مشاعرۀ سنّتی

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
آمدی جانم به قربانت ولی حالا چرا
حالا که من افتاده ام از پا چرا
اگر آن ترک شیرازی به دست آرد دل ما را
به خال هندویش بخشم سمرقند و بخارا را

بده ساقی می باقی که در جنت نخواهی یافت
کنار آب رکن آباد و گلگشت مصلا را
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
در گلستان چشمم ز چه رو همیشه باز است؟
به امید آنکه شاید تو به چشم من درآیی
یار مردان خدا باش که در کشتی نوح
هست خاکی که به آبی نخرد طوفان را

برو از خانه گردون به در و نان مطلب
کان سیه کاسه در آخر بکشد مهمان را
 

Mythical

کاربر بیش فعال
یار مردان خدا باش که در کشتی نوح
هست خاکی که به آبی نخرد طوفان را

برو از خانه گردون به در و نان مطلب
کان سیه کاسه در آخر بکشد مهمان را
باز باران با ترانه
با گهرهای فراوان
می خورد بر بام خانه:D
 

RZGH

عضو جدید
کاربر ممتاز
کیه بر اختر شبگرد مکن کاین عیار
تاج کاووس ببرد و کمر کیخسرو

[FONT=&quot]وقتــــی مــی گویـــمـــ : " برایـــمــدعــاکــــن یـــعنـــی کـــمـــ آورده امـــ[/FONT] . . .

[FONT=&quot]یــعنــــی دیــگـــر کـــاری از دستـــ خـــودمـــبــرای خـــودمـــ بـــر نــمــی آیــــد[/FONT]
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
وقتــــی مــی گویـــمـــ : " برایـــمــدعــاکــــن یـــعنـــی کـــمـــ آورده امـــ . . .

یــعنــــی دیــگـــر کـــاری از دستـــ خـــودمـــبــرای خـــودمـــ بـــر نــمــی آیــــد
ديگر نمانده بود برايم بهانه‌اي
جنبيد مشت مرگ و در آن خاك سرد گور
مي‌خواست پر كند
روح مرا، چو روزن تاريكخانه‌اي

اما بسان باز پسين پرسشي كه هيچ
ديگر نه پرسشي ست از آن پس نه پاسخي
چشمي كه خوشترين خبر سرنوشت بود
 

RZGH

عضو جدید
کاربر ممتاز
ديگر نمانده بود برايم بهانه‌اي
جنبيد مشت مرگ و در آن خاك سرد گور
مي‌خواست پر كند
روح مرا، چو روزن تاريكخانه‌اي

اما بسان باز پسين پرسشي كه هيچ
ديگر نه پرسشي ست از آن پس نه پاسخي
چشمي كه خوشترين خبر سرنوشت بود
دریای من ! به ابر سپـردم بیـاورد :

یک آسمان ، بهانه ی باران برای تو

ناقابل است ، بیشتر از این نداشتم

رخصت بده نفس بکشم در هوای تو
 

امالیا

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
دریای من ! به ابر سپـردم بیـاورد :

یک آسمان ، بهانه ی باران برای تو

ناقابل است ، بیشتر از این نداشتم

رخصت بده نفس بکشم در هوای تو

وه که گر من باز بینم چهر مهر افزای او
تا قیامت شکر گویم طالع پیروز را
 

امالیا

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
تورا من چشم در راهم شباهنگام که میگیرند درشاخ تلاجن سایه ها رنگ سیاهی را
وزان دلخسته گانت راست اندوهی !تورامن چشم در راهم!

مبین به چشم حقارت به خون دیده ی ما
که آبروی صراحی به اشک خونین است
 
Similar threads
Thread starter عنوان تالار پاسخ ها تاریخ
naghmeirani اولین مسابقۀ "مشاعرۀ سنتی دور همی" با جایزه مشاعره 109
Fo.Roo.GH مشاعرۀ شاعران مشاعره 11

Similar threads

بالا