زنگ تفریح ... گپ و گفت های خودمونی!

"Pejman"

دستیار مدیر مهندسی کشاورزی گیاهان دارویی


سلامممممممممممممم خوبی؟

سلام
.
.
.
.
یاد شبای امتحان بخیر
که نمیخوابیدیم
انقدر من دوست داشتم شبای امتحانمو
بهترین خاطرات
من همون شبای امتحان بود
خوش بحال دوستان که امتحان دارن
من عاشق درس خوندنم............


نه من که دوست ندارم دیگه!!! خیلی بدم میاد از امتحان و درس خوندن شب های امتحان... :cry:

من وسط جاده تو اون فصل عکس انداختم
خیلی قشنگهههههههههههههههههههههههههههههههههههه

معرکستتتت :)
 

VictoOry

عضو جدید
کاربر ممتاز
یه سوال اینجا فقط جای بچه های کشاورزیهههه


نمیشه منم بیام اینجااااااا ؟؟؟؟؟
 

VictoOry

عضو جدید
کاربر ممتاز
سلام
.
.
.
.
یاد شبای امتحان بخیر
که نمیخوابیدیم
انقدر من دوست داشتم شبای امتحانمو
بهترین خاطرات
من همون شبای امتحان بود
خوش بحال دوستان که امتحان دارن
من عاشق درس خوندنم............


بسی قبول دارم،مخصوصا اگه خوابگاهی باشی که واویلا

خیلییییییی خوش میگذره،آهههههههه
 

"Pejman"

دستیار مدیر مهندسی کشاورزی گیاهان دارویی
مرسی مرسی،فرمودم :دییی
معرفی نمیکنین خودتونو.؟؟

شماها خواب ندارید ؟ :D

نه من که میدونی خواب و خوراک ندارم.... دی:

ازدواج همزمان مهندس قلابي با ۵ زن مطلقه
به گزارش افکارنیوز به نقل ازشرق ،اين پرونده پس از آن تشكيل شد كه زن جواني به دادسراي عمومي شيراز رفت و عليه همسرش به اتهام فريب در ازدواج شكايت كرد. اين زن گفت: «من مطلقه هستم و همراه دختر خردسالم در خانه پدرم زندگي مي‌كردم. چندي قبل به طور اتفاقي با مردي به اسم «ميثم» آشنا شدم.

او خودش را مهندس پتروشيمي معرفي و با رفتارهايش مرا به سمت خودش جلب كرد. بعد از مدتي كه از آشنايي ما گذشت، ميثم بحث ازدواج را پيش كشيد. اول من با اين كار مخالف بودم چون فكر مي‌كردم او به ثروت پدر من چشم دارد و به همين دليل مي‌خواهد با من ازدواج كند اما ميثم طوري رفتار مي‌كرد كه نظرم را تغيير داد. او خودش را مردي پولدار نشان مي‌داد و گفتار و اعمالش گوياي آن بود كه هيچ نيازي به پول ديگران ندارد.»

اين زن ادامه داد: «بالاخره به عقد ميثم درآمدم و همراه دخترم به‌خانه‌اي كه او تهيه كرده بود رفتم اما بعد از مدت كوتاهي فهميدم فريب خورده‌ام و شوهرم برخلاف ادعاي اوليه‌اش مهندس نيست. فاش شدن اين راز مرا به شدت منقلب كرد ولي ديگر چاره‌اي نداشتم و بايد تحمل مي‌كردم. مدتي بعد از ازدواج‌مان ميثم مرا همراه خودش به بوشهر برد و گفت در آنجا كاري دارد و بايد انجام دهد. او در بوشهر به ملاقات يك زن و مرد رفت و مشغول صحبت با آنها شد.

پس از چند دقيقه آن مرد شوهرم را به باد كتك گرفت. من كه نمي‌توانستم بنشينم و شاهد ضرب و جرح ميثم باشم سعي كردم مداخله كنم.

در اين هنگام زن جوان جلو آمد و نسبت مرا با ميثم پرسيد وقتي گفتم همسرش هستم او نيز ادعا كرد زن ميثم است.»شاكي در ادامه گفت: «با ناراحتي و عصبانيت همراه ميثم به شيراز برگشتيم و او تمام مدارك شناسايي خودش و عقدنامه‌مان را برداشت و از خانه بيرون رفت و بعد از آن هم ديگر برنگشت. او در اين مدت به بهانه‌هاي مختلف ۱۵ ميليون تومان از من پول گرفته و حالا از وي به اتهام فريب در ازدواج شكايت دارم.»

زماني كه ماموران به دستور بازپرس پرونده تجسس‌هاي خود را براي دستگيري ميثم آغاز كردند پرونده مشابه ديگري گشوده شد و زني جوان طي شكايتي عنوان كرد: «من بعد از جدايي از همسرم با يك مهندس پتروشيمي آشنا شدم و چند ماه قبل به عقد او درآمدم. من شوهرم را خيلي دوست داشتم اما نمي‌دانم او چرا مرا ترك كرده است و حالا از او خبري ندارم. اين در حالي است كه شوهرم چندين ميليون تومان از من پول گرفته است.»

كارآگاهان در ادامه تحقيقات فهميدند اين مرد در زندان به سر مي‌برد. كارآگاهان پي بردند اين مرد همسر ديگري نيز دارد كه آن زن از او به اتهام نپرداختن نفقه و مهريه شكايت كرده و وي را راهي حبس كرده است.

به اين ترتيب ماموران متهم را تحويل گرفتند و به بازجويي از وي پرداختند. اين مرد كه ابتدا منكر فريب در ازدواج بود وقتي در بن‌بست قرار گرفت به جرايمش اعتراف كرد و گفت: «من از همسر اولم دو فرزند دارم اما مدتي قبل تصميم گرفتم با معرفي خودم به عنوان مهندس و مردي ثروتمند از زنان مطلقه كلاهبرداري كنم. طبق نقشه‌اي كه كشيده بودم با اين زنان طرح دوستي مي‌ريختم و بعد از اينكه اعتمادشان را به دست مي‌آوردم با آنها ازدواج مي‌كردم. من در حال حاضر به غير از همسر اولم پنج زن ديگر را نيز در عقد خود دارم و براي اينكه بتوانم ازدواج‌ها را به شكل قانوني ثبت كنم هر بار شناسنامه جعل مي‌كردم.»

متهم در ادامه اعتراف كرد به غير از همسر اولش در شيراز، بوشهر، اراك، لامرد و زرقان ازدواج كرده و از هر كدام از همسرانش كه زناني پولدار هستند مبالغ كلاني را دريافت كرده است.
 

black banner

عضو جدید
کاربر ممتاز
سلام دوستان

من غريبم در اين تالار :دي

منو راه ميديد يكم اسپم كنيم شاد شيم :دي
 

black banner

عضو جدید
کاربر ممتاز
سلاممم خوبی دوست گلم ؟ شما هم مثل بهار... پیرزن 120 ساله خودتونو معرفی کنین :D

بچه هاي سايت منو همون بلك صدا ميزنن

از فسيل هاي باسازي شده باشگاه

سن ؟؟ نميدونيم يادم نمياييد پسريم ، آلزايمر داشته مي بوديييم (19)
 

black banner

عضو جدید
کاربر ممتاز

"Pejman"

دستیار مدیر مهندسی کشاورزی گیاهان دارویی
درنا2 همان بهار است ؟؟ بلي بلي ، خوشبختم

از اونجاي كه فسيل بودم پژمان رو اندكي ميشناسم / خيلي كم ، ايشالا از اين به بعد بيشتر ميشناسيم
خوشوقتم ;) ما که کم کم داریم پیر میشیم... فسیل تریماااا

الان رمز گشایی فرمودید؟؟؟؟؟؟20 ساله نع،21.

بیشه حبیبش کوجا بود؟

یه جای قشنگش... دخترم از بزرگترها سوال کنین بهتون میگن :D
 

VictoOry

عضو جدید
کاربر ممتاز
درنا2 همان بهار است ؟؟ بلي بلي ، خوشبختم

از اونجاي كه فسيل بودم پژمان رو اندكي ميشناسم / خيلي كم ، ايشالا از اين به بعد بيشتر ميشناسيم

بلی بلی درست است.
بنده هم از اشنایی با شما بسی خرسندم ........ :دیی
 
بالا