مشاعرۀ سنّتی

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
مرا عمری به دنبالت کشاندی :gol: سرانجامم به خاکستر نشاندی


ربودی دفتر دل را وافسوس :gol: که سطری هم از این دفتر نخواندی
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
در زلف تو بند بود داد دل ما
در بند كمند بود داد دل ما
اي داد به داد دل ما كس نرسيد
از بس كه بلند بود داد دل ما
 

raha

مدیر بازنشسته
آسمان، ياس، سحر، ماه، نسيم
روح درجسم جهان ريخته اند
شور و شوق تو برانگيخته اند
تو هم اي مرغك تنها، بسراي
 

eksir

عضو جدید
کاربر ممتاز
يا بخت من طريق مروت فروگذاشت
يا او به شاهراه طريقت گذر نکرد
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
در دل بينواي من عشق تو چنگ مي زند
شوق به اوج مي رسد صبر فرود مي كند
 

sun_girl

عضو جدید
کاربر ممتاز
الا ای پیر فرزانه مکن منعم زه میخانه
که من در ترک پیمانه، دلی پیمان شکن دارم
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
مائیم مست و سرگران ،فارغ ز کارِ دیگران

عالم اگر بر هم رود ، عشقِ تو را بادا بقه
 

Comet1986

عضو جدید
کاربر ممتاز
ما در اين عالم که خود کنج ملالي بيش نيست
عالمي داريم در کنج ملال خويشتن

 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
شب کوته و تو ملول و افسانه دراز

شمعی و رخِ خوبِ تو ،پروانه نواز
 
  • Like
واکنش ها: sh85

sh85

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
شب کوته و تو ملول و افسانه دراز

شمعی و رخِ خوبِ تو ،پروانه نواز
راهدا من که خراباتی و مستم به تو چه
ساغر و باده و بد سر و دستم به تو چه

تو اگر گوشه محراب نشستی صنمی گقت چرا
من اگر گوشه میخانه نشستم به تو چه
 
  • Like
واکنش ها: raha

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
مشکلی دارم ز دانشمند مجلس بازپرس
توبه‌فرمایان چرا خود توبه کمتر می‌کنند؟
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
دلم خون و دلم خون و دلم خون
از این دنیای دون، دنیای وارون

کمک کن تا زنیم از مکمن عشق
به اردوی غم عالم شبیخون
 

maryam_22

عضو جدید
کاربر ممتاز
يا رب تو جمال آن مه مهرانگيز
آراسته اي به سنبل و عنبر بيز
پس حكم چنان كني كه در وي منگر
اين حكم چنان كني كه كج دار و مريز
 

sahar-architect

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
زندگی زیباست
زندگی اتشگهی دیرنده پا برجاست
گر بیفروزیش
رقص شعله اش از هر کران پیداست
ورنه خاموش است و خاموشی گناه ماست
 

*زهره*

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
تو هستی مرد صحرایی نه دریابی نه بشناسی

که با هر یک ازین دریا دل مردان چه سر دارد
 

maryam_22

عضو جدید
کاربر ممتاز
در رفتن جان از بدن گويند هر نوعي سخن

من خود به چشم خويشتن ديدم كه جانم مي رود
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
مي گشودم پر و مي رفتم و مي گفتم : هاي !
بسراي اي دل شيدا، بسراي .

اين دل افروزترين روز جهان را بنگر !
تو دلاويز ترين شعر جهان را بسراي !
 

Setayesh

مدیر تالار کتابخانه الکترونیکی
مدیر تالار
یار رب این آتش که در جان من است
سرد کن زان سان که کردی بر خلیل
 
Similar threads
Thread starter عنوان تالار پاسخ ها تاریخ
naghmeirani اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه مشاعره 109
Fo.Roo.GH مشاعرۀ شاعران مشاعره 11

Similar threads

بالا