درآمدی بر جنبشهای سیاسی اکولوژیکی

چوبین

عضو جدید
اکولوژی(Ecology) از زمره ی جنبشهای نوین اجتماعی به شمار می رود که در بیست سال گذشته مباحث پیرامون آن به اوج خود رسیده است، بطوریکه در عصر حاضر همچون یک نهضت فلسفی- ---------- راه خود را هموار ساخته و طرفداران فراوانی را گرد آموزه هایش متمرکز کرده است. هم اکنون این نهضت جوان که به اندیشه سبز از آن نام برده می شود، وارد گفتمان های فلسفی- ---------- گردیده و حوزه های ناشناخته و افق پویایی را پیش روی خود دارد . جنبش سبزها با سازماندهی علاقمندان و کادرهای سبززیست بوم! در تشکیلات جامعه مدنی و گروهای ---------- و غیر ---------- ،در مسیری گام نهاده است که می تواند حاکمییت های ---------- را با چالش های جدی مواجه سازد. غالب جنبش هاس زیست بوم گرایی در انقلابات مسالمت آمیز رنگی(انقلاب مخملی) نقش بارزی ایفا کرده اند.



به هر روی بحران محیط زیست، امروزه یکی ازمهم ترین گرفتاری های جهانی به شمارمی رود. برای رویارویی با این بحران، مشارکت مردمی بیش از پیش ضروری است و به لحاظ اهمیت این امر است که سازمان های غیر دولتی وتشکل های مردمی زیست محیطی درسراسر جهان شکل گرفته اند تا این مشارکت راجهت دهی و هدایت کنند.
با چنین مقدمه ای سؤالاتی در این زمینه مطرح می گردد که پاسخ و تبیین آن ها هدف این نوشتار می باشد،به تعبیر دقیق تر نگارنده در این نوشته، هرچند مختصر، سعی بر آن خواهد داشت با طرح سؤالاتی در خصوص مباحث مربوط به اکولوژی نسبت به توضیح و بازخوانی آن ها اقدام نماید.
سوالاتی از قبیل اکولوژی چیست؟ چه نوع رابطه ای میان انسان ،طبیعت و جامعه اکولوژیک وجود دارد؟ رهیافت و خوانش طیف های ---------- – فلسفی طرفداران اکولوژی چگونه است؟
اصطلاح اکولوژی یا بوم شناسی از ترکیب واژه های یونانی "oikos"(به معنای خانه یا زیستگاه)و "logos"(به معنای شناخت یا علم به چیزی)برساخته شده است.( ۱) اکولوژی به عنوان یک دیسیپلین علمی ، مطالعه پیوندها، به هم وابستگی ها و جریان انرژی است که در محدوده و یا میان موجودات زنده و اکوسیستم وجود دارد امادر معنای جدیدتر سیاسی، اکولوژی اشاره به چشم اندازی دارد که برای حفظ و حراست از محیط طبیعی مورد استفاده قرار می گیرد.(۲)
برای نخستین بار این واژه توسط ارنست ها ینریش هکل در اواخر دهه( ۱۸۶۰) به کار رفته است؛معنای مدنظر هکل،« علم روابط میان ارگانیسم ها و محیط زیست آن هابوده است ».(۳) با این وصف می توان ردپای مفاهیم اکولوژی را از آغاز خلقت بشر تا کنون پی گرفت؛ چنین به نظر می رسد که انسان های پیش از عصر صنعتی شدن، حساسیت و احساس مسئولیت و مراقبت بیشتری نسبت به جهان پیرامون خود داشته اند. آن ها فقط آنچه را که نیاز داشتند از طبیعت برگرفته اند.از این منظر می توان به جهان بینی و فلسفه طبیعی زرتشت اشاره داشت که عناصر اربعه ی آب، باد، خاک و آتش در آن محترم شمرده می شدند. اما به طور واضع و جدی نهضت اکولوژی به دهه های ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ بر می گردد. از جمله نوشته های دوران ساز در این دهه ها، می توان به "بهار خاموش"(راشل کارسون) و "------ جمعیت و تراژدی چمنزارها"ی (گارت هاروین)اشاره کرد که از یک طرف کابوس فرو پاشی محیط زیست و از طرف دیگر رابطه آن با افزایش وحشتناک جمعیت را مطرح ساختند. بسیاری از نویسندگان، در این خصوص اجماع نظر دارند که جنبش اکولوژیسم تا حدی فرآورده ی واکنش انتقادی به سنّت روشنگری اروپاست. پیتر موریس به همراه کاتیل در مقاله "زیست بوم" معتقدند که « در طول عصر روشنگری بورژوایی اروپایی در سده ی هیجدهم، بیگانگی نوع بشر از طبیعت برای نخستین بار به مرحله ی حاد و بحرانی خود رسیده است». (۴) امروزه بحران اکولوژیک از دو جنبه حائز اهمیت است.
ـ اول: تخریب طبیعت به شکلی جبران ناپذیر و
ـ دوم: بیگانگی جامعه(انسانی) از طبیعت ؛
به این معنی ، جامعه ای که خود بخشی از تکامل طبیعت است ، در واقع به شکلی کاملا غیر طبیعی و معکوس وارد چنین رشد فزاینده ای از تخریب شده است، حال آنکه جامعه اساسا پدیده ای طبیعی و در حقیقت پدیده ای اکولوژیک است. اکولوژیست ها در واکنش به بحران های زیست محیطی و آسیب های محیطی و بوم شناختی که نتیجه کار انسان ها به شمار می رود، پا به عرصه "مبارزات سبز " می گذارند و خط مشی و برنامه های خود راتحت عنوان جنبش سبزها با اتیکت ---------- های سبز تعریف می کنند. در این راستا هر گونه«تلاشی برای بدست آوردن رابطه میان طبیعت، فرهنگ و جامعه، گویای این امید بود که انسان ها خود را به عنوان جزئی از نظم موجود در طبیعت به رسمیت بشناسند».(۵) این در حالیست که شخصیت هایی همچون فرانسیس بیکن چنین می اندیشیدند که طبیعت جنس مؤنث است، لذا بایستی از سوی مردان مورد بهره برداری قرار بگیرد تا سرکشی اش از میان برود و رام شود(۶). سبزها معتقد هستند که انسان به شدت وابسته به محیط زیست و سایر تیره های حیوانی و نباتی است و در این راستا به سوی یک "اخلاق بوم شناختی" رهنمون شده اند؛ اخلاق اکولوژی بر شبکه ای از به هم وابستگی و درهم تنیدگیها قراردارد که در محدوده آن، ما و سایر موجودات زندگی می کنیم . اکوسفر یا زیست بوم یک سیستم به هم پیوسته است، آنچه ما محیط زیست می خوانیم «سیستمی است که شامل کلیه موجودات زنده ، آب و هوا، خاک و زیستگاه آن هاست.»(۷) از دیدگاه سبزگرایان، انسان همچون سایر اجزای طبیعت بخشی از اکوسیستم است،«طبیعت جایگاهی ارزشمندو اخلاقی دارد و با سرنوشت ما به عنوان یکی از جانوران پیوند می یابد». فلیکس گاتاری معتقد است که« محیط زیست فقط شامل محیط طبیعی انسان نیست بلکه مجموعه ی وجود او را در بر می گیرد؛هم بعد اجتماعی و هم بعد ذهنی».(۸)
بحث انگیزتر از همه، جناح افراطی و خشن دیگری وجود دارد که می توان آن ها را نیز در اکولوژیست های ژرف شناسایی کرد. این جناح، نهضت «اول زمین !»نام دارد که خاستگاه آن ایالات متحده آمریکاست. از زاویه دید این عده، طبیعت مهم تر از موجودات انسانی بوده و طبیعت وحشی به ارزش مطلقی تبدیل می شود که صنعتی شدن، موجب تباهی آن و حتی فروپاشی و تباهی کره ارض می شود.(۹) بر طبق چنین رهیافتی، جنایتی که علیه طبیعت – با نیت و انگیزه های مشخص- - روی می دهد تحت عنوان"acocide" یا طبیعت کشی! خوانده می شود. بسیاری از پیروان «اول زمین» با خوش بینی و تسامحی مطبوع به شیوع شدید بیماری ایدز،قحطی و گرسنگی و امکان اپیدمی مجدد و یروس آبله می نگرند که بر پایه آن معتقدند این پدیده ها باعث آن خواهد شد که اکوسفر نفس تازه ای بکشد و طبیعت توازن خود را بر کره زمین بازیابد. برخی از آن ها خواهان عقیم کردن اجبار توده های انسانی هستند که در اغلب موارد عوام به آن ها طرفداران اکوتاژ داده اند .(۱۰) این عده در کل بر چسپ اکوفاشیسم و اکو – خشونت گرا دریافت کرده اند.
از زاویه دیگر سبزهای معتدل بر این باور تأکید دارند که ما بخشی از طبیعت (زمین) و طبیعت نیزبخشی از ماست،و در حال حاضر تصمیمات و اقدامات انسان ها سرنوشت زمین (طبیعت) را رقم می زند؛ همچنانکه وندل می گوید « انسان ها سوای طبیعت نیستند»،این اولین اصل طرفداران محیط زیست است(۱۱). سبزها برای صلح تلاش می کنند با این وصف آن ها از هرگونه رویارویی اجتناب نمی کنند و معتقد هستند که در این زمینه بایستی به شیوه های [مبارزه منفی و نا فرمانی مدنی] ماهاتما گاندی، لوتر کینگ و دیگرانعمل کنند. ازجمله شعارهای معروف سبزهای بریتانیا و آلمان که پیوسته تکرار شده است این بوده است« نه چپ، نه راست،بلکه به پپیش»(۱۲).
روند صنعتی شدن و شهرگرایی در سده ی نوزدهم در اروپا و آمریکای شمالی، منجربه پیدایش بینش های بوم شناسانه یی در میان نظریه پردازان سوسیالیسم و کمونیسم سبز! گردید. بسیاری از شخصیت های مارکسیستی «کمونیسم سبز»، از جمله ویلیام موریس بر این باور بودند که « سوسیالیسم را به عنوان تنها نیروی ---------- می توان در نظر گرفت که توان ایجاد انسجام تعادل اجتماعی از طریق تبعیت از قوانین طبیعی حیات را دارد»؛(۱۳) کارل مارکس در کتاب حجیم خودش، سرمایه (۱۸۶۷)، نوشت که :« سرمایه داری نه تنها موجب استثمار بیش از حد کارگران بلکه منجر به بهره برداری بیش از حد از ذخائر طبیعی شده است.»(۱۴).چپها (سرخها)ی سبز! با جدیت و عصبانیّت اظهار می دارند کاپیتالیسم بسان یک جامعه معطوف به قدرت هیرارشیک و خردگرا، از طبیعت گسسته و با آن بیگانه شده است.
در واکنش به گرایشهای سوسیالیستی و سرمایه داری نسبت به نهضت سبز ها ،جنبش حفاظت از زاد بوم با خواستگاهی خرده بورژوایی در آلمان پا به عرصه حیات گذاشته است. پژوهش در مفاهیم زیست بومی در طول دوران سلطه نازیسم اروپایی ها به ویژه ناسیونال- سوسیالیسم در آلمان تا حدودی مسأله ساز شد.نازی ها با یک نگاه ویژه و نژاد پرستانه ای نسبت به محیط زیست و پیامد های آن می نگریستند؛ علاوه بر آن در این راستا جنبش های متعدّدی از جمله سازمان صلح سبز(۱۹۷۱)و نیز اولین حزب سبز در (۱۹۸۰) در آلمان غربی بوجود آمدند.باید یادآور شد که حفظ اکوسیستم و تلاش برای تضمین حیات اکولوژی جامعه از جمله مفاد مهم و مصرحی است که در مانیفست بیشتر احزاب و جنبشهای نوین اجتماعی گنجانده شده و بر آن تأکید گردیده است. اکولوژی، در تاریخچه نه چندان دور خود طرفدارانی از جنس فیلسوف، سیاستمدار، اقتصاد دان و جامعه شناس را نیز به سوی خود جلب کرده است و اصطلاحات و مفاهیمی از نوع اکوفمنیسم ، اکوفیلوزوفی،اکو پولتیک و...بر عمق مباحث و کارکردهای آن افزوده اند. به هر رویی با نگاه کلی به تاریخچـه ی سبزها به دوجنبش محیط زیست گرایـی وزیست بـوم گرایی(اکو لوژیسم) برمی خوریم که هر دوداعیه زیست بانی ومبارزه با آلودگی های زیستی را دارند.ولی باید بین این دو تمایز قائل شد، بدین گونه که محیط زیست بوم گرایی بطور جدی وبنیادی بامساله خطر های زیست محیطی و بحرانهای ناشی ازآن برخورد نمی کند بلکه دغدغه بیشتر برخورد تکنیکی و اصلاحی دارددارداز طرفی زیست بوم گرایی را باید به عنوان یک ایدئولـوژی ---------- در نظر آورد ؛ ولی محیط زیست گرایـی به هیچ روی یک ایدئولوژی نیست. بطور کلی ، اگر جنبش سبزها رایک نظام ---------- بدانیم محیط زیست گرایی اصلاح گرا بوده وزیست بوم گرایی یک شاخه انقلابی از جنبش سبز به شمار می رود .به همین خاطر برخی از نظریه پردازان سبز کوشیده اند سبزهای میانه رو را محیط زیست گرا توصیف کنند وزیست بوم گرایی را به سبز های رادیکال نسبت دهند.(۱۵)
طرفداران محیط زیست از دهه۱۹۹۰شروع به اعمال نفوذ برسیاست اجتماعی کردند.طبق آمار در این دهه، "۸۰درصدآمریکائیها و بیش از دو سوم اروپائیان خودرا طرفدارمحیط زیست می دانسته اند". جنبش های سبز دربیشتر کشورها غالباً به حزبهای سبزی وابسته اند که به دنبال انتخاب شدن درمجالس ملی اند.جنبش های سبز دربیشتر کشورهایی که حزب سبز دارند،این حزب را به گونه ای وسیله ای برای اعمال نفوذ درفراگرد قانون گذاری می بینند،چه در هنگام طراحی ---------- های ملی،چه درزمان بحث لوایح وچه موقع به اجرا گذاشتن این سیاستها و لوایح. آندری مارکویتس وفیلیپ گورسکی درکتاب خود"چپ آلمان"می گویندکه "درسراسر دهه ۱۹۸۰ سبزها به عامل اجتماعی کننده چپ آلمان تبدیل شدند به این معنا که عملاًتمام اندیشه های جدیدآن،نوآوری های سیاسی،فرمول بندی های استراتژیک،شیوه زندگی و. . . از سبزها واجتماع آنها نشات گرفت."ویلی برانت صدر اعظم آلمان دوست داشت بگوید سبزها "فرزندان گمشده حزب سوسیال دموکرات"بوده اند،اما درحقیقت سوسیال دموکرات ها بارویارویی اجباری شان باجنبش محیط زیست تجدید حیات یافتند.(۱۶)
از نقطه نظرسنخ شناسی فلسفی، در یک سر طیف می توان به جناح "انسان مدار"اشاره کرد؛ استدلال عمده این قطب، تأکید بر این دارد که موجودات انسانی یگانه معیار، برای آنچه ارزشمند است و آنچه می تواند ارزشمند باشد محسوب می شوند.(۱۷). اکولوژیست های اجتماعی و سکولارهمچون موری باک گین وانستراکینگ به وابستگی انسان به محیط زیست و مسئولیت انسان در قبال آن اشاره می کنند، اما در ضمن می گویند که زندگی انسان از اهمیت و ویژگی خاصی بر خوردار است.
پیرو آئین انسان مدارانه بودن به معنای تأیید این امر است که نوع بشر بسیار بیش از هر چیزی دیگری در طبیعت ارزش دارد . در انتهای دیگر این طیف فلسفی جناح "اکولوژی ژرف "یا عمیق(غیر انسان مدار) قرار دارد. فعالان بوم مدار ژرف بر این امر اصرار دارند که اکوسفر ارزشمند است و انسان ها این ارزش را بدان نبخشیده اند لذا از اکوسفر و طبیعت نمی توان در حکم ابزاری برای هدف های انسانی استفاده کرد(۱۸). از نقطه نظر این طایفه طبیعت اهمیت درونی و ذاتی دارد و انسان و«انسانیت بخشی از ماهیت طبیعت»قلمداد می شود بنا بر این انسان باید«زندگی با طبیعت را بیاموزد »نه مبارزه علیه آن را.
در یک تبارشناسی ---------- از طرفداران اکولوژی می توان با عنایت به آموزه های فلسفی فوق، طیف نسبتا وسیعی از عقاید ---------- را بطور خلاصه مورد بررسی قرار داد. در آن سوی طیف جناح ---------- اکولوژیست های ژرف قرار دارند که فعالیت رادیکال خود را«مرهون ذهنیت آرکادی[روستا گرایی] خود هستند».اکولوژیست های ژرف معمولاً خواهان تفسیر کلی ارزش ها در جامعه نسبت به محیط زیست و طبیعت هستند؛ در این معنا «تعدادی از آنچه در اکوتوپیا» خوانده شده است در عقاید این جناح وجود دارد».(۱۹) یکی از نظرات غیر انسان مدارانه و رادیکال از محیط زیست، توصیف لاولوک از "گایا "به عنوان یک ارگانیسم خود تنظیم کننده می باشد به این معنی که اگر انسان ها اتمسفر را آلوده سازندو خود را مسموم کنند پس از آن "گایا" طی هزاران سال خود را سازگار خواهد کرد .(۲۰) از این لحاظ جنبش های سبزنه به اکولوژی خدمت می کنند و نه برای تبار گونه های انسانی اهمیت دارد با این حال می توان از این نظریه چنین برداشتی نمود که جنبش های اکولوژیستی و سبز ها تنها می توانند به انسان خدمت نمایند چرا که سوپر ارگانیسم اکوسیستم، بدون کمک آدم ها می توانند به بازسازی خود بپردازند.
بسیاری از اکو لوژیست های ژرف یا به عضویت احزاب در آمده اند ویا به گروهای فشار پیوسته اند.؛ عقاید فاشیستی و ناسیونال- سوسیالیسم در مورد وابستگی شدید انسان ها به زمین و مکان، طنینی از نگرش رادیکال اکولوژیستهای ---------- ژرف هستند.
در سوی دیگر این طیف، جناح ---------- "سبک" وپیروان فرقه اصلاح طلب تر در اکولوژی وجود دارند که غالبأ خود را از اکولوژی صرف جدا می سازند.(۲۱) جذابیّت عمده ی این دسته معمولاً بیشتر به خاطر اهتمام به ارزش گذاری وحفظ محیط زیست برای منافع یا بقای موجودات انسانی است.اندرو وینسنت معتقد است که «قسمت اعظم گروه های موفق ---------- طرفدار محیط زیست ،مایلند در این دسته باشند». (۲۲) اضافه بر این گرایش های منطقه گرائی زیستی که اکوفمنیسم ها(فمنیسم سبز) از آن ها حمایت می کنند، بر این نکته تاکید دارند که، جامعه ای که زنان در آن از آزادی و برابری همیشگی برخوردار بوده اند، در واقع بیشتربا طبیعت درتعامل و هماهنگی بوده است. از این زاویه دموکراسی و آزادی زنان در پیش زمینه ی یک هماهنگی و توازن اکولوژیک، امکان تحقق می یابد؛ زنان ماهیتأ نزدیکتر از مردان به طبیعت هستند. «سبز ها معتقدند که انسان ها و سایر موجودات زنده می توانند به معنای واقعی کلمه آزاد باشند و به هدف های خود برسند مشروط به آنکه انسان ها حق حیات سایر موجودات و محیط زیست آن ها را نادیده نگیرند »(۲۳) و این قرائت سبزها بر این حقیقت قرار گرفته است که مردم تنها در نظامی از شرایط ---------- رشد می کنند و شکوفا می گردند که به همه فرصت" حق رای "و اظهار نظر داده شود و به این ترتیب مشارکت و مسئولیت های آن ها را در زندگی به حد اکثر برساند؛ سبز ها می گویند این سیستم لزوماً دمکراتیک است و مطابق افق دید آرمان دموکراتیک سبزها،بهترین گونه ی دموکراسی هاست که بیشترین زمینه مشارکت مردم را فراهم می آورد. تنها در این صورت است که انسان ها می توانند برای حفظ سیاره خود و موجودات آن رفتاری مسئولانه داشته باشند(۲۴). مطابق این رویکرد هر انسانی که در حق طبیعت و محیط زیست برخوردی حساس و مسؤلیت پذیر داشته باشد آن انسان، دموکرات می باشد؛ به عبارتی، او انسانی آزاد است. بر اساس چنین گفتمانی سبزها خود را از دموکراتترین نیروهای ---------- موجود میدانند.
 

چوبین

عضو جدید
علاوه بر اینها اندیشه های در قالب اکو کاپیتالیسم، اکوسوسیالیسم، اکوفمنیسم،اکوکمونیسم، اکو ماتریالیست ،اکو لوژی اجتماعی، اکوناسیونالیسم ، اکو فاشیسم و بسیاری از عقاید نظری فلسفی- سیاسی، در دایره زیست بوم گرائی وجود دارند که گاهی بحثهای عمیق و سبزی! را دامن زده اند. اما گذشته از بنیان های فلسفی، سبزها از آنجا که محور اصلی مبارزات ---------- شان فناوری بود بسیار هم از تحولات فناوری تاثیر پذیرفته اند. با نگاهی به گذشته، ---------- سبزها مخالفت با هر فناوری تازه به هر بهانه ای است. با پایان جنگ جهانی دوم و پا گذاشتن جهان به عصر هسته ای جنبش سبزها بر مخالفت با انرژی هسته ای متمرکز شد. بسیج ---------- مردم و نخبگان در کنار حوادث هسته ای (مانند چرنوبیل) بزرگترین موفقیت آنها را رقم زد بگونه ای که در بخش بزرگی از جهان پیشرفته این فناوری کنار گذاشته شد و تنها کشورهایی که قادر به سرکوب مخالفت های مدنی بودند (مثل فرانسه) توانستند برنامه هسته ای خود را همچنان ادامه دهند. اما خصلت معترضی در جهان بینی سبزها همواره پتانسیل زیادی به منظور رویارویی با نظامهای موجود را در خود فراهم می آورد به گونه یی که پیوسته به مثابه پیاده نظام جنبشهای ---------- معترض بدانها نگریسته می شود.
آنچه که در خاتمه این مطلب شایسته گفتن می باشد این است که طبیعت و اکوسیستم بخشی از زیرسیستم انسان ها و انسان خود بخش حائز اهمیت از اکوسیستم به شمار می رود؛ بر اساس چنین دیدمانی طبیعت بدون انسان و انسان فاقد طبیعت شاید چندان معنایی نداشته باشد ،این مهم از آنروست که از یک سو عطف به نگرش عده ای از زیست بوم گرایان، طبیعت همچون یک سوپر ارگانیسم خود تنظیم کننده است و ازسوی دیگر سیستم انسان نیز بسان یک ارگانیسم خود سامانده و خود تنظیم گر نگریسته می شود؛ در یک کلام مطابق گفتمان سبز، این وظیفه قاطع انسان است که خود- تنظیم گر و دگر- تنظیم کننده در عرضه طبیعت باشد ؛ دریک کلام، وظیفه سبز آدم حفظ اکوسیستم بوده به قسمی که محیط زیست عرصه زندگی خودش را بردوش او قرار داده و در این راستا نگرش های فلسفی- ---------- و اقتصادی - اجتماعی بایستی در تعامل و تعادل با زیست بوم و در معیّت کمک رسانی به چنین وظیفه ی سبزی تعریف و تبیین گردند. اگرچه نباید فراموش کرد که یکی از ویژگی های برجسته و قابل توجه اکثر جنبشهای سبز و نیز نهضت های ---------- آنها اینست که با محیط زیست تاریخی، طبیعی و ---------- خود پیوند نا گسستنی دارند؛به استناد چنین رهیافتی انسان فرزند طبیعت است ، از این جهت، حفظ طبیعت مادر و سرزمین مادر بایستی گرامی داشته شود؛ در واقع رابطه ای آشکار میان "nature" (طبیعت)با "natio" (زادگاه) ، "nation"(ملت)و همچنین جامعه و فرد وجود دارد که در اندیشه های ناسونالیستی این دو بر هم منطبق می گردند. به گونه یی که عشق به جغرافیای فرهنگی – زیستی و زادبوم هر قوم و ملتی و نیز آینده آن، از اهم فعالیت ها و دغدغه های آنان به شما ر می رود . به اعتقاد سبزها تنها یک تغییر اساسی و تحول بنیادین در آگاهی[معرفت] انسان ها می تواند مانع از تخریب محیط زیست شود.(۲۵) با قید این تبصره که دستیابی به جامعه ای آزاد ،برابر،سبز و دموکرات ،بیش از هر چیز دیگری ،مستلزم "آگاهی اکولوژیک "است.


==========
جلال حاجی زاده

پی نوشتها:
۱- وینسنت، اندرو(۱۳۷۸). ایدئولوژی های مدرن سیاسی،ترجمه مرتضی ثاقب فر، انتشارات شمشاد ، چاپ اول ،ص۲۹۲
۲- بال، ترنس و ریچارد داگر(۱۳۸۴). ایده الوژی های ---------- و ایده آل دمکراتیک، برگردان رؤیا منتظمی (کیوان شکوهی)،انتشارات پیک بهار، چاپ اول،ص۳۸۰
۳- پیشین،ص۲۹۳
۴- - فرهنگ اندیشه ی انتقادی "(از روشنگری تا پسا مدرنیته)"(۱۳۸۴)،ویراسته ی مایکل پین،ترجمه پیام یزدانجو، نشر مرکز، چاپ دوم ،ص۳۱۹
۵- همان،ص۳۲۰
۶- بال،ترنس و دیگران ، ص۴۰
۷- وینسنت،اندرو،پیشین،ص۳۹۲
۸- شایگان،داریوش(۱۳۸۱). هویت چهل تکه و تفکر سیّار،ترجمه ی فاطمه وه لیانی، نشر پژوهش فرزان روز،تهران،ص۳۵۴
۹- همان، ص۳۰۶
۱۰- وینسنت،اندرو،پیشین،ص۳۰۷
۱۱- بال،ترنس و دیگران ، ص۳۴۵.
۱۲- وینسنت،اندرو، پیشین،ص۳۰۰
۱۳- فرهنگ اندیشه ی انتقادی،پیشین،صص۳۲۲
۱۴- همان،ص۳۲۳
۱۵-دابسون.اندرو(۱۳۷۷). فلسفه واندیشه ---------- سبزها،ترجمه ثلاثی.محسن،.تهران:آگاه،صص۱� �-۱۲
۱۶-گیدنز.آنتونی(۱۳۸۱).راه سوم: بازسازی سوسیال دموکراسی،ترجمه صبوری کاشانی.منوچهر، تهران:شیرازه،ص۶۲
۱۷- ریچاردسیلوان،به نقل از وینسنت، اندرو،همان،ص۳۰۳
۱۸- وینسنت ، اندرو، پیشین،،ص۳۰۹
۱۹- همان،ص۳۰۹
۲۰- همان،ص۳۰۵
۲۱- همان،ص۳۰۶
۲۲- همان ،ص۳۵۱
۲۳- وینسنت،اندرو،پیشین،ص۳۱۱
۲۴- همان،ص۳۵۲
۲۵- بال،ترنس، پیشین،ص۳۵۱
 
بالا