[ تاریخ هنر ] - هنر هخامنشی

E . H . S . A . N

مدیر تالار مهندسی معماری مدیر تالار هنـــــر
مدیر تالار
هنر هخامنشی

  • حجاری و پیکر تراشی
  • صنایع دستی
  • معماری

با انقراض دولت عيلام توسط آشور بانيپال فرمانرواى قهّار آشور در سال ۶۴۵ ق.م زمينه براى به قدرت رسيدن اقوام آريايى ماد و پارس فراهم شد.
پارس‌ها با استقرار در خوزستان، شوش را به‌عنوان پايتخت خويش قرار دادند و مادها در اطراف همدان ساکن شدند.
در ۵۵۹ ق.م کوروش پادشاه ماد را مغلوب کرد و امپراطورى خود را از آسياى صغير تا خليج‌فارس بسط داد و دو کشور آشور و بابل را ضميمهٔ ايران کرد و سپس به آباد کردن مملکت و ساختن بناهاى عظيم پرداخت.
عالى‌ترين بناى اين عصر در شهر پاسارگاد که پايتخت ايران بود تأسيس شد. بقاياى کاخ کوروش در پاسارگاد نمايانگر معمارى باشکوه و تزئينات متأثر از هنر اورارتو و آشور و بابل است. به اين طريق او کشورش را وارث اين سه تمدن معرفى نمود. او براى ساختن کاخ‌ها و بناهاى پايتخت خود، صنعتگرانى از مليت‌هاى مختلف را به‌کار گمارد.
داريوش و خشايارشا کاخ‌هاى تخت‌جمشيد را باشکوه هرچه تمام‌تر به‌وجود آوردند. در شوش و ساير مکان‌ها نيز شيوهٔ معمارى هخامنشى بچشم مى‌خورد.
عقايد پارسيان مشتق از تعاليم زرتشت و مبتنى بر خوبى و بدى بود. آيين پرستش اهورامزدا (روشنايي) در آتشگاه‌هاى سرگشاده اجرا مى‌شد؛ به همين دليل از پارسيان باستان معمارى دينى کمتر باقى‌ مانده است؛ ليکن کاخ‌هاى هخامنشى که محل اجراى آيين‌هاى بزرگ از جمله مراسم جشن نوروز بود، باشکوه تمام باقى ماند.
شاهنشاهى ايران در دوران فرمانروايى داريوش اول و خشايارشا (۵۲۱-۴۶۵) از مجموع دو امپراطورى مصر و آشور وسعت بيشترى داشت. اين امپراطورى عظيم تا دويست سال با قدرت و وسعت دوام آورد.



حجاری و پیکر تراشی


  • بیستون
  • تخت جمشید

بيستون
نقش برجستهٔ بيستون شامل پيکرهٔ داريوش بزرگ و دوازده تن ديگر است که در يک رديف بر روى ديوارهٔ بلندى ساخته شده است. نقش شاه از همه بزرگ‌‌تر است و در برابر او نُه اسير با دست‌هاى بسته و گردن‌هاى در ريسمان ايستاده‌اند که لباس‌هاى متفاوتى دارند که نشانهٔ مليت‌هاى مختلف آنها مى‌باشد؛ گزارش داريوش نيز مؤيد اين مطلب است. اين گزارش به سه زبان فرس قديم، ايلامى و بابلى نگاشته شده است و در بالاى سراسيران علامت اهورامزدا نقش شده؛ در مجموع نقش برجستهٔ بيستون ساده و خشک است. نقش داريوش احتمالاً شبيه به خودش بوده و قد او نيز در اندازهٔ طبيعى ساخته شده است. عالى‌ترين کتيبهٔ هخامنشى نيز در بيستون قرار دارد که در آن داريوش وقايع اوايل سلطنتش را شرح مى‌دهد.




تخت‌جمشيد

جالب‌ترين نقش برجسته‌هاى مجموعهٔ تخت‌جمشيد بر بدنهٔ پلکان دو سرى است که به تالار بارعام مى‌پيوندد و راه رسيدن به آپادانا محسوب مى‌شود. اين پلکان عريض و آراسته، با نقش برجسته‌هايى از سپاهيان با وقار در حال گام برداشتن تزئين يافته است. حالت تشريفاتى و تکرار سوزون اين نقوش، نقش برجسته را در خدمت معمارى قرار مى‌دهد که از خصوصيات پيکرتراشى ايران در اين دوران است.
نقش برجسته‌هاى کاخ تخت‌جمشيد معمولاً صحنه‌ها را در محل وقوع آن مجسم ساخته‌اند، مانند صف‌‌آرايى سپاهيان کاخ$ پاسدارى نگهبانان؛ باريافتن نمايندگان ملت‌هاى - خراجگزار با هدايا و خراج‌ها؛ حمل ظروف توسط خدمتکاران؛ ورود شاه و خروج شاه از اتاق‌ها؛ حضور يافتن درباريان به پيشگاه شاه. گفته مى‌‌شود اين نقش برجسته‌ها نمايش کوچکى است از جشن‌هايى که در آغاز سال نو در محل کاخ تخت‌جمشيد برگزار مى‌شده است.
در نقش برجستهٔ قصر آپادانا، تعدادى گونه‌هاى حيوانات که در آنها تلاش در بازنمايى نسبى طبيعت شده، به چشم مى‌خورد. اين حيوانات در سنگ حک شده يا با مفرغ ساخته شده‌اند و نقش محافظ و نگهبان را برعهده داشته‌اند.
تنوع زبان در امپراطورى هخامنشى موجب تنوع کتيبه‌‌ها شده است. اين کتيبه‌ها برخى بر لوحه‌هاى گلى و يا بر استوانه‌‌ها حکاکى شده‌اند. از تصاوير مکرر بر روى استوانه‌ها تصوير شاه با رداى بلند و تاج کنگره‌دار است. اين تصويرها (تصوير شاه) مظهر و نشانهٔ دولت هخامنشى بوده است.
وجود تکه‌هاى رنگى در بخشى از اين نقش برجسته‌ها حکايت از آن دارد که بخش‌هايى از آن‌ها رنگى بوده‌اند.





صنایع دستی


هنرمندان هخامنشى در مقياس‌هاى بسيار کوچک نيز استادى و مهارت خود را نشان داده‌اند. آنها در کار فلز يعنى طلاسازي، نقره‌کارى و ... مهارت کافى داشته‌اند. يکى از بهترين نمونه‌هاى اين هنرها، يک جفت دسته‌ٔ جام مشروب‌خورى است که به شکل بز کوهى بالدار ساخته شده است. (يکى از اين‌ها در موزهٔ لوور ديگرى در موزهٔ دولتى برلن است.) اين نمونه از نقره با مرصع طلا ساخته شده؛ فرم بدن اين جانور و انحناى ملايم بال‌ها، آرامشى را در حرکت به بيننده القاء مى‌کند. منبع اصلى الهام اين بز بالدار را بايد در مفرغ‌هاى لرستان جستجو کرد.


در زمينهٔ فلزکاري، ضرب سکه نيز در اين دوران و در زمان داريوش براى اولين بار اتفاق افتاد.
يکى از اشياء معروف اين دوره 'گنج جيحون' است که در موزهٔ بريتانيا قرار دارد. از زيباترين قطعات تزئيني، کاسهٔ طلايى خشايارشا و کاسهٔ طلايى ديگرى به نام داريوش (داريوش دوم) مى‌باشد؛ که اولى تزئينات کاملى اما دومى بسيار ساده و بى‌آلايش است.
ساير اشياء نفيس مانند مجسمهٔ شاه و يکى از مؤبدان و اَرابه‌ و سواران از طلا و دو شمشير طلايى خالص را نيز مى‌توان بر شمرد. همچنين دو جام شراب نقره که يکى در موزه بريتانيا و ديگرى در موزهٔ ارميتاژ لنينگراد است. نمونه‌هايى نيز از دستبند و گوشواره‌ها طلا از اين دوره موجود مى‌باشد.
در مجموع هنر هخامنشى نشانهٔ شکيبايى و ذوق سليم هنرمندان و صنعتگران اين دوره مى‌باشد.


آنچه مسلم است تحولات هنرى در عهد هخامنشى در نيمهٔ قرن پنجم ق.م به نهايت درجهٔ کمال رسيد. متأسفانه بعد از سلطنت اردشير دوم اين هنر عالى رو به انحطاط نهاد.





معمــــــــاری


  • پاسارگاد
  • تخت جمشید







.
.





پاسارگاد :

بعد از غلبهٔ کوروش بر پادشاه ماد در سال ۵۰۵ ق.م وى اقدام به ساختن بناهاى عظيم نمود. عالى‌ترين نمونه اين دوران در شهر پاسارگاد تأسيس شد.
پاسارگاد شامل کاخ‌ها، معبد و مقبره شاهنشاه است. بخشى که کاخ‌ها در آن قرار دارد و با ديوارى احاطه شده، شامل ورودى عظيم و درگاه بزرگى که توسط گاوهاى بالدار و بزرگ محافظت مى‌شده است.


در شمال غرب اين کاخ عظيم، تالار پذيرايى واقع است که در بخش مرکزى آن دو رديف ستون به ارتفاع ۱۳ متر موجود مى‌باشد. سرستون‌ها معمولاً به شکل سر گاو نر، شير شاخدار و سر اسب بوده است.
بناى ديگر تالارى است به طول ۲۴ متر و عرض ۲۲ متر؛ که سى ستون در شش رديف در آن موجود مى‌باشد. سرستون‌ها از گچ ساخته شده و با رنگ‌هاى قرمز سير، فيروزه‌اي، آبى آسماني، سبز، زرد و قهوه‌اى روشن رنگ شده است. بى‌گمان اين رنگ‌ها متناسب با رنگ پرده‌ها انتخاب شده و با رنگ سياه و سفيد ستون‌ها و کف، هماهنگى خاصى به‌وجود مى‌آورده است.
پاسارگاد در زمان داريوش و تغيير پايتخت به شکل يک مرکز مذهبى باقى ماند و به عنوان محل تاجگذارى شاهان مورد استفاده قرار گرفت.
بى‌گمان شاهکارها و بدايع معمارى تخت‌جمشيد، متأثر از بناهاى پاسارگاد، خلق شده است.


داريوش دستور داد روى تپهٔ مجاور کاخ آپادانا، تالار بارعام ساخته شود. اين تالار به سه رديف ستون ۱۲ تايى مزين است که طول هر يک حدود ۲۰ متر مى‌باشد. سرستون‌ها بيشتر به‌شکل نيم‌تنه دو گاو نر ساخته شده که پشت به‌ پشت هم داده‌اند. در ساختمان اين شهر از کارگران مصري، بابلي، مادى و ... استفاده شده است. آپادانا نيز مانند تالار بارعام تحت حمايت شيران بالدار، شيردال‌ها، سرشيران شاخدار و ... قرار داشته که همه با آجر لعابدار ساخته شده‌اند. شوش در آن زمان بزرگ‌ترين پايتخت جهان و درخورِ عظمت و جاهِ سلطنت هخامنشى بوده است. امپراطورى وسيع داريوش احتمالاً در سلا ۵۲۱ ق.م شوش را پايتخت خويش قرار داد.



تخت جمشید

مجموعهٔ تخت‌جمشيد که در فلات مرتفع شرق درهٔ بين‌‌النهرين قرار داشته، در فاصلهٔ سال‌هاى ۴۶۰ و ۵۲۰ ق.م توسط داريوش و خشايارشا ساخته شد. داريوش بدون آن‌که پاساردگاد را رها کند، تخت‌جمشيد را پايتخت جديد خود قرار داد. هنرمندانى که بناهاى شوش را ساخته بودند براى ساختن آپادانا به تخت‌جمشيد احضار شدند. اين پايتخت، نماد و رمزِ وحدت امپراطورى هخامنشى بود. اين بناى عظيم که يونانى‌ها آن‌را پرسپوليس مى‌نامند، بر فراز مصطبهٔ سنگى بزرگى با قصرهاى متعدد و تالارهاى بارعام عظيم بنا گرديده است. از خرابه‌هاى آن مى‌توان دريافت که اين قصر، شکوه و جال بى‌مانندى درخور عظمت امپراطورى ايران قديم داشته است. طرح بناها از خود داريوش بود و جانشينان او، فقط کارهاى او را ادامه دادند.


داريوش در هر سال و در آغاز سال نو و بهار، ميهمانى‌ها و پذيرائى‌هاى باشکوهى براى تبرک و تقديس وحدت دولت هخامنشى به‌راه مى‌انداخت.
در بناى تخت‌جمشيد از سنگ، چوب و آجر که به آسانى در دسترس بود استفاده شده است. از سنگ در ساختن دروازه‌ها، پلکان‌ها و ستون‌ها؛ از آجر در ساختن ديوارها و از چوب براى سقف‌ها و ستون‌هاى کوچک‌تر استفاده مى‌شد. ستون از اساسى‌ترين عناصر معمارى تخت‌جمشيد به‌شمار مى‌‌آيد.
در مدخل اصلى بنا، دو رشته پلکان دو طرفه وجود دارد که از سنگ‌ەاى بزرگ ساخته شده است. اين پلکان پهن و کوتاه امکان رفت و آمد جمعيت زيادى را به سهولت در خود داشته است. در بالاى پلکان، سردر بزرگ که به امر خشايارشا ساخته شده قرار دارد و در طرفين آن چهارگاه و بالدار با سر انسان، وظيفهٔ محافظت از قصر را برعهده دارند.
بعد از مدخل بزرگ وارد حياطى مى‌شويم که تالار عظيم آپادانا در سمت راست آن واقع شده است. اين بنا که در زمان داريوش شروع شد تا ايام سلطنت خشايارشا به پايان نرسيد. مساحت اين تالار در حدود ۳۶۶۰ مترمربع است که توسط ۳۶ ستون سنگى به ارتفاع ۱۲ متر نگهدارى مى‌شده است. اين بنا تأثير بصرى خاصى در بينندهٔ خود به جا مى‌گذارد.
تالار صد ستون که سمت مشرق آپادانا قرار گرفته، در واقع تالار تاجگذارى مى‌باشد. بعد بناى کوچکى که در جنوب غربى تالار صد ستون قرار دارد که گويا بناى معبد بوده است؛ به اضافهٔ اتاق‌هاى اندرون پادشاهى و نيز جايگاه خزانه و ساختما‌ن‌هاى مخصوص تهيهٔ اسباب و خوراک و خوابگاه خدمتکاران و مباشران؛ از ديگر بناهاى تخت‌جمشيد به‌شمار مى‌آيد. مقبرهٔ داريوش در صخرهٔ شيب‌دار نقش رستم واقع است. مقابر جانشينان او نير در کنارش قرار دارد. اين مقابر داراى يک الگو در ساخت هستند.
در نقش رستم مقابل مقابر سلطنتي، يک کانون مذهبى همراه با يک آتشکده به‌شکل برج مربع وجود داشته که کعبهٔ زرتش ناميده مى‌شود.




منبع : سایت vista
 
بالا