[مقالات خوشنویسی] وضعیت تاریخی خوشنویسی در آستان قدس رضوی

دانشجوي كامپيوتر

دستیار مدیر تالار هنر
کاربر ممتاز
چکیده
روضه رضویه به منزله مکانی مقدس در کشوری هم چون ایران که در طول تاریخ دوران اسلامی بیش تر مردم آن به شیعه گرایش داشتند همواره مرکزی برای جلب آثار هنری بوده است. در این مجموعه که انواع هنرهای اسلامی غالباً در حد اعلای کیفیت وجود دارد. بخشی از آثار گرد آمده در این مجموعه آثار خوش نویسی است که بخشی از سیر تحول تاریخی خوش نویسی نیز به شمار می رود.
این آثار از کتیبه نگاری صحنهای حرم تا نسخه های خطی و اسناد را در می گیرد. این مقاله به وضعیت خوش نویسی در مجموعه روضه رضویه بر اساس آثار به جا مانده اختصاص دارد.

مقدمه

بررسی خوش نویسی درآستان قدس رضوی دارای دو محور اصلی است: یکی بررسی خوش نویسی در آثاری است که از سوی ارادتمندان، شاهان و شاه زادگان ایرانی و غیرایرانی در طول زمان بر این مکان وقف شده. این آثار غالباً بیرون از مجموعه آستان قدس تهیه شده در همان زمان یا بعداًً به جهت استفاده زایران و مجاوران، یا طلاب و علما در اختیار آستان قدس در آمده است. این موقوفات عبارت است از قرآن های خطی، نسخه های ادبی و مذهبی خطی وچاپی، مرقعات وقطعات خوش نویسی و..؛ دسته دیگر خوش نویسی متونی است که در آستان قدس بر حسب نیاز تهیه شده و عبارت است از متون مرتبط به آستان قدس مانند نسخه های مورد نیاز کتابخانه؛ وقف نامه اماکن وقفی، متون مربوط به هزینه ها و درآمدهای آستان قدس و... و نیز هنرهای مرتبط با خوش نویسی مانند کتیبه نگاری، مهرسازی، و ... که همه ی این آثار به لحاظ هنر خوش نویسی دارای کیفیت و ارزش های متفاوتی است.

الف. خوش نویسی در قرآن های خطی

مصحف های وقف شده بر آستان قدس از معروف ترین و مهم ترین مجموعه های است که در طول زمان بر این مکان وقف شده است. هدف از وقف مصحف بر اماکن مقدس این بود که واقف در ثوابی که از قرایت آن مصحف، نصیب آیندگان می شد شریک باشد.(بینش، مقدمه فرهنگ لغات) کهن ترین مصحف را علی بن سیمجور به سال (383ه. ق) برروضه رضویه وقف کرده است (شاکری، 1352) پس از آن قرآنی است به خط ابوالقاسم منصور بن محمد کثیر که به سال (393 ه. ق) وقف شده است. کاتب و واقف این قرآن خود صاحب دیوان سلطان مسعود بود.(گلچین، 35) از آنجا که تا پایان قرن ششم خط کوفی مهم ترین خط در کتابت قرآن بود (جیمز، کارهای استادانه، 16) این مصاحف نیز به خط کوفی شرقی است. در این مجموعه شماری مصحف، منسوب به ائمه اطهار نیز وجود دارد از جمله، مصحف منسوب به امام علی ([ع) با رقم «کتبه علی بن ابیطالب» (گلچین، 3) منسوب به امام حسن مجتبی (ع)، امام حسین (ع)، امام زین العابدین (ع) (گلچین، 7-14)، مصحف منسوب به امام رضا (ع) (گلچین، 18) این مصحف ها که به خط کوفی کهن است در نحوه ی اعراب و نقطه گذاری، دارای ویژگی هایی است که گواه کتابتشان در قرون سوم و چهارم هجری است که بعدها از سر ارادت مشتاقان ائمه به آنان منسوب شده و بر آرامگاه امام رضا (ع) وقف شده اند.(افروند، 23) اکثر مصاحف منسوب به ائمه را شاه عباس صفوی در قرن دهم و یازدهم وقف کرده است. افزون بر این ها شمار زیادی ورقه تک یا چند ورقی قرآن نیز مربوط به قرون اولیه اسلام در آستان قدس وجود دارد اما آگاهی تاریخی در آن ها نیست. یکی از نفیس ترین مصاحف موجود به خط کوفی مشکول و مذهب در آستان قدس مصحفی است سی پاره به خط عثمان بن حسین وراق غزنوی که به سال (466 ه. ق) کتابت شده و برخی از جزوهای آن را علی بن ابی الفضل به سال (614 ه. ق) بر روضه رضویه وقف کرده است.(گلچین، 49) اهمیت این مصحف افزون برکیفیت عالی خط کوفی و تذهیب آن در این است که کاتب در پایان اجزا رقم خویش را به خط ثلث ممتاز نوشته و این نشان ازنخستین کاربردهای خطوط اصول در کتابت قرآن دارد. خطوط اصول عبارت است از محقق، ریحان، ثلث، نسخ، توقیع، رقاع که به آن ها قلم های شش گانه نیز گفته می شود. این خطوط به طور مستقیم و غیرمستقیم از خط کوفی مشتق شده است.(سراج شیرازی، 122؛ عبدالله چغتایی، 4؛ - ابن ندیم، 13و14). و آن ها را ابوعلی محمد بن مقله وزیرعباسیان (کشته 327 ه. ق) تحت قاعده و نظم درآورد. خط محقق را «عراقی» و «وراقی» نیز می گفتند که آغاز دولت عباسی روج یافت.(ابن ندیم، 14)، پس از وضع خطوط شش گانه زمان نسبتاً زیادی گذاشت تا این خطوط در کتابت قرآن جایگاه یابند.(پیمایش) چنان که کهن ترین مصحف به خط نسخ به سال 390 ه. ق در بغداد به دست ابن بواب و کهن ترین مصحف به خط محقق به سال (555 ه. ق) در ایران کتابت شده است.(جیمز، کارهای استادانه، 16)از میان خطوط شش گانه محقق و نسخ و ریحان بیش از همه در کتابت مصحف رواج یافت. از ثلث نیز گه گاه استفاده می کردند. کاربرد توقیع و رقاع در مصحف ویسی بیش تر به کتابت وقف نامه، تقدیمیه، نام کاتب و گاه سرسوره ها مربوط است و کاربرد اصلی ثلث نیزهمانند کوفی برای کتابت سرسوره، رقم و کتیبه یی مصحف هاست. درکتابخانه ی آستان قدس مصحف های بسیاری به این خطوط وجود دارد که برخی از آن ها به خط بزرگ ترین خوش نویسان و شخصیت های تاریخی و سیاسی است از آن جمله مصحف هایی است از یاقوت مستعصمی (ف 697 ه. ق). نقش اساسی یاقوت مستعصمی در ارتباط با کتابت مصحف این بود که او با تثبیت قواعد و اصول خطوط شش گانه سبب شد که خطوط متنوع رایج در آن زمان به این شش خط محدود شود (بیانی/ «ایران شهر»/ 763؛ مصطفی عالی/ 43) شاگردان او معروف به استادان سته در این زمینه سخت کوشیدند وروش او را در قرن هشتم هجری درسراسر ایران گسترش دادند. یاقوت مستعصمی بسیار عمر کرد و مصحف های زیادی به خطوط مختلف نوشت. (قاضی احمد، 20غ محمودبن محمد/ 307، مصطفی عالی/ 43 و44) که سه نسخه از او یا منسوب به او در کتابخانه ی آستان قدس نگهداری می شود. متن این آثار به خط نسخ و سرسوره ها به خط ثلث است.(گلچین، 83-95) هم چنین مصحفی در این مجموعه وجود دارد با اندازه 101×177 سانتی متر که بزرگ ترین مصحف جهان اسلام به شمار می رود و به قرآن یایسنغری مشهور است. برطبق شواهد احتمالاً این مصحف همان مصحفی است که عمر اقطع به خط محقق برای امیر تیمور کتابت کرد.(قاضی احمد/25) و اکنون چند برگی از آن به جا مانده است و برخی کتابت آن را به بایسنقر پسر شاهرخ تیموری نسبت داده اند در حالی که شواهدی برای این انتساب در دست نیست.(آغداشلو/ 41؛ جیمز/ پس از تیمور/ 18) از آثار دوره یی تیموری شانزده ورق از مصحفی نفیس به جا مانده که ابراهیم سلطان به تاریخ (827 ه. ق) کتابت و بر روضه رضویه وقف کرده است.(گلچین/ 137) شجره ی هنری ابراهیم سلطان که یکی از خوش نویسان مهم قرن نهم هجری است از طریق استادش، پیرمحمد، به یاقوت مستعصمی میرسد. اهمیت این مصحف و چند مصحف مشابه مانند اثری از کمال الدین محمد غزالی و... در این است که به لحاظ صفحه آرایی و تنظیم سطور به شیوه های است که در مصحف های نفیس قرن نهم و دهم رایج شد و آن عبارت است از تقسیم صفحه به دو یا چند فضای جداگانه که در هر یک به خطی متفاوت نوشته می شد.(جیمز، پس از تیمور، 12) این خطوط عبارت است از محقق وریحان؛ یا محقق و نسخ؛ و گاه ثلث و نسخ.

پس از خرابی های آرامگاه امام رضا (ع) در حمله ی ازبک ها، شاه عباس، علیرضا عباسی وشیخ بهایی را مسئول بازسازی و مرمت این مکان کرد. گمان می رود در این زمان علیرضا عباسی به مناسبت مرمت مرقد امام رضا مصحفی به خط محقق آمیخته به ثلث کتابت و بر روضه رضویه وقف کرده باشد.(هراتی/11) این مصحف به لحاظ تاریخ خوش نویسی از جمله ی آخرین مصحف هایی است که به خطی غیر از نسخ کتابت شد. زیرا ویژگی دیگری که در قرآن نویسی دوره ی تیموری روی دارد استفاده گسترده تر از خط نسخ است که در دوره ی بعد یعنی صفوی به بار نشست و با روش ابداعی احمدنی ریزی تثبیت شد. به این ترتیب کاربرد خطوطی غیرازنسخ در این دوره بسیار کم شد. از ویژگی های خط نسخ نی ریزی اندازه نسبتاً بزرگ حروف و فاصله ی زیاد بین سطور آن است.(منیژه بیانی، 130) از احمدنی ریزی نیز مصحفی به تاریخ کتابت 1126 ه. ق در کتابخانه ی آستان قدس وجود دارد.(گلچین/260) سنت قرآن نویسی در عهد صفوی در زمان شاه سلیمان وشاه سلطان حسین دوباره احیا شد. یکی از نتایج این احیای مجدد کتابت ترجمه فارسی به صورت نوار باریکی زیر سطور عربی به خط نستعلیق بود (منیژه بیانی/126 و 128) این شیوه در کتاب قرآن در دوره های بعد یعنی زندیه و قاجاریه هم چنان برقرار ماند و خط نسخ خط مخصوص کتابت قرآن در این دوران به شمار می رود؛ به طوری که تا پایان دوره قاجار و رواج صنعت چاپ تقریباًً همه قرآن ها را به این خط کتابت می کردند. در دوره ی قاجار نیز آثار زیادی برروضه رضویه وقف شد که برخی از آن ها به خط مهم ترین کاتبان آن دوران است از جمله مصحف هایی است که محمد علی اردستانی به سال 1295 (گلچین/ 312)؛ عبدالوهاب شیرازی با سال 1261 (گلچین/ 320)؛ علی عسگر ارسنجانی به سال 1261 ق (گلچین/ 334)؛ و ... به خط نسخ کتابت کرده اند. در مجموع حدود ده هزار نسخه قرآن خطی در کتابخانه ی آستان قدس رضوی نگه داری می شود که 323 نسخه آن مترجم است.(فکرت، 10) و چنان که گفته شد همه این قرآن ها را به خطوط یاد شده کتابت کرده اند. در این میان نسخه هایی نیز هست که به لحاظ نوع خط از موارد استثناء به شمار می رود مثلا نسخه های معروف به مصحف بابری در این مجموعه است که ظهرالدین محمد بابر از شاهان گورکانی هند به خط بابری نوشته است. این خط که از جمله خطوط رمزی به شمار می رود توسط بابر ابداع شد و آمیزهای است از خط کوفی و خطوط باستانی هندوستان است.(مایل، «مقدمه»، 17)

اگرچه خط نستعلیق از اوایل قرن نهم در استنساخ رواج یافت اما در کتابت قرآن به هیچ وجه اقبالی نیافت به طوری عده ای نوشتن مصحف به نستعلیق را بدشگون می دانستند.(قاضی احمد/ 97) ولی علت اصلی آن ویژگی خط نستعلیق یعنی عدم اعراب پذیری آن است به طوری که اگر مانند خطوط اصول مشکول شود سواد وبیاض خط تحت تأثیر قرار می گیرد؛ از این رو شمار قرآن های کتابت شده به این خط در طول تاریخ نستعلیق کمتر از شمار انگشتان است.(مایل، «مقدمه»، 19؛) به همین سبب در کتابخانه ی آستان قدس مصحف قابل توجهی به این خط وجود ندارد مگر آن هایی که در کتابت ترجمه ی آن ها از نستعلیق استفاده شده است.

خوش نویسی در نسخه های خطی وقف نسخه های خطی بر روضه روضیه به استفاده علمی در کتابخانه مربوط است. عده ای برای کسب ثواب و گسترش علم نسخه های مورد نیاز طلاب را به کتابخانه وقف می کردند. مانند نسخه تفسیر ابوالفتح رازی که در وقف نامه آن به سال (861 ه. ق) به نبود کتاب تفسیر در کتابخانه اشاره شده و علت وقف را استفاده عامه مردم از این کتاب دانسته است («تاریخچه مختصر»/ 42) نسخه های وقف شده برروضه رضویه همه انواع نسخه های علمی، مذهبی وادبی را در بر می گیرد. خوش نویسی در این نسخه ها کیفیت مختلفی دارد و از آن جا که متن نسخه ها نیز متفاوت است انواع خطوط را در این نسخه می توان دید. کهن ترین نسخه از نظر تاریخ وقف تفسیر ابوالفتوح رازی است که آن را به سال 861 ه. ق وقف کرده اند (دشتی، 98) به لحاظ تاریخ کتابت کهن ترین نسخه شرح دیوان تمیم بن مقبل به تاریخ کتابت (380 ه. ق) است. (همان جا) خط به کار رفته در این نسخه و نیز نسخه های هم عصر آن نوعی نسخ تحریری ایرانی است که با نسخ عربی و نسخ شیوه ی ایرانی قرن دوازدهم متفاوت است. (بیانی، 764) خط نسخ یاد شده به سبب داشتن دور آسانتر نوشته می شد و این همان چیزی است که کاتبان بدان نیاز داشتند از این رو خط نسخ در نسخه نویسی متون فارسی تا پایان قرن هشتم کاربرد فراوان داشت. اما پس از آن به سبب رواج نستعلیق در قرن نهم هجری میل کاتبان به نستعلیق بیش تر شد.(مایل، نقد، 99) و کاربرد نسخ نیز بیش تر به کتابت قرآن و متون مذهبی محدود شد.
نسخه های کتابت شده به خط نسخ در کتابخانه ی آستان قدس کیفیت قرآن و متون مذهبی محدود شد. نسخه های کتابت شده به خط نسخ در کتابخانه ی آستان قدس کیفیت هنری مختلفی دارد. مثلا نسخه صحاح اللغه که به گمان فراوان در اواخر قرن ششم کتابت شده است به رغم این که مربوط به دور نخست از ادوار نسخه پردازی است. خطی بسیار پخته دارد. ابواب و عناوین آن نیز به ثلث جلی عالی است. ولی بسیاری از نسخه های به جا مانده به دست طلاب و علما نوشته شده و این گروه شبکه مهمی در نسخه پردازی به شمار می روند (اورستی/ 37) ولی این آثار غالباً به لحاظ هنری چندان شایان توجه نیست. اما از اواخر قرن هفتم که خوش نویسان به شبکه استنساخ در آمدند کیفیت هنری نسخ رو به فزونی گذاشت. از این رو شمار نسخه هایی که به لحاظ خط پخته اند بیش تر است.(مایل/تاریخ/ 183) از آن جا که خط نسخ دور کمتری دارد در نتیجه سرعت کتابت آن نیز کمتر است و هم چنین خط تعلیق دور زیادی دارد اما خوانایی آن کم، کاتبان ایرانی نیازمند خطی بودند که هم خوانا باشد و هم با سرعت بیشتری کتابت شود از این رو در نیمه های قرن هشتم خط نسخ را با دور بیشتری نزدیک به تعلیق کتابت می کردند که نتیجه آن پیدایش شکل اولیه نستعلیق است. این خط از نظر اصول باید طوری کتابت می شد که هم ملاحظه اصول تعلیق شود و هم اصول نسخ.(شیرازی/ 143) شواهد نشان می دهد مبدأ نستعلیق خط مورد استفاده در استنساخ است یعنی خط نسخی که در کتابت نسخه ها به کار می رفت و در اثر افزایش دور به شکل نستعلیق ابتدایی در آمد.(مایل، نقد و تصحیح، 99؛ حبیبی، 100-101) در بررسی آثار قرن هشتم نشانه های اولیه این خط بیش تر در نسخ خطی مشاهده می شود.(ریشاد، 61؛ بیانی؛ احوال و آثار/ ج2/ 443؛ خوانساری، مقدمه/ شانزده) که برخی از آن ها هم چون نسخه ی خمسه نظامی به شماره 9585 (فهرست، ج21/ 1) در کتابخانه ی آستان قدس نگه داری می شود. میرعلی تبریزی در مقام واضع، در واقع روشن کننده قواعد نستعلیق است.(ریشارد، 61؛ بیانی/ احوال / ج443/ 2) کاربرد خط نستعلیق برای کتابت متون ادبی و اشعار بود.(بخاری، 379) و از آغاز قرن نهم به سرعت گسترش یافت. از مهم ترین علل گرایش بسیار کاتبان و نسخه نویسان به نستعلیق افزون بر هماهنگی شکل این خط با متون ادبی دور زیاد و سرعت کتابت آن است.(مایل، نقد و تصحیح، 100).

گروه دیگری از آثار کتابخانه مجموعه منشأتی است که از دوره های مختلف به جا مانده است. معمولاً از آن جا که منشأت جزو متون اداری و درباری است کاتبان و منشیان دیوان ها آن ها را کتابت می کردند. در آغاز خط مخصوصی امور دیوانی رقاع و گاه توقیع بود (قایم مقامی، 327) اما از قرن پنجم به بعد از خط تعلیق ابتدایی و شکسته تعلیق استفاده می شد. خط تعلیق از ترکیب رقاع و نسخ و توقیع پدید آمد.(قاضی احمد، 42؛ قصه خوان، 282) واضع تعلیق را عدهای خواجه ابوالعال و حسن بن حسین علی فارسی دانسته اند (مایل/ نقد و تصحیح/ 105) و عده ای دیگر از احمدمنشی (سید بابا/ 320) و خواجه تاج الدین سلمانی اصفهانی (قاضی احمد/ 42؛ میرعلی هروی/ 93) نام برده اند اما این هیچ یک از این هنرمندان معاصر نیستند و این زمان وضع خط تعلیق را مبهم می کند از این رو برخی بر این گماناند حسن بن حسین علی فارسی در قرن چهارم نخستین کسی است که از این خط در کتابت مراسلات دیوانی استفاده کرد و منشیان دیگر از او پیروی کردند این خط که تا اوایل قرن نهم این خط که صورتی نازیبا داشت به دست خواجه تاج وضع شد.(مایل، تاریخ، 269) کاربرد خطی که بعدها تعلیق خوانده شد در چند نسخه مربوط به اوایل قرن پنجم تأیید شده است.(حبیبی، 99) یکی از این نمونه ها رقم مصحفی وقفی است به سال (415 ه. ق) بر کتابخانه ی آستان قدس.(همان جا) این خط در قرن هفتم به دو صورت رایج بود یکی خوانا و روشن که به نسخ تحریری نزدیک بود و از آن در استنساخ هم استفاده می شد زیرا متن نسخه ها غالباً متون علمی بود و وضوح و خوانایی خط در کنار سرعت در کتابت از اهم موارد بود؛ و دیگر شکسته که حروف آن درسرتاسر سطر به هم پیوسته است وبه نام ترسل معروف بود و از آن در کتابت نامه های دیوانی و منشأت و فرامین استفاده می شد.(فضایلی/ 405؛ مایل/تاریخ/ 269) از منشأت محفوظ در کتابخانه ی آستان قدس منشأت شرف (ش10585) از سلطان حسین بایقرا و به خط تعلیق افضلالدین شرف هروی است.(اردلان/ ج1/ 71) البته نسخه های علمی و ادبی زیادی نیز به خط تعلیق اولیه در کتابخانه موجود است اما دور خط آن ها بیش تر به نسخ و گاه توقیع نزدیک است و حالتی دوگانه دارد. مانند نسخه ای از تحریر اقلیدس (ش 12079) به سال 701 ه. ق.(فهرست/ ج22/ 9)

از سرعت کتابت نستعلیق و تمایلاتی که به تعلیق در خط برخی از کاتبان بود خطی پدید آمد که به شکسته نستعلیق معروف است.(حبیبی/ 103) این خط درآغاز چندان تفاوتی با اصل خود نداشت فقط چند حرف آن از هم منبسط نوشته می شد و برخی از دیگر حروف متأثر از تعلیق متصل به هم بود. در واقع نستعلیق به دست منشیان تعلیق نویس به صورت شکسته در آمد.(فضایلی/ 608) و سده ی یازدهم هجری در کتابت رایج شد ولی آغاز آن را باید در مکتوبات پیش از قرن دهم هجری جستجو کرد. واضع شکسته نستعلیق را مرتضی قلی خان شاملو و محمد شفیع حسینی (شفیعا) می دانند. (مایل، نقد و تصحیح، 106) اما تکاملی اصلی این خط در دوره زند و به دست درویش عبدالمجید طالقانی انجام شد. کاتبان غالباً با این خط اشعار و منثورات را در قالب جنگ و بیاض و قطعه می نوشتند.(همان جا) در کتابخانه ی آستان قدس جنگ ها و دیوان هایی به خط یا منسوب به درویش عبدالمجید وجود دارد. پس از ظهور عبدالمجید این خط کاملاً به جای تعلیق در مکاتبات سردستی استفاده می شد. در اواخر دوره صفوی احمد نی ریزی با ابداعاتی که در کتابت خط نسخ پدید آورد سبب گسترش ورواج دوباره نسخ در نسخه پردازی شد. اما در دوره تیموری و صفوی که بیشتر نسخه ها به خط نستعلیق کتابت می شد در نیمه دوم قرن 12 تا نیمه قرن سیزده به خط نسخ کتابت شد زیرا خط نسخ در این دوره به اعتبار شهرت احمد نی ریزی دوباره شیوع یافت. پیروی از خط احمد نی ریز ی در کتابت نسخه ها و نیز کمال خط شکسته نستعلیق سبب شد تا حدود دویست سال خط نستعلیق رونق عصر تیموری و صفوی را از دست بدهد. چنان که بیش تر نسخه های خطی و چاپ سنگی اوایل قاجار به خط نسخ است.(مایل، تاریخ، 140)

مرقعات و قطعات خوش نویسی

کاربرد بسیار مهم دیگر نستعلیق افزون بر استنساخ نسخ ادبی، قطعه نویسی بود. قطعه نویسی پیش از قرن نهم چندان رونقی نداشت اما از آغاز این قرن یکباره بر شمار قطعات خوش نویسی افزوده شد و این امر در اثر رواج خط نستعلیق بود. قطعاتی که حایز اهمیت هنری بود می بایست در قالبی تدوین و نگه داری شود. از این رو ماده اصلی مرقعات نیز در اثر رواج قطعه نویسی مهیا شد.(سهکی، 77؛ مایل، «فرهنگ تاریخی»، 46) هم چنین دیگر فنون تزیین قطعات و نسخه ها هم چون زرافشان، وصالی، تصاویر تذهیب نیز در ابتدای رواج نستعلیق پیدا شد.(افندی، 56) از این رو پس از قرن نهم مرقع سازی رواج یافت و مرقعات بسیاری از دوره ی صفوی به بعد به جا مانده که برخی از آن ها در دوره های بعد بر روضه رضویه وقف شد. کهن ترین مرقع موقوفه آستان قدس به سال (1260 ه. ق) از سوی عبدالخالق وقف شد و دارای قطعاتی از میرعلی هروی، میرعماد، علیرضا عباسی، و چند نگاره است.(کفیلی، 1172) از دیگر مرقعات معروف مرقع مناجات نامه حضرت امیر به خط نستعلیق میرعلی هروی (ف951 ه. ق) است این مرقع دوازده صفحه ی دوازده سطری دارد که در سال 939 ه. ق کتابت شده است. هم چنین مرقع ش5803 نیز از مجموعه های ارزندهای است که در بردارنده قطعاتی به خط نستعلیق از میرعماد، علیرضا عباسی، محمدحسین کشمیری، میرعلی هروی، سلطان محمد خندان، محمود بن اسحق شهابی (شاگرد میرعلی هروی) و محمد صالح است.(مهدی زاده، رزاقی/ 9-43) این خوش نویسان مهم ترین نستعلیق نویسان تیموری و صفوی و از جمله مهم ترین نستعلیق نویسان تاریخ خوش نویسی هستند. از سال (1364 ه.ش) پس از گشایش گنجینه ی قرآن و نفیس موزه ی آستان قدس سی مرقع دربخش مرقعات و آثار هنری به نمایش در آمده است.(کفیلی، 1166)

خوش نویسی در وقف نامه ها و اسناد بخش اسناد آستان قدس رضوی دارای هزاران سند خطی شامل طومارها، دست نویس هایی از علما و مراسلاتی ازحاکمان و سیاست مداران؛ و هزاران ورق و سند بازیافته آستانه ی قدس و اسناد تاریخی است که از جانب واقفین اهدا شده است.(«نمونه های از...»، 27) خوش نویسی در اسناد که وقف نامه ها نیز بخشی از آن به شمار می رود. در طول تاریخ خوش نویسی جایگاهی متفاوت دارد. زیرا از همان آغاز اسلام برای کتابت عهدنامه ها و فرامین و... خط ها و آدابی مخصوص بود که منشیان دیوانی بدان پایبند بودند.(- ابن ندیم/ 13) پس از وضع خطوط شش گانه غالباً در امور دیوانی از خط رقاع استفاده می شد.(قایم مقامی، 327) اما این خط کمی بعد با توقیع و نسخ ایرانی در آمیخت و خط تعلیق را پدید آورد.(قاضی احمد، 42؛ قصه خوان، 282) از آن پس یعنی از حدود قرن ششم به بعد از تعلیق در کتابت اموردیوانی و اسناد استفاده می شد اما خط تعلیق دیوانی با آن چه در نسخه نویسی کاربرد داشت متفاوت بود. زیرا کاتبان اسناد نیازمند خطی بودند که به آسانی دردست تصرف نیفتد از این رو خط تعلیق را به صورتی می نوشتند که حروف آن به هم پیوسته وغالباً بدون نقطه بود.(مایل، تاریخ، 269) در دوره ی صفوی هنگامی که خط شکسته نستعلیق پدید آمد کم کم این خط جایگزین تعلیق شد. و اسناد و رقم و فرامین را به این خط می نوشتند. اما در نیمه های قرن سیزدهم که تحت حمایت های شاهان قاجار نستعلیق دوباره شکوفا شد از نستعلیق نیز در کتابت فرامین رسمی استفاده می کردند.(مایل، تاریخ، 141)

اما شکسته نستعلیق هم چنان جهت امور سر دستی به کار می رفت.
هم چنین کاتبان دیوان عصرسلجوقی در ایران جهت کتابت امور سری دولت خط سیاقت یا سیاق را ابداع کردند. سیاق در سده های نهم تا سیزدهم با حساب سیاق نیز درآمیخت و اسناد دیوانی عصر تیموری و صفوی و دولت عثمانی با آن کتابت می شد.(مایل، کتاب آرایی، 644؛) اساس این خط که بسیار دشوار خوان و پیچیده است برحذف و اختصار حروف و نقاط و اتصال برخی از اجزای کلمات استوار است.(ابن خلدون، 840/ 2) بیش تر اسناد و متون اداری آستان قدس تا پیش از قرن دهم به خط تعلیق، شکسته ی تعلیق و ترسل و سیاقت کتابت شده است. اما در دورهی صفوی و پس از آن خط شکسته ی نستعلیق، نستعلیق و سیاقت استفاده می شد. از جمله مهم ترین نمونه های این خطوط می توان از سند ابوابجمعداری در زمان تصدی میردوست محمد حسینی استرآبادی یاد کرد که به خط شکسته ی نستعلیق است و به سال (1110 ه. ق) کتابت شده است.(«نمون های از...»، 27) هم چنین طومار و وقف نامه علیشاه افشار (به تاریخ 1160ق) و طومار عضدالملک (تاریخ 1275 ه. ق) که مهم ترین وقف ... نامه های آستان قدس به شمار می رود به خط شکسته ی نستعلیق و سیاقت است.(«طومار علیشاه و...»، 37) گروهی دیگر از وقف نامه ها که نمونه هایی از سیرتحول خوش نویسی به شمار می روند وقف نامه نسخه ها و قرآن های وقفی است که دو گونه اند: یکی وقف نامه هایی که از همان آغاز تدوین و تهیه نسخه تهیه شده اند؛ که غالباً دارای صفحه مخصوص و تزیینات و خطی خوش با کیفیتی در حد خط نسخه است و دیگر وقف نامه نسخه هایی است که بعداً به روضه رضویه اهدا شده است و از آن جا که این وقف نامه ها دارای صفحه ای مخصوص نیست در ذیل ظهریه یا درهامش صفحات نخستین نسخه، صیغه وقف و شرایط وتاریخ آن را نوشته اند که کیفیت خط این وقف نامه بسیار متفاوت است؛ برخی به خطوط نسخ تحریری و بسیار نامرتب و بدون سطربندی است و برخی دیگر دارای خطی خوش و متناسب است. از جمله وقف نامه های مهم نسخه ها می توان به وقف نامه مصحفی اشاره کرد که ابوالوفاء به سال (415 ه. ق) بر روضه رضویه وقف کرده است خط این وقف نامه از نخستین نمونه های خط تعلیق به شمار می رود.(حبیبی/ 99)
خوشنویسان مرتبط با آستان قدس
خوش نویسانی که در طول تاریخ با آستان قدس همکاری کرده اند دو گروه اند یکی خوش نویسانی که در مناطق دیگر فعالیت می کردند و گاه از سر ارادت آثاری را به صورت کتیبه یا قرآن و ...برای آستان قدس می نوشتند ودیگر خوش نویسانی که به طور رسمی در این مجموعه فعالیت می کردند و حقوق و مقرری داشتند. چند تن از مهم ترین خوش نویسان دسته نخست عبارتند از: عثمان بن حسین وراق کاتب مصحفی به تاریخ 466 ق، (گلچین/ 49)؛ ابوزید و ابوطاهر کاشانی کاتب و سازنده کاشی ها و محراب های زرین فام قرن هفتم (واتسون/ 169) که کتیبه ی این کاشی ها به خط نسخ و تعلیق است. خواجه عبدالله صیرفی خوش نویس خطوط شش گانه قرن هشتم که با واسطه شاگرد یاقوت بود او را سرسلسله خوش نویسان خراسان می دانند.(محمودبن محمد/ 264) در آستان قدس از او مصحفی به خط نسخ و بدون تاریخ وجود دارد.(گلچین/ 107)؛ ابراهیم سلطان بن شاهرخ کاتب و واقف جزوی از یک مصحف به خط محقق آمیخته به ثلث به تاریخ (827 ه. ق) (گلچین/ 137)؛ بایسنقر بن شاهرخ کاتب کتیبه ایوان مقصوره مسجد گوهر شاد؛ میرعلی هروی که مدتی در مشهد زیست و کتیبه ای به نستعلیق نوشت که در دارالحفاظ و دارالسیاده نصب کرده بودند.(قاضی احمد، 79) اما اکنون اثری از آن نیست. (بیانی/ ج510/ 2) هم چنین او وقتی در بخارا بود قطعاتی را می نوشت و به مشهد می فرستاد.(بیانی/ ج499/ 2) عبدالله طباخ هروی، کاتب مصحفی است به تاریخ 845ق؛ (گلچین/ 144-145) شیخ کمال سبزواری کاتب کتیبه های درون روضه روضوی (قاضی احمد/ 38)؛ شاه محمود نیشابوری کتیبه ای به نستعلیق در دارالسیاده به عهد صفوی دارد او در اواخر عمر در مشهد ساکن بود و یکی از مدفونین حرم است.(قاضی احمد/ 88) علیرضا عباسی کاتب مصحفی به خط محقق و کتیبه نویس دور گنبد و کتیبه های صحن عتیق، (هراتی/ 11؛ بیانی؛ احوال/ 456و 457) محمدرضا امامی کاتب کتیبه هایی در صحن عتیق و مسجد گوهر شاد؛ روز بهان شیرازی کاتب مصحفی به تاریخ954 ه. ق؛ احمدنی ریزی کاتب مصحفی به تاریخ (1126 ه. ق) (گلچین/ 260)؛ محمد حسین شهید مشهدی کاتب کتیبه های صحن نو و عتیق در قرن سیزدهم هجری (راهنما یا تاریخ / 192-196) و محمد حسین اصفهانی کاتب کتیبه های نستعلیق بالای ازاره صحن ها و رواق ها و شبستان هاست.

اما درباره گروه دوم یعنی کاتبان سرکاری و دایم آستان قدس اطلاع زیادی در دست نیست. جز آن که شواهدی هست که نشان می دهد کتابخانه ی آستان قدس از دوره سلجوقی فعال بوده و مسلماً کاتبانی برای نسخه برداری نسخ در این مجموعه کار می کردند.(«تاریخچه کتابخانه»/ 16) هم چنین وجود عناوینی هم چون معین الکتاب، دبیر و طغرانویس (موتمن/ 477-480) گواهی دیگر است براین که در این مجموعه دایره خوش نویسان و دبیرانی جهت کتابت فعالیت می کردند. در گلستان هنر نام مولانا بهاء الدین حسین مشهدی به عنوان منشی آستان قدس آمده است (ص49) و یا غلامحسین کیمیا قلم که معروف به مؤید دفتر، خادم و کتیبه نویس آستانه در اوایل قرن حاضر بود.(بیانی/ احوال/ ج550/ 2) هم چنین می دانیم در سال 1036 ه.ش منشی و یک کسرنویس قرآن در کنار صحاف و فهرست نویس و دیگر مسئولان کتابخانه کار می کردند.(دشتی/ 92) در قرن جاری نیز برخی از خوش نویسان با آستان قدس همکاری می کردند که از آن جمله حبیبالله فضایلی در کتابت کتیبه های ضریح (موتمن/ 98) و محمد حسن رضوان نویسنده ی کتیبه های روزگار پهلوی از آن جمله اند.(راهنمای خراسان/ 111)

کتابنامه:
1. آغداشلو، آیدین، زمینی و آسمانی، تهران، فرهنگستان هنر و دانشگاه کرمان، 1385.
2. ابن خلدون، مقدمه ابن خلدون، ترجمه ی محمد پروین آبادی، تهران، 1362.
3. ابن ندیم، الفهرست، ترجمه ی محمد رضا تجدد، تهران، امیرکبیر، 1366.
4. اردلان جوان، سیدعلی، فهرست نسخ خطی کتابخانه ی آستان قدس رضوی، ج1 وج9، مشهد، آستان قدس.
5. افروند، قدیر، «مصاحف منسوب به حضرت علی (ع)»، در گلستان قرآن، ش116، 19-25.
6. اورستی، پاپولا، «نسخه های خطی اسلامی؛ ویژگی های مادی و گونه شناختی»، در نامه بهارستان ش11 و 12، 35-74.
7. بیانی، مهدی، «خط»، در: ایران شهر، ج1، 737-753.
8. -. احوال و آثار خوش نویسان، 4ج، تهران، علمی، 1363.
9. بیانی، منیژه ودیگران، کمال آراستگی، ترجمه پیام بهتاش، تهران، کارنگ، 1382.
10. بینش، محمد تقی، فرهنگ لغات،
11.«تاریخچه ی کتابخانه»، در: حرم، ش 23 و24، ص16-19.
12. «تاریخچه ی مختصری از کتابخانه ی آستان قدس رضوی»، در: همان، ص42 و43.
13. جیمز، دیوید، هنرقلم، ترجمه ی پیام بهتاش، تهران، تهران، کارنگ، 1380.
14.-. پس از تیمور، ترجمه ی پیام بهتاش، تهران، کارنگ، 1381.
15. دشتی، محمد. «کتابخانه ی مرکزی و مرکز اسناد آستان قدس رضوی»، در: مشکوه، ش47، ص85-113.
16. ریشارد، فرانسیس، جلوه های هنرپارسی در کتابخانه ی ملی فرانسه، ترجمه ی ع. روحبخشان، تهران، وزارت ارشاد، 1383.
17. رزاقی، حسین ومهدیزاده، مصطفی، منتخبی از مرقعات آستان قدس رضوی، مشهد، کتابخانه ی مرکزی آستان قدس، 1369.
18. سه کی، یوشیفوسا، «آثار خوش نویسی در دو مرقع سلطان یعقوب»، در: نامه بهارستان، ش11 و12، ص 75-112.
19. شاکری، رمضانعلی، «واقفین عمده کتاب به کتابخانه ی آستان قدس رضوی»، در: محمد فرحزاد (و) مجموعه مقالات کنگره بین المللی کتاب و کتابخانه در تمدن اسلامی، مشهد، بنیاد پژوهش های اسلامی، 1379، ص 1349-1429.
20. شیمل، آن ماری. خوش نویسی و فرهنگ اسلامی، ترجمه ی اسدالله آزاد، مشهد، به نشر.
21. سلطان علی مشهدی، «صراط السطور»، در: نجیب مایل هروی، کتاب آرایی در تمدن اسلامی، 71-83.
22. «طومار علیشاه افشار- طومار عضدالملک»، در: حرم، ش23 و24، ص36 و37.
23.عبدالحی حبیبی، هنر عهد تیموری و متفرعات آن، تهران، بنیاد فرهنگ ایران، 1353.
24. علی بن حسن خوشمردان (سیدبابا)، «تعلیم خطوط»، در: نامه بهارستان، ش6، ص 317-328.
25. فتح الله سبزواری، «اصول و قواعد خطوط سته»، در: نجیب مایل هروی، کتاب آرایی در تمدن اسلامی، 105-143.
26. فکرت، محمد آصف، فهرست نسخ خطی قرآن های مترجم، ج1، مشهد، آستان قدس رضوی، 1363.
27. قایم مقامی، جهانگیر، مقدم های بر اسناد تاریخی،
28. کفیلی، حشمت، «معرفی چند قطعه خط از مرقعات گنجینه قرآن»، در: محمد فرح زاد (و) مجموعه مقالات کنگره بین المللی کتاب و کتابخانه درتمدن اسلامی، مشهد، بنیاد پژوهش های اسلامی، 1164، 1379-1173.
29. گلچین معانی، احمد، راهنمای گنجینه قرآن، مشهد، آستان قدس، 1347.
30. قاضی میراحمد منشی قمی. گلستان هنر، تصحیح احمدسهیلی خوانساری، تهران، کتابخانه ی منوچهری، 1366.
31. فضایلی، جبیب الله، اطلس خط، اصفهان، مشعل، 1362.
32. قطب الدین محمد قصه خوان، «دیباچه»، در: نجیب مایل هروی، کتاب آرایی در تمدن اسلامی، مشهد، بنیاد پژوهش های آستان قدس رضوی، 1372.
33. مایل هروی، نجیب. کتاب آرایی در تمدن اسلامی، مشهد، بنیاد پژوهش های آستان قدس، 1372.
34. -. تاریخ نسخه پردازی و تصحیح انتقادی نسخه های خطی، تهران، ارشاد اسلامی، 1381.
35. -. نقد و تصحیح متون، مشهد، به نشر، 1380.
36. -. «فرهنگ تاریخی اصطلاحات نسخه شناسی»، در نامه بهارستان، ش3، 45-50
37. -.«کتابی نه سمنزاری دل آویز» (مقدمه، در: آن ماری شیمل، خوش نویسی و فرهنگ اسلامی، ص 7-21.
38. محمد بخاری، «فواید الخطوط»، در: نجیب مایل هروی، کتاب آرایی در تمدن اسلامی، ص 357-456.
39. محمد عبدالله چغتایی، ریحان نستعلیق، لاهور، 1931.
40. محمود بن محمد، «قوانین الخطور»، در نجیب مایل هروی، کتاب آرایی در تمدن اسلامی، ص
41. مصطفی عالی افندی، مناقب هنروران، ترجمه ی توفیق هاشم پور سبحانی،تهران، سروش، 1369.
42. میرعلی هروی، «مدادالخطوط»، درمایل هروی، کتاب آرایی در تمدن اسلامی، ص 87-101.
43. موتمن، علی، راهنما یا تاریخ و توصیف دربار ولایت مدار رضوی، مشهد، آستان قدس، 1346.
44. «نمونه ای از قدیمی ترین و نفیس ترین مصاحف، مجلات و اسناد تاریخی»، در: حرم، ش23و24. ص 24-27.
45. هراتی، محمد مهدی. «علیرضا عباسی و مصحف نفیس کتابخانه ی آستان قدس رضوی» در: مهدی صحراگرد (و)، مجموعه ی مقالات خوش نویسی مکتب اصفهان، فرهنگستان هنر، تهران، 1386، ص 85-99.
46. یعقوب بن حسن سراج شیرازی، تحفه المحبین، تهران، نقطه، 1376.
منبع: شمس، محمدجواد؛ (1390)، مجموعه مقالات کنگره استاد میرزا احمد نی ریزی، شیراز: بنیاد فارس شناسی
سایت راسخون
 
آخرین ویرایش:

Similar threads

بالا