اسکان غيررسمي:حاشیه نشینی

هدیه.

مدیر تالار مهندسی شهرسازی
مدیر تالار
اگر در دهه های 1340 یا 1350 اصطلاح حاشیه نشینی در ادبیات توسعه شهری ایران می توانست دلالت بر فضاهای مسکونی پیرامونی برخی شهرهای بزرگ داشته باشد و همین عنوان می توانست بیانگر صورت مسئله و احتمالا راه حل آن را نیز باشد ، اما در سال هاي اخير با دگرگون شدن شرایط جهانی و داخلی، به اصطلاحی کلی ، و با مصداق هایی پیچیده تبدیل شده که توصیف و تبیین پدیده مورد نظر خارج از توان آن است.
اگر در اواسط دهه 1350 چنین سکونتگاهایی با سیمای کالبدی نابسامان و البته در مقیاسی بسیار محدود به مثابه نمادی از فقر مطلق و بی عدالتی اجتماعی و با عنوان هایی از قبیل حلبی آباد یا گودنشین ها ، دلایل شکل گیری آنها ساختاری عنوان می شد ، اکنون به نظر می رسد ديگر ترکيبي از زندگي رسمي و غيررسمي در اين محلات به چشم مي خورد که نشان از روی آوردن تعدادي زيادي از ساکنين شهرها به اين محلات دارد.
البته نباید از نظر دور داشت که هنوز اصطلاح حاشیه نشینی معنا و کاربردی روشنی می تواند داشته باشد که عبارت است از کنارگذاشته شدگی یا به حاشیه رانده شدن برخی از گروه های آسیب پذیر اجتماعی از گستره نظام برنامه ریزی و توسعه اقتصادی – اجتماعی و به بیان دیگر شهروندزدایی از کم درآمدها . بی تردید روند توسعه اقتصادی – اجتماعی در چند دهه گذشته هرگز متوقف نشده است ، ولی می توان گفت که با گسترش و ساختیابی پدیده ای که به آن حاشیه نشینی اطلاق می شود ، از میزان پایداری روند این توسعه کاسته است و می تواند دستاوردهای کنونی آن را نیز مورد تهدید قرار دهد.

سرآغاز مطرح شدن مفاهیمی مانند تضاد شهر و روستا ، فرهنگ فقر به مطالعات انجام شده درباره فقر در آمریکای لاتین در دهه های 1960 و 1970 میلادی باز می گردد. . اصطلاح سکونتگاه های مبتنی بر تصرف عدوانی به عنوان یکی از شکل های غالب تامین سرپناه گروه های کم درآمد بر اساس همین دیدگاه مطرح شد .
خاستگاه نظری این رویکرد ها به طرح نظریه وابستگی در زمینه مباحث توسعه اقتصادی باز می گردد. در سال 1948 کمیسیون اقتصادی سازمان ملل برای آمریکای لاتین ( ECLA ) مشخصه نظام جهانی را بر اساس گروهبندی مرکز ( کشورهای توسعه یافته صنعتی ) و پیرامون ( کشورهای کم توسعه یافته با غلبه اقتصاد کشاورزی ) و مناسبات بین آنها را بر اساس ساختار اقتصاد جهانی توصیف می کند . بعدها نیز نظریه پردازانی مانند آندره گوندر فرانک با تاکید بر اعمال مکانیزم های کنترلی مرکز بر پیرامون به تبیین مفهوم توسعه نیآفتگی می پردازند . از نظر این دیدگاه ممکن است در پاره ای از کشورها و در چارچوب وابستگی به نظام جهانی گونه ای از رشد اقتصادی تحقق یابد ولی این فرایند با پیامدهای منفی مانند تورم و بیکاری ، کاستی های گسترده خدماتی و کمبود مسکن همراه می شود . چنین توسعه ناموزونی به شهر نشینی وابسته ای می انجامد که در آن شهر به عنوان دروازه های خروج منابع مالی و سرمایه ای و حلقه وابستگی به نظام جهانی به شمار می آیند این دیدگاه منفی از توسعه شهر با طرح مفهوم دوگانگی روستا و شهر، روابط ناعادلانه بین آنها بر اثر توسعه وابسته به سوی طرح برنامه و شعارهایی در زمینه احیاء توسعه روستایی ( اقتصاد کشاورزی به عنوان محور توسعه ) روی آورد ، چرا که عقب ماندگی مناطق روستایی و امواج مهاجرت های روستا شهری و به تبع آن شکل گیری پدیده ای به نام " حاشیه نشینی" در کنار شهرهای بزرگ را در همین چارچوب تبیین می کرد . پدیده نخست شهری یا شهرها بزرگ منطقه ای ( شهرهایی که در مقایسه با دیگر شهرها از تمرکز جمعیتی و اقتصادی بسیار بیشتری برخوردارند ) از دیگر مفاهیمی است که به دیدگاه نظری توسعه و شهرنشینی وابسته تعلق دارد . به این ترتیب دیدگاه های شهرستیز، راه حل چنین مسئله ای را در بازگشت مهاجران کنونی یا جلوگیری از وقوع مهاجرت های جدید جستجو می کند .

بی تردید نکات مطرح شده بخشی از واقعیت را در زمان و مکان معین بیان می کنند ولی نه به شکلی پویا و جامع . دیدگاه ساختارگرا بین توسعه وابسته و شهرنشینی ناموزون رابطه ساختاری بلاواسطه ای برقرار می کند و به شکلی جزمی پدیده حاشیه نشینی را امری ناگزیر جلوه می دهد که از بطن مناسبات اقتصادی – اجتماعی فرا می رویند . از سوی دیگر این رویکرد بین تقسیم کار جهانی فعالیت های اقتصادی و شکل گیری اقتصاد های ملی(در کشورهای پیرامونی ) بنا بر نیازهای کشورهای مرکز( در چارچوب نظریه مرکز و پیرامون) تفاوتی قائل نمی شود و راه حل هایی که پیش روی می گذارد عمدتا بر محور گسستن از اقتصاد جهانی قرار دارد .
اصطلاح حاشیه نشینی یا سکونتگاه های حاشیه ای ( marginal settlement) بر فرایند تاریخی دلالت دارد که شکل هایی از تامین مسکن و اسکان گروه های کم درآمد را قبیل زاغه یا آلونک نشینی به شکل های پراکنده یا متمرکز ، تصرف عدوانی و سازمان یافته اراضی در قالب جنبش های اجتماعی خود پو تا جنبه سوداگرانه یافتن این رو ند به شکل خانه سازی و تفکیک غیر رسمی زمین بویژه در نقاط روستایی را در بر می گیرد .

ارتباط با مديريت شهري :
مديريت شهري وظيفه خدمت رساني و ارتقاي محيط شهري در کنار حفظ محيط هاي ساخته شده را بر عهده دارد, مشروط به حفظ محيط طبيعي. اسکان غيررسمي از ديدگاه پژوهشگران به عنوان چالش توسعه پايدار شهري شناخته شده است. مداخلات انجام شده در پي سال ها نشان داده است موقعيت پس از تغيير اين سکونتگاه ها شرايط جديدي ايجاد نموده است که حل آنها به طول عمر شهرداران کفايت نمي نمود.
ترکيب روابط اجتماعي, مشکلات اقتصادي , ضعف زيرساخت ها و خدمات عمومي در اين نقاط بستر نامناسبي براي شرايط آتي اين مناطق به همراه دارد. توصيه هاي اخير, توجه ويژه به توانمندي هاي مردمي و ايجاد مشارکت عمومي را بر مداخلات کالبدی مقدم دانسته است, اما ناتواني نيروهاي شهرداري در درک واقعي نيازهاي اين محله ها خود عاملي مضاعف بر نامناسب تر شدن اين محيط ها و عدم درک آنها شده است.
مديريت شهري موظف است با درک موقعيت حقوقي خود و با شناخت وضعيت اين سکونتگاه ها, بدون پيش زمينه منفي نسبت به اين سکونتگاه ها براي بهبود آنها تلاش نمايد. اين نکته قابل توجه است پاره اي از انديشمندان اين محله ها را نتيجه بي توجهي برنامه ريزان شهري به اقشار کم درآمد مي دانند و ساخت اين محيط ها را کم هزينه ترين راه براي سکونت اين افراد دانسته اند. بهبود اين محله ها بدون درک اثرگذاري ابعاد اجتماعي ساکنين آنها بر محيط شهري و توسعه آتي محله خودشان به سادگي انجام پذير نخواهد بود. با اهميت شدن اين محلات از نظر اثرگذاري به فرايند هاي توسعه شهري و اثرهاي محتلف اجتماعي, اقتصادي و محيطي الزام مطالعه و پژوهش در اين حيطه را مشخص نموده است.


منبع : مدیریت شهری
 

navid6117

عضو جدید
در منطقه ای به نام احمدآباد مستوفی در جنوب غرب تهران نیز سکونت گاه های غیر رسمی و حاشیه نشینی نیز به شدت رواج پیدا کرده است. اگر مسئولان و سازمان ها کاری نکنند، در اولین سیل یا زلزله یا هر بلای طبیعی دیگر، مردم زیادی آسیب خواهند دید. وظیفه انسانی هر شخصی حکم می کند برای بهبود این وضعیت، کاری کند.
 
Similar threads
Thread starter عنوان تالار پاسخ ها تاریخ
H حاشیه نشینی و شهرسازیء مباحث عمومی شهرسازی 0

Similar threads

بالا