گفتگوها و گفتمان‌های مهندسان شیمی

seabride

عضو جدید
کاربر ممتاز
خب چرا باید بدزدنتون .فکر نکنم به ریسکش بیارزه .ولی با این وجود من محافظ شما خواهم شد

بابا با مرااااااااااااااااااااااااااااااااام
 
  • Like
واکنش ها: bera

seabride

عضو جدید
کاربر ممتاز
بااجازتوم من برم که دیگه خوابم گرفته
جسارتامو ببخشید آقا بهنام
مریمی عزیزم دوست دارم.بوس.بخل
 

malina

عضو جدید
کاربر ممتاز
بااجازتوم من برم که دیگه خوابم گرفته
جسارتامو ببخشید آقا بهنام
مریمی عزیزم دوست دارم.بوس.بخل
فدای تو بشم
برو گلم
خوابای شیک ببینی;)
منم دوستت دارم یه عالمهههههههه
بووووووووس
بای بای
 

bera

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
نمی دانم حرفم را باور می کنید یا نه. نیمی از عمر را به تمسخر آنچه دیگران به آن اعتقاد دارند می گذرانیم و نیمی دیگر را در اعتقاد به آنچه دیگران به تمسخر می گیرند
 

bera

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
احساس تنهايی ما اهميت و معنايي دوگانه دارد: از سويی آگاهی برخويشتن است، و از سوی ديگر آرزوی گريز از خويشتن
 

bera

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
اگر راست است که هر کسی یک ستاره روی آسمان دارد، ستارهٔ من باید دور، تاریک و بی‌معنی باشد. شاید من اصلاً ستاره نداشته‌ام!

{صادق هدایت)
 

bera

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
شاید از آنجایی که همه ی روابط من با دنیای زنده ها بریده شده، یادگارهای گذشته جلوم نقش می بندد.گذشته، آینده، ساعت، روز، ماه و سال همه برایم یکسان است.مراحل مختلف بچگی و پیری برای من جز حرفهای پوچ چیز دیگری نیست، فقط برای مردمان معمولی، برای رجاله ها، رجاله ی با تشدید، همین لغت را می جستم، برای رجاله ها که زندگی آنها موسوم و حد معینی دارد، مثل فصلهای سال و در منطقه ی معتدل زندگی واقع شده است، صدق می کند.ولی زندگی من همه اش یک فصل و یک حالت داشته، مثل این است که در یک منطقه سردسیر و در تاریکی جاودانی گذشته است، در صورتی که میان تنم همیشه یک شعله می سوزد و مرا مثل شمع آب می کند. (هدایت)
 

bera

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
همه انسان‌ها، در لحظاتی از زندگيشان، خود را تنها احساس می کنند. و تنها هم هستند. انسان يگانه موجودی است که می داند تنهاست و يگانه موجودی است که در پی يافتن ديگری است. طبيعت او ميل و عطش تحقق بخشيدن خويش در ديگری را در خود نهفته دارد. انسان خود درد غربت و بازجستن روزگار وصل است. بنابراين آن‌گاه که او از خويشتن آگاه است از نبود آن ديگری يعنی از تنهايی اش هم آگاه است. ما همه نيروهايمان را به کار می گيريم تا از بند تنهايی رها شويم
 

bera

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
هوس خودمان را بيگناهی و هوس ديگری را شقاوت می دانيم. و اين تضاد ميان آنچه به خودمان و آنچه به دلدار مربوط می شود فقط درباره هوس نيست، درباره دروغ هم هست. دروغ ضروری ترين و رايج ترين وسيله محافظت است. اما همين دروغ آن چيزی است كه توقع داريم هرگز به زندگی دلدار راه نيابد، چيزی كه تجسس می كنيم، بو می كشيم، و همه جا مايه نفرت ماست
 
بالا