهای آریایی» بود.
در برابر، از باستان زمان، بیشتر سواحل و آبهای دریای شمالی ایران، در قلمرو تاریخی، قومی، فرهنگی، تمدنی و سرزمینی ایران قرار داشته است.
خزرها قومی وحشی، متجاوز و خونریز بودند. اقوام سرزمینهای همسایه از هجوم پیدرپی آنان که برای غارتگری انجام میشد و با شقاوت و بیرحمی بسیار همراه بود، پیوسته در وحشت مرگ بسر میبردند. سرزمینهای آبادان و پرنعمت ایران در قفقاز از آفت هجوم آنان بارها دستخوش ناامنی و ویرانی گسترده شده بود. در جنگهای ایران و روم در عصر خسروپرویز، خزرها از متحدان اصلی رومیان در حمله به ایران بودند.[5] روسها یک بار در دوران خلافت عباسیان به کمک و مساعدت خزرها پای به دریای مازندران گشودند و سواحل مازندران، گیلان و اران را به باد غارت و کشتار دادند.[6]
ایرانیان در عصر خسرو انوشیروان برای جلوگیری از یورشهای خانمانسوز این قوم خونریز، بر تنها گذرگاه طبیعی عبور این هجومگران به سرزمین قفقاز، در حدفاصل کوه و دریا سدی محکم بستند و آن را «دربند» ساختند.[7] برخی به غلط ساختن این سد را به اسکندر گجستک نسبت میدهند و «سد سکندر»ش میخوانند. این سد که مرز ایران با انیران در آن منطقه بود. در عصر اسلامی نیز به دفعات مورد مرمت قرار گرفت و تا چند قرن، کار دفاع از سرزمینهای ایرانی نشین قفقاز را برای مدافعان در برابر هجوم اقوام صحراگرد شمالی، آسان میکرد.
دریای مازندران (کاسپیان)، میان طولهای 38 درجه و 46 دقیقه و 34 درجه 54 درجه شرقی و عرض 34 درجه و 36 دقیقه و 33 درجه و 47 دقیقه شمالی و در شمال مرکزی ایران واقع است. این دریا از سوی باختر به جمهوریهای آذربایجان (اران) و فدراسیون روسیه، از شمال به فدراسیون روسیه و جمهوری قزاقستان، از خاور به جمهوری قزاقستان و ترکمنستان و از جنوب به ایران محدود است.
درازای این دریا (از جنوب به شمال) حدود 1200 کیلومتر و پهنای آن در پهنترین نقطه (در شمال) 554 کیلومتر و باریکترین ناحیهی آن (میان شبهجزیره آبشوران و دماغهی کواولی) ، 202 کیلومتر است. بدینسان، میانگین پهنای دریای مازندران، حدود 300 کیلومتر برآورد میشود.
ژرفای این دریا در شمال بسیار کم است. به طوری که ژرفای چهار پنجم این بخش از دریای مازندران، کمتر از 10 متر است. این دریا در بخش میانی، 170 تا 790 متر عمق دارد. بخشهای ژرف این دریا در قسمت جنوبی قرار دارد و عمق آن میان 334 تا 980 متر است. گودی متوسط این دریا 180 متر و سطح آن با توجه به افزایش و کاهش، کمابیش 26 متر پایینتر از سطح دریاهای آزاد است.
در اینجا، باید یادآور شود که حوزهی جنوبی دریای مازندران با پهنهای کمابیش 156 هزار کیلومترمربع، گرچه حدود 36 در 100 از مجموع وسعت این دریا را دربر میگیرد، اما گًنج (حجم) آب این بخش، خیلی بیشتر از مجموع دو بخش شمالی و میانی است.
پیرامون دریای مازندران (بدون در نظر گرفتن جزیرهها) کمابیش 6400 کیلومتر تعیین و اعلام شده است. از این میزان، 992 کیلومتر یعنی از خلیج حسن قلی (در خاور) تا آستارا (در باختر) در قلمرو ایران قرار دارد.
دریای مازندران با پهنهی کمابیش 424 هزار کیلومتر مربع [8] بزرگترین دریای بستهی جهان است.[9] پهنهی دریای مازندران در اثر افزایش یا کاهش آب این دریا، تغییر میکند. پهنهی دریای مازندران در مقایسهی با دریاچههای دور و بر آن، بیش از 6.5 برابر دریاچهی خوارزم و کمابیش 90 برابر دریاچهی ارومیه است.
دمای این دریا به طور قابل ملاحظهای متغیر بوده و بستگی کامل به آب و هوای نواحی اطراف آن دارد. در دی ماه میانگین دمای سطح آب دریای مازندران در شمال این دریا حدود 11 تا 12 درجه زیر صفر است، در حالی که میانگین دمای آب در همان زمان در بخش جنوبی، کمابیش 6 درجه بالای صفر میباشد.
[FONT=times new roman,times,serif]بندرهای مهم دریای مازندران[/FONT]
1ـ آستاراخان (آستاراگان، هشترخان)
این بندر در دلتای رود ولگا (اتل)، قرار دارد. بندر آستاراخان، مهمترین بندر بازرگانی فدراسیون روسیه در دریای مازندران است.
2ـ بادکوبه (باکو)
بندر بادکوبه، مرکز جمهوری آذربایجان (اران)، است. این بندر در کرانهی جنوبی شبه جزیرهی آبشوران واقع است. بادکوبه از عمدهترین بندرهای دریای مازندران و یکی از مناطق مهم نفتی است.
3ـ دربند
این بندر عمدهترین بندر جمهوری داغستان به شمار میرود. دربند در کرانهی غربی دریای مازندران، میان بادکوبه و ماهاج قلعه (مرکز داغستان)، قرار گرفته است.
4ـ آلکساندروسک
این بندر، مهمترین بندر بازرگانی جمهوری قزاقستان است.
5ـکراسنوودسک
این بندر که در جمهوری ترکمنستان قرار دارد از بندرهای مهم کرانههای خاوری دریای مازندران است.
6ـ کوریو
بندری است در شمال دریای مازندران که در مصب رود اوران و در قلمرو فدراسیون روسیه واقع است.
7ـ بندرهای واقع در قلمرو ایران
مهمترین بندرهای واقع در قلمرو ایران در کرانههای دریای مازندران عبارتند از : «انزلی»، «نوشهر»، «فریدون کنار»، «ترکمن» و «گز».
باید خاطرنشان کرد که بندر انزلی از مهمترین بندرهای دریای مازندران است.
[FONT=times new roman,times,serif]حوضهی آبریز دریای مازندران (کاسپیان)[/FONT]
حوضهی آبریز دریای مازندران بسیار پهناور است. به طوری که کمابیش 256000 کیلومتر مربع آن در خاک ایران قرار دارد. کمابیش 150 رود و رگههای آبدهنده، به دریای مازندران میریزند که مهمترین آنها عبارتند از :
الف ـ از قلمرو ایران
اترک، گرگان رود قره سو، نکا یا تجن، تالار، بابل، هراز، چالوس، چشمه گیله (شهسوار)، پل رود، شلمان رود، لنگرود (چمخاله)، سفیدرود، پسیخان، ماسوله، آستارا و ارس.
رود ارس از «دوه لو» تا «قره نی»، مرز دولتی ایران است.
ب ـ از قلمرو جمهوری آذربایجان (اران)
رودخانه «کُور» یا «کوروش». این رودخانه پس از تلاقی با رود ارس در نزدیکی شهر صابرآباد، به دریای مازندران میریزد. رودخانهی کوروش، بزرگترین رودخانهی قفقاز است.
رودخانه «سمور»، در مرز اران و داغستان.
پ ـ از قلمرو داغستان
رودخانه سمور (مرز داغستان با اران)، ترکه و قبه
ت ـ از قلمرو فدراسیون روسیه
رود ولگا، این رودخانه به تنهایی 80 در 100 همهی جریانهای سطحی دریای مازندران را تامین مینماید.[10]
ث ـ از قلمرو جمهوری قزاقستان
رودخانههای اورال و امبا
[FONT=times new roman,times,serif]پوشش گیاهی[/FONT]
تنها کرانههای جنوبی دریای مازندران دارای پوشش گیاهی انبوه است. در کرانههای باختری این دریا از جنوب به شمال از پوشش گیاهی کاسته میشود، به طوری که شمال منطقهی تالش فاقد پوشش گیاهی قابل توجه است. کرانههای شرقی دریای مازندران را خشکستانها فراگرفتهاند. در شمال نیز کرانههای این دریا فاقد پوشش گیاهی است.