دادآفرید رضایی
عضو جدید
رابیندرانات تاگور
رابیندرانات تاگور
در آغاز زمان
از رویای خداوند دو بانو پدید آمدند.
یکی رقصنده در دربار بهشت است، آرزوی مردان؛ او که می خندد و هوش از عاقلان می برد؛
زیرا که در غرق در مراقبه ای عبثند
و از احمقان، زیرا که پوچند.
و آنان را بی خویش می پراکند، چون دانه هایی در نسیم باد فرودین و شکوفه زار اردیبهشت.
دیگری ملکه تاجدار بهشت است، مادر؛ تکیه زده بر تخت زیبایی پاییزی طلایی؛
کسی که در زمان درو به قلب های سرگردان؛
لبخندی می دهد به شیرینی یک قطره اشک
و زیبایی می بخشد به عمق دریای سکوت.
و آنان را به معبد او که در ورای شناخت هاست، در پیوندگاه مقدس مرگ و زندگی می رساند.
رابیندرانات تاگور
در آغاز زمان
از رویای خداوند دو بانو پدید آمدند.
یکی رقصنده در دربار بهشت است، آرزوی مردان؛ او که می خندد و هوش از عاقلان می برد؛
زیرا که در غرق در مراقبه ای عبثند
و از احمقان، زیرا که پوچند.
و آنان را بی خویش می پراکند، چون دانه هایی در نسیم باد فرودین و شکوفه زار اردیبهشت.
دیگری ملکه تاجدار بهشت است، مادر؛ تکیه زده بر تخت زیبایی پاییزی طلایی؛
کسی که در زمان درو به قلب های سرگردان؛
لبخندی می دهد به شیرینی یک قطره اشک
و زیبایی می بخشد به عمق دریای سکوت.
و آنان را به معبد او که در ورای شناخت هاست، در پیوندگاه مقدس مرگ و زندگی می رساند.