phalagh
مدیر بازنشسته
امام در زمان رهبری انقلاب، خصوصیات دوران جوانی و میان سالی خویش را حفظ کرد و ذرهای عوض نشد. با آن که او رهبر یکی از بزرگترین و ثروتمندترین کشورهای خاورمیانه بود و میلیونها طرفدار داشت اما، همچنان افتاده و فروتن بود. او میگفت:
« ... اگر به من بگویند خدمتگزار، بهتر از این است که بگویند رهبر. رهبری مطرح نیست، خدمتگزاری مطرح است...»
او در همه دورانهای زندگی خود، مردم ایران را دوست داشت. مردم نیز او را از جان و دل دوست داشتند و گوش به فرمانش بودند. امام درباره رابطه خود با مردم ایران میگوید:
« ... من با مردم ایران برادر هستم و خود را خادم و سرباز آنها میدانم ...»
امام همیشه تابع نظم و قانون بود، چه زمانی که به عنوان یک استاد و یا مجتهد در حوزه علمیه قم تدریس میکرد و چه وقتی که رهبری جامعه ایران را بعد از انقلاب به دست داشت و کشور با نظارت و دستور وی اداره میشد. امام قانون را در هر حال رعایت میکرد و فوقالعاده به آن احترام میگذاشت و میگفت:
« ... در اسلام، یک چیز حکم میکند و آن قانون است. زمان پیغمبر(ص) هم قانون حکم میکرد و او مجری بود.»
در قانون اساسی ایران آمده است که باید به دارایی رهبر و دیگر مسئولان اصلی کشور، قبل و بعد از مسئولیت آنها رسیدگی شود تا مبادا در زمانی که اختیارات بسیاری داشتهاند، از آن اختیارات به نفع خود سوء استفاده کنند و صاحب ثروت و سرمایه شوند. امام به عنوان رهبر نظام جمهوری اسلامی، در نخستین سالهای تشکیل حکومت، میزان داراییهای خود را اعلام و صورت اموالش را به دیوانعالی کشور فرستاد. بعد از رحلت امام، فرزندش نامهای به قوه قضائیه نوشت و از آنها خواست حال که رهبر انقلاب با رحلت خود، عملاً از مقام رهبری کنار رفته است، بیایند و براساس قانون به ثروت او رسیدگی کنند. قوه قضائیه هم براساس قانون، تحقیقات خود را درباره داراییهای امام شروع کرد. نتیجه آن تحقیقات به اینجا رسید که در مدت رهبری امام، نه تنها بر ثروت و داراییهای او چیزی اضافه نشده است بلکه قسمتی از ملک خمین که از پدر شهیدش به او ارث رسیده بود نیز به خواست امام به فقرا و مستمندان داده شده است و دیگر ملک او نیست. اثاثیه شخصی امام عبارت بودند از: قرآن، تسبیح و سجاده نماز، عمامه و لباس روحانی، ناخنگیر، عینک، شانه و تعدادی کتاب. وسایل خانه هم، مال همسر امام بوده و ایشان چیزی نداشت. پولی هم که در بانک به نام امام گذاشته بودند، در واقع مال مردم بوده و باید در همان راه هم خرج شود و به خانواده امام نمیرسید.
« ... اگر به من بگویند خدمتگزار، بهتر از این است که بگویند رهبر. رهبری مطرح نیست، خدمتگزاری مطرح است...»
او در همه دورانهای زندگی خود، مردم ایران را دوست داشت. مردم نیز او را از جان و دل دوست داشتند و گوش به فرمانش بودند. امام درباره رابطه خود با مردم ایران میگوید:
« ... من با مردم ایران برادر هستم و خود را خادم و سرباز آنها میدانم ...»
امام همیشه تابع نظم و قانون بود، چه زمانی که به عنوان یک استاد و یا مجتهد در حوزه علمیه قم تدریس میکرد و چه وقتی که رهبری جامعه ایران را بعد از انقلاب به دست داشت و کشور با نظارت و دستور وی اداره میشد. امام قانون را در هر حال رعایت میکرد و فوقالعاده به آن احترام میگذاشت و میگفت:
« ... در اسلام، یک چیز حکم میکند و آن قانون است. زمان پیغمبر(ص) هم قانون حکم میکرد و او مجری بود.»
در قانون اساسی ایران آمده است که باید به دارایی رهبر و دیگر مسئولان اصلی کشور، قبل و بعد از مسئولیت آنها رسیدگی شود تا مبادا در زمانی که اختیارات بسیاری داشتهاند، از آن اختیارات به نفع خود سوء استفاده کنند و صاحب ثروت و سرمایه شوند. امام به عنوان رهبر نظام جمهوری اسلامی، در نخستین سالهای تشکیل حکومت، میزان داراییهای خود را اعلام و صورت اموالش را به دیوانعالی کشور فرستاد. بعد از رحلت امام، فرزندش نامهای به قوه قضائیه نوشت و از آنها خواست حال که رهبر انقلاب با رحلت خود، عملاً از مقام رهبری کنار رفته است، بیایند و براساس قانون به ثروت او رسیدگی کنند. قوه قضائیه هم براساس قانون، تحقیقات خود را درباره داراییهای امام شروع کرد. نتیجه آن تحقیقات به اینجا رسید که در مدت رهبری امام، نه تنها بر ثروت و داراییهای او چیزی اضافه نشده است بلکه قسمتی از ملک خمین که از پدر شهیدش به او ارث رسیده بود نیز به خواست امام به فقرا و مستمندان داده شده است و دیگر ملک او نیست. اثاثیه شخصی امام عبارت بودند از: قرآن، تسبیح و سجاده نماز، عمامه و لباس روحانی، ناخنگیر، عینک، شانه و تعدادی کتاب. وسایل خانه هم، مال همسر امام بوده و ایشان چیزی نداشت. پولی هم که در بانک به نام امام گذاشته بودند، در واقع مال مردم بوده و باید در همان راه هم خرج شود و به خانواده امام نمیرسید.