علی جان، من این خط ها را در جوانی ام مینویسم، برای جوانی ات. تا مبادا روزی با خود و در گفتگوهای ذهنی و توجیه گری های خلوتی بگویی، پدرم جوانی اش را کرد و به پیری، نصیحت
گوی ِ جوانی ِ من شد. نه! این نوشته ها، از جانب پیر سالخورده ای که دست از عیش دنیا شسته و در کنج عزلت به استقبال مرگ نشسته...