banooyeariayi
عضو جدید
حال دلم ابری است
اما باران نمیبارد
بغض خاطراتت راه گلو را بسته
اما باران نمیبارد
بغض خاطراتت راه گلو را بسته
برای تو می نویسم
- شروع کننده موضوع hilari
- تاریخ شروع
- وضعیت
banooyeariayi
عضو جدید
خسته ام از تکرار روزهای بی تو بودن!!!
امشب از تو می نویسم تو ای زیباترین حادثه زندگی ام....
تویی كه لحظات با تو بودن انگار كه زمینی زیر پایم نیست...
اوج می گیرم تا قاف هر آنچه توانم است....
با تو این فضای پر از خالی لبریز محبت است....
این قفس خاكی دیگر معنای خود را از دست می دهد.....
مشتی خاك می شود كه در برگرفته ریشه های یاس وجودت را....
می دانستی هر نفسم بسته به نفس تو است؟؟
می دانستی؟؟
براي تو مي نويسم که در تنها با صداي دلنشين و کلامت اشنايم
و با چشمان و چهره اش بيگانه..
فقط اين را مي دانم که نور اميد را در دلم کاشتي و تنهايي‌ام را شريك شدي
اي کاش حضورت تنها در خيال و رويا نبود...
اي کاش هميشه با من بودي
برای تویی که تمام تنهاییم پراز یادتوست
براي تو مينويسم برای تویی که احساسم از آنِ وجود توست
برای تویی که هرلحظه دوریت برایم مثل یک قرن است
برای تویی که سکوتت سخت ترین شکنجه من است
برای تویی که عشقت معنای بودنم است
برای تویی که غم هایت معنای سوختنم است
آري براي تو مينويسم دوستت دارم بهترينم
jooje tighi
عضو جدید
با عده ای شبیه به خودم هم کلاسیم
تو نیستی و حل نشده بی حواسیم
شبها که با ستاره ی تو حرف میزنم
اسباب خنده است ستره شناسیم
تو نیستی و حل نشده بی حواسیم
شبها که با ستاره ی تو حرف میزنم
اسباب خنده است ستره شناسیم
برای تو می نویسم
برای تویی که تنهایی هایم پر از یاد توست
برای تویی که قلبم منزلگه عـــشـــق توست
برای تویی که احساسم از آن وجود نازنین توست
برای تویی که تمام هستی ام در عشق تو غرق شد
برای تویی که چشمانم همیشه به راه تو دوخته است
برای تویی که مرا مجذوب قلب ناز و احساس پاک خود کردی
برای تویی که وجودم را محو وجود نازنین خود کردی
برای تویی که هر لحظه دوری ات برایم مثل یک قرن است
برای تویی که سـکوتـت سخت ترین شکنجه من است
برای تویی که قلبت پـاک است
برای تویی که در عشق ، قـلبت چه بی باک است
برای تویی که عـشقت معنای بودنم است
برای تویی که عـشقت معنای بودنم است
برای تویی که غمهایت معنای سوختنم است
برای تویی که آرزوهایت آرزویم است
برای تویی که تنهایی هایم پر از یاد توست
برای تویی که قلبم منزلگه عـــشـــق توست
برای تویی که احساسم از آن وجود نازنین توست
برای تویی که تمام هستی ام در عشق تو غرق شد
برای تویی که چشمانم همیشه به راه تو دوخته است
برای تویی که مرا مجذوب قلب ناز و احساس پاک خود کردی
برای تویی که وجودم را محو وجود نازنین خود کردی
برای تویی که هر لحظه دوری ات برایم مثل یک قرن است
برای تویی که سـکوتـت سخت ترین شکنجه من است
برای تویی که قلبت پـاک است
برای تویی که در عشق ، قـلبت چه بی باک است
برای تویی که عـشقت معنای بودنم است
برای تویی که عـشقت معنای بودنم است
برای تویی که غمهایت معنای سوختنم است
برای تویی که آرزوهایت آرزویم است
چه کرده ای تو با دلم که نبض من صدای توست ؟
چه کرده ای تو با سرم که فکر من هوای توست ؟
چه کرده ای تو با سرم که فکر من هوای توست ؟
banooyeariayi
عضو جدید
حسادت نکن! ... این که بعد از تو بغل گرفته ام ...
زانوی غـَم اســت
زانوی غـَم اســت
banooyeariayi
عضو جدید
چقدر امشب حس می کنم نبودن تو را
صدایت در گوشم می پیچد و من می گویم
جانم ، مرا صدا زدی ؟!
دلم تنگ است...
صدایم کن
از حساب و کتاب بازار عشق
هیچ گاه سر در نیاوردم !
و هنوز نمی دانم چگونه می شود
هربار که تو بی دلیل ترکم می کنی
من بدهکارت می شوم ؟
هیچ گاه سر در نیاوردم !
و هنوز نمی دانم چگونه می شود
هربار که تو بی دلیل ترکم می کنی
من بدهکارت می شوم ؟
برای تو می نویسم تا بدانی که چقدر دلم بی ته کشیده است
بی تو و چشمانت
دلم را در یک دایره نوسان که نامش تقدیر است
هر روز میگردانم
تا بدانم روزی آیا نصیبم خواهی شد یا نه ؟؟
اما دیگر دستهایم نای نوشتن ندارد
وقتی که نیستی تمام آرزوهای کوچک و بزرگم بی تو قندیل میبندن
وقتی نیستی چه سرد است هوای نبودنت
من بی تو تمام میشوم
و این دست نوشته باز هم بی تو و من
به دست باد خواهد سپرد
میلاد ما بدرود
بی تو و چشمانت
دلم را در یک دایره نوسان که نامش تقدیر است
هر روز میگردانم
تا بدانم روزی آیا نصیبم خواهی شد یا نه ؟؟
اما دیگر دستهایم نای نوشتن ندارد
وقتی که نیستی تمام آرزوهای کوچک و بزرگم بی تو قندیل میبندن
وقتی نیستی چه سرد است هوای نبودنت
من بی تو تمام میشوم
و این دست نوشته باز هم بی تو و من
به دست باد خواهد سپرد
میلاد ما بدرود
banooyeariayi
عضو جدید
خاطره می بافم ...
دلم آب می شود برای بوسه هایت!!
اشک هایم سرازیر می شود
و رنگ های خاطره ام را در هم می پیچد!
تنها تصویر محوی از تو باقی می ماند
و دل زخمی من!!
امان از تو!
دلم آب می شود برای بوسه هایت!!
اشک هایم سرازیر می شود
و رنگ های خاطره ام را در هم می پیچد!
تنها تصویر محوی از تو باقی می ماند
و دل زخمی من!!
امان از تو!
banooyeariayi
عضو جدید
نمی خواستمـ ـــــ نبودنــ ـــت، از شمــ ـــارش انگشتــ ــــانم بیشــ ــــتر شـــــ ـــــود.
اما ایــــ ـــــن روزهــ ـــــــا کـ ــــــاری از دستـ ــــانم برنمی آیـــ ــد...!
اما ایــــ ـــــن روزهــ ـــــــا کـ ــــــاری از دستـ ــــانم برنمی آیـــ ــد...!
بار دیگر حکم کن ،
اما نه بی دل
با دلت ،
دل حکم کن !
حکمِ دل : هر که دل دارد بیندازد وسط ،
تا ما دلهایمان را رو کنیم .
دل که رویِ دل بیفتد ،
عشق حاکم میشود .
پس به حکمِ عشق ، بازی میکنیم .
این دلِ من !
❤
رو بکن حالا دلت را !
دل نداری ؟!
بُر بزن اندیشه ات را .
حکم ِ لازم :
دل سپردن ، دل گرفتن ، هر دو لازم
اما نه بی دل
با دلت ،
دل حکم کن !
حکمِ دل : هر که دل دارد بیندازد وسط ،
تا ما دلهایمان را رو کنیم .
دل که رویِ دل بیفتد ،
عشق حاکم میشود .
پس به حکمِ عشق ، بازی میکنیم .
این دلِ من !
❤
رو بکن حالا دلت را !
دل نداری ؟!
بُر بزن اندیشه ات را .
حکم ِ لازم :
دل سپردن ، دل گرفتن ، هر دو لازم
banooyeariayi
عضو جدید
مهم نبود برای من
که تو با من چه می کنی
بیا ببین
برای تو
که با خودم چه می کنم
که تو با من چه می کنی
بیا ببین
برای تو
که با خودم چه می کنم
banooyeariayi
عضو جدید
فقـط بگو ، چگونه رفتن و نبودنت را باور کنم ؟؟
وقتی آغوش من هنــــــوز ؛ بوی بودن ات را میدهد !!
وقتی آغوش من هنــــــوز ؛ بوی بودن ات را میدهد !!
banooyeariayi
عضو جدید
[FONT=arial,helvetica,sans-serif]برگرد و نگاه کن از من چه ساخته ای !![/FONT]
[FONT=arial,helvetica,sans-serif] [/FONT]
[FONT=arial,helvetica,sans-serif]ویرانه ای از پوست و استخوان ...[/FONT][FONT=arial,helvetica,sans-serif] [/FONT]
[FONT=arial,helvetica,sans-serif]و مشتی شعر عاشقانه[/FONT]
[FONT=arial,helvetica,sans-serif] [/FONT]
[FONT=arial,helvetica,sans-serif]این عاقبت کسی ست که چشمان خیس ِ تو را دید ...[/FONT]
[FONT=arial,helvetica,sans-serif] [/FONT]
[FONT=arial,helvetica,sans-serif]ویرانه ای از پوست و استخوان ...[/FONT][FONT=arial,helvetica,sans-serif] [/FONT]
[FONT=arial,helvetica,sans-serif]و مشتی شعر عاشقانه[/FONT]
[FONT=arial,helvetica,sans-serif] [/FONT]
[FONT=arial,helvetica,sans-serif]این عاقبت کسی ست که چشمان خیس ِ تو را دید ...[/FONT]
در غم عشق نبودیّ و محبت کردی / این هم از لطف شما بود و نمی‌دانستیم
من نکردم گله از عهد و وفاداری تو / عهد ما عهد جفا بود و نمی‌دانستیم
رنج بی‌عشقی و تنهایی و بی‌مهری یار / همه تقدیر خدا بود و نمی‌دانستیم . . .
banooyeariayi
عضو جدید
[FONT=arial,helvetica,sans-serif]دیگران در شعرهای من عاشقانه میخوانند ... [/FONT]
[FONT=arial,helvetica,sans-serif] غافل از اینکه من خودم ...[/FONT]
[FONT=arial,helvetica,sans-serif] تمام عاشقانه های دنیا را ؛ در چشم های تو خوانده ام .[/FONT]
[FONT=arial,helvetica,sans-serif] غافل از اینکه من خودم ...[/FONT]
[FONT=arial,helvetica,sans-serif] تمام عاشقانه های دنیا را ؛ در چشم های تو خوانده ام .[/FONT]
banooyeariayi
عضو جدید
تو ميروي و من فقط نگاهت ميکنم
تعجب نکن که چرا گريه نميکنم
بي تو يک عمر فرصت براي گريستن دارم
اما براي تماشاي تو همين يک لحظه باقي است
تعجب نکن که چرا گريه نميکنم
بي تو يک عمر فرصت براي گريستن دارم
اما براي تماشاي تو همين يک لحظه باقي است
- وضعیت