چگونه بهترین کارکنانم را حفظ کنم؟(شما چی پیشنهاد میکنید؟)

sszz23

عضو جدید
سالها آرزو داشتم که برای خودم کسب و کاری داشته باشم که در نهایت موفق شدم.در حال حاضر مشکلترین کار من حفظ و نگهداری کارکنان شایسته است.من مدیر یک شرکت کوچک 33 نفره هستم.وقتی یکی از کارکنان،شرکت را ترک میکند، واقعا مشکلات فراوانی ایجاد میشود.در ماه گذشته دو نفر از بهترین کارکنان من شرکت را ترک کرده اند.گاهی اوقات احساس یک مدیر اجرایی را دارم و گاهی هم احساس پدر 33 نوجوان را که مدام او را به ترک خانه تهدید میکنند.این موضوع خواب و خوراک را از من گرفته و مرا خیلی بی قرار کرده است.چرا که منتظر هستم تا ببینم نفر بعدی که شرکت را ترک میکند چه کسی است.آیا هیچ راه حل فوری وجود دارد که به من پیشنهاد کنید؟

مدیر گرامی:

همانگونه که میدانید،مدیر خوب بیشتر به یک پدر خوب شبیه است.شما باید هم معلم،مربی،مشاور و هم مشوق باشید.پویایی اقتصاد جدید باعث شده که مدیران در تمامی شرکتها(از 500 شرکت برتر فورچون تا شرکتهای کوچک)همانند والدین درمانده رفتار کنند.
اینجا نکته مهمی وجود دارد که باید به خاطر سپرده شود. VG Gorindarajan استاد برجسته مدیریت استراتژیک در دارتموس و یکی از 10 استاد برتر مدارس بازرگانی Business Week درباره توسعه مدیران کالج اسمیت به مدیران خود چنین یادآور شده است:
زمانیکه کشتی در حال غرق شدن باشد،معمولا بهترین شناگران،اول از همه خود را به آب می اندازند.در شرایط سخت،اولین و مهمترین چالش شما این است که در کارکنان این باور را به وجود بیاورید که اگر همه آنها کار خودشان را انجام دهند اوضاع به زودی بهتر خواهد شد.پس بی خوابی های شب و بداخلاقی های صبح،بدترین کاریست که شما میتوانید انجام دهید.افراد خوب معمولا از روسای بداخلاق و تندمزاج فاصله میگیرند.از دست شما کاری برنم آید،پس بهتر است با پزشک یا مشاور خود برای زیر کنترل گرفتن اوضاع صحبت کنید.
استراتژی های تایید شده ای وجود دارند که مدیران خوب برای حفظ روحیه،افزایش بهره وری،وفاداری و در نهایت پیروزی در جنگ استعدادها از آنها استفاده میکنند.به عبارتهای زیر نگاه کنید و ببینید در حال حاضر به چه میزان و با چه اشتیاقی از آنها استفاده میکنید.از مقیاس زیر برای امتیازدهی به پرسشها استفاده کنید.
به هیچ وجه(1)
گاهی اوقات(2)
همیشه(3)
تا چه اندازه از مدیریت کارکنان به صورت استراتژیک استفاده میکنید؟
عبارتهای زیر چقدر در مورد شما مصداق دارد؟
1-من برای تمامی کارکنان،هدفهای عملکردی فردی تعیین شده ای دارم و به آنها در مورد دستیابی به هدفها آگاهی میدهم و زمانیکه به هدفها میرسند،از آنها قدردانی کرده،در غیر اینصورت به طور سازنده انتقاد میکنم.
2-به افراد اجازه میدهم که برای تمامی امور خود وقت کافی داشته باشند.پس انعطاف پذیری و ساعتهای کار مناسب بخشی از فرهنگ سازمان ماست.
3-حقوق کارکنان در سازمان من بیش از 75% سطح دستمزد صنعت یا منطقه جغرافیایی مربوطه است.
4-ما از راه جشن گرفتن رویدادهای مهم،به کارکنان اجازه میدهیم که اوقات خوب و خوشی را در محیط کار داشته باشند.
5-به کارکنان اجازه میدهم که کار را به مناسبترین روش در محدوده چارچوبها و نتایج توافق شده،انجام دهند.
6-پیوسته از کارکنان میخواهم که ایده های خود را در مورد چگونگی اداره چالشهای کسب و کار ارائه دهند.
7-افراد مرا با اسم کوچک صدا میزنند و من هم اسامی کوچکشان را میدانم و تا اندازه ای هم از زندگی شخصی آنها آگاهی دارم.آنچه برای ایشان اتفاق می افتد برایم اهمیت دارد.
8-برای من مهم است که کارکنان در شغل خود احساس چالش کرده،از توانایی های خود استفاده کنند.با آنها در مورد چگونگی رشد و توسعه کار جاری صحبت میکنم.
9-می دانم که هر کسی به برخی از جنبه های شغل خود علاقه داشته یا از آن بیزار است و کارکنان از صحبت با من در مورد افزایش آن بخش از شرح وظایف که از انجام آن لذت بیشتری می برند،احساس راحتی دارند.
10-اخبار کسب و کار را با کارکنان در میان میگذارم تا آنها بتوانند ارتباط بین کارهایی را که انجام میدهند و نتایجی که سازمان کسب میکند،ببینند.

نتیجه: شما از چند راه میتوانید به امتیازات کسب شده نگاه کنید.نگاه اول اینکه به جمع امتیازها نگاه کنید.اگر شما دست کم 30 امتیاز از 10 سوال کسب نکرده باشید، از کارکنان خود دعوت میکنید که به جایی بروند که با آنها با احترام بیشتری رفتار میشود.دومین نگاه اینکه درباره عبارتهایی که در آنها امتیاز 1 یا 2 را کسب نموده اید بیشتر تامل کنید.
این آزمون بیانیه ی رهبری بهره ور،احترام آمیز و با روحیه است که نشان دهنده مجموعه عناصری است که در ادبیات مدیریت تاثیرگذار،طی سالیان گذشته مطرح شده.
پیشنهاد من برای راه حل فوری این است که از عبارت شماره 10 استفاده کنید.
اگر این استراتژیها به طور مستمر و با درک درست از دلایل اهمیت آنها،در ارتباط با رشد و توسعه کارکنان به کار گرفته شوند،سازمان شما را از محلی که افراد در حال ترک آن هستند،به جایی که افراد منتظر استخدام شدن در آن هستند تبدیل خواهند کرد.
 

woodywood

عضو جدید
سلام سیما جان
منم با بند 10 موافق هستم ولی در عمل خیلی چیزها فرق می کنه
بذار از اول بگم
اغلب شرکت هایی در عمل موفق بودند که مدیر با کارمندان فاصله های خود را رعایت کرده اند
این به این معنی نیست که بقیه چون مقامشون پایینتره بی احترامی بشنوند
بلکه رئیس در عین خوش برخوردی نباید اجازه دهد کارمند از حد خودش فرا تر بره
همیشه باید اگه بین دونفر از کارمندان اختلافی میوفته از شخصی که برای شرکت با ارزش تر است حمایت کند البته تا جایی که به منافع شرکت لطمه وارد نشود
همیشه نباید به طور کامل برای کارمند توضیح دهد که با انجام فلان کارش چه سود بزرگی به شرکت داده است چون در این صورت هم توقع کارمند بالا می رود و هم اینکه این خبر به بیرون می رسد و در اونجا بقیه شرکتها برای کارمند شما دندون تیز می کند
سعی کنید اگر کارمندی سود خوبی به شرکت رسانده است بخشی از آن را یعنی حدود 1% را به عنوان پاداش به وی بدهید اینطوری سایر کارمندان تحریک می شوند که برای دریافت این سود حرکتی انجام دهند و باعث تشویق کارمند و ایجاد حس رقابت می شود که مانع خسته کننده بودن کار برایش می شود
 

sszz23

عضو جدید
سلام سیما جان
منم با بند 10 موافق هستم ولی در عمل خیلی چیزها فرق می کنه
بذار از اول بگم
اغلب شرکت هایی در عمل موفق بودند که مدیر با کارمندان فاصله های خود را رعایت کرده اند
این به این معنی نیست که بقیه چون مقامشون پایینتره بی احترامی بشنوند
بلکه رئیس در عین خوش برخوردی نباید اجازه دهد کارمند از حد خودش فرا تر بره
همیشه باید اگه بین دونفر از کارمندان اختلافی میوفته از شخصی که برای شرکت با ارزش تر است حمایت کند البته تا جایی که به منافع شرکت لطمه وارد نشود
همیشه نباید به طور کامل برای کارمند توضیح دهد که با انجام فلان کارش چه سود بزرگی به شرکت داده است چون در این صورت هم توقع کارمند بالا می رود و هم اینکه این خبر به بیرون می رسد و در اونجا بقیه شرکتها برای کارمند شما دندون تیز می کند
سعی کنید اگر کارمندی سود خوبی به شرکت رسانده است بخشی از آن را یعنی حدود 1% را به عنوان پاداش به وی بدهید اینطوری سایر کارمندان تحریک می شوند که برای دریافت این سود حرکتی انجام دهند و باعث تشویق کارمند و ایجاد حس رقابت می شود که مانع خسته کننده بودن کار برایش می شود

حرفی که من زدم در واقع مصداق عملیش رو در دو شرکت مالزیایی دیده بودم.البته اکثر شرکتها از این روش استفاده میکنن.اما من خودم این روش رو از نزدیک لمس کرده بودم.متاسفانه در ایران با کارمندان بسیار بد رفتار میشه.و اونها مجبورن تحمل کنن چون همه میدونن که در ایران کار پیدا کردن چقدر مشکل و تا حدی برای برخی افراد دست نیافتنی یه.میخوام بگم که اگه در ایران این روشها استفاده نمیشه بره اینه که از صبر اون کارمند سواستفاده میشه و این براشون یه چراغ سبزی میشه که به رویه ی نادرستشون یعنی اون بالادستی ها ادامه بدن.من اسم این رویه نادرست بالادستی ها رو میذارم بی فرهنگی حاد.
وقتی تمام زندگی یک کارمند میشه کارش واقعا چرا این محیط کار تا این حد آزار دهنده شده؟
در ایران نه تنها کارمند رو تشویق نمیکنن هیچ.بلکه از پایه حقوقش هر چند ماه به چند ماه کسر میشه.ببینید مشکل تا کجا ریشه دوانیده:eek::cry:
وقتی مدیر شرکت از کارمند لیسانسیه اش میخواد که زمینو تی بکشه،میز فلانیو تمیز کنه ... واقعا چه حالی به اون کارمند دست میده؟
من مطمئنم که اون کارمند فقط میخواد که بهش بی احترامی نشه.همین.
 

Tranquility

عضو جدید
با سلام و تشکر از بابت ایجاد چنین تاپیک سودمندی.... خیلی خلاصه فقط یک نکته رو اشاره کنم ، درباره کارمندان خوب و موفق و بعضا هوشمند ... یکی از عواملی که سبب میشه چنین کارکنانی به محل کار خود پایبند باشند، اطمینان از ارتقا یافتن و پیشرفتشان در محیط کاریست(که علاوه بر مسائل اجتماعی، مسائل مادی را نیز در بردارد)..اگر کارمند نخبه ی شرکت برای خود آینده درخشان و پیشرفت را در محیط کارنبیند، به هیچ وجه در طولانی مدت در محل کار نمی ماند، یا اگر دورنمای شرکت(در حالت کلی نه فقط برای شخص خودش) مثبت و امیدوار کننده نباشد و یا به عبارتی در حال درجا زدن باشد احتمال ترک محیط کار تشدید میشود... پس ترسیم آینده و اهداف شرکت و توضیح و توجیه کارکنان از این اهداف بسیار بر پایداری افراد، تاثیر دارد...در ضمن مواظب و مراقب کارکنانی که افکار منفی در محل کار ایجاد میکنند، باشید...متاسفانه بسیار در مسموم کردن جو محیط کاری اثر گذار است..
با تشکر...
 

woodywood

عضو جدید
آرمانی

آرمانی

:warn:
حرفی که من زدم در واقع مصداق عملیش رو در دو شرکت مالزیایی دیده بودم.البته اکثر شرکتها از این روش استفاده میکنن.اما من خودم این روش رو از نزدیک لمس کرده بودم.متاسفانه در ایران با کارمندان بسیار بد رفتار میشه.و اونها مجبورن تحمل کنن چون همه میدونن که در ایران کار پیدا کردن چقدر مشکل و تا حدی برای برخی افراد دست نیافتنی یه.میخوام بگم که اگه در ایران این روشها استفاده نمیشه بره اینه که از صبر اون کارمند سواستفاده میشه و این براشون یه چراغ سبزی میشه که به رویه ی نادرستشون یعنی اون بالادستی ها ادامه بدن.من اسم این رویه نادرست بالادستی ها رو میذارم بی فرهنگی حاد.
وقتی تمام زندگی یک کارمند میشه کارش واقعا چرا این محیط کار تا این حد آزار دهنده شده؟
در ایران نه تنها کارمند رو تشویق نمیکنن هیچ.بلکه از پایه حقوقش هر چند ماه به چند ماه کسر میشه.ببینید مشکل تا کجا ریشه دوانیده:eek::cry:
وقتی مدیر شرکت از کارمند لیسانسیه اش میخواد که زمینو تی بکشه،میز فلانیو تمیز کنه ... واقعا چه حالی به اون کارمند دست میده؟
من مطمئنم که اون کارمند فقط میخواد که بهش بی احترامی نشه.همین.


سیما جان ماهم داریم محیط ایران رو بررسی می کنیم
اگه بخواهیم آرمانی نگاه کتیم شرایط کاملا فرق می کنه
یک نمونه از تفاوت های ایزان با بقیه کشورهارو برات مثال می زنم
من تقریبا 2 ماه پیش برای بازدید و انجام یک سری کارهای شرکتی وارد یکی از کارخونه های ماشین های عمیق کار برای کشاورزی شدم
مشغول نگاه کردن خط تولید و بررسی روند کار بودم که دیدم انبار اونها مشکل داشت
وقتی پیش رئیس کارخونه رفتم که شرایط رو گزارش بدم و راه حل هارو بگم بهم گفت که ما داریم کنار کارخونه یک انبار جدید درست می کنیم
وقتی موقعیت انبار رو گفت بعد از کمی بررسی دیدم استفاده از این انبار با این مشخصات زمان تولید یک محصول رو بالا می بره
وقتی بهش گفتم با کمال خونسردی گفت : چارش 2تا کارگر افغانیه که بدون دردسر با کمترین مزد سریع مسیر انبار تا کارخونه رو میرن و وسایل رو جابجا می کنن !!!!!!!!!!!!
یکم بهم برخورد ولی به روی خودم نیاوردم
داشتم توی خط تولید زمان سنجی می کردم که یکی از کارگرها موقع برداشتن ورق از دستش میوفته و تنها شانسی که میاره این بود که به دستگاه پرس برگ گیر کرد و روی پاش نیوفتاد
همون لحظه رئیس کارخونه پیش من بود و این صحنه رو دید .
با فحش به کارگرش گفت که مراقب باشه :cry:
ازش پرسیدم که ایا کارگرها بیمه هستن؟
گفت آره . همه از بچه گی بیمه حضرت ابولفضل هستند :cry::cry::cry::cry::eek::eek::eek::cry::confused:

این وضع کارگر توی مملکت ما هست .
فکر نمی کنی نباید خیلی آرمانی فکر کنیم ؟؟؟؟
 

sszz23

عضو جدید
من کدوم حرفم آرمانی بود.این که میگم مدیر باید با کارکنانش خشک و خشن برخورد نکنه تا بازده کارکنانش رو ببره بالا یا اینکه میگم هر کسی را بره کاری ساختن.شما لطفا راه حل ارائه بدید نه اینکه عیب و ایراد بگیرید.در ضمن مطالب بنده رو اگر زحمتی نیست مجددا مطالعه کنید اونوقت متوجه میشید که هیچ یک از حرفهای من آرمانی نیست.مخصوصا اولین مطلب رو.
من با محیط کار ایران و همه چیزش آشنا هستم شما به بنده این حرفارو نزنید:razz:
 

woodywood

عضو جدید
من کدوم حرفم آرمانی بود.این که میگم مدیر باید با کارکنانش خشک و خشن برخورد نکنه تا بازده کارکنانش رو ببره بالا یا اینکه میگم هر کسی را بره کاری ساختن.شما لطفا راه حل ارائه بدید نه اینکه عیب و ایراد بگیرید.در ضمن مطالب بنده رو اگر زحمتی نیست مجددا مطالعه کنید اونوقت متوجه میشید که هیچ یک از حرفهای من آرمانی نیست.مخصوصا اولین مطلب رو.
من با محیط کار ایران و همه چیزش آشنا هستم شما به بنده این حرفارو نزنید:razz:

من کدوم حرفم آرمانی بود.این که میگم مدیر باید با کارکنانش خشک و خشن برخورد نکنه تا بازده کارکنانش رو ببره

این حرفتون کاملا آرمانی بود .
از شما که با محیط کار ایران و همه چیزش آشنایی دارید بعیده که همچین حرفی بزنید .
انگار یادتون رفته که محیط کاری ایران یعنی اگه به کسی رو بدی ازت کولی میگیره؟؟؟ چرا شرکت های خانوادگی توی ایران کمترین موفقیت و پیشرفتی رو دارند ؟ مگر شرکت های خانوادگی که جز افراد خانواده کسی وارد اون نشه چون که توی جمع دوستانه و صمیمی اونها که وارد میشه خودشو صمیمی میبینه و کارگردن تبدیل به شوخی میشه .
 

sszz23

عضو جدید
این حرفتون کاملا آرمانی بود .
از شما که با محیط کار ایران و همه چیزش آشنایی دارید بعیده که همچین حرفی بزنید .
انگار یادتون رفته که محیط کاری ایران یعنی اگه به کسی رو بدی ازت کولی میگیره؟؟؟ چرا شرکت های خانوادگی توی ایران کمترین موفقیت و پیشرفتی رو دارند ؟ مگر شرکت های خانوادگی که جز افراد خانواده کسی وارد اون نشه چون که توی جمع دوستانه و صمیمی اونها که وارد میشه خودشو صمیمی میبینه و کارگردن تبدیل به شوخی میشه .

اگر پیشنهادی دارید که بسم ا...
اما اگر فکر میکنید این تاپیک جای مناسبی برای گله و شکایت و نقد شرکتهاست باید بگم اصلا اینطور نیست.این تاپیک برای ارائه پیشنهاد در خصوص حفظ کارمندان هست.در واقع ارائه راهکار برای برطرف کردن مشکل اون مدیر هست نه چیز دیکه ای.
مشخص شد که شما اصلا پیشنهادی ندارید.پس لطفا سکوت کنید.
 

mahtabi

مدیر بازنشسته
خوب من هر کدوم از این موارد رو خوندم باهاش یه جورایی موافق بودم و به نظرم خیلی خوبن.
اما متاسفانه تو ی جامعه ما به کارمندشون مثل یه برده نگاه میکنن.
دقیقا مثل یه برده.
توی جایی که من سراغ دارم از کارگراش توی 24 ساعت تا 18 ساعت بدون وقفه کار می کشیدن.وقتی صبح میرفتم اونجا میدیدم کارگر بیچاره اصلا نای حرکت نداره که من بش بگم فلان کار رو انجام بده.
یه هچین محیط هایی همیشه کارکنانشون رو از دست میدن.
ولی خودم به عینه حس می کردم با احترام و محبت رفتار کردن چقدر تاثیر بسزایی داره.
واقعا یه چیز رو میخوام اینجا بگم که ممکنه هر کدوم از شماها بشین مدیر آینده جایی،پس خواهشا یاد بگیریم که با زیر دستامون بد رفتار نکنیم.
نیروی خوب رو میشه با رفتار خوب نگه داشت.میشه با دادن امید و اینکه اون چقدر برا ی سازمانتون مهمه بهش انرژی داد و این رو ملکه ذهنش کنین که برای کارش چقدر ارزش قائلین.
 

woodywood

عضو جدید
خوب من هر کدوم از این موارد رو خوندم باهاش یه جورایی موافق بودم و به نظرم خیلی خوبن.
اما متاسفانه تو ی جامعه ما به کارمندشون مثل یه برده نگاه میکنن.
دقیقا مثل یه برده.
توی جایی که من سراغ دارم از کارگراش توی 24 ساعت تا 18 ساعت بدون وقفه کار می کشیدن.وقتی صبح میرفتم اونجا میدیدم کارگر بیچاره اصلا نای حرکت نداره که من بش بگم فلان کار رو انجام بده.
یه هچین محیط هایی همیشه کارکنانشون رو از دست میدن.
ولی خودم به عینه حس می کردم با احترام و محبت رفتار کردن چقدر تاثیر بسزایی داره.
واقعا یه چیز رو میخوام اینجا بگم که ممکنه هر کدوم از شماها بشین مدیر آینده جایی،پس خواهشا یاد بگیریم که با زیر دستامون بد رفتار نکنیم.
نیروی خوب رو میشه با رفتار خوب نگه داشت.میشه با دادن امید و اینکه اون چقدر برا ی سازمانتون مهمه بهش انرژی داد و این رو ملکه ذهنش کنین که برای کارش چقدر ارزش قائلین.


ولی مهتابی جان من خیلی با حرفت موافق نیستم
تا به حال چند بار دیدی که وقتی از یک کارمند توی شرکت های خصوصی تعریف میه و بهش میگن که برای شرکت مفید هستی ، اول ماه درخواست حقوق بیشتر و امتیازات بیشتر می کنه؟
اگرم بهش ندی از شرکت میره به شرکتی دیگه .
متاسفانه کارمندان به شرکتهاشون وفادار نیستن
 

mahtabi

مدیر بازنشسته
ولی مهتابی جان من خیلی با حرفت موافق نیستم
تا به حال چند بار دیدی که وقتی از یک کارمند توی شرکت های خصوصی تعریف میه و بهش میگن که برای شرکت مفید هستی ، اول ماه درخواست حقوق بیشتر و امتیازات بیشتر می کنه؟
اگرم بهش ندی از شرکت میره به شرکتی دیگه .
متاسفانه کارمندان به شرکتهاشون وفادار نیستن
عزیزم قرار نیست شما تعریفی کنید که منتهی به این مساله شه.
منظور من اینه که بحث افراط و تفریط رو برداریم.
گرچه به این معتقدم که اگر با کارکنانمون زیبا رفتار کنیم بهمون جواب زیباتری توی کار میدن.
اینو مطمئن باش .
وقتی که من از کارگرم در حد انفجار کار نخوام و در عوض بابت همون ساعات کاریش بهش انرژی بدم اونم کاری رو که قراره در عرض 18 ساعت انجام بده برام توی همون 8 ساعت انجام میده.
من این رو تجربه کردم احسان جان.
 
سلام .
به نظر من خیلی بحث جالبی و امیدوارم که خیلی عالی ادامه پیدا بکنه.
چند تا انتقاد و یا شکایت از مدیران به ظاهر ارشد دارم.
چرا این فکر که اگر به پرسنل اعلام کنی که چقدر مهم هستند و یا کارشان برای شرکت حیاتی است کار اشتباهی است.به نظر من هر کسی با این حرف مخالفه به کارمند به چشم یک سودجو نگاه میکنه.آخه وقتی کسی برای شرکت مهم چرا باید نگفت .یعنی بیان موفقیت اشخاص به خود شخص انقدر مشکل.نباید انقدر از دید مالی به پرسنل نگاه کرد و باید دلسوز بود.
وقتی شما شخصی رو میبینید که داره از طریق تحقیق سطح علمی سازمان رو بالا میبره نباید به اون انرژی داد و ازش تشکر کرد که یک وقتی نکن درخواست حقوق بکن!
متاسفم برای مدیرانی که به پرسنل به چشم برده نگاه میکنند و یا فکر می کنند باید فقط و فقط عبد و عبید مدیر بود.
به نظر من در قدم اول باید پرسنل از کاری که برای سازمان انجام میدن اگاهی کامل داشته باشه و باور داشته باشه که کار ،یعنی رسیدن به اهداف تعیین شده از سوی سازمان .:smile:

 

mahtabi

مدیر بازنشسته
سلام .
به نظر من خیلی بحث جالبی و امیدوارم که خیلی عالی ادامه پیدا بکنه.
چند تا انتقاد و یا شکایت از مدیران به ظاهر ارشد دارم.
چرا این فکر که اگر به پرسنل اعلام کنی که چقدر مهم هستند و یا کارشان برای شرکت حیاتی است کار اشتباهی است.به نظر من هر کسی با این حرف مخالفه به کارمند به چشم یک سودجو نگاه میکنه.آخه وقتی کسی برای شرکت مهم چرا باید نگفت .یعنی بیان موفقیت اشخاص به خود شخص انقدر مشکل.نباید انقدر از دید مالی به پرسنل نگاه کرد و باید دلسوز بود.
وقتی شما شخصی رو میبینید که داره از طریق تحقیق سطح علمی سازمان رو بالا میبره نباید به اون انرژی داد و ازش تشکر کرد که یک وقتی نکن درخواست حقوق بکن!
متاسفم برای مدیرانی که به پرسنل به چشم برده نگاه میکنند و یا فکر می کنند باید فقط و فقط عبد و عبید مدیر بود.
به نظر من در قدم اول باید پرسنل از کاری که برای سازمان انجام میدن اگاهی کامل داشته باشه و باور داشته باشه که کار ،یعنی رسیدن به اهداف تعیین شده از سوی سازمان .:smile:

موافقم جناب جوادیان
 

woodywood

عضو جدید
عزیزم قرار نیست شما تعریفی کنید که منتهی به این مساله شه.
منظور من اینه که بحث افراط و تفریط رو برداریم.
گرچه به این معتقدم که اگر با کارکنانمون زیبا رفتار کنیم بهمون جواب زیباتری توی کار میدن.
اینو مطمئن باش .
وقتی که من از کارگرم در حد انفجار کار نخوام و در عوض بابت همون ساعات کاریش بهش انرژی بدم اونم کاری رو که قراره در عرض 18 ساعت انجام بده برام توی همون 8 ساعت انجام میده.
من این رو تجربه کردم احسان جان.


پس وقتی تجربه خودتون هست معنیش اینه که کاملا درسته
چون توی کارهاتون و تجربیاتتون واقعا مورد قبول هستید و کاملا به شما ایمان دارم
من به کارمند به دید یک برده نگاه نمی کنم ولی این که بیشتر کارمندان یک شرکت افراد سودجویی هستن رو قبول دارم
 

sszz23

عضو جدید
ممنون از همه عزیزانی که در این تاپیک شرکت کردند.امیدوارم به این بحث ادامه بدید تا به نتیجه خوبی دست پیدا کنیم.نظر همه تونو خوندم و من اعتقادم اینه که اگه مدیر عاملی حالا نه فقط مدیر عامل بلکه تمامی پرسنل از بالا گرفته تا رده های پایین،روابط عمومی خوبی داشته باشن بسیار در روند بالا بردن بهره وری کارکنان موثره.اونچه که باعث میشه هر انسانی با تمام نیرو و قوای خودش کار کنه احترام متقابله.وگرنه هیچ انسانی در محیطی که بهش بی احترامی بشه نمیتونه بمونه.بی احترامی فقط شامل ناسزا گویی و یا تهمت زدن نمیشه،سخت گیریهای بی جا-مسخره کردن کارکنان-رفتار خشک و خشن-زیر سوال بردن سطح علمی یک پرسنل و بسیاری دیگر همگی نمونه هایی از بی احترامی است.
یک مدیر باید انقدر توانا و سیاستمدار باشه که پرسنلش نتونن از رفتار خوب اون مدیر سواستفاده کنن وگرنه اگه اون مدیر بخواد از اکثر رفتارهای مناسبی که در شان یک مدیر هست اجتناب کنه باید مثل اون مدیری که من مثالش رو عرض کردم منتظر استعفا دادن بهترین کارکنانش باشه.
 
آخرین ویرایش:

woodywood

عضو جدید
بعضی وقت ها واقعا بهاین حرف که مدیریت یه استعداده کاملا اعتقاد پیدا میکنم
این چند روزه 2جا رفتم
یکی مدیرش اونقدر ...... بود که کارمندش سرش داد میزد
وقتی این صحنه رو دیدم گفتم شرمنده ما با شما قرار داد نمی بندیم
یکی دیگه رفتم که مدیرش اونقدر ابهت داشت که با نگاهش همه رو مدیریت می کرد
منی که اینقدر حاضر جوابم و توی جواب دادن کم نمیارم وقتی خواستم براش موارد رو شرح بدم داشتم از ابهتش عرق می کردم
خیلی باهاش حال کردم
 

aarrsshhiiyyaa

عضو جدید
آفرين

آفرين

ولی مهتابی جان من خیلی با حرفت موافق نیستم
تا به حال چند بار دیدی که وقتی از یک کارمند توی شرکت های خصوصی تعریف میه و بهش میگن که برای شرکت مفید هستی ، اول ماه درخواست حقوق بیشتر و امتیازات بیشتر می کنه؟
اگرم بهش ندی از شرکت میره به شرکتی دیگه .
متاسفانه کارمندان به شرکتهاشون وفادار نیستن
آفرين-شما خوب درک کردي موقعيتهاي اشتغال در ايران را؛من مدت 8سال در ضمن توليد و مديريت که از يک شرکت 7نفره بود،مشغول تحقيق بودم راجع به همين موضوع و جالب اينکه دوستان خارجي من هم به همين نتيجه رسيده اند که در ايران نبايد حدودهاي مديران کمرنگ بشه،همه چي بايد سرجاي خودش باشه و به گونه اي از کارمندي تعريف بشه که با آن تعريف احساس نياز خود به شرکت و کارش را بيشتر حس کند وبراي تعريف هم از کارکنان بخصوص در ايران ميشه اصلا يه کتاب ارائه کرد.
ممنونم ازت-خوشحال ميشم اگه بتونيم تو اين زمينه ها بهم کمک کنيم.
 

Similar threads

بالا