اشعار مذهبی

dordoone

عضو جدید
کاربر ممتاز
السلام اي حضرت سلطان عشق
يا علي موسي الرضا اي جان عشق
السلام اي بهر عاشق سرنوشت
السلام اي تربتت باغ بهشت
 

dordoone

عضو جدید
کاربر ممتاز
دوباره بال وپر پروازم درآمد
دوباره عشق سویم با سر آمد
گشتم کبوتر تا دیار خانه زادی
تنها همین کار از دل عاشق برآمد
قصد زیارت کردم و اوجی گرفتم
روحی مرا در چار چوب پیکر امد
دور حرم چرخی زدم دیدم برای
جارو کشیدن جبرئیل شهپر آمد
بستم دخیلم را به یک جسم مشبک
گویا صدایی از دل آهن بر آمد
خوش آمدی ای زائر شوریده حالم
دلتنگ تو بودم در آفاق خیالم
 

dordoone

عضو جدید
کاربر ممتاز
نقاره ها ز اوج مناره وزيده اند
مردم صداي آمدنت را شنيده اند
زيباتر از هميشه شده آستان تو
آقا! چقدر ريسه برايت کشيده اند
 

dordoone

عضو جدید
کاربر ممتاز
کاش من يک بچه آهو مي شدم
مي دويدم روز و شب در دشتها
توي کوه و دشت و صحرا روز و شب
مي دويدم تا که مي ديدم تو را
 

dordoone

عضو جدید
کاربر ممتاز
زآستان رضا سرخط امان دارم
رخ نیاز بر این پاک آستان دارم
اگر چه کم زغبارم، به شوق نکهت گل
همیشه جای، در این طرفه بوستان دارم
ز تیر حادثه مرغی شکسته بال و پرم
درین چمن به صد امید آشیان دارم
 

mec1386

عضو جدید
کاربر ممتاز
مقصر علی (ع) بود...

مقصر علی (ع) بود...

...حالا گذشته ها گذشته
و رفته ها رفته اند
و نام جمهوری کافی ست
وگرنه من می دانستم
در فرهنگ ما
همیشه دین بعد از دنیا می آید

گناه هیچ کسی نیست
گناه از کسی ست که آمد و گفت : اقرا
گناه از حسین (ع) بود در میان آن همه کوفه
گناه از نهج البلاغه ی علی ست
وگرنه من می دانستم
که یاوران علی (ع)
همین دیندارانند
که نام دخترانشان دنیاست
وگرنه من می دانستم
اسلام فقط به درد کسانی خواهد خورد
که اسب بازی شان را می خواهند

حالا گذشته ها گذشته
و رفته ها رفته اند
و پیرمرد ـ چشم و چراغ ما ـ
حالا فقط به دسته گل مقامات خارجی نگاه می کند با درد

گناه از بچه های تخس نبود
که از ریش پدرانشان بالا رفتند
گناه از معاویه ها نبود
و از طلحه ها و زبیرها
گناه از ابوذر بود
و از کسی که در کتاب جغرافیا
به اشتباه نوشت: ربذه

حالا گذشته ها گذشته
و رفته ها رفته اند...

(علیرضا قزوه)
 

5faz

عضو جدید
یا حیدر

یا حیدر

هو اول هو اخر هو علی کل شی قدیر یا علی به کوری چشم اونایی که اذان میگن و اس اقامون رو نمیگن فقط علی امیرالمونین است
 

amooakbar

عضو جدید
حیدر امیرالمومنین

حیدر امیرالمومنین

هو اول هو اخر هو علی کل شی قدیر یا علی به کوری چشم اونایی که اذان میگن و اس اقامون رو نمیگن فقط علی امیرالمونین است
هر کس به خلافت علی شک دارد / با مادر خویش در میان بگذارد
 

مهندس2010

عضو جدید
:gol:تا که پرسیدم زمنطق عشق چیست
در جوابم این چنین گفت و گریست:
لیلی و مجنون همه افسانه اند
عشق تفسیری ز زهرا و علی ست...:heart:
 

milam

عضو جدید
به فرق نازنینش کی اثر میکرد شمشیریقینا ابن ملجم وقت ضربت یاعلی گفتیاعلی
 

ab 84

عضو جدید
با علی از یا علی یک نقطه کم دارد ولی
با علی بودن کجا و یا علی گفتن کجا...
یاعلی
التماس دعا
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
علی نامیست پر شکوه/ علی مهربانیست بزرگ
علی زیبایست نامثال/ علی جنجگوی خداست در زمین

ببخشید امیدوارم از دو بیتی که نوشتم خوشتون بیاد
 

لیمویی

عضو جدید
کاربر ممتاز
از تمام نخلها پرسیده ام
آری اما پاسخی نشنیده ام
یا امیر المومنین روحی فداک
آسمان را دفن کردی زیر خاک؟
آه را در دل نهان کردی چرا؟
ماه را در گِل نهان کردی چرا؟
+حمید رضا برقعی
 

parla_69

کاربر فعال تالار هنر ,
کاربر ممتاز
دست‌هايت را که در دستش گرفت آرام شد تازه انگاري دلش راضي به اين اسلام شد

دست‌هايت را گرفت و رو به مردم کرد و گفت:
مومنين! ( يک لحظه اينجا يک تبسم کرد و گفت:)

خوب مي‌دانيد در دستانم اينک دست کيست؟
نام او عشق است، آري مي‌شناسيدش : علي ست (۱)

من اگر بر جنگجويان عرب غالب شدم
با مددهاي علي ابن ابي طالب شدم

در حُنين و خيبر و بدر و اُحُد گفتم: علي
تا مبارز خواست «عمرِو عبدِوُد» گفتم: علي

با خدا گفتم: علي، شب در حرا گفتم: علي
تا پيام آمد بخوان «يا مصطفي»! گفتم: علي

هر چه مي‌گويم علي، انگار اللّهي ترم
مرغ «او ادني»ييم وقتي که با او مي‌پرم

مستجار کعبه را ديدم، اگر مُحرِم شدم
با «يَدُ الله» آمدم تا «فُوقِ اَيديهِم» شدم

تا که ساقي اوست سرمستند «اصحابُ اليمين »(۲)
وجه باقي اوست، «اِنّي لا اُحبُّ الافِلين»

دست او در دست من، يا دست من در دست اوست
ساقي پيغمبران شد يا دل من مست اوست

يکصد و بيست و چهار آيينه با هر يک هزار ـ
ساغر آوردند و او پر کرد با چشمي خمار

آخرين پيغمبر دلداده‌ام در کيش او
فکر مي‌کردم که من عاشقترينم پيش او

دختري دارم دلش درياي آرامش، ولي
شد سراپا شور و توفان تا شنيد اسم علي

کوثري که ناز او را قلب جنت مي‌کشيد
ناگهان پروانه‌ شد دور سر حيدر ‌پريد

روزگارش شد علي، دار و ندارش شد علي
از ازل در پرده بود آيينه دارش شد علي

رحمتٌ للعالمينم گرد من ديو و پري
مي‌پرند و من ندارم چاره جز پيغمبري

بعد از اين سنگ محک ديگر ترازوي علي است
ريسمان رستگاري تارِ گيسوي علي است

من نبي‌اَم در کنارم يک «نبأ» دارم «عظيم»
طالبان «اِهدنا» اينهم «صراطَ المستقيم»

چهره‌اش مرآتِ «ياسين»، شانه‌هايش «مُحکمات»
خلوتش «والطور»، شور مرکبش «والعاديات»

هر خط قرآنِ من، توصيفي از سيماي اوست
هر که من مولاي اويم، اين علي مولاي اوست
 

parla_69

کاربر فعال تالار هنر ,
کاربر ممتاز
به جز از علي نباشد به جهان گره‌گشايي **** طلب مدد از او کن چو رسد غم و بلايي
چو به کار خويش ماني در رحمت علي زن **** به جز او به زخم دل‌ها ننهد کسي دوايي
ز ولاي او بزن دم که رها شوي ز هر غم **** سر کوي او مکان کن بنگر که در کجايي
بشناختم خدا را چو شناختم علي را **** به خدا نبرده‌اي پي اگر از علي جدايي
علي اي حقيقت حق علي اي ولي مطلق **** تو جمال کبريايي تو حقيقت خدايي
نظري ز لطف و رحمت به من شکسته دل کن **** تو که يار دردمندي تو که يار بينوايي
همه عمر همچو "شهري" طلب مدد از او کن **** که به جز علي نباشد به جهان گره‌گشايي
 

Similar threads

بالا