گپ و گفتگوی خودمانی مهندسین مواد و متالورژی

namavar1989

عضو جدید
کاربر ممتاز
دو استاده؟ کامپوزیت که من پاس کردم سه استاده بود. MMc رو دکتر ثقفیان درس داد.PMC رو دکتر خاوندی درس داد و CMC رو دکتر رضایی تدریس کرد....
جدا؟ نمیدونستم تو یونی خودمون از تره و شاهی برای ساخت کامپوزیت استفاده می کنند. ولی اینارو اونجا به ما نگفتن... حتما کم کاری کردن اساتید محترم:mad:
درس كامپوزيت رو نگفتم .
گفتم چون همه درسا رو دو استاده كردن ، ما به جاي خود درس يه كامپوزيت از استادا رو ياد مي گيريم. تكه كلام ها و ... كه قاطي مي شه بماند...
ولي واقعا استادا كم كاري كردن اينا رو بهتون نگفتن.
اما جدا از شوخي ما قرار بود رو كامپوزيت كاه و سراميك و پليمر كار كنيم. دكتر خاوندي هم خيلي دوست داشت اين موضوع رو...
 

ghzshadow

عضو جدید
کاربر ممتاز
درس كامپوزيت رو نگفتم .
گفتم چون همه درسا رو دو استاده كردن ، ما به جاي خود درس يه كامپوزيت از استادا رو ياد مي گيريم. تكه كلام ها و ... كه قاطي مي شه بماند...
ولي واقعا استادا كم كاري كردن اينا رو بهتون نگفتن.
اما جدا از شوخي ما قرار بود رو كامپوزيت كاه و سراميك و پليمر كار كنيم. دكتر خاوندي هم خيلي دوست داشت اين موضوع رو...

ببینم این چند استاده بودن فقط تو یونی ماست یا جاهای دیگه هم اینجوریه؟
دکتر خاوندی چیو دوس نداره؟ هر موضوعی بهش بگی تایید میکنه...
پروژتونو تعریف کردید یا نه هنوز؟
 

Ho$$ein

کاربر فعال مهندسی مواد و متالورژی ,
کاربر ممتاز
دوستان این بحث سینتیک و ترمودینامیک رو بیخیال !

شما هم بیاین تو این مسابقه ما شرکت کنین .

اینجا
 

Mojtaba_1366

کاربر بیش فعال
اولا كه مهندس محترم شمالي ، اسم عام سبزه غلطه بايد نوع بذرش رو بگيد. سبزه معمولا به گندم مي گن. اول موضعتون رو مشخص كنيد.
...
طبق اصول ترموديناميكي اگه يه استحاله شدني باشه و طبق سينتيك مانعي بر سر راهش نباشه عمليه درسته ؟
از نظر ترموديناميكي با ثابت تعادل 1 كه تو شرايط هوايي محيط و اتمسفر بدون نوسان باشه ،اين استحاله شدنيه و سينتيك مرحله جوانه زني رو دو روز و رشد رو تا ارتفاع 1سانت 3 روز تخمين زده.

و بهتره بدونين هر سبزه اي رو اگه روش پارچه نم دار نكشيم و تو نور غير مستقيم نگذاريم رشد نمي كنه نه فقط تره.

خوب منظور منم گندم هست دیگه اگه بخواد عدس یا ماش باشه که خیلی اونا دیرتر سبز میشن ...:smile:
 

sonya.b

عضو جدید
اولا كه مهندس محترم شمالي ، اسم عام سبزه غلطه بايد نوع بذرش رو بگيد. سبزه معمولا به گندم مي گن. اول موضعتون رو مشخص كنيد.
...
طبق اصول ترموديناميكي اگه يه استحاله شدني باشه و طبق سينتيك مانعي بر سر راهش نباشه عمليه درسته ؟
از نظر ترموديناميكي با ثابت تعادل 1 كه تو شرايط هوايي محيط و اتمسفر بدون نوسان باشه ،اين استحاله شدنيه و سينتيك مرحله جوانه زني رو دو روز و رشد رو تا ارتفاع 1سانت 3 روز تخمين زده.

و بهتره بدونين هر سبزه اي رو اگه روش پارچه نم دار نكشيم و تو نور غير مستقيم نگذاريم رشد نمي كنه نه فقط تره.

خوب منظور منم گندم هست دیگه اگه بخواد عدس یا ماش باشه که خیلی اونا دیرتر سبز میشن ...:smile:

هاهاهاهاها عجب بحثی راه افتاد ها!! بابا بیاین باهم دوس باشیم. بیخیال همه سبزه های ما دیگه در اومد مشکلی نیستا!!!:D
 

sonya.b

عضو جدید
دوستان این بحث سینتیک و ترمودینامیک رو بیخیال !

شما هم بیاین تو این مسابقه ما شرکت کنین .

اینجا

اقا مسابقتون خیلییییییییییی سخته:( من از بچگی انشام ضعیف بوده:cry: نمیشه پارتی بازی کنی جوابشو بگی من بنویسم؟:redface:
حالا آقا رضا که انشاش خیلی خوبه میره جوابشو میده برنده میشه نمیخاااااااااااااااااااااااااااااااااااااام من جایزه میخااااااااااااااااااااااام:cry:
 

ghzshadow

عضو جدید
کاربر ممتاز
اقا مسابقتون خیلییییییییییی سخته:( من از بچگی انشام ضعیف بوده:cry: نمیشه پارتی بازی کنی جوابشو بگی من بنویسم؟:redface:
حالا آقا رضا که انشاش خیلی خوبه میره جوابشو میده برنده میشه نمیخاااااااااااااااااااااااااااااااااااااام من جایزه میخااااااااااااااااااااااام:cry:

رضا تکو تهنا تو خونه افتاده... نبردنش گردش:( وقت انشا نوشتن نداره... اواااااا غذام نسوزه:biggrin: تازه ظرفارو هم باید بشورم. خونرو جارو کنم:cry:
هی وای من
 

Mojtaba_1366

کاربر بیش فعال
هاهاهاهاها عجب بحثی راه افتاد ها!! بابا بیاین باهم دوس باشیم. بیخیال همه سبزه های ما دیگه در اومد مشکلی نیستا!!!:D

ما که با هم دوستیم مشکلی نداریم :smile:..... فقط داریم همدیگه رو روشن میکنیم ولی نمیدونم چرا هیچکدوممون روشن نمیشیم :biggrin:
 

sonya.b

عضو جدید
رضا تکو تهنا تو خونه افتاده... نبردنش گردش:( وقت انشا نوشتن نداره... اواااااا غذام نسوزه:biggrin: تازه ظرفارو هم باید بشورم. خونرو جارو کنم:cry:
هی وای من
اخییییییییییی اشکال نداره بیا من غذارو درست می کنم تو بجاش انشا بنویس من برنده بشم:D
راستی نمیخاد جارو کنی قبل عیدی خونه تکونی کردی تمیزه همه جا!!! آمو ولش کن:biggrin:
 

ghzshadow

عضو جدید
کاربر ممتاز
اخییییییییییی اشکال نداره بیا من غذارو درست می کنم تو بجاش انشا بنویس من برنده بشم:D
راستی نمیخاد جارو کنی قبل عیدی خونه تکونی کردی تمیزه همه جا!!! آمو ولش کن:biggrin:

باشه . قبول... ولی ببین من لازانیا، سیب زمینی سرخ کرده، سالاد ماکارانی، قورمه سبزی، ته چین دوست دارم... هر چی درست کردی، حتما سیب زمینی سرخ کرده کنارش باشه:surprised::surprised: تازشم نمیزارم از سیب زمینیام بخوری... خو مال خودمن :w13:
ته دیگ سیب زمینیم دوس دارم


421411_391054850908126_225428280804118_1805878_71888895_n.jpg
73122.jpg
 
آخرین ویرایش:

namavar1989

عضو جدید
کاربر ممتاز
ببینم این چند استاده بودن فقط تو یونی ماست یا جاهای دیگه هم اینجوریه؟
دکتر خاوندی چیو دوس نداره؟ هر موضوعی بهش بگی تایید میکنه...
پروژتونو تعریف کردید یا نه هنوز؟
تو همه يونيا هست منتهي مال ما چون خيلي به اتحاد علاقه دارن بيشتره.
تعريف كرده بوديم .همون كامپوزيت رو كه گفتم ولي به دلايل ... داريم عوضش مي كنيم. در اصل دنبال سراميكي ترشيم

هاهاهاهاها عجب بحثی راه افتاد ها!! بابا بیاین باهم دوس باشیم. بیخیال همه سبزه های ما دیگه در اومد مشکلی نیستا!!!:D
البته طبق صحبت هاي قبل بذر ما خراب بود و هنوز در نيومده.

رضا تکو تهنا تو خونه افتاده... نبردنش گردش:( وقت انشا نوشتن نداره... اواااااا غذام نسوزه:biggrin: تازه ظرفارو هم باید بشورم. خونرو جارو کنم:cry:
هی وای من
آخي !!!
خوب مهندس تنهايي برين گردش ...
اونوقت من ميگم اين آقايون چرا انقدر از غذا درست كردن و كاراي خونه ناله مي كنن ميگيد مسابقه بديم ...
تازه از زير مسابقه هم در رفته بوديد ...
يكم كاري باشيد آقايون ثواب داره

ما که با هم دوستیم مشکلی نداریم :smile:..... فقط داریم همدیگه رو روشن میکنیم ولی نمیدونم چرا هیچکدوممون روشن نمیشیم :biggrin:
بله با هم دوستيم مشكل اينجاست شما توجه نكردي من روشن بودم هي با كنترل ور مي رفتين.
ولي شما مثل اينكه هنو روشن نشدين ؟
چون حرفهاي مهندس هيچم ابري نبود...:D

اخییییییییییی اشکال نداره بیا من غذارو درست می کنم تو بجاش انشا بنویس من برنده بشم:D
راستی نمیخاد جارو کنی قبل عیدی خونه تکونی کردی تمیزه همه جا!!! آمو ولش کن:biggrin:
ا خانم مهندس از يه خانم مهندس اين حرف بعيده ها؟! آقايون بايد ياد بگيرن هميشه مرتب باشن و كارهاشون رو خودشون انجام بدن ...:razz:
 

ghzshadow

عضو جدید
کاربر ممتاز
آخي !!!
خوب مهندس تنهايي برين گردش ...
اونوقت من ميگم اين آقايون چرا انقدر از غذا درست كردن و كاراي خونه ناله مي كنن ميگيد مسابقه بديم ...
تازه از زير مسابقه هم در رفته بوديد ...
يكم كاري باشيد آقايون ثواب داره

خب حالا هم تنهایی میرم گردش دیگه...
یادتون باشه از شرکت در مسابقه انصراف داده بودید :دی... دروغ گفتم.نداده بودید:biggrin:
کاری؟ به قول اصفهانیا چیجوری درست؟ ( یه جورایی منظور اینه که چطور باشیم بهتره یا تو این مایه ها)
 

Mojtaba_1366

کاربر بیش فعال
بله با هم دوستيم مشكل اينجاست شما توجه نكردي من روشن بودم هي با كنترل ور مي رفتين.
ولي شما مثل اينكه هنو روشن نشدين ؟
چون حرفهاي مهندس هيچم ابري نبود...:D.

اتفاقا من همیشه روشنم ..خاموشی ندارم :smile:
اتفاقا خیلی هم ابری بود...
من نمیدونم چرا تو هر مشکلی از دید دخترا همیشه پای یک پسر وسط هست تا همه تقصیرا رو گردن اون بندازن؟؟؟ واقعا چرا؟؟!!!!!!!!1:surprised:
 

namavar1989

عضو جدید
کاربر ممتاز
اتفاقا من همیشه روشنم ..خاموشی ندارم :smile:

اتفاقا خیلی هم ابری بود...
من نمیدونم چرا تو هر مشکلی از دید دخترا همیشه پای یک پسر وسط هست تا همه تقصیرا رو گردن اون بندازن؟؟؟ واقعا چرا؟؟!!!!!!!!1:surprised:
چون خود پسرا اين طوري دوست دارن.:biggrin:
 

namavar1989

عضو جدید
کاربر ممتاز
خب حالا هم تنهایی میرم گردش دیگه...
یادتون باشه از شرکت در مسابقه انصراف داده بودید :دی... دروغ گفتم.نداده بودید:biggrin:
کاری؟ به قول اصفهانیا چیجوری درست؟ ( یه جورایی منظور اینه که چطور باشیم بهتره یا تو این مایه ها)
خداييش اينجا مهندس مجتبي بايد بگن حرفاتون ابري بود...
من كه نفهميدم چي گفتيد:confused:
 

Ho$$ein

کاربر فعال مهندسی مواد و متالورژی ,
کاربر ممتاز
اقا مسابقتون خیلییییییییییی سخته:( من از بچگی انشام ضعیف بوده:cry: نمیشه پارتی بازی کنی جوابشو بگی من بنویسم؟:redface: حالا آقا رضا که انشاش خیلی خوبه میره جوابشو میده برنده میشه نمیخاااااااااااااااااااااااااااااااااااااام من جایزه میخااااااااااااااااااااااام:cry:
اتفاقاً خیلی ساده س که !!! اقا رضا هم که نیومدن و نظرشونو نگفتن ... بیاید بچه ها نظرتون رو بگید لا اقل !!! منتظرم : http://Iran-mavad.ir/post-263.aspx
 

sonya.b

عضو جدید
باشه . قبول... ولی ببین من لازانیا، سیب زمینی سرخ کرده، سالاد ماکارانی، قورمه سبزی، ته چین دوست دارم... هر چی درست کردی، حتما سیب زمینی سرخ کرده کنارش باشه:surprised::surprised: تازشم نمیزارم از سیب زمینیام بخوری... خو مال خودمن :w13:
ته دیگ سیب زمینیم دوس دارم


مشاهده پیوست 90331
مشاهده پیوست 90333

تورو خدا؟؟!!! جام من مدیونید اگه تعارف کنید!!! امر دیگه ای باشه؟؟؟؟!!!!!!!!!:eek:
 

ghzshadow

عضو جدید
کاربر ممتاز
چه سکوتی تو گپو گفتگو حکم فرما شده ... بهتر بگم، چه سکوتی تو تالار مواد حکم فرما شده....
سکوت تالار مواد تو حلقم
کم کم باید کوله بارو بر دوش کشیدو رفت...:surprised:
حالا که اینجوری شد، منم فضارو احساسی میکنم
:eek::gol::gol::gol::gol:


نمی‌دانم از دلتنگی عاشق‌ترم
یا از عاشقی
دلتنگ‌تر! ـ
فقط می‌دانم
در آغوش منی
بی آنکه باشی
و رفته‌ای
بی آنکه نباشی. ـ
چقدر دنيا نا امن شده! ـ
بگذار دست‌هات را
پنهان کنم توی جيب‌هام
بگذار قشنگی‌ات را قورت بدهم
دنيا ناامن شده
"قشنگ من"! ـ
همه‌ی داشته‌هام
شده نداشتن دست‌هات
همه‌ی من
يعنی نبودن تو
می‌دانی همه‌ی نفس‌هام
منتظر تو بودن يعنی چی؟
می‌دانی؟
خيال دست‌هات
تنم را
از من گرفته است
گفته بودم؟
نگذار گمت کنم! ـ
با منطق رويا
در آغوش من خفته‌ای
می‌بينم که خفته‌ای
خدا می‌آيد و می‌گويد: ـ
داری چکار می‌کنی؟
بهش می‌خندم و می‌گويم: ـ
ديدی باز نفهميدی که ما دو نفريم؟

دست‌هات مال من؟
با دست‌های من بنويس
با دست‌های من غذا بخور
با دست‌های من موهات را مرتب کن
با دست‌های من به زندگی فرمان بده
فقط دست‌هات را
از تنم بر ندار! ـ
می‌شود وقتی از کنارم می‌گذری
موهام را بهم بريزی
بعد مرتب‌شان کنی؟
... ـ
تو نباشی
آنقدر گريه می‌کنم
که خدا دنبالت بگردد و دعوات کند
بعد خودم براش زبان در می‌آورم. ـ
مرسی که هستی
و هستی را رنگ می‌‌آميزی
هيچ چيز از تو نمی‌خواهم
فقط باش
فقط بخند
فقط راه برو
نه. ـ
راه نرو
می‌ترسم پلک بزنم
ديگر نباشی. ـ
نمی‌دانم از دلتنگی عاشق‌ترم
یا از عاشقی
دلتنگ‌تر! ـ
فقط می‌دانم
در آغوش منی
بی آنکه باشی
و رفته‌ای
بی آنکه نباشی. ـ
اصلاً می‌آیی خورشید را
پس بفرستم برای خدا
و تو ببينی که حضورت کافی‌ست؟
دست‌هات! ـ
دست‌هات را از من نگير. ـ
وقتی شيفته در روياهام
دنبال تو می‌گردم
چيزی ته دلم زير و زبر می‌شود
سرم را توی بغلم می‌گيرم
حيف که نيستی
حيف که برای من
شمع هم نمی‌توانی روشن کنی!
چشمانم را می بندم.تو پیشم نیستی.چشمانم را می بندم...!!!



549998_3446112112739_1268734726_3405061_905107263_n.jpg


 

namavar1989

عضو جدید
کاربر ممتاز
نمي دانم چرا مي گذرد
تمام آنچه نمي دانم و نمي شناسم
تنها از تنهايي هاي بي كسي من
چقدر بي مهابا
براي نبودن و نماندن
سخن ها را تعليم مي دهيم
و چه آسوده فرياد مي زنيم و مي رويم و نمي دانيم
كه شايد شاپركي از فرياد ما
پرواز كرده و سرگردان شده
بايد آهسته تر آواز تنهاييمان را بخوانيم
نكند شيشه هاي تنهايي ما
خود را به خردگي بزنند
...
 

ghzshadow

عضو جدید
کاربر ممتاز
نمي دانم چرا مي گذرد
تمام آنچه نمي دانم و نمي شناسم
تنها از تنهايي هاي بي كسي من
چقدر بي مهابا
براي نبودن و نماندن
سخن ها را تعليم مي دهيم
و چه آسوده فرياد مي زنيم و مي رويم و نمي دانيم
كه شايد شاپركي از فرياد ما
پرواز كرده و سرگردان شده
بايد آهسته تر آواز تنهاييمان را بخوانيم
نكند شيشه هاي تنهايي ما
خود را به خردگي بزنند
...

چقدر بي مهابا
براي نبودن و نماندن
سخن ها را تعليم مي دهيم

کاش سخن ها تعلیم نمی یافتند. تعلیم سخن، یعنی شکستن دل... سخن تعلیم نیافته زیباست... سخنی که بدون تعلیم و تفکر از اعماق قلب و جان آدمی زبانه کشد و بر زبان بیاید... شک ندارم آن سخن بوی نبودن و نماندن نمی دهد... شک ندارم آن سخن، بوی ناب می دهد... ولی حیف که دریچه دل ها بسته است. غبار روزمرگی، در پوشی بر زیبایی آن گذاشته است...




پشت تمـــــــــام ِ بغضهایت ، گم شدی...
حرفی که در تو هست ... و نمی شنومش ...
باز آآ آ به حرف ... به من ... به شعر ... به تب ... رها شو از تردید ...
پشت بغض هایت ... گاهی گریه کن ...
و بی پروا فریاد کن کلمات تلخ سکوتت را ...
کسی اینجا منتظر شنیدن توست که مثل تو صبور نیست ،مثل تو قوی نیست ...
کسی اینجا هست... که گاهی نیست ...
کم که می شود از تو ... گم می شوی در غم ،پشت بغض هایت ...
حرفی در تو هست ...که از چشم هایت جاریست ..


 

namavar1989

عضو جدید
کاربر ممتاز
چقدر بي مهابا
براي نبودن و نماندن
سخن ها را تعليم مي دهيم

کاش سخن ها تعلیم نمی یافتند. تعلیم سخن، یعنی شکستن دل... سخن تعلیم نیافته زیباست... سخنی که بدون تعلیم و تفکر از اعماق قلب و جان آدمی زبانه کشد و بر زبان بیاید... شک ندارم آن سخن بوی نبودن و نماندن نمی دهد... شک ندارم آن سخن، بوی ناب می دهد... ولی حیف که دریچه دل ها بسته است. غبار روزمرگی، در پوشی بر زیبایی آن گذاشته است...




پشت تمـــــــــام ِ بغضهایت ، گم شدی...
حرفی که در تو هست ... و نمی شنومش ...
باز آآ آ به حرف ... به من ... به شعر ... به تب ... رها شو از تردید ...
پشت بغض هایت ... گاهی گریه کن ...
و بی پروا فریاد کن کلمات تلخ سکوتت را ...
کسی اینجا منتظر شنیدن توست که مثل تو صبور نیست ،مثل تو قوی نیست ...
کسی اینجا هست... که گاهی نیست ...
کم که می شود از تو ... گم می شوی در غم ،پشت بغض هایت ...
حرفی در تو هست ...که از چشم هایت جاریست ..



از حروف الفباي افكارم تمام الف ها بي كلاه مانده اند
گم مي شوند واژگانم در هياهوي رفتن
نمي توان براي احساساتي كه از هيچ دريچه اي راه نمي روند قلب ساخت
بايد تصنع را معركه گرفت تا براي بودن هاي ساختگي هم جشن بگيريم
من نمي سازم
نه من نمي بازم
بازي براي كودكاني است كه سادگي را صادقانه زندگي مي كنند
اينجا بودن هم بوي دروغ مي گيرد
پس بايد براي كلماتمان درس بنويسيم
بايد تعليمشان دهيم
تا زندگي را بر باد ناخواسته ها رها نكنند
باور كن گريه هايم تمام مي شود
در تمام بغضي با خودم مي خورمشان تا تمام نكنند آنچه تمام شده مي پنداريد
و صبر ديگر برايم معنايي ندارد
نگاه كن چشمانم دارند مي تركند
از مگوهايي كه لابه لاي گل هاي روسري ام پنهان مي شوند
تا خفه ام كنند
و معلم شوند بر تمام الفاظ دنيايم
باور كن
 
بالا