اشعار و نوشته هاي عاشقانه

خیال شیشه ای

مدیر بازنشسته

کاربر ممتاز

• Jun 19, 2012

• #7,261

صدایم که می کنی " بانـــــــــــو "

با مصوت ِ بلند " او " ،

تمام سلول های تنم

که این همه مدت ِ طولانی

متحدشان کرده بودم در برابر تــــــــــو

سینه سپر می کنند روبه رویم ...

فقط برای همین دو کلمه !

 

خیال شیشه ای

مدیر بازنشسته

کاربر ممتاز

• Jun 19, 2012

• #7,262

وَقتیـــــــ دِلتَنگِــ تُو میشَوَمـــ

وَقتیــــ عَطـــرِ تَنَتــــ رآ می خواهَمــــ

مَنـــ بِه بآد هَمــــ اِلتِمــــآســـ میکُنَمــــ

خـُــدا کِه جـــآی خُــــود دآرد..

 

mani24

کاربر حرفه ای

کاربر ممتاز

• Jun 19, 2012

• #7,263

تمام روزه هایم باطل اند


وقتی در آستانه ی سی سالگی ...


هنــــوز چوب سادگی ام را میخورم .



مهران پیرستانی / سیزدهم مرداد نود

 

mahsa jo0on

عضو جدید

کاربر ممتاز

• Jun 19, 2012

• #7,264

آغوش تو مترادف امنیت است
آغوش تو ترس‌های مرا می‌بلعد
آغوش تو یعنی پایان سردرد‌ها
یعنی آغاز عاشقانه‌ترین رخوت‌ها
آغوش تو یعنی من خوبم!

 

mahsa jo0on

عضو جدید

کاربر ممتاز

• Jun 19, 2012

• #7,265

میدانـ ـم...

میـ ـدانـ ـم واقعـی نیستی...

به خداوندی خدا میدانم امـ ـا...

بازهم به خـ ـواب من بیـ ـا...!

به این حضورت دلـ ـخوشـ ـم....

چهره ات در بیداریـ ـم فـ ـراموش شده...

اما در خوابهایم چشمـ ـان زلالـ ـت مرا به تـ ـب وامیدارد...!!!

حضورت را دریغ نـ ـکن...

حتـ ـی اگـ ـر واقعی نباشد....!!

 

امالیا

کاربر حرفه ای

کاربر ممتاز

• Jun 19, 2012

• #7,266

آن کس که میگوید دوستت میدارم خنیاگر غمگینی است که آوازش را از دست داده
ای کاش عشق را زبان سخن بود
(شاملو)

 

ni_rosa_ce

کاربر حرفه ای

کاربر ممتاز

• Jun 19, 2012

• #7,267

دیـگـــر نه اشـکـــهایــم را خــواهـی دیــد
نه التـــمـاس هـــایم را
و نه احســـاســاتِ ایــن دلِ لـعـنـتـی را…
به جـــایِ آن احســـاسی که کُـــشـتـی
درخـتـی از غــــرور کـاشـتم…

 

naghmeirani

مدیر ارشد

عضو کادر مدیریت

مدیر ارشد

• Jun 19, 2012

• #7,268

میلاد من تویی !
به یاد ندارم بودنم را
پیش از تو
به یاد ندارم زندگی را
پیش از عشقت ...

 

marzi2011

عضو جدید

• Jun 20, 2012

• #7,269

دســـــتـم بـــه نـــــوشــتـن نــــمـیـرود . .
حــــــرفـی کـــه تــــــنـها بــــــاشــد ،
هــــمـان بـــــهـتر کــه نـــــگـــویــمـش !
" حـــــرف تــــــنـــها " . .
بـــــه پــــــرنـده ی بـــــی بــــالـی مــــی مــــانــد کـــه ،
تــــــــوان پــــــــروازش نـــــیـست . . . !

 

marzi2011

عضو جدید

• Jun 20, 2012

• #7,270

سهم من همیشه ماندن است
همیشه انتظار
در میان هیمه ی خاطره ها
گاه میسوزم
گاه میپوسم
گاه گاه ایی هم بندرت،
جوانه میزنم...!

 

marzi2011

عضو جدید

• Jun 21, 2012

• #7,271

از بس خوابت را دیده ام دیگر نمی گویم

"خوابم می‌‌آید"

می‌گویم "یـــــــارم می‌‌آید"

وعده ی ما همان رویای‌ همیشگی . .

 

ni_rosa_ce

کاربر حرفه ای

کاربر ممتاز

• Jun 22, 2012

• #7,272

تلخ منم،
همچون چاي سرد
که نگاهش کرده باشي ساعات طولاني و ننوشيده باشي.
تلخ منم؛
چاي يخ
که هيچکس ندارد هوسش را...

-سیدعلی صالحی-

 

mani24

کاربر حرفه ای

کاربر ممتاز

• Jun 22, 2012

• #7,273

زندگي چيست؟

شكفتن گل سرخي است به نام تولد

دفتر سبزي است به نام خاطرات

آيينه شكستي است به نام دل

مرواريد قلتاني است به نام اشك

رودخانه ي پر پيچ و خمي است به نام سرنوشت

آتش سوزاني است به نام عشق

گل زردي است به نام غم

فرياد دلسوزي است به نام آه

لحظات بيقراري است به نام انتظار

نگاه عميقي است به نام حسرت

و عاقبت كارمان محبتي است به نام مرگ

 

mani24

کاربر حرفه ای

کاربر ممتاز

• Jun 22, 2012

• #7,274

بعضی چیزها وقتی نیستند ! جای خالیشان گاهی چنان محکم زمینت میزند !

که داشته هایت را هم برای لحظه ای فراموش میکنی !

مثل وقتی ! که دستانت را که از سرما یخ زده

میگذاری در جیبت !

و ناگهان ! یادت می آید پالتوی زمستانیت !

جیب ندارد !!!!

مثل وقتی که با اشتیاق

کیفت را باز می کنی و میبینی !

گوشی موبایلت را جا گذاشته ای و امروز تماس با معشوق سخت می شود !!!

مثل وقتی که درد داری !

مثل وقتی که دلگیری !

مثل وقتی که دلت ...!

و تو شروع میکنی به قدم زدن !

و ناگهان یادت می افتد

پاهایت در زمین زنجیرند !!!

 

naghmeirani

مدیر ارشد

عضو کادر مدیریت

مدیر ارشد

• Jun 23, 2012

• #7,275

ای قامتت بلندتر از قامت بادبان ها
و فضای چشمانت...
گسترده تر از فضای آزادی...
تو زیباتری از همه ی کتاب ها که نوشته ام
از همه ی کتاب ها که به نوشتن شان می اندیشم...
و از اشعاری که آمده اند...
و اشعاری که خواهند آمد...

 

sage007

کاربر حرفه ای

کاربر ممتاز

• Jun 23, 2012

• #7,276

زیباترین شعر های عاشقانه عارفان و ....(########اثری عارفانه از mand007 )

زیباترین شعر های عاشقانه عارفان و ....(########اثری عارفانه از mand007 )



مدیر محترم:
لطفا اگر خواستید پاک کنید یه نسخشو برای من بفرستید لازمش دارم

ممنون.


برخیز که غیر از تو مرا دادرسی نیست
گویی همه خوابند ، کسی را به کسی نیست
آزادی و پرواز از آن خاک به این خاک
جز رنج سفر از قفسی تا قفسی نیست
این قافله از قافله سالار خراب است
اینجا خبر از پیش رو و باز پسی نیست
تا آئینه رفتم که بگیرم خبر از خویش
دیدم که در آن آئینه هم جز تو کسی نیست
من در پی خویشم ، به تو بر می خورم اما
آن سان شده ام گم که به من دسترسی نیست
آن کهنه درختم که تنم زخمی برف است
حیثیت این باغ منم ، خار و خسی نیست
امروز که محتاج توام ، جای تو خالیست
فردا که می آیی به سراغم نفسی نیست
در عشق خوشا مرگ که این بودن ناب است
وقتی همه ی بودن ما جز هوسی نیست

===========================

وقتی گل هست آسمان هست زمین هست و....


چرا دشمنی چرا کینه چرا غم


مگه من از این دنیا چی می خوام فقط 2 تا! صندلی چوبی




عشق صفا محبت !


همه چی آرومه من چقدر خوشحالم


بله!
الان هزارتا تشکر میاد زیرش!
و اینه ...



+

آرزوی موفقیت و خوشبختی برای تمام دوستان فراموش نکنید زندگی زیباست هر اتفاقی که بیوفته و شما اراده دارید و....

 

آخرین ویرایش: Jun 23, 2012

sage007

کاربر حرفه ای

کاربر ممتاز

• Jun 23, 2012

• #7,277

رویایی بود به نام رم، باید واقعیت پیدا کنه!!!

 

sage007

کاربر حرفه ای

کاربر ممتاز

• Jun 23, 2012

• #7,278

من خدا حافظی می کنم و از خود دور میشم


تا عشق بیاید و سلام کند!

آری سلام عشق!

با عشق همه چیز رنگ دیگری دارد

اراذل اوباش و متجاوزین به عنف هم زیبا هستن من انها را در آغوش خود می گیرم و عاشقانه آنها را می بوسم!

آنها زیبا ترین و معصوم ترین افراد اطراف ما هستند

بلی فقط کافیست عاشق باشید تا عاشقانه ببینید

عاشق بود به خداوند که می گوید

من عاشق به همه عالم که همه عالم از اوست.

و عاشقانه انها را در آغوش خود می گیرم

 

آخرین ویرایش: Jun 23, 2012

sage007

کاربر حرفه ای

کاربر ممتاز

• Jun 23, 2012

• #7,279

راستی می گویند از عشق خارها گل می شوند

امیدوارم من خار در آغوش انها به گل تبدیل شوم

و شما عاشقانه مرا از زمین بکنید و به عشق خودتان این گل را هدیه دهید!!!


و در اخر از اینکه من را لایق دانستید تشکر می کنم.

 

آخرین ویرایش: Jun 23, 2012

afsoon6282

مدیر تالار مهندسی كشاورزی

مدیر تالار

• Jun 24, 2012

• #7,280

تاپیک به تالار ادبیات منتقل شد

 

mani24

کاربر حرفه ای

کاربر ممتاز

• Jun 24, 2012

• #7,281

آن سوی آرزوهای من
سرزمینی است که در آن همه خوشند !
فارغ از دغدغه های
فقر
غربت
و ...... تبعیض.
من سخت دلزده ام
ازعشق های دروغین
از تملق های چابلوسی
از خریت غرور های کاذب این روزها
از لجاجت های پر درد سر
واز حماقت های ویرانگر!
در روزگار سیاست های نفاق
دلم برای یک سایه آرامش لک زده است !

 

naghmeirani

مدیر ارشد

عضو کادر مدیریت

مدیر ارشد

• Jun 24, 2012

• #7,282

تـــــــــو...

ماه را دوست داری...

من...

ماه هاست که تو را... ​

​

 

sage007

کاربر حرفه ای

کاربر ممتاز

• Jun 24, 2012

• #7,283

آری دلم برای یک سایه آرامــــــــــــــــــــــــــش لک زده است

جای که سیاست لازم نیست چون همه دوستند

نیازی به حماقت نیست چون همه می داند

دیگر لجاجت را نمی خواهم چون دلیلی برای لجاجت نیست

غرور چه معنا می دهد خریت چه معنا!

وقتی که همه تحلیل گر باشند در زیر ان سایه

چاپلوسی دیگر چیست همه با هم برابریم چون همه می دانیم

آنچه را که باید بدانیم

آخر مگر عشق دروغین میشود!

نه آن عشق نیست چیز دگر است!

شاید عشق چشمان او را بسته است

عشق به عشق داشتن

عشق به انسان بودن

عشق به آدمیت

عشق به مبدا و آخر

که انا ﷲ و انا الیه راجعون

که امانت الهی که همانا آدمیت و اراده است

شکوفا شود و تقوا تنها ملاک برتر آشکار گردد

من دل زده نیستم و میگم

رویایی بود به اسم رم

بایـــــــد حقیقت یابد!

با تمام دغدغه هایم برایش خودم را فدا می کنم

که این است آرزوی

و در آخر حقیقت می یابد اگر خدا بخواهد

قطعا به دست من نه!

اما منتظرم منتظر

می دانم که خواهد آمد حتی اگر ان روز من نباشم!

 

ni_rosa_ce

کاربر حرفه ای

کاربر ممتاز

• Jun 24, 2012

• #7,284

برای “تظاهر” به دلبستگی دیگر بهانهای ندارم!
چقدر غریب و مبهم…..
چه حس مشکوکی !!!
من و او دیگر “ما” نیستیم… و من حتی دلتنگش نمیشوم
انگار تمام آن روزها کابوس شکنجهای مزمن برای روح بی قرار و سر کش من بود
مثل پرندهای فراری از قفس
احساس رهایی میکنم

 

mani24

کاربر حرفه ای

کاربر ممتاز

• Jun 24, 2012

• #7,285

چه خوش خیال است!!

چه میخندد،چه ژستی گرفته!!

چه بی ادب است،انگارکینه ی از من دارد!!

فــــــــــــــــــــــــ ــاصـــــــــــــــــــــ ــلــــــــــــــــــــــ ـه را میگویم!!

به خیالش تو را از من دور کرده،به خیالش وسط ما دوتا قرار گرفته،چه خوش خیال است

نمیداند تو جایت خیلی گرمو راحت و امن است.

آری جای تو اینجا

در قلب من است وکسی نمیتواند جای تو را بگیرد.هیچکس.

اینو که تو میدانی....

 

ni_rosa_ce

کاربر حرفه ای

کاربر ممتاز

• Jun 24, 2012

• #7,286

دیـگـــر نه اشـکـــهایــم را خــواهـی دیــد
نه التـــمـاس هـــایم را
و نه احســـاســاتِ ایــن دلِ لـعـنـتـی را…
به جـــایِ آن احســـاسی که کُـــشـتـی
درخـتـی از غــــرور کـاشـتم…

 

mani24

کاربر حرفه ای

کاربر ممتاز

• Jun 24, 2012

• #7,287

دیروز در کنار تو احساس عشق بود

دستان کوچکت که پر از یاس عشق بود
دستان کوچکت که جنون مرا نوشت
این واژه های غرق به خون مرا نوشت
هرجا که رد پای شما هست می روم
فکری بکن به حال من از دست می روم
قلبم شکسته است و هی سرد می شوم
بگذار بشکند عوضش مرد می شوم
دستان خسته ام به شقایق نمی رسد
فریاد من به گوش خلایق نمی رسد
این دست ها همیشه پر از بوی یاس نیست
یا مثل چشم های شما با کلاس نیست
این رسم زندگی ست بزرگ و بزرگ تر
هر چه بزرگ تر و سپس هرچه گرگ تر
بین خودم و آینه دیوار می کشم
هرشب که پشت پنجره سیگار می کشم
شاید هنوز فرصت عصیان و مرگ هست
در ذهن ابرهای درونم تگرگ هست
بانوی دشت های قشنگی که سوختی
عشق مرا به رهگذران می فروختی
چشمانتان پر از هیجان نیست نازنین
این دست ها همیشه جوان نیست نازنین
شاید کسی که بین غزل های من گم است
در فصل های زندگی ام فصل پنجم است
یا نه درست مثل خودم لاابالی است
از مردمان غمزدهء این حوالی است
حالا ببین علیه خودم غرق می شوم
در منتها الیه خودم غرق می شوم
دلشوره های سرخ دلم ناتمام ماند
احساس می کنم غزلم ناتمام ماند

 

mani24

کاربر حرفه ای

کاربر ممتاز

• Jun 24, 2012

• #7,288

ni_rosa_ce گفت:

دیـگـــر نه اشـکـــهایــم را خــواهـی دیــد
نه التـــمـاس هـــایم را
و نه احســـاســاتِ ایــن دلِ لـعـنـتـی را…
به جـــایِ آن احســـاسی که کُـــشـتـی
درخـتـی از غــــرور کـاشـتم…

کلیک کنید تا باز شود...

نــــه!!!!
تـــــــــــــــــو دروغگــــــــــــــــــــ ــو نیستـــــــــــــــی
مــــــــــن حــــواسم پــــرتــــــــ است!
گفته بــــــودی دوستــــــــم داری بــــــــــی اندازه
خوبــــــــ که فکر مــــــی کنم
تازه مـــی فهمـــــم که “بــــــــی اندازه” یعنـــــــی چه!​

__________________

 

ni_rosa_ce

کاربر حرفه ای

کاربر ممتاز

• Jun 24, 2012

• #7,289

چقدر دلم می خواهد نامه بنویسم...

تمبر و پاکت هم هست و یک عالمه حرف...

کاش کسی جایی منتظرم بود... http://www.www.www.iran-eng.ir/signaturepics/sigpic125468_7.gif

 

mani24

کاربر حرفه ای

کاربر ممتاز

• Jun 24, 2012

• #7,290

تو اگه برای حریمت حرمت قائل نمی شوی
[FONT=courier new,courier,monospace]من برایش تنهایی را به جان میخرم [/FONT]
[FONT=courier new,courier,monospace]نمی خواهم جای دست های آلوده ای[/FONT]
[FONT=courier new,courier,monospace]که هر روز تن هزاران نفر را به آغوش [/FONT]
[FONT=courier new,courier,monospace]می کشد روی تنم خاطره شود[/FONT]
[FONT=courier new,courier,monospace]لیاقت میخواهد واژه ما شده[/FONT]
[FONT=courier new,courier,monospace]لیاقت می خواهد شریک شده[/FONT]
[FONT=courier new,courier,monospace]تو خوش باش به همین با هم بودن های امروزت[/FONT]
[FONT=courier new,courier,monospace]من خوشم به خلوت تنهایی ام[/FONT]
[FONT=courier new,courier,monospace]تو بخند به امروزهایم [/FONT]
[FONT=courier new,courier,monospace]من میخندم به فرداهایت[/FONT]