سردار سر شکستهٔ در خون شناورم!
بعد از تو وای بر دل من... وای بر حرم
حالا، پس از گذشتن چندین و چند سال
باور نداشتم که بخوانی برادرم
با این نگاه زخم مکن التماس من
باشد برای خیمه تنت را نمی برم
تا جا به جا نگشته، سرت را تکان مده
باید که تیر را ز نگاهت درآورم
تا که صدای تو به در...