يه بار زنگ خونمون رو زدند
پدرم که اتفاقاً اون روز منزل ما بودند بدون اينکه بپرسن کيه در رو باز کردند . ديدم يه پيرزناومد داخل حياط
زود رفتم ببينم چيکار داره چون همينجوري داشت ميومد داخل اتاق!
يه هو استرس برم داشت .
گفتم بله مادر امري دارين ؟
يه صداي سوووت گوش آزاري هم از سمعکش به گوش مي رسيد ...