در جست و جوی لغتی جایگزین برای زندگی بودم.لغتی که در آن زنده وجود نداشته باشد.
ساعت هابه تفکرنشستم.اما هیچ عبارت مناسبی نیافتم.به اطرافم نگریستم.
به هرگوشه ای که نگاه می کردم مرابه تفکر وامیداشت.
پیرمرد قد خمیده ای را دیدم که به کمک عصا به زحمت راه می رفت.
گاه دست...